confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
در جهان اسلام هم شارحان دینی برجستهای چون سیدعبدالرحمن کواکبی، حسن البناء، محمد عبده و میرزامحمدحسین نایینی بیشتر بر توافق و انطباق اسلام و دموکراسی نظر داشتهاند؛<ref> (حجتزاده، دموکراسی در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۶۵).</ref> چنانکه مردمسالاری دینی نیز این است که دین حق مردم برای به دستگرفتن سرنوشت خویش و ادای این حق از سوی حکومت را به رسمیت میشناسد.<ref> (خاتمی، مردمسالاری، ۵۱ ـ ۵۶ و ۱۴۷ ـ ۱۴۹).</ref> در این معنا، مبنای مشروعیت نظام، انطباق با نظام تشریع الهی و هماهنگی عمل و نظر با قرآن و سنت است؛ اما این هرگز بدین معنا نیست که در اسلام مردم بر سرنوشت خویش مسلط و صاحباختیار خود نیستند، بلکه برعکس در اسلام انسان تمام آزادیهای فردی و اجتماعی را دارد؛ ولی این آزادیها و اختیارات منطقی و معقول و در چارچوب ارزشهای دینی و الهی بر اساس خدامحوری نه انسانمحوری قابل پذیرش است.<ref> (ابراهیمزاده آملی، منشأ مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی اسلام و امامخمینی، ۱۶۹).</ref> {{ببینید|مشروعیت}} | در جهان اسلام هم شارحان دینی برجستهای چون سیدعبدالرحمن کواکبی، حسن البناء، محمد عبده و میرزامحمدحسین نایینی بیشتر بر توافق و انطباق اسلام و دموکراسی نظر داشتهاند؛<ref> (حجتزاده، دموکراسی در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۶۵).</ref> چنانکه مردمسالاری دینی نیز این است که دین حق مردم برای به دستگرفتن سرنوشت خویش و ادای این حق از سوی حکومت را به رسمیت میشناسد.<ref> (خاتمی، مردمسالاری، ۵۱ ـ ۵۶ و ۱۴۷ ـ ۱۴۹).</ref> در این معنا، مبنای مشروعیت نظام، انطباق با نظام تشریع الهی و هماهنگی عمل و نظر با قرآن و سنت است؛ اما این هرگز بدین معنا نیست که در اسلام مردم بر سرنوشت خویش مسلط و صاحباختیار خود نیستند، بلکه برعکس در اسلام انسان تمام آزادیهای فردی و اجتماعی را دارد؛ ولی این آزادیها و اختیارات منطقی و معقول و در چارچوب ارزشهای دینی و الهی بر اساس خدامحوری نه انسانمحوری قابل پذیرش است.<ref> (ابراهیمزاده آملی، منشأ مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی اسلام و امامخمینی، ۱۶۹).</ref> {{ببینید|مشروعیت}} | ||
فرهنگ اسلامی نشان دادهاست که ضمن حفظ ارزشهای اساسی دین، توان گستردهای برای تولید و انطباقپذیری با بسیاری از مفاهیم دنیای مدرن ازجمله مردمسالاری دارد.<ref> (فیرحی، دین و دولت در عصر مدرن، ۳۱۰/۱).</ref> در اسلام به مبانی و اصولی توجه شده که با آنها میتوان مبانی «مردمسالاری دینی» را ترسیم و تبیین کرد. از یک سو قرآن کریم با دستور به پیامبر اکرم(ص) برای مشورت با مردم<ref> (قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۱۵۹).</ref> و اینکه مشورت روش و رویهای ستوده در میان مؤمنان | فرهنگ اسلامی نشان دادهاست که ضمن حفظ ارزشهای اساسی دین، توان گستردهای برای تولید و انطباقپذیری با بسیاری از مفاهیم دنیای مدرن ازجمله مردمسالاری دارد.<ref> (فیرحی، دین و دولت در عصر مدرن، ۳۱۰/۱).</ref> در اسلام به مبانی و اصولی توجه شده که با آنها میتوان مبانی «مردمسالاری دینی» را ترسیم و تبیین کرد. از یک سو قرآن کریم با دستور به پیامبر اکرم(ص) برای مشورت با مردم<ref> (قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۱۵۹).</ref> و اینکه مشورت روش و رویهای ستوده در میان مؤمنان است،<ref>(قرآن کریم، سوره شوری، آیه ۳۸).</ref> بر این اصل تأکید کرده و پیامبر اسلام(ص) آن را یکی از عواملی دانستهاست که انسان را شایسته زندگی میکند.<ref> (ابنشعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، ۳۶).</ref> امامخمینی نیز حق تعیین سرنوشت خویش را یک اصل همیشگی و غیر قابل خدشه میداند و رأی ملت و اتکای حکومت بر آرای مردم را از اصول دموکراسی برمیشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۵.</ref> | ||
از سوی دیگر، مشارکت مردم به عنوان اصلی مهم، گاهی نقشی تعیینکننده در امور کلان جامعه اسلامی پیدا میکند؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از علل اساسی پذیرش حکومت را حضور مردم و اتمام حجت بر خود اعلام کرد.<ref> (نهج البلاغه، خطبه ۳، ۲۴).</ref> آن حضرت رضایت مردم در شکلگیری حکومت خویش را معیاری بنیادین به شمار آورد و تأکید کرد بیعت با ایشان بدون اکراه و اجبار و همراه رضایت و خشنودی مسلمانان بود.<ref> (نهج البلاغه، نامه۱، ۳۷۵).</ref> امامخمینی نیز مشارکت مردم در رأیدادن و انتخاب وکلای مجلس را رفتاری برگرفته از اصول دموکراسی دانسته.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷۲/۴.</ref> و تعیین نظام سیاسی پس از انقلاب را بدون مشارکت مردم بیاعتبار شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۵۹/۴.</ref> قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز درباره مشارکت مردم، در فصل پنجم به حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن اشاره کرده و ذیل این فصل به موجب اصل ۵۶، حق حاکمیت ملت بر سرنوشت اجتماعی خویش را ودیعهای الهی خوانده و آن را به رسمیت شناختهاست. | از سوی دیگر، مشارکت مردم به عنوان اصلی مهم، گاهی نقشی تعیینکننده در امور کلان جامعه اسلامی پیدا میکند؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از علل اساسی پذیرش حکومت را حضور مردم و اتمام حجت بر خود اعلام کرد.<ref> (نهج البلاغه، خطبه ۳، ۲۴).</ref> آن حضرت رضایت مردم در شکلگیری حکومت خویش را معیاری بنیادین به شمار آورد و تأکید کرد بیعت با ایشان بدون اکراه و اجبار و همراه رضایت و خشنودی مسلمانان بود.<ref> (نهج البلاغه، نامه۱، ۳۷۵).</ref> امامخمینی نیز مشارکت مردم در رأیدادن و انتخاب وکلای مجلس را رفتاری برگرفته از اصول دموکراسی دانسته.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷۲/۴.</ref> و تعیین نظام سیاسی پس از انقلاب را بدون مشارکت مردم بیاعتبار شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۵۹/۴.</ref> قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز درباره مشارکت مردم، در فصل پنجم به حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن اشاره کرده و ذیل این فصل به موجب اصل ۵۶، حق حاکمیت ملت بر سرنوشت اجتماعی خویش را ودیعهای الهی خوانده و آن را به رسمیت شناختهاست. |