محمدرضا مسجدشاهی: استاد امامخمینی در فقه و اصول
مسجدشاهی از سال ۱۳۴۴ تا نیمه ۱۳۴۶ق در قم به تدریس مشغول بود.[۱] وی عالمی غیور و مبارز بود. او از آقانورالله اصفهانی در مقابله با اقدامات ضد دینی رضاشاه پهلوی حمایت کرد و برای حمایت از وی در سال ۱۳۰۶ش به همراه عدهای دیگر از علما به قم هجرت کرد.[۲] امامخمینی از مسجدشاهی با عنوان علامه، متکلم، فقیه اصولی و ادیب متبحر یاد کرده است[۳] و خود را از افراد ثابتقدم درس وی شمرده که در تمام مدت حضور مسجدشاهی در قم از وی استفاده کرده است. ایشان وی را شخصیت بافضیلتی معرفی کرده که سرعت بیانش مانع از مفهومشدن مطالب بلند و پرمغزش میشد.[۴] ایشان در کتاب مکاسب محرمه، دیدگاههای مسجدشاهی را به صورت مفصل مطرح و از او تجلیل کرده و نقدهایی نیز بر وی وارد کرده است[۵]؛ نیز در بحث مجاز از بحثهای الفاظ در علم اصول فقه، مبنای این استاد خود را نقل و تقویت کرده است.[۶] نظر ایشان در بحث غنا متاثر از نظر مسجدشاهی است.[۷] وی که از استادان فقه و اصول امامخمینی بوده است، دانش عروض و قافیه را نیز به ایشان آموخته است و امامخمینی رساله وی را در این فن استنساخ کرده[۸] و بخشی از فلسفه غرب، [۹] ازجمله کتاب نقد فلسفه داروین نوشته مسجدشاهی را نزد مولف خوانده است.[۱۰]
- ↑ استادی، پابهپای آفتاب، ۳/۲۲۰.
- ↑ عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۲۳؛ نجفی، اندیشه سیاسی، ۲۴۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳.
- ↑ سبحانی، حوزه، ۱۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰-۳۰۴.
- ↑ استادی، اساتید و مشایخ، ۷؛ گرامی، خاطرات، ۱۸۱.
- ↑ گرامی، خاطرات، ۱۸۱.
- ↑ سبحانی، حوزه، ۱۱۶.
- ↑ سبحانی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۹۳-۱۹۴؛ استادی، پابهپای آفتاب، ۳/۲۲۰؛ ضیایی، نهضت فلسفی امامخمینی، ۱۲.
- ↑ خوانساری، حوزه، ۵۱.