تعصب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ بهمن ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
تعصّب از ریشه «عصب» به معنای بستن و محکم‌کردن [[عمامه]] بر سر یا پی‌هایی است که مفاصل را به یکدیگر پیوند می‌دهند<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۶۰۲</ref>؛ همچنین به معنای پشتیبانی‌کردن از یاران و خویشاوندان و بسیار غیرتمندبودن می‌باشد.<ref>ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ۳/۲۴۵؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۶۰۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۲۱–۱۲۳</ref> در اصطلاح اخلاقی، صفتی نفسانی به معنای تمایل به جانبداری از امری حق یا غیر حق، از خود یا هر کس یا چیزی است که به [[انسان]] نسبت دارد؛ مانند [[دین]]، مال، اهل یا ملتی با گفتار یا رفتار خود.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۰۶</ref> [[امام‌خمینی]] تعصّب را یکی از صفات نفسانی می‌داند که اثر آن حمایت از خویشاوندان و همه متعلقات است، چه تعلق دینی، مذهبی و مسلکی داشته باشد یا تعلق وطنی و آب و خاکی یا غیر آن، مانند تعلق شغلی، استاد و شاگردی.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۵</ref>
تعصّب از ریشه «عصب» به معنای بستن و محکم‌کردن عمامه بر سر یا پی‌هایی است که مفاصل را به یکدیگر پیوند می‌دهند<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۶۰۲</ref>؛ همچنین به معنای پشتیبانی‌کردن از یاران و خویشاوندان و بسیار غیرتمندبودن می‌باشد.<ref>ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ۳/۲۴۵؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۶۰۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۲۱–۱۲۳</ref> در اصطلاح اخلاقی، صفتی نفسانی به معنای تمایل به جانبداری از امری حق یا غیر حق، از خود یا هر کس یا چیزی است که به انسان نسبت دارد؛ مانند [[دین]]، مال، اهل یا ملتی با گفتار یا رفتار خود.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۰۶</ref> [[امام‌خمینی]] تعصّب را یکی از صفات نفسانی می‌داند که اثر آن حمایت از خویشاوندان و همه متعلقات است، چه تعلق دینی، مذهبی و مسلکی داشته باشد یا تعلق وطنی و آب و خاکی یا غیر آن، مانند تعلق شغلی، استاد و شاگردی.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۵</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
از واژه‌های مرتبط با تعصّب، [[حمیّت]] و [[غیرت]] است. «حمیت» از ماده «حمی» در اصل به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان به وجود می‌آید و به معنای تعصّب خشم‌آلود است.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۵۸–۲۵۹</ref> حمیّت برای [[نفس]] و تعصّب برای نزدیکان است یا حمیّت برای اهل خود و تعصّب برای [[قبیله]] خود است<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۱/۱۵۹</ref>؛ از این‌رو نسبت میان این دو، تفاوت در متعلق است. در مقابل تعصّب، «[[انصاف]]» است که به معنای ایستادن و [[استقامت]] بر حق است.<ref>نراقی، احمد، ۳۰۷</ref> «[[غیرت]]»، سعی در محافظت از آن چیزی است که محافظت از آن لازم است و از نتایج بزرگی نفس و قوت آن است.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۰۱</ref>
از واژه‌های مرتبط با تعصّب، [[حمیّت]] و غیرت است. «حمیت» از ماده «حمی» در اصل به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان به وجود می‌آید و به معنای تعصّب خشم‌آلود است.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۵۸–۲۵۹</ref> حمیّت برای [[نفس]] و تعصّب برای نزدیکان است یا حمیّت برای اهل خود و تعصّب برای قبیله خود است<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۱/۱۵۹</ref>؛ از این‌رو نسبت میان این دو، تفاوت در متعلق است. در مقابل تعصّب، «انصاف» است که به معنای ایستادن و [[استقامت]] بر حق است.<ref>نراقی، احمد، ۳۰۷</ref> «[[غیرت]]»، سعی در محافظت از آن چیزی است که محافظت از آن لازم است و از نتایج بزرگی نفس و قوت آن است.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۰۱</ref>


