۲۱٬۲۱۷
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
| سیاسی = | | سیاسی = | ||
}} | }} | ||
'''نوفل لوشاتو'''، دهکدهای در حومه [[پاریس]] و محل اقامت امامخمینی از ۱۷ مهر تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷. | '''نوفل لوشاتو'''، دهکدهای در حومه [[پاریس]] و محل اقامت [[امامخمینی]] از ۱۷ مهر تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷. | ||
== معرفی == | == معرفی == | ||
نوفل لوشاتو دهکدهای ییلاقی در پانزده کیلومتری جنوب شهر ورسای [[فرانسه]]، در جاده ۶۸، حدود چهلکیلومتری پاریس قرار دارد و محلی آرام، خلوت، خوشمنظر و زیباست.<ref>محتشمیپور، از ایران، ۲/۲۵۵–۲۵۶؛ یزدی، شصت سال، ۳/۱۰۱–۱۰۲.</ref> | نوفل لوشاتو دهکدهای ییلاقی در پانزده کیلومتری جنوب شهر ورسای [[فرانسه]]، در جاده ۶۸، حدود چهلکیلومتری پاریس قرار دارد و محلی آرام، خلوت، خوشمنظر و زیباست.<ref>محتشمیپور، از ایران، ۲/۲۵۵–۲۵۶؛ یزدی، شصت سال، ۳/۱۰۱–۱۰۲.</ref> | ||
با اوجگیری مبارزات مردم [[ایران]] در سال ۱۳۵۷ و جلوگیری دولت [[عراق]] از فعالیتهای سیاسی [[امامخمینی]] و منع دولت [[کویت]] از ورود ایشان به کویت علیرغم داشتن ویزا، امامخمینی با مشورت فرزند خود [[سیداحمد خمینی]] تصمیم گرفت به پاریس برود که نیاز به ویزا نداشت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۵۲؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۶ و ۴۳۹؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۳/۲۳–۳۲.</ref> ایشان در جمعه ۱۴/۷/۱۳۵۷ با یک هواپیمای جمبوجت از [[بغداد]] به سوی پاریس حرکت کرد و در ساعت ۱۴:۲۰ به وقت محلی(۱۶:۵۰ به وقت تهران) در فرودگاه اورلی پاریس فرود آمد<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۳؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۲۱.</ref>{{ببینید|هجرت امامخمینی}} سفر امامخمینی به پاریس بدون اطلاع دولت فرانسه و به صورت غیرمنتظره بود.<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۸؛ بصیرتمنش، امامخمینی، ۹۶.</ref> والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور وقت فرانسه، پس از بازگشت از برزیل، در ۱۷ مهر ۱۳۵۷ حکم اخراج امامخمینی را صادر کرد؛ ولی به دلیل ترس دولت ایران از شورش [[مردم]] اجرا نشد؛ با این حال، دولت فرانسه، محدودیتهایی برای ایشان در نظر گرفت.<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۹۸–۱۰۰؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۳۰.</ref> با توجه به این محدودیتها، امامخمینی در ۲۴ مهر در پیامی به [[جلالالدین فارسی]] اقامت در سوریه را مطرح کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۸.</ref> پس از اقامت امامخمینی در فرانسه، در گزارشهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور ایران (ساواک) برخی گزارشها وجود دارد، ازجمله درخواست ویزا از سوی ایشان از | با اوجگیری مبارزات مردم [[ایران]] در سال ۱۳۵۷ و جلوگیری دولت [[عراق]] از فعالیتهای سیاسی [[امامخمینی]] و منع دولت [[کویت]] از ورود ایشان به کویت علیرغم داشتن ویزا، امامخمینی با مشورت فرزند خود [[سیداحمد خمینی]] تصمیم گرفت به پاریس برود که نیاز به ویزا نداشت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۵۲؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۶ و ۴۳۹؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۳/۲۳–۳۲.</ref> ایشان در جمعه ۱۴/۷/۱۳۵۷ با یک هواپیمای جمبوجت از [[بغداد]] به سوی پاریس حرکت کرد و در ساعت ۱۴:۲۰ به وقت محلی(۱۶:۵۰ به وقت تهران) در فرودگاه اورلی پاریس فرود آمد<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۳؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۲۱.</ref>{{ببینید|هجرت امامخمینی}} سفر امامخمینی به پاریس بدون اطلاع دولت فرانسه و به صورت غیرمنتظره بود.<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۳۸؛ بصیرتمنش، امامخمینی، ۹۶.</ref> والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور وقت فرانسه، پس از بازگشت از برزیل، در ۱۷ مهر ۱۳۵۷ حکم اخراج امامخمینی را صادر کرد؛ ولی به دلیل ترس دولت ایران از شورش [[مردم]] اجرا نشد؛ با این حال، دولت فرانسه، محدودیتهایی برای ایشان در نظر گرفت.<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۹۸–۱۰۰؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۳۰.</ref> با توجه به این محدودیتها، امامخمینی در ۲۴ مهر در پیامی به [[جلالالدین فارسی]] اقامت در سوریه را مطرح کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۸.</ref> پس از اقامت امامخمینی در فرانسه، در گزارشهای [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور ایران]] (ساواک) برخی گزارشها وجود دارد، ازجمله درخواست ویزا از سوی ایشان از سفارت آمریکا که درست نیست و خود ساواک نیز در گزارشهای دیگر خود آن را تکذیب کرده است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۲، ۵۴۹ و ۵۹۳.</ref> | ||
از سوی دیگر، در ۱۶ مهر تعدادی از شخصیتهای روحانی و سازمانها و انجمنها با فرستادن تلگرامهایی به | از سوی دیگر، در ۱۶ مهر تعدادی از شخصیتهای روحانی و سازمانها و انجمنها با فرستادن تلگرامهایی به رئیسجمهور فرانسه، خواستار مهماننوازی از امامخمینی شدند که مهمترین آنها، تلگرام [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی|سیدشهابالدین مرعشی]] نجفی بود.<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۹۹.</ref> در ۲۴ مهر، ۳۴۰ نفر از استادان دانشگاههای [[تهران]] و [[اصفهان]] و [[شیراز]] طی تلگرامی به رئیسجمهور فرانسه خواهان آزادی بیان برای امامخمینی شدند.<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۷۵؛ کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۶۳؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۵۶.</ref> محبوبیت امامخمینی و فشار افکار عمومی سبب شد مسئولان فرانسوی بدون اعلام رسمی، از محدودیتهای خود بکاهند.<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/چهل و هشت.</ref> چهارصد ژاندارم، قویترین پلیس فرانسه، شبانهروز از محل اقامت امامخمینی حفاظت میکردند<ref>توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۰.</ref> و در پی تهدیدهای گروههای طرفدار [[محمدرضا پهلوی]] موسوم به جبهه شاهی و کمیته دفاع از شاه، گارد امنیتی در اطراف خانه امامخمینی دوبرابر شد.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۹۰؛ گروه تحقیق، تقویم، ۲۴۲.</ref> | ||
سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در هفدهم آبان اعلام کرد شرایط اقامت امامخمینی در فرانسه (نوفل لوشاتو) نسبت به هنگام ورود تغییری نکرده و ایشان پناهنده سیاسی نیست.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۹۳ و ۱۰۰۶؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۸۰.</ref> فرانسوا میتران، رهبر حزب سوسیالیست فرانسه در هجدهم آبان آزادی بیان امامخمینی را متناقض با قانون پناهندگان ندانست.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۹۳–۹۹۴؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۸۲.</ref> محمدرضا پهلوی در دیدار با الکساندر دومرانش، رئیس سازمان جاسوسی فرانسه، در سیام آبان، عزیمت امامخمینی به [[لیبی]] یا [[سوریه]] را خطرناک خواند و ترجیح داد ایشان در پاریس بماند.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۳۶.</ref> وزارت کشور فرانسه در هشتم دی ۱۳۵۷ اعلام کرد امامخمینی پس از پایان دوره سهماهه اقامت توریستی در پاریس، اجازه اقامت در فرانسه را خواهد داشت.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۴۶.</ref> | سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در هفدهم آبان اعلام کرد شرایط اقامت امامخمینی در فرانسه (نوفل لوشاتو) نسبت به هنگام ورود تغییری نکرده و ایشان پناهنده سیاسی نیست.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۹۳ و ۱۰۰۶؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۸۰.</ref> فرانسوا میتران، رهبر حزب سوسیالیست فرانسه در هجدهم آبان آزادی بیان امامخمینی را متناقض با قانون پناهندگان ندانست.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۹۹۳–۹۹۴؛ گروه تحقیق، تقویم، ۱۸۲.</ref> محمدرضا پهلوی در دیدار با الکساندر دومرانش، رئیس سازمان جاسوسی فرانسه، در سیام آبان، عزیمت امامخمینی به [[لیبی]] یا [[سوریه]] را خطرناک خواند و ترجیح داد ایشان در [[پاریس]] بماند.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۳۶.</ref> وزارت کشور فرانسه در هشتم دی ۱۳۵۷ اعلام کرد امامخمینی پس از پایان دوره سهماهه اقامت توریستی در پاریس، اجازه اقامت در فرانسه را خواهد داشت.<ref>کرباسچی، هفت هزار، ۲/۱۰۴۶.</ref> | ||
== انتخاب نوفل لوشاتو == | == انتخاب نوفل لوشاتو == | ||
امامخمینی پس از ورود به پاریس در محله کشان واقع در جنوب پاریس، ساختمان شماره ۲۴ خیابان پون رویال، در طبقه چهارم، در آپارتمانی که در اجاره احمد غضنفرپور بود و هنوز در آن ساکن نشده بود، اقامت گزید.<ref>اطلاعات، روزنامه، ۴؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۲۵–۴۲۶؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۲۵.</ref> روز دوم ورود ایشان به فرانسه عدهای از ایرانیان و دانشجویان ایرانی از سراسر [[اروپا]] برای دیدار با ایشان به پاریس آمدند؛ ولی به علت نبود مکان مناسب موفق به دیدار نشدند. امامخمینی در روز بعد، ۱۷ مهر در دیدار با آنان در پاریس، به علت یادشده تصریح کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۸۹؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۴۲–۴۴۶.</ref> در روز دوم اقامت، پس از مشورت با امامخمینی خانه همسر علی عسگری (یکی از دانشجویان مقیم پاریس) در دهکده نوفل لوشاتو برای اقامت ایشان در نظر گرفته شد.<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸ و ۴۴۰؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۴۲–۴۴۴؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۲۷.</ref> ساواک با اجاره خانهای در نزدیکی خانه امامخمینی در نوفل لوشاتو، به مراقبتهای خود از محل اقامت و فعالیتهای ایشان و اطرافیان تا حضورشان در فرانسه ادامه داد.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۴۴.</ref> | امامخمینی پس از ورود به پاریس در محله کشان واقع در جنوب پاریس، ساختمان شماره ۲۴ خیابان پون رویال، در طبقه چهارم، در آپارتمانی که در اجاره احمد غضنفرپور بود و هنوز در آن ساکن نشده بود، اقامت گزید.<ref>اطلاعات، روزنامه، ۴؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۲۵–۴۲۶؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۲۵.</ref> روز دوم ورود ایشان به فرانسه عدهای از ایرانیان و دانشجویان ایرانی از سراسر [[اروپا]] برای دیدار با ایشان به پاریس آمدند؛ ولی به علت نبود مکان مناسب موفق به دیدار نشدند. امامخمینی در روز بعد، ۱۷ مهر در دیدار با آنان در پاریس، به علت یادشده تصریح کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۸۹؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۴۲–۴۴۶.</ref> در روز دوم اقامت، پس از [[مشورت]] با امامخمینی خانه همسر علی عسگری (یکی از دانشجویان مقیم پاریس) در دهکده نوفل لوشاتو برای اقامت ایشان در نظر گرفته شد.<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸ و ۴۴۰؛ فردوسیپور، همگام با خورشید، ۴۴۲–۴۴۴؛ حسینیان، یک سال مبارزه، ۴۲۷.</ref> ساواک با اجاره خانهای در نزدیکی خانه امامخمینی در نوفل لوشاتو، به مراقبتهای خود از محل اقامت و فعالیتهای ایشان و اطرافیان تا حضورشان در فرانسه ادامه داد.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۴۴.</ref> | ||
امامخمینی حدود ده روز در خانه همسر علی عسگری سکونت کرد.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۵۵–۳۵۶؛ محتشمیپور، ماهنامه یادآور، ۲/۳۱۸.</ref> به سبب تنگی جا خانه دیگری اجاره شد که به علت ظواهر اشرافی امامخمینی با آن موافقت نکرد<ref>فردوسیپور، خاطرات، ۲۵۶–۲۵۷.</ref> و خانهای در مقابل خانه همسر عسگری اجاره شد و خانواده امامخمینی به آن منتقل شدند.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۵۸؛ محتشمیپور، ماهنامه یادآور، ۲/۳۱۸.</ref> پس از انتقال خانواده ایشان از [[نجف]] به پاریس، در نوفل لوشاتو سه خانه در اختیار امامخمینی و همراهان قرار گرفت. در خانه کوچک شماره یک، ایشان با اعضای خانواده زندگی میکردند. خانه شماره دو (خانه همسر عسگری) که روبهروی خانه اول بود، مخصوص اجتماعات و اعضای دفتر بود و در آنجا [[نماز جماعت]]، دیدارها و سخنرانیها انجام میشد. خانه شماره سه جهت استراحت و خواب دانشجویان و دیگر مهمانان امامخمینی بود که برای دیدار ایشان میآمدند و اجازه داشتند ۴۸ ساعت در آنجا بمانند.<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸.</ref> به دلیل زیادی دیدارکنندگانِ و کمبود مکان استراحت در شب، هتلی نیز برای اسکان مهمانان اجاره شد.<ref>توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۲۱–۲۲۲.</ref> امامخمینی در نوفل لوشاتو نمازهای خود را شکسته میخواند؛ زیرا قصد ده روز نکرده و تصمیم داشت در نخستین فرصت ممکن به ایران برگردد؛ از اینرو از نوفل لوشاتو به سفر دستکم ۲۴ کیلومتر میرفت. ازجمله مکانهایی که برای این کار در نظر گرفته شده بود، شهر ورسای بود که | امامخمینی حدود ده روز در خانه همسر علی عسگری سکونت کرد.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۵۵–۳۵۶؛ محتشمیپور، ماهنامه یادآور، ۲/۳۱۸.</ref> به سبب تنگی جا خانه دیگری اجاره شد که به علت ظواهر اشرافی امامخمینی با آن موافقت نکرد<ref>فردوسیپور، خاطرات، ۲۵۶–۲۵۷.</ref> و خانهای در مقابل خانه همسر عسگری اجاره شد و [[خانواده امامخمینی]] به آن منتقل شدند.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۵۸؛ محتشمیپور، ماهنامه یادآور، ۲/۳۱۸.</ref> پس از انتقال خانواده ایشان از [[نجف]] به پاریس، در نوفل لوشاتو سه خانه در اختیار امامخمینی و همراهان قرار گرفت. در خانه کوچک شماره یک، ایشان با اعضای خانواده زندگی میکردند. خانه شماره دو (خانه همسر عسگری) که روبهروی خانه اول بود، مخصوص اجتماعات و اعضای دفتر بود و در آنجا [[نماز جماعت]]، دیدارها و سخنرانیها انجام میشد. خانه شماره سه جهت استراحت و خواب دانشجویان و دیگر مهمانان امامخمینی بود که برای دیدار ایشان میآمدند و اجازه داشتند ۴۸ ساعت در آنجا بمانند.<ref>مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۱۸.</ref> به دلیل زیادی دیدارکنندگانِ و کمبود مکان استراحت در شب، هتلی نیز برای اسکان مهمانان اجاره شد.<ref>توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۲۱–۲۲۲.</ref> [[امامخمینی]] در نوفل لوشاتو نمازهای خود را شکسته میخواند؛ زیرا قصد ده روز نکرده و تصمیم داشت در نخستین فرصت ممکن به ایران برگردد؛ از اینرو از نوفل لوشاتو به سفر دستکم ۲۴ کیلومتر میرفت. ازجمله مکانهایی که برای این کار در نظر گرفته شده بود، شهر ورسای بود که کاخ قدیمی شاهان فرانسه در آنجا به پارک عمومی زیبایی تبدیل شده بود.<ref>یزدی، شصت سال، ۳/۱۲۴.</ref> | ||
== همراهان امامخمینی == | == همراهان امامخمینی == | ||
افراد بسیاری در فرانسه همراه و مرتبط با امامخمینی بودند؛ ازجمله [[سیداحمد خمینی]]، [[شهابالدین اشراقی]]، [[اسماعیل فردوسیپور]]، [[ابوالفضل توکلیبینا]]، [[مهدی عراقی]]، [[سیدمحمد غرضی]]، [[ابراهیم یزدی]]، [[سیدابوالحسن بنیصدر]]، [[محسن سازگارا]]، [[صادق قطبزاده]]، [[سیدصادق طباطبایی]]، [[سیدحسین خمینی]]، [[سیدمحمود دعایی]]، [[جعفر شجونی]]، [[حسن حبیبی]]، [[محمدحسین املایی]]، [[سیدعلیاکبر محتشمیپور]]، [[هادی غفاری]]، [[سیدحمید روحانی]]، [[محمدعلی صدوقی]]، [[محمدعلی هادی نجفآبادی]]، [[سیدمحمود محتشمی]]، [[مصطفی کفاشزاده]]، [[حسن عابدی جعفری]]،<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۸–۱۲۰؛ هاشمی، خاطرات، ۲۲۷؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۳/۴۰؛ عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳۰، ۲۳۵ و ۲۳۷؛ محتشمیپور، از ایران، ۲/۲۸۵.</ref> [[محمد منتظری]]، [[سیدسراجالدین موسوی]]، [[مرضیه حدیدچی دباغ]]<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه، ۱۵۰.</ref> و [[سیدصادق موسوی]].<ref>موسوی. یار و همراه حضرت.</ref> | افراد بسیاری در فرانسه همراه و مرتبط با امامخمینی بودند؛ ازجمله [[سیداحمد خمینی]]، [[شهابالدین اشراقی]]، [[اسماعیل فردوسیپور]]، [[ابوالفضل توکلیبینا]]، [[مهدی عراقی]]، [[سیدمحمد غرضی]]، [[ابراهیم یزدی]]، [[سیدابوالحسن بنیصدر]]، [[محسن سازگارا]]، [[صادق قطبزاده]]، [[سیدصادق طباطبایی]]، [[سیدحسین خمینی]]، [[سیدمحمود دعایی]]، [[جعفر شجونی]]، [[حسن حبیبی]]، [[محمدحسین املایی]]، [[سیدعلیاکبر محتشمیپور]]، [[هادی غفاری]]، [[سیدحمید روحانی]]، [[محمدعلی صدوقی]]، [[محمدعلی هادی نجفآبادی]]، [[سیدمحمود محتشمی]]، [[مصطفی کفاشزاده]]، [[حسن عابدی جعفری]]،<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۸–۱۲۰؛ هاشمی، خاطرات، ۲۲۷؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی، ۳/۴۰؛ عراقی، تاریخ شفاهی، ۲۳۰، ۲۳۵ و ۲۳۷؛ محتشمیپور، از ایران، ۲/۲۸۵.</ref> [[محمد منتظری]]، [[سیدسراجالدین موسوی]]، [[مرضیه دباغ|مرضیه حدیدچی دباغ]]<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه، ۱۵۰.</ref> و [[سیدصادق موسوی]].<ref>موسوی. یار و همراه حضرت.</ref> | ||
شب دوم ورود امامخمینی به پاریس در جلسهای با حضور سیداحمد خمینی، | شب دوم ورود امامخمینی به پاریس در جلسهای با حضور سیداحمد خمینی، فردوسیپور، یزدی، بنیصدر، قطبزاده، حبیبی و املایی، ایجاد «کمیته تصمیمگیری» تصویب شد تا دربارهٔ محل اقامت، ترجمه اعلامیهها، پیامها، سخنرانیها، مصاحبهها، ارتباطات تلفنی تقسیم کار کند و دربارهٔ چگونگی سفر امامخمینی اطلاعیه صادر کند. پس از تهیه نخستین اطلاعیه، دربارهٔ عنوان تشکیلات صادرکننده اطلاعیه اختلاف شد. [[امامخمینی]] پس از اطلاع از چنین تشکیلاتی، با آن مخالفت کرد و وجود طلبهای را پای تلفن کافی دانست. با اعلام سخنگوییِ برخی افراد از امامخمینی، ایشان اعلام کرد سخنگویی ندارد.<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۸–۱۲۰؛ محتشمیپور، از ایران، ۲/۲۷۳–۲۷۴.</ref> | ||
ابوالفضل توکلیبینا و مهدی عراقی مدیریت امور داخلی، کنترل رفت و آمدها، پذیرایی از مهمانان و تهیه غذا را بر عهده داشتند. مدیریت همراهان امامخمینی در بازگشت به ایران نیز بر عهده عراقی بود. محتشمیپور و فردوسیپور مسئول امور تلفنخانه بودند.<ref>توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۱۸–۲۲۰ و ۲۴۶؛ بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۹–۱۲۰ و ۱۶۷؛ محتشمیپور، از ایران، ۲/۲۴۶، ۲۶۳ و ۲۹۹.</ref> امامخمینی پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] در دو دیدار با گروهی از کارکنان شرکت مخابرات، با اشاره به نقشی که کارکنان مخابرات در فراهمساختن امکان ارتباط ایشان با داخل ایران، بهرغم [[اعتصاب|اعتصابها]] داشتند، از آنان تشکر کرده و کار آنان را خدمت بزرگی به پیشرفت [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت]] شمرده است.<ref>۷/۵۱۴ و ۸/۱۰۵.</ref> اداره امور داخلی [[خانه امامخمینی]] بر عهده حدیدچی دباغ بود. وظیفه اصلی وی رعایت مسائل امنیتی و تهیه غذای امامخمینی بود.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۵۹.</ref> تعیین وقت دیدار شخصیتها با امامخمینی بر عهده [[ابراهیم یزدی]] بود.<ref>توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۲۳.</ref> یک گروه پانزده تا شانزده نفره از دانشجویان ایرانی خارج از کشور، تمام روزنامههای معتبر و خبرگزاریها را مطالعه و اخبار مربوط به [[ایران]] را جمعآوری و گزارشی سیاسی تهیه میکردند که در ساعت نه صبح در اختیار امامخمینی قرار میگرفت.<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۹–۱۲۰.</ref> [[محمد منتظری]] چاپ و تکثیر مصاحبهها و پیامهای امامخمینی را بر عهده داشت.<ref>محتشمیپور، از ایران، ۲/۲۹۶.</ref> | |||
== برنامهها و فعالیتها == | == برنامهها و فعالیتها == | ||
برنامههای امامخمینی در نوفل لوشاتو، افزون بر [[نماز جماعت]] و | برنامههای امامخمینی در نوفل لوشاتو، افزون بر [[نماز جماعت]] و تهجد شبانه و یک ساعت قدمزدن، سخنرانی، مصاحبه با رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری، پیام، نامه، دیدار و مذاکره با شخصیتهای ایرانی و غیر ایرانی بود. ایشان که در پاسخ به یک خبرنگار خاطرنشان کرده است که روزی شانزده ساعت در نوفل لوشاتو کار میکند، ازجمله مصاحبه، مذاکره، سخنرانی، خواندن گزارشهای آمادهشده، بررسی نامهها و تلگرامها و گاه پاسخدادن به آنها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۰۱.</ref> با همین برنامهها [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] را هدایت میکرد. تعیین[[شورای انقلاب]]، کمیته سوخت و کمیته تنظیم اعتصابها از اقدامهای ایشان بود. حجم دیدارها و گفتگوها آنقدر زیاد بود که جلدهای چهارم و پنجم و بخشی از جلدهای سوم و ششم [[صحیفه امام]] به گزارش محتوای این دیدارها اختصاص یافته است.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۴۵–۳۴۶؛ هاشمی، خاطرات، ۲۳۳–۲۳۴؛ محتشمیپور، از ایران، ۲/۲۶۶–۲۶۷.</ref> امامخمینی صبحها بهتنهایی مدتی قدم میزد و اینکه ابراهیم یزدی گفته است با ایشان قدم میزده، خلاف واقع است.<ref>محتشمیپور، گفتگو، ۴۶.</ref> در وقت مناسببودن هوا نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا در حیاط خانه در زیر چادر برپا میشد<ref>کیهان، روزنامه، ۸.</ref> و امامخمینی چند دقیقه زودتر میآمد و در کنار درخت سیب به سؤالهای [[مردم]] پاسخ میداد و پس از مدتی نماز مغرب و عشا را در اتاق فوقانی برگزار میکرد و پس از آن سخنرانی داشت.<ref>توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۹.</ref> ایشان در نوفل لوشاتو ۶۵ سخنرانی، ۱۱۷ مصاحبه با رسانهها، ۴۱ پیام، دیدارها و گفتگوهای بسیاری با رجال سیاسی و روحانی ایرانی و مقامات یا نمایندگان کشورهای خارجی و رهبران نهضتهای اسلامی جهان و ۲۷ نامه به افراد حقیقی و حقوقی داشت.<ref>رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، ۳۴۶–۳۴۹؛ بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۰۶–۱۱۴.</ref> | ||
=== سخنرانی === | === سخنرانی === | ||
نخستین سخنرانی امامخمینی در هفدهم مهر در جمع عدهای از ایرانیان و دانشجویان ایرانی در نخستین محل سکونت امامخمینی در [[پاریس]] (محله کشان) بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۸۹.</ref> دیگر سخنرانیهای ایشان در نوفل لوشاتو در زیر چادری نصبشده در حیاط برگزار میشد<ref>هاشمی، مصاحبه.</ref> و آخرین سخنرانی ایشان در هشتم بهمن بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۴۳؛ بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۱.</ref> ایشان در آغاز، هر شب سخنرانی میکرد، سپس هفتهای دو شب و سپس شبهای جمعه و بعد از ظهرهای یکشنبه.<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۲.</ref> در آغاز ورود ایشان به نوفل لوشاتو طرفداران نهضت آزادی سخنان ایشان را از نوار پیاده میکردند و با امضای نهضت آزادی به چاپ میرساندند. با ورود توکلیبینا و عراقی به نوفل لوشاتو و به دست گرفتن مدیریت آنجا، گروهی از دانشجویان ایرانی در [[آمریکا]] که به پاریس آمده بودند، مسئول تکثیر نوارها شدند<ref>توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۵.</ref>{{ببینید|سخنرانیها}} | نخستین سخنرانی امامخمینی در هفدهم مهر در جمع عدهای از ایرانیان و دانشجویان ایرانی در نخستین محل سکونت امامخمینی در [[پاریس]] (محله کشان) بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۸۹.</ref> دیگر سخنرانیهای ایشان در نوفل لوشاتو در زیر چادری نصبشده در حیاط برگزار میشد<ref>هاشمی، مصاحبه.</ref> و آخرین سخنرانی ایشان در هشتم بهمن بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۴۳؛ بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۱.</ref> ایشان در آغاز، هر شب سخنرانی میکرد، سپس هفتهای دو شب و سپس شبهای جمعه و بعد از ظهرهای یکشنبه.<ref>بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۲.</ref> در آغاز ورود ایشان به نوفل لوشاتو طرفداران [[نهضت آزادی ایران|نهضت آزادی]] سخنان ایشان را از نوار پیاده میکردند و با امضای نهضت آزادی به چاپ میرساندند. با ورود توکلیبینا و عراقی به نوفل لوشاتو و به دست گرفتن مدیریت آنجا، گروهی از دانشجویان ایرانی در [[آمریکا]] که به پاریس آمده بودند، مسئول تکثیر نوارها شدند.<ref>توکلیبینا، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲۳۵.</ref>{{ببینید|سخنرانیها}} | ||
=== مصاحبهها === | === مصاحبهها === | ||
در آغاز ورود امامخمینی به پاریس، دولت فرانسه ایشان را از فعالیتهای سیاسی منع کرد و ایشان مصاحبهای با رسانههای خبری نداشت تا اینکه با پیگیری [[صادق قطبزاده]] روزنامه فیگارو، از روزنامههای نزدیک به دولت ژیسکاردستن و مؤثر در | در آغاز ورود امامخمینی به پاریس، دولت فرانسه ایشان را از فعالیتهای سیاسی منع کرد و ایشان مصاحبهای با رسانههای خبری نداشت تا اینکه با پیگیری [[صادق قطبزاده]] روزنامه فیگارو، از روزنامههای نزدیک به دولت ژیسکاردستن و مؤثر در حکومت فرانسه، نخستین مصاحبه با امامخمینی را با عنوان مذاکره در ۲۲/۷/۱۳۵۷ منتشر کرد و این موجب شد در عمل مصاحبه آزاد شود<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۷؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۳۹–۵۴۰؛ بصیرتمنش، امامخمینی، ۱۱۲–۱۱۳؛ یزدی، شصت سال، ۳/۲۱۵؛ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱.</ref> در این مصاحبه ایشان [[اسلام]] را موافق [[توسعه و پیشرفت|پیشرفت و ترقی]] خواند و مخالفت خود را با [[نظام سلطنتی|رژیم سلطنتی]] اعلام کرد و جایگزین آن را [[جمهوری اسلامی]] نامید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۷.</ref> و در پی آن، مصاحبههای متعدد با خبرگزاریها، رادیو تلویزیونها، روزنامهها و مجلات کشور فرانسه و آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی انجام شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۴ و ۵.</ref>{{ببینید|مصاحبهها}} در این روزها [[ساواک]] از طریق همکاری با سرویسهای جاسوسی خارجی سعی داشت با استفاده از پوشش خبرنگاران خارجی به اهداف و برنامههای امامخمینی پی ببرد و این امر از نگاه تیزبین ایشان دور نماند و چنانچه مورد مشکوکی را تشخیص میداد از مصاحبه خودداری میکرد؛ چنانکه به این نکته از قول سرویس اطلاعاتی فرانسه اشاره شده است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۸ و ۵۵۳.</ref> در برخی اسناد ساواک با اشاره به مصاحبه امامخمینی در ۲۶/۷/۱۳۵۷ با خبرگزاری آسوشیتدپرس ادعا شده چون آمریکا به ایشان اجازه ورود به آن کشور را نداده به [[کارتر]] رئیسجمهور آمریکا بد و بیراه گفته است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۸ و ۵۴۹.</ref> این موضوع با اینکه چند بار در اسناد ساواک تکرار شده ولی درست نیست؛ زیرا امامخمینی پس از مصاحبه با روزنامه فیگارو در ۲۲/۷/۱۳۵۷ که در ۲۶ همان ماه منتشر شد تا پایان مهر مصاحبه دیگری نداشته است. افزون بر این ساواک نیز این موضوع را در گزارشهای دیگر خود تکذیب کرده است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۹۸ و ۵۴۹.</ref> | ||
نهضت سوادآموزی، نهادی شکلگرفته در [[جمهوری اسلامی ایران]] برای ریشهکنکردن بیسوادی. | نهضت سوادآموزی، نهادی شکلگرفته در [[جمهوری اسلامی ایران]] برای ریشهکنکردن بیسوادی. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
علم و دانش و سواد خواندن و نوشتن در [[اسلام]] جایگاه ویژهای دارد و قرآن کریم<ref>علق، ۱.</ref> و سنت<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۷۷.</ref> مردم را به علمآموزی تشویق کردهاند. [[پیامبر اسلام(ص)]] به اسیران [[جنگ بدر]] یادآور شد هر اسیری که توان پرداخت [[فدیه]] خود را ندارد با سوادآموختن به چند تن از کودکان مدینه آزاد خواهد شد.<ref>احمدبنحنبل، مسند، ۱/۲۴۷؛ زرینکوب، کارنامه اسلام، ۲۶.</ref> [[مساجد]] و مکتبخانهها و کانونهای آموزش قرآن در طول | علم و دانش و سواد خواندن و نوشتن در [[اسلام]] جایگاه ویژهای دارد و [[قرآن|قرآن کریم]]<ref>علق، ۱.</ref> و [[سنت]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۷۷.</ref> مردم را به علمآموزی تشویق کردهاند. [[پیامبر اسلام(ص)]] به اسیران [[جنگ بدر]] یادآور شد هر اسیری که توان پرداخت [[فدیه]] خود را ندارد با سوادآموختن به چند تن از کودکان مدینه آزاد خواهد شد.<ref>احمدبنحنبل، مسند، ۱/۲۴۷؛ زرینکوب، کارنامه اسلام، ۲۶.</ref> [[مساجد]] و مکتبخانهها و کانونهای آموزش قرآن در طول تاریخ اسلام پرچمدار مبارزه با بیسوادی بودهاند.<ref>پیام حوزه، تاریخچه نظام، ۲۳.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
برابر آخرین سرشماری در سال ۱۳۵۵ نسبت بیسوادی جمعیت شش سال به بالا در [[ایران]] ۲/۵۲ درصد و در جمعیت پانزده تا ۴۹ سال ۵۷ درصد و در جمعیت هفت تا چهارده سال ۲۶ درصد بوده است. این شمار در روستاها بهمراتب بیشتر از [[شهر]] بوده است. در مناطق روستایی نرخ بیسوادی [[زنان]] در سال ۱۳۵۰(هفت سال به بالا)، ۹۱ درصد بود. تنها نُه درصد [[زنان]] روستایی بهزحمت قادر به خواندن و نوشتن بودند و در سال ۱۳۵۵ نرخ بیسوادی در مناطق روستایی حدود هفتاد درصد و در میان | برابر آخرین سرشماری در سال ۱۳۵۵ نسبت بیسوادی جمعیت شش سال به بالا در [[ایران]] ۲/۵۲ درصد و در جمعیت پانزده تا ۴۹ سال ۵۷ درصد و در جمعیت هفت تا چهارده سال ۲۶ درصد بوده است. این شمار در روستاها بهمراتب بیشتر از [[شهر]] بوده است. در مناطق روستایی نرخ بیسوادی [[زنان]] در سال ۱۳۵۰(هفت سال به بالا)، ۹۱ درصد بود. تنها نُه درصد [[زنان]] روستایی بهزحمت قادر به خواندن و نوشتن بودند و در سال ۱۳۵۵ نرخ بیسوادی در مناطق روستایی حدود هفتاد درصد و در میان زنان روستایی حدود ۸۳ درصد بود.<ref>همایونپور، ۴۴ درس، ۷.</ref> نرخ باسوادی در گروه سنی یاد شده(۶ تا ۲۹ ساله) در سال ۱۳۵۶ به حدود ۶۶ درصد رسید<ref>ازغندی، تاریخ تحولات، ۳۰.</ref> و در سال ۱۳۵۷ در حالیکه نسبت باسوادی برای جمعیت شش تا ۲۹ساله در کشور ۸/۶۵ درصد و در مناطق شهری ۲/۸۲ درصد بود، تنها ۵/۴۸ درصد از [[روستاییان]] ۶ تا ۲۹ساله باسواد بودند.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات، ۳۰.</ref> تعداد نیروی آموزشی در سال تحصیلی ۱۳۵۶–۱۳۵۷ در مناطق روستایی نسبت به سال پیش، حدود یازده درصد کاهش یافت و به نیروی آموزشی و تربیتی مناطق شهری ۱/۱۰ درصد افزوده شد.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات، ۳۲.</ref> | ||
با وجود آمارهای [[رژیم پهلوی]] سطح سواد عمومی در جامعه نگرانکننده و غیرقابل تحمل بود.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵؛ مهاجری، انقلاب اسلامی، ۱۳۷؛ واحد فرهنگی، تاریخچه مختصری، ۱/۲۸۰.</ref> آمارهای یادشده بیانگر نرخ بالای | با وجود آمارهای [[رژیم پهلوی]] سطح سواد عمومی در جامعه نگرانکننده و غیرقابل تحمل بود.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵؛ مهاجری، انقلاب اسلامی، ۱۳۷؛ واحد فرهنگی، تاریخچه مختصری، ۱/۲۸۰.</ref> آمارهای یادشده بیانگر نرخ بالای بیسوادی و آهنگ نامطلوب سوادآموزی در کشور بود.<ref>همایونپور، ۴۴ درس، ۷–۸.</ref> این امر حتی با توجه به انتخابهای مکرر در پیشرو که مردم میبایست رأی خود را بر روی برگهها بنویسند، چندان مناسب و زیبنده نبود.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵.</ref> | ||
از سوی دیگر، [[امامخمینی]] پیش از انقلاب اسلامی با احساس ضرورت سوادآموزی وعده داد با بیسوادی به بهترین شکل ممکن مبارزه خواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۲۳–۴۲۴.</ref> دغدغه ایشان در [[قانون اساسی]] بازتاب یافت. به موجب بند سوم از اصل سوم و اصل سیام قانون اساسی، دولت موظف شد وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل | از سوی دیگر، [[امامخمینی]] پیش از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] با احساس ضرورت سوادآموزی وعده داد با بیسوادی به بهترین شکل ممکن مبارزه خواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۲۳–۴۲۴.</ref> دغدغه ایشان در [[قانون اساسی]] بازتاب یافت. به موجب بند سوم از اصل سوم و اصل سیام قانون اساسی، دولت موظف شد وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد [[خودکفایی]] کشور بهطور رایگان گسترش دهد. | ||
== شکلگیری == | == شکلگیری == | ||
امامخمینی در ۷/۱۰/۱۳۵۸ طی پیامی با ذکر آیه کریمه «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یسْطُرُونَ»<ref>قلم، ۱.</ref> و با اشاره به کمکاری [[رژیم پهلوی]] در آموزش عمومی و محرومبودن اکثر افراد کشور از نعمت خواندن و نوشتن، مردم و مسئولان را به نهضت سوادآموزی در کشور فراخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶–۴۴۷.</ref> و باسوادبودن مردم را از نیازهای اولیه برای هر [[ملت]] و در ردیف بهداشت و | امامخمینی در ۷/۱۰/۱۳۵۸ طی پیامی با ذکر آیه کریمه «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یسْطُرُونَ»<ref>قلم، ۱.</ref> و با اشاره به کمکاری [[رژیم پهلوی]] در آموزش عمومی و محرومبودن اکثر افراد کشور از نعمت خواندن و نوشتن، [[مردم]] و مسئولان را به نهضت سوادآموزی در کشور فراخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶–۴۴۷.</ref> و باسوادبودن مردم را از نیازهای اولیه برای هر [[ملت]] و در ردیف بهداشت و مسکن، بلکه مهمتر از آنها دانست و یادآور شد بیسوادی در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه دینی که طلب علم را فریضه میداند، مایه خجالت است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶–۴۴۷.</ref> ایشان در ادامه پیام، خواستار بسیج عمومی همه اقشار مردم و نهادهای آموزشی و دینی برای سوادآموزی شد و بر اساس ضرورت یادشده برنامهای درازمدت و طرحی نو و ضربتی را برای سوادآموزی ضروری دانست و به دولت و مردم توصیه کرد بدون فوت وقت و تشریفاتِ خستهکننده با بسیج عمومی برای مبارزه با بیسوادی قیام کنند، تا در آیندهای نزدیک همگان نوشتن و خواندن را بیاموزند. ایشان به ائمه جماعات شهرستانها و روستاها توصیه کرد باسوادان را دعوت کنند تا در [[مساجد]] و تکایا نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد داده و منتظر اقدامات دولت نباشند و یادآور شد اعضای باسواد خانواده اعضای بیسواد را آموزش داده و ایران را سراسر مدرسه کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶–۴۴۷.</ref> | ||
مسئولان امر با توجه به پیام امامخمینی نام تشکیلات سوادآموزی را | مسئولان امر با توجه به پیام امامخمینی نام تشکیلات سوادآموزی را [[نهضت سوادآموزی]]، به معنای حرکت، تلاش و بسیج همگانی<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۴/۲۰۲۵۰.</ref> در جهت باسوادشدن [[مردم]] گذاشتند. یک روز پس از فرمان امامخمینی،<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵–۴۱۶.</ref> [[محمدجواد باهنر]]، نماینده [[شورای انقلاب اسلامی|شورای انقلاب]] در [[آموزش و پرورش]] و مسئول نهضت سوادآموزی،<ref>ربانی خلخالی، شهدای روحانیت شیعه، ۱/۵۶۳.</ref> در گفتگو با خبرنگاران از همکاری مسئولان برای آغاز نهضت سوادآموزی خبر داد و ضمن فراخواندن همگان برای همراهی با این نهضت وعده داد جهاد سوادآموزی نیز مانند [[جهاد سازندگی]] به دور از چارچوبهای دستوپاگیر اداری آغاز به کار کند و خود را درگیر مقررات دستوپاگیر اداری نسازد.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۵–۴۱۶.</ref> | ||
از سوی دیگر، | از سوی دیگر، [[حزب جمهوری اسلامی]] نیز طی اطلاعیهای از مردم خواست در این کار مقدس شرکت کنند.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۱۶.</ref> [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] طی پیامی مردم را به شرکت در کلاسهای نهضت سوادآموزی تشویق کرد<ref>صالح، جامعه مدرسین، ۵/۴۵.</ref> و به [[روحانیان]] عازم تبلیغ سفارش کرد از این فرصت برای سوادآموزی مردم استفاده کنند.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۲/۱۰/۱۳۵۸، ۱۰.</ref> [[احمد آذری قمی]] از استادان [[حوزه علمیه قم|حوزه قم]] نیز به طلاب اعزامی یادآور شد تبدیل [[مساجد]] به کلاس درس و سوادآموزی از رسالتهای [[حوزه علمیه]] است و حوزه باید از جایگاه و نفوذ خود در شهرها و روستاها برای سوادآموزی استفاده کند و سپس در گزارشی یادآور شد در [[قم|شهر قم]] برای سوادآموزی بسیج عمومی ایجاد شده و دبیران و آموزگاران آمادگی خود را اعلام کردهاند.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۲/۱۰/۱۳۵۸، ۱۱.</ref> | ||
== ساختار و وظایف == | == ساختار و وظایف == | ||
پس از تأسیس نهضت سوادآموزی نخستین طرح و آئیننامه را [[شورای انقلاب]] به تصویب رساند و بر اساس آن دفاتر نهضت سوادآموزی در سراسر کشور تأسیس شد.<ref>واحد فرهنگی، تاریخچه مختصری، ۱/۲۸۱.</ref> نهضت سوادآموزی در سه سال نخست، در فاصله زمانی صدور فرمان امامخمینی تا انتخاب [[محسن قرائتی]] به نمایندگی در سال ۱۳۶۱، به صورت شورایی از سوی آموزش و | پس از تأسیس نهضت سوادآموزی نخستین طرح و آئیننامه را [[شورای انقلاب]] به تصویب رساند و بر اساس آن دفاتر نهضت سوادآموزی در سراسر کشور تأسیس شد.<ref>واحد فرهنگی، تاریخچه مختصری، ۱/۲۸۱.</ref> نهضت سوادآموزی در سه سال نخست، در فاصله زمانی صدور فرمان امامخمینی تا انتخاب [[محسن قرائتی]] به نمایندگی در سال ۱۳۶۱، به صورت شورایی از سوی [[آموزش و پرورش]]، [[جهاد سازندگی]]، جامعه روحانیت، جهاد دانشگاهی و نهضت سوادآموزی در [[تهران]] اداره میشد.<ref>سازمان نهضت سوادآموزی، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۶۱ محسن قرائتی را به نمایندگی خود در نهضت سوادآموزی برگزید و مساعدت دستاندرکاران نهضت و وزارت آموزش و پرورش را برای پیروزی وی بر عفریت بیسوادی، که از میراثهای نظام طاغوتی است خواستار شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۴۸.</ref> | ||
در سال ۱۳۶۳ | در سال ۱۳۶۳ [[مجلس شورای اسلامی]] اساسنامه جدیدی برای نهضت تصویب کرد. طبق این اساسنامه نهضت سوادآموزی زیرمجموعه [[آموزش و پرورش]] قرار گرفت و ریاست این سازمان به عنوان معاون وزارت آموزش و پرورش و رئیس سازمان انجام وظیفه میکرد و نظارت بر حسن امور و انطباق فعالیتهای نهضت با موازین [[اسلام]] بر عهده نماینده مقام رهبری بود. برابر اساسنامه، وظایف نهضت عبارت بود از: | ||
* آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن و آموختن حساب؛ | * آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن و آموختن حساب؛ | ||
* و بالابردن سطح فرهنگ و نشر فرهنگ اسلامی مناسب با سوادآموزان در محدوده ضوابط نهضت سوادآموزی؛ | * و بالابردن سطح [[فرهنگ]] و نشر فرهنگ اسلامی مناسب با سوادآموزان در محدوده ضوابط نهضت سوادآموزی؛ | ||
* تهیه و تدوین آئیننامهها و دستورالعملها و قراردادهای مورد لزوم به منظور سوادآموزی کارکنان | * تهیه و تدوین آئیننامهها و دستورالعملها و قراردادهای مورد لزوم به منظور سوادآموزی کارکنان دولت و نهادهای انقلابی. | ||
* تهیه کتابهای لازم با استفاده از متخصصان متعهد و تدوین برنامه و تهیه | * تهیه کتابهای لازم با استفاده از متخصصان متعهد و تدوین برنامه و تهیه مواد آموزشی و کمکآموزشی منطبق با فرهنگ اسلامی. | ||
* گزینش اعضای نهضت و تربیت آنان در زمینههای عقیدتی و آموزشی و تعلیم مهارتهای لازم طبق تعالیم عالی اسلام با استفاده از رهنمودهای مقام رهبری؛ | * [[گزینش]] اعضای نهضت و تربیت آنان در زمینههای عقیدتی و آموزشی و تعلیم مهارتهای لازم طبق تعالیم عالی اسلام با استفاده از رهنمودهای مقام رهبری؛ | ||
* ایجاد انگیزه مادی و معنوی در مردم برای شرکت در کلاسهای نهضت سوادآموزی و تشویق آموزشیاران و بیسوادان و دیگر افرادی که به گونهای با نهضت همکاری دارند.<ref>اداره کل، مجموعه قوانین، ۶۲۶–۶۲۷.</ref> بر اساس اهداف یادشده راهبردهای سوادآموزی دارای دو هدف بود: | * ایجاد انگیزه مادی و معنوی در مردم برای شرکت در کلاسهای [[نهضت سوادآموزی]] و تشویق آموزشیاران و بیسوادان و دیگر افرادی که به گونهای با نهضت همکاری دارند.<ref>اداره کل، مجموعه قوانین، ۶۲۶–۶۲۷.</ref> بر اساس اهداف یادشده راهبردهای سوادآموزی دارای دو هدف بود: | ||
آموختن برای خواندن و خواندن برای آموختن. به افراد آموزش داده میشود تا بخوانند و از آن برای بهتر زندگیکردن سود برند و خواندن و نوشتن وسیلهای باشد برای خودکفایی، استقلال سیاسی و اقتصادی.<ref>رزمگیر، نهادها، ۱/۳۵۴.</ref> | آموختن برای خواندن و خواندن برای آموختن. به افراد آموزش داده میشود تا بخوانند و از آن برای بهتر زندگیکردن سود برند و خواندن و نوشتن وسیلهای باشد برای خودکفایی، استقلال سیاسی و اقتصادی.<ref>رزمگیر، نهادها، ۱/۳۵۴.</ref> | ||
بر اساس ماده ۵ اساسنامه | بر اساس ماده ۵ اساسنامه نهضت، نهضت سوادآموزی برای پیشبرد اهداف خود باید از این امکانات بهرهمند میشد: | ||
* استفاده از همه امکانات و نیروهای موجود جامعه به منظور ریشهکنکردن بیسوادی با برنامهریزی مناسب بهخصوص در مناطق محروم و روستاها به صورت ضربتی و از طریق بسیج عمومی مردم و ایجاد امکانات و تسهیلات لازم دیگری که برای تأمین اهداف نهضت ضروری باشد؛ | * استفاده از همه امکانات و نیروهای موجود جامعه به منظور ریشهکنکردن بیسوادی با برنامهریزی مناسب بهخصوص در مناطق محروم و روستاها به صورت ضربتی و از طریق بسیج عمومی مردم و ایجاد امکانات و تسهیلات لازم دیگری که برای تأمین اهداف نهضت ضروری باشد؛ | ||
* استفاده از اعضای نهادهای انقلابی و [[ | * استفاده از اعضای نهادهای انقلابی و ارگانهای دولتی بهخصوص [[معلمان]] با توافق نهادهای مربوطه. | ||
* استفاده از رسانههای گروهی به منظور | * استفاده از رسانههای گروهی به منظور آموزش بزرگسالان و تشویق به سوادآموزی. | ||
* گنجاندن شیوه تدریس سوادآموزی در برنامههای درسی و تمرینی دانشگاههای | * گنجاندن شیوه تدریس سوادآموزی در برنامههای درسی و تمرینی دانشگاههای تربیت معلم.<ref>اداره کل، مجموعه قوانین، ۶۲۷؛ رشد معلم، مجله، ۷۱.</ref> در تبصره ۱ و ۲ ماده ۵ همه ارگانهای دولتی و نهادهای انقلابی موظف شدهاند تا جایی که به وظایف قانونی آنها خلل وارد نشود، امکانات خود را در اختیار نهضت قرار دهند. رسانههای گروهی نیز موظف به همکاری با این نهاد شدهاند.<ref>اداره کل، مجموعه قوانین، ۶۲۷.</ref> | ||
== اهتمام و پیگیری امامخمینی == | == اهتمام و پیگیری امامخمینی == | ||
در زمستان ۱۳۵۹ مسئولان نهضت سوادآموزی سراسر [[ | در زمستان ۱۳۵۹ مسئولان نهضت سوادآموزی سراسر کشور با [[امامخمینی]] دیدار و از کمتوجهی مورد انتظار از سوادآموزی شکوه کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۷–۴۴۸.</ref> امامخمینی از همه مردم [[ایران]] خواست که به این امر بزرگ و حیاتی کمک کنند و بیسوادان را نیز به سوادآموزی تشویق کرد و سوادآموزی را برای [[دین]] و دنیای مردم ضروری شمرد و خدمت در این نهاد را بالاترین خدمتها به انسان دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۲.</ref> ایشان در ادامه، جهالت را موجب [[عقبماندگی]] و وابستگی شمرد و قلم و علم و بیان را زمینهساز رشد و تمدن و معنویت و [[قدرت]] و [[استقلال]] و با اشاره به آیه کریمه «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»<ref>علق، ۱.</ref> و [[حدیث]] نبوی(ص) «طلب العلم فریضة علی کل مسلم»،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۷۷.</ref> تأکید کرد اسلام به علم و دانش اهمیت داده و دانشاندوزی را با [[معنویت]] و پرورش و [[تربیت]] قرین ساخته است؛ بر این اساس باید آموزشیاران نهضت سوادآموزی همانگونه که در کلاسها به مردم سواد یاد میدهند، به معنویت و تربیت آنها نیز توجه داشته باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۲.</ref> | ||
امامخمینی با اشاره به برخی پارچهنوشتههایی که جمعیت دیدارکننده با خود داشتند و در آنها آمده بود در صورت ادامه تجاوز، قلمها را به مسلسل تبدیل میکنند، ابراز امیدورای کرد روزی فرارسد که مسلسلها به قلم تبدیل شوند و هماهنگی [[دانش]] و پرورش و علم و ادب، رشد و [[تمدن]] و بهروزی را برای بشریت به ارمغان آورد. ایشان از مردم خواست که به کار سوادآموزی اهمیت دهند و کوشش کنند میدان را به قلمها واگذارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۷–۴۴۸.</ref> | امامخمینی با اشاره به برخی پارچهنوشتههایی که جمعیت دیدارکننده با خود داشتند و در آنها آمده بود در صورت ادامه تجاوز، قلمها را به مسلسل تبدیل میکنند، ابراز امیدورای کرد روزی فرارسد که مسلسلها به قلم تبدیل شوند و هماهنگی [[دانش]] و پرورش و علم و ادب، رشد و [[تمدن]] و بهروزی را برای بشریت به ارمغان آورد. ایشان از مردم خواست که به کار سوادآموزی اهمیت دهند و کوشش کنند میدان را به قلمها واگذارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۷–۴۴۸.</ref> | ||
پس از سفارشهای چندباره امامخمینی به سوادآموزی، استقبال مردم از کلاسهای نهضت سیر فزونی گرفت؛ چنانکه زنان خانهدار و دارای بچه کوچک نیز در کلاسهای درس حاضر میشدند.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۱۲/۱۳۵۸، ۷.</ref> پیروی از دستور امامخمینی، خدمت به جامعه، آگاهی از [[ | پس از سفارشهای چندباره امامخمینی به سوادآموزی، استقبال مردم از کلاسهای نهضت سیر فزونی گرفت؛ چنانکه زنان خانهدار و دارای بچه کوچک نیز در کلاسهای درس حاضر میشدند.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۱۲/۱۳۵۸، ۷.</ref> پیروی از دستور امامخمینی، خدمت به جامعه، آگاهی از مسائل [[جهان اسلام]]، سهیمشدن در [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] از انگیزههای مهم بیسوادان در استقبال از نهضت سوادآموزی بود.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۱۲/۱۳۵۸، ۷.</ref> جمله «ایران را سراسر مدرسه کنیم» که از شعارهای اصلی نهضت سوادآموزی و برگرفته از سخنان امامخمینی بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۷.</ref> و سروده شاعر مدرسه و جنگ، سپیده کاشانی «سحر رسید مادرم…»<ref>هنر، مجله، ۷۹.</ref> در تشویق نوآموزان به مکتب و مدرسه مؤثر بود و روحیه درسآموزی را در کنار [[دفاع]] از مرزها به [[رزمندگان اسلام|رزمندگان]] یادآور میشد.<ref>هنر، مجله، ۷۹.</ref> آموزگارانِ نهضت در کنار آموزش خط فارسی و خواندن و نوشتن، مسائل دینی و مهارتهای زندگی را نیز به نوآموزان یاد میدادند.<ref>جعفرآقایی، زندگینامه، ۲۵۱–۲۵۹.</ref> بسیاری از فارغالتحصیلان این کلاسها درس را ادامه دادند و به مدارج برتر علمی دست یافتند.<ref>جعفرآقایی، زندگینامه، ۲۵۹؛ قرائتی، کیهان، ۱۳.</ref> | ||
امامخمینی در آستانه بازگشایی | امامخمینی در آستانه بازگشایی مدارس در سال ۱۳۶۱ در دیدار با مسئولان [[آموزش و پرورش]] کشور ازجمله [[محسن قرائتی]] نماینده خود در نهضت سوادآموزی و آموزشیاران نهضت، سوادآموزی را شغلی شریف و مورد تأیید [[قرآن کریم]] خواند و تأکید کرد به آموزشِ تنها بسنده نکنند و در کنار آن پرورش و دعوت به [[تقوا]] هم باشد و در ادامه مدرکگرایی را نفی و دانش و تجربه را معیار ارزش معرفی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۶.</ref> | ||
امامخمینی در دی ۱۳۶۱ در دیدار با مسئولان نهضت سوادآموزی با دروغخواندن ادعاهای [[محمدرضا پهلوی]] در رسیدن به دروازه تمدن با اشاره به سخن منسوب به [[پیامبر(ص)]] «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد»،<ref>نهجالفصاحه، ۲۱۸.</ref> علم را گوهری شمرد که زمان و مرد و زن و سن نمیشناسد و شایسته است مردم از گهواره تا گور در پی دانش باشند. ایشان با شریفخواندن شغل معلمی{{ببینید|معلم|آموزش و پرورش}} حرفه آموزگاران نهضت را پراهمیت و حساس و ظریف خواند و از آنان خواست در کار خود [[صبر]] و حوصله به خرج دهند و در ادامه با اشاره به حدیث نبوی «إِنّما بعثْت لِأُتمّم مکارِم الْأخْلاق»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۱۸۷.</ref> از سوادآموزان خواست در کنار [[ | امامخمینی در دی ۱۳۶۱ در دیدار با مسئولان نهضت سوادآموزی با دروغخواندن ادعاهای [[محمدرضا پهلوی]] در رسیدن به دروازه [[تمدن]] با اشاره به سخن منسوب به [[پیامبر(ص)]] «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد»،<ref>نهجالفصاحه، ۲۱۸.</ref> [[علم]] را گوهری شمرد که زمان و مرد و [[زن]] و سن نمیشناسد و شایسته است مردم از گهواره تا گور در پی دانش باشند. ایشان با شریفخواندن شغل معلمی{{ببینید|معلم|آموزش و پرورش}} حرفه آموزگاران نهضت را پراهمیت و حساس و ظریف خواند و از آنان خواست در کار خود [[صبر]] و حوصله به خرج دهند و در ادامه با اشاره به حدیث نبوی «إِنّما بعثْت لِأُتمّم مکارِم الْأخْلاق»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۱۸۷.</ref> از سوادآموزان خواست در کنار علم و [[هنر]]، تعلیم [[تقوا]] و اخلاقِ نیک را از یاد نبرند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۳–۱۸۸.</ref>{{ببینید|معلم}} | ||
== عملکرد نهضت سوادآموزی == | == عملکرد نهضت سوادآموزی == | ||
در سالهای آغازین تشکیل نهضت سوادآموزی با اینکه شور و شوق مردم برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی قوی بود و در نخستین | در سالهای آغازین تشکیل نهضت سوادآموزی با اینکه شور و شوق مردم برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی قوی بود و در نخستین اساسنامه نهضت، مصوب [[شورای انقلاب فرهنگی]] نیز پیشبینی شده بود که حداکثر تا سه سال آینده یعنی تا سال ۱۳۶۳ میزان باسوادی از مرز نود درصد بالاتر برود، اما به سبب عواملی ازجمله درگیریهای داخلی، [[جنگ تحمیلی]] و در نتیجه نبود ثبات در کشور، از توان مردم و دولت در حد مطلوب بهرهگیری نشد. از آمار فعالیتهای نهضت در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ اطلاع دقیقی در دست نیست. تنها اعلام شده است طی این سالها ۷۴۱ هزار تن زیر پوشش برنامههای سوادآموزی قرار گرفتهاند. در سالهای بعد نهضت سوادآموزی طرحهای ضربتی سوادآموزی، «طرح خانه به خانه»، «گامی به سوی نور»، «سرباز معلم»، «لازمالتعلیم» و «مساجد» را اجرا کرد که در نتیجه آمار باسوادان افزایش یافت. تبعیض جنسی در جمعیت باسواد کشور و تبعیض منطقهای نیز در جمعیت باسواد کاهش یافت و با اجرای طرح لازمالتعلیم، ورودی بیسواد به جمعیت کشور مسدود شد و بسیاری از سوادآموزان به سطوح آموزش رسمی ارتقا یافتند.<ref>راسخون، بهسوی روشنایی؛ دنیای اقتصاد، بررسی تحولات؛ رزمگیر، نهادها، ۱/۳۵۴–۳۵۵.</ref> حوزه آموزش عمومی نهضت گسترش پیدا کرد و افزون بر توده مردم و مدارس و [[مساجد]] در ادارات دولتی، پادگانهای نیروهای مسلح، زندانها و اردوگاههای مهاجران عراقی و افغانی را دربر گرفت و با اسارت هزاران تن سرباز عراقی در عملیاتهای بهار ۱۳۶۱، کلاسهای نهضت در اردوگاههای [[اسرای جنگی]] نیز برپا گردید.<ref>رشد معلم، مجله، ۷۴.</ref> | ||
نهضت سوادآموزی از آموزش رزمندگان بیسواد نیز | نهضت سوادآموزی از آموزش رزمندگان بیسواد نیز غافل نبود و در جبهههای جنگ به کمک رزمندگانِ باسواد کلاس نهضت سوادآموزی برگزار میشد.<ref>مهربان، زندگینامه، ۳۰۱–۳۰۲؛ قرائتی، رسالت، ۱۲.</ref> بهطور متوسط سالانه نزدیک به نهصد هزار تن در کلاسهای سوادآموزی شرکت میکردند. بر اساس آمار همواره تعداد زنان تقریباً دوبرابر تعداد مردان بوده است. میزان متوسط قبولی در دورههای سوادآموزی طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸ برابر چهلدرصد بوده است. همواره میزان قبولی زنان از مردان بیشتر بوده است.<ref>دنیای اقتصاد.</ref> | ||
حاصل فعالیتهای سوادآموزی در طول سالهای ۱۳۵۸–۱۳۶۸ نشان میدهد در مجموع بالغ بر ۳/۹ میلیون تن موفق به گرفتن کارنامه قبولی از نهضت سوادآموزی شدهاند.<ref>قرائتی، رسالت، ۱۲.</ref> بر اساس نتایج سرشماری عمومی در سال ۱۳۶۵ آمار باسودان ۷۸/۶۱ و در سال ۱۳۷۵ آمار باسوادان به حدود هشتاد درصد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵۱/۷۹.</ref> رسیده است<ref>مرکز آمار ایران، مقایسه گزیده نتایج، ۸.</ref> که بخش قابل توجهی از آن نتیجه اقدامات نهضت سوادآموزی بوده است. | حاصل فعالیتهای سوادآموزی در طول سالهای ۱۳۵۸–۱۳۶۸ نشان میدهد در مجموع بالغ بر ۳/۹ میلیون تن موفق به گرفتن کارنامه قبولی از نهضت سوادآموزی شدهاند.<ref>قرائتی، رسالت، ۱۲.</ref> بر اساس نتایج سرشماری عمومی در سال ۱۳۶۵ آمار باسودان ۷۸/۶۱ و در سال ۱۳۷۵ آمار باسوادان به حدود هشتاد درصد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵۱/۷۹.</ref> رسیده است<ref>مرکز آمار ایران، مقایسه گزیده نتایج، ۸.</ref> که بخش قابل توجهی از آن نتیجه اقدامات [[نهضت سوادآموزی]] بوده است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |