۲۱٬۱۶۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
زن در برابر [[مرد]] در معنای عام خود شامل جنس مؤنث در هر سنی میگردد<ref>دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۱۳۹۴.</ref> و مترادف «مرأة» در [[زبان عربی]] است و جمع آن «زنان» مترادف «نساء» میباشد<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۳/۱۹۸۴۶.</ref>. | زن در برابر [[مرد]] در معنای عام خود شامل جنس مؤنث در هر سنی میگردد<ref>دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۱۳۹۴.</ref> و مترادف «مرأة» در [[زبان عربی]] است و جمع آن «زنان» مترادف «نساء» میباشد<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۳/۱۹۸۴۶.</ref>. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
تاریخ جوامع بشری نشان میدهد زن در بسیاری از جامعههای نخستین جایگاه و منزلتی نداشت و دارای [[ارزش انسانی]] و [[استقلال وجودی]] نبود و اندک ارزش او نیز به دلیل تداوم | تاریخ جوامع بشری نشان میدهد زن در بسیاری از جامعههای نخستین جایگاه و منزلتی نداشت و دارای [[ارزش انسانی]] و [[استقلال وجودی]] نبود و اندک ارزش او نیز به دلیل تداوم نسل، خدمت به مردان و برطرفکردن [[نیازهای جنسی]] و [[نیازهای عاطفی|عاطفی]] آنان بوده است<ref>لوبون، تمدن اسلام و عرب، ۵۰۷ ـ ۵۲۲؛ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۸ ـ ۵۴.</ref>. در غرب باستان، زن دارای [[کرامت]] و شخصیت انسانی مستقلی نبود و نه تنها مالک چیزی نمیشد<ref>نوری، یحیی، حقوق زن دراسلام و جهان، ۱۱ ـ ۱۲.</ref> بلکه خود نیز ملک مرد به حساب میآمد. در [[یونان باستان]] نیز زنان را [[هبه]]، [[اجاره]] یا [[خرید و فروش]] میکردند و زندگی و [[مرگ]] آنان به خواست مرد وابسته بود<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۹ ـ ۵۲.</ref>. در [[دین یهود]] مردان بر زنان چیره بودند و زن انسانی معرفی میشد که برای خدمت به مرد آفریده شده است<ref>کتاب مقدس، تورات، سفر پیدایش، ب۳، ۱ ـ ۱۶.</ref>؛ از اینرو نزد یهودیان خرید و فروش زن امر نکوهیدهای نبود<ref>کتاب مقدس، تورات، خروج، ب۱۵، ۲۲.</ref>. این روند در صدر [[مسیحیت]] تغییر اندکی کرد؛ اما دین مسیحیت محدودیتهای دیگری برای زن ایجاد کرد<ref>کونگ، زن در مسیحیت، ۳۶ ـ ۳۷.</ref>. مسیحیت، آفرینش زن را برای مرد و زن را تابع شوهر میداند<ref>کتاب مقدس، انجیل، نامه اول پولس، ۳، ۷، ۸ و ۹.</ref>؛ زن در همه جوانب پایینتر از مرد است و به مردان توصیه میشود از زنان اجتناب کنند<ref>کونگ، زن در مسیحیت، ۵۵ ـ ۵۷.</ref>. | ||
===در اروپای قرون وسطا=== | ===در اروپای قرون وسطا=== | ||
در [[اروپای قرون وسطا]] زن بازیچه مرد بود و به اعتقاد کلیسای کاتولیک، به استثنای [[حضرت مریم(ع)]]، روح زنان حالت بین [[انسان]] و حیوان دارد<ref>علویقی، زن در آئینه تاریخ، ۳۷.</ref>. پس از قرنها خفقان شدید درباره زنان، حامیان [[حقوق زن]] در [[اروپا]] تصمیم گرفتند فاصله بسیار زیاد میان زن و مرد را بردارند. در [[قرن هفدهم]] طرفداران [[آزادی زنان]]، شعار کسب حق تحصیل علم و آموزش سر دادند که این تلاشها در نهایت پس از [[انقلاب فرانسه]] (۱۷۸۹م) به شکلگیری [[نهضت زنان]] انجامید<ref>حکیمپور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، ۳۶۴ ـ ۳۶۵.</ref>. در پایان [[قرن نوزدهم]]، دولتهای اروپایی نهضت احیای حقوق زنان را برپا کردند<ref>دورانت، لذات فلسفه، ۱۴۸ ـ ۱۵۴.</ref>؛ نهضتی که ادعای رهایی زن از [[محجوریت]] و اعطای حق مالکیت و تصرف در اموال و حقوق مساوی با مرد را داشت<ref>میشل، جنبش اجتماعی زنان، ۷۳ ـ ۷۶.</ref>. | در [[اروپای قرون وسطا]] زن بازیچه مرد بود و به اعتقاد کلیسای کاتولیک، به استثنای [[حضرت مریم(ع)]]، روح زنان حالت بین [[انسان]] و حیوان دارد<ref>علویقی، زن در آئینه تاریخ، ۳۷.</ref>. پس از قرنها خفقان شدید درباره زنان، حامیان [[حقوق زن]] در [[اروپا]] تصمیم گرفتند فاصله بسیار زیاد میان زن و مرد را بردارند. در [[قرن هفدهم]] طرفداران [[آزادی زنان]]، شعار کسب حق تحصیل علم و آموزش سر دادند که این تلاشها در نهایت پس از [[انقلاب فرانسه]] (۱۷۸۹م) به شکلگیری [[نهضت زنان]] انجامید<ref>حکیمپور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، ۳۶۴ ـ ۳۶۵.</ref>. در پایان [[قرن نوزدهم]]، دولتهای اروپایی نهضت احیای حقوق زنان را برپا کردند<ref>دورانت، لذات فلسفه، ۱۴۸ ـ ۱۵۴.</ref>؛ نهضتی که ادعای رهایی زن از [[محجوریت]] و اعطای حق مالکیت و تصرف در اموال و حقوق مساوی با مرد را داشت<ref>میشل، جنبش اجتماعی زنان، ۷۳ ـ ۷۶.</ref>. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
با وجود بهتربودن شرایط اجتماعی زن در [[ایران باستان]]، از دید متون [[پهلوی]]، نگاه [[دین زرتشت]] به زن به عنوان مظهر شیطانی و [[گناه]] و مهمترین فلسفه وجودیِ وی زایش مرد است<ref>جعفری و دیگران، زن در هستیشناسی زرتشتی، ۱۰۵ ـ ۱۲۲.</ref>، زن در عمل در مقابل مرد در مقام ثانوی قرار داشت<ref>ویسهوفر، ایران باستان، ۲۲۴.</ref>. در [[ایران]] پس از اسلام نیز با همه تأکیدات [[قرآن کریم]] و [[پیامبر اکرم(ص)]] درباره جایگاه زن، با گذشت زمان بسیاری از ایرانیانِ تازه مسلمانشده، آموزههای دینی را به فراموشی سپردند و حقوقی که زنان در صدر اسلام داشتند، به مرور از آنان سلب شد و در دورههای گوناگون [[تاریخ ایران]] به دلیل شرایط اجتماعی و جغرافیایی، زنان حضور اجتماعی کمرنگی داشتند<ref>معماریانی و دشتی، زن در دوره خوارزمشاهیان، ۱۲۶؛ ناجیراد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۰۰.</ref>. با این همه، در دوره [[آل بویه]] <ref>ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، ۹/۱۳۲ و ۲۰۷؛ فقیهی، تاریخ آلبویه، ۵۳ ـ ۵۴.</ref> و [[سلجوقیان]] <ref>دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.</ref>، بانوان در امور مهم کشوری مشارکت میکردند. در دوره [[خوارزمشاهیان]] زنان شاخصی مانند ترکانخاتون، نفوذ سیاسیشان تأثیر زیادی بر سرنوشت [[کشور]] گذاشته است<ref>ابنخلدون، تاریخ، ۵/۱۳۰؛ مورگان، ایران در قرون وسطی، ۶۸.</ref>. در دوران [[مغول]] زنان از جایگاه بهتری برخوردار بودند؛ چنانکه گاه اگر سلطان قادر به اداره کشور نبود، بانوی اول دربار امور حکومت را بر عهده میگرفت<ref>بیانی، زن در ایران عصر مغول، ۸۰ ـ ۸۳؛ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.</ref>. در دوران [[صفویه]] با وجود مراقبت بر جدابودن حریم زنان و مردان<ref>راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۳/۷۰۳؛ تقوی و موسوی، بررسی حضور اجتماعی زنان، ۸۵.</ref>، نشانههای متعددی از حضور اجتماعی و سیاسی زنان در پشت پرده حریم خصوصی آنان در دست است<ref>فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، ۳۰/۵۴؛ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.</ref>. | با وجود بهتربودن شرایط اجتماعی زن در [[ایران باستان]]، از دید متون [[پهلوی]]، نگاه [[دین زرتشت]] به زن به عنوان مظهر شیطانی و [[گناه]] و مهمترین فلسفه وجودیِ وی زایش مرد است<ref>جعفری و دیگران، زن در هستیشناسی زرتشتی، ۱۰۵ ـ ۱۲۲.</ref>، زن در عمل در مقابل مرد در مقام ثانوی قرار داشت<ref>ویسهوفر، ایران باستان، ۲۲۴.</ref>. در [[ایران]] پس از اسلام نیز با همه تأکیدات [[قرآن کریم]] و [[پیامبر اکرم(ص)]] درباره جایگاه زن، با گذشت زمان بسیاری از ایرانیانِ تازه مسلمانشده، آموزههای دینی را به فراموشی سپردند و حقوقی که زنان در صدر اسلام داشتند، به مرور از آنان سلب شد و در دورههای گوناگون [[تاریخ ایران]] به دلیل شرایط اجتماعی و جغرافیایی، زنان حضور اجتماعی کمرنگی داشتند<ref>معماریانی و دشتی، زن در دوره خوارزمشاهیان، ۱۲۶؛ ناجیراد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۰۰.</ref>. با این همه، در دوره [[آل بویه]] <ref>ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، ۹/۱۳۲ و ۲۰۷؛ فقیهی، تاریخ آلبویه، ۵۳ ـ ۵۴.</ref> و [[سلجوقیان]] <ref>دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.</ref>، بانوان در امور مهم کشوری مشارکت میکردند. در دوره [[خوارزمشاهیان]] زنان شاخصی مانند ترکانخاتون، نفوذ سیاسیشان تأثیر زیادی بر سرنوشت [[کشور]] گذاشته است<ref>ابنخلدون، تاریخ، ۵/۱۳۰؛ مورگان، ایران در قرون وسطی، ۶۸.</ref>. در دوران [[مغول]] زنان از جایگاه بهتری برخوردار بودند؛ چنانکه گاه اگر سلطان قادر به اداره کشور نبود، بانوی اول دربار امور حکومت را بر عهده میگرفت<ref>بیانی، زن در ایران عصر مغول، ۸۰ ـ ۸۳؛ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.</ref>. در دوران [[صفویه]] با وجود مراقبت بر جدابودن حریم زنان و مردان<ref>راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۳/۷۰۳؛ تقوی و موسوی، بررسی حضور اجتماعی زنان، ۸۵.</ref>، نشانههای متعددی از حضور اجتماعی و سیاسی زنان در پشت پرده حریم خصوصی آنان در دست است<ref>فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، ۳۰/۵۴؛ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.</ref>. | ||
ورود مفاهیم و اندیشههای غربی در دوره [[قاجار]] درباره [[حقوق زنان]]، موجب مطالبات جدیدی درباره جایگاه و حقوق زنان شد<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ ناجیراد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۱۷ ـ ۲۱۹.</ref>؛ بر این اساس برخی از [[روشنفکران غربگرا]] ازجمله [[میرزافتحعلی آخوندزاده]] (۱۲۵۷ ـ ۱۱۹۱ش) و [[میرزاآقاخان کرمانی]] (۱۲۵۷ ـ ۱۲۳۲ش) خواستار برابری حقوق زن و مرد شدند<ref>آجودانی، مشروطه ایران، ۴۴ ـ ۴۵.</ref> که از نظر عالمان دینی بسیاری از اصول [[دموکراسی غربی]] درباره زنان با شریعت اسلام قابل تطبیق نبود<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref>. [[نمایندگان مجلس شورای ملی]] در [[مشروطه]] به ملاحظه پارهای از شرایط اجتماعی<ref>ویژه و قهوهچیان، تحلیلی بر نظامنامه انتخابات سال ۱۲۸۵ مجلس شورای ملی، ۲۱۵.</ref> در [[قانون اساسی]]، حق انتخابشدن و انتخابکردن را مختص مردان شمردند<ref>سائلی کردهده، سیر تحول قوانین انتخاباتی مجلس در ایران، ۱۳۸ ـ ۱۴۲.</ref>. | ورود مفاهیم و اندیشههای غربی در دوره [[قاجار]] درباره [[حقوق زنان]]، موجب مطالبات جدیدی درباره جایگاه و حقوق زنان شد<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ ناجیراد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۱۷ ـ ۲۱۹.</ref>؛ بر این اساس برخی از [[روشنفکران غربگرا]] ازجمله [[میرزافتحعلی آخوندزاده]] (۱۲۵۷ ـ ۱۱۹۱ش) و [[میرزاآقاخان کرمانی]] (۱۲۵۷ ـ ۱۲۳۲ش) خواستار برابری حقوق زن و مرد شدند<ref>آجودانی، مشروطه ایران، ۴۴ ـ ۴۵.</ref> که از نظر عالمان دینی بسیاری از اصول [[دموکراسی غربی]] درباره زنان با شریعت اسلام قابل تطبیق نبود<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref>. [[مجلس شورای ملی|نمایندگان مجلس شورای ملی]] در [[مشروطه]] به ملاحظه پارهای از شرایط اجتماعی<ref>ویژه و قهوهچیان، تحلیلی بر نظامنامه انتخابات سال ۱۲۸۵ مجلس شورای ملی، ۲۱۵.</ref> در [[قانون اساسی]]، حق انتخابشدن و انتخابکردن را مختص مردان شمردند<ref>سائلی کردهده، سیر تحول قوانین انتخاباتی مجلس در ایران، ۱۳۸ ـ ۱۴۲.</ref>. | ||
==جایگاه زن در اسلام== | ==جایگاه زن در اسلام== | ||
بر اساس [[آیات قرآن کریم]]، زن و مرد از نظر گوهر هستی و حقیقت وجودی، یکساناند و ملاک برتری آنان نه جنسشان، بلکه تقواست<ref>نساء، ۱۲۴؛ نحل، ۹۷.</ref>. اسلام زن را در رسیدن به [[کمال معنوی]] برابر دانسته و آزار او را نکوهش کرده<ref>نور، ۳۳؛ احزاب ۳۵.</ref> و برای آنان حق [[بیعت]] قائل شده است<ref>ممتحنه، ۱۲.</ref>. قرآن کریم از [[ظلم]] و ستم به زنان و [[زنده بهگورکردن دختران]] جلوگیری کرد و به آنان احترام گذاشت، آنان را صاحب ارث دانست<ref>نساء، ۱۱ ـ ۱۲.</ref> و [[حجاب]] را برای مصونیت آنان از نامحرمان [[واجب]] برشمرد<ref>نور، ۳۱.</ref>. | بر اساس [[آیات قرآن کریم]]، زن و مرد از نظر گوهر هستی و حقیقت وجودی، یکساناند و ملاک برتری آنان نه جنسشان، بلکه تقواست<ref>نساء، ۱۲۴؛ نحل، ۹۷.</ref>. اسلام زن را در رسیدن به [[کمال معنوی]] برابر دانسته و آزار او را نکوهش کرده<ref>نور، ۳۳؛ احزاب ۳۵.</ref> و برای آنان حق [[بیعت]] قائل شده است<ref>ممتحنه، ۱۲.</ref>. قرآن کریم از [[ظلم]] و ستم به زنان و [[زنده بهگورکردن دختران]] جلوگیری کرد و به آنان احترام گذاشت، آنان را صاحب ارث دانست<ref>نساء، ۱۱ ـ ۱۲.</ref> و [[حجاب]] را برای مصونیت آنان از نامحرمان [[واجب]] برشمرد<ref>نور، ۳۱.</ref>. |