محمدحسین صادقی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
محمدحسین صادقی در سال ۱۳۰۲ ش در روستای مشگک در الیگودرز و در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پدرش ملا محمد آقا از روحانیان آن شهر بود. محمدحسین صادقی خواندن و نوشتن را در زادگاهش و نزد پدر فراگرفت و هم زمان به کشاورزی میپرداخت (بنیادی، ۲۲). سپس به فراگیری برخی از کتابهای حوزوی نزد پدرش پرداخت. او در سال ۱۳۲۰ ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر مقدمات و دروس سطح حوزوی را نزد آقایان سیدموسی صدر، شیخ حسن قمی، شیخ ابوالفضل زاهدی قمی، شیخ فرید محسنی اراکی (زیدوندی، ۲۶؛ پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ۱۲۷-۱۲۸) و میرزا علیاکبر مشکینی خواند (زندگینامه ائمه جماعات، ۱۶۱). آنگاه در درسهای خارج فقه و اصول آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، امامخمینی، سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و شیخ محمدعلی اراکی شرکت کرد (زیدوندی، ۲۶؛ پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ۱۲۷-۱۲۸). در پیشتازان شهادت در انقلاب سوم (همان) و ناموران علمی و فرهنگی استان لرستان از حضور او در درس امامخمینی پس از رحلت آیتالله بروجردی سخن رفته است (برزویی، ۳۳۴). در صورت صحت این گزارش، میتوان گفت که صادقی از سال ۱۳۴۰ ش در درسهای خارج فقه و اصول امامخمینی در مسجد اعظم قم شرکت میکرده و این حضور تا تبعید امامخمینی به خارج از کشور در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ تداوم داشته است. وی همچنین موفق به دریافت اجازاتی از مراجع تقلید شد و ازجمله آیتالله اراکی اجازهنامهای به او در سال ۱۳۳۲ ش صادر کرد (همان). او سپس اجازهنامههایی را از آیات گلپایگانی و مرعشی نجفی دریافت کرد (شفیعی، ۲۶۹). محمدحسین صادقی در کنار تحصیل، به تبلیغ دین نیز میپرداخت و بهویژه در ماههای محرم و رمضان هر سال با سفر به نقاط مختلف، احکام دین را برای مردم بیان میکرد. او از سال ۱۳۴۱ ش و با آغاز مبارزه امامخمینی علیه حکومت پهلوی وارد مبارزه با آن حکومت شد. در جریان برگزاری همهپرسی (رفراندوم) موسوم به انقلاب سفید و لوایح ششگانه، به مخالفت با آن پرداخت و در تظاهرات مردم قم علیه آن همهپرسی سخنرانی کرد. در پی ایراد این سخنرانی انتقادی بلافاصله دستگیر و ابتدا به زندان شهربانی قم انتقال داده شد و تحت شکنجه قرار گرفت. سپس به تهران منتقل و در زندان قزلقلعه آن شهر زندانی شد. او در آن زندان مدتی با سیدمحمود طالقانی همسلول بود. پس از مدتی از زندان آزاد شد و به فعالیتهای سیاسی ادامه داد (همان؛ زندگینامه ائمه جماعات، ۱۶۱). پس از تبعید امامخمینی به خارج از کشور همراه با جمعی از طلاب علوم حوزوی اهل خمین و جاپلق حوزه علمیه قم، در نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت، ضمن انتقاد از سیاستهای دولتهای پیشین بهویژه مصوبات مخالف با قرآن و قانون اساسی و نظر مراجع بزرگ تقلید، خواستار بازگرداندن «مرجع بزرگ تقلید جهان تشیع حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی» که به اتهام ناروا به خارج از کشور تبعید شده بود شدند و در پایان بر آزادی زندانیان بیگناه بهویژه روحانیان و وعاظ که جرمشان دفاع از قانون اسلام و انتقاد از اقدامات غیرقانونی بود تأکید کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۴۵). او در سالهای نهضت اسلامی با سفر به شهرهای مختلف، در تبیین اهداف نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی میکوشید و پیام امامخمینی را به گوش مردم میرساند. به همین علت، بارها به ساواک احضار شد (زندگینامه ائمه جماعات شهید، ۱۶۱-۱۶۲). محمدحسین صادقی در زمان تحصیل در حوزه علمیه قم، بارها با سفر به زادگاهش ازنا، به تبیین اهداف نهضت اسلامی پرداخت. پس از حادثه سوءقصد به محمدرضاشاه در سال ۱۳۴۶ ش، حکومت پهلوی هر سال با برپایی مجلس شکرگزاری و ثناگویی، مردم را به شرکت در مراسم و دعا برای شاه وادار میکرد و صادقی از حضور در این مراسم خودداری میکرد. یکبار نیز به سبب عدم شرکت در چنین مراسمی در شهر ازنا مورد ضرب و شتم و اهانت مأموران قرار گرفت. مردم ازنا که به این سبب خشمگین شده بودند، درصدد ضرب و شتم آن مأمور برآمدند و آن مأمور مجبور به فرار شد (شفیعی، ۲۷۰). صادقی که سی سال در حوزه علمیه قم به تحصیل اشتغال داشت، احتمالاً در سال ۱۳۵۰ ش به ازنا بازگشت و به بیان احکام دین و اقامه نماز جماعت در یکی از مساجد آن شهر پرداخت (زندگینامه ائمه جماعات شهید، ۱۶۱-۱۶۲). در شهریور ۱۳۵۷ و پس از حادثه آتشسوزی سینما رکس آبادان، در سخنانی به افشاگری علیه آن حادثه پرداخت و به همین علت مأموران ساواک الیگودرز به خانه او یورش بردند و وی را دستگیر و روانه زندان کردند. وی تا محرم (آذر ۱۳۵۷ ) در ساواک الیگودرز زندانی بود (پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ۱۲۸-۱۲۹؛ زندگینامه ائمه جماعات شهید، ۱۶۱-۱۶۲) و پس از آزادی این بار نیز به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد. این سخنرانیها باعث شد تا تحت فشار مأموران ساواک قرار گیرد و به سبب این فشارها، ابتدا به قم رفت و سپس راهی سنجان در نزدیکی اراک شد و در آنجا به سازماندهی تظاهرات مردم آن شهر پرداخت (همان؛ برزویی، ۳۳۵؛ پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ۱۲۷ ـ ۱۲۹). صادقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به زادگاهش ازنا بازگشت و مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی آن شهر را بر عهده گرفت. او همچنین در پایهگذاری نهادهایی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی، کمیته امداد امامخمینی و صندوقهای قرضالحسنه نقش داشت. سپس به سمت ریاست دادگاه انقلاب اسلامی یا قاضی شرع شهرهای ازنا و الیگودرز منصوب شد. همزمان خزانهدار هلال احمر ازنا هم بود. او با تأسیس حزب جمهوری اسلامی به همکاری با آن حزب پرداخت و شعبه حزب جمهوری اسلامی را در ازنا تأسیس کرد. صادقی در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بهعنوان نماینده مردم شهرهای دورود و ازنا برگزیده شد. در آن دوره به عضویت کمیسیون امور اوقاف و خدمات کمیتههای امداد و خیرات درآمد. ترجمه شرح کفایهالاصول به عربی، ترجمه و شرح ارشاد القلوب، تقریرات قسمتی از درس خارج فقه آیتالله مرعشی نجفی، حاشیه بر کتاب حج عروه الوثقی، تفسیر قرآن مجید و مقالاتی با موضوعات تاریخی، اجتماعی و روایی از آثار علمی اوست. محمدحسین صادقی در هفتم تیر سال ۱۳۶۰ همراه با سیدمحمد حسینی بهشتی دبیر کل حزب جمهوری اسلامی و دیگر اعضای برجسته آن حزب در محل سرچشمه تهران در حال بررسی وضعیت کشور بودند که براثر انفجار بمب، همراه با هفتادودو تن دیگر از یاران انقلاب اسلامی به شهادت رسید(همان؛ برزویی، ۳۳۵؛ زندگینامه ائمه جماعات شهید، ۱۶۱-۱۶۲). منابع: اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ برزویی، علیداد (۱۳۸۹)، ناموران علمی و فرهنگی معاصر استان لرستان از مشروطیت تا ۱۳۹۰ ش، خرمآباد، انتشارات شاپورخواست؛ بنیادی، عبدالله (۱۳۸۶)، زندگینامه شهید آیتالله محمدحسین صادقی، ازنا، چاپخانه اسلامی؛ پیشتازان شهادت در انقلاب سوم (۱۳۶۰)، تهران، دفتر انتشارات اسلامی؛ زندگینامه و آثار ائمه جماعات شهید (۱۳۸۶)، تهیه و تنظیم: گروه تحقیقات و مطالعات کاربردی مرکز رسیدگی به امور مساجد تهران، قم، ثقلین؛ زیدوندی، علی محمد (۱۳۸۶)، شناختنامه مفاخر ازنا، خرمآباد، سیفا؛ شفیعی، صادق (۱۳۹۰)، «مناسبتها: زندگینامه سیاسی شهید آیتالله محمدحسین صادقی»، فصلنامه پانزده خرداد، شماره ۲۸، تابستان.