۲۰٬۲۹۱
ویرایش
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
|سرشناسی = رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران | |سرشناسی = رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] | ||
|نام کامل = سید | |نام کامل = سید روحالله موسوی مصطفوی خمینی | ||
|لقب = امام خمینی | |لقب = امام خمینی | ||
|نسب = [[امام کاظم(ع)]] | |نسب = [[امام کاظم(ع)]] | ||
|زادروز = | |زادروز = ۱ مهر ۱۲۸۱ش/ ۲۰ جمادیالثانی [[۱۳۲۰ هجری قمری|۱۳۲۰ق]] | ||
|شهر تولد = خمین | |شهر تولد = خمین | ||
|کشور تولد = ایران | |کشور تولد = ایران | ||
|تاریخ درگذشت = [[۱۳ خرداد]] | |تاریخ درگذشت = [[۱۳ خرداد]] ۱۳۶۸ش/ [[۲۸ شوال]] ۱۴۰۹ق | ||
|شهر درگذشت = تهران | |شهر درگذشت = تهران | ||
|کشور درگذشت = ایران | |کشور درگذشت = ایران | ||
|آرامگاه = [[بهشت زهرا تهران|بهشت زهرای تهران]]-[[حرم | |آرامگاه = [[بهشت زهرا تهران|بهشت زهرای تهران]]-[[حرم امامخمینی]] | ||
|نام همسر = [[خدیجه ثقفی]] | |نام همسر = [[خدیجه ثقفی]] | ||
|فرزندان = [[سیدمصطفی خمینی|مصطفی]]، [[ | |فرزندان = [[سیدمصطفی خمینی|مصطفی]]، [[سیدعلی خمینی|علی]]، [[سیداحمد خمینی|احمد]] | ||
|خویشاوند سرشناس= [[سید مصطفی خمینی|مصطفی]] (فرزند)، [[سید احمد خمینی|احمد]] (فرزند)، [[سید مرتضی پسندیده]] (برادر) | |خویشاوند سرشناس= [[سید مصطفی خمینی|مصطفی]] (فرزند)، [[سید احمد خمینی|احمد]] (فرزند)، [[سید مرتضی پسندیده]] (برادر) | ||
|دین = اسلام | |دین = اسلام | ||
|مذهب = شیعه | |مذهب = شیعه | ||
|پیشه = | |پیشه = | ||
|مناصب = رهبری نظام [[جمهوری اسلامی ایران]] - | |مناصب = رهبری نظام [[جمهوری اسلامی ایران]] - مرجع تقلید | ||
|پس از = | |پس از = | ||
|پیش از = | |پیش از = | ||
|اساتید = [[عبدالکریم حائری]]، [[میرزا جواد ملکی تبریزی]]، [[محمدعلی شاهآبادی]] | |اساتید = [[عبدالکریم حائری یزدی]]، [[میرزا جواد ملکی تبریزی]]، [[محمدعلی شاهآبادی]] | ||
|شاگردان = [[مرتضی مطهری]]، | |شاگردان = [[مرتضی مطهری]]، [[سیدعلی خامنهای]]، [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[مجتبی تهرانی]]، [[عبدالله جوادی آملی]]، [[یوسف صانعی]]، [[حسین نوری همدانی]] | ||
|تالیفات = | |تالیفات = | ||
|وبگاه رسمی = [http://www.imam-khomeini.ir پایگاه رسمی نشر اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران] | |وبگاه رسمی = [http://www.imam-khomeini.ir پایگاه رسمی نشر اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران] | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''امامخمینی'''، زندگی، شخصیت، اندیشه و عمل. | '''امامخمینی'''، زندگی، شخصیت، اندیشه و عمل. | ||
در [[دانشنامه امامخمینی]] تلاش شده است تا افزون بر شناساندن خاندان، زندگی خانوادگی، تحصیل و [[تدریس امامخمینی|تدریس]]، [[تألیفات و آثار امامخمینی|آثار]] و [[شاگردان امامخمینی|شاگردان]]، مراتب فقاهت و [[مرجعیت امامخمینی|مرجعیت]] و [[اخلاق و سیره امامخمینی|سیره اخلاقی]] و رفتاری امامخمینی، به تبیین اندیشهها و دیدگاههای قرآنی و تفسیری، کلامی، فلسفی، اخلاقی و تربیتی، عرفانی، اصولی، حدیثی و رجالی، فقهی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این شخصیت پرداخته شود و گزارشی از تاریخ مبارزات سیاسی و رهبری [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] و پیروزی آن، برپایی [[جمهوری اسلامی|نظام اسلامی]] و هدایت آن در طول ده سال رهبری امامخمینی به دست داده شود؛ نیز مواضع ایشان در برابر گروهها و جریانهای مختلف فکری و سیاسی، نهادها و سازمانهای مختلف، شخصیتهای مختلف علمی، دینی، فرهنگی، سیاسی و [[مسئولان و کارگزاران]] نظام اسلامی بیان شود و آنچه درباره ایشان در قالبهای مختلف گفتاری و نوشتاری منتشر شده گزارش گردد و شرحی نیز از [[بیماری امامخمینی|بیماری]] و [[ارتحال امامخمینی|ارتحال]] ایشان بیاید. | |||
آنچه در اینجا به عنوان نخستین مدخل دانشنامه امامخمینی، به صورت جداگانه و با شیوه متفاوت از سایر مدخلها آمده، گزیدهای در اندازه ـ چهار درصد از محتوای مقالههای دانشنامه است که با عطف توجه به مسائل مهمتر و گزینش آنچه به صورت مستقیم پیوند با امامخمینی دارد، نگاشته و تدوین شده است؛ با این هدف که نمایی کلی و اجمالی از زندگی، شخصیت، اندیشه و عمل امامخمینی را که در مقالههای دانشنامه به تفصیل آمده، نشان دهد و خواننده بتواند با مطالعه آن، افزون بر آگاهی از شاکله کلی محتوای دانشنامه، از نزدیک با مدخلهای آن آشنا گردد؛ نیز کسانی که مجال مطالعه همه مقالهها را ندارند، امکان مطالعه گزیدهای کلی را داشته باشند و با ارجاعهایی که صورت گرفته است، در صورت نیاز به مقاله مورد نظر مراجعه کنند؛ از این رو، ویژگی این مدخل از نظر شیوه بیان و گزارش مطالب و مباحث این است که به جای ذکر مستندهای مطالب، همه آنها به مقالههای مربوط در اصل دانشنامه پیوند داده شده است. | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
شخصیت جامع ـ امامخمینی از یک سو برخاسته از دهها سال تلاش علمی و اجتهادی واندیشهورزی در ابعاد [[اسلام]] و علوم مختلف عقلی و نقلی است و از سوی دیگر ریشه در [[تهذیب نفس]] و [[سیر و سلوک|سلوک عرفانی]] و دستیابی به حقایق هستی و [[دین]]، از راه سیر عملی دارد. آنچه بر این جامعیت افزوده، تجربه عمری دراز، ارتباطات گسترده و رهبری نهضت اسلامی تا [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] و از انقلاب تا پیروزی و دوران دهساله پس از پیروزی با همه رویدادهای تلخ و شیرین آن بوده است. | شخصیت جامع ـ امامخمینی از یک سو برخاسته از دهها سال تلاش علمی و اجتهادی واندیشهورزی در ابعاد [[اسلام]] و علوم مختلف عقلی و نقلی است و از سوی دیگر ریشه در [[تهذیب نفس]] و [[سیر و سلوک|سلوک عرفانی]] و دستیابی به حقایق هستی و [[دین]]، از راه سیر عملی دارد. آنچه بر این جامعیت افزوده، تجربه عمری دراز، ارتباطات گسترده و رهبری نهضت اسلامی تا [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] و از انقلاب تا پیروزی و دوران دهساله پس از پیروزی با همه رویدادهای تلخ و شیرین آن بوده است. | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۷۲: | ||
==اندیشههای قرآنی و تفسیری== | ==اندیشههای قرآنی و تفسیری== | ||
امامخمینی معتقد است قرآن میتواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از [[قرآن کریم]] به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدمسازی، و راهنمای [[سیر و سلوک|سلوک]] انسانیت یاد میکند و از اینکه حکومتهای فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساختهاند اظهار تاسف میکند.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |مهجوریت قرآن |اهداف قرآن |جامعیت قرآن}} | امامخمینی معتقد است قرآن میتواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از [[قرآن کریم]] به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدمسازی، و راهنمای [[سیر و سلوک|سلوک]] انسانیت یاد میکند و از اینکه حکومتهای فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساختهاند اظهار تاسف میکند.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |مهجوریت قرآن |اهداف قرآن |جامعیت قرآن}} | ||
امامخمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاههای تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابهلای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |حمد |لیلة القدر |تفسیر و شواهد قرآنی}} مبنای مباحثی که امامخمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنانکه تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون [[شرح دعاء السحر]]، [[مصباح الهدایه]]، [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]] و [[آداب الصلاة]] و مباحث عرفان عملی در کتابهایی چون [[شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] آمده است. | امامخمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاههای تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابهلای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر|سوره حمد |لیلة القدر |تفسیر و شواهد قرآنی}} مبنای مباحثی که امامخمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنانکه تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون [[شرح دعاء السحر]]، [[مصباح الهدایه]]، [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]] و [[آداب الصلاة]] و مباحث عرفان عملی در کتابهایی چون [[شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] آمده است. | ||
امامخمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، [[سر الصلاة|سرالصلوة]]، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبتهای مختلف از آیات قرآن استفادههای فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند [[اعجاز قرآن|اعجاز]]، [[تحریفناپذیری قرآن|تحریفناپذیری]]، وحیبودن قرآن، ظاهر و باطن قرآن و [[زبان قرآن]]، در ـ کتابهایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] مطرح شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |قرآن |تحریفناپذیری قرآن |اعجاز قرآن |ظهور و بطون |تفسیر |تفسیر و شواهد قرآنی}} | امامخمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، [[سر الصلاة|سرالصلوة]]، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبتهای مختلف از آیات قرآن استفادههای فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند [[اعجاز قرآن|اعجاز]]، [[تحریفناپذیری قرآن|تحریفناپذیری]]، وحیبودن قرآن، ظاهر و باطن قرآن و [[زبان قرآن]]، در ـ کتابهایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] مطرح شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |قرآن |تحریفناپذیری قرآن |اعجاز قرآن |ظهور و بطون |تفسیر |تفسیر و شواهد قرآنی}} | ||
امامخمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگترین [[رحمت الهی]] میداند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله [[وحدت]] اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»، <ref>آل عمران، | امامخمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگترین [[رحمت|رحمت الهی]] میداند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله [[وحدت]] اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»،<ref>آل عمران، ۱۰۳.</ref> استناد میکند؛ چنانکه از جهت فردی راه بازگشت به قرآن را انس با قرآن و فهم دستورهای آن میداند.{{ببینید|متن=ببینید|مهجوریت قرآن}} ایشان همچنین درباره برخی مسائل علوم قرآن، روش تفسیر و نیز مبانی و اصول آن نکات مهمی بیان کرده است: | ||
===علوم قرآنی=== | ===علوم قرآنی=== | ||
قرآن کریم افزون براینکه معجزه [[پیامبر اکرم(ص)]] است، {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}} دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانشهای مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، [[جامعیت قرآن]]، مقاصد قرآن، [[فهم قرآن]]، [[عدم تحریف قرآن]]، قرائت و آداب [[تلاوت قرآن]] مورد بحث قرار میگیرد: | قرآن کریم افزون براینکه معجزه [[پیامبر اکرم(ص)]] است، {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}} دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانشهای مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، [[جامعیت قرآن]]، مقاصد قرآن، [[فهم قرآن]]، [[عدم تحریف قرآن]]، قرائت و آداب [[تلاوت قرآن]] مورد بحث قرار میگیرد: | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۹۶: | ||
* رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده است. | * رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده است. | ||
* رویکرد فقهی: امامخمینی در کتابهای فقهی و اصولی خود به شکل گستردهای از آیات قرآنی در استنباط [[احکام شرعی]] بهره گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام |کتاب (منبع اجتهاد)}} | * رویکرد فقهی: امامخمینی در کتابهای فقهی و اصولی خود به شکل گستردهای از آیات قرآنی در استنباط [[احکام شرعی]] بهره گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام |کتاب (منبع اجتهاد)}} | ||
* رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امامخمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و | * رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امامخمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و خودسازی میداند.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}} | ||
* رویکرد اجتماعی: این رویکرد به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم برمیگردد و طرح مباحثی چون حکومت، [[سیاست]]، اقامه [[عدالت اجتماعی|عدل]]، [[جهاد و دفاع|جنگ]] و [[صلح]] میباشد.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}} | * رویکرد اجتماعی: این رویکرد به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم برمیگردد و طرح مباحثی چون حکومت، [[سیاست]]، اقامه [[عدالت اجتماعی|عدل]]، [[جهاد و دفاع|جنگ]] و [[صلح]] میباشد.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}} | ||
===مبانی و اصول تفسیری=== | ===مبانی و اصول تفسیری=== | ||
خط ۳۱۸: | خط ۳۲۳: | ||
امامخمینی درباره [[متشابهات قرآن]] مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است. | امامخمینی درباره [[متشابهات قرآن]] مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است. | ||
درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاههایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو [[حقیقت و مجاز|مجاز]] است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک میباشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امامخمینی که معتقد است قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، نقش بنیادین در فهم متون دینی دارد، کاملاً بر تلقی تشکیکی صحه میگذارد.{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی |تاویل}} | درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاههایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو [[حقیقت و مجاز|مجاز]] است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک میباشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امامخمینی که معتقد است قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، نقش بنیادین در فهم متون دینی دارد، کاملاً بر تلقی تشکیکی صحه میگذارد.{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی |تاویل}} | ||
==اندیشههای کلامی== | ==اندیشههای کلامی== | ||
[[علم کلام]]، عهدهدار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در [[شریعت]] است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امامخمینی کلام و [[فلسفه]] دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امامخمینی نه تنها بر [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] و برهان تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز میباشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمیکند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است. | [[علم کلام]]، عهدهدار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در [[شریعت]] است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امامخمینی کلام و [[فلسفه]] دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امامخمینی نه تنها بر [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] و برهان تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز میباشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمیکند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است. | ||
خط ۱٬۱۲۴: | خط ۱٬۱۳۰: | ||
در اندیشه و منش سیاسی اجتماعی امامخمینی، [[وحدت]] و الفت و صداقت مردم در برابر یکدیگر و صفای باطنی و ظاهری از راههای رسیدن به جامعه مطلوب است. همگرایی نخبگان نه به عنوان یک راهکار سیاسی و زودگذر، بلکه برگرفته از روح آموزههای دینی، راهبردی منطقی برای رشد و ترقی جامعه توحیدی است و از همینرو وحدت و همگرایی دو قشر دانشگاهی و روحانی، به عنوان دو نماد مهم گروههای مرجع در جامعه و مصداق بارز نخبگان، اهمیتی درخور دارد{{ببینید|متن=ببینید|وحدت حوزه و دانشگاه}}؛ چنانکه از نگاه امامخمینی اصلاح [[فرهنگ]]، نهاد [[آموزش و پرورش]]، [[دانشگاه|دانشگاهها]]، [[رادیو]] و [[تلویزیون]]، مطبوعات و رسانههای نوشتاری، مراکز آموزشیتربیتی از کودکستان تا دانشگاه، اصلاح نخبگان بهویژه [[روحانیان]] و اصلاح [[حوزههای علمیه]]، از دیگر امور لازم برای اصلاح جامعه است. | در اندیشه و منش سیاسی اجتماعی امامخمینی، [[وحدت]] و الفت و صداقت مردم در برابر یکدیگر و صفای باطنی و ظاهری از راههای رسیدن به جامعه مطلوب است. همگرایی نخبگان نه به عنوان یک راهکار سیاسی و زودگذر، بلکه برگرفته از روح آموزههای دینی، راهبردی منطقی برای رشد و ترقی جامعه توحیدی است و از همینرو وحدت و همگرایی دو قشر دانشگاهی و روحانی، به عنوان دو نماد مهم گروههای مرجع در جامعه و مصداق بارز نخبگان، اهمیتی درخور دارد{{ببینید|متن=ببینید|وحدت حوزه و دانشگاه}}؛ چنانکه از نگاه امامخمینی اصلاح [[فرهنگ]]، نهاد [[آموزش و پرورش]]، [[دانشگاه|دانشگاهها]]، [[رادیو]] و [[تلویزیون]]، مطبوعات و رسانههای نوشتاری، مراکز آموزشیتربیتی از کودکستان تا دانشگاه، اصلاح نخبگان بهویژه [[روحانیان]] و اصلاح [[حوزههای علمیه]]، از دیگر امور لازم برای اصلاح جامعه است. | ||
==اندیشههای سیاسی== | ==اندیشههای سیاسی== | ||
اندیشههای سیاسی امامخمینی، متاثر از ابعاد مختلف اندیشه ایشان در حوزههای [[عرفان]]، [[فلسفه]]، [[کلام]] و [[فقه]] است؛ بهگونهای که میتوان در آثار گوناگون ایشان، نظام اندیشهای یا منظومه فکری منسجم یافت که اجزای آن با هم مرتبطند؛ از همینرو برای فهم | اندیشههای سیاسی امامخمینی، متاثر از ابعاد مختلف اندیشه ایشان در حوزههای [[عرفان]]، [[فلسفه]]، [[کلام]] و [[فقه]] است؛ بهگونهای که میتوان در آثار گوناگون ایشان، نظام اندیشهای یا منظومه فکری منسجم یافت که اجزای آن با هم مرتبطند؛ از همینرو برای فهم اندیشه سیاسی امامخمینی، باید مبانی و مؤلفههای اصلی اندیشه ایشان را دریافت. بنیادهای اندیشه فکری امامخمینی، بر محور توحید قرار دارد و ارزشهای معنوی و اخلاق متعالی از مسائل اساسی حیات آدمی است. در این نظام فکری، حاکمیت مطلق از آن خداوند است و نظام هستی، عدالتمحور و هدفمند است و بیهوده آفریده نشده است. | ||
امامخمینی براساس اعتقاد به جامعیت دین اسلام و رهاییبخشی آن، بر این باور است که دنیا و آخرت ارتباطی تنگاتنگ دارند و اسلام برای تمام شئون فردی و اجتماعی انسان برنامه دارد. ایشان با تعریف سیاست به محورهای سهگانه رابطه حاکم و مردم، رابطه حاکم و دولتهای خارجی و جلوگیری از مفاسد، معتقد است آموزشهای اسلام درباره اصول سیاست، از اصول عبادی آن بیشتر است و با وجود مباحثی چون مبارزه و [[جهاد]]، احکام حقوقی و جزایی و احکام مالی موجود در اسلام، [[جدایی دین از سیاست]]، چنانکه سالیان دراز تبلیغ و ترویج شد، قابل پذیرش نیست و اساساً منطق اسلام، این جدایی را نمیپذیرد.{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} | امامخمینی براساس اعتقاد به جامعیت دین اسلام و رهاییبخشی آن، بر این باور است که دنیا و آخرت ارتباطی تنگاتنگ دارند و اسلام برای تمام شئون فردی و اجتماعی انسان برنامه دارد. ایشان با تعریف سیاست به محورهای سهگانه رابطه حاکم و مردم، رابطه حاکم و دولتهای خارجی و جلوگیری از مفاسد، معتقد است آموزشهای اسلام درباره اصول سیاست، از اصول عبادی آن بیشتر است و با وجود مباحثی چون مبارزه و [[جهاد]]، احکام حقوقی و جزایی و احکام مالی موجود در اسلام، [[جدایی دین از سیاست]]، چنانکه سالیان دراز تبلیغ و ترویج شد، قابل پذیرش نیست و اساساً منطق اسلام، این جدایی را نمیپذیرد.{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} | ||
سیاست در نگاه امامخمینی به معنای راهبردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف است؛ از اینرو موضوع سیاست در اندیشه ایشان، نه قدرت است، نه دولت و نه مدیریت بحران؛ بلکه تدبیر عادلانه مبتنی بر [[تقوا]] و هدایت است که باید برآورنده مصالح افراد و جامعه باشد و این معنی، بدون تشکیل حکومت حق، دستیافتنی نیست؛ چنانکه [[پیامبر(ص)]] و [[امامان(ع)]] نیز چنین هدفی را دنبال میکردند.{{ببینید|متن=ببینید|حکومت اسلامی}} بر پایه این باور و بینش فقهی، بلکه عرفانی و فلسفی که امامخمینی در عالم نظر، درباره سیاست داشت، در حوزه کنش و فعل سیاسی هم وارد شد و رهبری یک نظام سیاسی اجتماعی را براساس آن نظریات به عهده گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه | سیاست در نگاه امامخمینی به معنای راهبردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف است؛ از اینرو موضوع سیاست در اندیشه ایشان، نه قدرت است، نه دولت و نه مدیریت بحران؛ بلکه تدبیر عادلانه مبتنی بر [[تقوا]] و هدایت است که باید برآورنده مصالح افراد و جامعه باشد و این معنی، بدون تشکیل حکومت حق، دستیافتنی نیست؛ چنانکه [[پیامبر(ص)]] و [[امامان(ع)]] نیز چنین هدفی را دنبال میکردند.{{ببینید|متن=ببینید|حکومت اسلامی}} بر پایه این باور و بینش فقهی، بلکه عرفانی و فلسفی که امامخمینی در عالم نظر، درباره سیاست داشت، در حوزه کنش و فعل سیاسی هم وارد شد و رهبری یک نظام سیاسی اجتماعی را براساس آن نظریات به عهده گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه|انقلاب اسلامی ایران}} | ||
در باور امامخمینی آمیختگی [[دین | در باور امامخمینی آمیختگی [[دین و سیاست]] در [[اسلام]]، بهاندازهای است که هر کس قایل به جدایی میان آنها باشد، هیچکدام را نشناخته است. از اینرو، ایشان در بیشتر آثار خود، بر پیوند اسلام و سیاست، تاکید کرده و اجرای احکام اسلام را منوط به تشکیل حکومت دانسته است و تشکیل حکومت را نیز بر فقیهان عادل و عارف به همه احکام اسلام و صالح برای حکمرانی، واجب شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|کشف اسرار |الاجتهاد و التقلید |کتاب البیع|ولایت فقیه (کتاب)}} | ||
امامخمینی با تکیه بر جامعیت اسلام و تعطیلنشدن احکام الهی در هیچ زمانی، تاکید میکند همان دلایلی که در زمان حضور پیامبر(ص) و ائمه(ع)، حاکمیت و رهبری سیاسی آنان را ایجاب میکرد، در زمان غیبت نیز وجود دارد{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}}؛ از اینرو، ایشان دخالت روحانیت در سیاست را جزو وظایف قطعی آنان میداند{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} و خود نیز به این وظیفه عمل کرد. | امامخمینی با تکیه بر جامعیت اسلام و تعطیلنشدن احکام الهی در هیچ زمانی، تاکید میکند همان دلایلی که در زمان حضور پیامبر(ص) و ائمه(ع)، حاکمیت و رهبری سیاسی آنان را ایجاب میکرد، در زمان غیبت نیز وجود دارد{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}}؛ از اینرو، ایشان دخالت روحانیت در سیاست را جزو وظایف قطعی آنان میداند{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} و خود نیز به این وظیفه عمل کرد. | ||
به باور امامخمینی نه تنها روحانیت بلکه هر مسلمانی، موظف به قیام برای خداست. قیام برای خدا، هم عرصۀ فردی انسان را شامل میشود و هم عرصۀ حیات اجتماعی او را؛ بدین معنا که اصلاح جامعه از مفاسد و انحرافات اجتماعی، [[استبداد]] و بردگی طاغوتها تنها با «قیام لله» امکانپذیر میشود و اصلاح جامعه بدون اصلاح فرد از رذایل و انحرافات اخلاقی ممکن نیست.{{ببینید|متن=ببینید|تهذیب نفس |قیام}} | به باور امامخمینی نه تنها روحانیت بلکه هر مسلمانی، موظف به قیام برای خداست. قیام برای خدا، هم عرصۀ فردی انسان را شامل میشود و هم عرصۀ حیات اجتماعی او را؛ بدین معنا که اصلاح جامعه از مفاسد و انحرافات اجتماعی، [[استبداد]] و بردگی [[طاغوت|طاغوتها]] تنها با «قیام لله» امکانپذیر میشود و اصلاح جامعه بدون اصلاح فرد از رذایل و انحرافات اخلاقی ممکن نیست.{{ببینید|متن=ببینید|تهذیب نفس |قیام}} | ||
با توجه به مبانی یادشده، مهمترین محورهایی کهاندیشههای سیاسی امامخمینی را میتوان از آن دریافت، عبارتاند از: | با توجه به مبانی یادشده، مهمترین محورهایی کهاندیشههای سیاسی امامخمینی را میتوان از آن دریافت، عبارتاند از: | ||
===اقسام سیاست=== | ===اقسام سیاست=== | ||
امامخمینی بر اساس نگرش خود به جهان هستی و جایگاه انسان در آن، وظایف محولشده به انسان و هدفی که سیاست دنبال میکند، آن را به سه نوع شیطانی، نفسانی (دنیوی یا حیوانی) و الهی تقسیم کرده است: | امامخمینی بر اساس نگرش خود به جهان هستی و جایگاه انسان در آن، وظایف محولشده به انسان و هدفی که سیاست دنبال میکند، آن را به سه نوع شیطانی، نفسانی (دنیوی یا حیوانی) و الهی تقسیم کرده است: | ||
* سیاست شیطانی: سیاستی که مبتنی بر پیچش و | * سیاست شیطانی: سیاستی که مبتنی بر پیچش و [[انحراف]]، افترا، دروغ و فریب است و به سلطهگری و [[دیکتاتوری]] ختم میشود. این سیاست بهجای حفظ مصلحت عموم، در پی جلب منافع فردی، شخصی و گروهی است و برای دستیابی به اهداف خود، از ابزار شیطانی استفاده میکند. چنین سیاستی که خلاف فطرت الهی بشر است، از نظر سیاست اسلام مردود است. امامخمینی سیاستهای استکباری، بهویژه سیاست دولت [[آمریکا]]، [[انگلیس]]، [[شوروی]] (سابق) و همه ابرقدرتهای غرب و شرق در برابر ملتهای دیگر را که تنها به دنبال بهرهکشی و نه سودرساندنِ متقابلاند، از جمله سیاستهای شیطانی میداند.{{ببینید|متن=ببینید|امریکا |انگلیس |شوروی |ابرقدرتها |استکبار}} | ||
* سیاست نفسانی و دنیوی: در این نوع سیاست هرچند معیارها و اهداف صحیح است و از سلطه و دروغ به دور است، اما به دلیل توجهِ صرف، به بُعد جسمانی و مادی انسان، سیاستی حیوانی و دنیایی شمرده میشود. در این نوع سیاست، جنبههای مثبت اینجهانی وجود دارد و هدف آن برآوردن مصالح عمومی و اجتماعی است؛ ولی به بُعد روحانی، معنوی و تامین سعادت آخرت توجهی ندارد. از دیدگاه امامخمینی، این نوع سیاست، که تمام سیاستهای مادی دنیای غرب و شرق را در بر میگیرد، اگر بهطور درست هم اجرا شود، در نهایت سیاستی تکبعدی و ناقص است، چون تنها نیازهای مادی و خیر و صلاح حیوانی را در نظر میگیرد. ایشان ضمن انتقاد از این سیاست، معتقد است انسان مانند حیوان نیست که خوراک و پوشاک، تمام شئون او را تشکیل دهد. | * سیاست نفسانی و دنیوی: در این نوع سیاست هرچند معیارها و اهداف صحیح است و از سلطه و دروغ به دور است، اما به دلیل توجهِ صرف، به بُعد جسمانی و مادی انسان، سیاستی حیوانی و دنیایی شمرده میشود. در این نوع سیاست، جنبههای مثبت اینجهانی وجود دارد و هدف آن برآوردن مصالح عمومی و اجتماعی است؛ ولی به بُعد روحانی، معنوی و تامین سعادت آخرت توجهی ندارد. از دیدگاه امامخمینی، این نوع سیاست، که تمام سیاستهای مادی دنیای غرب و شرق را در بر میگیرد، اگر بهطور درست هم اجرا شود، در نهایت سیاستی تکبعدی و ناقص است، چون تنها نیازهای مادی و خیر و صلاح حیوانی را در نظر میگیرد. ایشان ضمن انتقاد از این سیاست، معتقد است انسان مانند حیوان نیست که خوراک و پوشاک، تمام شئون او را تشکیل دهد. | ||
* سیاست انسانی و الهی: در این نوع سیاست، افزون بر تامین نیازهای مادی و حیوانی انسان، تلاش برای شکوفایی ارزشهای انسانی و معنوی نیز در دستور کار است. نظام سیاسی مطلوب از نگاه امامخمینی، نظام ارزشی و الهی است که حاکم، عهدهدار تدبیر حکیمانه دنیوی و اخروی جامعه است. این سیاست صراط مستقیمی است که از دنیا آغاز و به آخرت ختم میشود و تمام ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد. امامخمینی این نوع سیاست را ویژه پیامبران(ع)، اولیا(ع) و علمای بیدار اسلام میداند و از همین منظر، اسلام را مساوی حکومت با همه شئونی که دارد میشمارد و احکام اسلام را قوانین این حکومت قلمداد میکند؛ از اینرو | * سیاست انسانی و الهی: در این نوع سیاست، افزون بر تامین نیازهای مادی و حیوانی انسان، تلاش برای شکوفایی ارزشهای انسانی و معنوی نیز در دستور کار است. نظام سیاسی مطلوب از نگاه امامخمینی، نظام ارزشی و الهی است که حاکم، عهدهدار تدبیر حکیمانه دنیوی و اخروی جامعه است. این سیاست صراط مستقیمی است که از دنیا آغاز و به آخرت ختم میشود و تمام ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد. امامخمینی این نوع سیاست را ویژه [[پیامبران(ع)]]، اولیا(ع) و علمای بیدار اسلام میداند و از همین منظر، اسلام را مساوی حکومت با همه شئونی که دارد میشمارد و احکام اسلام را قوانین این حکومت قلمداد میکند؛ از اینرو حاکم اسلامی، باید خود تربیتشده به آداب و ارزشهای اسلامی باشد. براین اساس در نگاه امامخمینی «چگونه حکومتکردن» ملازم با «چه کسی میتواند حکومت کند» است و این دو در ارتباط منطقی با هم هستند.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه (کتاب)}} | ||
===اهداف سیاست=== | ===اهداف سیاست=== | ||
از مهمترین اهداف سیاست در اسلام، تحقق عدل و معنویت در جامعه و به وجود آوردن یک جامعه معتدل و عاری از انحرافات است و در نظر امامخمینی، سعادت انسان در گرو تحقق عدالت در جامعه است و تحقق عدالت در جامعه وابسته به تامین استقلال، آزادی و رعایت قانون و حقوق مردم براساس مصالح عمومی است: | از مهمترین اهداف سیاست در اسلام، تحقق عدل و معنویت در جامعه و به وجود آوردن یک جامعه معتدل و عاری از انحرافات است و در نظر امامخمینی، سعادت انسان در گرو تحقق عدالت در جامعه است و تحقق عدالت در جامعه وابسته به تامین استقلال، آزادی و رعایت قانون و حقوق مردم براساس مصالح عمومی است: | ||
====عدالت==== | ====عدالت==== | ||
امامخمینی در پیوند نگرش فقهی ـ کلامی خود با اندیشه سیاسی، حکومت را در ارتباطی ژرف با عدالت میبیند. در این نگاه، حکومت، ابزاری برای «گسترش عدالت» است تا در پرتو اجرای کامل | امامخمینی در پیوند نگرش فقهی ـ کلامی خود با اندیشه سیاسی، حکومت را در ارتباطی ژرف با عدالت میبیند. در این نگاه، حکومت، ابزاری برای «گسترش عدالت» است تا در پرتو اجرای کامل عدالت اسلامی، مردم به آرامش برسند و جان و مال و آبروی آنان حفظ شود و شایستگی حکومت نیز با شاخصه [[عدالت اجتماعی|عدالت]] شناخته میشود. ایشان معتقد است هدف اساسی اسلام، تحقق قسط و عدل در جامعه است و اصلاح جامعه و برقراری عدالت در آن، شیوه تمام [[پیامبران]] و اولیای الهی بوده است؛ از اینرو عدالت از نظر امامخمینی، تنها فضیلتی در حوزه اخلاق فردی نیست؛ بلکه یک شاخص اساسی است که تحقق بسیاری از ارزشها مانند آزادی، مبتنی بر وجود آن است. | ||
از مهمترین دلایل قیام علیه [[رژیم پهلوی]] نیز تکیه بر عدالتخواهی و باور راسخ به برپایی عدالت اجتماعی در جامعه بود؛ زیرا برپایی عدالت و تامین حقوق اجتماعی مردم نیازمند سازوکاری است که تنها در قالب حکومت، شدنی است و آزادی به عنوان نعمت بزرگ الهی نیز جز در سایۀ حکومت [[عدل الهی]] به دست نمیآید.{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}} برابری حاکمان جامعه با فرودستان و تاثیرگذارنبودن موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در میزان برخورداری افراد از حقوق شهروندی، پرهیز از رفتار خودسرانه و تلاش همگانی برای حرکت در چارچوب قانون، {{ببینید|متن=ببینید|قانون}} توزیع عادلانه درآمدهای عمومی و تلاش برای رفاه و آسایش همگان بهویژه فرودستان و زاغهنشینان، {{ببینید|متن=ببینید|رفاه}} از جمله مصادیق تحقق عدالت در جامعه از نگاه امامخمینی است. | از مهمترین دلایل قیام علیه [[رژیم پهلوی]] نیز تکیه بر عدالتخواهی و باور راسخ به برپایی عدالت اجتماعی در جامعه بود؛ زیرا برپایی عدالت و تامین حقوق اجتماعی مردم نیازمند سازوکاری است که تنها در قالب حکومت، شدنی است و آزادی به عنوان نعمت بزرگ الهی نیز جز در سایۀ حکومت [[عدل الهی]] به دست نمیآید.{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}} برابری حاکمان جامعه با فرودستان و تاثیرگذارنبودن موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در میزان برخورداری افراد از حقوق شهروندی، پرهیز از رفتار خودسرانه و تلاش همگانی برای حرکت در چارچوب قانون، {{ببینید|متن=ببینید|قانون}} توزیع عادلانه درآمدهای عمومی و تلاش برای [[رفاه]] و آسایش همگان بهویژه فرودستان و زاغهنشینان، {{ببینید|متن=ببینید|رفاه}} از جمله مصادیق تحقق عدالت در جامعه از نگاه امامخمینی است. | ||
====استقلال==== | ====استقلال==== | ||
به باور امامخمینی نخستین نماد ترقی و تمدن یک جامعه، استقلال آن جامعه است که از حقوق اولیۀ بشر و ارزش حیات او است؛ چنانکه کشتهشدن در راه کسب استقلال کشور را بالاترین افتخار خود میشمارد و معتقد است اسلام و قانون اساسی نیز ضامن [[استقلال]] جامعهاند. ایشان استقلال را در معنای وابستهنبودن به غیر، سرپیچی از پیروی بیگانگان، نفی دخالت و نفوذ بیگانگان، بهدستگرفتن سرنوشت و مقدرات خویش و ادارۀ مستقل مملکت به کار میبَرَد و در مجموع، استقلال را یک مفهوم فراگیر در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی میداند که تنها در صورت قطع کامل رگههای وابستگی در تمام ابعاد آن میسر خواهد بود.{{ببینید|متن=ببینید|استعمار و استثمار |اجانب}} ایشان اهتمام ویژهای به حفظ استقلال ایران داشت.{{ببینید|متن=ببینید|ایران}} | به باور امامخمینی نخستین نماد ترقی و تمدن یک جامعه، استقلال آن جامعه است که از حقوق اولیۀ بشر و ارزش حیات او است؛ چنانکه کشتهشدن در راه کسب استقلال کشور را بالاترین افتخار خود میشمارد و معتقد است اسلام و قانون اساسی نیز ضامن [[استقلال]] جامعهاند. ایشان استقلال را در معنای وابستهنبودن به غیر، سرپیچی از پیروی بیگانگان، نفی دخالت و نفوذ بیگانگان، بهدستگرفتن سرنوشت و مقدرات خویش و ادارۀ مستقل مملکت به کار میبَرَد و در مجموع، استقلال را یک مفهوم فراگیر در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی میداند که تنها در صورت قطع کامل رگههای وابستگی در تمام ابعاد آن میسر خواهد بود.{{ببینید|متن=ببینید|استعمار و استثمار |اجانب}} ایشان اهتمام ویژهای به حفظ استقلال ایران داشت.{{ببینید|متن=ببینید|ایران}} | ||
امامخمینی در دوران [[نهضت اسلامی]]، پیششرط دستیابی به استقلال و هدف اولیه نهضت را سرنگونی رژیم پهلوی قرار داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تاثیر افزایش قدرت ملی در کسب استقلال را از نظر دور نداشت و با کافیدانستن عزم ملی در نجات از وابستگی، [[نیروهای مسلح]]، وحدت مردم و مسئولان و رعایت شعار اصولی «نه شرقی، نه غربی» در همه ابعاد را تضمینکننده استقلال کشور دانست.{{ببینید|متن=ببینید|استقلال |وحدت |وحدت حوزه و دانشگاه |قوای مسلح}} | امامخمینی در دوران [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]]، پیششرط دستیابی به استقلال و هدف اولیه نهضت را سرنگونی رژیم پهلوی قرار داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تاثیر افزایش قدرت ملی در کسب استقلال را از نظر دور نداشت و با کافیدانستن عزم ملی در نجات از وابستگی، [[نیروهای مسلح]]، وحدت مردم و مسئولان و رعایت شعار اصولی «نه شرقی، نه غربی» در همه ابعاد را تضمینکننده استقلال کشور دانست.{{ببینید|متن=ببینید|استقلال |وحدت |وحدت حوزه و دانشگاه |قوای مسلح}} | ||
از آنجا که امامخمینی در رهبری انقلاب اسلامی، جز منطق اسلام، منطق دیگری را به کار نمیبرد و عدالت، آزادی و استقلال را تنها در سایه اسلام جستجو میکرد، اصل استقلال جامعه اسلامی را نیز از بنیادهای اساسی اسلام میدانست و معتقد بود اسلام مسلمانان را از قبول هر گونه سلطۀ کفار نهی کرده است{{ببینید|متن=ببینید|نفی سبیل}}؛ از همینرو ایشان مسئله [[فلسطین]] را در دنیای اسلام، بسیار بااهمیت میشمارد و معتقد است رژیم غاصب [[اسرائیل]]، حاصل تبانی و همفکری قدرتهای استعماری برای استعمار ملتهای اسلامی است و هدفی جز چیرگی بر تمام کشورهای اسلامی و محرومساختن مسلمانان از استقلال ندارد؛ بر همین اساس، اولویت اول امت اسلامی، حل مسئله فلسطین است و دراینباره بهویژه برخی از سران کشورهای عرب در منطقه، مسئولاند.{{ببینید|متن=ببینید|فلسطین |رژیم اشغالگر قدس |ملکفهد |ملکحسین |ملکحسن}} | از آنجا که امامخمینی در رهبری انقلاب اسلامی، جز منطق اسلام، منطق دیگری را به کار نمیبرد و عدالت، آزادی و استقلال را تنها در سایه اسلام جستجو میکرد، اصل استقلال جامعه اسلامی را نیز از بنیادهای اساسی اسلام میدانست و معتقد بود اسلام مسلمانان را از قبول هر گونه سلطۀ کفار نهی کرده است{{ببینید|متن=ببینید|نفی سبیل}}؛ از همینرو ایشان مسئله [[فلسطین]] را در دنیای اسلام، بسیار بااهمیت میشمارد و معتقد است رژیم غاصب [[اسرائیل]]، حاصل تبانی و همفکری قدرتهای استعماری برای استعمار ملتهای اسلامی است و هدفی جز چیرگی بر تمام کشورهای اسلامی و محرومساختن مسلمانان از استقلال ندارد؛ بر همین اساس، اولویت اول امت اسلامی، حل مسئله فلسطین است و دراینباره بهویژه برخی از سران کشورهای عرب در منطقه، مسئولاند.{{ببینید|متن=ببینید|فلسطین |رژیم اشغالگر قدس |ملکفهد |ملکحسین |ملکحسن}} | ||
بااینحال، در منطق امامخمینی، نپذیرفتن سلطه به معنای رد هرگونه ارتباط با دولتهای خارجی نیست و ایشان مبادله و معامله با کشورهای دیگر را در عین حفظ استقلال، میپذیرد و معتقد است [[جمهوری اسلامی]] خواهان زندگی مسالمتآمیز با همه کشورهای جهان است؛ از همینرو در حوزه ملی، مسئولیت مسئولان سیاست خارجی کشور را یادآوری کرده و آنان را به اتحاد، حفظ استقلال و منافع کشور، رابطه نیکو با | بااینحال، در منطق امامخمینی، نپذیرفتن سلطه به معنای رد هرگونه ارتباط با دولتهای خارجی نیست و ایشان مبادله و معامله با کشورهای دیگر را در عین حفظ استقلال، میپذیرد و معتقد است [[جمهوری اسلامی]] خواهان زندگی مسالمتآمیز با همه کشورهای جهان است؛ از همینرو در حوزه ملی، مسئولیت مسئولان سیاست خارجی کشور را یادآوری کرده و آنان را به اتحاد، حفظ استقلال و منافع کشور، رابطه نیکو با کشورهای اسلامی و دولتهایی که در امور ایران دخالت نمیکنند، نیز وابستهنبودن به قدرتها توصیه میکند{{ببینید|متن=ببینید|سیاست خارجی |منافع ملی |صلح}}؛ چنانکه اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بر نفی هرگونه سلطهگری و سلطهپذیری، دعوت به حق و [[صدور انقلاب]]، مبارزه با ظلم و حمایت از محرومان، {{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} احترام متقابل و همزیستی مسالمتآمیز، عدم تعهد به غرب و شرق{{ببینید|متن=ببینید|جنبش غیرمتعهدها}} و احیای هویت اسلامی مسلمانان قرار گرفت{{ببینید|متن=ببینید|هویت |استقلال}}؛ پذیرش عضویت در سازمانهای بینالمللی، بهرغم انتقاداتی که به آنها وارد است، نتیجه همین باور به ارتباط براساس احترام متقابل و روابط حسنه با کشورهای دنیاست.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان ملل متحد |سازمان کنفرانس اسلامی}} | ||
====آزادی==== | ====آزادی==== | ||
امامخمینی با تکیه بر اصل توحید به عنوان والاترین باور دینی، بر این نکته تاکید میکند که انسان نباید سرسپردۀ هیچ موجود دیگری جز خدا باشد. به تصریح ایشان اصل آزادی بشر برآمده از [[توحید]] است و این اصل مبتنی بر آموزههای اسلامی و حق ابتدایی بشر است که قانون، وظیفه برآوردن بهینۀ آن را بر عهده دارد. از لوازم تعیین قلمرو آزادی در جامعه بر اساس قوانین شریعت و قوانین حاکم بر جامعه مسلمان، توجه به «[[مصلحت]]» عمومی است و از نظر امامخمینی آزادی تا جایی پذیرفته است که ناسازگار با مصلحت نباشد. مصلحت اسلام، | امامخمینی با تکیه بر اصل [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]] به عنوان والاترین باور دینی، بر این نکته تاکید میکند که انسان نباید سرسپردۀ هیچ موجود دیگری جز خدا باشد. به تصریح ایشان اصل آزادی بشر برآمده از [[توحید]] است و این اصل مبتنی بر آموزههای اسلامی و حق ابتدایی بشر است که قانون، وظیفه برآوردن بهینۀ آن را بر عهده دارد. از لوازم تعیین قلمرو آزادی در جامعه بر اساس قوانین شریعت و قوانین حاکم بر جامعه مسلمان، توجه به «[[مصلحت]]» عمومی است و از نظر امامخمینی آزادی تا جایی پذیرفته است که ناسازگار با مصلحت نباشد. مصلحت اسلام، مصلحت نظام و مصلحت مردم، سه مصداق اصلیاند که در اندیشه ایشان به عنوان محدودۀ [[آزادی]] به آنها توجه شده است. آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی سیاسی و آزادی قلم، محورهای مهم آزادی فردی و اجتماعی در اندیشه سیاسی امامخمینی است که در پرتو حفظ مصلحت عمومی، بر آن تاکید شده است و بخش مهمی از اندیشه سیاسی ایشان، به مناسبات دو مفهوم عدالت اجتماعی و آزادی، که هر دو برای جامعه ضروری است، اختصاص دارد.{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی |آزادی}} | ||
====حق و قانون==== | ====حق و قانون==== | ||
امامخمینی با اعتقاد به حقوق ذاتی انسانها، که امری فطری و خدادادی است، یکی از مهمترین اهداف تشریع دین در وهله اول و پس از آن هدف مهم سیاست و حکومت را آگاهی مردم از حقوق خود و تلاش برای رسیدن به آن میداند و بر این باور است که اسلام تنها دینی است که در آن حقوق همه اقشار جامعه رعایت شده است. از نظر ایشان آزادیهای فردی و اجتماعی در چارچوب قانون، که مبنای آن اصل اساسی توحید و برابری همه انسانها در برابر خداوند است، از جمله حقوق اولیه هر انسانی است و کسی حق ندارد این حقوق را ضایع کند. اعتقاد به اینکه اصلاح حقوق ممکن نیست مگر با اتکا به مبدا معنوی و اساساً حکومتی میتواند ادعای رعایت حقوق همه افراد جامعه را داشته باشد که دولتش مبتنی بر عقاید الهی و دینی باشد و خود را در برابر یک قدرت بزرگ مسئول ببیند، موجب این باور راسخ در امامخمینی بود که تنها اسلام است که با نگاه جامع به همه ابعاد انسان، [[حقوق بشر]] را به کمال، تضمین کرده است و رعایت حقوق بشر، تنها با حفظ [[حدود الهی]] میسر خواهد بود و این حدود به مصلحت جامعه بشری است.{{ببینید|متن=ببینید|حقوق بشر}} | امامخمینی با اعتقاد به حقوق ذاتی انسانها، که امری فطری و خدادادی است، یکی از مهمترین اهداف تشریع دین در وهله اول و پس از آن هدف مهم سیاست و حکومت را آگاهی مردم از حقوق خود و تلاش برای رسیدن به آن میداند و بر این باور است که اسلام تنها دینی است که در آن حقوق همه اقشار جامعه رعایت شده است. از نظر ایشان آزادیهای فردی و اجتماعی در چارچوب قانون، که مبنای آن اصل اساسی توحید و برابری همه انسانها در برابر خداوند است، از جمله حقوق اولیه هر انسانی است و کسی حق ندارد این حقوق را ضایع کند. اعتقاد به اینکه اصلاح حقوق ممکن نیست مگر با اتکا به مبدا معنوی و اساساً حکومتی میتواند ادعای رعایت حقوق همه افراد جامعه را داشته باشد که دولتش مبتنی بر عقاید الهی و دینی باشد و خود را در برابر یک قدرت بزرگ مسئول ببیند، موجب این باور راسخ در امامخمینی بود که تنها اسلام است که با نگاه جامع به همه ابعاد انسان، [[حقوق بشر]] را به کمال، تضمین کرده است و رعایت حقوق بشر، تنها با حفظ [[حدود الهی]] میسر خواهد بود و این حدود به مصلحت جامعه بشری است.{{ببینید|متن=ببینید|حقوق بشر}} | ||
خط ۱٬۱۵۳: | خط ۱٬۱۵۹: | ||
رعایت حقوق افراد جامعه براساس قوانین اسلام، که در اندیشه امامخمینی اهمیت ویژهای داشت، مانع از این نبود که در موارد تزاحم حقوق فرد و جامعه یا در خطر قرارگرفتن مصالح عمومی، جامعه را در اولویت قرار دهد و مصلحت جامعه را بالاتر از مصلحت افراد بداند. ایشان بر این باور است که فقیه جامع شرایط (حاکم اسلامی) میتواند برای مصالح عمومی، اوامری صادر یا تصرفاتی کند که با حقوق فردی در تقابل است.{{ببینید|متن=ببینید|مصلحت |جامعه}} | رعایت حقوق افراد جامعه براساس قوانین اسلام، که در اندیشه امامخمینی اهمیت ویژهای داشت، مانع از این نبود که در موارد تزاحم حقوق فرد و جامعه یا در خطر قرارگرفتن مصالح عمومی، جامعه را در اولویت قرار دهد و مصلحت جامعه را بالاتر از مصلحت افراد بداند. ایشان بر این باور است که فقیه جامع شرایط (حاکم اسلامی) میتواند برای مصالح عمومی، اوامری صادر یا تصرفاتی کند که با حقوق فردی در تقابل است.{{ببینید|متن=ببینید|مصلحت |جامعه}} | ||
===حکومت و دولت=== | ===حکومت و دولت=== | ||
به گواهی عقلای جهان، تشکیل حکومت و قانون، ضرورت اساسی در جامعه بشر است و اهداف اجتماعی و سیاسی بشر جز از طریق آن فراهم نمیآید. غایت و هدف سیاست از نظر امامخمینی، انسانسازی و تحقق [[عدالت]] در جامعه توحیدی است و البته این هدف ذیل هدف بالاتر که همان معرفتالله و شناخت عرفان اسلام است قرار میگیرد. امامخمینی اساساً حکومت را وسیلهای برای رسیدن به اهداف بزرگتر میداند و برای قدرت ذاتی، هیچ شان و اعتباری قائل نیست.{{ببینید|متن=ببینید|قدرت}} ایشان در دیدگاه سیاسی خود، به اقسام حکومت و نتایج آن توجه داشت و بر اساس آن، ضرورت تشکیل حکومت حق براساس قوانین الهی را نتیجه میگرفت. نظریه [[ولایت فقیه]] برپایه همین وجه از اندیشه سیاسی ایشان پاگرفت و بنیانهای نظری تشکیل نظام اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی را تشکیل داد: | به گواهی عقلای جهان، تشکیل حکومت و قانون، ضرورت اساسی در جامعه بشر است و اهداف اجتماعی و سیاسی بشر جز از طریق آن فراهم نمیآید. غایت و هدف سیاست از نظر امامخمینی، انسانسازی و تحقق [[عدالت اجتماعی|عدالت]] در جامعه توحیدی است و البته این هدف ذیل هدف بالاتر که همان معرفتالله و شناخت عرفان اسلام است قرار میگیرد. امامخمینی اساساً حکومت را وسیلهای برای رسیدن به اهداف بزرگتر میداند و برای قدرت ذاتی، هیچ شان و اعتباری قائل نیست.{{ببینید|متن=ببینید|قدرت}} ایشان در دیدگاه سیاسی خود، به اقسام حکومت و نتایج آن توجه داشت و بر اساس آن، ضرورت تشکیل حکومت حق براساس قوانین الهی را نتیجه میگرفت. نظریه [[ولایت فقیه]] برپایه همین وجه از اندیشه سیاسی ایشان پاگرفت و بنیانهای نظری تشکیل نظام اسلامی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] را تشکیل داد: | ||
====اقسام حکومت==== | ====اقسام حکومت==== | ||
امامخمینی در تبیین نظام سیاسی مطلوب و مشروع مورد نظر خود، حکومت را در اصل از آنِ خداوند میداند و حکومتی را که مشروعیت خود را از غیر خداوند کسب کرده باشد، عملکردی ظالمانه و غیر الهی داشته و تحمیلی باشد، نامشروع میخوانَد. در منطق ایشان همه حکومتهای نامشروع، ذیل عنوان [[طاغوت]] جای میگیرند و طاغوت همان حکومتهای ظالم و نامشروعیاند که در برابر حکومتهای الهی طغیان کردهاند.{{ببینید|متن=ببینید|طاغوت}} در اندیشه امامخمینی حکومت اسلامی، نه مانند نظام استبدادی است که بر مبنای آرا و گرایشهای فردی اداره شود و نه حتی مثل نظامهای مشروطه و جمهوری رایج در دنیا، بر اساس قوانین بشری و افکار و خواستههای جمعی از انسانها بر کل جامعه، حاکمیت پیدا میکند؛ بلکه حکومتی است که در همة زمینهها مبتنی بر وحی و قانون الهی است. در این معنا، شکل و ساختار حکومت در نگاه ایشان چندان مهم نیست و آنچه اهمیت اساسی و اولیه دارد، نوع، ماهیت و محتوای حکومت است و ایشان به شکل واحدی از حکومت اسلامی که در همه زمانها ثابت باشد اعتقاد ندارد؛ بااینحال برخی از شکلهای رایج حکومت در دنیا را مانند «جمهوری» ـ که اختیار عزل و نصب مسئولان را با مردم میداند ـ ترجیح داده و عاقلانهتر میداند.{{ببینید|متن=ببینید|دموکراسی |جمهوری اسلامی}} | امامخمینی در تبیین نظام سیاسی مطلوب و مشروع مورد نظر خود، حکومت را در اصل از آنِ خداوند میداند و حکومتی را که [[مشروعیت]] خود را از غیر خداوند کسب کرده باشد، عملکردی ظالمانه و غیر الهی داشته و تحمیلی باشد، نامشروع میخوانَد. در منطق ایشان همه حکومتهای نامشروع، ذیل عنوان [[طاغوت]] جای میگیرند و طاغوت همان حکومتهای ظالم و نامشروعیاند که در برابر حکومتهای الهی طغیان کردهاند.{{ببینید|متن=ببینید|طاغوت}} در اندیشه امامخمینی حکومت اسلامی، نه مانند نظام استبدادی است که بر مبنای آرا و گرایشهای فردی اداره شود و نه حتی مثل نظامهای مشروطه و جمهوری رایج در دنیا، بر اساس قوانین بشری و افکار و خواستههای جمعی از انسانها بر کل جامعه، حاکمیت پیدا میکند؛ بلکه حکومتی است که در همة زمینهها مبتنی بر وحی و قانون الهی است. در این معنا، شکل و ساختار حکومت در نگاه ایشان چندان مهم نیست و آنچه اهمیت اساسی و اولیه دارد، نوع، ماهیت و محتوای حکومت است و ایشان به شکل واحدی از حکومت اسلامی که در همه زمانها ثابت باشد اعتقاد ندارد؛ بااینحال برخی از شکلهای رایج حکومت در دنیا را مانند «جمهوری» ـ که اختیار عزل و نصب مسئولان را با مردم میداند ـ ترجیح داده و عاقلانهتر میداند.{{ببینید|متن=ببینید|دموکراسی |جمهوری اسلامی}} | ||
از مهمترین مصادیقِ طاغوت و شکلهای مطرود حکومت در دیدگاه امامخمینی، | از مهمترین مصادیقِ طاغوت و شکلهای مطرود حکومت در دیدگاه امامخمینی، سلطنت و ولایتعهدی یا حکومت فردی مبتنی بر زور و غلبه و بیتوجه به خواست مردم است.{{ببینید|متن=ببینید|نظام سلطنتی}} ایشان همچنین حکومتهای دموکراسی موجود در غرب سرمایهداری یا شرق کمونیستی و نیز شکل مشروطه پارلمانی به شکلی که در دوران پهلوی اجرا میشد را غیرقابل قبول میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|دموکراسی |دیکتاتوری |سرمایهداری |مارکسیسم}} | ||
====ضرورت تشکیل حکومت حق==== | ====ضرورت تشکیل حکومت حق==== | ||
امامخمینی وجود حکومت برای هر جامعهای را ضروری و لازم میداند و بر این باور است که بهترین نوع حکومت، حکومتی است که براساس قانون الهی و مجری آن باشد. عنوان کلی که ایشان برای حکومت حق و مطلوب نام میبَرَد، [[حکومت اسلامی]] است. تاکید آیات و روایات بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، ماهیت احکام اسلام و ویژگیهایی چون جامعیت و جهانیبودن آن، نیاز بسیاری از قوانین اسلام، مانند قوانین جزایی در مرحله اجرا به حکومت، ضرورت استمرار اجرای احکام اسلام، تعیین جانشین از سوی [[پیامبر(ص)]] و ضرورت استقرار نظام سیاسی مشروع و از میانبردن آثار طاغوت از جامعه را میتوان مهمترین دلایل ضرورت تشکیل حکومت در دوران رسول خدا(ص) و پس از آن برشمرد؛ چنانکه انکار آن مستلزم قبول هرج و مرج و خلاف عقل سلیم است.{{ببینید|متن=ببینید|حکومت اسلامی}} | امامخمینی وجود حکومت برای هر جامعهای را ضروری و لازم میداند و بر این باور است که بهترین نوع حکومت، حکومتی است که براساس قانون الهی و مجری آن باشد. عنوان کلی که ایشان برای حکومت حق و مطلوب نام میبَرَد، [[حکومت اسلامی]] است. تاکید آیات و روایات بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، ماهیت احکام اسلام و ویژگیهایی چون جامعیت و جهانیبودن آن، نیاز بسیاری از قوانین اسلام، مانند قوانین جزایی در مرحله اجرا به حکومت، ضرورت استمرار اجرای احکام اسلام، تعیین جانشین از سوی [[پیامبر(ص)]] و ضرورت استقرار نظام سیاسی مشروع و از میانبردن آثار طاغوت از جامعه را میتوان مهمترین دلایل ضرورت تشکیل حکومت در دوران رسول خدا(ص) و پس از آن برشمرد؛ چنانکه انکار آن مستلزم قبول هرج و مرج و خلاف عقل سلیم است.{{ببینید|متن=ببینید|حکومت اسلامی}} | ||
به باور امامخمینی تشکیل حکومت حق، جز با قیام علیه حاکمیت ناصالح ممکن نیست{{ببینید|متن=ببینید|قیام}} و این قیام، فصل مشترک [[سیاست]] و [[عرفان]] در اندیشه ایشان است و دو بعد حیات درونی و حیات بیرونی ([[تهذیب نفس]] و تهذیب جامعه) را دربرمیگیرد؛ بدین معنا که اصلاح جامعه از مفاسد و انحرافات اجتماعی، تنها با «قیام لله» امکانپذیر میشود و اصلاح جامعه نیز بدون اصلاح فرد از رذایل و انحرافات اخلاقی، ممکن نیست و تاسیس حکومت عدل اسلامی، نتیجه این قیام در هر دو بُعد خواهد بود. | به باور امامخمینی تشکیل حکومت حق، جز با قیام علیه حاکمیت ناصالح ممکن نیست{{ببینید|متن=ببینید|قیام}} و این قیام، فصل مشترک [[دین و سیاست|سیاست]] و [[عرفان]] در اندیشه ایشان است و دو بعد حیات درونی و حیات بیرونی ([[تهذیب نفس]] و تهذیب جامعه) را دربرمیگیرد؛ بدین معنا که اصلاح جامعه از مفاسد و انحرافات اجتماعی، تنها با «قیام لله» امکانپذیر میشود و اصلاح جامعه نیز بدون اصلاح فرد از رذایل و انحرافات اخلاقی، ممکن نیست و تاسیس حکومت عدل اسلامی، نتیجه این قیام در هر دو بُعد خواهد بود. | ||
امامخمینی بهویژه در حوزه نظر و اندیشه سیاسی، معتقد به حکومت جهانی اسلام و در آرزوی تحقق چنین حکومتی بود و از همینرو بهصراحت با مبانی حکومت ملی مانند [[ملیگرایی]]، | امامخمینی بهویژه در حوزه نظر و اندیشه سیاسی، معتقد به حکومت جهانی اسلام و در آرزوی تحقق چنین حکومتی بود و از همینرو بهصراحت با مبانی حکومت ملی مانند [[ملیگرایی]]، نژادگرایی و عصبیت قومی مخالفت میکرد و ترویج این نوع اندیشههای سیاسی در جهان اسلام را توطئه دشمنان میدانست{{ببینید|متن=ببینید|ملیگرایی |قومیت}}؛ بااینحال، ایشان از نظر عملی و رفتار سیاسی، با توجه به واقعیت موجود و نظام حاکم بر جهان، حکومت اسلامی را در قلمرو دولت ایران تاسیس کرد و نهادهای حکومت را نیز در چارچوب آن سامان داد.{{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} | ||
====نظریه ولایت فقیه==== | ====نظریه ولایت فقیه==== | ||
ولایت فقیه موضوعی است که در تاریخ | ولایت فقیه موضوعی است که در تاریخ فقه شیعه اجمالاً مورد توجه فقیهان شیعه بوده و آنان شئونی برای فقیه جامع شرایط قائل بودهاند. نخستین اثر امامخمینی دراینباره که بیشتر به ابعاد اجتماعی و سیاسی توجه کرده، [[کشف اسرار]] (۱۳۲۲ش) است. ایشان بعدها در سال ۱۳۳۰ در رساله [[الاجتهاد و التقلید]] و در سال ۱۳۴۳ در جلد نخست [[تحریر الوسیله]]، که در تبعیدگاه ترکیه تدوین کرد، در پایان بحث امر به معروف و نهی از منکر به مسئولیت و جایگاه فقیه پرداخت؛ همچنین در سال ۱۳۴۸، در [[حوزه علمیه نجف]] و در ضمن مباحث بیع، به تفصیل در این باره بحث کرد. مجموعه مباحث و دلایل عقلی و نقلی ایشان در نجف با عنوان ولایت فقیه، در سال ۱۳۴۸ در مجموعهای جداگانه گردآوری و منتشر شد و مطالب این کتاب تاثیر فراوانی بر جامعه علمی حوزوی و نیز گروههای سیاسی داشت و آثار فراوانی در بررسی و تبیین آن نگاشته شد.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه (کتاب)}} | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان تصویب قانون اساسی در [[مجلس خبرگان قانون اساسی]]، موضوع ولایت فقیه به عنوان اصل قانونی طرح شد و سرانجام پس از اظهارنظرهای موافق و مخالف فراوان، تصویب شد.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان قانون اساسی |ولایت فقیه | پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان تصویب قانون اساسی در [[مجلس خبرگان قانون اساسی]]، موضوع ولایت فقیه به عنوان اصل قانونی طرح شد و سرانجام پس از اظهارنظرهای موافق و مخالف فراوان، تصویب شد.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان قانون اساسی |ولایت فقیه}} | ||
لزوم جریان احکام و قوانین الهی پس از رحلت پیامبر(ص) و منحصرنبودن اجرای احکام به زمان حیات ایشان، دلیل عقلی تایید امامت پس از آن حضرت است.{{ببینید|متن=ببینید|امامت}} نگرش امامخمینی به جایگاه امامت، افزون بر گرایش عرفانی، کلامی و اجتماعی است و مباحث حکومت، سیاست و نظام اسلامی را نیز دربر میگیرد؛ از اینرو ایشان ولایت ظاهری در امامت را برای فقها در [[عصر غیبت]] نیز ثابت میداند{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه ( | لزوم جریان احکام و قوانین الهی پس از رحلت پیامبر(ص) و منحصرنبودن اجرای احکام به زمان حیات ایشان، دلیل عقلی تایید امامت پس از آن حضرت است.{{ببینید|متن=ببینید|امامت}} نگرش امامخمینی به جایگاه امامت، افزون بر گرایش عرفانی، کلامی و اجتماعی است و مباحث حکومت، سیاست و نظام اسلامی را نیز دربر میگیرد؛ از اینرو ایشان ولایت ظاهری در امامت را برای فقها در [[عصر غیبت]] نیز ثابت میداند{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه (کتاب)}} و معتقد است ولیّ فقیه کسی است که ضمن آگاهی اجتهادی از احکام، قوانین و مقررات دین، دارای عدالت است. برهمین اساس افزون بر حوزه قضا، {{ببینید|متن=ببینید|قضاوت}} حدود اختیارات فقیه به لحاظ سیاست و حکومت نیز بسیار گسترده است. | ||
به باور امامخمینی، پیامبر(ص) و امام(ع) یا ولیّ فقیه تنها مجری قوانین الهیاند و آنچه حکومت میکند قانون الهی است؛ بر همین اساس ایشان بهترین اصل در قانون اساسی را اصل ولایت فقیه شمرده است و شرط تحقق عملی آن را در جامعه حضور در صحنه سیاست و انتخاب مستقیم یا غیرمستقیم مردم دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|مشروعیت |مجلس خبرگان رهبری}} ایشان همچنین در پاسخ کسانی که ولایت فقیه را موجب دیکتاتوری میدانستند، تاکید کرده است ولایت فقیه، خود ضد دیکتاتوری و هدیه الهی است و اگر فقیه بخواهد [[دیکتاتوری]] کند، خودبهخود از ولایت ساقط میشود.{{ببینید|متن=ببینید|دیکتاتوری}} | به باور امامخمینی، پیامبر(ص) و امام(ع) یا ولیّ فقیه تنها مجری قوانین الهیاند و آنچه حکومت میکند قانون الهی است؛ بر همین اساس ایشان بهترین اصل در قانون اساسی را اصل ولایت فقیه شمرده است و شرط تحقق عملی آن را در جامعه حضور در صحنه سیاست و انتخاب مستقیم یا غیرمستقیم مردم دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|مشروعیت |مجلس خبرگان رهبری}} ایشان همچنین در پاسخ کسانی که ولایت فقیه را موجب دیکتاتوری میدانستند، تاکید کرده است ولایت فقیه، خود ضد دیکتاتوری و هدیه الهی است و اگر فقیه بخواهد [[دیکتاتوری]] کند، خودبهخود از ولایت ساقط میشود.{{ببینید|متن=ببینید|دیکتاتوری}} | ||
====تشکیل حکومت جهانی اسلام==== | ====تشکیل حکومت جهانی اسلام==== | ||
یکی از مفاهیم کلیدی اندیشه سیاسی امامخمینی، امت اسلامی است. تشکیل | یکی از مفاهیم کلیدی اندیشه سیاسی امامخمینی، امت اسلامی است. تشکیل امت جهانی اسلام، در عین وجود دولتها و جمهوریهای مستقل اسلامی، همان شکل آرمانی جهان اسلام در نظر امامخمینی است که برای تحقق آن میکوشید. ایشان با اعتقاد به تشکیل امت جهانی اسلام، [[جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی ایران]] را برادر ایمانی تمام دولتها و ملتهای اسلامی فارغ از هر مذهبی میدانست و دفاع از دولتهای اسلامی را از سیاستهای دولت ایران میشمرد. براساس [[قاعده نفی سبیل]] که امامخمینی آن را از محدوده حوزه فردی گستردهتر میداند و به آن صبغه سیاسی و حکومتی میدهد، مسلمانان نباید تحت سیطره کفار قرار گیرند و در صورت وجود سلطه، خروج از آن به هر وسیله ممکن، لازم است{{ببینید|متن=ببینید|نفی سبیل}}؛ از این رو امامخمینی افزون بر سفارش به حفظ [[وحدت]] در سطح ملی، وحدت مسلمین و دولتهای اسلامی را نیز در راس برنامههای خود میداند و همواره بر اتحاد و همپیمانی ممالک اسلامی و ایجاد برادری در میان فرقههای مختلف مسلمان در برابر [[صهیونیسم]]، دولتهای استعمارگر بهویژه [[امریکا]] و غارتگرانِ منابع ملتهای مسلمان تاکید کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس |امریکا |انگلیس |استعمار و استثمار}} | ||
به باور امامخمینی جهان اسلام، ظرفیتها و توانمندیهای فراوانی دارد و در صورت اتحاد دولتهای اسلامی بر محور کلمه اسلام، مسلمانان به قدرتی دست خواهند یافت که کسی توان مقابله با آنان را ندارد{{ببینید|متن=ببینید|وحدت |جهان اسلام}} و در نهایت ظهور منجی عالم، [[حضرت مهدی(ع)]] که حاکم بر همه موجودات و خاتم ولایت کلی به تبعیت از پیامبر اکرم(ص) است، موجب تحقق توحید حقیقی و تشکیل حکومت صالحان خواهد بود.{{ببینید|متن=ببینید|مهدویت | | به باور امامخمینی جهان اسلام، ظرفیتها و توانمندیهای فراوانی دارد و در صورت اتحاد دولتهای اسلامی بر محور کلمه اسلام، مسلمانان به قدرتی دست خواهند یافت که کسی توان مقابله با آنان را ندارد{{ببینید|متن=ببینید|وحدت |جهان اسلام}} و در نهایت ظهور منجی عالم، [[حضرت مهدی(ع)]] که حاکم بر همه موجودات و خاتم ولایت کلی به تبعیت از پیامبر اکرم(ص) است، موجب تحقق توحید حقیقی و تشکیل حکومت صالحان خواهد بود.{{ببینید|متن=ببینید|مهدویت |امام زمان(ع)}} ایشان وظیفه اساسی حکومت و انقلاب اسلامی را نیز نشر اسلام در جهان و ایجاد زمینه برای حاکمیت جهانی اسلام میداند و در این راه، سرمایهگذاری در احیای هویت اسلامی مسلمانان اهمیت ویژهای دارد.{{ببینید|متن=ببینید|هویت |احیاگری و اصلاح |انقلاب اسلامی ایران |نهضتهای اسلامی |صدور انقلاب}} | ||
امامخمینی در تبیین حکومت جهانی اسلام، مفاهیمی را مانند مرزبندی میان [[اسلام ناب محمدی]] و [[اسلام امریکایی]]، {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}} بهرهگیری از ظرفیت کنکره سراسری حج ابراهیمی محمدی، {{ببینید|متن=ببینید|حج ابراهیمی}} مفهوم عام مبارزه و قیام برای رسیدن به کمال انسانیت که همان جنگ فقر و غنا یا جنگ همهجانبه استضعاف در برابر استکبار بود، {{ببینید|متن=ببینید|قیام |جنگ فقر و غنا}} ابداع کرد و رمز پیروزی را در وحدت کلمه و توکل بر خدا میدانست. | امامخمینی در تبیین حکومت جهانی اسلام، مفاهیمی را مانند مرزبندی میان [[اسلام ناب محمدی]] و [[اسلام امریکایی]]، {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}} بهرهگیری از ظرفیت کنکره سراسری حج ابراهیمی محمدی، {{ببینید|متن=ببینید|حج ابراهیمی}} مفهوم عام مبارزه و قیام برای رسیدن به کمال انسانیت که همان جنگ فقر و غنا یا جنگ همهجانبه استضعاف در برابر استکبار بود، {{ببینید|متن=ببینید|قیام |جنگ فقر و غنا}} ابداع کرد و رمز پیروزی را در [[وحدت کلمه]] و [[توکل]] بر خدا میدانست. | ||
===مردم و حکومت=== | ===مردم و حکومت=== | ||
هر نظام سیاسی بر بنیان روابط مردم و حکومت استوار است. جایگاه مردم و نفی و اثبات نقش آنان در برپایی حکومت و مقبولیت و کارآمدی آن، در اندیشهورزیهای سیاسی و اجتماعی، همواره مورد توجه بوده است. امامخمینی انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب مردمی میداند و مردم را رکن اصلی تحققبخش آن مینامد؛ این مردم برآمده از تمام اقشار جامعه هستند و نماینده گروه یا جناح و طبقه خاصی نیستند.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} بر همین اساس، بخش مهمی از اندیشه سیاسی امامخمینی به تبیین نقش مردم در مشروعیتبخشی به نظام و توجه به روابط و ضوابط میان مردم و حکومت، اختصاص یافته است: | هر نظام سیاسی بر بنیان روابط [[مردم]] و حکومت استوار است. جایگاه مردم و نفی و اثبات نقش آنان در برپایی حکومت و مقبولیت و کارآمدی آن، در اندیشهورزیهای سیاسی و اجتماعی، همواره مورد توجه بوده است. امامخمینی انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب مردمی میداند و مردم را رکن اصلی تحققبخش آن مینامد؛ این مردم برآمده از تمام اقشار جامعه هستند و نماینده گروه یا جناح و طبقه خاصی نیستند.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} بر همین اساس، بخش مهمی از اندیشه سیاسی امامخمینی به تبیین نقش مردم در مشروعیتبخشی به نظام و توجه به روابط و ضوابط میان مردم و حکومت، اختصاص یافته است: | ||
====مشروعیت==== | ====مشروعیت==== | ||
یکی از قدیمیترین بحثها در نظامهای سیاسی و حکومت و دولت، بحث در باب مشروعیت یا قانونی بودن حکومت است. امامخمینی در بیان مبنای مشروعیت برای حاکمیت، بر این باور بود که به حکم عقل، فرمانروایی و ولایت، حق انحصاری خداوند تعالی است و او مالک بالذات و سلطان مطلق این عالم است و جز او هیچ کس بر دیگری سلطنت و فرمانروایی ندارد. خداوند این حق را برای پیامبر(ص) قرار داده و پیامبر(ص) آن را به امر الهی به [[امامان معصوم(ع)]] و پس از آن به فقیهان جامع شرایط سپرده است. | یکی از قدیمیترین بحثها در نظامهای سیاسی و حکومت و دولت، بحث در باب مشروعیت یا قانونی بودن حکومت است. امامخمینی در بیان مبنای مشروعیت برای حاکمیت، بر این باور بود که به حکم عقل، فرمانروایی و ولایت، حق انحصاری خداوند تعالی است و او مالک بالذات و سلطان مطلق این عالم است و جز او هیچ کس بر دیگری سلطنت و فرمانروایی ندارد. خداوند این حق را برای پیامبر(ص) قرار داده و پیامبر(ص) آن را به امر الهی به [[امامان معصوم(ع)]] و پس از آن به فقیهان جامع شرایط سپرده است. | ||
به باور امامخمینی حکومت غیر فقیه، یا حکومتی که به گونهای مشروعیت خود را از خداوند نمیگیرد، حکومت طاغوت است و رئیسجمهور منتخب مردم هم پس از تنفیذ حکم توسط ولی فقیه، مشروع و قانونی است. ایشان در آستانه تشکیل [[دولت موقت]]، مشروعیت تشکیل دولت ـ پیش از تصویب قانون اساسی ـ را به حق ولایت شرعی و همچنین به حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع ملت ـ که در اجتماعات بزرگ و تظاهرات وسیع در سراسر ایران ابراز شده بود ـ مستند کرد. این نوع موضعگیری از ایشان و توجه به حق ولایت شرعی در کنار اتکای به رای اکثریت، در دیگر موارد ازجمله در تشکیل شورای انقلاب نیز وجود داشت.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت |شورای انقلاب اسلامی |بازگشت امامخمینی}} | به باور امامخمینی حکومت غیر فقیه، یا حکومتی که به گونهای مشروعیت خود را از خداوند نمیگیرد، حکومت طاغوت است و رئیسجمهور منتخب مردم هم پس از تنفیذ حکم توسط ولی فقیه، مشروع و قانونی است. ایشان در آستانه تشکیل [[دولت موقت]]، مشروعیت تشکیل دولت ـ پیش از تصویب قانون اساسی ـ را به حق ولایت شرعی و همچنین به حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع ملت ـ که در اجتماعات بزرگ و تظاهرات وسیع در سراسر ایران ابراز شده بود ـ مستند کرد. این نوع موضعگیری از ایشان و توجه به حق ولایت شرعی در کنار اتکای به رای اکثریت، در دیگر موارد ازجمله در تشکیل شورای انقلاب نیز وجود داشت.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت |شورای انقلاب اسلامی |بازگشت امامخمینی}} | ||
امامخمینی در کنار [[مشروعیت]]، | امامخمینی در کنار [[مشروعیت]]، مقبولیت مردمی را نیز در تولّی و تشکیل عملی حکومت شرط شرعی میداند و معتقد است حاکم اسلامی مشروعیت و مقبولیت را باید با هم دارا باشد و اگر مقبولیت نداشته باشد، شرعاً و عملاً (در مقام اجرا) نمیتواند حکومت تشکیل دهد. انتخابات و بیعت و تاکید امامخمینی بر آن مربوط به همین بُعد است. به باور ایشان ولیّ فقیه اگر مورد پذیرش مردم نباشد، از اصل ولایت ساقط نمیشود، ولی بدون مقبولیت مردمی، افزون بر اینکه توان بهکاربستن ولایت را ندارد، شرعاً نمیتواند حکومت تشکیل دهد؛ از اینرو حکومت مورد نظر ایشان حکومتی است که هم دلخواه ملت است و هم بیعت با کسی است که بیعتِ با او بیعت با خداست.{{ببینید|متن=ببینید|مشروعیت |ولایت فقیه}} | ||
====حفظ نظام==== | ====حفظ نظام==== | ||
پس از برپایی نظام جمهوری اسلامی در ایران، مهمترین دغدغه امامخمینی از یک سو حفظ چهره دین و نظام اسلام و نظام اجتماعی به عنوان اولویت اول و حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران، به عنوان اولویت دوم بود و از نخستین روزهای پیروزی تا پایان عمر خود از هر مناسبت و فرصتی برای توجهدادن به جامعه و نیز جلوگیری از شکست یا تضعیف نظام بهره میبرد. ایشان همچنین معتقد است حفظ کیان اسلام و سرزمین اسلامی در برابر هجوم نظامی و غیر نظامی دشمن، با هر ابزاری که بشود، واجبی مطلق بر عهده همه مسلمانان است و این امر به وجود امام معصوم(ع) یا اذن فقیه منوط نیست.{{ببینید|متن=ببینید|حفظ نظام}} | پس از برپایی نظام جمهوری اسلامی در ایران، مهمترین دغدغه امامخمینی از یک سو حفظ چهره دین و نظام اسلام و نظام اجتماعی به عنوان اولویت اول و حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران، به عنوان اولویت دوم بود و از نخستین روزهای پیروزی تا پایان عمر خود از هر مناسبت و فرصتی برای توجهدادن به جامعه و نیز جلوگیری از شکست یا تضعیف نظام بهره میبرد. ایشان همچنین معتقد است حفظ کیان اسلام و سرزمین اسلامی در برابر هجوم نظامی و غیر نظامی دشمن، با هر ابزاری که بشود، واجبی مطلق بر عهده همه مسلمانان است و این امر به وجود امام معصوم(ع) یا اذن فقیه منوط نیست.{{ببینید|متن=ببینید|حفظ نظام}} | ||
خط ۱٬۱۸۶: | خط ۱٬۱۹۲: | ||
====روابط مردم و حکومت==== | ====روابط مردم و حکومت==== | ||
امامخمینی بر این باور است که یک حکومت هرچند بر مبنای مشروعیت محض الهی بر مسند نشسته باشد، وظیفهای جز امانتداری و خدمتگزاری نسبت به مردم ندارد. ایشان که مردم را حامیان اصلی [[نظام اسلامی]] میشناخت، تعامل خیرخواهانه با مردم را یک اصل مهم در روابط اجتماعی میشمرد و به شیوههای گوناگون میکوشید تا یکپارچگی و همبستگی را میان مردم نهادینه کند و برای تحقق این امر بهخوبی از فرصتها استفاده میکرد؛ از اینرو همواره به مدیران جامعه اسلامی، اهمیت نظر [[مردم]] را یادآوری کرده و تاکید میکرد پیروزی همواره قرین قدرت مردمی است.{{ببینید|متن=ببینید|پیروزی}} | امامخمینی بر این باور است که یک حکومت هرچند بر مبنای مشروعیت محض الهی بر مسند نشسته باشد، وظیفهای جز امانتداری و خدمتگزاری نسبت به مردم ندارد. ایشان که مردم را حامیان اصلی [[نظام اسلامی]] میشناخت، تعامل خیرخواهانه با مردم را یک اصل مهم در روابط اجتماعی میشمرد و به شیوههای گوناگون میکوشید تا یکپارچگی و همبستگی را میان مردم نهادینه کند و برای تحقق این امر بهخوبی از فرصتها استفاده میکرد؛ از اینرو همواره به مدیران جامعه اسلامی، اهمیت نظر [[مردم]] را یادآوری کرده و تاکید میکرد پیروزی همواره قرین قدرت مردمی است.{{ببینید|متن=ببینید|پیروزی}} | ||
امامخمینی با ترجیح ساختار | امامخمینی با ترجیح ساختار «جمهوری» برای حکومت، {{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} ویژگیهای نظام سیاسی مبتنی بر جمهوریت را بر سر کار آمدن با آرای مردم، عمل نکردن برخلاف میل مردم و حفظ مردم میدانست و مردم را نیز به بهرهگیری از این حق شرعی و قانونی خود برای مشارکت در برپایی نظام سیاسی مطلوب و نیز مشارکت در ادارۀ آن تشویق میکرد. از نگاه ایشان از مهمترین حقوق مردم بر زمامداران، برابری با دولتمردان، پذیرش و عزل حاکمان سیاسی، نصیحت، طرح اشکال، انتقاد و اعتراض، رفاه، آسایش و امنیت، آزادی انجام فرایض دینی و مذهبی برای پیروان همة ادیان و مذاهب، آموزش، آزادی اظهار عقیده برای همه ازجمله اقلیتهای دینی و مذهبی، انتخابشدن و انتخابکردن و آزادی و استقلال کامل در رای، برخورداری از حریم خصوصی و آزادیهای اجتماعی و سیاسی مانند تحزّب، اجتماعات، بیان، قلم، اشتغال و مسکن است.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} | ||
از آنجا که حق و مسئولیت همواره رابطهای دوسویهاند، امامخمینی با تاکید بر حقوق متقابل مردم و حکومت، حضور اجتماعی مردم و مشارکت فعال آنان در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را هم یک حق میشمارد، هم وظیفۀ اجتماعی و تکلیف شرعی، که بیتوجهی به آن پیامدهای ناگوار اجتماعی در پی دارد. ایشان فراتر از مشارکت، از مردم میخواست تا بر عملکرد برگزیدگان خویش نظارت دایمی داشته باشند و مانع لغزش آنان شوند. نظارت نیز یکی از مهمترین حقوق دوسویه میان مردم و حکومت است.{{ببینید|متن=ببینید|نظارت}} | از آنجا که حق و مسئولیت همواره رابطهای دوسویهاند، امامخمینی با تاکید بر حقوق متقابل مردم و حکومت، حضور اجتماعی مردم و مشارکت فعال آنان در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را هم یک حق میشمارد، هم وظیفۀ اجتماعی و تکلیف شرعی، که بیتوجهی به آن پیامدهای ناگوار اجتماعی در پی دارد. ایشان فراتر از مشارکت، از مردم میخواست تا بر عملکرد برگزیدگان خویش نظارت دایمی داشته باشند و مانع لغزش آنان شوند. نظارت نیز یکی از مهمترین حقوق دوسویه میان مردم و حکومت است.{{ببینید|متن=ببینید|نظارت}} | ||
در همین راستا امامخمینی مخالفت سیاسی در حکومت اسلامی را از جنبه وظیفه نظارتی مردم بر قدرت سیاسی، تکلیفی همگانی در برابر حاکمیت میداند و بر این باور است که در هر مرتبه و جایگاهی که حکومت اسلامی دچار انحراف از اصول اسلامی شود، حتی اگر از ناحیه شخص رهبر و ولیّ فقیه باشد، بر همه افراد ملت واجب است اعتراض و او را به مسیر درست هدایت کنند. البته این انتقاد یا مخالفت سیاسی باید همراه با تعهد اسلامی و شم سیاسی باشد؛ چنانکه این مخالفت به ایجاد دشمنی و | در همین راستا امامخمینی مخالفت سیاسی در حکومت اسلامی را از جنبه وظیفه نظارتی مردم بر قدرت سیاسی، تکلیفی همگانی در برابر حاکمیت میداند و بر این باور است که در هر مرتبه و جایگاهی که حکومت اسلامی دچار انحراف از اصول اسلامی شود، حتی اگر از ناحیه شخص رهبر و ولیّ فقیه باشد، بر همه افراد ملت واجب است اعتراض و او را به مسیر درست هدایت کنند. البته این انتقاد یا مخالفت سیاسی باید همراه با تعهد اسلامی و شم سیاسی باشد؛ چنانکه این مخالفت به ایجاد دشمنی و تفرقه در کشور منجر نشود.{{ببینید|متن=ببینید|مخالفت سیاسی |انتقاد |آزادی |حزب و تشکل}} | ||
امامخمینی با توجه به دوربودن منطق اسلام از | امامخمینی با توجه به دوربودن منطق اسلام از خشونت و [[ترور]]، حتی در اوج مبارزه با رژیم پهلوی نیز با ایجاد هرجومرج و ناامنی در جامعه مخالف بود و تاکید میکرد حرکت انقلابی مردم نباید به سمت قتل، غارت و ناامنی پیش رود. ایشان حتی براندازی [[رژیم پهلوی]] را از طریق روشهای مسالمتآمیز در قالب اعتصابها و تظاهرات مردمی پی میگرفت و تا حد امکان به شورش یا مبارزه مسلحانه دعوت نمیکرد؛ چنانکه در رویارویی با گروههای مخالف و حتی [[محارب]] با نظام اسلامی نیز در مرحله نخست به گفتگو و نصیحت و دوری از خشونت روی آورد. ایشان همواره به مسئولان نظام نیز هشدار میداد که وجود خفقان و سرکوب و ناامیدی مردم از اجرای درست قوانین، میتواند عامل بروز شورش و انفجار عمومی در جامعه باشد.{{ببینید|متن=ببینید|شورش |اعتصاب |تظاهرات |مبارزه مسلحانه |ترور |ضدانقلاب}} | ||
==مبارزات سیاسی و رهبری نهضت== | ==مبارزات سیاسی و رهبری نهضت== | ||
در بررسی تاریخ مبارزات سیاسی امامخمینی افزون بر نوع نگاه ایشان به دین و | در بررسی تاریخ مبارزات سیاسی امامخمینی افزون بر نوع نگاه ایشان به [[دین و سیاست]]، باید به نگاه تاریخی ایشان به پیشینه سیاستورزی در [[روحانیت]] و نیز لزوم شرعی براندازی حکومتهای نامشروع و جایگزینی نظام سیاسی مشروع نیز توجه کرد و سپس به گزارش تاریخی روند مبارزات ایشان پرداخت. این روند در دو مرحله «دوران نهضت» و «دوران انقلاب» قابل بررسی است. در این بخش، مرحله نخست در چند محور گزارش میشود: | ||
===نگاه کلی=== | ===نگاه کلی=== | ||
از نگاه کلی خاستگاه مبارزات سیاسی امامخمینی را باید در نوع نگاه ایشان به دین، پیوند عمیق [[دین]] با سیاست و ضرورت [[قیام]] و تشکیل حکومت اسلامی جست: | از نگاه کلی خاستگاه مبارزات سیاسی امامخمینی را باید در نوع نگاه ایشان به دین، پیوند عمیق [[دین]] با سیاست و ضرورت [[قیام]] و تشکیل [[حکومت اسلامی]] جست: | ||
====خاستگاه سیاستورزی و مبارزه==== | ====خاستگاه سیاستورزی و مبارزه==== | ||
امامخمینی با اعتقاد به پیوند | امامخمینی با اعتقاد به پیوند [[دین و سیاست]]، مبارزات سیاسی خود را با رژیم پهلوی از سال ۱۳۴۱ آغاز کرد و خاستگاه سیاستورزی «دین» بود. به باور ایشان هر مسلمانی به پیروی از پیامبران بزرگ الهی و براساس آموزه [[قرآن]]، موظف به قیام برای خداست. قیام برای خدا، هم عرصه فردی انسان را شامل میشود و هم عرصه حیات اجتماعی را. از نگاه امامخمینی تنها دو راه پیش روی انسان است: راه الله و راه [[طاغوت]] و بر همین اساس ایشان نبردهای واقعشده در دنیا را نیز به دو دسته طاغوتی و توحیدی تقسیم میکند؛ چنانکه در منطق ایشان همه حکومتهای نامشروع و مفاهیمی چون «قدرت سیاسی ناروا»، «قدرت سیاسی باطل» یا «حکومت جائر»، ـ زیر عنوان «طاغوت» جای میگیرند.{{ببینید|متن=ببینید|طاغوت}} | ||
از نگاه امامخمینی مبارزه مشروع مبارزهای است که هم محتوای خود را از اسلام میگیرد، هم در روشها تابع اسلام است و هم هدفی جز حاکمیت اسلام ندارد؛ از اینرو ایشان در مبارزه با رژیم پهلوی، بر مخالفت با هر قانونی که خلاف اسلام باشد، تصریح کرد و در روش مبارزه نیز نخست راه نصیحت را برگزید؛ اما پس از بینتیجهبودن این شیوه، مرحله جدید مبارزه مستقیم را آغاز کرد و با این حال، اجازه مبارزه مسلحانه نداد؛ اگرچه این شیوه نیز در مراتب قیام و درصورت بیتاثیرماندن مراحل پایینتر [[امر به معروف و نهی از منکر]]، قابل اجرا است.{{ببینید|متن=ببینید|مبارزه مسلحانه |امر به معروف و نهی از منکر}} | از نگاه امامخمینی مبارزه مشروع مبارزهای است که هم محتوای خود را از اسلام میگیرد، هم در روشها تابع اسلام است و هم هدفی جز حاکمیت اسلام ندارد؛ از اینرو ایشان در مبارزه با رژیم پهلوی، بر مخالفت با هر قانونی که خلاف اسلام باشد، تصریح کرد و در روش مبارزه نیز نخست راه نصیحت را برگزید؛ اما پس از بینتیجهبودن این شیوه، مرحله جدید مبارزه مستقیم را آغاز کرد و با این حال، اجازه مبارزه مسلحانه نداد؛ اگرچه این شیوه نیز در مراتب قیام و درصورت بیتاثیرماندن مراحل پایینتر [[امر به معروف و نهی از منکر]]، قابل اجرا است.{{ببینید|متن=ببینید|مبارزه مسلحانه |امر به معروف و نهی از منکر}} | ||
از نگاه امامخمینی شرط مهم مبارزه، بیداری، شناخت و آگاهی است؛ از اینرو ایشان «قیام از خواب غفلت» را نخستین گام در «قیام لله» میشمرد. ایشان همچنین در مبارزه با طاغوت، به مردم اصالت میداد و بر پیروزی قطعی آنان در صورت سازماندهی و نظم تاکید میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|قیام}} | از نگاه امامخمینی شرط مهم مبارزه، بیداری، شناخت و آگاهی است؛ از اینرو ایشان «قیام از خواب غفلت» را نخستین گام در «قیام لله» میشمرد. ایشان همچنین در مبارزه با طاغوت، به مردم اصالت میداد و بر پیروزی قطعی آنان در صورت سازماندهی و نظم تاکید میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|قیام}} | ||
خط ۱٬۲۰۴: | خط ۱٬۲۱۰: | ||
====مبارزه با حکومت غیرمشروع==== | ====مبارزه با حکومت غیرمشروع==== | ||
امامخمینی بر اساس مبانی دینی، مشروعیت حکومت را الهی و آن را حق انحصاری خداوند تعالی و کسانی دانسته است که از سوی او ماذون باشند{{ببینید|متن=ببینید|مشروعیت}}؛ از اینرو ایشان همه حکومتهای سلطنتی را در ایران در طول تاریخ نامشروع شمرده{{ببینید|متن=ببینید|نظام سلطنتی}} و از نظر تاریخی، از شاهنشاهی۲۵۰۰ساله ایران به عنوان شاهنشاهی سیاه یاد کرده است. از نگاه ایشان، حتی یک تن از این سلسله قابل دفاع نیست و خوشنامی برخی از آنان مانند [[شاهعباس صفوی]]، ناشی از تحریف واقعیات تاریخی بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|صفویه}} | امامخمینی بر اساس مبانی دینی، مشروعیت حکومت را الهی و آن را حق انحصاری خداوند تعالی و کسانی دانسته است که از سوی او ماذون باشند{{ببینید|متن=ببینید|مشروعیت}}؛ از اینرو ایشان همه حکومتهای سلطنتی را در ایران در طول تاریخ نامشروع شمرده{{ببینید|متن=ببینید|نظام سلطنتی}} و از نظر تاریخی، از شاهنشاهی۲۵۰۰ساله ایران به عنوان شاهنشاهی سیاه یاد کرده است. از نگاه ایشان، حتی یک تن از این سلسله قابل دفاع نیست و خوشنامی برخی از آنان مانند [[شاهعباس صفوی]]، ناشی از تحریف واقعیات تاریخی بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|صفویه}} | ||
امامخمینی از از شاهان قاجاری نیز به عنوان مجرمترین افراد یاد کرده است که در اندیشه مردم نبودند؛ چنانکه عمق نفوذ بیگانگان در [[دوره قاجاریه]] بهگونهای بود که با حرکت یک کشتی انگلیسی در [[خلیج فارس]]، هر قراردادی تحمیل میشد.{{ببینید|متن=ببینید|قاجاریه}} | امامخمینی از از شاهان قاجاری نیز به عنوان مجرمترین افراد یاد کرده است که در اندیشه مردم نبودند؛ چنانکه عمق نفوذ بیگانگان در [[قاجاریه|دوره قاجاریه]] بهگونهای بود که با حرکت یک کشتی انگلیسی در [[خلیج فارس]]، هر قراردادی تحمیل میشد.{{ببینید|متن=ببینید|قاجاریه}} | ||
امامخمینی با همین مبنا اساس سلطنت پهلوی را هم بر پایه قلدری و دیکتاتوری میداند. از نظر ایشان حکومت پهلوی نه تنها فاقد مشروعیت مردمی و دینی، بلکه فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود. به باور ایشان [[رضا پهلوی]] با ایجاد خفقان، همه چیز را در اختیار خود گرفته بود، بهگونهای که هیچ قشری از ملت، بهویژه در انتخاب نمایندگان آزاد نبودند.{{ببینید|متن=ببینید|رضا پهلوی}} | امامخمینی با همین مبنا اساس سلطنت پهلوی را هم بر پایه قلدری و دیکتاتوری میداند. از نظر ایشان حکومت پهلوی نه تنها فاقد مشروعیت مردمی و دینی، بلکه فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود. به باور ایشان [[رضا پهلوی]] با ایجاد خفقان، همه چیز را در اختیار خود گرفته بود، بهگونهای که هیچ قشری از ملت، بهویژه در انتخاب نمایندگان آزاد نبودند.{{ببینید|متن=ببینید|رضا پهلوی}} | ||
امامخمینی افزون بر اینکه به لحاظ شخصیتی [[محمدرضا پهلوی]] را فاقد شرایط لازم برای حکومت میدانست و او را عنصری ناپاک، چپاولگر و شاخدار بیعقل میخواند، رژیم سلطنتی وی را نیز باطل و غیر مشروع میدانست و او را بهعنوان عامل اصلی تمام گرفتاری ملت ایران به شمار میآورد. به اعتقاد ایشان مذهب، در حکومت محمدرضا پهلوی نقش و جایگاهی نداشت و او در دوران سلطنت خود، ایران را ویرانه و آن را به مستعمره امریکا تبدیل کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | امامخمینی افزون بر اینکه به لحاظ شخصیتی [[محمدرضا پهلوی]] را فاقد شرایط لازم برای حکومت میدانست و او را عنصری ناپاک، چپاولگر و شاخدار بیعقل میخواند، رژیم سلطنتی وی را نیز باطل و غیر مشروع میدانست و او را بهعنوان عامل اصلی تمام گرفتاری ملت ایران به شمار میآورد. به اعتقاد ایشان مذهب، در حکومت محمدرضا پهلوی نقش و جایگاهی نداشت و او در دوران سلطنت خود، ایران را ویرانه و آن را به مستعمره امریکا تبدیل کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ||
خط ۱٬۲۱۱: | خط ۱٬۲۱۷: | ||
امامخمینی با وجود ضروری دانستن قیام الهی برای اصلاح جامعه و تمایلات سیاسی خود از دوره نوجوانی، تا زمان حیات استاد خود [[سیدحسین بروجردی]] که به نوعی زعامت شیعه را به عهده داشت، دست به هیچ اقدام عملی مستقل در برابر رژیم پهلوی نزد. با درگذشت بروجردی در سال ۱۳۴۰ که مانعی بزرگ در برابر اقدامات ضد دینی رژیم پهلوی بود، رویارویی امامخمینی با این رژیم آغاز شد؛ افزون بر اینکه ایشان پس از بروجردی، در جایگاه مرجعیت دینی به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | امامخمینی با وجود ضروری دانستن قیام الهی برای اصلاح جامعه و تمایلات سیاسی خود از دوره نوجوانی، تا زمان حیات استاد خود [[سیدحسین بروجردی]] که به نوعی زعامت شیعه را به عهده داشت، دست به هیچ اقدام عملی مستقل در برابر رژیم پهلوی نزد. با درگذشت بروجردی در سال ۱۳۴۰ که مانعی بزرگ در برابر اقدامات ضد دینی رژیم پهلوی بود، رویارویی امامخمینی با این رژیم آغاز شد؛ افزون بر اینکه ایشان پس از بروجردی، در جایگاه مرجعیت دینی به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
مبارزات امامخمینی بر پایه قاعده تعریفشده در فریضه امر به معروف و نهی از منکر، در دو مرحله کلی نصیحت و هدایت و سپس رویارویی و قیام که خود مراحل چندی داشت، سامان یافت: | مبارزات امامخمینی بر پایه قاعده تعریفشده در فریضه امر به معروف و نهی از منکر، در دو مرحله کلی نصیحت و هدایت و سپس رویارویی و قیام که خود مراحل چندی داشت، سامان یافت: | ||
یکم. نصیحت و هدایت: مرحله اول مبارزات امامخمینی، از درگذشت بروجردی آغاز شد و تا حدود سال ۱۳۵۰ ادامه یافت. ایشان در دوره نخست، با شیوه نصیحت، دولت را مخاطب قرار داده و در برابر تصویب غیر قانونیِ [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]]، اظهار امیدواری کرد مسئله تصویبنامه، با گفتگو حل شود و نیاز به اعتراض و تعطیل عمومی نباشد. ایشان در پانزدهم | یکم. نصیحت و هدایت: مرحله اول مبارزات امامخمینی، از درگذشت بروجردی آغاز شد و تا حدود سال ۱۳۵۰ ادامه یافت. ایشان در دوره نخست، با شیوه نصیحت، دولت را مخاطب قرار داده و در برابر تصویب غیر قانونیِ [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]]، اظهار امیدواری کرد مسئله تصویبنامه، با گفتگو حل شود و نیاز به اعتراض و تعطیل عمومی نباشد. ایشان در پانزدهم آبان ۱۳۴۱ در نامهای خطاب به محمدرضا پهلوی با تعبیر «حضور مبارک اعلیحضرت همایونی»، از تلگراف وی مبنی بر توصیه به دولت در رعایت نظر علما، تشکر کرد و اقدامات خلاف قانون و ضد اسلامی [[اسدالله علم]]، نخستوزیر را یادآور شد. ایشان در این نامه به محمدرضا پهلوی پند داد تا مراقب اعمال چاپلوسانی باشد که اعمال خلاف دین و قانون خود را به او نسبت میدهند. همچنین نصیحت علما به شاهان را از واجبات شمرد و به وی پند داد تا پشتیبانی علما را از دست ندهد. | ||
دوم. مخالفت و رویارویی با محمدرضا پهلوی: امامخمینی در قضایای سیاسی بعدی، مانند لوایح ششگانه [[انقلاب سفید]]، [[حمله به مدرسه فیضیه]]، [[قیام پانزده خرداد]] و جریان [[کاپیتولاسیون]]، اگر چه نوک پیکان حملات خود را متوجه شخص محمدرضا پهلوی کرده، او را عامل بیگانگان و مقصر فجایع ایران دانست و حتی از عدم مشروعیت حکومت وی سخن گفت اما به صراحت از براندازی حکومت پهلوی و جایگزین کردن نظام اسلامی، سخنی به میان نیاورد. ایشان خود نیز در اشاره به این دو مرحله و حتی برخی قضایای بعدی خاطرنشان کرده است که اگر محمدرضا پهلوی، میپذیرفت به قانون اساسی عمل کند، انقلاب صورت نمیگرفت؛ چنانکه در دفاع از پاسخ احترامآمیز خود به پهلوی، تصریح کرد استفاده از زبان پند و نصیحت به پهلوی در آغاز کار به امید هدایت و اصلاح وی بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت امامخمینی}} | دوم. مخالفت و رویارویی با محمدرضا پهلوی: امامخمینی در قضایای سیاسی بعدی، مانند لوایح ششگانه [[انقلاب سفید]]، [[حمله به مدرسه فیضیه]]، [[قیام پانزده خرداد]] و جریان [[کاپیتولاسیون]]، اگر چه نوک پیکان حملات خود را متوجه شخص محمدرضا پهلوی کرده، او را عامل بیگانگان و مقصر فجایع ایران دانست و حتی از عدم مشروعیت حکومت وی سخن گفت اما به صراحت از براندازی حکومت پهلوی و جایگزین کردن نظام اسلامی، سخنی به میان نیاورد. ایشان خود نیز در اشاره به این دو مرحله و حتی برخی قضایای بعدی خاطرنشان کرده است که اگر محمدرضا پهلوی، میپذیرفت به قانون اساسی عمل کند، انقلاب صورت نمیگرفت؛ چنانکه در دفاع از پاسخ احترامآمیز خود به پهلوی، تصریح کرد استفاده از زبان پند و نصیحت به پهلوی در آغاز کار به امید هدایت و اصلاح وی بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت امامخمینی}} | ||
سوم. مخالفت قاطع با اصل رژیم: مرحله دیگر رفتار امامخمینی در برابر محمدرضا پهلوی، مخالفت صریح و قاطع با اصل شاهنشاهی و بهویژه دودمان پهلوی بود که از اوائل دهه پنجاه آغاز شد. در این مرحله انتقادها متوجه اصل سلطنت و براندازی آن شد. امامخمینی در این مرحله واژه «شاهنشاه» را جزو منفورترین کلمات دانست که دنیا و مسلمین از آنها عار دارند و با معرفی شخص پهلوی، بهعنوان هسته مرکزی تمام گرفتاری ملت ایران در طول پنجاه سال گذشته، سقوط حکومت او، بلکه کل سلسله شاهنشاهی را تنها راه برای تشکیل حکومت اسلامی میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | سوم. مخالفت قاطع با اصل رژیم: مرحله دیگر رفتار امامخمینی در برابر محمدرضا پهلوی، مخالفت صریح و قاطع با اصل شاهنشاهی و بهویژه دودمان پهلوی بود که از اوائل دهه پنجاه آغاز شد. در این مرحله انتقادها متوجه اصل سلطنت و براندازی آن شد. امامخمینی در این مرحله واژه «شاهنشاه» را جزو منفورترین کلمات دانست که دنیا و مسلمین از آنها عار دارند و با معرفی شخص پهلوی، بهعنوان هسته مرکزی تمام گرفتاری ملت ایران در طول پنجاه سال گذشته، سقوط حکومت او، بلکه کل سلسله شاهنشاهی را تنها راه برای تشکیل حکومت اسلامی میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ||
===شکلگیری نهضت=== | ===شکلگیری نهضت=== | ||
امامخمینی با ـ نگاه کلی یادشده و در یک مبارزه پیگیر از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷، نه تنها رژیم پهلوی بلکه سلسله ۲۵۰۰ساله پادشاهی در ایران را سرنگون و نظام جمهوری اسلامی را جایگزین کرد: | امامخمینی با ـ نگاه کلی یادشده و در یک مبارزه پیگیر از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷، نه تنها رژیم پهلوی بلکه سلسله ۲۵۰۰ساله پادشاهی در ایران را سرنگون و [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] را جایگزین کرد: | ||
====آغاز مبارزه==== | ====آغاز مبارزه==== | ||
آغاز مخالفت امامخمینی با انحرافات رژیم پهلوی، با وقوع چند رویداد شکل گرفت: | آغاز مخالفت امامخمینی با انحرافات رژیم پهلوی، با وقوع چند رویداد شکل گرفت: | ||
=====لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی===== | =====لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی===== | ||
قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی که یکی از اصول متمم قانون اساسی مشروطیت بود، در سال ۱۳۴۱ در دولت اسدالله عَلَم مورد بازنگری قرار گرفت و با اقتباس از قوانین کشورهای دیگر تغییراتی در آن ایجاد شد که بر اساس آن قید اسلام و مردبودن از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف شد و در مراسم تحلیف، به جای قرآن «کتاب آسمانی» گذاشته شد. | قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی که یکی از اصول متمم قانون اساسی مشروطیت بود، در سال ۱۳۴۱ در دولت [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]] مورد بازنگری قرار گرفت و با اقتباس از قوانین کشورهای دیگر تغییراتی در آن ایجاد شد که بر اساس آن قید اسلام و مردبودن از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف شد و در مراسم تحلیف، به جای قرآن «کتاب آسمانی» گذاشته شد. | ||
امامخمینی در نخستین گام مبارزات خود نخست به مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی پرداخت و با همراهی و حمایت مراجع تقلید، علما و مردم دولت را وادار به عقبنشینی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی}} | امامخمینی در نخستین گام مبارزات خود نخست به مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی پرداخت و با همراهی و حمایت مراجع تقلید، علما و مردم دولت را وادار به عقبنشینی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی}} | ||
=====لوایح ششگانه===== | =====لوایح ششگانه===== | ||
رژیم پهلوی پس از ناکامی در پیشبرد لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، برنامه لوایح ششگانه یا «انقلاب سفید» را که برخی از مواد آن از سال ۱۳۳۹ به خاطر مخالفت مرجع تقلید وقت، سیدحسین بروجردی مسکوت مانده بود، به جریان انداخت. انقلاب سفید، ادامه برنامه جامع اصلاحات اقتصادی و اجتماعی ایران بود که محمدرضا پهلوی در چهارمین سفر خود به امریکا در فروردین ۱۳۴۱، اجرای آن را تعهد کرد. این طرح، همان «اتحاد برای پیشرفت» جان اف کندی، رئیسجمهور امریکا بود که در سال ۱۳۳۹ با هدف جلوگیری از قیامهای مردمی در جهان سوم بر ضد امریکا برنامهریزی شده بود.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب سفید}} | رژیم پهلوی پس از ناکامی در پیشبرد لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، برنامه لوایح ششگانه یا «انقلاب سفید» را که برخی از مواد آن از سال ۱۳۳۹ به خاطر مخالفت مرجع تقلید وقت، [[سیدحسین بروجردی]] مسکوت مانده بود، به جریان انداخت. انقلاب سفید، ادامه برنامه جامع اصلاحات اقتصادی و اجتماعی ایران بود که محمدرضا پهلوی در چهارمین سفر خود به امریکا در فروردین ۱۳۴۱، اجرای آن را تعهد کرد. این طرح، همان «اتحاد برای پیشرفت» جان اف کندی، رئیسجمهور امریکا بود که در سال ۱۳۳۹ با هدف جلوگیری از قیامهای مردمی در جهان سوم بر ضد امریکا برنامهریزی شده بود.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب سفید}} | ||
الغای رژیم ارباب رعیتی؛ تصویب لایحه ملیکردن جنگلها؛ تصویب لایحه فروش سهام کارخانجات دولتی؛ تصویب لایحه سهیمکردن کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی؛ لایحه اصلاحی قانون انتخابات و لایحه ایجاد سپاه دانش برای اجرای تعلیمات عمومی و اجباری؛ اصول ششگانه اولیه این طرح بود که در ۱۹ [[دی]] ۱۳۴۱، توسط محمدرضا پهلوی برای همهپرسی اعلام شد. تجربه شکست لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، پهلوی را واداشت تا با اعمال قدرت و مقابله جدی با حرکتهای مخالف، اصلاحات مد نظر خود را از طریق کسب آرای ملت، قانونی جلوه دهد.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب سفید}} | الغای رژیم ارباب رعیتی؛ تصویب لایحه ملیکردن جنگلها؛ تصویب لایحه فروش سهام کارخانجات دولتی؛ تصویب لایحه سهیمکردن کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی؛ لایحه اصلاحی قانون انتخابات و لایحه ایجاد سپاه دانش برای اجرای تعلیمات عمومی و اجباری؛ اصول ششگانه اولیه این طرح بود که در ۱۹ [[دی]] ۱۳۴۱، توسط [[محمدرضا پهلوی]] برای همهپرسی اعلام شد. تجربه شکست لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، پهلوی را واداشت تا با اعمال قدرت و مقابله جدی با حرکتهای مخالف، اصلاحات مد نظر خود را از طریق کسب آرای ملت، قانونی جلوه دهد.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب سفید}} | ||
امامخمینی در پایان دی ۱۳۴۱، در جمع علمای [[حوزه علمیه قم]]، درباره برگزاری همهپرسی هشدار داد و آن را با غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، متفاوت خواند.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب سفید}} | امامخمینی در پایان دی ۱۳۴۱، در جمع علمای [[حوزه علمیه قم]]، درباره برگزاری همهپرسی هشدار داد و آن را با غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، متفاوت خواند.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب سفید}} | ||
=====همهپرسی لوایح ششگانه===== | =====همهپرسی لوایح ششگانه===== | ||
بهرغم تحریم همهپرسی از سوی علما و درگیریهای پراکندهای که میان مردم و عوامل رژیم روی داد، سرانجام همهپرسی در ۶/۱۱/۱۳۴۱ با تبلیغات فراوان برگزار شد و با وجود استقبال کم مردم، تصویب | بهرغم تحریم همهپرسی از سوی علما و درگیریهای پراکندهای که میان مردم و عوامل رژیم روی داد، سرانجام همهپرسی در ۶/۱۱/۱۳۴۱ با تبلیغات فراوان برگزار شد و با وجود استقبال کم مردم، تصویب لوایح ششگانه، با نتیجه شش میلیون رای موافق در برابر چند هزار رای مخالف اعلام شد. | ||
در پی برگزاری همهپرسی نُه تن از مراجع و علمای وقت، ازجمله امامخمینی در اعلامیهای، این تصویبنامه را از نظر شرع، بیاعتبار و از نظر قانون اساسی، لغو دانستند. امامخمینی در اعلام مواضع اختصاصی خود همهپرسی انقلاب سفید را «رفراندوم رسوا و مفتضح شاه»، «غیر قانونی»، «قلابی» و «سند عقبافتادگی ملت»، شمرد{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب سفید}} و در هفته آخر اسفند ۱۳۴۱ پیشنهاد کرد به دلیل مصائب واردشده به احکام ضروری اسلام، عید نوروز ۱۳۴۲ «عزای عمومی» اعلام شود که با استقبال علما و مراجع روبهرو شد. | در پی برگزاری همهپرسی نُه تن از مراجع و علمای وقت، ازجمله امامخمینی در اعلامیهای، این تصویبنامه را از نظر شرع، بیاعتبار و از نظر قانون اساسی، لغو دانستند. امامخمینی در اعلام مواضع اختصاصی خود همهپرسی انقلاب سفید را «رفراندوم رسوا و مفتضح شاه»، «غیر قانونی»، «قلابی» و «سند عقبافتادگی ملت»، شمرد{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب سفید}} و در هفته آخر اسفند ۱۳۴۱ پیشنهاد کرد به دلیل مصائب واردشده به احکام ضروری اسلام، عید نوروز ۱۳۴۲ «عزای عمومی» اعلام شود که با استقبال علما و مراجع روبهرو شد. | ||
=====حمله به مدرسه فیضیه===== | =====حمله به مدرسه فیضیه===== | ||
اقدام یادشده به مذاق رژیم پهلوی که قصد داشت عید نوروز سال ۱۳۴۲ را به جشن پیروزی همهپرسی انقلاب سفید تبدیل کند، خوش نیامد. از همین رو ماموران رژیم با ظاهر مردم عادی و روستایی و تعدادی اراذل و اوباش، تلاش کردند مجالس عزاداری که به مناسبت سالروز شهادت [[امامصادق(ع)]] در [[قم]]، در خانه علما و نیز خانه امامخمینی برگزار میشد، بر هم بزنند. | اقدام یادشده به مذاق رژیم پهلوی که قصد داشت عید نوروز سال ۱۳۴۲ را به جشن پیروزی همهپرسی انقلاب سفید تبدیل کند، خوش نیامد. از همین رو ماموران رژیم با ظاهر مردم عادی و روستایی و تعدادی اراذل و اوباش، تلاش کردند مجالس عزاداری که به مناسبت سالروز شهادت [[امامصادق(ع)]] در [[قم]]، در خانه علما و نیز خانه امامخمینی برگزار میشد، بر هم بزنند. | ||
این اقدام در مراسم عزاداری خانه امامخمینی، با واکنش به موقع ایشان ناکام ماند؛ اما همان نیروها عصر همان روز، مجلس عزاداری شهادت امامصادق(ع) در [[مدرسه فیضیه]] را که توسط مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|گلپایگانی]] | این اقدام در مراسم عزاداری خانه امامخمینی، با واکنش به موقع ایشان ناکام ماند؛ اما همان نیروها عصر همان روز، مجلس عزاداری شهادت امامصادق(ع) در [[مدرسه فیضیه]] را که توسط مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|گلپایگانی]] برگزار گردید، به آشوب کشاندند. نیروهای حکومتی پس از ضرب و شتم شدید طلاب و مردم، حجرههای طلاب را ویران کردند.{{ببینید|متن=ببینید|حمله به مدرسه فیضیه |طلاب}} | ||
امامخمینی همان شب در جمع طلاب و مردم در خانه خود حاضر شد و حقیقت رژیم پهلوی را همان خوی چنگیزی دانست که با ارتکاب این جنایت خود را رسوا و مفتضح میکند و حاضران را به صبر و استقامت توصیه کرد. ایشان همچنین، طی بیانیهای خطاب به علمای بزرگ تهران که با جمله «انا لله و انا الیه راجعون» آغاز شد، از این مصیبت بزرگ خبر داد. ایشان ضمن تشبیه این حمله به حملات مغول، شاهدوستی را مساوی با غارتگری و ضربهزدن بر پیکره [[قرآن]] و [[اسلام]] دانست و [[تقیه]] را حرام و اظهار حقایق را واجب اعلام کرد. ایشان همچنین به نام ملت ایران، اسدالله عَلَم نخستوزیر وقت ایران را استیضاح کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حمله به مدرسه فیضیه}} | امامخمینی همان شب در جمع طلاب و مردم در خانه خود حاضر شد و حقیقت [[رژیم پهلوی]] را همان خوی چنگیزی دانست که با ارتکاب این جنایت خود را رسوا و مفتضح میکند و حاضران را به صبر و استقامت توصیه کرد. ایشان همچنین، طی بیانیهای خطاب به علمای بزرگ تهران که با جمله «انا لله و انا الیه راجعون» آغاز شد، از این مصیبت بزرگ خبر داد. ایشان ضمن تشبیه این حمله به حملات مغول، شاهدوستی را مساوی با غارتگری و ضربهزدن بر پیکره [[قرآن]] و [[اسلام]] دانست و [[تقیه]] را حرام و اظهار حقایق را واجب اعلام کرد. ایشان همچنین به نام ملت ایران، اسدالله عَلَم نخستوزیر وقت ایران را استیضاح کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حمله به مدرسه فیضیه}} | ||
رژیم پهلوی برای ارعاب و مقابله بیشتر با حوزه و علما، برنامه اعزام طلاب به سربازی را آغاز کرد. امامخمینی در پیامی خطاب به طلاب جوان، از آنان خواست از فرصت بهدستآمده جهت آموختن تعلیمات نظامی و آگاهکردن دیگر سربازان، بهره گیرند.{{ببینید|متن=ببینید|سربازگیری طلاب}} | رژیم پهلوی برای ارعاب و مقابله بیشتر با حوزه و علما، برنامه اعزام طلاب به سربازی را آغاز کرد. امامخمینی در پیامی خطاب به طلاب جوان، از آنان خواست از فرصت بهدستآمده جهت آموختن تعلیمات نظامی و آگاهکردن دیگر سربازان، بهره گیرند.{{ببینید|متن=ببینید|سربازگیری طلاب}} | ||
====دستگیری امامخمینی==== | ====دستگیری امامخمینی==== | ||
اعتراضات پیدرپی امامخمینی در فاصله | اعتراضات پیدرپی امامخمینی در فاصله فروردین تا خرداد ۱۳۴۲، به جوّ ملتهب قم، [[تهران]] و بسیاری از شهرهای دیگر دامن میزد. ازجمله با پیام امامخمینی در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۲ به مناسبت ماه محرم و تاکید بر افشای جنایتهای رژیم پهلوی، مطالب سخنرانیها و نوحهها جنبه انتقادی از رژیم پهلوی پیدا کرد. رژیم پهلوی برای مهار بحران، با تهدید و ارعاب از وعاظ و هیئتهای مذهبی، تعهد گرفت در این ماه از سخنان تحریکآمیز پرهیز کنند. | ||
امامخمینی ضمن بیارزش دانستن تعهدات یادشده، عصر عاشورا مطابق با ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در سخنانی در مدرسه فیضیه قم، حکومت پهلوی را به دستگاه یزید و [[بنیامیه]] تشبیه کرد و درباره همسویی محمدرضا پهلوی با [[اسرائیل]] هشدار داد. | امامخمینی ضمن بیارزش دانستن تعهدات یادشده، عصر عاشورا مطابق با ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در سخنانی در مدرسه فیضیه قم، حکومت پهلوی را به دستگاه یزید و [[بنیامیه]] تشبیه کرد و درباره همسویی محمدرضا پهلوی با [[اسرائیل]] هشدار داد. | ||
به دنبال این سخنرانی، در شب پانزده خرداد، پس از نیمهشب تعداد زیادی کماندو، چترباز و سرباز گارد، مسلح به سلاحهای سرد و گرم به قم رفته و خانه امامخمینی را در محله یخچالقاضی{{ببینید|متن=ببینید|خانه امامخمینی}} محاصره و ایشان را در سحرگاه پانزده خرداد بازداشت کردند و به تهران بردند. همزمان با بازداشت ایشان [[سیدحسن طباطبایی قمی]] | به دنبال این سخنرانی، در شب پانزده خرداد، پس از نیمهشب تعداد زیادی کماندو، چترباز و سرباز گارد، مسلح به سلاحهای سرد و گرم به قم رفته و خانه امامخمینی را در محله یخچالقاضی{{ببینید|متن=ببینید|خانه امامخمینی}} محاصره و ایشان را در سحرگاه پانزده خرداد بازداشت کردند و به تهران بردند. همزمان با بازداشت ایشان [[سیدحسن طباطبایی قمی]] و [[بهاءالدین محلاتی]] از مراجع مشهد و شیراز و برخی دیگر از روحانیان نیز بازداشت شدند.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} | ||
با انتشار سریع و گسترده خبر بازداشت امامخمینی، بازارها تعطیل شد و مردم همان روز در قم، تهران و برخی دیگر شهرها به خیابانها ریختند و قیام پانزده خرداد شکل گرفت. مردم قم به همراه [[سیدمصطفی خمینی]]، | با انتشار سریع و گسترده خبر بازداشت امامخمینی، بازارها تعطیل شد و مردم همان روز در قم، تهران و برخی دیگر شهرها به خیابانها ریختند و قیام پانزده خرداد شکل گرفت. مردم قم به همراه [[سیدمصطفی خمینی]]، از خانه امامخمینی به سوی [[حرم فاطمه معصومه(س)]] حرکت کردند. مراجع تقلید و علمای حوزه نیز با تجمع در خانه سیدمحمدرضا گلپایگانی و تنظیم اعلامیهای در محکومساختن این اقدام رژیم، همگی راهی صحن حرم شدند و شهر قم حالت انقلاب به خود گرفت. تظاهرات مردم به درگیری با نیروهای مسلح انجامید و عدهای کشته و زخمی شدند. زنان نیز در این قیام شرکت فعال داشتند و نخستین شهدای این قیام چهار نفر از بانوان قم بودند. در تهران نیز بازاریان و دانشجویان با تعطیلی بازار و کلاسها، به تظاهرات پرداختند که در بعد از ظهر همان روز نیروهای نظامی و امنیتی بهشدت آنان را سرکوب و تعدادی را شهید و مجروح کردند. | ||
تظاهرات و اعتراض در شهرهای دیگر ازجمله مشهد، شیراز، تبریز و اصفهان نیز به وقوع پیوست و تا ۱۸ خرداد به صورت پراکنده ادامه داشت؛ ولی بهتدریج نیروهای امنیتی قیام را سرکوب کردند. | تظاهرات و اعتراض در شهرهای دیگر ازجمله مشهد، شیراز، تبریز و اصفهان نیز به وقوع پیوست و تا ۱۸ خرداد به صورت پراکنده ادامه داشت؛ ولی بهتدریج نیروهای امنیتی قیام را سرکوب کردند. | ||
در پی این وقایع، مراجع تقلید قم، [[مشهد]] و [[نجف]]، با صدور اعلامیههایی اقدامات رژیم را محکوم کردند و با تاکید بر استقامت مردم و همراهی علما با اعتراضات قانونی و شرعی امامخمینی، خواستار آزادی سریع ایشان شدند.{{ببینید|متن=ببینید|پانزده خرداد}} همچنین بیش از پنجاه تن از علمای تراز اول ایران در اعتراض به بازداشت امامخمینی و برای پیشگیری از اعدام ایشان و دو مرجع تقلید دیگر سیدحسن قمی و بهاءالدین محلاتی، به تهران مهاجرت کردند؛ چنانکه در برابر تهدید رژیم پهلوی به اعدام امامخمینی چهار نفر از مراجع، [[سیدمحمدهادی میلانی|میلانی]]، [[مرعشی نجفی]]، [[محمدتقی آملی]] و [[سیدکاظم شریعتمداری|شریعتمداری]] با نوشته به اجتهاد و مرجعیت ایشان گواهی دادند. علمای مهاجر به تهران، [[روحالله کمالوند]] | در پی این وقایع، مراجع تقلید قم، [[مشهد]] و [[نجف]]، با صدور اعلامیههایی اقدامات رژیم را محکوم کردند و با تاکید بر استقامت مردم و همراهی علما با اعتراضات قانونی و شرعی امامخمینی، خواستار آزادی سریع ایشان شدند.{{ببینید|متن=ببینید|پانزده خرداد}} همچنین بیش از پنجاه تن از علمای تراز اول ایران در اعتراض به بازداشت امامخمینی و برای پیشگیری از اعدام ایشان و دو مرجع تقلید دیگر سیدحسن قمی و بهاءالدین محلاتی، به تهران مهاجرت کردند؛ چنانکه در برابر تهدید رژیم پهلوی به اعدام امامخمینی چهار نفر از مراجع، [[سیدمحمدهادی میلانی|میلانی]]، [[مرعشی نجفی]]، [[محمدتقی آملی]] و [[سیدکاظم شریعتمداری|شریعتمداری]] با نوشته به اجتهاد و مرجعیت ایشان گواهی دادند. علمای مهاجر به تهران، [[روحالله کمالوند]] را برای اطلاع از سلامتی امامخمینی به نمایندگی نزد محمدرضا پهلوی فرستادند و پس از اطمینان از رفع خطر اعدام ایشان، به شهرهای خود بازگشتند.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} | ||
====حصر و آزادی==== | ====حصر و آزادی==== | ||
امامخمینی پس از دستگیری، نخست به باشگاه افسران در تهران، پس از آن به پادگان قصر (بیسیم) و سپس به زندان پادگان عشرتآباد (ولیعصر) منتقل شد{{ببینید|متن=ببینید|بازداشتگاهها}} و پس از حدود دوماه، در ۱۱/۵/۱۳۴۲ از زندان آزاد و به حصر خانگی منتقل شد. ایشان پس از آزادی به خانهای در داوودیه و پس از سه روز به تقاضای غلامحسین روغنی و موافقت [[ساواک]] و امامخمینی، به خانه وی در قیطریه منتقل شد. این اقامت تا [[فروردین]] ۱۳۴۳ به درازا کشید و ایشان پس از برکناری علم و نخستوزیری [[حسنعلی منصور]]، بدون قید و شرط در نیمه فروردین این سال آزاد شد. حضور ایشان در قم، با جشن و سرور مردم و دیدارهای بسیار با ایشان همراه شد.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} | امامخمینی پس از دستگیری، نخست به باشگاه افسران در تهران، پس از آن به پادگان قصر (بیسیم) و سپس به زندان پادگان عشرتآباد (ولیعصر) منتقل شد{{ببینید|متن=ببینید|بازداشتگاهها}} و پس از حدود دوماه، در ۱۱/۵/۱۳۴۲ از زندان آزاد و به حصر خانگی منتقل شد. ایشان پس از آزادی به خانهای در داوودیه و پس از سه روز به تقاضای غلامحسین روغنی و موافقت [[ساواک]] و امامخمینی، به خانه وی در قیطریه منتقل شد. این اقامت تا [[فروردین]] ۱۳۴۳ به درازا کشید و ایشان پس از برکناری علم و نخستوزیری [[حسنعلی منصور]]، بدون قید و شرط در نیمه فروردین این سال آزاد شد. حضور ایشان در قم، با جشن و سرور مردم و دیدارهای بسیار با ایشان همراه شد.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} | ||
همزمان با آزادی امامخمینی [[روزنامه اطلاعات]] در ۱۸/۱/۱۳۴۳ در مقالهای از همگامی جامعه روحانیت با مردم در اجرای برنامههای انقلاب شاه و مردم اظهار خوشبختی کرد. این مقاله با دخالت ساواک به گونهای تنظیم شد که گویا سوء تفاهمات برطرف شده و اکنون همه روحانیت ازجمله امامخمینی پشتیبان کامل حکومتاند. امامخمینی پس از آگاهی، در واکنش به آن، از سخنرانان جشن مدرسه فیضیه در ۲۱/۱/۱۳۴۳ خواست که این خبر دروغ را تکذیب کنند و خود نیز به آن واکنش شدید نشان داد؛ سرانجام نماینده دولت در قم تعهد کرد دیگر چنین اتهاماتی را متوجه روحانیت نکند.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} | همزمان با آزادی امامخمینی [[روزنامه اطلاعات]] در ۱۸/۱/۱۳۴۳ در مقالهای از همگامی جامعه روحانیت با مردم در اجرای برنامههای انقلاب شاه و مردم اظهار خوشبختی کرد. این مقاله با دخالت ساواک به گونهای تنظیم شد که گویا سوء تفاهمات برطرف شده و اکنون همه روحانیت ازجمله امامخمینی پشتیبان کامل حکومتاند. امامخمینی پس از آگاهی، در واکنش به آن، از سخنرانان جشن مدرسه فیضیه در ۲۱/۱/۱۳۴۳ خواست که این خبر دروغ را تکذیب کنند و خود نیز به آن واکنش شدید نشان داد؛ سرانجام نماینده دولت در قم تعهد کرد دیگر چنین اتهاماتی را متوجه روحانیت نکند.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} | ||
====مبارزه با ابرقدرتها==== | ====مبارزه با ابرقدرتها==== | ||
امامخمینی ریشه تمام مفاسد در کشورهای اسلامی را به استعمار خارجی مربوط میدانست. ایشان با توجه به خطر استعمار در کشورهای اسلامی و لزوم مبارزه با آن، به ملتهای اسلامی توصیه میکرد فریب نیرنگهای استعمار را نخورند و دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند.{{ببینید|متن=ببینید|ابرقدرتها}} از نظر ایشان سهلانگاری سران کشورهای اسلامی و اختلاف آنان موجب سلطه روزافزون استعمارگران بر مقدرات مسلمانان است و چاره اساسی مقابله با | امامخمینی ریشه تمام مفاسد در کشورهای اسلامی را به استعمار خارجی مربوط میدانست. ایشان با توجه به خطر استعمار در کشورهای اسلامی و لزوم مبارزه با آن، به ملتهای اسلامی توصیه میکرد فریب نیرنگهای استعمار را نخورند و دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند.{{ببینید|متن=ببینید|ابرقدرتها}} از نظر ایشان سهلانگاری سران کشورهای اسلامی و اختلاف آنان موجب سلطه روزافزون استعمارگران بر مقدرات مسلمانان است و چاره اساسی مقابله با [[استعمار]]، وحدت همه مسلمانان{{ببینید|متن=ببینید|وحدت}} و عملیکردن شعائر اسلامی است که در این زمینه، وظیفه علما بسیار سنگین است. ایشان اساس گرفتاری ایران را نیز سه استعمارگر بزرگ جهان، [[امریکا]]، [[انگلیس]] و [[شوروی]] میدید و معتقد بود این قدرتهای استعماری، رژیم غیر قانونی پهلوی را بر مردم ایران مسلط کردند.{{ببینید|متن=ببینید|استکبار |استعمار و استثمار}} | ||
امامخمینی در میان ابرقدرتها، نقش عمده را به امریکا میداد و در تمام دوره مبارزات خود، ایران را مستعمره امریکا و [[رژیم پهلوی]] را دستنشانده بیاختیار دولت امریکا میدانست. ایشان حتی کشتار مردم ایران در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی را نیز به پشتیبانی امریکا دانسته، [[محمدرضا پهلوی]] را مجرم دوم و امریکا را مجرم اول در حوادث ایران میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}} ایشان یکی از عملکردهای تاریخی انگلیسیها در قبال کشورهای شرقی را ورود ماموران سیاسی و مستشرقان در پوشش سیاحت و مانند آن میدانست که زمینه را برای غارت منابع این کشورها مهیا میکردند. بر همین اساس امامخمینی مهمترین هدف انگلستان از تشکیل دولتهای دستنشانده و انتخاب حاکمانی وابسته را اجرای نقشههای استعماری خود میدانست. ایشان همچنین رژیم پهلوی را دستنشانده انگلستان و مامور اجرای سیاستهای غرب میدانست که تا روز آخر نیز از آن حمایت کردند.{{ببینید|متن=ببینید|انگلیس}} | امامخمینی در میان ابرقدرتها، نقش عمده را به امریکا میداد و در تمام دوره مبارزات خود، ایران را مستعمره امریکا و [[رژیم پهلوی]] را دستنشانده بیاختیار دولت امریکا میدانست. ایشان حتی کشتار مردم ایران در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی را نیز به پشتیبانی امریکا دانسته، [[محمدرضا پهلوی]] را مجرم دوم و امریکا را مجرم اول در حوادث ایران میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}} ایشان یکی از عملکردهای تاریخی انگلیسیها در قبال کشورهای شرقی را ورود ماموران سیاسی و مستشرقان در پوشش سیاحت و مانند آن میدانست که زمینه را برای غارت منابع این کشورها مهیا میکردند. بر همین اساس امامخمینی مهمترین هدف انگلستان از تشکیل دولتهای دستنشانده و انتخاب حاکمانی وابسته را اجرای نقشههای استعماری خود میدانست. ایشان همچنین رژیم پهلوی را دستنشانده انگلستان و مامور اجرای سیاستهای غرب میدانست که تا روز آخر نیز از آن حمایت کردند.{{ببینید|متن=ببینید|انگلیس}} | ||
امامخمینی با این اعتقاد که امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر و شوروی از هر دو بدتر، بر این باور بود که شوروی به همراه امریکا، جهان را به دو منطقه آزاد و «قرنطینه سیاسی» تقسیم کرده است. در منطقه آزاد، تجاوز و جنگافروزی و استعمار و استثمار ملتهای دیگر امری ضروری، منطقی و منطبق با موازین خودساخته بینالمللی است؛ اما در منطقه دوم، شامل کشورهای ضعیف عالم و بهخصوص مسلمانان، حق حیات و اظهار نظر وجود ندارد و همه مقررات، دلخواه نظامهای وابسته و تامینکننده منافع مستکبران است. از نظر امامخمینی شوروی نیز مانند امریکا با القای این فکر که نمیتوان در مقابل سیاستهای ابرقدرتها ایستادگی کرد، توانست در میان مسلمانان ترس ایجاد کند. ایشان یکی از حامیان رژیم پهلوی را شوروی میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|شوروی}} | امامخمینی با این اعتقاد که امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر و شوروی از هر دو بدتر، بر این باور بود که شوروی به همراه امریکا، جهان را به دو منطقه آزاد و «قرنطینه سیاسی» تقسیم کرده است. در منطقه آزاد، تجاوز و جنگافروزی و استعمار و استثمار ملتهای دیگر امری ضروری، منطقی و منطبق با موازین خودساخته بینالمللی است؛ اما در منطقه دوم، شامل کشورهای ضعیف عالم و بهخصوص مسلمانان، حق حیات و اظهار نظر وجود ندارد و همه مقررات، دلخواه نظامهای وابسته و تامینکننده منافع مستکبران است. از نظر امامخمینی شوروی نیز مانند امریکا با القای این فکر که نمیتوان در مقابل سیاستهای ابرقدرتها ایستادگی کرد، توانست در میان مسلمانان ترس ایجاد کند. ایشان یکی از حامیان رژیم پهلوی را شوروی میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|شوروی}} | ||
در این میان، امامخمینی نسبت به رژیم اشغالگر قدس حساسیت ویژهای داشت. ایشان از آنجا که [[رژیم صهیونیستی]] را دشمن اسلام، متجاوز به حقوق مسلمانان، غیر قانونی، نژادپرست، جرثومه فساد و غده سرطانی میدانست، از آغاز نهضت تا زمان رحلت نسبت به آن موضع سرسختی داشت و دشمنیِ رژیم صهیونیستی را به مسلمانان [[فلسطین]] محدود نمیدانست، بلکه آنان را دشمن سرسختِ جهان اسلام و انسانیت بر میشمرد. ایشان درباره رابطه رژیم پهلوی و رژیم اشغالگر قدس معتقد بود محمدرضا پهلوی در راس عاملان صهیونیستها قرار داشت، تا جایی که ایران به پایگاه نظامی آن رژیم تبدیل شده بود.{{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} | در این میان، امامخمینی نسبت به رژیم اشغالگر قدس حساسیت ویژهای داشت. ایشان از آنجا که [[رژیم صهیونیستی]] را دشمن اسلام، متجاوز به حقوق مسلمانان، غیر قانونی، نژادپرست، جرثومه فساد و غده سرطانی میدانست، از آغاز نهضت تا زمان رحلت نسبت به آن موضع سرسختی داشت و دشمنیِ رژیم صهیونیستی را به مسلمانان [[فلسطین]] محدود نمیدانست، بلکه آنان را دشمن سرسختِ [[جهان اسلام]] و انسانیت بر میشمرد. ایشان درباره رابطه رژیم پهلوی و رژیم اشغالگر قدس معتقد بود محمدرضا پهلوی در راس عاملان صهیونیستها قرار داشت، تا جایی که ایران به پایگاه نظامی آن رژیم تبدیل شده بود.{{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} | ||
===دوران تبعید=== | ===دوران تبعید=== | ||
دوران تبعید امامخمینی به [[ترکیه]] و سپس [[عراق]] و در پی آن هجرت به | دوران [[تبعید امامخمینی]] به [[ترکیه]] و سپس [[عراق]] و در پی آن [[هجرت امامخمینی|هجرت به فرانسه]]، از ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آغاز و تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به درازا کشید. این دوران مسائل و رویدادهای بسیاری را در خود دارد: | ||
====زمینه و عوامل تبعید==== | ====زمینه و عوامل تبعید==== | ||
از آغاز نهضت | از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]]، بخشی از توجه امامخمینی به مبارزه با قدرتهای استکباری جهانی اختصاص یافت. اوج این مبارزه در جریان [[لایحه کاپیتولاسیون]] رخ داد. این لایحه که مستشاران امریکایی را از پیگرد قضایی در ایران مصون میکرد، پس از تهیه و تصویب در دولت حسنعلی منصور، در بیخبری کامل، در مرداد و مهر ۱۳۴۳ در [[مجلس سنا]] و [[مجلس شورای ملی]] به تصویب رسید. امامخمینی پس از آگاهی کامل از متن لایحه از منابع گوناگون، با اطلاعرسانی به مراجع و علمای قم و شهرستانها و دعوت آنان به موضعگیری، اعلام کرد در روز بیستم جمادیالثانی، سالروز تولد [[حضرت فاطمه(ع)]]، برابر با چهارم آبان در این باره سخنرانی خواهد کرد. پس از این اعلام، محمدرضا پهلوی نمایندهای به قم فرستاد؛ اما امامخمینی او را نپذیرفت و او با سیدمصطفی خمینی دیدار کرد و خطرناکبودن حمله به امریکا را یادآور شد. | ||
امامخمینی بیتوجه به توصیه پهلوی در جمع هزاران تن از مردم قم و شهرستانها، سخنرانی کرد و با خواندن آیه «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»، ناراحتی شدید خود را ابراز و اعلام عزای عمومی کرد. ایشان با اشاره به مفهوم الحاق ایران به پیمان وین و کاپیتولاسیون، نتایج سیاسی و اجتماعی مصوبه را با ذکر مثالهایی برای مردم بازگو کرد و یادآور شد رژیم پهلوی با تصویب چنین لایحهای به انگیزه گرفتن وام دویست میلیون دلاری از امریکا آن هم با بهرهای سنگین، خود و استقلال کشور را فروخت. ایشان عامل این ننگ و فضاحت را دولت و مجلسِ امریکایی خواند و با خیانتدانستن کار نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورا، و غیر قانونی دانستن مصوبات آنها، وکالت آنان را غیر شرعی و غیر قانونی خواند و آنان را از وکالت عزل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} | امامخمینی بیتوجه به توصیه پهلوی در جمع هزاران تن از مردم قم و شهرستانها، سخنرانی کرد و با خواندن آیه «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»، ناراحتی شدید خود را ابراز و اعلام عزای عمومی کرد. ایشان با اشاره به مفهوم الحاق ایران به پیمان وین و کاپیتولاسیون، نتایج سیاسی و اجتماعی مصوبه را با ذکر مثالهایی برای مردم بازگو کرد و یادآور شد رژیم پهلوی با تصویب چنین لایحهای به انگیزه گرفتن وام دویست میلیون دلاری از امریکا آن هم با بهرهای سنگین، خود و استقلال کشور را فروخت. ایشان عامل این ننگ و فضاحت را دولت و مجلسِ امریکایی خواند و با خیانتدانستن کار نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورا، و غیر قانونی دانستن مصوبات آنها، وکالت آنان را غیر شرعی و غیر قانونی خواند و آنان را از وکالت عزل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} | ||
امامخمینی همچنین در این سخنرانی بهشدت به امریکا، اسرائیل، انگلیس و شوروی حمله کرد و رئیسجمهور امریکا را منفورترین افراد دنیا نزد مردم ایران و دشمن قرآن و ملت ایران برشمرد و سکوت در برابر این مصوبه را [[گناه کبیره]] دانست. ایشان همچنین همان روز در اعلامیهای که با آیه «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» آغاز میشد، ضمن تشریح محتوای قرارداد کاپیتولاسیون، امضای این قرارداد را به منزله سند بردگی ملت ایران، پایمالکردن حیثیت ارتش و دادگاههای ایران خواند و یادآور شد ایران قرارداد ننگینی را که دیگر دولتها زیر بار آن نرفتند امضا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} | امامخمینی همچنین در این سخنرانی بهشدت به امریکا، اسرائیل، انگلیس و شوروی حمله کرد و رئیسجمهور امریکا را منفورترین افراد دنیا نزد مردم ایران و دشمن قرآن و ملت ایران برشمرد و سکوت در برابر این مصوبه را [[گناه کبیره]] دانست. ایشان همچنین همان روز در اعلامیهای که با آیه «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» آغاز میشد، ضمن تشریح محتوای قرارداد کاپیتولاسیون، امضای این قرارداد را به منزله سند بردگی ملت ایران، پایمالکردن حیثیت ارتش و دادگاههای ایران خواند و یادآور شد ایران قرارداد ننگینی را که دیگر دولتها زیر بار آن نرفتند امضا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} | ||
====دستگیری و تبعید==== | ====دستگیری و تبعید==== | ||
پس از سخنان امامخمینی، تبعید ایشان به ترکیه در دستور کار قرار گرفت. اقدامات امنیتی برای بازداشت ایشان از چند روز قبل انجام شد و ماموران اطلاعاتی بدون آگاهی از ماموریت خود در اطراف خانه امامخمینی در قم مستقر شدند. در سحرگاه چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ماموران شهربانی و سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) خانه را محاصره کردند و ایشان را بازداشت و به فرودگاه مهرآباد تهران منتقل کردند{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} و در ساعت هشت صبح همان روز با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ متعلق به نیروی هوایی ایران، ایشان را به ترکیه تبعید کردند. سرهنگ امیر افضلی، رئیس بخش امور اجتماعی ساواک، همراه امامخمینی در این سفر بود. همان روز رادیو و مطبوعات کشور خبر بازداشت و تبعید ایشان را گزارش کردند. مقامات ترکیه پس از یک هفته توقف امامخمینی در آنکارا، برای قطع ارتباط ایشان با مردم به ویژه خبرنگاران، ایشان را به شهر بورسا در ۴۶۰ کیلومتری غرب آنکارا منتقل کردند.{{ببینید|متن=ببینید|بورسا}} | پس از سخنان امامخمینی، تبعید ایشان به ترکیه در دستور کار قرار گرفت. اقدامات امنیتی برای بازداشت ایشان از چند روز قبل انجام شد و ماموران اطلاعاتی بدون آگاهی از ماموریت خود در اطراف [[خانه امامخمینی]] در قم مستقر شدند. در سحرگاه چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ماموران شهربانی و سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) خانه را محاصره کردند و ایشان را بازداشت و به فرودگاه مهرآباد تهران منتقل کردند{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} و در ساعت هشت صبح همان روز با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ متعلق به نیروی هوایی ایران، ایشان را به ترکیه تبعید کردند. سرهنگ امیر افضلی، رئیس بخش امور اجتماعی ساواک، همراه امامخمینی در این سفر بود. همان روز [[رادیو]] و [[مطبوعات]] کشور خبر بازداشت و [[تبعید امامخمینی|تبعید]] ایشان را گزارش کردند. مقامات ترکیه پس از یک هفته توقف امامخمینی در آنکارا، برای قطع ارتباط ایشان با مردم به ویژه خبرنگاران، ایشان را به شهر بورسا در ۴۶۰ کیلومتری غرب آنکارا منتقل کردند.{{ببینید|متن=ببینید|بورسا}} | ||
به گفته [[حسین فردوست]]، از سران ارتش و دوست نزدیک محمدرضا | به گفته [[حسین فردوست]]، از سران ارتش و دوست نزدیک [[محمدرضا پهلوی]]، تبعید امامخمینی به ترکیه به دستور و اصرار [[امریکا]] بود. اسناد سفارتخانه امریکا نیز این ادعا را تایید میکند. رژیم پهلوی به دلیل حکومت لائیک ترکیه و اینکه بیشتر مردم ترکیه از [[اهل سنت]] هستند، تصور میکرد امامخمینی در این فضا نمیتواند فعالیتهای خود را ادامه دهد و واقعیت موجود نیز این تصور را تایید میکرد؛ بهویژه اینکه امامخمینی در مبارزات خود، به آتاتورک نیز حمله کرده و او را فردی خبیث و غیر مسلمان نامیده بود.{{ببینید|متن=ببینید|تبعید امامخمینی}} | ||
====واکنشها==== | ====واکنشها==== | ||
پس از تبعید امامخمینی، به دلیل اقدامات گسترده سیدمصطفی خمینی در تماس با مراجع تقلید و قشرهای مختلف و تحریک بازاریان به بستن مغازهها، وی نیز در روز ۱۳ آبان دستگیر شد؛ اما پس از ۵۷ روز آزاد و پس از چندی به ترکیه تبعید شد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | پس از تبعید امامخمینی، به دلیل اقدامات گسترده سیدمصطفی خمینی در تماس با مراجع تقلید و قشرهای مختلف و تحریک بازاریان به بستن مغازهها، وی نیز در روز ۱۳ آبان دستگیر شد؛ اما پس از ۵۷ روز آزاد و پس از چندی به ترکیه تبعید شد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | ||
پس از [[تبعید امامخمینی]]، مراجع، حوزههای علمیه و مردم تلگرافهای بسیاری به سفارت ترکیه در ایران و دولت ترکیه فرستادند و ضمن آن با ابراز نگرانی از تبعید امامخمینی، پاسداشت جایگاه ایشان را از دولت ترکیه خواستند. گویندگان، وعاظ و شاعران با یادکرد نام امامخمینی در منابر و اشعار سرودهشده، نسبت به ایشان ابراز علاقه کردند. بر اثر فشار علما و مردم، رژیم بهناچار با اعزام نمایندگانی از طرف مراجع و علما برای دیدار با ایشان موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|تبعید امامخمینی}} | پس از [[تبعید امامخمینی]]، مراجع، حوزههای علمیه و مردم تلگرافهای بسیاری به سفارت ترکیه در ایران و دولت ترکیه فرستادند و ضمن آن با ابراز نگرانی از تبعید امامخمینی، پاسداشت جایگاه ایشان را از دولت ترکیه خواستند. گویندگان، وعاظ و شاعران با یادکرد نام امامخمینی در منابر و اشعار سرودهشده، نسبت به ایشان ابراز علاقه کردند. بر اثر فشار علما و مردم، رژیم بهناچار با اعزام نمایندگانی از طرف مراجع و علما برای دیدار با ایشان موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|تبعید امامخمینی}} | ||
====دوران تبعید در ترکیه==== | ====دوران تبعید در ترکیه==== | ||
امامخمینی یازده ماه در ترکیه بود و ارتباط مکتوب با دوستان و خانواده، دیدار با برخی علما، روحانیون و نمایندگان مراجع تقلید و بازدید از برخی اماکن تاریخی و مذهبی ازجمله برنامههای ایشان در دوره تبعید بود.{{ببینید|متن=ببینید|بورسا}} ایشان که در سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۶ بر | امامخمینی یازده ماه در ترکیه بود و ارتباط مکتوب با دوستان و خانواده، دیدار با برخی علما، روحانیون و نمایندگان مراجع تقلید و بازدید از برخی اماکن تاریخی و مذهبی ازجمله برنامههای ایشان در دوره تبعید بود.{{ببینید|متن=ببینید|بورسا}} ایشان که در سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۶ بر وسیلة النجاة [[سیدابوالحسن اصفهانی]] حاشیه زده بود، در [[بورسا]] نگارش [[تحریر الوسیله]] را با واردکردن این حواشی در متن آغاز کرد و این کتاب را در نجف اشرف به پایان برد.{{ببینید|متن=ببینید|تحریر الوسیله}} | ||
فشارهای داخلی و خارجی، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و تصور رژیم پهلوی از فضای ساکت و سیاستستیز حوزه نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد، سبب شد در روز سیزدهم مهر ۱۳۴۴ امامخمینی به همراه فرزند خود سیدمصطفی خمینی از ترکیه به عراق تبعیدگاه دومشان اعزام شوند.{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه نجف}} | فشارهای داخلی و خارجی، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و تصور رژیم پهلوی از فضای ساکت و سیاستستیز حوزه نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد، سبب شد در روز سیزدهم مهر ۱۳۴۴ امامخمینی به همراه فرزند خود سیدمصطفی خمینی از ترکیه به عراق تبعیدگاه دومشان اعزام شوند.{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه نجف}} | ||
====انتقال به عراق==== | ====انتقال به عراق==== | ||
امامخمینی پس از ورود به فرودگاه بغداد برای زیارت به [[کاظمین(ع)]] رفت و بسیاری از فضلای حوزه نجف مانند فرزندان [[سیدابوالقاسم خویی]]، [[سیدعبدالهادی شیرازی]]، [[سیدمهدی حکیم]] فرزند [[سیدمحسن حکیم]] و بسیاری از طلاب، برای استقبال ایشان به کاظمین رفتند. امامخمینی پس از زیارت کاظمین، به [[کربلا]] رفت.{{ببینید|متن=ببینید|کربلا}} در ورودی کربلا، با همت [[سیدمحمد شیرازی]]، جمع زیادی از علما از ایشان استقبال کردند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد شیرازی}} ایشان پس از یک هفته روز جمعه ۲۳/۷/۱۳۴۴ این شهر را با بدرقه علما و مردم کربلا، به سوی نجف ترک کرد و با استقبال علمای حوزه نجف روبهرو شد. ایشان پس از ورود و زیارت | امامخمینی پس از ورود به فرودگاه بغداد برای زیارت به [[کاظمین(ع)]] رفت و بسیاری از فضلای حوزه نجف مانند فرزندان [[سیدابوالقاسم خویی]]، [[سیدعبدالهادی شیرازی]]، [[سیدمهدی حکیم]] فرزند [[سیدمحسن حکیم]] و بسیاری از طلاب، برای استقبال ایشان به کاظمین رفتند. امامخمینی پس از زیارت کاظمین، به [[کربلا]] رفت.{{ببینید|متن=ببینید|کربلا}} در ورودی کربلا، با همت [[سیدمحمد شیرازی]]، جمع زیادی از علما از ایشان استقبال کردند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد شیرازی}} ایشان پس از یک هفته روز جمعه ۲۳/۷/۱۳۴۴ این شهر را با بدرقه علما و مردم کربلا، به سوی نجف ترک کرد و با استقبال علمای حوزه نجف روبهرو شد. ایشان پس از ورود و زیارت [[حرم امیرالمؤمنین علی(ع)]] در خانهای در شارع «الرسول» ساکن شد.{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه نجف}} | ||
====دوران تبعید در عراق==== | ====دوران تبعید در عراق==== | ||
برخلاف تلاش رژیم پهلوی برای ایجاد بدبینی نسبت به امامخمینی در حوزه نجف، ایشان برای صیانت از کیان حوزه و همبستگی میان مراجع به چند کار دست زد: | برخلاف تلاش رژیم پهلوی برای ایجاد بدبینی نسبت به امامخمینی در حوزه نجف، ایشان برای صیانت از کیان حوزه و همبستگی میان مراجع به چند کار دست زد: | ||
یکم. دیدوبازدید با علمای حوزه: مراجع و علمای حوزه نجف ازجمله سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، [[سیدمحمود شاهرودی]]، [[سیدعلی بهشتی]]، [[سیدکاظم اخوان مرعشی|سیدکاظم]] و [[سیدمهدی اخوان مرعشی]]، [[حبیبالله اراکی]]، [[سیدحسین حمامی]]، [[سیدعبدالاعلی سبزواری]] و [[سیدعبدالله شیرازی]] پس از ورود امامخمینی به نجف، با ایشان دیدارکردند. پس از آن امامخمینی نیز با مراجع و بسیاری از علما و طلاب دیدار کرد و این دیدارها حدود چهل روز ادامه داشت. | یکم. دیدوبازدید با علمای حوزه: مراجع و علمای حوزه نجف ازجمله سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، [[سیدمحمود شاهرودی]]، [[سیدعلی بهشتی]]، [[سیدکاظم اخوان مرعشی|سیدکاظم]] و [[سیدمهدی اخوان مرعشی]]، [[حبیبالله اراکی]]، [[سیدحسین حمامی]]، [[سیدعبدالاعلی سبزواری]] و [[سیدعبدالله شیرازی]] پس از ورود امامخمینی به نجف، با ایشان دیدارکردند. پس از آن امامخمینی نیز با مراجع و بسیاری از علما و طلاب دیدار کرد و این دیدارها حدود چهل روز ادامه داشت. | ||
دوم. تدریس: با اینکه حکیم در نخستین دیدار خود از امامخمینی خواست درس خود را آغاز کند، اما ایشان به دلیل تواضع و احترام به علمای نجف، تا مدتی تدریس را به تاخیر انداخت. پس از تقاضای [[سیدمحمدتقی بحرالعلوم]]، امام جماعت مسجد شیخ انصاری و درخواست شاگردان پیشین امامخمینی مانند [[حسین راستی کاشانی]]، [[سیداسدالله مدنی]]، [[سیدجعفر کریمی]]، [[محمدحسن قدیری]]، [[سیدعباس خاتم یزدی]] و [[غلامرضا رضوانی]]، سرانجام ایشان در ۲۳/۸/۱۳۴۴ در مسجد شیخ انصاری تدریس را آغاز کرد.{{ببینید|متن=ببینید|تدریس امامخمینی}} | دوم. تدریس: با اینکه حکیم در نخستین دیدار خود از امامخمینی خواست درس خود را آغاز کند، اما ایشان به دلیل تواضع و احترام به علمای نجف، تا مدتی تدریس را به تاخیر انداخت. پس از تقاضای [[سیدمحمدتقی بحرالعلوم]]، امام جماعت [[مسجد شیخ انصاری]] و درخواست شاگردان پیشین امامخمینی مانند [[حسین راستی کاشانی]]، [[سیداسدالله مدنی]]، [[سیدجعفر کریمی]]، [[محمدحسن قدیری]]، [[سیدعباس خاتم یزدی]] و [[غلامرضا رضوانی]]، سرانجام ایشان در ۲۳/۸/۱۳۴۴ در مسجد شیخ انصاری تدریس را آغاز کرد.{{ببینید|متن=ببینید|تدریس امامخمینی}} | ||
سوم. برگزاری جلسه علمی: امامخمینی به شیوه علمای نجف، هر روز در ساعتی معین در بیرونی خانه خود، جلسه علمی برپا میکرد. این جلسات در مطرحشدن جایگاه علمی ایشان مؤثرتر از درس بود. | سوم. برگزاری جلسه علمی: امامخمینی به شیوه علمای نجف، هر روز در ساعتی معین در بیرونی خانه خود، جلسه علمی برپا میکرد. این جلسات در مطرحشدن جایگاه علمی ایشان مؤثرتر از درس بود. | ||
چهارم. صیانت از کیان حوزه و مرجعیت: امامخمینی در [[حوزه نجف]]، به جایگاه تکتک مراجع ازجمله حکیم، خویی، [[حسین حلی]] و دیگران احترام میگذاشت و به کسی اجازه نمیداد به جایگاه آنان بیاحترامی کند. ایشان تا زمان حیات حکیم در امور جاری حوزه نجف دخالتی نکرد و امور مهم را به ایشان ارجاع میداد؛ چنانکه در آغاز از دادن شهریه به طلاب خودداری کرد و سرانجام با اصرار دوستان پذیرفت. ایشان در توزیع شهریه با همه ملیتها یکسان رفتار کرد و این ابتکار ـ مایه تاسی دیگر مراجع نیز گردید.{{ببینید|متن=ببینید|شهریه امامخمینی |حوزه علمیه نجف}} | چهارم. صیانت از کیان [[حوزه علمیه|حوزه]] و [[مرجعیت]]: امامخمینی در [[حوزه نجف]]، به جایگاه تکتک مراجع ازجمله حکیم، خویی، [[حسین حلی]] و دیگران احترام میگذاشت و به کسی اجازه نمیداد به جایگاه آنان بیاحترامی کند. ایشان تا زمان حیات حکیم در امور جاری حوزه نجف دخالتی نکرد و امور مهم را به ایشان ارجاع میداد؛ چنانکه در آغاز از دادن شهریه به طلاب خودداری کرد و سرانجام با اصرار دوستان پذیرفت. ایشان در توزیع شهریه با همه ملیتها یکسان رفتار کرد و این ابتکار ـ مایه تاسی دیگر مراجع نیز گردید.{{ببینید|متن=ببینید|شهریه امامخمینی |حوزه علمیه نجف}} | ||
===رهبری مبارزات داخل ایران=== | ===رهبری مبارزات داخل ایران=== | ||
در کنار تدریس و امور مرسوم مرجعیت، امامخمینی در نجف تحولات ایران را نیز پی میگرفت. ایشان در تمام سیزده سال اقامت در نجف، با ایجاد ارتباط منظم با مبارزان داخل و خارج ایران به ویژه روحانیان و دانشجویان، نسبت به رویدادهای سیاسی اجتماعی ایران و جهان اسلام واکنش نشان میداد که به ترتیب میتوان به این موارد اشاره کرد: | در کنار تدریس و امور مرسوم مرجعیت، امامخمینی در نجف تحولات ایران را نیز پی میگرفت. ایشان در تمام سیزده سال اقامت در نجف، با ایجاد ارتباط منظم با مبارزان داخل و خارج ایران به ویژه روحانیان و دانشجویان، نسبت به رویدادهای سیاسی اجتماعی ایران و جهان اسلام واکنش نشان میداد که به ترتیب میتوان به این موارد اشاره کرد: | ||
====تاکید بر استمرار مبارزه==== | ====تاکید بر استمرار مبارزه==== | ||
امامخمینی در آغاز درسهای خود در نجف، با تاکید به آمیختگی دین و سیاست و جامعیت اسلام، وظیفه سران کشورهای اسلامی و مسئولیت علما را در معرفی اسلام برشمرد. نیز در بهمن ۱۳۴۴ در نامهای به [[سیدمحمدرضا سعیدی]] | امامخمینی در آغاز درسهای خود در نجف، با تاکید به آمیختگی دین و سیاست و جامعیت اسلام، وظیفه سران کشورهای اسلامی و مسئولیت علما را در معرفی اسلام برشمرد. نیز در بهمن ۱۳۴۴ در نامهای به [[سیدمحمدرضا سعیدی]] نهادهای بینالمللی را دستنشانده [[ابرقدرتها]] خواند و تماس با آنها را به صلاح [[روحانیت]] و [[اسلام]] ندانست. در سال ۱۳۴۵ نیز ضمن حفظ ارتباط با گروههای دانشجویی، تداوم حمایت روحانیت از مبارزات دانشجویی را اعلام کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا |انجمنهای اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا}} | ||
====مخالفت با جشن تاجگذاری==== | ====مخالفت با جشن تاجگذاری==== | ||
امامخمینی در فروردین ۱۳۴۶، در نخستین واکنش به برگزاری جشن تاجگذاری، پیش از برگزاری آن، در اعلامیهای خطاب به [[امیرعباس هویدا]] نخستوزیر، | امامخمینی در فروردین ۱۳۴۶، در نخستین واکنش به برگزاری جشن تاجگذاری، پیش از برگزاری آن، در اعلامیهای خطاب به [[امیرعباس هویدا]] نخستوزیر، با اشاره به وضعیت کشور، خیانتهای دولت را یادآور شد و از برگزاری جشنهای غیر ملیِ هرساله، [[انتقاد]] کرد. ایشان همچنین با انتقاد از سکوت علمای ایران در برابر جشنهای تاجگذاری، اوضاع اسفبار مردم ایران را تشریح کرد.{{ببینید|متن=ببینید|تاجگذاری شاه}} | ||
====مقابله با رژیم اشغالگر فلسطین==== | ====مقابله با رژیم اشغالگر فلسطین==== | ||
امامخمینی در خرداد ۱۳۴۶ در پیامی به سران دولتهای اسلامی تحریم روابط تجاری و سیاسی با [[رژیم اشغالگر قدس]] را خواستار شد و در شهریور ۱۳۴۷ در نامهای به گروهی از مبارزان فلسطینی، دولت غاصب اسرائیل را خطر بزرگ برشمرد و هزینهکردن [[وجوهات شرعی]] در مبارزه با اسرائیل را جایز دانست. ایشان در مهر ۱۳۵۲ هم به مناسبت جنگ سوم اعراب و رژیم اسرائیل، همگان را به مبارزه با صهیونیسم فراخواند.{{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} | امامخمینی در خرداد ۱۳۴۶ در پیامی به سران دولتهای اسلامی تحریم روابط تجاری و سیاسی با [[رژیم اشغالگر قدس]] را خواستار شد و در شهریور ۱۳۴۷ در نامهای به گروهی از مبارزان فلسطینی، دولت غاصب اسرائیل را خطر بزرگ برشمرد و هزینهکردن [[وجوهات شرعی]] در مبارزه با اسرائیل را جایز دانست. ایشان در مهر ۱۳۵۲ هم به مناسبت جنگ سوم اعراب و رژیم اسرائیل، همگان را به مبارزه با صهیونیسم فراخواند.{{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} | ||
====درسهای نظریه ولایت فقیه==== | ====درسهای نظریه ولایت فقیه==== | ||
مهمترین اقدام امامخمینی در سال ۱۳۴۸ ارائه نظریه [[ولایت فقیه]] در نجف بود که تاثیر بسزایی در پیشبرد نهضت اسلامی داشت. این مباحث، با عنوان «ولایت فقیه» در همان سال گردآوری و منتشر شد.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه ( | مهمترین اقدام امامخمینی در سال ۱۳۴۸ ارائه نظریه [[ولایت فقیه]] در نجف بود که تاثیر بسزایی در پیشبرد نهضت اسلامی داشت. این مباحث، با عنوان «ولایت فقیه» در همان سال گردآوری و منتشر شد.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه (کتاب)}} | ||
پس از درگذشت حکیم در خرداد ۱۳۴۹، مرجعیت امامخمینی و رهبری ایشان فراگیرتر شد.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | پس از درگذشت حکیم در خرداد ۱۳۴۹، مرجعیت امامخمینی و رهبری ایشان فراگیرتر شد.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
====بهرهگیری از فرصت حج==== | ====بهرهگیری از فرصت حج==== | ||
خط ۱٬۲۸۷: | خط ۱٬۲۹۳: | ||
در حالیکه رژیم پهلوی خود را برای برگزاری [[جشنهای ۲۵۰۰ساله]] در سال ۱۳۵۰ آماده میکرد، امامخمینی در پیام یادشده به حجاج، ضمن گزارش وضعیت نابسامان اقتصادی مردم، تلفکردن بودجههای هنگفت از سرمایه ملی را نکوهش کرد و این جشنها را «مصیبت و سیهروزی برای مردم» و «وسیله اخاذی و غارتگری عمال استعمار» خواند. ایشان همچنین در اول تیر ۱۳۵۰، در واکنشی مستقیم، اعتراض شدید خود را به برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله ابراز کرد و مشارکت در آن را حرام دانست.{{ببینید|متن=ببینید|جشنهای ۲۵۰۰ساله}} | در حالیکه رژیم پهلوی خود را برای برگزاری [[جشنهای ۲۵۰۰ساله]] در سال ۱۳۵۰ آماده میکرد، امامخمینی در پیام یادشده به حجاج، ضمن گزارش وضعیت نابسامان اقتصادی مردم، تلفکردن بودجههای هنگفت از سرمایه ملی را نکوهش کرد و این جشنها را «مصیبت و سیهروزی برای مردم» و «وسیله اخاذی و غارتگری عمال استعمار» خواند. ایشان همچنین در اول تیر ۱۳۵۰، در واکنشی مستقیم، اعتراض شدید خود را به برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله ابراز کرد و مشارکت در آن را حرام دانست.{{ببینید|متن=ببینید|جشنهای ۲۵۰۰ساله}} | ||
====مخالفت با اخراج ایرانیان==== | ====مخالفت با اخراج ایرانیان==== | ||
امامخمینی ضمن توجه ویژه به مسائل داخل ایران، از مشکلات ایرانیان ساکن عراق نیز غافل نبود؛ ازجمله در اعتراض به اخراج ایرانیان از عراق در زمستان ۱۳۵۰ با وصف حاکمان عراق به گروهی که به دست خود، عراق را به تباهی خواهند کشید، در برابر این اقدام موضع گرفت و با فرستادن تلگرافی برای رئیسجمهور احمد حسن | امامخمینی ضمن توجه ویژه به مسائل داخل ایران، از مشکلات ایرانیان ساکن عراق نیز غافل نبود؛ ازجمله در اعتراض به اخراج ایرانیان از عراق در زمستان ۱۳۵۰ با وصف حاکمان عراق به گروهی که به دست خود، عراق را به تباهی خواهند کشید، در برابر این اقدام موضع گرفت و با فرستادن تلگرافی برای رئیسجمهور [[احمد حسن البکر]]، این اقدام را خلاف مصالح دولت عراق شمرد. ایشان همچنین در اعتراض به این رفتار رژیم عراق، اعلام کرد آن کشور را به مقصد لبنان ترک خواهد کرد که منجر به توقف اقدام حزب بعث گردید.{{ببینید|متن=ببینید|حزب بعث عراق}} | ||
====استقبال از سربازی طلاب==== | ====استقبال از سربازی طلاب==== | ||
رژیم پهلوی پس از ناکامی در اعزام طلاب به سربازی در سال ۱۳۴۲، در سالهای بعد، ازجمله در سال ۱۳۵۱ نیز برخی از روحانیان جوان را به سربازخانهها فرستاد. امامخمینی در بیستم شهریور ۱۳۵۱ در پیامی به طلاب با این عنوان که سربازان امام زمان(ع) هستند، سفارش کرد با کمال شجاعت تعلیمات نظامی را فرا گیرند و به وظایف دینی خود عمل کنند.{{ببینید|متن=ببینید|سربازگیری طلاب}} | [[رژیم پهلوی]] پس از ناکامی در اعزام [[طلاب]] به سربازی در سال ۱۳۴۲، در سالهای بعد، ازجمله در سال ۱۳۵۱ نیز برخی از روحانیان جوان را به سربازخانهها فرستاد. امامخمینی در بیستم شهریور ۱۳۵۱ در پیامی به طلاب با این عنوان که سربازان [[امام زمان(ع)|امام زمان(ع)]] هستند، سفارش کرد با کمال شجاعت تعلیمات نظامی را فرا گیرند و به وظایف دینی خود عمل کنند.{{ببینید|متن=ببینید|سربازگیری طلاب}} | ||
====مخالفت با حزب رستاخیز==== | ====مخالفت با حزب رستاخیز==== | ||
امامخمینی در | امامخمینی در اسفند ۱۳۵۳، پس از آگاهی از تاسیس [[حزب رستاخیز]]، در پیامی شرکت در این حزب را بر عموم ملت حرام دانست و مخالفت با آن را از روشنترین موارد نهی از منکر اعلام کرد. ایشان تاسیس حزب رستاخیز را نشانه شکست طرح موسوم به «انقلاب ششم بهمن» ارزیابی کرد و اجبار مردم به عضویت در حزب را مخالف اساس مشروطه، قانون اساسی و موازین بینالمللی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
====واکنش به حمله به فیضیه==== | ====واکنش به حمله به فیضیه==== | ||
در سال ۱۳۵۴ گروهی از طلاب و مردم قم در مدرسه فیضیه برای شهدای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مجلس یادبودی برگزار کردند و در محکومساختن فضای حاکم بر ایران شعارهایی سر دادند که پس از دو روز محاصره، با هجوم ماموران رژیم، عده بسیاری بازداشت شدند. امامخمینی پس از ابراز تالم خاطر از حوادث خونین فیضیه، حرکت طلاب فیضیه را طلیعه درخشان آزادی مردم دانست. ایشان واقعه ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ مدرسه فیضیه را یادآور واقعه قتلعام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خواند و از یورش مسلحانه به مدارس دینی سخت انتقاد کرد.{{ببینید|متن=ببینید|هفده خرداد}} | در سال ۱۳۵۴ گروهی از طلاب و مردم قم در [[مدرسه فیضیه]] برای شهدای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مجلس یادبودی برگزار کردند و در محکومساختن فضای حاکم بر ایران شعارهایی سر دادند که پس از دو روز محاصره، با هجوم ماموران رژیم، عده بسیاری بازداشت شدند. امامخمینی پس از ابراز تالم خاطر از حوادث خونین فیضیه، حرکت طلاب فیضیه را طلیعه درخشان آزادی مردم دانست. ایشان واقعه ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ مدرسه فیضیه را یادآور واقعه قتلعام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خواند و از یورش مسلحانه به مدارس دینی سخت انتقاد کرد.{{ببینید|متن=ببینید|هفده خرداد}} | ||
====مخالفت با جنگهای داخلی لبنان==== | ====مخالفت با جنگهای داخلی لبنان==== | ||
امامخمینی که از آغاز نهضت نسبت به حوادث [[لبنان]] نیز اهتمام داشت، با اوجگیری جنگهای داخلی لبنان در سال ۱۳۵۵ بارها به آن واکنش نشان داد و با فاجعه خواندن درگیریهای لبنان، با آسیبدیدگان آن ابراز همدردی کرد و از عموم انسانهای شرافتمند و مسلمانان خواست به یاری آنان بشتابند و صرف یکچهارم وجوه شرعیه را نیز در این راه مجاز دانست.{{ببینید|متن=ببینید|لبنان}} | امامخمینی که از آغاز نهضت نسبت به حوادث [[لبنان]] نیز اهتمام داشت، با اوجگیری جنگهای داخلی لبنان در سال ۱۳۵۵ بارها به آن واکنش نشان داد و با فاجعه خواندن درگیریهای لبنان، با آسیبدیدگان آن ابراز همدردی کرد و از عموم انسانهای شرافتمند و مسلمانان خواست به یاری آنان بشتابند و صرف یکچهارم وجوه شرعیه را نیز در این راه مجاز دانست.{{ببینید|متن=ببینید|لبنان}} | ||
====مخالفت با تغییر تاریخ هجری==== | ====مخالفت با تغییر تاریخ هجری==== | ||
یکی از رویدادهای سال ۱۳۵۵ در ایران، تغییر تاریخ هجری به دست رژیم پهلوی بود. محمدرضا پهلوی در ادامه سیاست رژیم در باستانگرایی، عربستیزی و دوری از سنتهای اسلامی، مبدا تاریخ کشور را تغییر داد. در این طرح، سال بهتختنشستن | یکی از رویدادهای سال ۱۳۵۵ در ایران، تغییر تاریخ هجری به دست رژیم پهلوی بود. [[محمدرضا پهلوی]] در ادامه سیاست رژیم در باستانگرایی، عربستیزی و دوری از سنتهای اسلامی، مبدا تاریخ کشور را تغییر داد. در این طرح، سال بهتختنشستن کوروش مبدا تاریخ ایران شد و سال ۱۳۵۵ به ۲۵۳۵ تغییر کرد. این اقدام رژیم پهلوی واکنش گسترده علما و مردم متدین را در پی داشت. | ||
در پی این اقدام رژیم، امامخمینی در مهر ۱۳۵۵ بهکاربردن تاریخ شاهنشاهی را حرام دانست و ترجیح تاریخ و مرام ارتجاعی آتشپرستان و گبرها و صحبت پهلوی از [[پانایرانیسم]] را بازگشت به زمانهای تاریک، فاسد و جاهلانه ایران باستان شمرد و در مقابل، اسلام را مبدا عدالت، آزادی و سازنده انسان | در پی این اقدام رژیم، امامخمینی در مهر ۱۳۵۵ بهکاربردن تاریخ شاهنشاهی را حرام دانست و ترجیح تاریخ و مرام ارتجاعی آتشپرستان و گبرها و صحبت پهلوی از [[پانایرانیسم]] را بازگشت به زمانهای تاریک، فاسد و جاهلانه ایران باستان شمرد و در مقابل، [[اسلام]] را مبدا عدالت، [[آزادی]] و سازنده [[انسان کامل]]، در ابعاد مادی و معنوی معرفی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|تغییر تاریخ هجری}} | ||
====مخالفت با جشن هنر شیراز==== | ====مخالفت با جشن هنر شیراز==== | ||
رژیم پهلوی همچنین در دهه پایانی عمر خود جشنهای سالانه و پرهزینهای را در شیراز با عنوان [[جشن هنر]] برگزار کرد. این برنامه که به پیشنهاد فریده دیبا، مادر [[فرح دیبا]]، همسر محمدرضا پهلوی، از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در شیراز برگزار گردید، از آغاز تا پایان مبتذل و خلاف اخلاق عمومی بود و در سال ۱۳۵۶ به اوج ابتذال رسید و موجب واکنش مردم و علما گردید. | رژیم پهلوی همچنین در دهه پایانی عمر خود جشنهای سالانه و پرهزینهای را در شیراز با عنوان [[جشن هنر شیراز|جشن هنر]] برگزار کرد. این برنامه که به پیشنهاد فریده دیبا، مادر [[فرح دیبا]]، همسر محمدرضا پهلوی، از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در شیراز برگزار گردید، از آغاز تا پایان مبتذل و خلاف اخلاق عمومی بود و در سال ۱۳۵۶ به اوج ابتذال رسید و موجب واکنش مردم و علما گردید. | ||
امامخمینی در واکنش به جشن هنر سال ۱۳۵۶، هدف رژیم از این کارها را تخدیر افکار عمومی معرفی کرد و انتقاد روزنامههای طرفدار رژیم را با هدف آرامکردن اوضاع و جلوگیری از انفجار درونی مردم ارزیابی کرد. ایشان هشدار داد اگر از این موارد جلوگیری نشود، ممکن است دامنه آن به دیگر نقاط ایران نیز کشانده شود و از مردم خواست در برابر این پدیدهها واکنش نشان دهند.{{ببینید|متن=ببینید|جشن هنر شیراز}} | امامخمینی در واکنش به جشن هنر سال ۱۳۵۶، هدف رژیم از این کارها را تخدیر [[افکار عمومی]] معرفی کرد و انتقاد روزنامههای طرفدار رژیم را با هدف آرامکردن اوضاع و جلوگیری از انفجار درونی مردم ارزیابی کرد. ایشان هشدار داد اگر از این موارد جلوگیری نشود، ممکن است دامنه آن به دیگر نقاط ایران نیز کشانده شود و از مردم خواست در برابر این پدیدهها واکنش نشان دهند.{{ببینید|متن=ببینید|جشن هنر شیراز}} | ||
==اوجگیری نهضت و پیروزی انقلاب== | ==اوجگیری نهضت و پیروزی انقلاب== | ||
در سال ۱۳۵۶، درحالیکه تصور میشد رژیم پهلوی در در بستر اعلام فضای باز سیاسی، در موقعیت مطلوبی قرار دارد، وقوع برخی رویدادها که سرآغاز آن درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی بود، و بهرهگیری درست رهبری نهضت از ظرفیت این حوادث، موجب اوجگیری نهضت شد. هجرت امامخمینی به فرانسه که فرصتهای جدیدی در اختیار مبارزان و امامخمینی قرار داد، شتاب تحولات انقلاب و سردرگمی رژیم پهلوی در مهار آن را در پی داشت. تحولاتی که سرانجام به فرار محمدرضا پهلوی از کشور، بازگشت امامخمینی به ایران و پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد. نهضت اسلامی مردم ایران در مسیر خود تا پیروزی، موافقان و مخالفانی داشته است که ردپای همراهی یا کارشکنیهای آنان را در تاریخ انقلاب و سخنان امامخمینی میتوان بازجست: | در سال ۱۳۵۶، درحالیکه تصور میشد [[رژیم پهلوی]] در در بستر اعلام فضای باز سیاسی، در موقعیت مطلوبی قرار دارد، وقوع برخی رویدادها که سرآغاز آن درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] بود، و بهرهگیری درست رهبری نهضت از ظرفیت این حوادث، موجب اوجگیری نهضت شد. [[هجرت امامخمینی]] به فرانسه که فرصتهای جدیدی در اختیار مبارزان و امامخمینی قرار داد، شتاب تحولات انقلاب و سردرگمی رژیم پهلوی در مهار آن را در پی داشت. تحولاتی که سرانجام به فرار محمدرضا پهلوی از کشور، [[بازگشت امامخمینی به ایران]] و [[پیروزی انقلاب اسلامی]] منجر شد. نهضت اسلامی مردم ایران در مسیر خود تا پیروزی، موافقان و مخالفانی داشته است که ردپای همراهی یا کارشکنیهای آنان را در تاریخ انقلاب و سخنان امامخمینی میتوان بازجست: | ||
===رویدادهای مهم=== | ===رویدادهای مهم=== | ||
از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی تا هجرت امامخمینی به فرانسه، در داخل و خارج کشور، رویدادهای بسیاری اتفاق افتاد که ضمن اوجگیری نهضت، نقش محوری امامخمینی به عنوان رهبری انقلاب را آشکار کرد: | از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی تا هجرت امامخمینی به فرانسه، در داخل و خارج کشور، رویدادهای بسیاری اتفاق افتاد که ضمن اوجگیری نهضت، نقش محوری امامخمینی به عنوان رهبری انقلاب را آشکار کرد: | ||
====درگذشت سیدمصطفی خمینی==== | ====درگذشت سیدمصطفی خمینی==== | ||
سیدمصطفی خمینی، فرزند ارشد امامخمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در خانه خود در نجف، به صورت مشکوک درگذشت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | سیدمصطفی خمینی، فرزند ارشد امامخمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در خانه خود در نجف، به صورت مشکوک درگذشت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | ||
با انتشار این خبر در [[ایران]]، درسهای حوزههای علمیه شهرهای مختلف تعطیل شد و مجالس عزاداری در سراسر کشور برپا شد. در این مجالس با استقبال گسترده اقشار مختلف مردم، شعارهایی ضد رژیم پهلوی داده شد و گاه اعلامیههایی در محکومساختن رژیم و دعوت به ادامه مبارزه پخش میشد. افزون بر شهرهای مختلف ایران، در خارج از ایران، ازجمله در [[پاکستان]]، [[افغانستان]]، [[سوریه]]، [[کویت]]، [[عربستان سعودی]]، لبنان، [[بحرین]]، قطر، انگلستان، سوئد، امریکا و کانادا نیز مجالس بزرگداشت برگزار شد. روحانیان ایران همچنین از شهرهای مختلف با ارسال تلگراف به امامخمینی تسلیت گفتند و ایشان نیز در ۲۱/۸/۱۳۵۶ در نامهای خطاب به طبقات مختلف مردم، از پیامهای تسلیت و ابراز همدردی آنان تشکر کرد و این حادثه را از الطاف خفیه الهی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | با انتشار این خبر در [[ایران]]، درسهای [[حوزههای علمیه]] شهرهای مختلف تعطیل شد و مجالس عزاداری در سراسر کشور برپا شد. در این مجالس با استقبال گسترده اقشار مختلف مردم، شعارهایی ضد رژیم پهلوی داده شد و گاه اعلامیههایی در محکومساختن رژیم و دعوت به ادامه مبارزه پخش میشد. افزون بر شهرهای مختلف ایران، در خارج از ایران، ازجمله در [[پاکستان]]، [[افغانستان]]، [[سوریه]]، [[کویت]]، [[عربستان سعودی]]، لبنان، [[بحرین]]، قطر، انگلستان، سوئد، امریکا و کانادا نیز مجالس بزرگداشت برگزار شد. روحانیان ایران همچنین از شهرهای مختلف با ارسال تلگراف به امامخمینی تسلیت گفتند و ایشان نیز در ۲۱/۸/۱۳۵۶ در نامهای خطاب به طبقات مختلف مردم، از پیامهای تسلیت و ابراز همدردی آنان تشکر کرد و این حادثه را از الطاف خفیه الهی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | ||
برگزاری مجالس متعدد یادبود در داخل و خارج کشور در تشدید مبارزات و آشنایی مردم با نهضت امامخمینی، نقش مهمی داشت. نامبردن از امامخمینی و متهم کردن ساواک در فوت سیدمصطفی خمینی، تظاهرات بعد از پایان مراسم، سردادن شعار ضد رژیم و درگیری مردم با پلیس را موجب میشد؛ به همین دلیل ساواک برای کنترل اوضاع اقدام به بازداشت و تبعید شخصیتهای فعال حوزه و دانشگاه کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | برگزاری مجالس متعدد یادبود در داخل و خارج کشور در تشدید مبارزات و آشنایی مردم با نهضت امامخمینی، نقش مهمی داشت. نامبردن از امامخمینی و متهم کردن ساواک در فوت سیدمصطفی خمینی، تظاهرات بعد از پایان مراسم، سردادن شعار ضد رژیم و درگیری مردم با پلیس را موجب میشد؛ به همین دلیل ساواک برای کنترل اوضاع اقدام به بازداشت و تبعید شخصیتهای فعال حوزه و دانشگاه کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | ||
====رویداد نوزده دی==== | ====رویداد نوزده دی==== | ||
در فضایی که به دلیل درگذشت سیدمصطفی، در سراسر کشور نام امامخمینی فراگیر شده بود، رژیم پهلوی با ارزیابی اشتباه و برای کاستن از محبوبیت ایشان، مقاله اهانتآمیزی با عنوان | در فضایی که به دلیل درگذشت سیدمصطفی، در سراسر کشور نام امامخمینی فراگیر شده بود، رژیم پهلوی با ارزیابی اشتباه و برای کاستن از محبوبیت ایشان، مقاله اهانتآمیزی با عنوان «[[مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه|ایران و استعمار سرخ و سیاه]]»، با هماهنگی ساواک و دربار در روزنامه اطلاعات ۱۷ دی ۱۳۵۶ منتشر کرد. در این مقاله، نویسنده با نام مستعار احمد رشیدی مطلق، با حمله به حرکت پانزده خرداد و معرفی امامخمینی به عنوان عامل اصلی آن، با اهانت به ایشان، امامخمینی را فردی ناشناخته و بیگانه نامید که با شهرتطلبی، در پی ایجاد ناامنی و اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه است و باید مراقب او بود.{{ببینید|متن=ببینید|نوزده دی}} | ||
توهین به امامخمینی خشم روحانیون و مردم قم را بر انگیخت و مردم را وادار به تجمع در برابر خانه مراجع تقلید و سایر استادان برجسته حوزه کرد که با سرکوب ماموران رژیم پهلوی در روز [[نوزده دی]] و کشته و زخمیشدن گروهی از طلاب و مردم روبهرو شد. امامخمینی برای همدردی با مردم مظلوم، یک هفته نماز جماعت و درس خود را تعطیل کرد و پس از آن دستکم در هفت پیام و سخنرانی، به حادثه نوزده دی واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد.{{ببینید|متن=ببینید|نوزده دی}} | توهین به امامخمینی خشم [[روحانیون]] و مردم قم را بر انگیخت و مردم را وادار به تجمع در برابر خانه مراجع تقلید و سایر استادان برجسته حوزه کرد که با سرکوب ماموران رژیم پهلوی در روز [[نوزده دی]] و کشته و زخمیشدن گروهی از [[طلاب]] و مردم روبهرو شد. امامخمینی برای همدردی با مردم مظلوم، یک هفته [[نماز جماعت]] و درس خود را تعطیل کرد و پس از آن دستکم در هفت پیام و سخنرانی، به حادثه نوزده دی واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد.{{ببینید|متن=ببینید|نوزده دی}} | ||
====بیست و نه بهمن==== | ====بیست و نه بهمن==== | ||
مراجع تقلید و جامعه روحانیت ایران، به مناسبت چهلم شهدای حادثه نوزده دی قم، با تعطیلی درسهای حوزه در روز شنبه ۲۹ بهمن، این روز را عزای عمومی اعلام کردند و از مردم برای شرکت در مجالس ترحیم، و خودداری از تشکیل اجتماعات دیگر، دعوت کردند. در شهرهای مختلف مجالس بزرگداشت برگزار شد؛ اما در تبریز، بستهشدن درهای مسجد به روی مردم، گردآمدن مردم در برابر مسجد قزللی (میرزایوسفآقا مجتهد) تبریز و توهین رئیس کلانتری ۶ به مقدسات، تجمع مردم را به درگیری و آشوب تبدیل کرد. در این رویداد که ۱۳ شهید و ۱۱۸ زخمی داشت، ۵۸۱ نفر بازداشت شدند. | مراجع تقلید و جامعه روحانیت ایران، به مناسبت چهلم شهدای حادثه نوزده دی قم، با تعطیلی درسهای حوزه در روز شنبه ۲۹ بهمن، این روز را عزای عمومی اعلام کردند و از مردم برای شرکت در مجالس ترحیم، و خودداری از تشکیل اجتماعات دیگر، دعوت کردند. در شهرهای مختلف مجالس بزرگداشت برگزار شد؛ اما در تبریز، بستهشدن درهای مسجد به روی مردم، گردآمدن مردم در برابر مسجد قزللی (میرزایوسفآقا مجتهد) تبریز و توهین رئیس کلانتری ۶ به مقدسات، تجمع مردم را به درگیری و آشوب تبدیل کرد. در این رویداد که ۱۳ شهید و ۱۱۸ زخمی داشت، ۵۸۱ نفر بازداشت شدند. | ||
پس از این فاجعه افزون بر واکنش مردم و علما، امامخمینی نیز در پیامهایی درباره توطئه حکومت در سرپوشگذاشتن بر این کشتار، هشدار داد و بهرغم تبلیغات رژیم، بر اسلامیبودن قیام تبریز صحه گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|بیست و نه بهمن}} | پس از این فاجعه افزون بر واکنش مردم و علما، امامخمینی نیز در پیامهایی درباره توطئه حکومت در سرپوشگذاشتن بر این کشتار، هشدار داد و بهرغم تبلیغات رژیم، بر اسلامیبودن قیام تبریز صحه گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|بیست و نه بهمن}} | ||
یکی از مهمترین ویژگیهای | یکی از مهمترین ویژگیهای قیام تبریز، بازتاب آن در سطح جهان بود؛ در داخل کشور نیز درگیری ماموران امنیتی با تظاهرکنندگان پس از مراسم چهلم شهدای تبریز در برخی شهرها ازجمله یزد منجر به شهادت و زخمیشدن عدهای دیگر شد که موضعگیری علما و مراجع، و نیز بزرگداشت چهلمین روز شهادت معترضان یزد را در پی داشت. ادامه برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای هر شهر در شهرهای مختلف، موجب ریشهدارشدن اعتراضها شد. از این پس راهپیماییهای مردم و حمله [[ساواک]] به تظاهرات، پیامها و سخنرانیهای امامخمینی در دفاع از مردم را در پی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | ||
====فاجعه سینمارکس آبادان==== | ====فاجعه سینمارکس آبادان==== | ||
[[فاجعه سینما رکس آبادان]] در شب ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ که با آتشسوزی عمدی به هنگام پخش فیلم «گوزنها» اتفاق افتاد، به کشتهشدن ۴۳۰ تن منجر شد. برخلاف تلاش رژیم پهلوی در نسبت دادن این حادثه به نیروهای انقلابی، روشنگری امامخمینی این حادثه را به زیان رژیم و به نفع انقلاب تمام کرد. امامخمینی بهآتشکشیدن چند صد تن را واقعهای حسابشده و از وحشیانهترین اعمالی دانست که افراد درندهخو به آن دست زدهاند. ایشان اتهام این عمل غیر انسانی را به مخالفان محمدرضا پهلوی، توطئه رژیم و با هدف بدجلوهدادن مبارزات حقطلبانه ملت ایران در جهان دانست.{{ببینید|متن=ببینید|فاجعه سینما رکس آبادان}} | |||
====نخستوزیری شریفامامی==== | ====نخستوزیری شریفامامی==== | ||
محمدرضا پهلوی در پنجم شهریور ۱۳۵۷ [[جمشید آموزگار]] را برکنار کرد و [[جعفر شریفامامی]] را با شعار «آشتی ملی»، به نخستوزیری برگزید. پهلوی نیز در مصاحبهای در حمایت از دولت، به خطاهای خود اعتراف و دولت او را دولت تغییر برای آشتی با مردم معرفی کرد. شریفامامی با شعار مبارزه با فساد، آزادی بیان در مطبوعات و توجه به خواست روحانیان بر سر کار آمد و کوشید تا سمت و سوی تازهای به اوضاع سیاسی کشور ببخشد.{{ببینید|متن=ببینید|جعفر شریفامامی}} | [[محمدرضا پهلوی]] در پنجم شهریور ۱۳۵۷ [[جمشید آموزگار]] را برکنار کرد و [[جعفر شریفامامی]] را با شعار «آشتی ملی»، به نخستوزیری برگزید. پهلوی نیز در مصاحبهای در حمایت از دولت، به خطاهای خود اعتراف و دولت او را دولت تغییر برای آشتی با مردم معرفی کرد. شریفامامی با شعار مبارزه با فساد، آزادی بیان در مطبوعات و توجه به خواست روحانیان بر سر کار آمد و کوشید تا سمت و سوی تازهای به اوضاع سیاسی کشور ببخشد.{{ببینید|متن=ببینید|جعفر شریفامامی}} | ||
امامخمینی انتخاب شریفامامی را گامی برای فریب مردم دانست و راه مذاکره و سازش با دولت را بست. ایشان تغییر نخستوزیر یا وزرا را از باب مهره عوضکردن به دستور پهلوی، برای فریب ملت و شکستن نهضت اسلامی دانست و پذیرش آن را هدردادن خون جوانان در پانزده سال اخیر و بهخصوص در ماههای آخر سال ۱۳۵۶ خواند.{{ببینید|متن=ببینید|جعفر شریفامامی}} | امامخمینی انتخاب شریفامامی را گامی برای فریب مردم دانست و راه مذاکره و سازش با دولت را بست. ایشان تغییر نخستوزیر یا وزرا را از باب مهره عوضکردن به دستور پهلوی، برای فریب ملت و شکستن نهضت اسلامی دانست و پذیرش آن را هدردادن خون جوانان در پانزده سال اخیر و بهخصوص در ماههای آخر سال ۱۳۵۶ خواند.{{ببینید|متن=ببینید|جعفر شریفامامی}} | ||
====تظاهرات عید فطر==== | ====تظاهرات عید فطر==== | ||
خط ۱٬۳۲۷: | خط ۱٬۳۳۳: | ||
====فاجعه هفده شهریور==== | ====فاجعه هفده شهریور==== | ||
راهپیمایی بزرگ عید فطر، زمینه تظاهرات ۱۵ و ۱۶ شهریور در سراسر کشور را فراهم کرد. پس از پایان راهپیمایی ۱۶ شهریور، اگرچه به دلیل احتمال واکنش خشن رژیم، [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] اعلام کرد فردا از طرف جامعه روحانیت تظاهراتی نخواهد بود، اما خبر تجمع دوباره در روز جمعه ۱۷ شهریور در میدان ژاله (میدان شهدا)، در میان مردم شایع شد. نگرانی رژیم از ادامه تظاهرات، موجب اعلام حکومت نظامی در تهران و یازده شهر دیگر شد.{{ببینید|متن=ببینید|حکومتنظامی}} | راهپیمایی بزرگ عید فطر، زمینه تظاهرات ۱۵ و ۱۶ شهریور در سراسر کشور را فراهم کرد. پس از پایان راهپیمایی ۱۶ شهریور، اگرچه به دلیل احتمال واکنش خشن رژیم، [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] اعلام کرد فردا از طرف جامعه روحانیت تظاهراتی نخواهد بود، اما خبر تجمع دوباره در روز جمعه ۱۷ شهریور در میدان ژاله (میدان شهدا)، در میان مردم شایع شد. نگرانی رژیم از ادامه تظاهرات، موجب اعلام حکومت نظامی در تهران و یازده شهر دیگر شد.{{ببینید|متن=ببینید|حکومتنظامی}} | ||
حکومتنظامی ساعت ۶ صبح روز جمعه ۱۷ شهریور اعلام شد و مردم تهران بدون اطلاع از آن، برای چهارمین روز متوالی، در دستههای بزرگ و با سردادن شعارهای انقلابی، خیابانهای فرحآباد (پیروزی)، شهباز (۱۷ شهریور) و میدان خراسان را به سمت میدان ژاله طی کردند و تانکها، زرهپوشهای نظامی و ماموران مسلسل به دست، مردم را غافلگیر کردند. ماموران پس از موفقنشدن در پراکندن جمعیت، مردم را از زمین و هوا به رگبار گلوله بستند. پس از | حکومتنظامی ساعت ۶ صبح روز جمعه ۱۷ شهریور اعلام شد و مردم تهران بدون اطلاع از آن، برای چهارمین روز متوالی، در دستههای بزرگ و با سردادن شعارهای انقلابی، خیابانهای فرحآباد (پیروزی)، شهباز (۱۷ شهریور) و میدان خراسان را به سمت میدان ژاله طی کردند و تانکها، زرهپوشهای نظامی و ماموران مسلسل به دست، مردم را غافلگیر کردند. ماموران پس از موفقنشدن در پراکندن جمعیت، مردم را از زمین و هوا به رگبار گلوله بستند. پس از [[هفده شهریور|کشتار ۱۷ شهریور]]، رژیم پهلوی تجمع عظیم مردمی را توطئه گروههای خارجی و تعداد کل شهدا و مجروحان این روز را، ۵۸ کشته و ۲۰۵ مجروح اعلام کرد. قرهباغی وزیر کشور وقت، آن را ۸۶ کشته و ۲۰۵ زخمی دانست و شریفامامی در مصاحبه خود، تعداد کشتهشدگان این روز را ۱۲۳ تن برشمرد؛ چنانکه پس از پیروزی انقلاب، [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]] به اسامی ۹۳ تن از شهدای ۱۷ شهریور دست یافته است.{{ببینید|متن=ببینید|هفده شهریور}} | ||
امامخمینی در پیامی ضمن ابراز همدردی با مردم، این کشتار را صحنهسازی مبتذل رژیم پهلوی شمرد و آرزو کرد کاش در کنار مردم میبود و در راه خدا کشته میشد. ایشان در ۲۱ شهریور نیز در پیامی همه کشتههای جمعه خونین را فرزندان خود خواند و با وعده نزدیکدانستن پیروزی، خواستار ادامه تعطیلیها و اعتصابها شد. ایشان پنجشنبه ۲۳ شهریور هفتمینروز شهادت شهدای ۱۷ شهریور را عزای عمومی اعلام کرد و از مردم خواست فریب خیمهشببازیهای رژیم را نخورند.{{ببینید|متن=ببینید|هفده شهریور}} | امامخمینی در پیامی ضمن ابراز همدردی با مردم، این کشتار را صحنهسازی مبتذل رژیم پهلوی شمرد و آرزو کرد کاش در کنار مردم میبود و در راه خدا کشته میشد. ایشان در ۲۱ شهریور نیز در پیامی همه کشتههای جمعه خونین را فرزندان خود خواند و با وعده نزدیکدانستن پیروزی، خواستار ادامه تعطیلیها و اعتصابها شد. ایشان پنجشنبه ۲۳ شهریور هفتمینروز شهادت شهدای ۱۷ شهریور را عزای عمومی اعلام کرد و از مردم خواست فریب خیمهشببازیهای رژیم را نخورند.{{ببینید|متن=ببینید|هفده شهریور}} | ||
====زلزله طبس==== | ====زلزله طبس==== | ||
خط ۱٬۳۳۸: | خط ۱٬۳۴۴: | ||
====ادامه فشار رژیمهای ایران و عراق==== | ====ادامه فشار رژیمهای ایران و عراق==== | ||
به دنبال رفع محاصره بیت امامخمینی از سوی رژیم عراق، امیرخسرو افشار وزیر خارجه ایران در مهر ۱۳۵۷ در نیویورک با همتای عراقی خود درباره محدودسازی امامخمینی مذاکره کرد. در پی این ملاقات، مقامات دولت عراق، از امامخمینی خواستند تا از هرگونه فعالیت سیاسی درباره ایران خودداری کند؛ ولی ایشان دخالت نکردن در مسائل سیاسی را ناسازگار با تعهد خود به اسلام و ملت خواند و بر ادامه مبارزه تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|هجرت امامخمینی}} | به دنبال رفع محاصره بیت امامخمینی از سوی رژیم عراق، امیرخسرو افشار وزیر خارجه ایران در مهر ۱۳۵۷ در نیویورک با همتای عراقی خود درباره محدودسازی امامخمینی مذاکره کرد. در پی این ملاقات، مقامات دولت عراق، از امامخمینی خواستند تا از هرگونه فعالیت سیاسی درباره ایران خودداری کند؛ ولی ایشان دخالت نکردن در مسائل سیاسی را ناسازگار با تعهد خود به اسلام و ملت خواند و بر ادامه مبارزه تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|هجرت امامخمینی}} | ||
در پی اصرار امامخمینی بر مواضع خود، دولت عراق با احضار [[سیدمحمود دعایی]]، {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود دعایی}} تصمیم شورای فرماندهی حزب بعث عراق مبنی بر اخراج امامخمینی از عراق را به وی ابلاغ کرد و به دنبال آن ایشان تصمیم گرفت عراق را ترک کند. امامخمینی در این مرحله تصمیم گرفت نخست به کویت و از آنجا رهسپار سوریه شود. | در پی اصرار امامخمینی بر مواضع خود، دولت عراق با احضار [[سیدمحمود دعایی]]، {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود دعایی}} تصمیم شورای فرماندهی [[حزب بعث عراق]] مبنی بر اخراج امامخمینی از عراق را به وی ابلاغ کرد و به دنبال آن ایشان تصمیم گرفت عراق را ترک کند. امامخمینی در این مرحله تصمیم گرفت نخست به کویت و از آنجا رهسپار سوریه شود. | ||
====سفر به سوی کویت==== | ====سفر به سوی کویت==== | ||
روز ۱۲/۷/۱۳۵۷، امامخمینی به همراه گروهی به قصد کویت از نجف خارج شدند تا با همکاری [[سیدعباس مهری]]، نماینده ایشان در کویت{{ببینید|متن=ببینید|سیدعباس مهری}} وارد آن کشور شوند. در مرز کویت ماموران کویتی مانع ورود امامخمینی شدند. پس از منع دولت کویت و نیز با احتمال راهندادن دیگر کشورهای اسلامی، امامخمینی تصمیم گرفت به پاریس که نیاز به ویزا نداشت، مهاجرت کند. امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سفر به فرانسه را بدون برنامه قبلی و تقدیر الهی دانست که منجر به بازتاب گسترده صدای انقلاب اسلامی در سراسر دنیا شد.{{ببینید|متن=ببینید|نوفل لوشاتو}} | روز ۱۲/۷/۱۳۵۷، امامخمینی به همراه گروهی به قصد کویت از نجف خارج شدند تا با همکاری [[سیدعباس مهری]]، نماینده ایشان در کویت{{ببینید|متن=ببینید|سیدعباس مهری}} وارد آن کشور شوند. در مرز کویت ماموران کویتی مانع ورود امامخمینی شدند. پس از منع دولت کویت و نیز با احتمال راهندادن دیگر کشورهای اسلامی، امامخمینی تصمیم گرفت به پاریس که نیاز به ویزا نداشت، مهاجرت کند. امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سفر به فرانسه را بدون برنامه قبلی و تقدیر الهی دانست که منجر به بازتاب گسترده صدای انقلاب اسلامی در سراسر دنیا شد.{{ببینید|متن=ببینید|نوفل لوشاتو}} | ||
خط ۱٬۳۴۹: | خط ۱٬۳۵۵: | ||
عمده تمرکز امامخمینی در این مدت، مخالفت قاطع با اصل رژیم سلطنتی{{ببینید|متن=ببینید|نظام سلطنتی}} و شخص پهلوی{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} و ترسیم ابعاد مختلف نظام جمهوری اسلامی{{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} بود؛ افزون بر اینکه ایشان با رصد دایمی حوادث ایران تمام نقشههای رژیم پهلوی و حامیان او برای بقای سلطنت پهلوی را نقش بر آب میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|هجرت امامخمینی}} | عمده تمرکز امامخمینی در این مدت، مخالفت قاطع با اصل رژیم سلطنتی{{ببینید|متن=ببینید|نظام سلطنتی}} و شخص پهلوی{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} و ترسیم ابعاد مختلف نظام جمهوری اسلامی{{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} بود؛ افزون بر اینکه ایشان با رصد دایمی حوادث ایران تمام نقشههای رژیم پهلوی و حامیان او برای بقای سلطنت پهلوی را نقش بر آب میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|هجرت امامخمینی}} | ||
====تشکیل شورای انقلاب==== | ====تشکیل شورای انقلاب==== | ||
یکی از اقدامات مهم امامخمینی در مقطع حضور در فرانسه، تشکیل [[شورای انقلاب]] بود. گسترش راهپیماییها در سال ۱۳۵۷، حضور امامخمینی در خارج از کشور و لزوم هدایت و سازماندهی این جریان موجب شد امامخمینی پس از مشورت با [[مرتضی مطهری|مطهری]]، | یکی از اقدامات مهم امامخمینی در مقطع حضور در فرانسه، تشکیل [[شورای انقلاب]] بود. گسترش راهپیماییها در سال ۱۳۵۷، حضور امامخمینی در خارج از کشور و لزوم هدایت و سازماندهی این جریان موجب شد امامخمینی پس از مشورت با [[مرتضی مطهری|مطهری]]، [[سیدمحمد بهشتی|بهشتی]]، [[مهدی بازرگان|بازرگان]] و [[ابراهیم یزدی|یزدی]] و گرفتن فهرستی از فعالان سیاسی، یک گروه پنجنفره از روحانیان: بهشتی، مطهری، [[هاشمی رفسنجانی]]، [[موسوی اردبیلی]] و [[محمدجواد باهنر|باهنر]] را مسئول معرفی افراد مورد اعتماد برای عضویت در شورای انقلاب کند. امامخمینی در ۱۴/۸/۱۳۵۷ در نامهای به بهشتی، ضمن گلایه از تاخیر در معرفی اعضای پیشنهادی، برای معرفی سریع افراد به بهشتی و مطهری ماموریت داد. با توجه به تاریخ این نامه و نیز نقل قول بعضی از اعضای شورا، میتوان زمان تشکیل جلسات غیر رسمی شورا را در آبان و تشکیل رسمی شورا را در آذر ۱۳۵۷ دانست. امامخمینی در ۲۲/۱۰/۱۳۵۷ تشکیل شورای انقلاب اسلامی را به اطلاع مردم رساند.{{ببینید|متن=ببینید|شورای انقلاب اسلامی}} | ||
===شتابگرفتن تحولات=== | ===شتابگرفتن تحولات=== | ||
با هجرت امامخمینی به فرانسه و گسترش تظاهرات و اعتصابات در داخل کشور، حوادث انقلاب شتاب گرفت که ازجمله میتوان به این موارد اشاره کرد: | با [[هجرت امامخمینی|هجرت امامخمینی به فرانسه]] و گسترش تظاهرات و اعتصابات در داخل کشور، حوادث انقلاب شتاب گرفت که ازجمله میتوان به این موارد اشاره کرد: | ||
====تشکیل دولت نظامی==== | ====تشکیل دولت نظامی==== | ||
کشتار تعدادی از دانشآموزان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در برابر دانشگاه تهران و اغتشاشهای پس از آن که تا ۱۴ آبان ادامه یافت، زمینه ایجاد دولت نظامی را فراهم کرد. شریفامامی استعفا کرد و [[غلامرضا ازهاری]] برای تشکیل دولت نظامی منصوب شد. محمدرضا پهلوی در پانزدهم آبان ۱۳۵۷، در یک سخنرانی تلویزیونی، مردم را به آرامش فراخواند و دولت نظامی را موقتی دانست که برای برقراری قانون و ایجاد نظم روی کار آمده است. او اعتراف کرد که پیام انقلاب مردم را شنیده است و وعده اصلاح داد و از مراجع تقلید خواست تا مردم را آرام کنند.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | کشتار تعدادی از دانشآموزان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در برابر دانشگاه تهران و اغتشاشهای پس از آن که تا ۱۴ آبان ادامه یافت، زمینه ایجاد دولت نظامی را فراهم کرد. شریفامامی استعفا کرد و [[غلامرضا ازهاری]] برای تشکیل دولت نظامی منصوب شد. محمدرضا پهلوی در پانزدهم آبان ۱۳۵۷، در یک سخنرانی تلویزیونی، مردم را به آرامش فراخواند و دولت نظامی را موقتی دانست که برای برقراری قانون و ایجاد نظم روی کار آمده است. او اعتراف کرد که پیام انقلاب مردم را شنیده است و وعده اصلاح داد و از مراجع تقلید خواست تا مردم را آرام کنند.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | ||
امامخمینی در واکنش، اقدام رژیم را در بهکارگیری اشرار از یکسو و فریب تشکیل حکومت ملی از سوی دیگر، رسوایی رژیم نامید. ایشان بینش سیاسی مردم ایران را در شناخت ماهیت طرحهای خائنانه مامورین رژیم و آمریکا ستود و بار دیگر بر هدف ملت در برکناری رژیم سلطنتی تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | امامخمینی در واکنش، اقدام رژیم را در بهکارگیری اشرار از یکسو و فریب تشکیل حکومت ملی از سوی دیگر، رسوایی رژیم نامید. ایشان بینش سیاسی مردم ایران را در شناخت ماهیت طرحهای خائنانه مامورین رژیم و آمریکا ستود و بار دیگر بر هدف ملت در برکناری رژیم سلطنتی تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | ||
ازهاری تمام آزادیهایی را که شریفامامی اعلام کرده بود، لغو کرد و حکومتنظامی در سراسر کشور برقرار شد. وی برای برقراری آرامش در کشور، اقدام به بازداشت مسئولان گذشته از قبیل [[امیرعباس هویدا]] نخستوزیر پیشین، {{ببینید|متن=ببینید|امیرعباس هویدا}} [[نعمتالله نصیری]] رئیس سابق ساواک، {{ببینید|متن=ببینید|نعمتالله نصیری}} [[جعفرقلی صدری]] رئیس سابق شهربانی و دیگران کرد؛ اما امامخمینی بازداشت مهرههای گذشته رژیم را برای فریب مردم و بیارزش دانست.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | ازهاری تمام آزادیهایی را که شریفامامی اعلام کرده بود، لغو کرد و [[حکومتنظامی]] در سراسر کشور برقرار شد. وی برای برقراری آرامش در کشور، اقدام به بازداشت مسئولان گذشته از قبیل [[امیرعباس هویدا]] نخستوزیر پیشین، {{ببینید|متن=ببینید|امیرعباس هویدا}} [[نعمتالله نصیری]] رئیس سابق ساواک، {{ببینید|متن=ببینید|نعمتالله نصیری}} [[جعفرقلی صدری]] رئیس سابق شهربانی و دیگران کرد؛ اما امامخمینی بازداشت مهرههای گذشته رژیم را برای فریب مردم و بیارزش دانست.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | ||
====تظاهرات تاسوعا و عاشورا==== | ====تظاهرات تاسوعا و عاشورا==== | ||
بهرغم رویکارآمدن دولت نظامی، امامخمینی تغییر روش مبارزه به مسلحانه را در حد امکان در صورت اجبار مطرح میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|مبارزه مسلحانه}} راهبرد مبارزاتی امامخمینی استفاده از ظرفیت توده مردم و نخبگان در قالب راهپیمایی{{ببینید|متن=ببینید|تظاهرات}} و اعتصابات{{ببینید|متن=ببینید|اعتصاب}} سراسری بود که در این میان اعتصابات کارگری به ویژه [[اعتصاب کارکنان صنعت نفت]]، {{ببینید|متن=ببینید|اعتصاب کارکنان صنعت نفت}} کمک شایانی به پیروزی انقلاب اسلامی کرده است. | بهرغم رویکارآمدن دولت نظامی، امامخمینی تغییر روش مبارزه به مسلحانه را در حد امکان در صورت اجبار مطرح میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|مبارزه مسلحانه}} راهبرد مبارزاتی امامخمینی استفاده از ظرفیت توده مردم و نخبگان در قالب راهپیمایی{{ببینید|متن=ببینید|تظاهرات}} و اعتصابات{{ببینید|متن=ببینید|اعتصاب}} سراسری بود که در این میان اعتصابات کارگری به ویژه [[اعتصاب کارکنان صنعت نفت]]، {{ببینید|متن=ببینید|اعتصاب کارکنان صنعت نفت}} کمک شایانی به پیروزی انقلاب اسلامی کرده است. | ||
خط ۱٬۳۶۹: | خط ۱٬۳۷۵: | ||
موضعگیری شدید امامخمینی در برابر شورای سلطنت و بختیار و امریکاییخواندن او، همچنین تظاهرات گسترده مردم در سراسر کشور که بختیار را نوکر بیاختیار شاه و امریکا خواندند، مشروعیت و اقتدار بختیار و شورای سلطنت را از میان برد و توفیقی در اجرای برنامههای وعدهدادهشده نیافتند.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | موضعگیری شدید امامخمینی در برابر شورای سلطنت و بختیار و امریکاییخواندن او، همچنین تظاهرات گسترده مردم در سراسر کشور که بختیار را نوکر بیاختیار شاه و امریکا خواندند، مشروعیت و اقتدار بختیار و شورای سلطنت را از میان برد و توفیقی در اجرای برنامههای وعدهدادهشده نیافتند.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | ||
===بازگشت به ایران و بستن فرودگاه=== | ===بازگشت به ایران و بستن فرودگاه=== | ||
در آبان ۱۳۵۷ زمانی که پهلوی هنوز در ایران بود، سران چهار کشور غربی فرانسه، امریکا، انگلیس و آلمان در جزیره گوادلوپ فرانسه، در یک گردهمایی غیر رسمی درباره انقلاب ایران به مذاکره پرداختند. جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت امریکا، در این کنفرانس توانست سه کشور غربی را به ایجاد مشروطه سلطنتی در ایران و حمایت از دولت ائتلافی متقاعد سازد. او به واسطه نمایندگان والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور فرانسه، پیامی برای امامخمینی فرستاد و تهدید کرد در صورت مخالفت ایشان با بختیار، وقوع یک | در آبان ۱۳۵۷ زمانی که پهلوی هنوز در ایران بود، سران چهار کشور غربی فرانسه، امریکا، انگلیس و آلمان در جزیره گوادلوپ فرانسه، در یک گردهمایی غیر رسمی درباره انقلاب ایران به مذاکره پرداختند. جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت امریکا، در این کنفرانس توانست سه کشور غربی را به ایجاد مشروطه سلطنتی در ایران و حمایت از دولت ائتلافی متقاعد سازد. او به واسطه نمایندگان والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور فرانسه، پیامی برای امامخمینی فرستاد و تهدید کرد در صورت مخالفت ایشان با بختیار، وقوع یک کودتای نظامی حتمی است و بهتر است ایشان در بازگشت به ایران شتاب نکند؛ اما امامخمینی پس از خروج محمدرضا پهلوی از کشور در پیامی اعلام کرد بهزودی به ایران بازخواهد گشت. اعلام این تصمیم واکنشهایی درپی داشت: | ||
====تلاش برای تعویق بازگشت==== | ====تلاش برای تعویق بازگشت==== | ||
با اعلام تصمیم امامخمینی برای بازگشت به ایران، تلاش بختیار برای تعویق سفر بازگشت آغاز شد. برخی مبارزان داخل ایران نیز به دلیل نامعلوم بودن واکنش رژیم، با تصمیم بازگشت مخالفت کردند. افزایش تهدیدها امامخمینی را متقاعد ساخت که رژیم پهلوی با همکاری امریکا در صدد ایجاد توطئهای است و این تهدیدها صرفاً برای بهدستآوردن زمان است؛ از اینرو تصمیم قطعی برای بازگشت در ششم بهمن گرفت. | با اعلام تصمیم امامخمینی برای بازگشت به ایران، تلاش بختیار برای تعویق سفر بازگشت آغاز شد. برخی مبارزان داخل ایران نیز به دلیل نامعلوم بودن واکنش رژیم، با تصمیم بازگشت مخالفت کردند. افزایش تهدیدها امامخمینی را متقاعد ساخت که رژیم پهلوی با همکاری امریکا در صدد ایجاد توطئهای است و این تهدیدها صرفاً برای بهدستآوردن زمان است؛ از اینرو تصمیم قطعی برای بازگشت در ششم بهمن گرفت. | ||
خط ۱٬۳۷۷: | خط ۱٬۳۸۳: | ||
گسترش اعتراضات به ممانعت از ورود امامخمینی، بختیار را مصمم ساخت تا شخصاً به پاریس برود و با امامخمینی مذاکره کند. همزمان با اعلام سفر بختیار به پاریس در ۷/۱۱/۱۳۵۷، پیام امامخمینی مبنی بر رد پذیرش بختیار پیش از استعفا منتشر شد.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | گسترش اعتراضات به ممانعت از ورود امامخمینی، بختیار را مصمم ساخت تا شخصاً به پاریس برود و با امامخمینی مذاکره کند. همزمان با اعلام سفر بختیار به پاریس در ۷/۱۱/۱۳۵۷، پیام امامخمینی مبنی بر رد پذیرش بختیار پیش از استعفا منتشر شد.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | ||
====تحصن روحانیان==== | ====تحصن روحانیان==== | ||
به دنبال بستهشدن فرودگاه، بامداد هشتم بهمن، تعدادی از روحانیان سرشناس در اعتراض به ممانعت دولت از | به دنبال بستهشدن فرودگاه، بامداد هشتم بهمن، تعدادی از روحانیان سرشناس در اعتراض به ممانعت دولت از بازگشت امامخمینی، اقدام به تحصن در دانشگاه تهران کردند و این امر با استقبال عمومی روبهرو شد.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی}} انتشار خبر تحصن روحانیان که در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد، به نوعی وحدت عملی میان حوزه و دانشگاه را نشان داد و موجب حمایت گسترده مردم و دانشگاهیان شد.{{ببینید|متن=ببینید|وحدت حوزه و دانشگاه}} بختیار نیز در نهم بهمن بدون مشورت با شورای سلطنت، ارتش و شورای امنیت ملی، در مصاحبهای مطبوعاتی از بازگشایی فرودگاه خبر داد.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی}} | ||
====ورود امامخمینی به ایران==== | ====ورود امامخمینی به ایران==== | ||
سرانجام امامخمینی در صبح دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، با استقبال ملیونها نفر از مردم که در مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا مستقر شده بودند، به میهن بازگشت.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی}} ایشان در سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا، با سپاسگزاری از فداکاری ملت، اساس رژیم سلطنتی تحمیلی را برخلاف عقل و قانون دانست و بر همین اساس دولتها و مجلسهای دستنشانده و فرمایشی این رژیم را غیر قانونی خواند{{ببینید|متن=ببینید|مجلس شورای ملی |مجلس سنا}} و وعده داد به زودی دولت انقلابی را تشکیل خواهد داد.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی}} ایشان نخست در مدرسه رفاه و سپس در مدرسه علوی ـ مستقر شد.{{ببینید|متن=ببینید|مدرسه رفاه | سرانجام امامخمینی در صبح دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، با استقبال ملیونها نفر از مردم که در مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا مستقر شده بودند، به میهن بازگشت.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی}} ایشان در سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا، با سپاسگزاری از فداکاری ملت، اساس رژیم سلطنتی تحمیلی را برخلاف عقل و قانون دانست و بر همین اساس دولتها و مجلسهای دستنشانده و فرمایشی این رژیم را غیر قانونی خواند{{ببینید|متن=ببینید|مجلس شورای ملی |مجلس سنا}} و وعده داد به زودی دولت انقلابی را تشکیل خواهد داد.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی}} ایشان نخست در مدرسه رفاه و سپس در مدرسه علوی ـ مستقر شد.{{ببینید|متن=ببینید|مدرسه رفاه و مدرسه علوی}} | ||
===پیروزی انقلاب اسلامی=== | ===پیروزی انقلاب اسلامی=== | ||
امامخمینی در مصاحبه مطبوعاتی ۱۴ بهمن، بر معرفی دولت و مشخصبودن اعضای شورای انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی تاکید کرد. ایشان همچنین بار دیگر با غیر قانونی خواندن دولت بختیار، از ارتش خواست به ملت بپیوندند و با بیاعتنایی به تهدیدها درباره اجرای کودتا، تاکید کرد اگر دولتِ غیر قانونی از راه مسالمتآمیز کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد: | امامخمینی در مصاحبه مطبوعاتی ۱۴ بهمن، بر معرفی دولت و مشخصبودن اعضای شورای انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی تاکید کرد. ایشان همچنین بار دیگر با غیر قانونی خواندن دولت بختیار، از ارتش خواست به ملت بپیوندند و با بیاعتنایی به تهدیدها درباره اجرای کودتا، تاکید کرد اگر دولتِ غیر قانونی از راه مسالمتآمیز کنار نرود، اعلام [[جهاد و دفاع|جهاد]] خواهد کرد: | ||
====نخستوزیری بازرگان==== | ====نخستوزیری بازرگان==== | ||
امامخمینی در ۱۴ بهمن با پیشنهاد شورای انقلاب، مبنی بر نخستوزیری [[مهدی بازرگان]] موافقت کرد و فردای آن روز حکم نخستوزیری را صادر کرد. ایشان در این حکم تاکید کرد که با تکیه بر حق شرعی و قانونی، مهدی بازرگان را به سبب اعتقادی که به ایمان راسخ وی به اسلام دارد و سوابق مبارزاتی اسلامی و ملی وی، بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت میکند.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی بازرگان |دولت موقت}} | امامخمینی در ۱۴ بهمن با پیشنهاد شورای انقلاب، مبنی بر نخستوزیری [[مهدی بازرگان]] موافقت کرد و فردای آن روز حکم نخستوزیری را صادر کرد. ایشان در این حکم تاکید کرد که با تکیه بر حق شرعی و قانونی، مهدی بازرگان را به سبب اعتقادی که به ایمان راسخ وی به اسلام دارد و سوابق مبارزاتی اسلامی و ملی وی، بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت میکند.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی بازرگان |دولت موقت}} | ||
خط ۱٬۳۹۴: | خط ۱٬۴۰۰: | ||
امامخمینی در طول نهضت اسلامی، با دو جبهه اکثریت حامی و اقلیت مخالف روبهرو بود. همراهان امامخمینی و نهضت اسلامی عبارتاند از: | امامخمینی در طول نهضت اسلامی، با دو جبهه اکثریت حامی و اقلیت مخالف روبهرو بود. همراهان امامخمینی و نهضت اسلامی عبارتاند از: | ||
* عموم مردم مسلمان: باور امامخمینی به نقش و جایگاه سرنوشتساز مردم سبب شد همواره بر آگاهی و حضور مردم در صحنه به عنوان مهمترین عوامل تعیینکننده در پیروزی و بقای نهضت تاکید کند و در تمام بحرانهای اجتماعی و سیاسی، مردم را مخاطب اصلی خویش قرار دهد.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} | * عموم مردم مسلمان: باور امامخمینی به نقش و جایگاه سرنوشتساز مردم سبب شد همواره بر آگاهی و حضور مردم در صحنه به عنوان مهمترین عوامل تعیینکننده در پیروزی و بقای نهضت تاکید کند و در تمام بحرانهای اجتماعی و سیاسی، مردم را مخاطب اصلی خویش قرار دهد.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} | ||
* حمایت ویژه قشرهای محروم: در میان اقشار مردم، نقش طبقه محروم و متوسط جامعه نظیر کارگران، {{ببینید|متن=ببینید|کار و کارگر}} کشاورزان و روستاییان{{ببینید|متن=ببینید|روستاییان}} بسیار برجسته است. در نگاه امامخمینی حامیان واقعی [[نهضت اسلامی ایران]]، همان زاغهنشینان، محرومان و حاشیهنشینانی بودند که با همت خود، اسلام را در کشور حاکم کردند و اگر قدرت معنوی این طبقه نبود، این پیروزی حاصل نمیشد.{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} | * حمایت ویژه قشرهای محروم: در میان اقشار مردم، نقش طبقه محروم و متوسط جامعه نظیر کارگران، {{ببینید|متن=ببینید|کار و کارگر}} کشاورزان و روستاییان{{ببینید|متن=ببینید|روستاییان}} بسیار برجسته است. در نگاه امامخمینی حامیان واقعی [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی ایران]]، همان زاغهنشینان، محرومان و حاشیهنشینانی بودند که با همت خود، اسلام را در کشور حاکم کردند و اگر قدرت معنوی این طبقه نبود، این پیروزی حاصل نمیشد.{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} | ||
* روحانیان مبارز و نیروهای مذهبی: ماهیت دینی نهضت و رهبری آن از سوی یک مرجع دینی، بخش بزرگی از روحانیت شیعه را با امامخمینی و انقلاب همراه کرد.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران |روحانیت}} افزون بر [[روحانیت]]، روشنفکران مذهبی و دانشجویان نیز در مبارزه با این رژیم نقش فعالی بر عهده داشتند.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران |دانشجویان}} بخشی از فعالان سیاسی مذهبی در بازار و مانند آن، {{ببینید|متن=ببینید|بازار}} ازجمله هیئتهای مؤتلفه و برخی گروههای سیاسی مبارز که گاه وارد برخی فعالیتهای مسلحانه نیز شدند{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی}} در همین بخش قرار دارند. | * روحانیان مبارز و نیروهای مذهبی: ماهیت دینی نهضت و رهبری آن از سوی یک مرجع دینی، بخش بزرگی از روحانیت شیعه را با امامخمینی و انقلاب همراه کرد.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران |روحانیت}} افزون بر [[روحانیت]]، روشنفکران مذهبی و دانشجویان نیز در مبارزه با این رژیم نقش فعالی بر عهده داشتند.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران |دانشجویان}} بخشی از فعالان سیاسی مذهبی در بازار و مانند آن، {{ببینید|متن=ببینید|بازار}} ازجمله هیئتهای مؤتلفه و برخی گروههای سیاسی مبارز که گاه وارد برخی فعالیتهای مسلحانه نیز شدند{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی}} در همین بخش قرار دارند. | ||
* جریانهای سیاسی و ملی: برخی گروههای ملی یا ملی مذهبی و نیز برخی گروههای سیاسی غیر مذهبی که سابقه مبارزه سیاسی و گاه نظامی با رژیم پهلوی داشتند، با اوجگیری نهضت امامخمینی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بهرغم تفاوتهای موجود، با انقلاب همراه شدند. ازجمله میتوان به [[نهضت آزادی ایران]]، {{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} [[جبهه ملی ایران]]، {{ببینید|متن=ببینید|جبهه ملی ایران}} [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، {{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} سازمان چریکهای فدایی خلق و [[حزب توده ایران]]{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} اشاره کرد. | * جریانهای سیاسی و ملی: برخی گروههای ملی یا ملی مذهبی و نیز برخی گروههای سیاسی غیر مذهبی که سابقه مبارزه سیاسی و گاه نظامی با رژیم پهلوی داشتند، با اوجگیری نهضت امامخمینی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بهرغم تفاوتهای موجود، با انقلاب همراه شدند. ازجمله میتوان به [[نهضت آزادی ایران]]، {{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} [[جبهه ملی ایران]]، {{ببینید|متن=ببینید|جبهه ملی ایران}} [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، {{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} سازمان چریکهای فدایی خلق و [[حزب توده ایران]]{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} اشاره کرد. | ||
===مخالفان انقلاب اسلامی=== | ===مخالفان انقلاب اسلامی=== | ||
در برابر حمایت قشرهای مختلف از نهضت اسلامی، برخی افراد و گروهها نیز با نهضت، سر ناسازگاری داشتند و گاه در همراهی با رژیم پهلوی در کار مبارزه کارشکنی میکردند که از آن میان، میتوان به دو جریان خاص اشاره کرد: | در برابر حمایت قشرهای مختلف از نهضت اسلامی، برخی افراد و گروهها نیز با نهضت، سر ناسازگاری داشتند و گاه در همراهی با رژیم پهلوی در کار مبارزه کارشکنی میکردند که از آن میان، میتوان به دو جریان خاص اشاره کرد: | ||
* روحانیان متحجر: در میان مخالفان نهضت، سهم برخی روحانیان متحجر برجسته است. از نظر امامخمینی جماعت متحجران که ایشان با عنوان «مقدسنمایان» از آنان نام میبرد، مانع شناختِ مردم از اسلام واقعی بودهاند و مردم را از هر گونه اصلاح اجتماعی باز میداشتهاند. این گروه که ریشه در حوزههای علمیه دارند، درکی از مصالح و مفاسد جامعه ندارند و با انواع بهانهها مانند اینکه «شاه شیعه است»، «دین از سیاست جداست» و «تشکیل حکومت پیش از ظهور امام زمان(ع) حرام است» به کارشکنی در نهضت میپرداختند.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه |تحجر}} | * روحانیان متحجر: در میان مخالفان نهضت، سهم برخی روحانیان متحجر برجسته است. از نظر امامخمینی جماعت متحجران که ایشان با عنوان «مقدسنمایان» از آنان نام میبرد، مانع شناختِ مردم از اسلام واقعی بودهاند و مردم را از هر گونه اصلاح اجتماعی باز میداشتهاند. این گروه که ریشه در حوزههای علمیه دارند، درکی از مصالح و مفاسد جامعه ندارند و با انواع بهانهها مانند اینکه «شاه شیعه است»، «دین از سیاست جداست» و «تشکیل حکومت پیش از [[ظهور امام زمان(ع)]] حرام است» به کارشکنی در نهضت میپرداختند.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه |تحجر}} | ||
* روشنفکران وابسته: امامخمینی با تقسیم روشنفکران به دو طیف «غیر متعهد و وابسته به غرب یا شرق» و «متعهد و مذهبی»، از طیف غیر متعهد با عنوان «روشنفکرنما» یاد کرده و معتقد است در دوره پهلوی، از این گروه برای تضعیف اسلام و سرکوب روحانیت استفاده شد؛ برخی از آنان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در صدد بازگرداندن رژیم پهلوی یا مشابه آن بودند.{{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}} | * روشنفکران وابسته: امامخمینی با تقسیم روشنفکران به دو طیف «غیر متعهد و وابسته به غرب یا شرق» و «متعهد و مذهبی»، از طیف غیر متعهد با عنوان «روشنفکرنما» یاد کرده و معتقد است در دوره پهلوی، از این گروه برای تضعیف اسلام و سرکوب [[روحانیت]] استفاده شد؛ برخی از آنان، پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] نیز در صدد بازگرداندن رژیم پهلوی یا مشابه آن بودند.{{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}} | ||
==برپایی نظام اسلامی== | ==برپایی نظام اسلامی== | ||
پس از سقوط رژیم | پس از سقوط [[رژیم پهلوی]]، نخستین اقدام امامخمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، اداره کشور بر اساس تعهدی بود که میان ایشان و مردم، طی پانزده سال مبارزه، شکل گرفته بود. مهمترین اقدامات ایشان در این جهت عبارتاند از: | ||
===جلوگیری از هرجومرج و ایجاد نظم=== | ===جلوگیری از هرجومرج و ایجاد نظم=== | ||
با فروپاشی ساختار سیاسی کشور، هرجومرج و بینظمی طبیعی بود؛ اما این تهدید، با رهبری امامخمینی به حداقل رسید: | با فروپاشی ساختار سیاسی کشور، هرجومرج و بینظمی طبیعی بود؛ اما این تهدید، با رهبری امامخمینی به حداقل رسید: | ||
* حفظ نظم و جلوگیری از خشونت: امامخمینی از ساعات نخست پیروزی در ۲۲ بهمن، درباره هرگونه آشوب و هرجومرج، هشدار داد و اینگونه حوادث را موجب تخریب چهره نهضت در جهان دانست و مرتکبان آن را از جامعه انقلابی ایران مطرود و در پیشگاه خداوند مسئول خواند.{{ببینید|متن=ببینید|بیست و دو بهمن}} | * حفظ نظم و جلوگیری از خشونت: امامخمینی از ساعات نخست پیروزی در ۲۲ بهمن، درباره هرگونه آشوب و هرجومرج، هشدار داد و اینگونه حوادث را موجب تخریب چهره نهضت در جهان دانست و مرتکبان آن را از جامعه انقلابی ایران مطرود و در پیشگاه خداوند مسئول خواند.{{ببینید|متن=ببینید|بیست و دو بهمن}} | ||
امامخمینی در این پیامها، نظارت بر حفظ مراکز عمومی و مراقبت از اموال ملت، مهلتندادن به فرصتطلبان، همکاری با ماموران نخستوزیری موقت، تجمع در مساجد به جای خیابانها، توجه به راهنمایی علما و حمایت از نیروهای نظامی و انتظامی را که به ملت پیوستهاند تکلیف شرعی و تعهد ملی دانست. | امامخمینی در این پیامها، نظارت بر حفظ مراکز عمومی و مراقبت از اموال ملت، مهلتندادن به فرصتطلبان، همکاری با ماموران نخستوزیری موقت، تجمع در مساجد به جای خیابانها، توجه به راهنمایی علما و حمایت از نیروهای نظامی و انتظامی را که به ملت پیوستهاند تکلیف شرعی و تعهد ملی دانست. | ||
خلا نیروهای حافظ نظم و امنیت و مورد اعتماد مردم، زمینه شکلگیری شتابان کمیتههای مردمی و مسلح را از نخستین ساعات پیروزی فراهم ساخت. امامخمینی با تاکید بر لزوم تحویل سلاحها به مساجد و انتقال آنها به این کمیتهها، بر تشکیل کمیتههای انقلاب صحه گذاشت. این کمیتهها وظیفه جمعآوری سلاحهای پخششده میان مردم، بازرسیهای خیابانی، حفاظت از اماکن مهم دولتی، همکاری با شهربانیها و کلانتریها، بازداشت عوامل فساد وابسته به رژیم و مانند آن را برعهده داشتند.{{ببینید|متن=ببینید|بیست و دو بهمن |کمیته انقلاب اسلامی}} | خلا نیروهای حافظ نظم و امنیت و مورد اعتماد مردم، زمینه شکلگیری شتابان کمیتههای مردمی و مسلح را از نخستین ساعات پیروزی فراهم ساخت. امامخمینی با تاکید بر لزوم تحویل [[ابزار جنگی|سلاحها]] به [[مساجد]] و انتقال آنها به این کمیتهها، بر تشکیل کمیتههای انقلاب صحه گذاشت. این کمیتهها وظیفه جمعآوری سلاحهای پخششده میان مردم، بازرسیهای خیابانی، حفاظت از اماکن مهم دولتی، همکاری با شهربانیها و کلانتریها، بازداشت عوامل فساد وابسته به رژیم و مانند آن را برعهده داشتند.{{ببینید|متن=ببینید|بیست و دو بهمن |کمیته انقلاب اسلامی}} | ||
[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] نیز نهادی نظامی برای پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بود که در | [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] نیز نهادی نظامی برای پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بود که در فروردین ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی شکل گرفت و در ادامه به عنوان یک بخش مستقل از [[نیروهای مسلح]]، در اصل ۱۵۰ [[قانون اساسی]] تثبیت شد. امامخمینی از پاسداران خواست ضمن انجام وظیفه خود، هماهنگ با نیروهای دیگر، در رفع نابسامانیهای عمومی به دیگر قوا یاری رسانند.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} در کنار این نیروها، امامخمینی تقاضای انحلال ارتش را رد کرد و با تاکید بر لزوم تحول ارتش به نیرویی ملی، اسلامی و وفادار، تخریبکنندگان نیروهای مسلح را دشمن اسلام خواند.{{ببینید|متن=ببینید|قوای مسلح}} | ||
* نصب نمایندگان در مناطق مختلف: امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با ابتکار نصب نمایندگان خود در مراکز استانها و شهرستانها، تلاش کرد وضع امنیتی و انتظامی کشور را برای استقرار نهادهای قانونی آماده سازد.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | * نصب نمایندگان در مناطق مختلف: امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با ابتکار نصب نمایندگان خود در مراکز استانها و شهرستانها، تلاش کرد وضع امنیتی و انتظامی کشور را برای استقرار نهادهای قانونی آماده سازد.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | ||
===تعیین ساختارهای اصلی=== | ===تعیین ساختارهای اصلی=== | ||
عمدهترین اقدام امامخمینی برای اداره کشور، تعیین ساختارهای قانونی برآمده از اندیشه اسلامی و خواست مردم بود و نخستین اقدام پیشنهاد نظام «جمهوری اسلامی» بود. در [[جمهوری اسلامی]] واژه «جمهوری» شکل حکومت و واژه «اسلامی» محتوای آن را مشخص میکند: {{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} | عمدهترین اقدام امامخمینی برای اداره کشور، تعیین ساختارهای قانونی برآمده از اندیشه اسلامی و خواست مردم بود و نخستین اقدام پیشنهاد نظام «جمهوری اسلامی» بود. در [[جمهوری اسلامی]] واژه «جمهوری» شکل حکومت و واژه «اسلامی» محتوای آن را مشخص میکند: {{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} | ||
====همهپرسی نظام سیاسی==== | ====همهپرسی نظام سیاسی==== | ||
براساس منابع موجود، امامخمینی نخستینبار تعبیر «جمهوری اسلامی» را در بیستم | براساس منابع موجود، امامخمینی نخستینبار تعبیر «جمهوری اسلامی» را در بیستم مهر ۱۳۵۷ در پاریس و در پاسخ خبرنگاران به کار برد. ایشان معتقد بود شکل نهایی حکومت باید با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه، به دست خود مردم تعیین شود.{{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} | ||
امامخمینی پس از تعیین نخستوزیر [[دولت موقت]]، در نخستین اقدام، برگزاری همهپرسی درباره نظام سیاسی را در اولویت قرار داد. ایشان در حکم نخستوزیری بازرگان یکی از ماموریتهای دولت او را برگزاری همهپرسی و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور دانست و بر نظام «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، تاکید داشت. در این همهپرسی که در دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ در سراسر کشور برگزار شد، ۲۸۸/۰۲۱/۲۰ نفر (۲/۹۸ درصد آرا) به جمهوری اسلامی رای موافق و ۰۶۶/۱۴۰ نفر رای مخالف دادند و به همین مناسبت روز دوازدهم فروردین ۱۳۶۸ «روز جمهوری اسلامی» نامیده شد.{{ببینید|متن=ببینید|روز جمهوری اسلامی}} | امامخمینی پس از تعیین نخستوزیر [[دولت موقت]]، در نخستین اقدام، برگزاری همهپرسی درباره نظام سیاسی را در اولویت قرار داد. ایشان در حکم نخستوزیری بازرگان یکی از ماموریتهای دولت او را برگزاری همهپرسی و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور دانست و بر نظام «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، تاکید داشت. در این همهپرسی که در دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ در سراسر کشور برگزار شد، ۲۸۸/۰۲۱/۲۰ نفر (۲/۹۸ درصد آرا) به جمهوری اسلامی رای موافق و ۰۶۶/۱۴۰ نفر رای مخالف دادند و به همین مناسبت روز دوازدهم فروردین ۱۳۶۸ «روز جمهوری اسلامی» نامیده شد.{{ببینید|متن=ببینید|روز جمهوری اسلامی}} | ||
====تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی==== | ====تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی==== | ||
خط ۱٬۴۲۱: | خط ۱٬۴۲۷: | ||
====شکلگیری قوای حاکم==== | ====شکلگیری قوای حاکم==== | ||
بر اساس اصل ۵۷ قانون اساسی مصوب، قوای حاکم در جمهوری اسلامی [[قوه مقننه]]، [[قوه مجریه]] و [[قوه قضائیه]] که مستقل از یکدیگرند، تعیین شد: {{ببینید|متن=ببینید|قوای سهگانه}} | بر اساس اصل ۵۷ قانون اساسی مصوب، قوای حاکم در جمهوری اسلامی [[قوه مقننه]]، [[قوه مجریه]] و [[قوه قضائیه]] که مستقل از یکدیگرند، تعیین شد: {{ببینید|متن=ببینید|قوای سهگانه}} | ||
یکم. قوه مجریه: در قانون اساسی سال ۱۳۵۸ قوه مجریه به صورت نیمهریاستی و نیمهپارلمانی طراحی شده بود و در آن اعمال قوه مجریه جز در اموری که در قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق | یکم. قوه مجریه: در قانون اساسی سال ۱۳۵۸ قوه مجریه به صورت نیمهریاستی و نیمهپارلمانی طراحی شده بود و در آن اعمال قوه مجریه جز در اموری که در قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رئیسجمهور و نخستوزیر و وزرا انجام میشد. | ||
نخستین انتخابات ریاستجمهوری در ایران، در پنجم بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد و [[سیدابوالحسن بنیصدر]] با بهدستآوردن بیش از ۰۰۰/۷۰۰/۱۰ رای که ۷۵ درصد آرا بود، رئیسجمهور ایران شد. امامخمینی با تنفیذ حکم ریاستجمهوری وی در پانزدهم بهمن، تنفیذ رای مردم از جانب ایشان را محدود به تخلف نکردن بنیصدر از احکام اسلام و تبعیت از قانون اساسی دانست. شکلگیری کامل قوه مجریه متوقف بر شکلگیری | نخستین انتخابات ریاستجمهوری در ایران، در پنجم بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد و [[سیدابوالحسن بنیصدر]] با بهدستآوردن بیش از ۰۰۰/۷۰۰/۱۰ رای که ۷۵ درصد آرا بود، رئیسجمهور ایران شد. امامخمینی با تنفیذ حکم ریاستجمهوری وی در پانزدهم بهمن، تنفیذ رای مردم از جانب ایشان را محدود به تخلف نکردن بنیصدر از احکام اسلام و تبعیت از قانون اساسی دانست. شکلگیری کامل قوه مجریه متوقف بر شکلگیری هیئت دولت بود که در انتظار شکلگیری [[مجلس شورای اسلامی]] بود. | ||
دوم. قوه مقننه: انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی که رکن اصلی قوه مقننه است، در ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ برگزار شد و نخستین جلسه آن در ۷ خرداد ۱۳۵۹ با پیام امامخمینی افتتاح شد.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس شورای اسلامی}} | دوم. قوه مقننه: انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی که رکن اصلی قوه مقننه است، در ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ برگزار شد و نخستین جلسه آن در ۷ خرداد ۱۳۵۹ با پیام امامخمینی افتتاح شد.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس شورای اسلامی}} | ||
با تدوین قانون اساسی، نظام دومجلسی، جای خود را به نظام تکمجلسی داد و [[مجلس سنا]] حذف شد؛ ولی در کنار مجلس، رکن دوم و ناظری به نام [[شورای نگهبان]] پیشبینی شد که وظیفه آن نظارت بر مطابقت قوانین مصوب مجلس با موازین شرعی و قانون اساسی است. با انتصاب شش تن از فقهای شورای نگهبان در اسفند ۱۳۵۸ از سوی امامخمینی و معرفی شش حقوقدان با مشارکت قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} قوه مقننه در جمهوری اسلامی ایران شکل کاملی یافت؛ چنانکه معرفی [[محمدعلی رجایی]] از سوی بنیصدر به عنوان نخستوزیر و رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به او و وزرای پیشنهادی رجایی، قوه مجریه را کامل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن بنیصدر |محمدعلی رجایی}} | با تدوین قانون اساسی، نظام دومجلسی، جای خود را به نظام تکمجلسی داد و [[مجلس سنا]] حذف شد؛ ولی در کنار مجلس، رکن دوم و ناظری به نام [[شورای نگهبان]] پیشبینی شد که وظیفه آن نظارت بر مطابقت قوانین مصوب مجلس با موازین شرعی و قانون اساسی است. با انتصاب شش تن از فقهای شورای نگهبان در اسفند ۱۳۵۸ از سوی امامخمینی و معرفی شش حقوقدان با مشارکت قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} قوه مقننه در جمهوری اسلامی ایران شکل کاملی یافت؛ چنانکه معرفی [[محمدعلی رجایی]] از سوی بنیصدر به عنوان نخستوزیر و رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به او و وزرای پیشنهادی رجایی، قوه مجریه را کامل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن بنیصدر |محمدعلی رجایی}} | ||
سوم. قوه قضائیه: به موجب قانون اساسی ۱۳۵۸، برای انجام مسئولیتهای قوه قضائیه شورایی به نام [[شورای عالی قضایی]] تشکیل میشد و رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور به انتخاب رهبری و سه نفر قاضی مجتهد و عادل به انتخاب قضات کشور، اعضای آن بودند. امامخمینی در ۴ اسفند ۱۳۵۸ بهشتی | سوم. قوه قضائیه: به موجب قانون اساسی ۱۳۵۸، برای انجام مسئولیتهای قوه قضائیه شورایی به نام [[شورای عالی قضایی]] تشکیل میشد و رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور به انتخاب رهبری و سه نفر قاضی مجتهد و عادل به انتخاب قضات کشور، اعضای آن بودند. امامخمینی در ۴ اسفند ۱۳۵۸ [[سیدمحمد بهشتی|بهشتی]] را به عنوان رئیس دیوان عالی کشور و [[موسوی اردبیلی]] را به عنوان دادستان کل کشور برگزید و با انتخاب سه قاضی مجتهد از سوی قضات کشور و حکم انتصاب امامخمینی، قوه قضائیه در جمهوری اسلامی شکل گرفت. | ||
چهارم. [[مجلس خبرگان رهبری]]: در قانون اساسی، تعیین رهبر و نیز برکناری او در صورت فقدان برخی شرایط مذکور در قانون اساسی، برعهده مجلس خبرگان رهبری گزارده شده است؛ از اینرو برابر قانون، مقررات مربوطه از سوی شورای نگهبان تهیه و با امضای امامخمینی ابلاغ شد. نخستین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در ۱۹/۹/۱۳۶۱ با حدود هجده میلیون شرکتکننده برگزار شد. با راهیابی بیش از دوسوم نمایندگان مجلس خبرگان در مرحله نخست انتخابات به مجلس (۶۹ نفر از ۸۳ نفر)، مجلس خبرگان، با پیام امامخمینی در ۲۳/۴/۱۳۶۲ برای مدت هشت سال افتتاح شد.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | چهارم. [[مجلس خبرگان رهبری]]: در قانون اساسی، تعیین رهبر و نیز برکناری او در صورت فقدان برخی شرایط مذکور در قانون اساسی، برعهده مجلس خبرگان رهبری گزارده شده است؛ از اینرو برابر قانون، مقررات مربوطه از سوی شورای نگهبان تهیه و با امضای امامخمینی ابلاغ شد. نخستین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در ۱۹/۹/۱۳۶۱ با حدود هجده میلیون شرکتکننده برگزار شد. با راهیابی بیش از دوسوم نمایندگان مجلس خبرگان در مرحله نخست انتخابات به مجلس (۶۹ نفر از ۸۳ نفر)، مجلس خبرگان، با پیام امامخمینی در ۲۳/۴/۱۳۶۲ برای مدت هشت سال افتتاح شد.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | ||
====پالایش ادارات==== | ====پالایش ادارات==== | ||
خط ۱٬۴۳۱: | خط ۱٬۴۳۷: | ||
امامخمینی بر این باور بود که گرچه بر مبنای مسلمانی، توبه اشخاص پذیرفته میشود، اما باید با گزینش درست افراد، از سپردن مسئولیتهای کلیدی نظام، به اشخاصی که سابقه روشنی ندارند، پرهیز شود. ایشان در عین حال سختگیری در گزینش افراد را خلاف موازین شرعی میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|گزینش}} | امامخمینی بر این باور بود که گرچه بر مبنای مسلمانی، توبه اشخاص پذیرفته میشود، اما باید با گزینش درست افراد، از سپردن مسئولیتهای کلیدی نظام، به اشخاصی که سابقه روشنی ندارند، پرهیز شود. ایشان در عین حال سختگیری در گزینش افراد را خلاف موازین شرعی میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|گزینش}} | ||
====شکلگیری نهادهای جدید==== | ====شکلگیری نهادهای جدید==== | ||
امامخمینی برای سرعتبخشی به خدمات نظام اسلامی به طبقات محروم، به تاسیس نهادهای انقلابی و خدماتی و یا موافقت با پیشنهاد تاسیس آنها نیز اقدام کرده است؛ تاسیس نهادهایی مانند: [[کمیته امداد امامخمینی]] در اسفند | امامخمینی برای سرعتبخشی به خدمات نظام اسلامی به طبقات محروم، به تاسیس نهادهای انقلابی و خدماتی و یا موافقت با پیشنهاد تاسیس آنها نیز اقدام کرده است؛ تاسیس نهادهایی مانند: [[کمیته امداد امامخمینی|کمیته امداد امامخمینی]] در اسفند ۱۳۵۷؛ [[بنیاد مستضعفان]] در اسفند ۱۳۵۷؛ [[بنیاد مسکن انقلاب اسلامی]] در فروردین ۱۳۵۸؛ [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]] در اسفند ۱۳۵۸؛ [[بنیاد پانزده خرداد]] در خرداد ۱۳۶۰. | ||
===دفع تهدیدها و تثبیت نظام=== | ===دفع تهدیدها و تثبیت نظام=== | ||
نظام جمهوری اسلامی ایران، از آغازین روزهای خود با توطئههای فراوان از سوی برخی زمینههای بجامانده از رژیم پهلوی یا دیگر دشمنان داخلی و خارجی روبرو بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|شورش}} مخالفان جمهوری اسلامی افزون بر جنگ روانی و دامنزدن به شایعاتی که آرامش جامعه را هدف قرار میداد، {{ببینید|متن=ببینید|شایعه}} دست به اقدامات عملی علیه نظام زده و برای ایجاد جنگ داخلی تلاش کردند. این اقدامهای گسترده را میتوان در چهار بخش گزارش کرد: | نظام جمهوری اسلامی ایران، از آغازین روزهای خود با توطئههای فراوان از سوی برخی زمینههای بجامانده از رژیم پهلوی یا دیگر دشمنان داخلی و خارجی روبرو بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|شورش}} مخالفان جمهوری اسلامی افزون بر جنگ روانی و دامنزدن به شایعاتی که آرامش جامعه را هدف قرار میداد، {{ببینید|متن=ببینید|شایعه}} دست به اقدامات عملی علیه نظام زده و برای ایجاد جنگ داخلی تلاش کردند. این اقدامهای گسترده را میتوان در چهار بخش گزارش کرد: | ||
خط ۱٬۴۴۰: | خط ۱٬۴۴۶: | ||
====غائله کردستان==== | ====غائله کردستان==== | ||
از نخستین آشوبها در برابر نظام نوپای اسلامی درگیری در مناطق کردنشین ایران به دست گروههای ضد انقلاب و تجزیهطلب بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود همراهی توده مردم کرد با نظام اسلامی، برخی از احزاب سیاسی بومی و غیر بومی کردستان به مبارزه با آن برخاستند. دو گروه با گرایشهای مارکسیستی، یعنی [[حزب دموکرات کردستان ایران]] و [[سازمان کومله]] (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان) از مهمترین گروههای معارض بودند.{{ببینید|متن=ببینید|کردستان}} | از نخستین آشوبها در برابر نظام نوپای اسلامی درگیری در مناطق کردنشین ایران به دست گروههای ضد انقلاب و تجزیهطلب بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود همراهی توده مردم کرد با نظام اسلامی، برخی از احزاب سیاسی بومی و غیر بومی کردستان به مبارزه با آن برخاستند. دو گروه با گرایشهای مارکسیستی، یعنی [[حزب دموکرات کردستان ایران]] و [[سازمان کومله]] (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان) از مهمترین گروههای معارض بودند.{{ببینید|متن=ببینید|کردستان}} | ||
حزب دموکرات که از حمایت امریکا و حکومت بعثی عراق برخوردار بود، با شعار خودمختاری برای کردستان و [[دموکراسی]] برای [[ایران]]، مبارزه با [[نظام جمهوری اسلامی]] را آغاز کرد. گروه جداییطلب | حزب دموکرات که از حمایت امریکا و حکومت بعثی عراق برخوردار بود، با شعار خودمختاری برای کردستان و [[دموکراسی]] برای [[ایران]]، مبارزه با [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] را آغاز کرد. گروه جداییطلب «خبات»، سپاه رزگاری، سازمان کمونیستی چریکهای [[فداییان خلق]]، سلطنتطلبان و بقایای رژیم پهلوی چون عزیز پالیزبان، نماینده دستنشانده در مجلس شورای ملی در رژیم پهلوی و اعضای ساواک در منطقه نیز با ضد انقلاب و شورشیان همراه شدند. برخی از گروههای عراقی نیز در کنار عوامل حزب دموکرات با جمهوری اسلامی مبارزه میکردند؛ چنانکه عوامل امریکا نیز برای دامنزدن به غائله در [[کردستان]] در رفت و آمد بودند. [[سیدعزالدین حسینی]] از روحانیان وابسته به [[ساواک]] و امامجمعه مهاباد رهبر معنوی احزاب سیاسی منطقه به شمار میرفت. از دیگر هدایتگران بحران کردستان [[احمد مفتیزاده]] از رهبران مذهبی و رئیس حزب مساوات بود که البته مواضع متعادلتری نسبت به دیگران داشت.{{ببینید|متن=ببینید|کردستان}} | ||
بهرغم جنایتهایی که به دست عوامل گروههای یادشده در کردستان صورت گرفت، گفتگو و مذاکره، گسترش خدمت به مردم منطقه، حضور مردم در صحنه و مدارا، همراه با قاطعیت؛ راهکارهای امامخمینی برای مقابله با آشوبهای کردستان بود؛ اما نتیجهبخش نبودن مذاکره و اعزام پیدرپی نمایندگان دولت موقت و امامخمینی به منطقه، موجب شد امامخمینی به مقابله با آشوبگران فرمان دهد. فرمان ایشان اعلام آمادگی اصناف گوناگون مردم در داخل و حتی خارج از کشور برای برقراری امنیت کردستان را در پی داشت؛ ولی ایشان از مردم خواست امور را به قوای انتظامی و نظامی بسپارند و سرانجام نیروهای نظامی و انتظامی به همراه ایثارگرانی از مردم متدین کردستان، {{ببینید|متن=ببینید|سازمان پیشمرگان مسلمان کرد}} موفق شدند این غائله را پایان دهند.{{ببینید|متن=ببینید|کردستان}} | بهرغم جنایتهایی که به دست عوامل گروههای یادشده در کردستان صورت گرفت، گفتگو و مذاکره، گسترش خدمت به مردم منطقه، حضور مردم در صحنه و مدارا، همراه با قاطعیت؛ راهکارهای امامخمینی برای مقابله با آشوبهای کردستان بود؛ اما نتیجهبخش نبودن مذاکره و اعزام پیدرپی نمایندگان دولت موقت و امامخمینی به منطقه، موجب شد امامخمینی به مقابله با آشوبگران فرمان دهد. فرمان ایشان اعلام آمادگی اصناف گوناگون مردم در داخل و حتی خارج از کشور برای برقراری امنیت کردستان را در پی داشت؛ ولی ایشان از مردم خواست امور را به قوای انتظامی و نظامی بسپارند و سرانجام نیروهای نظامی و انتظامی به همراه ایثارگرانی از مردم متدین کردستان، {{ببینید|متن=ببینید|سازمان پیشمرگان مسلمان کرد}} موفق شدند این غائله را پایان دهند.{{ببینید|متن=ببینید|کردستان}} | ||
ازجمله بارزترین موارد آشوب در کردستان، [[غائله پاوه]] بود که با فرمان قاطع امامخمینی و مجاهدت [[مصطفی چمران]] | ازجمله بارزترین موارد آشوب در کردستان، [[غائله پاوه]] بود که با فرمان قاطع امامخمینی و مجاهدت [[مصطفی چمران]] به پایان رسید. در مرداد ۱۳۵۸ پس از محاصره و تصرف بخش زیادی از شهر پاوه و قتل و غارت مردم به دست گروههای آشوبطلب، امامخمینی در پیامی صریح و با ذکر جایگاه خود به عنوان فرماندهی کل قوا به همه نیروهای نظامی و انتظامی دستور داد پاوه را آزاد کنند؛ فرمانی که در کمتر از ۲۴ ساعت موجب ختم غائله شد.{{ببینید|متن=ببینید|پاوه}} | ||
====رفع غائله خلق عرب==== | ====رفع غائله خلق عرب==== | ||
غائله موسوم به [[خلق عرب]]، از دیگر آشوبهای با ماهیت قومی بود که پیش از تثبیت نظام در خوزستان، بهویژه خرمشهر شکل گرفت. این غائله که به دست جبهه ضد انقلابی با محوریت قومیت عرب با حمایت و سردمداری [[محمدطاهر آلشبیر خاقانی]]، از روحانیان سرشناس خرمشهر، شکل گرفت، بهرسمیتشناختن ملیت «خلق عرب» توسط دولت و درج آن در قانون اساسی و تشکیل دادگاهها و مجلس خودمختار عرب در خوزستان را دنبال میکرد و سازمان سیاسی خلق عرب مورد حمایت خاقانی، این خواسته را از راه ارعاب و آشوب خیابانی دنبال کرده، خرمشهر را ماهها به صحنه درگیری اقلیت جداییطلب و اکثریت انقلابی تبدیل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|خلق عرب}} | غائله موسوم به [[غائله خلق عرب|خلق عرب]]، از دیگر آشوبهای با ماهیت قومی بود که پیش از تثبیت نظام در خوزستان، بهویژه خرمشهر شکل گرفت. این غائله که به دست جبهه ضد انقلابی با محوریت قومیت عرب با حمایت و سردمداری [[محمدطاهر آلشبیر خاقانی]]، از روحانیان سرشناس خرمشهر، شکل گرفت، بهرسمیتشناختن ملیت «خلق عرب» توسط دولت و درج آن در قانون اساسی و تشکیل دادگاهها و مجلس خودمختار عرب در خوزستان را دنبال میکرد و سازمان سیاسی خلق عرب مورد حمایت خاقانی، این خواسته را از راه ارعاب و آشوب خیابانی دنبال کرده، خرمشهر را ماهها به صحنه درگیری اقلیت جداییطلب و اکثریت انقلابی تبدیل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|غائله خلق عرب}} | ||
امامخمینی افزون بر تلاش مستقیم برای فرونشاندن غائله ازجمله دیدار با شخص خاقانی، به ریشهیابی این غائله و دیگر غائلهها پرداخت و با دعوت چندباره مردم به وحدت، علت غائلهسازی دشمنان و ایجاد تنش در کشور را جبران شکست در برابر انقلاب دانست. سرانجام عزم مردم و نیروهای انقلابی بر مقابله با آشوبگران قرار گرفت و در نهایت با انتقال خاقانی به قم در پایان تیرماه ۱۳۵۸، غائله به پایان رسید.{{ببینید|متن=ببینید|خلق عرب}} | امامخمینی افزون بر تلاش مستقیم برای فرونشاندن غائله ازجمله دیدار با شخص خاقانی، به ریشهیابی این غائله و دیگر غائلهها پرداخت و با دعوت چندباره مردم به وحدت، علت غائلهسازی دشمنان و ایجاد تنش در کشور را جبران شکست در برابر انقلاب دانست. سرانجام عزم مردم و نیروهای انقلابی بر مقابله با آشوبگران قرار گرفت و در نهایت با انتقال خاقانی به قم در پایان تیرماه ۱۳۵۸، غائله به پایان رسید.{{ببینید|متن=ببینید|غائله خلق عرب}} | ||
====کودتای نوژه==== | ====کودتای نوژه==== | ||
از توطئههای سالهای ابتدایی انقلاب، ـ طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق نظامی و کودتا بود؛ ازجمله این طرحها، [[کودتای نوژه]] در تیر ۱۳۵۹ بود؛ طرح عملیاتی نظامی از پایگاه هوایی نوژه همدان، با هدف ساقط کردن | از توطئههای سالهای ابتدایی انقلاب، ـ طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق نظامی و کودتا بود؛ ازجمله این طرحها، [[کودتای نوژه]] در تیر ۱۳۵۹ بود؛ طرح عملیاتی نظامی از پایگاه هوایی نوژه همدان، با هدف ساقط کردن [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] که با شکست روبهرو شد. | ||
گفته شده طراحان و حامیان اصلی کودتای نوژه، امریکا، [[رژیم اسرائیل]]، برخی دولتهای اروپایی و عربی و شماری از مخالفان داخلی جمهوری اسلامی ایران ازجمله [[سلطنتطلبان]] بودند. کودتاگران با آگاهی از نقش مذهب در ایران و برای کاستن از مقاومت مردم در برابر کودتا، موافقت ضمنی [[سیدکاظم شریعتمداری]] را که مخالف جریان کلی رهبری امامخمینی و انقلاب بود، جلب کردند. | گفته شده طراحان و حامیان اصلی کودتای نوژه، امریکا، [[رژیم اسرائیل]]، برخی دولتهای اروپایی و عربی و شماری از مخالفان داخلی جمهوری اسلامی ایران ازجمله [[سلطنتطلبان]] بودند. کودتاگران با آگاهی از نقش مذهب در ایران و برای کاستن از مقاومت مردم در برابر کودتا، موافقت ضمنی [[سیدکاظم شریعتمداری]] را که مخالف جریان کلی رهبری امامخمینی و انقلاب بود، جلب کردند. | ||
شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر محمدرضا پهلوی، مجری طرح و پشتیبان عملیات، در ستاد پاریس بود و برخی گروههای مخالف و افسران رژیم پهلوی نیز با وی همکاری میکردند. طرح کودتا دو مرحله هوایی و زمینی در تاریخ پنجشنبه ۱۹/۴/۱۳۵۹ بود و هدف آن سرنگونی دولت جمهوری اسلامی ایران، برقراری حکومتنظامی و ایجاد حکومتی به سبک غرب با ریاست بختیار بود. یک روز پیش از اجرای کودتا برخی از عوامل آن پشیمان شده، مسئولان جمهوری اسلامی را از طرح کودتا آگاه کردند و در پی آن برخی از عوامل کودتا دستگیر و برخی نیز متواری شدند. | شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر محمدرضا پهلوی، مجری طرح و پشتیبان عملیات، در ستاد پاریس بود و برخی گروههای مخالف و افسران رژیم پهلوی نیز با وی همکاری میکردند. طرح کودتا دو مرحله هوایی و زمینی در تاریخ پنجشنبه ۱۹/۴/۱۳۵۹ بود و هدف آن سرنگونی دولت جمهوری اسلامی ایران، برقراری حکومتنظامی و ایجاد حکومتی به سبک غرب با ریاست بختیار بود. یک روز پیش از اجرای کودتا برخی از عوامل آن پشیمان شده، مسئولان جمهوری اسلامی را از طرح کودتا آگاه کردند و در پی آن برخی از عوامل کودتا دستگیر و برخی نیز متواری شدند. | ||
خط ۱٬۴۵۳: | خط ۱٬۴۵۹: | ||
====غائله حزب خلق مسلمان==== | ====غائله حزب خلق مسلمان==== | ||
[[حزب جمهوری خلق مسلمان]] منتسب به سیدکاظم شریعتمداری، طی دوره کوتاه فعالیت خود به مرور مخالفت خود را با سیاستهای کلی نظام آشکار ساخت و در آخرین روزهای حیات سیاسی خود به صورت قهرآمیز و ایجاد آشوب در [[تبریز]] و [[قم]] به مقابله با نظام جمهوری اسلامی پرداخت. امامخمینی با اینکه تاسیس این حزب را برخاسته از توطئه خارجی و با هدف ضربهزدن به انقلاب میدانست، از راههای مختلف، ازجمله واسطه قراردادن [[محمدتقی فلسفی]] در صدد رفع مشکلات به صورت مسالمتآمیز برآمد اما همراهی نکردن شریعتمدای این تلاشها را بینتیجه گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}} | [[حزب جمهوری خلق مسلمان]] منتسب به سیدکاظم شریعتمداری، طی دوره کوتاه فعالیت خود به مرور مخالفت خود را با سیاستهای کلی نظام آشکار ساخت و در آخرین روزهای حیات سیاسی خود به صورت قهرآمیز و ایجاد آشوب در [[تبریز]] و [[قم]] به مقابله با نظام جمهوری اسلامی پرداخت. امامخمینی با اینکه تاسیس این حزب را برخاسته از توطئه خارجی و با هدف ضربهزدن به انقلاب میدانست، از راههای مختلف، ازجمله واسطه قراردادن [[محمدتقی فلسفی]] در صدد رفع مشکلات به صورت مسالمتآمیز برآمد اما همراهی نکردن شریعتمدای این تلاشها را بینتیجه گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}} | ||
سرانجام پس از شرارتهای بسیار عوامل حزب خلق مسلمان در تبریز و قم، این حزب منحل اعلام شد و با دخالت نیروهای انتظامی و قضایی و حمله به مقرهای حزب، آخرین پایگاه آنان سقوط کرد. گروهی از سران این حزب دستگیر، محاکمه و با حکم [[سیدحسین موسوی تبریزی|موسوی تبریزی]] حاکم شرع تبریز، | سرانجام پس از شرارتهای بسیار عوامل حزب خلق مسلمان در تبریز و قم، این حزب منحل اعلام شد و با دخالت نیروهای انتظامی و قضایی و حمله به مقرهای حزب، آخرین پایگاه آنان سقوط کرد. گروهی از سران این حزب دستگیر، محاکمه و با حکم [[سیدحسین موسوی تبریزی|موسوی تبریزی]] حاکم شرع تبریز، اعدام شدند و غائله در آذرماه ۱۳۵۸ به پایان رسید.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | ||
====غائله چهاردهم اسفند==== | ====غائله چهاردهم اسفند==== | ||
[[غائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹]] که اوج رویارویی طرفداران سیدابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت و نیروهای حزباللهی بود، {{ببینید|متن=ببینید|حزبالله}} یکی از مقاطع شاخص در مرزبندی میان نیروهای مختلف سیاسی وقت به شمار میرود. در این روز سخنرانی بنیصدر در مجلس بزرگداشت سالگرد درگذشت [[محمد مصدق]] | [[غائله چهارده اسفند|غائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹]] که اوج رویارویی طرفداران سیدابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت و نیروهای حزباللهی بود، {{ببینید|متن=ببینید|حزبالله}} یکی از مقاطع شاخص در مرزبندی میان نیروهای مختلف سیاسی وقت به شمار میرود. در این روز سخنرانی بنیصدر در مجلس بزرگداشت سالگرد درگذشت [[محمد مصدق]] در دانشگاه تهران، به تشنج کشیده شد که طی آن چهار تن کشته و بیش از ۱۵۰ تن مجروح شدند.{{ببینید|متن=ببینید|غائله چهارده اسفند}} | ||
ادامه اختلافات حزب جمهوری اسلامی و بنیصدر پس از این غائله، موجب شد امامخمینی کمیته سهنفرهای برای بررسی اختلافات موجود و معرفی عوامل اختلافانگیز تعیین کند: [[محمدرضا مهدوی کنی]] به نمایندگی از امامخمینی، [[محمد یزدی]] به نمایندگی از [[حزب جمهوری اسلامی]] و [[شهابالدین اشراقی]] به نمایندگی از [[بنیصدر]]. شورای حل اختلاف پس از چندین جلسه، بنیصدر را در مواردی مقصر تشخیص داد و عملکرد وی را خلاف قانون اساسی دانست. سیر رویدادهای بعدی سرانجام موجب عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا از سوی امامخمینی و تصویب عدم کفایت سیاسی او در مجلس شورای اسلامی و برکناری او در ۱/۴/۱۳۶۰ شد.{{ببینید|متن=ببینید|چهارده اسفند |سیدابوالحسن بنیصدر}} | ادامه اختلافات حزب جمهوری اسلامی و بنیصدر پس از این غائله، موجب شد امامخمینی کمیته سهنفرهای برای بررسی اختلافات موجود و معرفی عوامل اختلافانگیز تعیین کند: [[محمدرضا مهدوی کنی]] به نمایندگی از امامخمینی، [[محمد یزدی]] به نمایندگی از [[حزب جمهوری اسلامی]] و [[شهابالدین اشراقی]] به نمایندگی از [[بنیصدر]]. شورای حل اختلاف پس از چندین جلسه، بنیصدر را در مواردی مقصر تشخیص داد و عملکرد وی را خلاف قانون اساسی دانست. سیر رویدادهای بعدی سرانجام موجب عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا از سوی امامخمینی و تصویب عدم کفایت سیاسی او در مجلس شورای اسلامی و برکناری او در ۱/۴/۱۳۶۰ شد.{{ببینید|متن=ببینید|غائله چهارده اسفند |سیدابوالحسن بنیصدر}} | ||
====شورش سازمان مجاهدین خلق==== | ====شورش سازمان مجاهدین خلق==== | ||
از میان آشوبهای خونینی که در دوره تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت، ترورهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، چه از نظر عمق و گستردگی و چه به لحاظ آثار و پیامدهایی که داشت، از دیگر آشوبها مهمتر است. این سازمان که از آغاز تاسیس در سال ۱۳۴۴ تا اعلان برگشت از عقیده اسلامی در سال ۱۳۵۴ از پشتیبانی مادی و معنوی روحانیان برخوردار بود، از زمان تغییر عقیده، صف خود را از طرفداران امامخمینی جدا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان تلاش کرد با مشارکت فعال در عرصه سیاسی و با تربیت نیروی شبهنظامی، به تجهیز و سازماندهی خود بپردازد، اما با عدم توفیق در صحنه سیاسی برای دستیابی به قدرت، این هدف را با اقدامات مسلحانه پیگیری کرد. | از میان آشوبهای خونینی که در دوره تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت، ترورهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، چه از نظر عمق و گستردگی و چه به لحاظ آثار و پیامدهایی که داشت، از دیگر آشوبها مهمتر است. این سازمان که از آغاز تاسیس در سال ۱۳۴۴ تا اعلان برگشت از عقیده اسلامی در سال ۱۳۵۴ از پشتیبانی مادی و معنوی روحانیان برخوردار بود، از زمان تغییر عقیده، صف خود را از طرفداران امامخمینی جدا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان تلاش کرد با مشارکت فعال در عرصه سیاسی و با تربیت نیروی شبهنظامی، به تجهیز و سازماندهی خود بپردازد، اما با عدم توفیق در صحنه سیاسی برای دستیابی به قدرت، این هدف را با اقدامات مسلحانه پیگیری کرد. | ||
سازمان مجاهدین خلق در ۲۸/۳/۱۳۶۰، در اطلاعیهای به صورت رسمی، مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد و نتیجه آن ترور هزاران تن از مردم و نیروهای انقلابی، {{ببینید|متن=ببینید|ترور}} بمبگذاری پیدرپی و پناهبردن به رژیم متجاوز عراق و کمک به آن در زمان [[جنگ تحمیلی]] بود؛ چنانکه بمبگذاری در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] در [[۷ تیر]] ۱۳۶۰، {{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر |سیدمحمد بهشتی}} انفجار ساختمان نخستوزیری در [[۸ شهریور]] ۱۳۶۰{{ببینید|متن=ببینید|هشت شهریور |محمدعلی رجایی |محمدجواد باهنر}} و به شهادت رساندن برخی از امامان جمعه، مانند [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی|قاضی طباطبائی]]، | سازمان مجاهدین خلق در ۲۸/۳/۱۳۶۰، در اطلاعیهای به صورت رسمی، مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد و نتیجه آن ترور هزاران تن از مردم و نیروهای انقلابی، {{ببینید|متن=ببینید|ترور}} بمبگذاری پیدرپی و پناهبردن به رژیم متجاوز عراق و کمک به آن در زمان [[جنگ تحمیلی]] بود؛ چنانکه بمبگذاری در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] در [[۷ تیر]] ۱۳۶۰، {{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر |سیدمحمد بهشتی}} انفجار ساختمان نخستوزیری در [[۸ شهریور]] ۱۳۶۰{{ببینید|متن=ببینید|هشت شهریور |محمدعلی رجایی |محمدجواد باهنر}} و به شهادت رساندن برخی از امامان جمعه، مانند [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی|قاضی طباطبائی]]، [[سیداسدالله مدنی|مدنی]]، [[سیدعبدالحسین دستغیب|دستغیب]]، [[عطاءالله اشرفی اصفهانی|اشرفی اصفهانی]] و [[محمد صدوقی|صدوقی]] بخش دیگری از اقدامات این سازمان است.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
امامخمینی با اینکه از پیش از انقلاب اسلامی به این سازمان خوشبین نبود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرد در دیدار با سران سازمان و پذیرش حضور فعال آنان در عرصه سیاسی کشور با آنان مدارا کند، اما در واکنش به اعلام قیام مسلحانه، سکوت خود را تا آن مقطع، تنها برای حفظ آرامش کشور شمرد و از مردم خواست با وجود اعلام مواضع سازمان، به مقابله با توطئهگران برخیزند. ایشان با این حال، هواداران سازمان را جوانان عزیز این ملت شمرد که فریب سرکردگان سازمان را خوردهاند و از آنان خواست در برابر سیل خروشان ملت، خود را به تباهی نکشند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | امامخمینی با اینکه از پیش از انقلاب اسلامی به این سازمان خوشبین نبود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرد در دیدار با سران سازمان و پذیرش حضور فعال آنان در عرصه سیاسی کشور با آنان مدارا کند، اما در واکنش به اعلام قیام مسلحانه، سکوت خود را تا آن مقطع، تنها برای حفظ آرامش کشور شمرد و از مردم خواست با وجود اعلام مواضع سازمان، به مقابله با توطئهگران برخیزند. ایشان با این حال، هواداران سازمان را جوانان عزیز این ملت شمرد که فریب سرکردگان سازمان را خوردهاند و از آنان خواست در برابر سیل خروشان ملت، خود را به تباهی نکشند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
سازمان مجاهدین خلق پس از خروج از ایران و استقرار در کشور عراق، افزون بر جاسوسی از رزمندگان اسلام به نفع دشمن، از سال ۱۳۶۶ با حمایت رژیم عراق و تشکیل نیرویی به عنوان ارتش آزادیبخش، عملیات ایذایی علیه ایران انجام میداد که مهمترین آن پس از پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸]] از سوی ایران، در تیر ۱۳۶۷ بود. این عملیات بهرغم موفقیت اولیه در پیشروی به داخل مرزها و جنایات بیشمار سازمان علیه مردم بیدفاع شهرهای مرزی غرب کشور، با مقابله رزمندگان اسلام در عملیاتی به نام «[[مرصاد]]»، سرکوب شد و شکست سختی را برای این سازمان و اعضای آن در پی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | سازمان مجاهدین خلق پس از خروج از ایران و استقرار در کشور عراق، افزون بر جاسوسی از رزمندگان اسلام به نفع دشمن، از سال ۱۳۶۶ با حمایت رژیم عراق و تشکیل نیرویی به عنوان ارتش آزادیبخش، عملیات ایذایی علیه ایران انجام میداد که مهمترین آن پس از پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸]] از سوی ایران، در تیر ۱۳۶۷ بود. این عملیات بهرغم موفقیت اولیه در پیشروی به داخل مرزها و جنایات بیشمار سازمان علیه مردم بیدفاع شهرهای مرزی غرب کشور، با مقابله رزمندگان اسلام در عملیاتی به نام «[[عملیات مرصاد|مرصاد]]»، سرکوب شد و شکست سختی را برای این سازمان و اعضای آن در پی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
====غائله آمل==== | ====غائله آمل==== | ||
در سال ۱۳۶۰ کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، معروف به اتحادیه ملی با گرایش مارکسیستی ـ لنینیستی و مدافع اندیشه مائو در چین در ائتلاف با برخی گروههای همسو، افزون بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و اغتشاش و درگیری در کردستان، گشودن جبهه سوم را پیشنهاد کرد. این گروه به دلیل نامناسببودن تهران جهت قیام، جنگلهای شمال را برگزیدند و از نیمه مرداد تا مهر ۱۳۶۰ در جنگلهای آمل مستقر و تجهیز شدند و به شناسایی منطقه پرداختند. سرانجام در شب پنجم بهمن با ورود به شهر، به گشتزنی و ترور پرداختند و ساختمان مرکزی بسیج، مقر سپاه پاسداران، مقر اطلاعات سپاه، دادگاه انقلاب (محل نگهداری زندانیان سیاسی)، ساختمان فرمانداری (مقابل ساختمان بسیج) و تعدادی از پایگاهها و انجمنهای اسلامی شهر را به محاصره خود درآورند؛ اما مشارکت مردم [[آمل]] و مناطق اطراف، شامل زن و مرد، پیر و جوان و حتی کودکان در دفاع از شهر و در کنار نیروهای مسلح بسیار چشمگیر بود. آنان بدون سلاح و در کمتر از ۲۴ ساعت، به کمک نیروهای مسلح شهر را پاکسازی کردند. | در سال ۱۳۶۰ کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، معروف به اتحادیه ملی با گرایش مارکسیستی ـ لنینیستی و مدافع اندیشه مائو در چین در ائتلاف با برخی گروههای همسو، افزون بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و اغتشاش و درگیری در کردستان، گشودن جبهه سوم را پیشنهاد کرد. این گروه به دلیل نامناسببودن تهران جهت قیام، جنگلهای شمال را برگزیدند و از نیمه مرداد تا مهر ۱۳۶۰ در جنگلهای آمل مستقر و تجهیز شدند و به شناسایی منطقه پرداختند. سرانجام در شب پنجم بهمن با ورود به شهر، به گشتزنی و ترور پرداختند و ساختمان مرکزی بسیج، مقر سپاه پاسداران، مقر اطلاعات سپاه، دادگاه انقلاب (محل نگهداری زندانیان سیاسی)، ساختمان فرمانداری (مقابل ساختمان بسیج) و تعدادی از پایگاهها و انجمنهای اسلامی شهر را به محاصره خود درآورند؛ اما مشارکت مردم [[آمل]] و مناطق اطراف، شامل زن و مرد، پیر و جوان و حتی کودکان در دفاع از شهر و در کنار نیروهای مسلح بسیار چشمگیر بود. آنان بدون سلاح و در کمتر از ۲۴ ساعت، به کمک نیروهای مسلح شهر را پاکسازی کردند. | ||
خط ۱٬۴۷۱: | خط ۱٬۴۷۷: | ||
==رهبری انقلاب و نظام اسلامی== | ==رهبری انقلاب و نظام اسلامی== | ||
رهبری یک نهضت، از مهمترین عوامل توفیق یا ناکامی آن نهضت است. خاستگاه اصلی [[رهبری امامخمینی]]، که در جریان نهضت اسلامی به تدریج در شخص ایشان متبلور شد، جایگاه فقهی و مرجعیت دینی ایشان بود و در کنار آن عواملی چون معنویت، صداقت، شجاعت، خلوص و قاطعیت، ارائه طرحی کلی برای آینده و شیوه رهبری، مؤثر بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|رهبری}} | رهبری یک نهضت، از مهمترین عوامل توفیق یا ناکامی آن نهضت است. خاستگاه اصلی [[رهبری امامخمینی]]، که در جریان نهضت اسلامی به تدریج در شخص ایشان متبلور شد، جایگاه فقهی و مرجعیت دینی ایشان بود و در کنار آن عواملی چون معنویت، صداقت، شجاعت، خلوص و قاطعیت، ارائه طرحی کلی برای آینده و شیوه رهبری، مؤثر بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|رهبری}} | ||
رهبری امامخمینی در طول دوره ۱۵ساله مبارزات و دوره دهساله نظام جمهوری اسلامی برخاسته از اندیشههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایشان است که ریشه در متن اسلام دارد و میتواند الگوی مناسبی برای رهبران سیاسی باشد: | رهبری امامخمینی در طول دوره ۱۵ساله مبارزات و دوره دهساله [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] برخاسته از اندیشههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایشان است که ریشه در متن [[اسلام مستضعفین|اسلام]] دارد و میتواند الگوی مناسبی برای رهبران سیاسی باشد: | ||
===ارزشگرایی=== | ===ارزشگرایی=== | ||
امامخمینی [[اسلام]] را مبدا ارزشهایی مانند [[عدالت]]، [[آزادی]] و رشد فردی و اجتماعی و سیاسی میداند. به اعتقاد ایشان قرآن و قوانین اسلام قادر است در ابعاد روحی، اجتماعی، شخصی و سیاسی انسان تحول ایجاد کند؛ همچنانکه چگونگی رابطه با خداوند را به انسان میآموزد و درباره روابط انسانها با یکدیگر و با سایر جوامع، احکام خاصی دارد.{{ببینید|متن=ببینید|اسلام}} در نگاه امامخمینی پیادهسازی آموزههای اسلام در جامعه، بر هر مسلمانی واجب است و این امر تنها با تشکیل حکومت اسلامی به صورت کامل محقق میشود. از اینرو، ایشان برای شکلگیری چنین حکومتی تلاش کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حکومت اسلامی}} | امامخمینی [[اسلام]] را مبدا ارزشهایی مانند [[عدالت اجتماعی|عدالت]]، [[آزادی]] و رشد فردی و اجتماعی و سیاسی میداند. به اعتقاد ایشان قرآن و قوانین اسلام قادر است در ابعاد روحی، اجتماعی، شخصی و سیاسی انسان تحول ایجاد کند؛ همچنانکه چگونگی رابطه با خداوند را به انسان میآموزد و درباره روابط انسانها با یکدیگر و با سایر جوامع، احکام خاصی دارد.{{ببینید|متن=ببینید|اسلام}} در نگاه امامخمینی پیادهسازی آموزههای اسلام در جامعه، بر هر مسلمانی واجب است و این امر تنها با تشکیل حکومت اسلامی به صورت کامل محقق میشود. از اینرو، ایشان برای شکلگیری چنین حکومتی تلاش کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حکومت اسلامی}} | ||
در رهبری امامخمینی معنویت ارزش بالایی دارد. ایشان تجزیه و تحلیل مسائل را تنها با دیدگاه مادی نادرست میشمرد و معتقد بود سقوط رژیم پهلوی، وحدت و همدلی مردم و اداره نظام جمهوری اسلامی و جنگ تحمیلی بدون عامل معنوی و الهی شدنی نبود. | در رهبری امامخمینی معنویت ارزش بالایی دارد. ایشان تجزیه و تحلیل مسائل را تنها با دیدگاه مادی نادرست میشمرد و معتقد بود سقوط رژیم پهلوی، وحدت و همدلی مردم و اداره نظام جمهوری اسلامی و جنگ تحمیلی بدون عامل معنوی و الهی شدنی نبود. | ||
مدیریت اخلاقی جامعه از دیگر راهبردهای رهبری امامخمینی با محوریت ارزشها بود و به همین دلیل وجود ویژگیهای اخلاقی چون [[تقوا]]، تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی و درستکاری در کارگزاران حکومت را لازم میشمرد و قبول مسئولیت از جانب مسئولان نظام را نه از سر مقامپرستی بلکه ادای وظیفه میدانست{{ببینید|متن=ببینید|مسئولان و کارگزاران}}؛ چنانکه خود در طول رهبری نیز بدان پایبند ماند و در انتخاب مدیران و کارگزاران نظام، نصاب تعهد و شایستگی را رعایت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | مدیریت اخلاقی جامعه از دیگر راهبردهای رهبری امامخمینی با محوریت ارزشها بود و به همین دلیل وجود ویژگیهای اخلاقی چون [[تقوا]]، تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی و درستکاری در کارگزاران حکومت را لازم میشمرد و قبول مسئولیت از جانب مسئولان نظام را نه از سر مقامپرستی بلکه ادای وظیفه میدانست{{ببینید|متن=ببینید|مسئولان و کارگزاران}}؛ چنانکه خود در طول رهبری نیز بدان پایبند ماند و در انتخاب مدیران و کارگزاران نظام، نصاب تعهد و شایستگی را رعایت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | ||
در راهبرد ارزشگرایانه امامخمینی ارزشهایی چون [[توحید]]، [[اخلاص]]، [[ | در راهبرد ارزشگرایانه امامخمینی ارزشهایی چون [[توحید]]، [[اخلاص]]، [[تفکر]] و تدبر در قرآن، احیای شعائر دینی، قانونگرایی، [[آزادی]]، [[استقلال]]، عدالتطلبی، ظلمستیزی، [[وحدت]]، خدمت به مستضعفان، خدمت در نهادهای انقلابی برای خدمت به مردم، سادهزیستی مسئولان، [[جهاد]] و [[شهادت|شهادت در راه خدا]] از مصادیق پرکاربرد هستند.{{ببینید|متن=ببینید|ارزشها |شعائر}} | ||
===مردمگرایی=== | ===مردمگرایی=== | ||
امامخمینی با شناخت کافی از مردم ایران و با تکیه بر [[اخلاق اسلامی]]، تعامل خیرخواهانه با مردم را یک اصل مهم در روابط اجتماعی میشمرد{{ببینید|متن=ببینید|وحدت}}؛ از این رو افزون بر مردمگرایی خود در هر دو دوره «مبارزه» و «رهبری نظام»، از مدیران جامعه اسلامی نیز میخواست متوجه نقش مردم در پایداری حکومت باشند.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} برخی از محورهای مهم در مردمگرایی امامخمینی، عبارتاند از: | امامخمینی با شناخت کافی از مردم ایران و با تکیه بر [[اخلاق اسلامی]]، تعامل خیرخواهانه با مردم را یک اصل مهم در روابط اجتماعی میشمرد{{ببینید|متن=ببینید|وحدت}}؛ از این رو افزون بر مردمگرایی خود در هر دو دوره «مبارزه» و «رهبری نظام»، از مدیران جامعه اسلامی نیز میخواست متوجه نقش مردم در پایداری حکومت باشند.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} برخی از محورهای مهم در مردمگرایی امامخمینی، عبارتاند از: | ||
====پذیرش جمهوریت نظام==== | ====پذیرش جمهوریت نظام==== | ||
امامخمینی با ترجیح ساختار سیاسی «جمهوریت» برای حکومت، {{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} ویژگیهای این نظام سیاسی را پذیرش مسئولیت از طریق آرای مردم؛ عملنکردن برخلاف میل مردم و حفظ مردم میدانست. ایشان در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی، بر این باور بود که حکومت بدون مجوز شرعی مصداق حکومت طاغوت و باطل است و اگر چه مشروعیت حکومت به تایید و تجویز شرع مقدس با [[ولایت فقیه]] است، اما تولّی امور، به خواست و رای اکثریت مسلمانان بستگی دارد.{{ببینید|متن=ببینید|مشروعیت}} | امامخمینی با ترجیح ساختار سیاسی «جمهوریت» برای حکومت، {{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی}} ویژگیهای این نظام سیاسی را پذیرش مسئولیت از طریق آرای مردم؛ عملنکردن برخلاف میل مردم و حفظ مردم میدانست. ایشان در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی، بر این باور بود که حکومت بدون مجوز شرعی مصداق حکومت طاغوت و باطل است و اگر چه مشروعیت حکومت به تایید و تجویز شرع مقدس با [[ولایت فقیه]] است، اما تولّی امور، به خواست و رای اکثریت مسلمانان بستگی دارد.{{ببینید|متن=ببینید|مشروعیت}} | ||
اقبال مردم به رهبری امامخمینی نیز از نمونههای مثالزدنی تاریخ انقلابها و حکومتهای دنیاست که در استقبال بینظیر از ایشان در | اقبال مردم به رهبری امامخمینی نیز از نمونههای مثالزدنی تاریخ انقلابها و حکومتهای دنیاست که در استقبال بینظیر از ایشان در بهمن ۱۳۵۷ هنگام بازگشت به وطن{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی}} و بدرقه بیادماندنی خرداد ۱۳۶۸ آشکار است.{{ببینید|متن=ببینید|ارتحال امامخمینی}} | ||
====تاکید بر حقوق مردم==== | ====تاکید بر حقوق مردم==== | ||
امامخمینی در توجه ویژه به حقوق ملت، افزون بر واسپاری حق تعیین سرنوشت به مردم با تاسیس نظام جمهوری اسلامی، در تمام مدت رهبری خود، بر جریان حقوق مردم نظارت داشت. | امامخمینی در توجه ویژه به حقوق ملت، افزون بر واسپاری حق تعیین سرنوشت به مردم با تاسیس نظام جمهوری اسلامی، در تمام مدت رهبری خود، بر جریان حقوق مردم نظارت داشت. | ||
خط ۱٬۴۹۷: | خط ۱٬۵۰۳: | ||
* ممنوعیت ورود به ملک خصوصی افراد، بدون اذن صاحب آنها و ممنوعیت جلب، تعقیب، مراقبت، اهانت و کارهای غیر انسانی و غیر اسلامی درباره دیگری به نام کشف جرم؛ | * ممنوعیت ورود به ملک خصوصی افراد، بدون اذن صاحب آنها و ممنوعیت جلب، تعقیب، مراقبت، اهانت و کارهای غیر انسانی و غیر اسلامی درباره دیگری به نام کشف جرم؛ | ||
* اختصاص ممنوعیت ورود به غیر مواردی که در رابطه با توطئهها و گروههای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی باشد؛ زیرا آنان محارب خدا و [[پیامبر(ص)]] هستند و در هر نقطه که باشند، باید با قاطعیت و تحت ضوابط شرعی با آنها برخورد شود؛ | * اختصاص ممنوعیت ورود به غیر مواردی که در رابطه با توطئهها و گروههای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی باشد؛ زیرا آنان محارب خدا و [[پیامبر(ص)]] هستند و در هر نقطه که باشند، باید با قاطعیت و تحت ضوابط شرعی با آنها برخورد شود؛ | ||
* وظیفه رئیس دیوان عالی کشور و نخستوزیر در جلوگیری سریع و قاطع از تخلفات از این فرمان و انتخاب هیئتهای مورد اعتماد در سراسر کشور، برای رسیدگی به شکایتها. امامخمینی پس از صدور این فرمان، با تشکیل ستاد پیگیری متشکل از مسئولان عالی قضایی و اجرایی، تا زمان [[رحلت]] خود بر فرآیند اجرایی آن نظارت داشت.{{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} | * وظیفه رئیس دیوان عالی کشور و نخستوزیر در جلوگیری سریع و قاطع از تخلفات از این فرمان و انتخاب هیئتهای مورد اعتماد در سراسر کشور، برای رسیدگی به شکایتها. امامخمینی پس از صدور این فرمان، با تشکیل ستاد پیگیری متشکل از مسئولان عالی قضایی و اجرایی، تا زمان [[ارتحال امامخمینی|رحلت]] خود بر فرآیند اجرایی آن نظارت داشت.{{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} | ||
====همراهی با فعالیت احزاب و تشکلها==== | ====همراهی با فعالیت احزاب و تشکلها==== | ||
امامخمینی با تقسیمبندی حزب به دو نوع الهی و غیر الهی، تشکل و تحزب را در عرصه جامعه سیاسی میپذیرفت؛ اما در عین حال، ملاک خوب یا بدبودن حزب را ایده و هدف آن حزب قرار میداد. در اندیشه سیاسی ایشان محور اسلام است و تنها در این فضاست که موضوع تشکل و تحزب نیز قابل بررسی است؛ چنانکه ایشان پیش از پیروزی انقلاب، پیوند عمیقی با انجمنهایی اسلامی دانشجویان و برخی دیگر از گروههای با مشی اسلامی داشت و در عین حال مخالف تشکلهای غیر دینی و رهبری سیاسی آنان در جامعه دینی بود. از اینرو، فراز و فرود دیدگاه امامخمینی در باره احزاب نیز بر اساس رفتار آنان، نسبت به موازین دینی قابل تحلیل است.{{ببینید|متن=ببینید|حزب و تشکل}} پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امامخمینی به دلیل وابستگی نوع احزاب سیاسی یا فرمایشیبودن و آزادنبودن، به طور کلی با فعالیت احزاب سیاسی موجود و تحزب مخالفت میکرد و فعالیت آنها را فتنهانگیز میدانست{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}}؛ اما در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، بر فعالیت احزاب مردمی صحه گذاشت و فعالیت آنها، حتی احزاب غیر مسلمان را مشروط به مضرنبودن برای مصالح عمومی، آزاد اعلام کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری اسلامی |حزب توده}} | امامخمینی با تقسیمبندی حزب به دو نوع الهی و غیر الهی، تشکل و تحزب را در عرصه جامعه سیاسی میپذیرفت؛ اما در عین حال، ملاک خوب یا بدبودن حزب را ایده و هدف آن حزب قرار میداد. در اندیشه سیاسی ایشان محور اسلام است و تنها در این فضاست که موضوع تشکل و تحزب نیز قابل بررسی است؛ چنانکه ایشان پیش از پیروزی انقلاب، پیوند عمیقی با انجمنهایی اسلامی دانشجویان و برخی دیگر از گروههای با مشی اسلامی داشت و در عین حال مخالف تشکلهای غیر دینی و رهبری سیاسی آنان در جامعه دینی بود. از اینرو، فراز و فرود دیدگاه امامخمینی در باره احزاب نیز بر اساس رفتار آنان، نسبت به موازین دینی قابل تحلیل است.{{ببینید|متن=ببینید|حزب و تشکل}} پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امامخمینی به دلیل وابستگی نوع احزاب سیاسی یا فرمایشیبودن و آزادنبودن، به طور کلی با فعالیت احزاب سیاسی موجود و تحزب مخالفت میکرد و فعالیت آنها را فتنهانگیز میدانست{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}}؛ اما در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، بر فعالیت احزاب مردمی صحه گذاشت و فعالیت آنها، حتی احزاب غیر مسلمان را مشروط به مضرنبودن برای مصالح عمومی، آزاد اعلام کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری اسلامی |حزب توده}} | ||
در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷، فعالیت گسترده احزاب و نیز اقدام مسلحانه سازمان مجاهدین خلق و دیگران، امامخمینی را بر آن داشت که با فعالیت احزاب معاند نظام مخالفت کند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران |حزب توده ایران | در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷، فعالیت گسترده احزاب و نیز اقدام مسلحانه سازمان مجاهدین خلق و دیگران، امامخمینی را بر آن داشت که با فعالیت احزاب معاند نظام مخالفت کند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران |حزب توده ایران|حزب جمهوری خلق مسلمان}} در این دوره به مرور فعالیت احزاب در ایران محدود شد. با پایانیافتن [[جنگ تحمیلی]] و تثبیت نظام اسلامی، زمینه فعالیت احزاب آماده شد؛ چنانکه امامخمینی نیز با تشکیل [[مجمع روحانیون مبارز تهران]] موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جامعه روحانیت مبارز تهران |مجمع روحانیون مبارز تهران |حزب و تشکل}} | ||
===اهتمام به سازندگی و رفاه=== | ===اهتمام به سازندگی و رفاه=== | ||
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نیز پایان جنگ تحمیلی، سازندگی را در ابعاد مختلف پیگیری کرد که سازندگی علمی، کشاورزی، صنعتی و نظام بانکی ازجمله ابعاد آن به شمار میرود: {{ببینید|متن=ببینید|سازندگی}} | امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نیز پایان جنگ تحمیلی، سازندگی را در ابعاد مختلف پیگیری کرد که سازندگی علمی، کشاورزی، صنعتی و نظام بانکی ازجمله ابعاد آن به شمار میرود: {{ببینید|متن=ببینید|سازندگی}} | ||
* تاکید بر راهافتادن حرکت اقتصادی کشور: امامخمینی در آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، از مردم خواست تا با تلاش بیشتر، چرخهای اقتصادی کشور را به حرکت درآورند و با راهاندازی صنایع و تولیدات کشاورزی، مانع وابستگیِ اقتصادی کشور شوند.{{ببینید|متن=ببینید|تولید و صنعت}} برای این منظور، تاسیس جهاد سازندگی در ۲۶ | * تاکید بر راهافتادن حرکت اقتصادی کشور: امامخمینی در آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، از مردم خواست تا با تلاش بیشتر، چرخهای اقتصادی کشور را به حرکت درآورند و با راهاندازی صنایع و تولیدات کشاورزی، مانع وابستگیِ اقتصادی کشور شوند.{{ببینید|متن=ببینید|تولید و صنعت}} برای این منظور، تاسیس جهاد سازندگی در ۲۶ خرداد ۱۳۵۸ نقش مهمی ایفا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی |کشاورزی}} از نظر ایشان شرط اول [[خودکفایی]]، [[خودباوری]] و اعتماد به توان نیروی انسانی داخلی است.{{ببینید|متن=ببینید|خودباوری}} | ||
* تاکید بر گسترش [[رفاه عمومی]]: امامخمینی یکی از اهداف جمهوری اسلامی را ایجاد رفاه برای همه اقشار جامعه میدانست. ایشان در مدت رهبری خود افزون بر بسیج ارکان نظام برای تحقق محرومیتزدایی، نهادهایی را برای سرعتبخشی به این هدف ایجاد کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازندگی}} | * تاکید بر گسترش [[رفاه|رفاه عمومی]]: امامخمینی یکی از اهداف جمهوری اسلامی را ایجاد رفاه برای همه اقشار جامعه میدانست. ایشان در مدت رهبری خود افزون بر بسیج ارکان نظام برای تحقق محرومیتزدایی، نهادهایی را برای سرعتبخشی به این هدف ایجاد کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازندگی}} | ||
===حل معضلات نظام و نظریههای ابتکاری=== | ===حل معضلات نظام و نظریههای ابتکاری=== | ||
کمتجربگی بسیاری از کارگزاران و مسئولان، همراه با کاستیهای قوانین موجود از یک سو و کارشکنیهای مخالفان و دشمنان داخلی و خارجی از سوی دیگر، نظام اسلامی را طی ده سال رهبری امامخمینی با معضلاتی روبهرو کرد که ایشان با تکیه بر تدبیر خود و همراهی مسئولان و مردم، آنها را از میان برداشت یا از پیامدهای منفی آنها کاست: | کمتجربگی بسیاری از کارگزاران و مسئولان، همراه با کاستیهای قوانین موجود از یک سو و کارشکنیهای مخالفان و دشمنان داخلی و خارجی از سوی دیگر، نظام اسلامی را طی ده سال رهبری امامخمینی با معضلاتی روبهرو کرد که ایشان با تکیه بر تدبیر خود و همراهی مسئولان و مردم، آنها را از میان برداشت یا از پیامدهای منفی آنها کاست: | ||
خط ۱٬۵۱۰: | خط ۱٬۵۱۶: | ||
از نخستین مشکلات اجرایی کشور، کمبود نیرویهای کارآمد و در عین حال متعهد به اسلام بود.{{ببینید|متن=ببینید|تعهد و تخصص}} امامخمینی در یک فراخوان عمومی از همه کسانی که صلاحیت دارند، خواست با پذیرش مسئولیت، به کارآمدی نظام کمک کنند؛ چنانکه از مردم میخواست اشخاص متعهد و سالم را به عنوان نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی و مجالس دیگر انتخاب کنند{{ببینید|متن=ببینید|انتخابات}} و درباره تامین قضات مورد نیاز کشور نیز از حوزههای علمیه و علمای شهرها خواست تا با تربیت و معرفی قاضیان جدید، به امور قضایی کمک و کمبودها را رفع کنند.{{ببینید|متن=ببینید|قضات}} | از نخستین مشکلات اجرایی کشور، کمبود نیرویهای کارآمد و در عین حال متعهد به اسلام بود.{{ببینید|متن=ببینید|تعهد و تخصص}} امامخمینی در یک فراخوان عمومی از همه کسانی که صلاحیت دارند، خواست با پذیرش مسئولیت، به کارآمدی نظام کمک کنند؛ چنانکه از مردم میخواست اشخاص متعهد و سالم را به عنوان نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی و مجالس دیگر انتخاب کنند{{ببینید|متن=ببینید|انتخابات}} و درباره تامین قضات مورد نیاز کشور نیز از حوزههای علمیه و علمای شهرها خواست تا با تربیت و معرفی قاضیان جدید، به امور قضایی کمک و کمبودها را رفع کنند.{{ببینید|متن=ببینید|قضات}} | ||
====رفع ناهماهنگی میان قوای سهگانه==== | ====رفع ناهماهنگی میان قوای سهگانه==== | ||
از مهمترین مشکلات در تنظیم روابط قوا، ناهماهنگی میان قوای سهگانه، رئیسجمهور با نخستوزیر، مجلس شورای اسلامی با شورای نگهبان و میان اعضای | از مهمترین مشکلات در تنظیم روابط قوا، ناهماهنگی میان قوای سهگانه، رئیسجمهور با نخستوزیر، مجلس شورای اسلامی با شورای نگهبان و میان اعضای شورای عالی قضایی بود. در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] مصوب ۱۳۵۸ و نیز در بازنگری آن در سال ۱۳۶۸، راهحلهایی برای ایجاد هماهنگی پیشبینی شده است. در قانون اساسی پیش از بازنگری این مهم به رئیسجمهور واگذار شده بود که با توجه به جایگاه به نسبت تشریفاتی رئیسجمهور در آن قانون و نیز ویژگیهای شخصیتی نخستین رئیسجمهور، اوج ناهماهنگی میان قوای سهگانه در زمان ریاست جمهوری او رخ داد. اختلافات با قوه قضاییه و در راس آن، [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، رئیس دیوان عالی کشور از یک سو و اختلاف با مجلس شورای اسلامی به ویژه در موضوع تعیین نخستوزیر از سوی دیگر و اختلاف با [[محمدعلی رجایی]]، نخستوزیر از سوی سوم، کشور را در بحران مدیریتی قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای بازنگری قانون اساسی |سیدابوالحسن بنیصدر}} امامخمینی در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی تلاش کرد با پادرمیانی و تعیین هیئتهای حل اختلاف، این بحران را مهار کند؛ تلاشهایی که سرانجام بینتیجه ماند و به عزل رئیسجمهور منجر شد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن بنیصدر}} با این حال، بخشی از اختلافات میان رئیسجمهور و نخستوزیر که مربوط به ساختار قانونی کشور بود، در دوره ریاست جمهوری [[سیدعلی خامنهای]] و نخستوزیری [[میرحسین موسوی]] نیز بروز کرد. امامخمینی در این باره نیز تلاش کرد با حمایت از خدمات دولت و با راهکارهای مختلف، ازجمله ارجاع اختلافات به سران قوا، هماهنگی روزافزونی را میان آن دو پدید آورد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعلی خامنهای |میرحسین موسوی}} | ||
====برپایی مجمع تشخیص مصلحت نظام==== | ====برپایی مجمع تشخیص مصلحت نظام==== | ||
بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، باید همه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی باشد و تشخیص این امر بر عهده [[شورای نگهبان]] مرکب از شش فقیه و شش حقوقدان است که در قانون اساسی آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} برابر قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، مجلس راهی جز پیروی از نظر شورای نگهبان نداشت؛ در حالیکه گاه کشور نیازمند قوانینی بود که با توجه به [[احکام ثانویه]] یا [[احکام حکومتی]] تصویب میشد و این مایه اختلاف و گاه رودررویی این دو نهاد بود. | بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، باید همه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی باشد و تشخیص این امر بر عهده [[شورای نگهبان]] مرکب از شش فقیه و شش حقوقدان است که در قانون اساسی آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} برابر قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، مجلس راهی جز پیروی از نظر شورای نگهبان نداشت؛ در حالیکه گاه کشور نیازمند قوانینی بود که با توجه به [[احکام ثانویه]] یا [[احکام حکومتی]] تصویب میشد و این مایه اختلاف و گاه رودررویی این دو نهاد بود. | ||
امامخمینی در پاسخ به درخواست [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، رئیس مجلس، به صورت موقت به مجلس اجازه داد با رای اکثریت نمایندگان، قوانینی را که در حفظ نظام دخالت دارد و فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام میشود تصویب کند. با ابراز نگرانی مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، با نظر امامخمینی، رای دوسوم نمایندگان به جای رای اکثریت ملاک قرار گرفت؛ اما مخالفت مجدد شورای نگهبان با بسیاری از الزامات مقرر در قانون کار، موجب شد مسئولان نظام در نامهای به امامخمینی از ایشان درخواست کنند مرجعی برای بیان [[حکم حکومتی]]، در صورت حلنشدن اختلاف از نظر شرع مقدس یا قانون اساسی یا تشخیص مصلحت نظام تعیین کند. امامخمینی در پاسخ، دستور تشکیل [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، مرکب از فقهای شورای نگهبان و مسئولان بلندپایه اجرایی کشور را صادر کرد؛ نهادی که در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ در شمار نهادهای رسمی کشور قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}} | امامخمینی در پاسخ به درخواست [[اکبر هاشمی رفسنجانی|اکبر هاشمی رفسنجانی]]، رئیس مجلس، به صورت موقت به مجلس اجازه داد با رای اکثریت نمایندگان، قوانینی را که در حفظ نظام دخالت دارد و فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام میشود تصویب کند. با ابراز نگرانی مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، با نظر امامخمینی، رای دوسوم نمایندگان به جای رای اکثریت ملاک قرار گرفت؛ اما مخالفت مجدد شورای نگهبان با بسیاری از الزامات مقرر در قانون کار، موجب شد مسئولان نظام در نامهای به امامخمینی از ایشان درخواست کنند مرجعی برای بیان [[حکم حکومتی]]، در صورت حلنشدن اختلاف از نظر شرع مقدس یا قانون اساسی یا تشخیص مصلحت نظام تعیین کند. امامخمینی در پاسخ، دستور تشکیل [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، مرکب از فقهای شورای نگهبان و مسئولان بلندپایه اجرایی کشور را صادر کرد؛ نهادی که در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ در شمار نهادهای رسمی کشور قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}} | ||
امامخمینی همچنین در مواردی در اختلاف میان شورای نگهبان و | امامخمینی همچنین در مواردی در اختلاف میان شورای نگهبان و وزارت کشور در انتخابات نیز وارد شده و با تعیین هیئت حل اختلاف، به اختلاف پایان داده است؛ اختلافات پیشآمده در انتخابات سومین دوره مجلس یکی از این موارد است.{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} | ||
====رفع ناهماهنگی در شورای عالی قضایی==== | ====رفع ناهماهنگی در شورای عالی قضایی==== | ||
در مواردی میان اعضای شورای عالی قضایی به عنوان بالاترین مرجع قوه قضاییه کشور نیز اختلافاتی بروز میکرد که امامخمینی با تقسیم کار میان اعضای شورا یا تعیین نمایندگان خاص، در مقام رفع اختلاف برآمد؛ اما مشکل ناهماهنگی در راس قوه قضاییه، با راهکارهای موقتی به سامان نمیرسید و مشکل، شوراییبودن مدیریت عالی این قوه بود؛ از این رو یکی از محورهای دستور امامخمینی به بازنگری قانون اساسی حل مشکل یادشده بود که عنوان رئیس قوه قضاییه جایگزین شورا گشت.{{ببینید|متن=ببینید|شورای بازنگری قانون اساسی}} | در مواردی میان اعضای شورای عالی قضایی به عنوان بالاترین مرجع قوه قضاییه کشور نیز اختلافاتی بروز میکرد که امامخمینی با تقسیم کار میان اعضای شورا یا تعیین نمایندگان خاص، در مقام رفع اختلاف برآمد؛ اما مشکل ناهماهنگی در راس قوه قضاییه، با راهکارهای موقتی به سامان نمیرسید و مشکل، شوراییبودن مدیریت عالی این قوه بود؛ از این رو یکی از محورهای دستور امامخمینی به بازنگری قانون اساسی حل مشکل یادشده بود که عنوان رئیس قوه قضاییه جایگزین شورا گشت.{{ببینید|متن=ببینید|شورای بازنگری قانون اساسی}} | ||
====حکم بازنگری قانون اساسی==== | ====حکم بازنگری قانون اساسی==== | ||
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۵۸ باوجود نکات مثبت، به دلیل تصویب سریع، نبود تجربه و ناآزمودگی تدوینکنندگان در عرصه اجرا، در عمل کاستیهایی را نشان داد. مجموعه اشکالات پیشآمده، ضرورت بازنگری در قانون اساسی را آشکار کرد و شرایط آرام پس از جنگ، زمینه این بازنگری را فراهم ساخت. با توجه به اینکه راهکار بازنگری قانون اساسی در خود قانون پیشبینی نشده بود، امامخمینی، در جایگاه رهبری، فرمان بازنگری را صادر کرد و با تعیین موارد هشتگانه بازنگری، از شورایی متشکل از بیست تن از منتخبان خود و پنج تن از منتخبان مجلس شورای اسلامی خواست پس از بازنگری، آن را به رای مردم بگذارند. | قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۵۸ باوجود نکات مثبت، به دلیل تصویب سریع، نبود تجربه و ناآزمودگی تدوینکنندگان در عرصه اجرا، در عمل کاستیهایی را نشان داد. مجموعه اشکالات پیشآمده، ضرورت بازنگری در قانون اساسی را آشکار کرد و شرایط آرام پس از جنگ، زمینه این بازنگری را فراهم ساخت. با توجه به اینکه راهکار بازنگری قانون اساسی در خود قانون پیشبینی نشده بود، امامخمینی، در جایگاه رهبری، فرمان بازنگری را صادر کرد و با تعیین موارد هشتگانه بازنگری، از شورایی متشکل از بیست تن از منتخبان خود و پنج تن از منتخبان مجلس شورای اسلامی خواست پس از بازنگری، آن را به رای مردم بگذارند. | ||
حوزه مسائل پیشنهادی امامخمینی برای بازنگری، [[رهبری]]، تمرکز در مدیریت قوه مجریه، تمرکز در مدیریت قوه قضاییه، تمرکز در مدیریت | حوزه مسائل پیشنهادی امامخمینی برای بازنگری، [[رهبری]]، تمرکز در مدیریت قوه مجریه، تمرکز در مدیریت قوه قضاییه، تمرکز در مدیریت صدا و سیما، تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشورتدادن به رهبری، به صورتی که در عرض قوای دیگر نباشد، پیشبینی راهکار بازنگری قانون اساسی و تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی بود و زمان لازم برای بازنگری حداکثر دو ماه تعیین گردید.{{ببینید|متن=ببینید|شورای بازنگری قانون اساسی}} | ||
====رفع مشکل قائممقام رهبری==== | ====رفع مشکل قائممقام رهبری==== | ||
دغدغه جانشین مناسب برای امامخمینی موجب شد [[مجلس خبرگان رهبری]]، با وجود مخالفت [[حسینعلی منتظری]] و بیرغبتی امامخمینی، در تاریخ ۱۸ | دغدغه جانشین مناسب برای امامخمینی موجب شد [[مجلس خبرگان رهبری]]، با وجود مخالفت [[حسینعلی منتظری]] و بیرغبتی امامخمینی، در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۶۴، منتظری را که از علمای مبارز و شاگردان برجسته امامخمینی بود{{ببینید|متن=ببینید|حسینعلی منتظری}} به [[قائم مقام رهبری|قائممقامی]] رهبری برگزیند. منتظری در این مقام، افزون بر کسب جایگاه ارشادی، به تصدی برخی مسئولیتهای حکومتی پرداخت و در این جایگاه به تدریج زاویه دیدگاهها و رفتار وی با سیاستها و عملکرد نظام آشکار شد و برخی مواضع او بهویژه در حمایت از مورد انتقاد و مخالفت امامخمینی قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمهدی هاشمی}} | ||
امامخمینی، باوجود رهنمودهای شفاهی [[سیدمهدی هاشمی]] و نوشتاری و تلاش برای اصلاح و حفظ او، چارهای جز انتقاد صریح از عملکرد وی ندید و در نامه ۶ | امامخمینی، باوجود رهنمودهای شفاهی [[سیدمهدی هاشمی]] و نوشتاری و تلاش برای اصلاح و حفظ او، چارهای جز انتقاد صریح از عملکرد وی ندید و در نامه ۶ فروردین ۱۳۶۸ به وی، فقدان صلاحیت و مشروعیت او را برای جایگاه رهبری اعلام کرد. منتظری یک روز بعد در پاسخ نامه ایشان از قائممقامی استعفا کرد. با پذیرش امامخمینی، مجلس خبرگان رهبری نیز در ادامه با پذیرش استعفای وی بر نظر و اقدام امامخمینی تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|قائممقام رهبری |دستخط امامخمینی}} | ||
====ایجاد تعادل و همگرایی میان جریانها==== | ====ایجاد تعادل و همگرایی میان جریانها==== | ||
با منزویشدن گروههای غیر انقلابی در کشور، بهتدریج اختلافات درونگروهی نیروهای انقلاب در تشکلهای مختلف، بروز کرد. اختلاف نظر در برداشتهای فقهی و پس از آن اختلاف در قلمرو فعالیتهای بخش خصوصی و دولتی در حوزه اقتصاد و تقدم هر یک از آنها شکاف درون جبهه انقلابی را بیشتر نمایان ساخت. با رهبری و هدایت امامخمینی، این اختلافات هیچگاه به بحران برای نظام تبدیل نشد، اما در نهایت منجر به توقف فعالیت [[حزب جمهوری اسلامی]]، {{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری اسلامی}} فروپاشی نسبی [[سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی]]، {{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی}} اختلاف [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] با طلاب انقلابی و تذکرات امامخمینی، {{ببینید|متن=ببینید|جامعه مدرسین حوزه علمیه قم}} انشعاب در [[جامعه روحانیت مبارز تهران]]{{ببینید|متن=ببینید|جامعه روحانیت مبارز تهران}} و تشکیل [[مجمع روحانیون مبارز تهران]]{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} گردید. امامخمینی اختلاف دو جریان انقلابی نظام را زیربنایی نمیدانست و همه آنان را مشترک در اصول، وفادار به اسلام و انقلاب، دلسوز برای کشور و مورد تایید خود میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} | با منزویشدن گروههای غیر انقلابی در کشور، بهتدریج اختلافات درونگروهی نیروهای انقلاب در تشکلهای مختلف، بروز کرد. اختلاف نظر در برداشتهای فقهی و پس از آن اختلاف در قلمرو فعالیتهای بخش خصوصی و دولتی در حوزه اقتصاد و تقدم هر یک از آنها شکاف درون جبهه انقلابی را بیشتر نمایان ساخت. با رهبری و هدایت امامخمینی، این اختلافات هیچگاه به بحران برای نظام تبدیل نشد، اما در نهایت منجر به توقف فعالیت [[حزب جمهوری اسلامی]]، {{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری اسلامی}} فروپاشی نسبی [[سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی]]، {{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی}} اختلاف [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] با طلاب انقلابی و تذکرات امامخمینی، {{ببینید|متن=ببینید|جامعه مدرسین حوزه علمیه قم}} انشعاب در [[جامعه روحانیت مبارز تهران]]{{ببینید|متن=ببینید|جامعه روحانیت مبارز تهران}} و تشکیل [[مجمع روحانیون مبارز تهران]]{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} گردید. امامخمینی اختلاف دو جریان انقلابی نظام را زیربنایی نمیدانست و همه آنان را مشترک در اصول، وفادار به اسلام و انقلاب، دلسوز برای کشور و مورد تایید خود میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} | ||
====طرحها و ادبیات نو و تاثیرگذار==== | ====طرحها و ادبیات نو و تاثیرگذار==== | ||
امامخمینی با طرح دیدگاههای نو در رهبری، توانست بر ادبیات دینی و سیاسی معاصر اثر آشکاری بگذارد. طرح و تقویت نظریه وحدت در سه سطح داخلی، میان مسلمانان جهان و محرومان و مستضعفان عالم، {{ببینید|متن=ببینید|وحدت |مستضعفان}} طرح جنگ فقر و غنی، {{ببینید|متن=ببینید|جنگ فقر و غنا}} سیاست نه شرقی و نه غربی، {{ببینید|متن=ببینید|سیاست خارجی}} صدور انقلاب، {{ببینید|متن=ببینید|صدور انقلاب}} اعلام [[روز جهانی قدس]]، {{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} تبیین [[حج ابراهیمی]]، {{ببینید|متن=ببینید|حج ابراهیمی}} طرح [[اسلام ناب محمدی(ص)]] در برابر [[اسلام امریکایی]]، {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}} حکم اعدام [[سلمان رشدی]]{{ببینید|متن=ببینید|سلمان رشدی}} و دعوت رهبر ابرقدرت شرق به اسلام، {{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}} ازجمله این موارد تاثیرگذار در سطح داخلی و بینالمللی بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|ادبیات امامخمینی}} | امامخمینی با طرح دیدگاههای نو در رهبری، توانست بر ادبیات دینی و سیاسی معاصر اثر آشکاری بگذارد. طرح و تقویت نظریه وحدت در سه سطح داخلی، میان مسلمانان جهان و محرومان و مستضعفان عالم، {{ببینید|متن=ببینید|وحدت |مستضعفان}} طرح جنگ فقر و غنی، {{ببینید|متن=ببینید|جنگ فقر و غنا}} سیاست نه شرقی و نه غربی، {{ببینید|متن=ببینید|سیاست خارجی}} صدور انقلاب، {{ببینید|متن=ببینید|صدور انقلاب}} اعلام [[روز جهانی قدس]]، {{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} تبیین [[حج ابراهیمی]]، {{ببینید|متن=ببینید|حج ابراهیمی}} طرح [[اسلام ناب محمدی|اسلام ناب محمدی(ص)]] در برابر [[اسلام امریکایی]]، {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}} حکم اعدام [[سلمان رشدی]]{{ببینید|متن=ببینید|سلمان رشدی}} و دعوت رهبر ابرقدرت شرق به اسلام، {{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}} ازجمله این موارد تاثیرگذار در سطح داخلی و بینالمللی بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|ادبیات امامخمینی}} | ||
===ایستادگی در برابر استکبار جهانی=== | ===ایستادگی در برابر استکبار جهانی=== | ||
امامخمینی [[انقلاب اسلامی ایران]] را نهضت مستضعفان علیه مستکبران جهان میداند و سلامت و صلح جهانی را در گروی انقراض مستکبران میشمرد؛ چنانکه معتقد است اگر در این زمینه سستی شود، مستکبران شرق و غرب، همه را از میان خواهند برد.{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان |استکبار}} | امامخمینی [[انقلاب اسلامی ایران]] را نهضت مستضعفان علیه مستکبران جهان میداند و سلامت و صلح جهانی را در گروی انقراض مستکبران میشمرد؛ چنانکه معتقد است اگر در این زمینه سستی شود، مستکبران شرق و غرب، همه را از میان خواهند برد.{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان |استکبار}} | ||
خط ۱٬۵۳۴: | خط ۱٬۵۴۰: | ||
در میان قدرتهای سلطهگر، امریکا به صورت خاص، برای مهار انقلاب اسلامی، توطئههای گوناگونی طراحی و اجرا کرد که ازجمله میتوان به پذیرش [[محمدرضا پهلوی]] در امریکا، {{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه}} ایجاد و حمایت از درگیریهای قومی و مذهبی، تشویق گروههای ضدانقلاب و تجزیهطلبان برای خرابکاری در مناطق مختلف مانند [[کردستان]]، {{ببینید|متن=ببینید|کردستان}} طرح کودتای نظامی{{ببینید|متن=ببینید|کودتای نوژه}} و تشویق [[عراق]] به تحمیل یک جنگ طولانی به [[ایران]]{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}} | در میان قدرتهای سلطهگر، امریکا به صورت خاص، برای مهار انقلاب اسلامی، توطئههای گوناگونی طراحی و اجرا کرد که ازجمله میتوان به پذیرش [[محمدرضا پهلوی]] در امریکا، {{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه}} ایجاد و حمایت از درگیریهای قومی و مذهبی، تشویق گروههای ضدانقلاب و تجزیهطلبان برای خرابکاری در مناطق مختلف مانند [[کردستان]]، {{ببینید|متن=ببینید|کردستان}} طرح کودتای نظامی{{ببینید|متن=ببینید|کودتای نوژه}} و تشویق [[عراق]] به تحمیل یک جنگ طولانی به [[ایران]]{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}} | ||
====تصرف سفارتخانه امریکا==== | ====تصرف سفارتخانه امریکا==== | ||
دخالتهای امریکا در امور ایران ازجمله حضور محمدرضا پهلوی در امریکا و بازنگرداندن او از سوی دولت امریکا موجب تصرف سفارتخانه امریکا در ایران به دست «دانشجویان پیرو خط امام»{{ببینید|متن=ببینید|خط امام}} شد. این کار که گروگان گرفتن ۵۲ نفر از کارکنان سفارتخانه را در پی داشت، با واکنش شدید دولت امریکا و برخی کشورهای دیگر روبهرو شد. امامخمینی با حمایت از اقدام دانشجویان و طبیعی دانستن آن، امریکا را شیطان بزرگ و سفارتخانه امریکا را مرکز توطئه و جاسوسی خواند و علت هیاهوی امریکا را کوتاهشدن دست این دولت از ذخایر ایران دانست.{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه | دخالتهای امریکا در امور ایران ازجمله حضور محمدرضا پهلوی در امریکا و بازنگرداندن او از سوی دولت امریکا موجب تصرف سفارتخانه امریکا در ایران به دست «دانشجویان پیرو خط امام»{{ببینید|متن=ببینید|خط امام}} شد. این کار که گروگان گرفتن ۵۲ نفر از کارکنان سفارتخانه را در پی داشت، با واکنش شدید دولت امریکا و برخی کشورهای دیگر روبهرو شد. امامخمینی با حمایت از اقدام دانشجویان و طبیعی دانستن آن، امریکا را شیطان بزرگ و سفارتخانه امریکا را مرکز توطئه و جاسوسی خواند و علت هیاهوی امریکا را کوتاهشدن دست این دولت از ذخایر ایران دانست.{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}} | ||
دولت امریکا در واکنش، افزون بر بلوکهکردن دارایی ایران در امریکا، [[محاصره اقتصادی]]{{ببینید|متن=ببینید|محاصره اقتصادی}} و قطع رابطه سیاسی، به طراحی حمله نظامی برای آزادی گروگانها روی آورد. حملهای که در ۴ | دولت امریکا در واکنش، افزون بر بلوکهکردن دارایی ایران در امریکا، [[محاصره اقتصادی]]{{ببینید|متن=ببینید|محاصره اقتصادی}} و قطع رابطه سیاسی، به طراحی حمله نظامی برای آزادی گروگانها روی آورد. حملهای که در ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ در صحرای طبس به دلیل روبهرو شدن با طوفان ناگهانی شن و تلفات سنگین، شکست خورد. امامخمینی این عملیات خسارتبار را شکستی تحقیرآمیز برای امریکا دانست.{{ببینید|متن=ببینید|تجاوز نظامی آمریکا به طبس}} | ||
====ایستادگی در برابر شوروی==== | ====ایستادگی در برابر شوروی==== | ||
امامخمینی [[شوروی]] را نیز به دلیل اقدام علیه اسلام و مسلمانان، مفسد فی | امامخمینی [[شوروی]] را نیز به دلیل اقدام علیه اسلام و مسلمانان، [[مفسد فی الارض]]، بزرگترین بت زمان، ملحد و متجاوز نامیده است و درباره برخی از سیاستهای شوروی، ازجمله حمایت از گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی، حمایت از رژیم بعثی عراق در جنگ تحمیلی و ارسال سلاح به این کشور، اشغال کشور مسلمان [[افغانستان]] و بهویژه سیاستهای دینزدایی دولت شوروی، اعتراض میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|شوروی}} | ||
از سوی دیگر، امامخمینی بر اساس مبانی دینی با مرام کمونیستی حاکم بر شوروی سر سازگاری نداشت.{{ببینید|متن=ببینید|مارکسیسم}} ایشان در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، [[کمونیسم]] را طرحی شکستخورده در دنیا دانست و با آغاز اصلاحات در شوروی در پایان دهه هشتاد میلادی، در نامهای به رهبر شوروی اعلام کرد که صدای شکستن استخوانهای کمونیسم به گوش جهانیان رسیده است و پس از این باید کمونیسم را در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.{{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}} ایشان با این حال در دیدارهای مختلف با نمایندگان این کشور، بر اصول بنیادین روابط ایران و شوروی، همچون حفظ آزادی، استقلال و تمامیت ارضی و احترام متقابل تاکید میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|شوروی}} | از سوی دیگر، امامخمینی بر اساس مبانی دینی با مرام کمونیستی حاکم بر شوروی سر سازگاری نداشت.{{ببینید|متن=ببینید|مارکسیسم}} ایشان در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، [[کمونیسم]] را طرحی شکستخورده در دنیا دانست و با آغاز اصلاحات در شوروی در پایان دهه هشتاد میلادی، در نامهای به رهبر شوروی اعلام کرد که صدای شکستن استخوانهای کمونیسم به گوش جهانیان رسیده است و پس از این باید کمونیسم را در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.{{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}} ایشان با این حال در دیدارهای مختلف با نمایندگان این کشور، بر اصول بنیادین روابط ایران و شوروی، همچون حفظ آزادی، استقلال و تمامیت ارضی و احترام متقابل تاکید میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|شوروی}} | ||
====مبارزه با رژیم اشغالگر==== | ====مبارزه با رژیم اشغالگر==== | ||
خط ۱٬۵۴۶: | خط ۱٬۵۵۲: | ||
==جنگ تحمیلی عراق علیه ایران== | ==جنگ تحمیلی عراق علیه ایران== | ||
[[جهاد]] در [[فقه]] به [[جهاد ابتدایی]] با کفار و [[جهاد دفاعی]] تقسیم شده است و جهاد دفاعی به معنای دفع هجوم دشمن، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، به جان، مال، آبرو و کیان مسلمانان و حمایت از آنان است. از نظر عقلی و شرعی بر هر مکلفی واجب است با هر وسیلهای از [[جامعه اسلامی]] دفاع کند؛ چنانکه هر کس در آن کشته شود، [[شهید]] است.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد و دفاع}} | [[جهاد]] در [[فقه]] به [[جهاد ابتدایی]] با کفار و [[جهاد دفاعی]] تقسیم شده است و جهاد دفاعی به معنای دفع هجوم دشمن، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، به جان، مال، آبرو و کیان مسلمانان و حمایت از آنان است. از نظر عقلی و شرعی بر هر مکلفی واجب است با هر وسیلهای از [[جامعه اسلامی]] دفاع کند؛ چنانکه هر کس در آن کشته شود، [[شهید]] است.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد و دفاع}} | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، [[صدام حسین]] که در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ رئیسجمهور عراق شد و موقعیت ایران را ضعیف میپنداشت، به بهانه اشکال به [[قرارداد الجزایر]]، آن را در ۲۶ | پس از پیروزی انقلاب اسلامی، [[صدام حسین]] که در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ رئیسجمهور عراق شد و موقعیت ایران را ضعیف میپنداشت، به بهانه اشکال به [[قرارداد الجزایر]]، آن را در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹، در مجلس عراق و برابر دیدگان مجامع بینالمللی به طور یکجانبه لغو و پاره کرد و در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، حملهای سراسری را به مرزهای غربی و جنوب غربی ایران آغاز کرد{{ببینید|متن=ببینید|مرزنشینان}} و در داخل خاک ایران پیشروی کرد. | ||
امامخمینی انگیزه تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران را نگرانی و ترس دشمنان از اتحاد مسلمانان و برقراری حکومت اسلامی، استقرار نظام جمهوری اسلامی به جای سلطنت و [[صدور انقلاب اسلامی]] دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|صدور انقلاب |جنگ تحمیلی}} امامخمینی اگرچه با معرفی صدام حسین و ماهیت [[حزب بعث]]، همواره بر لزوم ایستادگی در برابر تجاوز تا استیفای حقوق ایران پای میفشرد؛ با این حال وقتی ادامه جنگ را به زیان کشور دید، مذاکره درباره آن را پذیرفت. گزیدهای از مواضع ایشان در این موضوع عبارت است از: | امامخمینی انگیزه تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران را نگرانی و ترس دشمنان از اتحاد مسلمانان و برقراری حکومت اسلامی، استقرار نظام جمهوری اسلامی به جای سلطنت و [[صدور انقلاب اسلامی]] دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|صدور انقلاب |جنگ تحمیلی}} امامخمینی اگرچه با معرفی صدام حسین و ماهیت [[حزب بعث]]، همواره بر لزوم ایستادگی در برابر تجاوز تا استیفای حقوق ایران پای میفشرد؛ با این حال وقتی ادامه جنگ را به زیان کشور دید، مذاکره درباره آن را پذیرفت. گزیدهای از مواضع ایشان در این موضوع عبارت است از: | ||
===صدام حسین و حزب بعث=== | ===صدام حسین و حزب بعث=== | ||
امامخمینی در طول جنگ به فراوانی از صدام حسین و اقدامات جنایتکارانه او سخن گفته است و او را فردی دیوانه، عاری از تفکر، مجنون قدرت، اغواشده و دارای خصلت درندگی و نیز زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است. ایشان حتی در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خود افتخار کرده که دشمن ایشان صدام حسین است که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند.{{ببینید|متن=ببینید|حسین | امامخمینی در طول جنگ به فراوانی از صدام حسین و اقدامات جنایتکارانه او سخن گفته است و او را فردی دیوانه، عاری از تفکر، مجنون قدرت، اغواشده و دارای خصلت درندگی و نیز زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است. ایشان حتی در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خود افتخار کرده که دشمن ایشان صدام حسین است که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند.{{ببینید|متن=ببینید|صدام حسین}} | ||
از سوی دیگر، امامخمینی همنظر با مراجع بزرگ تقلید عراق، مانند [[سیدمحسن حکیم]]، {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحسن حکیم}} حزب بعث عراق را کافر و ملحد خطاب میکرد که هدفی جز ایجاد اختلاف میان مسلمانان ندارد و در ادعای طرفداری از خلق عرب نیز صادق نیست{{ببینید|متن=ببینید|حزب بعث عراق}}؛ چنانکه ایشان حزب بعث و صدام حسین را جنایتکاران جنگی میدانست که با جنگ هشتساله افزون بر ویرانیهای بسیار، انسانهای بسیاری را از دو طرف به کشتن دادند. رژیم بعثی عراق همچنین در تجاوز به ایران از انواع سلاحهای شیمیایی استفاده کرد؛ چنانکه به ملت خود نیز رحم نکرد و با بمباران شیمیایی حلبچه، یکی از بزرگترین جنایات جنگی دوره معاصر را رقم زد.{{ببینید|متن=ببینید|جنایات جنگی}} امامخمینی کشورهای اسلامی را نیز که در برابر جنایات رژیم بعث بیاعتنا یا موافق و مشوّق بودند، در جنایتهای جنگی رژیم عراق شریک میدانست. | از سوی دیگر، امامخمینی همنظر با مراجع بزرگ تقلید عراق، مانند [[سیدمحسن حکیم]]، {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحسن حکیم}} حزب بعث عراق را کافر و ملحد خطاب میکرد که هدفی جز ایجاد اختلاف میان مسلمانان ندارد و در ادعای طرفداری از خلق عرب نیز صادق نیست{{ببینید|متن=ببینید|حزب بعث عراق}}؛ چنانکه ایشان حزب بعث و صدام حسین را جنایتکاران جنگی میدانست که با جنگ هشتساله افزون بر ویرانیهای بسیار، انسانهای بسیاری را از دو طرف به کشتن دادند. رژیم بعثی عراق همچنین در تجاوز به ایران از انواع سلاحهای شیمیایی استفاده کرد؛ چنانکه به ملت خود نیز رحم نکرد و با بمباران شیمیایی حلبچه، یکی از بزرگترین جنایات جنگی دوره معاصر را رقم زد.{{ببینید|متن=ببینید|جنایات جنگی}} امامخمینی کشورهای اسلامی را نیز که در برابر جنایات رژیم بعث بیاعتنا یا موافق و مشوّق بودند، در جنایتهای جنگی رژیم عراق شریک میدانست. | ||
===حمایت ابرقدرتها و اتحادیه عرب=== | ===حمایت ابرقدرتها و اتحادیه عرب=== | ||
از نگاه امامخمینی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دو جبهه باطل و حق در برابر هم قرار گرفتند. از یک سو، در طول جنگ همه قدرتهای جهان در کنار رژیم عراق قرار داشتند. اتحاد جماهیر شوروی و بیشتر کشورهای غربی و اروپایی بهویژه امریکا، انگلستان و فرانسه حمایتها و کمکهای نظامی، تبلیغاتی و اطلاعاتی خود را در اختیار عراق قرار دادند.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} امریکا در اواخر جنگ پس از بههمخوردن توازن جنگی به سود ایران، به صورت مستقیم وارد جنگ شده و با هدف قراردادن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران، تمام ۲۹۱ سرنشین آن را کشت.{{ببینید|متن=ببینید|حمله | از نگاه امامخمینی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دو جبهه باطل و حق در برابر هم قرار گرفتند. از یک سو، در طول جنگ همه قدرتهای جهان در کنار رژیم عراق قرار داشتند. اتحاد جماهیر شوروی و بیشتر کشورهای غربی و اروپایی بهویژه امریکا، انگلستان و فرانسه حمایتها و کمکهای نظامی، تبلیغاتی و اطلاعاتی خود را در اختیار عراق قرار دادند.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} امریکا در اواخر جنگ پس از بههمخوردن توازن جنگی به سود ایران، به صورت مستقیم وارد جنگ شده و با هدف قراردادن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران، تمام ۲۹۱ سرنشین آن را کشت.{{ببینید|متن=ببینید|حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران}} | ||
از سوی دیگر، اتحادیه عرب و به صورت خاص [[عربستان]]، {{ببینید|متن=ببینید|عربستان سعودی}} [[مصر]]، [[امارات]]، [[یمن]] و تعدادی از کشورهای عرب قاره افریقا نیز، آشکارا از عراق حمایت میکردند و متعهد به کمکهای مالی و نظامی به عراق بودند.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} | از سوی دیگر، اتحادیه عرب و به صورت خاص [[عربستان]]، {{ببینید|متن=ببینید|عربستان سعودی}} [[مصر]]، [[امارات]]، [[یمن]] و تعدادی از کشورهای عرب قاره افریقا نیز، آشکارا از عراق حمایت میکردند و متعهد به کمکهای مالی و نظامی به عراق بودند.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} | ||
===نقش مردم=== | ===نقش مردم=== | ||
در سوی دیگر [[جنگ تحمیلی]]، مردم و رزمندگان ایرانی قرار داشتند. امامخمینی با بهصحنهآوردن مردم، توان رزمی و روحیه مشارکت آنان در دفاع از کشور را زنده کرد و جنگ را مردمی ساخت؛ چنانکه با خواست ایشان صحنههای نبرد از نیروهای داوطلب آکنده میشد و ارتش متجاوز عراق از روزهای نخست تا پایان جنگ، با مقاومت مردمی روبهرو بود. افزون بر حضور مستقیم، ابعاد و شواهد دیگری از حضور مردم نیز قابل اشاره است: | در سوی دیگر [[جنگ تحمیلی]]، مردم و رزمندگان ایرانی قرار داشتند. امامخمینی با بهصحنهآوردن مردم، توان رزمی و روحیه مشارکت آنان در دفاع از کشور را زنده کرد و جنگ را مردمی ساخت؛ چنانکه با خواست ایشان صحنههای نبرد از نیروهای داوطلب آکنده میشد و ارتش متجاوز عراق از روزهای نخست تا پایان جنگ، با مقاومت مردمی روبهرو بود. افزون بر حضور مستقیم، ابعاد و شواهد دیگری از حضور مردم نیز قابل اشاره است: | ||
====حمایت مادی و معنوی==== | ====حمایت مادی و معنوی==== | ||
مردم ایران با اجتماعات انبوه خیابانی در مراسمی چون [[۲۲ بهمن]] و روز قدس افزون بر دلگرمیدادن به رزمندگان، اتحاد و همبستگی ملت را به نمایش میگذاشتند. در طول دوران دفاع کاروانهای کمکهای مالی مردم همواره به سوی جبههها روان بود و در وقت نیاز از خوندادن برای مجروحان جنگی استقبال میکردند.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ | مردم ایران با اجتماعات انبوه خیابانی در مراسمی چون [[۲۲ بهمن]] و روز قدس افزون بر دلگرمیدادن به رزمندگان، اتحاد و همبستگی ملت را به نمایش میگذاشتند. در طول دوران دفاع کاروانهای کمکهای مالی مردم همواره به سوی جبههها روان بود و در وقت نیاز از خوندادن برای مجروحان جنگی استقبال میکردند.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ عراق علیه ایران}} | ||
====استقبال از شهادت==== | ====استقبال از شهادت==== | ||
شاهد مردمیبودن دفاع مردم ایران، تقدیم بیش از دویست هزار شهید، پانصد هزار جانباز و حدود چهل و پنج هزار اسیر، در طول جنگ تحمیلی است. | شاهد مردمیبودن دفاع مردم ایران، تقدیم بیش از دویست هزار شهید، پانصد هزار جانباز و حدود چهل و پنج هزار اسیر، در طول جنگ تحمیلی است. | ||
خط ۱٬۵۶۵: | خط ۱٬۵۷۱: | ||
زنان مسلمان ایران، همپای مردان، در برابر متجاوزان ایستادند. آنان افزون بر سهم بزرگ آمادهکردن رزمندگان برای نبرد، خود نیز چهار هزار جانباز و آزاده و ۴۳۶۳ شهید داشتند؛ برخی از آنان در شهرهای مورد هجوم، مانند [[خرمشهر]] در نگهبانی، سنگرکندن و رسیدگی به زخمیها فعالیت میکردند. نقش زنان بهویژه در پشتیبانی از جبهه، پررنگ است؛ چنانکه در عرصههای تبلیغ و سرکشی به خانوادهای شهدا و ایثارگران نیز حضور داشتند. امامخمینی همراهی بانوان با مردان در دفاع مقدس را در تاریخ اسلام بینظیر و موجب افتخار میخواند.{{ببینید|متن=ببینید|زن}} | زنان مسلمان ایران، همپای مردان، در برابر متجاوزان ایستادند. آنان افزون بر سهم بزرگ آمادهکردن رزمندگان برای نبرد، خود نیز چهار هزار جانباز و آزاده و ۴۳۶۳ شهید داشتند؛ برخی از آنان در شهرهای مورد هجوم، مانند [[خرمشهر]] در نگهبانی، سنگرکندن و رسیدگی به زخمیها فعالیت میکردند. نقش زنان بهویژه در پشتیبانی از جبهه، پررنگ است؛ چنانکه در عرصههای تبلیغ و سرکشی به خانوادهای شهدا و ایثارگران نیز حضور داشتند. امامخمینی همراهی بانوان با مردان در دفاع مقدس را در تاریخ اسلام بینظیر و موجب افتخار میخواند.{{ببینید|متن=ببینید|زن}} | ||
====همراهی هنرمندان و کادر درمانی==== | ====همراهی هنرمندان و کادر درمانی==== | ||
امامخمینی در میان اقشار مختلف مردم، بهویژه از نقش هنرمندان، فیلمبرداران، پزشکان و پرستاران در جنگ یاد کرده است که در پیروزی رزمندگان اسلام مؤثر بودهاند؛ چنانکه شاعران در | امامخمینی در میان اقشار مختلف مردم، بهویژه از نقش هنرمندان، فیلمبرداران، پزشکان و پرستاران در جنگ یاد کرده است که در پیروزی رزمندگان اسلام مؤثر بودهاند؛ چنانکه شاعران در ادبیات دفاع مقدس نقش بلندی ایفا کردند و برخی عنوان شاعر جنگ و شاعر انقلابی به خود گرفتند. امامخمینی نیز به شاعران دفاع مقدس سفارش میکرد با سرودههای حماسی روحیه رزمندگان را تقویت کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} [[ستاد تبلیغات جنگ]]، [[سازمان تبلیغات اسلامی]] و [[دفتر تبلیغات اسلامی|دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم]] از نهادهای نوپایی بودند که در پشتیبانی معنوی جنگ و جذب نیرو نقش بسزایی ایفا کردند. | ||
====مشارکت فعال روحانیان==== | ====مشارکت فعال روحانیان==== | ||
نقش روحانیان در جنگ ممتاز بود. برگزاری [[نماز جمعه]] در شهرهای نزدیک به جبهه مانند آبادان، اهواز و دزفول، بر روحیه رزمندگان مؤثر بود و امامخمینی به آن مباهات میکرد. روحانیان همچنین با حضور خود در جبهههای مختلف، افزون بر برپایی نماز جماعت و بیان مسائل شرعی، در نبرد نیز شرکت داشتند و بیش از ۲۵۰۰ تن شهید دادهاند؛ چنانکه امامخمینی با یادکرد از خدمات روحانیان در دفاع مقدس، رقم شهدا، جانبازان و مفقودان حوزهها را به نسبت، بیش از دیگر قشرها دانست.{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} | نقش روحانیان در جنگ ممتاز بود. برگزاری [[نماز جمعه]] در شهرهای نزدیک به جبهه مانند آبادان، اهواز و دزفول، بر روحیه رزمندگان مؤثر بود و امامخمینی به آن مباهات میکرد. روحانیان همچنین با حضور خود در جبهههای مختلف، افزون بر برپایی نماز جماعت و بیان مسائل شرعی، در نبرد نیز شرکت داشتند و بیش از ۲۵۰۰ تن شهید دادهاند؛ چنانکه امامخمینی با یادکرد از خدمات روحانیان در دفاع مقدس، رقم شهدا، جانبازان و مفقودان حوزهها را به نسبت، بیش از دیگر قشرها دانست.{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} | ||
خط ۱٬۵۹۰: | خط ۱٬۵۹۶: | ||
* تفویض فرماندهی: امامخمینی در سال نخست پیروزی انقلاب اسلامی، فرماندهی کل نیروهای مسلح را بر عهده داشت؛ ولی به پیشنهاد مسئولان نظام، فرماندهی کل نیروهای مسلح را به [[سیدابوالحسن بنیصدر]]، رئیسجمهور، تفویض کرد. | * تفویض فرماندهی: امامخمینی در سال نخست پیروزی انقلاب اسلامی، فرماندهی کل نیروهای مسلح را بر عهده داشت؛ ولی به پیشنهاد مسئولان نظام، فرماندهی کل نیروهای مسلح را به [[سیدابوالحسن بنیصدر]]، رئیسجمهور، تفویض کرد. | ||
پس از گذشت حدود شانزده ماه از تفویض فرماندهی و گذشت حدود نه ماه از آغاز جنگ، امامخمینی بنیصدر را از فرماندهی برکنار کرد. ایشان از بهمن ۱۳۶۲هاشمی رفسنجانی را به فرماندهی جنگ برگزید و سرانجام در ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ به پیشنهاد [[سیدعلی خامنهای]]، رئیسجمهور وقت، هاشمی را با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|فرماندهی کل نیروهای مسلح |جنگ تحمیلی}} | پس از گذشت حدود شانزده ماه از تفویض فرماندهی و گذشت حدود نه ماه از آغاز جنگ، امامخمینی بنیصدر را از فرماندهی برکنار کرد. ایشان از بهمن ۱۳۶۲هاشمی رفسنجانی را به فرماندهی جنگ برگزید و سرانجام در ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ به پیشنهاد [[سیدعلی خامنهای]]، رئیسجمهور وقت، هاشمی را با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|فرماندهی کل نیروهای مسلح |جنگ تحمیلی}} | ||
* شورای عالی دفاع: [[شورای عالی دفاع]] مرکب از هفت نفر از مسئولان سیاسی و نظامی، به عنوان ستادی بالادستی، نقش بسزایی در جنگ تحمیلی داشت. با آغاز جنگ و لزوم فرماندهی واحد، امامخمینی در ۲۰ | * شورای عالی دفاع: [[شورای عالی دفاع]] مرکب از هفت نفر از مسئولان سیاسی و نظامی، به عنوان ستادی بالادستی، نقش بسزایی در جنگ تحمیلی داشت. با آغاز جنگ و لزوم فرماندهی واحد، امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ افزون بر وظایفی که در قانون اساسی آمده بود، همه امور مربوط به جنگ و هماهنگی تمام نیروهای مسلح را به این شورا واگذار کرد و با توجه به وضع موجود افراد دیگری را نیز به عضویت آن درآورد. این شورا با هدایت امامخمینی از سال ۱۳۵۹ تا زمان جایگزینی شورای عالی امنیت ملی در قانون اساسی مصوب ۱۳۶۸، طی جلسات فراوانی امور کلی و سیاستگذاری جنگ را هدایت کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی دفاع}} | ||
===پایان جنگ=== | ===پایان جنگ=== | ||
تجاوز آشکار و همهجانبه عراق به ایران، بیتوجهی و مسئولیتناشناسی سازمان ملل متحد و رکن شورای امنیت در معرفی متجاوز و سرانجام واکنش قدرتهای بزرگ و حکومتهای منطقه در مقابل ایران، دولت و ملت ایران را قانع کرد که علت جنگ، دشمنی با حاکمیت اسلام است. بر این اساس درخواست آتشبس و صلح، بدون شناسایی و تنبیه متجاوز، صلحی تحمیلی برای تضعیف بیشتر ایران به شمار میرفت و امامخمینی صلحطلبی حامیان صدام حسین را فراهمسازیِ فرصت تجهیز صدام میدانست و بر همین مبنا موضع جنگ تا رفع فتنه از عالم را بر اساس مبانی قرآنی و عمل به تکلیف صیانت از اسلام تبیین میکرد. اما پس از حدود هشت سال، عواملی چون [[تحریم]] و تضعیف بنیه نظامی و اقتصادی ایران، تلفات بیتناسب و کمبود نسبی نیروی داوطلب در جبههها، تاثیر و حمایت مستقیم قدرتهای بزرگ در معادلات بینالمللی به نفع عراق، ورود غیر رسمی [[امریکا]] در جنگ علیه ایران و حمله موشکی به هواپیمای مسافربری ایران که اوج دشمنی امریکا با ایران بود، موجب تغییر نظر ایران درباره ادامه جنگ شد و در پی آن امامخمینی با توجه به نظر برخی کارشناسان و فرماندهان اصلی که ادامه جنگ را متوقف بر امکانات غیر قابل دسترسی و در یک بازه زمانی بسیار طولانی میدانستند، در تاریخ ۲۷ | تجاوز آشکار و همهجانبه عراق به ایران، بیتوجهی و مسئولیتناشناسی سازمان ملل متحد و رکن شورای امنیت در معرفی متجاوز و سرانجام واکنش قدرتهای بزرگ و حکومتهای منطقه در مقابل ایران، دولت و ملت ایران را قانع کرد که علت جنگ، دشمنی با حاکمیت اسلام است. بر این اساس درخواست آتشبس و صلح، بدون شناسایی و تنبیه متجاوز، صلحی تحمیلی برای تضعیف بیشتر ایران به شمار میرفت و امامخمینی صلحطلبی حامیان [[صدام حسین]] را فراهمسازیِ فرصت تجهیز صدام میدانست و بر همین مبنا موضع جنگ تا رفع فتنه از عالم را بر اساس مبانی قرآنی و عمل به تکلیف صیانت از اسلام تبیین میکرد. اما پس از حدود هشت سال، عواملی چون [[تحریم]] و تضعیف بنیه نظامی و اقتصادی ایران، تلفات بیتناسب و کمبود نسبی نیروی داوطلب در جبههها، تاثیر و حمایت مستقیم قدرتهای بزرگ در معادلات بینالمللی به نفع عراق، ورود غیر رسمی [[امریکا]] در جنگ علیه ایران و حمله موشکی به هواپیمای مسافربری ایران که اوج دشمنی امریکا با ایران بود، موجب تغییر نظر ایران درباره ادامه جنگ شد و در پی آن امامخمینی با توجه به نظر برخی کارشناسان و فرماندهان اصلی که ادامه جنگ را متوقف بر امکانات غیر قابل دسترسی و در یک بازه زمانی بسیار طولانی میدانستند، در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷، با پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸]] شورای امنیت که نسبت به قطعنامههای پیشین، محتوای بهنسبت منصفانهای درباره [[جنگ ایران و عراق]] داشت، به جنگ پایان داد.{{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}} | ||
==گروهها و جریانها== | ==گروهها و جریانها== | ||
امامخمینی تکیهگاه اساسی در رهبری را بهرهجستن از قدرت برخاسته از اراده توده مردم قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} | امامخمینی تکیهگاه اساسی در رهبری را بهرهجستن از قدرت برخاسته از اراده توده مردم قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} | ||
خط ۱٬۵۹۹: | خط ۱٬۶۰۵: | ||
امامخمینی از آغاز نهضت، ضمن مقابله با دو جریان غربگرا و شرقگرا، در برابر برخی جریانهای اسلامی نیز که به باور ایشاناندیشه خالص اسلامی نداشتند، موضع داشته است: | امامخمینی از آغاز نهضت، ضمن مقابله با دو جریان غربگرا و شرقگرا، در برابر برخی جریانهای اسلامی نیز که به باور ایشاناندیشه خالص اسلامی نداشتند، موضع داشته است: | ||
====جریان غربگرا==== | ====جریان غربگرا==== | ||
جریان ملایم غربگرایی در ایران مقارن با [[عصر صفویه]] و بهویژه دوران [[شاهعباس صفوی]] آغاز شد و در [[دوره قاجار]] تقویت شد. اگرچه وقوع [[نهضت مشروطه]] در ایران را میتوان از جنبههای مثبت آشنایی با غرب برشمرد، اما تغییر ماهیت اجتماع به سوی ماهیت غربی، از جنبههای منفی آن به حساب میآید. این روند در [[دوره پهلوی]] شدت گرفت و به وادادگی و شیفتگی پهلوی به غرب و عناصر فرهنگی آن تبدیل شد. رواج غربگرایی در ایران موجب شد، گروهها و احزابی با گرایشهای غربگرایانه در ایران معاصر شکل بگیرد.{{ببینید|متن=ببینید|غربزدگی}} | جریان ملایم غربگرایی در ایران مقارن با [[عصر صفویه]] و بهویژه دوران [[شاهعباس صفوی]] آغاز شد و در [[قاجاریه|دوره قاجار]] تقویت شد. اگرچه وقوع [[نهضت مشروطه]] در ایران را میتوان از جنبههای مثبت آشنایی با غرب برشمرد، اما تغییر ماهیت اجتماع به سوی ماهیت غربی، از جنبههای منفی آن به حساب میآید. این روند در [[دوره پهلوی]] شدت گرفت و به وادادگی و شیفتگی پهلوی به غرب و عناصر فرهنگی آن تبدیل شد. رواج غربگرایی در ایران موجب شد، گروهها و احزابی با گرایشهای غربگرایانه در ایران معاصر شکل بگیرد.{{ببینید|متن=ببینید|غربزدگی}} | ||
امامخمینی با رویکرد دینی، [[غربزدگی]] به معنای وادادگی در برابر | امامخمینی با رویکرد دینی، [[غربزدگی]] به معنای وادادگی در برابر فرهنگ غربی را ردّ کرده، آن را منشا بسیاری از بدبختیهای ملتهای مسلمان و ملت ایران شمرده و جامعه غربزده را جامعهای بیمار خوانده است.{{ببینید|متن=ببینید|غربزدگی}} ایشان با کاربرد تعبیر «روشنفکران غیرمتعهد» برای جریان غربگرا در ایران، خودباختگی کامل در برابر غرب و نداشتن استقلال فکری، مخالفت و جسارت به اسلام و روحانیت، نشناختن جامعه و دعوت به فساد را از مهمترین ویژگیهای آنان برشمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}} | ||
====جریان شرقگرا==== | ====جریان شرقگرا==== | ||
پیشینه فعالیت جریان شرقگرا یا چپگرا در ایران، به دوران جنبش مشروطه باز میگردد و پس از به قدرترسیدن کمونیسم در شوروی و پیدایش گروههای مارکسیستی مانند | پیشینه فعالیت جریان شرقگرا یا چپگرا در ایران، به دوران جنبش مشروطه باز میگردد و پس از به قدرترسیدن کمونیسم در شوروی و پیدایش گروههای مارکسیستی مانند حزب جمعیت، حزب عدالت، حزب کمونیست ایران، گروه تقی ارانی و [[حزب توده]]، بهتدریج تفکراتی که متاثر از آموزههای مارکسیسم بود، در میان برخی از روشنفکران مسلمان به وجود آمد. اگر چه این گفتمان در آغاز تلاش کرد [[مارکسیسم]] را بیشتر به عنوان الگوی مبارزه نشان دهد، نه رویکرد متضمن نفی دین، اما در ادامه تقابل ذاتی خود را با دین آشکار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مارکسیسم}} مارکسیسم به عنوان یک اندیشه مدعی نجات خلقِ تحت استعمار و با استفاده از برخی مفاهیم انقلابی بهویژه در جو خفقانزده دهههای چهل و پنجاه در میان اقشار جوان، دانشجویان و روشنفکران دینی ایران، به صورت یک رقیب برای اندیشه دینی مطرح بود؛ به همین دلیل پس از [[رضاشاه پهلوی]]، دامنه مبارزه فکری با مارکسیسم در ادبیات مذهبی این دوره گسترش یافت. امامخمینی بهجز تضاد ذاتی که میان اسلام و مارکسیسم میدید، اصولاً شرایط اجتماعی ایران را پذیرای کمونیسم نمیدانست و تاکید میکرد حتی برای سرنگونکردن رژیم پهلوی، حاضر به همکاری با مارکسیستها نیست.{{ببینید|متن=ببینید|مارکسیسم}} | ||
====جریان اسلامی==== | ====جریان اسلامی==== | ||
پیشینه جریان اسلامی نیز به دوره مشروطه برمیگردد؛ اما در این دوره و بهویژه پس از ظهور استبداد رضاخانی، موفقیت چندانی نیافت. با سقوط پهلوی اول در شهریور۱۳۲۰، فعالیت جریانهای سیاسی از سرگرفته شد. در این دوره، افزون بر دو گروه چپگرا و ملیگرا، جریان اسلامگرایی نیز مطرح شد. از دهه ۱۳۳۰ به بعد، | پیشینه جریان اسلامی نیز به دوره مشروطه برمیگردد؛ اما در این دوره و بهویژه پس از ظهور استبداد رضاخانی، موفقیت چندانی نیافت. با سقوط پهلوی اول در شهریور۱۳۲۰، فعالیت جریانهای سیاسی از سرگرفته شد. در این دوره، افزون بر دو گروه چپگرا و ملیگرا، جریان اسلامگرایی نیز مطرح شد. از دهه ۱۳۳۰ به بعد، اندیشه اسلامی، کمکم رشد کرد و روشنفکرانی همچون [[مرتضی مطهری]] و [[سیدمحمود طالقانی]]، اسلام را از جنبه فلسفی و اجتماعی مطرح کردند. گروههای روشنفکر دهه ۱۳۴۰، ایدئولوژی سیاسی اسلام را با هدف احیای اسلام به عنوان یک نظام اجتماعی و سیاسی مطرح کرده و در دهه پنجاه نیز آن را پی گرفتند. از نمایندگان این گرایش، میتوان به بنیانگذاران [[نهضت آزادی]]، [[سازمان مجاهدین خلق]] و [[علی شریعتی]] اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}} | ||
در آغاز دهه چهل، امامخمینی از یک سو، در جایگاه یک عالم دینیِ، بازاندیشی و احیای تفکر اسلامی را با توجه به ضرورتهای زمان لازم شمرد و از سوی دیگر، با طرح اسلام سیاسی و لزوم مبارزه با حکومت طاغوت، در کانون مبارزات سیاسی دهههای اخیر قرار گرفت و جریان سیاسی رقیب را وادار به پیروی از جریان اسلامی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | در آغاز دهه چهل، امامخمینی از یک سو، در جایگاه یک عالم دینیِ، بازاندیشی و احیای تفکر اسلامی را با توجه به ضرورتهای زمان لازم شمرد و از سوی دیگر، با طرح اسلام سیاسی و لزوم مبارزه با حکومت طاغوت، در کانون مبارزات سیاسی دهههای اخیر قرار گرفت و جریان سیاسی رقیب را وادار به پیروی از جریان اسلامی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | ||
===گروهها و تشکلها=== | ===گروهها و تشکلها=== | ||
امامخمینی با تقسیم حزب به دو نوع الهی و غیر الهی، تشکل و تحزب را در عرصه جامعه سیاسی به صورت مشروط میپذیرفت و ملاک خوب یا بدبودن حزب را هدف آن حزب قرار میداد{{ببینید|متن=ببینید|حزب و تشکل}}؛ چنانکه بر اساس عملکرد هر یک از گروهها قضاوت متفاوتی درباره آنها داشته است: | امامخمینی با تقسیم حزب به دو نوع الهی و غیر الهی، تشکل و تحزب را در عرصه جامعه سیاسی به صورت مشروط میپذیرفت و ملاک خوب یا بدبودن حزب را هدف آن حزب قرار میداد{{ببینید|متن=ببینید|حزب و تشکل}}؛ چنانکه بر اساس عملکرد هر یک از گروهها قضاوت متفاوتی درباره آنها داشته است: | ||
====حزب توده ایران==== | ====حزب توده ایران==== | ||
حزب توده ایران، با گرایشهای مارکسیستی و متمایل به شوروی، پس از سقوط رضا پهلوی، در هفتم | حزب توده ایران، با گرایشهای مارکسیستی و متمایل به شوروی، پس از سقوط رضا پهلوی، در هفتم مهر ۱۳۲۰ تاسیس شد. این حزب اهداف کلی خود را استقرار دموکراسی پارلمانی، بازسازی اقتصاد سیاسی، گسترش [[رفاه|رفاه عمومی]] و [[عدالت اجتماعی]] عنوان کرد و بهویژه در میان قشر کارگر و دانشجو، موفقیتهای کسب کرد و در دهه ۱۳۲۰ حضوری پررنگ در عرصه سیاسی ایران داشت.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | ||
با این حال، برخی فعالیتهای حزب توده، مانند حمایت از حرکتهای تجزیهطلبانه و گرایش به شوروی، و سرانجام سوء قصد به جان [[محمدرضا پهلوی]] در | با این حال، برخی فعالیتهای حزب توده، مانند حمایت از حرکتهای تجزیهطلبانه و گرایش به شوروی، و سرانجام سوء قصد به جان [[محمدرضا پهلوی]] در بهمن ۱۳۲۷، موجب شد این حزب، غیر قانونی اعلام شود. با رویکارآمدن [[محمد مصدق]]، زمینه حضور مجدد حزب توده در عرصه سیاسی کشور در سالهای ۱۳۳۰-۱۳۳۲ فراهم شد؛ اما رفتار دوگانه حزب در جریان [[کودتای مرداد ۱۳۳۲]] و کشف سازمان نظامی حزب در مرداد ۱۳۳۳، این گروه را تا مرز فروپاشی پیش برد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} با اوجگیری نهضت اسلامی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، حزب توده نیز اعلام حضور و حمایت کرد؛ اما مخالفت قاطع امامخمینی با جریانهای مارکسیستی و کمونیستی، مجالی برای بهرهبرداری حزب از حرکت انقلابی مردم باقی نگذاشت. | ||
امامخمینی با معرفی نهضت به عنوان حرکتی صددرصد اسلامی، حزب توده را فاقد هر گونه نقشی در انقلاب دانست. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به عملکرد حزب توده، این حزب را مردود و منفور جامعه اسلامی شمرد و تصریح کرد فعالیت حزب همچنان غیر قانونی خواهد بود. با این حال حزب توده در اعلامیهای در دوازدهم فروردین ۱۳۵۸، از سرگیری فعالیتهای رسمی خود را اعلام کرد و برای کسب مشروعیت سیاسی، از انقلاب، نظام جمهوری اسلامی و رهبری امامخمینی اعلام حمایت کرد و تا زمان بازپسگیری خرمشهر و تغییر سیاست شوروی، بر موضع خود ماند. از این زمان به بعد به پیروی از سیاست شوروی، با ادامه جنگ مخالفت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | امامخمینی با معرفی نهضت به عنوان حرکتی صددرصد اسلامی، حزب توده را فاقد هر گونه نقشی در انقلاب دانست. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به عملکرد حزب توده، این حزب را مردود و منفور جامعه اسلامی شمرد و تصریح کرد فعالیت حزب همچنان غیر قانونی خواهد بود. با این حال حزب توده در اعلامیهای در دوازدهم فروردین ۱۳۵۸، از سرگیری فعالیتهای رسمی خود را اعلام کرد و برای کسب مشروعیت سیاسی، از انقلاب، [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] و رهبری امامخمینی اعلام حمایت کرد و تا زمان بازپسگیری خرمشهر و تغییر سیاست شوروی، بر موضع خود ماند. از این زمان به بعد به پیروی از سیاست شوروی، با ادامه جنگ مخالفت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | ||
با سفر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی به [[پاکستان]] و کسب اطلاعاتی درباره همکاری حزب توده با شوروی، سران و اعضای فعال حزب در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شدند و فعالیت حزب غیرقانونی اعلام شد. امامخمینی در اطلاعیهای این حزب را مار پر خط و خالی دانست که برای براندازی اسلام، فعالیت منافقانه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | با سفر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی به [[پاکستان]] و کسب اطلاعاتی درباره همکاری حزب توده با شوروی، سران و اعضای فعال حزب در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شدند و فعالیت حزب غیرقانونی اعلام شد. امامخمینی در اطلاعیهای این حزب را مار پر خط و خالی دانست که برای براندازی اسلام، فعالیت منافقانه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | ||
====انجمنهای اسلامی==== | ====انجمنهای اسلامی==== | ||
خط ۱٬۶۲۳: | خط ۱٬۶۲۹: | ||
جبهه ملی چهارم که در سال ۱۳۵۶ به رهبری [[کریم سنجابی]] شکل گرفت، با نهضت اسلامی مردم همراهی کرد. سنجابی پس از دیدار با امامخمینی در [[نوفل لوشاتو]] در آبان ۱۳۵۷، با معرفی ایشان به عنوان رهبر جبهه ملی و ردّ کلی رژیم سلطنتی، همراهی بیشتری با انقلاب اسلامی نشان داد؛ اما امامخمینی دیدار با سنجابی را تنها یک گفتگو برای طرح مسائل خواند و رهبری جبهه را تکذیب کرد. ایشان همچنین تاکید کرد نظر مثبتی درباره جبهه ملی ندارد؛ هرچند آن را نفی نیز نمیکند.{{ببینید|متن=ببینید|جبهه ملی ایران}} | جبهه ملی چهارم که در سال ۱۳۵۶ به رهبری [[کریم سنجابی]] شکل گرفت، با نهضت اسلامی مردم همراهی کرد. سنجابی پس از دیدار با امامخمینی در [[نوفل لوشاتو]] در آبان ۱۳۵۷، با معرفی ایشان به عنوان رهبر جبهه ملی و ردّ کلی رژیم سلطنتی، همراهی بیشتری با انقلاب اسلامی نشان داد؛ اما امامخمینی دیدار با سنجابی را تنها یک گفتگو برای طرح مسائل خواند و رهبری جبهه را تکذیب کرد. ایشان همچنین تاکید کرد نظر مثبتی درباره جبهه ملی ندارد؛ هرچند آن را نفی نیز نمیکند.{{ببینید|متن=ببینید|جبهه ملی ایران}} | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه ملی در [[دولت موقت]] حضور داشت و از همان آغاز با اسلامیسازی کشور مخالفت کرد. مخالفت با قید «اسلامی» در همهپرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و مخالفت با تصویب [[ولایت فقیه]] در [[قانون اساسی]]، ازجمله مهمترین اختلافات جبهه ملی و انقلابیان مذهبی بود. امامخمینی دلیل مخالفت آنان را ناآگاهی و مخالفت با قوانین اسلام دانست و ضرر آن به [[اسلام]] را بیش از گلولههای دشمن در میدان جنگ شمرد. | پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه ملی در [[دولت موقت]] حضور داشت و از همان آغاز با اسلامیسازی کشور مخالفت کرد. مخالفت با قید «اسلامی» در همهپرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و مخالفت با تصویب [[ولایت فقیه]] در [[قانون اساسی]]، ازجمله مهمترین اختلافات جبهه ملی و انقلابیان مذهبی بود. امامخمینی دلیل مخالفت آنان را ناآگاهی و مخالفت با قوانین اسلام دانست و ضرر آن به [[اسلام]] را بیش از گلولههای دشمن در میدان جنگ شمرد. | ||
جبهه ملی در ۲۵ | جبهه ملی در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در مخالفت با تصویب لایحه قرآنی قصاص در مجلس، بیانیهای صادر کرد و آن را ضد انسانی و مخالف حقوق بشر خواند و از مردم خواست علیه این لایحه تظاهرات کنند. واکنش صریح و قاطع امامخمینی به اعلامیه جبهه ملی و محکومکردن آن به [[ارتداد]]، مگر آنکه اعلام کنند اعلامیه از آنان نبوده است، موجب غیرقانونی شدن فعالیت جبهه ملی، خروج اعضای اصلی آن از کشور و مصادره دفاتر آنان شد؛ به این ترتیب جبهه ملی از صحنه سیاسی ایران حذف شد.{{ببینید|متن=ببینید|جبهه ملی ایران}} | ||
====انجمن حجتیه==== | ====انجمن حجتیه==== | ||
[[انجمن حجتیه]]، تشکّلی مذهبی برای مبارزه با [[بهائیت]]، {{ببینید|متن=ببینید|بهائیت}} با مشی دوری از سیاست است که در سال ۱۳۳۲ به دست [[محمود حلبی]] از خطیبان مشهور مشهد، تاسیس شد. در اساسنامه انجمن حجتیه، تبلیغ دین اسلام و [[مذهب جعفری]] و دفاع علمی از آن، با رعایت مقتضیات زمان، هدف اصلی و واردنشدن در سیاست از شرایط عضویت در آن اعلام شد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | [[انجمن حجتیه]]، تشکّلی مذهبی برای مبارزه با [[بهائیت]]، {{ببینید|متن=ببینید|بهائیت}} با مشی دوری از سیاست است که در سال ۱۳۳۲ به دست [[محمود حلبی]] از خطیبان مشهور مشهد، تاسیس شد. در اساسنامه انجمن حجتیه، تبلیغ دین اسلام و [[شیعه|مذهب جعفری]] و دفاع علمی از آن، با رعایت مقتضیات زمان، هدف اصلی و واردنشدن در سیاست از شرایط عضویت در آن اعلام شد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | ||
فعالیتهای انجمن در آن زمان مورد تایید مراجع تقلید وقت از جمله [[سیدمحمدهادی میلانی]] و امامخمینی قرار گرفت. امامخمینی با قدردانی از حلبی، همکاری با این گروه را مورد رضایت [[ولیعصر(ع)]] خواند و اجازه داد [[وجوه شرعی]] به آنان داده شود؛ اما پس از مدتی، اسلام عوامانه و سطحی و اندیشه [[جدایی دین از سیاست]] در این گروه، موجب جدایی آنان از مشی امامخمینی گردید. انجمن حجتیه در زمان غیبت معصوم(ع) ورود به عرصه سیاست را موجب لطمه به دین میپنداشت و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در [[زمان غیبت]] را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی میشمرد. | فعالیتهای انجمن در آن زمان مورد تایید مراجع تقلید وقت از جمله [[سیدمحمدهادی میلانی]] و امامخمینی قرار گرفت. امامخمینی با قدردانی از حلبی، همکاری با این گروه را مورد رضایت [[امام زمان(ع)|ولیعصر(ع)]] خواند و اجازه داد [[وجوه شرعی]] به آنان داده شود؛ اما پس از مدتی، اسلام عوامانه و سطحی و اندیشه [[دین و سیاست|جدایی دین از سیاست]] در این گروه، موجب جدایی آنان از مشی امامخمینی گردید. انجمن حجتیه در زمان غیبت معصوم(ع) ورود به عرصه سیاست را موجب لطمه به دین میپنداشت و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در [[زمان غیبت]] را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی میشمرد. | ||
امامخمینی که این باور را عوامانه و باطل میدانست، پس از آشکار شدن ماهیت واقعی انجمن، حمایت خود را از این گروه را برداشت و چنانکه در نامه به شاگرد خود، [[محمدعلی گرامی|گرامی]]{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی گرامی}} نیز تاکید کرده است، به وکلای خود ابلاغ کرد از سهم امام به آنان کمک نشود.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | امامخمینی که این باور را عوامانه و باطل میدانست، پس از آشکار شدن ماهیت واقعی انجمن، حمایت خود را از این گروه را برداشت و چنانکه در نامه به شاگرد خود، [[محمدعلی گرامی|گرامی]]{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی گرامی}} نیز تاکید کرده است، به وکلای خود ابلاغ کرد از سهم امام به آنان کمک نشود.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | ||
انجمن حجتیه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با انقلاب و رهبری امامخمینی اعلامِ همراهی کرد و اساسنامه خود را تغییر داد، اما برخی مواضع آنان مانند مسئله [[وحدت شیعه و سنّی]] و نیز مشارکت در دفع تجاوز رژیم عراق در جنگ تحمیلی و حمایت از جهاد و دفاع، نقدهایی را متوجه این جریان میکرد. | انجمن حجتیه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با انقلاب و رهبری امامخمینی اعلامِ همراهی کرد و اساسنامه خود را تغییر داد، اما برخی مواضع آنان مانند مسئله [[وحدت|وحدت شیعه و سنّی]] و نیز مشارکت در دفع تجاوز رژیم عراق در جنگ تحمیلی و حمایت از جهاد و دفاع، نقدهایی را متوجه این جریان میکرد. | ||
از سوی دیگر، امامخمینی همچنان به انجمن حجتیه بدبین بود و ازجمله در سال ۱۳۶۱ در آغاز کار [[مرکز اسناد انقلاب اسلامی]] به مسئول آن تاکید کرد در این مرکز از اعضای انجمن حجتیه استفاده نشود. ایشان در سال ۱۳۶۲ ضمن سخنانی به طور غیر مستقیم با اشاره بهاندیشههای منفی و بیتوجهی انجمن در برابر مسائل کشور، از آنان خواست از کجفهمی و دستهبندی دستبردارند و برخلاف موج حرکت نکنند. ایشان در همین سال از تایید ادامه نمایندگی [[ابوالقاسم خزعلی]] در انجمن خودداری کرد و بر این نظر بود که افراد مؤثر انجمن در مناصب حساس و کلیدی حضور نداشته باشند؛ اگر خودشان خواستند منحل شود، وگرنه بر کار آنان نظارت گردد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | از سوی دیگر، امامخمینی همچنان به انجمن حجتیه بدبین بود و ازجمله در سال ۱۳۶۱ در آغاز کار [[مرکز اسناد انقلاب اسلامی]] به مسئول آن تاکید کرد در این مرکز از اعضای انجمن حجتیه استفاده نشود. ایشان در سال ۱۳۶۲ ضمن سخنانی به طور غیر مستقیم با اشاره بهاندیشههای منفی و بیتوجهی انجمن در برابر مسائل کشور، از آنان خواست از کجفهمی و دستهبندی دستبردارند و برخلاف موج حرکت نکنند. ایشان در همین سال از تایید ادامه نمایندگی [[ابوالقاسم خزعلی]] در انجمن خودداری کرد و بر این نظر بود که افراد مؤثر انجمن در مناصب حساس و کلیدی حضور نداشته باشند؛ اگر خودشان خواستند منحل شود، وگرنه بر کار آنان نظارت گردد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | ||
به دنبال موضع سخت امامخمینی، انجمن حجتیه اگرچه در اعلامیهای، خود را مصداق سخنان ایشان نشمرد، ولی رسماً تعطیلی فعالیتهای خود را اعلام کرد؛ با این حال، محافل خصوصی خود را حفظ کرد. امامخمینی در جلسهای خصوصی با اشاره به اینکه انجمن خود را تعطیل کرده و نه منحل، آن را بیفایده و بیاثر خواند. | به دنبال موضع سخت امامخمینی، انجمن حجتیه اگرچه در اعلامیهای، خود را مصداق سخنان ایشان نشمرد، ولی رسماً تعطیلی فعالیتهای خود را اعلام کرد؛ با این حال، محافل خصوصی خود را حفظ کرد. امامخمینی در جلسهای خصوصی با اشاره به اینکه انجمن خود را تعطیل کرده و نه منحل، آن را بیفایده و بیاثر خواند. | ||
امامخمینی که بیش از تشکیلات انجمن حجتیه، با تفکر آنان مخالف بود، در سوم | امامخمینی که بیش از تشکیلات انجمن حجتیه، با تفکر آنان مخالف بود، در سوم اسفند ۱۳۶۷ در پیام مبسوط خود به علما و روحانیان سراسر کشور، {{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} عملکرد این جریان را نقد کرد و با بیان اینکه اینان مروّج اسلام امریکایی و دشمن رسولاللَّه هستند، تاکید کرد خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست و طلاب نباید لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی کنند.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه |ارتجاع}} | ||
====نهضت آزادی ایران==== | ====نهضت آزادی ایران==== | ||
نهضت آزادی ایران تشکلی سیاسی با گرایش اسلامی و ملی است که در سال ۱۳۴۰، با انشعاب از جبهه ملی ایران از سوی [[مهدی بازرگان]] و جمعی از همفکران وی تاسیس شد. این تشکل با تاکید بر اسلام و ملیگرایی ایرانی، مقاومت در برابر رژیم پهلوی را با استفاده از مذهب سامان بخشید. بازرگان در جلسه اعلان تاسیس نهضت آزادی، مرام اصلی این گروه را به صورت خلاصه، مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدّقی دانست و افزود این حزب دین را از سیاست جدا نمیداند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} | نهضت آزادی ایران تشکلی سیاسی با گرایش اسلامی و ملی است که در سال ۱۳۴۰، با انشعاب از جبهه ملی ایران از سوی [[مهدی بازرگان]] و جمعی از همفکران وی تاسیس شد. این تشکل با تاکید بر اسلام و ملیگرایی ایرانی، مقاومت در برابر رژیم پهلوی را با استفاده از مذهب سامان بخشید. بازرگان در جلسه اعلان تاسیس نهضت آزادی، مرام اصلی این گروه را به صورت خلاصه، مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدّقی دانست و افزود این حزب دین را از سیاست جدا نمیداند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} | ||
خط ۱٬۶۳۷: | خط ۱٬۶۴۳: | ||
با بازترشدن فضای سیاسی کشور در سالهای ۱۳۵۵ـ ۱۳۵۷ نهضت آزادی از فروردین ۱۳۵۶، فعالیتهای سیاسی خود را به صورت علنیتر و سازمانیافتهتر پیگیری کرد. بازرگان دبیرکل نهضت آزادی در شهریور ۱۳۵۷ در نامهای به امامخمینی، نگرش سیاسی خود را تشریح کرد و در ۲۹ مهر همان سال به پاریس رفت و با ایشان دیدار کرد. امامخمینی در دیدار با بازرگان، با بیان لزوم تشکیل شورای انقلاب، از او نیز مانند برخی افراد خواست فهرست پیشنهادی ارائه کند و تنها به گروه خود یعنی نهضت آزادی بسنده نکند. پس از انتخاب بازرگان به نخستوزیری دولت موقت بدون در نظر گرفتن سوابق حزبی، در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، نهضت آزادی از این انتخاب حمایت کرد و در تشکیل دولت، مشارکت جدی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت |مهدی بازرگان}} | با بازترشدن فضای سیاسی کشور در سالهای ۱۳۵۵ـ ۱۳۵۷ نهضت آزادی از فروردین ۱۳۵۶، فعالیتهای سیاسی خود را به صورت علنیتر و سازمانیافتهتر پیگیری کرد. بازرگان دبیرکل نهضت آزادی در شهریور ۱۳۵۷ در نامهای به امامخمینی، نگرش سیاسی خود را تشریح کرد و در ۲۹ مهر همان سال به پاریس رفت و با ایشان دیدار کرد. امامخمینی در دیدار با بازرگان، با بیان لزوم تشکیل شورای انقلاب، از او نیز مانند برخی افراد خواست فهرست پیشنهادی ارائه کند و تنها به گروه خود یعنی نهضت آزادی بسنده نکند. پس از انتخاب بازرگان به نخستوزیری دولت موقت بدون در نظر گرفتن سوابق حزبی، در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، نهضت آزادی از این انتخاب حمایت کرد و در تشکیل دولت، مشارکت جدی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت |مهدی بازرگان}} | ||
برخی دیدگاههای اعضای نهضت آزادی، اختلافات این گروه با دیدگاههای امامخمینی را آشکار کرد. ازجمله این دیدگاهها مخالفت با عنوان «اسلامی» برای نظام، چگونگی تدوین و تصویب قانون اساسی و نیز مسئله تصویب ولایت فقیه در قانون اساسی بود.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} با بیشترشدن اختلافها و همچنین پس از تصرف سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام، اعضای [[دولت موقت]] در چهارده آبان ۱۳۵۸ استعفا کردند و امامخمینی با وجود تمایل بر ادامه فعالیت دولت موقت و ضمن تاکید بر دیانت، امانت و حسن نیت بازرگان، از خدمات دولت موقت قدردانی و با استعفای آنان موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت}} | برخی دیدگاههای اعضای نهضت آزادی، اختلافات این گروه با دیدگاههای امامخمینی را آشکار کرد. ازجمله این دیدگاهها مخالفت با عنوان «اسلامی» برای نظام، چگونگی تدوین و تصویب قانون اساسی و نیز مسئله تصویب ولایت فقیه در قانون اساسی بود.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} با بیشترشدن اختلافها و همچنین پس از تصرف سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام، اعضای [[دولت موقت]] در چهارده آبان ۱۳۵۸ استعفا کردند و امامخمینی با وجود تمایل بر ادامه فعالیت دولت موقت و ضمن تاکید بر دیانت، امانت و حسن نیت بازرگان، از خدمات دولت موقت قدردانی و با استعفای آنان موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت}} | ||
مواضع اختلافی نهضت آزادی پس از آن نیز ادامه یافت که نمونه بارز آن همراهی با سیدابوالحسن بنیصدر در | مواضع اختلافی نهضت آزادی پس از آن نیز ادامه یافت که نمونه بارز آن همراهی با سیدابوالحسن بنیصدر در [[غائله چهارده اسفند|غائله ۱۴ اسفند]] و همراهی با جبهه ملی در جریان لایحه قصاص بود. امامخمینی به دلیل برائتنجستن نهضت آزادی از جبهه ملی، از آنان انتقاد کرد و دلیلِ آن را نداشتن شمّ سیاسی خواند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} | ||
با ادامه اختلافات، امامخمینی در پاسخ به نامه وزیر کشور، در بهمن ۱۳۶۶، نهضت آزادی را فاقد صلاحیت برای هر امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی شمرد و نیز در نامه ۳ اسفند ۱۳۶۷ به روحانیون سراسر کشور، اعضای نهضت آزادی را کسانی خواند که از آغاز نیز با انقلاب نبودند و سپردن پست دولتی را به آنان در آغاز انقلاب، تصمیمی اشتباه خواند که خود تمایلی به انجام آن نداشته و با صلاحدید دیگران انجام داده است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} با انتشار عمومی نامه امامخمینی در سال ۱۳۶۸ نهضت آزادی تلاش کرد آن را مخدوش نشان دهد که به محکومیت قضایی ابراهیم یزدی رئیس آن انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|دستخط امامخمینی}} | با ادامه اختلافات، امامخمینی در پاسخ به نامه وزیر کشور، در بهمن ۱۳۶۶، نهضت آزادی را فاقد صلاحیت برای هر امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی شمرد و نیز در نامه ۳ اسفند ۱۳۶۷ به روحانیون سراسر کشور، اعضای نهضت آزادی را کسانی خواند که از آغاز نیز با انقلاب نبودند و سپردن پست دولتی را به آنان در آغاز انقلاب، تصمیمی اشتباه خواند که خود تمایلی به انجام آن نداشته و با صلاحدید دیگران انجام داده است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} با انتشار عمومی نامه امامخمینی در سال ۱۳۶۸ نهضت آزادی تلاش کرد آن را مخدوش نشان دهد که به محکومیت قضایی ابراهیم یزدی رئیس آن انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|دستخط امامخمینی}} | ||
====سازمان مجاهدین خلق ایران==== | ====سازمان مجاهدین خلق ایران==== | ||
سازمان مجاهدین خلق ایران، تشکیلاتی سیاسی با اندیشههای التقاطی است{{ببینید|متن=ببینید|التقاط}} که توسط گروهی از جوانان مذهبی در سال ۱۳۴۴ تاسیس شد. بنیانگذاران اولیه سازمان، سه تن از دانشجویانِ عضو بخش دانشجویی نهضت آزادی، به نامهای [[محمد حنیفنژاد]]، [[سعید محسن]] و عبدالرضا (حسین) [[عبدالرضا نیکبین|نیکبین]] بودند. سازمان در آغاز کار، معتقد به نقش مهم اسلام، بهویژه [[مکتب تشیع]] و سنتهای انقلابی و مبارزاتی آن در بسیج تودهها بود. ارتباط نزدیک اعضای سازمان با [[سیدمحمود طالقانی]] و مراکزی چون [[مسجد هدایت]] و [[حسینیه ارشاد]] در تهران که کانونهای مبارزه بودند، بر دامنه جذابیت مذهبی سازمان افزود و موجب همراهی بیشتر روحانیون انقلابی، نیز کمکهای مالی بازاریان و سایر انقلابیون شد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | سازمان مجاهدین خلق ایران، تشکیلاتی سیاسی با اندیشههای التقاطی است{{ببینید|متن=ببینید|التقاط}} که توسط گروهی از جوانان مذهبی در سال ۱۳۴۴ تاسیس شد. بنیانگذاران اولیه سازمان، سه تن از دانشجویانِ عضو بخش دانشجویی نهضت آزادی، به نامهای [[محمد حنیفنژاد]]، [[سعید محسن]] و عبدالرضا (حسین) [[عبدالرضا نیکبین|نیکبین]] بودند. سازمان در آغاز کار، معتقد به نقش مهم اسلام، بهویژه [[مکتب تشیع]] و سنتهای انقلابی و مبارزاتی آن در بسیج تودهها بود. ارتباط نزدیک اعضای سازمان با [[سیدمحمود طالقانی]] و مراکزی چون [[مسجد هدایت]] و [[حسینیه ارشاد]] در تهران که کانونهای مبارزه بودند، بر دامنه جذابیت مذهبی سازمان افزود و موجب همراهی بیشتر روحانیون انقلابی، نیز کمکهای مالی بازاریان و سایر انقلابیون شد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
سازمان مجاهدین خلق مبارزه جدی و مسلحانه علیه رژیم پهلوی را در دستور کار خود قرار داد و فعالیت خود را در دو شاخه داخل و خارج از ایران آغاز کرد. ازجمله فعالیتهای ارگان خارج کشور، دیدار حسین احمدی روحانی با امامخمینی در اواخر سال ۱۳۵۰ و اوایل ۱۳۵۱ بود. امامخمینی با مطالعه جزوههای «راه انبیا، راه بشر» و «امامحسین(ع)»، دیدگاههای خود را بهاختصار نوشت و در اختیار آنان قرار داد. ایشان، نگاه سازمان به [[روز قیامت]] و [[نظریه تکامل]] را نادرست دانست و به نوع برخورد سازمان با روحانیت و نیاوردن نام خدا در آغاز نوشتههای سازمان انتقاد کرد. امامخمینی همچنین در این دیدار، بهصراحت مخالفت خود را با جنگ مسلحانه ابراز کرد و صدور اعلامیه را در آن مقطع به ضرر زندانیان سازمان دانسته، آن را مشروط به شناخت کامل خود از سازمان کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | سازمان مجاهدین خلق مبارزه جدی و مسلحانه علیه رژیم پهلوی را در دستور کار خود قرار داد و فعالیت خود را در دو شاخه داخل و خارج از ایران آغاز کرد. ازجمله فعالیتهای ارگان خارج کشور، دیدار حسین احمدی روحانی با امامخمینی در اواخر سال ۱۳۵۰ و اوایل ۱۳۵۱ بود. امامخمینی با مطالعه جزوههای «راه انبیا، راه بشر» و «امامحسین(ع)»، دیدگاههای خود را بهاختصار نوشت و در اختیار آنان قرار داد. ایشان، نگاه سازمان به [[روز قیامت]] و [[نظریه تکامل]] را نادرست دانست و به نوع برخورد سازمان با [[روحانیت]] و نیاوردن نام خدا در آغاز نوشتههای سازمان انتقاد کرد. امامخمینی همچنین در این دیدار، بهصراحت مخالفت خود را با جنگ مسلحانه ابراز کرد و صدور اعلامیه را در آن مقطع به ضرر زندانیان سازمان دانسته، آن را مشروط به شناخت کامل خود از سازمان کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
پس از اعلام رسمی چرخش ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم در سال ۱۳۵۴، علما و روحانیان با اعلام برائت از سازمان، حمایتهای مادی و معنوی خود را قطع کردند. امامخمینی آشکارشدن ماهیت اصلی سازمان را لطف الهی و موجب پیشگیری از ضربات بیشتر آنها به اسلام دانست و از همه گروهها خواست به صراحت نهضت خود را اسلامی معرفی کنند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | پس از اعلام رسمی چرخش ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم در سال ۱۳۵۴، علما و روحانیان با اعلام برائت از سازمان، حمایتهای مادی و معنوی خود را قطع کردند. امامخمینی آشکارشدن ماهیت اصلی سازمان را لطف الهی و موجب پیشگیری از ضربات بیشتر آنها به اسلام دانست و از همه گروهها خواست به صراحت نهضت خود را اسلامی معرفی کنند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
سازمان مجاهدین خلق که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری [[مسعود رجوی]] در صدد احیای مجدد خود برآمد، در چگونگی همکاری با انقلاب اسلامی، سیاست دوگانهای در پیش گرفت و تلاش کرد از سویی به افزایش توانایی نظامی خود بپردازد و از سوی دیگر در عرصه سیاسی، مشارکت فعال داشته باشد. | سازمان مجاهدین خلق که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری [[مسعود رجوی]] در صدد احیای مجدد خود برآمد، در چگونگی همکاری با انقلاب اسلامی، سیاست دوگانهای در پیش گرفت و تلاش کرد از سویی به افزایش توانایی نظامی خود بپردازد و از سوی دیگر در عرصه سیاسی، مشارکت فعال داشته باشد. | ||
خط ۱٬۶۴۷: | خط ۱٬۶۵۳: | ||
ناکامی سازمان در عرصه سیاسی، موجب آغاز اقدامات مسلحانه در برابر نظام جمهوری اسلامی و درگیری و شورش در خیابانها شد. این رویکرد موجب شد امامخمینی با اشاره به کسانی که در ظاهر، اعلام دوستی میکنند و در باطن، ضربه میزنند، خطر اسلامشناسان بیگانه از اسلام را گوشزد کند و عنوان «منافقین» را برای آنان بهکار ببرد. | ناکامی سازمان در عرصه سیاسی، موجب آغاز اقدامات مسلحانه در برابر نظام جمهوری اسلامی و درگیری و شورش در خیابانها شد. این رویکرد موجب شد امامخمینی با اشاره به کسانی که در ظاهر، اعلام دوستی میکنند و در باطن، ضربه میزنند، خطر اسلامشناسان بیگانه از اسلام را گوشزد کند و عنوان «منافقین» را برای آنان بهکار ببرد. | ||
پس از غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹{{ببینید|متن=ببینید|غائله چهارده اسفند}} و عزل سیدابوالحسن بنیصدر از ریاستجمهوری، سرانجام سازمان مجاهدین خلق در یک اطلاعیه رسمی، مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد. امامخمینی در واکنش به این اقدام، از مردم خواست با وجود اعلام مواضع سازمان، به مقابله با توطئهگران برخیزند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | پس از غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹{{ببینید|متن=ببینید|غائله چهارده اسفند}} و عزل سیدابوالحسن بنیصدر از ریاستجمهوری، سرانجام سازمان مجاهدین خلق در یک اطلاعیه رسمی، مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد. امامخمینی در واکنش به این اقدام، از مردم خواست با وجود اعلام مواضع سازمان، به مقابله با توطئهگران برخیزند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
پس از آن سازمان مجاهدین خلق دست به اقدامات تروریستی گستردهای زد که ازجمله بمبگذاری در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] در [[۷ تیر]] ۱۳۶۰ و شهادت بیش از هفتاد تن از مسئولان کشور و اعضای حزب، مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، رئیس دیوان عالی کشور{{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر}} و [[انفجار ساختمان نخستوزیری]] و شهادت [[محمدعلی رجایی]] رئیسجمهور و [[محمدجواد باهنر]] نخستوزیر در ۸ شهریور{{ببینید|متن=ببینید|هشت شهریور}} همان سال بود. امامخمینی با موضعگیری در برابر این اقدامات، آن را نشانه بیاعتقادی این گروه به اصول اسلامی و بینصیببودن از بینش سیاسی دانست؛ همچنین با تشبیه آنها به گروه خوارج، این اعمال را مخالفت با اساس حکومت اسلامی خواند. | پس از آن سازمان مجاهدین خلق دست به اقدامات تروریستی گستردهای زد که ازجمله بمبگذاری در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] در [[۷ تیر]] ۱۳۶۰ و شهادت بیش از هفتاد تن از مسئولان کشور و اعضای حزب، مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، رئیس دیوان عالی کشور{{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر}} و [[انفجار دفتر نخست وزيري|انفجار ساختمان نخستوزیری]] و شهادت [[محمدعلی رجایی]] رئیسجمهور و [[محمدجواد باهنر]] نخستوزیر در ۸ شهریور{{ببینید|متن=ببینید|هشت شهریور}} همان سال بود. امامخمینی با موضعگیری در برابر این اقدامات، آن را نشانه بیاعتقادی این گروه به اصول اسلامی و بینصیببودن از بینش سیاسی دانست؛ همچنین با تشبیه آنها به گروه خوارج، این اعمال را مخالفت با اساس حکومت اسلامی خواند. | ||
اعضای باقیمانده سازمان در سال ۱۳۶۱ از کشور خارج شدند و بسیاری از آنان در عراق که در حال جنگ با ایران بود، به همکاری با رژیم بعثی پرداختند و از سال ۱۳۶۶ سلسله عملیات نظامی علیه ایران راهانداختند که مهمترین آن پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، در تیر ۱۳۶۷ انجام شد و با عملیات رزمندگان اسلام با نام «مرصاد»، شکست سختی متحمل شد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | اعضای باقیمانده سازمان در سال ۱۳۶۱ از کشور خارج شدند و بسیاری از آنان در عراق که در حال جنگ با ایران بود، به همکاری با رژیم بعثی پرداختند و از سال ۱۳۶۶ سلسله عملیات نظامی علیه ایران راهانداختند که مهمترین آن پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، در تیر ۱۳۶۷ انجام شد و با عملیات رزمندگان اسلام با نام «مرصاد»، شکست سختی متحمل شد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
همزمان با حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق به ایران، برخی نیروها و طرفداران زندانی سازمان در ایران نیز اعلام آمادگی و حتی شورش کردند. امامخمینی در نامهای در مرداد ۱۳۶۷، اعلام کرد همه اعضای سازمان که بر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام هستند و تشخیص موضوع را بر عهده دادستان، قاضی و نماینده اطلاعات هر منطقه گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | همزمان با حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق به ایران، برخی نیروها و طرفداران زندانی سازمان در ایران نیز اعلام آمادگی و حتی شورش کردند. امامخمینی در نامهای در مرداد ۱۳۶۷، اعلام کرد همه اعضای سازمان که بر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام هستند و تشخیص موضوع را بر عهده دادستان، قاضی و نماینده اطلاعات هر منطقه گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
====حزب رستاخیز ملت ایران==== | ====حزب رستاخیز ملت ایران==== | ||
با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حمله به دفاتر احزاب، فعالیت حزبی در ایران به سردی گرایید اما چهار سال بعد، با توصیه امریکا و با هدف کاستن از بحرانهای سیاسی ـ اجتماعی کشور، تاسیس احزاب دولتی در دستور کار رژیم پهلوی قرار گرفت و شخص محمدرضا پهلوی تاسیس دو حزب سیاسی در کشور را اعلام کرد. بر این اساس حزب «مردم»، به عنوان اقلیت و مخالف دولت و حزب «ملّیّون» به عنوان اکثریت تشکیل شدند؛ در سال ۱۳۳۹، حزب ملیون جای خود را به کانون مترقی و حزب ایران نوین داد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حمله به دفاتر احزاب، فعالیت حزبی در ایران به سردی گرایید اما چهار سال بعد، با توصیه امریکا و با هدف کاستن از بحرانهای سیاسی ـ اجتماعی کشور، تاسیس احزاب دولتی در دستور کار رژیم پهلوی قرار گرفت و شخص محمدرضا پهلوی تاسیس دو حزب سیاسی در کشور را اعلام کرد. بر این اساس حزب «مردم»، به عنوان اقلیت و مخالف دولت و حزب «ملّیّون» به عنوان اکثریت تشکیل شدند؛ در سال ۱۳۳۹، حزب ملیون جای خود را به کانون مترقی و حزب ایران نوین داد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
محمدرضا پهلوی در یازدهم اسفند ۱۳۵۳ تشکیل حزب «[[حزب رستاخیز|رستاخیز]]» را به عنون تنها حزب موجود در کشور که همه مجبور به نامنویسی در آن بودند، اعلام کرد. از نظر او هر ایرانی که قانون اساسی، [[نظام شاهنشاهی]] و انقلاب شاه و ملت را قبول داشت، عضو حزب شمرده میشد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | محمدرضا پهلوی در یازدهم اسفند ۱۳۵۳ تشکیل حزب «[[حزب رستاخیز|رستاخیز]]» را به عنون تنها حزب موجود در کشور که همه مجبور به نامنویسی در آن بودند، اعلام کرد. از نظر او هر ایرانی که قانون اساسی، [[نظام سلطنتی|نظام شاهنشاهی]] و انقلاب شاه و ملت را قبول داشت، عضو حزب شمرده میشد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
امامخمینی در پیام ۲۱ اسفند ۱۳۵۳ شرکت در حزب رستاخیز را حرام و مخالفت با آن را از روشنترین موارد نهی از منکر دانست. ایشان تاسیس حزب رستاخیز را نشانه شکست طرح استعماری موسوم به | امامخمینی در پیام ۲۱ اسفند ۱۳۵۳ شرکت در حزب رستاخیز را حرام و مخالفت با آن را از روشنترین موارد نهی از منکر دانست. ایشان تاسیس حزب رستاخیز را نشانه شکست طرح استعماری موسوم به «انقلاب ششم بهمن» ارزیابی کرد و اجبار مردم به عضویت در حزب را مخالف اساس مشروطه، قانون اساسی و موازین بینالمللی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
فرمایشی و ناکارآمد بودن حزب رستاخیز در ایران و مبارزات مردم در سال ۱۳۵۷، مسئولان حزب را وادار به انحلال آن کرد. محمدرضا پهلوی تاسیس حزب رستاخیز را اشتباه دوران سلطنت خویش دانست.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | فرمایشی و ناکارآمد بودن حزب رستاخیز در ایران و مبارزات مردم در سال ۱۳۵۷، مسئولان حزب را وادار به انحلال آن کرد. محمدرضا پهلوی تاسیس حزب رستاخیز را اشتباه دوران سلطنت خویش دانست.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
====جامعه روحانیت مبارز تهران==== | ====جامعه روحانیت مبارز تهران==== | ||
خط ۱٬۶۶۸: | خط ۱٬۶۷۴: | ||
[[حزب جمهوری خلق مسلمان]]، حزب سیاسی مذهبی، با محوریت برخی از هواداران [[سیدکاظم شریعتمداری]]، در ۶/۱۲/۱۳۵۷ کمتر از ده روز پس از تاسیس حزب جمهوری اسلامی و در رقابت با آن شگل گرفت. احمد علیزاده که از اعضای حزب رستاخیز بود، به دبیرکلی حزب خلق مسلمان برگزیده شد و سخنگوی حزب نیز رحمتالله مقدم مراغهای از منتقدان مواضع دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران بود.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | [[حزب جمهوری خلق مسلمان]]، حزب سیاسی مذهبی، با محوریت برخی از هواداران [[سیدکاظم شریعتمداری]]، در ۶/۱۲/۱۳۵۷ کمتر از ده روز پس از تاسیس حزب جمهوری اسلامی و در رقابت با آن شگل گرفت. احمد علیزاده که از اعضای حزب رستاخیز بود، به دبیرکلی حزب خلق مسلمان برگزیده شد و سخنگوی حزب نیز رحمتالله مقدم مراغهای از منتقدان مواضع دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران بود.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | ||
اهداف حزب جمهوری خلق مسلمان در نخستین اعلامیه آن، استقرار دموکراسی اسلامی، از بینبردن نظام تکحزبی و ایجاد زمینه برای پیدایش گروههای سیاسی متعدد اعلام شد و مسئولان حزب اشاره کردند که با حزب جمهوری اسلامی اهداف مشترکی دارند، ولی از روشهای متفاوت حزبی بهره خواهند گرفت و دیدگاههای شریعتمداری را ملاک عمل قرار خواهند داد. | اهداف حزب جمهوری خلق مسلمان در نخستین اعلامیه آن، استقرار دموکراسی اسلامی، از بینبردن نظام تکحزبی و ایجاد زمینه برای پیدایش گروههای سیاسی متعدد اعلام شد و مسئولان حزب اشاره کردند که با حزب جمهوری اسلامی اهداف مشترکی دارند، ولی از روشهای متفاوت حزبی بهره خواهند گرفت و دیدگاههای شریعتمداری را ملاک عمل قرار خواهند داد. | ||
حزب جمهوری خلق مسلمان طی ده ماه فعالیت تشکیلاتی خود در صدد تبیین و گسترش مواضع خود برآمد و به مرور مخالفت خود را با سیاستهای کلی نظام مانند تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و طرح مسئله ولایت فقیه در قانون اساسی، آشکار کرد. این مخالفتها از اعلام علنی و مسالمتآمیز آغاز شد و در آخرین روزهای حیات سیاسی این حزب به صورت قهرآمیز و حتی تلاش برای کنترل پایگاه دوم هوایی شکاری تبریز، خاتمه یافت. همراهی این حزب با جریانهای تجزیهطلب، مانند [[حزب دموکرات کردستان]]، آن را به یک حزب مخالف با تمامیت ارضی کشور بدل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | حزب جمهوری خلق مسلمان طی ده ماه فعالیت تشکیلاتی خود در صدد تبیین و گسترش مواضع خود برآمد و به مرور مخالفت خود را با سیاستهای کلی نظام مانند تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و طرح مسئله ولایت فقیه در قانون اساسی، آشکار کرد. این مخالفتها از اعلام علنی و مسالمتآمیز آغاز شد و در آخرین روزهای حیات سیاسی این حزب به صورت قهرآمیز و حتی تلاش برای کنترل پایگاه دوم هوایی شکاری تبریز، خاتمه یافت. همراهی این حزب با جریانهای تجزیهطلب، مانند [[حزب دموکرات کردستان ایران|حزب دموکرات کردستان]]، آن را به یک حزب مخالف با تمامیت ارضی کشور بدل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | ||
واکنش اولیۀ امامخمینی نسبت به این حزب، اعتراض به معنای کمونیستی نام «جمهوری خلق مسلمان» بود که پس از این اعتراض، به «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان» تغییر یافت. ایشان همچنین معترضان به قانون اساسی و مجلس خبرگان قانون اساسی را منحرف خواند و نیز با ضد دیکتاتوری خواندن ولایت فقیه، تاکید کرد اعضای این حزب به نام اسلام و به نام خلق مسلمان، بر ضد اسلام فعالیت میکنند. | واکنش اولیۀ امامخمینی نسبت به این حزب، اعتراض به معنای کمونیستی نام «جمهوری خلق مسلمان» بود که پس از این اعتراض، به «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان» تغییر یافت. ایشان همچنین معترضان به قانون اساسی و مجلس خبرگان قانون اساسی را منحرف خواند و نیز با ضد دیکتاتوری خواندن ولایت فقیه، تاکید کرد اعضای این حزب به نام اسلام و به نام خلق مسلمان، بر ضد اسلام فعالیت میکنند. | ||
با این حال امامخمینی تلاش کرد این گروه را از آشوبهای خیابانی باز دارد؛ ازجمله در واقعۀ مشکوک کشتهشدن یکی از پاسداران خانه شریعتمداری، بیدرنگ به خانه شریعتمداری رفت و با محکوم کردن این حادثه و دستور برای پیگیری موضوع، همان روز در پیامی خطاب به ملت، بر ضرورت حفظ آرامش و احترام به علما تاکید کرد. با وجود اعلامیه شریعتمداری مبنی بر دخالت عناصر وابسته به [[امپریالیسم]] در ایجاد حوادث نامطلوب، و درخواست از مردم برای پرهیز از هر گونه تظاهرات، گروهی از عوامل حزب در تبریز، به بهانه طرفداری از وی اعلام تظاهرات کردند و ضمن اشغال برخی از مراکز دولتی، رادیو و تلویزیون و فرودگاه تبریز، شهر را به آشوب کشاندند.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | با این حال امامخمینی تلاش کرد این گروه را از آشوبهای خیابانی باز دارد؛ ازجمله در واقعۀ مشکوک کشتهشدن یکی از پاسداران خانه شریعتمداری، بیدرنگ به خانه شریعتمداری رفت و با محکوم کردن این حادثه و دستور برای پیگیری موضوع، همان روز در پیامی خطاب به ملت، بر ضرورت حفظ آرامش و احترام به علما تاکید کرد. با وجود اعلامیه شریعتمداری مبنی بر دخالت عناصر وابسته به [[امپریالیسم]] در ایجاد حوادث نامطلوب، و درخواست از مردم برای پرهیز از هر گونه تظاهرات، گروهی از عوامل حزب در تبریز، به بهانه طرفداری از وی اعلام تظاهرات کردند و ضمن اشغال برخی از مراکز دولتی، رادیو و تلویزیون و فرودگاه تبریز، شهر را به آشوب کشاندند.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | ||
خط ۱٬۶۸۲: | خط ۱٬۶۸۸: | ||
این تشکل، پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاستگاه شکلگیری رسمی «[[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]]» در مرداد ۱۳۵۸ شد و اساسنامه رسمی آن با امضای [[علی مشکینی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[ابراهیم امینی]] و [[احمد آذری قمی]] به عنوان هیئت مؤسس به تصویب رسید. هدف کلی تشکیل جامعه، تمرکز تلاشهای فکری، مادی، معنوی و سیاسی گروهی از استادان و فضلای حوزههای علمیه بر بهتر شناختن و شناساندن دین مبین اسلام و اجرای تعالیم آن در همه جوامع بشری اعلام شد. | این تشکل، پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاستگاه شکلگیری رسمی «[[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]]» در مرداد ۱۳۵۸ شد و اساسنامه رسمی آن با امضای [[علی مشکینی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[ابراهیم امینی]] و [[احمد آذری قمی]] به عنوان هیئت مؤسس به تصویب رسید. هدف کلی تشکیل جامعه، تمرکز تلاشهای فکری، مادی، معنوی و سیاسی گروهی از استادان و فضلای حوزههای علمیه بر بهتر شناختن و شناساندن دین مبین اسلام و اجرای تعالیم آن در همه جوامع بشری اعلام شد. | ||
جامعه مدرسین از آغاز تشکیل، در تمام عرصههای سیاسی و فرهنگی نقش پررنگی داشت و بسیاری از اعضای آن در سِمَتهای قانونگذاری، اجرایی، قضایی و مدیریت حوزههای علمیه، حضور مستقیم داشتهاند. | جامعه مدرسین از آغاز تشکیل، در تمام عرصههای سیاسی و فرهنگی نقش پررنگی داشت و بسیاری از اعضای آن در سِمَتهای قانونگذاری، اجرایی، قضایی و مدیریت حوزههای علمیه، حضور مستقیم داشتهاند. | ||
امامخمینی در کنار همراهی با جامعه مدرسین و تکریم آنان، گاه از آنان گله کرده یا تذکر داده است؛ ازجمله پس از اختلاف با دولت [[میرحسین موسوی]] به ویژه در امور اقتصادی، ایشان در پیامی شفاهی به جامعه مدرسین و تشکلهای همسو با آن، تضعیف دولت را به ضرر اسلام دانست و تغییر آن را غیر ممکن شمرد و خواهان تقویت همکاری با دولت گردید. ایشان همچنین در دیدار با اعضای جامعه مدرسین در ۹ | امامخمینی در کنار همراهی با جامعه مدرسین و تکریم آنان، گاه از آنان گله کرده یا تذکر داده است؛ ازجمله پس از اختلاف با دولت [[میرحسین موسوی]] به ویژه در امور اقتصادی، ایشان در پیامی شفاهی به جامعه مدرسین و تشکلهای همسو با آن، تضعیف دولت را به ضرر اسلام دانست و تغییر آن را غیر ممکن شمرد و خواهان تقویت همکاری با دولت گردید. ایشان همچنین در دیدار با اعضای جامعه مدرسین در ۹ تیر ۱۳۶۴، با تاکید بر حفظ وحدت، اختلافات موجود را موجب شکست دانست. ایشان حفظ بیطرفی این تشکل در مناقشات سیاسی را لازم شمرد و بر ضرورت اشتغال دایم گروهی از اعضای آن به تدریس فقه تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جامعه مدرسین حوزه علمیه قم}} | ||
امامخمینی که انگیزه اعضای جامعه مدرسین در اتخاذ برخی مواضع را دفاع از اسلام و خدمت به محرومان میدانست و متهمکردن جامعه مدرسین به طرفداری از اسلام امریکایی را ناروا میشمرد، درباره اتخاذ مواضعی که آنان را مدافع سرمایهداران نشان میداد، هشدار داد؛ چنانکه اتهام اسلام امریکایی به آنان را ناشی از مارکسیستیدانستن اسلامِ برخی نیروهای انقلاب، از سوی جامعه مدرسین دانست؛ در حالی که هر دو فکر و ایده دو برداشت از اسلام است. | امامخمینی که انگیزه اعضای جامعه مدرسین در اتخاذ برخی مواضع را دفاع از اسلام و خدمت به محرومان میدانست و متهمکردن جامعه مدرسین به طرفداری از اسلام امریکایی را ناروا میشمرد، درباره اتخاذ مواضعی که آنان را مدافع سرمایهداران نشان میداد، هشدار داد؛ چنانکه اتهام اسلام امریکایی به آنان را ناشی از مارکسیستیدانستن اسلامِ برخی نیروهای انقلاب، از سوی جامعه مدرسین دانست؛ در حالی که هر دو فکر و ایده دو برداشت از اسلام است. | ||
امامخمینی اظهار امیدواری کرد اختلاف اصولی میان طلاب انقلابی و جامعه مدرسین نباشد. ایشان جامعه مدرسین را ستون محکم انقلاب در [[حوزههای علمیه]] نامید و شکست جامعه مدرسین و هر جناح از روحانیان انقلابی را موجب حاکمیت غیر روحانیان یا روحانیان وابسته به استکبار بر حوزه برشمرد. ایشان همچنین از جامعه مدرسین خواست، طلاب انقلابی و زجرکشیده را از خود بدانند و با آنان مشورت کنند؛ چنانکه از طلاب هم خواست، مدرسان طرفدار انقلاب را محترم بشمرند.{{ببینید|متن=ببینید|جامعه مدرسین حوزه علمیه قم}} | امامخمینی اظهار امیدواری کرد اختلاف اصولی میان طلاب انقلابی و جامعه مدرسین نباشد. ایشان جامعه مدرسین را ستون محکم انقلاب در [[حوزههای علمیه]] نامید و شکست جامعه مدرسین و هر جناح از روحانیان انقلابی را موجب حاکمیت غیر روحانیان یا روحانیان وابسته به استکبار بر حوزه برشمرد. ایشان همچنین از جامعه مدرسین خواست، طلاب انقلابی و زجرکشیده را از خود بدانند و با آنان مشورت کنند؛ چنانکه از طلاب هم خواست، مدرسان طرفدار انقلاب را محترم بشمرند.{{ببینید|متن=ببینید|جامعه مدرسین حوزه علمیه قم}} | ||
====مجمع روحانیون مبارز تهران==== | ====مجمع روحانیون مبارز تهران==== | ||
اعضای جامعه روحانیت بهرغم اشتراکات فراوان، برخی اختلافنظرها بهویژه درباره سیاستهای دولت [[میرحسین موسوی]] داشتند که گاهی منجر به درگیریهای سیاسی در درون تشکیلات میشد. تشدید اختلاف سلیقه درباره موضوعات مختلف داخلی و خارجی، همچنین نگرانی از غلبه تکصدایی در جامعه که میتوانست طرد و نفی تعداد زیادی از مردم و دلسردشدن آنها از روحانیت را در پی داشته باشد، موجب شد در آستانه سومین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] در سال ۱۳۶۶، گروهی از روحانیان مانند [[مهدی کروبی]]، [[سیدمحمد موسوی خوئینی]]، [[محمدرضا توسلی]] و [[سیدمحمد خاتمی]]، با آگاهی از موافقت امامخمینی، به انشعاب از [[جامعه روحانیت مبارز]] و تاسیس تشکیلات روحانی مستقل به نام «[[مجمع روحانیون مبارز]]» اقدام کنند.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | اعضای جامعه روحانیت بهرغم اشتراکات فراوان، برخی اختلافنظرها بهویژه درباره سیاستهای دولت [[میرحسین موسوی]] داشتند که گاهی منجر به درگیریهای سیاسی در درون تشکیلات میشد. تشدید اختلاف سلیقه درباره موضوعات مختلف داخلی و خارجی، همچنین نگرانی از غلبه تکصدایی در جامعه که میتوانست طرد و نفی تعداد زیادی از مردم و دلسردشدن آنها از روحانیت را در پی داشته باشد، موجب شد در آستانه سومین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] در سال ۱۳۶۶، گروهی از روحانیان مانند [[مهدی کروبی]]، [[سیدمحمد موسوی خوئینی|سیدمحمد موسوی خوئینی]]، [[محمدرضا توسلی]] و [[سیدمحمد خاتمی]]، با آگاهی از موافقت امامخمینی، به انشعاب از [[جامعه روحانیت مبارز]] و تاسیس تشکیلات روحانی مستقل به نام «[[مجمع روحانیون مبارز]]» اقدام کنند.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | ||
نگاهبانی از مبانی و معارف اسلام و نشر آن، زنده نگاهداشتن روحیه | نگاهبانی از مبانی و معارف اسلام و نشر آن، زنده نگاهداشتن روحیه استکبارستیزی، عنایت به اصول استوار جدال احسن در برابر مخالفان، تکیه بر [[اصل ولایت فقیه]]، نشر و تبیین اندیشهها و مواضع امامخمینی، ازجمله اهداف این تشکل اعلام شد. | ||
با توجه به برخی پرسشها که درباره درستی و نادرستی این انشعاب مطرح بود، امامخمینی در ۲۵ | با توجه به برخی پرسشها که درباره درستی و نادرستی این انشعاب مطرح بود، امامخمینی در ۲۵ فروردین ۱۳۶۷ در پاسخ به نامه اعضای مجمع روحانیون مبارز، ضمن موافقت با فعالیت آنان، انشعاب از یک تشکیلات و ایجاد تشکل جدید برای اظهار عقیده مستقل را به معنای اختلاف ندانست و با تعریف اختلاف به جنجال برای پیشبرد دیدگاهها، بر شناخت خود از روحانیون دستاندرکار و نبود اختلاف تاکید کرد و برای اعضای مجمع آرزوی توفیق کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | ||
امامخمینی همچنین در پاسخ به نامه [[محمدعلی انصاری]] که به «منشور برادری» شهرت یافته، با تایید شکلگیری دو جناح بر پایه اصول مورد وفاق، وجود دیدگاههای مختلف، هرچند مخالف در [[حکومت اسلامی]] را مادامی که زیربنایی نباشد، موجب آسیب به نظام و تهدید برای انقلاب ندانست و بر وحدت رویه و عمل تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | امامخمینی همچنین در پاسخ به نامه [[محمدعلی انصاری]] که به «منشور برادری» شهرت یافته، با تایید شکلگیری دو جناح بر پایه اصول مورد وفاق، وجود دیدگاههای مختلف، هرچند مخالف در [[حکومت اسلامی]] را مادامی که زیربنایی نباشد، موجب آسیب به نظام و تهدید برای انقلاب ندانست و بر وحدت رویه و عمل تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | ||
==نهادها و سازمانها== | ==نهادها و سازمانها== | ||
خط ۱٬۶۹۵: | خط ۱٬۷۰۱: | ||
مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی فرهنگی بودن آن است و امامخمینی نسبت به نهادسازی در این حوزه اهتمام ویژه داشته است: | مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی فرهنگی بودن آن است و امامخمینی نسبت به نهادسازی در این حوزه اهتمام ویژه داشته است: | ||
====دفتر تبلیغات اسلامی==== | ====دفتر تبلیغات اسلامی==== | ||
[[دفتر تبلیغات اسلامی]]، نخستین نهاد تبلیغی، آموزشی و پژوهشی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در [[حوزه علمیه قم]] است که در | [[دفتر تبلیغات اسلامی]]، نخستین نهاد تبلیغی، آموزشی و پژوهشی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در [[حوزه علمیه قم]] است که در اردیبهشت ۱۳۵۸ تاسیس شد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه محرم ۱۳۳۹ق/ آذر ۱۳۵۷ گروهی از روحانیان ازجمله [[مرتضی مطهری]]، ستادی با هدف اعزام مبلغ به شهرها و روستاهای کشور تشکیل دادند که نام و عنوان مشخصی نداشت.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر تبلیغات اسلامی}} | ||
پس از پیروزی انقلاب و احساس نیاز جامعه به مرجعی مشخص برای تبلیغات اسلامی، آن تشکلِ بینام و نشان در [[قم]] با سازماندهی و تایید امامخمینی با عنوان «دایره تبلیغات امام» و سپس «دفتر تبلیغات امام» آغاز به کار کرد و در اواخر سال ۱۳۵۸ به «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» تغییر نام داد. جذب و سازماندهی طلاب و نظارت و هدایت تبلیغات اسلامی، تکمیل آموزش دروس مورد نیاز مبلغان و پژوهش در حوزه اندیشههای دینی از مهمترین فعالیتهای دفتر تبلیغات اسلامی بوده است. ـ دفتر تبلیغات اسلامی افزون بر ساماندهی تبلیغات، در آموزش و استفاده از شیوههای نوین تبلیغی بهویژه [[هنر]] | پس از پیروزی انقلاب و احساس نیاز جامعه به مرجعی مشخص برای تبلیغات اسلامی، آن تشکلِ بینام و نشان در [[قم]] با سازماندهی و تایید امامخمینی با عنوان «دایره تبلیغات امام» و سپس «دفتر تبلیغات امام» آغاز به کار کرد و در اواخر سال ۱۳۵۸ به «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» تغییر نام داد. جذب و سازماندهی طلاب و نظارت و هدایت تبلیغات اسلامی، تکمیل آموزش دروس مورد نیاز مبلغان و پژوهش در حوزه اندیشههای دینی از مهمترین فعالیتهای دفتر تبلیغات اسلامی بوده است. ـ دفتر تبلیغات اسلامی افزون بر ساماندهی تبلیغات، در آموزش و استفاده از شیوههای نوین تبلیغی بهویژه [[هنر]] و انتشار مجلات حوزوی و عمومی ازجمله [[مجله حوزه]] و [[مجله پاسدار اسلام|پاسدار اسلام]]، پیشتاز بوده است. امامخمینی نخست در مرداد ۱۳۵۸ تنظیم کارهای دفتر تبلیغات اسلامی را به محمد مؤمن قمی واگذار کرد و پس از آن محمد واعظ عبایی خراسانی را در ۲۵/۲/۱۳۶۴ به سرپرستی دفتر منصوب کرد. | ||
دفتر تبلیغات اسلامی بودجه اولیه و هزینههای ابتدایی خود را از امامخمینی دریافت کرد اما بعدها ایشان پرداخت هزینه این نهاد را به شورای انقلاب واگذاشت. ایشان همچنین پس از مصادره اموال [[دارالتبلیغ اسلامی]] وابسته به [[سیدکاظم شریعتمداری]]، به درخواست دادستان کل انقلاب اسلامی، دارالتبلیغ و مؤسسههای وابسته به آن را به دفتر تبلیغات اسلامی واگذار کرد. عبایی خراسانی در ۳۰/۱۱/۱۳۶۴ در نامهای به امامخمینی، از ایشان درخواست کرد برای هزینههای دفتر بخشی از اموال مصادرهشده [[خاندان پهلوی]]، در اختیار دفتر قرار گیرد و امامخمینی تحویل اموال به قدر ضرورت را اجازه داد. عبایی دوباره در ۳۰/۱۰/۱۳۶۵ با اشاره به هزینههای سنگین دفتر از ایشان درخواست کرد بخشی از هزینهها با هماهنگی نخستوزیر، از اموالِ در اختیار [[بنیاد مستضعفان]] تامین شود که مورد موافقت ایشان قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر تبلیغات اسلامی}} | دفتر تبلیغات اسلامی بودجه اولیه و هزینههای ابتدایی خود را از امامخمینی دریافت کرد اما بعدها ایشان پرداخت هزینه این نهاد را به شورای انقلاب واگذاشت. ایشان همچنین پس از مصادره اموال [[دارالتبلیغ اسلامی]] وابسته به [[سیدکاظم شریعتمداری]]، به درخواست دادستان کل انقلاب اسلامی، دارالتبلیغ و مؤسسههای وابسته به آن را به دفتر تبلیغات اسلامی واگذار کرد. عبایی خراسانی در ۳۰/۱۱/۱۳۶۴ در نامهای به امامخمینی، از ایشان درخواست کرد برای هزینههای دفتر بخشی از اموال مصادرهشده [[خاندان پهلوی]]، در اختیار دفتر قرار گیرد و امامخمینی تحویل اموال به قدر ضرورت را اجازه داد. عبایی دوباره در ۳۰/۱۰/۱۳۶۵ با اشاره به هزینههای سنگین دفتر از ایشان درخواست کرد بخشی از هزینهها با هماهنگی نخستوزیر، از اموالِ در اختیار [[بنیاد مستضعفان]] تامین شود که مورد موافقت ایشان قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر تبلیغات اسلامی}} | ||
====نهضت سوادآموزی==== | ====نهضت سوادآموزی==== | ||
[[نهضت سوادآموزی]]، نهادی برای ریشهکنکردن بیسوادی است که در | [[نهضت سوادآموزی]]، نهادی برای ریشهکنکردن بیسوادی است که در دی ماه ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی شکل گرفت. ایشان که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مبارزه با بیسوادی را وعده داده بود، پس از پیروزی در ۷/۱۰/۱۳۵۸ در پیامی مردم و مسئولان را به نهضت سوادآموزی فراخواند و بیسوادی را در کشوری که مهد علم و ادب است و در سایه دینی که طلب علم را فریضه میداند، مایه خجالت دانست. | ||
امامخمینی همچنین خواستار بسیج عمومی همه اقشار برای سوادآموزی شد و به دولت و مردم توصیه کرد بدون فوت وقت و تشریفاتِ خستهکننده برای مبارزه با بیسوادی قیام کنند و ایران را سراسر مدرسه کنند. شعار نهضت سوادآموزی «ایران را سراسر مدرسه کنیم»، برگرفته از همین سخن امامخمینی است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت | امامخمینی همچنین خواستار بسیج عمومی همه اقشار برای سوادآموزی شد و به دولت و مردم توصیه کرد بدون فوت وقت و تشریفاتِ خستهکننده برای مبارزه با بیسوادی قیام کنند و ایران را سراسر مدرسه کنند. شعار نهضت سوادآموزی «ایران را سراسر مدرسه کنیم»، برگرفته از همین سخن امامخمینی است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت سوادآموزی}} | ||
نهضت سوادآموزی در سه سال نخست، به صورت شورایی از سوی [[آموزش و پرورش]]، [[جهاد سازندگی]]، جامعه روحانیت، [[جهاد دانشگاهی]] و نهضت سوادآموزی در تهران اداره میشد. امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۶۱ [[محسن قرائتی]] را به نمایندگی خود در نهضت سوادآموزی برگزید. در سال ۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی، این سازمان را زیرمجموعه آموزش و پرورش و نظارت بر انطباق فعالیتهای نهضت با موازین اسلام را بر عهده نماینده مقام رهبری قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت | نهضت سوادآموزی در سه سال نخست، به صورت شورایی از سوی [[آموزش و پرورش]]، [[جهاد سازندگی]]، جامعه روحانیت، [[جهاد دانشگاهی]] و نهضت سوادآموزی در تهران اداره میشد. امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۶۱ [[محسن قرائتی]] را به نمایندگی خود در نهضت سوادآموزی برگزید. در سال ۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی، این سازمان را زیرمجموعه آموزش و پرورش و نظارت بر انطباق فعالیتهای نهضت با موازین اسلام را بر عهده نماینده مقام رهبری قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت سوادآموزی}} | ||
====شورای عالی انقلاب فرهنگی==== | ====شورای عالی انقلاب فرهنگی==== | ||
[[شورای عالی انقلاب فرهنگی]]، نهادی برای تحول اساسی و تقویت ابعاد اسلامی دانشگاهها و مراکز آموزشی است که در پی انقلاب فرهنگی در کشور، در | [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]]، نهادی برای تحول اساسی و تقویت ابعاد اسلامی دانشگاهها و مراکز آموزشی است که در پی انقلاب فرهنگی در کشور، در خرداد ۱۳۵۹، نخست با عنوان «ستاد انقلاب فرهنگی» شکل گرفت. از مهمترین عوامل انقلاب فرهنگی، حضور جمعی از استادان ناصالح و فعالیت گروههای سیاسی منحرف در دانشگاه و مدارس بود و مجادلات سیاسی در دانشگاهها به درگیری میانجامید.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}} | ||
امامخمینی با تاکید بر ضرورت [[انقلاب فرهنگی]] و اسلامیشدن دانشگاه، دانشگاه وابسته را مایه هراس دانست و در پی آن، شورای انقلاب اعلام کرد کلیه ستادها و دفترهای گروهها در دانشکدهها و مؤسسات آموزش عالی، ظرف سهروز برچیده شود و از مدیران مراکز دانشگاهی خواست پس از امتحانات، دانشگاهها تعطیل شود. | امامخمینی با تاکید بر ضرورت [[انقلاب فرهنگی]] و اسلامیشدن دانشگاه، دانشگاه وابسته را مایه هراس دانست و در پی آن، شورای انقلاب اعلام کرد کلیه ستادها و دفترهای گروهها در دانشکدهها و مؤسسات آموزش عالی، ظرف سهروز برچیده شود و از مدیران مراکز دانشگاهی خواست پس از امتحانات، دانشگاهها تعطیل شود. | ||
امامخمینی پس از تعطیلی دانشگاهها در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹، ضرورت انقلاب فرهنگی را امری اسلامی و ملی شمرد و دستور تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را صادر کرد. در این فرمان، [[محمدجواد باهنر|باهنر]]، | امامخمینی پس از تعطیلی دانشگاهها در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹، ضرورت انقلاب فرهنگی را امری اسلامی و ملی شمرد و دستور تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را صادر کرد. در این فرمان، [[محمدجواد باهنر|باهنر]]، [[ربانی املشی]]، [[حسن حبیبی|حبیبی]]، [[عبدالکریم سروش]]، [[شمس آلاحمد|آلاحمد]]، ـ [[جلالالدین فارسی|فارسی]] و [[علی شریعتمداری]] مامور شدند با تشکیل ستاد و دعوت از صاحبنظران، استادان و دانشجویان مسلمان و متعهد، به امور دانشگاهها سامان دهند. تعیین خطمشی فرهنگی آینده دانشگاهها با تکیه بر مبانی فرهنگ اسلامی، انتخاب و آمادهسازی استادان شایسته و رسیدگی به انقلاب آموزشی در دیگر مراکز آموزشی، ازجمله دبیرستانها بر عهده این ستاد قرار گرفت. | ||
امامخمینی در | امامخمینی در تیر ۱۳۵۹ از اعضای ستاد خواست همه توان خود را برای بازشدن دانشگاهها به کار گیرند. ایشان همچنین از استادان دانشگاه خواست با ستاد انقلاب فرهنگی همکاری کنند و در دیدار دوباره اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، بر ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه تاکید کرد و در ۴ شهریور۱۳۶۰ رسماً به ستاد رسمیت داد. ایشان در دوم دی ۱۳۶۰ [[محمدرضا مهدوی کنی]] و [[احمد احمدی]] را نیز عضو ستاد کرد. | ||
پس از پدیدآمدن زمینه مساعد برای بازگشایی دانشگاهها، ستاد انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی در ۲۷ | پس از پدیدآمدن زمینه مساعد برای بازگشایی دانشگاهها، ستاد انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی در ۲۷ آذر ۱۳۶۱ بازگشایی دانشگاهها را رسماً اعلام کردند و در ۸ شهریور ۱۳۶۲ رئیسجمهور، [[سیدعلی خامنهای]]، از امامخمینی درخواست کرد نخستوزیر (میرحسین موسوی)، وزیر فرهنگ و آموزش عالی، وزیر ارشاد اسلامی، [[علی شریعتمداری]]، احمد احمدی، عبدالکریم سروش، [[مصطفی معین]] و دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهی، ترکیب جدید ستاد انقلاب فرهنگی باشند و امامخمینی با تشکر از خدمات گذشته ستاد با آن موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}} | ||
با گذشت چهار سال از فعالیتهای ستاد انقلاب فرهنگی، رئیسجمهور وقت، خامنهای، برای بار دوم به امامخمینی پیشنهاد کرد ستاد انقلاب فرهنگی ترمیم و تکمیل شود و ایشان در ۸/۶/۱۳۶۲ از ستاد انقلاب فرهنگی به عنوان «پایگاه اسلامی ملی» نام برد و ابراز امیدواری کرد با ترمیم ستاد، این پایگاه با استقلال و شایستگی به خدمت ادامه دهد. | با گذشت چهار سال از فعالیتهای ستاد انقلاب فرهنگی، رئیسجمهور وقت، خامنهای، برای بار دوم به امامخمینی پیشنهاد کرد ستاد انقلاب فرهنگی ترمیم و تکمیل شود و ایشان در ۸/۶/۱۳۶۲ از ستاد انقلاب فرهنگی به عنوان «پایگاه اسلامی ملی» نام برد و ابراز امیدواری کرد با ترمیم ستاد، این پایگاه با استقلال و شایستگی به خدمت ادامه دهد. | ||
امامخمینی همچنین در حکم ۱۹/۹/۱۳۶۳ ستاد انقلاب فرهنگی را رسماً به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل کرد و افزون بر اعضای سابق ستاد، رؤسای قوای سهگانه (سیدعلی خامنهای، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]])، محمدرضا مهدویکنی، سیدکاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش، سیدرضا داوری استاد دانشگاه، نصرالله پورجوادی استاد دانشگاه و سیدمحمدرضا هاشمی را به عضویت در این شورا منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}} | امامخمینی همچنین در حکم ۱۹/۹/۱۳۶۳ ستاد انقلاب فرهنگی را رسماً به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل کرد و افزون بر اعضای سابق ستاد، رؤسای قوای سهگانه (سیدعلی خامنهای، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]])، محمدرضا مهدویکنی، سیدکاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش، سیدرضا داوری استاد دانشگاه، نصرالله پورجوادی استاد دانشگاه و سیدمحمدرضا هاشمی را به عضویت در این شورا منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}} | ||
خط ۱٬۷۱۹: | خط ۱٬۷۲۵: | ||
سازمان تبلیغات اسلامی در سالهای نخست زیر نظر شورایی از علما اداره میشد. محمدرضا مهدوی کنی، در ۳۰ بهمن ۱۳۶۷ درباره مسائل و مشکلات سازمان به امامخمینی نامه نوشت و [[احمد جنتی]] را برای مسئولیت سازمان پیشنهاد داد. ایشان با فرض موافقت دیگر اعضای شورا، پذیرفت و در ۱۴ فروردین ۱۳۶۸، وی را به ریاست سازمان نصب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان تبلیغات اسلامی}} | سازمان تبلیغات اسلامی در سالهای نخست زیر نظر شورایی از علما اداره میشد. محمدرضا مهدوی کنی، در ۳۰ بهمن ۱۳۶۷ درباره مسائل و مشکلات سازمان به امامخمینی نامه نوشت و [[احمد جنتی]] را برای مسئولیت سازمان پیشنهاد داد. ایشان با فرض موافقت دیگر اعضای شورا، پذیرفت و در ۱۴ فروردین ۱۳۶۸، وی را به ریاست سازمان نصب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان تبلیغات اسلامی}} | ||
====دبیرخانه ائمه جمعه==== | ====دبیرخانه ائمه جمعه==== | ||
دبیرخانه ائمه جمعه نهادی برای رسیدگی به امور [[امامان جمعه منصوب امامخمینی|امامان جمعه]] است. امامخمینی اقامه [[نماز جمعه]] را در [[عصر غیبت]] از [[واجب تخییری|واجبات تخییری]] و از شئون حاکم اسلامی میشمارد.{{ببینید|متن=ببینید|نماز جمعه}} | |||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین نماز جمعه در مرداد ۱۳۵۸، به امامت [[سیدمحمود طالقانی|طالقانی]]{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}} در دانشگاه تهران برگزار شد. پس از آن، بهتدریج امامان جمعه در مراکز استانها و برخی شهرها، با حکم مستقیم امامخمینی برگزیده شدند. با افزایش شمار امامان جمعه در سراسر کشور، تاسیس مرکزی برای ساماندهی و پیگیری مسائل مربوط به آنان ضرورت یافت و بر همین اساس، امامخمینی، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۳، [[سیدمحمد ابطحی]]، [[سیدهاشم رسولی محلاتی]]، محمدرضا توسلی، [[حسن صانعی]]، [[محمد عبایی]]، [[محمدجواد کشمیری]] و [[سیدعلی قاضی عسکر]] را به عضویت دبیرخانه ائمه جمعه برگزید. این دبیرخانه در قم تشکیل شد و به جز مراکز استانها سایر امامان جمعه را برمیگزید. در سال ۱۳۷۱، با تاسیس [[شورای سیاستگذاری ائمه جمعه]]، به جای دبیرخانه، مرکز آن به تهران منتقل شد.{{ببینید|متن=ببینید|امامان جمعه}} | پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین نماز جمعه در مرداد ۱۳۵۸، به امامت [[سیدمحمود طالقانی|طالقانی]]{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}} در دانشگاه تهران برگزار شد. پس از آن، بهتدریج امامان جمعه در مراکز استانها و برخی شهرها، با حکم مستقیم امامخمینی برگزیده شدند. با افزایش شمار امامان جمعه در سراسر کشور، تاسیس مرکزی برای ساماندهی و پیگیری مسائل مربوط به آنان ضرورت یافت و بر همین اساس، امامخمینی، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۳، [[سیدمحمد ابطحی]]، [[سیدهاشم رسولی محلاتی]]، محمدرضا توسلی، [[حسن صانعی]]، [[محمد عبایی]]، [[محمدجواد کشمیری]] و [[سیدعلی قاضی عسکر]] را به عضویت دبیرخانه ائمه جمعه برگزید. این دبیرخانه در قم تشکیل شد و به جز مراکز استانها سایر امامان جمعه را برمیگزید. در سال ۱۳۷۱، با تاسیس [[شورای سیاستگذاری ائمه جمعه]]، به جای دبیرخانه، مرکز آن به تهران منتقل شد.{{ببینید|متن=ببینید|امامان جمعه}} | ||
====مکتب خواهران==== | ====مکتب خواهران==== | ||
[[مکتب خواهران]]، مرکزی حوزوی برای تعلیم و تربیت دینی بانوان است که در ۳۱ مرداد ۱۳۶۳ با فرمان امامخمینی تاسیس شد. ایشان مشکینی، {{ببینید|متن=ببینید|علی مشکینی}} موسوی اردبیلی، {{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی}} جنتی، {{ببینید|متن=ببینید|احمد جنتی}} [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، {{ببینید|متن=ببینید|محمد فاضل لنکرانی}} [[محمدعلی شرعی]]، توسلی{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا توسلی}} و صانعی{{ببینید|متن=ببینید|حسن صانعی}} را به عنوان هیئت مؤسس «مکتب خواهران مرکزی» تعیین کرد تا برای تعیین هیئتمدیره و تنظیم اساسنامه و تعیین نام مکتب و سایر امور مؤسسه، اقدامات مقتضی را انجام دهند.{{ببینید|متن=ببینید|مکتب خواهران}} | [[مکتب خواهران]]، مرکزی حوزوی برای تعلیم و تربیت دینی بانوان است که در ۳۱ مرداد ۱۳۶۳ با فرمان امامخمینی تاسیس شد. ایشان مشکینی، {{ببینید|متن=ببینید|علی مشکینی}} موسوی اردبیلی، {{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی}} جنتی، {{ببینید|متن=ببینید|احمد جنتی}} [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، {{ببینید|متن=ببینید|محمد فاضل لنکرانی}} [[محمدعلی شرعی]]، توسلی{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا توسلی}} و صانعی{{ببینید|متن=ببینید|حسن صانعی}} را به عنوان هیئت مؤسس «مکتب خواهران مرکزی» تعیین کرد تا برای تعیین هیئتمدیره و تنظیم اساسنامه و تعیین نام مکتب و سایر امور مؤسسه، اقدامات مقتضی را انجام دهند.{{ببینید|متن=ببینید|مکتب خواهران}} | ||
پس از حکم امامخمینی، مکتب خواهران با نام [[جامعةالزهراء(س)]] کار خود را آغاز کرد. سپس امامخمینی در پاسخ نظر مشورتی هیئت مؤسس، مقرر داشت تمام مدارس بانوان در قم با برنامهای واحد زیر نظر هیئت مؤسس جامعةالزهراء(س) به کار خود ادامه دهند.{{ببینید|متن=ببینید|مکتب خواهران}} | پس از حکم امامخمینی، مکتب خواهران با نام [[مکتب خواهران|جامعةالزهراء(س)]] کار خود را آغاز کرد. سپس امامخمینی در پاسخ نظر مشورتی هیئت مؤسس، مقرر داشت تمام مدارس بانوان در قم با برنامهای واحد زیر نظر هیئت مؤسس جامعةالزهراء(س) به کار خود ادامه دهند.{{ببینید|متن=ببینید|مکتب خواهران}} | ||
====مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی==== | ====مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی==== | ||
[[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]]، مؤسسهای با هدف تدوین، پژوهش و حفظ و نشر آثار و اندیشههای امامخمینی است که در سال ۱۳۶۷ به دست امامخمینی تاسیس شد. این مسئولیت در سال ۱۳۶۰ بر عهده دفتر فرهنگی وابسته به دفتر امامخمینی، زیر نظر [[سیداحمد خمینی]] و با سرپرستی محمدعلی انصاری بود.{{ببینید|متن=ببینید| | [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]]، مؤسسهای با هدف تدوین، پژوهش و حفظ و نشر آثار و اندیشههای امامخمینی است که در سال ۱۳۶۷ به دست امامخمینی تاسیس شد. این مسئولیت در سال ۱۳۶۰ بر عهده دفتر فرهنگی وابسته به دفتر امامخمینی، زیر نظر [[سیداحمد خمینی]] و با سرپرستی محمدعلی انصاری بود.{{ببینید|متن=ببینید|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی}} | ||
سیداحمد خمینی بر اساس حکم امامخمینی و بر مبنای طرحی مدون که کلیات آن مورد موافقت امامخمینی و رؤسای سه قوه قرار گرفته بود، در سال ۱۳۶۷ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی را تاسیس کرد. امامخمینی در آبان ۱۳۶۷ به درخواست سیداحمد، از مسئولان خواست هر نامه، سند یا پروندهای را که مربوط به ایشان است، در صورت درخواست سیداحمد، در اختیار وی قرار دهند. سیداحمد خمینی پس از رحلت | سیداحمد خمینی بر اساس حکم امامخمینی و بر مبنای طرحی مدون که کلیات آن مورد موافقت امامخمینی و رؤسای سه قوه قرار گرفته بود، در سال ۱۳۶۷ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی را تاسیس کرد. امامخمینی در آبان ۱۳۶۷ به درخواست سیداحمد، از مسئولان خواست هر نامه، سند یا پروندهای را که مربوط به ایشان است، در صورت درخواست سیداحمد، در اختیار وی قرار دهند. سیداحمد خمینی پس از [[ارتحال امامخمینی|رحلت امامخمینی]]، ثبت رسمی، اداره و مسئولیت مؤسسه را به [[محمدعلی انصاری کرمانی|محمدعلی انصاری]] سپرد و او با همکاری برادرش [[حمید انصاری]] مدیریت آن را بر عهده داشته است. | ||
پس از تاسیس مؤسسه، با تصویب قانونِ چگونگی حفظ آثار و یاد امامخمینی در ۱۴/۸/۱۳۶۸ در مجلس شورای | پس از تاسیس مؤسسه، با تصویب قانونِ چگونگی حفظ آثار و یاد امامخمینی در ۱۴/۸/۱۳۶۸ در [[مجلس شورای اسلامی]]، حفظ، نشر، نظارت و تایید آثار امامخمینی، به مؤسسه تنظیم و نشر واگذار شد. مجلس در سال ۱۳۶۹ نیز، هر گونه دخل و تصرف یا ازبینبردن اسناد مربوط به امامخمینی را جرم دانست.{{ببینید|متن=ببینید|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی}} | ||
پس از درگذشت سیداحمد، [[سیدحسن خمینی]]، بنا بر وصیت پدر و تنفیذ رهبر انقلاب، تولیت مؤسسه را به عهده گرفت. وی نیز در ۱۵ تیر ۱۳۷۴ انصاری را به عنوان مسئول مؤسسه ابقا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی}} | پس از درگذشت سیداحمد، [[سیدحسن خمینی]]، بنا بر وصیت پدر و تنفیذ رهبر انقلاب، تولیت مؤسسه را به عهده گرفت. وی نیز در ۱۵ تیر ۱۳۷۴ انصاری را به عنوان مسئول مؤسسه ابقا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی}} | ||
===نهادهای سیاسی=== | ===نهادهای سیاسی=== | ||
خط ۱٬۷۵۹: | خط ۱٬۷۶۵: | ||
* ورود نکردن به مسائلی که موجب وهن شورا میشود، از جمله مهمترین آنها است.{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} | * ورود نکردن به مسائلی که موجب وهن شورا میشود، از جمله مهمترین آنها است.{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} | ||
====مجلس خبرگان رهبری==== | ====مجلس خبرگان رهبری==== | ||
بر اساس قانون اساسی راهکار انتخاب | بر اساس قانون اساسی راهکار انتخاب رهبر در [[جمهوری اسلامی]]، مجلس خبرگان منتخب مردم است که نظارت بر بقای شرایط رهبری و نیز اختیار عزل وی را به عهده دارد. نخستین انتخابات [[مجلس خبرگان رهبری]] در ۱۹ آذر ۱۳۶۱ با حدود هجده میلیون شرکتکننده برگزار شد. امامخمینی، مجلس خبرگان رهبری را پشتوانه کشور و وجود آن را برای حفظ امنیت، استقلال و آزادی کشور لازم میدید.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | ||
از اقدامات دوره نخست مجلس خبرگان رهبری انتخاب حسینعلی منتظری برای رهبری آینده کشور در آبان ۱۳۶۴ بود. امامخمینی با وجود موافقنبودن با این تصمیم، به رای مجلس خبرگان احترام گذاشت؛ ولی در جریان برکناری منتظری، در ۷/۱/۱۳۶۸ در نامهای به او از موافقنبودن اولیه خود با تصمیم مجلس خبرگان خبر داد و با تشکر از او، استعفای وی را پذیرفت.{{ببینید|متن=ببینید|قائممقام رهبری}} از دیگر تصمیمات مهم دوره نخست مجلس خبرگان رهبری، تعیین [[سیدعلی خامنهای]] به رهبری نظام در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ بود.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | از اقدامات دوره نخست مجلس خبرگان رهبری انتخاب حسینعلی منتظری برای رهبری آینده کشور در آبان ۱۳۶۴ بود. امامخمینی با وجود موافقنبودن با این تصمیم، به رای مجلس خبرگان احترام گذاشت؛ ولی در جریان برکناری منتظری، در ۷/۱/۱۳۶۸ در نامهای به او از موافقنبودن اولیه خود با تصمیم مجلس خبرگان خبر داد و با تشکر از او، استعفای وی را پذیرفت.{{ببینید|متن=ببینید|قائممقام رهبری}} از دیگر تصمیمات مهم دوره نخست مجلس خبرگان رهبری، تعیین [[سیدعلی خامنهای]] به رهبری نظام در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ بود.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | ||
====مجمع تشخیص مصلحت نظام==== | ====مجمع تشخیص مصلحت نظام==== | ||
[[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، نهاد داوری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است که در سال ۱۳۶۶ در ساختار نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت و در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ جایگاه و مسئولیت آن تعریف شد. به دنبال اختلافاتی که میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تدوین قانون بر اساس تشخیص | [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، نهاد داوری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است که در سال ۱۳۶۶ در ساختار نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت و در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ جایگاه و مسئولیت آن تعریف شد. به دنبال اختلافاتی که میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تدوین قانون بر اساس تشخیص احکام اولیه شرعی یا [[احکام ثانویه]] به وجود آمد، {{ببینید|متن=ببینید|احکام ثانویه}} و ادامه اختلافات حتی بعد از ملاک قراردادن رای دو سوم نمایندگان از سوی امامخمینی، ایشان در ۱۷/۱۱/۱۳۶۶، مجمع تشخیص مصلحت نظام را با شرکت فقهای شورای نگهبان، سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد موسوی خوئینیها، میرحسین موسوی، محمدرضا توسلی محلاتی و وزیر مربوط در هر موضوع مورد اختلاف تاسیس کرد و از آنان خواست به رای اکثریت، مصلحت نظام اسلامی را مشخص کنند.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}} | ||
فلسفه وجودی مجمع تشخیص مصلحت برطرفکردن اختلاف مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بود، نه قانونگذاری؛ ولی در عمل گاهی مجمع بدون تشریفات لازم به قانونگذاری میپرداخت و به صورت نهادی موازی با مجلس عمل میکرد؛ از اینرو جمعی از نمایندگان مجلس در آذر ۱۳۶۷ در نامهای به امامخمینی، درباره ابهام در چگونگی کار و اختیارات مجمع پرسیدند و ایشان در پاسخ، ضمن تایید اصل دغدغه آنان، موارد تصویبشده را به دلیل شرایط حساس جنگی و اقتضای آن برای بازشدن سریع گرههای کور دانست. ایشان در نامهای در ۸/۱۰/۱۳۶۷ به مجمع تشخیص مصلحت، یادآور شد با توجه به پایان جنگ، هیچ مسئلهای آنچنان فوریتی ندارد که بدون طرح در مجلس و نظارت شورای نگهبان، مستقیم در مجمع طرح شود و آنچه تاکنون در مجمع تصویب شده، تا وجود مصلحت به قوّت خود باقی است.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}} | فلسفه وجودی مجمع تشخیص مصلحت برطرفکردن اختلاف مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بود، نه قانونگذاری؛ ولی در عمل گاهی مجمع بدون تشریفات لازم به قانونگذاری میپرداخت و به صورت نهادی موازی با مجلس عمل میکرد؛ از اینرو جمعی از نمایندگان مجلس در آذر ۱۳۶۷ در نامهای به امامخمینی، درباره ابهام در چگونگی کار و اختیارات مجمع پرسیدند و ایشان در پاسخ، ضمن تایید اصل دغدغه آنان، موارد تصویبشده را به دلیل شرایط حساس جنگی و اقتضای آن برای بازشدن سریع گرههای کور دانست. ایشان در نامهای در ۸/۱۰/۱۳۶۷ به مجمع تشخیص مصلحت، یادآور شد با توجه به پایان جنگ، هیچ مسئلهای آنچنان فوریتی ندارد که بدون طرح در مجلس و نظارت شورای نگهبان، مستقیم در مجمع طرح شود و آنچه تاکنون در مجمع تصویب شده، تا وجود مصلحت به قوّت خود باقی است.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}} | ||
====شورای بازنگری قانون اساسی==== | ====شورای بازنگری قانون اساسی==== | ||
قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ باوجود نکات مثبت و کارآمد، پس از یک دهه اجرا بهتدریج زمینههای ضرورت بازنگری در آن پدیدار شد. امامخمینی پس از نامه درخواست سیدعلی خامنهای رئیسجمهور وقت، تعدادی از نمایندگان مجلس و نیز شورای عالی قضایی برای بازنگری در برخی اصول قانون اساسی، و احساس مساعدبودن زمینه، در چهارم اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامهای به رئیسجمهور بازنگری قانون اساسی را تکلیفی شرعی و ضرورتی ملی خواند و دلایلی مانند ده سال تجربه عینی و عملی در قانونگذاری و باور اکثر دستاندرکاران و کارشناسان نظام به لزوم بازنگری را برای آن برشمرد. | قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ باوجود نکات مثبت و کارآمد، پس از یک دهه اجرا بهتدریج زمینههای ضرورت بازنگری در آن پدیدار شد. امامخمینی پس از نامه درخواست سیدعلی خامنهای رئیسجمهور وقت، تعدادی از نمایندگان مجلس و نیز شورای عالی قضایی برای بازنگری در برخی اصول قانون اساسی، و احساس مساعدبودن زمینه، در چهارم اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامهای به رئیسجمهور بازنگری قانون اساسی را تکلیفی شرعی و ضرورتی ملی خواند و دلایلی مانند ده سال تجربه عینی و عملی در قانونگذاری و باور اکثر دستاندرکاران و کارشناسان نظام به لزوم بازنگری را برای آن برشمرد. | ||
امامخمینی هیئتی متشکل از ۲۵ نفر را مامور بازنگری قانون اساسی کرد و زمان بازنگری را حداکثر دو ماه قرار داد. بیست نفر از اعضای این هیئت، به انتخاب امامخمینی تعیین شدند: سیدعلی خامنهای، علی مشکینی، [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]]، محمد مؤمن قمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[ابراهیم امینی]]، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد موسوی خوئینیها، محمد محمدی گیلانی، ابوالقاسم خزعلی، محمد یزدی، محمد امامی کاشانی، احمد جنتی، محمدرضا مهدوی کنی، [[احمد آذری قمی]]، محمدرضا توسلی محلاتی، حسن حبیبی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و [[عبدالله نوری]]. پنج نفر دیگر به انتخاب مجلس شورای اسلامی واگذار شد که با انتخاب [[حسین هاشمیان]]، [[عباسعلی عمید زنجانی]]، [[اسدالله بیات]]، [[نجفقلی حبیبی]] و [[سیدهادی خامنهای]]، از نمایندگان مجلس، اعضای [[شورای بازنگری قانون اساسی]] تکمیل شد و این هیئت در ۷/۲/۱۳۶۸ آغاز به کار کرد. | امامخمینی هیئتی متشکل از ۲۵ نفر را مامور بازنگری قانون اساسی کرد و زمان بازنگری را حداکثر دو ماه قرار داد. بیست نفر از اعضای این هیئت، به انتخاب امامخمینی تعیین شدند: سیدعلی خامنهای، علی مشکینی، [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]]، محمد مؤمن قمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[ابراهیم امینی]]، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد موسوی خوئینیها، محمد محمدی گیلانی، ابوالقاسم خزعلی، محمد یزدی، محمد امامی کاشانی، احمد جنتی، محمدرضا مهدوی کنی، [[احمد آذری قمی]]، محمدرضا توسلی محلاتی، حسن حبیبی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و [[عبدالله نوری]]. پنج نفر دیگر به انتخاب مجلس شورای اسلامی واگذار شد که با انتخاب [[حسین هاشمیان]]، [[عباسعلی عمید زنجانی]]، [[اسدالله بیات]]، [[نجفقلی حبیبی]] و [[سیدهادی خامنهای]]، از نمایندگان مجلس، اعضای [[شورای بازنگری قانون اساسی]] تکمیل شد و این هیئت در ۷/۲/۱۳۶۸ آغاز به کار کرد. | ||
شورای بازنگری، قانون اساسی جدید را در چهارده فصل و ۱۷۷ اصل تصویب کرد. مهمترین تغییرات، براساس قلمرو تعیینشده از جانب امامخمینی عبارتاند از: تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی، حذف شورای رهبری و شرط مرجعیت برای رهبر و اضافهشدن برخی وظایف و اختیارات رهبری، تثبیت جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در نظام سیاسی کشور، حذف مقام نخستوزیری، تغییر ریاست قوه قضاییه از شکل شورایی به ریاستی، تغییر نام رسانههای گروهی به | شورای بازنگری، قانون اساسی جدید را در چهارده فصل و ۱۷۷ اصل تصویب کرد. مهمترین تغییرات، براساس قلمرو تعیینشده از جانب امامخمینی عبارتاند از: تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی، حذف شورای رهبری و شرط مرجعیت برای رهبر و اضافهشدن برخی وظایف و اختیارات رهبری، تثبیت جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در نظام سیاسی کشور، حذف مقام نخستوزیری، تغییر ریاست قوه قضاییه از شکل شورایی به ریاستی، تغییر نام رسانههای گروهی به «صدا و سیما» و واگذاری حق نصب و عزل ریاست آن به رهبری، اضافه شدن دو اصل با عنوان «شورای عالی امنیت ملی» و «بازنگری در قانون اساسی» به قانون اساسی و اصلاح چندین اصل از اصول مربوط به [[رهبری]]، [[قوه مجریه]]، [[قوه قضاییه]]، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان. قانون اساسی بازنگریشده، در ۶/۵/۱۳۶۸ همزمان با انتخابات پنجمین دوره ریاستجمهوری به آرای عمومی گذاشته شد و با ۳۸/۹۷ درصد رایدهندگان به تایید مردم رسید.{{ببینید|متن=ببینید|شورای بازنگری قانون اساسی}} | ||
===نهادهای قضایی=== | ===نهادهای قضایی=== | ||
نهاد قضایی موجود در [[رژیم پهلوی]]، اگر چه نیاز به بازنگری داشت، اما کلیت ساختار آن قابل قبول بود. با این حال با توجه به لزوم محاکمه عوامل فاسد در رژیم پهلوی و نیز محاکمه برخی روحانیون وابسته یا فاسد و منحرف، تاسیس دادگاههای ویژه در دستور کار امامخمینی قرار گرفت: | نهاد قضایی موجود در [[رژیم پهلوی]]، اگر چه نیاز به بازنگری داشت، اما کلیت ساختار آن قابل قبول بود. با این حال با توجه به لزوم محاکمه عوامل فاسد در رژیم پهلوی و نیز محاکمه برخی روحانیون وابسته یا فاسد و منحرف، تاسیس دادگاههای ویژه در دستور کار امامخمینی قرار گرفت: | ||
خط ۱٬۷۷۳: | خط ۱٬۷۷۹: | ||
[[دادگاههای انقلاب اسلامی]]، نهاد قضایی است که در پنجم اسفند ۱۳۵۷ با حکم امامخمینی به [[صادق خلخالی]] به عنوان ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی شکل گرفت. ایشان همچنین در ماههای نخست پس از پیروزی به صورت موردی افرادی را به ریاست دادگاههای انقلاب استانها و شهرستانها منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | [[دادگاههای انقلاب اسلامی]]، نهاد قضایی است که در پنجم اسفند ۱۳۵۷ با حکم امامخمینی به [[صادق خلخالی]] به عنوان ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی شکل گرفت. ایشان همچنین در ماههای نخست پس از پیروزی به صورت موردی افرادی را به ریاست دادگاههای انقلاب استانها و شهرستانها منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | ||
هدف از تاسیس دادگاههای انقلاب اسلامی، محاکمه عوامل رژیم پهلوی و ضد انقلاب، خارج از مقررات دستوپاگیر دادرسیهای عادی بود. اقدام سریع دادگاههای انقلاب، فرصت سازماندهی و توطئه را از آنان میگرفت و انقلاب را در افکار عمومی داخلی و جهانی تثیبت میکرد. خواست عمومی مردم نیز مجازات سریع جنایتکاران رژیم پهلوی بود.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاههای انقلاب اسلامی}} | هدف از تاسیس دادگاههای انقلاب اسلامی، محاکمه عوامل رژیم پهلوی و ضد انقلاب، خارج از مقررات دستوپاگیر دادرسیهای عادی بود. اقدام سریع دادگاههای انقلاب، فرصت سازماندهی و توطئه را از آنان میگرفت و انقلاب را در افکار عمومی داخلی و جهانی تثیبت میکرد. خواست عمومی مردم نیز مجازات سریع جنایتکاران رژیم پهلوی بود.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاههای انقلاب اسلامی}} | ||
امامخمینی برای حفظ حقوق متهمان و بازداشتن دادگاههای انقلاب از تندرویهای احتمالی، در ۲۳/۲/۱۳۵۸ در نامهای به دادستان کل انقلاب، درباره شرایط [[مجازات | امامخمینی برای حفظ حقوق متهمان و بازداشتن دادگاههای انقلاب از تندرویهای احتمالی، در ۲۳/۲/۱۳۵۸ در نامهای به دادستان کل انقلاب، درباره شرایط [[مجازات]] اعدام تاکید کرد. ایشان همچنین در ۲۵/۴/۱۳۵۸ [[عفو عمومی]] اعلام و همه متهمان رژیم پهلوی به جز متهمان به قتل، غارت، شکنجه و سوء استفاده از [[بیتالمال]] را عفو کرد.{{ببینید|متن=ببینید|عفو عمومی}} | ||
امامخمینی در برابر تبلیغات داخلی و خارجی علیه دادگاههای انقلاب اسلامی، از آن حمایت کرد؛ با این حال در پی گزارشهایی از تخلف و ورود به حوزه خصوصی افراد در برخی از نهادها، ازجمله دادسراهای انقلاب، پیام معروف به «[[فرمان هشتمادهای]]» را در ۲۴/۹/۱۳۶۱ صادر کرد.{{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} ایشان همچنین با تعیین نمایندگانی برای نظارت، تسریع در رسیدگی به وضعیت زندانیان دادگاه انقلاب را خواستار شد و با پیشنهاد اعضای هیئت اجرایی فرمان هشتمادهای، [[سیدجعفر کریمی]] را به ریاست محکمه قضات متخلف منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاههای انقلاب اسلامی}} | امامخمینی در برابر تبلیغات داخلی و خارجی علیه دادگاههای انقلاب اسلامی، از آن حمایت کرد؛ با این حال در پی گزارشهایی از تخلف و ورود به حوزه خصوصی افراد در برخی از نهادها، ازجمله دادسراهای انقلاب، پیام معروف به «[[فرمان هشتمادهای]]» را در ۲۴/۹/۱۳۶۱ صادر کرد.{{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} ایشان همچنین با تعیین نمایندگانی برای نظارت، تسریع در رسیدگی به وضعیت زندانیان دادگاه انقلاب را خواستار شد و با پیشنهاد اعضای هیئت اجرایی فرمان هشتمادهای، [[سیدجعفر کریمی]] را به ریاست محکمه قضات متخلف منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاههای انقلاب اسلامی}} | ||
====دادگاه ویژه روحانیت==== | ====دادگاه ویژه روحانیت==== | ||
دادگاه ویژه روحانیت، برای رسیدگی به اتهامها و تخلفهای روحانیان، از خرداد ۱۳۵۸ به تدریج شکل گرفت. امامخمینی در سوم خرداد ۱۳۵۸ طی حکمی دستور داد هیئتهایی مرکب از سه تن از اهل علم و مورد وثوق و نیز دو نفر از معتمدان محل به اتهام روحانیان یا اهل منبر هر شهر رسیدگی کنند و مجرمان زیر نظر دادگاه انقلاب به مجازات برسند.{{ببینید|متن=ببینید| | دادگاه ویژه روحانیت، برای رسیدگی به اتهامها و تخلفهای روحانیان، از خرداد ۱۳۵۸ به تدریج شکل گرفت. امامخمینی در سوم خرداد ۱۳۵۸ طی حکمی دستور داد هیئتهایی مرکب از سه تن از اهل علم و مورد وثوق و نیز دو نفر از معتمدان محل به اتهام روحانیان یا اهل منبر هر شهر رسیدگی کنند و مجرمان زیر نظر دادگاه انقلاب به مجازات برسند.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاه ویژه روحانیت}} | ||
امامخمینی تشکیل دادگاه ویژه روحانیان را نه امتیازی برای روحانیان، بلکه شدت عمل در برخورد با جرایم روحانیان با هدف مراقبت از اسلام و حراست از جایگاه روحانیان صالح دانست. | امامخمینی تشکیل دادگاه ویژه روحانیان را نه امتیازی برای روحانیان، بلکه شدت عمل در برخورد با جرایم روحانیان با هدف مراقبت از اسلام و حراست از جایگاه روحانیان صالح دانست. | ||
[[دادگاه ویژه روحانیت]]، که در مرحله نخست، بیشتر به تخلفهای روحانیان وابسته به رژیم پهلوی رسیدگی میکرد، به دلیل برخی فشارها، عمدتاً از جانب بیت حسینعلی منتظری، تعطیل شد؛ اما پس از مدتی امامخمینی با توجه به ضرورت صیانت از حوزه بر تشکیل مجدد آن تاکید کرد؛ ولی این بار نیز با شکایت برخی از محکومان به بیوت مراجع تقلید و سرانجام با مخالفت دوباره منتظری و افراد نزدیک به بیت او، این دادگاه به حکم شورای عالی قضایی در سال ۱۳۶۴ منحل شد. با این حال، این دادگاه برای بار سوم در مهر سال ۱۳۶۵ با تاکید امامخمینی و تلاش [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری]]{{ببینید|متن=ببینید|محمد محمدی ریشهری}} و حمایت خامنهای، رئیسجمهور وقت، و بهرغم مخالفت دوباره منتظری، آغاز به کار کرد. | [[دادگاه ویژه روحانیت]]، که در مرحله نخست، بیشتر به تخلفهای روحانیان وابسته به رژیم پهلوی رسیدگی میکرد، به دلیل برخی فشارها، عمدتاً از جانب بیت حسینعلی منتظری، تعطیل شد؛ اما پس از مدتی امامخمینی با توجه به ضرورت صیانت از حوزه بر تشکیل مجدد آن تاکید کرد؛ ولی این بار نیز با شکایت برخی از محکومان به بیوت مراجع تقلید و سرانجام با مخالفت دوباره منتظری و افراد نزدیک به بیت او، این دادگاه به حکم شورای عالی قضایی در سال ۱۳۶۴ منحل شد. با این حال، این دادگاه برای بار سوم در مهر سال ۱۳۶۵ با تاکید امامخمینی و تلاش [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری]]{{ببینید|متن=ببینید|محمد محمدی ریشهری}} و حمایت خامنهای، رئیسجمهور وقت، و بهرغم مخالفت دوباره منتظری، آغاز به کار کرد. | ||
خط ۱٬۷۹۱: | خط ۱٬۷۹۷: | ||
پس از تثبیت انقلاب و ساماندهی نهادهای انتظامی و نظامی، همه نهادهای انتظامی در هم ادغام و سازمانی با عنوان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|کمیتههای انقلاب اسلامی |قوای انتظامی}} | پس از تثبیت انقلاب و ساماندهی نهادهای انتظامی و نظامی، همه نهادهای انتظامی در هم ادغام و سازمانی با عنوان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|کمیتههای انقلاب اسلامی |قوای انتظامی}} | ||
====سپاه پاسداران انقلاب اسلامی==== | ====سپاه پاسداران انقلاب اسلامی==== | ||
[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، نهادی است نظامی که برای پاسداری از انقلاب اسلامی، در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ تاسیس شد. پراکندگی نیروهای نظامی و انتظامی حافظ انقلاب در آغاز پیروزی، امامخمینی و شورای انقلاب را بر آن داشت تا اکبر هاشمی رفسنجانی را مامور کنند تا با هماهنگکردن گروههای نظامی طرفدار نظام، گروه جدیدی با یک شورای فرماندهی تشکیل دهد. امامخمینی در اواخر | [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، نهادی است نظامی که برای پاسداری از انقلاب اسلامی، در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ تاسیس شد. پراکندگی نیروهای نظامی و انتظامی حافظ انقلاب در آغاز پیروزی، امامخمینی و شورای انقلاب را بر آن داشت تا اکبر هاشمی رفسنجانی را مامور کنند تا با هماهنگکردن گروههای نظامی طرفدار نظام، گروه جدیدی با یک شورای فرماندهی تشکیل دهد. امامخمینی در اواخر فروردین ۱۳۵۸ در دیدار با نمایندگان این تشکل، دستور داد نیرویی مسلح و مکتبی، مستقل از [[دولت موقت]]، زیر نظر [[شورای انقلاب]] تاسیس شود و به این ترتیب نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پایهگذاری شد. مدتی بعد، [[عباس دوزدوزانی]] به سفارش امامخمینی فرماندهی سپاه را بر عهده گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | ||
در سوم خرداد ۱۳۵۹ [[سیدابوالحسن بنیصدر]] رئیسجمهور وقت و جانشین فرمانده کل قوا، [[عباس آقازمانی]] معروف به ابوشریف را به فرماندهی سپاه برگزید. امامخمینی در ۲۸ | در سوم خرداد ۱۳۵۹ [[سیدابوالحسن بنیصدر]] رئیسجمهور وقت و جانشین فرمانده کل قوا، [[عباس آقازمانی]] معروف به ابوشریف را به فرماندهی سپاه برگزید. امامخمینی در ۲۸ تیر ۱۳۵۹ [[مرتضی رضایی]] که بنیصدر او را پس از ابوشریف برای فرماندهی سپاه معرفی کرده بود تایید کرد. ایشان همچنین در شهریور۱۳۶۰ [[محسن رضایی]] را به فرماندهی سپاه نصب کرد و وی تا رحلت ایشان این مسئولیت را بر عهده داشت. همچنین از آغاز تاسیس سپاه تا رحلت امامخمینی، به ترتیب [[حسن لاهوتی]]، [[سیدعلی خامنهای]]، [[فضلالله محلاتی]]، {{ببینید|متن=ببینید|فضلالله محلاتی}} [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]]، [[محمدرضا فاکر]] و [[عبدالله نوری]]، نمایندگان ایشان در سپاه بودند. | ||
امامخمینی پاسداری از [[اسلام]] و [[قرآن]]، دفاع از دستاوردهای نهضت اسلامی، پاسداری از [[جمهوری اسلامی]] و مبارزه با توطئههای دشمنان اسلام، پاسداری از استقلال کشور و انتظام امور و مراقبت از شخصیتهای انقلاب در برابر تروریستها را از انتظارات خود از پاسداران انقلاب شمرده است. در نخستین اطلاعیه شورای فرماندهی سپاه نیز وظایف سپاه کمک به اجرای امور انتظامی امنیتی، مبارزه مسلحانه با جریانهای برانداز، همکاری با نیروهای مسلح، کمک به اجرای دستورهای دادگستری، حمایت از نهضتهای آزادیبخش جهان اسلام با نظارت رهبری، استفاده از نیروهای انسانی سپاه برای مقابله با حوادث طبیعی و کمک به طرحهای جمهوری اسلامی عنوان شده است.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | امامخمینی پاسداری از [[اسلام]] و [[قرآن]]، دفاع از دستاوردهای نهضت اسلامی، پاسداری از [[جمهوری اسلامی]] و مبارزه با توطئههای دشمنان اسلام، پاسداری از استقلال کشور و انتظام امور و مراقبت از شخصیتهای انقلاب در برابر تروریستها را از انتظارات خود از پاسداران انقلاب شمرده است. در نخستین اطلاعیه شورای فرماندهی سپاه نیز وظایف سپاه کمک به اجرای امور انتظامی امنیتی، مبارزه مسلحانه با جریانهای برانداز، همکاری با نیروهای مسلح، کمک به اجرای دستورهای دادگستری، حمایت از نهضتهای آزادیبخش جهان اسلام با نظارت رهبری، استفاده از نیروهای انسانی سپاه برای مقابله با حوادث طبیعی و کمک به طرحهای جمهوری اسلامی عنوان شده است.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | ||
امامخمینی در کنار حمایت از سایر نیروهای مسلح، بهویژه ارتش و جلوگیری از انحلال آن که خواسته برخی گروههای چپ در اوایل پیروزی بود، {{ببینید|متن=ببینید|قوای مسلح}} از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برابر مخالفت و حملات برخی گروههای سیاسی، حمایت میکرد و سپاه را از نهادهای بنیادین و جوشیده از متن ملت و مدافع ارزشهای الهی نظام اسلامی خوانده و تضعیف آن را خیانت به کشور میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | امامخمینی در کنار حمایت از سایر نیروهای مسلح، بهویژه ارتش و جلوگیری از انحلال آن که خواسته برخی گروههای چپ در اوایل پیروزی بود، {{ببینید|متن=ببینید|قوای مسلح}} از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برابر مخالفت و حملات برخی گروههای سیاسی، حمایت میکرد و سپاه را از نهادهای بنیادین و جوشیده از متن ملت و مدافع ارزشهای الهی نظام اسلامی خوانده و تضعیف آن را خیانت به کشور میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | ||
خط ۱٬۷۹۸: | خط ۱٬۸۰۴: | ||
امامخمینی همچنین پاسداران را از تندروی پرهیز میداد و اصرار داشت از این نهاد انقلابی حراست و از نفوذ افراد منحرف در آن جلوگیری شود. ایشان برای سلامت قوای نظامی کشور، بارها تاکید کرد نیروهای نظامی بهویژه سپاه پاسداران در احزاب سیاسی وارد نشوند و در امور و مناقشات سیاسی دخالت نکنند. ایشان مسئولان کشوری و لشکری و مردم را موظف میدانست بر جلوگیری از ورود نیروهای نظامی به بازیهای سیاسی اهتمام داشته باشند.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی |پاسدار}} | امامخمینی همچنین پاسداران را از تندروی پرهیز میداد و اصرار داشت از این نهاد انقلابی حراست و از نفوذ افراد منحرف در آن جلوگیری شود. ایشان برای سلامت قوای نظامی کشور، بارها تاکید کرد نیروهای نظامی بهویژه سپاه پاسداران در احزاب سیاسی وارد نشوند و در امور و مناقشات سیاسی دخالت نکنند. ایشان مسئولان کشوری و لشکری و مردم را موظف میدانست بر جلوگیری از ورود نیروهای نظامی به بازیهای سیاسی اهتمام داشته باشند.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی |پاسدار}} | ||
====بسیج مستضعفین==== | ====بسیج مستضعفین==== | ||
[[بسیج مستضعفین]] نهادی مردمی برای دفاع از اسلام، نظام اسلامی و مستضعفان جهان است که در پنجم | [[بسیج مستضعفین]] نهادی مردمی برای دفاع از اسلام، نظام اسلامی و مستضعفان جهان است که در پنجم آذر ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی تاسیس شد. از نگاه امامخمینی اگر چه نقش ارتش و سپاه پاسداران در مقابله با توطئهها ارزشمند بود، اما این دو نهاد بدون حمایت مردمی فاقد کارایی لازم بودند، از اینرو دستور تشکیل ارتش بیستمیلیونی را صادر و تاکید کرد کشوری که بیستمیلیون جوان دارد باید بیست میلیون بسیجی داشته باشد.{{ببینید|متن=ببینید|بسیج مستضعفان}} | ||
پس از فرمان امامخمینی، واحد [[بسیج]] در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد و برنامهای را برای آموزش نظامی همگانی با عنوان «آموزش نظامی پاسدار ذخیره» اعلام کرد. شورای انقلاب در ۲۸/۲/۱۳۵۹ برای پیشگیری و مقابله با هر گونه تهدید نظامی و سوانح طبیعی، سازمانی را به نام سازمان بسیج ملی زیر نظر فرمانده کل قوا و وابسته به وزارت کشور تصویب کرد. دو ماه بعد در ۱۹/۴/۱۳۵۹ لایحه قانونی دیگری به تصویب شورای انقلاب رسید. به موجب این قانون، تشکیلات آن باید با همکاری ریاست جمهوری، وزارت کشور، وزارت دفاع ملی، ستاد مشترک ارتش و سپاه پاسداران به تصویب هیئت وزیران برسد. سازمان بسیج ملی در ۱۰/۶/۱۳۵۹ به بسیج مستضعفین تغییر نام داد. رئیس این نهاد را رهبر یا شورای رهبری منصوب و خطمشی کلی آن را [[شورای عالی دفاع]] تعیین میکرد. این سازمان ضمن آموزش و سازماندهی داوطلبان، آنان را برای مقابله با هر گونه تهدید و تجاوز داخلی و خارجی آماده میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|بسیج مستضعفان}} | پس از فرمان امامخمینی، واحد [[بسیج]] در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد و برنامهای را برای آموزش نظامی همگانی با عنوان «آموزش نظامی پاسدار ذخیره» اعلام کرد. شورای انقلاب در ۲۸/۲/۱۳۵۹ برای پیشگیری و مقابله با هر گونه تهدید نظامی و سوانح طبیعی، سازمانی را به نام سازمان بسیج ملی زیر نظر فرمانده کل قوا و وابسته به وزارت کشور تصویب کرد. دو ماه بعد در ۱۹/۴/۱۳۵۹ لایحه قانونی دیگری به تصویب شورای انقلاب رسید. به موجب این قانون، تشکیلات آن باید با همکاری ریاست جمهوری، وزارت کشور، وزارت دفاع ملی، ستاد مشترک ارتش و سپاه پاسداران به تصویب هیئت وزیران برسد. سازمان بسیج ملی در ۱۰/۶/۱۳۵۹ به بسیج مستضعفین تغییر نام داد. رئیس این نهاد را رهبر یا شورای رهبری منصوب و خطمشی کلی آن را [[شورای عالی دفاع]] تعیین میکرد. این سازمان ضمن آموزش و سازماندهی داوطلبان، آنان را برای مقابله با هر گونه تهدید و تجاوز داخلی و خارجی آماده میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|بسیج مستضعفان}} | ||
با آغاز جنگ تحمیلی عواملی چند ازجمله سوء استفاده بنیصدر، رئیسجمهور وقت از بسیج به عنوان اهرم قدرت علیه نیروهای انقلابی و نیز برای جلوگیری از ایجاد ارگانهای موازی و شرایط جنگی کشور، [[مجلس شورای اسلامی]] در ۲۸/۱۰/۱۳۵۹ سازمان بسیج ملی (مستضعفین) را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادغام کرد. | با آغاز جنگ تحمیلی عواملی چند ازجمله سوء استفاده بنیصدر، رئیسجمهور وقت از بسیج به عنوان اهرم قدرت علیه نیروهای انقلابی و نیز برای جلوگیری از ایجاد ارگانهای موازی و شرایط جنگی کشور، [[مجلس شورای اسلامی]] در ۲۸/۱۰/۱۳۵۹ سازمان بسیج ملی (مستضعفین) را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادغام کرد. | ||
خط ۱٬۸۰۴: | خط ۱٬۸۱۰: | ||
[[سازمان پیشمرگان مسلمان کرد|سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد]] نیز تشکیلاتی سازمانیافته از مردم بومی کُرد و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای سازماندهی نیروهای کرد در برابر برخی اشرار و گروههای وابسته در [[کردستان]] ایران تشکیل شد و میتوان آن را نمودی از بسیج مستضعفان شمرد که در جنگ تحمیلی و مقابله با شورشیان و اشرار در غرب کشور در آن مقطع نقش ارزندهای ایفا کرد. امامخمینی نیز با سپاسگزاری از فداکاری جوانهای پیشمرگ، علاقه خود را به آنان، علاقه مسلمان با مسلمان و پدر با فرزند نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان پیشمرگان مسلمان کرد}} | [[سازمان پیشمرگان مسلمان کرد|سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد]] نیز تشکیلاتی سازمانیافته از مردم بومی کُرد و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای سازماندهی نیروهای کرد در برابر برخی اشرار و گروههای وابسته در [[کردستان]] ایران تشکیل شد و میتوان آن را نمودی از بسیج مستضعفان شمرد که در جنگ تحمیلی و مقابله با شورشیان و اشرار در غرب کشور در آن مقطع نقش ارزندهای ایفا کرد. امامخمینی نیز با سپاسگزاری از فداکاری جوانهای پیشمرگ، علاقه خود را به آنان، علاقه مسلمان با مسلمان و پدر با فرزند نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان پیشمرگان مسلمان کرد}} | ||
====شورای عالی دفاع ملی==== | ====شورای عالی دفاع ملی==== | ||
[[شورای عالی دفاع ملی]]، بالاترین نهاد ساماندهی [[نیروهای مسلح]] و مردمی در دهه نخست [[جمهوری اسلامی ایران]] است که از | [[شورای عالی دفاع ملی]]، بالاترین نهاد ساماندهی [[نیروهای مسلح]] و مردمی در دهه نخست [[جمهوری اسلامی ایران]] است که از مهر ۱۳۵۹ شکل گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با توجه به ضرورت بازسازی ارتش و ساماندهی نیروهای مسلح، وزارت دفاع ملی در دولت موقت پیشنهاد داد نهادی به نام شورای عالی دفاع ملی و امنیت با اعضایی مشخص تشکیل شود. برابر با اساسنامه مصوب، اعضای شورای عالی دفاع مرکب از نخستوزیر، وزیر دفاع، یکی از معاونان نخستوزیر، رئیس ستاد ارتش ملی و سه نفر از افسران عالیرتبه ارتش به پیشنهاد وزیر دفاع ملی بودند. ریاست این شورا را نیز نخستوزیر بر عهده داشت. | ||
پس از تصویب [[قانون اساسی]] در سال ۱۳۵۸، فرماندهی کل نیروهای مسلح و تشکیل شورای دفاع ملی بر عهده [[رهبری]] قرار گرفت و اعضای شورای عالی دفاع در قانون اساسی به گونهای مشخص شد که ترکیبی سیاسی ـ نظامی داشته باشد و بتواند به مسائل در ابعاد مختلف توجه کند تا در بخشی از کشور تصمیمی خلاف بخش دیگر گرفته نشود. برابر اصل یکصدودهم قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، اعضای شورای عالی دفاع ملی عبارت بودند از: | پس از تصویب [[قانون اساسی]] در سال ۱۳۵۸، فرماندهی کل نیروهای مسلح و تشکیل شورای دفاع ملی بر عهده [[رهبری]] قرار گرفت و اعضای شورای عالی دفاع در قانون اساسی به گونهای مشخص شد که ترکیبی سیاسی ـ نظامی داشته باشد و بتواند به مسائل در ابعاد مختلف توجه کند تا در بخشی از کشور تصمیمی خلاف بخش دیگر گرفته نشود. برابر اصل یکصدودهم قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، اعضای شورای عالی دفاع ملی عبارت بودند از: | ||
* رئیسجمهور؛ | * رئیسجمهور؛ | ||
خط ۱٬۸۱۳: | خط ۱٬۸۱۹: | ||
* دو مشاور به تعیین رهبر. طبق این اصل شورای عالی دفاع در ترکیب جدید، هدایت غیر مستقیم سیاسی و نظامی و مکتبی نیروهای مسلح را بر عهده گرفت؛ چنانکه تشخیص و تعیین فرماندهان عالی نیروهای سهگانه [[ارتش جمهوری اسلامی ایران]]، اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای مردمی از سوی مقام رهبری، به پیشنهاد شورای عالی دفاع واگذار شد. | * دو مشاور به تعیین رهبر. طبق این اصل شورای عالی دفاع در ترکیب جدید، هدایت غیر مستقیم سیاسی و نظامی و مکتبی نیروهای مسلح را بر عهده گرفت؛ چنانکه تشخیص و تعیین فرماندهان عالی نیروهای سهگانه [[ارتش جمهوری اسلامی ایران]]، اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای مردمی از سوی مقام رهبری، به پیشنهاد شورای عالی دفاع واگذار شد. | ||
با آغاز جنگ و لزوم فرماندهی واحد در جبهه و جنگ و تبلیغات، امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ با تبیین وظایف و اختیارات شورای عالی دفاع، افزون بر وظایفی که در قانون اساسی آمده بود، همه امور مربوط به جنگ و هماهنگی تمام نیروهای مسلح را نیز به این شورا واگذار کرد. در این فرمان یک نماینده از جانب مجلس شورای اسلامی به شورای عالی دفاع افزوده شد و مقرر شد در غیاب مشاوران امامخمینی در شورا که به دلیل شرایط بیشتر در جبهه بودند، دو نماینده مجلس که یکی از آنان رئیس مجلس بود، در شورا شرکت کنند. | با آغاز جنگ و لزوم فرماندهی واحد در جبهه و جنگ و تبلیغات، امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ با تبیین وظایف و اختیارات شورای عالی دفاع، افزون بر وظایفی که در قانون اساسی آمده بود، همه امور مربوط به جنگ و هماهنگی تمام نیروهای مسلح را نیز به این شورا واگذار کرد. در این فرمان یک نماینده از جانب مجلس شورای اسلامی به شورای عالی دفاع افزوده شد و مقرر شد در غیاب مشاوران امامخمینی در شورا که به دلیل شرایط بیشتر در جبهه بودند، دو نماینده مجلس که یکی از آنان رئیس مجلس بود، در شورا شرکت کنند. | ||
امامخمینی بر اساس | امامخمینی بر اساس اصل یکصدودهم قانون اساسی در طول دوره فعالیت شورای عالی دفاع سیدعلی خامنهای، [[مصطفی چمران]]، [[سیدموسی نامجو]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[قاسمعلی ظهیرنژاد]]، [[صیاد شیرازی]] و [[محسن رفیقدوست]] را به سمت نماینده خود و یا عضویت در این شورا برگزید. بر اساس آییننامه داخلی شورای عالی دفاع، ریاست شورا همواره بر عهده رؤسای جمهور وقت بوده است. این شورا در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ حذف و در اصل ۱۷۶ نهاد جدیدی با عنوان شورای عالی امنیت ملی با ترکیب متفاوت و وظایف گستردهتری به قانون اساسی افزوده شد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی دفاع ملی}} | ||
===نهادهای خدماتی=== | ===نهادهای خدماتی=== | ||
یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی که بارها مورد تاکید امامخمینی قرار گرفته است، رفع محرومیت تحمیلی بر مردم ایران از سوی رژیم پهلوی و تامین سطح معقولی از رفاه اجتماعی برای اقشار محروم و روستاییان و نیز رسیدگی به وضع ایثارگران و خانوادههای آنان بوده است: | یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی که بارها مورد تاکید امامخمینی قرار گرفته است، رفع محرومیت تحمیلی بر مردم ایران از سوی رژیم پهلوی و تامین سطح معقولی از رفاه اجتماعی برای اقشار محروم و روستاییان و نیز رسیدگی به وضع ایثارگران و خانوادههای آنان بوده است: | ||
خط ۱٬۸۲۲: | خط ۱٬۸۲۸: | ||
امامخمینی وظیفه خطیر بنیاد مستضعفان در رسیدگی به محرومان و حجم بسیار امکانات و دارایی آن را دلیل مراقبت جدی مسئولان نهاد از ـ عملکرد آن میدانست. ایشان با سفارش به رعایت مقررات، مصادره اموال از سوی افراد غیر مسئول را رد کرد و یادآور شد همه مصادرهها باید مطابق موازین شرعی و با حکم دادستان یا قضات دادگاهها باشد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان |مصادره اموال}} ایشان تاکید داشت این بنیاد باید از کار خود گزارش دهد و صورت اموال منقول و غیر منقول مقامات [[رژیم پهلوی]] را که در اختیار دارد و راه مصرف آن در بنیاد را به روشنی برای مردم بیان کند تا مردم در جریان فعالیتهای این نهاد انقلابی قرار گیرند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان}} | امامخمینی وظیفه خطیر بنیاد مستضعفان در رسیدگی به محرومان و حجم بسیار امکانات و دارایی آن را دلیل مراقبت جدی مسئولان نهاد از ـ عملکرد آن میدانست. ایشان با سفارش به رعایت مقررات، مصادره اموال از سوی افراد غیر مسئول را رد کرد و یادآور شد همه مصادرهها باید مطابق موازین شرعی و با حکم دادستان یا قضات دادگاهها باشد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان |مصادره اموال}} ایشان تاکید داشت این بنیاد باید از کار خود گزارش دهد و صورت اموال منقول و غیر منقول مقامات [[رژیم پهلوی]] را که در اختیار دارد و راه مصرف آن در بنیاد را به روشنی برای مردم بیان کند تا مردم در جریان فعالیتهای این نهاد انقلابی قرار گیرند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان}} | ||
====کمیته امداد امامخمینی==== | ====کمیته امداد امامخمینی==== | ||
[[کمیته امداد امامخمینی]] نهادی است برای کمک به محرومان جامعه که کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۱۹ | [[کمیته امداد امامخمینی]] نهادی است برای کمک به محرومان جامعه که کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۱۹ اسفند ۱۳۵۷ به فرمان امامخمینی تاسیس شد. ایشان در فرمان خود [[مهدی کروبی]] را مامور کرد به همراه [[حبیبالله عسکراولادی]] و [[حبیبالله شفیق]] در [[تهران]] و شهرستانها، کمیتههای امداد تشکیل دهد و برای واریز وجوه تعیینشده حسابی با همین نام باز کند.{{ببینید|متن=ببینید|کمیته امداد امامخمینی}} | ||
کمیته امداد امامخمینی، طبق اساسنامه، بر اساس مبانی فقهی و ارزشی اسلام و برای امداد درماندگان و خودکفایی محرومان تاسیس شده است؛ به همین منظور شناسایی انواع محرومیت، نارسایی مادی و معنوی، کمک به محرومان از طریق اعطای کمکهای بلاعوض، وام و ایجاد کار مناسب و کمکهای آموزشی و درمانی و مالی، ازجمله وظایف این نهاد است. | کمیته امداد امامخمینی، طبق اساسنامه، بر اساس مبانی فقهی و ارزشی اسلام و برای امداد درماندگان و خودکفایی محرومان تاسیس شده است؛ به همین منظور شناسایی انواع محرومیت، نارسایی مادی و معنوی، کمک به محرومان از طریق اعطای کمکهای بلاعوض، وام و ایجاد کار مناسب و کمکهای آموزشی و درمانی و مالی، ازجمله وظایف این نهاد است. | ||
امامخمینی کار کمیته امداد را کاری بسیار شریف و خداپسند میدانست و با حمایت و قدردانی از مسئولان و کارکنان آن، پیدایش این نهاد را از نوآوریهای انقلاب و از برکات اسلام شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|کمیته امداد امامخمینی}} | امامخمینی کار کمیته امداد را کاری بسیار شریف و خداپسند میدانست و با حمایت و قدردانی از مسئولان و کارکنان آن، پیدایش این نهاد را از نوآوریهای انقلاب و از برکات اسلام شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|کمیته امداد امامخمینی}} | ||
====بنیاد مسکن انقلاب اسلامی==== | ====بنیاد مسکن انقلاب اسلامی==== | ||
[[بنیاد مسکن انقلاب اسلامی]] نهادی برای ساماندهی مسکن محرومان است که به دستور امامخمینی در۲۱ فروردین ۱۳۵۸ تنها دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تاسیس شد. ایشان این بنیاد را متولی کمک به ساختوساز مسکن و سرپناه ارزانقیمت برای محرومان قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} | [[بنیاد مسکن انقلاب اسلامی]] نهادی برای ساماندهی مسکن محرومان است که به دستور امامخمینی در۲۱ فروردین ۱۳۵۸ تنها دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تاسیس شد. ایشان این بنیاد را متولی کمک به ساختوساز مسکن و سرپناه ارزانقیمت برای محرومان قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} | ||
امامخمینی همزمان با تاسیس بنیاد مسکن، حسابی با عنوان حساب ۱۰۰ که بعدها به | امامخمینی همزمان با تاسیس بنیاد مسکن، حسابی با عنوان حساب ۱۰۰ که بعدها به «حساب ۱۰۰ امام» معروف شد، در بانک ملی افتتاح کرد و با واریز مبلغ ده میلیون تومان به آن، از افراد نیکوکار و توانمند خواست کمکهای خود را برای خانهدارشدن افراد ناتوان به این حساب واریز کنند. ایشان مشکل مسکن را از مصیبتبارترین دشواریهای زندگی مردم و میراث شوم رژیم گذشته دانست و بر ضرورت رفع این مشکل تاکید کرد. ایشان بعدها به نمایندگان خود اجازه داد از اموال مجهولالمالک و بیصاحب و بیوارث نیز برای ساخت مسکن محرومان استفاده کنند. | ||
امامخمینی در فرمان تاسیس بنیاد مسکن، دولت را مامور کرد با همکاری گروهی مرکب از سه نفر کارشناس شهرسازی و خانهسازی، یک نفر روحانی و یک نماینده دولت، خانههای ارزانقیمت بنا کنند، در مناطق مرغوب و قابل سکونت، زمین رایگان در اختیار سازندگان مسکن قرار دهند، دولت آب و برق و راه، وسایل رفت و آمد، مدرسه، درمانگاه و دیگر نیازمندیهای عمومی را فراهم کند و افراد نیکوکار بهاندازه توان از لحاظ مصالح ساختمانی، زمین و نیروی کار در اجرای این طرح مشارکت کنند. بنیاد مستضعفان نیز در یاری این طرح، از اموال مصادرهشده خاندان پهلوی استفاده کند. | امامخمینی در فرمان تاسیس بنیاد مسکن، دولت را مامور کرد با همکاری گروهی مرکب از سه نفر کارشناس شهرسازی و خانهسازی، یک نفر روحانی و یک نماینده دولت، خانههای ارزانقیمت بنا کنند، در مناطق مرغوب و قابل سکونت، زمین رایگان در اختیار سازندگان مسکن قرار دهند، دولت آب و برق و راه، وسایل رفت و آمد، مدرسه، درمانگاه و دیگر نیازمندیهای عمومی را فراهم کند و افراد نیکوکار بهاندازه توان از لحاظ مصالح ساختمانی، زمین و نیروی کار در اجرای این طرح مشارکت کنند. بنیاد مستضعفان نیز در یاری این طرح، از اموال مصادرهشده خاندان پهلوی استفاده کند. | ||
امامخمینی در ۷ شهریور ۱۳۶۰ [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] را به نمایندگی خود در بنیاد مسکن و حساب ۱۰۰ گماشت. ایشان همچنین یک سال پس از تاسیس بنیاد، در پیام نوروزی خود از مسئولان بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفان خواست گزارش کار و نیز دلیل کند بودن روند کار را به مردم توضیح دهند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} | امامخمینی در ۷ شهریور ۱۳۶۰ [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] را به نمایندگی خود در بنیاد مسکن و حساب ۱۰۰ گماشت. ایشان همچنین یک سال پس از تاسیس بنیاد، در پیام نوروزی خود از مسئولان بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفان خواست گزارش کار و نیز دلیل کند بودن روند کار را به مردم توضیح دهند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} | ||
خط ۱٬۸۳۳: | خط ۱٬۸۳۹: | ||
[[جهاد سازندگی]]، نهادی انقلابی با هدف محرومیتزدایی از روستاهای ایران است که در پی دستور امامخمینی در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ تاسیس شد. ایشان در این فرمان از همه قشرهای مردم، از زن و مرد و از دولت و روحانیان خواست در این کار مشارکت کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | [[جهاد سازندگی]]، نهادی انقلابی با هدف محرومیتزدایی از روستاهای ایران است که در پی دستور امامخمینی در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ تاسیس شد. ایشان در این فرمان از همه قشرهای مردم، از زن و مرد و از دولت و روحانیان خواست در این کار مشارکت کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | ||
هدف از تشکیل جهاد سازندگی، بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در تهیه و اجرای سریع طرحهای سازندگی، تنظیم روش کار و مشارکت افراد و سازمانهای داوطلب با بهکارگیری مقررات ساده بود. فعالیت جهاد سازندگی در سالهای نخست، به عمران، خدمترسانی و آموزشهای فنی محدود بود؛ ولی بعدها مسئولیتهای جهاد، رسیدگی به اموری چون امور فرهنگی، بهداشت و اشتغال را نیز شامل شد{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}}؛ چنانکه حضوری گسترده و اثرگذار در دوران جنگ تحمیلی و حمایت از رزمندگان اسلامی و جبهههای جنگ نیز پیدا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} | هدف از تشکیل جهاد سازندگی، بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در تهیه و اجرای سریع طرحهای سازندگی، تنظیم روش کار و مشارکت افراد و سازمانهای داوطلب با بهکارگیری مقررات ساده بود. فعالیت جهاد سازندگی در سالهای نخست، به عمران، خدمترسانی و آموزشهای فنی محدود بود؛ ولی بعدها مسئولیتهای جهاد، رسیدگی به اموری چون امور فرهنگی، بهداشت و اشتغال را نیز شامل شد{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}}؛ چنانکه حضوری گسترده و اثرگذار در دوران جنگ تحمیلی و حمایت از رزمندگان اسلامی و جبهههای جنگ نیز پیدا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} | ||
جهاد سازندگی در آغاز زیر نظر [[دولت موقت]] بود و پس از استعفای دولت، در اواخر سال ۱۳۵۸ زیر نظر [[شورای انقلاب]] به سرپرستی [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] قرار گرفت. در این دوره جهاد سازندگی به صورت نظام شورایی اداره میشد. به پیشنهاد بهشتی، امامخمینی [[علیاکبر ناطق نوری]] را به عنوان نخستین نماینده خود در جهاد منصوب کرد و پس از او در ۱۳ | جهاد سازندگی در آغاز زیر نظر [[دولت موقت]] بود و پس از استعفای دولت، در اواخر سال ۱۳۵۸ زیر نظر [[شورای انقلاب]] به سرپرستی [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] قرار گرفت. در این دوره جهاد سازندگی به صورت نظام شورایی اداره میشد. به پیشنهاد بهشتی، امامخمینی [[علیاکبر ناطق نوری]] را به عنوان نخستین نماینده خود در جهاد منصوب کرد و پس از او در ۱۳ دی ۱۳۶۰ [[عبدالله نوری]] را به عنوان نماینده خود در جهاد سازندگی برگزید و از وی خواست با شرکت در جلسات شورای مرکزی جهاد سازندگی، ایشان را از تصمیمهای کلی آن نهاد آگاه کند و با دقت کامل حرکت این نهاد مردمی را زیر نظر گیرد.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | ||
امامخمینی حضور مردم در جهاد سازندگی را وظیفه همه ملت و آبادانی کشور را نیز در گرو آن میدانست. ایشان همچنین با قدردانی از نقش فعال جهاد سازندگی در جنگ تحمیلی، نقش این نهاد را در جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نمیدانست و جهادگران سازندگی را سنگرسازان بیسنگر در [[دفاع مقدس]] میخواند.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | امامخمینی حضور مردم در جهاد سازندگی را وظیفه همه ملت و آبادانی کشور را نیز در گرو آن میدانست. ایشان همچنین با قدردانی از نقش فعال جهاد سازندگی در جنگ تحمیلی، نقش این نهاد را در جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نمیدانست و جهادگران سازندگی را سنگرسازان بیسنگر در [[دفاع مقدس]] میخواند.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | ||
====بنیاد شهید انقلاب اسلامی==== | ====بنیاد شهید انقلاب اسلامی==== | ||
[[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]]، نهادی برای رسیدگی به خانوادههای شهدا و ایثارگران است که در ۲۵ اسفند ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی تاسیس شد و وظایف آن طی فرمانی دهمادهای به مهدی کروبی، سرپرست بنیاد ابلاغ شد. در فرمان امامخمینی تامین نیازهای اقتصادی خانوادههای شهیدان و ایثارگران از مسکن، معیشت، اشتغال، بیمه درمانی، حقوق رسمی برای معلولان ناتوان و نیز برای خانواده شهیدان و درمان معلولان از وظایف بنیاد شهید شمرده شده است. همچنین ایشان بسیج جامعه برای گرامیداشتن خانواده شهیدان، تحکیم ارتباط معنوی خانوادهها با شهیدان انقلاب و پیگیری امور تربیتی و آموزشی فرزندان شاهد را از وظایف بنیاد شهید دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی}} | [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]]، نهادی برای رسیدگی به خانوادههای شهدا و ایثارگران است که در ۲۵ اسفند ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی تاسیس شد و وظایف آن طی فرمانی دهمادهای به مهدی کروبی، سرپرست بنیاد ابلاغ شد. در فرمان امامخمینی تامین نیازهای اقتصادی خانوادههای شهیدان و ایثارگران از مسکن، معیشت، اشتغال، بیمه درمانی، حقوق رسمی برای معلولان ناتوان و نیز برای خانواده شهیدان و درمان معلولان از وظایف بنیاد شهید شمرده شده است. همچنین ایشان بسیج جامعه برای گرامیداشتن خانواده شهیدان، تحکیم ارتباط معنوی خانوادهها با شهیدان انقلاب و پیگیری امور تربیتی و آموزشی فرزندان شاهد را از وظایف بنیاد شهید دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی}} | ||
امامخمینی در ۲۸ | امامخمینی در ۲۸ شهریور ۱۳۶۷ در نامهای به کروبی، از تلاش مسئولان امور فرهنگی فرزندان شاهد تشکر کرد و از آنان خواست بیش از گذشته به این مسئله توجه کنند. ایشان ضمن تشکر از مسئولان بنیاد شهید از [[فاطمه کروبی]]، سرپرست مرکز پزشکی بنیاد شهید بهصورت ویژه سپاسگزاری کرده است. | ||
امامخمینی همچنین به برخی از مردم و علما اجازه داد از سهم امام برای رسیدگی به خانواده شهیدان هزینه کنند؛ چنانکه با درخواست کروبی و موافقت ایشان بخشی از اموال برجایمانده از رژیم پهلوی، با حفظ موازین شرعی، در اختیار بنیاد قرار گرفت و نیز بنیاد اجازه یافت برای تامین هزینههای خود از اموال مجهولالمالک و بیوارث استفاده کند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی}} | امامخمینی همچنین به برخی از مردم و علما اجازه داد از سهم امام برای رسیدگی به خانواده شهیدان هزینه کنند؛ چنانکه با درخواست کروبی و موافقت ایشان بخشی از اموال برجایمانده از رژیم پهلوی، با حفظ موازین شرعی، در اختیار بنیاد قرار گرفت و نیز بنیاد اجازه یافت برای تامین هزینههای خود از اموال مجهولالمالک و بیوارث استفاده کند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی}} | ||
====بنیاد پانزده خرداد==== | ====بنیاد پانزده خرداد==== | ||
خط ۱٬۸۴۵: | خط ۱٬۸۵۱: | ||
فعالیتهای محرومیتزدایی بنیاد همواره مورد تقدیر امامخمینی بوده است؛ ازجمله ایشان در اجازهنامه ساخت سد پانزده خرداد شهر قم به دست بنیاد، که با هدف محرومیتزدایی بود، کمک به محرومان و آسیبدیدگان جنگ را از بزرگترین عبادتها شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد پانزده خرداد}} | فعالیتهای محرومیتزدایی بنیاد همواره مورد تقدیر امامخمینی بوده است؛ ازجمله ایشان در اجازهنامه ساخت سد پانزده خرداد شهر قم به دست بنیاد، که با هدف محرومیتزدایی بود، کمک به محرومان و آسیبدیدگان جنگ را از بزرگترین عبادتها شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد پانزده خرداد}} | ||
==شخصیتهای علمی گذشته== | ==شخصیتهای علمی گذشته== | ||
توجه به آثار شخصیتهای علمی مورد استناد امامخمینی، بیانگر گستره منابع علمی مورد استفاده ایشان است. حضوراندیشه و آرای این شخصیتها در اندیشه امامخمینی به یک اندازه نیست. این امر در حوزه علومی مانند [[اصول فقه]] و [[فقه]] با توجه به ماهیت مباحث | توجه به آثار شخصیتهای علمی مورد استناد امامخمینی، بیانگر گستره منابع علمی مورد استفاده ایشان است. حضوراندیشه و آرای این شخصیتها در اندیشه امامخمینی به یک اندازه نیست. این امر در حوزه علومی مانند [[اصول فقه]] و [[فقه]] با توجه به ماهیت مباحث فقه استدلالی، طیف گستردهای از فقها و اصولیان گذشته و متاخر و معاصر را دربرمیگیرد و در دانشنامه امامخمینی به صورت خاص به آنان پرداخته نشده است. آنچه آمده در قلمرو علوم عقلی است که امامخمینی به گروهی از فلاسفه، [[عرفا]] و متکلمان اهتمام ویژه داشته است و در اینجا به تفکیک، به آنان اشاره میشود: | ||
===شخصیتهای فلسفی=== | ===شخصیتهای فلسفی=== | ||
شخصیتهای فلسفی مورد توجه امامخمینی در دو حوزه پیش از [[اسلام]] و پس از اسلام قابل ملاحظه است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} مراجعات امامخمینی به آثار و آرای فلاسفه پیش از اسلام، شامل فلاسفه یونان و ایران مانند فلاسفه رواقی و اشراقی و نیز حکمای فهلویون است: {{ببینید|متن=ببینید|وحدت وجود |اصالت وجود |تشکیک در وجود |عرفا}} | شخصیتهای فلسفی مورد توجه امامخمینی در دو حوزه پیش از [[اسلام]] و پس از اسلام قابل ملاحظه است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} مراجعات امامخمینی به آثار و آرای فلاسفه پیش از اسلام، شامل فلاسفه یونان و ایران مانند فلاسفه رواقی و اشراقی و نیز حکمای فهلویون است: {{ببینید|متن=ببینید|وحدت وجود |اصالت وجود |تشکیک در وجود |عرفا}} | ||
====فلاسفه یونان==== | ====فلاسفه یونان==== | ||
مراجعات امامخمینی به آثار فیلسوفان یونان در سه بخش | مراجعات امامخمینی به آثار فیلسوفان یونان در سه بخش هستیشناسی، [[خداشناسی]] و [[انسانشناسی]] است. ایشان در آثار خود سخنان برخی فلاسفه یونان مانند ثالیس ملطی، انکساغورس، انباذقلس، فیثاغورث و [[سقراط]] را نقل کرده است، {{ببینید|متن=ببینید|حکما}} از [[افلاطون]] به بزرگی یاد کرده است و برخی مبانی و آرای وی ازجمله مُثُل افلاطونی، قِدم نفس و مسئله عدمیبودن شرور را بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |نفس |عقل (موجود مجرد)}} | ||
همچنین امامخمینی از [[ارسطو]] به عنوان معلم اول یاد میکند و کار او در دانش منطق را در سطحی میشمارد که تاکنون کسی به قواعد منطقی وی اشکال نکرده است و دیدگاههای برخی فلاسفه غرب مانند | همچنین امامخمینی از [[ارسطو]] به عنوان معلم اول یاد میکند و کار او در دانش منطق را در سطحی میشمارد که تاکنون کسی به قواعد منطقی وی اشکال نکرده است و دیدگاههای برخی فلاسفه غرب مانند دکارت در باب منطق ارسطویی را ضعیف شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|منطق}} ایشان در ضمن مباحث هستیشناسی، از صاحب اثولوجیا که به اعتقاد همه، ازجمله امامخمینی، همان ارسطو بود و بعدها خلاف آن کشف شد، گفتههای پرشماری نقل کرده و در بیان ترتیب عوالم امکانی بر یکدیگر، هبوط نفس، کینونت عقلی و انسان عقلی، به گفته صاحب اثولوجیا استناد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |نفس}} | ||
امامخمینی در زمینه خداشناسی و [[صفات الهی]]، از دیگر فیلسوفان یونان که عمدتاً پیرو افلاطون، ارسطو یا | امامخمینی در زمینه خداشناسی و [[اسما و صفات|صفات الهی]]، از دیگر فیلسوفان یونان که عمدتاً پیرو افلاطون، ارسطو یا افلوطین بودهاند نیز گفتههایی را ذکر کرده است{{ببینید|متن=ببینید|حکما}}؛ مانند فرفوریوس که ـ در برخی آرا با او موافق است و در مواردی نیز نظر او را نمیپذیرد.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |فلک}} ایشان گفتهها و آرای دیگر اندیشمندان یونانی را مانند حرنانیون، بقراط حکیم و بطلمیوس نقل کرده است؛ چنانکه آرای ذیمقراطیس درباره طبیعیات را بررسی کرده است{{ببینید|متن=ببینید|جسم |شرک}} و نظریه بطلمیوس درباره افلاک را باطل و مخالف کشف هیئت جدید میداند.{{ببینید|متن=ببینید|فلک}} | ||
====فلاسفه مسلمان==== | ====فلاسفه مسلمان==== | ||
امامخمینی نسبت به دیگر حوزهها، در آثار حکمای مسلمان، تحقیقات گستردهتری داشته است که حوزه علوم عقلی و نقلی را دربرمیگیرد{{ببینید|متن=ببینید|فلسفه |حکما}}؛ چنانکه گاه به برخی شخصیتهای غیر مسلمان مانند [[ابنکمونه]] نیز توجه داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|توحید (۱) |حکما}} | امامخمینی نسبت به دیگر حوزهها، در آثار حکمای مسلمان، تحقیقات گستردهتری داشته است که حوزه علوم عقلی و نقلی را دربرمیگیرد{{ببینید|متن=ببینید|فلسفه |حکما}}؛ چنانکه گاه به برخی شخصیتهای غیر مسلمان مانند [[ابنکمونه]] نیز توجه داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|توحید (۱) |حکما}} | ||
برخی از حکمای مسلمان، مانند [[ابنسینا]]، [[شیخ اشراق]] و [[ملاصدرا]] بیشترین تاثیر را در فلسفه امامخمینی دارند.{{ببینید|متن=ببینید| | برخی از حکمای مسلمان، مانند [[ابنسینا]]، [[شیخ اشراق]] و [[ملاصدرا]] بیشترین تاثیر را در فلسفه امامخمینی دارند.{{ببینید|متن=ببینید|ابنسینا|شیخ اشراق|ملاصدرا}} ایشان از ابنسینا با عناوینی چون شیخ الرئیس، اعظم حکما، اعجوبه دهر، نادره زمان و کسی که در عصر خود کُفّ و همتایی ندارد، یاد میکند و در نامه خود به گورباچف، وی را به مطالعه آثار ابنسینا دعوت میکند.{{ببینید|متن=ببینید|ابنسینا |نامه به میخائیل گورباچف}} ایشان دیدگاههای ابنسینا را ازجمله در مسائل [[علم الهی]]، [[فلک|نظریه افلاک]]، [[ربط حادث به قدیم]] و [[تناسخ]]، بررسی کرده است و در مباحثی مانند [[اتحاد عاقل و معقول]] و اتحاد نفس با عقل فعال، دیدگاه او را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |اتحاد عاقل و معقول |نفس}} ایشان همچنین از آرای دیگر حکمای مشا مانند فارابی و بهمنیار بهره برده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |قدرت الهی}} | ||
مراجعه امامخمینی به آرای [[مکتب مشا]]، بیشتر به هدف رعایت سیر تاریخی بوده است؛ زیرا ایشان در مباحث محوری فلسفه، حتی [[اصالت وجود]]، با مکتب مشا اختلاف نظر دارد.{{ببینید|متن=ببینید|اصالت وجود |وجود |ربط حادث به قدیم |حدوث و قدم}} | مراجعه امامخمینی به آرای [[مکتب مشا]]، بیشتر به هدف رعایت سیر تاریخی بوده است؛ زیرا ایشان در مباحث محوری فلسفه، حتی [[اصالت وجود]]، با مکتب مشا اختلاف نظر دارد.{{ببینید|متن=ببینید|اصالت وجود |وجود |ربط حادث به قدیم |حدوث و قدم}} | ||
از دیگر شخصیتهای مورد توجه امامخمینی شیخ اشراق است. ایشان از شیخ اشراق با عناوینی چون شیخ مقتول، صاحب آثار نفیس، حکیم نورانی و احیاکننده طریقه حکمت افلاطونی یاد میکند و گاه در آثار خود اصطلاحات اشراقی را مانند | از دیگر شخصیتهای مورد توجه امامخمینی شیخ اشراق است. ایشان از شیخ اشراق با عناوینی چون شیخ مقتول، صاحب آثار نفیس، حکیم نورانی و احیاکننده طریقه حکمت افلاطونی یاد میکند و گاه در آثار خود اصطلاحات اشراقی را مانند «نفوس اسفهبدیه» و «هیئات مظلمه» به کار برده است. گرایش خاص ایشان به فلسفه اشراق را باید در بُعد عرفانی ایشان جستجو کرد. ایشان شیخ اشراق را اصالت ماهوی نمیداند و معتقد است قائلبودن اصالت نور در [[فلسفه اشراق]]، بر وجود، منطبق است.{{ببینید|متن=ببینید|شهابالدین سهروردی |اصالت وجود |حکما}} ایشان در مواردی نیز به بررسی و نقد آرای شیخ اشراق پرداخته است؛ ازجمله: علم الهی، علم فعلی حقتعالی و تقدم آن بر اشیا، {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی |شهابالدین سهروردی}} عدم رجوع صفات الهی به یکدیگر{{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات الهی|علم الهی}} و مباحث نفس و تناسخ.{{ببینید|متن=ببینید|نفس |تناسخ}} | ||
در استمرار مکتب اشراق، شخصیتهایی مانند [[خواجهنصیرالدین طوسی]]، [[قطبالدین شیرازی]]، [[جلالالدین دوانی]]، [[احمد خفری]]، [[منصور باغنوی]] و [[میرداماد]] نیز مورد توجه امامخمینی بودهاند. ایشان از خواجهنصیر با عناوینی چون محقق خبیر، افضل متاخرین و اکمل متقدمین یاد کرده است{{ببینید|متن=ببینید| | در استمرار مکتب اشراق، شخصیتهایی مانند [[خواجهنصیرالدین طوسی]]، [[قطبالدین شیرازی]]، [[جلالالدین دوانی]]، [[احمد خفری]]، [[منصور باغنوی]] و [[میرداماد]] نیز مورد توجه امامخمینی بودهاند. ایشان از خواجهنصیر با عناوینی چون محقق خبیر، افضل متاخرین و اکمل متقدمین یاد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|خواجهنصیرالدین طوسی}} و ضمن بهرهگیری از آرای فلسفی و کلامی خواجهنصیر، در برخی موارد آنها را نقد کرده است، ازجمله علم تفصیلی [[حقتعالی]]، {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی}} عمومیت قدرت حقتعالی، {{ببینید|متن=ببینید|قدرت الهی}} چگونگی حصول کثرات، نفوس و افلاک.{{ببینید|متن=ببینید|فلک |عقل(۱)}} | ||
همچنین امامخمینی از [[جلالالدین دوانی]] با عناوینی چون محقق، علامه و فاضل یاد کرده و برخی از مبانی او را بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} ایشان برای یادکرد از میرداماد از عناوینی چون المحقق البارع، السند الممجد، الاستاذ، ذوالرئاستین العقلیة و النقلیة و استاذ الکل فی الکل بهره برده و کتاب قبسات او را یکی از کتابهای کمنظیر خوانده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} ازجمله موضوعهایی که امامخمینی درباره آنها از آثار میرداماد بهره برده عبارتاند از: [[شرور]]، | همچنین امامخمینی از [[جلالالدین دوانی]] با عناوینی چون محقق، علامه و فاضل یاد کرده و برخی از مبانی او را بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} ایشان برای یادکرد از میرداماد از عناوینی چون المحقق البارع، السند الممجد، الاستاذ، ذوالرئاستین العقلیة و النقلیة و استاذ الکل فی الکل بهره برده و کتاب قبسات او را یکی از کتابهای کمنظیر خوانده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} ازجمله موضوعهایی که امامخمینی درباره آنها از آثار میرداماد بهره برده عبارتاند از: [[شرور]]، [[قضا و قدر]] و [[حدوث دهری]].{{ببینید|متن=ببینید|حدوث و قدم}} | ||
از سوی دیگر، ملاصدرا به عنوان بنیانگذار [[حکمت متعالیه]] در شکلگیری نظام فلسفی امامخمینی تاثیر بسزائی داشته است. ایشان از ملاصدرا با تعابیری چون: مولانا الفیلسوف صدر الحکما و المتالهین، حکیم بزرگ، شیخ مشایخ الاولیاء و الحکما، صدر صدور المتالهین و العرفاء و مجدد حکمت مابعدالطبیعه یاد میکند و فلسفه ملاصدرا را برگرفته از معارف و متون دینی میداند و نه | از سوی دیگر، ملاصدرا به عنوان بنیانگذار [[حکمت متعالیه]] در شکلگیری نظام فلسفی امامخمینی تاثیر بسزائی داشته است. ایشان از ملاصدرا با تعابیری چون: مولانا الفیلسوف صدر الحکما و المتالهین، حکیم بزرگ، شیخ مشایخ الاولیاء و الحکما، صدر صدور المتالهین و العرفاء و مجدد حکمت مابعدالطبیعه یاد میکند و فلسفه ملاصدرا را برگرفته از معارف و متون دینی میداند و نه حکمت یونانی.{{ببینید|متن=ببینید|ملاصدرا|حکما |فلسفه}} | ||
امامخمینی مهمترین مبانی حکمت متعالیه را در آثار خود به کار گرفته است؛ ازجمله اصالت وجود، {{ببینید|متن=ببینید|اصالت وجود}} [[تشکیک در وجود]]، {{ببینید|متن=ببینید|تشکیک در وجود}} [[حرکت جوهری]]، {{ببینید|متن=ببینید|حرکت جوهری}} | امامخمینی مهمترین مبانی حکمت متعالیه را در آثار خود به کار گرفته است؛ ازجمله اصالت وجود، {{ببینید|متن=ببینید|اصالت وجود}} [[تشکیک در وجود]]، {{ببینید|متن=ببینید|تشکیک در وجود}} [[حرکت جوهری]]، {{ببینید|متن=ببینید|حرکت جوهری}} حدوث و قِدم زمانی عالم، {{ببینید|متن=ببینید|حدوث و قدم}} امکان فقری، {{ببینید|متن=ببینید|علیت |وحدت وجود |وجود رابطی}} جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء، {{ببینید|متن=ببینید|قواعد فلسفی |نفس}} [[اتحاد عاقل و معقول]]{{ببینید|متن=ببینید|اتحاد عاقل و معقول}} و [[معاد جسمانی]].{{ببینید|متن=ببینید|معاد}} ایشان به برخی شارحان حکمت متعالیه نیز مانند [[ملاهادی سبزواری]] توجه داشته و [[شرح منظومه]] او را تدریس کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} | ||
===شخصیتهای عرفانی=== | ===شخصیتهای عرفانی=== | ||
امامخمینی با شخصیتهای مهم عرفانی آشنا بود و در آثار ایشان ارجاع به کلمات برخی از متقدمان از اهل تصوف و معرفت مانند [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی]]، [[منصور حلاج]] و [[شبلی]]، فراوان مشاهده میشود.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا}} افزون بر این، امامخمینی با سنت شعر فارسی و عرفان ادبی آشنا بوده و در این میان [[مثنوی مولوی]] و [[دیوان حافظ]]، بیش از دیگر آثار مورد توجه ایشان بوده است: {{ببینید|متن=ببینید|عرفان |شعر |دیوان امام}} | امامخمینی با شخصیتهای مهم عرفانی آشنا بود و در آثار ایشان ارجاع به کلمات برخی از متقدمان از اهل تصوف و معرفت مانند [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی]]، [[منصور حلاج]] و [[شبلی]]، فراوان مشاهده میشود.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا}} افزون بر این، امامخمینی با سنت شعر فارسی و عرفان ادبی آشنا بوده و در این میان [[مثنوی مولوی]] و [[دیوان حافظ]]، بیش از دیگر آثار مورد توجه ایشان بوده است: {{ببینید|متن=ببینید|عرفان |شعر |دیوان امام}} | ||
خط ۱٬۸۶۶: | خط ۱٬۸۷۲: | ||
[[محیالدین ابنعربی]] بیشترین تاثیر را در شخصیت عرفانی امامخمینی داشته است؛ چنانکه عمده تحلیلهای ایشان در هستیشناسی عرفانی بر مدار وحدت وجود از نگاه ابنعربی میگردد. ایشان از ابنعربی با عناوینی چون شیخ کبیر و شیخ عارف یاد کرده و در نامه خود به [[میخائیل گورباچف]] کتابهای عرفانی ابنعربی را به عنوان یکی از منابع شناخت اسلام معرفی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محیالدین ابنعربی |نامه به میخائیل گورباچف}} | [[محیالدین ابنعربی]] بیشترین تاثیر را در شخصیت عرفانی امامخمینی داشته است؛ چنانکه عمده تحلیلهای ایشان در هستیشناسی عرفانی بر مدار وحدت وجود از نگاه ابنعربی میگردد. ایشان از ابنعربی با عناوینی چون شیخ کبیر و شیخ عارف یاد کرده و در نامه خود به [[میخائیل گورباچف]] کتابهای عرفانی ابنعربی را به عنوان یکی از منابع شناخت اسلام معرفی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محیالدین ابنعربی |نامه به میخائیل گورباچف}} | ||
از سوی دیگر، دفاع امامخمینی از حریم عرفان و عارفان را میتوان در تقابل با شخصیتهایی مانند [[قاضیسعید قمی]]، [[محمدباقر مجلسی]] و نیز برخی جاهلان صوفی دید که نتوانستهاند سخن عرفا را بر قوانین صحیح و مقدمات حکمی تطبیق کنند.{{ببینید|متن=ببینید|قمی، قاضی سعید |عرفا |کلام |عرفان}} البته ایشان برخی آرای ابنعربی را نمیپذیرد و در آثار خود بهویژه [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]]، در برخی دیدگاههای او مناقشه کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محیالدین ابنعربی |تعلیقات علی شرح فصوص الحکم}} | از سوی دیگر، دفاع امامخمینی از حریم عرفان و عارفان را میتوان در تقابل با شخصیتهایی مانند [[قاضیسعید قمی]]، [[محمدباقر مجلسی]] و نیز برخی جاهلان صوفی دید که نتوانستهاند سخن عرفا را بر قوانین صحیح و مقدمات حکمی تطبیق کنند.{{ببینید|متن=ببینید|قمی، قاضی سعید |عرفا |کلام |عرفان}} البته ایشان برخی آرای ابنعربی را نمیپذیرد و در آثار خود بهویژه [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]]، در برخی دیدگاههای او مناقشه کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محیالدین ابنعربی |تعلیقات علی شرح فصوص الحکم}} | ||
امامخمینی همچنین به آثار برخی از پیروان ابنعربی، ارجاعاتی دارد که از آن میان میتوان به [[صدرالدین قونوی]]، [[مؤیدالدین جندی|مؤیدالدین جَندی]]، [[عبدالرزاق کاشانی]]، [[داوودبنمحمود قیصری]] و [[محمدبنحمزه فناری]] اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا}} ایشان با توجه به مبانی و اصول قونوی، از او با عناوینی چون محقق، عارف بزرگ و جانشین ابنعربی یاد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |الواحد |عقل (۲) |نفس رحمانی}}؛ همچنین ضمن شرح برخی تفسیرهای قیصری، در مواردی، با استناد به احادیث [[اهل بیت(ع)]] و استاد خود [[شاهآبادی]]، کلام قیصری را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |تعلیقات علی شرح فصوص الحکم}} ایشان همچنین در تعلیقات خود بر | امامخمینی همچنین به آثار برخی از پیروان ابنعربی، ارجاعاتی دارد که از آن میان میتوان به [[صدرالدین قونوی]]، [[مؤیدالدین جندی|مؤیدالدین جَندی]]، [[عبدالرزاق کاشانی]]، [[داوودبنمحمود قیصری]] و [[محمدبنحمزه فناری]] اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا}} ایشان با توجه به مبانی و اصول قونوی، از او با عناوینی چون محقق، عارف بزرگ و جانشین ابنعربی یاد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |قاعده الواحد |عقل(۲) |نفس رحمانی}}؛ همچنین ضمن شرح برخی تفسیرهای قیصری، در مواردی، با استناد به احادیث [[اهل بیت(ع)]] و استاد خود [[شاهآبادی]]، کلام قیصری را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |تعلیقات علی شرح فصوص الحکم}} ایشان همچنین در تعلیقات خود بر مصباح الانس، در مواردی مانند: معلومات الهی، مسائل علم عرفان، حقیقت انسانی و حقیقت وجود، کلام فناری را بررسی و نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|تعلیقات علی مصباح الانس |عرفا}} | ||
ازجمله عارفانی که امامخمینی بسیار از او اثر گرفته، [[محمدرضا قمشهای|آقامحمدرضا قمشهای]] است که از وی به «شیخ مشایخنا» نام برده است؛ زیرا [[میرزاهاشم اشکوری]] شاگرد قمشهای و شاهآبادی شاگرد اشکوری و امامخمینی شاگرد شاهآبادی است؛ از اینرو امامخمینی را میتوان امتداد مکتب تهران که خود امتداد مکتب اصفهان است، دانست. دو اثر اصلی امامخمینی در عرفان نظری یعنی [[شرح دعا السحر]] و [[مصباح الهدایه]] با آثار قمشهای شباهت معنایی دارد و ایشان در مباحثی چون وحدت اطلاقی وجود، ولایت و ربّ عین ثابت محمدی، متاثر از قمشهای است{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |وحدت وجود |خلافت و ولایت |اسم اعظم |اعیان ثابته |انسان کامل}}؛ البته ایشان در مباحثی نظیر موضوع تعین در بحث [[اعیان ثابته]] و [[اسفار اربعه|سفرهای چهارگانه]] به آرای قمشهای نقد دارد.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |اسفار اربعه}} | ازجمله عارفانی که امامخمینی بسیار از او اثر گرفته، [[محمدرضا قمشهای|آقامحمدرضا قمشهای]] است که از وی به «شیخ مشایخنا» نام برده است؛ زیرا [[میرزاهاشم اشکوری]] شاگرد قمشهای و شاهآبادی شاگرد اشکوری و امامخمینی شاگرد شاهآبادی است؛ از اینرو امامخمینی را میتوان امتداد مکتب تهران که خود امتداد مکتب اصفهان است، دانست. دو اثر اصلی امامخمینی در عرفان نظری یعنی [[شرح دعاءالسحر (کتاب)|شرح دعا السحر]] و [[مصباح الهدایه]] با آثار قمشهای شباهت معنایی دارد و ایشان در مباحثی چون وحدت اطلاقی وجود، ولایت و ربّ عین ثابت محمدی، متاثر از قمشهای است{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |وحدت وجود |خلافت و ولایت |اسم اعظم |اعیان ثابته |انسان کامل}}؛ البته ایشان در مباحثی نظیر موضوع تعین در بحث [[اعیان ثابته]] و [[اسفار اربعه|سفرهای چهارگانه]] به آرای قمشهای نقد دارد.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |اسفار اربعه}} | ||
ازجمله عرفای معاصر که امامخمینی متاثر از او است، استاد ایشان شاهآبادی است. امامخمینی در برابر استاد خود، تواضع و احترام خاصی داشت و از وی با عناوینی چون: شیخ بزرگوار و عارف بالله یاد کرده و تعبیر «روحی فداه» را درباره او به کار برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} | ازجمله عرفای معاصر که امامخمینی متاثر از او است، استاد ایشان شاهآبادی است. امامخمینی در برابر استاد خود، تواضع و احترام خاصی داشت و از وی با عناوینی چون: شیخ بزرگوار و عارف بالله یاد کرده و تعبیر «روحی فداه» را درباره او به کار برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} | ||
امامخمینی از طریق شاهآبادی در سلسله شارحان ابنعربی قرار گرفته است و نیز برخی دیدگاههای شاهآبادی را بررسی کرده است و ازجمله آنها تشبیه و تنزیه، {{ببینید|متن=ببینید|تشبیه و تنزیه}} اسمای ذاتی{{ببینید|متن=ببینید| | امامخمینی از طریق شاهآبادی در سلسله شارحان ابنعربی قرار گرفته است و نیز برخی دیدگاههای شاهآبادی را بررسی کرده است و ازجمله آنها تشبیه و تنزیه، {{ببینید|متن=ببینید|تشبیه و تنزیه}} اسمای ذاتی{{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات}} و رجعت{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} است. | ||
====عرفان عملی==== | ====عرفان عملی==== | ||
امامخمینی مباحث عرفان عملی خود را مرهون شخصیتهایی مانند [[خواجهعبدالله انصاری]]، ابنعربی، | امامخمینی مباحث عرفان عملی خود را مرهون شخصیتهایی مانند [[خواجهعبدالله انصاری]]، ابنعربی، کاشانی و ملاصدرا است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفان}} ایشان در بحث عرفان عملی از انصاری بیش از دیگران متاثر است و از او با عناوینی چون عارف کامل و سالک یاد کرده است؛ چنانکه در آثار اخلاقی ـ عرفانی خود مقاماتی مانند [[توبه]]، {{ببینید|متن=ببینید|توبه}} [[شکر]]، {{ببینید|متن=ببینید|شکر}} [[صبر]]، {{ببینید|متن=ببینید|صبر}} [[رضا]]{{ببینید|متن=ببینید|رضا}} و [[توکل]]{{ببینید|متن=ببینید|توکل}} را بررسی کرده است، اما میتوان عرفان عملی ایشان را استمرار کاشانی دانست. | ||
امامخمینی، با تاثیرپذیری از کاشانی، موضوعهای مهمی چون سرّ ریاضت، نقش ریاضت، خروج انسانیت از انانیت نفس را در عرفان عملی به کار گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|قلب |سیر و سلوک |مقامات |عرفان}} در آثار ایشان مراحل سیر و سلوک، مؤلفههای سلوکی، سیر سالک و اسفار اربعه، همچنین مباحث [[قرب نوافل]]، [[قرب فرایض]]، تقلب قلب و تجلی ذاتی، وامدار عرفان کاشانی است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفان |عرفا |قرب نوافل و فرایض |قلب |سیر و سلوک |تجلی}} | امامخمینی، با تاثیرپذیری از کاشانی، موضوعهای مهمی چون سرّ ریاضت، نقش ریاضت، خروج انسانیت از انانیت نفس را در عرفان عملی به کار گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|قلب |سیر و سلوک |مقامات |عرفان}} در آثار ایشان مراحل سیر و سلوک، مؤلفههای سلوکی، سیر سالک و اسفار اربعه، همچنین مباحث [[قرب نوافل]]، [[قرب فرایض]]، تقلب قلب و تجلی ذاتی، وامدار عرفان کاشانی است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفان |عرفا |قرب نوافل و فرایض |قلب |سیر و سلوک |تجلی}} | ||
===شخصیتهای کلامی=== | ===شخصیتهای کلامی=== | ||
اقتباسهای امامخمینی از شخصیتهای علمی در زمینه [[علم کلام]] نیز قابل ملاحظه است. ایشان به شخصیتهای مطرح در کلام، در گرایشهای اشعری، معتزلی و شیعی توجه داشته و آرای آنان را بررسی کرده است. ایشان روش برخی متکلمان در بیان معارف الهی را نمیپسندد و با استفاده از اندیشه فلسفی، بسیاری از مطالب نادرست برخی متکلمان را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} | اقتباسهای امامخمینی از شخصیتهای علمی در زمینه [[علم کلام]] نیز قابل ملاحظه است. ایشان به شخصیتهای مطرح در کلام، در گرایشهای اشعری، معتزلی و شیعی توجه داشته و آرای آنان را بررسی کرده است. ایشان روش برخی متکلمان در بیان معارف الهی را نمیپسندد و با استفاده از اندیشه فلسفی، بسیاری از مطالب نادرست برخی متکلمان را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} | ||
* متکلمان امامیه: امامخمینی در آثار خود به برخی مبانی متکلمان شیعی توجه داشته و از متکلمانی مانند [[شیخ صدوق]]، [[شیخ مفید]]، [[سیدمرتضی علمالهدای|سیدمرتضی]]، [[خواجهنصیرالدین طوسی]] و [[علامه حلّی]] به بزرگی یاد کرده است. ایشان به منابعی که مدارک یا مباحث کلامی در آنها آمده، مانند [[بحارالانوار]]، [[توحید صدوق]]، [[تجرید الاعتقاد]]، [[مرآة العقول]]، [[عبقات الانوار]] و [[شوارق الالهام]] ارجاعات فراوانی داده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} | * متکلمان امامیه: امامخمینی در آثار خود به برخی مبانی متکلمان شیعی توجه داشته و از متکلمانی مانند [[شیخ صدوق]]، [[شیخ مفید]]، [[سیدمرتضی علمالهدای|سیدمرتضی]]، [[خواجهنصیرالدین طوسی]] و [[علامه حلّی]] به بزرگی یاد کرده است. ایشان به منابعی که مدارک یا مباحث کلامی در آنها آمده، مانند [[بحارالانوار]]، [[توحید صدوق]]، [[تجرید الاعتقاد]]، [[مرآة العقول]]، [[عبقات الانوار]] و [[شوارق الالهام]] ارجاعات فراوانی داده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} | ||
* متکلمان غیرامامی: امامخمینی دیدگاههای برخی متکلمان اشعری مانند [[ابوالحسن اشعری]]، [[محمد غزالی]]، [[فخر رازی]] و [[محمدبنعبدالکریم شهرستانی]]، را نقد کرده است؛ ازجمله سخن اشعری در بحث [[قدرت]]، | * متکلمان غیرامامی: امامخمینی دیدگاههای برخی متکلمان اشعری مانند [[ابوالحسن اشعری]]، [[محمد غزالی]]، [[فخر رازی]] و [[محمدبنعبدالکریم شهرستانی]]، را نقد کرده است؛ ازجمله سخن اشعری در بحث [[قدرت]]، فعل الهی و نفی علیت را نقد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|کلام |قدرت الهی |علیت}}؛ چنانکه نظر غزالی در بحث تقسیم علوم را نمیپسندد{{ببینید|متن=ببینید|علوم}} و برخی آثار وی مانند کتاب احیاء العلوم را کتاب اخلاقی نمیداند.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق}} ایشان در موارد متعددی آرای فخر رازی در مباحثی چون [[وجود ذهنی]]، مبحث ادراک، بخت و اقبال، نفس و جسم را نادرست دانسته است{{ببینید|متن=ببینید|وجود |علم |علم الهی |اسما و صفات |نفس |جسم}}؛ همچنین دیدگاه ـ شهرستانی را در بحث جسم بررسی و نقد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|جسم}}؛ چنانکه در آثار خود به کتاب ـ الملل و النحل وی ارجاعات متعددی دارد.{{ببینید|متن=ببینید|حدوث و قدم |خداشناسی}} | ||
امامخمینی به دیدگاههای برخی متکلمان معتزلی مانند | امامخمینی به دیدگاههای برخی متکلمان معتزلی مانند قاضیعبدالجبار معتزلی، ابوهاشم نظّام و عبدالله کعبی نیز توجه داشته و ضمن بررسی برخی مبانی آنها مانند تفویض، طلب و اراده، افعال حقتعالی و [[جسم]]، بعضی را ردّ کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|جسم |جبر و اختیار |کلام}} | ||
==شخصیتهای دینی و علمی معاصر== | ==شخصیتهای دینی و علمی معاصر== | ||
بنیان اندیشه امامخمینی، بر محور توحید قرار دارد و معیار در همهکار، رضایت خداست. این معیار در سنجش شخصیتها نیز آنان را با محور حق میسنجد و از اینرو تاکید میکند: «ما حق را با شخصیتها نمیسنجیم، بلکه شخصیتها را با حق میسنجیم». بر این اساس عالمان دین، جایگاه ممتازی در اندیشه و کلام امامخمینی دارند؛ زیرا ایشان هویت بنیادین روحانیت را دفاع از حیثیت اسلام میشناسد{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}؛ چنانکه احترام فوقالعاده مردم به روحانی مبارز، [[سیدمحمود طالقانی]]، امامجمعه تهران و بوسیدن وسایل دفن ایشان در هنگام خاکسپاری را به این سبب دانست که مردم، طالقانی را نایب پیامبر(ص) میشناختند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}} ایشان همچنین مقام استادان دینی خود را بزرگ میداشت و برای آنان جایگاه خاصی قائل بود.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} | بنیان اندیشه امامخمینی، بر محور توحید قرار دارد و معیار در همهکار، رضایت خداست. این معیار در سنجش شخصیتها نیز آنان را با محور حق میسنجد و از اینرو تاکید میکند: «ما حق را با شخصیتها نمیسنجیم، بلکه شخصیتها را با حق میسنجیم». بر این اساس عالمان دین، جایگاه ممتازی در اندیشه و کلام امامخمینی دارند؛ زیرا ایشان هویت بنیادین روحانیت را دفاع از حیثیت اسلام میشناسد{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}؛ چنانکه احترام فوقالعاده مردم به روحانی مبارز، [[سیدمحمود طالقانی]]، امامجمعه تهران و بوسیدن وسایل دفن ایشان در هنگام خاکسپاری را به این سبب دانست که مردم، طالقانی را نایب پیامبر(ص) میشناختند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}} ایشان همچنین مقام استادان دینی خود را بزرگ میداشت و برای آنان جایگاه خاصی قائل بود.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} | ||
خط ۱٬۸۸۳: | خط ۱٬۸۸۹: | ||
===اهتمام به جایگاه مراجع تقلید=== | ===اهتمام به جایگاه مراجع تقلید=== | ||
امامخمینی مرجعیت فقها را در راستای مرجعیت [[پیامبر(ص)]] و آنان را حجت بر مردم از سوی [[ائمه اطهار(ع)]] میشناخت؛ از اینرو همواره سلوکی احترامآمیز نسبت به مراجع بزرگ [[قم]] و [[نجف]] داشت و اهانت به آنان را به منزله جنگ با خدا و باعث قطع ولایت میان اهانتکننده و پروردگار میدانست. ایشان با اعتقاد به اینکه رهبری دینی و سیاسی مردم تنها از طریق نهاد مرجعیت ممکن است، بیشترین تلاش را برای متقاعدکردن [[سیدحسین بروجردی]] در آمدن به قم و تقویت و تثبیت مرجعیت ایشان به کار گرفت. همچنین در مدت حضور بروجردی در قم، از هر عملی که خلاف حفظ شئون مرجعیت ایشان به شمار میرفت، دوری کرد و حتی در موارد اختلافنظر، سکوت را شایستهتر دید.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی نیز برای حفظ جایگاه مقتدر مرجعیت عامه، فقیه وارسته، [[سیداحمد خوانساری]] را مرجع معرفی کرد و از دیگر علما خواست با حمایت از خوانساری، به وحدت در [[مرجعیت]] کمک کنند. ایشان با وجود نقدی که بعدها به روش سیاسی و سکوت خوانساری در برابر [[رژیم پهلوی]] داشت، به علم و اخلاص او اعتقاد کامل داشت و معتقد بود در وجود او، [[هوای نفس]] نیست.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خوانساری}} | امامخمینی مرجعیت فقها را در راستای مرجعیت [[پیامبر(ص)]] و آنان را حجت بر مردم از سوی [[ائمه اطهار(ع)]] میشناخت؛ از اینرو همواره سلوکی احترامآمیز نسبت به مراجع بزرگ [[قم]] و [[نجف]] داشت و اهانت به آنان را به منزله جنگ با خدا و باعث قطع ولایت میان اهانتکننده و پروردگار میدانست. ایشان با اعتقاد به اینکه رهبری دینی و سیاسی مردم تنها از طریق نهاد مرجعیت ممکن است، بیشترین تلاش را برای متقاعدکردن [[سیدحسین بروجردی]] در آمدن به قم و تقویت و تثبیت مرجعیت ایشان به کار گرفت. همچنین در مدت حضور بروجردی در قم، از هر عملی که خلاف حفظ شئون مرجعیت ایشان به شمار میرفت، دوری کرد و حتی در موارد اختلافنظر، سکوت را شایستهتر دید.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی نیز برای حفظ جایگاه مقتدر مرجعیت عامه، فقیه وارسته، [[سیداحمد خوانساری]] را مرجع معرفی کرد و از دیگر علما خواست با حمایت از خوانساری، به وحدت در [[مرجعیت]] کمک کنند. ایشان با وجود نقدی که بعدها به روش سیاسی و سکوت خوانساری در برابر [[رژیم پهلوی]] داشت، به علم و اخلاص او اعتقاد کامل داشت و معتقد بود در وجود او، [[هوای نفس]] نیست.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خوانساری}} | ||
امامخمینی برای حفظ جایگاه مرجعیت، بارها از رفتار رژیم پهلوی در برابر مراجع بزرگ، به شدت انتقاد کرد؛ چنانکه در | امامخمینی برای حفظ جایگاه مرجعیت، بارها از رفتار رژیم پهلوی در برابر مراجع بزرگ، به شدت انتقاد کرد؛ چنانکه در بهمن ۱۳۴۱، به محاصره بیت سیداحمد خوانساری و [[سیدمحمد موسوی بهبهانی]] توسط ماموران رژیم اعتراض کرد و از آن دو با عنوان «حضرت آیتالله» نام برد و تاکید کرد رژیم پهلوی چگونه به خود اجازه میدهد حرمت علمای اسلام را به جرم دفاع از [[قرآن]]، [[اسلام]] و استقلال کشور نادیده بگیرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خوانساری |سیدمحمد بهبهانی}} همچنین در سال ۱۳۴۲ حمله به [[مدرسه فیضیه]] و ایجاد آشوب در مجلس عزایی را که [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، برپاکرده بود، محکوم کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حمله به مدرسه فیضیه |سیدمحمدرضا گلپایگانی}} | ||
امامخمینی در دوران نهضت اسلامی علیه رژیم پهلوی، با برخی از مراجع و علمای بزرگ دینی، از طریق جلسه، نامه و تلگراف در ارتباط و از حمایتهای آنان برخوردار بود و آنان را درجریان مسائل نهضت قرار میداد؛ چنانکه در سالهای نخست نهضت، چندینبار به [[سیدمحمدهادی میلانی]]، نامه نوشت و از او همکاری و مشورت خواست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدهادی میلانی}} نیز برای [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] احترام زیادی قائل بود و پیش از [[تبعید]]، در [[نماز جماعت]] او که در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] برگزار میشد، حضور مییافت و به او اقتدا میکرد و در برخی موارد، صمیمانه او را در جریان مسائل حساس قرار میداد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدشهابالدین مرعشی نجفی}} | امامخمینی در دوران نهضت اسلامی علیه رژیم پهلوی، با برخی از مراجع و علمای بزرگ دینی، از طریق جلسه، نامه و تلگراف در ارتباط و از حمایتهای آنان برخوردار بود و آنان را درجریان مسائل نهضت قرار میداد؛ چنانکه در سالهای نخست نهضت، چندینبار به [[سیدمحمدهادی میلانی]]، نامه نوشت و از او همکاری و مشورت خواست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدهادی میلانی}} نیز برای [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] احترام زیادی قائل بود و پیش از [[تبعید]]، در [[نماز جماعت]] او که در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] برگزار میشد، حضور مییافت و به او اقتدا میکرد و در برخی موارد، صمیمانه او را در جریان مسائل حساس قرار میداد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدشهابالدین مرعشی نجفی}} | ||
امامخمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره از تذکرات، مراقبتها و حمایتهای سیدمحمدرضا گلپایگانی، استقبال میکرد و با یادآوری خدمات ارزنده وی، به مردم تاکید میکرد که باید همچون گذشته از راهنماییهای وی بهرهمند شوند؛ زیرا این راهنماییها، به آرامش، امنیت و برادری اسلامی جامعه کمک میکند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدرضا گلپایگانی}} | امامخمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره از تذکرات، مراقبتها و حمایتهای سیدمحمدرضا گلپایگانی، استقبال میکرد و با یادآوری خدمات ارزنده وی، به مردم تاکید میکرد که باید همچون گذشته از راهنماییهای وی بهرهمند شوند؛ زیرا این راهنماییها، به آرامش، امنیت و برادری اسلامی جامعه کمک میکند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدرضا گلپایگانی}} | ||
با اینحال، امامخمینی به دلیل برخی عملکردها، بعضی از مراجع را از اقدامات نسنجیده و خلاف مصلحت برحذر میداشت و از آنان میخواست که به حیثیت و شان خود و روحانیت لطمه وارد نکنند؛ هرچند درباره این مراجع که گاه با نهضت همراه نبودند یا مخالف بودند نیز همواره بر حفظ حرمت و جایگاه مرجعیت تاکید میکرد و مبارزان را از هتاکی نسبت به مرجعیت، برحذر میداشت. ایشان با وجود ابراز مخالفتهایی از سوی [[سیدکاظم شریعتمداری]]، در نامه به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]] که وکیل مطلق ایشان بود، با تاکید بر حفظ حریم شریعتمداری، تصریح کرد به کسی اجازه ندهد در دفتر و خانه ایشان حتی یک کلمه از شریعتمداری انتقاد کند و هر کسی خواست جسارت کند مانع شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با وجود همراهی شریعتمداری با [[حزب جمهوری خلق مسلمان]] و اقدامات این حزب علیه نظام و انقلاب، {{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} امامخمینی تلاش کرد تا شان مرجعیت را حفظ کند و درباره توطئههای پشت پرده به او هشدار داد. ایشان پس از آگاهی از تصمیم دادستانی انقلاب برای بازرسی از بیت شریعتمداری، به شدت با آنان برخورد کرد؛ هرچند برای پیشگیری از سوءاستفادههای بعدیِ جریانهای مخالف، سرانجام در حصر خانگی قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}} | با اینحال، امامخمینی به دلیل برخی عملکردها، بعضی از مراجع را از اقدامات نسنجیده و خلاف مصلحت برحذر میداشت و از آنان میخواست که به حیثیت و شان خود و روحانیت لطمه وارد نکنند؛ هرچند درباره این مراجع که گاه با نهضت همراه نبودند یا مخالف بودند نیز همواره بر حفظ حرمت و جایگاه مرجعیت تاکید میکرد و مبارزان را از هتاکی نسبت به مرجعیت، برحذر میداشت. ایشان با وجود ابراز مخالفتهایی از سوی [[سیدکاظم شریعتمداری]]، در نامه به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]] که وکیل مطلق ایشان بود، با تاکید بر حفظ حریم شریعتمداری، تصریح کرد به کسی اجازه ندهد در دفتر و خانه ایشان حتی یک کلمه از شریعتمداری انتقاد کند و هر کسی خواست جسارت کند مانع شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با وجود همراهی شریعتمداری با [[حزب جمهوری خلق مسلمان]] و اقدامات این حزب علیه نظام و انقلاب، {{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} امامخمینی تلاش کرد تا شان مرجعیت را حفظ کند و درباره توطئههای پشت پرده به او هشدار داد. ایشان پس از آگاهی از تصمیم دادستانی انقلاب برای بازرسی از بیت شریعتمداری، به شدت با آنان برخورد کرد؛ هرچند برای پیشگیری از سوءاستفادههای بعدیِ جریانهای مخالف، سرانجام در حصر خانگی قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}} | ||
[[محمدعلی اراکی]] نیز گرچه در دوره حیات امامخمینی [[مرجعیت عامه]] نداشت، اما مورد توجه خاص امامخمینی بود؛ چنانکه وی را همراه دیرینه خود و عالم متقی خوانده است و به وقت بیماری او خطاب به پزشکانِ معالج، زحمات آنان را عبادت خواند و به مراقبت از وی سفارش کرد. ایشان همچنین در اواخر عمر خود در [[جماران]]، وقتی خبر آمدن اراکی به دیدار خود را شنید، لباس رسمی پوشید و به استقبال وی رفت.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی اراکی}} | [[محمدعلی اراکی]] نیز گرچه در دوره حیات امامخمینی [[مرجعیت|مرجعیت عامه]] نداشت، اما مورد توجه خاص امامخمینی بود؛ چنانکه وی را همراه دیرینه خود و عالم متقی خوانده است و به وقت بیماری او خطاب به پزشکانِ معالج، زحمات آنان را عبادت خواند و به مراقبت از وی سفارش کرد. ایشان همچنین در اواخر عمر خود در [[جماران]]، وقتی خبر آمدن اراکی به دیدار خود را شنید، لباس رسمی پوشید و به استقبال وی رفت.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی اراکی}} | ||
سلوک امامخمینی درباره حفظ حریم مراجع در [[نجف اشرف]] نیز چنین بود و نسبت به بیحرمتی و هتاکی [[رژیم بعث عراق]] به مراجع، واکنش نشان میداد؛ چنانکه پس از ایجاد محدودیت رژیم بعث عراق علیه [[سیدمحسن حکیم]]، فرزند خود، [[سیدمصطفی خمینی]] را چندین بار به دیدار حکیم فرستاد و جو وحشت را شکست. ایشان با ستایش از مقاومتهای حکیم، در موارد مختلف از برخورد حزب بعث با او اظهار تاسف کرد و حکیم را مرجع عظیمالشانی خواند که با وجود علاقه فراوانِ مردم به وی، در خانه خویش محبوس بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحسن حکیم}} همچنین بهخوبی نسبت به حفظ حرمت [[سیدابوالقاسم خویی]] در نجف، مراقبت میکرد و با نامبردن از او با عنوان «حضرت آیتاللَّه العظمی»، دوست نداشت کسی نزد ایشان از خویی شکایت کند یا شئون وی را در نامبردن از وی رعایت نکند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم خویی}} | سلوک امامخمینی درباره حفظ حریم مراجع در [[نجف اشرف]] نیز چنین بود و نسبت به بیحرمتی و هتاکی [[رژیم بعث عراق]] به مراجع، واکنش نشان میداد؛ چنانکه پس از ایجاد محدودیت رژیم بعث عراق علیه [[سیدمحسن حکیم]]، فرزند خود، [[سیدمصطفی خمینی]] را چندین بار به دیدار حکیم فرستاد و جو وحشت را شکست. ایشان با ستایش از مقاومتهای حکیم، در موارد مختلف از برخورد حزب بعث با او اظهار تاسف کرد و حکیم را مرجع عظیمالشانی خواند که با وجود علاقه فراوانِ مردم به وی، در خانه خویش محبوس بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحسن حکیم}} همچنین بهخوبی نسبت به حفظ حرمت [[سیدابوالقاسم خویی]] در نجف، مراقبت میکرد و با نامبردن از او با عنوان «حضرت آیتاللَّه العظمی»، دوست نداشت کسی نزد ایشان از خویی شکایت کند یا شئون وی را در نامبردن از وی رعایت نکند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم خویی}} | ||
===تواضع و ادب در برابر استادان=== | ===تواضع و ادب در برابر استادان=== | ||
امامخمینی که احترام ویژهای برای مقام استادی بهطور کلی و استادان خود بهطور خاص قائل بود، اهتمام زیادی در انتخاب استاد داشت و افزون بر توجه به [[تقوا]] و پایبندی به مسائل شرعی در استاد حتی حرکات دست و سر استاد را دارای اثر روی شاگرد میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} یکی از مهمترین استادان امامخمینی، [[شیخعبدالکریم حائری یزدی]] است که ایشان در نوشتههای خود از وی به «شیخنا العلامه» تعبیر کرده است و در سرودههای خود حائری را با تعابیری چون دریای سخاوتمند، گنج نعمت، پشت و پناه مسلمانان و ابر رحمت برای قم یاد کرده است؛ نیز در سخنی، او را گوهر کمنظیر علم و تقوا و از نوادر روزگار برشمرده که با آن جایگاه علمی و اجتماعی، ساده میزیست، روی زمین مینشست و در خانه کار میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}} | امامخمینی که احترام ویژهای برای مقام استادی بهطور کلی و استادان خود بهطور خاص قائل بود، اهتمام زیادی در انتخاب استاد داشت و افزون بر توجه به [[تقوا]] و پایبندی به مسائل شرعی در استاد حتی حرکات دست و سر استاد را دارای اثر روی شاگرد میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} یکی از مهمترین استادان امامخمینی، [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخعبدالکریم حائری یزدی]] است که ایشان در نوشتههای خود از وی به «شیخنا العلامه» تعبیر کرده است و در سرودههای خود حائری را با تعابیری چون دریای سخاوتمند، گنج نعمت، پشت و پناه مسلمانان و ابر رحمت برای قم یاد کرده است؛ نیز در سخنی، او را گوهر کمنظیر علم و تقوا و از نوادر روزگار برشمرده که با آن جایگاه علمی و اجتماعی، ساده میزیست، روی زمین مینشست و در خانه کار میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}} | ||
امامخمینی همچنین با وجود جایگاه علمی و حوزوی که خود داشت، در برابر سیدحسین بروجردی، استاد خود دوزانو و مؤدب مینشست و گفته شده تا استاد زنده بود به احترام ایشان برای تدریس، بر منبر ننشست. نیز در برنامهریزی برای اداره [[حوزه قم]]، به بروجردی مشورت میداد و افزون بر یادکرد از زهد و [[سادهزیستی]] و تقوای بروجردی، درس وی را سازنده و مجتهدپرور میشمرد و به طلاب یادآور میشد حضور او در قم یادآور مجالس درس علمای بزرگی چون [[شیخ طوسی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} امامخمینی [[محمدعلی شاهآبادی]]، استاد عرفان خود را نیز دریای دانش خوانده است که همواره حرف تازهای دارد و از اینرو تاکید میکرد اگر شاهآبادی هفتاد سال نیز تدریس میکرد، درس او را ترک نمیکرد. شاهآبادی تاثیر زیادی بر شکلگیری شخصیت امامخمینی گذاشت و ابعاد عرفانی، سیاسی و اجتماعی ایشان تا حدودی مرهون ارتباط با شاهآبادی است. امامخمینی از حق حیاتی که شاهآبادی به گردن ایشان دارد، یاد کرده و خود را از عهده شکر آن ناتوان شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} ایشان همچنین استاد فلسفه خود، [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] را بزرگ میداشت و وجود او را برای حوزه و تحکیم بنیانهای اعتقادی طلاب لازم میشمرد. به همین دلیل بسیار تلاش کرد او را در حوزه قم نگاه دارد و مانع هجرت وی به قزوین شود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}} | امامخمینی همچنین با وجود جایگاه علمی و حوزوی که خود داشت، در برابر سیدحسین بروجردی، استاد خود دوزانو و مؤدب مینشست و گفته شده تا استاد زنده بود به احترام ایشان برای تدریس، بر منبر ننشست. نیز در برنامهریزی برای اداره [[حوزه قم]]، به بروجردی مشورت میداد و افزون بر یادکرد از زهد و [[سادهزیستی]] و تقوای بروجردی، درس وی را سازنده و مجتهدپرور میشمرد و به طلاب یادآور میشد حضور او در قم یادآور مجالس درس علمای بزرگی چون [[شیخ طوسی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} امامخمینی [[محمدعلی شاهآبادی]]، استاد عرفان خود را نیز دریای دانش خوانده است که همواره حرف تازهای دارد و از اینرو تاکید میکرد اگر شاهآبادی هفتاد سال نیز تدریس میکرد، درس او را ترک نمیکرد. شاهآبادی تاثیر زیادی بر شکلگیری شخصیت امامخمینی گذاشت و ابعاد عرفانی، سیاسی و اجتماعی ایشان تا حدودی مرهون ارتباط با شاهآبادی است. امامخمینی از حق حیاتی که شاهآبادی به گردن ایشان دارد، یاد کرده و خود را از عهده شکر آن ناتوان شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} ایشان همچنین استاد فلسفه خود، [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] را بزرگ میداشت و وجود او را برای حوزه و تحکیم بنیانهای اعتقادی طلاب لازم میشمرد. به همین دلیل بسیار تلاش کرد او را در حوزه قم نگاه دارد و مانع هجرت وی به قزوین شود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}} | ||
یکی دیگر از استادان امامخمینی، [[سیدمحمدتقی خوانساری]] است که بسیار مورد علاقه ایشان بود و افزون بر شرکت در نماز جماعت وی و مهمانکردن استاد در خانه، در دوره نقاهت نیز به عیادت او در همدان رفت و پس از درگذشت او در این شهر، در مرگ او بسیار گریست و به خواهش ایشان، سیدحسین بروجردی بر جنازه او [[نماز میت|نماز]] گزارد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} | یکی دیگر از استادان امامخمینی، [[سیدمحمدتقی خوانساری]] است که بسیار مورد علاقه ایشان بود و افزون بر شرکت در نماز جماعت وی و مهمانکردن استاد در خانه، در دوره نقاهت نیز به عیادت او در همدان رفت و پس از درگذشت او در این شهر، در مرگ او بسیار گریست و به خواهش ایشان، سیدحسین بروجردی بر جنازه او [[نماز میت|نماز]] گزارد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} | ||
===تاکید بر نقش علمای بزرگ در مبارزات=== | ===تاکید بر نقش علمای بزرگ در مبارزات=== | ||
در اندیشه امامخمینی توجه به امور اجتماعی و سیاسی وظیفه بنیادی و محوری روحانیت است. ایشان به عنوان نمونه، برای خدمات اجتماعی روحانیان، با اشاره به سیل سال ۱۳۵۲ق در قم، از خدمات پرارزش حائری یزدی به مردم، یاد میکرد و معتقد بود روحانیان در هر جنبش اجتماعی، یا انقلاب الهی و ضد استعماری، در صف مقدم قرار داشته و به همین دلیل همیشه آماج تیرهای جهانخواران بودهاند. ایشان استقلال [[ایران]] و [[عراق]] را مرهون زحمات [[مرجعیت شیعه]] میداند و مبارزه مستقیم و غیر مستقیم [[روحانیت]] و مرجعیت را در برابر استبداد، بخش تابناک مرجعیت میشمرد{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت}}؛ چنانکه بارها از [[جنبش تنباکو]] و [[میرزامحمدحسن شیرازی]]، صاحب حکم تحریم تنباکو یاد کرده است و او را با عنوان «میرزای بزرگ»، عقل بزرگ و متفکری خوانده که استقلال را به ایران برگرداند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت تحریم تنباکو |میرزامحمدحسن شیرازی}} امامخمینی همچنین با اشاره به مجاهدتهای [[میرزامحمدتقی شیرازی]]، از او به بزرگی یاد کرده است و شیرازی را در راس علمای مجاهدی معرفی کرده که اگر نبود استقلال عراق از میان رفته بود.{{ببینید|متن=ببینید|میرزامحمدتقی شیرازی}} [[جنبش مشروطه]] و مجاهدات [[سیدعبدالله بهبهانی]] و [[شیخفضلالله نوری]] و تلاش نوری در گنجاندن قوانین اسلامی در متمم قانون اساسی مشروطه ازجمله مواردی است که امامخمینی به آن توجه داشته و در سخنان بسیاری از حضور و تلاش روحانیان و مجتهدان طراز اول در نهضت مشروطه سخن گفته است.{{ببینید|متن=ببینید|شیخفضلالله نوری |نهضت مشروطه}} ایشان همچنین از مبارزات و اسیرشدن [[سیدمحمدتقی خوانساری]] در جنگ علیه انگلیس، {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} به عنوان عملکرد و نماد قدرت روحانیت در تاریخ معاصر یاد کرده و با قدردانی از مبارزات روحانیت علیه [[رضاشاه پهلوی]]، بارها به مبارزات سیاسی [[سیدحسن مدرس]]، اشاره و تاکید کرده است مدرس در بیان حق و ابطال باطل دریغ نمیکرد. عاقبت نیز جان پاک خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن مدرس}} | در اندیشه امامخمینی توجه به امور اجتماعی و سیاسی وظیفه بنیادی و محوری روحانیت است. ایشان به عنوان نمونه، برای خدمات اجتماعی روحانیان، با اشاره به سیل سال ۱۳۵۲ق در قم، از خدمات پرارزش حائری یزدی به مردم، یاد میکرد و معتقد بود روحانیان در هر جنبش اجتماعی، یا انقلاب الهی و ضد استعماری، در صف مقدم قرار داشته و به همین دلیل همیشه آماج تیرهای جهانخواران بودهاند. ایشان استقلال [[ایران]] و [[عراق]] را مرهون زحمات [[مرجعیت شیعه]] میداند و مبارزه مستقیم و غیر مستقیم [[روحانیت]] و مرجعیت را در برابر استبداد، بخش تابناک مرجعیت میشمرد{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت}}؛ چنانکه بارها از [[نهضت تحریم تنباکو|جنبش تنباکو]] و [[میرزامحمدحسن شیرازی]]، صاحب حکم تحریم تنباکو یاد کرده است و او را با عنوان «میرزای بزرگ»، عقل بزرگ و متفکری خوانده که استقلال را به ایران برگرداند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت تحریم تنباکو |میرزامحمدحسن شیرازی}} امامخمینی همچنین با اشاره به مجاهدتهای [[میرزامحمدتقی شیرازی]]، از او به بزرگی یاد کرده است و شیرازی را در راس علمای مجاهدی معرفی کرده که اگر نبود استقلال عراق از میان رفته بود.{{ببینید|متن=ببینید|میرزامحمدتقی شیرازی}} [[نهضت مشروطه|جنبش مشروطه]] و مجاهدات [[سیدعبدالله بهبهانی]] و [[شیخفضلالله نوری]] و تلاش نوری در گنجاندن قوانین اسلامی در متمم قانون اساسی مشروطه ازجمله مواردی است که امامخمینی به آن توجه داشته و در سخنان بسیاری از حضور و تلاش روحانیان و مجتهدان طراز اول در نهضت مشروطه سخن گفته است.{{ببینید|متن=ببینید|شیخفضلالله نوری |نهضت مشروطه}} ایشان همچنین از مبارزات و اسیرشدن [[سیدمحمدتقی خوانساری]] در جنگ علیه انگلیس، {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} به عنوان عملکرد و نماد قدرت روحانیت در تاریخ معاصر یاد کرده و با قدردانی از مبارزات روحانیت علیه [[رضاشاه پهلوی]]، بارها به مبارزات سیاسی [[سیدحسن مدرس]]، اشاره و تاکید کرده است مدرس در بیان حق و ابطال باطل دریغ نمیکرد. عاقبت نیز جان پاک خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن مدرس}} | ||
امامخمینی از تاکید [[سیدابوالقاسم کاشانی]] بر ورود به سیاست نیز ستایش کرده و او را سند افتخار روحانیت خوانده است؛ نیز مقاومت کاشانی را در برابر کشف حجاب در دوره رضاشاه قدر دانسته و با نامبردن از کاشانی به عنوان یک عالم سیاسی، وی را در ردیف میرزای شیرازی و شیخفضلالله نوری، از علمایی شمرده که درپی پیادهکردن احکام اسلام بودند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان همچنین از [[امامموسی صدر]] با عنوان «سیدالاعلام» یاد کرده و او را فرزند خود و بازوی قوی برای اسلام دانست؛ همچنین با ستایش از مجاهدتهای وی و با آرزوی سلامتی و موفقیت برای او، از اینکه نیروی جوانی خود را در راه حق، صرف میکرد، قدردانی کرده و او را شایسته پذیرش رهبری در ایران پس از سقوط رژیم شاهنشاهی دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|امامموسی صدر}} | امامخمینی از تاکید [[سیدابوالقاسم کاشانی]] بر ورود به سیاست نیز ستایش کرده و او را سند افتخار روحانیت خوانده است؛ نیز مقاومت کاشانی را در برابر کشف حجاب در دوره رضاشاه قدر دانسته و با نامبردن از کاشانی به عنوان یک عالم سیاسی، وی را در ردیف میرزای شیرازی و شیخفضلالله نوری، از علمایی شمرده که درپی پیادهکردن احکام اسلام بودند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان همچنین از [[امامموسی صدر]] با عنوان «سیدالاعلام» یاد کرده و او را فرزند خود و بازوی قوی برای اسلام دانست؛ همچنین با ستایش از مجاهدتهای وی و با آرزوی سلامتی و موفقیت برای او، از اینکه نیروی جوانی خود را در راه حق، صرف میکرد، قدردانی کرده و او را شایسته پذیرش رهبری در ایران پس از سقوط رژیم شاهنشاهی دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|امامموسی صدر}} | ||
امامخمینی همچنین پس از شهادت سیدمحمدباقر صدر، از مراجع تقلید بنام عراق، که به همراه خواهرش [[بنتالهدی]] | امامخمینی همچنین پس از شهادت سیدمحمدباقر صدر، از مراجع تقلید بنام عراق، که به همراه خواهرش [[بنتالهدی صدر]] به دست رژیم جنایتکار بعثی عراق به شهادت رسید، با ابراز تاسف شدید، از صدر با عنوان «آیتالله شهید» یاد کرده و خواهرش را از مفاخر علم و ادب شمرد و از یک عمر مجاهدت صدر در راه اهداف اسلامی ستایش کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدباقر صدر}} ایشان پس از شهادت [[سیدعارفحسین حسینی]]، رهبر شیعیان پاکستان نیز در پیامی، او را فرزند عزیز خود و روحانی وارستهای خواند که در راه خدمت به خدا و خلق خدا و در حمایت از پابرهنگان آرام و قرار نداشت تا به مقصد رسید.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعارفحسین حسینی}} | ||
===اهتمام به نقش هدایتگری روحانیت=== | ===اهتمام به نقش هدایتگری روحانیت=== | ||
امامخمینی وظیفه اساسی نهاد روحانیت را تربیت و هدایت انسانها میداند و آنان را پس از [[پیامبران(ع)]] و [[اوصیا(ع)]]، مربیان جامعه میشمارد که مهمترین پایگاه اسلام در برابر انحرافات است{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}؛ از اینرو بهویژه نسبت به آن دسته از شخصیتهای روحانی که انجام این وظیفه را وجهه همت خود ساختند، توجه ویژه داشت: | امامخمینی وظیفه اساسی نهاد روحانیت را تربیت و هدایت انسانها میداند و آنان را پس از [[پیامبران(ع)]] و [[اوصیا(ع)]]، مربیان جامعه میشمارد که مهمترین پایگاه اسلام در برابر انحرافات است{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}؛ از اینرو بهویژه نسبت به آن دسته از شخصیتهای روحانی که انجام این وظیفه را وجهه همت خود ساختند، توجه ویژه داشت: | ||
خط ۱٬۹۰۲: | خط ۱٬۹۰۸: | ||
امامخمینی همچنین از [[سیدحسین خادمی|خادمی]] به دلیل تاسیس مؤسسه دینی و انسجامبخشی به فعالیتهای روحانیان، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، قدردانی و تصریح کرده است در شرایطی که سیل بنیانکن بیدینی، کشورهای اسلامی و جوانان را در مخاطره قرار داده، وجود این گونه مؤسسات، بارزترین خدمت به اسلام است{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین خادمی}}؛ چنانکه خاتمی را نیز با تعبیر «سیدالعلماء الاعلام»، یکی از چهرههای تابناک روحانیت نامید که از حامیان بیبدیل [[اسلام ناب محمدی]] بود و عمری با [[تحجّر]] مبارزه کرد{{ببینید|متن=ببینید|سیدروحالله خاتمی}}؛ مبارزات محلاتی را که از عالمان برجسته شیراز بود ستوده است{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}}؛ اهتمام ویژهای نیز به حفظ شخصیت و همراهی دوست دیرین خود [[سیدمحمدصادق لواسانی|لواسانی]] داشت که وکیل مطلق ایشان در تهران بود{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدصادق لواسانی}}؛ [[سیدعبدالله شیرازی|شیرازی]] یکی از فقهایی است که امامخمینی پشتیبانی وی از نهضت را موجب خوشحالی دانست و میتوان ارادت و دوستی آن دو را از نامههای چندی که میان آنان رد و بدل شده است، دریافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالله شیرازی}} ایشان از تلاش [[محمدتقی فلسفی|فلسفی]] در نشر حقایق اسلامی نیز سپاسگزاری کرده و از او با عنوان ثقةالاسلام، خطیب شهیر اسلامی، زبان قرآن و ملت، دارای فکر صائب و لسان گویا و شیرین و عمادالاعلام نام برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدتقی فلسفی}} [[محمد شریعت اصفهانی|شریعت اصفهانی]] نیز از دوستان قدیمی و صمیمی امامخمینی و نماینده ایشان در پاکستان بود و امامخمینی وی را عالمی برجسته، فهیم و دارای دغدغه اسلام و مسلمانان میدانست و معتقد بود در میان شخصیتهای اسلامی و روحانی در جهان اسلام کمتر کسی مانند وی عاقل است.{{ببینید|متن=ببینید|محمد شریعت اصفهانی}} [[مرتضی حائری یزدی|حائری یزدی]] نیز شاگرد و دوست صمیمی امامخمینی بود و ایشان وی را در علم و عمل، جانشین پدرش شیخعبدالکریم حائری یزدی میدانست که از اشخاص پیشقدم در نهضت بوده است و از وی جز خیر و تلاش علمی و دینی ندیده است.{{ببینید|متن=ببینید|مرتضی حائری یزدی}} ایشان از دوره جوانی با [[سیداحمد زنجانی]] نیز دوست و همنشین بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} | امامخمینی همچنین از [[سیدحسین خادمی|خادمی]] به دلیل تاسیس مؤسسه دینی و انسجامبخشی به فعالیتهای روحانیان، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، قدردانی و تصریح کرده است در شرایطی که سیل بنیانکن بیدینی، کشورهای اسلامی و جوانان را در مخاطره قرار داده، وجود این گونه مؤسسات، بارزترین خدمت به اسلام است{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین خادمی}}؛ چنانکه خاتمی را نیز با تعبیر «سیدالعلماء الاعلام»، یکی از چهرههای تابناک روحانیت نامید که از حامیان بیبدیل [[اسلام ناب محمدی]] بود و عمری با [[تحجّر]] مبارزه کرد{{ببینید|متن=ببینید|سیدروحالله خاتمی}}؛ مبارزات محلاتی را که از عالمان برجسته شیراز بود ستوده است{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}}؛ اهتمام ویژهای نیز به حفظ شخصیت و همراهی دوست دیرین خود [[سیدمحمدصادق لواسانی|لواسانی]] داشت که وکیل مطلق ایشان در تهران بود{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدصادق لواسانی}}؛ [[سیدعبدالله شیرازی|شیرازی]] یکی از فقهایی است که امامخمینی پشتیبانی وی از نهضت را موجب خوشحالی دانست و میتوان ارادت و دوستی آن دو را از نامههای چندی که میان آنان رد و بدل شده است، دریافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالله شیرازی}} ایشان از تلاش [[محمدتقی فلسفی|فلسفی]] در نشر حقایق اسلامی نیز سپاسگزاری کرده و از او با عنوان ثقةالاسلام، خطیب شهیر اسلامی، زبان قرآن و ملت، دارای فکر صائب و لسان گویا و شیرین و عمادالاعلام نام برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدتقی فلسفی}} [[محمد شریعت اصفهانی|شریعت اصفهانی]] نیز از دوستان قدیمی و صمیمی امامخمینی و نماینده ایشان در پاکستان بود و امامخمینی وی را عالمی برجسته، فهیم و دارای دغدغه اسلام و مسلمانان میدانست و معتقد بود در میان شخصیتهای اسلامی و روحانی در جهان اسلام کمتر کسی مانند وی عاقل است.{{ببینید|متن=ببینید|محمد شریعت اصفهانی}} [[مرتضی حائری یزدی|حائری یزدی]] نیز شاگرد و دوست صمیمی امامخمینی بود و ایشان وی را در علم و عمل، جانشین پدرش شیخعبدالکریم حائری یزدی میدانست که از اشخاص پیشقدم در نهضت بوده است و از وی جز خیر و تلاش علمی و دینی ندیده است.{{ببینید|متن=ببینید|مرتضی حائری یزدی}} ایشان از دوره جوانی با [[سیداحمد زنجانی]] نیز دوست و همنشین بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} | ||
==شخصیتهای سیاسی== | ==شخصیتهای سیاسی== | ||
امامخمینی به فراخور حال، درباره شخصیتهای سیاسی معاصر در ایران و جهان نیز دیدگاهها و موضعگیریهایی دارد. این شخصیتها بهجز مسئولان کشوری در رژیم گذشته، برخی از سران کشورهای غربی و | امامخمینی به فراخور حال، درباره شخصیتهای سیاسی معاصر در ایران و جهان نیز دیدگاهها و موضعگیریهایی دارد. این شخصیتها بهجز مسئولان کشوری در رژیم گذشته، برخی از سران کشورهای غربی و کشورهای اسلامی را نیز دربرمیگیرد؛ چنانکه شامل پاپ نیز که در یک موضوع سیاسی وارد شده بود، میگردد: | ||
===رژیم پهلوی=== | ===رژیم پهلوی=== | ||
در داخل ایران عملکرد دولتمردان رژیم پهلوی، بهویژه رضا و [[محمدرضا پهلوی]]، بیشترین توجه امامخمینی را برانگیخته و موضوع بسیاری از خطابها، سخنرانیها، بیانیهها و نامههای ایشان بودهاند. امامخمینی رژیم پهلوی را در اساس خود رژیمی نامشروع و وابسته میدانست که بر پایه قلدری و [[دیکتاتوری]] و [[کودتا]] بنا شده است؛ از اینرو این رژیم افزون بر فقدان مشروعیت مردمی و دینی، فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود و پرونده عملکرد سران رژیم و در راس آنان رضا و محمدرضا پهلوی پرونده سیاه و پر از تباهی و فساد بود. | در داخل ایران عملکرد دولتمردان رژیم پهلوی، بهویژه رضا و [[محمدرضا پهلوی]]، بیشترین توجه امامخمینی را برانگیخته و موضوع بسیاری از خطابها، سخنرانیها، بیانیهها و نامههای ایشان بودهاند. امامخمینی رژیم پهلوی را در اساس خود رژیمی نامشروع و وابسته میدانست که بر پایه قلدری و [[دیکتاتوری]] و [[کودتا]] بنا شده است؛ از اینرو این رژیم افزون بر فقدان مشروعیت مردمی و دینی، فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود و پرونده عملکرد سران رژیم و در راس آنان رضا و محمدرضا پهلوی پرونده سیاه و پر از تباهی و فساد بود. | ||
====رضا و محمدرضا پهلوی==== | ====رضا و محمدرضا پهلوی==== | ||
[[رضاخان میرپنج]]، بعداً رضاشاه پهلوی، که در آغاز با تظاهر به مذهب، به سلطنت رسید، پس از تحکیم موقعیت خود، با اقدامات خشن و سرکوبگرانه، به وضع قوانین غیر اسلامی و ترویج | [[رضاخان میرپنج]]، بعداً رضاشاه پهلوی، که در آغاز با تظاهر به مذهب، به سلطنت رسید، پس از تحکیم موقعیت خود، با اقدامات خشن و سرکوبگرانه، به وضع قوانین غیر اسلامی و ترویج فرهنگ غربی اقدام کرد. دوره سلطنت او بر ایران، از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ش بود. امامخمینی با مقایسهکردن پهلوی با شاهان قاجار، {{ببینید|متن=ببینید|قاجاریه}} او را بدتر از آنان میداند و معتقد است که او هم جنایتکار بود و هم خیانتکار. ایشان تاکید کرده است که پهلوی برای از بینبردن روحانیت و به تبعِ آن اسلام، از هیچ کاری فروگذار نکرد و با ایجاد خفقان، همه چیز را در اختیار خود گرفت. ایشان بارها از رضاشاه با تعبیرهایی مانند قلدر، نفهم، نانجیب، سیاهرو و بیاصل یاد کرده است که اساس سلطنتش بر پایه قلدری و دیکتاتوری قرار داشت و تنها مامور اجرای اهداف بیگانگان بود.{{ببینید|متن=ببینید|رضا پهلوی}} پس از رضاشاه، پسرش محمدرضا پهلوی نیز در دوره ۳۷سالۀ سلطنت خود (۱۳۲۰-۱۳۵۷ش)، بهویژه پس از سال ۱۳۳۲، عملاً روش پدر خود را پی گرفت. | ||
مخالفتهای علنی امامخمینی با محمدرضا پهلوی از سال ۱۳۴۱ و با آغاز اصلاحات شاهانه و رفراندوم انقلاب سفید شروع شد.{{ببینید|متن=ببینید|اصلاحات ارضی |انقلاب سفید}} امامخمینی که تا زمان حیات سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، از اظهارنظر مستقیم در امور سیاسی پرهیز میکرد، {{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی، نخست به قصد هدایت و اصلاحِ رویّه سلطنت، محمدرضا پهلوی را نصیحت کرد. اما ادامه اصلاحات شاهانه و سرکوب مردم موجب خطاب مستقیم ایشان به شخص پهلوی گردید. ایشان در سخنرانی معروف خود در عاشورای سال ۱۳۴۲ با مخاطب قراردادن محمدرضا پهلوی، به او اخطار کرد درباره اعمال اطرافیان خود هوشیار باشد و از آنچه بر پدرش رضاخان رفت، عبرت بگیرد و کاری نکند که اگر روزی قرار شد برود، مردم خوشحال باشند. | مخالفتهای علنی امامخمینی با محمدرضا پهلوی از سال ۱۳۴۱ و با آغاز اصلاحات شاهانه و رفراندوم انقلاب سفید شروع شد.{{ببینید|متن=ببینید|اصلاحات ارضی |انقلاب سفید}} امامخمینی که تا زمان حیات سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، از اظهارنظر مستقیم در امور سیاسی پرهیز میکرد، {{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی، نخست به قصد هدایت و اصلاحِ رویّه سلطنت، محمدرضا پهلوی را نصیحت کرد. اما ادامه اصلاحات شاهانه و سرکوب مردم موجب خطاب مستقیم ایشان به شخص پهلوی گردید. ایشان در سخنرانی معروف خود در عاشورای سال ۱۳۴۲ با مخاطب قراردادن محمدرضا پهلوی، به او اخطار کرد درباره اعمال اطرافیان خود هوشیار باشد و از آنچه بر پدرش رضاخان رفت، عبرت بگیرد و کاری نکند که اگر روزی قرار شد برود، مردم خوشحال باشند. | ||
ادامه اعتراضهای علنی امامخمینی علیه تصویب [[لایحه کاپیتولاسیون]] و عملکرد رژیم، به دستگیری و تبعید ایشان انجامید{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} و موضعگیریهای ایشان در تبعید نیز به تناسب فرصتهای پیشآمده علیه اقدامات غیر قانونی محمدرضا پهلوی ادامه داشت. امامخمینی معتقد بود پهلوی در دوران سلطنت، ایران را به مستعمره [[امریکا]] تبدیل کرده است و توبه او را همانند توبه فرعون میشمرد. ایشان با اشاره به جنایات پهلوی در رویارویی با نهضت اسلامی مردم، او را دیکتاتوری خواند که به سبب نزدیکشدن مرگ سیاسی، دیوانه شده و حرکات جنونآمیز نشانه سقوط اوست.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ادامه اعتراضهای علنی امامخمینی علیه تصویب [[لایحه کاپیتولاسیون]] و عملکرد رژیم، به دستگیری و تبعید ایشان انجامید{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} و موضعگیریهای ایشان در تبعید نیز به تناسب فرصتهای پیشآمده علیه اقدامات غیر قانونی محمدرضا پهلوی ادامه داشت. امامخمینی معتقد بود پهلوی در دوران سلطنت، ایران را به مستعمره [[امریکا]] تبدیل کرده است و توبه او را همانند توبه فرعون میشمرد. ایشان با اشاره به جنایات پهلوی در رویارویی با نهضت اسلامی مردم، او را دیکتاتوری خواند که به سبب نزدیکشدن مرگ سیاسی، دیوانه شده و حرکات جنونآمیز نشانه سقوط اوست.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ||
خط ۱٬۹۱۲: | خط ۱٬۹۱۸: | ||
====محمد مصدق==== | ====محمد مصدق==== | ||
[[مصدق]] مؤسس [[جبهه ملی]]، نماینده [[مجلس شورای ملی]] و نخستوزیر در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی (۱۳۳۰-۱۳۳۲ش) بود و رهبری نهضت ملیشدن صنعت نفت را به عهده داشت و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، برکنار و تبعید شد. امامخمینی مصدق را فردی شمرده است که با قصد خدمت به کشور، مرتکب اشتباهات فراوانی شده است. برکنار نکردن محمدرضا پهلوی با وجود قدرت داشتن بر آن و انحلال مجلس شورای ملی، که موجب تقویت پهلوی شد، از نظر امامخمینی از اشتباهات بارز مصدق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق}} | [[مصدق]] مؤسس [[جبهه ملی]]، نماینده [[مجلس شورای ملی]] و نخستوزیر در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی (۱۳۳۰-۱۳۳۲ش) بود و رهبری نهضت ملیشدن صنعت نفت را به عهده داشت و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، برکنار و تبعید شد. امامخمینی مصدق را فردی شمرده است که با قصد خدمت به کشور، مرتکب اشتباهات فراوانی شده است. برکنار نکردن محمدرضا پهلوی با وجود قدرت داشتن بر آن و انحلال مجلس شورای ملی، که موجب تقویت پهلوی شد، از نظر امامخمینی از اشتباهات بارز مصدق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق}} | ||
امامخمینی در آستانه پیروزی [[نهضت اسلامی ایران]] نیز تصریح کرد راه ایشان با راه هواداران مصدق و ملیگراها تفاوت دارد. ایشان بر این باور بود روحانیت از ملیت و شخص مصدق سیلی خورده و در زمان او طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند و به [[سیدابوالقاسم کاشانی]] به بهانه مخالفت با مصدق، اهانت کردند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان با جمله «او هم مسلم نبود» در اسلام مصدق خدشه کرده و معتقد بود اگر مصدق در قدرت باقی میماند، به [[اسلام]] ضربه میزد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق |جبهه ملی}} | امامخمینی در آستانه پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی ایران]] نیز تصریح کرد راه ایشان با راه هواداران مصدق و ملیگراها تفاوت دارد. ایشان بر این باور بود روحانیت از ملیت و شخص مصدق سیلی خورده و در زمان او طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند و به [[سیدابوالقاسم کاشانی]] به بهانه مخالفت با مصدق، اهانت کردند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان با جمله «او هم مسلم نبود» در اسلام مصدق خدشه کرده و معتقد بود اگر مصدق در قدرت باقی میماند، به [[اسلام]] ضربه میزد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق |جبهه ملی}} | ||
====علی امینی==== | ====علی امینی==== | ||
[[علی امینی|امینی]] در اردیبهشت ۱۳۴۰ به نخستوزیری رسید و حدود یک سال در این مسئولیت ماند. او در این دوره ارتباط خوبی با علما برقرار کرد و دیداری نیز با امامخمینی داشت. ایشان در این دیدار از وی خواست جزء نخستوزیران «مرحوم» باشد نه نخستوزیران «ملعون». ایشان در آبان ۱۳۴۱ به جایگزینی [[اسدالله علم]] بهجای امینی، برای اجرای اصلاحات شاهانه واکنش نشان داد. با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۷ امامخمینی ادعای امینی را در ارائه طرحی که مورد پذیرش امامخمینی نیز هست، رد کرد و صریحاً اعلام کرد که هرگز امینی را قبول ندارد و راه حل او اشتباه است. ایشان در ادامه امینی را به عنوان یک فرد «شاهدوست» و به تعبیر دیگران «امریکاخواه» شمرد که با حربه «مصلحتخواهی» به میدان آمده است. امامخمینی در پاسخ به اظهارات امینی و ادعای مجازات ظالمان از جانب او تصریح کرد ظالم اصلی، پهلوی است و اگر امینی راست میگوید نخست باید پهلوی را مجازات کند.{{ببینید|متن=ببینید|علی امینی}} | [[علی امینی|امینی]] در اردیبهشت ۱۳۴۰ به نخستوزیری رسید و حدود یک سال در این مسئولیت ماند. او در این دوره ارتباط خوبی با علما برقرار کرد و دیداری نیز با امامخمینی داشت. ایشان در این دیدار از وی خواست جزء نخستوزیران «مرحوم» باشد نه نخستوزیران «ملعون». ایشان در آبان ۱۳۴۱ به جایگزینی [[اسدالله علم]] بهجای امینی، برای اجرای اصلاحات شاهانه واکنش نشان داد. با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۷ امامخمینی ادعای امینی را در ارائه طرحی که مورد پذیرش امامخمینی نیز هست، رد کرد و صریحاً اعلام کرد که هرگز امینی را قبول ندارد و راه حل او اشتباه است. ایشان در ادامه امینی را به عنوان یک فرد «شاهدوست» و به تعبیر دیگران «امریکاخواه» شمرد که با حربه «مصلحتخواهی» به میدان آمده است. امامخمینی در پاسخ به اظهارات امینی و ادعای مجازات ظالمان از جانب او تصریح کرد ظالم اصلی، پهلوی است و اگر امینی راست میگوید نخست باید پهلوی را مجازات کند.{{ببینید|متن=ببینید|علی امینی}} | ||
====اسدالله عَلَم==== | ====اسدالله عَلَم==== | ||
علم نخستوزیر (۱۳۴۱-۱۳۴۲ش) و وزیر دربار پهلوی (۱۳۴۵-۱۳۵۶ش) بود. او بارها مورد خطاب مستقیم امامخمینی و هشدار ایشان درباره عملکرد غیرقانونیاش قرار گرفت. ایشان عَلَم را بیسواد، ناتوان و مسئول حمله به [[مدرسه فیضیه]] و تمام فجایع وقت دانست و خواستار | علم نخستوزیر (۱۳۴۱-۱۳۴۲ش) و وزیر دربار پهلوی (۱۳۴۵-۱۳۵۶ش) بود. او بارها مورد خطاب مستقیم امامخمینی و هشدار ایشان درباره عملکرد غیرقانونیاش قرار گرفت. ایشان عَلَم را بیسواد، ناتوان و مسئول حمله به [[مدرسه فیضیه]] و تمام فجایع وقت دانست و خواستار استیضاح و برکناری وی شد.{{ببینید|متن=ببینید|حمله به مدرسه فیضیه}} امامخمینی همچنین با رد درخواست دیدار با عَلَم، او را «علیلالنفس» خواند و تماس سران حوزه علمیه با وی را به منزله خودکشی روحانیت دانست.{{ببینید|متن=ببینید|اسدالله علم |دستگیری امامخمینی}} | ||
====امیرعباس هویدا==== | ====امیرعباس هویدا==== | ||
[[امیرعباس هویدا|هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ در حالیکه امامخمینی در تبعید در [[ترکیه]] بود، جایگزین اسدالله علم شد و تا سال ۱۳۵۶ در این مسئولیت بود. امامخمینی در فروردین ۱۳۴۶ در نامهای سرگشاده و مفصل خطاب به هویدا، ضمن اعتراض به تبعید غیر شرعی و غیر قانونی خود، از عملکرد دولت انتقاد کرد. ایشان از حکومت غیر قانونی هویدا و گذشتگان او به عنوان حکومت قرون وسطایی، و بدترین حکومت استبدادی و خودسری به نام اسلام یاد کرد که بزرگترین ضربه را بر پیکر قرآن و احکام اسلام وارد کرده است. ایشان با هشدار به هویدا درباره نتایج عملکرد دولتش، اقدامات دولت را سندهای عقبماندگی برشمرد و وظیفه خود را نصیحت به هویدا دانست. | [[امیرعباس هویدا|هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ در حالیکه امامخمینی در تبعید در [[ترکیه]] بود، جایگزین [[اسدالله علم]] شد و تا سال ۱۳۵۶ در این مسئولیت بود. امامخمینی در فروردین ۱۳۴۶ در نامهای سرگشاده و مفصل خطاب به هویدا، ضمن اعتراض به تبعید غیر شرعی و غیر قانونی خود، از عملکرد دولت [[انتقاد]] کرد. ایشان از حکومت غیر قانونی هویدا و گذشتگان او به عنوان حکومت قرون وسطایی، و بدترین حکومت استبدادی و خودسری به نام اسلام یاد کرد که بزرگترین ضربه را بر پیکر قرآن و احکام اسلام وارد کرده است. ایشان با هشدار به هویدا درباره نتایج عملکرد دولتش، اقدامات دولت را سندهای [[عقبماندگی]] برشمرد و وظیفه خود را نصیحت به هویدا دانست. | ||
پس از اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی و دستگیری برخی افراد مؤثر رژیم، مانند هویدا با هدف آرامکردن مردم، امامخمینی هدف رژیم از بازداشت هویدا را ساکتکردن مردم دانست و آن را در روند مبارزه، بیتاثیر خواند. ایشان همچنین با معرفی هویدا به عنوان شریک پهلوی در خیانتها، دستگیری او را حیلهای برای نجات و تبرئه پهلوی و فریب مردم شمرد. | پس از اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی و دستگیری برخی افراد مؤثر رژیم، مانند هویدا با هدف آرامکردن مردم، امامخمینی هدف رژیم از بازداشت هویدا را ساکتکردن مردم دانست و آن را در روند مبارزه، بیتاثیر خواند. ایشان همچنین با معرفی هویدا به عنوان شریک پهلوی در خیانتها، دستگیری او را حیلهای برای نجات و تبرئه پهلوی و فریب مردم شمرد. | ||
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در واکنش به محاکمه و اعدام هویدا، هیاهو و اظهار تاسف امریکا و دیگر دولتهای خارجی درباره اعدام وی را نه از سر حمایت از حقوق | امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در واکنش به محاکمه و اعدام هویدا، هیاهو و اظهار تاسف امریکا و دیگر دولتهای خارجی درباره اعدام وی را نه از سر حمایت از [[حقوق بشر]]، بلکه به سبب ازدستدادن نوکری وفادار ارزیابی کرد. ایشان معتقد بود هویدا در طول بیش از سیزده سال نخستوزیری، مزدور امریکا، غده سرطانی و مفسد و دشمن اسلام بود که مردم بیگناه را در خیابانها کشت و به سبب همان جنایتها محاکمه و اعدام شد.{{ببینید|متن=ببینید|امیرعباس هویدا}} | ||
====جعفر شریفامامی==== | ====جعفر شریفامامی==== | ||
[[جعفر شریفامامی|شریفامامی]] که سالها رئیس مجلس سنا و شورای ملی بود، در ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی (۵ | [[جعفر شریفامامی|شریفامامی]] که سالها رئیس مجلس سنا و شورای ملی بود، در ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی (۵ شهریور ۱۳۵۷-۱۴ آبان ۱۳۵۷ش) از سوی محمدرضا پهلوی به نخستوزیری منصوب شد. وی با شعار آشتی ملی و تعظیم شعائر مذهبی و احترام به روحانیت آغاز به کار کرد. امامخمینی در پیامی با فریبدانستن انتخاب شریفامامی، راه مذاکره و سازش با دولت را بست و او را یکی از مهرههای پهلوی برای شکست نهضت اسلامی برشمرد. ایشان تاکید کرد اشخاصی دم از تعظیم شعائر مذهبی و احترام روحانیت میزنند که در طول نیمقرن شریکجرم دستگاه بودهاند. ایشان با افشای ترفندهای دولت شریفامامی، ماهیت واقعی آن را به مردم نشان داد و تاکید کرد او همان کسی است که تا دیروز علمای اسلام و روحانیون را مرتجع و نجس میدانست. امامخمینی شریفامامی و امثال او را به سبب قتل و جنایاتشان محکوم به [[قصاص]] و به تمام معنا وابسته به [[انگلستان]] و امریکا میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|جعفر شریفامامی}} | ||
====غلامرضا ازهاری==== | ====غلامرضا ازهاری==== | ||
پس از ناکامماندن دولت شریفامامی، دولت نظامی [[غلامرضا ازهاری|ازهاری]] برای مهار انقلاب مردم بر سر کار آمد (۱۴ آبان ۱۳۵۷-۱۲ | پس از ناکامماندن دولت شریفامامی، دولت نظامی [[غلامرضا ازهاری|ازهاری]] برای مهار انقلاب مردم بر سر کار آمد (۱۴ آبان ۱۳۵۷-۱۲ دی ۱۳۵۷ش). امامخمینی در واکنش، اقدامات دولت ازهاری در دستگیری عوامل رژیم و وعده تعدیل قانون اساسی را دروغ و فریب خواند. ایشان دولت نظامی را غاصب و توطئه رژیم خواند و بار دیگر هوشیاری ملت را خواستار شد؛ نیز هیاهوی نظامی رژیم را در برابر اراده آهنین ملت، غیر قابل اعتنا خواند.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | ||
====شاپور بختیار==== | ====شاپور بختیار==== | ||
تشکیل دولت ائتلاف ملی، آخرین حربه رژیم با هدایت و حمایت امریکا در مهار انقلاب بود که با نخستوزیری [[شاپور بختیار|بختیار]] (۱۴ دی ۱۳۵۷-۲۲ | تشکیل دولت ائتلاف ملی، آخرین حربه رژیم با هدایت و حمایت امریکا در مهار انقلاب بود که با نخستوزیری [[شاپور بختیار|بختیار]] (۱۴ دی ۱۳۵۷-۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش) محقق شد. بختیار از اعضای [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] و دبیر کل حزب ایران بود که بدون مشورت با جبهه، پیشنهاد نخستوزیری را پذیرفت. امامخمینی تلاش بختیار برای تشکیل دولت را ناموفق خواند و اظهار داشت در صورت تشکیل دولت نیز آن را تایید نخواهد کرد. ایشان ضمن آنکه بختیار را خائن خواند، تقاضای رسمی [[جیمی کارتر]] رئیسجمهور امریکا، مبنی بر موافقت با دولت وی را رد کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | ||
امامخمینی هر گونه همکاری با دولت غاصب و غیرقانونی بختیار را از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی جرم شمرد. از نظر ایشان بختیار از اول مهره بیگانگان برای روز مبادا بود و با پذیرش دولت علاوه بر ملت ایران، به ایل بزرگ بختیاری نیز خیانت کرد. ایشان معتقد بود بختیار بیعقلی کرد و اگر به نصیحت ایشان گوش داده بود، نخستوزیر باقی میماند و قهرمان نیز بود.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | امامخمینی هر گونه همکاری با دولت غاصب و غیرقانونی بختیار را از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی جرم شمرد. از نظر ایشان بختیار از اول مهره بیگانگان برای روز مبادا بود و با پذیرش دولت علاوه بر ملت ایران، به ایل بزرگ بختیاری نیز خیانت کرد. ایشان معتقد بود بختیار بیعقلی کرد و اگر به نصیحت ایشان گوش داده بود، نخستوزیر باقی میماند و قهرمان نیز بود.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | ||
====نعمتالله نصیری==== | ====نعمتالله نصیری==== | ||
خط ۱٬۹۳۳: | خط ۱٬۹۳۹: | ||
در میان شخصیتها و سیاستمداران بیگانه، دو رئیسجمهور امریکا و برخی سران کشورهای عربی، ازجمله افرادی هستند که به فراخور شرایط روز، در آثار امامخمینی به آنان اشاره شده است. رفتار و موضع [[پاپ ژان پل دوم]] نیز که یک شخصیت برجسته دینی بود، بهویژه با توجه به ورودش در موضوع گروگانهای امریکایی، با حفظ احترام او، مورد ارزیابی و نقد امامخمینی قرار گرفته است: | در میان شخصیتها و سیاستمداران بیگانه، دو رئیسجمهور امریکا و برخی سران کشورهای عربی، ازجمله افرادی هستند که به فراخور شرایط روز، در آثار امامخمینی به آنان اشاره شده است. رفتار و موضع [[پاپ ژان پل دوم]] نیز که یک شخصیت برجسته دینی بود، بهویژه با توجه به ورودش در موضوع گروگانهای امریکایی، با حفظ احترام او، مورد ارزیابی و نقد امامخمینی قرار گرفته است: | ||
====جیمی کارتر==== | ====جیمی کارتر==== | ||
همزمانی ریاست جمهوری کارتر با نهضت اسلامی ایران و حمایتهای او از محمدرضا پهلوی و شاپور بختیار و سپس [[تصرف سفارتخانه امریکا]] و [[تجاوز به طبس]] و شکست آن، موجب اظهارنظرهای بسیاری از سوی امامخمینی درباره دولت امریکا و شخص کارتر شده است. ایشان در واکنش به سفر کارتر به ایران در دیماه ۱۳۵۶ و حمایت امریکا از محمدرضا پهلوی، به او هشدار داد که پهلوی خائن است و از سلطنت بر ایران برکنار خواهد شد. ایشان کارتر را «استاد ـ اعظم» پهلوی و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او میدانست و از همین رو از مجلس و مردم امریکا خواست به دلیل حمایتهای بیجای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر}} | همزمانی ریاست جمهوری کارتر با نهضت اسلامی ایران و حمایتهای او از محمدرضا پهلوی و شاپور بختیار و سپس [[تصرف سفارتخانه امریکا]] و [[تجاوز نظامی آمریکا به طبس|تجاوز به طبس]] و شکست آن، موجب اظهارنظرهای بسیاری از سوی امامخمینی درباره دولت امریکا و شخص کارتر شده است. ایشان در واکنش به سفر کارتر به ایران در دیماه ۱۳۵۶ و حمایت امریکا از محمدرضا پهلوی، به او هشدار داد که پهلوی خائن است و از سلطنت بر ایران برکنار خواهد شد. ایشان کارتر را «استاد ـ اعظم» پهلوی و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او میدانست و از همین رو از مجلس و مردم امریکا خواست به دلیل حمایتهای بیجای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر}} | ||
تصمیم امامخمینی برای بازگشت به ایران و تلاش کارتر در به تاخیرانداختن این اتفاق، {{ببینید|متن=ببینید|بازگشت به ایران}} پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه}} و نیز ماجرای تصرف سفارت امریکا در ایران و تلاش این کشور برای آزادسازی گروگانها، {{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا |تجاوز نظامی | تصمیم امامخمینی برای بازگشت به ایران و تلاش کارتر در به تاخیرانداختن این اتفاق، {{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی به ایران}} پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه}} و نیز ماجرای تصرف سفارت امریکا در ایران و تلاش این کشور برای آزادسازی گروگانها، {{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا |تجاوز نظامی آمریکا به طبس}} موضعگیریهای امامخمینی در برابر دولت امریکا و کارتر را در پی داشت. ایشان معتقد بود کارتر مردم دنیا را به امریکا بدبین کرده و از همینرو باید از ریاستجمهوری دوباره قطع امید کند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر |امریکا}} | ||
====رونالد ریگان==== | ====رونالد ریگان==== | ||
دوره ریاست جمهوری [[ریگان]] همزمان با دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] بود و اقدامات او و دولتش علیه ایران، با واکنشهای مختلفی از سوی امامخمینی روبهرو شده است. سخنان امامخمینی درباره ریگان، عموماً مربوط به مسئولیت او به عنوان رئیسجمهور امریکا و اقدامات او است. ایشان منطق ریگان برای رابطه با سایر کشورها را منطق منفعت و صرفاً تامین منافع امریکا و حفظ آن میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | دوره ریاست جمهوری [[ریگان]] همزمان با دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] بود و اقدامات او و دولتش علیه ایران، با واکنشهای مختلفی از سوی امامخمینی روبهرو شده است. سخنان امامخمینی درباره ریگان، عموماً مربوط به مسئولیت او به عنوان رئیسجمهور امریکا و اقدامات او است. ایشان منطق ریگان برای رابطه با سایر کشورها را منطق منفعت و صرفاً تامین منافع امریکا و حفظ آن میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | ||
امامخمینی همچنین پس از [[ماجرای مک | امامخمینی همچنین پس از [[ماجرای مک فارلین|ماجرای رابرت مک فارلین]]، با اشاره به نگرانی رئیسجمهور امریکا، آن را مایه ننگ ریگان و رسوایی بزرگ برای این دولت دانست.{{ببینید|متن=ببینید|ماجرای مک فارلین}} ایشان با وصف شخص ریگان به عنوان کسی که در مسائل سیاسی و تصمیمگیریها ناتوان شده و نیازمند کمک عقلا و اندیشمندان است تا ملت خود را به ورطه سقوط نکشد، به مردم امریکا هشدار داد که عنان عقل و اراده خود را در مهمترین مسائل سیاسی، نظامی و بینالمللی به دست فردی چون ریگان نسپارند.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | ||
====ملکحسن==== | ====ملکحسن==== | ||
[[ملکحسن]] شاه [[مراکش]]، از حامیان جدی پهلوی بود. امامخمینی وساطت امثال ملکحسن در نهضت اسلامی را بیفایده و در پی تحکیم قدرت پهلوی میدانست. ایشان ملکحسن را رفیق شفیق محمدرضا پهلوی نامید که با وجود پناهدادن به پهلوی، حاضر نیست پهلوی را به شاهی بشناسد.{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه |ملکحسن}} | [[ملکحسن]] شاه [[مراکش]]، از حامیان جدی پهلوی بود. امامخمینی وساطت امثال ملکحسن در نهضت اسلامی را بیفایده و در پی تحکیم قدرت پهلوی میدانست. ایشان ملکحسن را رفیق شفیق محمدرضا پهلوی نامید که با وجود پناهدادن به پهلوی، حاضر نیست پهلوی را به شاهی بشناسد.{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه |ملکحسن}} | ||
خط ۱٬۹۴۳: | خط ۱٬۹۴۹: | ||
====ملکحسین==== | ====ملکحسین==== | ||
ملکحسین شاه اردن نیز از دوستان محمدرضا پهلوی بود که در حمایت از او برای دیدار با امامخمینی عازم پاریس شد، ولی امامخمینی او را نپذیرفت. در هنگام فرار پهلوی از ایران، ملکحسین از پذیرش او عذر خواست و امامخمینی همین امر را نشانه پشتکردن دوستان پهلوی به او دانست. امامخمینی با اشاره به حمایتهای ملکحسین از [[اسرائیل]]، [[صدام حسین]] و محمدرضا پهلوی، این اقدامات را انتحاری و مضحک برشمرد و با اشاره به داوطلبی ملکحسین برای جنگ علیه ایران، شاه اردن را مانند صدام حسین، بیخبر از قدرت مردمی ایران خواند و او را نصیحت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ملکحسین شاه اردن نیز از دوستان محمدرضا پهلوی بود که در حمایت از او برای دیدار با امامخمینی عازم پاریس شد، ولی امامخمینی او را نپذیرفت. در هنگام فرار پهلوی از ایران، ملکحسین از پذیرش او عذر خواست و امامخمینی همین امر را نشانه پشتکردن دوستان پهلوی به او دانست. امامخمینی با اشاره به حمایتهای ملکحسین از [[اسرائیل]]، [[صدام حسین]] و محمدرضا پهلوی، این اقدامات را انتحاری و مضحک برشمرد و با اشاره به داوطلبی ملکحسین برای جنگ علیه ایران، شاه اردن را مانند صدام حسین، بیخبر از قدرت مردمی ایران خواند و او را نصیحت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ||
تلاش امثال ملکحسین در به رسمیت شناختن موجودیت رژیم اسرائیل و بازگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی، انتقاد شدید امامخمینی نسبت به آنان را در پی داشت. ایشان در [[وصیتنامه | تلاش امثال ملکحسین در به رسمیت شناختن موجودیت رژیم اسرائیل و بازگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی، انتقاد شدید امامخمینی نسبت به آنان را در پی داشت. ایشان در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خود نیز ملکحسین را جنایتپیشهای دورهگرد خوانده که برای خدمت به [[امریکا]] و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملت خود رویگردان نیست.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ||
====ملکفهد==== | ====ملکفهد==== | ||
رفتار [[فهدبنعبدالعزیز]] ولیعهد [[عربستان]] در آغاز پیروزی انقلاب و پیامهای تبریک او، واکنش تشکرآمیز امامخمینی را به دنبال داشت. اما او پس از رسیدن به پادشاهی در سال ۱۳۶۱ طرح بهرسمیت شناختن رژیم اسرائیل از سوی کشورهای عربی را مطرح کرد که اعتراض امامخمینی را موجب شد. ایشان با مسلماننما خواندن امثال فهد، بر این باور بود که طرح فهد یکی از طرحهایی است که اسرائیل و جنایات وی را استوار میکند و مخالفت با آن فریضه بزرگ اسلامی است.{{ببینید|متن=ببینید|ملکفهد}} | رفتار [[فهدبنعبدالعزیز]] ولیعهد [[عربستان]] در آغاز پیروزی انقلاب و پیامهای تبریک او، واکنش تشکرآمیز امامخمینی را به دنبال داشت. اما او پس از رسیدن به پادشاهی در سال ۱۳۶۱ طرح بهرسمیت شناختن رژیم اسرائیل از سوی کشورهای عربی را مطرح کرد که اعتراض امامخمینی را موجب شد. ایشان با مسلماننما خواندن امثال فهد، بر این باور بود که طرح فهد یکی از طرحهایی است که اسرائیل و جنایات وی را استوار میکند و مخالفت با آن فریضه بزرگ اسلامی است.{{ببینید|متن=ببینید|ملکفهد}} | ||
خط ۱٬۹۵۲: | خط ۱٬۹۵۸: | ||
====صدام حسین==== | ====صدام حسین==== | ||
یکی از کسانی که به فراوانی در سخنان امامخمینی از او سخن رفته است، صدام حسین، رئیس حزب بعث عفلقی عراق و رئیسجمهور پیشین عراق است.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} امامخمینی صدام حسین را فردی دیوانه، دارای فکر مغشوش و عاری از تفکر، با خصلت جنون قدرت، اغواشده و دارای خوی و خصلت درندگی و آدمکشی و زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است. ایشان که صدام را ابرجنایتکار میدانست، خاطرنشان کرد که وی جنایتهای بیشماری را در عراق و ایران انجام داده است. ایشان حتی در وصیتنامه خود افتخار کرده است که دشمن ایشان صدام عفلقی است؛ کسی که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند. ایشان صدام را خادم سرسپرده امریکا میدانست که به نفع اسرائیل، به تفرقهافکنی میان مسلمانان دست زده و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. | یکی از کسانی که به فراوانی در سخنان امامخمینی از او سخن رفته است، صدام حسین، رئیس حزب بعث عفلقی عراق و رئیسجمهور پیشین عراق است.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} امامخمینی صدام حسین را فردی دیوانه، دارای فکر مغشوش و عاری از تفکر، با خصلت جنون قدرت، اغواشده و دارای خوی و خصلت درندگی و آدمکشی و زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است. ایشان که صدام را ابرجنایتکار میدانست، خاطرنشان کرد که وی جنایتهای بیشماری را در عراق و ایران انجام داده است. ایشان حتی در وصیتنامه خود افتخار کرده است که دشمن ایشان صدام عفلقی است؛ کسی که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند. ایشان صدام را خادم سرسپرده امریکا میدانست که به نفع اسرائیل، به تفرقهافکنی میان مسلمانان دست زده و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. | ||
امامخمینی به همه حکومتهای منطقه نصیحت میکرد که از پشتیبانی صدام دست بردارند و تکلیف ملت عراق را ضدیت و کارشکنی علیه صدام دانست. ایشان طرفداری صدام از ملت عرب، تظاهر او به نمازخواندن و عمل به ظواهر اسلام را نیز نمایشی بیش نمیخواند و معتقد بود جنایتهای صدام، چهره ریاکارانه وی را افشا میکند. ایشان با یادآوری روزهای حضور خود در نجف تصریح کرده است که صدام در آن زمان که رئیس دولت نبود هم در میان مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلادی خونخوار معروف بود. ایشان پایان کار صدام را جز انتحار و خودکشی ندانست و به وی توصیه کرد همان طور که هیتلر پس از آنکه به شکست رسید خود را کشت، او نیز اگر مرد است، خود را بکشد.{{ببینید|متن=ببینید|حسین | امامخمینی به همه حکومتهای منطقه نصیحت میکرد که از پشتیبانی صدام دست بردارند و تکلیف ملت عراق را ضدیت و کارشکنی علیه صدام دانست. ایشان طرفداری صدام از ملت عرب، تظاهر او به نمازخواندن و عمل به ظواهر اسلام را نیز نمایشی بیش نمیخواند و معتقد بود جنایتهای صدام، چهره ریاکارانه وی را افشا میکند. ایشان با یادآوری روزهای حضور خود در نجف تصریح کرده است که صدام در آن زمان که رئیس دولت نبود هم در میان مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلادی خونخوار معروف بود. ایشان پایان کار صدام را جز انتحار و خودکشی ندانست و به وی توصیه کرد همان طور که هیتلر پس از آنکه به شکست رسید خود را کشت، او نیز اگر مرد است، خود را بکشد.{{ببینید|متن=ببینید|صدام حسین}} | ||
====پاپ ژان پل دوم ==== | ====پاپ ژان پل دوم ==== | ||
[[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، در زمانی به پیروزی رسید که [[ژان پل دوم]] به عنوان پاپ اعظم، عهدهدار بالاترین مقام دینی مسیحیان بود. امامخمینی در آغاز پیروزی، در دیدار با نماینده پاپ ژان پل دوم، ضمن سپاسگزاری از حسن نیت و تبریک پاپ به مناسبت پیروزی انقلاب، تاکید کرد این قدرت اسلام بود که بر ظلم و استبداد پیروز شد و امید است که ملتهای دیگر نیز با مردم ایران همراه شوند.{{ببینید|متن=ببینید|پاپ ژان پل دوم}} | [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، در زمانی به پیروزی رسید که [[ژان پل دوم]] به عنوان پاپ اعظم، عهدهدار بالاترین مقام دینی مسیحیان بود. امامخمینی در آغاز پیروزی، در دیدار با نماینده پاپ ژان پل دوم، ضمن سپاسگزاری از حسن نیت و تبریک پاپ به مناسبت پیروزی انقلاب، تاکید کرد این قدرت اسلام بود که بر ظلم و استبداد پیروز شد و امید است که ملتهای دیگر نیز با مردم ایران همراه شوند.{{ببینید|متن=ببینید|پاپ ژان پل دوم}} | ||
خط ۱٬۹۷۵: | خط ۱٬۹۸۱: | ||
* پس از عزل بنیصدر، محمدعلی رجایی که پیشینه وزارت [[آموزش و پرورش]]، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و نخستوزیری را داشت، در مرداد ۱۳۶۰ به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد و در کمتر از یک ماه بعد در ۸ شهریور در انفجار تروریستی محل نخستوزیری، به [[شهادت]] رسید. امامخمینی از عملکرد، صداقت و سادهزیستی رجایی و پشتوانه مردمی وی ستایش کرده است. رجایی از نظر امامخمینی، فرزند متعهد، مسئول و محبوب آحاد جامعه بود که هیچگاه در خدمتگزاری کوتاهی نکرد و با کردارش، معلم اخلاق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی رجایی}} | * پس از عزل بنیصدر، محمدعلی رجایی که پیشینه وزارت [[آموزش و پرورش]]، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و نخستوزیری را داشت، در مرداد ۱۳۶۰ به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد و در کمتر از یک ماه بعد در ۸ شهریور در انفجار تروریستی محل نخستوزیری، به [[شهادت]] رسید. امامخمینی از عملکرد، صداقت و سادهزیستی رجایی و پشتوانه مردمی وی ستایش کرده است. رجایی از نظر امامخمینی، فرزند متعهد، مسئول و محبوب آحاد جامعه بود که هیچگاه در خدمتگزاری کوتاهی نکرد و با کردارش، معلم اخلاق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی رجایی}} | ||
* سیدعلی خامنهای، سومین رئیسجمهور ایران که از روحانیان مبارز و فعال نهضت اسلامی بود، افزون بر عضویت در شورای انقلاب، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیتهای متعددی، مانند نمایندگی در مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را ـ برعهده داشته است. مهمترین مسئولیت وی در دوره حیات امامخمینی دو دوره ریاست جمهوری است که دوره دوم، با ارتحال امامخمینی و برگزیده شدن او به [[رهبری]] ناتمام ماند. امامخمینی، خامنهای را فردی فهیم و سخنور نامید و مرجع رسیدگی به مسائل فکری و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام تعیین کرد. ایشان پس از ترور خامنهای، او را سربازی فداکار در جبهه جنگ، معلمی آموزنده در محراب، خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب شمرد و در جای دیگر، او را برادری آشنا به مسائل فقهی و بازوی توانای جمهوری اسلامی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعلی خامنهای}} | * سیدعلی خامنهای، سومین رئیسجمهور ایران که از روحانیان مبارز و فعال نهضت اسلامی بود، افزون بر عضویت در شورای انقلاب، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیتهای متعددی، مانند نمایندگی در مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را ـ برعهده داشته است. مهمترین مسئولیت وی در دوره حیات امامخمینی دو دوره ریاست جمهوری است که دوره دوم، با ارتحال امامخمینی و برگزیده شدن او به [[رهبری]] ناتمام ماند. امامخمینی، خامنهای را فردی فهیم و سخنور نامید و مرجع رسیدگی به مسائل فکری و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام تعیین کرد. ایشان پس از ترور خامنهای، او را سربازی فداکار در جبهه جنگ، معلمی آموزنده در محراب، خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب شمرد و در جای دیگر، او را برادری آشنا به مسائل فقهی و بازوی توانای جمهوری اسلامی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعلی خامنهای}} | ||
* میرحسین موسوی افزون بر مسئولیتهای دیگر، مانند وزارت امور خارجه و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، در دو دوره ریاستجمهوری خامنهای مسئولیت نخستوزیری را بر عهده داشته است و این مسئولیت تا پس از رحلت امامخمینی و بازنگری در قانون اساسی ادامه یافت. امامخمینی به موسوی علاقهمند و حامی دولت او بود و با نامگذاری دولت موسوی به دولت خدمتگزار و دولت مستضعفان، از فعالیتهای دلسوزانه و موفقیتآمیز آن با توجه به گرفتاری بزرگ جنگ ستایش میکرد. ایشان در دوره دوم نخستوزیری موسوی و در واکنش به اختلاف نظرهایی که برای انتخاب او وجود داشت، انتخاب غیر از موسوی را به نخستوزیری در شرایط ویژه جنگ، خیانت به اسلام دانست. استعفای ناگهانی موسوی در | * میرحسین موسوی افزون بر مسئولیتهای دیگر، مانند وزارت امور خارجه و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، در دو دوره ریاستجمهوری خامنهای مسئولیت نخستوزیری را بر عهده داشته است و این مسئولیت تا پس از رحلت امامخمینی و بازنگری در قانون اساسی ادامه یافت. امامخمینی به موسوی علاقهمند و حامی دولت او بود و با نامگذاری دولت موسوی به دولت خدمتگزار و دولت مستضعفان، از فعالیتهای دلسوزانه و موفقیتآمیز آن با توجه به گرفتاری بزرگ جنگ ستایش میکرد. ایشان در دوره دوم نخستوزیری موسوی و در واکنش به اختلاف نظرهایی که برای انتخاب او وجود داشت، انتخاب غیر از موسوی را به نخستوزیری در شرایط ویژه جنگ، خیانت به اسلام دانست. استعفای ناگهانی موسوی در شهریور ۱۳۶۷ مخالفت و انتقاد امامخمینی را در پی داشت و موجب هشدار ایشان نسبت به اقداماتی شد که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده میکنند. ایشان با اظهار علاقه دوباره خود به موسوی، از وی خواست در سنگر نخستوزیری، به خدمت خود ادامه دهد.{{ببینید|متن=ببینید|میرحسین موسوی}} | ||
====خبرگان، مجلس و شورای نگهبان==== | ====خبرگان، مجلس و شورای نگهبان==== | ||
بخش گستردهای از شخصیتهای انقلاب و نظام در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری حضور داشتند؛ همچنین سه دوره از مجلس شورای اسلامی در زمان رهبری امامخمینی شکل گرفت و همزمان فقهای شورای نگهبان به عنوان نهاد مکمل مجلس از سوی امامخمینی برگزیده شدند و به برخی از آنان در اینجا به ترتیب حروف الفبا اشاره میشود: | بخش گستردهای از شخصیتهای انقلاب و نظام در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری حضور داشتند؛ همچنین سه دوره از مجلس شورای اسلامی در زمان رهبری امامخمینی شکل گرفت و همزمان فقهای شورای نگهبان به عنوان نهاد مکمل مجلس از سوی امامخمینی برگزیده شدند و به برخی از آنان در اینجا به ترتیب حروف الفبا اشاره میشود: | ||
خط ۱٬۹۸۳: | خط ۱٬۹۸۹: | ||
* [[سیدمحمد خاتمی]] از روحانیان مبارز است که مسئولیت مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان، نمایندگی در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و سرپرستی [[روزنامه کیهان]] را بر عهده داشت. امامخمینی از وی به نیکویی یاد کرده و او را فرزند فاضل، با تقوا و متعهد خود نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد خاتمی}} | * [[سیدمحمد خاتمی]] از روحانیان مبارز است که مسئولیت مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان، نمایندگی در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و سرپرستی [[روزنامه کیهان]] را بر عهده داشت. امامخمینی از وی به نیکویی یاد کرده و او را فرزند فاضل، با تقوا و متعهد خود نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد خاتمی}} | ||
* [[ابوالقاسم خزعلی]] عضو فقهای شورای نگهبان و مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری ازجمله روحانیان مبارز بود که امامخمینی مبارزات او را ستوده است و افرادی مانند وی را در شمار کسانی دانسته است که مردانه در برابر ستمکاران ایستادهاند؛ با این حال، ایشان نسبت به برخی رفتارهای تند خزعلی، به او تذکر داد.{{ببینید|متن=ببینید|ابوالقاسم خزعلی}} | * [[ابوالقاسم خزعلی]] عضو فقهای شورای نگهبان و مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری ازجمله روحانیان مبارز بود که امامخمینی مبارزات او را ستوده است و افرادی مانند وی را در شمار کسانی دانسته است که مردانه در برابر ستمکاران ایستادهاند؛ با این حال، ایشان نسبت به برخی رفتارهای تند خزعلی، به او تذکر داد.{{ببینید|متن=ببینید|ابوالقاسم خزعلی}} | ||
* [[محمدصادق خلخالی]]، از شاگردان مبارز امامخمینی و نخستین حاکم شرع انقلاب از سوی امامخمینی است. وی همچنین نماینده مجلس شورای اسلامی در دورههای اول تا سوم و نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره نخست بود. امامخمینی با اظهار لطف و محبت نسبت به او، گاه او را به [[تزکیه نفس]] و فراگیری | * [[محمدصادق خلخالی]]، از شاگردان مبارز امامخمینی و نخستین حاکم شرع انقلاب از سوی امامخمینی است. وی همچنین نماینده مجلس شورای اسلامی در دورههای اول تا سوم و نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره نخست بود. امامخمینی با اظهار لطف و محبت نسبت به او، گاه او را به [[تزکیه نفس]] و فراگیری علوم دینی، سفارش کرده است. ایشان از برخی حکمهای صادرشده از سوی خلخالی که با انتقادات زیاد روبهرو بود حمایت کرد. بروز برخی تندرویها در مسئولیت مبارزه با مواد مخدر، موجب شد امامخمینی ادامه کار او در این مسئولیت را به مصلحت نداند.{{ببینید|متن=ببینید|محمدصادق خلخالی}} | ||
* [[سیدمحمد موسوی خوئینی]] از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب، افزون بر نمایندگی در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، سرپرستی حجاج، دادستانی کل کشور و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را نیز عهدهدار بود. موسوی خوئینی در پرواز بازگشت امامخمینی به ایران نیز همراه و امین ایشان در نگهداری اموال و اسناد بود. ـ امامخمینی او را فردی مورد علاقه خود، متدین، دارای بینش خاص سیاسی، عالم و بسیار متعهد و فعال شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد موسوی خوئینی}} | * [[سیدمحمد موسوی خوئینی]] از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب، افزون بر نمایندگی در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، سرپرستی حجاج، دادستانی کل کشور و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را نیز عهدهدار بود. موسوی خوئینی در پرواز بازگشت امامخمینی به ایران نیز همراه و امین ایشان در نگهداری اموال و اسناد بود. ـ امامخمینی او را فردی مورد علاقه خود، متدین، دارای بینش خاص سیاسی، عالم و بسیار متعهد و فعال شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد موسوی خوئینی}} | ||
* [[مرضیه دباغ]] (حدیدچی)، بانوی مبارز، از یاران امامخمینی است که افزون بر سفر به [[نجف اشرف]] و دیدار با امامخمینی و سفر به لبنان و [[سوریه]] برای آموزش نظامی، در محل اقامت امامخمینی در [[نوفل لوشاتو]] نیز در شمار همراهان ایشان بود. وی پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب در همدان را بر عهده داشت و در دوره دوم و سوم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم تهران بود. امامخمینی او را به عنوان یکی از اعضای هیئت حامل نامه ایشان به [[میخائیل گورباچف]]، رهبر وقت شوروی، برگزید.{{ببینید|متن=ببینید|مرضیه دباغ |نامه به میخائیل گورباچف}} | * [[مرضیه دباغ]] (حدیدچی)، بانوی مبارز، از یاران امامخمینی است که افزون بر سفر به [[نجف اشرف]] و دیدار با امامخمینی و سفر به لبنان و [[سوریه]] برای آموزش نظامی، در محل اقامت امامخمینی در [[نوفل لوشاتو]] نیز در شمار همراهان ایشان بود. وی پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب در همدان را بر عهده داشت و در دوره دوم و سوم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم تهران بود. امامخمینی او را به عنوان یکی از اعضای هیئت حامل نامه ایشان به [[میخائیل گورباچف]]، رهبر وقت شوروی، برگزید.{{ببینید|متن=ببینید|مرضیه دباغ |نامه به میخائیل گورباچف}} | ||
خط ۱٬۹۹۲: | خط ۱٬۹۹۸: | ||
* [[سیدجلالالدین طاهری اصفهانی]] از شاگردان مبارز امامخمینی، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری و امامجمعه اصفهان است. امامخمینی به وی علاقه داشت و به صلاحیت و سابقه طولانی ارتباط با طاهری، گواهی داده است. ایشان پس از شهادت فرزند طاهری در جنگ تحمیلی، طاهری را فرزند برومند سید شهیدان(ع) خواند که همراه خاندان خود در صبر و ایثار در راه خداوند، اولی است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدجلالالدین طاهری اصفهانی}} | * [[سیدجلالالدین طاهری اصفهانی]] از شاگردان مبارز امامخمینی، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری و امامجمعه اصفهان است. امامخمینی به وی علاقه داشت و به صلاحیت و سابقه طولانی ارتباط با طاهری، گواهی داده است. ایشان پس از شهادت فرزند طاهری در جنگ تحمیلی، طاهری را فرزند برومند سید شهیدان(ع) خواند که همراه خاندان خود در صبر و ایثار در راه خداوند، اولی است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدجلالالدین طاهری اصفهانی}} | ||
* [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که عضویت در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری، نمایندگی امامخمینی در [[سپاه پاسداران انقلاب]] و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را برعهده داشت. امامخمینی طاهری را به صلاح و سداد موصوف کرده و دیگران را به بهرهمندی از رهنمودهای وی سفارش کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن طاهری خرمآبادی}} | * [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که عضویت در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری، نمایندگی امامخمینی در [[سپاه پاسداران انقلاب]] و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را برعهده داشت. امامخمینی طاهری را به صلاح و سداد موصوف کرده و دیگران را به بهرهمندی از رهنمودهای وی سفارش کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن طاهری خرمآبادی}} | ||
* [[مهدی کروبی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که افزون بر نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دورههای دوم و سوم و ششم، سرپرست بنیاد شهید انقلاب اسلامی، سرپرست حجاج{{ببینید|متن=ببینید|بعثه حج}} و نیز از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی بوده است. امامخمینی او را فردی خدمتگزار به ملت و خانواده شهدا و موفق در اداره [[بنیاد شهید]] معرفی کرده است. ایشان همچنین وی را شکنجهشده در راه انقلاب خواند و مقاومت و صلاحیت او را ستود.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی کروبی}} | * [[مهدی کروبی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که افزون بر نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دورههای دوم و سوم و ششم، سرپرست بنیاد شهید انقلاب اسلامی، سرپرست حجاج{{ببینید|متن=ببینید|بعثه حج}} و نیز از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی بوده است. امامخمینی او را فردی خدمتگزار به ملت و خانواده شهدا و موفق در اداره [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی|بنیاد شهید]] معرفی کرده است. ایشان همچنین وی را شکنجهشده در راه انقلاب خواند و مقاومت و صلاحیت او را ستود.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی کروبی}} | ||
* [[حسن لاهوتی]] از شاگردان مبارز امامخمینی، نماینده مجلس شورای اسلامی در نخستین دوره، و سرپرست سپاه پاسداران انقلاب بود. امامخمینی، لاهوتی را نور چشم خود و از کسانی دانسته که در سالهای مبارزه زجرهای زیادی دید و مقاومت کرد. با این حال در موضوع دستگیری پسرش که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود، مسائلی پدید آمد که به احضار خود او و مرگ ناگهانی وی در بازداشت انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|حسن لاهوتی}} | * [[حسن لاهوتی]] از شاگردان مبارز امامخمینی، نماینده مجلس شورای اسلامی در نخستین دوره، و سرپرست سپاه پاسداران انقلاب بود. امامخمینی، لاهوتی را نور چشم خود و از کسانی دانسته که در سالهای مبارزه زجرهای زیادی دید و مقاومت کرد. با این حال در موضوع دستگیری پسرش که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود، مسائلی پدید آمد که به احضار خود او و مرگ ناگهانی وی در بازداشت انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|حسن لاهوتی}} | ||
* [[سیدعلیاکبر محتشمیپور]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که افزون بر نمایندگی امامخمینی در شورای سرپرستی | * [[سیدعلیاکبر محتشمیپور]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که افزون بر نمایندگی امامخمینی در شورای سرپرستی صدا و سیما، مسئولیت سفارت ایران در کشور سوریه، و وزارت کشور در دولت دوم میرحسین موسوی را بر عهده داشت. امامخمینی محتشمیپور را فردی متدین، متعهد و دارای هوش سیاسی بالا خوانده است که از او خدمتگزاری خوب برای اسلام و ایران ساخته است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعلیاکبر محتشمیپور}} | ||
* [[علی مشکینی]] از استادان [[حوزه علمیه]] و از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و نیز عضویت و ریاست مجلس خبرگان رهبری را برعهده داشته است. وی مورد اعتماد و طرف مشورت امامخمینی بود و ایشان او را مایه برکات زیاد دانسته و از شخصیت علمی، فقهی، زهد و تقوای مشکینی ستایش کرده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای چندی، ازجمله امامت جمعه را بر عهده او گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|علی مشکینی}} | * [[علی مشکینی]] از استادان [[حوزه علمیه]] و از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و نیز عضویت و ریاست مجلس خبرگان رهبری را برعهده داشته است. وی مورد اعتماد و طرف مشورت امامخمینی بود و ایشان او را مایه برکات زیاد دانسته و از شخصیت علمی، فقهی، زهد و تقوای مشکینی ستایش کرده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای چندی، ازجمله امامت جمعه را بر عهده او گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|علی مشکینی}} | ||
* [[محمد منتظری]] روحانی مبارز، نماینده مجلس شورای اسلامی و از شهدای [[هفتم تیر]] ۱۳۶۰ در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] است. امامخمینی در پیام تسلیت خود به پدر وی، محمد منتظری را «فرزند اسلام و قرآن» نامید و منتظری را به سبب تربیت چنین فرزندی ستود. ایشان همچنین محمد منتظری را فرزند منتظری و خود خواند که با تعهد و انگیزه حسابشده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران شد و در این راه عمری با زجر و شکنجه به سر برد و در گسترش مکتب تلاش کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد منتظری}} | * [[محمد منتظری]] روحانی مبارز، نماینده مجلس شورای اسلامی و از شهدای [[هفت تیر|هفتم تیر]] ۱۳۶۰ در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] است. امامخمینی در پیام تسلیت خود به پدر وی، محمد منتظری را «فرزند اسلام و قرآن» نامید و منتظری را به سبب تربیت چنین فرزندی ستود. ایشان همچنین محمد منتظری را فرزند منتظری و خود خواند که با تعهد و انگیزه حسابشده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران شد و در این راه عمری با زجر و شکنجه به سر برد و در گسترش مکتب تلاش کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد منتظری}} | ||
* [[محمدرضا مهدوی کنی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که مسئولیتهایی چون عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی کمیتههای انقلاب اسلامی، وزارت کشور، نخستوزیری عضویت فقهای شورای نگهبان، نماینده امامخمینی در هیئت حل اختلاف میان قوا و عضویت در ستاد و شورای انقلاب فرهنگی داشت. امامخمینی برای او احترام قائل بود و پس از استعفای وی از سرپرستی [[کمیته انقلاب]] با ابراز تاسف، او را فردی کوشا و در خدمت اسلام معرفی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا مهدوی کنی}} | * [[محمدرضا مهدوی کنی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که مسئولیتهایی چون عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی کمیتههای انقلاب اسلامی، وزارت کشور، نخستوزیری عضویت فقهای شورای نگهبان، نماینده امامخمینی در هیئت حل اختلاف میان قوا و عضویت در ستاد و شورای انقلاب فرهنگی داشت. امامخمینی برای او احترام قائل بود و پس از استعفای وی از سرپرستی [[کمیته انقلاب]] با ابراز تاسف، او را فردی کوشا و در خدمت اسلام معرفی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا مهدوی کنی}} | ||
* [[علیاکبر ناطق نوری]]، از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی امامخمینی در [[جهاد سازندگی]] برگزیده شد. وی وزیر کشور در دولت میرحسین موسوی بود و در سه دوره سوم تا پنجم به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد و دو دوره اخیر رئیس مجلس بود. امامخمینی وی را فردی متدین، متعهد، مبارز و دارای هوش سیاسی دانسته و تصریح کرده است وی و همه دستاندرکاران صدیق نظام را فرزندان اسلام و انقلاب میداند.{{ببینید|متن=ببینید|علیاکبر ناطق نوری}} | * [[علیاکبر ناطق نوری]]، از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی امامخمینی در [[جهاد سازندگی]] برگزیده شد. وی وزیر کشور در دولت میرحسین موسوی بود و در سه دوره سوم تا پنجم به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد و دو دوره اخیر رئیس مجلس بود. امامخمینی وی را فردی متدین، متعهد، مبارز و دارای هوش سیاسی دانسته و تصریح کرده است وی و همه دستاندرکاران صدیق نظام را فرزندان اسلام و انقلاب میداند.{{ببینید|متن=ببینید|علیاکبر ناطق نوری}} | ||
خط ۲٬۰۱۹: | خط ۲٬۰۲۵: | ||
* [[سیداحمد خمینی]]، پسر کوچکتر امامخمینی که پس از درگذشت [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]]، عزیزترین و نزدیکترین فرد نزد ایشان بود و امور دفتر و بیت را به عهده داشت. امامخمینی علاقه و ارتباط عاطفی عمیقی با سیداحمد داشت و در چندین نامه او را عزیز، نورچشمی، مورد وثوق و فرزند مکرم خطاب کرده و همواره درباره مسائل مختلف شخصی، خانوادگی و امور بیت و دفتر، او را راهنمایی میکرد؛ نیز بارها با توجه به جایگاه حساس وی در دفتر امامخمینی، به درستکاری و امانتداری وی شهادت داده و در مقابل تهمتزنندگان به صورت جدی از وی دفاع کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خمینی}} | * [[سیداحمد خمینی]]، پسر کوچکتر امامخمینی که پس از درگذشت [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]]، عزیزترین و نزدیکترین فرد نزد ایشان بود و امور دفتر و بیت را به عهده داشت. امامخمینی علاقه و ارتباط عاطفی عمیقی با سیداحمد داشت و در چندین نامه او را عزیز، نورچشمی، مورد وثوق و فرزند مکرم خطاب کرده و همواره درباره مسائل مختلف شخصی، خانوادگی و امور بیت و دفتر، او را راهنمایی میکرد؛ نیز بارها با توجه به جایگاه حساس وی در دفتر امامخمینی، به درستکاری و امانتداری وی شهادت داده و در مقابل تهمتزنندگان به صورت جدی از وی دفاع کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خمینی}} | ||
* سیدمصطفی خمینی، فرزند بزرگ و مبارز امامخمینی که ایشان او را امید آینده اسلام خواند و با اطمینان، تمام اختیارات سیاسی، حوزوی و امور شرعی را به او واگذار کرد. درگذشت مشکوک سیدمصطفی برای امامخمینی بسیار سخت بود، اما ایشان با نگاه معرفتی خود آن را در شمار الطاف خفیه الهی شمرد. ایشان سیدمصطفی را «نور بصر و مُهْجَه قلب» خود خواند و او را در همه مستحبات خود شریک کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | * سیدمصطفی خمینی، فرزند بزرگ و مبارز امامخمینی که ایشان او را امید آینده اسلام خواند و با اطمینان، تمام اختیارات سیاسی، حوزوی و امور شرعی را به او واگذار کرد. درگذشت مشکوک سیدمصطفی برای امامخمینی بسیار سخت بود، اما ایشان با نگاه معرفتی خود آن را در شمار الطاف خفیه الهی شمرد. ایشان سیدمصطفی را «نور بصر و مُهْجَه قلب» خود خواند و او را در همه مستحبات خود شریک کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | ||
* [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] از شاگردان نزدیک امامخمینی و از اعضای دفتر ایشان در قم و جماران و نماینده ایشان در [[بنیاد مسکن | * [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] از شاگردان نزدیک امامخمینی و از اعضای دفتر ایشان در قم و جماران و نماینده ایشان در [[بنیاد مسکن انقلاب اسلامی|بنیاد مسکن]] بوده است. امامخمینی به همت، جدیت، حسن نیت، امانتداری، صلاحیت و خدمتگزاری وی گواهی داده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدهاشم رسولی محلاتی}} ایشان با پدر وی سیدحسین رسولی محلاتی نیز که از روحانیان تهران بود، رفاقت و ارتباط نزدیک داشت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین رسولی محلاتی}} | ||
* [[غلامرضا رضوانی]] از شاگردان امامخمینی و وصی و مسئول دفتر ایشان در [[نجف اشرف]] بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امامخمینی در شمار [[ | * [[غلامرضا رضوانی]] از شاگردان امامخمینی و وصی و مسئول دفتر ایشان در [[نجف اشرف]] بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امامخمینی در شمار فقهای [[شورای نگهبان]] قرار گرفت. امامخمینی به رضوانی اعتماد داشت و بر صلاحیت، علم، تقوا و استقامت او تاکید کرده و او را وکیل خود معرفی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا رضوانی}} | ||
* [[حسن صانعی]] از شاگردان مبارز امامخمینی و از اعضای فعال دفتر، در شمار افراد بسیار نزدیک به امامخمینی در قم و جماران و امین در امور مالی ایشان بوده است. وی همچنین از سوی امامخمینی مسئولیت [[بنیاد پانزده خرداد]] را به عهده داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد پانزده خرداد}} امامخمینی صانعی را برادر و فرزند خود خوانده و از صمیمیترین دوستان وفادار خود در گذشته و حال شمرده است؛ همچنین گواهی داده است که از آغاز آشنایی با وی و برعهدهگرفتن مسئولیت امور مالی دفتر، در همه حال با کمال صداقت، صمیمیت و امانتداری عمل کرده و وظایف خویش را بدون ذرهای چشمداشت مادی انجام داده است.{{ببینید|متن=ببینید|حسن صانعی}} | * [[حسن صانعی]] از شاگردان مبارز امامخمینی و از اعضای فعال دفتر، در شمار افراد بسیار نزدیک به امامخمینی در قم و جماران و امین در امور مالی ایشان بوده است. وی همچنین از سوی امامخمینی مسئولیت [[بنیاد پانزده خرداد]] را به عهده داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد پانزده خرداد}} امامخمینی صانعی را برادر و فرزند خود خوانده و از صمیمیترین دوستان وفادار خود در گذشته و حال شمرده است؛ همچنین گواهی داده است که از آغاز آشنایی با وی و برعهدهگرفتن مسئولیت امور مالی دفتر، در همه حال با کمال صداقت، صمیمیت و امانتداری عمل کرده و وظایف خویش را بدون ذرهای چشمداشت مادی انجام داده است.{{ببینید|متن=ببینید|حسن صانعی}} | ||
* [[محمدحسن قدیری]]، از شاگردان امامخمینی و عضو هیئت استفتاء ایشان بوده است. امامخمینی در پاسخ نامه انتقادی او نسبت به صدور فتوای حلالبودن بازی [[شطرنج]]، برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات را برشمرد و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمتکشیدهای مانند او توقع نداشته برداشتهای این چنینی را به اسلام نسبت دهد. ایشان این پاسخ را در حال و هوای درس و بحث طلبگی دانست و قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند.{{ببینید|متن=ببینید|محمدحسن قدیری}} | * [[محمدحسن قدیری]]، از شاگردان امامخمینی و عضو هیئت استفتاء ایشان بوده است. امامخمینی در پاسخ نامه انتقادی او نسبت به صدور فتوای حلالبودن بازی [[شطرنج]]، برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات را برشمرد و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمتکشیدهای مانند او توقع نداشته برداشتهای این چنینی را به اسلام نسبت دهد. ایشان این پاسخ را در حال و هوای درس و بحث طلبگی دانست و قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند.{{ببینید|متن=ببینید|محمدحسن قدیری}} | ||
خط ۲٬۰۳۰: | خط ۲٬۰۳۶: | ||
* [[سیدصادق طباطبایی]] از دانشجویان مبارز خارج از کشور بود که با امامخمینی نسبت خانوادگی داشت و در سالهای مبارزه، بهویژه در روزهای هجرت امامخمینی به پاریس با ایشان همراه بود. طباطبایی سخنگوی دولت موقت بود و امامخمینی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ماموریتهای بسیاری به او واگذار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدصادق طباطبایی}} | * [[سیدصادق طباطبایی]] از دانشجویان مبارز خارج از کشور بود که با امامخمینی نسبت خانوادگی داشت و در سالهای مبارزه، بهویژه در روزهای هجرت امامخمینی به پاریس با ایشان همراه بود. طباطبایی سخنگوی دولت موقت بود و امامخمینی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ماموریتهای بسیاری به او واگذار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدصادق طباطبایی}} | ||
* مهدی عراقی از مبارزان رنجدیده و یاران وفادار امامخمینی از آغاز نهضت اسلامی و مورد علاقه و اعتماد ایشان بود. وی در ۴ شهریور ۱۳۵۸ به همراه فرزندش به دست گروه فرقان به شهادت رسید. امامخمینی وی را مرد بسیار صالح و فداکار، بزرگوار و دوست دیرین خود نامیده است که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی عراقی}} | * مهدی عراقی از مبارزان رنجدیده و یاران وفادار امامخمینی از آغاز نهضت اسلامی و مورد علاقه و اعتماد ایشان بود. وی در ۴ شهریور ۱۳۵۸ به همراه فرزندش به دست گروه فرقان به شهادت رسید. امامخمینی وی را مرد بسیار صالح و فداکار، بزرگوار و دوست دیرین خود نامیده است که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی عراقی}} | ||
* امامخمینی [[علی قدوسی]] را که از شاگردان مبارز ایشان بود و پس از پیروزی انقلاب، به قضاوت و دادستانی انقلاب اسلامی برگزید، ستوده و او را انسانی درست، فعّال و قاطع شمرده است. قدوسی در | * امامخمینی [[علی قدوسی]] را که از شاگردان مبارز ایشان بود و پس از پیروزی انقلاب، به قضاوت و دادستانی انقلاب اسلامی برگزید، ستوده و او را انسانی درست، فعّال و قاطع شمرده است. قدوسی در مرداد ۱۳۶۰ به دست [[سازمان مجاهدین خلق]] به شهادت رسید و امامخمینی با اشاره به علم، تقوا و استقامت و تعهد وی در راه هدف، شهادت را بر او مبارک خوانده است.{{ببینید|متن=ببینید|علی قدوسی}} | ||
* [[سیدحسن خمینی قمی]]، از عالمان بنام و مبارز را مردی فعال در راه دین معرفی میکرد که نزد خدا و مردم عزیز است و مردم وظیفه دارند در احترام به او بکوشند. پس از پیروزی انقلاب و با شکلگیری برخی نهادهای انقلابی، مخالفتهای قمی با نظام بروز کرد. امامخمینی وی را بر لزوم وحدت کلمه و هوشیاری در برابر دسیسه دشمنان فرا خواند اما موضع منفی وی ادامه یافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن قمی}} | * [[سیدحسن قمی|سیدحسن خمینی قمی]]، از عالمان بنام و مبارز را مردی فعال در راه دین معرفی میکرد که نزد خدا و مردم عزیز است و مردم وظیفه دارند در احترام به او بکوشند. پس از پیروزی انقلاب و با شکلگیری برخی نهادهای انقلابی، مخالفتهای قمی با نظام بروز کرد. امامخمینی وی را بر لزوم وحدت کلمه و هوشیاری در برابر دسیسه دشمنان فرا خواند اما موضع منفی وی ادامه یافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن قمی}} | ||
* [[بهاءالدین محلاتی]]، فقیه مبارز از دوستان قدیمی امامخمینی و همراه نهضت بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعتراض او به برخی عملکردها موجب بدرفتاری برخی افراد با او شد. امامخمینی به پشتیبانی از وی، برخی عناصر مفسد و ضد انقلاب را در صدد فتنهانگیزی دانست و ابراز امیدواری کرد محلاتی دلگیر و رنجیدهخاطر نشود و نیرنگ آنان را خنثی کند.{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}} | * [[بهاءالدین محلاتی|بهاءالدین محلاتی]]، فقیه مبارز از دوستان قدیمی امامخمینی و همراه نهضت بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعتراض او به برخی عملکردها موجب بدرفتاری برخی افراد با او شد. امامخمینی به پشتیبانی از وی، برخی عناصر مفسد و ضد انقلاب را در صدد فتنهانگیزی دانست و ابراز امیدواری کرد محلاتی دلگیر و رنجیدهخاطر نشود و نیرنگ آنان را خنثی کند.{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}} | ||
* [[محمد مفتح]] از شاگردان مبارز امامخمینی بود که امامخمینی در مراسم تشییع او در قم حضور یافت و وی را استادی محترم شمرد که انتظار میرفت از علم او برای اسلام و پیشرفت [[نهضت اسلامی]] بهرههای زیادی حاصل شود. ایشان به خانواده مفتح برای داشتن چنین شخصیتی تبریک گفت و برای پیوستن او به شهدای صدر اسلام دعا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مفتح}} | * [[محمد مفتح]] از شاگردان مبارز امامخمینی بود که امامخمینی در مراسم تشییع او در قم حضور یافت و وی را استادی محترم شمرد که انتظار میرفت از علم او برای اسلام و پیشرفت [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] بهرههای زیادی حاصل شود. ایشان به خانواده مفتح برای داشتن چنین شخصیتی تبریک گفت و برای پیوستن او به شهدای صدر اسلام دعا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مفتح}} | ||
افزون بر موارد گفتهشده، اشخاص بسیاری وجود دارند که از شمار مبارزان دوران نهضت، نمایندگان امامخمینی، اعضای دفتر و منصوبان ایشان در مسئولیتهای حکومتی و بزرگان دینی و سیاسی و نظامی کشور یا از دوستان و همراهان امامخمینی بودهاند و برخی از آنان از شخصیتهای بزرگ حوزوی و غیر حوزوی به شمار میروند و البته اندکی نیز در ادامه به مقابله با انقلاب و نظام اسلامی دست زدند. بخشی از آنان در [[دانشنامه امامخمینی]] دارای مدخل مستقل هستند که به ترتیب الفبا عبارتاند از: | افزون بر موارد گفتهشده، اشخاص بسیاری وجود دارند که از شمار مبارزان دوران نهضت، نمایندگان امامخمینی، اعضای دفتر و منصوبان ایشان در مسئولیتهای حکومتی و بزرگان دینی و سیاسی و نظامی کشور یا از دوستان و همراهان امامخمینی بودهاند و برخی از آنان از شخصیتهای بزرگ حوزوی و غیر حوزوی به شمار میروند و البته اندکی نیز در ادامه به مقابله با انقلاب و نظام اسلامی دست زدند. بخشی از آنان در [[دانشنامه امامخمینی]] دارای مدخل مستقل هستند که به ترتیب الفبا عبارتاند از: | ||
[[صادق احسانبخش]]؛ [[سیدمهدی جمارانی]]؛ [[محمد امامی کاشانی]]؛ [[ابراهیم امینی]]؛ [[مجید انصاری]]؛ [[محیالدین انواری]]؛ [[هادی باریکبین]]؛ [[علی تهرانی]]؛ [[محمدصادق تهرانی]]؛ [[حیدرعلی جلالی خمینی]]؛ [[عبدالله جوادی آملی]]؛ [[محیالدین حائری شیرازی]]؛ [[حسن حبیبی]]؛ [[محمدجواد حجتی کرمانی]]؛ [[سیدعباس خاتم یزدی]]؛ [[حسین راستی کاشانی]]؛ [[محمدعلی رحمانی]]؛ [[محسن رضایی]]؛ [[سیدعزالدین زنجانی]]؛ [[جعفر سبحانی]]؛ [[عزتالله سحابی]]؛ [[یدالله سحابی]]؛ [[ابوالحسن شیرازی]]؛ [[لطفالله صافی گلپایگانی]]، [[محمد صدوقی]]؛ [[علی صیاد شیرازی]]؛ [[قاسمعلی ظهیرنژاد]]؛ [[صادق قطبزاده]]؛ [[مسلم ملکوتی]]؛ [[محمد مؤمن]]؛ [[سیدعباس مهری]]؛ [[سیدکاظم نورمفیدی]]؛ [[عبدالله نوری]]؛ [[حسین نوری همدانی]]؛ [[علیاکبر ولایتی]]؛ [[محمد هاشمی]]؛ [[ابراهیم یزدی]]؛ [[محمد یزدی]]. | [[صادق احسانبخش]]؛ [[سیدمهدی جمارانی]]؛ [[محمد امامی کاشانی]]؛ [[ابراهیم امینی]]؛ [[مجید انصاری]]؛ [[محیالدین انواری]]؛ [[هادی باریکبین]]؛ [[علی تهرانی]]؛ [[محمدصادق تهرانی]]؛ [[حیدرعلی جلالی خمینی]]؛ [[عبدالله جوادی آملی]]؛ [[محیالدین حائری شیرازی]]؛ [[حسن حبیبی]]؛ [[محمدجواد حجتی کرمانی]]؛ [[سیدعباس خاتم یزدی]]؛ [[حسین راستی کاشانی]]؛ [[محمدعلی رحمانی]]؛ [[محسن رضایی]]؛ [[سیدعزالدین زنجانی]]؛ [[جعفر سبحانی]]؛ [[عزتالله سحابی]]؛ [[یدالله سحابی]]؛ [[ابوالحسن شیرازی]]؛ [[لطفالله صافی گلپایگانی]]، [[محمد صدوقی]]؛ [[علی صیاد شیرازی]]؛ [[قاسمعلی ظهیرنژاد]]؛ [[صادق قطبزاده]]؛ [[مسلم ملکوتی]]؛ [[محمد مؤمن]]؛ [[سیدعباس مهری]]؛ [[سیدکاظم نورمفیدی]]؛ [[عبدالله نوری]]؛ [[حسین نوری همدانی]]؛ [[علیاکبر ولایتی]]؛ [[محمد هاشمی]]؛ [[ابراهیم یزدی]]؛ [[محمد یزدی]]. | ||
==بیماری، رحلت و خاکسپاری== | ==بیماری، رحلت و خاکسپاری== | ||
در این بخش به | در این بخش به [[بیماری امامخمینی|بیماری]]، [[رحلت امامخمینی|رحلت]] و خاکسپاری امامخمینی پرداخته میشود. | ||
===بیماری و رحلت=== | ===بیماری و رحلت=== | ||
امامخمینی در طول زندگی چند نوبت به بیماریهای خاص دچار شده است؛ اما مهمترین بیماری ایشان به زمستان ۱۳۵۸ و سپس بهار ۱۳۶۸ برمیگردد که به رحلت ایشان انجامید: | امامخمینی در طول زندگی چند نوبت به بیماریهای خاص دچار شده است؛ اما مهمترین بیماری ایشان به زمستان ۱۳۵۸ و سپس بهار ۱۳۶۸ برمیگردد که به رحلت ایشان انجامید: | ||
* بیماری قلبی: مدتی پس از انتقال امامخمینی از تهران به قم در ۱۰/۱۲/۱۳۵۷، فشار کار و مشکلات، بیماری قلبی نهفته ایشان را فعال کرد و پزشکان با توجه به کمبود امکانات پزشکی در [[قم]]، برخلاف میل باطنی ایشان، امامخمینی را در بیمارستان قلب تهران بستری کردند. از آنجا که کشور در آستانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری بود، امامخمینی به فرزند خود سیداحمد سفارش کرد اگر مسئلهای برای ایشان پیش آمد، آن را تا پس از برگزاری انتخابات پنهان نگه دارد.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | * بیماری قلبی: مدتی پس از انتقال امامخمینی از تهران به قم در ۱۰/۱۲/۱۳۵۷، فشار کار و مشکلات، بیماری قلبی نهفته ایشان را فعال کرد و پزشکان با توجه به کمبود امکانات پزشکی در [[قم]]، برخلاف میل باطنی ایشان، امامخمینی را در بیمارستان قلب تهران بستری کردند. از آنجا که کشور در آستانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری بود، امامخمینی به فرزند خود سیداحمد سفارش کرد اگر مسئلهای برای ایشان پیش آمد، آن را تا پس از برگزاری انتخابات پنهان نگه دارد.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | ||
امامخمینی به توصیه پزشکان دوره نقاهت بیماری را در آب و هوای مناسب «دربند» شمیران گذراند. با تکرار درد قلبی و پس از مشورت با برخی پزشکان اروپایی، درمان با مصرف داروی منظم آغاز شد. پس از ورود امامخمینی به [[جماران]]، گروه پزشکی ثابتی از متخصصان قلب، ریه و داخلی تشکیل شد و گروه پزشکی غیر ثابتی نیز با تخصصهای دیگر برای مداوای ایشان در نظر گرفته شد.{{ببینید|متن=ببینید|جماران}} | امامخمینی به توصیه پزشکان دوره نقاهت بیماری را در آب و هوای مناسب «دربند» شمیران گذراند. با تکرار درد قلبی و پس از مشورت با برخی پزشکان اروپایی، درمان با مصرف داروی منظم آغاز شد. پس از ورود امامخمینی به [[جماران]]، گروه پزشکی ثابتی از متخصصان قلب، ریه و داخلی تشکیل شد و گروه پزشکی غیر ثابتی نیز با تخصصهای دیگر برای مداوای ایشان در نظر گرفته شد.{{ببینید|متن=ببینید|جماران}} | ||
امامخمینی پس از این تاریخ، سه بار در بیمارستان بقیةالله(ع) جماران که به سبب رعایت مسائل امنیتی در کنار خانه ایشان ساخته شده بود، بستری شد و یک بار آن مربوط به مشکل قلبی دوباره ایشان در ۶ | امامخمینی پس از این تاریخ، سه بار در بیمارستان بقیةالله(ع) جماران که به سبب رعایت مسائل امنیتی در کنار خانه ایشان ساخته شده بود، بستری شد و یک بار آن مربوط به مشکل قلبی دوباره ایشان در ۶ فروردین ۱۳۶۵ بود که قلب ایشان یکباره از کار ایستاد؛ ولی با تلاش بهموقع دکتر مسعود پورمقدس به زندگی بازگشت و برای اقدامهای تکمیلی به بیمارستان منتقل شد. | ||
* بیماری گوارشی: امامخمینی یک بار در سال ۱۳۶۷ به سبب ناراحتی گوارشی در بیمارستان بقیةالله(ع) جماران بستری شد و تشخیص پزشکان گوارش و جراح در آن زمان، کمخونی قسمتی از روده بود و با اقدامهای درمانی، بهبود یافت. ایشان بار دیگر در ۲۹ | * بیماری گوارشی: امامخمینی یک بار در سال ۱۳۶۷ به سبب ناراحتی گوارشی در بیمارستان بقیةالله(ع) جماران بستری شد و تشخیص پزشکان گوارش و جراح در آن زمان، کمخونی قسمتی از روده بود و با اقدامهای درمانی، بهبود یافت. ایشان بار دیگر در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۸به سبب احساس درد در معده، برای معاینه پزشکی در همین بیمارستان بستری گردید و پس از رادیوگرافی، به خانه بازگشت و بار دوم در همان روز به بیمارستان مراجعه کرد و معاینه کاستروسکپی نشان از سرطان و زخمهای متعدد معده داشت. پس از تشخیص سرطان معده تصمیم تیم پزشکی بر جراحی فوری قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | ||
امامخمینی عصر روز اول [[خرداد]] ۱۳۶۸ برای جراحی داخلی به بیمارستان بقیةالله(ع) رفت و صبح روز بعد به اتاق عمل منتقل شد. جراحان ایشان ایرج فاضل، منوچهر دوائی و محمدرضا کلانتر معتمد بودند. حال امامخمینی پس از جراحی، رضایتبخش بود؛ اما مشکلات پیشبینینشده بیماری، چند روز پس از عمل نمایان شد. روز جمعه ۵ خرداد ۱۳۶۸ ایشان از [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] خواست در خطبه نماز جمعه از مردم بخواهد دعا کنند خداوند ایشان را بپذیرد. روزهای بعد نیز حال ایشان پایدار نبود و سرانجام تلاش تیم پزشکی بینتیجه ماند و ایشان درگذشت.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی |ارتحال امامخمینی}} | امامخمینی عصر روز اول [[خرداد]] ۱۳۶۸ برای جراحی داخلی به بیمارستان بقیةالله(ع) رفت و صبح روز بعد به اتاق عمل منتقل شد. جراحان ایشان ایرج فاضل، منوچهر دوائی و محمدرضا کلانتر معتمد بودند. حال امامخمینی پس از جراحی، رضایتبخش بود؛ اما مشکلات پیشبینینشده بیماری، چند روز پس از عمل نمایان شد. روز جمعه ۵ خرداد ۱۳۶۸ ایشان از [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] خواست در خطبه نماز جمعه از مردم بخواهد دعا کنند خداوند ایشان را بپذیرد. روزهای بعد نیز حال ایشان پایدار نبود و سرانجام تلاش تیم پزشکی بینتیجه ماند و ایشان درگذشت.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی |ارتحال امامخمینی}} | ||
امامخمینی در برابر دردهای جسمانی پرتحمل بود و در معاینات پزشکی و تزریق مداوم سرم، لب به شکایت نمیگشود. دستورهای پزشکی را به طور دقیق رعایت میکرد و عمل به نظریه کارشناسان را یک تکلیف میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | امامخمینی در برابر دردهای جسمانی پرتحمل بود و در معاینات پزشکی و تزریق مداوم سرم، لب به شکایت نمیگشود. دستورهای پزشکی را به طور دقیق رعایت میکرد و عمل به نظریه کارشناسان را یک تکلیف میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | ||
خط ۲٬۰۷۲: | خط ۲٬۰۷۸: | ||
این وصیتنامه در یک مقدمه، دو تذکر آغازین، هجده بند و چهار تذکر پایانی تنظیم شده است. مطالب موردنظر امامخمینی که پس از مقدمه و تذکرات، در خلال هجده بند آمده است، بهطور خلاصه در سه محور قابل ذکر است: | این وصیتنامه در یک مقدمه، دو تذکر آغازین، هجده بند و چهار تذکر پایانی تنظیم شده است. مطالب موردنظر امامخمینی که پس از مقدمه و تذکرات، در خلال هجده بند آمده است، بهطور خلاصه در سه محور قابل ذکر است: | ||
* انقلاب اسلامی: رمز پیروزی و بقای [[انقلاب اسلامی]]، معرفی و بیان توطئه دشمنان در ضعیفنشاندادن اسلام و جمهوری اسلامی در اداره جامعه، بهانزواکشیدن [[روحانیت]]، ترویج ازخودبیگانگی و ایجاد انحراف در مراکز تعلیم و تربیت، ازجمله مهمترین موضوعات مطرحشده در این محور است. | * انقلاب اسلامی: رمز پیروزی و بقای [[انقلاب اسلامی]]، معرفی و بیان توطئه دشمنان در ضعیفنشاندادن اسلام و جمهوری اسلامی در اداره جامعه، بهانزواکشیدن [[روحانیت]]، ترویج ازخودبیگانگی و ایجاد انحراف در مراکز تعلیم و تربیت، ازجمله مهمترین موضوعات مطرحشده در این محور است. | ||
* مسائل حیاتی و مهم: امامخمینی در بیان مهمترین مسائل کشور، تعهد نمایندگان و مسئولان کشور به اسلام و خدمت به مردم، توجه مردم به حضور و مشارکت در صحنه، اهمیت [[قضاوت]]، توصیه به [[حوزههای علمیه]] درباره هوشیاربودن در برابر توطئههای دشمنان و منحرفنشدن از سنت فقهای سلف، اصلاح و تصفیه [[قوه مجریه]]، اهمیت مراکز تعلیم و تربیت از کودکستان تا دانشگاه، نقش قوای مسلّح در حفظ انقلاب اسلامی و نصیحت به [[رادیو و تلویزیون]]، | * مسائل حیاتی و مهم: امامخمینی در بیان مهمترین مسائل کشور، تعهد نمایندگان و مسئولان کشور به اسلام و خدمت به مردم، توجه مردم به حضور و مشارکت در صحنه، اهمیت [[قضاوت]]، توصیه به [[حوزههای علمیه]] درباره هوشیاربودن در برابر توطئههای دشمنان و منحرفنشدن از سنت فقهای سلف، اصلاح و تصفیه [[قوه مجریه]]، اهمیت مراکز تعلیم و تربیت از کودکستان تا دانشگاه، نقش [[قوای مسلح|قوای مسلّح]] در حفظ انقلاب اسلامی و نصیحت به [[رادیو]] و [[تلویزیون]]، [[مطبوعات]]، [[سینما|سینماها]] و تئاترها برای جلوگیری از تباهی مردم را تذکر داده است. | ||
* تاکیدها و پندها: ازجمله مهمترین پندهایی که امامخمینی در وصیتنامه آورده است، عبارتاند از: توصیه، هشدار و نصیحت به گروهها و مخالفان جمهوری اسلامی و فریبخوردگان و دعوت آنان به رعایت انصاف، توضیح درباره مشی معتدل | * تاکیدها و پندها: ازجمله مهمترین پندهایی که امامخمینی در وصیتنامه آورده است، عبارتاند از: توصیه، هشدار و نصیحت به گروهها و مخالفان جمهوری اسلامی و فریبخوردگان و دعوت آنان به رعایت انصاف، توضیح درباره مشی معتدل اقتصاد اسلامی، نصیحت و هشدار به برخی روحانیان و روحانینماها درباره قضاوت نسبت به انقلاب اسلامی و شرایط ظهور [[امام زمان(ع)|امام زمان(ع)]]، توصیه به ملتها و مستضعفان جهان برای قیام و حرکتی جهانی به سوی تشکیل دولت اسلامی از طریق ایجاد جمهوریهای آزاد و مستقل و وصیت به مردم برای اهتمام بر خودشناسی، خودکفایی و استقلال در همه ابعاد و مقاومت برای رسیدن به اهداف بزرگ.{{ببینید|متن=ببینید|وصیتنامه سیاسیالهی}} | ||
===دستخط=== | ===دستخط=== | ||
امامخمینی هنر خط را نزد برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]]، فراگرفت. ایشان در سالهای نخست مرجعیت، اعلامیهها و بیانیهها، پاسخ به نامهها و استفتائات و رسید [[وجوه شرعی]] را به دست خود مینوشت؛ اما پس از فزونی مقلدان و مراجعان کسان دیگری در نوشتن نامهها، اجازات، استفتاها، اعلامیهها و پیامها همکاری داشتند، ازجمله [[سیدهاشم رسولی محلاتی]]، [[محمدحسن رحیمیان]]، [[محمدحسن قدیری]]، [[حسن صانعی]] و [[سیدجعفر کریمی]] و نیز در اواخر، سیداحمد خمینی؛ ولی تمام نوشتهها، با امضا یا مهر امامخمینی یا هر دو منتشر میشد.{{ببینید|متن=ببینید|دستخط امامخمینی}} در سالهای پس از پیروزی انقلاب احکام و پیامها و نامههای مهم به املا و انشای امامخمینی و گاه به خط خود ایشان بود و در صورت نیاز، رسولی محلاتی آن را بدون هیچ اصلاحی بازنویسی میکرد و امامخمینی آن را میدید و امضا میکرد؛ از اینرو مجموعه پیامها، احکام، اجازات، استفتاها و مانند آن، از گذشته تا سالهای پایانی عمر امامخمینی، از نظر نگارش وضع یکسانی نداشته و همه آنها به خط امامخمینی نبوده است، هرچند همه آنها به امضا یا مهر یا امضا و مهر ایشان بوده است. | امامخمینی هنر خط را نزد برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]]، فراگرفت. ایشان در سالهای نخست مرجعیت، اعلامیهها و بیانیهها، پاسخ به نامهها و استفتائات و رسید [[وجوه شرعی]] را به دست خود مینوشت؛ اما پس از فزونی مقلدان و مراجعان کسان دیگری در نوشتن نامهها، اجازات، استفتاها، اعلامیهها و پیامها همکاری داشتند، ازجمله [[سیدهاشم رسولی محلاتی]]، [[محمدحسن رحیمیان]]، [[محمدحسن قدیری]]، [[حسن صانعی]] و [[سیدجعفر کریمی]] و نیز در اواخر، سیداحمد خمینی؛ ولی تمام نوشتهها، با امضا یا مهر امامخمینی یا هر دو منتشر میشد.{{ببینید|متن=ببینید|دستخط امامخمینی}} در سالهای پس از پیروزی انقلاب احکام و پیامها و نامههای مهم به املا و انشای امامخمینی و گاه به خط خود ایشان بود و در صورت نیاز، رسولی محلاتی آن را بدون هیچ اصلاحی بازنویسی میکرد و امامخمینی آن را میدید و امضا میکرد؛ از اینرو مجموعه پیامها، احکام، اجازات، استفتاها و مانند آن، از گذشته تا سالهای پایانی عمر امامخمینی، از نظر نگارش وضع یکسانی نداشته و همه آنها به خط امامخمینی نبوده است، هرچند همه آنها به امضا یا مهر یا امضا و مهر ایشان بوده است. | ||
خط ۲٬۱۲۳: | خط ۲٬۱۲۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* مدخل «[https://books.khomeini.ir/books/10001/85/ امامخمینی]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۸۵-۳۱۱. | |||
{{انقلاب اسلامی ایران}} | |||
[[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه]] | {{شاگردان امامخمینی}} | ||
[[رده: | {{آثار امامخمینی}} | ||
{{حوادث تاریخی}} | |||
{{نظام جمهوری اسلامی ایران}} | |||
[[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:امامخمینی]] | |||
[[رده:مسئولان جمهوری اسلامی ایران]] | [[رده:مسئولان جمهوری اسلامی ایران]] | ||
[[رده:مراجع تقلید شیعه]] | [[رده:مراجع تقلید شیعه]] | ||
[[رده:شخصیتهای حوزوی]] | [[رده:شخصیتهای حوزوی]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای دارای تصویر]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |