۲۱٬۱۸۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== اشاره == | == اشاره == | ||
پس از اوجگیری نهضت اسلامی ایران به [[رهبری امامخمینی]] در سال ۱۳۵۷ که به اعتراف فرماندهان نظامیِ [[رژیم پهلوی]] به یک جنگ روانی برای آنان شبیه بود،<ref>مرکز اسناد، ما گرفتار یک جنگ واقعی روانی شدهایم، ۱۷.</ref> محمدرضا پهلوی تلاش کرد تا با تغییر نخستوزیر و جابهجایی مهرهها بر بحران غلبه کند.<ref>یزدی، آخرین تلاشها، ۲۰.</ref> او به شهادت بسیاری از نزدیکانش از روحیهای متزلزل بهویژه در مواقع بحرانی برخوردار بود<ref>جانزاده، خاطرات سیاسی سران رژیم پهلوی، ۲۲۳؛ برژینسکی، خاطرات، ۲۵.</ref> {{ببینید|محمدرضا پهلوی}}؛ به همین دلیل در جریان حوادث ۲۵ تا [[۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ نیز پس از شکست اولیه طرح آمریکایی برای عزل محمد مصدق نخستوزیر | پس از اوجگیری [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی ایران]] به [[رهبری امامخمینی]] در سال ۱۳۵۷ که به اعتراف فرماندهان نظامیِ [[رژیم پهلوی]] به یک جنگ روانی برای آنان شبیه بود،<ref>مرکز اسناد، ما گرفتار یک جنگ واقعی روانی شدهایم، ۱۷.</ref> [[محمدرضا پهلوی]] تلاش کرد تا با تغییر نخستوزیر و جابهجایی مهرهها بر بحران غلبه کند.<ref>یزدی، آخرین تلاشها، ۲۰.</ref> او به شهادت بسیاری از نزدیکانش از روحیهای متزلزل بهویژه در مواقع بحرانی برخوردار بود<ref>جانزاده، خاطرات سیاسی سران رژیم پهلوی، ۲۲۳؛ برژینسکی، خاطرات، ۲۵.</ref>{{ببینید|محمدرضا پهلوی}}؛ به همین دلیل در جریان حوادث ۲۵ تا [[۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ نیز پس از شکست اولیه طرح آمریکایی برای عزل [[محمد مصدق]] نخستوزیر وقت، به اتفاق همسرش بهسرعت [[ایران]] را به مقصد [[عراق]] ترک کرد.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۱۳۵؛ باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب، ۳۹۵–۳۹۶.</ref> | ||
با ادامه نهضت اسلامی مردم، محمدرضا پهلوی به منظور مهار انقلاب پس از [[امیرعباس هویدا]]، | با ادامه نهضت اسلامی مردم، محمدرضا پهلوی به منظور مهار انقلاب پس از [[امیرعباس هویدا]]، جمشید آموزگار، [[جعفر شریفامامی]]، [[غلامرضا ازهاری]] و [[شاپور بختیار]] را برای ریاست دولت انتخاب کرد.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۳۳، ۳۴۵، ۳۴۹ و ۳۵۹.</ref> اعتراضهای مردم که پس از دی ۱۳۵۶ و حوادث [[قم]]، شکل جدیدی به خود گرفته بود، با این تغییراتِ نمایشی نه تنها کاهش نیافت، بلکه ابعاد جدیدی یافت.<ref>خمینی، ۱/چهلوچهار ـ پنجاه؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۵۸ و ۱۴۲.</ref> پیامهای صریح امامخمینی علیه محمدرضا پهلوی و برنامههایش<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۴۹–۴۵۱.</ref> و حمایت عظیم مردم از ایشان که بهویژه در [[راهپیماییِ]] روز عید فطر ۱۳/۶/۱۳۵۷ تجلی یافت{{ببینید|عید فطر}}، موجب ناکامی دولت شریفامامی و سرکوبی مردم در هفدهم شهریور شد<ref>خمینی، ۱/چهلوپنج.</ref> {{ببینید|هفده شهریور}}. | ||
سرانجام با سقوط دولت شریفامامی، ازهاری در ۱۴/۸/۱۳۵۷ مأمور تشکیل دولت نظامی شد.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۴۹؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۱۳۱–۱۳۲.</ref> دولت او نیز که پس از [[هجرت امامخمینی]] به [[پاریس]] با ابعاد گستردهتری از [[تظاهرات]] روبهرو شده بود،<ref>استانیلند، سقوط دوستان ایالات متحده آمریکا، ۱۲۰؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۱۱۳–۱۱۸.</ref> نه تنها موفق به حل بحران نشد، بلکه با سرکوب معترضان خشم آنان را شعلهورتر ساخت.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۵۳؛ کرباسچی، هفتهزار روز تاریخ ایران و انقلاب، ۲/۹۹۶–۱۰۴۸.</ref> در عین حال پهلوی در تلاشی ناموفق برای غلبه بر بحران کشور، به دنبال تشکیل دولت ائتلاف ملی با حضور چهرههای ملیگرا مانند [[غلامحسین صدیقی]] و [[کریم سنجابی]] بود.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۵۸۳.</ref> صدیقی با وجود مخالفت با عملکرد محمدرضا پهلوی، پیشنهاد نخستوزیری را پذیرفت؛ ولی موفق به جلب نظر جناحهای مختلف و حتی دوستان قدیم خود در [[جبهه ملی]] نشد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۹/۳۴۲، ۵۳۶، ۵۴۲ و ۲۱/۴۳۰–۴۳۱.</ref> سنجابی دبیرکل وقت جبهه ملی نیز در [[پاریس]] برای دیدار دوباره با [[امامخمینی]] با شرط ایشان مبنی بر اعلام نظر صریح دربارهٔ سلطنت روبهرو شد<ref>یزدی، آخرین تلاشها، ۱۲۰–۱۲۳.</ref> و در اعلامیهای سهمادهای اعلام کرد سلطنت فعلی فاقد پایگاه قانونی و شرعی است و جنبش ملی و اسلامی ایران حاضر به شرکت در هیچ ترکیب حکومتی نخواهد بود و نظام مملکت باید با مراجعه به آرای عمومی معلوم شود. وی پس از بازگشت در دیداری که به درخواست [[محمدرضا پهلوی]] صورت گرفت، با ردّ پذیرش هرگونه مسئولیت، شرط تشکیل و موفقیت حکومت ائتلافی را خروج موقت وی از کشور دانست که با مخالفت او روبهرو شد<ref>سنجابی، خاطرات سیاسی، ۳۲۸–۳۳۰ و ۳۳۹–۳۴۳.</ref>؛ بنابراین دولت ائتلافی به این دلایل تشکیل نشد: عدم کنارگیری پهلوی از قدرت، اختلاف نظر جناحهای مختلف در آمریکا و ایران برای اعلام راه حل به پهلوی و تأثیرپذیری و تردید او و پافشاری امامخمینی بر سقوط رژیم پهلوی.<ref>یزدی، آخرین تلاشها، ۱۶۳–۱۶۵.</ref> | سرانجام با سقوط دولت شریفامامی، ازهاری در ۱۴/۸/۱۳۵۷ مأمور تشکیل دولت نظامی شد.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۴۹؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۱۳۱–۱۳۲.</ref> دولت او نیز که پس از [[هجرت امامخمینی]] به [[پاریس]] با ابعاد گستردهتری از [[تظاهرات]] روبهرو شده بود،<ref>استانیلند، سقوط دوستان ایالات متحده آمریکا، ۱۲۰؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۱۱۳–۱۱۸.</ref> نه تنها موفق به حل بحران نشد، بلکه با سرکوب معترضان خشم آنان را شعلهورتر ساخت.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۵۳؛ کرباسچی، هفتهزار روز تاریخ ایران و انقلاب، ۲/۹۹۶–۱۰۴۸.</ref> در عین حال پهلوی در تلاشی ناموفق برای غلبه بر بحران کشور، به دنبال تشکیل دولت ائتلاف ملی با حضور چهرههای ملیگرا مانند [[غلامحسین صدیقی]] و [[کریم سنجابی]] بود.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۵۸۳.</ref> صدیقی با وجود مخالفت با عملکرد محمدرضا پهلوی، پیشنهاد نخستوزیری را پذیرفت؛ ولی موفق به جلب نظر جناحهای مختلف و حتی دوستان قدیم خود در [[جبهه ملی]] نشد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۱۹/۳۴۲، ۵۳۶، ۵۴۲ و ۲۱/۴۳۰–۴۳۱.</ref> سنجابی دبیرکل وقت جبهه ملی نیز در [[پاریس]] برای دیدار دوباره با [[امامخمینی]] با شرط ایشان مبنی بر اعلام نظر صریح دربارهٔ سلطنت روبهرو شد<ref>یزدی، آخرین تلاشها، ۱۲۰–۱۲۳.</ref> و در اعلامیهای سهمادهای اعلام کرد سلطنت فعلی فاقد پایگاه قانونی و شرعی است و جنبش ملی و اسلامی ایران حاضر به شرکت در هیچ ترکیب حکومتی نخواهد بود و نظام مملکت باید با مراجعه به آرای عمومی معلوم شود. وی پس از بازگشت در دیداری که به درخواست [[محمدرضا پهلوی]] صورت گرفت، با ردّ پذیرش هرگونه مسئولیت، شرط تشکیل و موفقیت حکومت ائتلافی را خروج موقت وی از کشور دانست که با مخالفت او روبهرو شد<ref>سنجابی، خاطرات سیاسی، ۳۲۸–۳۳۰ و ۳۳۹–۳۴۳.</ref>؛ بنابراین دولت ائتلافی به این دلایل تشکیل نشد: عدم کنارگیری پهلوی از قدرت، اختلاف نظر جناحهای مختلف در آمریکا و ایران برای اعلام راه حل به پهلوی و تأثیرپذیری و تردید او و پافشاری امامخمینی بر سقوط [[رژیم پهلوی]].<ref>یزدی، آخرین تلاشها، ۱۶۳–۱۶۵.</ref> | ||
[[امامخمینی]] که معتقد بود پنجاه سال حکومت پهلوی بر ایران با کودتای انگلیسی و تأسیس مجلس فرمایشی، غیرقانونی است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷۳–۱۷۴ و ۲۰۵.</ref> با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۶، رسماً محمدرضا پهلوی را از سلطنت خلع کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۱۵.</ref> و بر عقیده کنار رفتن پهلوی از قدرت و متلاشیشدن نظام سلطنت پایبند و مصمم بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۰، ۲۹۲ و ۵۰۱.</ref> ایشان در اردیبهشت ۱۳۵۷ پس از افزایش ناآرامیها و لغو سفر پهلوی و همسر او به [[بلغارستان]]، ضمن انتقاد کنایهآمیز از پهلوی برای عدم استفاده از چنین فرصتی برای فرار، خروج قریبالوقوع او از ایران و سقوط سلسله پهلوی را بشارت داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۸۳ و ۳۹۲–۳۹۳.</ref> | [[امامخمینی]] که معتقد بود پنجاه سال حکومت پهلوی بر ایران با کودتای انگلیسی و تأسیس مجلس فرمایشی، غیرقانونی است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷۳–۱۷۴ و ۲۰۵.</ref> با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۶، رسماً محمدرضا پهلوی را از سلطنت خلع کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۱۵.</ref> و بر عقیده کنار رفتن پهلوی از قدرت و متلاشیشدن نظام سلطنت پایبند و مصمم بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۰، ۲۹۲ و ۵۰۱.</ref> ایشان در اردیبهشت ۱۳۵۷ پس از افزایش ناآرامیها و لغو سفر پهلوی و همسر او به [[بلغارستان]]، ضمن انتقاد کنایهآمیز از پهلوی برای عدم استفاده از چنین فرصتی برای فرار، خروج قریبالوقوع او از [[ایران]] و سقوط سلسله پهلوی را بشارت داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۸۳ و ۳۹۲–۳۹۳.</ref> | ||
امامخمینی که تشکیل دولت ائتلافی را توطئهای برای حفظ پهلوی و بهطور کامل مردود میدانست، مصالحه با رژیم را غیرممکن خواند و تأکید کرد با وجود پهلوی هیچ راه حلی امکانپذیر نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۷ و ۳۵۳–۳۵۴.</ref> از پاییز ۱۳۵۷ با گسترش این احساس در میان مردم، مخالفتهای اساسی با شخص پهلوی و گفتگوهای آزادانه دربارهٔ عدم لزوم سلطنت علنیتر شد.<ref>مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۹/۱۶۳–۱۶۴.</ref> اصرار امامخمینی و حمایت مردم در تظاهرات تاسوعا و عاشورا | امامخمینی که تشکیل دولت ائتلافی را توطئهای برای حفظ پهلوی و بهطور کامل مردود میدانست، مصالحه با رژیم را غیرممکن خواند و تأکید کرد با وجود پهلوی هیچ راه حلی امکانپذیر نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۷ و ۳۵۳–۳۵۴.</ref> از پاییز ۱۳۵۷ با گسترش این احساس در میان مردم، مخالفتهای اساسی با شخص پهلوی و گفتگوهای آزادانه دربارهٔ عدم لزوم سلطنت علنیتر شد.<ref>مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۹/۱۶۳–۱۶۴.</ref> اصرار امامخمینی و حمایت مردم در [[تظاهرات تاسوعا و عاشورا]] که امامخمینی آن را خواست عمومی مردم برای سقوط [[نظام سلطنتی]] خواند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۰۴–۲۰۶.</ref> به شکست دولت نظامی ازهاری و استعفای او منجر شد.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۵۸۳.</ref> در پی استعفای دولت ازهاری در ۱۱/۱۰/۱۳۵۷، شرایط و اوضاع حاکم بر کشور و تشدید [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت مردم ایران]]، پهلوی را بر آن داشت برای عبور از بحران، با قبول نخستوزیری شخصیتی [[ملیگرایی|ملیگرا]]، کشور را ترک کند<ref>باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب، ۳۶۹.</ref> و امیدوار باشد تا بار دیگر مانند مرداد ۱۳۳۲ که به کمک ارتش به کشور دعوت شد، به ایران بازگردد.<ref>یزدی، آخرین تلاشها، ۲۷۱.</ref> در همین راستا [[شاپور بختیار]] که از اعضای جبهه ملی بود، بدون توجه به توصیه دوستانِ همحزبی خود مبنی بر لزوم جلب حمایت امامخمینی و [[روحانیت|روحانیان]] پیش از پذیرش نخستوزیری، با شرایطی ازجمله خروج پهلوی از کشور، قبول مسئولیت کرد.<ref>سنجابی، خاطرات سیاسی، ۳۴۴–۳۴۵؛ بختیار، سی و هفت روز پس از سیوهفت سال، ۱۰–۱۱.</ref> او که امیدوار بود با وجهه مبارزاتی خود انقلاب را مهار کند، ضمن مصاحبهای خروج قریبالوقوع پهلوی از ایران را به اطلاع ملت رساند<ref>اطلاعات، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۶.</ref> {{ببینید|شاپور بختیار}}. | ||
محمدرضا پهلوی پس از معرفی اعضای دولت بختیار، با پیشنهاد بختیار موافقت کرد؛ پیشنهاد بختیار این بود که پهلوی پیش از رفتن به مرخصی، برای محترمشمردن قانون اساسی، شورای سلطنت تعیین کند تا در غیاب او شورای سلطنت کشور را اداره کند.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۵۸–۳۵۹.</ref> از صبح ۲۶ دیماه، | [[محمدرضا پهلوی]] پس از معرفی اعضای دولت بختیار، با پیشنهاد بختیار موافقت کرد؛ پیشنهاد بختیار این بود که پهلوی پیش از رفتن به مرخصی، برای محترمشمردن قانون اساسی، [[شورای سلطنت]] تعیین کند تا در غیاب او شورای سلطنت کشور را اداره کند.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۵۸–۳۵۹.</ref> از صبح ۲۶ دیماه، رادیو ایران به دفعات خبر دعوت [[محمد انور سادات]] رئیسجمهور [[مصر]] از پهلوی و مسافرت او به این کشور را به منظور استراحت اعلام کرد.<ref>کاتوزیان، خاطرات کیان، ۸۲.</ref> برای اطمینان پهلوی از رأی مجلس به دولت بختیار، بدون فاصله پس از رأی اعتماد [[مجلس سنا]] و [[مجلس شورای ملی|شورای ملی]] به دولت بختیار،<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۶۸–۳۶۹؛ کیهان، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۲.</ref> نخستوزیر و رئیس مجلس در فرودگاه حاضر شدند.<ref>مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۳۴۳.</ref> در ساعت ۰۸: ۱۳دقیقه، پهلوی به همراه همسرش، [[فرح دیبا]]، با بدرقه بختیار نخستوزیر، رؤسای مجلس سنا و شورای ملی (جواد سعید و محمد سجادی)، عبدالعلی بدرهای فرمانده نیروی زمینی، عباس قرهباغی رئیس ستاد ارتش، علیقلی اردلان وزیر دربار، معینیان رئیسدفتر مخصوص، علی نشاط فرمانده گارد شاهنشاهی و گروهی دیگر از افراد، فرودگاه مهرآباد را با چهرهای غمگین و چشمانی پر از اشک، در حالیکه جعبهای حاوی خاک ایران را با خود داشت، به مقصد اسوان در مصر ترک کرد.<ref>اطلاعات، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۷؛ کیهان، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۲؛ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۳۴۴؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، ۱۸۲؛ نیازمند، سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، ۱/۵۹۰.</ref> پهلوی پیش از حرکت، در گفتگوی کوتاهی با خبرنگاران، دلیل سفر خود را احساس خستگی و نیاز به استراحت اعلام کرد و با ابراز امیدواری به موفقیت دولت جدید، تأکید کرد که مدتی به همکاری و حس وطنپرستی به معنی اشد کلمه نیاز است. او از پاسخ به پرسش دربارهٔ زمان بازگشت خود خودداری و این امر را به چگونگی وضع مزاجیاش موکول کرد.<ref>مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۳۴۴–۳۴۵؛ نیازمند، سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، ۲/۸۶.</ref> وی هدایت هواپیمای اختصاصی بوئینگ ۷۰۷ را در آغاز خود بر عهده گرفت؛ ولی پس از ترک فضای فرودگاه، هدایت را به بهزاد معزی خلبان سپرد.<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۵۰.</ref> | ||
پهلوی را در این سفر، امیراصلان افشار (رئیس کل تشریفات)، کیومرث جهانبینی (رئیس گاردهای محافظ پهلوی)، لوسی پیرنیا (پزشک دیبا و فرزندان پهلوی)، یزدان نویسی و علی شهبازی (محافظان مخصوص دیبا)، امیر پورشجاع و محمود الیاسی (پیشخدمتهای مخصوص پهلوی) و کامبیز آتابای (رئیس اصطبل سلطنتی) همراهیکردند.<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۵۱؛ نیازمند، سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، ۲/۹۲–۹۳.</ref> | پهلوی را در این سفر، امیراصلان افشار (رئیس کل تشریفات)، کیومرث جهانبینی (رئیس گاردهای محافظ پهلوی)، لوسی پیرنیا (پزشک دیبا و فرزندان پهلوی)، یزدان نویسی و علی شهبازی (محافظان مخصوص دیبا)، امیر پورشجاع و محمود الیاسی (پیشخدمتهای مخصوص پهلوی) و کامبیز آتابای (رئیس اصطبل سلطنتی) همراهیکردند.<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۵۱؛ نیازمند، سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، ۲/۹۲–۹۳.</ref> | ||
== علل فرار == | == علل فرار == | ||
دربارهٔ علت فرار | دربارهٔ علت فرار محمدرضا پهلوی، تحلیلهای گوناگونی ارایه شده است. برخی بر این نظرند که وی، با توافق بختیار و با انگیزه استراحت به خارج از کشور رفت تا [[بختیار]] امکان بیشتری برای مهار بحران و [[انقلاب اسلامی]] بیابد.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۹۰.</ref> در برابر، گروهی ازجمله خود پهلوی به این نظر رسیدند که حکومت وی با موافقت و رضایت غربیان سرنگون شده و او مانند پدرش چاره دیگری ندارد.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۶۳ و ۳۶۷؛ میلانی، نگاهی به شاه، ۵۱۲–۵۱۴.</ref> | ||
از سوی دیگر، مقامات آمریکایی از اواخر سال ۱۳۵۶، به جمعآوری مستقیم اطلاعات دربارهٔ مخالفان پهلوی جدای از منابع دولتی پرداختند و بهتدریج و از طرق مختلف با مخالفان ارتباط پیدا کردند.<ref>یزدی، شصت سال، ۲۵۵.</ref> این ارتباطات و بررسی مسئله در کنفرانس گوادلوپ موجب شد آمریکا با اعلام قطع حمایت خود از شاه ایران به دلیل مخالفتهای فزاینده و همهجانبه مردم ایران، او را در تصمیم برای ماندن یا رفتن به یک تعطیلات احتمالاً بیبازگشت مخیر کند.<ref>یزدی، شصت سال، ۲۶۲–۲۶۶.</ref> | از سوی دیگر، مقامات آمریکایی از اواخر سال ۱۳۵۶، به جمعآوری مستقیم اطلاعات دربارهٔ مخالفان پهلوی جدای از منابع دولتی پرداختند و بهتدریج و از طرق مختلف با مخالفان ارتباط پیدا کردند.<ref>یزدی، شصت سال، ۲۵۵.</ref> این ارتباطات و بررسی مسئله در کنفرانس گوادلوپ موجب شد آمریکا با اعلام قطع حمایت خود از شاه ایران به دلیل مخالفتهای فزاینده و همهجانبه مردم ایران، او را در تصمیم برای ماندن یا رفتن به یک تعطیلات احتمالاً بیبازگشت مخیر کند.<ref>یزدی، شصت سال، ۲۶۲–۲۶۶.</ref> | ||
