۲۱٬۳۲۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''دنیا و آخرت'''، دو عالم از عوالم هستی. ==مفهومشناسی== دنیا مؤنث «اَدْنی» از ریشه «دنأ» و به معنای حقیرتر و پستتر<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷۵/۸.</ref> و یا از ریشه «دنو» به معنای نزدیکتر<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷۵/۸؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۲۷۲/۱۴...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''دنیا و آخرت'''، دو عالم از عوالم هستی. | '''دنیا و آخرت'''، دو عالم از [[عوالم هستی]]. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
دنیا مؤنث «اَدْنی» از ریشه «دنأ» و به معنای حقیرتر و پستتر<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷۵/۸.</ref> و یا از ریشه «دنو» به معنای نزدیکتر<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷۵/۸؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۲۷۲/۱۴.</ref> و آخرت، به معنای مقابل اوّل و متأخر<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳۰۳/۴؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۶۸.</ref> است. دنیا در اصطلاح کلامی و | دنیا مؤنث «اَدْنی» از ریشه «دنأ» و به معنای حقیرتر و پستتر<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷۵/۸.</ref> و یا از ریشه «دنو» به معنای نزدیکتر<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷۵/۸؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۲۷۲/۱۴.</ref> و آخرت، به معنای مقابل اوّل و متأخر<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳۰۳/۴؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۶۸.</ref> است. دنیا در اصطلاح [[کلام|کلامی]] و [[فلسفه|فلسفی]]، عالم طبیعت و مدت بقای نفس با بدن و در برابر عالم آخرت است که به معنای نشئه پس از [[مرگ]]<ref>اخوانالصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ۳۹۷/۳، ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۱۵.</ref> و خانه بقای ابدی<ref>ابنسینا، الاضحویه، ۱۴.</ref> است. به عالم طبیعت از آنجا که نسبت به [[قیامت]]، پستتر و ناچیزتر است<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۳۶۲/۲.</ref> و یا از آن جهت که نسبت به ما از عالم آخرت نزدیکتر است، دنیا گفته میشود.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۹/۱.</ref> دنیا در اصطلاح [[اخلاق]] و [[عرفان]] غالبا به معنای [[حب دنیا]] و هرآنچه که در آن بهره نفس باشد و انگیزهای الهی و اخروی نداشته باشد، به کار میرود.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۴۳۷/۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲۲/۶؛ نراقی، جامع السعادات، ۴۵/۲ ـ ۴۶.</ref> [[امامخمینی]] دنیا را در اصطلاح فلسفی، نشئه نازله وجود میداند که عالم تغییر و مجاز است و آخرت را به رجوع از این نشئه به ملکوت و باطن خود تعریف میکند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> دنیا نزد [[عارفان]]، ازجمله امامخمینی، به هر چیزی که انسان را از خدا غافل کند نیز، گفته میشود.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۷۹۹/۱؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۷۶ و ۳۰۰.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
اعتقاد به آخرت در تمامی ادیان الهی وجود دارد و همه ادیان و شرایع، بر این نکته اتفاقنظر دارند که آخرت در مقابل این دنیاست.<ref>کتاب مقدس، دانیال، ب۱۲، ۲؛ لوقا، ب۱۲، ۱۸ ـ ۳۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲۴۸/۳.</ref> در [[قرآن|قرآن کریم]] در آیات پرشماری، دنیا و آخرت در مقابل یکدیگر قرار دارند<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۳۲؛ قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۶۷؛ قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۳۸.</ref> و هر یک نشئهای از نشئات عالم شمرده شدهاند.<ref>قرآن کریم، سوره نجم، آیه ۴۷؛ قرآن کریم، سوره واقعه، آیه ۶۲.</ref> در برخی روایات نیز دنیا و آخرت مقابل یکدیگرند و هر اندازه شخص به دنیا نزدیک گردد، از آخرت دور میشود.<ref>احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، ۱۱۴/۴ ـ ۱۱۵.</ref> | اعتقاد به آخرت در تمامی [[ادیان الهی]] وجود دارد و همه ادیان و شرایع، بر این نکته اتفاقنظر دارند که آخرت در مقابل این دنیاست.<ref>کتاب مقدس، دانیال، ب۱۲، ۲؛ لوقا، ب۱۲، ۱۸ ـ ۳۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲۴۸/۳.</ref> در [[قرآن|قرآن کریم]] در آیات پرشماری، دنیا و آخرت در مقابل یکدیگر قرار دارند<ref>قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۳۲؛ قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۶۷؛ قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۳۸.</ref> و هر یک نشئهای از نشئات عالم شمرده شدهاند.<ref>قرآن کریم، سوره نجم، آیه ۴۷؛ قرآن کریم، سوره واقعه، آیه ۶۲.</ref> در برخی روایات نیز دنیا و آخرت مقابل یکدیگرند و هر اندازه شخص به دنیا نزدیک گردد، از آخرت دور میشود.<ref>احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، ۱۱۴/۴ ـ ۱۱۵.</ref> | ||
بحث از دنیا و آخرت، یکی از | بحث از دنیا و آخرت، یکی از مباحث فلسفی و کلامی است که در شناختِ [[سعادت و شقاوت]] انسان در دنیا و آخرت نسبت به مؤمن و [[کافر]]، نقش مهمی دارد.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۷۰.</ref>علمای اخلاق و عرفان نیز در مباحث خود، در بحث از دنیا و آخرت، به دلبستگی به دنیا و توجه به آخرت پرداختهاند و نکوهیدهبودن دنیا را به سبب حب به آن و سعادت انسان را در ترک وابستگی به دنیا دانستهاند.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۴۳۷/۱؛ انصاری، نتائج الافکار القدسیة فی بیان معانی شرح الرسالة القشیریه، ۲۲۲/۱؛ نراقی، ۱۸/۲ ـ ۴۶.</ref> {{ببینید|حب دنیا}} حکمای اسلامی دنیا را مانع و حجاب برای رسیدن به کمال مطلوب و سعادت انسانی معرفی کردهاند.<ref>شیخ اشراق، شهابالدین مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲۴۹/۳ ـ ۲۵۰ و ۳۸۹؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۱۹/۹ ـ ۱۲۰؛ ملاصدرا، مجموعه رسائل، ۲۴۹.</ref> امامخمینی در آثار خود به این مسئله توجه کرده، از جهت فلسفی آن را بررسی کرده، در بیشتر کتابهای اخلاقی و فلسفی خود از آن سخن گفتهاست. ایشان به موضوعاتی چون حقیقت دنیا و آخرت، رابطه آنها با یکدیگر و ویژگیهای آن دو پرداختهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰ ـ ۱۲۹؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۹۶؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۲۶؛ تعلیقات فصوص، ۲۱۴.</ref> | ||
==حقیقت دنیا و آخرت== | ==حقیقت دنیا و آخرت== | ||
اندیشمندان و حکمای الهی، حقیقت نشئه دنیا را غیر از نشئه آخرت میدانند که این دو دارای دو گونه وجود هستند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۲۰۴/۹.</ref> آنان دنیا را نشئه کون و فساد<ref>اخوانالصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ۱۰۰/۱.</ref> و تاریکیها و نشئه آخرت را منزل قرار، عالم نور و حیات<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۱۲.</ref> میدانند. بعضی نیز معتقدند دنیا و آخرت دو حالت از حالات قلب انساناند و آنچه پیش از مرگ است، دنیا و آنچه مربوط به پس از مرگ است، آخرت نامیده میشود؛ بنابراین آنچه پیش از مرگ در آن بهره، شهوت و لذت است، جزو دنیاست.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۴۵/۱۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> | اندیشمندان و حکمای الهی، حقیقت نشئه دنیا را غیر از نشئه آخرت میدانند که این دو دارای دو گونه وجود هستند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۲۰۴/۹.</ref> آنان دنیا را نشئه کون و فساد<ref>اخوانالصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ۱۰۰/۱.</ref> و تاریکیها و نشئه آخرت را منزل قرار، عالم نور و حیات<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۱۲.</ref> میدانند. بعضی نیز معتقدند دنیا و آخرت دو حالت از حالات قلب انساناند و آنچه پیش از مرگ است، دنیا و آنچه مربوط به پس از مرگ است، آخرت نامیده میشود؛ بنابراین آنچه پیش از مرگ در آن بهره، [[شهوت]] و لذت است، جزو دنیاست.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۴۵/۱۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> | ||
[[امامخمینی]] آخرت را ملکوت نشئه دنیا میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> و معتقد است نشئه آخرت نشئهای تام و مستقل<ref>امامخمینی، تقریرات، ۵۹۶/۳.</ref> و دارای حیات است؛ چنانکه بعضی از آیات (قرآن کریم، سوره عنکبوت، ۶۴) به آن اشاره دارند و فوق زمان و مکان است و احکام عالم طبیعت را ندارد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۵۱۷/۳.</ref> این عالم از نشئه برزخ و قبر آغاز میشود که از آن به ملکوت سفلی تعبیر میشود و پس از آن، ملکوت اعلاست که قیامت و عالم عقول کلیه است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۹۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۵۹.</ref> | [[امامخمینی]] آخرت را ملکوت نشئه دنیا میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> و معتقد است نشئه آخرت نشئهای تام و مستقل<ref>امامخمینی، تقریرات، ۵۹۶/۳.</ref> و دارای حیات است؛ چنانکه بعضی از آیات (قرآن کریم، سوره عنکبوت، ۶۴) به آن اشاره دارند و فوق زمان و مکان است و احکام عالم طبیعت را ندارد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۵۱۷/۳.</ref> این عالم از نشئه برزخ و قبر آغاز میشود که از آن به ملکوت سفلی تعبیر میشود و پس از آن، ملکوت اعلاست که [[قیامت]] و عالم عقول کلیه است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۹۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۵۹.</ref> | ||
بعضی اندیشمندان، دنیا را که در برخی آیات<ref>قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۱۸۵؛ قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۷؛ قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۷۰.</ref> و روایات<ref>کلینی، الکافی، ۳۱۷/۲.</ref> نکوهش شدهاست، شامل هر آنچه انسان را از اطاعت خداوند و تحصیل دوستی او بازدارد و آخرت را شامل هر آنچه موجب تحصیل رضای خداوند و قرب او شود، میدانند، هرچند حسب ظاهر از اعمال دنیوی باشد؛ مانند تجارت و زراعتی که هدف از آن تحصیل معیشت برای خانواده به خاطر امر خداوند است.<ref>مجلسی، بحار الانوار ۶۳/۷۰.</ref> امامخمینی معتقد است برای انسان دو دنیا وجود دارد: یکی پسندیده که همان نشئه طبیعت است که محل تحصیل کمالات و سعادت ابدی است و از آنجا که عالم محل تربیت نفوس مستعد و مزرعه آخرت است، پسندیده بوده و نزد اهل سلوک مورد عنایت است و دیگری دنیای ناپسند که [[حب دنیا|دلبستگی به دنیا]] و محبت به آن است و امری قلبی و منشأ مفاسد بیشماری است. روایاتی که در نکوهش دنیا آمده،<ref>کلینی، الکافی، ۳۱۷/۲.</ref> ناظر به این معناست و روایاتی که در آنها دنیا ستایش شده و محل تجارت اولیای الهی شمرده شدهاست، ناظر به قسم اول است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref> {{ببینید|حب دنیا}} | بعضی اندیشمندان، دنیا را که در برخی آیات<ref>قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۱۸۵؛ قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۷؛ قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۷۰.</ref> و [[روایات]]<ref>کلینی، الکافی، ۳۱۷/۲.</ref> نکوهش شدهاست، شامل هر آنچه انسان را از اطاعت خداوند و تحصیل دوستی او بازدارد و آخرت را شامل هر آنچه موجب تحصیل رضای خداوند و قرب او شود، میدانند، هرچند حسب ظاهر از اعمال دنیوی باشد؛ مانند تجارت و زراعتی که هدف از آن تحصیل معیشت برای [[خانواده]] به خاطر امر خداوند است.<ref>مجلسی، بحار الانوار ۶۳/۷۰.</ref> امامخمینی معتقد است برای انسان دو دنیا وجود دارد: یکی پسندیده که همان نشئه طبیعت است که محل تحصیل کمالات و سعادت ابدی است و از آنجا که عالم محل تربیت نفوس مستعد و مزرعه آخرت است، پسندیده بوده و نزد اهل [[سلوک]] مورد عنایت است و دیگری دنیای ناپسند که [[حب دنیا|دلبستگی به دنیا]] و محبت به آن است و امری قلبی و منشأ مفاسد بیشماری است. روایاتی که در نکوهش دنیا آمده،<ref>کلینی، الکافی، ۳۱۷/۲.</ref> ناظر به این معناست و روایاتی که در آنها دنیا ستایش شده و محل تجارت اولیای الهی شمرده شدهاست، ناظر به قسم اول است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref> {{ببینید|حب دنیا}} | ||
==ویژگیهای دنیا و آخرت== | ==ویژگیهای دنیا و آخرت== | ||
حکما و متکلمان، ویژگیهایی برای دنیا و آخرت ذکر کردهاند؛ ازجمله: | [[حکما]] و متکلمان، ویژگیهایی برای دنیا و آخرت ذکر کردهاند؛ ازجمله: | ||
# عالم دنیا، عالم نقصان، ضعف و زوال و عالم آخرت عالم بقا و قرار است؛<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۹۸.</ref> | |||
# تأثیر در عالم دنیا به واسطه ماده و وضع و محاذات صورت میگیرد؛ اما در عالم آخرت اینچنین نیست، بلکه، ذات خود مؤثر است و وضع و محاذات در آن شرط نیست؛<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۳۱۷/۳ ـ ۳۱۸.</ref> | |||
# قوه در دنیا مقدم بر فعل و برای تحقق فعل است و فعل از قوه شریفتر است؛ اما در آخرت فعل بر قوه مقدم است و برای تحقق قوه است و قوه از فعل شریفتر است؛ زیرا قوه در دنیا به معنای استعداد تحقق امری است، اما در آخرت امری است که شأن آن ایجاد و فیض است؛<ref>فیض کاشانی، اصول المعارف، ۱۹۶ ـ ۱۹۷.</ref> | |||
# نشئه دنیا نشئه ظلمت و موت است؛ اما نشئه آخرت نشئه حیات، نور و ادراک است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۳۹.</ref> | |||
امامخمینی دنیا را دار زوال<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳۰۵/۱.</ref> و تجدد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۳/۳.</ref> و آخرت را دار قرار و جاودانه میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> به اعتقاد ایشان، از ویژگیهای عالم دنیا و طبیعت، دارابودن اندازه و مقدار است که هر چیزی در آن تقدیر و اندازه خاصی دارد؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۹۶/۱.</ref> همچنین وحدت حقیقی در دنیا راه ندارد و موجودات در این عالم، دارای ترکیب و قابل تجزیه هستند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۹۷/۱.</ref> در مقابل، عالم آخرت به پس از [[برزخ|عالم برزخ]] گفته میشود<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۴۰/۳.</ref> که عالم غیب و ملکوت و باطن این عالم است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۸۶.</ref> و مجرد از خصوصیات مادی و مکان و زمان است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۶۰۱/۱.</ref> | امامخمینی دنیا را دار زوال<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳۰۵/۱.</ref> و تجدد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۳/۳.</ref> و آخرت را دار قرار و جاودانه میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> به اعتقاد ایشان، از ویژگیهای عالم دنیا و طبیعت، دارابودن اندازه و مقدار است که هر چیزی در آن تقدیر و اندازه خاصی دارد؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۹۶/۱.</ref> همچنین وحدت حقیقی در دنیا راه ندارد و موجودات در این عالم، دارای ترکیب و قابل تجزیه هستند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۹۷/۱.</ref> در مقابل، عالم آخرت به پس از [[برزخ|عالم برزخ]] گفته میشود<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۴۰/۳.</ref> که عالم غیب و ملکوت و باطن این عالم است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۸۶.</ref> و مجرد از خصوصیات مادی و مکان و زمان است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۶۰۱/۱.</ref> | ||
[[امامخمینی]] به پیروی از ملاصدرا معتقد است موجودات عالم طبیعت و دنیا در تغییر و تدرّج هستند و با حرکت جوهری، هر لحظه صورت نوعیهای به آنها افاضه میشود؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۶۸/۱.</ref> دنیا نیز دار تضاد و تزاحم است، برخلاف عالم آخرت که تعارض و تزاحم در آن راه ندارد؛ زیرا تام و مستقل است و جهت ندارد؛ از اینرو تزاحمی که در دنیاست، در آنجا راه ندارد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۵۹۶/۳.</ref> همچنین عالم دنیا عالم شرور است؛ زیرا شرور در این عالم زاییده این تزاحم است؛ اما در عالم آخرت تزاحم راه ندارد و سعه و گستره بیشتری دارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۵؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۲۶.</ref> {{ببینید|خیر و شر}} به اعتقاد ایشان بدن در عالم آخرت قویتر و شریفتر از جسم دنیوی است و جسم دنیوی با حرکت جوهری ترقی و قوت مییابد و وارد نشئه برزخ میشود؛ از اینرو قبول و تأثر آن شدیدتر است و میتواند عذابهای شدید اخروی را بپذیرد؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۴/۳ ـ ۲۱۶ و ۴۰۷.</ref> افزون بر آن، جسم اخروی با تمام همّت و فعالیت نفس، قوام و ظهور یافتهاست و نفس با تمام قدرت و احاطه خود، جسم را ظاهر میسازد؛ از اینرو میتواند سختیها و عذابهایی غیر قابل تحمل در دنیا را تحمل کند و از هم فرو نپاشد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۵/۳.</ref> | [[امامخمینی]] به پیروی از [[ملاصدرا]] معتقد است موجودات عالم طبیعت و دنیا در تغییر و تدرّج هستند و با حرکت جوهری، هر لحظه صورت نوعیهای به آنها افاضه میشود؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۶۸/۱.</ref> دنیا نیز دار تضاد و تزاحم است، برخلاف عالم آخرت که تعارض و تزاحم در آن راه ندارد؛ زیرا تام و مستقل است و جهت ندارد؛ از اینرو تزاحمی که در دنیاست، در آنجا راه ندارد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۵۹۶/۳.</ref> همچنین عالم دنیا عالم شرور است؛ زیرا شرور در این عالم زاییده این تزاحم است؛ اما در عالم آخرت تزاحم راه ندارد و سعه و گستره بیشتری دارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۵؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۲۶.</ref> {{ببینید|خیر و شر}} به اعتقاد ایشان بدن در عالم آخرت قویتر و شریفتر از جسم دنیوی است و جسم دنیوی با حرکت جوهری ترقی و قوت مییابد و وارد نشئه برزخ میشود؛ از اینرو قبول و تأثر آن شدیدتر است و میتواند عذابهای شدید اخروی را بپذیرد؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۴/۳ ـ ۲۱۶ و ۴۰۷.</ref> افزون بر آن، جسم اخروی با تمام همّت و فعالیت نفس، قوام و ظهور یافتهاست و نفس با تمام قدرت و احاطه خود، [[جسم]] را ظاهر میسازد؛ از اینرو میتواند سختیها و عذابهایی غیر قابل تحمل در دنیا را تحمل کند و از هم فرو نپاشد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۵/۳.</ref> | ||
امامخمینی یکی دیگر از ویژگیهای دنیا را حجاببودن آن میداند و معتقد است افزون بر حجاببودن تعلق و توجه به دنیا،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۱.</ref> وقوع در طبیعت و بهره از آن نیز برای اولیای الهی(ع) حجاب به شمار میرود و استغفار [[پیامبر اکرم(ص)|رسول خدا(ص)]] حمل بر این معنا میشود و ممکن است خطیئه [[حضرت آدم(ع)]] نیز به معنای همین توجه قهری به تدبیر عالم ملک و طبیعت باشد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۳.</ref> به اعتقاد ایشان، شدت آلام و رنجهای اخروی، اسباب پرشماری دارد؛ ازجمله: ۱. شدت ادراک در آخرت بیش از دنیاست. ۲. توجه [[نفس]] در آن بیشتر و اشتغالات حسی آن کم است. ۳. خود عذاب شدیدتر از عذابهای دنیوی است. ۴. استمرار اتصال عذاب در آخرت بیش از دنیاست. ۵. قبول و صلابت بدن در آنجا شدیدتر است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۹/۳ ـ ۲۲۱.</ref> | امامخمینی یکی دیگر از ویژگیهای دنیا را حجاببودن آن میداند و معتقد است افزون بر حجاببودن تعلق و توجه به دنیا،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۱.</ref> وقوع در طبیعت و بهره از آن نیز برای اولیای الهی(ع) [[حجب|حجاب]] به شمار میرود و استغفار [[پیامبر اکرم(ص)|رسول خدا(ص)]] حمل بر این معنا میشود و ممکن است خطیئه [[حضرت آدم(ع)]] نیز به معنای همین توجه قهری به تدبیر عالم ملک و طبیعت باشد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۳.</ref> به اعتقاد ایشان، شدت آلام و رنجهای اخروی، اسباب پرشماری دارد؛ ازجمله: ۱. شدت ادراک در آخرت بیش از دنیاست. ۲. توجه [[نفس]] در آن بیشتر و اشتغالات حسی آن کم است. ۳. خود عذاب شدیدتر از عذابهای دنیوی است. ۴. استمرار اتصال عذاب در آخرت بیش از دنیاست. ۵. قبول و صلابت بدن در آنجا شدیدتر است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۹/۳ ـ ۲۲۱.</ref> | ||
==مرتبه عالم دنیا و طبیعت== | ==مرتبه عالم دنیا و طبیعت== | ||
حکمای الهی برای عالم هستی مراتبی برشمردهاند و عالم طبیعت را پایینترین مرتبه عالم میدانند که دنیا جهت نازله عالم طبیعت است.<ref>شیخ اشراق، شهابالدین مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲۳۰/۲ ـ ۲۳۵؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۹۵.</ref> [[فلسفه|حکمای مشاء]]، عالم را به سه عالم طبیعی، سماوی و روحانی<ref>فارابی، فصول منتزعه، ۷۸.</ref> و یا عالم طبیعت، عالم نفس و خیال و عالم عقل<ref>ابنسینا، رسائل، ۱۰۴؛ همو، تسع رسائل، ۱۳۱.</ref> تقسیم کردهاند. برخی مانند افلوطین، دو مرتبه برای عالم ذکر کردهاند: عالم طبیعت و عالم عقل که نفس متوسط بین عالم طبیعت و عالم عقل است.<ref>افلوطین، تحقیق عبدالرحمن بدوی، ۲۳۸.</ref> در حکمت اشراق، عالم به چهار قسم؛ ۱. عالم عقول یا انوار قاهره؛ ۲.عالم نفوس یا انوار مدبّره؛ ۳. عالم مثال منفصل یا صور معلقه و ۴. برزخ یا عالم اجسام تقسیم شدهاست.<ref>شیخ اشراق، شهابالدین مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲۳۲/۲.</ref> برخی دلیل انحصار عوالم به سه قسم را انقسام موجود به محسوس، متخیل و معقول میدانند.<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۳۲۰.</ref> | حکمای الهی برای عالم هستی مراتبی برشمردهاند و عالم طبیعت را پایینترین مرتبه عالم میدانند که دنیا جهت نازله عالم طبیعت است.<ref>شیخ اشراق، شهابالدین مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲۳۰/۲ ـ ۲۳۵؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۹۵.</ref> [[فلسفه|حکمای مشاء]]، عالم را به سه عالم طبیعی، سماوی و روحانی<ref>فارابی، فصول منتزعه، ۷۸.</ref> و یا عالم طبیعت، عالم نفس و خیال و عالم عقل<ref>ابنسینا، رسائل، ۱۰۴؛ همو، تسع رسائل، ۱۳۱.</ref> تقسیم کردهاند. برخی مانند افلوطین، دو مرتبه برای عالم ذکر کردهاند: عالم طبیعت و عالم عقل که نفس متوسط بین عالم طبیعت و عالم عقل است.<ref>افلوطین، تحقیق عبدالرحمن بدوی، ۲۳۸.</ref> در حکمت اشراق، عالم به چهار قسم؛ ۱. عالم عقول یا انوار قاهره؛ ۲.عالم نفوس یا انوار مدبّره؛ ۳. عالم مثال منفصل یا صور معلقه و ۴. برزخ یا عالم اجسام تقسیم شدهاست.<ref>شیخ اشراق، شهابالدین مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲۳۲/۲.</ref> برخی دلیل انحصار عوالم به سه قسم را انقسام موجود به محسوس، متخیل و معقول میدانند.<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۳۲۰.</ref> | ||
[[عرفا|عارفان]] نیز از عوالم هستی به | [[عرفا|عارفان]] نیز از [[عوالم هستی]] به «[[حضرات خمس]]» تعبیر میکنند که عبارتند از: حضرت غیب مطلق، غیب مضاف، شهادت مطلق، شهادت مضاف و کون جامع؛ اگرچه عارفان در تعیین این حضرات اختلاف دارند. آنان عالم طبیعت را عالم شهادت مطلقه و عالم ملک میدانند.<ref>قونوی، النفحات الالهیه، ۱۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۰.</ref> {{ببینید|حضرات خمس}} امامخمینی نیز عالم طبیعت را پایینترین مرتبه از مراتب هستی میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> و عوالم هستی را به اعتبارات مختلف تقسیم میکند؛ چنانکه ۱. به اعتبار تجرد و عدم تجرد، به سه عالم طبیعت، برزخ و عقل (تجرد محض)؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۴۰۶/۳ ـ ۴۰۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۹۰.</ref> ۲. به اعتبار حضرات عالم و حضور آنها نزد [[خدا|حقتعالی]]، به پنج مرتبه عوالم و حضرات خمس<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ۳۲.</ref> و ۳. به اعتبار مراتب هستی، به هفت مرتبه مقام احدیت، حضرت [[احدیت و واحدیت|واحدیت]]، مقام مشیت (فیض منبسط)، عالم عقل، عالم نفوس کلیه، عالم مثال مطلق و عالم طبیعت<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ۲۱۴.</ref> تقسیم میکند.{{ببینید|عوالم هستی}} | ||
==رابطه دنیا و آخرت== | ==رابطه دنیا و آخرت== | ||
[[امامخمینی]] مانند برخی [[حکما]] و اندیشمندان<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱۲۳/۱؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۱۲ ـ ۱۱۷؛ فیض کاشانی، اصول المعارف، ۱۹۶ ـ ۲۰۲.</ref> بر این نکته تأکید دارد که دنیا و آخرت از یکدیگر جدا نیستند و میان آن دو، رابطهای تنگاتنگ برقرار است؛ اما این امر به این معنا نیست که آخرت همین عالم دنیاست که به صورت [[بهشت و جهنم|بهشت]] در میآید؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۴/۳ ـ ۲۱۵.</ref> بلکه رابطه این دو، رابطه ظاهر و باطن و ملک و ملکوت است؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref> از اینروست که اعمال و نیاتی که انسان در دنیا دارد، در آخرت صورت مییابد و به شکل نعمت یا عذاب مجسم میشود؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹/۴ و ۴۳۴/۱۲.</ref> {{ببینید|تجسم اعمال}} همچنین دنیا مزرعه آخرت معرفی شدهاست<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.</ref> که استعدادهای انسان در آن تکمیل شده، پرورش مییابد. گاهی انسان استعداد و قوهای ملکوتی دارد که او را به سوی ملکوت میکشاند و گاهی استعداد شیطانی که او را به امور شر میخواند و با اختیار خود، هر یک از آنها را انتخاب میکند؛ بنابراین تا زمانی که انسان در دار دنیا و در این مزرعه است، در حال تکمیل و بهفعلیترساندن استعدادهای خود است. وقتی این بذر از این مزرعه بیرون آمد، تکمیل استعداد تمام شده، راه ترقی به روی او بسته میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۳۲/۱.</ref> | [[امامخمینی]] مانند برخی [[حکما]] و اندیشمندان<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱۲۳/۱؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۱۲ ـ ۱۱۷؛ فیض کاشانی، اصول المعارف، ۱۹۶ ـ ۲۰۲.</ref> بر این نکته تأکید دارد که دنیا و آخرت از یکدیگر جدا نیستند و میان آن دو، رابطهای تنگاتنگ برقرار است؛ اما این امر به این معنا نیست که آخرت همین عالم دنیاست که به صورت [[بهشت و جهنم|بهشت]] در میآید؛<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۴/۳ ـ ۲۱۵.</ref> بلکه رابطه این دو، رابطه [[ظاهر و باطن]] و ملک و ملکوت است؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref> از اینروست که اعمال و نیاتی که انسان در دنیا دارد، در آخرت صورت مییابد و به شکل نعمت یا عذاب مجسم میشود؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹/۴ و ۴۳۴/۱۲.</ref> {{ببینید|تجسم اعمال}} همچنین دنیا مزرعه آخرت معرفی شدهاست<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.</ref> که استعدادهای انسان در آن تکمیل شده، پرورش مییابد. گاهی انسان استعداد و قوهای ملکوتی دارد که او را به سوی ملکوت میکشاند و گاهی استعداد شیطانی که او را به امور شر میخواند و با اختیار خود، هر یک از آنها را انتخاب میکند؛ بنابراین تا زمانی که انسان در دار دنیا و در این مزرعه است، در حال تکمیل و بهفعلیترساندن استعدادهای خود است. وقتی این بذر از این مزرعه بیرون آمد، تکمیل استعداد تمام شده، راه ترقی به روی او بسته میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۳۲/۱.</ref> | ||
به اعتقاد امامخمینی عالم آخرت نمونه این عالم است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱۲۰/۳.</ref> و نشئه آخرت، ظهور همان حقایق دنیا به صورتی قویتر و شدیدتر است. از اینرو انسان با افعال و ملکات خود، در حقیقت همان صور اخروی خویش را میسازد، و این افعال و ملکات در آن عالم، ظهور و بروز مییابد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۵/۳ و ۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref> از جهتی نیز دنیا گذرگاه آخرت است و در حقیقت، همان صراطی است که برای انسانها کشیده شدهاست. اگر کسی بتواند بهسلامت از این صراط عبور کند، به سعادت میرسد و اگر در اینجا دچار لغزش شود، در آنجا هم این لغزش ظهور مییابد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۵/۳ ـ ۲۳۶.</ref> {{ببینید|معاد}} | به اعتقاد امامخمینی عالم آخرت نمونه این عالم است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱۲۰/۳.</ref> و نشئه آخرت، ظهور همان حقایق دنیا به صورتی قویتر و شدیدتر است. از اینرو انسان با افعال و ملکات خود، در حقیقت همان صور اخروی خویش را میسازد، و این افعال و ملکات در آن عالم، ظهور و بروز مییابد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲۱۵/۳ و ۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref> از جهتی نیز دنیا گذرگاه آخرت است و در حقیقت، همان صراطی است که برای انسانها کشیده شدهاست. اگر کسی بتواند بهسلامت از این صراط عبور کند، به [[سعادت و شقاوت|سعادت]] میرسد و اگر در اینجا دچار لغزش شود، در آنجا هم این لغزش ظهور مییابد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۵/۳ ـ ۲۳۶.</ref> {{ببینید|معاد}} | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۸۳: | خط ۸۸: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
حسین صالحی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/429/ دنیا و آخرت]، دانشنامه | |||
* حسین صالحی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/429/ دنیا و آخرت]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۵، ص۴۳۵–۴۴۰. | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] |