قیام، برخاستن، مجاهده و پیکار برای اصلاح در ابعاد فردی و اجتماعی. واژه قیام، مصدر و از ریشه «قوم»، به معانی گوناگونی آمده که پابرجابودن قهری یا اختیاری، محافظت و نگهداری از چیزی و اصلاح و پیرایش آن و عزم و اراده بر انجام کاری، از آن جملهاند (راغب، 690). ایستادن، جنبش، بیداری از خواب غفلت، معتدلشدن، دوام و ثباتداشتن، مطالبهکردن و آغازکردن، برخی دیگر از معانی لغوی این واژه است (دهخدا، 11/15717). قیام در ادبیات قرآنی، عرفانی، سیاسی و فقهی معانی گوناگونی دارد. در اصطلاح سیاست، به معنای حرکتی تحولگرایانه و ارادی است که آگاهانه و مبتنی بر انتخاب و آزادی، برای نفی وضعیت موجود، اصلاح امور و ایجاد شرایط مطلوب صورت میگیرد (جمشیدی، مفهوم و ماهیت قیام، 19، 22 ـ 23، 30 و 32). قیام گاهی معادل نهضت و جنبش و در بعد وسیعتر، شامل انقلاب، شورش، اصلاح، نهضت استقلالطلبانه و جنگ و جهاد رهاییبخش است (همان، 24 ـ 25). در اندیشه و بیان امامخمینی، مفهوم «قیام»، همان مفهوم قرآنی است که از آن به «قیام لله» تعبیر شده است (سبأ، 46) و «قیام لله» یگانه شیوه درست مبارزه است که خداوند از طریق پیامبران بزرگ الهی، همه مؤمنان را به آن فراخوانده است (صحیفه، 1/21 ـ 22). در نگاه ایشان، حرکت همه پیامبران بزرگ الهی(ع)، ماهیت قیام لله داشته و همین ماهیت الهی، تضمینکننده پیروزی آنان بر نمرودها و فرعونها بدون برخورداری از امکانات مادی بوده است (صحیفه، 1/21) و قیام برای انجام تکالیف و مأموریتهای الهی در عرصههای فردی مثل تربیت خود و عرصه اجتماعی برای تنظیم اجتماع و ترقی و تکامل انسان در جنبههای سیاسی و اجتماعی ضروری است (همان، 3/237) (← ادامه مقاله). پیشینه: انسان به جهت برخورداری از زندگی اجتماعی که امری فطری است، برای بقای خود نیز به طور فطری برای خود حق دفاع قائل است و از حقوق خود در برابر افراد یا جوامع دیگر دفاع میکند (طباطبایی، 2/69 ـ 70). آغازگر قیامهای مقدس، پیامبران الهی(ع) ازجمله نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع) و حضرت محمد(ص) بودند (شعرا، 10 ـ 217) که با بتپرستی، ظلم، بیدادگری، جهل، تعصب، تقلید نابجا، اسراف، تبذیر، افساد در زمین، فحشا و امتیازات موهوم اجتماعی مبارزه کردند (مطهری، 17/446 ـ 447). واژه قیام و مشتقات آن بارها در قرآن آمده است (← عبدالباقی، 734 ـ 739). خداوند، پیامبر اسلام(ص) را به قیام و انذار و هدایت مردم فرمان داده (مدثر، 2)، خواستار قیام مؤمنان برای اطاعت فرمانهای الهی شده (بقره، 238) و آنان را به قیام جمعی و فردی برای خدا فرا خوانده است (سبأ، 46)؛ همچنانکه پس از استقرار دین در جامعه، پیامبر(ص) و دیگر مؤمنان، به استقامتکردن (هود، 112؛ شوری، 15) و ثابتبودن بر اسلام و ادای حقِ آن به طور کامل (طباطبایی، 11/48) مأمور شدهاند. قیام علیه وضع نامطلوب حکومت، در اسلام با مفاهیمی همانند جهاد و امر به معروف و نهی از منکر بیان شده است (مطهری، 24/198). مهمترین وظایف پیامبران(ع) از نگاه قرآن، وجوب نهی از فساد و مبارزه با آن بوده است (هود، 116؛ مطهری، 17/460) و سنت (مجلسی، 44/382؛ امامخمینی، صحیفه، 5/191) و سیره پیامبر اکرم(ص) (امین عاملی، 1/17) و سیره ائمه(ع) هم بهدرستی لزوم قیام در برابر ستم