با اوجگیری انقلاب، بر طرفداران داخلی و خارجی پهلوی مسجّل شد تا زمانی که پهلوی در ایران باقی بماند، نظم و آرامش برقرار نخواهد شد؛ بنابراین خروج او از کشور، برای این دسته نیز امری قطعی تلقی شد.<ref>باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب، ۴۰۴؛ برژینسکی، خاطرات، ۲۹؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۸۹.</ref> همزمان با افزایش بحران سیاسی در ایران، گزارشهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ( | با اوجگیری انقلاب، بر طرفداران داخلی و خارجی پهلوی مسجّل شد تا زمانی که پهلوی در ایران باقی بماند، نظم و آرامش برقرار نخواهد شد؛ بنابراین خروج او از کشور، برای این دسته نیز امری قطعی تلقی شد.<ref>باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب، ۴۰۴؛ برژینسکی، خاطرات، ۲۹؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۸۹.</ref> همزمان با افزایش بحران سیاسی در ایران، گزارشهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و وزارت خارجه و خبرهایی که از طریق دیپلماتهای سایر کشورها در تهران به آمریکا میرسید، همه به گریزناپذیری خروج پهلوی از ایران اشاره میکرد.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۵۵ و ۴۹۱.</ref> | ||
کنفرانس گوادلوپ که در ۱۴/۱۰/۱۳۵۷ در جزیره گوادلوپ فرانسه و با حضور رهبران چهار کشور بزرگ صنعتی [[آمریکا]]، [[انگلستان]]، [[فرانسه]] و آلمان غربی برگزار شد، به بررسی مسائل مهم جهانی بهویژه [[ایران]] پرداخت.<ref>بیدخوری، در گوادلوپ چه گذشت؟، ۹.</ref> این کنفرانس بر سرنوشت و آینده سیاسی [[محمدرضا پهلوی]]، تأثیر زیادی گذاشت.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، کوثر، ۲/۵۹۹.</ref> افزون بر این عوامل، بحران سیاسی ایران که به [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] منجر شد، موجب شد وی که تا آن زمان کانون همه تصمیمات مهم لشکری و کشوری بود، ناگهان از هر گونه تصمیمگیری جدی ناتوان شود. پیش از این نیز نشانههای بیتصمیمی و افسردگی در برابر حوادث در شخصیت او مشهود بود؛ ولی در آستانه انقلاب، داروهای ضد سرطان، منجر به تشدید این عوامل در شخصیت او شد.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۱۰.</ref> | |||
از نظر سولیوان سفیر آمریکا در ایران، تنها راهِ حل بحران، ایجاد مصالحه میان ارتش و مخالفان مذهبی بود و شرط چنین مصالحهای، خروج پهلوی و برخی افسران ارشد از ایران بود.<ref>استانیلند، سقوط دوستان ایالات متحده آمریکا، ۱۲۸.</ref> بر همین اساس آمریکا از شرط بختیار برای پذیرش نخستوزیری حمایت کرد و سولیوان از پهلوی خواست کشور را ترک کند.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۲۰۴–۲۰۵؛ استانیلند، سقوط دوستان ایالات متحده آمریکا، ۱۳۹.</ref> | از نظر سولیوان سفیر آمریکا در ایران، تنها راهِ حل بحران، ایجاد مصالحه میان ارتش و مخالفان مذهبی بود و شرط چنین مصالحهای، خروج پهلوی و برخی افسران ارشد از ایران بود.<ref>استانیلند، سقوط دوستان ایالات متحده آمریکا، ۱۲۸.</ref> بر همین اساس آمریکا از شرط بختیار برای پذیرش نخستوزیری حمایت کرد و سولیوان از پهلوی خواست کشور را ترک کند.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۲۰۴–۲۰۵؛ استانیلند، سقوط دوستان ایالات متحده آمریکا، ۱۳۹.</ref> | ||
به تعبیر [[اردشیر زاهدی]]، پهلوی پس از بازدید هوایی از تهران و تماشای [[تظاهرات]] مردم در [[روز عید فطر]] که میلیونها نفر شعار «مرگ بر شاه» میدادند، دستور داد تمام خویشان و نزدیکان خانواده پهلوی و دیبا فوراً از کشور خارج شوند؛ از اینرو همه وابستگان و بسیاری از افسران عالیرتبه ارتش و مدیران بلندپایه مملکتی با کسب اجازه از او از [[ایران]] خارج شدند.<ref>جانزاده، خاطرات سیاسی سران رژیم پهلوی، ۲۴۳.</ref> [[اشرف پهلوی]] نیز چندی قبل به درخواست برادرش از ایران رفته بود.<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۲۴۳.</ref> روز پیش از سفر پهلوی، [[فریده دیبا]] (مادر [[فرح دیبا]]) به اتفاق دو فرزند کوچک پهلوی ( | به تعبیر [[اردشیر زاهدی]]، پهلوی پس از بازدید هوایی از تهران و تماشای [[تظاهرات]] مردم در [[روز عید فطر]] که میلیونها نفر شعار «مرگ بر شاه» میدادند، دستور داد تمام خویشان و نزدیکان خانواده پهلوی و دیبا فوراً از کشور خارج شوند؛ از اینرو همه وابستگان و بسیاری از افسران عالیرتبه ارتش و مدیران بلندپایه مملکتی با کسب اجازه از او از [[ایران]] خارج شدند.<ref>جانزاده، خاطرات سیاسی سران رژیم پهلوی، ۲۴۳.</ref> [[اشرف پهلوی]] نیز چندی قبل به درخواست برادرش از ایران رفته بود.<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۲۴۳.</ref> روز پیش از سفر پهلوی، [[فریده دیبا]] (مادر [[فرح دیبا]]) به اتفاق دو فرزند کوچک پهلوی (علیرضا و لیلا) با یک هواپیمای ارتشی به مقصد [[آمریکا]] از ایران خارج شدند.<ref>اطلاعات، ۲۶/۱۰/۱۳۵۷، ۷.</ref> فرزندان دیگر چند هفته پیش به آمریکا فرستاده شده بودند.<ref>نیازمند، سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، ۲/۹۳.</ref> | ||
دو روز پیش از سفر پهلوی، چهارده بسته بزرگ پر از متعلقات او و خاندان سلطنتی به فرودگاه برده شد. این چهارده بسته عملاً یکی از دو هواپیمایی را که قرار بود او و همراهانش را از کشور خارج کند، پر میکرد. چند روز پیشتر نیز الیاسی از خدمتکاران معتمد او با یک هواپیمای اختصاصی کوچک، | دو روز پیش از سفر پهلوی، چهارده بسته بزرگ پر از متعلقات او و خاندان سلطنتی به فرودگاه برده شد. این چهارده بسته عملاً یکی از دو هواپیمایی را که قرار بود او و همراهانش را از کشور خارج کند، پر میکرد. چند روز پیشتر نیز الیاسی از خدمتکاران معتمد او با یک هواپیمای اختصاصی کوچک، اوراق بهادار و دیگر اسناد ارزشمند او را با خود به [[سوئیس]] برد. چند و چون این پرواز یکسره محرمانه نگه داشته شده است و محتویات آنچه الیاسی با خود به سوئیس برد روشن نیست.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۰۹.</ref> در ۲۳/۱۰/۱۳۵۷ با تأیید [[محمدرضا پهلوی]]، فرح دیبا دستور بستهبندی و جمعآوری جواهرات، عتیقه و الماسهای گرانبها و غیره را در ۳۸۴ چمدان و زیر نظر یک تیم از افراد قابل اعتماد صادر کرد. به گفته وی، اموال پهلوی به هنگام خروج از ایران تنها ۶۲ میلیون دلار بوده است.<ref>ایسنا، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> این در حالی است که طی پاییز ۱۳۵۷، شایعاتی مبنی بر خروج غیرقانونی ارز و سرمایههای ملی توسط خاندان سلطنتی و کارگزاران رژیم، منتشر شده بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۱۱ و ۱۱۳؛ سعادتی، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۲۶–۲۷، ۷۹ و ۳۰۲–۳۰۳؛ خلیلی، گامبهگام با انقلاب، ۱/۱۲۰–۱۲۷.</ref> و در ۲۹/۹/۱۳۵۷، دادستان تهران اسامی بیش از ۱۰۰ تن را که حدود ۴/۲ میلیارد دلار ارز را خارج کرده بودند؛ تأیید و اعلام کرد.<ref>سعادتی، روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۴۷۴.</ref> همچنین در بیانیه رسمی وزارت دادگستری دولت موقت، به خروج مبلغ ۲۱ میلیارد دلار، توسط محمدرضا پهلوی و بستگانش اشاره شده است.<ref>اطلاعات، ۵/۱۲/۱۳۵۷، ۸.</ref> به جز این مبالغ، صندوقهای پر از اشیای قیمتی (قالی، تابلو، جواهرات و غیره) چیزی بود که مأموران گمرگ در سراسر اروپای غربی و آمریکای شمالی، طی این ماهها با آن روبهرو بودند.<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۱۰–۱۱.</ref> | ||
== بازتاب داخلی و خارجی == | == بازتاب داخلی و خارجی == | ||
پس از فرار محمدرضا پهلوی از ایران، موج شادی و شعف سراسر کشور را فرا گرفت. مردم با حضور در خیابانها و پخش گل و شیرینی به شادمانی و جشن پرداختند و فرار شاه را پیروزی خواندند.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۱۰–۴۱۱؛ اطلاعات، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۲.</ref> روزنامههای پرشمارگان با تیتر معنادار و درشتِ «شاه رفت»،<ref>اطلاعات، ۲۶/۱۰/۱۳۵۷، ۱؛ کیهان، ۲۶/۱۰/۱۳۵۷، ۱.</ref> امید را در مردم تقویت کردند؛ چنانکه پخش قیافه غمگین پهلوی از [[تلویزیون]]، مردم را به ادامه تظاهرات مصممتر کرد و مجسمههای رضا و محمدرضا پهلوی، در بیشتر شهرها به پایین کشیده شد.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۱۰؛ کیهان، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۳ و ۷.</ref> | پس از فرار محمدرضا پهلوی از ایران، موج شادی و شعف سراسر کشور را فرا گرفت. مردم با حضور در خیابانها و پخش گل و شیرینی به شادمانی و جشن پرداختند و فرار شاه را پیروزی خواندند.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۱۰–۴۱۱؛ اطلاعات، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۲.</ref> روزنامههای پرشمارگان با تیتر معنادار و درشتِ «شاه رفت»،<ref>اطلاعات، ۲۶/۱۰/۱۳۵۷، ۱؛ کیهان، ۲۶/۱۰/۱۳۵۷، ۱.</ref> امید را در مردم تقویت کردند؛ چنانکه پخش قیافه غمگین پهلوی از [[تلویزیون]]، مردم را به ادامه تظاهرات مصممتر کرد و مجسمههای [[رضا پهلوی|رضا]] و محمدرضا پهلوی، در بیشتر شهرها به پایین کشیده شد.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۱۰؛ کیهان، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۳ و ۷.</ref> | ||
همچنین دفتر نمایندگی ایران در [[سازمان ملل]] به نشانه همبستگی با مردم ایران روز ۲۶/۱۰/۱۳۵۷ تعطیل شد و نیز دیپلماتهای ایرانی سفارت ایران در آمریکا اعلام کردند از این پس با [[اردشیر زاهدی]] سفیر ایران همکاری نخواهند کرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۶۵۱.</ref>؛ اما از آنجاکه بهزعم [[آمریکا]] خروج پهلوی از ایران، منجر به فرار فرماندهان ارتش و انحلال آن میشد، چنانکه برخی فرماندهان ارتش در دیدار با [[ژنرال رابرت هایزر]]، بهصراحت به این مسئله اشاره کرده بودند،<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۹۹.</ref> آمریکا کوشید برای تثبیت حکومت و رسیدن به اهداف متعدد خود، همچنین کنترل و هدایت اوضاع سیاسی ایران پس از خروج پهلوی، پیش از آن هایزر را به ایران اعزام کند.<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۸۵، ۹۰ و ۱۲۰؛ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۶۴–۳۶۷.</ref> هایزر که معاون فرمانده کل نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک نیز بود، با چند مأموریت عمده و مهم از سوی آمریکا به ایران فرستاده شد.<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۹۰–۱۰۵؛ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۶۴.</ref> او برای شکستن | همچنین دفتر نمایندگی ایران در [[سازمان ملل]] به نشانه همبستگی با مردم ایران روز ۲۶/۱۰/۱۳۵۷ تعطیل شد و نیز دیپلماتهای ایرانی سفارت ایران در آمریکا اعلام کردند از این پس با [[اردشیر زاهدی]] سفیر ایران همکاری نخواهند کرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۶۵۱.</ref>؛ اما از آنجاکه بهزعم [[آمریکا]] خروج پهلوی از ایران، منجر به فرار فرماندهان ارتش و انحلال آن میشد، چنانکه برخی فرماندهان ارتش در دیدار با [[رابرت هایزر|ژنرال رابرت هایزر]]، بهصراحت به این مسئله اشاره کرده بودند،<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۹۹.</ref> آمریکا کوشید برای تثبیت حکومت و رسیدن به اهداف متعدد خود، همچنین کنترل و هدایت اوضاع سیاسی ایران پس از خروج پهلوی، پیش از آن هایزر را به ایران اعزام کند.<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۸۵، ۹۰ و ۱۲۰؛ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۶۴–۳۶۷.</ref> هایزر که معاون فرمانده کل نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک نیز بود، با چند مأموریت عمده و مهم از سوی آمریکا به ایران فرستاده شد.<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۹۰–۱۰۵؛ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۶۴.</ref> او برای شکستن [[اعتصاب|اعتصابها]]، تقویت روابط ارتش و تثبیت دولت [[بختیار]] و نیز اقدامات احتیاطی برای مقابله با سقوط دولت نوبنیادِ غیرنظامی آمده بود<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۱۲۲–۱۳۷ و ۴۵۷–۴۵۹؛ سفری، قلم و سیاست، ۴/۲۷۰.</ref>؛ اما با همه تلاشهایی که کرد، نتوانست به اهداف مورد نظر آمریکا دست یابد.<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۴۵۹–۴۷۵؛ برژینسکی، خاطرات، ۵۸.</ref> | ||
== واکنش امامخمینی و مبارزین == | == واکنش امامخمینی و مبارزین == | ||
[[امامخمینی]] که بهقدرترسیدنِ [[رضاخان]] و پسرش را تنها به حمایت آشکار [[انگلیس]] و [[آمریکا]] میدانست، باور داشت [[محمدرضا پهلوی]] در مدت سلطنت خود، ایران را به یک مستعمره رسمی آمریکا تبدیل کرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۳–۳۳۴ و ۴/۴۱۳.</ref>؛ بنابراین سرنگونی حکومت پهلوی را نخستین گام برای رسیدن به مقصود اصلی یعنی تشکیل [[حکومتِ اسلامی]] که خواست ملت نیز بود، بیان میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۲، ۴۶۸ و ۴/۴۱۲.</ref> و هر گونه حرکت مسالمتجویانه و سازشگرانه از شاه و دیگران را بهکلی مردود میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۶، ۳۴۸ و ۵/۲۵۴.</ref> و آن را توطئهای برای حفظ او میخواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۶۲ و ۵/۴۵۵.</ref> امامخمینی پس از فرار شاه، با مغتنم شمردن این رویداد، آن را طلیعه پیروزی و از | [[امامخمینی]] که بهقدرترسیدنِ [[رضاخان]] و پسرش را تنها به حمایت آشکار [[انگلیس]] و [[آمریکا]] میدانست، باور داشت [[محمدرضا پهلوی]] در مدت سلطنت خود، ایران را به یک مستعمره رسمی آمریکا تبدیل کرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۳–۳۳۴ و ۴/۴۱۳.</ref>؛ بنابراین سرنگونی حکومت پهلوی را نخستین گام برای رسیدن به مقصود اصلی یعنی تشکیل [[حکومت اسلامی|حکومتِ اسلامی]] که خواست ملت نیز بود، بیان میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۲، ۴۶۸ و ۴/۴۱۲.</ref> و هر گونه حرکت مسالمتجویانه و سازشگرانه از شاه و دیگران را بهکلی مردود میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۶، ۳۴۸ و ۵/۲۵۴.</ref> و آن را توطئهای برای حفظ او میخواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۶۲ و ۵/۴۵۵.</ref> امامخمینی پس از فرار شاه، با مغتنم شمردن این رویداد، آن را طلیعه [[پیروزی]] و از «[[ایام الله]]» خواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۴، ۴۸۶ و ۹/۴۶۷.</ref>؛ با این حال، ایشان، خروج پهلوی از کشور را به هیچوجه هدف تلقی نمیکرد و آن را ناکافی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۱۷.</ref> | ||
امامخمینی در ادامه با تأکید بر | امامخمینی در ادامه با تأکید بر مبارزه تا شکست کامل [[نظام سلطنتی]]، دو مجلس و شورای سلطنت را غیرقانونی و عضویت در آن را به منزله دخالت در مقدرات کشور و جرم تلقی کرد و به تمامی دستاندرکاران و صاحبمنصبان رژیم، اعضای [[مجلس شورای ملی]]، وزرای دولت بختیار و اعضای [[شورای سلطنت]] هشدار داد از سمتهای خود کنارهگیری کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۱۷، ۴۷۹، ۴۹۸ و ۵۰۲.</ref> در پی این اخطار بسیاری از نمایندگان مجلس شورای ملی، وزرا و صاحبمنصبان رژیم، از مقام خود استعفا کردند.<ref>اطلاعات، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۲ و ۲۸/۱۰/۱۳۵۷، ۸.</ref> روحانیت تهران در این زمان ضمن درخواست از امامخمینی برای بازگشت به میهن، از مردم خواست تا از حمله به مأموران نظامی و مؤسسات دولتی خودداری کنند.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۶۵۳؛ کیهان، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۵.</ref> علمای [[تهران]] و [[قم]] و نیز اعضای [[جبهه ملی]] با انتشار اعلامیههای جداگانه از مردم برای حضور در [[تظاهرات تاسوعا و عاشورا|راهپیمایی اربعین حسینی]] دعوت کردند.<ref>هاشمی، کارنامه و خاطرات، ۱۵۳ و ۱۵۵؛ اطلاعات، ۲۷/۱۰/۱۳۵۷، ۲.</ref> | ||
[[امامخمینی]] پیش از خروج پهلوی از کشور، تمامی دارایی و اموال او در بانکهای داخلی و خارجی را ملی اعلام کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۷۸.</ref> و ضمن بیانیهای در تاریخ ۲۲/۱۰/۱۳۵۷ از تشکیل [[شورای انقلاب]] خبر داد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۲۶.</ref> | [[امامخمینی]] پیش از خروج پهلوی از کشور، تمامی دارایی و اموال او در بانکهای داخلی و خارجی را ملی اعلام کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۷۸.</ref> و ضمن بیانیهای در تاریخ ۲۲/۱۰/۱۳۵۷ از تشکیل [[شورای انقلاب]] خبر داد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۲۶.</ref> ایشان همچنین طی [[سخنرانیهای امامخمینی|سخنرانیها]] و [[مصاحبههای امامخمینی|مصاحبههای]] مختلف، از ملت ایران خواست در اندیشه خلع سلطه [[اجانب]]، ترمیم خرابیها، کنارنهادن اختلافات حزبی و مسلکی، حفظ نظم و نیز جلوگیری از فتنه فرصتطلبان باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۷۸، ۴۸۴–۴۸۷ و ۵۰۲.</ref> | ||
طی روزهای ۲۶ دی تا ۷ بهمن ۱۳۵۷ به درخواست [[آمریکا]] در پنج نوبت میان نماینده امامخمینی ([[ابراهیم یزدی]]) و دیپلمات آمریکایی ( | طی روزهای ۲۶ دی تا ۷ بهمن ۱۳۵۷ به درخواست [[آمریکا]] در پنج نوبت میان نماینده امامخمینی ([[ابراهیم یزدی]]) و دیپلمات آمریکایی (وارن زیمرمن) مذاکراتی انجام شد. حمایت از دولت [[بختیار]] و تأخیر سفر امامخمینی به ایران، از مطالب مهم مطرحشده در این مذاکرات بود<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۲۷۵–۳۰۰؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۶۵۲–۶۵۳.</ref>؛ اما اصرار آمریکا بر تعویق سفر امامخمینی، موجب تعجیل ایشان برای بازگشت به ایران شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۲.</ref> {{ببینید|بازگشت امامخمینی}} | ||
== پیامدهای خروج پهلوی == | == پیامدهای خروج پهلوی == | ||
خروج پهلوی از کشور، باعث ضعیفشدن روحیه ارتش و شکاف فزاینده در میان آنان شد.<ref>جباری، گزارش زمستان ۵۷، ۱۶۲–۱۶۳.</ref> پس از [[تظاهرات تاسوعا و عاشورا|راهپیمایی اربعین حسینی]] (۲۹/۱۰/۱۳۵۷) که در آن میلیونها نفر به انقلاب رأی اعتماد دادند و در قطعنامه پایانی خود خواستار خلع پهلوی از سلطنت، بازگشت امامخمینی و تشکیل [[جمهوری اسلامی]] شدند،<ref>هاشمی، کارنامه و خاطرات، ۱۵۵؛ اطلاعات، ۳۰/۱۰/۱۳۵۷، ۶ و ۸.</ref> روزنامهها برای نخستین بار جزئیات سیاست جمهوری اسلامی را بهطور مستقیم و به نقل از نزدیکان امامخمینی شرح دادند.<ref>اطلاعات، ۳/۱۱/۱۳۵۷، ۸.</ref> | خروج پهلوی از کشور، باعث ضعیفشدن روحیه ارتش و شکاف فزاینده در میان آنان شد.<ref>جباری، گزارش زمستان ۵۷، ۱۶۲–۱۶۳.</ref> پس از [[تظاهرات تاسوعا و عاشورا|راهپیمایی اربعین حسینی]] (۲۹/۱۰/۱۳۵۷) که در آن میلیونها نفر به [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] رأی اعتماد دادند و در قطعنامه پایانی خود خواستار خلع پهلوی از سلطنت، [[بازگشت امامخمینی به ایران|بازگشت امامخمینی]] و تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] شدند،<ref>هاشمی، کارنامه و خاطرات، ۱۵۵؛ اطلاعات، ۳۰/۱۰/۱۳۵۷، ۶ و ۸.</ref> روزنامهها برای نخستین بار جزئیات سیاست جمهوری اسلامی را بهطور مستقیم و به نقل از نزدیکان امامخمینی شرح دادند.<ref>اطلاعات، ۳/۱۱/۱۳۵۷، ۸.</ref> | ||
امامخمینی در ۲۲ و ۲۳/۱۰/۱۳۵۷ با انتشار پیامهایی، از احتمال مقابله ارتش با مردم پس از خروج پهلوی از کشور سخن گفت و از آن ابراز نگرانی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۲۷ و ۴۳۴.</ref> این نگرانی از آنجا ناشی میشد که عدهای از فرماندهان ارتش، خواهان سرکوب اعتراضات مردم پس از خروج پهلوی از ایران بودند.<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۶۵ و ۱۰۹.</ref> این عده از افسرانِ بلندپایه نیروهای | امامخمینی در ۲۲ و ۲۳/۱۰/۱۳۵۷ با انتشار پیامهایی، از احتمال مقابله ارتش با مردم پس از خروج پهلوی از کشور سخن گفت و از آن ابراز نگرانی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۲۷ و ۴۳۴.</ref> این نگرانی از آنجا ناشی میشد که عدهای از فرماندهان ارتش، خواهان سرکوب اعتراضات مردم پس از خروج پهلوی از ایران بودند.<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۶۵ و ۱۰۹.</ref> این عده از افسرانِ بلندپایه [[قوای مسلح|نیروهای مسلح]]، معتقد بودند رفتن وی از ایران موجب تجزیه کشور خواهد شد؛ اگرچه این گروه در انجامشدن و موفقیت چنین اقدامی تردید داشتند.<ref>هایزر، مأموریت مخفی، ۱۰۹ و ۲۳۷؛ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۶۵؛ بازرگان، خاطرات، ۲/۲۹۸.</ref> در عین حال، بازگشت امامخمینی به ایران و سیر حوادث پس از آن، شکست کامل [[نظام سلطنتی]] را نوید میداد<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۷۶.</ref>؛ بنابراین ضعف روحیه ارتش پس از خروج پهلوی که عملاً بیسرپرست شده بود،<ref>جانزاده، خاطرات سیاسی سران رژیم پهلوی، ۲۳۳.</ref> به اضافه دعوت امامخمینی به همدلی میان ارتش و مردم و ملحقشدن ارتش به ملت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۲۷، ۴۳۴ و ۴۸۷.</ref> و همچنین شعارهای «ارتش برادر ماست» و «برادر ارتشی چرا برادرکشی» از سوی تظاهرکنندگان، موجب تسلیمشدن ارتش در برابر اراده ملت شد.<ref>بازرگان، خاطرات، ۲/۲۹۶.</ref> {{ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | ||
== استرداد پهلوی == | == استرداد پهلوی == | ||
پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، امامخمینی در ششم اسفند ۱۳۵۷ در پیامی اعلام کرد [[محمدرضا پهلوی]] باید به ایران برگردد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۲۶ و ۲۳۲.</ref> [[دادگاه انقلاب]] نیز حکم جلب او و مصادره اموال خاندان پهلوی را صادر کرد {{ببینید|مصادره اموال}}. بر همین اساس وزارت دادگستری، وزارت امور خارجه و دیگر مراکز ذیربط در دولت موقت برای استرداد او به اتهام | پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، امامخمینی در ششم اسفند ۱۳۵۷ در پیامی اعلام کرد [[محمدرضا پهلوی]] باید به ایران برگردد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۲۶ و ۲۳۲.</ref> [[دادگاههای انقلاب اسلامی|دادگاه انقلاب]] نیز حکم جلب او و [[مصادره اموال]] خاندان پهلوی را صادر کرد {{ببینید|مصادره اموال}}. بر همین اساس وزارت دادگستری، وزارت امور خارجه و دیگر مراکز ذیربط در [[دولت موقت]] برای استرداد او به اتهام خیانت گسترده در طول ۳۷ سال حکومت، پیگیری وسیعی آغاز کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، کوثر، ۳/۶۸؛ کیهان، ۲۹/۱۱/۱۳۵۷، ۹.</ref> در ۱/۱۲/۱۳۵۷ هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ (اختصاصی شاهین) با خلبان و پنج تن از خدمه، به ایران بازگردانده شد.<ref>کیهان، ۲/۱۲/۱۳۵۷، ۸؛ اطلاعات، ۱/۱۲/۱۳۵۷، ۲.</ref> | ||
پهلوی که برای خروج از ایران، تنها موفق به دریافت ویزا از دولت [[مصر]] شده بود، نخست به مدت شش روز در مصر اقامت کرد و پس از آن به دعوت | پهلوی که برای خروج از ایران، تنها موفق به دریافت ویزا از دولت [[مصر]] شده بود، نخست به مدت شش روز در مصر اقامت کرد و پس از آن به دعوت [[ملکحسن]]، سلطان [[مراکش]] به این کشور رفت<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۱۸ و ۵۲۳؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۴۱۹.</ref> ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، زمانی که محمدرضا پهلوی در مراکش بود، فرستاده آمریکا با او دیدار کرد. سه روز بعد، اولین حمله به سفارت آمریکا در [[ایران]] اتفاق افتاد.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۴۲۰–۴۲۱.</ref> پهلوی در سوم اسفند ۱۳۵۷، در پیامی به سفیر آمریکا در مراکش، اعلام کرد قصد دارد هفته دیگر به [[آمریکا]] سفر کند. آمریکا پس از تشکیل جلسه کمیته هماهنگی شورای امنیت ملی در کاخ سفید، از طریق نمایندگانش، او را قانع کرد که در شرایط فعلی، دعوت پیشین آمریکا را نادیده بگیرد، زیرا در صورت ورود به آمریکا با مشکلاتی روبهرو خواهد بود و دولت آمریکا قادر نیست از تصمیمات قانونی کنگره علیه او به عنوان یک فرد عادی مقیم آمریکا جلوگیری کند.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۴۲۱–۴۲۲.</ref> | ||
نیمه دوم اسفند، پادشاه مراکش که از پیامدهای سیاسی حضور پهلوی در مراکش نگران بود، مؤدبانه عذر او را خواست. محمدرضا برای یافتن اقامتگاه با چند کشور تماس گرفت ولی نتیجهای نگرفت. سرانجام به کمک [[دیوید راکفلر]]، دوست امریکاییاش، توانست پناهگاهی در باهاما پیدا کند و در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۵۸، پس از دو ماه و ده روز توقف در مراکش، عازم باهاما شد. از این تاریخ روابط [[محمدرضا پهلوی]] و [[ | نیمه دوم اسفند، پادشاه مراکش که از پیامدهای سیاسی حضور پهلوی در مراکش نگران بود، مؤدبانه عذر او را خواست. محمدرضا برای یافتن اقامتگاه با چند کشور تماس گرفت ولی نتیجهای نگرفت. سرانجام به کمک [[دیوید راکفلر]]، دوست امریکاییاش، توانست پناهگاهی در باهاما پیدا کند و در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۵۸، پس از دو ماه و ده روز توقف در مراکش، عازم باهاما شد. از این تاریخ روابط [[محمدرضا پهلوی]] و دولت [[کارتر]] به تیرگی گرایید و او آشکارا عامل اصلی از دست رفتن تاج و تختش را کارتر و سیاستهای وی دانست. پهلوی در مدت دو ماه و چند روز اقامت در باهاما، نوشتن خاطرات خود با عنوان «پاسخ به تاریخ» را آغاز کرد؛ در همین حال تلاش دوستان او برای متقاعدکردن کارتر و دعوت از محمدرضا پهلوی ادامه داشت.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۴۲۲–۴۲۴.</ref> خودداری دولت باهاما از تمدید ویزای اقامت پهلوی و همراهانش، موجب شد او بار دیگر در صدد یافتن اقامتگاه باشد. در این زمان، دولت [[انگلستان]] نیز از پذیرفتن پهلوی سرباز زد. سرانجام با مداخله [[هنری کسینجر]] و وزارت خارجه آمریکا، رئیسجمهور [[مکزیک]] بهرغم مخالفت وزیر امور خارجهاش، از محمدرضا پهلوی برای اقامت در مکزیک دعوت کرد و پهلوی در ۲۰/۳/۱۳۵۸با یک هواپیمای کرایهای وارد مکزیک شد.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۴۲۵؛ میلانی، نگاهی به شاه، ۵۲۴–۵۲۵.</ref> وخامت حال پهلوی و فشار محافل طرفدارش بر دولت آمریکا موجب شد تا [[آمریکا]] ضمن اطمیناندادن به مقامات ایرانی از نبود هر گونه توطئه سیاسی، با سفر او به آمریکا برای معالجه موافقت کند؛ بنابراین وی در ۳۰/۷/۱۳۵۸ وارد آمریکا و بیدرنگ در بیمارستان بستری شد.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۲۴–۵۲۸.</ref> پس از سفر پهلوی به آمریکا، تلاشهای دولت ایران برای بازگرداندن او، به دلیل فقدان قرداد استرداد مجرمان بین ایران و آمریکا، به اقدام مؤثری منجر نشد.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۳۶۶.</ref> | ||
[[امامخمینی]] در ۱۰/۸/۱۳۵۸ در پیامی به مناسبت سالروز سیزدهم آبان ۱۳۵۷ از روحانیان و دانشجویان خواست تا حملات خود را علیه آمریکا و [[اسرائیل]] برای استرداد پهلوی گسترش دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۱۲.</ref> این پیام انگیزهای شد برای تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگرفتنِ کارمندان سفارت به دست «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» که خواستار استرداد پهلوی به کشور بودند<ref>هاشمی، کارنامه و خاطرات، ۳۷۰–۳۷۱.</ref> | [[امامخمینی]] در ۱۰/۸/۱۳۵۸ در پیامی به مناسبت سالروز سیزدهم آبان ۱۳۵۷ از روحانیان و دانشجویان خواست تا حملات خود را علیه آمریکا و [[اسرائیل]] برای استرداد پهلوی گسترش دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۱۲.</ref> این پیام انگیزهای شد برای [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا|تسخیر سفارت آمریکا]] و گروگانگرفتنِ کارمندان سفارت به دست «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» که خواستار استرداد پهلوی به کشور بودند<ref>هاشمی، کارنامه و خاطرات، ۳۷۰–۳۷۱.</ref> امامخمینی تنهاشرطِ آزادی گروگانها را بازگرداندن پهلوی به ایران اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۸۵–۸۶.</ref> ایشان که به دلیل جنایات بیشمار پهلوی، خواستار محاکمه او در ایران بود، دولت را به پیگیری و سعی جدی بر بازگرداندن او و اموال ملت مکلف کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۶۱–۱۶۲.</ref>؛ اگرچه امامخمینی باور داشت آمریکا در هیچ صورتی حاضر به تحویل پهلوی به ایران نیست؛ زیرا او، کلید جرمهای رئیسجمهور آمریکا در [[ایران]] بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۹–۳۰۱.</ref> | ||
تسخیر سفارت آمریکا در ایران و مشکلات ناشی از آن موجب شد پهلوی تصمیم بگیرد بدون فاصله پس از ترخیص از بیمارستان از آمریکا خارج شود<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۳۱.</ref>؛ اما به دلیل عدم پذیرش کشورهای دیگر (به جز [[مصر]]، [[پاراگوئه]] و [[آفریقای جنوبی]]) و مخالفت آمریکا با سفر او به [[مصر]]، وی پنهانی به فرودگاه لاکلند در پایگاه نیروی هوایی آمریکا در [[تگزاس]] منتقل شد و پس از دو هفته با پذیرش موقت پاناما، به این کشور سفر کرد.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۳۱–۵۳۳.</ref> دولت ایران نیز تقاضای رسمی استرداد پهلوی را به دولت پاناما تقدیم کرد. دولت پاناما در نامهای خطاب به [[شورای انقلاب اسلامی]]، پیششرطهای لازم برای استرداد او را برشمرد و تأکید کرد در این مدت او تحت نظر مقامات امنیتی پاناماست.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۳۵–۵۳۶.</ref> با افزایش تنش میان پهلوی و دولت پاناما، همچنین اصرار دولت آمریکا بر توقف او در پاناما، وی با پذیرش دعوت [[انور سادات]]، بهسرعت پاناما را به مقصد مصر ترک کرد.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۳۶–۵۳۷.</ref> وی سرانجام در ۵/۵/۱۳۵۹ در ۶۱سالگی در مصر درگذشت {{ببینید|محمدرضا پهلوی}} | تسخیر سفارت آمریکا در ایران و مشکلات ناشی از آن موجب شد پهلوی تصمیم بگیرد بدون فاصله پس از ترخیص از بیمارستان از آمریکا خارج شود<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۳۱.</ref>؛ اما به دلیل عدم پذیرش کشورهای دیگر (به جز [[مصر]]، [[پاراگوئه]] و [[آفریقای جنوبی]]) و مخالفت آمریکا با سفر او به [[مصر]]، وی پنهانی به فرودگاه لاکلند در پایگاه نیروی هوایی آمریکا در [[تگزاس]] منتقل شد و پس از دو هفته با پذیرش موقت پاناما، به این کشور سفر کرد.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۳۱–۵۳۳.</ref> دولت ایران نیز تقاضای رسمی استرداد پهلوی را به دولت پاناما تقدیم کرد. دولت پاناما در نامهای خطاب به [[شورای انقلاب اسلامی]]، پیششرطهای لازم برای استرداد او را برشمرد و تأکید کرد در این مدت او تحت نظر مقامات امنیتی پاناماست.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۳۵–۵۳۶.</ref> با افزایش تنش میان پهلوی و دولت پاناما، همچنین اصرار دولت آمریکا بر توقف او در پاناما، وی با پذیرش دعوت [[انور سادات]]، بهسرعت پاناما را به مقصد مصر ترک کرد.<ref>میلانی، نگاهی به شاه، ۵۳۶–۵۳۷.</ref> وی سرانجام در ۵/۵/۱۳۵۹ در ۶۱سالگی در مصر درگذشت.{{ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |