۲۱٬۱۵۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''دعا'''، نیایش و درخواست همراه با [[خضوع و خشوع|خضوع]] و فروتنی. | '''دعا'''، نیایش و درخواست همراه با [[خضوع و خشوع|خضوع]] و [[تواضع|فروتنی]]. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
دعا از ریشه «دعو» به معنای سوقدادن چیزی به سوی خود با صدا و گفتار است.<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲۷۹/۲.</ref> همچنین به معنای مطلق خواستن،<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، ۲۱۷/۳.</ref> رغبت به [[خدا|خداوند]]،<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۲۵۷/۱۴.</ref> درخواست خیری که نزد خداوند است<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴۰۵/۱۹.</ref> و استغاثهکردن<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱/۱.</ref> به کار میرود. برخی دعا را اظهار خضوع و انقیاد در برابر خدا میدانند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۵۰۱/۲.</ref> این واژه در [[قرآن|قرآن کریم]] به معانی متعددی، مانند یاریخواستن،<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۳.</ref> ندا،<ref>قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۴۵.</ref> گفتار<ref>قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۵.</ref> و [[عبادت]]<ref>قرآن کریم، سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref> به کار رفتهاست. [[امامخمینی]] دعا را توجه به کسی میداند که نیازمندیهای انسان، مانند وجود و کمالات وجود را برآورده سازد؛ چه این توجه، توجه ذاتی و حالی و باطنی باشد و چه ظاهری.<ref>امامخمینی، شرح دعاء السحر، ۱۲۷</ref> | دعا از ریشه «دعو» به معنای سوقدادن چیزی به سوی خود با صدا و گفتار است.<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲۷۹/۲.</ref> همچنین به معنای مطلق خواستن،<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، ۲۱۷/۳.</ref> رغبت به [[خدا|خداوند]]،<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۲۵۷/۱۴.</ref> درخواست خیری که نزد خداوند است<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴۰۵/۱۹.</ref> و استغاثهکردن<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱/۱.</ref> به کار میرود. برخی دعا را اظهار خضوع و انقیاد در برابر خدا میدانند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۵۰۱/۲.</ref> این واژه در [[قرآن|قرآن کریم]] به معانی متعددی، مانند یاریخواستن،<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۳.</ref> ندا،<ref>قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۴۵.</ref> گفتار<ref>قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۵.</ref> و [[عبادت]]<ref>قرآن کریم، سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref> به کار رفتهاست. [[امامخمینی]] دعا را توجه به کسی میداند که نیازمندیهای انسان، مانند وجود و کمالات وجود را برآورده سازد؛ چه این توجه، توجه ذاتی و حالی و باطنی باشد و چه ظاهری.<ref>امامخمینی، شرح دعاء السحر، ۱۲۷</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
برخی علمای اخلاق باب مستقلی را به آداب و شرایط دعا و فضیلت آن اختصاص دادهاند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۵۰/۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۸۴۱.</ref> حکمای الهی به مباحثی، همچون سبب اجابت دعا.<ref>ابنسینا، التعلیقات، ۵۱.</ref> و کیفیت اجابت آن<ref>ابنسینا، التعلیقات، ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۰۷.</ref> پرداختهاند. برخی اهل معرفت نیز باب مستقلی به دعا اختصاص دادهاند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱۷۷/۴؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۷۵.</ref> | برخی علمای اخلاق باب مستقلی را به آداب و شرایط دعا و فضیلت آن اختصاص دادهاند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۵۰/۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۸۴۱.</ref> حکمای الهی به مباحثی، همچون سبب اجابت دعا.<ref>ابنسینا، التعلیقات، ۵۱.</ref> و کیفیت اجابت آن<ref>ابنسینا، التعلیقات، ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۰۷.</ref> پرداختهاند. برخی اهل معرفت نیز باب مستقلی به دعا اختصاص دادهاند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱۷۷/۴؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۷۵.</ref> | ||
[[امامخمینی]] در آثار خود، دعا را یکی از منابع غنی معارف اسلامی میداند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> از میان دعاهای مأثوری که از معصومان(ع) نقل شدهاست، ایشان به مناجات شعبانیه،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱/۱۳؛ ۴۵۶/۱۷؛ ۲۵۳/۱۹ و ۲۵۰/۲۰.</ref> دعای عرفه،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۰/۱۸ و ۲۱/۲.</ref> دعای سمات | [[امامخمینی]] در آثار خود، دعا را یکی از منابع غنی معارف اسلامی میداند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> از میان دعاهای مأثوری که از [[معصومان(ع)]] نقل شدهاست، ایشان به مناجات شعبانیه،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱/۱۳؛ ۴۵۶/۱۷؛ ۲۵۳/۱۹ و ۲۵۰/۲۰.</ref> دعای عرفه،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۰/۱۸ و ۲۱/۲.</ref> دعای سمات<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.</ref> و [[دعای ابوحمزه ثمالی]]<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.</ref> تأکید فراوانی میورزد؛ تا جایی که این دعاها را بالاترین مظهر عبودیت معرفی میکند.<ref> امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.</ref> به اعتقاد ایشان، در اهمیت مناجات شعبانیه در میان دعاها همین نکته کافی است که تمام امامان معصوم(ع)<ref>مجلسی، ۹۶/۹۱ ـ ۹۷.</ref> آن را میخواندند<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۴۵۸/۱۷ و ۲/۲۱.</ref> و حقایقی دارد که منتهای آرزوی سالکان است<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref> ایشان در آثار خود به بررسی و تحلیل موضوعاتی، همچون حقیقت دعا، فضیلت، آداب، شرایط، عوامل و موانع آن پرداختهاست.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۱۱ و ۱۲۷ ـ ۱۲۹؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۴۷ ـ ۱۵۱ و ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۷ ـ ۶۸ و ۱۵۲.</ref> | ||
==حقیقت دعا== | ==حقیقت دعا== | ||
در برخی [[حدیث|روایات]]، حقیقت دعا عبادت شمرده شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۰۰/۹۰.</ref> و اهل معرفت، دعا را یک نوع توجه و طلب دانستهاند که بر اساس حالات و اعتقاد شخص صورت میگیرد.<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۷۷.</ref> برخی اندیشمندان اسلامی، توجه و اقبال را روح دعا میدانند<ref>بهایی، مفتاح الفلاح، ۱۱۷.</ref> که انسان با دعا و توجه به مقام ربوبی، تمام اسباب و مسببات عالم مادی را در دست قدرت [[خدا]] و در تحت اراده او میبیند و با این اعتقاد از خداوند درخواست میکند.<ref>جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۵ ـ ۲۳۹.</ref> در دعا و سؤال از خداوند، دعاکننده اعتقاد دارد مخاطب دعا دارای مقام خالقیت و ربوبیت است و مرگ و زندگی و سعادت و شقاوت به دست اوست. در واقع رکن اصلی دعا توجه به توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت است.<ref>عابدی، ادب دعا نزد امامخمینی، ۲۹.</ref> [[امامخمینی]] با استناد به روایتی،<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲</ref> حقیقت دعا را همان [[عبادت]] میداند که به واسطه بریدن دل از دیگران و ترس از خداوند، به انسان نورانیت میدهد و او را قابل [[شفاعت]] میکند تا انسان از آتش و [[عذاب]] نجات یابد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.</ref> ایشان دعا را راهگشای انسان به مدارج الهی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۸۶/۱۹.</ref> | در برخی [[حدیث|روایات]]، حقیقت دعا عبادت شمرده شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۰۰/۹۰.</ref> و اهل معرفت، دعا را یک نوع توجه و طلب دانستهاند که بر اساس حالات و اعتقاد شخص صورت میگیرد.<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۷۷.</ref> برخی اندیشمندان اسلامی، توجه و اقبال را روح دعا میدانند<ref>بهایی، مفتاح الفلاح، ۱۱۷.</ref> که انسان با دعا و توجه به مقام ربوبی، تمام اسباب و مسببات عالم مادی را در دست قدرت [[خدا]] و در تحت [[اراده]] او میبیند و با این اعتقاد از خداوند درخواست میکند.<ref>جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۵ ـ ۲۳۹.</ref> در دعا و سؤال از خداوند، دعاکننده اعتقاد دارد مخاطب دعا دارای مقام خالقیت و ربوبیت است و مرگ و زندگی و [[سعادت و شقاوت]] به دست اوست. در واقع رکن اصلی دعا توجه به توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت است.<ref>عابدی، ادب دعا نزد امامخمینی، ۲۹.</ref> [[امامخمینی]] با استناد به روایتی،<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲</ref> حقیقت دعا را همان [[عبادت]] میداند که به واسطه بریدن دل از دیگران و ترس از خداوند، به انسان نورانیت میدهد و او را قابل [[شفاعت]] میکند تا انسان از آتش و [[عذاب]] نجات یابد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.</ref> ایشان دعا را راهگشای انسان به مدارج الهی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۸۶/۱۹.</ref> | ||
==زبان و اهمیت== | ==زبان و اهمیت== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
دعا تقسیمات و مراتبی دارد: | دعا تقسیمات و مراتبی دارد: | ||
الف) [[عرفا]] دعا و سؤال را به سه دسته «قال» (سخن) و «حال» و «استعداد» تقسیم میکنند؛.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۸ ـ ۵۹؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۵ ـ ۴۱۶)</ref> زیرا گاهی انسان با زبان و در قالب الفاظ دعا میکند، گاهی حالِ شخص طلب و اقتضایی دارد و گاهی استعدادش درخواست امری دارد. فرق زبان استعداد با زبان حال در این است که صاحبِ استعداد، بهتفصیل از استعدادهای جزئی خود آگاهی ندارد؛ زیرا آگاهی به استعداد کلی که در مرتبه علم الهی و مربوط به اعیان ثابته | الف) [[عرفا]] دعا و سؤال را به سه دسته «قال» (سخن) و «حال» و «استعداد» تقسیم میکنند؛.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۸ ـ ۵۹؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۵ ـ ۴۱۶)</ref> زیرا گاهی انسان با زبان و در قالب الفاظ دعا میکند، گاهی حالِ شخص طلب و اقتضایی دارد و گاهی استعدادش درخواست امری دارد. فرق زبان استعداد با زبان حال در این است که صاحبِ استعداد، بهتفصیل از استعدادهای جزئی خود آگاهی ندارد؛ زیرا آگاهی به استعداد کلی که در مرتبه علم الهی و مربوط به [[اعیان ثابته]] است و مجعول نیست و تکوینی است<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۱۳۰؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷.</ref> و استعدادات جزئیه که به موجب آن ظهور مییابند،<ref>جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۲۰۳.</ref> شأن کاملان در [[سیر و سلوک|سلوک]] است که به اعیان ثابته در [[علم الهی]] اطلاع پیدا کردهاند؛ اما کسانی که در ابتدای [[سیر و سلوک|سلوک]] یا جزء ارباب احوال و متوسط در سلوکاند، این امر بر آنان مخفی است و به سبب همین خفا، سؤال به زبان استعداد نیز مخفی است؛ اما صاحبِ زبان حال، به واسطه اینکه حالش سبب سؤال و درخواست شدهاست، به حال خود آگاهی دارد.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۲۱؛ خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۷۶ ـ ۱۷۷.</ref> | ||
[[امامخمینی]] نیز با پذیرش تقسیم دعا به سه دسته قال و حال و استعداد معتقد است دعا و سؤالِ به زبان قال و گفتار، اگر مطابق با لسان استعداد و همسو با دل باشد، مستجاب خواهد شد.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ و ۱۲۸.</ref> عارفان برای دعا مراتبی برشمردهاند. بعضی دعای عوام را به زبان و گفتار و دعای زاهدان را به فعل و دعای عارفان را به احوال دانستهاند.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۴.</ref> | [[امامخمینی]] نیز با پذیرش تقسیم دعا به سه دسته قال و حال و استعداد معتقد است دعا و سؤالِ به زبان قال و گفتار، اگر مطابق با لسان استعداد و همسو با دل باشد، مستجاب خواهد شد.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ و ۱۲۸.</ref> عارفان برای دعا مراتبی برشمردهاند. بعضی دعای عوام را به زبان و گفتار و دعای زاهدان را به فعل و دعای عارفان را به احوال دانستهاند.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۴.</ref> | ||
ب) امامخمینی همسو با دیگر عارفان<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۷ ـ ۴۱۹.</ref> در تقسیمی دیگر، دعا را به اعتبار معرفتِ دعاکنندگان به سه دسته تقسیم کردهاست: | ب) امامخمینی همسو با دیگر عارفان<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۷ ـ ۴۱۹.</ref> در تقسیمی دیگر، دعا را به اعتبار معرفتِ دعاکنندگان به سه دسته تقسیم کردهاست: | ||
# دعای عامه که دعای از روی «استعجال» است؛ چون عامه به دنبال مقاصد | # دعای عامه که دعای از روی «استعجال» است؛ چون عامه به دنبال مقاصد نفسانی هستند و همین امر سبب میشود در دعا شتاب کنند؛ زیرا در این فکرند که مبادا مقاصد دنیوی از آنها فوت شود؛ | ||
# دعای صاحبان حکمت که دعای از روی «احتمال» است؛ چون احتمال میدهند دعا در قضای الهی دخالت داشته و قضا مقید به دعا باشد؛ | # دعای صاحبان حکمت که دعای از روی «احتمال» است؛ چون احتمال میدهند دعا در قضای الهی دخالت داشته و قضا مقید به دعا باشد؛ | ||
# دعای اصحاب معارف که دعای از روی «امتثال» است. این گروه اسیر نفس نیستند و برای آرزوهای نفسانی دعا نمیکنند، بلکه برای امتثال امر خدا دست به دعا برمیدارند؛ زیرا دعا خلوت با حق است و در سایه دعا میتوانند با محبوب خود مناجات کنند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۳؛ تعلیقات فصوص، ۷۳.</ref> | # دعای اصحاب معارف که دعای از روی «امتثال» است. این گروه اسیر نفس نیستند و برای آرزوهای نفسانی دعا نمیکنند، بلکه برای امتثال امر خدا دست به دعا برمیدارند؛ زیرا دعا خلوت با حق است و در سایه دعا میتوانند با محبوب خود مناجات کنند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۳؛ تعلیقات فصوص، ۷۳.</ref> | ||
امامخمینی مانند دیگر اهل معرفت<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۹.</ref> بر این باور است که اطلاع اولیای الهی و کمّل بر سرّ قَدَر منافاتی با دعای آنها ندارد؛ اگرچه این افراد مطّلع بر عوالم غیب، اقتضائات، احوال و وقایع هستند، دعا و سؤال آنان در حقیقت امتثال امر حقتعالی است که امر به دعا کردهاست.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۳۰.</ref> آنان علم دارند که [[قضا و قدر|تقدیر الهی]] بر این تعلق گرفته که رسیدن به مطلوب از راه دعا امکانپذیر است و دعای بنده نیز از اموری است که | امامخمینی مانند دیگر اهل معرفت<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۹.</ref> بر این باور است که اطلاع اولیای الهی و کمّل بر سرّ قَدَر منافاتی با دعای آنها ندارد؛ اگرچه این افراد مطّلع بر عوالم غیب، اقتضائات، احوال و وقایع هستند، دعا و سؤال آنان در حقیقت امتثال امر حقتعالی است که امر به دعا کردهاست.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۳۰.</ref> آنان علم دارند که [[قضا و قدر|تقدیر الهی]] بر این تعلق گرفته که رسیدن به مطلوب از راه دعا امکانپذیر است و دعای بنده نیز از اموری است که علم ازلی الهی بر آن تعلق گرفتهاست. البته دعا به حسب حالات این افراد مختلف است؛ اگر حال آنان اقتضای سؤال و طلب بود، دعا میکند و اگر حالشان اقتضای [[صبر]] داشت سکوت کرده و دعا نمیکنند؛ چنانچه ابتلای حضرت ایوب(ع) و عدم دعای ایشان تا زمان رفع بلا، به این سبب بودهاست.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref> {{ببینید|سرّالقدر}} | ||
ج) دعا به لحاظ روایت بودن به دو دسته مأثور و غیر مأثور تقسیم شدهاست: مأثور آن است که از [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)|امام(ع)]] منقول است و غیر مأثور آن است که از طرف غیر معصوم انشا شده باشد، خواه خواننده دعا و خواه دیگری آن را انشا کرده باشد، مانند دعاهایی که در ابتدای تصنیف، تألیف، وعظ و [[نماز جمعه]] و عیدین صورت میگیرد که در هر صورت، کسی آن را حرام ندانسته و مانع آن نشدهاست.<ref>حسنزاده آملی، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ۷۱.</ref> [[امامخمینی]] نیز به دو قسم دعای مأثور و غیر مأثور اشاره کرده و معتقد است لازم نیست میان | ج) دعا به لحاظ روایت بودن به دو دسته مأثور و غیر مأثور تقسیم شدهاست: مأثور آن است که از [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)|امام(ع)]] منقول است و غیر مأثور آن است که از طرف غیر معصوم انشا شده باشد، خواه خواننده دعا و خواه دیگری آن را انشا کرده باشد، مانند دعاهایی که در ابتدای تصنیف، تألیف، وعظ و [[نماز جمعه]] و عیدین صورت میگیرد که در هر صورت، کسی آن را حرام ندانسته و مانع آن نشدهاست.<ref>حسنزاده آملی، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ۷۱.</ref> [[امامخمینی]] نیز به دو قسم دعای مأثور و غیر مأثور اشاره کرده و معتقد است لازم نیست میان تکبیرات نماز میت اکتفا بر ادعیه مأثور شود<ref>امامخمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، ۲۱۴.</ref> یا در قنوت نماز عیدین، هر چه بر زبان جاری شود، کفایت میکند؛ اما افضل دعای مأثور است.<ref>امامخمینی، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، ۲۰۱.</ref> | ||
د) امامخمینی برای دعا و دیگر | د) امامخمینی برای دعا و دیگر [[عبادات]]، به اعتبار حضور قلب افراد در آن، مراتبی برمیشمرد و افراد را به این اعتبار به چند دسته تقسیم میکند: | ||
# برخی در [[نماز]] و دیگر | # برخی در [[نماز]] و دیگر عبادات (اذکار و مناجات) تنها به صورت و ظاهر میرسند و مفاهیم عرفی اذکار و دعاها را میفهمند و حضور قلبشان تنها در حدی است که هنگام قرائت، مفاهیم را در قلب خود حاضر میکنند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۸.</ref> | ||
# برخی، حقایق اذکار و عبادات و قرائت را به قدم عقل و فکر میفهمند؛ مانند اینکه با برهان عقلی، کیفیت رجوع تمام محامد را به حق میدانند. حضور قلب این طایفه به این است که در ذکر محامد و حقایق، قلبشان حاضر باشد و بفهمند چه میگویند و چگونه حمد خدا میکنند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref> | # برخی، حقایق اذکار و عبادات و قرائت را به قدم عقل و فکر میفهمند؛ مانند اینکه با برهان عقلی، کیفیت رجوع تمام محامد را به حق میدانند. حضور قلب این طایفه به این است که در ذکر محامد و حقایق، قلبشان حاضر باشد و بفهمند چه میگویند و چگونه حمد خدا میکنند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref> | ||
# عدهای از افراد حقایقی را که با قدم فکر و عقل درک کردهاند، با قلم عقل به قلب میرسانند و به آن ایمان میآورند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref> | # عدهای از افراد حقایقی را که با قدم فکر و عقل درک کردهاند، با قلم عقل به [[قلب]] میرسانند و به آن ایمان میآورند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref> | ||
# افرادی علاوه بر ادراک قلبی این حقایق و رسیدن به مقام کمال اطمینان، با مجاهدت و ریاضت به مرتبه کشف و شهود میرسند و حقایق را با چشم ملکوتی به حضور عینی درمییابند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۰.</ref> | # افرادی علاوه بر ادراک قلبی این حقایق و رسیدن به مقام کمال اطمینان، با مجاهدت و [[ریاضت]] به مرتبه [[کشف و شهود]] میرسند و حقایق را با چشم ملکوتی به حضور عینی درمییابند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۰.</ref> | ||
هـ) [[امامخمینی]] معتقد است از آنجا که انسان به حسب مراتب صعود و نزول عالم، دارای عوالمی است، بر اساس هر یک از این عوالم، سؤال و زبان مخصوص به خود را دارد و خداوند نیز بر اساس اسم مناسب با آن عالم، دعای او را اجابت میکند؛ چنانکه به حسب مقام اطلاقی و سریانی، به واسطه اسم «رحمن» که ربِ هویت اطلاقی است و در مرتبه روحی، به واسطه اسم «علیم» و در مرتبه جامعه بین نشئهها، به واسطه اسم «اعظم»، دعای انسان اجابت میشود.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان معتقد است نخستین سؤالی که در عالم وجود واقع شد، سؤال اسما و صفات الهی بود که با زبان مناسب مقام خود استدعا کردند در حضرت واحدیت ظهور یابند که این استدعا به افاضه فیض اقدس جواب داده شد و اسما و صفات ظهور یافتند. در این میان، اسم جامع «الله»، رب انسان کامل که حاکم بر اسما و صفات الهی است، نخستین اسمی بود که ظهور یافت و به واسطه او دیگر اسما، به ترتیب شمولشان ظهور یافتند. پس از آن اعیان ثابته و صور اسمای الهی درخواست ظهور کردند و اولین آنها صورت اسم جامع «الله» و عین ثابت انسانی بود. سپس سایر اعیان به واسطه او ظهور یافتند. در مرحله بعد اعیان ثابته ممکنه استدعا کردند در خارج ظهور پیدا کنند که به واسطه فیض مقدس جواب داده شد و به ترتیبی که داشتند، ظهور پیدا کردند.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref> به اعتقاد ایشان این دعاها ازجمله دعاهایی است که مستجاب است و رد نمیشود.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref> {{ببینید|اعیان ثابته | اسما و صفات}} | هـ) [[امامخمینی]] معتقد است از آنجا که انسان به حسب مراتب صعود و نزول عالم، دارای عوالمی است، بر اساس هر یک از این عوالم، سؤال و زبان مخصوص به خود را دارد و خداوند نیز بر اساس اسم مناسب با آن عالم، دعای او را اجابت میکند؛ چنانکه به حسب مقام اطلاقی و سریانی، به واسطه اسم «رحمن» که ربِ هویت اطلاقی است و در مرتبه روحی، به واسطه اسم «علیم» و در مرتبه جامعه بین نشئهها، به واسطه اسم «اعظم»، دعای انسان اجابت میشود.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان معتقد است نخستین سؤالی که در عالم وجود واقع شد، سؤال [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] بود که با زبان مناسب مقام خود استدعا کردند در حضرت واحدیت ظهور یابند که این استدعا به افاضه فیض اقدس جواب داده شد و اسما و صفات ظهور یافتند. در این میان، اسم جامع «الله»، رب انسان کامل که حاکم بر اسما و صفات الهی است، نخستین اسمی بود که ظهور یافت و به واسطه او دیگر اسما، به ترتیب شمولشان ظهور یافتند. پس از آن [[اعیان ثابته]] و صور اسمای الهی درخواست ظهور کردند و اولین آنها صورت اسم جامع «الله» و عین ثابت انسانی بود. سپس سایر اعیان به واسطه او ظهور یافتند. در مرحله بعد اعیان ثابته ممکنه استدعا کردند در خارج ظهور پیدا کنند که به واسطه فیض مقدس جواب داده شد و به ترتیبی که داشتند، ظهور پیدا کردند.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref> به اعتقاد ایشان این دعاها ازجمله دعاهایی است که مستجاب است و رد نمیشود.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref> {{ببینید|اعیان ثابته | اسما و صفات}} | ||
==آداب و شرایط== | ==آداب و شرایط== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
امامخمینی نیز در باب آداب دعا به آداب ظاهری و باطنی توجه کرده و بیش از هر چیز بر آداب باطنی و حال معنوی تأکید ورزیدهاست و بر این عقیده است که [[سیر و سلوک|سالک]] با رعایت آداب باطنی و در سایه آن حال معنوی، از دعا و راز و نیازش بهره بیشتری میبرد. ایشان در این زمینه رعایت چند امر را مهم میداند: | امامخمینی نیز در باب آداب دعا به آداب ظاهری و باطنی توجه کرده و بیش از هر چیز بر آداب باطنی و حال معنوی تأکید ورزیدهاست و بر این عقیده است که [[سیر و سلوک|سالک]] با رعایت آداب باطنی و در سایه آن حال معنوی، از دعا و راز و نیازش بهره بیشتری میبرد. ایشان در این زمینه رعایت چند امر را مهم میداند: | ||
# دوری از اعتماد به خویشتن تا جایی که زبان باطن او در محضر ربوبی با عجز و نیاز همراه باشد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۷.</ref> | # دوری از اعتماد به خویشتن تا جایی که زبان باطن او در محضر ربوبی با عجز و نیاز همراه باشد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۷.</ref> | ||
# رعایت طهارت و توجه به سرّ طهارت و وضو که با رعایت این ادب، داعی و سالک متوجه میشود که با ناپاکیهای ظاهری نباید به درگاه خدا رفت، چه رسد به ناپاکیهای معنوی که اصل همه ناپاکیهاست و دل بنده را آلوده میسازد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۸.</ref> | # رعایت طهارت و توجه به سرّ طهارت و [[وضو]] که با رعایت این ادب، داعی و سالک متوجه میشود که با ناپاکیهای ظاهری نباید به درگاه خدا رفت، چه رسد به ناپاکیهای معنوی که اصل همه ناپاکیهاست و دل بنده را آلوده میسازد؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۸.</ref> | ||
# تفکر در معانی ادعیه و مناجاتها و حالات اولیای الهی که چگونه در پیشگاه الهی اظهار عجز و تذلل میکنند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.</ref> | # [[تفکر]] در معانی ادعیه و مناجاتها و حالات اولیای الهی که چگونه در پیشگاه الهی اظهار عجز و تذلل میکنند؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.</ref> | ||
# حضور قلب در دعا؛ زیرا با غفلت و نسیان قلب، هیچ فایدهای از ذکر و دعا نصیب بنده نمیشود و اینگونه اعمال در روح او تأثیری نخواهد داشت؛<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۹.</ref> | # [[حضور قلب]] در دعا؛ زیرا با غفلت و نسیان قلب، هیچ فایدهای از ذکر و دعا نصیب بنده نمیشود و اینگونه اعمال در روح او تأثیری نخواهد داشت؛<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۹.</ref> | ||
# دعا به زبان استعداد که منوط به رفع حجابهای ظلمانی و نورانی است و دعاکننده تا میتواند باید باطن خود را پاک کند و آن را از آلودگیها و ملکات پست تهی سازد تا دعایش مستجاب شود و از مرحله گفتار به مقام حال و از مقام حال به لسان استعداد برسد و از ظاهر به باطن سرایت کند و به مقصد نایل شود؛<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱.</ref> | # دعا به زبان استعداد که منوط به رفع [[حجب|حجابهای ظلمانی]] و نورانی است و دعاکننده تا میتواند باید باطن خود را پاک کند و آن را از آلودگیها و ملکات پست تهی سازد تا دعایش مستجاب شود و از مرحله گفتار به مقام حال و از مقام حال به لسان استعداد برسد و از ظاهر به باطن سرایت کند و به مقصد نایل شود؛<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱.</ref> | ||
# دعاکننده با حال تضرع و با گفتن «اللهم» یا «یا الله» دعای خود را آغاز کند؛ زیرا [[خدا|خداوند]] با اسم جامع و محیطش، حافظ و نگهبان اوست و باید داعی با توسل به مربی خود با همین اسم جامع دعایش را آغاز کند تا گرفتار راهزن این راه که [[شیطان]] است، نشود.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۹.</ref> | # دعاکننده با حال تضرع و با گفتن «اللهم» یا «یا الله» دعای خود را آغاز کند؛ زیرا [[خدا|خداوند]] با اسم جامع و محیطش، حافظ و نگهبان اوست و باید داعی با توسل به مربی خود با همین اسم جامع دعایش را آغاز کند تا گرفتار راهزن این راه که [[شیطان]] است، نشود.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۹.</ref> | ||
[[امامخمینی]] این محذور را رد کردهاست که کلمه «إنّی» در جملاتی مانند «اللّهم إنّی اَسئلک» برای اثبات انانیت است و اظهار انانیت با دعا و نیاز، منافات دارد؛ زیرا بر این باور است اثبات انانیت در مقام تذلل و اظهار فقر مذموم نیست؛ بلکه برای حفظ مقام عبودیت و توجه به فقر ذاتی است؛ بهعبارت دیگر انانیت منافاتی با فقر ذاتی ندارد و اگر در حالت صحو بعد از محو باشد ـ که خود یکی از کاملترین مراتب انسانیت است ـ حفظ مقام کثرت در وحدت و وحدت در کثرت است که برای هیچیک از [[پیامبران(ع)|انبیاء مرسلین(ع)]] محقق نشدهاست؛ مگر برای [[پیامبر اکرم(ص)|خاتم انبیا(ص)]] که بالاصاله و برای [[اهل بیت(ع)|اوصیاء او(ع)]] به تبع حاصل میباشد؛<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.</ref> | [[امامخمینی]] این محذور را رد کردهاست که کلمه «إنّی» در جملاتی مانند «اللّهم إنّی اَسئلک» برای اثبات انانیت است و اظهار انانیت با دعا و نیاز، منافات دارد؛ زیرا بر این باور است اثبات [[انانیت]] در مقام تذلل و اظهار فقر مذموم نیست؛ بلکه برای حفظ مقام عبودیت و توجه به فقر ذاتی است؛ بهعبارت دیگر انانیت منافاتی با فقر ذاتی ندارد و اگر در حالت صحو بعد از محو باشد ـ که خود یکی از کاملترین مراتب انسانیت است ـ حفظ مقام کثرت در وحدت و وحدت در کثرت است که برای هیچیک از [[پیامبران(ع)|انبیاء مرسلین(ع)]] محقق نشدهاست؛ مگر برای [[پیامبر اکرم(ص)|خاتم انبیا(ص)]] که بالاصاله و برای [[اهل بیت(ع)|اوصیاء او(ع)]] به تبع حاصل میباشد؛<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.</ref> | ||
==موانع استجابت== | ==موانع استجابت== | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
# '''دعای بدون تلاش و کوشش''': از این جهت دعای شخص بیکار که برای رسیدن به مطلوب نمیکوشد و تنبل و تنپرور است، مستجاب نمیشود؛ البته تلاش و کوشش باید در حد وسیله باشد، نه به عنوان تکیهگاه که در این صورت با خلوص دعا و توحید در آن ناسازگار است؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۲/۹ ـ ۴۲۳.</ref> | # '''دعای بدون تلاش و کوشش''': از این جهت دعای شخص بیکار که برای رسیدن به مطلوب نمیکوشد و تنبل و تنپرور است، مستجاب نمیشود؛ البته تلاش و کوشش باید در حد وسیله باشد، نه به عنوان تکیهگاه که در این صورت با خلوص دعا و توحید در آن ناسازگار است؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۲/۹ ـ ۴۲۳.</ref> | ||
# '''مخالفتنکردن با نظام تکوین و تشریع''': دعا نوعی استمداد و استعانت است؛ به جهت اینکه انسان به هدفهای آفرینش و تشریع دست پیدا کند. دعایی که بر خلاف این هدف باشد، قابل استجابت نیست؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۷۸۷/۲۳.</ref> | # '''مخالفتنکردن با نظام تکوین و تشریع''': دعا نوعی استمداد و استعانت است؛ به جهت اینکه انسان به هدفهای آفرینش و تشریع دست پیدا کند. دعایی که بر خلاف این هدف باشد، قابل استجابت نیست؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۷۸۷/۲۳.</ref> | ||
# '''مخالفت دعا با مصلحت دعاکننده''': گاهی خواسته بنده از خداوند به سود و مصلحت او نیست و اگر وی از زیان خواسته خود آگاه شود، هرگز آن را طلب نمیکند، از اینرو خداوند حکیم که خواهان خیر و صلاح بنده خویش است، آن دعا را مستجاب نمیکند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۰/۹ ـ ۴۲۱.</ref> | # '''مخالفت دعا با مصلحت دعاکننده''': گاهی خواسته بنده از خداوند به سود و [[مصلحت]] او نیست و اگر وی از زیان خواسته خود آگاه شود، هرگز آن را طلب نمیکند، از اینرو خداوند حکیم که خواهان خیر و صلاح بنده خویش است، آن دعا را مستجاب نمیکند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۰/۹ ـ ۴۲۱.</ref> | ||
[[امامخمینی]] معتقد است زمانی دعا به اجابت میرسد که از ظاهر به باطن سرایت کند و اگر دعای به زبان، مطابق با زبان استعداد باشد و آنچه به زبان میگوید، برخلاف آنچه در حال و دل میخواهد، نباشد، مستجاب میشود و اگر مستجاب نشد، یا از زبان استعداد صادر نشدهاست یا با نظام کلی عالم مخالفت و تعارض دارد؛ گاهی نیز این امر به جهت نبود بعضی شرایط و اسباب دعاست؛<ref>امامخمینی دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱ و ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref> | [[امامخمینی]] معتقد است زمانی دعا به اجابت میرسد که از ظاهر به باطن سرایت کند و اگر دعای به زبان، مطابق با زبان استعداد باشد و آنچه به زبان میگوید، برخلاف آنچه در حال و دل میخواهد، نباشد، مستجاب میشود و اگر مستجاب نشد، یا از زبان استعداد صادر نشدهاست یا با نظام کلی عالم مخالفت و تعارض دارد؛ گاهی نیز این امر به جهت نبود بعضی شرایط و اسباب دعاست؛<ref>امامخمینی دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱ و ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref> | ||
==آثار دعا== | ==آثار دعا== | ||
در برخی روایات آثاری برای دعا ذکر شدهاست؛ ازجمله برگرداندن حکم و [[قضا و قدر|قضای الهی]]<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۹/۲؛ طوسی، الامالی، ۱۳۵.</ref> و رویآوردن و اقبال قلوب [[ایمان و کفر|مؤمنان]] به دعاکننده، هنگامی که او قلباً به سوی [[خدا]] روی آورد.<ref>حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۴۷۷/۵.</ref> علمای اخلاق نیز دعا را سبب جلب رحمت حقتعالی<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۳۴۱/۲.</ref> و یکی از عوامل برگرداندن قضا و قدر غیر حتمی الهی میدانند؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۹۲/۳.</ref> زیرا دعا نیز ازجمله مقدرات الهی است که با وجود شرایطش میتواند همچون اسباب عادی دیگر تأثیرگذار باشد.<ref>ابنسینا، ابنسینا، التعلیقات، ۵۱ ـ ۵۲ و ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۵۲ ـ ۴۵۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۴۰۲/۶ ـ ۴۰۶.</ref> | در برخی روایات آثاری برای دعا ذکر شدهاست؛ ازجمله برگرداندن حکم و [[قضا و قدر|قضای الهی]]<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۹/۲؛ طوسی، الامالی، ۱۳۵.</ref> و رویآوردن و اقبال قلوب [[ایمان و کفر|مؤمنان]] به دعاکننده، هنگامی که او قلباً به سوی [[خدا]] روی آورد.<ref>حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۴۷۷/۵.</ref> علمای اخلاق نیز دعا را سبب جلب [[رحمت حقتعالی]]<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۳۴۱/۲.</ref> و یکی از عوامل برگرداندن قضا و قدر غیر حتمی الهی میدانند؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۹۲/۳.</ref> زیرا دعا نیز ازجمله مقدرات الهی است که با وجود شرایطش میتواند همچون اسباب عادی دیگر تأثیرگذار باشد.<ref>ابنسینا، ابنسینا، التعلیقات، ۵۱ ـ ۵۲ و ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۵۲ ـ ۴۵۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۴۰۲/۶ ـ ۴۰۶.</ref> | ||
[[امامخمینی]] تأثیر دعا را در افراد عادی بیشتر از [[نماز]] میداند و معتقد است تکرار دعا برای نورانیشدن قلب، ملکهشدن ذکر خداوند برای انسان و در نهایت، اتحاد ذاکر با ذکر است.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲۷۱/۳.</ref> ایشان یکی از آثار تکرار دعا را گشودهشدن زبان قلب میداند تا قلب به همراه زبان ذاکر شود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹.</ref> به باور ایشان دعاها انسان را از ظلمتکده دنیا بیرون میسازد و [[نفس]] را از سرگشتگیها خارج میکند و شخص قوت روحی مییابد و سبکبار میشود؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۳/۱۳.</ref> همچنین دعا نقش مهمی در ساختن انسانها و تربیت جامعه دارد و در حقیقت تمام خیرات و برکات از دعاست.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۴۶ ـ ۱۵۰.</ref> ایشان دعا را [[عبادت|عبادتی]] میداند که با انقطاع از غیر و توجه به حقتعالی، انسان را از آتش و عذاب نجات میدهد و قلب او را نورانی میکند.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.</ref> به اعتقاد ایشان مضمون برخی دعاها سبب از خود بیخودشدن قلب [[عرفا|عارف]] میشود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.</ref> | [[امامخمینی]] تأثیر دعا را در افراد عادی بیشتر از [[نماز]] میداند و معتقد است تکرار دعا برای نورانیشدن قلب، ملکهشدن ذکر خداوند برای انسان و در نهایت، اتحاد ذاکر با ذکر است.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲۷۱/۳.</ref> ایشان یکی از آثار تکرار دعا را گشودهشدن زبان [[قلب]] میداند تا قلب به همراه زبان ذاکر شود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹.</ref> به باور ایشان دعاها انسان را از ظلمتکده دنیا بیرون میسازد و [[نفس]] را از سرگشتگیها خارج میکند و شخص قوت روحی مییابد و سبکبار میشود؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۳/۱۳.</ref> همچنین دعا نقش مهمی در ساختن انسانها و تربیت [[جامعه]] دارد و در حقیقت تمام خیرات و برکات از دعاست.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۴۶ ـ ۱۵۰.</ref> ایشان دعا را [[عبادت|عبادتی]] میداند که با انقطاع از غیر و توجه به حقتعالی، انسان را از آتش و عذاب نجات میدهد و قلب او را نورانی میکند.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.</ref> به اعتقاد ایشان مضمون برخی دعاها سبب از خود بیخودشدن قلب [[عرفا|عارف]] میشود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.</ref> | ||
==سیره امامخمینی== | ==سیره امامخمینی== | ||
امامخمینی برای دعا اهمیت خاصی قائل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلیترین برنامههای روزانه خود قرار میداد و عمر خود را با یاد و نام خدا سپری میکرد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۲.</ref> ایشان با دعای کمیل و [[مناجات شعبانیه]] انس داشت و دعاهای ایشان مرتب و مستمر بود.<ref>رودسری، پرتوی از خورشید، ۳۴۴.</ref> ایشان تا زمانی که در [[نجف|نجف اشرف]] بود، بارها و طبق برنامهای حسابشده، زیارت عاشورا و [[زیارت جامعه کبیره]] میخواند.<ref>الهامینیا و مهدیان، سیره اخلاقی امامخمینی، ۸۷.</ref> ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود دعا میکرد و در نامههایشان طلب دعا از مخاطب دیده میشود. همچنین یکی از سفارشهای [[امامخمینی]] مطالعه در ادعیه بودهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۹/۱۷ و ۵۲۰/۱۸؛ محمدی، نیایشنامه، ۲۶/۳.</ref> ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمیکرد که این خود جامعبینی ایشان را در | امامخمینی برای دعا اهمیت خاصی قائل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلیترین برنامههای روزانه خود قرار میداد و عمر خود را با یاد و نام خدا سپری میکرد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۲.</ref> ایشان با [[دعای کمیل]] و [[مناجات شعبانیه]] انس داشت و دعاهای ایشان مرتب و مستمر بود.<ref>رودسری، پرتوی از خورشید، ۳۴۴.</ref> ایشان تا زمانی که در [[نجف|نجف اشرف]] بود، بارها و طبق برنامهای حسابشده، [[زیارت عاشورا]] و [[زیارت جامعه کبیره]] میخواند.<ref>الهامینیا و مهدیان، سیره اخلاقی امامخمینی، ۸۷.</ref> ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود دعا میکرد و در نامههایشان طلب دعا از مخاطب دیده میشود. همچنین یکی از سفارشهای [[امامخمینی]] مطالعه در ادعیه بودهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۹/۱۷ و ۵۲۰/۱۸؛ محمدی، نیایشنامه، ۲۶/۳.</ref> ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمیکرد که این خود جامعبینی ایشان را در مسائل عبادی و اخلاقی نشان میدهد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۳.</ref> امامخمینی در دعاهای شخصی خود به اموری توجه داشتهاست؛ ازجمله: | ||
# نقص ذاتی و تکوینی انسان به اینکه عین فقر و وابستگی به خدای متعال است؛ | # نقص ذاتی و تکوینی انسان به اینکه عین فقر و وابستگی به خدای متعال است؛ | ||
# ضعف و عجز انسان از | # ضعف و عجز انسان از [[شکر|شکرگزاری]]؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۵ و ۲۷۶.</ref> | ||
# ناتوانی در برابر [[شیطان]] و وسوسههای او؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۰۴.</ref> | # ناتوانی در برابر [[شیطان]] و وسوسههای او؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۰۴.</ref> | ||
# کمک خواستن از خداوند در زوال حب نفس و حب دنیا از قلب و آشنایی با [[توحید]]؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref> | # کمک خواستن از خداوند در زوال [[حب نفس]] و [[حب دنیا]] از قلب و آشنایی با [[توحید]]؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref> | ||
# درخواست [[توکل]]، [[صبر]]، [[استقامت|مقاومت]]، رضا و توفیق؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۴/۲۰.</ref> | # درخواست [[توکل]]، [[صبر]]، [[استقامت|مقاومت]]، [[رضا]] و توفیق؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۴/۲۰.</ref> | ||
# درخواست رفع حجابهای غلیظ و همنشینی با پاکان و مخلصان.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۶۰.</ref> {{ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | # درخواست رفع حجابهای غلیظ و همنشینی با پاکان و مخلصان.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۶۰.</ref> {{ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
محسن میرزاپور، [https://books.khomeini.ir/books/10005/395/ دعا]، دانشنامه | |||
* محسن میرزاپور، [https://books.khomeini.ir/books/10005/395/ دعا]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۵، ص۳۹۵–۴۰۳. | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] |