ستمکاران (مطهری، 18/97)، برای احقاق حق و مقابله با فساد و کژی و باطل را آشکار میکند (جمشیدی، مفهوم و ماهیت قیام، 30). قیام اولیای الهی نیز با هدف اصلاح و مبارزه با انحرافات بود و قیام امامحسین(ع) از شاخصترین آنهاست که برای اعتراض به وضعیت حکومت و عدم شایستگی حاکم وقت و شیوع فساد صورت گرفت (مطهری، 16/639). شیعیان و پیروان ائمه(ع) در طول تاریخ، علیه حاکمان ستمگر قیامهای پیدرپی داشتهاند (امامخمینی، صحیفه، 6/360). از قیامهای مهم در تاریخ صدر اسلام میتوان به قیامهای توّابین (طبری، 5/583 ـ 609)، مختار ثقفی (همان، 6/38 و 66)، زیدبنعلی (ابنخلدون، 3/122) و نیز قیام حسینبنعلی معروف به قیام فخ (شریف قرشی، 1/186) اشاره کرد. امامخمینی با اشاره به قیام فرزندان و یاران ائمه(ع) در طول تاریخ، این قیامها را با اطلاع و خواست و در راه ائمه(ع) ارزیابی کرده است (صحیفه، 4/100). تاریخ ایران نیز شاهد قیامهای تأثیرگذاری بوده است که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: 1. قیام مذهبی ـ سیاسی سربداران در قرن نهم هجری قمری (صاحبی، 68)؛ 2. قیام تنباکو در سال 1270 که به دنبال حکم تاریخی میرزای شیرازی مبنی بر تحریم استعمال توتون و تنباکو شکل گرفت (← مقاله نهضت تحریم تنباکو)؛ 3. قیام مشروطیت که سرانجام در سال 1285 منجر به تبدیل سلطنت مطلقه به مشروطه گردید و ایران برای نخستین بار در طول تاریخ، دارای تشکیلات مجلس و قانون اساسی شد (← مقاله نهضت مشروطه)؛ 4. قیام امامخمینی در سال 1341 ـ 1357 که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد (← مقاله انقلاب اسلامی ایران). ماهیت و اقسام قیام: زندگی و حیات آدمی در همه ابعاد وجودی، مبارزهای کلی و پیچیده است که هدفی اساسی یعنی همان آزادی و رهایی انسان، فرد و جامعه و رسیدن به کمال ممکن را پی میگیرد (جمشیدی، اندیشه سیاسی امامخمینی، 387). قدرت و نیروی قیام، وابسته به هدفی است که انسان را به حرکت وا میدارد. هرچه هدف عالیتر و غاییتر باشد، کشش بیشتری برای قیام و حرکت وجود دارد (طالقانی، 63). از نظر امامخمینی قیام، مبارزه و انقلاب، مفهومی عام است که از تنبه و بیداری آغاز میشود و تا رسیدن به کمال انسانیت انسان و قرب حق استمرار مییابد. تربیت نفس و جهاد در برابر دشمنان اسلام و ظلم و بیدادگری، وظیفهای همگانی است (صحیفه، 1/21؛ جهاد اکبر، 62؛ تفسیر حمد، 125). قرآن در یک نگاه کلی هدف از آمدن پیامبران الهی را برپایی قسط و عدالت از سوی مردم و زندگی در یک جامعه عدالتمحور معرفی کرده (حدید، 25؛ طباطبایی، 19/171) و مؤمنان را به قیام برای گسترش قسط و عدالت فرا خوانده است (نساء، 135؛ مائده، 8). این قیام به قسط، بر مبنای منطق قرآن، در واقع هماهنگی با جهان آفرینش است (آل عمران، 18؛ طالقانی، 49)؛ چنانکه یکایک مردم را مخاطب فرمان الهی برای قیام دانسته و آن را منوط به وجود رهبر و جمعیت اجتماعی نکرده است. اصل برخاستن برای خداست که اهمیت دارد. پس از آن اندیشهها، خود راه را مییابند و آثار قیام، آشکار میشود (سبأ، 46؛ طالقانی، 13 ـ 15). چنین قیامی که هرکس به اندازه اندیشه، فکر، درک و معیارهای خود به آن اقدام میکند، تبدیل به قعود نخواهد شد (طالقانی، 15). واژه قیام در تعابیر امامخمینی، به معانی چندی بهکار رفته که بُعد عرفانی و سیاسی از شاخصترین آنها و در ارتباط با هم هستند. از نظر ایشان، سیاست تحقق عملی اخلاق و عرفان در جامعه و عین دیانت و معنویت است؛ بنابراین قیام فصل مشترک سیاست و عرفان است؛ بدین معنا که انسانِ دارای عقل و اختیار، میتواند در عین بهکارگیری اراده و قیام در جهت تهذیب نفس و حیات درونی خود، برای تهذیب جامعه و حیات بیرونی خود نیز گام بردارد (جمشیدی، مفهوم و ماهیت قیام، 31 ـ 32)؛ بر همین اساس قیام به دو قسم کلی برای خدا و برای هوای نفس، تقسیم میشود. الف) قیام برای خدا: این قیام از عناوین پرکاربرد در کلام امامخمینی است (صحیفه، 4/108، 158 و 5/34؛ تفسیر حمد، 142) که همه ابعاد زندگی بشر را دربر میگیرد (صحیفه، 10/243 ـ 244). قیام برای خدا، هم عرصه فردی انسان را شامل میشود و هم عرصه حیات اجتماعی او را؛ بدین معنا که اصلاح جامعه از مفاسد و انحرافات اجتماعی، استبداد و بردگی طاغوتها تنها با قیام لله امکانپذیر میشود و اصلاح جامعه بدون اصلاح فرد از رذایل و انحرافات اخلاقی ممکن نیست (← همان، 1/21 ـ 22؛ 5/167 ـ 168 و 8/289). امامخمینی تنها راه اصلاح مفاسد و رذایل اخلاقی را قیامِ مردانه در برابر نفس و رفتار بر ضد خواهش آن، با توکل به عنایت خداوند میدید و اقدام به قیام اخلاقی را در دوران جوانی که هنوز ریشههای رذایل در وجود انسان قوی نشده، سفارش میکرد (چهل حدیث، 25 و 111). پس از قیام فردی در برابر لشکریان شیطانیِ نفس، قیام در برابر قدرتهای شیطانی (صحیفه، 10/339)، با هدف نجات بندگان خدا و مستضعفان و کسب استقلال و آزادی (همان، 5/91 ـ 92)، حفظ دین و اجرای احکام اسلام (همان، 5/168)، تأسیس حکومت عدل اسلامی (همان، 7/527)، تلاش برای استمرار نهضت و پیشبردن آن تا اجرای کامل محتوای اسلام و اسلامیشدن کشور به تمام معنا و الگوشدن کشور برای دیگران (همان، 10/441) ضروری است. به اعتقاد امامخمینی برای مبارزه با حاکمیت ناصالح باید به حکم قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) و اخبار معصومان(ع) مراجعه کرد که به مقابله با فرعون هر زمان امر کردهاند (همان، 3/348 ـ 349). در این زمینه علما و روحانیان که مقتدای مردماند، همانند پیامبران(ع) وظیفه سنگینتری دارند و باید اسلام را به طور کامل معرفی کنند (همان، 2/36)؛ همچنانکه در دورههای مختلف (همان، 4/100)، بهخصوص دوران معاصر، روحانیان سردمدار مبارزه با کسانی بودهاند که برخلاف مصالح اسلام اقدام میکردند (همان، 3/241 ـ 242). امامخمینی در یادداشت سال 1323 خود در دفتر سیدمحمد وزیری، خطاب به علمای دین و مردم ایران، که تاریخیترین سند مبارزاتی ایشان است، با استناد به آیه 46 سوره سبأ، قیام لله را بهترین موعظه خداوند برای بشر خواند که از سرمنزل طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را دربر میگیرد و تنها راه اصلاح دو جهان است (همان، 1/21). ایشان معتقد بود در صورت احساس تکلیف به قیام، باید بدون انتظارکشیدن برای آمادگی مادی و انسانی، به آن اقدام کرد (همان، 4/109)؛ زیرا قیام برای خدا، در هر دو صورت پیروزی یا شکستِ ظاهری، پیروز است (همان، 5/35) و قطعاً پشتوانه و تأیید الهی را نیز در پی دارد (همان، 13/137 ـ 138)؛ از اینرو پیامبران بزرگ الهی(ع) در مبارزه با مشرکان و طاغوتهای زمان خود، اگرچه در ابتدای راه تنها بودند، اما با قدرت ایمان قیام کردند (همان، 2/29 و 5/35 ـ 38). پیروزیهای پیامبران بزرگ الهی چون حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت محمد(ص) در برابر قدرتمندان بزرگ تاریخ، تنها ناشی از هدف الهی آنان است (همان، 1/21). امامخمینی پس از قیام پیامبران بزرگ الهی، قیامهایی چون قیام امامعلی(ع) و امامحسن(ع) در برابر معاویه (همان، 2/371؛ 4/215 ـ 216 و 5/29 ـ 30)، قیام امامحسین(ع) در برابر یزید (همان، 2/373؛ 4/151 و 5/162 ـ 163، 191 ـ 193)، قیامهای فرزندان ائمه(ع) با تشویق خود آن بزرگواران در برابر حاکمان ستمگر، قیام علمای اسلام از صدر اول تا دوران معاصر (همان، 4/100 ـ 101) و قیام پانزده خرداد 1342 (همان، 19/267) (← مقاله پانزده خرداد) را نیز از مصادیق قیامهای الهی معرفی کرده است. همچنین قیام مردم ایران در برابر رژیم پهلوی مصداقی از قیام لله بود (همان، 13/142) و مهمترین دلیل موفقیت این نهضت، تحول روحی و معنوی ملت و پشتیبانی قدرت مطلق الهی از آن بود (همان، 6/346؛ 9/384 و 13/142). بیتردید دوام و استمرار این نهضت نیز درگرو حفظ معنای الهی آن است (همان، 13/142). ب) قیام برای نفس: نقطه مقابل قیام لله، خودخواهی و قیام برای خود و منافع شخصی، قیام برای نفس اماره، قیام برای شخص (همان، 1/22) و قیام برای طاغوت (همان 13/137 و 15/403) است که امامخمینی از آن با عنوان قیام شیطانی و معنای واقعی شکست یاد میکرد (همان، 6/105؛ 7/30 و 13/137). ایشان معتقد بود قیام بر اساس خودخواهی و منافع شخصی، مهمترین عامل تفرقه، شکست و تحت سلطه بودن کشورهای اسلامی است که روح برادری و وحدت را در میان ملت اسلام خفه کرده است (همان، 1/22). از مصادیق قیام بر ضد خدا، تلاش از روی هوای نفس در دوره محمدرضا پهلوی بود که کشور را با خسارتهای بسیاری روبهرو ساخت. نابودی روح برادری و وحدت، سلطه افراد ناشایست بر کشور و مراکز علمی و دینی، رواج بیدینی و تبدیل روزنامهها و مطبوعات به پخشکننده کالای فساد اخلاق، از مهمترین نتایج این قیام بر ضد خدا بود (همان، 1/22 و 6/315). شرایط و ویژگیهای قیام: مبارزهای با ماهیت قیام لله که برگرفته از قرآن کریم است، شرایط و ویژگیهایی دارد که در اندیشه و عمل امامخمینی قابل بازیابی است. ایشان معتقد است در حوزه فردی، گامنهادن در وادی قیام لله و کسب سعادت دنیا و آخرت، نیازمند رفع موانع حضور قلب، بریدن از حبّ دنیا و خالصشدن برای خداوند است (آداب الصلاة، 41 ـ 42؛ تفسیر حمد، 142). بیشک، آمادگی برای مبارزه سیاسی و اجتماعی نیز جز از طریق تربیت نفس، ممکن نیست (جهاد اکبر، 61 ـ 62) و ایستادگی در برابر ظلم و بیدادگری و دفاع از حیثیت اسلام، پیش از هر اقدامی محتاج تربیت نفس و تقویت اراده است (همان، 62). چنین قیامی دارای مراتب خاصی است که مرتبه انکار قلبی تا اقدام عملی را دربر میگیرد (تحریر الوسیله، 1/453 ـ 454) و در مراتب بالا ممکن است قیام مسلحانه (جرح و قتل) را نیز شامل شود (همان، 1/457 ـ 458؛ صحیفه، 5/235)؛ از اینرو به باور امامخمینی، اسلام براى حفظ کیان دین و مصالح امت، در شرایط و زمان مقتضی، قیام مسلحانه را نیز مجاز میداند (صحیفه، 4/354)؛ اما