|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''عبدالرحیم ربانی شیرازی'''، روحانی مجاهد، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و عضو فقهای شورای نگهبان. | | '''الذاتی لایُعَلَل''' قاعدهای فلسفی به معنای علت جداگانه و مستقل نداشتنِ امر ذاتی. |
| ==زندگینامه و تحصیلات== | | ==مفهومشناسی== |
| عبدالرحیم ربانی شیرازی در ۱۱ فروردین ۱۳۰۱ در شیراز به دنیا آمد.<ref>الهی، ۱۳؛ ربانی شیرازی، یاران امام، پنج.</ref> پدرش حاج محمدهادی معروف به بمانعلی و مادر او معصومه نام داشت.<ref>ربانی شیرازی، زندگینامه، ۲۷۲.</ref> وی تحصیلات خود را در مکتبخانه آغاز کرد و پس از پایان بردن تحصیلات ابتدایی، در دوازدهسالگی به فراگیری [[حوزههای علمیه|علوم دینی]] در مدرسه آقاباباخان شیراز پرداخت.<ref>رجبی، ۲۲۳.</ref> ربانی سطوح میانی فقه و اصول را نزد محمدعلی موحد، عبدالحسین حائری، سیدنورالدین حسینی و بهاءالدین محلاتی گذراند و از [[فلسفه|درس فلسفه]] استادانی چون حسین کربالی، جواد مصلح و محمدعلی حکیم بهره جست؛ سپس در سال ۱۳۲۷ با هدف ادامه تحصیلات حوزوی به [[قم]] هجرت کرد و در درس خارج فقه و اصول [[سیدحسین بروجردی]]، [[سیدمحمد محقق داماد]]، [[سید محمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[عبدالنبی اراکی]] و همچنین در درس فلسفه و [[تفسیر]] سیدمحمدحسین طباطبایی شرکت میکرد؛<ref>ربانی شیرازی، زندگینامه، ۲۷۵؛ صالح، ۳/۲۱۱.</ref> چنانکه به مدت طولانی و هفتهای یک شب، همراه با شاگردان دیگری مانند [[سیدمحمد بهشتی|سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[مرتضی مطهری]]، [[علی قدوسی]] و [[ابراهیم امینی]] در بحث فلسفی اصول دیالکتیکِ [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] شرکت میکرد و کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم دستاورد این جلسات است. او همچنین با [[حسینعلی منتظری]]، [[علی مشکینی]]، [[سیدموسی شبیری زنجانی]]، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]، محسن حرمپناهی و [[ناصر مکارم شیرازی]]، همدرس بودهاست.<ref>ربانی شیرازی، زندگینامه، ۲۷۵.</ref>
| | واژه ذاتی مشترک لفظی است و در معانی بسیاری به کار رفتهاست.<ref>مجتهد خراسانی، رهبر خرد، ۳۶.</ref> ذاتی در اصطلاح [[منطق]]، [[فلسفه]] و [[اصول فقه]] بیشتر به دو معنا به کار میرود: یکی به معنای مقوم ذات و [[ماهیت]] که همان جنس و فصل است و در بحث کلیات خمس مطرح است و دیگری به معنای هر چیزی که لازم انفکاکناپذیر شیء است و ذهن انسان آن را از خود ذات بدون نیاز به ضمیمهشدن چیزی به آن ذات انتزاع میکند، مانند زوجیت چهار و [[امکان ذاتی]] ماهیت<ref>حلی، الجوهر النضید، ۱۵ و ۲۰۸؛ طباطبایی قمی، آراؤنا فی اصول الفقه، ۱/۷۴؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، ۲/۸۸۱؛ قلیزاده، واژهشناسی اصطلاحات اصول فقه، ۱۱۷.</ref> معنای نخست، ذاتیِ باب ایساغوجی و معنای دوم، ذاتیِ باب برهان است.<ref>دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۲۱۰.</ref> ذاتی باب ایساغوجی چیزی است که خارج از شیء نیست، بلکه یا همه شیء است یا جزء مشترک شیء یا جزء مختص شیء؛<ref>حلی، جوهر النضید، ۱۵؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۲۱۰.</ref> اولی را نوع و دومی را جنس و سومی را فصل گویند؛<ref>دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۲۱۰.</ref> اما ذاتی باب [[برهان]] چیزی است که از نفس ذات شیء انتزاع میشود و بر آن حمل میگردد، به طوری که در انتزاع آن جز ذات شیء چیز دیگری دخالت ندارد.<ref>حلی، جوهر النضید، ۲۰۹؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۲۱۰.</ref> معنای قاعده «الذاتی لایعلل» آن است که امر ذاتی به علت خارجی نیازمند نیست و بلکه ذاتی را همان ذات تأمین میکند.<ref>قاضیسعید، شرح توحید الصدوق، ۱/۱۵۸؛ قراملکی، تفسیر امر بین الامرین در اندیشه قاضیسعید، ۶۷.</ref> |
|
| |
|
| تدین، فکر روشن، تقوا، قدرت علمی و دقت نظر ربانی شیرازی در درس، موجب ارتقای جایگاه او نزد بروجردی و تعیین وی به نمایندگی از ایشان برای سفر به شهرهای مختلف و رسیدگی به امور مسلمانان شد.<ref>صالح، ۳/۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ رجبی، ۲۲۴.</ref> وی به درجه اجتهاد رسید و از محمدکاظم شیرازی، سیدعبدالله بلادی و [[آقابزرگ تهرانی]] نیز اجازه نقل روایت گرفت.<ref>صالح، ۳/۲۱۲.</ref> وی در [[قم]] تدریس قسمتی از درسهای سطوح میانی را آغاز کرد؛ اما اشتغال به تدوین کتاب جامع الاحادیث شیعه، به دستور بروجردی، و نیز تصحیح وسائل الشیعه، تصحیح و تعلیق بر بحار الانوار<ref>زریری، ۱/۱۷۸.</ref> و درنهایت شرکت در مبارزات سیاسی و نامنظمشدن برنامهها، وی را از تدریس بازداشت.<ref>رجبی، ۲۲۴.</ref> وی در سال ۱۳۴۱ به کمک همفکران خود بهویژه حسینی بهشتی طرح دوره هفدهساله برای گذراندن علوم اسلامی را ارائه کردند که پایهای برای تأسیس [[مدرسه حقانی|مدرسه حقانی (منتظریه)]] در قم شد.<ref>سرابندی، ۱/۳۷ ـ ۳۸.</ref>
| | [[امامخمینی]] نیز ذاتی را به دو قسم باب برهان و باب ایساغوجی تقسیم کرده و بر این باور است که مراد از ذاتی در این قاعده، ذاتی باب برهان است و آن چیزی است که از ذات شیء جدا نمیشود، اعم از اینکه ذاتی داخل در ذات باشد (ذاتی باب ایساغوجی) یا خارج از ذات و لازم آن باشد.<ref>امام خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۳ ـ ۷۴؛ امام خمینی، الطلب و الارده، ۶۸.</ref> طبق این بیان، ذاتی باب برهان، شامل ذاتی باب ایساغوجی و نیز عرض لازم است؛ زیرا ویژگی مشترک میان ذاتی و عرض لازم در باب ایساغوجی، انفکاکناپذیری از ذات است؛ اما عرض باب برهان، اخص از عرض باب ایساغوجی است؛ زیرا عرض باب ایساغوخی شامل عرض لازم و عرض مفارق میشود؛ اما چون عرض لازم، داخل در ذاتی باب برهان است، تنها عرض مفارق، مشمول عرض باب برهان میشود.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ۶۸ ـ ۶۹؛ اسماعیلی، شرح رساله طلب و اراده امامخمینی، ۳۸۴.</ref> |
| | ==پیشینه== |
| | اندیشمندان از قاعده «الذاتی لایعلل» در کتابهای منطقی، فلسفی و اصولی استفاده و در برخی مسائل به این قاعده استناد کردهاند<ref>دینانی، قواعد فسلفی، ۱/۲۰۹.</ref> و برخی آن را اصلی بنیادین خواندهاند.<ref>مشکات، جستجوی مبانی نظری امکان فقری ملاصدرا در اندیشه محقق دوانی، ۱۹.</ref> این قاعده با تعابیری چون «ذاتی شیء لم یکن معللا»، «ذاتی کل شیء بینالثبوت له»، «الذاتی لایختلف و لایتخلف» به کار رفتهاست. این قاعده در کتابهای منطقی و فلسفی در خصوص اجزای ماهیت یا جنس و فصل مطرح است؛ از اینرو برخی ذاتی در اصطلاح باب ایساغوجی را «ما لایکون معللاّ» تعریف کردهاند؛<ref>انتظام، پیشفرضهای فلسفی در علم اصول، ۱۹۴.</ref> البته از آنجا که حکما در بحث جعل، ذات و ذاتیات و لوازم ذات را غیر مجعول دانستهاند و نیز با توجه به معللنبودن ذاتی، عدم نیاز به علت در ذاتی، اختصاص به ذاتی باب ایساغوجی ندارد و ذاتی باب برهان را نیز شامل میشود.<ref>(سبزواری، شرح المنظومه، ۳/۵۱۸؛ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۳.</ref> بر اساس این بیان، عرضی در صورتی نیازمند علت است که محمول بالضمیمه باشد؛ اما در صورتی که عرضی خارج محمول باشد، که از آن به ذاتی باب برهان نیز تعبیر میشود، نیازمند علت نیست.<ref>انتظام، پیشفرضهای فلسفی در علم اصول، ۱۹۴ ـ ۱۹۵.</ref> امامخمینی نیز از قاعده «الذاتی لایعلل» در آثار خود بهره برده و ضمن بیان مفاد قاعده در مواردی به کاربرد آن نیز اشاره کردهاست.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ۶۸ و ۷۳ ـ ۷۵؛ امام خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۳؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref> |
| | ==مفاد قاعده== |
| | علت، ذات و ذاتیات و لوازم آن را به جعل بسیط ایجاد میکند.<ref>موسوی بجنوردی، خیر و شر، ۴۰.</ref> |
|
| |
|
| ==فعالیتهای سیاسی==
| | {{ببینید|وجود}} |
| نخستین حضور سیاسی ربانی شیرازی، در شیراز و در هجدهسالگی با نصب اعلامیههای حاوی آیات و روایات درباره وجوب [[حجاب و نگاه|حجاب]]، در مقابله با کشف حجاب از سوی [[رضا پهلوی|رضاشاه پهلوی]] بود.<ref>الهی، ۱۷؛ ربانی شیرازی، یاران امام، هشت.</ref> او از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۵ عضو حزب برادران در شیراز بود.<ref>الهی، ۱۴.</ref> سیدنورالدین حسینی شیرازی مؤسس این حزب بود که با هدف حل مشکلات جامعه اسلامی در شیراز به تأسیس این تشکیلات مخفی اقدام کرد. این حزب که نخست «حزب اتحاد حسینی» نام گرفت و بعدها به «حزب برادران نور» و «حزب برادران» شهرت یافت، در سالهای آخر حکومت رضاشاه پهلوی شکل گرفت<ref>وثوقی، ۳۲.</ref> و حوزه فعالیت آن بهویژه پس از سال ۱۳۲۳ به [[تهران]] و برخی شهرهای دیگر گسترش یافت و توانست به مقابله با فعالیت برخی احزاب غیر اسلامی مانند [[حزب توده ایران|حزب توده]] برخیزد.<ref>وثوقی، ۵۸ و ۸۳.</ref>
| |
|
| |
|
| پس از گسترش فعالیت حزب توده در شیراز، از سال ۱۳۲۵ ربانی سرسختانه به مبارزه با این حزب پرداخت.<ref>الهی، ۲۹.</ref> او همچنین در مقابله با فرقههای صوفیه، بابیت، بهائیت و شیخیه در استان فارس و دیگر مناطق، اقدام به راهاندازی جلسات مناظره و گفتگو با سران این فرقهها کرد.<ref>ربانی شیرازی، یاران امام، هشت.</ref> در سال ۱۳۲۶ بر اثر تبلیغات وی بیش از هفتاد تن از بهاییهای سروستان فارس، به [[اسلام]] بازگشتند.<ref>ربانی شیرازی، زندگینامه، ۲۷۴.</ref> اقدامات وی در مبارزه با عوامل بهائی سروستان، منجر به زد و خورد میان مسلمانان و بهائیان در ۲۸ صفر ۱۳۶۷ق/ ۱۳۲۷ش و قتل سرکرده بهائیان و بازداشت ربانی و سی تن از مسلمانان شد. وی و تعدادی دیگر از بازداشتشدگان به اعدام محکوم شدند؛ ولی تلاش و پیگیری علمای شیراز، مانع از اعدام آنان شد.<ref>رجبی، ۲۲۴؛ صالح، ۳/۲۱۲ ـ ۲۱۳.</ref>
| | جعل و نیازمندی به علت در اموری است که ممکنالوجود باشند؛ اما آنچه ثبوت آن ضروری است، نیاز به علت ندارد؛ زیرا ثبوت ذاتی برای ذات ضروری است و امکان ندارد که ذات موجود باشد، ولی ذاتی نباشد؛ البته بینیازی ذاتی از علت، مطلق نیست؛ یعنی اینگونه نیست که ذاتیات و لوازم ذات مطلقاً محتاج به علت و جعل نباشند، بلکه منظور این است که ذاتیات و لوازم ذات به تبع جعل ذات، مجعولاند و نیاز به سببی جدای از علت ندارند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۱/۳۹۸ ـ ۳۹۹.</ref> اینکه ذاتیات ماهیت از علت بینیازند نه به این سبب است که آنها وجوب بالذات یا ممتنع بالذاتاند، بلکه از آنروست که آنها هم در ذهن و هم در خارج عین خود ماهیتاند؛ پس جعل بسیط ماهیت، بعینه جعل آنها نیز است؛ بنابراین نیازمند جعلی خاص نیستند.<ref>عبودیت، حکمت صدرایی به روایت علامه طباطبایی، ۱۴۷.</ref> |
|
| |
|
| پس از درگذشت بروجردی در سال ۱۳۴۰ ربانی اگرچه از شاگردان [[امامخمینی]] نبود، اما با درک خطر توطئه [[رژیم پهلوی]] در ایجاد خلأ قدرت [[مرجعیت]] و با شناخت روحیه و شخصیت امامخمینی در مبارزه، با ایشان همراهی کرد.<ref>الهی، ۴۴ ـ ۴۵؛ ربانی شیرازی، یاران امام، هفده.</ref> وی همچنین در هماهنگی استادان حوزه علمیه قم و تشکیل جلسات سری به منظور تغییر و تحول و اصلاح در برخی مسائل حوزه نقش بسزایی داشت. بهتدریج مصوبات این جلسات، به صورت اساسنامه و برنامه تدوین شد و بعدها این تشکل، «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» نام گرفت.<ref>استادی، ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref> {{ببینید|جامعه مدرسین حوزه علمیه قم}} موقعیت ممتاز علمی و حوزوی ربانی و نیز تلاشها و فداکاریهای او، موجب پذیرش نقش هدایتگری وی در مبارزه گروه قابل توجهی از طلاب و حتی مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم شد.<ref>رجبی، ۲۲۵.</ref>
| | برخی حکما در مقام بیان ماهیت مرکب و اجزای آن، درباره معنای ذاتی به صورت مفصل بحث کردهاند و از لوازم آن، قاعده «ذاتی شیء لم یکن معللا» و قاعده «ذاتی کل شیء بیّنالثبوت له» را استخراج کردهاند. بر این اساس هر حقیقت مرکبی، از اموری تشکیل شده که آن امور، علل قوام آن حقیقتاند. این علل قوام، در ذهن و خارج همواره مقدم بر خود شیءاند؛ اما به لحاظ ذهن تقدم دارند؛ زیرا لازمهاش این است که آن اجزا برای ماهیت بیّنالثبوت باشند و معنای بیّنالثبوتبودنِ چیزی برای یک شیء آن است که انفکاک شیء از آن در ذهن محال است و چیزی که علم به آن پیش از شیء لازم و ضروری است، بیّنالثبوت است؛ اما به لحاظ خارج تقدم دارند؛ زیرا تحقق ماهیت متأخر از تحقق اجزاست و هنگامی که ماهیت تحقق مییابد، لازم است که پیش از آن اجزا تحقق داشته باشند؛ اما چیزی که قبلاً تحقق داشته باشد، به چیز دیگری جهت تحقق، نیاز ندارد و این بینیازی از علت، همان است که در قاعده «ذاتی کل شیء لم یکن معللاً» بیان شدهاست.<ref>فخر رازی، المباحث المشرقیة فی علم الالهیات و الطبیعیات، ۱/۴۴ و ۵۱ ـ ۵۳؛ دینانی، قواعد فلسفه، ۱/۲۱۰ ـ ۲۱۱.</ref> |
|
| |
|
| ارادت ربانی شیرازی به امامخمینی و اعتقاد وی به مبارزات ایشان، مایه حمایت جدی وی از ایشان در مراحل مختلف انقلاب بود.<ref>مرکز اسناد، ۳/۱۰۴ ـ ۱۰۶، ۱۰۹ ـ ۱۱۰، ۱۴۶ و ۱۷۲.</ref> او از زمان رحلت مرجع تقلید وقت؛ بروجردی، در جلسات متعددی که با حضور علما و مدرسان نامدار حوزه علمیه قم تشکیل میشد، با استناد به شیوه مبارزاتی امامخمینی، ایشان را برای مرجعیت پیشنهاد میکرد و برای جلب نظر علما تلاش فراوان میکرد؛ اما نتوانست طرح مرجعیت واحد را عملی کند؛ بنابراین با هدف حفظ و تقویت قدرت متمرکز روحانیت، طرح اتحاد مراجع را ارائه داد.<ref>رجبی، ۲۲۴؛ الهی، ۴۵ ـ ۴۷.</ref>
| | [[امامخمینی]] نیز سرّ نیازنداشتنِ ذاتی به [[علت]] را استغنا از علت میداند و بر این باور است که ملاک نیازمندی به علت، امکان است، همانطور که ملاک استغنا و بینیازی از علت وجوب است؛ پس وجوب و امتناع هر دو بینیاز از علتاند؛ زیرا [[واجبالوجود]] علت در وجود ندارد؛ همانطور که ممتنعالوجود علت برای عدم ندارد؛ پس هر معلولی نسبت به موضوعش یکی از سه حالت را دارد؛ یعنی تحقق آن معلول برای آن موضوع یا امکان دارد یا تحقق آن محمول بر آن موضوع واجب یا آنکه ممتنع است. اگر صورت نخست باشد، نیازمند به علت است؛ یعنی اگر آن موضوع بخواهد به آن محمول متصف شود، باید علتی برای اتصاف داشته باشد؛ بنابراین انسان که وجودش ممکن است، حیوانیت برای او واجب و حجربودن برای او ممتنع است؛ زیرا نسبت میان انسان و وجود، نسبت امکانی است و در وجودیافتن احتیاج به علت دارد، برخلاف حیوانیت و حجریت که در حیوانبودن و حجرنبودن نیازی به علت ندارد.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ۶۸؛ امام خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۴.</ref> |
| | | استناد به قاعده: این قاعده در مباحث فلسفی، اصولی و منطقی کاربردهایی دارد، ازجمله: |
| پس از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی رژیم پهلوی، ربانی از نخستین کسانی بود که همصدا با امامخمینی، علیه سیاستهای رژیم موضعگیری کرد و در مخالفت علما با برگزاری همهپرسی انقلاب سفید نیز فعالانه حضور داشت.<ref>رجبی، ۲۲۴؛ الهی، ۵۰.</ref> پس از بازداشت امامخمینی، ربانی در جمع فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم که در ۸/۷/۱۳۴۲ نامهای به هیئت دولت نوشتند، حضور داشت.<ref>مرکز اسناد، ۳/۱۰۴.</ref> همچنین وی یکی از امضاکنندگان بیانیه انتقاد طلاب حوزه علمیه قم درباره [[تبعید امامخمینی]] به ترکیه و جنایات رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۳ بود.<ref>مرکز اسناد، ۴/۱۳۱.</ref>
| | #'''سعادت و شقاوت:''' برخی از اصولیان در بحث طلب و اراده، کفر کافر و عصیان عاصی را تابع اختیار دانستهاند و اختیار را ناشی از مقدمات اختیار و مقدمات آن را ناشی از شقاوت ذاتی [[کافر]] و عاصی معرفی کردهاند و بر این باورند هنگامی که بحث به ذاتی منتهی شود، دیگر جای پرسش نیست؛ زیرا «الذاتی لایعلل» و [[سعادت]] شخص سعید و شقاوت شخص شقی، ذاتی وجود اوست و خداوند سعید و شقی را آفریدهاست، نه اینکه سعید را سعید و شقی را شقی گردانیده باشد؛ چون ذاتی قابل جعل به جعل مرکب یا جعل بسیط استقلالی نیست، بلکه به تبع جعل ذات مجعول است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۶۸.</ref> امامخمینی با استناد به بعضی آیات [[قرآن کریم]] <ref>عصر، ۱ ـ ۳.</ref> معتقد است، سعادت و شقاوت عرفی و شرعی از لوازم ذاتی انسان نیست؛ چون در غیر این صورت باید نوع انسانی یا سعید محض یا شقی محض باشد، نه اینکه بعضی سعید و بعضی شقی باشند<ref>امام خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۳۳.</ref> و باید همیشه از شخص سعید، فعل نیکو و از شقی فعل قبیح صادر شود و این خلاف آن چیزی است که در خارج محقق است؛<ref>امام خمینی،تنقیح الاصول، ۲۳۳ و ۳/۳۵ ـ ۳۶؛ امام خمینی، انوار الهدایه، ۱/۸۷.</ref> بلکه سعادت و شقاوت اموری وجودیاند که با [[اختیار]] و [[اراده]] انسان حاصل میشوند؛ زیرا مبدأ سعادت، عقاید صحیح و اعمال صالحاند و مبدأ شقاوتْ عقاید باطل و اعمال زشتاند<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ۷۴ ـ ۷۵.</ref> و هر انسانی که در این دنیاست، میتواند خود را از مرتبه نقص، شقاوت و شرک نجات دهد و به مرتبه کمال و سعادت برساند و این منافاتی با روایت «الشقی من شقی فی بطن امه»<ref>صدوق، التوحید، ۳۵۶.</ref> ندارد و معنای حدیث این نیست که سعادت و شقاوت ذاتی است و علت ندارد؛ زیرا سعادت و شقاوت نه جزء ذات و نه لازمه ذاتاند، بلکه سعادت و شقاوت دارای علت ندارد و انسان به اختیار خود آنها را به دست میآورد.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۷۵؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۲۸؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۳۳؛ امام خمینی، انوار الهدایه، ۱/۷۸؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۶۰.</ref> امامخمینی با اشاره به قاعده «الذاتی لایعلل» در ردّ ذاتیبودن سعادت و شقاوت، این اشتباه را ناشی از تفکیکنکردن میان ذاتی باب ایساغوجی و باب برهان و نیز اشتباه در تعیین مصادیق ذاتی در قاعده میداند؛ از اینرو بر اساس [[اصالت وجود]] و لوازم آن، هیچیک از سعادت و شقاوت، ذاتی ماهیت نیستند و اتصاف ماهیت به آنها نیازمند علت است؛<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ۷۵ ـ ۷۷.</ref> همچنانکه موجودات ممکن در اتصاف به وجود نیازمند حیثیت تعلیلیاند و ماهیت در اتصاف به وجود نیازمند به حیثیت تقییدی است؛<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ۷۰؛ امام خمینی، تقریرات، ۱/۲۰۰.</ref> از اینرو ایشان با ارجاع سعادت و شقاوت به وجود، اتصاف ماهیت انسانی به سعادت و شقاوت را معلل به علت میداند و سعادت و شقاوت را اموری اکتسابی میداند که حاصل اعتقاد و اعمال انسان است که با اختیار خود آنها را انجام دادهاست.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ۷۵ ـ ۷۷</ref> {{ببینید|سعادت و شقاوت}} |
| فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی ربانی شیرازی در سالهای متمادی، بازداشت و زندانیشدن چندباره او را در پی داشت.<ref>رجبی، ۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref> وی در آبان ۱۳۴۳ پس از تنظیم قطعنامه اعتراضی در گردهمایی مردم به مناسبت [[دستگیری امامخمینی|بازداشت امامخمینی]] زندانی شد و در سال ۱۳۴۴ آزاد شد؛ چنانکه پس از آزادی، در اعتراض به محاکمه قاتلان حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، موضوع تحصن در بیوت علمای تراز اول [[قم]] را در ۱۱/۳/۱۳۴۴ طراحی کرد. همچنین تلاش برای تشویق علما به اعتصاب و تعطیلی بازار برای فشار به رژیم در اعتراض به ادامه تبعید امامخمینی، موجب شد بار دیگر در ۲ فروردین ۱۳۴۵ بازداشت و به زندان قزل قلعه منتقل شود.<ref>رجبی، ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref> این بازداشت که با بازداشت حسینعلی منتظری و احمد آذری قمی همراه بود، موجب شد گروه زیادی از استادان حوزه علمیه قم در تلگرامی به آنان در فروردین ۱۳۴۵، از بازداشت آنان ابراز نگرانی کنند.<ref>مرکز اسناد، ۳/۱۹۹.</ref> همچنین محاکمه آنان، واکنش جدی علمای شهرهای مختلف را در پی داشت.<ref>مرکز اسناد، ۳/۲۱۸ ـ ۲۲۰.</ref> همراهی و ارتباط ربانی شیرازی با حسینعلی منتظری بسیار جدی بود و نامههای مشترکشان از زندان در موضوعات مربوط به حفظ و اصلاح [[حوزههای علمیه|حوزه علمیه]]، نهضت اسلامی و نیز در دفاع از مبارزات امامخمینی نشانه بارز این پیوند است.<ref>مرکز اسناد، ۲/۱۴۹ ـ ۱۵۳ و ۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref>
| | #'''حرکت جوهری:''' امامخمینی در بحث [[حرکت جوهری]] و بیان چگونگی ربط [[حادث]] به [[قدیم]] و اینکه تجدد، ذاتی هویت طبیعت است، به این قاعده استناد کردهاست؛ زیرا ذاتی دارای علت نیست؛ پس جاعل، متجدد را وجود بخشیدهاست و چنین نیست که متجدد بالذات را متجدد جعل کرده باشد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۳۸۷ ـ ۳۸۸ و ۴۸۳.</ref> {{ببینید|حرکت جوهری|ربط حادث به قدیم}} |
| | | #'''شبهه ابنکمونه:''' به باور امامخمینی با توجه به اینکه در بحث جعل، ذات و ذاتیات و لوازم ذات غیر مجعولاند<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۷۰؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۳۴.</ref> و با توجه به دلیل معللنبودن ذاتی، برخی در اشکال بر شبهه ابنکمونه میان ذاتی و عرضی باب ایساغوجی و باب برهان خلط کردهاند؛ زیرا مقصود ابنکمونه از عرضی در اصطلاح باب ایساغوجی است و مقصود او از دو واجبالوجود لذاته، ذاتی باب برهان است و شیء ذاتی لاینفک، معلل نیست.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۶۹ ـ ۷۰.</ref> {{ببینید|توحید(۱)}} |
| ربانی شیرازی در ۱۶ شهریور ۱۳۴۵ با نوشتن نامهای سرگشاده از زندان خطاب به مراجع بینالمللی و علمای اسلام، تجاوزهای [[رژیم پهلوی]] در پایمالکردن حقوق بشر را افشا کرد و خواستار محکومیت آنان شد. پس از انتشار این نامه در ایران و خارج از کشور، رژیم برای حفظ حیثیت سیاسی خود، ربانی را در ۲۸ مهر ۱۳۴۵ آزاد کرد؛<ref>مرکز اسناد، ۲/۱۵۳ ـ ۱۴۹؛ رجبی، ۲۲۵؛ روحانی، ۱/۹۱۵.</ref> اما او در آبان ۱۳۴۶ بار دیگر به دلیل اعتراض به دو لایحه حمایت از خانواده و تشکیل مجلس مؤسسان، بازداشت و یک سال بعد آزاد شد.<ref>رجبی، ۲۲۵.</ref> ربانی که در صدد بود ارتباط بیشری میان حوزه با اندیشههای امامخمینی برقرار کند، در سال ۱۳۴۷ به همراه [[سیداحمد خمینی]] طرحی را ارائه داد تا با جذب فضلای حوزه به بیت امامخمینی از طریق کمک مالی، پیامها و اعلامیههای ایشان را سریعتر به [[حوزه علمیه قم]] و دیگر شهرها برسانند اما با مخالفت ایشان روبهرو شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۹۱.</ref> این دو در سال ۱۳۴۹ نیز با پرداخت شهریه خصوصی به صد نفر از طلاب، همین طرح را دنبال کردند، اما مخالت صریحتر امامخمینی را به دنبال داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۳۶.</ref> ربانی همچنین در سالهای پس از تبعید امامخمینی، بهویژه پس از آنکه ایشان نظریه حکومت اسلامی را در بهمن ۱۳۴۸ مطرح کرد، تلاش کرد با سازماندهی روحانیان انقلابی و فرستادن آنان به نقاط مختلف کشور، در پرورش کادرهای لازم برای شرکت در یک قیام همگانی بکوشد.<ref>رجبی، ۲۲۴؛ زریری، ۱/۱۷۸.</ref>
| |
| | |
| ربانی شیرازی در ۲۳/۱/۱۳۴۹ در نامهای به [[سیدحمید روحانی]]، بر لزوم طرح موضوع «حکومت اسلامی» در درس خارج فقه امامخمینی تأکید و کتابهای بسیاری از مؤلفان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]، برای مطالعه دراینباره پیشنهاد کرد.<ref>مرکز اسناد، ۲/۱۶۸.</ref> افزون بر این پس از درگذشت مرجع تقلید وقت [[سیدمحسن حکیم]] در خرداد ۱۳۴۹، وی به همراه [[حسینعلی منتظری|منتظری]] اعلامیهای درباره [[مرجعیت امامخمینی|اعلمیت امامخمینی]] نوشتند و مردم را به تقلید از ایشان تشویق کردند.<ref>مرکز اسناد، ۲/۱۷۸.</ref> تلاش وی برای تبلیغ اعلمیت امامخمینی، موجب بازداشت دوباره وی در آذر ۱۳۴۹ گردید که پس از مدتی آزاد شد. او همچنین در پی اعتراض شدید به برگزاری [[جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران|جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی]] و تکثیر و انتشار سخنرانی امامخمینی در شهریور ۱۳۵۰، پیش از برگزاری جشنها بازداشت و پس از ده ماه در تیر ۱۳۵۱ آزاد شد.<ref>رجبی، ۲۲۶؛ ربانی شیرازی، یاران امام، ۲۸۶ ـ ۲۸۷.</ref> امامخمینی در این دوره طی نامهای به سیداحمد خمینی سفارش کرد، به خانواده ربانی رسیدگی شود.<ref>۲/۳۹۵.</ref> وی پس از آزادی، پنهانی به تشکیل کادرهای انقلابی از میان طلاب و جوانان مسلمان اقدام کرد. فعالیتهای فرهنگی ـ سیاسی وی منجر به تشکیل برخی جمعیتها، هیئتها و انجمنهای مختلفی در سراسر کشور شد که یکی از آنها «گروه ابوذر» بود. پایگاه مرکزی این گروه در شهر نهاوند قرار داشت. اعضای این گروه با راهنماییهای ربانی شیرازی، به مبارزه با رژیم پهلوی میپرداختند.<ref>صالح، ۳/۲۱۴.</ref> به دنبال بازداشت برخی از اعضای گروه در شهر قم، ربانی که عضو کادر مرکزی این گروه بود، در ۲۷ تیر ۱۳۵۲ بازداشت و به سه سال اقامت اجباری در چابهار محکوم شد. خارجشدن متوالی وی از محل اقامت اجباری، موجب انتقال او به زندان قصر در ۲۲ مرداد ۱۳۵۲ شد و تا ۲۶/۱۰/۱۳۵۵ به طول انجامید و او در زندان ضمن مقابله فکری با اعضای سازمان مجاهدین خلق و دیگر التقاطیان، به نگارش کتاب حرکت طبیعی از دیدگاه دو مکتب در رد مارکسیسم همت گماشت.<ref>رجبی، ۲۲۶؛ الهی، ۱۵۶؛ زریری، ۱/۱۷۹.</ref>
| |
| | |
| درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶ و تلاش ربانی در برگزاری مجالس یادبود و دعوت از سخنرانان انقلابی، موجب شد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) وی را در ۱۵ آذر ۱۳۵۶، به اتهام تحریک مردم و اخلال در نظم عمومی بازداشت و به کاشمر تبعید کند؛ ولی بیست روز بعد او را به فیروزآباد فارس و سپس به سردشت تبعید کردند. شش ماه بعد هم وی به دلیل ادامه فعالیتهای مبارزاتی میان اهل سنت، به جیرفت تبعید شد.<ref>رجبی، ۲۲۶؛ الهی، ۱۶۰ ـ ۱۶۱.</ref>
| |
| | |
| ربانی شیرازی که در مبارزه با [[رژیم پهلوی]] فردی سرسخت و با استقامت بود، در نامهای به مراجع تقلید در خرداد ۱۳۵۷، از گزارش رادیو بیبیسی درباره نرمش علما و مراجع تقلید در برابر رژیم پهلوی انتقاد کرد و با ذکر پیامدهای آن، خواستار موضعگیری جدی مراجع در این خصوص شد.<ref>مرکز اسناد، ۲/۲۷۸ ـ ۲۸۰.</ref> همچنین او و گروهی دیگر در نامهای به سیدعبدالحسین دستغیب در ۳۰/۴/۱۳۵۷، حمایت قاطع خود از مبارزه با رژیم پهلوی به [[رهبری|رهبری امامخمینی]] را اعلام کردند و درباره هر گونه تفرقه در این راه هشدار دادند.<ref>مرکز اسناد، ۳/۳۲۶ ـ ۳۲۷.</ref> وی در مهر ۱۳۵۷ در حالیکه در تبعید درجیرفت به سر میبرد، در تلگرامی به امامخمینی محاصره بیت ایشان در نجف را محکوم و ارادت خود به ایشان را اعلام کرد و ضمن محکومکردن شدید این عمل، امامخمینی را زعیم اسلام نامید و بیت ایشان را مهبط پیامهای الهی و ارزشهای اسلامی خواند که میلیونها انسان مستضعف و مشتاق اسلام راستین، امید خود را از این بیت میجویند. او هجوم به بیت ایشان را به منزله حمله به ارزشها و هجوم به امید انسانهای مظلوم برشمرد؛ هرچند این تلگرام به دلیل اعتصاب کارمندان مخابرات جیرفت مخابره نشد.<ref>مرکز اسناد، ۲/۳۷۲.</ref>
| |
| | |
| پس از [[هجرت امامخمینی]] به فرانسه، ربانی به همراه گروهی از علمای سرشناس [[حوزه علمیه قم]]، در تلگرامی به والری ژیسکاردستن رئیسجمهور وقت فرانسه، امامخمینی را رهبر عظیمالشأن ملت ۳۵میلیونی مسلمان ایران دانستند و خواستار رفتار احترامآمیز با ایشان شدند.<ref>مرکز اسناد، ۳/۴۷۹.</ref> از اقدامات قابل ذکر ربانی در این دوران، تلگرام وی به سفارت امریکا در آبان ۱۳۵۷ بود. وی در این تلگرام، با یادآوری شکست این کشور در ویتنام و کامبوج، رئیسجمهور وقت این کشور، جیمی کارتر را به عبرتگیری از آن دو شکست فراخواند و ضمن اعتراض به پشتیبانی امریکا از [[رژیم پهلوی]]، خواسته ملت ایران در برابر رژیم پهلوی را بر حق شمرد.<ref>مرکز اسناد، ۲/۴۴۶.</ref>
| |
| | |
| ربانی شیرازی در ۱۱ آذر ۱۳۵۷ نیز در نامهای به غلامرضا ازهاری نخستوزیر وقت، ضمن غیر قانونی شمردن اقدامات دولت نظامی، شعار رژیم پهلوی در حمایت از دین و مراجع را فریبی شکستخورده دانست و با استیضاح نخستوزیر، خواستار پاسخگویی وی به سؤالات مطرحشده در نامه شد.<ref>مرکز اسناد، ۲/۴۸۰ ـ ۴۸۴.</ref> کشتارهای رژیم در شهرهای مختلف که در ماه رمضان (مرداد ۱۳۵۷) و محرم (آذر ۱۳۵۷) به اوج رسید، واکنش گروهی از استادان و فضلای حوزه علمیه قم و صدور اعلامیه در محکومیت این کشتارها را در پی داشت و ربانی شیرازی هم ازجمله امضاکنندگان این اعلامیهها بود.<ref>مرکز اسناد، ۳/۳۲۹ ـ ۳۳۱ و ۴۵۹ ـ ۴۶۲.</ref> او همچنین در دی ۱۳۵۷ در پیام مفصلی از زندان تهران، امامخمینی را موسای زمان خواند که در برابر رژیم فرعونی به مبارزه برحق برخاسته و آنان را وامانده کردهاست.<ref>مرکز اسناد، ۲/۵۴۷.</ref> از نگاه وی، امامخمینی تنها شخصیتی بود که در آن زمان میتوانست اسلام را زنده کند و مورد توجه طیفهای مختلف فکری قرار داشت.<ref>ربانی شیرازی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۳۱ ـ ۱۳۲.</ref> با قطعیشدن بازگشت امامخمینی به ایران، ربانی شیرازی در کمیته استقبال از امامخمینی حضور یافت و پس از ورود ایشان، مسئولیت بخشی از اداره امور مدرسه علوی را به عهده گرفت.<ref>ربانی شیرازی، زندگینامه، ۲۷۸.</ref>
| |
| == درگذشت ==
| |
| سرانجام عبدالرحیم ربانی شیرازی در ۱۷ اسفند ۱۳۶۰ و در سن ۵۹سالگی در حالیکه از شیراز برای شرکت در جلسه شورای نگهبان عازم تهران بود، در محدوده شهر دلیجان، در سانحه رانندگی، مجروح و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت. پیکر او پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز به امامت [[سید محمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، در مسجد بالاسر حرم [[حضرت فاطمه معصومه(س)|فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>رجبی، ۲۲۷.</ref> [[امامخمینی]] در پیامی این حادثه را به ملت ایران و مردم فارس تسلیت گفت. ایشان یادآور شد در طول تاریخ، مدعیان فضیلت، مجاهدت، شجاعت و تعهد به حق و دین بسیار بوده و هستند؛ اما صاحبان فضایل و مجاهده و تعهد به حق و حقیقت در اقلیتاند و تنها در شرایط سختی، گرفتاری و حقگویی در برابر قدرتهای شیطانی است که مدعیان لافزن از متعهدان بیسروصدا و خالصان فداکار از مغشوشان ریاکار باز شناخته میشوند. ایشان تصریح کرد ربانی شیرازی از این اقلیت بود که ملت از برکات وجودش محروم شد. ایشان با وصف ربانی شیرازی به «روحانی مجاهد» و «سعید ارزشمند»، به زندگانی شرافتمندانه ربانی، پیش و پس از انقلاب اشاره کرد که در برابر باطل ایستاد و از خود نرمش نشان نداد؛ چنانکه در حبسها، زجرها و ناملایمات نیز با قامت راستِ انسانهای متعهد ایستادگی کرد و تسلیم نشد. امامخمینی با طلب رحمت برای او، افزود وی با روحی ملایم در برابر دوستان و مؤمنان، و مقاوم در برابر دشمنان خلق، به لقاءاللَّه پیوست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۸۶.</ref> ایشان چند روز بعد نیز در پاسخ به پیام تسلیت سیدشهابالدین مرعشی نجفی، رحلت ربانی را ضایعه ناگوار نامید و از خدای تعالی علوّ درجه برای وی و صبر و اجر برای بازماندگان درخواست کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۱۰۲.</ref>
| |
| ==آثار==
| |
| از ربانی شیرازی آثار علمی چندی ماندهاست ازجمله تصحیح و تعلیقه بیش از ۱۷ جلد از کتاب وسائل الشیعه، تصحیح چهل جلد از کتاب بحار الانوار و تعلیقه بر آن به کمک [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و نگارش کتابهای قضاء الحق فی ترجمة الصدوق، سلاسل الصوفیه در نقد افکار و عقاید صوفیه و ریشههای پیدایش آن و جزوههایی در موضوع فقه و اصول.<ref>رجبی، ۲۲۷؛ صالح، ۳/۲۱۲.</ref>
| |
| == فعالیتها و مسئولیتها ==
| |
| پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، وی به خواست [[امامخمینی]] در مرداد ۱۳۵۸، برای حل مشکلات و درگیریهای داخلی کردستان و آذربایجان به آن مناطق رفت و ضمن حل مشکلات مردم، توطئههای دشمنان را خنثی کرد.<ref>همان، ۲۸۱.</ref> وی در خرداد ۱۳۵۸ به نمایندگی مردم استان فارس، به [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] راه یافت.<ref>رجبی، ۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref> امامخمینی در ۲۳ آذر ۱۳۵۸ او را مسئول رسیدگی به مشکلات عشایری فارس<ref> امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۳۰.</ref> و در اسفند ۱۳۵۸ عضو فقهای [[شورای نگهبان]] کرد.<ref>صالح، ۳/۲۱۵.</ref> پس از تشکیل [[مجلس شورای اسلامی]] در خرداد ۱۳۵۹ و عدم تأیید اعتبارنامه خسرو قشقایی که از شهر اقلید راهی مجلس شده بود و شورش مسلحانه برخی عوامل و طرفداران وی،<ref>مهدوی، ۲۰۵ ـ ۲۰۶.</ref> امامخمینی در ۱۰/۷/۱۳۵۹ ربانی را مأمور کرد به نمایندگی از سوی ایشان، به مشکلات و اختلافات موجود در استان فارس رسیدگی کند و در حفظ همبستگی و وحدت اهالی منطقه بکوشد.<ref>۱۳/۲۵۳؛ زریری، ۱/۱۷۹.</ref>
| |
| | |
| ==ترور نافرجام توسط گروه فرقان==
| |
| به دنبال سوء قصد [[گروه فرقان]] به ربانی شیرازی در ۹/۱/۱۳۶۰ در شیراز و زخمیشدن وی،<ref>رجبی، ۲۲۷.</ref> امامخمینی در پیامی برخورد با [[روحانیت|روحانیان]] متعهد را برنامه منحرفان و هدف آنان را خارجکردن جمع کاردان و متعهد از صحنه دانست. ایشان ضمن اینکه نجات ربانی شیرازی از سوء قصد را شکر گفت و برای بازیابی سریع سلامت وی و ادامه خدمت او به اسلام و ایران دعا کرد، وی را روحانی آگاه نامید و تأکید کرد ترور اشخاص نمیتواند آنان را مأیوس و راه را برای بدخواهان به [[اسلام]] و [[ایران|کشور]] باز کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۴۱.</ref> ربانی شیرازی در ۱۴/۱/۱۳۶۰ در پاسخ به پیام ایشان از ابراز لطف ایشان تشکر و اظهار امیدواری کرد پس از بازیابی سلامت، به محضر ایشان برسد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۴۱.</ref> | |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
|
| |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| {{منابع}} | | {{منابع|۲}} |
| * آقایی جیرهنده، عباس و رضا بسطامی، مجلس شورای اسلامی، دوره دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | | *قرآن کریم. |
| * اطلاعات، روزنامه، ویژهنامه یادبود قیام خونین ۱۵ خرداد، ۱۹/۴/۱۳۶۴ش. | | *آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. |
| * امامخمینی، سیدروح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | | *اسماعیلی، محمد علی، شرح رساله طلب و اراده امامخمینی، قم، نشر المصطفی، چاپ اول، ۱۳۹۶ش. |
| * پیام انقلاب، مجله، شماره ۷۸، ۱۳۶۱ش. | | *امامخمینی، سیدروحالله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. |
| * جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۷/۴/۱۳۶۵ش. | | *امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. |
| * دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، قم، ۱۳۷۹ش. | | *امامخمینی، سیدروحالله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. |
| * ربانی املشی، محمدمهدی، مصاحبه، چاپشده در کتاب تشکل فراگیر، تدوین عبدالله جاسبی، تهران، مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش. | | *امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. |
| * همو، یاران امام به روایت اسناد ساواک آیتالله حاجشیخمهدی ربانی املشی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | | *امامخمینی، سیدروحالله، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم ... چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش. |
| * طاهری خرمآبادی، سیدحسن، خاطرات آیتالله سیدحسن خرمآبادی، به کوشش محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | | *انتظام، محمد، پیشفرضهای فلسفی در علم اصول، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. |
| * محبوبی، مجید، محمدمهدی ربانی املشی، چاپشده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | | *حلی، علامه، حسنبنیوسف، الجوهر النضید، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش. |
| * محمدی ریشهری، محمد، خاطرات سیاسی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش. | | *دینانی ابراهیمی، غلامحسین، قواعد فلسفی، تهران، نشر پژوهشگاه علوم انسانی، چاپ سوم، ۱۳۸۰. |
| * مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش. | | *سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسنزاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹ ـ ۱۳۷۹ش. |
| * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | | *سجادی، سیدجعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش. |
| * هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | | *صدوق، محمدبنعلی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق. |
| | | *طباطبایی قمی، سیدتقی، آراؤنا فی اصول الفقه، قم، محلاتی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. |
| | *عبودیت، عبدالرسول، حکمت صدرایی به روایت علامه طباطبایی، مبحث ماهیت، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش. |
| | *فخر رازی، محمدبنعمر، المباحث المشرقیة فی علم الالهیات و الطبیعیات، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق. |
| | *قاضیسعید قمی، محمدبنمحمد، شرح توحید الصدوق، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق. |
| | *قراملکی، محمدحسین، تفسیر امر بین الامرین در اندیشه قاضیسعید، مجله کلام اسلامی، شماره ۹۳، ۱۳۹۴ش. |
| | *قلیزاده، احمد، واژهشناسی اصطلاحات اصول فقه، تهران، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. *مجتهد خراسانی، محمود، رهبر خرد، تهران، کتاب فروشی خیام، چاپ ششم، ۱۳۶۱ش. |
| | *مشکات، محمد، جستجوی مبانی نظری امکان فقری ملاصدرا در اندیشه محقق دوانی، مجله تاریخ فلسفه، شماره ۱۱، ۱۳۹۱ش. *ملاصدرا، محمدبن ابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م؛ |
| | *موسوی بجنوردی، سید محمد، خیر و شر، مجله جستارهای فلسفی، شماره ۲، ۱۳۸۳ش. |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
| | ==پیوند به بیرون== |
| | باقر صاحبی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/506/ الذاتی لایعلل]، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۰۶–۵۰۹. |
|
| |
|
| ==پیوند به بیرون==
| | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] |
| زهره رضایی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/541/ محمدمهدی ربانی املشی]، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۴۱–۵۴۸.
| | [[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه]] |
| | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] |