۱٬۷۶۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''دین'''، مجموعه باورهای قلبی، احکام عملی و اوصاف نفسانی از جانب [[خدا|خداوند]] برای سعادت و هدایت انسان. | '''دین'''، مجموعه باورهای قلبی، احکام عملی و اوصاف نفسانی از جانب [[خدا|خداوند]] برای سعادت و هدایت انسان. | ||
امامخمینی، دین را مجموعه قوانین و دستورهایی میداند که خداوند تشریع کردهاست، تا راههای [[هدایت و ضلالت|هدایت]] را به انسان بفهماند و ماهیت دین، بر پایه توحید استوار است. | |||
به اعتقاد امامخمینی انسان برای رسیدن به [[سعادت و شقاوت|سعادت]] دنیوی و اخروی، نیاز به قوانینی دارد که او را به این هدف برساند. و این سعادت از راه قوانین بشری به دست نمیآید. | |||
ایشان با تأکید بر نادرستی این نظر که دین را حاکمان تأسیس کردهاند، خاطرنشان کردهاست تاریخ درباره انبیا(ع) برخلاف آن گواهی میدهد. | |||
امامخمینی با تقسیم ادیان به توحیدی و غیر توحیدی، ادیان غیر توحیدی را ادیان باطلی میداند که دارای وجه مشترک، رفع نیازهای مادی و دنیوی است و به روحانیت توجهی ندارند. | |||
امامخمینی [[ادیان الهی]] را دارای ویژگیهایی میداند، ازجمله: توحیدیبودن، اعتقاد به [[معاد]]، و عقلانیبودن و برای دین اهدافی برشمردهاست، چون: رسیدن به سعادت، تمدنسازی و ایجاد [[عدالت (ابهامزدایی)|عدالت]] و آرامش روحی. | |||
ایشان زبان دین را در بیان احکام شرعی و قوانین کلی، زبانی عرفی دانسته و قلمرو دین را در همه جوانبی که به سعادت بشر مربوط است، گسترده میداند و معتقد است اصل ادیان توحیدی هیچگاه مخالف [[علم]] نبودهاند، بلکه اسلام به کسب علم توصیه و بر آن تأکید کردهاست. | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
دین به معنای جزا،<ref>فراهیدی، ۸/۷۲؛ جوهری، ۵/۲۱۱۸.</ref> حساب<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۱۶۹.</ref> و اطاعت و انقیاد<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۳۱۹.</ref> است و به صورت استعاره در معنای [[شریعت، طریقت و حقیقت|شریعت]] به کار میرود.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۲۳.</ref> دین به معنای کلی به مجموعه اعتقادات و اعمالی گفته میشود که افراد از آن پیروی میکنند.<ref>قاضیسعید، شرح توحید الصدوق، ۳/۵۵۵.</ref> نیز دین در ادیان ابراهیمی به سنت و طریق الهی و مطلق شرایعی گفته میشود که خداوند به واسطه [[پیامبران(ع)]] برای بشر فرستادهاست<ref>ابنمیثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۳/۲۰۳ ـ ۲۰۵؛ طباطبایی، المیزان، ۵/۳۵۰.</ref> و بندگان با پیروی از آن به عبودیت و به انجام آن قیام میکنند.<ref>طوسی، التبیان، ۳/۴۳۴.</ref> برخی دین را در معنایی عامتر، مجموعهای از باورها، اعمال، شعائر و آموزهها میدانند که افراد بشر در جوامع مختلف بنا کردهاند؛<ref>هیک، فلسفه دین، ۲۳.</ref> چنانکه دین به معنای خاص در ادبیات رایج مسلمانان در [[اسلام|دین اسلام]] به کار میرود.<ref>سید مرتضی، الذخیره، ۵۴۴؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۵/۱۴.</ref> {{ببینید|اسلام}} دین در نگاه [[امامخمینی]]، قانون بزرگ خداوند است که برای هدایت و تعالی انسان و نظم در حیات دنیوی و اداره نظام اجتماعی و حکومتی آمدهاست.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲۹۱.</ref> ایشان دینشناس را کسی میداند که از جهاتِ متعدد دین از عقاید، قوانین و نظامهای اجتماعی و سیاسی آگاه باشد.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۸.</ref> | دین به معنای جزا،<ref>فراهیدی، ۸/۷۲؛ جوهری، ۵/۲۱۱۸.</ref> حساب<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۱۶۹.</ref> و اطاعت و انقیاد<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۳۱۹.</ref> است و به صورت استعاره در معنای [[شریعت، طریقت و حقیقت|شریعت]] به کار میرود.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۲۳.</ref> دین به معنای کلی به مجموعه اعتقادات و اعمالی گفته میشود که افراد از آن پیروی میکنند.<ref>قاضیسعید، شرح توحید الصدوق، ۳/۵۵۵.</ref> نیز دین در ادیان ابراهیمی به سنت و طریق الهی و مطلق شرایعی گفته میشود که خداوند به واسطه [[پیامبران(ع)]] برای بشر فرستادهاست<ref>ابنمیثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۳/۲۰۳ ـ ۲۰۵؛ طباطبایی، المیزان، ۵/۳۵۰.</ref> و بندگان با پیروی از آن به عبودیت و به انجام آن قیام میکنند.<ref>طوسی، التبیان، ۳/۴۳۴.</ref> برخی دین را در معنایی عامتر، مجموعهای از باورها، اعمال، شعائر و آموزهها میدانند که افراد بشر در جوامع مختلف بنا کردهاند؛<ref>هیک، فلسفه دین، ۲۳.</ref> چنانکه دین به معنای خاص در ادبیات رایج مسلمانان در [[اسلام|دین اسلام]] به کار میرود.<ref>سید مرتضی، الذخیره، ۵۴۴؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۵/۱۴.</ref> {{ببینید|اسلام}} دین در نگاه [[امامخمینی]]، قانون بزرگ خداوند است که برای هدایت و تعالی انسان و نظم در حیات دنیوی و اداره نظام اجتماعی و حکومتی آمدهاست.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲۹۱.</ref> ایشان دینشناس را کسی میداند که از جهاتِ متعدد دین از عقاید، قوانین و نظامهای اجتماعی و سیاسی آگاه باشد.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۸.</ref> | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۳۱: | ||
[[رده:کلام]] | [[رده:کلام]] | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |