emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «عقل (موجود مجرد)، موجود مجرد تام در دانش فلسفه و عرفان. ==معنی== عقل در ریشه لغوی به معنای، منع، امساک و جلوگیری <ref>جوهری، الصحاح، ۵/۱۷۶۹.</ref>، بستن و نگهداشتن <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۴۵۸.</ref> آمده است. همچنین به غریزهای که انسان با آن آماد...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
عقل (موجود مجرد)، موجود مجرد تام در دانش فلسفه و عرفان. | '''عقل (موجود مجرد)'''، موجود مجرد تام در [[دانش فلسفه]] و [[دانش عرفان|عرفان]]. | ||
==معنی== | ==معنی== | ||
عقل در ریشه لغوی به معنای، منع، امساک و جلوگیری <ref>جوهری، الصحاح، ۵/۱۷۶۹.</ref>، بستن و نگهداشتن <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۴۵۸.</ref> آمده است. همچنین به غریزهای که انسان با آن آمادگی فهم خطاب و سخن را خواهد داشت عقل گفته میشود <ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۲۳.</ref> و از آن جهت که جهل را حبس و منع میکند، عقل نامیده میشود <ref>مصطفوی، التحقیق، ۸/۱۹۵.</ref>. عقل در اصطلاح فلاسفه به دو معنا آمده است: یکی ناظر به جنبه وجودشناختی (مخلوق اول و نخستین مراتب وجود) <ref>میرداماد، القبسات، ۳۸۰ و ۳۹۶؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۷۸ ـ ۷۹.</ref> و دیگری ناظر به جنبه معرفتشناختی (عقل بشری) است <ref>فارابی، فصول، ۵۰ ـ ۵۱؛ ابنسینا، الحدود، ۲۴۰.</ref> {{ببینید|عقل(۳)}}. عقل به معنای اول موجودی تام است که در ذات و فعلش مجرد و واسطه فیض میان عالم الوهی و عالم طبیعی است و گاهی در لسان شرع به آن ملک یا فرشته گفته میشود <ref>ملاصدرا، شرح الهدایه، ۴۱۰؛ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۲۲۶ ـ ۲۲۷؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۲۵۳.</ref>. امامخمینی نیز عقل را به معنای اول، جوهری میداند که در ذات و فعل، مجرد است و به جسم تعلق ندارد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۳۵۹.</ref>. | عقل در ریشه لغوی به معنای، منع، امساک و جلوگیری <ref>جوهری، الصحاح، ۵/۱۷۶۹.</ref>، بستن و نگهداشتن <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۴۵۸.</ref> آمده است. همچنین به غریزهای که انسان با آن آمادگی فهم خطاب و سخن را خواهد داشت عقل گفته میشود <ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۲۳.</ref> و از آن جهت که جهل را حبس و منع میکند، عقل نامیده میشود <ref>مصطفوی، التحقیق، ۸/۱۹۵.</ref>. عقل در اصطلاح فلاسفه به دو معنا آمده است: یکی ناظر به جنبه وجودشناختی (مخلوق اول و نخستین مراتب وجود) <ref>میرداماد، القبسات، ۳۸۰ و ۳۹۶؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۷۸ ـ ۷۹.</ref> و دیگری ناظر به جنبه معرفتشناختی (عقل بشری) است <ref>فارابی، فصول، ۵۰ ـ ۵۱؛ ابنسینا، الحدود، ۲۴۰.</ref> {{ببینید|عقل(۳)}}. عقل به معنای اول موجودی تام است که در ذات و فعلش مجرد و واسطه فیض میان عالم الوهی و عالم طبیعی است و گاهی در لسان شرع به آن ملک یا فرشته گفته میشود <ref>ملاصدرا، شرح الهدایه، ۴۱۰؛ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۲۲۶ ـ ۲۲۷؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۲۵۳.</ref>. امامخمینی نیز عقل را به معنای اول، جوهری میداند که در ذات و فعل، مجرد است و به جسم تعلق ندارد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۳۵۹.</ref>. |