خانواده، نخستین و کوچکترین نهاد اجتماعی.
تعریف
خانواده به معنای دودمان، تبار، اهل خانه، خاندان و اهل بیت آمده است[۱]. خانواده، کوچکترین سازمان اجتماعی است که شامل پدر و مادر، فرزندان و گاه خویشان نزدیک از قبیل پدربزرگ، مادربزرگ، عروس یا داماد میشود[۲]. در تعریف حقوقی خانواده میتوان گفت خانواده گروهی است که به دلیل قرابت یا زوجیت (سببی و نسبی)، همبستگی حقوقی و اجتماعی یافتهاند[۳].
پیشینه
تشکیل خانواده مرحله مهمی از زندگی فرد و کنش متقابل مرد و زنی است که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیدهاند[۴]. همه جامعهشناسان، بر اهمیت خانواده در حیات اجتماعی، به عنوان واحدی اجتماعی با ابعاد گوناگون زیستی، اقتصادی، حقوقی، روانی و جامعهشناختی تأکید دارند. در واقع خانواده نمادی است که مانند آینه، عناصر اصلی جامعه و انعکاسی از نابسامانیهای اجتماعی را در خود دارد و خود نیز از مهمترین عوامل مؤثر بر جامعه است و هیچ جامعهای نمیتواند به سلامت برسد مگر با داشتن خانوادههای سالم[۵].
براساس متون دینی، حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س)، نخستین خانواده هستهای روی زمین را شکل دادند[۶]. نهاد خانواده در طول تاریخ، فراز و نشیب بسیاری پشت سر گذاشته است. با وجودی که در بیشتر دورانها بنا به دلایل مختلف ازجمله شرایط جسمی و مسائل اقتصادی، محور خانوادهها مردان بودهاند یا به عبارت دیگر «مردسالاری» در خانوادهها دیده میشود، در نگاشتههای تاریخی وجود خانوادههای اولیه با محوریت زنان نیز ثبت شده که از آنها با عنوان «مادرسالار» یاد میشود. در این خانوادهها مادران ستون اصلی خانواده بودند و رهبری در امور اقتصادی، آیینی و جادویی به آنان تعلق داشته است[۷].
خانواده در دوره باستان
در دوره باستان، زندگی زناشویی هسته آغازین خانواده محسوب میشد و اهمیت ویژهای داشت[۸]. این معنا در منابع زردشتی نیز آمده است که مقام مردی که همسر داشته باشد، بالاتر از مقام مرد بدون زن است[۹]). بزرگداشت آیین نیاکان و همچنین بزرگان خانواده دلیل دیگری برای تشکیل و اهمیت خانواده در دنیای باستان بود؛ زیرا با ازدواج، تولد فرزندی که وارث و مدافع آیین نیاکان باشد ممکن میشد (مظاهری، ۱۲). به طور کلی ازدواج در تمام ادیان از نوعی تقدس برخوردار است؛ زیرا بسیاری از ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی روانی و اجتماعی زندگی را پوشش میدهد[۱۰]. بسیاری از ادیان و جوامع بشری مراسم ازدواج را در عبادتگاهها برگزار میکنند. زرتشتیان در آتشکده، یهودیان در کنیسه و مسیحیان در کلیسا پیمان زناشویی میبندند. در عهد عتیق و آموزههای یهودیان، ازدواج، فرمان خدا خوانده شده و از رابطه جنسی در چارچوب ازدواج تجلیل شده است[۱۱]. در دین یهود تشکیل خانواده و ازدواج فریضه اصلی محسوب میشود و ازجمله وظایف انسانی است[۱۲]. از آنجا که خانواده در یهودیت کانون فعالیت دینی به شمار میرود، نه تنها بخش اساسیِ حیات اجتماعی، بلکه محیطی مقدماتی برای ظهور مناسک دینی نیز قلمداد میگردد[۱۳]. در این دین از خانواده زیر عنوان نخستین فرمان الهی به آدم ابوالبشر[۱۴]، کاملکننده انسان[۱۵] و محل اتحاد و یکیشدن زن و مرد[۱۶] نام برده شده است. مسیحیان نیز ازدواج و تشکیل خانواده را صرفاً امر دنیوی نمیدانند و آن را نشانه محبت خدا به بشریت میخوانند[۱۷]. در برخی گرایشهای مسیحیت بیشترین منع درباره طلاق وجود دارد[۱۸]. از نگاه کتاب مقدس در آغاز خلقت، خداوند مرد و زن را آفرید و به مرد دستور داد برای همیشه به زن خود بپیوندد؛ از اینرو هیچ انسانی حق ندارد این پیوند خدایی را به جدایی بکشاند[۱۹]. اساسیترین هدف تشکیل خانواده نزد مسیحیان تربیت فرزندان پاک و پارسا بوده و تنها راه پیدایش نسل پاک، بنیاد نهادن یک خانواده سالم است[۲۰].
از سوی دیگر، تا میانههای قرن نوزدهم میلادی، تصور عمومی از خانواده و شکل مطلوب آن، خانواده گسترده (پدرسالار) بود. این خانواده، در واقع یک واحد تولیدی ـ مصرفی خودکفا بود و تمام افرادی که این واحد اقتصادی را میچرخاندند، از ارباب تا برده و مستخدم، جزیی از این خانواده به شمار میرفتند[۲۱]. از اوایل قرن بیستم خانواده هستهای که شامل زن و شوهر و فرزندان است، عمومیت یافت و به عنوان واقعیتی اجتماعی خود را در برابر خانواده گسترده به اثبات رساند[۲۲]. از آنجا که در طول تاریخ همراه با دگرگونیهای اجتماعی، خانواده نیز تغییرشکل داده و مثلاً جدایی محل کار و زندگی، سبب پیدایش خانواده هستهای شده است؛ پیشرفتهای فناوری و تغییرات اجتماعی در آینده نیز، شکلهای جدیدی از خانواده را ایجاد خواهد کرد؛ چنانکه هماکنون هم در غرب و بسیاری از مناطق دنیا، خانواده هستهای کاهش یافته است؛ اگرچه در کشورهایی مانند ایران، هنوز با توجه به آمار، خانواده هستهای اکثریت دارد[۲۳].
خانواده در اسلام
در آیات قرآن کریم و ادبیات صدر اسلام، واژههای مختلفی بر مفهوم ساختار خانوادگی دلالت میکنند؛ چنانکه با در نظر گرفتن تفاوتهای معنایی آنها، شاید بتوان صورتهای مختلف خانواده از خانواده هستهای تا گستردهترین شکل خانواده را در میان آنها یافت؛ به عنوان نمونه در آیات قرآن، یکی از معانی «آل»، خاندان است که گویا شامل خاندان بسیار گسترده و همه فرزندان و نسل میشود (نساء، ۵۴) و واژههایی چون اهل[۲۴] و بیت[۲۵] به خانواده در مقیاسی کوچکتر اشاره دارد.
خانواده از نگاه اسلامی نهادی است که بر مبنای پیوند شرعی مرد و زن شکل میگیرد، ساماندهی آن بر پایه محبت است و باید با در نظر گرفتن حقوق والدین و خویشاوندان، در جهت بقا، تربیت نسل بشر و تأمین نیازهای معنوی و مادی، ایجاد شود[۲۶]. ازدواج، که آیاتی از قرآن کریم، آن را امری تکوینی میداند[۲۷]، پیمانی است محکم[۲۸]، بلکه محکمترین قراردادی است که از دوستی شدید و محبت متقابل بین زن و شوهر ناشی میشود[۲۹] و برای این قرارداد، شرایط ویژهای نیز ذکر شده است[۳۰]. تأکید قرآن بر تشکیل خانواده از طریق ازدواج، با هدف ادامه نسل[۳۱] و تأمین نیازهای عاطفی و غریزی[۳۲] است. قرآن زن و شوهر را پوشاننده نواقص و عیوب و مَحرم اسرار هم میداند[۳۳] و مردم را به تشکیل خانواده بر اساس ایمان دعوت میکند[۳۴]. روایات اسلامی نیز تولید و تربیت نسل مؤمن را از ارزشمندترین کارها معرفی میکنند[۳۵]؛ همچنانکه شوهرداری را همردیف جهاد مجاهدان[۳۶] و تلاش مرد برای تأمین هزینه زندگی را همسان جهاد و قتال با دشمنان دین[۳۷] بر میشمرند (← مقاله ازدواج). در روایات، کانون خانواده محبوبترین کانون نزد خداوند است[۳۸] و ازدواج، سنت رسولالله(ص) (حر عاملی، ۲۰/۱۵) و مایه احراز نصف دین[۳۹] معرفی شده است. بنابراین روایات، خانواده سهم بسزایی در تربیت فرزندان در پیش، هنگام و پس از تولد دارد[۴۰].
از نگاه امامخمینی تربیت و پرورش انسانها بزرگترین مسئله و هدف بعثت انبیا(ع) به شمار میرود[۴۱] و در این زمینه بیشترین نقش از آنِ خانواده است[۴۲]؛ زیرا خانواده مبدأ اصلی تربیت انسانها (همان، ۸/۳۶۳) و زیربنای مسئولیتها و ساختن فرزندان سالم است (همان، ۱۵/۲۴۵)؛ بنابراین این نهاد نقش مهمی در سلامت جامعه دارد و مبدأ اصلاحات یا فسادهای جوامع به شمار میرود[۴۳] و اگر خانوادهها (از نظر اخلاقی) متزلزل شوند، بنیان جامعه متزلزل خواهد شد[۴۴]. امامخمینی معتقد بود قوانین بشری تنها بُعد مادی را در تدوین قوانین خانواده در نظر گرفتهاند[۴۵]؛ در صورتی که اسلام به انسانسازی و تشکیل خانواده توجه ویژه دارد و هدف، تبدیل افراد به انسانی الهی است[۴۶]؛ از همینرو درباره ابعاد مادی و معنوی آن برنامه ارائه کرده است[۴۷]. ایشان تأکید میکرد اصلاح جامعه بدون مهیاکردن زمینه تربیتیِ مناسب برای پرورش نسلی خودساخته و خداجو امکانپذیر نیست[۴۸] و خانواده محلی برای تربیت انسان است و در نظر اسلام هم اهمیت ویژهای دارد[۴۹]. از نظر ایشان خانواده باید مانند مدرسه باشد و پدران و مادران، معلمان این مدرسه، تا با آموزش احکام اسلام و تهذیب اخلاق نونهالان، به تربیت صحیح جوانانی همت گمارند که مقدرات آینده کشور و ملت به دست آنهاست[۵۰].
از سوی دیگر، در نگاه امامخمینی وظیفه حکومت اسلامی در قبال مردم جامعه که خانواده، اصلیترین نهاد آن است، تأمین رفاه و آسایش[۵۱]، از بینبردن فقر و نابسامانی آنان[۵۲] و تلاش برای حل مشکلات خانوادهها، ازجمله مشکل مسکن آنان است (همان، ۶/۲۹۷؛ ۱۷/۳۰۲ و ۱۸/۵۲۶). ایشان با تأکید بر این نکته که خانواده مبنای جامعه است و در صورت تزلزل خانواده، کل جامعه متزلزل خواهد شد، آسانبودن شرایط ازدواج و مشکلبودن شرایط طلاق را از عوامل تأثیرگذار در تحکیم خانواده میدانست و به دقت در رعایت آن سفارش میکرد[۵۳]. طبق اصل ۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز، خانواده، واحد بنیادین و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است که همه قوانین و مقررات باید در جهت سهولت تشکیل آن، پاسداری از قداست آن و استواری روابط اعضا بر پایه اخلاق و حقوق اسلامی باشد.
خانواده در زمان پهلوی
تمایل شدید رژیم پهلوی به گسترش فرهنگ غربی، شکلدهنده جریانهای عظیمی از تحولات فرهنگی و تربیتی جامعه ایران شد. در این فرایند نوسازی به شیوه غربی که در دوران رضاشاه پهلوی آغاز شد و محمدرضا پهلوی آن را ادامه داد[۵۴]، هسته خانواده سنتی رو به افول نهاد و شیوه جدید زندگی با تکیه بر جنبههای مختلف تجدد غربی تبلیغ شد[۵۵]. این رویگردانی از فرهنگ سنتی و دینی باعث شد افراد خانواده که باورها و آداب دینی را رعایت میکردند به حاشیه رانده شوند[۵۶].
از نظر امامخمینی وابستگی به غرب و شرق در دوران پهلوی موجب شد جوانان در خانواده از تربیت اسلامی دور شوند[۵۷] و یکی از اقدامات مهم محمدرضا پهلوی در تزلزل بنیان خانواده و انحراف جوانان از مسائل اصلی زندگی، ترویج مراکز فساد و فحشا و تلاش برای جذب جوانان به این مراکز بود[۵۸] (← مقاله جوان). همچنین تبلیغ امور غیر اخلاقی در میان بانوان، باعث از بینرفتن عفت آنان و در نتیجه سستشدن بنیان خانوده میشد[۵۹] (← مقاله زن). در این دوره نهادهایی برای شکلدهی خانواده با الگوی غربی، تأسیس شدند که ازجمله آنها میتوان به سازمان زنان ایران اشاره کرد. یکی از کارکردهای این نهادها ترویج فرهنگ غربی از راه مبارزه با مظاهر مذهبی جامعه ایران بود[۶۰].
یکی دیگر از اقدامات رژیم دراینباره، چنانکه امامخمینی اشاره کرده است، ایجاد تردید در احکام ضروری اسلام و قرآن درباره خانواده بود[۶۱]. ایشان در فروردین ۱۳۴۳ با طرح قانون خانواده که در آن رژیم مطرح شد صریحاً مخالفت کرد و آن را بر خلاف احکام ضروری اسلام و قرآن دانست[۶۲]. در همین سال مقالهای نیز با عنوان «طرح قانون خانواده بر مبنای اصل تساوی حقوق زن و مرد»، در مجله اطلاعات بانوان منتشر شد که احکام اسلامی در خصوص حریم خانواده، مانند قانون عده طلاق یا وفات، قانون ارث و سایر قوانین جزایی اسلام را رد میکرد[۶۳]. این مقاله با مخالفت علما و مردم روبهرو شد و به تعطیلی بازار انجامید[۶۴]. امامخمینی دولت را به دلیل اجازه انتشار طرح قانون خانواده محکوم کرد و از محمدتقی فلسفی درخواست کرد دراینباره از دولت، توضیح بخواهد[۶۵]. پس از طرح این قانون تلاش رژیم پهلوی و فعالان عرصه زنان برای غربیکردن خانواده ایرانی با استقبال اندکی از مردم روبهرو شد[۶۶] و عملاً به شکست انجامید. در سالهای بعد تا پیروزی انقلاب اسلامی نهادهای فرهنگی در رژیم پهلوی نقش بسزایی در ترویج الگوی خانواده غربی در جامعه ایفا کردند که از آن جمله میتوان به نقش رسانههای گروهی بهخصوص تلویزیون و سینما اشاره کرد[۶۷].
وظایف خانواده
هر یک از اعضای خانواده در قبال دیگر اعضا وظایفی دارند که با نادیدهگرفتن آن، جایگاه خانواده به مخاطره میافتد. از مهمترین وظایف همسران، سازگاری و تطابق با شرایط هم[۶۸]، برآوردهساختن نیازهای عاطفی و ایجاد رابطهای مطلوب با یکدیگر[۶۹] است. امامخمینی که خانواده امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت فاطمه(س) را الگوی خانوادهای الهی شمرده است[۷۰]، تأکید داشت محیط خانواده باید محیط محبت باشد[۷۱] و اعضای خانواده باید با مهربانی و عطوفت و وفاداری[۷۲] با یکدیگر رفتار کنند و با هم یکدل و یکجهت باشند[۷۳]. ایشان خاطرنشان کرده است نوع رفتار پدر و مادر با هم، بر تربیت فرزندان اثرگذار است و رفتار توأم با مهر و محبت و اخلاق اسلامی، به طور طبیعی بر فرزندان تأثیر مثبت دارد[۷۴].
فرزندان و والدین در برابر هم وظایفی دارند. از مهمترین وظایف والدین، پرورش روحی و جسمی فرزندان است. فرزند از نگاه اسلامی، امانت، عطیه و موهبتی الهی است[۷۵]. امامخمینی وظیفه والدین، بهویژه مادر را در تربیت فرزندان بسیار سنگین میدانست و بر سالمسازی محیط خانواده، تأکید داشت[۷۶] (← مقاله تعلیم و تربیت). ایشان به تربیت عملی، یعنی تأثیرگذاری اعمال و رفتار پدر و مادر بر فرزندان معتقد بود (حدیث جنود، ۱۵۵) و باور داشت والدین همواره نقش معلم را بر عهده دارند[۷۷] و خانواده باید محل تربیت علمی، دینی و تهذیب اخلاقی فرزندان باشد[۷۸] و زمینههای رشد اجتماعی و سیاسی فرزندان را آماده کند (همان، ۶/۱۹۹). ایشان از پدران و مادران میخواست مراقب فرزندان نوجوان و جوان خود باشند تا فریب افراد منافق و منحرف را نخورند[۷۹] (← مقاله جوان). ایشان با در نظر گرفتن وظایف فرزندان در قبال والدین بهویژه مادران، بر احترام به مادر و اطاعت و جلب رضایت او[۸۰] و خدمت به مادر[۸۱] تأکید میکرد و رضای خدا و سعادت دنیا و آخرت را در خدمت به مادر میدانست[۸۲] (← مقاله مادر).
عوامل استواری و گسست
بیشک خانواده، اصلیترین نهاد اجتماعی، بنیادیترین عنصر جامعه و بستر ایجاد و رشد بسیاری از ارزشها است؛ چنانکه عموم اندیشمندان، خانواده را جزیی از نظام کلی جامعه و در رابطه تنگاتنگ با آن میدانند و سیر تطور و تکامل آن را در جهان پی میگیرند[۸۳]. ادیان الهی نیز همواره بر قداست و حرمت نهاد خانواده تأکید کردهاند و احکام و مقرراتی برای تنظیم روابط خانواده دارند. در اسلام، حفظ خانواده و تحکیم ارکان آن برپایه اصول اخلاقی و ارزشی، جایگاه خاص خود را دارد و بخشی از آیات و روایات اسلامی با هدف حفظ خانواده، به تنظیم و تعدیل روابط اعضای خانواده، حقوق و وظایف فرزندان و همسران، تلاش برای ایجاد زندگی مشترک و پرهیز از فروپاشی آن اختصاص یافته است[۸۴]؛ چنانکه ایمان و فضیلتگراییِ اعضای خانواده[۸۵]، وجود روحیه صبر و پایداری و متانت در فراز و فرودهای زندگی[۸۶]، همچنین وجود عشق و محبت[۸۷]، آشنایی کامل اعضای خانواده با حقوق و وظایف خود[۸۸]، تفاهم و همکاری میان اعضای خانواده[۸۹]، برخورداری از روحیه گذشت و بزرگواری و تقویت آن[۹۰] و پرهیز از آفت حسد[۹۱]، مهمترین سفارشهای منابع اسلامی برای تحکیم بنیان خانواده است.
جامعهشناسان غربی در بررسی عوامل تحکیم خانواده، عمدتاً به رابطه انسان با انسان توجه کردهاند؛ در حالیکه در نظریات دینی، رابطه انسان با خدا نیز مورد توجه است و عامل اصلی و ستون حفظ کانون خانواده، تعالی است[۹۲]. خانواده متعالی به خانوادهای گفته میشود که در اثر عقاید استوار و عمل صالح، زندگی خود را به حیات طیبه تبدیل کردهاند[۹۳]. اعضای خانواده متعادل (متکامل) نه تنها خود مشکلی ندارند و از تعادل لازم برخوردارند، بلکه در رفع آسیبهای روانی و اجتماعی مؤثر و راهگشا هستند. برای تشکیل خانواده متعالی، عوامل عقلی و احساسی، مادی و معنوی همه دخیلاند[۹۴].
از سوی دیگر، خانواده نیز همچون سایر پدیدههای مادی و طبیعی، دستخوش آسیب و در معرض خطراتی است که میتواند افزون بر نابودی خانواده، تباهی جامعه را نیز موجب شود[۹۵]. صنعتی شدن جوامع و بروز تحولات اجتماعی، مشکلات متعددی در اکثر جوامع ازجمله ایران برای خانوادهها ایجاد کرده است[۹۶]. امروزه عبارت «بحران فروپاشی خانواده»، عبارتی آشنا است و بسیاری از اندیشمندان را به بررسی این پدیده و تلاش برای یافتن راهکارهایی برای مقابله با آن واداشته است. وقتی کارکردهای خانواده مانند کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی آسیب میبیند، خانواده هم دچار مشکل میشود. این مشکلات نخست گسستگی روانی، سپس گسستگی اجتماعی و در نهایت طلاق را در پی دارد[۹۷]. برخی از مهمترین عوامل گسست روابط خانوادگی که پارهای از آنها مورد توجه امامخمینی نیز قرار داشته عبارتاند از: توقعات بیجا[۹۸]، خشم و عصبانیت[۹۹]، بدبینی[۱۰۰]، قهر[۱۰۱]، کمبود محبت[۱۰۲]، بحث و جدل[۱۰۳]، تزلزل اخلاقی در محیط خانواده[۱۰۴]، معصیت در میان اعضای خانواده[۱۰۵] و لجاجت (اسلاملو، ۲/۲۹).
سیره امامخمینی
امامخمینی برای خانواده خود یک الگوی تربیتی بود و حالات و رفتار ایشان در خانه بهترین مربی برای اعضای خانواده به حساب میآمد [۱۰۶]. رفتار ایشان با همسر خود، توأم با خوشاخلاقی، محبت، احترام، ادب، ارزش قائلشدن برای نظر همسر[۱۰۷]، تحمیل نکردن خواستههای خود بر همسر و پابندی به رعایت مقررات درون خانه بود؛ به گونهای که همسر ایشان هیچگاه حتی وقتی ایشان در اوج عصبانیت بود، بیاحترامی و اسائه ادبی از او ندید[۱۰۸]. رفتار ایشان با خانواده و مسائل آن، بر اساس حرمتگذاری و شخصیتدادن به افراد بود. ایشان همسر خود را همدرد و همراه میدانست و احترام بسیاری برای او قائل بود[۱۰۹]. رفتار ایشان در خانواده با فرزندان نیز توأم با خوشرویی، خوشاخلاقی، زیبایی کلام، ایجاد شخصیت در فرزندان، تکریم و احترام، تلقین و تکرار امور برای نفوذ و رسوخ در نفس آنان بود[۱۱۰]. ایشان در وصیت به فرزند خود سیداحمد خمینی نیز بر دقت در تربیت فرزندان تأکید کرده است[۱۱۱].
امامخمینی در دوره تبعید نیز در نامه خود پس از اعلام سلامتی و احوالپرسی از تکتک اعضای خانواده، آنان را به صبر و شکیبایی و بیتابینکردن، احترامگذاشتن و خدمت به مادر، کمک و حُسن سلوک افراد خانواده با یکدیگر توصیه و نیازهای مالی خانواده را تا در حد امکان برآورده کرده است[۱۱۲]. ایشان در این دوران، در ترکیه و در سالهای طولانی نجف نامههای فراوانی به همسر و فرزندان خود نوشته است و متن نامهها بهخوبی نشان میدهد که به مسائل مختلف آنان و اطرافیان آنان توجه داشته و افزون بر تأکید بر نامهنگاری و ابراز علاقه به آگاهی از وضع آنان، همواره نکات ریز و درشتی را، حتی چگونگی نامگذاری فرزند، به آنان یادآور شده است[۱۱۳]. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز اگرچه امامخمینی مسئولیت رهبری جامعه اسلامی را بر دوش گرفت، اما هیچگاه خانواده و محبت به فرزندان را فراموش نکرد و در برخی از کارهای خانه کمک میکرد[۱۱۴]. ایشان به افراد خانواده وابستگی عاطفی شدید داشت؛ اما این وابستگی بههیچوجه مانع از تصمیمگیریهای بهموقع در امور مختلف خانواده نمیشد[۱۱۵].
امامخمینی از هر امری که باعث تنفر فرزندان از فرایض دینی میشد، پرهیز میکرد و آنان را به انجام واجبات و ترک محرمات سفارش میکرد[۱۱۶] و کلام حق را همراه با ملاطفت و شیرینی بیان میکرد و هیچگاه فرزندانش را به سبب ترک امور معنوی سرزنش نمیکرد و از سخت و طاقتفرسا جلوهدادن عبادت نزد آنان پرهیز میکرد[۱۱۷]. ایشان سعی داشت فضایی ضد گناه در خانه حاکم باشد و دراینباره آسیبشناسی میکرد و راهکار ارائه میداد؛ برای نمونه از غیبتکردن نهی و به جای آن، درباره خود صحبتکردن را پیشنهاد میکرد[۱۱۸]. ایشان همچنین با افرادی که در خانه ایشان مشغول رسیدگی به امور خانه بودند، با لطف و محبت برخورد میکرد و به آنان احترام میگذاشت[۱۱۹] (← مقاله اخلاق و سیره امامخمینی).
پانویس
- ↑ دهخدا، ۶/۸۲۹۲؛ عمید، ۵۴۲.
- ↑ انوری، ۴/۲۶۶۵.
- ↑ کاتوزیان، ۱/۷ ـ ۱۰.
- ↑ منصور، مجموعه قوانین، ۴۳ ـ ۴۴.
- ↑ ساروخانی، ۱۳۶.
- ↑ استادی و سالاریفر، ۴۶.
- ↑ رید، ۴۷.
- ↑ آزاد ارمکی، ۶۲.
- ↑ عنبرسوز، ۹۸؛ اوستا، یسنا، هات ۷
- ↑ ساروخانی، ۲۳ ـ ۲۴.
- ↑ اشتاین سالتز، ۱۹۳ ـ ۱۹۸.
- ↑ آنترمن، ۲۲۴.
- ↑ بوجاری و پرچم، ۳۳.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ب۱، ۲۸.
- ↑ همان، ب۵، ۱ ـ ۲.
- ↑ همان، ب۲، ۲۴.
- ↑ سیف، ۸۶ ـ ۸۷.
- ↑ همان، ۱۳۶.
- ↑ متی، ب۱۹، ۳ ـ ۷.
- ↑ سکری سرور، ۹۲.
- ↑ اعزازی، ۹ ـ ۱۱.
- ↑ همان، ۱۶.
- ↑ همان، ۹۴ ـ ۹۵.
- ↑ قصص، ۲۹؛ عنکبوت، ۳۲؛ نساء، ۹۲؛ راغب، ۹۶.
- ↑ هود، ۷۳؛ احزاب، ۳۳؛ راغب، ۱۵۱ ـ ۱۵۲.
- ↑ مجلسی، ۱۷/۲۵۹.
- ↑ نبأ، ۸؛ روم، ۲۱؛ فاطر، ۱۱؛ شوری، ۱۱.
- ↑ نساء، ۲۱.
- ↑ روم، ۲۱.
- ↑ نجفی، ۲۹/ ۵ ـ ۸.
- ↑ شوری، ۱۱.
- ↑ روم، ۲۱.
- ↑ بقره، ۱۸۷.
- ↑ بقره، ۲۲۱؛ نور، ۳ و ۳۲.
- ↑ حر عاملی، ۲۰/۱۴.
- ↑ کلینی، ۵/۹.
- ↑ همان، ۵/۸۸.
- ↑ حر عاملی، ۲۰/۱۴؛ مجلسی، ۱۰۰/۲۲۲.
- ↑ مجلسی، ۱۰۳/۲۰۲.
- ↑ کلینی، ۶/۱۷ ـ ۵۱؛ صدوق، ۳/۴۸۱؛ طبرسی، ۲۲۲.
- ↑ صحیفه، ۱۴/۷.
- ↑ همان، ۷/۱۶۲ و ۸/۳۶۳.
- ↑ همان، ۷/۵۰۴.
- ↑ همان، ۲۱/۴۸۵.
- ↑ همان، ۶/۴۱ ـ ۴۲.
- ↑ همان، ۵/۳۲۷ ـ ۳۲۸ و ۶/۴۱ ـ ۴۲.
- ↑ همان، ۶/۲۰۰ ـ ۲۰۱.
- ↑ همان، ۸/۹۱ ـ ۹۲.
- ↑ همان، ۹/۴۵۷.
- ↑ همان، ۷/۱۶۲.
- ↑ همان، ۴/۲۰۱؛ ۶/۴۶۴ و ۷/۴۰۱.
- ↑ همان، ۳/۴۶۸ و ۵/۱۵۵، ۴۴۸.
- ↑ همان، ۷/۱۰۷ ـ ۱۰۸ و ۲۱/۴۸۵ ـ ۴۸۶.
- ↑ آبراهامیان، ۱۷۴ ـ ۱۷۵.
- ↑ جمعی از مؤلفان، ۱۰۱ ـ ۱۰۳.
- ↑ صفری، ۱۱.
- ↑ صحیفه، ۱۵/۲۴۴ ـ ۲۴۵.
- ↑ همان، ۴/۵۱۳؛ ۹/۲۴۱ و ۱۲/۹۰.
- ↑ همان، ۳/۳۷۰؛ ۱۰/۱۸۴؛ ۱۴/۳۵۵ و ۱۸/۴۰۱.
- ↑ ساناساریان، ۱۲۵.
- ↑ صحیفه، ۱/۲۶۲.
- ↑ همان، ۱/۲۶۲.
- ↑ منوچهریان.
- ↑ طالبی دارابی، ۵۲.
- ↑ صحیفه، ۱/۳۵۳ ـ ۳۵۴.
- ↑ احمدی خراسانی، ۳۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۵۰.
- ↑ مینو چین، ۸۷.
- ↑ سالاریفر، ۷۷.
- ↑ صحیفه، ۱۶/۸۷ ـ ۸۸.
- ↑ همان، ۸/۳۶۳.
- ↑ همان، ۱/۴۲۸؛ ۳/۲۹۳ و ۱۶/۲۲۶.
- ↑ همان، ۱۶/۲۲۶.
- ↑ همان، ۸/۳۶۳.
- ↑ نوری، میرزاحسین، ۱۵/۱۱۲.
- ↑ صحیفه، ۸/۳۶۳ و ۱۵/۲۴۵.
- ↑ صحیفه، ۷/۱۶۲.
- ↑ همان، ۷/۵۰۴.
- ↑ همان، ۱۵/۲۴۵ ـ ۲۴۶.
- ↑ همان، ۳/۲۹۳.
- ↑ همان، ۱۷/۷۰.
- ↑ همان، ۳/۲۹۳.
- ↑ ساروخانی، ۱۴۶ ـ ۱۵۹.
- ↑ نوری، اعظم، ۱۴۷ ـ ۱۴۸.
- ↑ نساء، ۱؛ بقره، ۲۲۱.
- ↑ شوری، ۴۳؛ بلد، ۱۷.
- ↑ حر عاملی، ۲۰/۲۳ ـ ۲۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ۲/۱۸۸ ـ ۱۹۱.
- ↑ امینی، ۲۰۳ ـ ۲۰۴.
- ↑ امینی، ۱۱۱ و ۱۱۳.
- ↑ آمدی، ۳۰۰ ـ ۳۰۱.
- ↑ بانکی پورفرد و دیگران، ۸۵.
- ↑ همان، ۷۵.
- ↑ همان، ۷۵ ـ ۷۶.
- ↑ سلطانی کوهانستانی، ۷۲.
- ↑ استادی و سالاریفر، ۴۶.
- ↑ بانکی پورفرد و دیگران، ۷۰ ـ ۷۱.
- ↑ امینی، ۶۳.
- ↑ همان، ۱۴۹.
- ↑ همان، ۱۶۲ و ۱۶۴.
- ↑ همان، ۱۵۸.
- ↑ اسلاملو، ۲/۵۶.
- ↑ همان، ۲/۲۸ ـ ۲۹؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۸۵.
- ↑ همان، ۸/۳۶۳.
- ↑ میرزابیگی، ۳۵، ۸۷ و ۱۲۹.
- ↑ همان، ۱۳ و ۳۷؛ ثقفی، ۲۹ ـ ۳۰؛ اعرابی، ۲۹.
- ↑ ثقفی، ۲۹ ـ ۳۰.
- ↑ مظهری، ۱۱۸.
- ↑ مصطفوی، زهرا، درسهایی، ۵۰ و ۵۲ ـ ۵۳؛ مصطفوی، فریده، درسهایی، ۵۱ ـ ۵۲ و ۵۵؛ بروجردی، ۵۵؛ نگارش، ۴۷؛ میرزابیگی، ۳۵ و ۸۷.
- ↑ صحیفه، ۱۶/۲۲۶.
- ↑ صحیفه، ۱/۴۲۹ ـ ۴۳۰.
- ↑ به عنوان نمونه: صحیفه، ۲/۴۳۰، ۴۳۱، ۴۴۱، ۴۴۲، ۴۴۵، ۴۴۷، ۴۵۱، ۴۵۲، ۴۵۳، ۴۵۴، ۴۵۵، ۴۵۶ و ۳/۱۱، ۳۰، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۶، ۴۰، ۴۷، ۵۴، ۵۵.
- ↑ اشراقی، نعیمه، ۴۱؛ حدیدچی، پرتوی، ۲۹۸.
- ↑ نگارش، ۴۶.
- ↑ مصطفوی، زهرا، درسهایی، ۹۰؛ مصطفوی، صدیقه، ۱۴۰.
- ↑ عزیزی، ۴۰.
- ↑ اعرابی، ۱۰۳؛ مصطفوی، زهرا، برداشتهایی، ۳/۳۰۲؛ مصطفوی، فریده، برداشتهایی، ۳۰۲؛ اشراقی، عاطفه، ۳۰۲؛ اشراقی، زهرا، ۳۰۳؛ طباطبایی، ۳۰۳ ـ ۳۰۴.
- ↑ حدیدچی، درسهایی، ۱۵۶ ـ ۱۵۷؛ بافقی، ۷۵ ـ ۸۰؛ بهاءالدینی، ۸۱ ـ ۸۳؛ فرقانی، ۳/۷؛ میرزابیگی، ۱۴۳.
منابع
- قرآن کریم
- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش
- آزاد ارمکی، تقی، جامعهشناسی خانواده ایرانی، تهران، سمت، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش
- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش
- آنترمن، آلن، باورها و آئینهای یهودی، ترجمه رضا فرزین، تهران، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش
- احمدی خراسانی، نوشین، پروین اردلان، سناتور، تهران، توسعه، چاپ اول، ۱۳۸۲ش
- استادی، مجید و محمدرضا سالاریفر، نقش عوامل عاطفی روانی در تحکیم خانواده از منظر آیات و روایات با رویکرد سبک زندگی اسلامی، مجله پژوهشنامه سیک زندگی، شماره ۳، ۱۳۹۵ش
- اسلاملو، نعیمه، کلبه مهر، تهران، نگارنور، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش
- اشتاین سالتز، آدین، سیری در تلمود، ترجمه طالبی دارابی، باقر، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش
- اشراقی، زهرا، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۷۸ش
- اشراقی، عاطفه، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۷۸ش
- اشراقی، نعیمه، خاطره، چاپشده در درسهایی از امامخمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش
- اعرابی، فرشته، خاطره، چاپشده در درسهایی از امامخمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش
- اعزازی، شهلا، جامعهشناسی خانواده، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، چاپ اول، ۱۳۷۶ش
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش
- همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش
- امینی، ابراهیم، همسرداری، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه، چاپ بیست و نهم، ۱۳۸۹ش
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش
- اوستا، ترجمه و پژوهش هاشم رضی، تهران، بهجت، چاپ سوم، ۱۳۸۱ش
- ایران محبوب، جلیل، اصغر میرفردی، بررسی تاثیر متقابل فرایند افزایش جمعیت و شهر نشینی درایران ۱۳۳۵ ـ ۱۳۷۵، مجله جمعیت، شماره ۴۵ ـ ۴۶، ۱۳۸۲ش
- بافقی، ربابه، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
- بانکی پورفرد، امیرحسین و سیدمهدی صدری و فهیمه مؤمنیراد، عوامل تعالیبخش مؤثر در تحکیم بنیان خانواده در آرای مفسران و اندیشمندان معاصر مسلمان، مجله فرهنگی تربیتی زنان و خانواده، شماره ۴۱، ۱۳۹۶ش.
- بروجردی، مسیح، خاطره، چاپشده در درسهایی از امامخمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- بوجاری، سهیلا، اعظم پرچم، بررسی تطبیقی جایگاه و اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده در اسلام و یهودیت، مجله معرفت ادیان، شماره ۱۵، ۱۳۹۲ش.
- بهاءالدینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- ثقفی، خدیجه، خاطره، چاپشده در درسهایی از امامخمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- جعفری ندوشن، علی اکبر، آن سوی آفتاب، مروری بر شخصیت و زندگی خصوصی امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- جمعی از مؤلفان، پهلویها، تهران، کتاب مرجع، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- حدیدچی، مرضیه، خاطره، چاپشده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- همو، خاطره، چاپشده در درسهایی از امامخمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حق شناس، سیدجعفر، آسیبشناسی خانواده، تهران، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- رید، ایولین، پدرسالاری، ترجمه افشنگ مقصودی، تهران، گل آذین، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- ساروخانی، باقر، مقدمهای بر جامعه شناسی خانواده، تهران، سروش، چاپ اول ۱۳۷۰ش.
- سالاری فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- ساناساریان، الیز، جنبش حقوق زنان در ایران، طغیان، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، تهران، اختران، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- سکری سرور، محمد، نظام الزواج فی الشرایع الیهودیة و المسیحیه، بیروت، دارالفکر العربی، بیتا.
- سلطانی کوهانستانی، مریم، خانواده و عوامل تحکیم آن با تکیه بر آرای ابن سینا، مجله حکمت سینوی، شماره ۵۳، ۱۳۹۴ش.
- سیف، سوسن، تئوری رشد خانواده، تهران، دانشگاه الزهراء(س)، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- صفری، فاطمه، الگوی اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامی بر اساس دیدگاه حضرت امامخمینی، بیجا، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۴ش.
- طالبی دارابی، ابراهیم، جایگاه ۱۹ دی ۱۳۵۶ در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- طباطبایی، فاطمه، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- طبرسی، حسنبنفضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
- عزیزی، عباس، ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امامخمینی، تهران، صلاة، ۱۳۸۰ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
- عنبر سوز، مریم، زن در ایران باستان، تهران، مطالعات روشنگران زنان، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- فرقانی، محیالدین، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، تهران، بهمن برنا، چاپ سوم، ۱۳۷۱ش.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- همو، خاطره، چاپشده در درسهایی از امامخمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- مصطفوی، صدیقه، خاطره، چاپشده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- مصطفوی، فریده، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- همو، خاطره، چاپشده در درسهایی از امامخمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- مظاهری، علیاکبر، خانواده ایرانی در روزگار پیش از اسلام، ترجمه عبدالله توکل، تهران، قطره، چاپ اول ۱۳۷۳ش.
- مظهری، مرضیه، رفتارشناسی امامخمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهل و چهارم، ۱۳۸۶ش.
- منصور، جهانگیر، مجموعه قوانین و مقررات خانواده، تهران، دوران، چاپ چهارم، ۱۳۷۹ش.
- منوچهریان، مهرانگیز، مجله اطلاعات، طرح قانون خانواده بر مبنای اصل تساوی حقوق زن و مرد، شماره ۳۶۳ ـ ۳۶۶، ۱۳۴۳ش.
- مهرپور، حسین، مجموعه نظریات شورای نگهبان، دوره اول تیرماه ۱۳۵۹ ـ تیر ۱۳۶۵، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- میرزابیگی، حسنعلی، خانواده و امامخمینی، قم، فراگفت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مینو چین، سالوادور، خانواده و خانواده درمانی، ترجمه باقر ثنایی، تهران، امیر کبیر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نگارش، حمید، حدیث پایداری، تهران، لوح محفوظ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- نوری، اعظم، عوامل تحکیم و ثبات خانواده، مجله پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، شماره ۷، ۱۳۸۹ش.
- نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
پیوند به بیرون
- احمد فکور افشاگر