تا زمانی که مراحل پایینتر امر به معروف و نهی از منکر ممکن باشد، نوبت به مراحل بالا نمیرسد (تحریر الوسیله، 1/453) (← مقاله مبارزه مسلحانه). پس از امر به معروف و نهی از منکر، حضور مردم در صحنه، تظاهرات، اعتصاب و اعلام انزجار (صحیفه، 4/331)، بیان و قلم (همان، 3/443)، بهترین ابزار قیاماند. همچنین از شرایط مهم موفقیت و قدرتیافتن در قیام، خودسازی، روحیه انقیاد و تبعیت بیچونوچرا از دستورهای الهی (همان، 5/169)، شجاعت و نترسیدن از قدرت دشمن (همان، 13/535)، وحدت، همفکری و همکاری و نیز پرهیز از تفرقه و دوری از اقدامات نفسانی (همان، 3/393 ـ 395 و 412 ـ 413) است (← مقاله وحدت). به اعتقاد امامخمینی قیام برای خدا، برخلاف قیام با هدف کسب دنیا، همواره با نفع همراه است و خسارت و ضرر در آن راه ندارد (همان، 5/34 ـ 35)؛ در حالیکه قیام غیر الهی و شیطانی حتی اگر در ظاهر به پیروزی برسد، شکست خورده است (همان، 6/105). ایشان با تأکید بر پیروزی قطعی قیام لله و شکست نهایی همه قیامهای غیر الهی، اصولاً ادعای مردمیبودن هدف قیام از سوی کسانی را که مبادی معنوی ندارند، غیر قابل باور میخواند (همان، 5/510 ـ 511) و با مقایسه شرایط و تنگناهای قیام در زمان پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) (همان، 2/29 و 372)، کوتاهی علما و سستی در انجام وظیفه ورود به عرصه قیام را مایه نگرانی میدانست و درباره پیامدهای آن هشدار میداد (همان، 2/208 و 372). مهمترین ویژگیهای قیام که در اندیشه امامخمینی بر آنها تأکید شده است، عبارتاند از: الف) اسلاممحوری: در اندیشه امامخمینی، مبارزه مشروع مبارزهای است که هم محتوای خود را از اسلام میگیرد، هم در روشها تابع اسلام است و هم هدفی جز حاکمیت اسلام ندارد (کلانتری، 1039)؛ بنابراین ایشان در نخستین گامهای مبارزه با رژیم پهلوی، بر مخالفت با هر قانونی که خلاف قانون اسلام باشد، اگرچه قانون اساسی یا الزامات بینالمللی باشد، تصریح کرد (صحیفه، 1/116). ایشان در روش مبارزه هم بر اساس توصیه قرآن، نخست تلاش کرد رژیم و شخص محمدرضا پهلوی را با نصیحت و نرمخویی، به رعایت قانون اسلام و حقوق مردم ترغیب کند (همان، 1/78 و 88 ـ 90)؛ اما پس از اینکه این شیوه تأثیر نکرد، مرحله جدید مبارزه مستقیم را آغاز کرد و با این حال، تا آخرین روزهای مبارزه، معتقد به ضرورت مبارزه مسلحانه نبود و آن را تجویز نکرد (همان، 3/514 و 4/250)؛ همچنین هرگز اتحاد با گروههای منحرف مانند مارکسیستها را مجاز ندانست (همان، 3/204 و 371). ایشان هدف نهایی مبارزه را نیز برقراری حکومت عدل الهی مبتنی بر قوانین اسلامی اعلام کرد (همان، 5/24). ب) تکلیفگرایی: در نظر امامخمینی، مبارزه آنگاه مشروع است که در شمار تکالیف الهی قرار بگیرد و مؤمنان از جانب خدای تعالی، به آن مکلف شده باشند؛ در غیر این صورت ماهیت قیام لله ندارد (کلانتری، 1036). بر همین اساس ایشان بهصراحت اعلام میکرد مبارزه باید توأم با تربیت صحیح و توجه به معنویات و عمل به احکام اسلام باشد (صحیفه، 4/202). ایشان وجوب قیام علیه رژیم پهلوی را تنها بر مبنای اندیشه فقهی لزوم مبارزه با حکومت طاغوت تفسیر و تبیین میکرد و مبارزه علیه این رژیم را تکلیف الهی میشمرد (همان، 5/235؛ ولایت فقیه، 138) (← مقاله طاغوت). به باور ایشان قیام علیه رژیم پهلوی، زمانی ضرورت یافت که اصلاح مشکلات ناشی از این حکومت، با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات، ممکن نبود و عملاً راهی جز مبارزه مستقیم و نثار خون وجود نداشت (صحیفه، 21/279). ج) ضرورت آگاهی و شناخت: یکی از ویژگیهای اصلی مبارزه و شرط مهم آن، بیداری، شناخت و آگاهی است؛ از اینرو امامخمینی با توصیه به آگاهی و بیداری مردم، بهویژه نسل جوان و روشنفکر (همان، 3/114 و 4/237)، صرف «بیداری» را که «قیام از خواب غفلت است» نخستین گام در قیام لله و تنها موعظه خداوند به بشر میدانست (همان، 10/242 ـ 243)؛ بر همین اساس با دعوت علما و روحانیان، به آگاهکردن مردم (همان، 1/134 و 162)، مسلمانان جهان را نیز به مطالعه سیره و شیوه اولیای الهی در مبارزه فرا میخواند (همان، 20/412). د) مردمیبودن: امامخمینی با آگاهی به این حقیقت که تغییر و تحول در جامعه، تنها در صورت آگاهی و خواست مسئولانه شهروندان یک جامعه ممکن خواهد بود (کلانتری، 1042 ـ 1043)، در مبارزه با طاغوت، به مردم اصالت داد و بر پیروزی قطعی آنان تأکید کرد (صحیفه، 1/151). ایشان بر اساس آیه 46 سوره سبأ، مسئولیت قیام را بر عهده تکتک مردم میدانست و استقامت در این راه را نیز تکلیف الهی میشمرد (همان، 4/108 و 7/493 ـ 494) (← مقاله مبارزه مسلحانه). بر مبنای اصل قرآنی، قیام و حفظ آن، وظیفه تکتک مردم است؛ بنابراین اگر در شرایطی، رهبری قیام با آسیبی مواجه شود، نباید به توقف مردم بینجامد و قیام باید از خود مردم بجوشد و ادامه یابد. یکی از آسیبهایی که در گذشته بسیاری از قیامها را با شکست یا رکود مواجه کرده، همین اتکای صرف به رهبر و توقف قیام پس از انحراف یا از میانرفتن رهبر بوده است (سبأ، 46؛ طالقانی، 13 ـ 14). و) سازماندهی و نظاممندی: مبارزه و قیام سیاسی به دلیل حساسیت و پیچیدگی بسیار آن، بیگمان بدون سازمان معین و نظام تعریفشده به سامان نمیرسد و نتیجه مطلوب نخواهد گرفت (کلانتری، 1044)؛ بر همین اساس امامخمینی در نخستین گامهای نهضت اسلامی ایران، با تأکید بر ضرورت سازماندهی و نظم در نهضت، بیتوجهی به آن را موجب شکست خواند (صحیفه، 3/394 ـ 395). در این الگو از مبارزه، با اینکه عموم شهروندان حضوری مؤثر و نقشآفرین دارند، هیچگاه انسجام، سازمان و نظاممندی مبارزه مخدوش نمیشود و به هرج و مرج اجتماعی میل پیدا نمیکند (کلانتری، 1046). دقت در ویژگیهای مذکور، این نتیجه مهم را به دست میدهد که مبارزه سیاسی بر اساس این الگو، هرگز به شکست منتهی نمیشود؛ زیرا اصل اجرای تکلیف الهی است و موفقیت در این امر، در گرو حصول نتیجه ظاهری نیست (همان، 1046 ـ 1047). آسیبشناسی: هر پدیده اجتماعی ممکن است در رویارویی با آفتها و موانع، مبتلا به انحراف و فساد شود و قیام نیز از آسیب در امان نیست. از نظر امامخمینی سالک «الی الله»، هرچه در قیام به عبودیت و وظایف کوشش کند، باز باید همواره بیمناک از قصور باشد و قلبش سرشار از خشیت و خوف باشد و با دوری از مشغولشدن به غیر حق، بیم آن داشته باشد که مبادا این مشغولشدنها، او را از راه الهی باز دارند (چهل حدیث، 380 ـ 381). در قیام سیاسی و اجتماعی نیز، رهبری قیام موظف است با امکاناتی که در اختیار دارد، از آسیبهای احتمالی پیشگیری و آنها را برطرف کند (مطهری، 24/85). امامخمینی در تشخیص آسیبهای قیام، عمدتاً برای آسیبهای درونی اهمیت بیشتری قائل بود و خطر دشمن خارجی را که وجود آن را میپذیرفت (صحیفه، 7/410)، به شرط اتحاد ملت بیتأثیر میدانست (همان، 9/255). ایشان مهمترین عامل در حفظ قیام از آسیب را ویژگی الهیبودن آن میدانست و معتقد بود انحراف از «لله بودن»، انحراف قیام را در پی خواهد داشت (همان، 5/91). امامخمینی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با تأکید بر الهیبودن قیام مردم، ملت را به حفظ این ویژگی فرا خواند و انحراف از آن را موجب شکست نهضت دانست (همان، 5/91 ـ 92)؛ افزون بر این، به باور ایشان وحدت و تمسک به اسلام، دو عامل حیاتی برای حفظ و ادامه نهضتاند و غفلت از آنها، مایه شکست و عقبماندگی خواهد بود (همان، 6/130 ـ 131؛ 7/17، 56 و 9/238) (← مقالههای انقلاب اسلامی ایران؛ نهضتهای اسلامی). منابع: قرآن کریم؛ ابنخلدون، عبدالرحمنبنمحمد، تاریخ ابنخلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق؛ امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، 1388ش؛ همو، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، 1379ش؛ همو، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، 1388ش؛ همو، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هجدهم، 1387ش؛ همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، 1388ش؛ همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، 1389ش؛ امین عاملی، سیدمحسن، سیره معصومان(ع)، مترجم علی حجتی کرمانی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1376ش؛ جمشیدی، محمدحسین، اندیشه سیاسی امامخمینی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1384ش؛ همو، مفهوم و ماهیت قیام دراندیشه امامخمینی، مجله حضور، شماره 57، 1385ش؛ دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1373ش؛ راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، 1412ق؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امامسجاد علیهالسلام، ترجمه محمدرضا عطایی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372ش؛ صاحبی، محمدجواد، اندیشه اصلاحی در نهضتهای اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1376ش؛ طالقانی، سیدمحمود، تبیین رسالت برای قیام به قسط، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، 1360ش؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، 1387ق؛ عبدالباقی، محمدفواد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم، ذویالقربی، چاپ دوم، 1408ق؛ کلانتری، ابراهیم، الگوی قرآنی مبارزه سیاسی در اندیشه نظری و سیره عملی امامخمینی، مجله سیاست، دوره 46، شماره 4، 1395ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج16، تهران، صدرا، چاپ چهارم، 1380ش؛ همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج17، تهران، صدرا، چاپ هفتم، 1384ش؛ همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج18، تهران، صدرا، چاپ دوم، 1379ش؛ همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج24، تهران، صدرا، چاپ چهارم، 1388ش. محمدحسن عباسی