۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تهذیب نفس'''، پیراستن [[نفس]] از صفات ناپسند و آراستن به | '''تهذیب نفس'''، پیراستن [[نفس]] از صفات ناپسند و آراستن به فضایل. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
«تهذیب» به معنای پاکیزهکردن، پیراستن، اصلاحکردن و پاککردن [[اخلاق]] از معایب است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۸۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۲۸۵</ref> تهذیب نفس که از آن به تهذیب اخلاق هم تعبیر میکنند،<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۴</ref> در اصطلاح اخلاقی پاککردن نفس از رذایل و زدودن اخلاق ناپسند از آن و آراستن نفس به صفات نیکوست.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۱۰۸</ref> در اصطلاح عرفانی به معنای نیکوکردن ادب، خُلق، عمل، [[علم]]<ref>کاشانی، شرح منازل، ۳۰۷</ref> و تبدیل اخلاق ناپسند به پسندیده یا جداشدن از [[نفس اماره]] و [[شیطان]]<ref>بقلی شیرازی، مشرب الارواح، ۳۳</ref> است. تهذیب اخلاق به معنای پالایش و پاککردن اخلاق است از آنچه شایسته آن نیست.<ref>جیلی، الاسفار، ۹۵</ref> امامخمینی تهذیب نفس را خروج | «تهذیب» به معنای پاکیزهکردن، پیراستن، اصلاحکردن و پاککردن [[اخلاق]] از معایب است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۸۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۲۸۵</ref> تهذیب نفس که از آن به تهذیب اخلاق هم تعبیر میکنند،<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۴</ref> در اصطلاح اخلاقی پاککردن نفس از رذایل و زدودن اخلاق ناپسند از آن و آراستن نفس به صفات نیکوست.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۱۰۸</ref> در اصطلاح [[عرفان|عرفانی]] به معنای نیکوکردن ادب، خُلق، عمل، [[علم]]<ref>کاشانی، شرح منازل، ۳۰۷</ref> و تبدیل اخلاق ناپسند به پسندیده یا جداشدن از [[نفس اماره]] و [[شیطان]]<ref>بقلی شیرازی، مشرب الارواح، ۳۳</ref> است. تهذیب اخلاق به معنای پالایش و پاککردن اخلاق است از آنچه شایسته آن نیست.<ref>جیلی، الاسفار، ۹۵</ref> [[امامخمینی]] تهذیب نفس را خروج انسان از سلطه ابلیس و حکومت [[شیطان]] میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۶۸</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
واژگان مرتبط با تهذیب نفس، | واژگان مرتبط با تهذیب نفس، تزکیه، تطهیر و [[ریاضت]] است. اصل ماده «تزکیه» به معنای کنارزدن نادرستیها از امور درست است و فرق آن با تهذیب در این است که تهذیب ناظر به حاصلشدن صلاح و خلوص است؛ اما تزکیه به جهت خارجکردن و کنارگذاشتن آنچه باید کنار گذاشته شود، نظر دارد<ref>مصطفوی، التحقیق، ۴/۳۳۷</ref> و به معنای پاککردن نفس از رذایل قوا و علاقه شدید به دنیاست.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۹۰</ref> «تطهیر» دستیابی به طهارت به معنای پاکی و پاکیزگی باطن و ظاهر است<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۳/۴۶</ref> و فرق آن با تهذیب در آن است که تهذیب افزون بر زدودن ناپاکیها، اصلاح خلق و عمل را هم به دنبال دارد.<ref>کاشانی، شرح منازل، ۳۰۷</ref> برخی تزکیه را مبالغه در تطهیر<ref>طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۲/۸۲؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۳۷۱</ref> و تطهیر را بیرونراندن آلودگیها و پاککردن شیء میدانند تا آماده رشد و نمو شود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۹/۳۷۷</ref> «ریاضت» تمرین نفس بر قبول صدق است<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۶</ref> و فرق آن با تهذیب در آن است که تهذیب راهی از راههای ریاضت است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۳</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
یکی از مبانی اصلی در اصول اخلاق و وادی [[سیر و سلوک]]، مسئله تهذیب و طهارت نفس است که از دیرباز در [[ادیان الهی]] مطرح بوده است و به روشهای مختلفی چون [[رهبانیت]]، | یکی از مبانی اصلی در اصول اخلاق و وادی [[سیر و سلوک]]، مسئله تهذیب و طهارت نفس است که از دیرباز در [[ادیان الهی]] مطرح بوده است و به روشهای مختلفی چون [[رهبانیت]]، خلوتنشینی، [[نیایش]] و [[مراقبه]] ظهور کرده است<ref>← رسولزاده و باغبانی، شناخت مسیحیت، ۳۹۰–۳۹۲</ref> و در آن بر طهارت نفس از طریق [[توبه]] و ندامت و پشیمانی تأکید ورزیدهاند.<ref>هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۲۶۸</ref> در مکتبهای فلسفی و اخلاقی یونان نیز به مسئله تهذیب و خودسازی نفس به عنوان یک رویکرد مهم علمی و عملی توجه کردهاند.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۲/۵۷۹</ref> این مسئله در ادیان غیر الهی، مانند بودیسم نیز و به عنوان یک مفهوم اخلاقی مورد توجه واقع شده است<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۹۷</ref>؛ چنانکه برهماییان به تزکیه نفس اهتمام میورزیدند و مدت عمر خویش را به چهار مرحله تقسیم کرده و یکی از مراحل آن را به ترک لذتهای مادی و دنیوی و پناهبردن به خلوت برای تزکیه نفس اختصاص داده بودند.<ref>بیرونی، تحقیق ما للهند، ۴۱۲–۴۱۳؛ ← طباطبایی، المیزان، ۶/۱۸۲</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[قرآن کریم]] به تزکیه نفس توجه ویژه داشته<ref>آل عمران، ۱۶۴</ref> و از آن به عنوان فلسفه [[ | [[قرآن کریم]] به تزکیه نفس توجه ویژه داشته<ref>آل عمران، ۱۶۴</ref> و از آن به عنوان فلسفه بعثت [[پیامبران(ع)|انبیا(ع)]] یاد کرده است<ref>جمعه، ۲</ref> و با بیشترین تعداد سوگند در [[سوره شمس]] که در سوره دیگری از قرآن وجود ندارد،<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷/۵۳</ref> به عظمت و اهمیت مطلب توجه داده است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷/۶۲–۶۳</ref>؛ همچنین آیات متعددی در زمینهها و ابعاد مختلف تزکیه، مانند اسباب تزکیه،<ref>نساء، ۴۹؛ نور، ۲۱</ref> موانع تزکیه<ref>بقره، ۱۷۴؛ آل عمران، ۷۷</ref> و آثار تزکیه<ref>شمس، ۹؛ اعلی، ۱۴</ref> وارد شده است. مفسران تزکیه نفس را به معنای تطهیر و تهذیب نفس تفسیرکردهاند.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۴۲۴؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۴/۲۵۸</ref> در روایات نیز بر اهمیت تزکیه و تهذیب نفس تأکید شده<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۶۵۱</ref> و [[جهاد با نفس]] برترین و بزرگترین [[جهاد]] شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۲؛ صدوق، معانی الاخبار، ۱۶۰؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۳۸</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
در اهمیت این مسئله رسایل و کتابهایی نوشته شده است. ازجمله نخستین آنها، رساله | در اهمیت این مسئله رسایل و کتابهایی نوشته شده است. ازجمله نخستین آنها، رساله یحییبنعدی از شاگردان [[فارابی]] است. بعدها عالمان اخلاق در کتابهای خود بابی به آن اختصاص دادهاند؛ مانند تهذیب الاخلاق [[ابنمسکویه]]، احیاء علوم الدین [[غزالی]]، اخلاق ناصری [[خواجهنصیرالدین طوسی]] و جامع السعادات [[ملامهدی نراقی]]. در عرفان عملی نیز از نخستین کسانی که مستقل به این بحث پرداخته، [[خواجهعبدالله انصاری]] است. وی این مقام را پس از مقام [[اخلاص]] و پیش از مقام [[استقامت]] بررسی کرده است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۲–۶۴</ref> همچنین در [[رساله صد میدان]]، تهذیب را در میدان دهم و پس از میدان [[ریاضت]] و پیش از میدان [[محاسبه]] ذکر کرده است.<ref>انصاری، مجموعه رسائل، ۱/۲۶۵</ref> در کتابهای اخلاقی، علم تهذیب اخلاق، قسم اول حکمت عملی است<ref>خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۹</ref> که از تعدیل قوای غضبیه و شهویه به کمک نفس ناطقه بحث میکند.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق، ۱۰۷–۱۱۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۶۱–۶۸</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] به مسئله تهذیب نفس توجهی ویژه کرده و در موارد متعددی به این مسئله پرداخته است؛ چنانکه درسخواندنی را که همراه با تهذیب و دورکردن زشتیها از درون نباشد، دارای زیانهای فراوان دنیوی و اخروی و سبب گسترش حجاب | [[امامخمینی]] به مسئله تهذیب نفس توجهی ویژه کرده و در موارد متعددی به این مسئله پرداخته است؛ چنانکه درسخواندنی را که همراه با تهذیب و دورکردن زشتیها از درون نباشد، دارای زیانهای فراوان دنیوی و اخروی و سبب گسترش حجاب علم بر [[قلب]] میداند<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۱۸</ref> و بر این باور است حتی علم توحید نیز اگر با صفای نفس همراه نباشد، وبال انسان و سبب انحراف [[جامعه]] خواهد بود.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۱۹–۲۰</ref> ایشان در باب اهمیت و ضرورت تهذیب نفس تأکید کرده است تهذیب نفس، مقصد نهایی [[پیامبران(ع)|انبیا]] و اولیای الهی بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۳۱</ref> و تکامل انسان بدون تهذیب نفس محقق نمیشود و انسان به مقام انسانیت نمیرسد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۶۷</ref> ایشان تأکید ویژهای بر ضرورت تهذیب نفس برای [[روحانیان]] و [[طلاب]]، بهویژه در جوانی دارد و ازجمله خطاب به طلاب [[نجف]] که در جوار [[مرقد امیرالمؤمنین علی(ع)]] اشتغال به تحصیل داشتند، بر بهرهجستن از این نعمت و الگوگرفتن از [[حضرت علی(ع)|حضرت(ع)]] داشته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷–۴۱</ref> ایشان در آثار اخلاقی و عرفانی خود به حقیقت، آثار، عوامل و موانع تهذیب نفس پرداخته است. | ||
== حقیقت تهذیب نفس == | == حقیقت تهذیب نفس == | ||
حقیقت تهذیب نفس در نگاه علمای اخلاق و عرفان، | حقیقت تهذیب نفس در نگاه علمای اخلاق و عرفان، تزکیه و زدودن رذایل از چهره جان و تحلیه و آراستن [[نفس]] به فضایل اخلاقی است.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۱۸۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۶۹</ref> بر این اساس، موضوع علم تهذیب نفس، انسان است؛ از اینرو در مبادی این علم پس از شناخت نفس و اثبات آن، از غایت و کمال نفس و به همین مناسبت، از [[قوای نفسانی]] سخن میگویند<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق، ۹۶</ref> و هر یک از قوای نفسانی افراط و تفریط دارند که حد وسط و اعتدال آنها تهذیب آن قوه نامیده میشود.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق، ۱۰۹–۱۱۰</ref> از دیدگاه علمای اخلاق، رذایل اخلاقی با تجاوز از حد اعتدال به سمت افراط یا تفریط حاصل میشوند و فضایل حد وسط و رذایل دو طرف این حد وسط هستند که بیشمار و نامتناهیاند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۹۹–۱۰۰؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۵۲–۵۳</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
از سوی دیگر، دیگر دیگر | از سوی دیگر، دیگر دیگر [[عارفان]]، حقیقت تهذیب را زدودن [[حجب|حجابهای]] گوناگون بیرونی و درونی میدانند<ref>فرغانی، مشارق الدراری، ۳۹۲</ref> و بر این باورند این پیرایش ظاهری و باطنی برای انسان در مراحل مختلف و بهتدریج تحقق مییابد.<ref>ابنعجیبه، البحر المدید، ۱/۴۹۱</ref> تهذیب در [[عرفان]] نتیجه مجاهدت و [[ریاضت]] است<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۲۵۳</ref> و فرد مهذب به علم لدنّی دست مییابد و از عالم جسمانیات بالاتر میرود و به عالم ملکوت میرسد.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۵/۷۲۸</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] حقیقت تهذیب را مهارکردن نفس<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳–۴</ref> و دلکندن از غیر [[خداوند]] و توجه به او<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۹۳</ref> و همچنین ریاضتکشیدن برای خروج از سلطنت و حکومت [[شیطان]] از مملکت جان آدمی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۸</ref> میداند و بر این باور است تهذیب نفس، نوعی تطهیر [[قلب]] از آلودگیهای باطنی و اخلاقی،<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۷–۳۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۴</ref> تقویت | [[امامخمینی]] حقیقت تهذیب را مهارکردن نفس<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳–۴</ref> و دلکندن از غیر [[خداوند]] و توجه به او<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۹۳</ref> و همچنین ریاضتکشیدن برای خروج از سلطنت و حکومت [[شیطان]] از مملکت جان آدمی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۸</ref> میداند و بر این باور است تهذیب نفس، نوعی تطهیر [[قلب]] از آلودگیهای باطنی و اخلاقی،<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۷–۳۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۴</ref> تقویت قوای روحانی، ایجاد [[تقوا]] در خود و آراستن آن به فضایل اخلاقی و رفتاری<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳–۴</ref> است. به باور ایشان، تهذیب در واقع عمل طبق آموزههای [[دین]] و احکام شریعت الهی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۶۲</ref> | ||
== اهمیت و نقش جهاد نفس == | == اهمیت و نقش جهاد نفس == | ||
در تهذیب نفس، برای رسیدن به مطلوب، به ریاضت و مجاهده با نفس و مداومت در آن نیاز است.<ref>نجمالدین رازی، منارات السائرین الی حضرة الله، ۱۳۲</ref> در [[روایات]]، از جهاد با نفس به | در تهذیب نفس، برای رسیدن به مطلوب، به ریاضت و مجاهده با نفس و مداومت در آن نیاز است.<ref>نجمالدین رازی، منارات السائرین الی حضرة الله، ۱۳۲</ref> در [[روایات]]، از [[جهاد با نفس]] به جهاد اکبر تعبیر شده است<ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۲</ref> که مبارزه با [[هوای نفس]] و ترک لذت دنیوی است.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۰۷</ref> علمای اخلاق و عرفان نیز جهاد با نفس را سختتر از جهاد با دشمن خارجی دانستهاند<ref>تستری، تفسیر التستری، ۷۲؛ ابنعربی، تفسیر ابنعربی، ۱/۷۸</ref>؛ همچنانکه در جهاد با دشمن [[ایمان]] و [[اخلاص]] لازم است و کسی که به نیت جمع [[غنیمت]] به [[جهاد]] میرود، در زمره [[منافق|منافقان]] است، در جهاد با نفس نیز اینچنین است، بلکه شخص در جهاد با نفس با اندک تخلفی از شریعت، در زمره منافقان قرار میگیرد.<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۶۰–۶۴</ref> علمای اخلاق راه مجاهده با نفس را ترک [[شهوات]] و لذات دنیوی میدانند و این به حسب افراد و احوال آنها مختلف است و ممکن است لذت و شهوات بعضی در جمع مال یا جاه یا امور دیگر باشد که نفس به آنها خشنود شود و جهاد با نفس در ترک این لذتهاست.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۲۴</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] حقیقت جهاد نفس را خارجشدن از تصرف | [[امامخمینی]] حقیقت جهاد نفس را خارجشدن از تصرف جنود شیطان و واردشدن در حیطه تصرف جنود خداوند معرفی کرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۰–۶۱</ref> این جهاد همان جهاد اکبر است که مقدم بر همه جهادهاست و آن جهادی است که انسان با [[طاغوت]] نفس خود انجام میدهد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۰۰</ref> و [[پیروزی]] انسان در جهادهای دیگر بسته به این است که در جهاد با نفس خود پیروز شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۹</ref> بنابراین همه جهادها پیرو جهاد با نفس است؛ زیرا اگر انسان در این جهاد موفق شد، همه جهادهای او الهی خواهد شد و اگر موفق نشد، همه شیطانی خواهد بود.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۲۳</ref> | ||
== مقدمات و راههای تهذیب == | == مقدمات و راههای تهذیب == | ||
[[سیدمحمدحسین طباطبایی]] راههای تهذیب نفس و اخلاق و مبانی آنها را سه گونه شمرده است: | [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] راههای تهذیب نفس و اخلاق و مبانی آنها را سه گونه شمرده است: | ||
# تهذیب از راه توجه به امور نیک دنیوی و نظرهای پسندیده مردم؛ مانند اینکه [[عفت]] و [[قناعت]] انسان به داشتههایش، موجب | # تهذیب از راه توجه به امور نیک دنیوی و نظرهای پسندیده مردم؛ مانند اینکه [[عفت]] و [[قناعت]] انسان به داشتههایش، موجب عزت و عظمت او نزد مردم شود یا [[طمع]] موجب ذلت نفس گردد. این راه-که بر پایه انتخاب امری استوار است که نزد مردم نیکوست-همان راه [[علم اخلاق]] است. | ||
# تهذیب از راه توجه به غایات اخروی یا آنچه در [[قضا و قدر الهی]] ثبت شده است؛ مانند ظلمنکردن به مردم به سبب عذابی که [[خداوند]] به آن وعده داده است و ناامید یا خشنودنشدن از آنچه به | # تهذیب از راه توجه به غایات اخروی یا آنچه در [[قضا و قدر الهی]] ثبت شده است؛ مانند ظلمنکردن به مردم به سبب عذابی که [[خداوند]] به آن وعده داده است و ناامید یا خشنودنشدن از آنچه به انسان رسیده است، به دلیل ثبت این امور در قضا و قدر الهی. این روش-که مبنای آن عقاید دینی در تکالیف الهی و مجازات آن است-روش [[انبیا(ع)]] و کتابهای آسمانی است. | ||
# تهذیب و تربیت انسان به علوم و معارفی که به واسطه آنها اوصاف زشت رفع میشود و موضوع آنها از میان خواهد رفت؛ برای مثال هنگامی که انسان [[یقین]] پیدا کند همه مراتب عزت و قوت از آنِ حقتعالی است، موضوعی برای [[ریا]]، [[سمعه]]، [[خوف]] از غیر خداوند و | # تهذیب و [[تربیت]] انسان به علوم و معارفی که به واسطه آنها اوصاف زشت رفع میشود و موضوع آنها از میان خواهد رفت؛ برای مثال هنگامی که انسان [[یقین]] پیدا کند همه مراتب عزت و قوت از آنِ حقتعالی است، موضوعی برای [[ریا]]، [[سمعه]]، [[خوف]] از غیر خداوند و امید به غیر او باقی نمیماند. این روش-که مبنای آن توحید خالص است-روش خاص [[قرآن کریم]] است که در کتابهای آسمانی پیشین و آموزههای انبیای گذشته دیده نمیشود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۳۵۵–۳۶۰</ref> | ||
[[امامخمینی]]، مانند دیگر عالمان<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۴۹۲</ref> برای تهذیب نفس در مجموع، مقدمات و راههایی برشمرده است؛ ازجمله: | [[امامخمینی]]، مانند دیگر عالمان<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۴۹۲</ref> برای تهذیب نفس در مجموع، مقدمات و راههایی برشمرده است؛ ازجمله: | ||
# | # تحصیل علم: برای تهذیب نفس و اصلاح آن لازم است انسان در آغاز به تحصیل علم و معرفت بپردازد<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۰–۲۱؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰</ref>؛ | ||
# | # نیت و عزم: با توجه به نقش اساسی نیت و عزم و اراده انسان بر اصلاح و تهذیب، عزم یکی از شرایط [[سیر و سلوک|سلوک]] طریق «الیالله» و مقدمه اصلاح نفس است<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۱ و ۵۷–۵۸</ref>؛ | ||
# یادآوری نعمتهای بیکران الهی: از اموری که به انسان در مجاهده با نفس مدد میدهد، یادآوری و مواظبت بر نعمتهای نعمتدهنده است و هر چه نعمت بزرگتر باشد، احترام آن بیشتر و لازمتر است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۰</ref> | # یادآوری نعمتهای بیکران الهی: از اموری که به انسان در مجاهده با نفس مدد میدهد، یادآوری و مواظبت بر نعمتهای نعمتدهنده است و هر چه نعمت بزرگتر باشد، احترام آن بیشتر و لازمتر است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۰</ref> | ||
# حفظ حدود شرع: اصلاح و تهذیب نفس و تحصیل مراتب عالی عرفان و معنویت با حفظ | # حفظ حدود شرع: اصلاح و تهذیب نفس و تحصیل [[مقامات (عرفان)|مراتب عالی عرفان]] و معنویت با حفظ حدود شرع و عمل به احکام آن ممکن است<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱</ref>؛ | ||
# دوری از محبت دنیا: با توجه به روایتی،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۵</ref> بیرونکردن حب دنیا و شهرتطلبی از دل از مصادیق بارز تهذیب نفس است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۴</ref>؛ | # دوری از محبت دنیا: با توجه به روایتی،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۵</ref> بیرونکردن [[حب دنیا]] و [[شهرتطلبی]] از دل از مصادیق بارز تهذیب نفس است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۴</ref>؛ | ||
# جهاد با نفس: ازجمله اسباب تهذیب، جهاد مداوم با نفس است؛ یعنی مبارزه با امیال نفسانی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷</ref> خارجشدن از تصرف جنود [[ابلیس]] و واردشدن در «جنود الله».<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۰–۶۱</ref> | # جهاد با نفس: ازجمله اسباب تهذیب، جهاد مداوم با نفس است؛ یعنی مبارزه با امیال نفسانی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷</ref> خارجشدن از تصرف جنود [[ابلیس]] و واردشدن در «جنود الله».<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۰–۶۱</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=== تفکر === | === تفکر === | ||
نخستین شرط جهاد با نفس [[تفکر]] در کار [[خداوند]] و نعمتهای اوست و به واسطه تفکر در مقصود هستی و فرستادن [[پیامبران(ع)]]، انسان متوجه میشود منظور از گستره این بساط ادارهکردن [[شهوت]] و حیات حیوانی نبوده، بلکه مقصود عالمی بالاتر و بزرگتر است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶–۷</ref> یکی از مواضع تفکر، تفکر در موازنه و مقایسه منافع و مضرات هر یک از اخلاق فاسده و | نخستین شرط جهاد با نفس [[تفکر]] در کار [[خداوند]] و نعمتهای اوست و به واسطه تفکر در مقصود هستی و فرستادن [[پیامبران(ع)]]، انسان متوجه میشود منظور از گستره این بساط ادارهکردن [[شهوت]] و حیات حیوانی نبوده، بلکه مقصود عالمی بالاتر و بزرگتر است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶–۷</ref> یکی از مواضع تفکر، تفکر در موازنه و مقایسه منافع و مضرات هر یک از اخلاق فاسده و ملکات رذیله با فضایل نفسانی و ملکات فاضله و نیز مقایسه آثار این دو نوع از [[اخلاق]] است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۸–۲۱</ref> این مقایسه و تفکر سبب بیداری از خواب [[غفلت]] و چارهاندیشی برای رفع اخلاق فاسده میشود<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴–۲۵</ref>؛ | ||
=== عزم === | === عزم === | ||
پس از تفکر باید | پس از تفکر باید عزم بر ترک گناهان و بهجایآوردن واجبات و جبران هر آنچه از شخص فوت شده است بگذارد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷</ref>؛ | ||
=== مشارطه، مراقبه و محاسبه === | === مشارطه، مراقبه و محاسبه === | ||
انسانی که میخواهد در مسیر تهذیب و جهاد با نفس گام بردارد، باید در آغاز شرط کند که خلاف | انسانی که میخواهد در مسیر تهذیب و [[جهاد با نفس]] گام بردارد، باید در آغاز شرط کند که خلاف حکم شرع رفتار نکند؛ سپس همواره مراقبت بر شرط خود کند و در پایان نفس خود را حسابرسی کند که به شرط خود عمل کرده است یا نه<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۹–۱۰</ref>؛ | ||
=== یاد خداوند === | === یاد خداوند === | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
=== محافظت از خیال === | === محافظت از خیال === | ||
برای جهاد با نفس در مقام باطن آن، نخستین شرط که میتواند سبب غلبه بر [[شیطان]] و جنود او شود، محافظت از | برای جهاد با نفس در مقام باطن آن، نخستین شرط که میتواند سبب غلبه بر [[شیطان]] و جنود او شود، محافظت از خیال و به دستگرفتن زمام آن است؛ زیرا خیال در هر لحظه از شاخهای به شاخه دیگر میآویزد و یکی از دستاویزهای شیطان برای دعوت به [[شقاوت]] است و انسان مجاهد باید مانع از پردازش خیال به سوی معاصی و شیطنت شود و همیشه باید خیال خود را متوجه امور شریفه کند؛ کاری که در آغاز قدری دشوار به نظر میرسد؛ اما با مراقبت و مواظبت آسان میشود<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷</ref>؛ | ||
=== ریاضت و تلاش مستمر === | === ریاضت و تلاش مستمر === | ||
جهاد با نفس به زحمت طولانی و [[ریاضت]] نیاز دارد؛ البته این ریاضت در آغاز پیدایش | جهاد با نفس به زحمت طولانی و [[ریاضت]] نیاز دارد؛ البته این ریاضت در آغاز پیدایش صفات رذیله کمتر است؛ ولی هنگامیکه این صفات در نفس مستقر شد و در روزگار سالمندی زوال آن به زحمت و ریاضت بسیاری نیاز دارد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۱۱؛ امامخمینی، جهاد اکبر، ۵۷–۵۸</ref>؛ از اینرو در روزگار جوانی، شرایط تهذیب و خودسازی بهتر از زمان پیری است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۷؛ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۰۱ و ۱۸/۱۴</ref> و هر اندازه انسان به زمان نونهالی و جوانی نزدیکتر باشد، کسب فضایل اخلاقی برای او آسانتر است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵۶</ref>؛ زیرا در این سن، انعطافپذیری بیشتری در برابر آموزههای اخلاقی دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۲</ref> و به خواست فطرت نزدیکتر و در نتیجه تهذیب او آسانتر است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۵</ref> ایشان با استناد به بعضی [[روایات]]،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۸۶–۸۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۵/۳۷۹</ref> مراعات حال نفس را در ریاضت، از امور مهم در [[مجاهده نفس]] شمرده و بر این باور است سالک لازم است با نفس خود مدارا کند و بیش از توان خود بر او تحمیل نکند وگرنه ممکن است عنان نفس گسیخته شود و زمام اختیار آن، از دست او رها شده و او به پرتگاه هلاکت بیفتد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵–۲۶</ref> به باور ایشان ملاک در مراعات نفس، این است که انسان ملتفت [[نفس]] خود باشد و به مناسبت قوت و ضعف آن، او را به [[عبادت]] و ریاضت وادار کند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷</ref> | ||
== مراتب و درجات تهذیب == | == مراتب و درجات تهذیب == | ||
علمای اخلاق تهذیب را دارای مراتب و درجاتی میدانند<ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۳</ref>؛ زیرا فرایندی تدریجی است و یکباره به دست نمیآید<ref>جیلی، مراتب الوجود، ۷۰؛ ابنعجیبه، البحر المدید، ۱/۴۹۱</ref> و همانگونه که قوا در انسان در یک سیر طبیعی ظهور مییابد مناسبتر است، تهذیب این قوا نیز به همین ترتیب باشد؛ بدین معنا که انسان در آغاز به تهذیب | علمای اخلاق تهذیب را دارای مراتب و درجاتی میدانند<ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۳</ref>؛ زیرا فرایندی تدریجی است و یکباره به دست نمیآید<ref>جیلی، مراتب الوجود، ۷۰؛ ابنعجیبه، البحر المدید، ۱/۴۹۱</ref> و همانگونه که قوا در انسان در یک سیر طبیعی ظهور مییابد مناسبتر است، تهذیب این قوا نیز به همین ترتیب باشد؛ بدین معنا که انسان در آغاز به تهذیب قوه شهویه و سپس قوه غضبیه و پس از آن قوه عقل و تمیز بپردازد.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳–۶۴</ref> عارفان نیز به اعتبار مقاماتی که بدان قائلاند، مقام تهذیب را به سه درجه کلی تقسیم کردهاند: | ||
# درجه نخست، تهذیب «خدمت» است که مبادا جهالتی با آن درآمیزد و اینکه خدمت را از روی عادت انجام ندهد و نزد آن خدمت متوقف نشود. | # درجه نخست، تهذیب «خدمت» است که مبادا جهالتی با آن درآمیزد و اینکه خدمت را از روی عادت انجام ندهد و نزد آن خدمت متوقف نشود. | ||
# درجه دوم، تهذیب «حال» است که مبادا حال، به احکام علم میل پیدا کند و احکام علم بر او غلبه یابد. او باید بر اثری از آثار علم خضوع نکند و به خطوط احوال خود مشغول نگردد. | # درجه دوم، تهذیب «حال» است که مبادا حال، به احکام علم میل پیدا کند و احکام علم بر او غلبه یابد. او باید بر اثری از آثار علم خضوع نکند و به خطوط احوال خود مشغول نگردد. | ||
# درجه سوم، تهذیب «قصد» است که در این مرتبه نیت سالک کاملاً پاکیزه میشود و عبادت را با کراهت انجام نمیدهد و در مسیر خود سستی و مشقتی احساس نمیکند و در تنازع با علم پیروز میگردد زیرا مقتضای [[علم]]، [[عبادت]] از روی [[ترس | # درجه سوم، تهذیب «قصد» است که در این مرتبه نیت سالک کاملاً پاکیزه میشود و [[عبادت]] را با کراهت انجام نمیدهد و در مسیر خود سستی و مشقتی احساس نمیکند و در تنازع با علم پیروز میگردد زیرا مقتضای [[علم]]، [[عبادت]] از روی [[خوف و رجا|ترس و رجا]] است اما مقتضای تهذیب انجام عمل از سوی [[محبت]] است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۳</ref> | ||
[[امامخمینی]] نیز تهذیب را دارای درجاتی میداند: | [[امامخمینی]] نیز تهذیب را دارای درجاتی میداند: | ||
# درجه نخست آن، «[[یقظه]]» و [[تفکر]] و [[محاسبه نفس]] است که انسان مراقب نفس خود باشد و از آن غفلت نکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۹۷–۹۸</ref>؛ | # درجه نخست آن، «[[یقظه]]» و [[تفکر]] و [[محاسبه نفس]] است که انسان مراقب نفس خود باشد و از آن [[غفلت]] نکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۹۷–۹۸</ref>؛ | ||
# درجه بعد تهذیب و تطهیر عمل و قوای ظاهری نفس از آنچه نافرمانی اوست و تهذیب باطن از اخلاق ذمیمه است و رهاشدن از این اخلاق، مجاهدت بسیار میخواهد و تا زمانی که خُلق باطنی نفس فاسد باشد و آلودگیهای معنوی آن را احاطه کرده باشد، لایق مقام خلوت و انس با حق نمیشود؛ همچنین تطهیر قلب از تعلق به غیر حقتعالی و توجه به خود و عالم که منشأ آن حب | # درجه بعد تهذیب و تطهیر عمل و قوای ظاهری نفس از آنچه نافرمانی اوست و تهذیب باطن از اخلاق ذمیمه است و رهاشدن از این اخلاق، مجاهدت بسیار میخواهد و تا زمانی که خُلق باطنی نفس فاسد باشد و آلودگیهای معنوی آن را احاطه کرده باشد، لایق مقام خلوت و انس با حق نمیشود؛ همچنین تطهیر قلب از تعلق به غیر حقتعالی و توجه به خود و عالم که منشأ آن [[حب دنیا]]<nowiki/>ست،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۶–۵۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۴–۴۴۵</ref> در این درجه قرار دارد. | ||
# درجه سوم فانیشدن از خود و پیوستن به [[خداوند]] است که متعالیترین مرتبه تهذیب است. این مرتبه از تهذیب، غایت خلقت و غایت مقصد انبیای الهی بوده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۸</ref> | # درجه سوم فانیشدن از خود و پیوستن به [[خداوند]] است که متعالیترین مرتبه تهذیب است. این مرتبه از تهذیب، غایت خلقت و غایت مقصد [[پیامبران(ع)|انبیای الهی]] بوده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۸</ref> | ||
== آثار تهذیب == | == آثار تهذیب == | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
علمای اخلاق و عرفان آفات و موانعی برای تهذیب نفس ذکر کردهاند؛ ازجمله: ابتلا به [[غرور]] و [[خودبینی]]،<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۲۴</ref> گرفتارشدن در رسوم و عادات طبیعی<ref>کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۳۴۰</ref> و سستی و فتور در قصد.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۳</ref> | علمای اخلاق و عرفان آفات و موانعی برای تهذیب نفس ذکر کردهاند؛ ازجمله: ابتلا به [[غرور]] و [[خودبینی]]،<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۲۴</ref> گرفتارشدن در رسوم و عادات طبیعی<ref>کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۳۴۰</ref> و سستی و فتور در قصد.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۳</ref> | ||
امامخمینی آفات تهذیب نفس را از جنبههای مختلف بررسی کرده و مواردی را برمیشمارد: | امامخمینی آفات تهذیب نفس را از جنبههای مختلف بررسی کرده و مواردی را برمیشمارد: | ||
# غرور و [[تکبر]]: گاهی مدعی تهذیب و تصوف به حالات خود مغرور میگردد و دیگران را حقیر میشمارد و به حکما و فقها طعن میزند و سایر علوم را طرد میکند و تکبر میورزد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۸۳</ref> | # غرور و [[تکبر]]: گاهی مدعی تهذیب و تصوف به حالات خود مغرور میگردد و دیگران را حقیر میشمارد و به [[حکما]] و فقها طعن میزند و سایر علوم را طرد میکند و تکبر میورزد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۸۳</ref> | ||
# فرصتسوزی: اینکه | # فرصتسوزی: اینکه انسان گمان کند وقت برای تهذیب باطن و اصلاح اخلاق وسیع است، این حال انسان را از اصل مقصد، یعنی [[آخرت]] بازمیدارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۸۹</ref> | ||
# انکار مدارج غیبی و مقامات معنوی: انکار مقامات معنوی انسان را نهتنها از تهذیب نفس، بلکه از همه کمالات انسانی محروم میکند؛ زیرا گام اول در مسیر این مقامات تهذیب نفس است. وقتی با انکار جلو تهذیب گرفته شد، انسان از مواهب معنوی دیگر، مانند ادراک معارف نیز بینصیب میشود.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۶۶–۱۶۷؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۷</ref> | # انکار مدارج غیبی و مقامات معنوی: انکار مقامات معنوی انسان را نهتنها از تهذیب نفس، بلکه از همه کمالات انسانی محروم میکند؛ زیرا گام اول در مسیر این مقامات تهذیب نفس است. وقتی با انکار جلو تهذیب گرفته شد، انسان از مواهب معنوی دیگر، مانند ادراک معارف نیز بینصیب میشود.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۶۶–۱۶۷؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۷</ref> | ||
# [[عجب]]: خودبینی و ازجمله | # [[عجب]]: خودبینی و ازجمله بدبینی به علمای دین و شریعت و طعنهزدن به آنان از دامهای [[شیطان]] در مسیر تهذیب نفس است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷۰/۷۱</ref> | ||
== رابطه علم و تهذیب == | == رابطه علم و تهذیب == | ||
اندیشمندان اسلامی بر اساس برخی آیات،<ref>آل عمران، ۱۶۴؛ جمعه، ۲</ref> تزکیه را مقدم بر | اندیشمندان اسلامی بر اساس برخی آیات،<ref>آل عمران، ۱۶۴؛ جمعه، ۲</ref> تزکیه را مقدم بر تعلیم میدانند.<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۸۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۹/۲۶۵</ref> این تقدم در علوم حقیقی و حکمت است؛ اما در امور تقلیدی و عادی، تعلیم پیش از تزکیه واقع میشود. از این جهت در برخی آیات،<ref>بقره، ۱۲۹</ref> تعلیم مقدم بر تزکیه آمده است.<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۱/۱۵۴</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] با الهامگرفتن از آموزههای قرآنی<ref>جمعه، ۲</ref> بر این باور است مسئله تهذیب نفس مهمتر از تعلیم است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۰۵</ref>؛ زیرا علم بدون تهذیب نهتنها سبب [[سعادت]] انسان نمیشود، بلکه | [[امامخمینی]] با الهامگرفتن از آموزههای قرآنی<ref>جمعه، ۲</ref> بر این باور است مسئله تهذیب نفس مهمتر از تعلیم است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۰۵</ref>؛ زیرا علم بدون تهذیب نهتنها سبب [[سعادت]] انسان نمیشود، بلکه حجاب نفس است و مایه بدبختی و هلاکت انسان میشود.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۹؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۱</ref> در برابر، علم و تهذیب انسان را به کمال میرساند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۵ و ۱۹/۳۲۵</ref> به باور ایشان، علم طبق بعضی روایات، نور است<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱/۱۰</ref> و اگر تهذیب نباشد، نصیب انسان نمیشود. از اینرو تا انسان قلب خود را از رذایل اخلاقی پاک نکند، نور علم در آن وارد نخواهد شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۸</ref>؛ چنانکه زیان دانشمندان و عالمان غیر مهذب برای بشر، از سود آنان بیشتر است و اسلام و مکتبهای توحیدی همواره از آنها آسیب دیده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۵۰۳–۵۰۴</ref> از اینرو [[امامخمینی]] بر ضرورت حضور استاد اخلاق و تهذیب در مراکز حوزوی و دانشگاهی تأکید ورزیده و باور داشت اگر این مراکز بدون مربی اخلاق باشد، محکوم به نابودی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۲۰ و ۱۶/۴۹۷؛ امامخمینی، جهاد اکبر، ۱۱–۱۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید| تربیت}}. | ||
== پانویس == | == پانویس == |