برزخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''برزخ'''، عالمی میان [[دنیا]] و [[آخرت]].
'''برزخ'''، عالمی میان [[دنیا و آخرت]].


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
برزخ از ریشه «بَرَزَه» به معنای جداکننده دو چیز<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۱۸.</ref> و فاصل و حایل میان دو چیز از یکدیگر<ref>فراهیدی، العین، ۴/۳۳۸؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴/۲۶۰.</ref> است. در اصطلاح کلامی و متون دینی به فاصله میان [[مرگ]] تا [[روز قیامت]]<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۳۱۶.</ref> و در اصطلاح فلسفی به عالمی که حد وسط عالم عقول و عالم طبیعت است، برزخ گفته می‌شود.<ref>میرداماد، جذوات و مواقیت، ۶۲؛ حسینی اردکانی، مرآت الاکوان، ۵۱۹.</ref>
برزخ از ریشه «بَرَزَه» به معنای جداکننده دو چیز<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۱۸.</ref> و فاصل و حایل میان دو چیز از یکدیگر<ref>فراهیدی، العین، ۴/۳۳۸؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴/۲۶۰.</ref> است. در اصطلاح [[علم کلام|کلامی]] و متون دینی به فاصله میان [[مرگ]] تا [[روز قیامت]]<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۳۱۶.</ref> و در اصطلاح [[فلسفه|فلسفی]] به عالمی که حد وسط عالم عقول و عالم طبیعت است، برزخ گفته می‌شود.<ref>میرداماد، جذوات و مواقیت، ۶۲؛ حسینی اردکانی، مرآت الاکوان، ۵۱۹.</ref>


[[امام‌خمینی]] نیز به این معنای اصطلاحی اشاره کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۶۰–۴۶۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۲.</ref> از عالم برزخ با نام‌های عالم قبر، عالم مثال، خیال منفصل، ارض حقیقت، اقلیم هشتم، مُثُل معلقه و خیال کل نیز یاد می‌کنند<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۰؛ کربن، ارض ملکوت، ۳۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.</ref> البته عالم مثال، با مُثُل افلاطونی فرق دارد؛ زیرا مُثُل افلاطونی، همان عالم عقول عرضی و ارباب انواع هستند که فوق عالم مثال واقع شده‌اند،<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۴۶۹؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، ۲۴۶–۲۴۷.</ref> اما برزخ در اصطلاح [[شیخ اشراق]] به جسم یا جسمانی که جوهری ظلمانی است، گفته می‌شود.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۱۰۷–۱۰۸؛ قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۲۹۴–۲۹۵؛ سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۴۸۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عوالم هستی}}
[[امام‌خمینی]] نیز به این معنای اصطلاحی اشاره کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۶۰–۴۶۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۲.</ref> از عالم برزخ با نام‌های عالم قبر، عالم مثال، خیال منفصل، ارض حقیقت، اقلیم هشتم، مُثُل معلقه و خیال کل نیز یاد می‌کنند<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۰؛ کربن، ارض ملکوت، ۳۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.</ref> البته عالم مثال، با مُثُل افلاطونی فرق دارد؛ زیرا مُثُل افلاطونی، همان عالم عقول عرضی و ارباب انواع هستند که فوق عالم مثال واقع شده‌اند،<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۴۶۹؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، ۲۴۶–۲۴۷.</ref> اما برزخ در اصطلاح [[شیخ اشراق]] به جسم یا جسمانی که جوهری ظلمانی است، گفته می‌شود.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۱۰۷–۱۰۸؛ قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۲۹۴–۲۹۵؛ سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۴۸۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عوالم هستی}}


== پیشینه و حقیقت ==
== پیشینه و حقیقت ==
بحث از برزخ در تعالیم اسلامی، ریشه در آیات [[قرآن کریم]] دارد<ref>یس، ۵۱–۵۲؛ مؤمنون، ۱۰۰.</ref> و در برخی روایات حقایقی از آن عالم بیان شده‌است که در مقایسه با معنای اصطلاحی حکما، بر برزخ صعودی منطبق است و از آن به عالم قبر تعبیر شده‌است،<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۷۰.</ref> البته مراد از قبر بُعد ملکوتی آن است که برای [[انسان]] با مرگ آغاز می‌شود.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۹۰ و ۲۱۸؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۰.</ref> اعتقاد به برزخ مورد توجه [[مسلمانان]] بوده، تا آنجایی که ایمان به آن از [[ضروریات دین]] شمرده شده‌است،<ref>صدوق، الاعتقادات، ۵۸؛ صدوق، الامالی، ۲۹۵ و ۳۳۹؛ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۶–۷۷؛ قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۹۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۱۱.</ref> گرچه گروهی از [[معتزله]] و [[خوارج]] وجود عالم برزخ را نپذیرفته‌اند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ۴۳۰؛ قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۹۳؛ ← علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۴۲۴–۴۲۵.</ref> بنابر برخی روایات، برزخ، نمونه و مثالی از قیامت است و نسبت آن با قیامت، همانند نسبت [[خواب]] با بیداری است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۳۸ و ۲۴۳؛ طباطبایی، الرسائل التوحیدیه، ۲۲۱.</ref> امام‌خمینی تفاوت برزخ با قیامت را در این می‌داند که در برزخ اُنس به طبیعت باقی است، با ظهور عالم غیب، توجهات و انس به عالم طبیعت قطع می‌شود و در اینجا قیامت کبری برپا می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.</ref>{{سخ}}
بحث از برزخ در تعالیم اسلامی، ریشه در آیات [[قرآن کریم]] دارد<ref>یس، ۵۱–۵۲؛ مؤمنون، ۱۰۰.</ref> و در برخی [[حدیث|روایات]] حقایقی از آن عالم بیان شده‌است که در مقایسه با معنای اصطلاحی [[حکما]]، بر برزخ صعودی منطبق است و از آن به عالم قبر تعبیر شده‌است،<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۷۰.</ref> البته مراد از قبر بُعد ملکوتی آن است که برای انسان با مرگ آغاز می‌شود.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۹۰ و ۲۱۸؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۰.</ref> اعتقاد به برزخ مورد توجه [[مسلمانان]] بوده، تا آنجایی که ایمان به آن از [[ضروریات دین]] شمرده شده‌است،<ref>صدوق، الاعتقادات، ۵۸؛ صدوق، الامالی، ۲۹۵ و ۳۳۹؛ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۶–۷۷؛ قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۹۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۱۱.</ref> گرچه گروهی از [[معتزله]] و [[خوارج]] وجود عالم برزخ را نپذیرفته‌اند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ۴۳۰؛ قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۹۳؛ ← علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۴۲۴–۴۲۵.</ref> بنابر برخی روایات، برزخ، نمونه و مثالی از قیامت است و نسبت آن با قیامت، همانند نسبت خواب با بیداری است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۳۸ و ۲۴۳؛ طباطبایی، الرسائل التوحیدیه، ۲۲۱.</ref> امام‌خمینی تفاوت برزخ با قیامت را در این می‌داند که در برزخ اُنس به طبیعت باقی است، با ظهور عالم غیب، توجهات و انس به عالم طبیعت قطع می‌شود و در اینجا قیامت کبری برپا می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.</ref>{{سخ}}
متکلمان در اثبات برزخ، به دلایلی از قرآن کریم<ref>مؤمنون، ۱۰۰.</ref> و روایات<ref>طوسی، الامالی، ۲۸؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۴۲.</ref> استناد کرده‌اند. آنان معتقدند ارواح آدمیان پس از مرگ در آنجا به‌سر می‌برند.<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۶–۷۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۴۹.</ref> برخی از حکما این امر را از طریق [[تجرد خیالی]] و [[تجرد نفسانی|نفسانی]] اثبات کرده‌اند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۲۱۳.</ref>{{سخ}}
متکلمان در اثبات برزخ، به دلایلی از قرآن کریم<ref>مؤمنون، ۱۰۰.</ref> و روایات<ref>طوسی، الامالی، ۲۸؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۴۲.</ref> استناد کرده‌اند. آنان معتقدند ارواح آدمیان پس از مرگ در آنجا به‌سر می‌برند.<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۶–۷۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۴۹.</ref> برخی از حکما این امر را از طریق تجرد خیالی و نفسانی اثبات کرده‌اند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۲۱۳.</ref>{{سخ}}
امام‌خمینی عالم برزخ را از جهت براهین عقلی، آیات و روایات ثابت می‌داند. ایشان قائل است [[قوه خیال]]، نشئه برزخی است و انکار تجرد خیالی، مستلزم بطلان بقای نفوسی است که به مرتبه عقلی نرسیده‌اند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۸، ۵۴ و ۴۲۸.</ref> و عالم برزخ بنفسه موجود است؛ اما نسبت به موجود طبیعی که در ارتقای وجودی خود به مرتبه تجرد برزخی نرسیده‌است، فعلیت ندارد؛ از این‌رو ایشان برخی از روایات را که می‌گویند [[بهشت]] و [[جهنم]] به واسطه اعمال انسان ایجاد می‌شوند، بر این معنا حمل می‌کند که نعمت‌های بهشتی پیش از عمل موجود نیستند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| قیامت}}
امام‌خمینی عالم برزخ را از جهت براهین عقلی، آیات و روایات ثابت می‌داند. ایشان قائل است قوه خیال، نشئه برزخی است و انکار تجرد خیالی، مستلزم بطلان بقای نفوسی است که به مرتبه عقلی نرسیده‌اند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۸، ۵۴ و ۴۲۸.</ref> و عالم برزخ بنفسه موجود است؛ اما نسبت به موجود طبیعی که در ارتقای وجودی خود به مرتبه تجرد برزخی نرسیده‌است، فعلیت ندارد؛ از این‌رو ایشان برخی از روایات را که می‌گویند [[بهشت و جهنم]] به واسطه اعمال انسان ایجاد می‌شوند، بر این معنا حمل می‌کند که نعمت‌های بهشتی پیش از عمل موجود نیستند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| قیامت}}


== ویژگی‌های حیات برزخ ==
== ویژگی‌های حیات برزخ ==
از ویژگی‌های عالم برزخ، حیات شبه‌جسمانیِ آن است. در آیات قرآنی<ref>نور، ۲۴؛ یس، ۵۱ و ۶۵.</ref> شواهدی وجود دارد که بدن برزخی غیر از بدن دنیایی است و هیئتی مشابه آن دارد.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۵/۱۳۰؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۲/۱۲۲ و ۱۴/۲۳۹.</ref> برخی از متکلمان امامیه بر این باورند که ارواح در عالم برزخ، بدن‌هایی شبیه بدن دنیوی خود دارند،<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۵۲؛ فیض کاشانی، الشافی، ۹۰۰–۹۰۲.</ref> البته این عقیده از روایات متعددی<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۴۵؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۷۰.</ref> برمی‌خیزد که گویای آن است که روح در عالم برزخ با قالب مثالی که با آن عالم سنخیت دارد، سیر خود را ادامه می‌دهد و رنج و لذت را همانند دنیا درک می‌کند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۳۱۱–۳۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۱۷.</ref>{{سخ}}
از ویژگی‌های عالم برزخ، حیات شبه‌جسمانیِ آن است. در آیات قرآنی<ref>نور، ۲۴؛ یس، ۵۱ و ۶۵.</ref> شواهدی وجود دارد که بدن برزخی غیر از بدن دنیایی است و هیئتی مشابه آن دارد.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۵/۱۳۰؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۲/۱۲۲ و ۱۴/۲۳۹.</ref> برخی از متکلمان امامیه بر این باورند که ارواح در عالم برزخ، بدن‌هایی شبیه بدن دنیوی خود دارند،<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۵۲؛ فیض کاشانی، الشافی، ۹۰۰–۹۰۲.</ref> البته این عقیده از روایات متعددی<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۴۵؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۷۰.</ref> برمی‌خیزد که گویای آن است که روح در عالم برزخ با قالب مثالی که با آن عالم سنخیت دارد، سیر خود را ادامه می‌دهد و رنج و لذت را همانند دنیا درک می‌کند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۳۱۱–۳۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۱۷.</ref>{{سخ}}
امام‌خمینی نیز معتقد است هر یک از نفوس انسانی با [[حرکت جوهری]] [[بدن مثالی]] متناسب با خود را در [[عالم مثال]] دارا خواهد بود و بدن‌های برزخی، از لوازم ایجادشده نفوس و به آنها متکی‌اند،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۹۸؛ ۲۰۷ و ۴۱۱.</ref> برخلاف اشراقیان که بدن‌های برزخی و دنیوی را از پیش مهیاشده می‌دانند که به محض رهایی نفوس از بدن دنیوی، بدن‌های برزخی به آنها می‌پیوندند.<ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۰–۳۱؛ ← امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۴–۵۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| معاد}} از آنجاکه بدن‌های مثالی در این عالم همان بدن است و جسم برزخی غیر از جسم دنیوی نیست و کامل‌تر و لطیف‌تر است، این جسم طبیعی است که ترقی می‌کند و وارد نشئه برزخی می‌شود.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۳۷ و ۳۸۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| جسم}} یکی دیگر از ویژگی‌های حیات برزخ که از روایات برداشت می‌شود<ref>صدوق، الامالی، ۳۶۵.</ref> اعمال و آثار مترتب بر عمل است که در برزخ عاید شخص می‌شود. دربارهٔ بهشت و جهنم برزخیِ [[مؤمنان]] و [[کافران]]، در کتاب‌های روایی، روایات بسیاری نقل شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۲۷–۲۳۵.</ref> امام‌خمینی با تأیید این مطلب، منشأ آن را ظهور ملکوت اخلاق ذمیمه در برزخ و قیامت معرفی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۵۹.</ref>
امام‌خمینی نیز معتقد است هر یک از نفوس انسانی با [[حرکت جوهری]] بدن مثالی متناسب با خود را در عالم مثال دارا خواهد بود و بدن‌های برزخی، از لوازم ایجادشده نفوس و به آنها متکی‌اند،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۹۸؛ ۲۰۷ و ۴۱۱.</ref> برخلاف اشراقیان که بدن‌های برزخی و دنیوی را از پیش مهیاشده می‌دانند که به محض رهایی نفوس از بدن دنیوی، بدن‌های برزخی به آنها می‌پیوندند.<ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۰–۳۱؛ ← امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۴–۵۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| معاد}} از آنجاکه بدن‌های مثالی در این عالم همان بدن است و جسم برزخی غیر از جسم دنیوی نیست و کامل‌تر و لطیف‌تر است، این جسم طبیعی است که ترقی می‌کند و وارد نشئه برزخی می‌شود.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۳۷ و ۳۸۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| جسم}} یکی دیگر از ویژگی‌های حیات برزخ که از روایات برداشت می‌شود<ref>صدوق، الامالی، ۳۶۵.</ref> اعمال و آثار مترتب بر عمل است که در برزخ عاید شخص می‌شود. دربارهٔ بهشت و جهنم برزخیِ [[مؤمنان]] و [[کافران]]، در کتاب‌های روایی، روایات بسیاری نقل شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۲۷–۲۳۵.</ref> [[امام‌خمینی]] با تأیید این مطلب، منشأ آن را ظهور ملکوت اخلاق ذمیمه در برزخ و [[قیامت]] معرفی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۵۹.</ref>


برخی متکلمان بر این عقیده‌اند که دوزخ و عذاب در برزخ، مربوط به ادراکات و صورت‌هایی در نفس است که از باطن نفس، به واسطه ملکاتی که پیدا کرده، نشئت می‌گیرد و فرد با همین صورت‌های ناهنجار، در آخرت عذاب می‌شود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۶/۷۲–۷۷.</ref> امام‌خمینی این نظر را نمی‌پذیرد و معتقد است عذاب برزخی با همان صورت‌های خارجی اخروی که نفس ایجاد می‌کند، واقع می‌شود و نفس با ترک عالم طبیعت، ترقی می‌کند و قوی‌تر می‌شود و انشای نفس که در عالم طبیعت به شکل صورت‌های ذهنی بوده، در آخرت ظهور خارجی می‌یابد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۱–۲۵۶.</ref> ایشان در بیان توقف افراد در عالم برزخ بر این باور است که برزخ همان بقای اُنس به طبیعت است. وقتی این انس تمام شد و توجهات به دار طبیعت قطع گردید، در این صورت تمام‌شدن اُنس همان قیامت کبری است؛ پس برزخ هر کس با برزخ دیگر افراد متفاوت است؛ هرچند منافاتی با این ندارد که همه در قیامت جمع شوند؛ زیرا در عالم آخرت، مکان و زمان و غیبت نیست تا بُعد و موجباتِ عدمِ حضور حاصل شود، بلکه همه جمع‌اند و آنجا فوق مکان و زمان است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.</ref> بر این اساس میزان در طولانی‌شدن مدت برزخ برای اشخاص، تعلقات آنان به دنیاست و این تعلقات هرچه کمتر باشد، توقف انسان در برزخ کمتر و قبر او روشن‌تر و وسیع‌تر می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۳–۱۲۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.</ref>
برخی متکلمان بر این عقیده‌اند که دوزخ و عذاب در برزخ، مربوط به ادراکات و صورت‌هایی در نفس است که از باطن نفس، به واسطه ملکاتی که پیدا کرده، نشئت می‌گیرد و فرد با همین صورت‌های ناهنجار، در [[آخرت]] عذاب می‌شود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۶/۷۲–۷۷.</ref> امام‌خمینی این نظر را نمی‌پذیرد و معتقد است عذاب برزخی با همان صورت‌های خارجی اخروی که نفس ایجاد می‌کند، واقع می‌شود و نفس با ترک عالم طبیعت، ترقی می‌کند و قوی‌تر می‌شود و انشای نفس که در عالم طبیعت به شکل صورت‌های ذهنی بوده، در آخرت ظهور خارجی می‌یابد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۱–۲۵۶.</ref> ایشان در بیان توقف افراد در عالم برزخ بر این باور است که برزخ همان بقای اُنس به طبیعت است. وقتی این انس تمام شد و توجهات به دار طبیعت قطع گردید، در این صورت تمام‌شدن اُنس همان قیامت کبری است؛ پس برزخ هر کس با برزخ دیگر افراد متفاوت است؛ هرچند منافاتی با این ندارد که همه در قیامت جمع شوند؛ زیرا در عالم آخرت، مکان و [[زمان]] و غیبت نیست تا بُعد و موجباتِ عدمِ حضور حاصل شود، بلکه همه جمع‌اند و آنجا فوق مکان و زمان است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.</ref> بر این اساس میزان در طولانی‌شدن مدت برزخ برای اشخاص، تعلقات آنان به دنیاست و این تعلقات هرچه کمتر باشد، توقف انسان در برزخ کمتر و قبر او روشن‌تر و وسیع‌تر می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۳–۱۲۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.</ref>


== اقسام برزخ ==
== اقسام برزخ ==
حکما عالم مثال و برزخ را به دو قسم نزولی و صعودی تقسیم می‌کنند. برزخ نزولی در قوس نزول عالم و پیش از مرتبه طبیعت است که فیض از عالم عقل آغاز می‌شود و به عالم مثال و بعد به [[عالم طبیعت]] می‌رسد. برزخ نزولی عالمی مستقل و قائم به ذات است<ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی، ۳۰۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۲۱؛ آشتیانی، شرح زاد المسافر، ۳۶۰–۳۶۴.</ref> این عالم، منشأ موجودات عالم شهادت و محل گرفتن عهد و میثاق ربوبیت است که از آن در اصطلاح شرع به [[عالم ذر]] و گاهی به [[عالم ملائکه]] یاد می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۶ و ۵۱۹.</ref>{{سخ}}
[[حکما]] عالم مثال و برزخ را به دو قسم نزولی و صعودی تقسیم می‌کنند. برزخ نزولی در قوس نزول عالم و پیش از مرتبه طبیعت است که فیض از عالم عقل آغاز می‌شود و به عالم مثال و بعد به عالم طبیعت می‌رسد. برزخ نزولی عالمی مستقل و قائم به ذات است<ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی، ۳۰۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۲۱؛ آشتیانی، شرح زاد المسافر، ۳۶۰–۳۶۴.</ref> این عالم، منشأ موجودات عالم شهادت و محل گرفتن عهد و میثاق ربوبیت است که از آن در اصطلاح شرع به [[عالم ذر]] و گاهی به عالم ملائکه یاد می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۶ و ۵۱۹.</ref>{{سخ}}
هنگامی که موجودات عالم طبیعت با حرکت جوهری، سیر کمالی را به سوی عالم عقل طی می‌کنند، برزخ صعودی آغاز می‌شود. این عالم، واسطه میان عالم طبیعت و [[عالم عقل]] است و صورت‌های اعمال و نتیجه کارهای انسان در این عالم است.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۷۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۲؛ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ۲۲۷.</ref> اهل معرفت برزخ نزولی را غیب امکانی و برزخ صعودی را غیب محالی می‌نامند،<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۷۸.</ref> زیرا در برزخ نزولی، امکان تحقق حقایق برزخی در عالم ماده وجود دارد؛ البته به معنای تجلی مادیِ آنچه در برزخ یا مثال منفصل تحقق دارد، نه اینکه با همان ویژگی‌های برزخی در عالم ماده تحقق یابد، برخلاف برزخ صعودی که در آن امکان بازگشت حقایق مثالی به عالم دنیا نیست؛ به همین جهت شهود حقایق در برزخ صعودی، سخت‌تر از برزخ نزولی است و شهود بسیاری از عرفا، از حقایق برزخ نزولی است که در عالم ماده جلوه کرده‌است؛ امّا اندکی از ایشان حقایق برزخ صعودی را شهود می‌کنند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴۶؛ آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۶۳.</ref>{{سخ}}
هنگامی که موجودات عالم طبیعت با [[حرکت جوهری]]، سیر کمالی را به سوی عالم عقل طی می‌کنند، برزخ صعودی آغاز می‌شود. این عالم، واسطه میان عالم طبیعت و عالم عقل است و صورت‌های اعمال و نتیجه کارهای انسان در این عالم است.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۷۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۲؛ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ۲۲۷.</ref> اهل معرفت برزخ نزولی را غیب امکانی و برزخ صعودی را غیب محالی می‌نامند،<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۷۸.</ref> زیرا در برزخ نزولی، امکان تحقق حقایق برزخی در عالم ماده وجود دارد؛ البته به معنای تجلی مادیِ آنچه در برزخ یا مثال منفصل تحقق دارد، نه اینکه با همان ویژگی‌های برزخی در عالم ماده تحقق یابد، برخلاف برزخ صعودی که در آن امکان بازگشت حقایق مثالی به عالم دنیا نیست؛ به همین جهت شهود حقایق در برزخ صعودی، سخت‌تر از برزخ نزولی است و شهود بسیاری از [[عرفا]]، از حقایق برزخ نزولی است که در عالم ماده جلوه کرده‌است؛ امّا اندکی از ایشان حقایق برزخ صعودی را شهود می‌کنند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴۶؛ آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۶۳.</ref>{{سخ}}
عالم مثال در تقسیمی دیگر به دو قسم «منفصل» که منطبق بر همان برزخ نزولی و صعودی است<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۱۱–۳۱۲؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، ۲۳۹–۲۴۷.</ref> و «متصل» که همان عالم خیال در نفس انسانی و منشأ رؤیا در انسان است، تقسیم می‌شود.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۴۵۶.</ref> امام‌خمینی نیز با توجه به دو قوس نزول و صعود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۷–۴۱۸.</ref> عالم مثال را به دو قسم منفصل و متصل تقسیم می‌کند و خیال منفصل را همان عالم برزخ بین عالم عقل و عالم ماده می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۹۱.</ref> ایشان همانند [[ملاصدرا]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۷۰.</ref> معتقد است نفس انسانی در عالم طبیعت نیز دارای سه نشئه طبیعی، برزخی و عقلی است و حدوث نفس از نشئه طبیعی آغاز می‌شود{{ببینید|متن=ببینید| نفس}} و با ظهور [[قوه لامسه]] ادامه می‌یابد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۸۷.</ref> و سپس با حرکت جوهری، به سیر خود ادامه می‌دهد. سرانجام طبیعت را رها کرده و نشئه برزخی آن کامل می‌شود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۰۵.</ref> اگرچه بنابر نظر ایشان، عالم مثال برای موجودی که هنوز مرتبه خیالی پیدا نکرده، موجود نیست؛ بلکه به واسطه حرکت جوهری این مرتبه برای او حادث می‌شود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.</ref> در این حرکت، بسیاری از افراد در حد برزخیت باقی می‌مانند و افراد کمی به مرتبه تجرد عقلی می‌رسند و می‌توانند قوس صعود را کامل کنند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۹۵.</ref> امام‌خمینی تأکید می‌کند در قوس صعود رسیدن به عالم عقول، به معنای ازدست‌دادن بدن برزخی نیست، بلکه افرادی که به این مرتبه می‌رسند، بدن برزخی و قوای آن را حفظ می‌کنند و از خوردن، نوشیدن، تکلّم و مانند آنها بهره‌مند می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عوالم هستی}}
عالم مثال در تقسیمی دیگر به دو قسم «منفصل» که منطبق بر همان برزخ نزولی و صعودی است<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۱۱–۳۱۲؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، ۲۳۹–۲۴۷.</ref> و «متصل» که همان عالم خیال در نفس انسانی و منشأ رؤیا در انسان است، تقسیم می‌شود.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۴۵۶.</ref> امام‌خمینی نیز با توجه به دو قوس نزول و صعود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۷–۴۱۸.</ref> عالم مثال را به دو قسم منفصل و متصل تقسیم می‌کند و خیال منفصل را همان عالم برزخ بین عالم عقل و عالم ماده می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۹۱.</ref> ایشان همانند [[ملاصدرا]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۷۰.</ref> معتقد است نفس انسانی در عالم طبیعت نیز دارای سه نشئه طبیعی، برزخی و عقلی است و حدوث نفس از نشئه طبیعی آغاز می‌شود{{ببینید|متن=ببینید| نفس}} و با ظهور قوه لامسه ادامه می‌یابد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۸۷.</ref> و سپس با حرکت جوهری، به سیر خود ادامه می‌دهد. سرانجام طبیعت را رها کرده و نشئه برزخی آن کامل می‌شود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۰۵.</ref> اگرچه بنابر نظر ایشان، عالم مثال برای موجودی که هنوز مرتبه خیالی پیدا نکرده، موجود نیست؛ بلکه به واسطه حرکت جوهری این مرتبه برای او حادث می‌شود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.</ref> در این حرکت، بسیاری از افراد در حد برزخیت باقی می‌مانند و افراد کمی به مرتبه تجرد عقلی می‌رسند و می‌توانند قوس صعود را کامل کنند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۹۵.</ref> [[امام‌خمینی]] تأکید می‌کند در قوس صعود رسیدن به عالم عقول، به معنای ازدست‌دادن بدن برزخی نیست، بلکه افرادی که به این مرتبه می‌رسند، بدن برزخی و قوای آن را حفظ می‌کنند و از خوردن، نوشیدن، تکلّم و مانند آنها بهره‌مند می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عوالم هستی}}


== اثبات عالم مثال ==
== اثبات عالم مثال ==
ازجمله مباحث مهم فلسفه، مسئله اثبات عالم مثال، به‌خصوص عالم مثال نزولی و اثبات تجرد خیالی نفس برای انسان و دیگر حیوانات است. در میان حکمای اسلامی، [[میرداماد]] و [[لاهیجی]]، گوهر مراد، وجود این عالم را منکر شده‌اند<ref>میرداماد، جذوات و مواقیت، ۶۲–۶۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۰۱–۶۰۵؛ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ۳۸۲–۳۸۵.</ref> و بر این باورند نخست ثبوت صورت‌های مقداری قائم به‌ذات، در عالم مثال بدون دلیل و برهان است و دوم ثابت شده که هرچه قابل قسمت باشد نیاز به وجود ماده دارد؛ از این‌رو صورت‌های مقداری بدون ماده در آن عالم محال می‌باشد.<ref>لاهیجی، گوهر مراد، ۶۰۳–۶۰۴.</ref> شیخ اشراق ضمن اذعان به وجود عالم مثال نزولی، با مطرح‌کردن ادله‌ای کوشیده‌است وجود آن را با قاعده امکان اشرف به اثبات برساند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۴۳۴ و ۲/۱۴۵؛ قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۳۲۷.</ref> ملاصدرا نیز براهین چندی برای اثبات آن اقامه کرده‌است.<ref>ملاصدرا، العرشیه، ۲۳۷–۲۳۸؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۱۷۸ و ۹/۱۹۱.</ref> امام‌خمینی نیز به دنبال شیخ اشراق و ملاصدرا، از طریق قاعده امکان اشرف، به اثبات این عالم پرداخته‌است؛ به این بیان که معلول مادون به‌طور مستقیم از علت عالی صادر نمی‌شود، بلکه فیض از عالم مثال که در قوس نزول میان دو عالم مجردات و مادی قرار دارد، عبور می‌کند و به انسان می‌رسد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۲۵–۳۲۸ و ۴۱۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| قاعده امکان اشرف}}
ازجمله مباحث مهم [[فلسفه]]، مسئله اثبات عالم مثال، به‌خصوص عالم مثال نزولی و اثبات تجرد خیالی نفس برای انسان و دیگر حیوانات است. در میان حکمای اسلامی، [[میرداماد]] و [[لاهیجی]] وجود این عالم را منکر شده‌اند<ref>میرداماد، جذوات و مواقیت، ۶۲–۶۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۰۱–۶۰۵؛ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ۳۸۲–۳۸۵.</ref> و بر این باورند نخست ثبوت صورت‌های مقداری قائم به‌ذات، در عالم مثال بدون دلیل و برهان است و دوم ثابت شده که هرچه قابل قسمت باشد نیاز به وجود ماده دارد؛ از این‌رو صورت‌های مقداری بدون ماده در آن عالم محال می‌باشد.<ref>لاهیجی، گوهر مراد، ۶۰۳–۶۰۴.</ref> [[شهاب‌الدین سهروردی|شیخ اشراق]] ضمن اذعان به وجود عالم مثال نزولی، با مطرح‌کردن ادله‌ای کوشیده‌است وجود آن را با [[امکان اشرف|قاعده امکان اشرف]] به اثبات برساند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۴۳۴ و ۲/۱۴۵؛ قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۳۲۷.</ref> ملاصدرا نیز براهین چندی برای اثبات آن اقامه کرده‌است.<ref>ملاصدرا، العرشیه، ۲۳۷–۲۳۸؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۱۷۸ و ۹/۱۹۱.</ref> امام‌خمینی نیز به دنبال شیخ اشراق و ملاصدرا، از طریق قاعده امکان اشرف، به اثبات این عالم پرداخته‌است؛ به این بیان که معلول مادون به‌طور مستقیم از علت عالی صادر نمی‌شود، بلکه فیض از عالم مثال که در قوس نزول میان دو عالم مجردات و مادی قرار دارد، عبور می‌کند و به انسان می‌رسد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۲۵–۳۲۸ و ۴۱۷.</ref>


== تکامل برزخی ==
== تکامل برزخی ==
تکامل برزخی از مسائل مهم فلسفی کلامی و عرفانی است که در آیات قرآن کریم<ref>آل عمران، ۱۶۹؛ محمد، ۴–۵؛ ← طباطبایی، المیزان، ۱۸/۲۲۶.</ref> و روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰۶؛ قمی، ۴/۳۰۶.</ref> به آن توجه شده‌است. به اعتقاد حکما حرکت به معنای تغییر و خروج از قوه به فعل تنها در عالم ماده تصویرپذیر است؛ اما در مجردات قابلیت حرکت وجود ندارد.<ref>ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، ۸۳؛ ← سبزواری، شرح المنظومه، ۴/۲۴۴–۲۴۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| حرکت}} از این جهت این محذور قابل طرح است که حرکت مشروط به ماده و حالت بالقوه است و بدون آن حرکت معنا ندارد و به تبع آن تکاملی نیز در برزخ وجود نخواهد داشت،<ref>حسن‌زاده آملی، تعلیقات آغاز و انجام، ۱۶۱–۱۶۸.</ref> بنابر نظر ملاصدرا منظور از تکامل همان ترقی شیء از مراتب پایین به مراتب بالا به سوی حق‌تعالی است. او بر این باور است که تکامل برزخی به سبب معرفت و نورانی‌کردن باطن است<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۹۶–۱۹۷.</ref> پس برزخ دار حیات و وجودش، وجود ادراکی است.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۷۸–۱۷۹.</ref>{{سخ}}
تکامل برزخی از مسائل مهم فلسفی کلامی و عرفانی است که در آیات قرآن کریم<ref>آل عمران، ۱۶۹؛ محمد، ۴–۵؛ ← طباطبایی، المیزان، ۱۸/۲۲۶.</ref> و روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰۶؛ قمی، ۴/۳۰۶.</ref> به آن توجه شده‌است. به اعتقاد حکما [[حرکت]] به معنای تغییر و خروج از قوه به فعل تنها در عالم ماده تصویرپذیر است؛ اما در مجردات قابلیت حرکت وجود ندارد.<ref>ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، ۸۳؛ ← سبزواری، شرح المنظومه، ۴/۲۴۴–۲۴۶.</ref> از این جهت این محذور قابل طرح است که حرکت مشروط به ماده و حالت بالقوه است و بدون آن حرکت معنا ندارد و به تبع آن تکاملی نیز در برزخ وجود نخواهد داشت،<ref>حسن‌زاده آملی، تعلیقات آغاز و انجام، ۱۶۱–۱۶۸.</ref> بنابر نظر ملاصدرا منظور از تکامل همان ترقی شیء از مراتب پایین به مراتب بالا به سوی حق‌تعالی است. او بر این باور است که تکامل برزخی به سبب معرفت و نورانی‌کردن باطن است<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۹۶–۱۹۷.</ref> پس برزخ دار حیات و وجودش، وجود ادراکی است.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۷۸–۱۷۹.</ref>{{سخ}}
امام‌خمینی نیز در تبیین تکامل برزخی موجودات را به دو قسم ثابت (مجرد) و متغیر تقسیم کرده و قائل است ثابت‌بودن ذات حق‌تعالی موافق مشرب عرفانی است که هیچ تغییر و حرکتی در ذات کبریایی او راه ندارد؛ همچنین موجودات امکانی از آن جهت که منتسب به اویند، همین شرایط را دارند؛ اما از جهت امکان و حقیقت ذات و هویت‌شان متغیر و بلکه ماهیت‌شان قابل تبدیل است و حقیقت‌شان از نیستی به سوی هستی پیوسته در حال تبدیل و تغییر است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۳۷–۱۳۸.</ref> ایشان عالم کون و فساد و ماده و دنیا را دار تغییر و تصرم می‌داند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۱.</ref> به گونه‌ای که تمام موجودات در حال تغییر و دگرگونی‌اند، بلکه حیات امکانی ملازم با حرکت آنهاست<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۳۰۶.</ref> و این حرکت، تجدد و تبدل، مختص [[عالم ماده]] است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.</ref> ایشان ترقی و تکامل را در عالم برزخ غیر از ترقی و تکامل در عالم طبیعت و تکامل در برزخ را به معنای زیادت درجات می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۰.</ref> از این‌رو افرادی که به تجرد عقلی کامل نمی‌رسند و از دنیا می‌روند، در عالم برزخ با حرکت جوهری برزخی تکامل خود را ادامه می‌دهند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۷۱–۷۲.</ref> در این دیدگاه اگرچه در عالم برزخ ماده و جسم به مفهوم عنصری و طبیعی وجود ندارد، اما اصل جسمیت در عالم برزخ وجود دارد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۰۶.</ref> به این معنا که جسم طبیعی بر اثر حرکت جوهری به‌تدریج به جسم لطیف برزخی تبدیل می‌شود و این جسم در برزخ، ظل نفس است و به عنوان بستر و زمینه‌ساز تکامل برزخی نقش ایفا می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۴۱–۵۴۲.</ref>
امام‌خمینی نیز در تبیین تکامل برزخی موجودات را به دو قسم ثابت (مجرد) و متغیر تقسیم کرده و قائل است ثابت‌بودن ذات حق‌تعالی موافق مشرب عرفانی است که هیچ تغییر و حرکتی در ذات کبریایی او راه ندارد؛ همچنین موجودات امکانی از آن جهت که منتسب به اویند، همین شرایط را دارند؛ اما از جهت امکان و حقیقت ذات و هویت‌شان متغیر و بلکه ماهیت‌شان قابل تبدیل است و حقیقت‌شان از نیستی به سوی هستی پیوسته در حال تبدیل و تغییر است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۳۷–۱۳۸.</ref> ایشان عالم کون و فساد و ماده و دنیا را دار تغییر و تصرم می‌داند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۱.</ref> به گونه‌ای که تمام موجودات در حال تغییر و دگرگونی‌اند، بلکه حیات امکانی ملازم با حرکت آنهاست<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۳۰۶.</ref> و این حرکت، تجدد و تبدل، مختص عالم ماده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.</ref> ایشان ترقی و تکامل را در عالم برزخ غیر از ترقی و تکامل در عالم طبیعت و تکامل در برزخ را به معنای زیادت درجات می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۰.</ref> از این‌رو افرادی که به تجرد عقلی کامل نمی‌رسند و از دنیا می‌روند، در عالم برزخ با حرکت جوهری برزخی تکامل خود را ادامه می‌دهند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۷۱–۷۲.</ref> در این دیدگاه اگرچه در عالم برزخ ماده و [[جسم]] به مفهوم عنصری و طبیعی وجود ندارد، اما اصل جسمیت در عالم برزخ وجود دارد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۰۶.</ref> به این معنا که جسم طبیعی بر اثر [[حرکت جوهری]] به‌تدریج به جسم لطیف برزخی تبدیل می‌شود و این جسم در برزخ، ظل [[نفس]] است و به عنوان بستر و زمینه‌ساز تکامل برزخی نقش ایفا می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۴۱–۵۴۲.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۳۲۴

ویرایش