Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
در دوره ائمه اهل بیت(ع) بهویژه دوران امامباقر(ع) و امامصادق(ع) فراگیری علوم اسلامی و تشکیل محافل علمی به اوج رسید و بستری برای شکلگیری تشکلی از عالمان دینی پس از عصر غیبت کبری فراهم شد.<ref>(آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۲۴۰ ـ ۲۵۲)</ref> در دوران غیبت، تشکیلات روحانیت گسترش پیدا کرد و در سده چهارم در شهرهای بغداد، نجف، حلب و قم حوزههای علمیه رشد کردند و علمای دین با استفاده از فرصت حکومتهای شیعی توانستند گامهای مؤثری در جهت گسترش اسلام و فرهنگ اهل بیت(ع) بردارند.<ref>(رضوی، نگاهی به کارنامه حوزههای قدیم، ۴۴۱ ـ ۴۴۳)</ref> همچنین حوزه علمیه حلّه از اواسط قرن ششم تا هشتم از معتبرترین و پرکارترین حوزههای علمیه شیعی بود.<ref>(مزینانی، حوزه علمیه حلّه، ۱۵۰)</ref> در دوره صفویه نیز روحانیان با استفاده از فرصت ایجادشده توانستند مذهب شیعه را نشر و گسترش دهند و مدارس علوم دینی را آکنده از طالبان علم کنند<ref>(رضوی، نگاهی به کارنامه حوزههای قدیم، ۴۴۴)</ref> و با مهاجرت عبدالکریم حائری یزدی به قم در آغاز سال ۱۳۰۱ حوزه علمیه رونق دوباره گرفت<ref>(ذاکری، طلوع خورشید، ۴۵ ـ ۴۶)</ref> و سازمان روحانیت انسجام بیشتری یافت. | در دوره ائمه اهل بیت(ع) بهویژه دوران امامباقر(ع) و امامصادق(ع) فراگیری علوم اسلامی و تشکیل محافل علمی به اوج رسید و بستری برای شکلگیری تشکلی از عالمان دینی پس از عصر غیبت کبری فراهم شد.<ref>(آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۲۴۰ ـ ۲۵۲)</ref> در دوران غیبت، تشکیلات روحانیت گسترش پیدا کرد و در سده چهارم در شهرهای بغداد، نجف، حلب و قم حوزههای علمیه رشد کردند و علمای دین با استفاده از فرصت حکومتهای شیعی توانستند گامهای مؤثری در جهت گسترش اسلام و فرهنگ اهل بیت(ع) بردارند.<ref>(رضوی، نگاهی به کارنامه حوزههای قدیم، ۴۴۱ ـ ۴۴۳)</ref> همچنین حوزه علمیه حلّه از اواسط قرن ششم تا هشتم از معتبرترین و پرکارترین حوزههای علمیه شیعی بود.<ref>(مزینانی، حوزه علمیه حلّه، ۱۵۰)</ref> در دوره صفویه نیز روحانیان با استفاده از فرصت ایجادشده توانستند مذهب شیعه را نشر و گسترش دهند و مدارس علوم دینی را آکنده از طالبان علم کنند<ref>(رضوی، نگاهی به کارنامه حوزههای قدیم، ۴۴۴)</ref> و با مهاجرت عبدالکریم حائری یزدی به قم در آغاز سال ۱۳۰۱ حوزه علمیه رونق دوباره گرفت<ref>(ذاکری، طلوع خورشید، ۴۵ ـ ۴۶)</ref> و سازمان روحانیت انسجام بیشتری یافت. | ||
:{{ببینید|حوزههای علمیه|حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه قم}} | :{{ببینید|حوزههای علمیه|حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه قم}} | ||
رضاشاه پهلوی که در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید، در آغاز سلطنت به جهت نفوذ علما آشکارا با آنان مخالفت نمیکرد و حتی خود را متدین و حامی شرع نشان میداد،<ref>(مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۴/۳۸)</ref> پس از رسیدن به سلطنت و استحکام پایههای قدرت خود، در جهت حذف ارزشها، باورهای مذهبی و نابودی روحانیت گام برداشت و از راههای مختلف ازجمله تربیت روحانیِ درباری، تحقیر روحانیت مبارز و متهمکردن آنان به ارتجاع تلاش کرد.(بصیرتمنش، ۱۲۸ ـ ۱۳۱) در این دوره مدارس دینی بسیاری بسته شد<ref>(مهدوی کنی، گذشته، حال، ۶۱)</ref> و عدهای از روحانیان تبعید شدند یا به قتل رسیدند و اعتراضهای آنان سرکوب شد (بصیرتمنش، ۱۳۲؛ بشارتی، ۵۷ سال اسارت، تجزیه و تحلیل دوران پهلوی، ۱/۱۶۹ ـ ۱۷۲ و ۲۵۰) و در نتیجه روحانیان و طلابِ مدارس علوم دینی تعدادشان از حدود ۶ هزار به کمتر از ۸۰۰ تن رسید.<ref>(شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ۳۳)</ref> | رضاشاه پهلوی که در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید، در آغاز سلطنت به جهت نفوذ علما آشکارا با آنان مخالفت نمیکرد و حتی خود را متدین و حامی شرع نشان میداد،<ref>(مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۴/۳۸)</ref> پس از رسیدن به سلطنت و استحکام پایههای قدرت خود، در جهت حذف ارزشها، باورهای مذهبی و نابودی روحانیت گام برداشت و از راههای مختلف ازجمله تربیت روحانیِ درباری، تحقیر روحانیت مبارز و متهمکردن آنان به ارتجاع تلاش کرد.<ref>(بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ...، ۱۲۸ ـ ۱۳۱)</ref> در این دوره مدارس دینی بسیاری بسته شد<ref>(مهدوی کنی، گذشته، حال، ۶۱)</ref> و عدهای از روحانیان تبعید شدند یا به قتل رسیدند و اعتراضهای آنان سرکوب شد<ref>(بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ...، ۱۳۲؛ بشارتی، ۵۷ سال اسارت، تجزیه و تحلیل دوران پهلوی، ۱/۱۶۹ ـ ۱۷۲ و ۲۵۰)</ref> و در نتیجه روحانیان و طلابِ مدارس علوم دینی تعدادشان از حدود ۶ هزار به کمتر از ۸۰۰ تن رسید.<ref>(شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ۳۳)</ref> | ||
امامخمینی با اشاره به اینکه رضاشاه پهلوی مأمور اجرای اهداف استعمار بود و وقتی سر کار آمد، مأمور بود اسلام را بشکند و روحانیت را خرد کند و این دو سد را از سر راه بیگانگان بردارد،<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۷)</ref> خاطرنشان کرده است که وی با محدودیتهای تحمیلشده بر نهاد روحانیت و حوزههای علمیه، باعث تعطیلشدن برخی حوزهها و تخریب و واگذاری برخی از مدارس دینی شد<ref>(امامخمینی، کشف اسرار، ۳۳۲)</ref> و اقدامات رژیم پهلوی درباره خلع لباس روحانیت، طلاب و روحانیان را با مشکلات زیادی روبهرو کرد (بصیرتمنش، ۴۹۱ ـ ۵۰۸) | امامخمینی با اشاره به اینکه رضاشاه پهلوی مأمور اجرای اهداف استعمار بود و وقتی سر کار آمد، مأمور بود اسلام را بشکند و روحانیت را خرد کند و این دو سد را از سر راه بیگانگان بردارد،<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۷)</ref> خاطرنشان کرده است که وی با محدودیتهای تحمیلشده بر نهاد روحانیت و حوزههای علمیه، باعث تعطیلشدن برخی حوزهها و تخریب و واگذاری برخی از مدارس دینی شد<ref>(امامخمینی، کشف اسرار، ۳۳۲)</ref> و اقدامات رژیم پهلوی درباره خلع لباس روحانیت، طلاب و روحانیان را با مشکلات زیادی روبهرو کرد.<ref>(بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ...، ۴۹۱ ـ ۵۰۸)</ref> به نظر ایشان تعطیلکردن مجالس سوگواری اهل بیت(ع) و خطابههای مذهبی به دستور رضاشاه به هدف حذف روحانیت انجام میگرفت.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۸/۷۸؛ ۱۰/۳۰۷ و ۱۶/۱۷۷)</ref> ایشان دلیل دشمنی شدید وی با علما را مخالفت روحانیان با زمامداری و برنامههای دینستیزانه او شمرده است.<ref>(امامخمینی، کشف اسرار، ۹)</ref> | ||
:{{ببینید|رضا پهلوی}} | :{{ببینید|رضا پهلوی}} | ||
رژیم بعثی عراق نیز برای زمینگیرکردن مرجعیت شیعه و تضعیف حوزه نجف با اقداماتی مانند ضمیمهکردن عتبات و مکانهای دینی به اوقاف،<ref>(تبرائیان، احیاگر حوزه نجف، زندگی و زمانه آیتالله العظمی حکیم، ۴۸۷)</ref> ترور و بازداشت روحانیان و بهرهگیری از روحانینمایان و مطرحکردن آنان به عنوان رجال دین و نمایندگان مذهب تشیع<ref>(روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۳ ـ ۵۶۸)</ref> نیز در همین راستا قدم بر میداشت. امامخمینی با ناگوارشمردن اقدامات رژیم بعثی علیه حوزه و مخالفت با آن، حوزهها را به آمادگی و مقاومت فرا خواند.<ref>(امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۰ ـ ۶۱؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۷۹)</ref> | رژیم بعثی عراق نیز برای زمینگیرکردن مرجعیت شیعه و تضعیف حوزه نجف با اقداماتی مانند ضمیمهکردن عتبات و مکانهای دینی به اوقاف،<ref>(تبرائیان، احیاگر حوزه نجف، زندگی و زمانه آیتالله العظمی حکیم، ۴۸۷)</ref> ترور و بازداشت روحانیان و بهرهگیری از روحانینمایان و مطرحکردن آنان به عنوان رجال دین و نمایندگان مذهب تشیع<ref>(روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۳ ـ ۵۶۸)</ref> نیز در همین راستا قدم بر میداشت. امامخمینی با ناگوارشمردن اقدامات رژیم بعثی علیه حوزه و مخالفت با آن، حوزهها را به آمادگی و مقاومت فرا خواند.<ref>(امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۰ ـ ۶۱؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۷۹)</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==وظایف و مسئولیتها== | ==وظایف و مسئولیتها== | ||
کار اصلی روحانیت تعلیم و تربیت مردم و نشاندادن راه صحیح زندگی بر پایه تعالیم الهی است ( | کار اصلی روحانیت تعلیم و تربیت مردم و نشاندادن راه صحیح زندگی بر پایه تعالیم الهی است<ref>(حسینی بهشتی، او به تنهایی، ۳۱۲)</ref> و در این راستا وظایف و مسئولیتهای زیادی مانند تحقیق و پژوهش درباره اسلام و معارف اسلامی، تربیت افراد مجتهد و صاحب نظر و افرادی که صلاحیت مرجعیت در زمینه مسائل اسلامی را داشته باشند و نیز تبلیغ و بیانکردن اسلام برای مردم را بر عهده دارند.<ref>(حسینی بهشتی، او به تنهایی، جاودانه تاریخ، ۷/۱۳۳)</ref> به نظر امامخمینی انسان بر اثر تربیت در مکتب انبیا(ع) و رسیدن به مقام حصول قلب، ولادت ملکوتی پیدا میکند و بر همین اساس تربیت و تعلیم انسانها، پس از انبیا(ع) و اولیای الهی بر عهده عالمان دینی است؛<ref>(امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۰)</ref> از اینرو مسئولیت روحانیت بهویژه در جهان امروز از همه زمانها بیشتر و از همه اقشار سنگینتر است.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۵۸)</ref> ازجمله وظایف مهم روحانیت عبارتاند از: | ||
۱. تربیت عالم و فقیه: شناخت درست دین و معارف دینی مهمترین رسالت روحانیت است. امامخمینی با استناد به آیه ۱۲۲ سوره توبه، نخستین وظیفه روحانیت برای تحقق وظایف خود را «تفقه» در دین دانسته است (تهذیب الاصول، ۳/۶۳۰؛ حدیث جنود، ۱۰۹ و ۲۸۷) | ۱. تربیت عالم و فقیه: شناخت درست دین و معارف دینی مهمترین رسالت روحانیت است. امامخمینی با استناد به آیه ۱۲۲ سوره توبه، نخستین وظیفه روحانیت برای تحقق وظایف خود را «تفقه» در دین دانسته است.<ref>(امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۳۰؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۹ و ۲۸۷)</ref> ایشان امر به تفقه در دین را در این آیه دلیل بر وجوب تفقه شمرده است.<ref>(امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۰۶ ـ ۳۰۷)</ref> ایشان همچنین در موضوع فقه در معنای خاص آن تأکید کرده است آنچه حوزههای علمیه را تا امروز سرپا نگه داشته و باعث شده است مردم همواره آن را پناهگاه خود بدانند و از آن حمایت کنند، فقاهت بوده است؛<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۲ ـ ۱۳)</ref> از اینرو ایشان به روحانیان توصیه میکرد درس بخوانند و فقیه شوند و برای رسیدن به فقاهت جدیت کنند تا بتوانند در سایه آن به اسلام خدمت کنند؛<ref>(امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۴۸)</ref> زیرا حوزههاى فقاهت بوده است که هزار و چند صد سال این اسلام را نگه داشته است و امور سیاسی نباید مانع فقاهت گردد، بلکه حوزههاى فقاهت به همان ترتیب سابق باید ادامه پیدا کند.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۳)</ref> ایشان تأکید داشت که روحانیان در عین استفاده از محاسن روشهای جدید، لازم است در فقه از روش فقه جواهری بهره گیرند.{{ببینید|فقه|اجتهاد}} | ||
۲. تبلیغ دین: تبلیغ دین وظیفه اصلی و ذاتی روحانیت است و روحانیان بر اساس رسالتی که بر دوش دارند، مسئولیت آموزش اسلام به مردم و نشاندادن راه زندگی سالم و سعادتآفرین را بر عهده دارند (حسینی بهشتی، ولایت، رهبری، ۳۱۲) | ۲. تبلیغ دین: تبلیغ دین وظیفه اصلی و ذاتی روحانیت است و روحانیان بر اساس رسالتی که بر دوش دارند، مسئولیت آموزش اسلام به مردم و نشاندادن راه زندگی سالم و سعادتآفرین را بر عهده دارند.<ref>(حسینی بهشتی، ولایت، رهبری، ۳۱۲)</ref> بر همین اساس امامخمینی تحصیل را مقدمه تبلیغ و انذار، و آن را تکلیف روحانیت شمرده است<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۲ ـ ۴۱۴)</ref> و در شرایطی که ترک وظیفه تبلیغ، گمراهشدن مردم را در پی داشته باشد، تبلیغ و هجرت برای تبلیغ را برای روحانیان واجب کفایی دانسته است.<ref>(امامخمینی، استفتائات، ۳/۶۰۹ ـ ۶۱۰)</ref> ایشان به طلاب و روحانیان توصیه میکرد در ضمن تحصیل علم، به فکر تبلیغ اسلام و رساندن آن به مردم هم باشند.<ref>(امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۴۸)</ref> ایشان تکلیف شرعی میداند روحانیانی که تحصیلاتشان پایان یافته و به تدریس و فعالیتهای تبلیغی مشغول نیستند، از حوزه علمیه کوچ کنند و در مناطق مورد نیاز انجام وظیفه کنند<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۴)</ref> و روحانیان وظیفه دارند اسلام را بهدرستی و بدون خرافه به مردم معرفی کنند.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۲۳)</ref> ایشان حتی پیشنهاد کرده است روحانیان حوزه در روزهای تعطیلی برای تبلیغ به مناطق مورد نیاز بروند و حتی در روزهای غیر تعطیل حوزه نیز به نوبت مناطقی را که نیازمند به مبلغاند، اداره کنند؛<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۴)</ref> چنانکه لازم شمرده است روحانیان زبانهای خارجی را فرا بگیرند و برای آگاهکردن مردم و پاسخ به شبههها به مناطق مختلف جهان سفر کنند.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۴)</ref> ایشان به گسترش تبلیغ و استفاده از شیوههای جدید تبلیغ هم اهتمام داشت و معتقد بود روحانیان افزون بر تبلیغ شفاهی و منبر باید از ابزارهای مختلف مانند قلم نیز برای معرفی اسلام و انقلاب اسلامی بهره بگیرند و منتشر کنند.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۷۳)</ref>{{ببینید|تبلیغات|سازمان تبلیغات اسلامی|دفتر تبلیغات اسلامی}} | ||
۳. تربیت نفوس: قرآن بارها تهذیب و تربیت نفوس را به عنوان یکی از دو وظیفه انبیا(ع) معرفی کرده است (بقره، ۱۲۹؛ آل عمران، ۱۶۴؛ جمعه، ۲) و رسول اکرم(ص) هدف بعثت خود را کاملکردن مکارم اخلاق شمرده است (مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۶۸/۳۸۲) | ۳. تربیت نفوس: قرآن بارها تهذیب و تربیت نفوس را به عنوان یکی از دو وظیفه انبیا(ع) معرفی کرده است<ref>(بقره، ۱۲۹؛ آل عمران، ۱۶۴؛ جمعه، ۲)</ref> و رسول اکرم(ص) هدف بعثت خود را کاملکردن مکارم اخلاق شمرده است.<ref>(مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۶۸/۳۸۲)</ref> این است که لازم است روحانیان با سخن و رفتارشان مردم را به اخلاق پاک دعوت کنند، اخلاق جامعه را مهذب کنند و جامعه را از آلودگیها دور کنند و به کمالات اخلاقی بیارایند.<ref>(حسینی بهشتی، جاودانه تاریخ، ۷/۱۳۳ ـ ۱۳۴)</ref> امامخمینی نیز وظیفه اساسی نهاد روحانیت را آدمسازی و تربیت و هدایت انسانها معرفی کرده است<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۸/۹۳ ـ ۹۴)</ref> و با تأکید بر اینکه متکفل این امر پس از انبیا(ع) و اوصیا(ع)، علمای اخلاق و اصحاب ریاضتها و معرفتاند،<ref>(امامخمینی، چهل حدیث، ۳۸۷)</ref> بر آن است که علمای اخلاق مردم را دعوت به مسائل اخلاقى مىکنند و اهل معنویت و عرفان مردم را به خودسازی فرا میخوانند و در تهذیب نفوس مردم نقش دارند.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۳)</ref> | ||
۴. امر به معروف و نهی از منکر: امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین و انجام آن بر همه مسلمانان واجب است؛ ولی روحانیت و عالمان دینی با توجه به وظیفه و رسالتی که بر دوش دارند، مسئولیت بیشتر و وظیفه سنگینتری دارند؛ بر همین اساس امامخمینی روحانیان را موظف میداند از جایگاه «تفقه در دین»، مردم و بهخصوص حاکمان و قدرتمندان را امر به معروف و نهی از منکر کنند (ولایت فقیه، ۱۱۶ ـ ۱۱۸) | ۴. امر به معروف و نهی از منکر: امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین و انجام آن بر همه مسلمانان واجب است؛ ولی روحانیت و عالمان دینی با توجه به وظیفه و رسالتی که بر دوش دارند، مسئولیت بیشتر و وظیفه سنگینتری دارند؛ بر همین اساس امامخمینی روحانیان را موظف میداند از جایگاه «تفقه در دین»، مردم و بهخصوص حاکمان و قدرتمندان را امر به معروف و نهی از منکر کنند.<ref>(امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۱۶ ـ ۱۱۸)</ref> ایشان با استناد به برخی روایات،<ref>(ابنشعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، ۲۳۷)</ref> ضرورت و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر از سوی عالمان دین را یادآور شده است.<ref>(امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۰۷ ـ ۱۰۸)</ref> | ||
۵. قضاوت و حل مشکلات و اختلافات: داوری در اختلافات و حل مسائل قضایی مردم از شئون روحانیت است (مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۷۵) و در طول تاریخ نیز روحانیان عهدهدار این منصب بودهاند (کمپفر، ۱۲۴ ـ ۱۲۵) | ۵. قضاوت و حل مشکلات و اختلافات: داوری در اختلافات و حل مسائل قضایی مردم از شئون روحانیت است<ref>(مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۷۵)</ref> و در طول تاریخ نیز روحانیان عهدهدار این منصب بودهاند.<ref>(کمپفر، سفرنامه کمپفر، ۱۲۴ ـ ۱۲۵)</ref> امامخمینی قضاوت را از واضحات دین و از ضروریات فقه<ref>(امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۷ ـ ۶۸)</ref> و از شئون روحانیت<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۸ ـ ۳۷۹)</ref> به شمار آورده است؛ بر همین اساس ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ضمن ابراز نارضایتی از کمبود قاضی<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵)</ref> و با توجه به نیاز قوه قضاییه به حوزههای علمیه بهخصوص حوزههای قم، مشهد و اصفهان، سفارش کرد به نیازهای نظام اسلامی مانند قضاوت توجه و به تربیت قاضی پرداخته شود.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۲ ـ ۴۱۳؛ ۱۷/۳۷۸ ـ ۳۷۹ و ۱۸/۱۰۱)</ref> | ||
۶. ظلمستیزی: امیرالمؤمنین علی(ع) مبارزه با ستم و حمایت از مظلومان و مبارزه با ظالمان را از وظایف عالمان دین شمرده است (نهج البلاغه، خ۳، ۲۴) و بر این اساس جهاد و فعالیتهای اجتماعی و مبارزه با ظلم از وظایف مهم روحانیت و همواره از ارزشهای حاکم بر حوزههای علمیه بوده است (موحد ابطحی، ۱/۱۹ ـ ۲۰)؛ وظیفهای که محدود به دوره رژیم پهلوی نیست (حسینی بهشتی، جاودانه تاریخ، ۷/۱۳۳)؛ چنانکه اساساً در یک قرن اخیر حوزههای علمیه همواره در خط نخست مبارزه با مستبدان و استعمارگران بودهاند و واکنش سیدحسن مدرس، آقانورالله اصفهانی، آقاجمال اصفهانی، سیدابوالقاسم کاشانی، سیدحسین بروجردی و امامخمینی در برابر رژیم پهلوی از نمونههای شاخص آن به شمار میآیند (صافی گلپایگانی، ۹۱ ـ ۹۴). | ۶. ظلمستیزی: امیرالمؤمنین علی(ع) مبارزه با ستم و حمایت از مظلومان و مبارزه با ظالمان را از وظایف عالمان دین شمرده است (نهج البلاغه، خ۳، ۲۴) و بر این اساس جهاد و فعالیتهای اجتماعی و مبارزه با ظلم از وظایف مهم روحانیت و همواره از ارزشهای حاکم بر حوزههای علمیه بوده است (موحد ابطحی، ۱/۱۹ ـ ۲۰)؛ وظیفهای که محدود به دوره رژیم پهلوی نیست (حسینی بهشتی، جاودانه تاریخ، ۷/۱۳۳)؛ چنانکه اساساً در یک قرن اخیر حوزههای علمیه همواره در خط نخست مبارزه با مستبدان و استعمارگران بودهاند و واکنش سیدحسن مدرس، آقانورالله اصفهانی، آقاجمال اصفهانی، سیدابوالقاسم کاشانی، سیدحسین بروجردی و امامخمینی در برابر رژیم پهلوی از نمونههای شاخص آن به شمار میآیند (صافی گلپایگانی، ۹۱ ـ ۹۴). | ||
امامخمینی نیز علمای اسلام را مؤظف دانسته است با انحصارطلبی و استفادههای نامشروعِ ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده بسیاری، گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگرانِ غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر برند (ولایت فقیه، ۳۷). از نگاه ایشان مبارزه با ظلم از وظایف روحانیت است و آشتیناپذیری روحانیان با ظلم و ظالم شاخصه مهم و مطلوب آنان است (امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۱). ایشان به روحانیان توصیه کرده است در دفاع از ستمدیده و مبارزه با اختلافات طبقاتی از امیرالمؤمنین علی(ع) سرمشق بگیرند (امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۸). ایشان وظیفه ظلمستیزی محدود به عالمان مسلمان نمیدانست و تأکید داشت که روحانیت مسیحی بهویژه پاپ نیز باید ظلمستیز باشد (امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۲ و ۴۰۹). | امامخمینی نیز علمای اسلام را مؤظف دانسته است با انحصارطلبی و استفادههای نامشروعِ ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده بسیاری، گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگرانِ غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر برند (امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷). از نگاه ایشان مبارزه با ظلم از وظایف روحانیت است و آشتیناپذیری روحانیان با ظلم و ظالم شاخصه مهم و مطلوب آنان است (امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۱). ایشان به روحانیان توصیه کرده است در دفاع از ستمدیده و مبارزه با اختلافات طبقاتی از امیرالمؤمنین علی(ع) سرمشق بگیرند (امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۸). ایشان وظیفه ظلمستیزی محدود به عالمان مسلمان نمیدانست و تأکید داشت که روحانیت مسیحی بهویژه پاپ نیز باید ظلمستیز باشد (امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۲ و ۴۰۹). | ||
۷. دخالت در سیاست: حوزههای علمیه و روحانیت علاوه بر خدمات علمی همواره در کنار مردم و انگیزه نیرومندی برای حرکتهای مردمی در برابر فشارهای سیاسی و ظلمهای اجتماعی بودهاند. نمونه بارز آن انقلاب اسلامی ایران است که با هدایت مرجع بزرگی مانند امامخمینی به ثمر رسید (شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ۵۴ ـ ۵۵). امامخمینی سیاست را به معنای وسیع آن، حق و شغل انبیا(ع) میدانست (امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۱) و به پیروی از ورود رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) در مسائل سیاسی و حکومتی، دخالت روحانیت در سیاست را جزو وظایف قطعی آنان میدانست (همان، ۸/۱۸۶ و ۱۳/۴۳۱). ایشان بر این باور بود که بیشتر ابواب فقهی را مسائل سیاسی تشکیل میدهد و روحانیت باید در کنار تکتک مردم در صحنههای مختلف سیاسی حضور فعال داشته باشد (همان، ۱۳/۱۲)؛ از اینرو انقلاب اسلامی با مبارزات سیاسی مستمر روحانیت و رهبری امامخمینی به پیروزی رسید و در سالهای پس از پیروزی نیز با حضور مؤثر و ایستادگی و هدایتِ روحانیت از مشکلات و توطئههای دشمنان داخلی و خارجی به سلامت عبور کرد (← مقاله انقلاب اسلامی ایران). | ۷. دخالت در سیاست: حوزههای علمیه و روحانیت علاوه بر خدمات علمی همواره در کنار مردم و انگیزه نیرومندی برای حرکتهای مردمی در برابر فشارهای سیاسی و ظلمهای اجتماعی بودهاند. نمونه بارز آن انقلاب اسلامی ایران است که با هدایت مرجع بزرگی مانند امامخمینی به ثمر رسید (شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ۵۴ ـ ۵۵). امامخمینی سیاست را به معنای وسیع آن، حق و شغل انبیا(ع) میدانست (امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۱) و به پیروی از ورود رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) در مسائل سیاسی و حکومتی، دخالت روحانیت در سیاست را جزو وظایف قطعی آنان میدانست (همان، ۸/۱۸۶ و ۱۳/۴۳۱). ایشان بر این باور بود که بیشتر ابواب فقهی را مسائل سیاسی تشکیل میدهد و روحانیت باید در کنار تکتک مردم در صحنههای مختلف سیاسی حضور فعال داشته باشد (همان، ۱۳/۱۲)؛ از اینرو انقلاب اسلامی با مبارزات سیاسی مستمر روحانیت و رهبری امامخمینی به پیروزی رسید و در سالهای پس از پیروزی نیز با حضور مؤثر و ایستادگی و هدایتِ روحانیت از مشکلات و توطئههای دشمنان داخلی و خارجی به سلامت عبور کرد (← مقاله انقلاب اسلامی ایران). | ||
امامخمینی با اشاره به اینکه حجت بر روحانیان بهویژه نخبگان آنان تمام است و روحانیت باید از انقلاب اسلامی دفاع کند و مسائل و مشکلات آن را بر دوش بکشد، هشدار داد اگر روحانیان بیتوجه باشند و صحنه را برای دیگران خالی کنند، همان بلایی که بر سر نهضت مشروطه آمد، دامنگیر انقلاب اسلامی نیز خواهد شد (همان، ۱۵/۳۲۷ ـ ۳۲۸). به نظر ایشان روحانیت و علمای اسلام که مبارزات مشروطه را به پیروزی رساندند، پس از پیروزی صحنه را خالی کردند و مخالفان روحانیت با خالیدیدن صحنه از روحانیت، عرصه را پرکردند و انقلاب مشروطه را منحرف ساختند و مصادره کردند (همان) (← مقالههای نهضت مشروطه؛ دین و سیاست). | امامخمینی با اشاره به اینکه حجت بر روحانیان بهویژه نخبگان آنان تمام است و روحانیت باید از انقلاب اسلامی دفاع کند و مسائل و مشکلات آن را بر دوش بکشد، هشدار داد اگر روحانیان بیتوجه باشند و صحنه را برای دیگران خالی کنند، همان بلایی که بر سر نهضت مشروطه آمد، دامنگیر انقلاب اسلامی نیز خواهد شد (همان، ۱۵/۳۲۷ ـ ۳۲۸). به نظر ایشان روحانیت و علمای اسلام که مبارزات مشروطه را به پیروزی رساندند، پس از پیروزی صحنه را خالی کردند و مخالفان روحانیت با خالیدیدن صحنه از روحانیت، عرصه را پرکردند و انقلاب مشروطه را منحرف ساختند و مصادره کردند (همان) (← مقالههای نهضت مشروطه؛ دین و سیاست). | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
==آسیبشناسی== | ==آسیبشناسی== | ||
روحانیت مانند هر نهاد ارزشی دیگر آسیبپذیر است و در صورت مراقبتنکردن از آن به ناتوانی و انحطاط دچار میشود. امامخمینی در آسیبشناسی روحانیت ازجمله در «منشور روحانیت» به نکاتی اشاره کرده و نسبت به ضرورت حراست روحانیت از آسیبها هشدار داده است که مهمترینِ آنها عبارتاند از: | روحانیت مانند هر نهاد ارزشی دیگر آسیبپذیر است و در صورت مراقبتنکردن از آن به ناتوانی و انحطاط دچار میشود. امامخمینی در آسیبشناسی روحانیت ازجمله در «منشور روحانیت» به نکاتی اشاره کرده و نسبت به ضرورت حراست روحانیت از آسیبها هشدار داده است که مهمترینِ آنها عبارتاند از: | ||
۱. دنیاگرایی: امامخمینی دنیاگرایی و دنیادوستی و جاه و مقام را مادر همه بیماریها میدانست (آداب الصلاة، ۴۳) و همگان، بهویژه روحانیت را از افتادن در دام این خصلت شیطانی برحذر میداشت و با هشداردادن به نقشههای اهریمنانه دشمنان برای نابودی اسلام و حوزههای علمیه تأکید میکرد روحانیت تنها در سایه تهذب، آمادگی و نظم میتواند این مشکلات را از سر راه بردارد (امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۱ ـ ۶۲) و از آنجا که ضرر جاهطلبی طلاب و روحانیت به جامعه و دین، تسری پیدا میکند، وجود آن در آنان خطرناکتر از دیگران است (امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۸) و باید آخوندهای درباری که دین را به دنیا میفروشند، از این لباس خارج و از حوزهها طرد و اخراج شوند (ولایت فقیه، ۱۳۷). ایشان با تأکید بر ضرورت و لزوم تهذیب نفس برای طلاب و روحانیت با استناد به حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) (ابنشعبه، ۵۰)، فساد و انحراف یک عالم دینی را موجب انحراف همه عالَم و صدمهخوردن به اسلام و روحانیت میدانست (امامخمینی، جهاد اکبر، ۱۳ ـ ۱۶)؛ همچنین با اشاره به روایتی از امیرالمؤمنین(ع) (کلینی، الکافی، ۱/۴۴)، بر آن بود که بوی تعفن عالمِ منحرف، در جهنم موجب آزار اهل جهنم میشود و این امر از باب تجسم اعمال و سرایت انحراف و عفونت عالِمِ منحرف به جامعه است (امامخمینی، جهاد اکبر، ۱۴ ـ ۱۶) (← مقاله حب دنیا). امامخمینی که از نگاه تاریخی زندگی و معیشت روحانیت را همواره همراه با سادهزیستی و بودجه این گروه با همه خدمات فراوان را از بودجه دیگر اقشار جامعه بهمراتب کمتر شمرده است (کشف اسرار، ۲۰۳ ـ ۲۰۷)، تشریفات را مخالف اسلام و تحصیل علوم دینی میدانست (امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۵ و ۲۰/۲۷۷) و با اشاره به اینکه گسترش تشریفات موجب از میانرفتن محتوا میشود و وقتی ساختمانها و ماشینها و دستگاهها زیاد شود، بنیه فقهی اسلام صدمه میبیند، از مسئله تشریفات در حوزه اظهار نگرانی میکرد و بر آن بود این تشریفات در نهایت شکست روحانیت را در پی خواهد داشت (همان، ۱۹/۴۲). ایشان خروج از منش و رفتار طلبگی را موجب تزلزل مردم و شکست روحانیت میدانست و با اشاره به ضرورت حفاظت از روحانیان برجسته در برابر جریان ترور، به امامان جمعه و محافظان آنان توصیه میکرد مبادا در موقع آمدن امامجمعه به خیابان، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند؛ زیرا اینگونه امور حیثیت و شأن را در جامعه ساقط میکند و اگر مردم ببینند که روحانیان به سوی تشریفات پیش میروند، اعتقاد خود به روحانیت را از دست میدهند (همان، ۱۹/۳۱۸) (← مقاله سادهزیستی). | ۱. دنیاگرایی: امامخمینی دنیاگرایی و دنیادوستی و جاه و مقام را مادر همه بیماریها میدانست (آداب الصلاة، ۴۳) و همگان، بهویژه روحانیت را از افتادن در دام این خصلت شیطانی برحذر میداشت و با هشداردادن به نقشههای اهریمنانه دشمنان برای نابودی اسلام و حوزههای علمیه تأکید میکرد روحانیت تنها در سایه تهذب، آمادگی و نظم میتواند این مشکلات را از سر راه بردارد (امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۱ ـ ۶۲) و از آنجا که ضرر جاهطلبی طلاب و روحانیت به جامعه و دین، تسری پیدا میکند، وجود آن در آنان خطرناکتر از دیگران است (امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۸) و باید آخوندهای درباری که دین را به دنیا میفروشند، از این لباس خارج و از حوزهها طرد و اخراج شوند (امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷). ایشان با تأکید بر ضرورت و لزوم تهذیب نفس برای طلاب و روحانیت با استناد به حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) (ابنشعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، ۵۰)، فساد و انحراف یک عالم دینی را موجب انحراف همه عالَم و صدمهخوردن به اسلام و روحانیت میدانست (امامخمینی، جهاد اکبر، ۱۳ ـ ۱۶)؛ همچنین با اشاره به روایتی از امیرالمؤمنین(ع) (کلینی، الکافی، ۱/۴۴)، بر آن بود که بوی تعفن عالمِ منحرف، در جهنم موجب آزار اهل جهنم میشود و این امر از باب تجسم اعمال و سرایت انحراف و عفونت عالِمِ منحرف به جامعه است (امامخمینی، جهاد اکبر، ۱۴ ـ ۱۶) (← مقاله حب دنیا). امامخمینی که از نگاه تاریخی زندگی و معیشت روحانیت را همواره همراه با سادهزیستی و بودجه این گروه با همه خدمات فراوان را از بودجه دیگر اقشار جامعه بهمراتب کمتر شمرده است (کشف اسرار، ۲۰۳ ـ ۲۰۷)، تشریفات را مخالف اسلام و تحصیل علوم دینی میدانست (امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۵ و ۲۰/۲۷۷) و با اشاره به اینکه گسترش تشریفات موجب از میانرفتن محتوا میشود و وقتی ساختمانها و ماشینها و دستگاهها زیاد شود، بنیه فقهی اسلام صدمه میبیند، از مسئله تشریفات در حوزه اظهار نگرانی میکرد و بر آن بود این تشریفات در نهایت شکست روحانیت را در پی خواهد داشت (همان، ۱۹/۴۲). ایشان خروج از منش و رفتار طلبگی را موجب تزلزل مردم و شکست روحانیت میدانست و با اشاره به ضرورت حفاظت از روحانیان برجسته در برابر جریان ترور، به امامان جمعه و محافظان آنان توصیه میکرد مبادا در موقع آمدن امامجمعه به خیابان، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند؛ زیرا اینگونه امور حیثیت و شأن را در جامعه ساقط میکند و اگر مردم ببینند که روحانیان به سوی تشریفات پیش میروند، اعتقاد خود به روحانیت را از دست میدهند (همان، ۱۹/۳۱۸) (← مقاله سادهزیستی). | ||
۲. بینظمی: از عوامل مهم موفقیت هر فرد و جامعهای نظم است و امیرالمؤمنین علی(ع) در آخرین وصیت خود، فرزندان و هواداران خود را به رعایت نظم در کارها سفارش کرده است (نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۶). امامخمینی به ضرورت و اهمیت نظم در امور اجتماعی (← مقاله حفظ نظام) و نیز نظم روحانیت توجه داشت و روحانیان را به نظم و برنامهریزی برای آینده خود و جامعه سفارش میکرد (امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۱). ایشان خود نیز در زندگی بسیار منظم بود و عبادت، دعا، مطالعه، تدریس، گوشکردن به اخبار، ورزش، ملاقات، انس با خانواده و خوراک و نظافت را به موقع و منظم انجام میداد (← رجایی، ۳/۴، ۶، ۱۰، ۲۷، ۳۳ و ۳۵) (← مقاله اخلاق و سیره امامخمینی). ایشان از سالها پیش بهویژه در دوره زعامت و مرجعیت سیدحسین بروجردی، در اندیشه نظم و ساماندهی بهتر حوزه بود و در همین راستا طرح و برنامهای را پیشنهاد کرد (← مقالههای بروجردی، سیدحسین؛ حوزه علمیه قم) و به کسانی که میگفتند نظم حوزه در بینظمی آن است، انتقاد کرد و یادآور شد اینگونه سخنان موجب میشود روحانیت به بینظمی متهم شود (امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۶) (← مقاله شورای مدیریت حوزه علمیه قم). | ۲. بینظمی: از عوامل مهم موفقیت هر فرد و جامعهای نظم است و امیرالمؤمنین علی(ع) در آخرین وصیت خود، فرزندان و هواداران خود را به رعایت نظم در کارها سفارش کرده است (نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۶). امامخمینی به ضرورت و اهمیت نظم در امور اجتماعی (← مقاله حفظ نظام) و نیز نظم روحانیت توجه داشت و روحانیان را به نظم و برنامهریزی برای آینده خود و جامعه سفارش میکرد (امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۱). ایشان خود نیز در زندگی بسیار منظم بود و عبادت، دعا، مطالعه، تدریس، گوشکردن به اخبار، ورزش، ملاقات، انس با خانواده و خوراک و نظافت را به موقع و منظم انجام میداد (← رجایی، ۳/۴، ۶، ۱۰، ۲۷، ۳۳ و ۳۵) (← مقاله اخلاق و سیره امامخمینی). ایشان از سالها پیش بهویژه در دوره زعامت و مرجعیت سیدحسین بروجردی، در اندیشه نظم و ساماندهی بهتر حوزه بود و در همین راستا طرح و برنامهای را پیشنهاد کرد (← مقالههای بروجردی، سیدحسین؛ حوزه علمیه قم) و به کسانی که میگفتند نظم حوزه در بینظمی آن است، انتقاد کرد و یادآور شد اینگونه سخنان موجب میشود روحانیت به بینظمی متهم شود (امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۶) (← مقاله شورای مدیریت حوزه علمیه قم). | ||
۳. اختلاف: امامخمینی که وحدت را برای همه قشرهای جامعه اسلامی امری ضروری میشمرد (← مقالههای وحدت؛ وحدت حوزه و دانشگاه) به صورت خاص بر این باور بود که اختلاف در میان روحانیان و هتک حرمت یکدیگر بر سر مسائل دنیوی، مایه بدبینی مردم به روحانیت و شکست اسلام میشود (امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۷ ـ ۲۸). ایشان ضمن هشداردادن درباره برخی اختلافها و صفبندیها در حوزههای علمیه، آن را باعث ازدستدادن پایگاه مردمی و آسیبپذیری حوزه میدانست (همان، ۲۵ ـ ۲۷) و با اشاره به اینکه در نهضت مشروطه روحانیان بزرگ نجف و نیز علماى خود ایران و اهل منبر عدهای طرفدار مشروطه و عدهای مخالف آن بودند، آن را نقشه دشمنان میدانست که تأثیر هم کرد و نگذاشت مشروطه آنگونه که علمای بزرگ طرح آن را ریخته بودند، عملى شود و کار را به آنجا رساندند که آنانی که مشروطهخواه بودند، به دست عدهای دیگر کوبیده شدند (امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۱). | ۳. اختلاف: امامخمینی که وحدت را برای همه قشرهای جامعه اسلامی امری ضروری میشمرد (← مقالههای وحدت؛ وحدت حوزه و دانشگاه) به صورت خاص بر این باور بود که اختلاف در میان روحانیان و هتک حرمت یکدیگر بر سر مسائل دنیوی، مایه بدبینی مردم به روحانیت و شکست اسلام میشود (امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۷ ـ ۲۸). ایشان ضمن هشداردادن درباره برخی اختلافها و صفبندیها در حوزههای علمیه، آن را باعث ازدستدادن پایگاه مردمی و آسیبپذیری حوزه میدانست (همان، ۲۵ ـ ۲۷) و با اشاره به اینکه در نهضت مشروطه روحانیان بزرگ نجف و نیز علماى خود ایران و اهل منبر عدهای طرفدار مشروطه و عدهای مخالف آن بودند، آن را نقشه دشمنان میدانست که تأثیر هم کرد و نگذاشت مشروطه آنگونه که علمای بزرگ طرح آن را ریخته بودند، عملى شود و کار را به آنجا رساندند که آنانی که مشروطهخواه بودند، به دست عدهای دیگر کوبیده شدند (امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۱). | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | * انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* بشارتی، علیمحمد، ۵۷ سال اسارت، تجزیه و تحلیل دوران پهلوی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | * بشارتی، علیمحمد، ۵۷ سال اسارت، تجزیه و تحلیل دوران پهلوی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* بصیرتمنش، حمید، علما و رژیم | * بصیرتمنش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سالهای ۱۳۰۵ ـ ۱۳۲۰ش، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | ||
* تبرائیان، صفاءالدین، احیاگر حوزه نجف، زندگی و زمانه آیتالله العظمی حکیم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | * تبرائیان، صفاءالدین، احیاگر حوزه نجف، زندگی و زمانه آیتالله العظمی حکیم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
* تنکابنی، محمد، زندگی دانشمندان، قصص العلماء، تحقیق محمدرضا حاجشریفی خوانساری، قم، حضور، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش. | * تنکابنی، محمد، زندگی دانشمندان، قصص العلماء، تحقیق محمدرضا حاجشریفی خوانساری، قم، حضور، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش. |