emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[[امامخمینی]] یکی دیگر از اسباب غرور را بسندهکردن به ظواهر میداند؛ زیرا گاهی شخص گمان میکند آنچه در آیات و روایات شریفه وارد شده ـ مانند آیات [[توحید]] و معارف بلند الهی ـ آنها را با [[فکر]] خود و ظهور عرفی درک میکند؛ بلکه از تعمق و تدبر در این آیات، معانی بلند و بالاتری در مییابد، و این غروری است که از وسوسههای شیطانی نشئت میگیرد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۶۰.</ref>. ایشان یکی از اسباب غرور را نیز مدح و ستایش افراد میدانست که ممکن است سبب [[خودبرتربینی]] شود؛ از اینرو ایشان از ستایش برخی افراد در مقابل خود گله میکرد و آن را مناسب نمیدانست <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۳ و ۲۰/۳۹۵.</ref>. ایشان به اثر غرور در مسائل اجتماعی نیز توجه داشت و مسئولان [[جمهوری اسلامی ایران]] را از مغرورشدن به مقام، عناوین و القاب ناپایدار برحذر میداشت <ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۱۶ و ۱۲/۱۴۱.</ref>. | [[امامخمینی]] یکی دیگر از اسباب غرور را بسندهکردن به ظواهر میداند؛ زیرا گاهی شخص گمان میکند آنچه در آیات و روایات شریفه وارد شده ـ مانند آیات [[توحید]] و معارف بلند الهی ـ آنها را با [[فکر]] خود و ظهور عرفی درک میکند؛ بلکه از تعمق و تدبر در این آیات، معانی بلند و بالاتری در مییابد، و این غروری است که از وسوسههای شیطانی نشئت میگیرد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۶۰.</ref>. ایشان یکی از اسباب غرور را نیز مدح و ستایش افراد میدانست که ممکن است سبب [[خودبرتربینی]] شود؛ از اینرو ایشان از ستایش برخی افراد در مقابل خود گله میکرد و آن را مناسب نمیدانست <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۳ و ۲۰/۳۹۵.</ref>. ایشان به اثر غرور در مسائل اجتماعی نیز توجه داشت و مسئولان [[جمهوری اسلامی ایران]] را از مغرورشدن به مقام، عناوین و القاب ناپایدار برحذر میداشت <ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۱۶ و ۱۲/۱۴۱.</ref>. | ||
==آثار و آفات== | ==آثار و آفات== | ||
علمای اخلاق غرور را از صفات رذیلهای میدانند که همواره در مسیر بندگی و | علمای اخلاق غرور را از صفات رذیلهای میدانند که همواره در مسیر بندگی و [[سیر و سلوک|سلوک]]، خطر و آسیب جدّی به شمار میآید و آفات و شرور بسیاری را به دنبال دارد <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref> و سرچشمه شقاوت، هلاکت و بدبختی است <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۴۱ و ۶/۲۹۰.</ref>. امامخمینی نیز دو رذیله «[[عجب]]» و «[[کبر]]» را از آثار غرور میداند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۵.</ref>. به باور ایشان، غرور سبب بیتأثیرشدن موعظههای الهی و دعوت انبیا(ع) و اولیا(ع) در [[انسان]] میشود؛ زیرا انسان را از [[تفکر]] در نقصها و مرضهای خود غافل میکند که این از نقشههای [[شیطان]] است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۷؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶.</ref>. افراد مغرور، در امور دنیوی به [[نفس]] خودشان و مردم اعتماد دارند، ولی از پروردگار غافلاند؛ به امور آخرتی بیاعتنایند و [[سستی]] و [[تنبلی]] خود را به حساب [[توکل]]، [[رجا]] و [[امید]] به خداوند میگذارند و بدون عمل، جزا طلب میکنند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۳ ـ ۱۳۴.</ref>. از اینرو از کسب معارف و تحصیل اخلاق کریمانه و عمل صالح باز میمانند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۲.</ref> و افسار آنها گسیخته شده، به دام [[گناه]] و معاصی گرفتار میشوند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۹.</ref>. | ||
به اعتقاد امامخمینی اگر کارهای انسان با خودخواهی و غرور همراه شود، مبدأ شکست انسان میشود؛ لازم است توکل انسان به خداوند باشد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۲۱.</ref>. برای مثال در فتوحات نباید به قدرت خود مغرور شد و پیروزیها را از خود دانست و از خداوند غافل گشت که این ممکن است به شکست منتهی شود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۱.</ref>. همچنین از آثار غرور، | به اعتقاد [[امامخمینی]] اگر کارهای انسان با خودخواهی و غرور همراه شود، مبدأ شکست انسان میشود؛ لازم است توکل انسان به خداوند باشد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۲۱.</ref>. برای مثال در فتوحات نباید به قدرت خود مغرور شد و پیروزیها را از خود دانست و از خداوند غافل گشت که این ممکن است به شکست منتهی شود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۱.</ref>. همچنین از آثار غرور، [[بدبختی]]، شقاوت <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۴.</ref>، هلاکت ابدی و [[جهنم]] <ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۵۱.</ref> است؛ در نتیجه شخص مغرور از قافله سالکان، عقب میافتد <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۷؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۲.</ref> و از مقامات معنوی محروم میشود <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۲.</ref>؛ همچنانکه مغرورشدن به اصطلاحات و مفاهیم، موجب میشود انسان از رسیدن به [[حکمت]]، معارف <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.</ref>، تهذیب باطن و رسیدن به [[هدایت]] و [[سعادت]] غافل شود که ثمره آن ظلمت [[قلب]] و [[تکبر]] است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۲.</ref>. | ||
امامخمینی درباره غرور سالکان معتقد است آفت سلوک سالکان راه خدا، اعتماد به عمل و ریاضت خود است؛ از اینرو سالک باید از اعتماد به قدرت خود به صورت کامل خارج شود و سلوک و عمل را از خود نبیند و به فقر و ذلّت خود توجه کند تا مورد عنایتهای حق قرار گیرد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۷.</ref>. ایشان در دفاع | امامخمینی درباره غرور سالکان معتقد است آفت سلوک سالکان راه خدا، اعتماد به عمل و [[ریاضت]] خود است؛ از اینرو سالک باید از اعتماد به قدرت خود به صورت کامل خارج شود و سلوک و عمل را از خود نبیند و به [[فقر]] و ذلّت خود توجه کند تا مورد عنایتهای حق قرار گیرد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۷.</ref>. ایشان در [[دفاع مقدس]]، پیروزیها را زمینههای آفاتی میدانست که موجب غرور میشود و [[شیطان]] بر انسان غالب میگردد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵۵ ـ ۱۵۶ و ۱۷/۳۱۸.</ref>. | ||
==راههای درمان== | ==راههای درمان== | ||
در بعضی روایات منسوب، راه خلاصی از غرور، تحصیل | در بعضی روایات منسوب، راه خلاصی از غرور، تحصیل [[علم]]، [[معرفت]] به عیوب اعمال و صفات خود، [[توبه]] از روی [[اخلاص]] و [[تواضع]] و [[فروتنی]] در برابر حق شمرده شده است <ref>مصباح الشریعه، منسوب به امامصادق(ع)، ۱۴۳.</ref>. علمای اخلاق نیز راههایی برای خلاصی از غرور ارائه کردهاند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۵۶ ـ ۳۵۷؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱ ـ ۳۲.</ref>. به اعتقاد آنان غرور با [[جهل]] و [[غفلت]] رابطه دارد <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱؛ غزالی، رسائل، ۴۳۵.</ref> و آگاهیدادن به عاقبت ویرانگر غرور برای مردم، یکی از راههای برونْرفت از دام غرور است <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۳/۶۳۲ ـ ۶۴۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۷ ـ ۶۵۸.</ref>. | ||
امامخمینی معتقد است مرضهای روحی، همانند غرور، چون بدون درد هستند ـ بلکه ظاهری لذتبخش نیز دارند ـ سخت خطرناکاند و درمان آنها بسیار مشکل است <ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۵۲.</ref>. ایشان درمان غرورِ عالمان و عابدان را توجه به عاقبت غرور میداند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۱ ـ ۳۴۲.</ref> و معتقد است آگاهییافتن به عیوب نفس و سپس تمسک به خدا و اولیای الهی، یکی از راههای علاج غرور است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۳.</ref>. به باور ایشان انسان باید همواره مواظب فریبهای شیطان بوده، به خود بدبین باشد و از بدعاقبتی خود بترسد <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۲.</ref>؛ همچنین به | امامخمینی معتقد است مرضهای روحی، همانند غرور، چون بدون درد هستند ـ بلکه ظاهری لذتبخش نیز دارند ـ سخت خطرناکاند و درمان آنها بسیار مشکل است <ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۵۲.</ref>. ایشان درمان غرورِ عالمان و عابدان را توجه به عاقبت غرور میداند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۱ ـ ۳۴۲.</ref> و معتقد است آگاهییافتن به عیوب [[نفس]] و سپس تمسک به خدا و اولیای الهی، یکی از راههای علاج غرور است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۳.</ref>. به باور ایشان انسان باید همواره مواظب فریبهای [[شیطان]] بوده، به خود بدبین باشد و از بدعاقبتی خود بترسد <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۲.</ref>؛ همچنین به [[ایمان]]، [[اخلاق]] <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۹.</ref>، [[سیر و سلوک]]، [[ریاضت]]، [[علم]] و تقوای خود <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۵۲.</ref> اعتماد نکند. | ||
==غرور مطلوب== | ==غرور مطلوب== | ||
امامخمینی غرور به معنای «سرافرازی» و «افتخار» را نیز در کلمات خود به کار برده است؛ چنانکه غرور و سرافرازی را در پیروی از مذهب | [[امامخمینی]] غرور به معنای «سرافرازی» و «افتخار» را نیز در کلمات خود به کار برده است؛ چنانکه غرور و سرافرازی را در پیروی از [[مذهب جعفری]]، ائمه معصومان(ع) و دارا بودن سرمایههایی چون [[نهج البلاغه]]، [[صحیفه فاطمیه(س)]] و [[صحیفه سجادیه(ع)]] میدانست و افتخار میکرد مردان و [[زنان]] ایران در راه تعالی [[اسلام]] و [[قرآن]]، دوشادوش هم فعالیت میکنند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref>؛ چنانکه به جوانان برومند کشور که از اسلام دفاع میکردند، افتخار و از آن احساس غرور میکرد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۹۷ و ۱۱/۳۶۰.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |