۲۱٬۳۱۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
امامخمینی از سادات شناختهشدهاست و نسب نیاکان ایشان به [[امامموسی کاظم(ع)]] میرسد و بیشتر آنان از مردان فاضل و مبلغ دین بوده و در راه نشر [[مکتب اهل بیت]] هجرت کردهاند و شماری از آنان در این راه به [[شهادت]] رسیدهاند<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۵۹–۲۶۳؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۵۲–۶۶.</ref>؛ اما به دلیل کمبود منابع، بیان خصوصیات زندگی همه نیاکان امامخمینی شدنی نیست؛ بهویژه که اطلاعات ناهمگونی و غیر دقیقی ازجمله در برخی منابع دانشنامهنگاری<ref>← حاجمنوچهری، خمینی، روحالله، ۲۲/۶۶۶.</ref> در منابع مختلف به دست داده شدهاست.<ref>← مقدمی شهیدانی، نقدی بر مدخل امامخمینی در دایرةالمعارف تشیع، ۲۹–۳۲.</ref> | امامخمینی از سادات شناختهشدهاست و نسب نیاکان ایشان به [[امامموسی کاظم(ع)]] میرسد و بیشتر آنان از مردان فاضل و مبلغ دین بوده و در راه نشر [[مکتب اهل بیت]] هجرت کردهاند و شماری از آنان در این راه به [[شهادت]] رسیدهاند<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۵۹–۲۶۳؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۵۲–۶۶.</ref>؛ اما به دلیل کمبود منابع، بیان خصوصیات زندگی همه نیاکان امامخمینی شدنی نیست؛ بهویژه که اطلاعات ناهمگونی و غیر دقیقی ازجمله در برخی منابع دانشنامهنگاری<ref>← حاجمنوچهری، خمینی، روحالله، ۲۲/۶۶۶.</ref> در منابع مختلف به دست داده شدهاست.<ref>← مقدمی شهیدانی، نقدی بر مدخل امامخمینی در دایرةالمعارف تشیع، ۲۹–۳۲.</ref> | ||
نسب امامخمینی از سوی پدر بنا به گفته برخی چنین است: سیدروحالله فرزند [[سیدمصطفی موسوی خمینی|سیدمصطفی]]، فرزند سیداحمد، فرزند | نسب امامخمینی از سوی پدر بنا به گفته برخی چنین است: سیدروحالله فرزند [[سیدمصطفی موسوی خمینی|سیدمصطفی]]، فرزند سیداحمد، فرزند سیددینعلیشاه، فرزند سیدصفدر، فرزند سیدامیرالدین، فرزند سیدحسن، فرزند سیدیحیی، فرزند سیدعبدالهادی، فرزند سیدنوروز شهید، فرزند سیدحسن، فرزند سیدعبدالغنی، فرزند سیدمحمد جبل عاملی، فرزند سیدحیدر موسوی صفوی نیشابوری از اعقاب سیدحمزه، فرزند امامموسیبنجعفر (ع).<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰–۲۶۲.</ref> تا سیدحیدر واسطهها در منابع بهطور مشخص ثبت شدهاست. سیدعبدالهادی فرزند سیدنوروز شجره نسب خود را تا امامموسیبنجعفر (ع) نوشته و همراه با قرآنی به حاکم کشمیر دادهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref> وضع اجداد [[امامخمینی]] تا سیددینعلیشاه اجمالاً روشن است؛ اما از آنجا به بعد روشن نیست که دینعلیشاه هندی بوده یا از [[ایران]] به [[هند]] رفتهاست؛ چنانکه از نظر فاصله زمانی و میانگین میان نسلها به نظر میرسد در ذکر سلسله اجداد برخی واسطهها افتادهاست. برادر امامخمینی، [[سیدمرتضی پسندیده]] یادآور شده جد اعلای وی در [[هندوستان]] ساکن بودهاست و از نام پدریِ وی، برادران و خواهرانش اطلاعی در دست نیست. وی از علمای کشمیر بوده و در همانجا نیز به شهادت رسیدهاست؛ ولی وی افزودهاست به نقل برخی از آگاهان، [[سیددینعلیشاه]] اصالتاً نیشابوری بوده که به [[کشمیر]] هجرت کردهاست.<ref>پسندیده، خاندان امامخمینی، ۱۵.</ref> بر اساس محاسباتی که در برخی منابع انجام شده، سیددینعلیشاه در نخستین سالهای قرن سیزدهم هجری به کشمیر هجرت کردهاست.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۱۶.</ref> بر اساس گزارش دیگر، سه گروه از سادات آلابیطالب رضوی، حسینی و موسوی به کشمیر هند مهاجرت کردهاند و اجداد امامخمینی از [[سادات موسوی]] بوده و سیدشرفالدین موسوی معروف به [[بلبلشاه]] (م۷۲۷)، نه تنها نخستین شخص از این خاندان بلکه نخستین نفر از آلابیطالب بود که در قرن هشتم وارد کشمیر شد.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۵۵.</ref> | ||
== اجداد پدری == | == اجداد پدری == | ||
پدر امامخمینی، سیدمصطفی فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق/ ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ش در [[خمین]] متولد شد. او در حدود سال ۱۳۰۰ق با [[هاجرآغاخانم]] دختر [[میرزااحمد مجتهد خوانساری]] که ساکن خمین بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج شش فرزند بود: مولودآغاخانم، سیدمرتضی پسندیده، سیدنورالدین | پدر امامخمینی، سیدمصطفی فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق/ ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ش در [[خمین]] متولد شد. او در حدود سال ۱۳۰۰ق با [[هاجرآغاخانم]] دختر [[میرزااحمد مجتهد خوانساری]] که ساکن خمین بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج شش فرزند بود: مولودآغاخانم، سیدمرتضی پسندیده، [[سیدنورالدین هندی]]، فاطمهخانم، آغازادهخانم و سیدروحالله.<ref>پسندیده، خاطرات، ۷۱–۷۲.</ref> سیدمصطفی مردمدار و مظلومنواز بود و پناهگاه مردم در برابر اشرار و خانهای زورگو بهشمار میرفت. وی در بهمن یا اسفند ۱۲۸۱ش برابر با ذیالقعده یا ذیالحجه ۱۳۲۰ق<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۶.</ref> برای ارائه اصلاحاتی در امور منطقه به دیدار عضدالسلطان والی [[اراک]] میرفت که در میان راه به دست خانهای ستمکار خمین به شهادت رسید و جنازهاش پس از مدتی به [[نجف]] منتقل و در [[قبرستان وادیالسلام]] دفن شد.<ref>پسندیده، خاطرات، ۷۶–۷۷ و ۸۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
* سیداحمد فرزند سیددینعلیشاه: وی جد نخست امامخمینی، متولد کشمیر هند و عالم دینی بودهاست. او در حدود سالهای ۱۲۴۰–۱۲۵۰ق، به قصد زیارت و تجدید دیدار دوستان به [[کربلا]] و نجف رفت و در آنجا با یوسفخان از اهالی روستای فرفهان در نزدیکی خمین، آشنا شد. یوسفخان به نمایندگی از مردم در پی دعوت از عالمی وارسته و شجاع برای منطقه خمین،<ref>بابایی، ۲۴۲؛ پسندیده، خاطرات، ۴۲.</ref> سیداحمد را در سال ۱۲۵۴ق/ ۱۲۱۷ش با خود به این شهر آورد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۶.</ref> سیداحمد در گسترش فضیلتها و مبارزه با منکرات جدی بود. یک بار در برابر قصد ناروای حاکم کمره در شکستن حریم خانوادهای ایستاد و بدون توجه به فراشهای والی، او را تهدید به مجازات کرد.<ref>پسندیده، خاطرات، ۴۵.</ref> وی که مردی متمول و دارای آب و ملک بود،<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی به روایت اسناد، ۳۲–۵۷.</ref> در خانهاش به روی همگان باز بود و محرومان در خانهاش اطعام میشدند. وی در قحطی سال ۱۲۸۳ق/ ۱۲۴۵ش، از ثروتمندان خواست مستمندان را از یاد نبرند.<ref>قادری، زندگی امامخمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، ۱/۸۴.</ref> سیداحمد در هفدهم رمضان ۱۲۵۷ق/ ۱۱ آبان ۱۲۲۰ش با سکینهخانم، دختر محمدحسین بیک، خواهر یوسفخان، از روستای فرفهان ازدواج کرد و تصویری از عقدنامه آنان در دست است.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی به روایت اسناد، ۲۶–۲۷.</ref> در برخی از منابع به نقل [[سیدمصطفی خمینی]] آمدهاست سیداحمد با سکینهخانم دختر یوسفخان ازدواج کرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۶.</ref> حاصل این پیوند سه دختر به نام صاحبهخانم، آغابانوخانم و سلطانخانم و فرزند چهارم سیدمصطفی بود. او دو همسر دیگر به نامهای شیرینخانم، دختر عابد گلپایگانی و بیبیجانخانم، دختر سبزعلی خمینی، داشتهاست<ref>پسندیده، تاریخ خاندان امام، ۱۴–۱۶.</ref> و یکی از آن دو، فرزندی به نام سیدمرتضی داشته که در جوانی پیش از سال ۱۲۸۸ درگذشته است.<ref>پسندیده، پابهپای آفتاب، ۱/۱۸؛ اطلاعات هفتگی، ۹.</ref> سیداحمد در ۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ق در خمین درگذشت و پیکرش در کربلا دفن شد.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۲۴.</ref> | * سیداحمد فرزند سیددینعلیشاه: وی جد نخست امامخمینی، متولد کشمیر هند و عالم دینی بودهاست. او در حدود سالهای ۱۲۴۰–۱۲۵۰ق، به قصد زیارت و تجدید دیدار دوستان به [[کربلا]] و نجف رفت و در آنجا با یوسفخان از اهالی روستای فرفهان در نزدیکی خمین، آشنا شد. یوسفخان به نمایندگی از مردم در پی دعوت از عالمی وارسته و شجاع برای منطقه خمین،<ref>بابایی، ۲۴۲؛ پسندیده، خاطرات، ۴۲.</ref> سیداحمد را در سال ۱۲۵۴ق/ ۱۲۱۷ش با خود به این شهر آورد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۶.</ref> سیداحمد در گسترش فضیلتها و [[امر به معروف و نهی از منکر|مبارزه با منکرات]] جدی بود. یک بار در برابر قصد ناروای حاکم کمره در شکستن حریم خانوادهای ایستاد و بدون توجه به فراشهای والی، او را تهدید به [[مجازات]] کرد.<ref>پسندیده، خاطرات، ۴۵.</ref> وی که مردی متمول و دارای آب و ملک بود،<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی به روایت اسناد، ۳۲–۵۷.</ref> در خانهاش به روی همگان باز بود و محرومان در خانهاش اطعام میشدند. وی در قحطی سال ۱۲۸۳ق/ ۱۲۴۵ش، از ثروتمندان خواست مستمندان را از یاد نبرند.<ref>قادری، زندگی امامخمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، ۱/۸۴.</ref> سیداحمد در هفدهم رمضان ۱۲۵۷ق/ ۱۱ آبان ۱۲۲۰ش با سکینهخانم، دختر محمدحسین بیک، خواهر یوسفخان، از روستای فرفهان ازدواج کرد و تصویری از عقدنامه آنان در دست است.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی به روایت اسناد، ۲۶–۲۷.</ref> در برخی از منابع به نقل [[سیدمصطفی خمینی]] آمدهاست سیداحمد با سکینهخانم دختر یوسفخان ازدواج کرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۶.</ref> حاصل این پیوند سه دختر به نام صاحبهخانم، آغابانوخانم و سلطانخانم و فرزند چهارم سیدمصطفی بود. او دو همسر دیگر به نامهای شیرینخانم، دختر عابد گلپایگانی و بیبیجانخانم، دختر سبزعلی خمینی، داشتهاست<ref>پسندیده، تاریخ خاندان امام، ۱۴–۱۶.</ref> و یکی از آن دو، فرزندی به نام سیدمرتضی داشته که در جوانی پیش از سال ۱۲۸۸ درگذشته است.<ref>پسندیده، پابهپای آفتاب، ۱/۱۸؛ اطلاعات هفتگی، ۹.</ref> سیداحمد در ۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ق در خمین درگذشت و پیکرش در کربلا دفن شد.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۲۴.</ref> | ||
* سیددینعلیشاه فرزند سیدصفدر: جد دوم امامخمینی، معروف به سیدبزرگ، فرزند سیدصفدر بودهاست. وی به همراه پدر از دولتآباد هند به لکهنو رفت. او یک بار به کشمیر رفت؛ ولی در غائله فرقهگرایان علیه شیعیان سرینگر زخمی شد و پس از بازگشت به لکهنو درگذشت و در کولهگنج دفن شد. سیددینعلیشاه در نواحی شمالی هند نفوذ داشت و به ترویج [[دین]] مشغول بود و به دست مخالفان به شهادت رسید. وی افزون بر سیداحمد فرزندانی به نام سیدعبدالحکیم و سیدقاسم نیز داشتهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲–۲۶۳.</ref> | * سیددینعلیشاه فرزند سیدصفدر: جد دوم امامخمینی، معروف به سیدبزرگ، فرزند سیدصفدر بودهاست. وی به همراه پدر از دولتآباد هند به لکهنو رفت. او یک بار به کشمیر رفت؛ ولی در غائله فرقهگرایان علیه شیعیان [[سرینگر]] زخمی شد و پس از بازگشت به [[لکهنو]] درگذشت و در کولهگنج دفن شد. سیددینعلیشاه در نواحی شمالی هند نفوذ داشت و به ترویج [[دین]] مشغول بود و به دست مخالفان به شهادت رسید. وی افزون بر سیداحمد فرزندانی به نام سیدعبدالحکیم و سیدقاسم نیز داشتهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲–۲۶۳.</ref> | ||
* سیدصفدر فرزند سیدامیرالدین: وی از | * سیدصفدر فرزند سیدامیرالدین: وی از طب سررشته داشت و در سال ۱۲۴۶ همراه با دو فرزندش از دولتآباد به لکنهو هجرت کرد و یکی از فرزندانش معلم حاکم لکنهو شد و دیگری مانند پدر طبابت میکرد.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.</ref> | ||
* سیدامیرالدین فرزند سیدحسین: نیای چهارم امامخمینی، عالمی دینی بوده و از شعر و ادب و حکمت نیز سررشته داشتهاست و برای [[شهدای کربلا]] | * سیدامیرالدین فرزند سیدحسین: نیای چهارم امامخمینی، عالمی دینی بوده و از [[شعر]] و ادب و حکمت نیز سررشته داشتهاست و برای [[شهدای کربلا]] مرثیه سروده و رسالههایی در حکمت نگاشتهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.</ref> | ||
* سیدحسین فرزند سیدیحیی: وی در علم و عمل و زهد کمنظیر بودهاست. شرح | * سیدحسین فرزند سیدیحیی: وی در علم و عمل و [[زهد]] کمنظیر بودهاست. شرح قانون بوعلی و کتاب ریاضالامه از آثار وی بوده و او کتاب [[مفتاح الفلاح]] [[شیخ بهایی]] را نیز به زبان اردو برگردانده است.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.</ref> در برخی از منابع از وی با عنوان سیدحسین موسوی یاد شده که به [[اصفهان]]، [[قم]]، نجف و [[سامرا]] سفر کرده و از [[شیخیوسف بحرانی]]، [[الحدائق الناضره]]، [[اسماعیل خواجوی مازندرانی]] و [[محمد بهبهانی]] دارای اجازه بودهاست. وی در کشمیر [[نماز جمعه]] و [[نماز جماعت|جماعت]] برپا کرده و سرانجام در مبارزه با [[بدعت]] در دین به شهادت رسیدهاست.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۶.</ref> | ||
* سیدیحیی فرزند سیدعبدالهادی: وی نیز عالمی زاهد و باتقوا بودهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.</ref> | * سیدیحیی فرزند سیدعبدالهادی: وی نیز عالمی زاهد و باتقوا بودهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.</ref> | ||
* سیدعبدالهادی فرزند سیدنوروز: از مردان پارسیگوی روزگار خود بوده و با حاکم کشمیر ارتباط داشتهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱–۲۶۲.</ref> | * سیدعبدالهادی فرزند سیدنوروز: از مردان پارسیگوی روزگار خود بوده و با حاکم کشمیر ارتباط داشتهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱–۲۶۲.</ref> | ||
* سیدنوروز فرزند سیدحسن: از دعوتگران به دین و [[مکتب اهل بیت(ع)]] بوده و همراه با برادرش سیدباقر در راه تبلیغ دین شهید شدهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref> | * سیدنوروز فرزند سیدحسن: از دعوتگران به دین و [[مکتب اهل بیت(ع)]] بوده و همراه با برادرش سیدباقر در راه تبلیغ دین شهید شدهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref> | ||
* سیدحسن فرزند سیدعبدالغنی: در [[حکمت]] و [[عرفان]] و [[فقه]] و [[حدیث]] عالم بوده و در راه [[مکتب تشیع]] به شهادت رسیدهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref> | * سیدحسن فرزند سیدعبدالغنی: در [[حکمت]] و [[عرفان]] و [[فقه]] و [[حدیث]] عالم بوده و در راه [[شیعه|مکتب تشیع]] به شهادت رسیدهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref> | ||
* سیدعبدالغنی فرزند سیدمحمد: وی در شمار عرفا بودهاست و او را به علت کثرت [[سیر و سلوک]] «قدوة المرتاضین» و «سراج الملة و الحق» خواندهاند. سیدعبدالغنی در ساخت «[[امامباره]]» (نمادی به عنوان زیارتگاه ائمه (ع)) در جدی بال هند، با میرشمسالدین عراقی از سادات بزرگ هند در کشمیر همکاری داشتهاست<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref>؛ همچنین نخستین حسینیه در منطقه کشمیر در سرینگر با کوشش وی ساخته شد که هماکنون نیز از مراکز مهم شیعه بهشمار میآید.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.</ref> وی به هنگام [[نماز شب]] به دست مخالفان به شهادت رسید.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.</ref> | * سیدعبدالغنی فرزند سیدمحمد: وی در شمار عرفا بودهاست و او را به علت کثرت [[سیر و سلوک]] «قدوة المرتاضین» و «سراج الملة و الحق» خواندهاند. سیدعبدالغنی در ساخت «[[امامباره]]» (نمادی به عنوان زیارتگاه ائمه (ع)) در جدی بال هند، با [[میرشمسالدین عراقی]] از سادات بزرگ هند در [[کشمیر]] همکاری داشتهاست<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref>؛ همچنین نخستین حسینیه در منطقه کشمیر در سرینگر با کوشش وی ساخته شد که هماکنون نیز از مراکز مهم شیعه بهشمار میآید.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.</ref> وی به هنگام [[نماز شب]] به دست مخالفان به شهادت رسید.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.</ref> | ||
* سیدمحمد جبل عاملی فرزند سیدحیدر: او از سالکان باتقوا بوده و در کشمیر زندگی میکرده و در سایه فرمانروایی سلطان زینالعابدین حاکم کشمیر به ترویج دین مشغول بودهاست. وی از سوی میرمحمد همدانی فرزند سیدعلی همدانی، برای ترویج دین به تبت و کاشغر سفر کرد و به برکت وجودش عدهای به مکتب اهل بیت (ع) گرویدند.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰–۲۶۱.</ref> وی مساجد و مدارس گوناگونی بنا کرد و در سفر به [[عتبات]] با [[ابنفهد حلی]] دیدار و ابنفهد نسخهای از کتاب [[عدة الداعی]] را به وی تقدیم و در برگ اول آن از او با عناوینی چون «سیدسند» «حبر معتمد» و «مبلّغ شریعت» یاد کرد.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.</ref> بدخواهان فرقهگرا وجود وی را تحمل نکردند و او را به شهادت رساندند. وی در مالوه هند دفن شدهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref> | * سیدمحمد جبل عاملی فرزند سیدحیدر: او از سالکان باتقوا بوده و در کشمیر زندگی میکرده و در سایه فرمانروایی سلطان زینالعابدین حاکم کشمیر به ترویج دین مشغول بودهاست. وی از سوی [[میرمحمد همدانی]] فرزند سیدعلی همدانی، برای ترویج دین به تبت و کاشغر سفر کرد و به برکت وجودش عدهای به مکتب اهل بیت (ع) گرویدند.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰–۲۶۱.</ref> وی مساجد و مدارس گوناگونی بنا کرد و در سفر به [[عتبات]] با [[ابنفهد حلی]] دیدار و ابنفهد نسخهای از کتاب [[عدة الداعی]] را به وی تقدیم و در برگ اول آن از او با عناوینی چون «سیدسند» «حبر معتمد» و «مبلّغ شریعت» یاد کرد.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.</ref> بدخواهان فرقهگرا وجود وی را تحمل نکردند و او را به شهادت رساندند. وی در مالوه هند دفن شدهاست.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.</ref> | ||
* سیدحیدر موسوی: از عرفای برجسته دوره خود بودهاست. مادر سیدحیدر خواهر سیدعلی همدانی بوده که گفته شده با شانزده واسطه به [[امامحسین(ع)]] میرسد.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰؛ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۱۳ و ۱۱۵–۱۱۶.</ref> رساله | * سیدحیدر موسوی: از عرفای برجسته دوره خود بودهاست. مادر سیدحیدر خواهر [[سیدعلی همدانی]] بوده که گفته شده با شانزده واسطه به [[امامحسین(ع)]] میرسد.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰؛ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۱۳ و ۱۱۵–۱۱۶.</ref> رساله نفحة العرفان و هدایة المسترشدین از تالیفات سیدحیدر بودهاست. وی به «آینهدار معرفت» مشهور و به امر تبلیغ [[امامیه]] اشتغال داشت.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۵۹–۲۶۰.</ref> او در سال ۷۶۶ از اردبیل<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۵۵.</ref> و به گزارشی از نیشابور به نمایندگی از دایی و پدر همسرش سیدعلی همدانی،<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۵۹–۲۶۰.</ref> برای ترویج دین به هند رفت. امنیت نسبی و وجود حکمرانان پیرو مکتب اهل بیت (ع) در هند از دیگر انگیزههای این مهاجرت بودهاست. علم و دانش و حسن معاشرت سیدحیدر با مردم، بوداییان و هندوان بسیاری را به دین اسلام هدایت کرد. سلطان اسکندر حاکم کشمیر به مبلغان [[اسلام]] احترام ویژه میگذاشت و به آنان کمک میکرد.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰.</ref> سرانجام وی نیز در سرینگر هند در راه تبلیغ دین همراه سیدحسین کبروی به دست مخالفان به [[شهادت]] رسید و آن دو در منطقه «نمچه بل» دفن شدند. این منطقه بعدها به سیدحیدر پوره شهره شد.<ref>حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۰.</ref> | ||
امامخمینی در این سلسله، از اعقاب حمزه فرزند موسیبنجعفر (ع) است.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱؛ گلی زواره، امامزاده حمزه، ۱۳۳–۱۴۴.</ref> مزار سیدحمزه در چند نقطه در ایران زیارت میشود؛ ازجمله در [[ری]] که [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] به زیارت وی رفته و دربارهاش گفتهاست صاحب قبر از فرزندان موسیبنجعفر (ع) است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۳۱۳.</ref> در کاشمر خراسان<ref>ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱/۱۷.</ref> و در قم نیز مزاری با عنوان مزار سیدحمزه وجود دارد.<ref>ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۱۵–۱۱۶.</ref> | امامخمینی در این سلسله، از اعقاب حمزه فرزند [[امام کاظم(ع)|موسیبنجعفر (ع)]] است.<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱؛ گلی زواره، امامزاده حمزه، ۱۳۳–۱۴۴.</ref> مزار سیدحمزه در چند نقطه در ایران زیارت میشود؛ ازجمله در [[ری]] که [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] به زیارت وی رفته و دربارهاش گفتهاست صاحب قبر از فرزندان موسیبنجعفر (ع) است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۳۱۳.</ref> در کاشمر خراسان<ref>ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱/۱۷.</ref> و در [[قم]] نیز مزاری با عنوان مزار سیدحمزه وجود دارد.<ref>ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۱۵–۱۱۶.</ref> | ||
میرشمسالدین عراقی نیز از دانشوران برجسته این خاندان است که در قرن نهم هجری در روستای کند، نزدیک سُلفان متولد شده و برای تبلیغ دین به کشمیر رفتهاست.<ref>اطهر رضوی، شیعه در هند، ۱/۲۷۵؛ هالیستر، تشیع در هند، ۱۶۱–۱۶۲؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۲.</ref> وی سرانجام در راه تبلیغ دین همراه سی نفر از دوستانش به شهادت رسید و در روستای چادوره کشمیر دارای مزار است و نوادگانش در کشمیر زندگی میکنند.<ref>رضوی، مصاحبه، ۵؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۲.</ref> | میرشمسالدین عراقی نیز از دانشوران برجسته این خاندان است که در قرن نهم هجری در روستای کند، نزدیک سُلفان متولد شده و برای تبلیغ دین به کشمیر رفتهاست.<ref>اطهر رضوی، شیعه در هند، ۱/۲۷۵؛ هالیستر، تشیع در هند، ۱۶۱–۱۶۲؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۲.</ref> وی سرانجام در راه تبلیغ دین همراه سی نفر از دوستانش به شهادت رسید و در روستای چادوره کشمیر دارای مزار است و نوادگانش در کشمیر زندگی میکنند.<ref>رضوی، مصاحبه، ۵؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۲.</ref> | ||
== اجداد مادری == | == اجداد مادری == | ||
امامخمینی از سوی مادر نیز از خاندانی اصیل، پارسا و مردمدار بودهاست. دربارهٔ اجداد مادری امامخمینی نیز اطلاعات اندکی در دست است. نیای مادری ایشان تا جایی که تاریخ نشان میدهد، مردمانی خوشنام و خدمتگزار و در ترویج دین سرآمد مردم روزگار خود بودهاند. | امامخمینی از سوی مادر نیز از خاندانی اصیل، پارسا و مردمدار بودهاست. دربارهٔ اجداد مادری امامخمینی نیز اطلاعات اندکی در دست است. نیای مادری ایشان تا جایی که تاریخ نشان میدهد، مردمانی خوشنام و خدمتگزار و در ترویج دین سرآمد مردم روزگار خود بودهاند. | ||
هاجرخانم، مادر | هاجرخانم، [[مادر امامخمینی]]، دختر [[میرزااحمد خوانساری]]، زنی پارسا و خانهدار بود. سیدمصطفی پدر امامخمینی نزد میرزااحمد درس میخواند که رابطه استاد و شاگردی به خویشاوندی پیوست و در حدود ۱۳۰۰ق سیدمصطفی با هاجرخانم ازدواج کرد. هاجرخانم با وی به نجف رفت و بازگشت و در طول زندگی فرزندان شایستهای پروراند. او پس از شهادت همسر به تربیت فرزندان پرداخت. هاجرخانم با کمک عمه فرزندان خود، موضوع قتل همسرش را پیگیری کرد.<ref>پسندیده، خاطرات، ۸۶؛ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۹۷.</ref> وی در سال ۱۳۳۶ق/ ۱۲۹۷ش از دنیا رفت و در مزار امامزاده احمد در خاکفرج قم دفن شد.<ref>مروی، کتاب و دریا، ۳۱۷–۳۱۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
* میرزااحمد فرزند ملاحسین خوانساری: میرزااحمد جد نخست مادری امامخمینی معروف به «حاجآخوند» فرزند [[ملاحسین خوانساری]] بود که در حدود نیمه قرن سیزدهم قمری در [[خمین]] متولد شد. وی پس از آموختن علوم دینی نزد پدر و دیگر استادان، در صنف روحانیت درآمد.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۲.</ref> وی به علم و [[تقوا]] و [[سادهزیستی]] شهره بود. مردم خمین وی و خانوادهاش را به نیکی و درستکاری میشناختند. او زندگی سادهای داشت و به جای پدر در مسجد جامع شهر [[نماز جماعت]] برپا میکرد و به طلاب نیز درس میداد. ملااحمد در سال ۱۳۱۳ق در حدود صدسالگی درگذشت.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۲.</ref> | * میرزااحمد فرزند ملاحسین خوانساری: میرزااحمد جد نخست مادری امامخمینی معروف به «حاجآخوند» فرزند [[ملاحسین خوانساری]] بود که در حدود نیمه قرن سیزدهم قمری در [[خمین]] متولد شد. وی پس از آموختن علوم دینی نزد پدر و دیگر استادان، در صنف [[روحانیت]] درآمد.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۲.</ref> وی به علم و [[تقوا]] و [[سادهزیستی]] شهره بود. مردم خمین وی و خانوادهاش را به نیکی و درستکاری میشناختند. او زندگی سادهای داشت و به جای پدر در مسجد جامع شهر [[نماز جماعت]] برپا میکرد و به [[طلاب]] نیز درس میداد. ملااحمد در سال ۱۳۱۳ق در حدود صدسالگی درگذشت.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۲.</ref> | ||
* ملاحسین خوانساری: ملاحسین جد اعلای مادری امامخمینی، فرزند ملامحمداسماعیل و نواده ملاحیدر فرزند محمد است که در سال ۱۲۱۰ق از خوانسار به خمین هجرت کرده بود. وی از علمای فاضل خمین بود و در مسجد جامع شهر نماز جماعت برپا میکرد و در خمین درگذشت. وی افزون بر میرزااحمد که عالم دینی بود، چهار پسر دیگر داشت که دو نفر از آنان به نام ملامحمدجواد و فضلالله رجایی نیز در زمره اهل علم بودند و جزو مشایخ و بزرگان کمره شمرده شده و مورد تکریم و احترام زیاد مردم بودند.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۱.</ref> | * ملاحسین خوانساری: ملاحسین جد اعلای مادری امامخمینی، فرزند ملامحمداسماعیل و نواده ملاحیدر فرزند محمد است که در سال ۱۲۱۰ق از خوانسار به خمین هجرت کرده بود. وی از علمای فاضل خمین بود و در مسجد جامع شهر نماز جماعت برپا میکرد و در خمین درگذشت. وی افزون بر میرزااحمد که عالم دینی بود، چهار پسر دیگر داشت که دو نفر از آنان به نام ملامحمدجواد و فضلالله رجایی نیز در زمره اهل علم بودند و جزو مشایخ و بزرگان کمره شمرده شده و مورد تکریم و احترام زیاد مردم بودند.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۱.</ref> | ||
فضلالله رجایی عموی مادر امامخمینی در خمین مکتبخانه داشت و امامخمینی در کودکی در آن درس خواندهاست. وی به همراه فرزندان برادر خود سیدمصطفی برای طلب قصاص از قاتلِ برادر به تهران آمد. وی در خمین درگذشت و در مزار [[امامزاده ابوطالب]] به خاک سپرده شد.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۳–۶۴.</ref> | [[فضلالله رجایی]] عموی مادر امامخمینی در خمین مکتبخانه داشت و امامخمینی در کودکی در آن درس خواندهاست. وی به همراه فرزندان برادر خود سیدمصطفی برای طلب [[قصاص]] از قاتلِ برادر به تهران آمد. وی در خمین درگذشت و در مزار [[امامزاده ابوطالب]] به خاک سپرده شد.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۳–۶۴.</ref> | ||
ملاحیدر خوانساری جد ملاحسین، از شاگردان [[سیدمحمدباقر میرداماد]]، از علمای [[دوره صفویه]] بودهاست.<ref>حسینی یزدی و دیگران، دانشمندان خوانسار، ۸۶.</ref> وی از استادان حکمت بود و رسالهای به نام مضیء الاعیان فی استخراج اسماء اهل البیت (ع) من القرآن دارد. او را صاحب زبدة التصانیف نیز میشناسند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۶/۲۷۵.</ref> | ملاحیدر خوانساری جد ملاحسین، از شاگردان [[سیدمحمدباقر میرداماد]]، از علمای [[دوره صفویه]] بودهاست.<ref>حسینی یزدی و دیگران، دانشمندان خوانسار، ۸۶.</ref> وی از استادان حکمت بود و رسالهای به نام مضیء الاعیان فی استخراج اسماء اهل البیت (ع) من القرآن دارد. او را صاحب زبدة التصانیف نیز میشناسند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۶/۲۷۵.</ref> | ||