مرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
در علم پزشکی گاه تعبیر مرگ مغزی به کار می‌رود که غیر از مرگ مصطلح است؛ چون در مرگ مغزی تمامی کارویژه‌های مغز به‌طور کامل و غیرقابل بازگشت از میان می‌روند، اما به کمک دستگاه‌های کمکی امکان حیات برای اعضای دیگر ـ هر چند به صورت نباتی ـ وجود دارد.<ref>بجنوردی و نبی‌لو، بررسی فقهی و حقوقی مرگ مغزی، ۳۹.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز عقیده دارد مرگ امری وجودی و انتقال از نشئه ملکی به نشئه ملکوتی یا حیات ملکوتی ثانوی پس از حیات ملکی اولی است که این حیات، قوی‌تر از وجود ملکی و دنیوی است؛ زیرا حیات ملکی عرضی است و زایل می‌شود، اما حیات ملکوتی، امری ذاتی است که به تبع استقلال نفوس به دست می‌آید.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۲–۳۲۳.</ref> ایشان با تفکیک شئون و مراتب مختلف حیات و موت، مرگ را پایان شئون مادی انسان می‌شمارد، امّا شئون معنوی او را در حیاتی برتر ـ که همان حیات حقیقی است ـ باقی و مستمر می‌داند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.</ref> بنا بر نظر ایشان، حیات این دنیا، تنزل حیات حقیقی در [[عالم غیب]] است و مرگ در حقیقت رجوع به همان حیات حقیقی است که مراتب و شئون آن مختلف است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.</ref>
در علم پزشکی گاه تعبیر مرگ مغزی به کار می‌رود که غیر از مرگ مصطلح است؛ چون در مرگ مغزی تمامی کارویژه‌های مغز به‌طور کامل و غیرقابل بازگشت از میان می‌روند، اما به کمک دستگاه‌های کمکی امکان حیات برای اعضای دیگر ـ هر چند به صورت نباتی ـ وجود دارد.<ref>بجنوردی و نبی‌لو، بررسی فقهی و حقوقی مرگ مغزی، ۳۹.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز عقیده دارد مرگ امری وجودی و انتقال از نشئه ملکی به نشئه ملکوتی یا حیات ملکوتی ثانوی پس از حیات ملکی اولی است که این حیات، قوی‌تر از وجود ملکی و دنیوی است؛ زیرا حیات ملکی عرضی است و زایل می‌شود، اما حیات ملکوتی، امری ذاتی است که به تبع استقلال نفوس به دست می‌آید.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۲–۳۲۳.</ref> ایشان با تفکیک شئون و مراتب مختلف حیات و موت، مرگ را پایان شئون مادی انسان می‌شمارد، امّا شئون معنوی او را در حیاتی برتر ـ که همان حیات حقیقی است ـ باقی و مستمر می‌داند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.</ref> بنا بر نظر ایشان، حیات این دنیا، تنزل حیات حقیقی در [[عالم غیب]] است و مرگ در حقیقت رجوع به همان حیات حقیقی است که مراتب و شئون آن مختلف است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.</ref>


مرگ دارای اقسامی است ازجمله؛ موت طبیعی، اخترامی و ارادی<ref>ادامه مقاله.</ref> امام‌خمینی در تبیین چگونگی مرگ طبیعی، همانند [[ملاصدرا]]<ref>الحکمة المتعالیه، ۹/۲۳۷–۲۴۰.</ref> براین باور است که نفس با حرکت تدریجی و جوهری در مراحل هستی به مرحله [[تجرد]] رسیده، مستقل می‌شود؛ اما این حرکت تدریجی توسط قوا و عمّال عزرائیلی صورت می‌گیرد و در این حرکت، [[قوای نفس]] به‌تدریج رو به ضعف می‌رود تا اینکه به‌طور کلی از عالم طبیعت جدا شده، به برزخ منتقل می‌گردد<ref>امام خمینی، تقریرات، ۱/۳۲۰–۳۲۱؛ ۳/۳۵، ۷۴–۷۵ و ۳۸۵.</ref> این استقلال نفوس و خروج از بدن، به اختیار نفس نیست، بلکه به محض استقلال و به‌آخررسیدن حرکت نفس، جدایی نفس امری حتمی است و یک لحظه تأخیر صورت نمی‌گیرد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۴.</ref> به اعتقاد ایشان، حیات پس از مرگ برای انسان، امری خارج از نظام هستی و دایره ممکنات نیست، بلکه انسان با عنوان جزئی از این نظام، در مراحل هستی سیر می‌کند و در وجود او، [[عدم]] و نابودی راه ندارد و تنها با انتقال به عالم دیگر، صورت و فعلیت دیگری خواهد یافت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۷۶؛ ۱۱/۴۵۰ و ۱۹/۲۸۵.</ref>
مرگ دارای اقسامی است ازجمله؛ موت طبیعی، اخترامی و ارادی امام‌خمینی در تبیین چگونگی مرگ طبیعی، همانند [[ملاصدرا]]<ref>الحکمة المتعالیه، ۹/۲۳۷–۲۴۰.</ref> براین باور است که نفس با حرکت تدریجی و جوهری در مراحل هستی به مرحله [[تجرد]] رسیده، مستقل می‌شود؛ اما این حرکت تدریجی توسط قوا و عمّال عزرائیلی صورت می‌گیرد و در این حرکت، [[قوای نفس]] به‌تدریج رو به ضعف می‌رود تا اینکه به‌طور کلی از عالم طبیعت جدا شده، به برزخ منتقل می‌گردد<ref>امام خمینی، تقریرات، ۱/۳۲۰–۳۲۱؛ ۳/۳۵، ۷۴–۷۵ و ۳۸۵.</ref> این استقلال نفوس و خروج از بدن، به اختیار نفس نیست، بلکه به محض استقلال و به‌آخررسیدن حرکت نفس، جدایی نفس امری حتمی است و یک لحظه تأخیر صورت نمی‌گیرد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۴.</ref> به اعتقاد ایشان، حیات پس از مرگ برای انسان، امری خارج از نظام هستی و دایره ممکنات نیست، بلکه انسان با عنوان جزئی از این نظام، در مراحل هستی سیر می‌کند و در وجود او، [[عدم]] و نابودی راه ندارد و تنها با انتقال به عالم دیگر، صورت و فعلیت دیگری خواهد یافت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۷۶؛ ۱۱/۴۵۰ و ۱۹/۲۸۵.</ref>


امام‌خمینی با استناد به سخن [[میرداماد]]، بر این نکته تأکید دارد که پس از مرگ، علاقه [[نفس]] به بدن باقی می‌ماند و می‌توان گفت با مرگ، تنها علاقه صوری نفس از بدن قطع می‌گردد، اما علاقه مادی آن باقی می‌ماند؛ زیرا بدن، ماده ظهور نفس است؛ بنابراین، نفس پس از مرگ نیز به‌طور کامل از بدن قطع علاقه نمی‌کند و با آن همراه است و از این‌روست که زیارت اموات تشریع شده‌است.<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۴–۱۷۵.</ref>
امام‌خمینی با استناد به سخن [[میرداماد]]، بر این نکته تأکید دارد که پس از مرگ، علاقه [[نفس]] به بدن باقی می‌ماند و می‌توان گفت با مرگ، تنها علاقه صوری نفس از بدن قطع می‌گردد، اما علاقه مادی آن باقی می‌ماند؛ زیرا بدن، ماده ظهور نفس است؛ بنابراین، نفس پس از مرگ نیز به‌طور کامل از بدن قطع علاقه نمی‌کند و با آن همراه است و از این‌روست که زیارت اموات تشریع شده‌است.<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۴–۱۷۵.</ref>
۲۱٬۱۵۰

ویرایش