۲۱٬۳۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات امام شیعه | {{ جعبه اطلاعات امام شیعه | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| نام =امام حسنمجتبی (ع) | | نام =امام حسنمجتبی(ع) | ||
| عرض = | | عرض = | ||
| تصویر =سجاد(ع).jpeg | | تصویر =سجاد(ع).jpeg | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
''' | '''امامحسن مجتبی(ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام دوم(ع). | ||
== معرفی اجمالی == | == معرفی اجمالی == | ||
امام ابومحمد، حسنبنعلی (ع)، فرزند [[امام علی(ع)|علیبنابیطالب(ع)]] و [[فاطمه(س)]] دختر [[رسول خدا(ص)]]، ملقب به مجتبی، زکیّ، بَرّ، تقی، طیب، سبط و سید است.<ref>ابنشهرآشوب ۴/۲۹؛ ار بلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۴۱–۱۴۲.</ref> آن حضرت در نیمه رمضان سال سوم هجری در [[مدینه]] متولد شد<ref>مفید، الارشاد، ۲/۵؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۶۸۷.</ref> و هفت سال و چند ماه از عمر خود را با جدّ و نیز مادر خود بود<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۷؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۷۶–۷۷، ۱۲۲–۱۲۳ و ۱۳۸.</ref> و نزدیک به ۳۷ سال با پدر خویش زندگی کرد که ۲۵ سال آن با خلافت خلفای سهگانه همزمان بود. دوره [[امامت]] ایشان پس از [[شهادت]] پدر خود حدود ده سال بود.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۸.</ref> | امام ابومحمد، حسنبنعلی(ع)، فرزند [[امام علی(ع)|علیبنابیطالب(ع)]] و [[فاطمه(س)]] دختر [[رسول خدا(ص)]]، ملقب به مجتبی، زکیّ، بَرّ، تقی، طیب، سبط و سید است.<ref>ابنشهرآشوب ۴/۲۹؛ ار بلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۴۱–۱۴۲.</ref> آن حضرت در نیمه رمضان سال سوم هجری در [[مدینه]] متولد شد<ref>مفید، الارشاد، ۲/۵؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۶۸۷.</ref> و هفت سال و چند ماه از عمر خود را با جدّ و نیز مادر خود بود<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۷؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۷۶–۷۷، ۱۲۲–۱۲۳ و ۱۳۸.</ref> و نزدیک به ۳۷ سال با پدر خویش زندگی کرد که ۲۵ سال آن با خلافت خلفای سهگانه همزمان بود. دوره [[امامت]] ایشان پس از [[شهادت]] پدر خود حدود ده سال بود.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۸.</ref> | ||
== جایگاه == | == جایگاه == | ||
امامحسن (ع) دارای مقامات و کمالات معنوی فراوان است؛ ازجمله ایشان در شمار [[اهل بیت(ع)|اهل بیت پیامبر (ص)]] است و [[آیه تطهیر]] که دلالت بر [[عصمت]] و عظمت [[اصحاب کسا]] دارد،<ref>احزاب ۳۳.</ref> آن امام را دربر میگیرد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۸۷؛ مفید، الارشاد، ۲/۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۲/۴۱۶؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۳۶۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اهل بیت (ع)}}. ایشان در [[مباهله]] پیامبر اکرم (ص) با [[مسیحیان نجران]] همراه حضرت بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۸۷.</ref> ایشان بسیار مورد توجه و علاقه پیامبر (ص) بود<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳–۲۵۵.</ref>؛ چنانکه پس از تولد ایشان، پیامبر (ص) در گوش ایشان [[اذان]] و [[اقامه]] گفت<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ۲/۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷.</ref> و نام «حسن» را برای وی انتخاب کرد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۵.</ref> | امامحسن(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی فراوان است؛ ازجمله ایشان در شمار [[اهل بیت(ع)|اهل بیت پیامبر(ص)]] است و [[آیه تطهیر]] که دلالت بر [[عصمت]] و عظمت [[اصحاب کسا]] دارد،<ref>احزاب ۳۳.</ref> آن امام را دربر میگیرد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۸۷؛ مفید، الارشاد، ۲/۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۲/۴۱۶؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۳۶۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اهل بیت(ع)}}. ایشان در [[مباهله]] پیامبر اکرم(ص) با [[مسیحیان نجران]] همراه حضرت بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۸۷.</ref> ایشان بسیار مورد توجه و علاقه پیامبر(ص) بود<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳–۲۵۵.</ref>؛ چنانکه پس از تولد ایشان، پیامبر(ص) در گوش ایشان [[اذان]] و [[اقامه]] گفت<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷.</ref> و نام «حسن» را برای وی انتخاب کرد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۵.</ref> | ||
پیامبر (ص) از همان آغاز بر آن بود که جایگاه حسن (ع) را به مردم بنمایاند و در مواقع مهم ایشان را به همراه داشت،<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۶.</ref> در حضور جمعیت به او ابراز علاقه میکرد،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰، ۲۴–۲۵.</ref> او را سید و آقا<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۷/۲۶.</ref> و سرور جوانان بهشت<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۱.</ref> میخواند و دوستی و دشمنی وی و برادرش [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] را دوستی و دشمنی با خود میدانست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۶۴.</ref> | پیامبر(ص) از همان آغاز بر آن بود که جایگاه حسن(ع) را به مردم بنمایاند و در مواقع مهم ایشان را به همراه داشت،<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۶.</ref> در حضور جمعیت به او ابراز علاقه میکرد،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰، ۲۴–۲۵.</ref> او را سید و آقا<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۷/۲۶.</ref> و سرور جوانان بهشت<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۱.</ref> میخواند و دوستی و دشمنی وی و برادرش [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] را دوستی و دشمنی با خود میدانست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۶۴.</ref> | ||
امامحسن (ع) بسیار مورد توجه پدر خود علی (ع) بود؛ چنانکه حسن (ع) را به یحییبنزکریا و داشتن [[علم الهی]] در کودکی تشبیه کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> علی (ع) پس از بازگشت از [[صفین]] وصیتنامهای برای فرزند نوشت که در آن فرزند خود را به [[تقوا]]، [[دعا]]، مطالعه و پندگرفتن از تاریخ و شناخت زمانه خویش توجه داد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۰۹–۴۱۰.</ref> امامحسن (ع) نزد دیگر صحابه پیامبر (ص) نیز از جایگاهی شایسته و ممتاز برخوردار بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۸–۲۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲–۳۳۳.</ref> | امامحسن(ع) بسیار مورد توجه پدر خود علی(ع) بود؛ چنانکه حسن(ع) را به یحییبنزکریا و داشتن [[علم الهی]] در کودکی تشبیه کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> علی(ع) پس از بازگشت از [[صفین]] وصیتنامهای برای فرزند نوشت که در آن فرزند خود را به [[تقوا]]، [[دعا]]، مطالعه و پندگرفتن از تاریخ و شناخت زمانه خویش توجه داد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۰۹–۴۱۰.</ref> امامحسن(ع) نزد دیگر صحابه پیامبر(ص) نیز از جایگاهی شایسته و ممتاز برخوردار بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۸–۲۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲–۳۳۳.</ref> | ||
== ویژگیها == | == ویژگیها == | ||
[[امامخمینی]] نیز که امامحسن (ع) را سبط اکبر پیامبر (ص) خوانده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۵۸.</ref> یکی از معانی «حمله عرش» در [[قرآن]]<ref>غافر، ۷.</ref> را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال | [[امامخمینی]] نیز که امامحسن(ع) را سبط اکبر پیامبر(ص) خوانده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۵۸.</ref> یکی از معانی «حمله عرش» در [[قرآن]]<ref>غافر، ۷.</ref> را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال داده است که مراد از [[عرش خدا]]، علم فعلی حق و [[مقام ولایت کبرا]] باشد و چهار نفر از [[پیامبران]] گذشته و چهار نفر از افراد کامل امت اسلامی شامل رسول خدا(ص)، امامعلی(ع)، امامحسن(ع) و امامحسین(ع) حاملان آن باشند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.</ref> همچنین ایشان با استناد به روایات بر آن است که مراد از شبهای دهگانه در آیه «وَ لَیالٍ عَشْرٍ»<ref>الفجر، ۲.</ref> و سوگندخوردن قرآن به عظمت شبها، امامحسن مجتبی(ع) تا [[امامحسن عسکری(ع)]] است و فرشتگان در [[شب قدر]] بر همه امامان(ع) ازجمله امامحسن(ع) نازل میشوند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref> ایشان، امامحسن(ع) را از اصحاب پیامبر(ص) خوانده<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱۲.</ref> و تصریح کرده است آن حضرت مانند دیگر امامان(ع) دارای ولایت کلی (تکوینی) و تشریعی بود<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref>؛ چنانکه از آن حضرت به خلیفه خدا، حجت بر خلق و از ائمه نیکوکار و نیکروش و نیکومنش یاد کرده است.<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۹۷.</ref> | ||
امامخمینی به استناد روایات<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۳۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۹۱.</ref> یادآور | امامخمینی به استناد روایات<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۳۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۹۱.</ref> یادآور شده است پیامبر(ص)، حسن(ع) و حسین(ع) را در همه حالات چه قیام کنند و چه بنشینند، ولیّ و امام و پیشوای بر امت خود شمرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref> و بدون باور به امامت ائمه(ع) به معنای [[ولایت الهی]] آنان (ازجمله امامحسن(ع))، [[نماز]] گرچه با همه ضوابط آن انجام گیرد، قابل پذیرش نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref> [[امامخمینی]] از خطاب امامعلی(ع) به امامحسن(ع) و امامحسین(ع) در وصیت خود پس از ضربتخوردن در نوزدهم ماه رمضان<ref>نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۶.</ref> استفاده کرده است که آن دو بسیار مورد علاقه امیرالمؤمنین(ع) بودهاند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۰.</ref> ایشان به استناد روایتی،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۴/۲۳۹.</ref> روز دوشنبه را متعلق به امامحسن(ع) و امامحسین(ع) دانسته و شایسته شمرده که برای در امانماندن از شر [[شیطان]] در تعقیب نماز این روز، به آن دو بزرگوار [[توسل]] جسته شود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref> | ||
امامحسن (ع) به جد خود پیامبر (ص) از نظر ظاهری شباهت بسیار داشت<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> و خلق و خوی ایشان نیز شبیه پیامبر (ص) بود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> ایشان از کودکی و نوجوانی اهل فضل و دانش بود،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۰ و ۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> از کودکی در مجلس پیامبر (ص) حاضر میشد و گفتههای جد خود را برای مادرش فاطمه (س) نقل میکرد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۷–۸.</ref> ایشان از جوانی پارسا و عبادتپیشه بود.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳.</ref> امامخمینی از یکسو تربیتشدگان خانه کوچک فاطمه (ع) را تجلی تمام قدرت حقتعالی شمرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> و از سوی دیگر، با استناد به منابع روایی<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۳۵۴.</ref> یادآور | امامحسن(ع) به جد خود پیامبر(ص) از نظر ظاهری شباهت بسیار داشت<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> و خلق و خوی ایشان نیز شبیه پیامبر(ص) بود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> ایشان از کودکی و نوجوانی اهل فضل و دانش بود،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۰ و ۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> از کودکی در مجلس پیامبر(ص) حاضر میشد و گفتههای جد خود را برای مادرش فاطمه(س) نقل میکرد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۷–۸.</ref> ایشان از جوانی پارسا و عبادتپیشه بود.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳.</ref> امامخمینی از یکسو تربیتشدگان خانه کوچک فاطمه(ع) را تجلی تمام قدرت حقتعالی شمرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> و از سوی دیگر، با استناد به منابع روایی<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۳۵۴.</ref> یادآور شده است رنگ امامحسن(ع) در وقت [[عبادت]] از خوف خدا زرد میشد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۲.</ref> | ||
اماممجتبی (ع) بیست بار پیاده [[حج]] به جای آورد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۱۳۱.</ref> و آراسته به مکارم اخلاق و بسیار حلیم و بردبار بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۲–۱۸۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۶۶؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۴–۳۱۵.</ref> نمونههایی از بردباری ایشان در برخورد با مخالفان در روایات | اماممجتبی(ع) بیست بار پیاده [[حج]] به جای آورد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۱۳۱.</ref> و آراسته به مکارم اخلاق و بسیار حلیم و بردبار بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۲–۱۸۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۶۶؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۴–۳۱۵.</ref> نمونههایی از بردباری ایشان در برخورد با مخالفان در روایات آمده است.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۴۴.</ref> آن حضرت بسیار شجاع، باشهامت،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۴۵.</ref> جواد و بخشنده<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۷۸–۱۷۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۷–۷۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۵.</ref> بود و امامخمینی نیز با استناد به منابع روایی<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۵/۱۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۴۸۰.</ref> یادآور شده است حضرت بسیار انفاق میکرد، در زندگی سه مرتبه نیمی از دارایی حتی کفش و لباس خود را در راه خدا بخشید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۳.</ref> ایشان در سرودههای خود نیز خلق و خوی [[امام زمان(ع)|امام زمان(ع)]] را به خلق و خوی امامحسن(ع) شبیه دانسته است.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|امام زمان(ع)}}. | ||
اماممجتبی (ع) از نوجوانی در ترویج [[دین]]، [[تفسیر قرآن]] و پاسخ به پرسشهای دینی مردم، فعال بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۵۶–۱۶۶.</ref> در منابع موجود نام نزدیک به ۱۴۰ تن از راویان حدیث از ایشان | اماممجتبی(ع) از نوجوانی در ترویج [[دین]]، [[تفسیر قرآن]] و پاسخ به پرسشهای دینی مردم، فعال بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۵۶–۱۶۶.</ref> در منابع موجود نام نزدیک به ۱۴۰ تن از راویان حدیث از ایشان آمده است.<ref>عطاردی، مسند الامامابیمحمد الحسنبنعلی(ع)، ۷۳۵–۷۹۰.</ref> | ||
== فعالیتها در زمان امام علی (ع) == | == فعالیتها در زمان امام علی(ع) == | ||
امیرالمؤمنین (ع) و اماممجتبی (ع) از نخستین کسانی بودند که در دوره مخالفت خلفا با کتابت احادیث پیامبر اکرم (ص) علوم خود را مکتوب کردند و بدین وسیله بخشی از مواریث اسلامی را از خطر نابودی نجات دادند<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۸۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حدیث}}. در وقت اعتراض مردم علیه خلیفه سوم، [[عثمان بن عفان|عثمان]] و محاصره خانه وی، امامحسن (ع) به فرمان علی (ع) شکایتهای مردم را به خلیفه منتقل میکرد<ref>ابنعبدربه، عقد الفرید، ۵/۵۸–۵۹.</ref>؛ چنانکه با بالاگرفتن اختلاف میان عثمان و محاصرهکنندگان خانه وی، امامحسن (ع) برای بدترنشدن شرایط و جلوگیری از کشتهشدن عثمان، در خانه وی حضور یافت<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۵۵۸–۵۵۹.</ref> و به هنگام منع [[طلحه]] از رساندن آب به عثمان<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۰–۴۱.</ref> امیرالمؤمنین (ع) به وسیله امامحسن (ع) برای عثمان آب فرستاد<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۶۸.</ref> و به گزارشی امامحسن (ع) در این جریان زخمی شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۳۴۵.</ref> | امیرالمؤمنین(ع) و اماممجتبی(ع) از نخستین کسانی بودند که در دوره مخالفت خلفا با کتابت احادیث پیامبر اکرم(ص) علوم خود را مکتوب کردند و بدین وسیله بخشی از مواریث اسلامی را از خطر نابودی نجات دادند<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۸۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حدیث}}. در وقت اعتراض مردم علیه خلیفه سوم، [[عثمان بن عفان|عثمان]] و محاصره خانه وی، امامحسن(ع) به فرمان علی(ع) شکایتهای مردم را به خلیفه منتقل میکرد<ref>ابنعبدربه، عقد الفرید، ۵/۵۸–۵۹.</ref>؛ چنانکه با بالاگرفتن اختلاف میان عثمان و محاصرهکنندگان خانه وی، امامحسن(ع) برای بدترنشدن شرایط و جلوگیری از کشتهشدن عثمان، در خانه وی حضور یافت<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۵۵۸–۵۵۹.</ref> و به هنگام منع [[طلحه]] از رساندن آب به عثمان<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۰–۴۱.</ref> امیرالمؤمنین(ع) به وسیله امامحسن(ع) برای عثمان آب فرستاد<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۶۸.</ref> و به گزارشی امامحسن(ع) در این جریان زخمی شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۳۴۵.</ref> | ||
با بهخلافترسیدن امیرالمؤمنین (ع) در سال ۳۵ق بر دامنه فعالیتهای امامحسن (ع) افزوده شد. پاسخ به پرسشهای دینی مردم به سفارش پدر،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۶۸–۲۷۰.</ref> اقامه [[نماز جمعه]] به جای ایشان،<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵–۱۹۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۲۲۸.</ref> سخنرانی به دستور ایشان برای مردم<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵.</ref> و قضاوتکردن در میان مردم<ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۰/۲۹۶؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۸/۲۶۵.</ref> ازجمله فعالیتهای امامحسن (ع) بود. ایشان در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]]،<ref>طوسی، الامالی، ۷۱۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۳/۲۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۷۳.</ref> [[جنگ صفین|صفین]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۲.</ref> و [[جنگ نهروان|نهروان]]،<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۳/۹۳۹؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۱۹۳.</ref> در کنار امیرالمؤمنین (ع) بود. | با بهخلافترسیدن امیرالمؤمنین(ع) در سال ۳۵ق بر دامنه فعالیتهای امامحسن(ع) افزوده شد. پاسخ به پرسشهای دینی مردم به سفارش پدر،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۶۸–۲۷۰.</ref> اقامه [[نماز جمعه]] به جای ایشان،<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵–۱۹۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۲۲۸.</ref> سخنرانی به دستور ایشان برای مردم<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵.</ref> و قضاوتکردن در میان مردم<ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۰/۲۹۶؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۸/۲۶۵.</ref> ازجمله فعالیتهای امامحسن(ع) بود. ایشان در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]]،<ref>طوسی، الامالی، ۷۱۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۳/۲۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۷۳.</ref> [[جنگ صفین|صفین]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۲.</ref> و [[جنگ نهروان|نهروان]]،<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۳/۹۳۹؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۱۹۳.</ref> در کنار امیرالمؤمنین(ع) بود. | ||
== دوران امامت == | == دوران امامت == | ||
امامحسن (ع) پس از شهادت علی (ع) در سال چهلم هجری به امامت رسید. امیرالمؤمنین (ع) بر اساس وصیت پیامبر (ص) آن حضرت را جانشین خود کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲.</ref> و در بازگشت از صفین در اقامتگاه «حاضرین» بر شایستگی فرزند خود تأکید کرد و ایشان را پارهای از خود بلکه همه وجود خود و آسیب به او را آسیب به خود شمرد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۱۰.</ref> بزرگان [[شیعه]] نیز پس از شهادت امامعلی (ع) بر شایستگی امامحسن (ع) تأکید کردند و ایشان را فرزند پیامبر (ص) و وصیّ امامعلی (ع) دانستند و مردم را به [[بیعت]] با ایشان فرا خواندند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۸.</ref> امامحسن (ع) نیز پیش از بیعت عمومی مردم به تبیین جایگاه و مقام [[اهل بیت(ع)]] و معرفی خود پرداخته<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۲.</ref> و مردم را به اطاعت از خود دعوت کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱.</ref> پس از آن مردم با ایشان بیعت کردند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۸۳–۲۸۴؛ مفید، الارشاد، ۲/۷–۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۱۷.</ref>؛ البته انگیزه افراد از بیعت متفاوت بود و شمار کسانی که بر اساس اندیشه شیعی با آن حضرت بیعت کردند، اندک بودند.<ref>احمدی، حیات و سیره امامان (ع)، ۱۵–۱۶.</ref> پس از بیعت چند نامه میان امامحسن (ع) و [[معاویه]] مبادله شد. حضرت (ع) در یکی از نامهها بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر (ص) و نامشروعبودن حکومت معاویه تأکید کرد و او را به بیعت با خود فرا خواند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۴–۶۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۲۴–۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۲.</ref>؛ ولی او نپذیرفت و اعلان جنگ کرد. | امامحسن(ع) پس از شهادت علی(ع) در سال چهلم هجری به امامت رسید. امیرالمؤمنین(ع) بر اساس وصیت پیامبر(ص) آن حضرت را جانشین خود کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲.</ref> و در بازگشت از صفین در اقامتگاه «حاضرین» بر شایستگی فرزند خود تأکید کرد و ایشان را پارهای از خود بلکه همه وجود خود و آسیب به او را آسیب به خود شمرد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۱۰.</ref> بزرگان [[شیعه]] نیز پس از شهادت امامعلی(ع) بر شایستگی امامحسن(ع) تأکید کردند و ایشان را فرزند پیامبر(ص) و وصیّ امامعلی(ع) دانستند و مردم را به [[بیعت]] با ایشان فرا خواندند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۸.</ref> امامحسن(ع) نیز پیش از بیعت عمومی مردم به تبیین جایگاه و مقام [[اهل بیت(ع)]] و معرفی خود پرداخته<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۲.</ref> و مردم را به اطاعت از خود دعوت کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱.</ref> پس از آن مردم با ایشان بیعت کردند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۸۳–۲۸۴؛ مفید، الارشاد، ۲/۷–۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۱۷.</ref>؛ البته انگیزه افراد از بیعت متفاوت بود و شمار کسانی که بر اساس اندیشه شیعی با آن حضرت بیعت کردند، اندک بودند.<ref>احمدی، حیات و سیره امامان(ع)، ۱۵–۱۶.</ref> پس از بیعت چند نامه میان امامحسن(ع) و [[معاویه]] مبادله شد. حضرت(ع) در یکی از نامهها بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر(ص) و نامشروعبودن حکومت معاویه تأکید کرد و او را به بیعت با خود فرا خواند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۴–۶۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۲۴–۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۲.</ref>؛ ولی او نپذیرفت و اعلان جنگ کرد. | ||
امامخمینی با اشاره به امیرالمؤمنین (ع)، حسنبنعلی (ع) و [[امام حسین(ع)|حسینبنعلی (ع)]] و یاران آنان و دیگر ائمه تصریح | امامخمینی با اشاره به امیرالمؤمنین(ع)، حسنبنعلی(ع) و [[امام حسین(ع)|حسینبنعلی(ع)]] و یاران آنان و دیگر ائمه تصریح کرده است آنان همه عمرشان را برای حفظ [[اسلام]] صرف کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> ایشان پس از اشاره به اهمیت حکومت و واگذاری آن از سوی خداوند به پیامبر(ص) و امامعلی(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) یادآور شده است نگذاشتند ائمه(ع) به حکومت برسند و تنها امامعلی(ع) و امامحسن(ع) مدت کمی به حکومت رسیدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۴.</ref> ایشان در جای دیگر پس از اشاره به مقابله همه [[امامان معصوم(ع)]] با حاکمان ستمگر در همه شرایط و به اندازه توان، به [[قیام امامحسن(ع)]] علیه معاویه پرداخته و سپس به علل صلح و شرایط و آثار مثبت آن اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱.</ref> | ||
== صلح تحمیلی با معاویه == | == صلح تحمیلی با معاویه == | ||
امیرالمؤمنین (ع) پس از [[جنگ صفین]] و [[جریان حکمیت]]، پس از آنکه [[معاویةبنابیسفیان]] گروههایی را برای تجاوز به [[عراق]] و [[یمن]] اعزام کرد،<ref>ثقفی کوفی، الغارات، ۲/۲۸۸، ۳۰۷–۳۰۸، ۳۲۰ و ۳۴۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۳۸۳.</ref> سپاهی را برای جنگ با معاویه آماده کرده بود، اما ایشان پیش از حرکت به [[شهادت]] رسید. پس از بیعت مردم با امامحسن (ع)، آن حضرت وقتی باخبر شد معاویه به سوی عراق در حرکت است، سپاهی که پدر ایشان سازماندهی کرده بود را بسیج کرد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۳.</ref> و برای مقابله با معاویه آماده جنگ شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۸–۱۵۹؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۹–۷۰؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۰–۱۱.</ref> منطقه «مسکن» عراق آوردگاه دو سپاه بود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۱۵۹.</ref> معاویه پیش از آغاز جنگ پیشنهاد صلح را مطرح و همزمان اقدام به فریبدادن سپاه امامحسن (ع) کرد. مغیرةبنشعبه و عبداللهبنعامر از سوی معاویه برای گفتگو به اردوگاه امامحسن (ع) آمدند. پس از خروج آنان از میان سپاه، عوامل معاویه در میان مردم شایع کردند که حسنبنعلی (ع) گرایش به صلح دارد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۱۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۹.</ref> به نقل برخی از منابع، معاویه صفحهای سفید و مهرشده برای حضرت فرستاد تا هر شرطی که میخواهد در آن بنویسد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۱.</ref> با وجود وفاداری بزرگانی چون [[قیسبنسعد]] و [[حجربنعدی]]،<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۵۲۷ و ۵۶۸.</ref> عدهای از فرماندهان عافیتطلب به امامحسن (ع) [[خیانت]] کردند،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۸–۱۵۹؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۳–۷۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۲–۱۶۳.</ref> ازجمله [[عبیداللهبنعباس]] که پس از دیدار با عبدالرحمن پسر سمره، نماینده معاویه شبانه خود را با تعدادی دیگر از افراد، تسلیم سپاه معاویه کرد و اقدام وی زمینه از همپاشیدن دیگر نیروها را فراهم کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۳۷–۳۸.</ref> | امیرالمؤمنین(ع) پس از [[جنگ صفین]] و [[جریان حکمیت]]، پس از آنکه [[معاویةبنابیسفیان]] گروههایی را برای تجاوز به [[عراق]] و [[یمن]] اعزام کرد،<ref>ثقفی کوفی، الغارات، ۲/۲۸۸، ۳۰۷–۳۰۸، ۳۲۰ و ۳۴۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۳۸۳.</ref> سپاهی را برای جنگ با معاویه آماده کرده بود، اما ایشان پیش از حرکت به [[شهادت]] رسید. پس از بیعت مردم با امامحسن(ع)، آن حضرت وقتی باخبر شد معاویه به سوی عراق در حرکت است، سپاهی که پدر ایشان سازماندهی کرده بود را بسیج کرد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۳.</ref> و برای مقابله با معاویه آماده جنگ شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۸–۱۵۹؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۹–۷۰؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۰–۱۱.</ref> منطقه «مسکن» عراق آوردگاه دو سپاه بود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۱۵۹.</ref> معاویه پیش از آغاز جنگ پیشنهاد صلح را مطرح و همزمان اقدام به فریبدادن سپاه امامحسن(ع) کرد. مغیرةبنشعبه و عبداللهبنعامر از سوی معاویه برای گفتگو به اردوگاه امامحسن(ع) آمدند. پس از خروج آنان از میان سپاه، عوامل معاویه در میان مردم شایع کردند که حسنبنعلی(ع) گرایش به صلح دارد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۱۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۹.</ref> به نقل برخی از منابع، معاویه صفحهای سفید و مهرشده برای حضرت فرستاد تا هر شرطی که میخواهد در آن بنویسد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۱.</ref> با وجود وفاداری بزرگانی چون [[قیسبنسعد]] و [[حجربنعدی]]،<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۵۲۷ و ۵۶۸.</ref> عدهای از فرماندهان عافیتطلب به امامحسن(ع) [[خیانت]] کردند،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۸–۱۵۹؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۳–۷۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۲–۱۶۳.</ref> ازجمله [[عبیداللهبنعباس]] که پس از دیدار با عبدالرحمن پسر سمره، نماینده معاویه شبانه خود را با تعدادی دیگر از افراد، تسلیم سپاه معاویه کرد و اقدام وی زمینه از همپاشیدن دیگر نیروها را فراهم کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۳۷–۳۸.</ref> | ||
امامحسن (ع) که شرایط را برای جنگ نامساعد دید، با مردم سخن گفت و با اشاره به تغییر روحیه آنان ابراز کرد آنان در وقت رفتن به جنگ صفین، دینشان مقدم بر دنیاشان بود؛ ولی امروز دنیای آنان مقدم بر دینشان است و پیشنهاد کرد در صورت آمادهبودن آنان برای نبرد پیشنهاد معاویه را رد میکند و خواهد جنگید و در صورت مخالفت با جنگ، صلح را خواهد پذیرفت که مردم با شعار «البقیة البقیة» درخواست پذیرش صلح کردند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۶۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۶.</ref> در این جریان گروهی از [[خوارج]] همراه با سپاه حضرت به خیمه ایشان هجوم بردند و آن را غارت کردند و یکی از خوارج، امامحسن (ع) را با خنجر زخمی کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۲؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۱–۱۲.</ref> در مجموع بیرغبتی و سستی مردم در جنگ با سپاه شام، حفظ نخبگان شیعی و حضور خوارج در سپاه امامحسن (ع)<ref>احمدی، حیات و سیره امامان (ع)، ۳۷–۳۸.</ref> و استفاده معاویه از زر، زور و تزویر، ضعف بینش عمومی سپاهیان امامحسن (ع) و آمیختهشدن ایمان به انگیزههای مادی<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۴۴ و ۱۶۰.</ref> از علتهای پذیرش صلح تحمیلی بود. | امامحسن(ع) که شرایط را برای جنگ نامساعد دید، با مردم سخن گفت و با اشاره به تغییر روحیه آنان ابراز کرد آنان در وقت رفتن به جنگ صفین، دینشان مقدم بر دنیاشان بود؛ ولی امروز دنیای آنان مقدم بر دینشان است و پیشنهاد کرد در صورت آمادهبودن آنان برای نبرد پیشنهاد معاویه را رد میکند و خواهد جنگید و در صورت مخالفت با جنگ، صلح را خواهد پذیرفت که مردم با شعار «البقیة البقیة» درخواست پذیرش صلح کردند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۶۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۶.</ref> در این جریان گروهی از [[خوارج]] همراه با سپاه حضرت به خیمه ایشان هجوم بردند و آن را غارت کردند و یکی از خوارج، امامحسن(ع) را با خنجر زخمی کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۲؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۱–۱۲.</ref> در مجموع بیرغبتی و سستی مردم در جنگ با سپاه شام، حفظ نخبگان شیعی و حضور خوارج در سپاه امامحسن(ع)<ref>احمدی، حیات و سیره امامان(ع)، ۳۷–۳۸.</ref> و استفاده معاویه از زر، زور و تزویر، ضعف بینش عمومی سپاهیان امامحسن(ع) و آمیختهشدن ایمان به انگیزههای مادی<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۴۴ و ۱۶۰.</ref> از علتهای پذیرش صلح تحمیلی بود. | ||
امامخمینی نیز حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن (ع) را از علتهای صلح تحمیلی | امامخمینی نیز حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن(ع) را از علتهای صلح تحمیلی دانسته است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۹.</ref> تا جایی که برخی از سپاهیان در برابر آن حضرت ایستادند و برخی حتی به آزار و اذیت ایشان روی آوردند و به غارت خیمه امام(ع) پرداختند و با دشمن ارتباط برقرار و توطئههای زیادی را علیه ایشان طراحی و برنامهریزی کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۰.</ref> ایشان ادامه تفکر [[خوارج]] و مقدسان نهروان را که برای علی(ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات [[صلح تحمیلی امامحسن(ع)]] خوانده و افزوده است که در صورت آگاهی و استقامت یاران، امامحسن(ع) گرفتار آن مصائب نمیشد و قضایای [[کربلا]] پیش نمیآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۹.</ref> | ||
امامحسن (ع) برای مصالح [[اسلام]] و مسلمانان شرایطی را در پیمان صلح گنجانید<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۸.</ref>؛ ازجمله شرایط آن بود که معاویه بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت پیامبر(ص)]] و روش خلفای اولیه رفتار کند و کسی را برای جانشینی خود معین نکند و [[شیعه|شیعیان]] و اصحاب علی (ع) بر جان و مال خود و خانواده خود ایمن باشند و معاویه علیه آن حضرت و برادرش حسین (ع) و دیگر اهل بیت (ع) هیچ دسیسهای به کار نبرد و به آنان آزاری نرساند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۹۰–۲۹۱ و ۲۹۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴.</ref> و همچنین معاویه خود را «امیرالمؤمنین» نخواند<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱/۲۱۲.</ref>؛ ولی معاویه به هیچیک از پیمانهای خود وفادار نماند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و چنانکه امامخمینی با توجه به منابع تاریخی<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۴۶؛ آل یاسین، صلح امامحسن (ع)، ۱۸ و ۳۸۸.</ref> یادآور | امامحسن(ع) برای مصالح [[اسلام]] و مسلمانان شرایطی را در پیمان صلح گنجانید<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۸.</ref>؛ ازجمله شرایط آن بود که معاویه بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت پیامبر(ص)]] و روش خلفای اولیه رفتار کند و کسی را برای جانشینی خود معین نکند و [[شیعه|شیعیان]] و اصحاب علی(ع) بر جان و مال خود و خانواده خود ایمن باشند و معاویه علیه آن حضرت و برادرش حسین(ع) و دیگر اهل بیت(ع) هیچ دسیسهای به کار نبرد و به آنان آزاری نرساند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۹۰–۲۹۱ و ۲۹۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴.</ref> و همچنین معاویه خود را «امیرالمؤمنین» نخواند<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱/۲۱۲.</ref>؛ ولی معاویه به هیچیک از پیمانهای خود وفادار نماند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و چنانکه امامخمینی با توجه به منابع تاریخی<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۴۶؛ آل یاسین، صلح امامحسن(ع)، ۱۸ و ۳۸۸.</ref> یادآور شده است، معاویه پس از قرارداد صلح در [[کوفه]] بر منبر رفت و همه پیمانهایی را که در صلح با امامحسن(ع) متعهد شده بود، زیر پا گذاشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۹.</ref> در عین حال ایشان یادآور شده است این صلح، با همه تلخیهای آن ثمربخش و مثبت بود و امامحسن(ع) با رفتار حسابشده و پذیرش صلح، معاویه را رسوا ساخت و به همان میزان که [[قیام امامحسین(ع)|قیام و شهادت امامحسین(ع)]] در رسواساختن [[بنیامیه]] و [[یزید]] مؤثر بود.{{ببینید|متن=ببینید|امام حسین(ع)| عاشورا}}، صلح امامحسن(ع) نیز در رسوایی معاویه نقش داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱ و ۱۶/۸۷.</ref> | ||
== الگوی جنگ و صلح == | == الگوی جنگ و صلح == | ||
[[امامخمینی]] تأکید | [[امامخمینی]] تأکید کرده است که علمای بزرگ وظیفه دارند در مبارزه با [[فساد]] و [[ستم]]، راه [[ائمه(ع)]] ازجمله امامحسن(ع) را دنبال کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱.</ref> ایشان در دوران [[جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران]] (۱۳۵۹–۱۳۶۷) با بیان دشواریهای برخاسته از جنگ، به [[مردم]] سفارش کرد از زندگی [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و اماممجتبی(ع) عبرت بگیرند و در راه خدا [[مقاومت]] کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> اگر برخی مدعیان اسلام در زمان امامعلی(ع) از آن حضرت جانبداری میکردند، چه بسا آن صلح تحمیلی در زمان امامحسن(ع) و کشتن و اسارت خاندان پیامبر(ص) در زمان امامحسین(ع) پیش نمیآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۹.</ref> ایشان با اشاره به شهادت [[محمدعلی رجایی]] رئیسجمهور و [[محمدرضا باهنر]] نخستوزیر به دست [[سازمان مجاهدین خلق]] در هشتم شهریور ۱۳۶۰ اعلام کرد که شهدای صدر اسلام مانند علیبنابیطالب(ع) و حسنبنعلی(ع) و دیگر ائمه(ع) برتر از شهدای زمان کنونی بودند و آنان عمر خود را برای حفاظت از اسلام به کار بردند و همه چنین وظیفهای دارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> ایشان مقاومتها و خدمتهای امامحسن(ع) به اسلام را الگوی مردم ایران شمرده و یادآور شده است آن حضرت با خدمت بزرگ خود دولت ستمگر اموی را رسوا ساخت و اسلام را زنده کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> | ||
امامخمینی از سوی دیگر، برای دلداری به آن عده از فرماندهان [[دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران|دفاع مقدس]] که از نرسیدن به همه اهداف خود در جنگ تحمیلی ازجمله در [[عملیات بدر]] در اسفند ۱۳۶۳، در هور الهویزه<ref>درودیان، آغاز تا پایان، ۱۰۲–۱۱۶؛ اطلاعات، ۱۱.</ref> ناراحت بودند، به آنان توصیه کرد [[صبر]] پیشه کنند و با اشاره به سیره ائمه (ع) ازجمله امامحسن (ع) و امامحسین (ع) یادآور شد ائمه معصوم (ع) نیز گاه در رسیدن به مقاصد خود موفق نبودند؛ اما کار برای خدا شکست ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۸.</ref> از سوی دیگر، در اوج دفاع مردم ایران علیه متجاوزان [[حزب بعث|بعثی]]، برخی به امامخمینی سفارش میکردند با رژیم متجاوز عراق صلح کند؛ ولی ایشان این سازش را به [[مصلحت]] نمیدید و پیشنهاد صلح با [[صدام حسین]] را مانند صلح امامحسن (ع)، صلحی تحمیلی از جانب مقدسان میدانست و معتقد بود چنانکه معاویه بر سر پیمان خود با امامحسن (ع) نماند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۸–۱۱۹.</ref> صدام حسین نیز بر عهد خود وفادار نخواهد ماند و پارهکردن قرارداد صلح ایران با عراق معروف به «قرارداد الجزایر» به وسیله او را شاهد آن شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۲.</ref> با این حال، ایشان در سال ۱۳۶۷ با پدیدآمدن شرایط ناگوار در جنگ تحمیلی، [[قطعنامه ۵۹۸]] و آتشبس را پذیرفت و تلخی این اقدام در کام خود را همانند تلخی [[نوشیدن جام زهر]] شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. ایشان پس از پذیرش قطعنامه با اشاره به [[صلح حدیبیه|صلح پیامبر (ص) با مشرکان قریش در حدیبیه]]<ref>مفید، الارشاد، ۱/۱۲۱؛ آل یاسین، صلح امامحسن (ع)، ۱۷.</ref> خاطرنشان کرد پیامبر (ص) و ائمه معصوم (ع) نیز مأمور به انجام [[تکلیف]] بودند، نه به نتیجه، و پذیرش صلح نیز به معنای عقبنشینی از مواضع اصولی نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۴–۲۸۵.</ref> | امامخمینی از سوی دیگر، برای دلداری به آن عده از فرماندهان [[دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران|دفاع مقدس]] که از نرسیدن به همه اهداف خود در جنگ تحمیلی ازجمله در [[عملیات بدر]] در اسفند ۱۳۶۳، در هور الهویزه<ref>درودیان، آغاز تا پایان، ۱۰۲–۱۱۶؛ اطلاعات، ۱۱.</ref> ناراحت بودند، به آنان توصیه کرد [[صبر]] پیشه کنند و با اشاره به سیره ائمه(ع) ازجمله امامحسن(ع) و امامحسین(ع) یادآور شد ائمه معصوم(ع) نیز گاه در رسیدن به مقاصد خود موفق نبودند؛ اما کار برای خدا شکست ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۸.</ref> از سوی دیگر، در اوج دفاع مردم ایران علیه متجاوزان [[حزب بعث|بعثی]]، برخی به امامخمینی سفارش میکردند با رژیم متجاوز عراق صلح کند؛ ولی ایشان این سازش را به [[مصلحت]] نمیدید و پیشنهاد صلح با [[صدام حسین]] را مانند صلح امامحسن(ع)، صلحی تحمیلی از جانب مقدسان میدانست و معتقد بود چنانکه معاویه بر سر پیمان خود با امامحسن(ع) نماند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۸–۱۱۹.</ref> صدام حسین نیز بر عهد خود وفادار نخواهد ماند و پارهکردن قرارداد صلح ایران با عراق معروف به «قرارداد الجزایر» به وسیله او را شاهد آن شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۲.</ref> با این حال، ایشان در سال ۱۳۶۷ با پدیدآمدن شرایط ناگوار در جنگ تحمیلی، [[قطعنامه ۵۹۸]] و آتشبس را پذیرفت و تلخی این اقدام در کام خود را همانند تلخی [[نوشیدن جام زهر]] شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. ایشان پس از پذیرش قطعنامه با اشاره به [[صلح حدیبیه|صلح پیامبر(ص) با مشرکان قریش در حدیبیه]]<ref>مفید، الارشاد، ۱/۱۲۱؛ آل یاسین، صلح امامحسن(ع)، ۱۷.</ref> خاطرنشان کرد پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) نیز مأمور به انجام [[تکلیف]] بودند، نه به نتیجه، و پذیرش صلح نیز به معنای عقبنشینی از مواضع اصولی نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۴–۲۸۵.</ref> | ||
امامحسن (ع) پس از صلح با وجود درخواست عدهای از شیعیان برای اقامت در [[کوفه]] به مدینه بازگشت<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۱۶.</ref> و سفرهایی نیز به [[مکه]]<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۸/۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۱.</ref> و [[شام]]<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۸.</ref> داشت. جایگاه اجتماعی و مرجعیت علمی ایشان سبب شده بود که صبح و عصر در [[مسجد پیامبر(ص)]] مینشست و با مردم گفتگو میکرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری ۱/۲۹۷–۲۹۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۲۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۴۱.</ref> و به پرسشهای آنان پاسخ میداد.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۲.</ref> | امامحسن(ع) پس از صلح با وجود درخواست عدهای از شیعیان برای اقامت در [[کوفه]] به مدینه بازگشت<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۱۶.</ref> و سفرهایی نیز به [[مکه]]<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۸/۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۱.</ref> و [[شام]]<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۸.</ref> داشت. جایگاه اجتماعی و مرجعیت علمی ایشان سبب شده بود که صبح و عصر در [[مسجد پیامبر(ص)]] مینشست و با مردم گفتگو میکرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری ۱/۲۹۷–۲۹۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۲۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۴۱.</ref> و به پرسشهای آنان پاسخ میداد.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۲.</ref> | ||
امامحسن (ع) که برادر خود امامحسین (ع) را به عنوان امام پس از خود معرفی کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> بنا به مشهور، در ۲۸ صفر سال ۵۰ق<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۹.</ref> یا در صفر ۴۹ق<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱.</ref> با توطئه و تحریک معاویه به دست همسر خود به شهادت رسید<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۲؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۳۶.</ref> و مردم مدینه بر شهادت وی گریستند.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۳.</ref> امامحسن (ع) سفارش کرده بود وی را نزد جدش پیامبر اکرم (ص) به خاک بسپارند که بنیامیه به رهبری [[مروانبنحکم]] و به گزارشی به دستور [[عایشه]]، امالمؤمنین از آن جلوگیری کردند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۸۱–۸۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۶۲؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۴.</ref> و به گزارش دیگر بهرغم اجازه عایشه، مروان و دیگر بنیامیه با پوشیدن سلاح از آن جلوگیری کردند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۸۲–۸۳.</ref>؛ از اینرو ایشان در [[قبرستان بقیع]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> در کنار مادربزرگ خود [[فاطمهبنتاسد]] در مقبره بنیهاشم به خاک سپرده شد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۸–۱۹.</ref> | امامحسن(ع) که برادر خود امامحسین(ع) را به عنوان امام پس از خود معرفی کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> بنا به مشهور، در ۲۸ صفر سال ۵۰ق<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۹.</ref> یا در صفر ۴۹ق<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱.</ref> با توطئه و تحریک معاویه به دست همسر خود به شهادت رسید<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۲؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۳۶.</ref> و مردم مدینه بر شهادت وی گریستند.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۳.</ref> امامحسن(ع) سفارش کرده بود وی را نزد جدش پیامبر اکرم(ص) به خاک بسپارند که بنیامیه به رهبری [[مروانبنحکم]] و به گزارشی به دستور [[عایشه]]، امالمؤمنین از آن جلوگیری کردند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۸۱–۸۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۶۲؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۴.</ref> و به گزارش دیگر بهرغم اجازه عایشه، مروان و دیگر بنیامیه با پوشیدن سلاح از آن جلوگیری کردند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۸۲–۸۳.</ref>؛ از اینرو ایشان در [[قبرستان بقیع]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> در کنار مادربزرگ خود [[فاطمهبنتاسد]] در مقبره بنیهاشم به خاک سپرده شد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۸–۱۹.</ref> | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
برخی، فرزندان امامحسن (ع) را پانزده تن و برخی شانزده تن ذکر کردهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۰؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۴۱۶.</ref> [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] مدفون در شهر ری از نوادگان ایشان است<ref>شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ۱۹–۲۰.</ref> و [[امامخمینی]] به زیارت این امامزاده عظیمالشأن | برخی، فرزندان امامحسن(ع) را پانزده تن و برخی شانزده تن ذکر کردهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۰؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۴۱۶.</ref> [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] مدفون در شهر ری از نوادگان ایشان است<ref>شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ۱۹–۲۰.</ref> و [[امامخمینی]] به زیارت این امامزاده عظیمالشأن رفته است.<ref>توکلیبینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۹۸–۲۹۹.</ref> | ||
== آثار معنوی == | == آثار معنوی == | ||
بخشی از آثار معنوی بهجایمانده از امامحسن (ع) در حوزه عقاید و [[کلام اسلامی|کلام]]، [[اخلاق]] و [[ارزشها]] و احکام دینی و سنت و سیره پیامبر (ص) و امامعلی (ع) در مسند الامامالمجتبی (ع)، تألیف [[عزیزالله عطاردی]]، موسوعة کلمات الامامالحسن (ع)، پژوهشکده باقرالعلوم و صلح امامحسن (ع) راضی آل یاسین و حیاة الامام الحسنبنعلی، باقر شریف قرشی ثبت | بخشی از آثار معنوی بهجایمانده از امامحسن(ع) در حوزه عقاید و [[کلام اسلامی|کلام]]، [[اخلاق]] و [[ارزشها]] و احکام دینی و سنت و سیره پیامبر(ص) و امامعلی(ع) در مسند الامامالمجتبی(ع)، تألیف [[عزیزالله عطاردی]]، موسوعة کلمات الامامالحسن(ع)، پژوهشکده باقرالعلوم و صلح امامحسن(ع) راضی آل یاسین و حیاة الامام الحسنبنعلی، باقر شریف قرشی ثبت شده است. | ||
== تخریب مرقد == | == تخریب مرقد == | ||
قبر آن حضرت در قرنهای بعد دارای بارگاه و خادم و وسایل پذیرایی از زوار گردید<ref>نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع (ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، ۸۸–۱۰۱.</ref>؛ اما در سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۵ش، به دست وهابیان حاکم بر [[عربستان]] ویران شد.<ref>دخیل، ائمتنا، ۱/۱۰۱.</ref> امامخمینی نفهمی و کجروی را از انگیزههای این جنایت | قبر آن حضرت در قرنهای بعد دارای بارگاه و خادم و وسایل پذیرایی از زوار گردید<ref>نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع(ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، ۸۸–۱۰۱.</ref>؛ اما در سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۵ش، به دست وهابیان حاکم بر [[عربستان]] ویران شد.<ref>دخیل، ائمتنا، ۱/۱۰۱.</ref> امامخمینی نفهمی و کجروی را از انگیزههای این جنایت شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|وهابیت}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* آل یاسین، راضی، صلح امامحسن (ع)، پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، ترجمه سیدعلی خامنهای، تهران، آسیا، چاپ اول، ۱۳۵۱ش. | * آل یاسین، راضی، صلح امامحسن(ع)، پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، ترجمه سیدعلی خامنهای، تهران، آسیا، چاپ اول، ۱۳۵۱ش. | ||
* ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | * ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | ||
* ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق. | * ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
* ابنقتیبه دینوری، عبداللهبنمسلم، الامامة و السیاسه، تحقیق طه محمد الزینی، بیجا، حلبی، بیتا. | * ابنقتیبه دینوری، عبداللهبنمسلم، الامامة و السیاسه، تحقیق طه محمد الزینی، بیجا، حلبی، بیتا. | ||
* ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق. | * ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق. | ||
* احمدی، حمید، حیات و سیره امامان (ع)، امامحسن (ع)، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۹۶ش. | * احمدی، حمید، حیات و سیره امامان(ع)، امامحسن(ع)، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۹۶ش. | ||
* اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق. | * اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق. | ||
* اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. | * اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
* ثقفی کوفی، ابراهیمبنمحمد، الغارات، تحقیق جلالالدین حسینی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. | * ثقفی کوفی، ابراهیمبنمحمد، الغارات، تحقیق جلالالدین حسینی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. | ||
* حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا. | * حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا. | ||
* حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش. | * خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش. | ||
* دخیل، علی محمد، ائمتنا، بیروت دارالمرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۲ق. | * دخیل، علی محمد، ائمتنا، بیروت دارالمرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۲ق. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
* شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و طهران یا تذکرة المقابر فی احوال المفاخر، قم، مکتبهٔ الزهرا، بیتا. | * شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و طهران یا تذکرة المقابر فی احوال المفاخر، قم، مکتبهٔ الزهرا، بیتا. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | * صدوق، محمدبنعلی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق. | * صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق. | ||
* طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | * طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | ||
* طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق. | * طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق. | ||
* طبری امامی، محمدبنجریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * طبری امامی، محمدبنجریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | * طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
* طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* عطاردی، عزیزالله، مسند الامامابیمحمد الحسنبنعلی (ع)، تهران، عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | * عطاردی، عزیزالله، مسند الامامابیمحمد الحسنبنعلی(ع)، تهران، عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
* قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش. | * قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش. | ||
* کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق. | * متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | * مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | ||
* مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش. | * مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش. | ||
* مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | * مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | ||
* مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت (ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* منقری، نصربنمزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ق. | * منقری، نصربنمزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ق. | ||
* نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم ائمه بقیع (ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، تهران، مشعر، چاپ هشتم، ۱۳۸۸ش. | * نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم ائمه بقیع(ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، تهران، مشعر، چاپ هشتم، ۱۳۸۸ش. | ||
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. | * نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. | ||
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* واحدی، علیبناحمد، اسباب نزول القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. | * واحدی، علیبناحمد، اسباب نزول القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* سیدعباس رضوی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/434/ حسنبنعلی، اماممجتبی(ع)]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۴، ص۴۳۴. | |||
[[رده:امامان شیعه]] | |||
[[رده:مقالههای ارزیابیشده]] | [[رده:مقالههای ارزیابیشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه]] | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای نیازمند تصویر]] | [[رده:مقالههای نیازمند تصویر]] | ||