== پیشینه ==
== پیشینه ==
عصبیّت یکی از مسائل مهم اخلاقی و اجتماعی است که غالباً به واسطه علاقه به پیوند نَسَبی یا گروهی به وجود می‌آید. این امر از آغاز زندگی اجتماعی و گروهی بشر وجود داشته است<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۲</ref> و افراد هر قوم به واسطه همبستگی و غرور قومی، زمانی که ستمی بر یکی از آنها وارد می‌شد یا در معرض خطر قرار می‌گرفتند، به یاری هم می‌شتافتند. هدف اصلی این عصبیّت در طول تاریخ بشر، به دست آوردن فرمانروایی و [[توسعه‌طلبی]] بوده است؛ زیرا فرمانروایان در پرتو حمایت مردم، توانایی حاکمیت و کشورداری داشتند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲۶۴–۲۶۵</ref> برخی برای عصبیّت، نقش محوری قائل شده‌اند، به گونه‌ای که پیدایش [[جامعه سیاسی]]، تمرکز قدرت و تداوم قدرت حیات سیاسی جامعه و همچنین ریشه تمدن‌ها و گسترش ادیان در طول تاریخ را وابسته به عصبیّت دانسته‌اند<ref>ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۱۶۰–۱۶۱</ref>؛ چنان‌که تعصّب قومی برخی از یهودیان به [[یهودیت]]، صرفاً قومی و فرهنگی بوده، آنها مردم را به [[صهیونیسم]] دعوت می‌کنند<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان، ۱۰۸</ref> و [[صهیونیسم]] نیز بر اساس همین تعصّب قومی که یهود را نژاد برتر می‌دانند، تشکیل شده است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان، ۹۵</ref> این تعصّب تا آنجا پیش رفته که آنان برای اقوام دیگر احترامی قائل نبوده، طبق معتقدات خود<ref>کتاب مقدس، سفر تثنیه، ب ۲، ۳۴</ref> کشتن زنان و کودکان اقوام دیگر را جایز می‌شمارند. [[دین مسیحیت]] نیز به‌ویژه در [[قرون وسطی]]، دچار تعصّب شدید مذهبی شد؛ تا آنجا که زمینه را برای ایجاد تعصّب ماتریالیستی فراهم کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۴۳۷؛ خامنه‌ای، مقدمه کتاب المظاهر الالهیة، ۲۵۰</ref>
عصبیّت یکی از مسائل مهم اخلاقی و اجتماعی است که غالباً به واسطه علاقه به پیوند نَسَبی یا گروهی به وجود می‌آید. این امر از آغاز زندگی اجتماعی و گروهی بشر وجود داشته است<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۲</ref> و افراد هر [[قومیت|قوم]] به واسطه همبستگی و غرور قومی، زمانی که ستمی بر یکی از آنها وارد می‌شد یا در معرض خطر قرار می‌گرفتند، به یاری هم می‌شتافتند. هدف اصلی این عصبیّت در طول تاریخ بشر، به دست آوردن فرمانروایی و توسعه‌طلبی بوده است؛ زیرا فرمانروایان در پرتو حمایت مردم، توانایی حاکمیت و کشورداری داشتند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲۶۴–۲۶۵</ref> برخی برای عصبیّت، نقش محوری قائل شده‌اند، به گونه‌ای که پیدایش جامعه سیاسی، تمرکز قدرت و تداوم قدرت حیات سیاسی جامعه و همچنین ریشه تمدن‌ها و گسترش ادیان در طول تاریخ را وابسته به عصبیّت دانسته‌اند<ref>ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۱۶۰–۱۶۱</ref>؛ چنان‌که تعصّب قومی برخی از یهودیان به [[یهودیت]]، صرفاً قومی و فرهنگی بوده، آنها مردم را به [[صهیونیسم]] دعوت می‌کنند<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان، ۱۰۸</ref> و صهیونیسم نیز بر اساس همین تعصّب قومی که یهود را نژاد برتر می‌دانند، تشکیل شده است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان، ۹۵</ref> این تعصّب تا آنجا پیش رفته که آنان برای اقوام دیگر احترامی قائل نبوده، طبق معتقدات خود<ref>کتاب مقدس، سفر تثنیه، ب ۲، ۳۴</ref> کشتن زنان و کودکان اقوام دیگر را جایز می‌شمارند. [[دین مسیحیت]] نیز به‌ویژه در قرون وسطی، دچار تعصّب شدید مذهبی شد؛ تا آنجا که زمینه را برای ایجاد تعصّب ماتریالیستی فراهم کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۴۳۷؛ خامنه‌ای، مقدمه کتاب المظاهر الالهیة، ۲۵۰</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
پیش از ظهور [[اسلام]] میان [[اعراب جاهلی]]، تعصّب قومی شدیدی وجود داشت<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۰/۲۸۴؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۶</ref> و ظهور اسلام خط بطلانی بر همه تعصّبات نکوهش‌شده آن زمان کشید. [[قرآن کریم]] اعراب جاهلی را به سبب تعصّب قومی عربیت<ref>شعراء، ۱۹۷–۱۹۸</ref> و تفاخر یهود و نصارا به یکدیگر،<ref>بقره، ۱۱۳</ref> نکوهش می‌کند. در بعضی روایات، متعصّب، فردی بی‌ایمان یا عرب جاهلی معرفی شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۰۸</ref> بنابر برخی روایات، نخستین کسی که پایه عصبیّت را بنا نهاد و بر [[آدم]] تعصّب ورزید، [[شیطان]] بود<ref>نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، خ۲۳۴، ۳۵۲–۳۵۳</ref>؛ البته در بعضی روایات، تعصّب [[حمزةبن‌عبدالمطلب]] به [[پیامبر اسلام(ص)]]، سبب نجات و ورود او به [[بهشت]] شمرده شده است<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۰/۱۷۶</ref>؛ از این‌رو برخی تعصّب در دین حق و حمایت از آن و تعصّب در دفع [[ظلم]] از اهل و عشیره را در شمار عصبیّت مذموم ندانسته‌اند.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۰/۱۷۵</ref> در [[ایران]] پیش از اسلام نیز تعصّبات قومی وجود داشت و ایرانیان از آن به ستوه آمده بودند و چون روح [[اسلام]] را خالی از عصبیّت دیدند، به اسلام و خاندان [[اهل بیت(ع)]] روی آوردند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۲۶–۱۳۰</ref>
پیش از ظهور [[اسلام]] میان اعراب جاهلی، تعصّب قومی شدیدی وجود داشت<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۰/۲۸۴؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۶</ref> و ظهور اسلام خط بطلانی بر همه تعصّبات نکوهش‌شده آن زمان کشید. [[قرآن کریم]] اعراب جاهلی را به سبب تعصّب قومی عربیت<ref>شعراء، ۱۹۷–۱۹۸</ref> و تفاخر یهود و نصارا به یکدیگر،<ref>بقره، ۱۱۳</ref> نکوهش می‌کند. در بعضی روایات، متعصّب، فردی بی‌ایمان یا عرب جاهلی معرفی شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۰۸</ref> بنابر برخی روایات، نخستین کسی که پایه عصبیّت را بنا نهاد و بر آدم تعصّب ورزید، [[شیطان]] بود<ref>نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، خ۲۳۴، ۳۵۲–۳۵۳</ref>؛ البته در بعضی روایات، تعصّب حمزةبن‌عبدالمطلب به [[پیامبر اسلام(ص)]]، سبب نجات و ورود او به [[بهشت]] شمرده شده است<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۰/۱۷۶</ref>؛ از این‌رو برخی تعصّب در دین حق و حمایت از آن و تعصّب در دفع [[ظلم]] از اهل و عشیره را در شمار عصبیّت مذموم ندانسته‌اند.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۰/۱۷۵</ref> در [[ایران]] پیش از اسلام نیز تعصّبات قومی وجود داشت و ایرانیان از آن به ستوه آمده بودند و چون روح [[اسلام]] را خالی از عصبیّت دیدند، به اسلام و خاندان [[اهل بیت(ع)]] روی آوردند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۲۶–۱۳۰</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
در [[علم اخلاق]] به بحث تعصّب کمتر توجه شده است و تنها در بعضی از کتب اخلاقی، فصلی به آن اختصاص یافته است.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۴۰۲؛ نراقی، احمد، ۳۰۶</ref> [[امام‌خمینی]] در این بحث، به موضوعاتی چون مفاسد عصبیّت، عصبیّت اهل علم و راه درمان آن اشاره کرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۵–۱۵۲</ref> ایشان پس از آغاز نهضت اسلامی نیز در سخنرانی‌های خود این بحث را به گستره اجتماع کشاند و افراد را از تعصّبات قومی و گروهی پرهیز می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۷؛ ۱۱/۲۹۴ و ۲۰/۹۰</ref>
در [[علم اخلاق]] به بحث تعصّب کمتر توجه شده است و تنها در بعضی از کتب اخلاقی، فصلی به آن اختصاص یافته است.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۴۰۲؛ نراقی، احمد، ۳۰۶</ref> [[امام‌خمینی]] در این بحث، به موضوعاتی چون مفاسد عصبیّت، عصبیّت اهل علم و راه درمان آن اشاره کرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۵–۱۵۲</ref> ایشان پس از آغاز نهضت اسلامی نیز در سخنرانی‌های خود این بحث را به گستره اجتماع کشاند و افراد را از تعصّبات قومی و گروهی پرهیز می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۷؛ ۱۱/۲۹۴ و ۲۰/۹۰</ref>


== حقیقت و اقسام ==
== حقیقت و اقسام ==
علمای اخلاق تعصّب را به مذموم و ممدوح تقسیم کرده‌اند. تعصّب ممدوح را تعصّبی دانسته‌اند که از اهل یا عشیره یا [[دین]] خود در امر حقی حمایت کند و در این حمایت از [[انصاف]] خارج نشود؛ اما اگر این حمایت، حمایت به‌حقی نباشد و از انصاف خارج شود، تعصّب مذموم است.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۰۶؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۴۸</ref> امام‌خمینی تفاوت عصبیّت ممدوح و مذموم را مرتبط با [[نیت]] شخص و امری قلبی می‌داند و معتقد است عصبیّت و حمایت از خویشان و وابستگان، چه وابستگی مذهبی باشد یا گروهی، اگرچه برای امر حق یا در امر دینی باشد، فی‌نفسه صفتی مذموم است لکن اگر این عصبیّت با نیت اظهار حق و حمایت از اثبات آن باشد، آن را عصبیّت نمی‌داند یا دست کم ازجمله عصبیّت مذموم نمی‌شمارد؛ زیرا حمایت از حق و ترویج حقیقت، ازجمله بهترین صفات کمال انسانی و از اخلاق انبیا و اولیاست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۵–۱۴۶</ref>
علمای اخلاق تعصّب را به مذموم و ممدوح تقسیم کرده‌اند. تعصّب ممدوح را تعصّبی دانسته‌اند که از اهل یا عشیره یا [[دین]] خود در امر حقی حمایت کند و در این حمایت از [[انصاف]] خارج نشود؛ اما اگر این حمایت، حمایت به‌حقی نباشد و از انصاف خارج شود، تعصّب مذموم است.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۰۶؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۴۸</ref> امام‌خمینی تفاوت عصبیّت ممدوح و مذموم را مرتبط با نیت شخص و امری قلبی می‌داند و معتقد است عصبیّت و حمایت از خویشان و وابستگان، چه وابستگی مذهبی باشد یا گروهی، اگرچه برای امر حق یا در امر دینی باشد، فی‌نفسه صفتی مذموم است لکن اگر این عصبیّت با نیت اظهار حق و حمایت از اثبات آن باشد، آن را عصبیّت نمی‌داند یا دست کم ازجمله عصبیّت مذموم نمی‌شمارد؛ زیرا حمایت از حق و ترویج حقیقت، ازجمله بهترین صفات کمال انسانی و از اخلاق انبیا و اولیاست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۵–۱۴۶</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
به اعتقاد امام‌خمینی، حقیقت عصبیّت مذموم، حق‌مدارنبودن و طرفداری از دیگران از روی نادانی و خودخواهی است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۴؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۷–۱۴۸</ref> معیار حق و باطل‌بودن تعصّب نیز به نیت و غرض شخص بر می‌گردد که برای دفاع از حق قدم برمی‌دارد یا برای رسیدن به مقاصد نفس خود، که در صورت اول اگر حق با دشمنان او نیز باشد، از آن حمایت می‌کند؛ اما اگر عصبیّت و قومیت او را تحریک کرد که با دیدن باطلی هرچند از اقوام و خویشاوندان خود؛ با آنها همراهی و از آنها حمایت کند، از مصادیق عصبیّت جاهلی و مذموم است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۶</ref> ایشان یکی از زشت‌ترین اقسام تعصّب مذموم را تعصّب اهل علم می‌داند؛ زیرا اهل علم که خود مربی و چراغ هدایت‌اند، اگر دچار جهالت عصبیّت شوند، باعث فساد [[امت]] می‌گردند و از طرف دیگر، عصبیّت علمی، [[خیانت]] به علم، حق‌ناشناسی و حرمت‌شکنی به علم است؛ افزون بر این، منجر به [[هتک حرمت]] طرف مقابل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۵۱–۱۵۲</ref>
به اعتقاد امام‌خمینی، حقیقت عصبیّت مذموم، حق‌مدارنبودن و طرفداری از دیگران از روی نادانی و خودخواهی است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۴؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۷–۱۴۸</ref> معیار حق و باطل‌بودن تعصّب نیز به نیت و غرض شخص بر می‌گردد که برای دفاع از حق قدم برمی‌دارد یا برای رسیدن به مقاصد نفس خود، که در صورت اول اگر حق با دشمنان او نیز باشد، از آن حمایت می‌کند؛ اما اگر عصبیّت و قومیت او را تحریک کرد که با دیدن باطلی هرچند از اقوام و خویشاوندان خود؛ با آنها همراهی و از آنها حمایت کند، از مصادیق عصبیّت جاهلی و مذموم است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۶</ref> ایشان یکی از زشت‌ترین اقسام تعصّب مذموم را تعصّب اهل علم می‌داند؛ زیرا اهل علم که خود مربی و چراغ هدایت‌اند، اگر دچار جهالت عصبیّت شوند، باعث فساد امت می‌گردند و از طرف دیگر، عصبیّت علمی، [[خیانت]] به علم، حق‌ناشناسی و حرمت‌شکنی به علم است؛ افزون بر این، منجر به [[هتک حرمت]] طرف مقابل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۵۱–۱۵۲</ref>


== زمینه‌ها و عوامل ==
== زمینه‌ها و عوامل ==
[[قرآن کریم]] به بعضی از زمینه‌های تعصّب، مانند [[وابستگی نسبی]]<ref>بقره، ۱۷۰؛ زخرف، ۲۴</ref> و [[خویشاندی]]<ref>نساء، ۱۳۵</ref> هشدار می‌دهد. بعضی اندیشمندان، ازجمله عوامل عصبیّت را پیوند نسبی، وابستگی خاندان‌ها به یکدیگر، هم‌پیمانی، اشتراک در [[دین]] و [[مذهب]] یا اصل و نسب،<ref>ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۱۶۰–۱۶۳</ref> مبارزه در برابر حملات دشمن، حب وطن، به دست آوردن فرمانروایی و کشورگشایی<ref>ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۲۳۶–۳۰۲</ref> دانسته‌اند. امام‌خمینی [[خودخواهی]]، حب خویشاوندی و [[جهل]] و نادانی را از عوامل عصبیّت می‌داند و معتقد است قلبی که به نور [[ایمان]] و [[معرفت]] روشن باشد، پایبند قواعد دینی و عقلی است و عادات و روابط خویشاوندی، او را از راه مستقیم منحرف نمی‌کند و در راه اجرای حق، تمام تعلّقات و روابط خویشاوندی را رها می‌سازد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۷–۱۴۸؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸۸</ref>
[[قرآن کریم]] به بعضی از زمینه‌های تعصّب، مانند وابستگی نسبی<ref>بقره، ۱۷۰؛ زخرف، ۲۴</ref> و خویشاندی<ref>نساء، ۱۳۵</ref> هشدار می‌دهد. بعضی اندیشمندان، ازجمله عوامل عصبیّت را پیوند نسبی، وابستگی خاندان‌ها به یکدیگر، هم‌پیمانی، اشتراک در [[دین]] و مذهب یا اصل و نسب،<ref>ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۱۶۰–۱۶۳</ref> مبارزه در برابر حملات دشمن، حب وطن، به دست آوردن فرمانروایی و کشورگشایی<ref>ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۲۳۶–۳۰۲</ref> دانسته‌اند. امام‌خمینی [[خودخواهی]]، حب خویشاوندی و [[جهل]] و نادانی را از عوامل عصبیّت می‌داند و معتقد است قلبی که به نور [[ایمان]] و معرفت روشن باشد، پایبند قواعد دینی و عقلی است و عادات و روابط خویشاوندی، او را از راه مستقیم منحرف نمی‌کند و در راه اجرای حق، تمام تعلّقات و روابط خویشاوندی را رها می‌سازد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۷–۱۴۸؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸۸</ref>


== آثار ==
== آثار ==
عصبیّت به‌عنوان یکی از صفات نفسانی، می‌تواند آثار مذموم یا ممدوح فردی یا اجتماعی و دنیوی یا اخروی داشته باشد. در روایات، عصبیّت مذموم، موجب خروج از [[ایمان]] و ورود به آتش دانسته شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۰۷–۳۰۸</ref> اندیشمندان نیز برای عصبیّت، آثار سوء فردی و اجتماعی پرشماری ذکر کرده‌اند؛ ازجمله آثار فردی آن را رسیدن به [[شقاوت]] ابدی، کتمان حق،<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۰۶–۳۰۷</ref> مانع‌بودن برای درک صحیح حقایق،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳/۴۱۹</ref> نفوذناپذیری دل‌ها بر اثر جرم و [[گناه]] و نزول عذاب دنیوی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۵۲</ref> دانسته‌اند. آثار اجتماعی آن را نیز [[تبعیض نژادی]]،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۲۶–۱۲۹</ref> [[اغتشاش]] در سطح اجتماع و بین‌الملل،<ref>هاشمی، اخلاق در نهج البلاغه، ۱۳۶</ref> انتقال [[خرافات]] و عدم قضاوت صحیح<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۵۳–۳۵۴</ref> شمرده‌اند.
عصبیّت به‌عنوان یکی از صفات نفسانی، می‌تواند آثار مذموم یا ممدوح فردی یا اجتماعی و دنیوی یا اخروی داشته باشد. در روایات، عصبیّت مذموم، موجب خروج از [[ایمان]] و ورود به آتش دانسته شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۰۷–۳۰۸</ref> اندیشمندان نیز برای عصبیّت، آثار سوء فردی و اجتماعی پرشماری ذکر کرده‌اند؛ ازجمله آثار فردی آن را رسیدن به [[شقاوت]] ابدی، کتمان حق،<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۰۶–۳۰۷</ref> مانع‌بودن برای درک صحیح حقایق،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳/۴۱۹</ref> نفوذناپذیری دل‌ها بر اثر جرم و [[گناه]] و نزول عذاب دنیوی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۵۲</ref> دانسته‌اند. آثار اجتماعی آن را نیز تبعیض نژادی،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۲۶–۱۲۹</ref> اغتشاش در سطح اجتماع و بین‌الملل،<ref>هاشمی، اخلاق در نهج البلاغه، ۱۳۶</ref> انتقال خرافات و عدم قضاوت صحیح<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۵۳–۳۵۴</ref> شمرده‌اند.
{{سخ}}
{{سخ}}
عصبیّت ممدوح می‌تواند منشأ خدمات و آثار نیکو باشد. در مواردی قرآن کریم<ref>نساء، ۷۵</ref> با استفاده از عصبیّت درونی [[انسان]]، افراد را به سوی حقیقت وامی‌دارد و با ایجاد [[غیرت]] و حساسیت و یادآوری صحنه‌های مظلومیت خویشاوندان، آنها را به [[قیام]] در راه خدا فرا می‌خواند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۴۱۹</ref> بعضی بر این عقیده‌اند که اگر عصبیّت به سوی انسانیت سوق داده شود، قدرت دفاع و مقاومت را در جامعه بالا می‌برد و آن را نفوذناپذیر می‌سازد؛ همچنین می‌تواند تمدن‌ها را پی‌ریزی کرده، دین را گسترش دهد و شهرها را آباد کند.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۱۶۰–۱۶۱</ref>
عصبیّت ممدوح می‌تواند منشأ خدمات و آثار نیکو باشد. در مواردی قرآن کریم<ref>نساء، ۷۵</ref> با استفاده از عصبیّت درونی انسان، افراد را به سوی حقیقت وامی‌دارد و با ایجاد [[غیرت]] و حساسیت و یادآوری صحنه‌های مظلومیت خویشاوندان، آنها را به [[قیام]] در راه خدا فرا می‌خواند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۴۱۹</ref> بعضی بر این عقیده‌اند که اگر عصبیّت به سوی انسانیت سوق داده شود، قدرت دفاع و مقاومت را در جامعه بالا می‌برد و آن را نفوذناپذیر می‌سازد؛ همچنین می‌تواند تمدن‌ها را پی‌ریزی کرده، دین را گسترش دهد و شهرها را آباد کند.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۱۶۰–۱۶۱</ref>
{{سخ}}
{{سخ}}
[[امام‌خمینی]] ازجمله آثار و مفاسد فردی تعصّب مذموم را انکار مقامات عالی عرفانی، بی‌بهره‌ماندن از آنها،<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵</ref> نرسیدن به [[توحید افعالی]]<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۴</ref> و بی‌بهره‌شدن از نور ایمان، جلوگیری از دریافت حقایق، همچنین نیکو جلوه‌دادن رذایل و زشت جلوه‌دادن نیکویی‌ها<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۷ و ۱۴۹</ref> برمی‌شمارد. همچنین ایشان نتیجه تعصّب را در [[آخرت]]، ظهور [[صورت ملکوتی]] آن می‌داند که طبق بعضی روایات،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۷۳</ref> کسی که در دلش ذره‌ای عصبیّت یا تعصّب باشد، خداوند او را با اعراب جاهلی بر می‌انگیزاند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۸</ref> ایشان برخورد و نزاع‌های قومی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹</ref> و بهره‌بردن دشمنان و وابستگان آنان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۴</ref> را از آثار اجتماعی تعصّب مذموم می‌داند. به باور ایشان، در تعصّب دو علت وجود دارد: یا به سبب اظهار حق و جانبداری از حقیقت است، گرچه از طرف دشمن انسان باشد که سبب اصلاح [[مفاسد اجتماعی]] می‌شود و عصبیت ممدوح و از بهترین صفات انسانی است و دیگری حمایت از بستگان، اگرچه در مسیر باطل باشند که سبب برانگیختن مفاسد در جامعه می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۶</ref>
[[امام‌خمینی]] ازجمله آثار و مفاسد فردی تعصّب مذموم را انکار مقامات عالی عرفانی، بی‌بهره‌ماندن از آنها،<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵</ref> نرسیدن به توحید افعالی<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۴</ref> و بی‌بهره‌شدن از نور ایمان، جلوگیری از دریافت حقایق، همچنین نیکو جلوه‌دادن رذایل و زشت جلوه‌دادن نیکویی‌ها<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۷ و ۱۴۹</ref> برمی‌شمارد. همچنین ایشان نتیجه تعصّب را در [[آخرت]]، ظهور صورت ملکوتی آن می‌داند که طبق بعضی روایات،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۷۳</ref> کسی که در دلش ذره‌ای عصبیّت یا تعصّب باشد، خداوند او را با اعراب جاهلی بر می‌انگیزاند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۸</ref> ایشان برخورد و نزاع‌های قومی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹</ref> و بهره‌بردن دشمنان و وابستگان آنان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۴</ref> را از آثار اجتماعی تعصّب مذموم می‌داند. به باور ایشان، در تعصّب دو علت وجود دارد: یا به سبب اظهار حق و جانبداری از حقیقت است، گرچه از طرف دشمن انسان باشد که سبب اصلاح [[مفاسد اجتماعی]] می‌شود و عصبیت ممدوح و از بهترین صفات انسانی است و دیگری حمایت از بستگان، اگرچه در مسیر باطل باشند که سبب برانگیختن مفاسد در جامعه می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۶</ref>


== راه درمان ==
== راه درمان ==
اندیشمندان بر پایه روایات، راه‌های چندی برای درمان و دوری انسان از تعصّب مذموم بیان کرده‌اند؛ ازجمله:
اندیشمندان بر پایه روایات، راه‌های چندی برای درمان و دوری انسان از تعصّب مذموم بیان کرده‌اند؛ ازجمله:
# [[تواضع]] و تذلل در برابر حق<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۷/۲۰۹</ref>؛
# [[تواضع]] و تذلل در برابر حق<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۷/۲۰۹</ref>؛
# توجه به عواقب تعصّب، مانند دوری [[ابلیس]] از [[رحمت الهی]] به واسطه تعصّب‌ورزی در برابر [[آدم(ع)]]<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۲/۲۵۷</ref>؛
# توجه به عواقب تعصّب، مانند دوری [[ابلیس]] از [[رحمت|رحمت الهی]] به واسطه تعصّب‌ورزی در برابر [[آدم(ع)]]<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۲/۲۵۷</ref>؛
# دوری‌کردن از پیروی حزب، گروه، بزرگان و خویشان بر پایه تعصّب<ref>هاشمی، اخلاق در نهج البلاغه، ۱۴۰–۱۴۱</ref>؛
# دوری‌کردن از پیروی حزب، گروه، بزرگان و خویشان بر پایه تعصّب<ref>هاشمی، اخلاق در نهج البلاغه، ۱۴۰–۱۴۱</ref>؛
# توجه به [[قدرت الهی]] و اینکه جلب رضایت دیگران در مقابل جلب [[رضایت خداوند]]، ارزشی ندارد.<ref>بنایی، پیوند اخلاق و سیاست، ۸۶</ref>
# توجه به [[قدرت الهی]] و اینکه جلب رضایت دیگران در مقابل جلب [[رضایت خداوند]]، ارزشی ندارد.<ref>بنایی، پیوند اخلاق و سیاست، ۸۶</ref>
امام‌خمینی برای درمان تعصّب، توجه به مفاسد آن را ضروری می‌داند و معتقد است توجه به این نکته که این صفت از [[شیطان]] است و سبب هلاک انسان و محجوب‌شدن او از رسیدن به مقامات و حقایق الهی می‌گردد، ضروری است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۹</ref> ایشان با تأکید بر مفاسد فردی عصبیّت، لزوم ترک آن را گوشزد کرده است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵</ref> در مسائل اجتماعی نیز ایشان شرط رسیدن به آرزوهای انسانی را [[وحدت مسلمانان]]، به همراه دوری از عصبیّت‌های قومی، ملی و فریادزدن علیه دشمنان مشترک می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۰</ref> ایشان همواره در دوران مبارزه خود علیه [[استعمار]] خارج و داخل، شعار «[[وحدت کلمه]]» را بیان می‌کرد و به سران دولت‌های اسلامی سفارش می‌کرد اختلافات ملیتی و قومیتی را کنار گذاشته، تنها به [[اسلام]] بیندیشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۳، ۴۹۱ و ۳/۹۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید|وحدت}}.
امام‌خمینی برای درمان تعصّب، توجه به مفاسد آن را ضروری می‌داند و معتقد است توجه به این نکته که این صفت از [[شیطان]] است و سبب هلاک انسان و محجوب‌شدن او از رسیدن به مقامات و حقایق الهی می‌گردد، ضروری است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۹</ref> ایشان با تأکید بر مفاسد فردی عصبیّت، لزوم ترک آن را گوشزد کرده است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵</ref> در مسائل اجتماعی نیز ایشان شرط رسیدن به آرزوهای انسانی را [[وحدت مسلمانان]]، به همراه دوری از عصبیّت‌های قومی، ملی و فریادزدن علیه دشمنان مشترک می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۰</ref> ایشان همواره در دوران مبارزه خود علیه [[استعمار]] خارج و داخل، شعار «[[وحدت کلمه]]» را بیان می‌کرد و به سران دولت‌های اسلامی سفارش می‌کرد اختلافات ملیتی و قومیتی را کنار گذاشته، تنها به [[اسلام]] بیندیشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۳، ۴۹۱ و ۳/۹۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید|وحدت}}.
{{سخ}}
{{سخ}}
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، دشمنان انقلاب، حوادثی چون غائله [[ترکمن‌صحرا]] {{ببینید|متن=ببینید|ترکمن‌صحرا}}، حوادث [[آذربایجان]]<ref>علی‌بابایی، بیست و پنج سال در ایران، ۲/۲۳۱ و ۲۶۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} {{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}}، غائله [[کردستان]] {{ببینید|متن=ببینید|کردستان}} که با تحریک تعصّبات قومی ایجاد شده بود<ref>چمران، کردستان، ۲۷–۲۹</ref> و غائله [[خلق عرب]] {{ببینید|متن=ببینید|خلق عرب}} را به راه انداختند. [[امام‌خمینی]] پیوسته به خطر تعصّب‌های قومی که بیگانگان ایجاد کرده بودند، اشاره می‌کرد و از همین‌رو به اهل قلم و بیان، سفارش می‌کرد اسلامی را به مردم معرفی کنند که برای ملیت خاصی نیست. در [[اسلام]]، [[ملیت]]، نژاد، رنگ، قبیله و زبان ارزش ندارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۷ و ۱۳/۱۶۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ملی‌گرایی}}. ایشان مردم را از نفوذ اجانب و تبلیغات سوء آنها علیه اسلام و انقلاب و ایجاد تفرقه بر اثر تعصّب‌های مختلف آگاه می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۷ و ۶/۴۰۳</ref>
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، دشمنان انقلاب، حوادثی چون غائله [[ترکمن‌صحرا]] {{ببینید|متن=ببینید|ترکمن‌صحرا}}، حوادث [[آذربایجان]]<ref>علی‌بابایی، بیست و پنج سال در ایران، ۲/۲۳۱ و ۲۶۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} {{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}}، [[غائله کردستان]] که با تحریک تعصّبات قومی ایجاد شده بود<ref>چمران، کردستان، ۲۷–۲۹</ref> و [[غائله خلق عرب]] را به راه انداختند. [[امام‌خمینی]] پیوسته به خطر تعصّب‌های قومی که بیگانگان ایجاد کرده بودند، اشاره می‌کرد و از همین‌رو به اهل قلم و بیان، سفارش می‌کرد اسلامی را به مردم معرفی کنند که برای ملیت خاصی نیست. در [[اسلام]]، [[ملیت]]، نژاد، رنگ، قبیله و زبان ارزش ندارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۷ و ۱۳/۱۶۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ملی‌گرایی}}. ایشان مردم را از نفوذ اجانب و تبلیغات سوء آنها علیه اسلام و انقلاب و ایجاد تفرقه بر اثر تعصّب‌های مختلف آگاه می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۷ و ۶/۴۰۳</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۱۴۹

ویرایش