|
|
خط ۴۰: |
خط ۴۰: |
| این مدخل که در سنجش با سایر مقالههای دانشنامه، بسی طولانی است، در ۳۰ محور کلی تدوین شده است؛ اما از آنجا که گزینش و نگارش مطالب تنها بر اساس مقالههای موجود دانشنامه امامخمینی بوده است و یکی از اصول این کار، دادن ساختاری کلی و استفاده از سرفصلهای کلی و جزئی بر پایه همین مقالهها بوده است، ممکن است برخی سرفصلها از نگاه چینش و پیکرهبندی مطالب، چندان دقیق و جامع، نباشد؛ اما عذر این کاستی همین محدودیت و حداکثر تلاش برای گزارش از همه مقالهها و مطالب بوده است. | | این مدخل که در سنجش با سایر مقالههای دانشنامه، بسی طولانی است، در ۳۰ محور کلی تدوین شده است؛ اما از آنجا که گزینش و نگارش مطالب تنها بر اساس مقالههای موجود دانشنامه امامخمینی بوده است و یکی از اصول این کار، دادن ساختاری کلی و استفاده از سرفصلهای کلی و جزئی بر پایه همین مقالهها بوده است، ممکن است برخی سرفصلها از نگاه چینش و پیکرهبندی مطالب، چندان دقیق و جامع، نباشد؛ اما عذر این کاستی همین محدودیت و حداکثر تلاش برای گزارش از همه مقالهها و مطالب بوده است. |
| در گزینش و نگارش این مدخل، این افراد مشارکت داشتهاند: | | در گزینش و نگارش این مدخل، این افراد مشارکت داشتهاند: |
| * محمدصادق مزینانی: «خاندان، زندگی خانوادگی»، «تحصیل و تدریس»، «آثار و شاگردان»، «فقاهت و مرجعیت» و «سیره اخلاقی و رفتاری»؛
| | * محمدصادق مزینانی: «خاندان، زندگی خانوادگی»، «تحصیل و تدریس»، «آثار و شاگردان»، «فقاهت و مرجعیت» و «سیره اخلاقی و رفتاری»؛ |
| * باقر صاحبی: «اندیشههای قرآنی و تفسیری»، «اندیشههای کلامی»، «اندیشههای فلسفی»، «اندیشههای اخلاقی و تربیتی»، «اندیشههای عرفانی» و «شخصیتهای علمی گذشته»؛
| | * باقر صاحبی: «اندیشههای قرآنی و تفسیری»، «اندیشههای کلامی»، «اندیشههای فلسفی»، «اندیشههای اخلاقی و تربیتی»، «اندیشههای عرفانی» و «شخصیتهای علمی گذشته»؛ |
| * پروینسادات قوامی: «اندیشههای فرهنگی»، «اندیشههای اجتماعی»، «اندیشههای سیاسی»، ـ «شخصیتهای دینی و علمی معاصر»، «شخصیتهای سیاسی معاصر» و «شخصیتهای انقلاب و نظام» و خلاصهسازی نهایی همه مدخل؛
| | * پروینسادات قوامی: «اندیشههای فرهنگی»، «اندیشههای اجتماعی»، «اندیشههای سیاسی»، ـ «شخصیتهای دینی و علمی معاصر»، «شخصیتهای سیاسی معاصر» و «شخصیتهای انقلاب و نظام» و خلاصهسازی نهایی همه مدخل؛ |
| * مهدی پورحسین: «مبارزات سیاسی و رهبری نهضت»، «اوجگیری نهضت و پیروزی»، «برپایی نظام اسلامی»، «رهبری انقلاب و نظام اسلامی»، «جنگ تحمیلی عراق علیه ایران»، «گروهها و جریانها»، «نهادها و سازمانها»، «بیماری، رحلت و خاکسپاری» و «تبیین و بزرگداشت شخصیت و اندیشه»؛
| | * مهدی پورحسین: «مبارزات سیاسی و رهبری نهضت»، «اوجگیری نهضت و پیروزی»، «برپایی نظام اسلامی»، «رهبری انقلاب و نظام اسلامی»، «جنگ تحمیلی عراق علیه ایران»، «گروهها و جریانها»، «نهادها و سازمانها»، «بیماری، رحلت و خاکسپاری» و «تبیین و بزرگداشت شخصیت و اندیشه»؛ |
| * سیدضیاء مرتضوی: «اندیشههای اصولی»، «اندیشههای حدیثی و رجالی» و «اندیشههای فقهی» و نهاییسازی همه بخشهای این مدخل.
| | * سیدضیاء مرتضوی: «اندیشههای اصولی»، «اندیشههای حدیثی و رجالی» و «اندیشههای فقهی» و نهاییسازی همه بخشهای این مدخل. |
| ==خاندان== | | ==خاندان== |
| امامخمینی با نام شناسنامهای «سیدروحالله مصطفوی» در ۱۸ یا ۲۰ [[جمادیالثانی]] ۱۳۲۰ق برابر با ۲۹ یا ۳۱ [[شهریور]] ۱۲۸۱ش، در [[شهر خمین]] به دنیا آمد. در شناسنامه ایشان که سال ۱۳۰۴ صادر شده است، تولد ۱۲۷۹ و بدون ذکر روز و ماه آمده است که همانند بسیاری از شناسنامهها که در آن دوره صادر میشد، است و دقیق نیست. خاندان امامخمینی از خانوادههای اصیل در خمین و اطراف آن بودهاند. بسیاری از بزرگان این خاندان از علمای دین بوده و زندگی آنان از راه کشاورزی میگذشته است. پدر ایشان [[سیدمصطفی موسوی|سیدمصطفی]] و مادر، [[هاجر آغاخانم]] نام داشتند و هر دو از خاندانی شناختهشده به شمار میروند.{{ببینید|خانواده امامخمینی}} | | امامخمینی با نام شناسنامهای «سیدروحالله مصطفوی» در ۱۸ یا ۲۰ [[جمادیالثانی]] ۱۳۲۰ق برابر با ۲۹ یا ۳۱ [[شهریور]] ۱۲۸۱ش، در [[شهر خمین]] به دنیا آمد. در شناسنامه ایشان که سال ۱۳۰۴ صادر شده است، تولد ۱۲۷۹ و بدون ذکر روز و ماه آمده است که همانند بسیاری از شناسنامهها که در آن دوره صادر میشد، است و دقیق نیست. خاندان امامخمینی از خانوادههای اصیل در خمین و اطراف آن بودهاند. بسیاری از بزرگان این خاندان از علمای دین بوده و زندگی آنان از راه کشاورزی میگذشته است. پدر ایشان [[سیدمصطفی موسوی|سیدمصطفی]] و مادر، [[هاجر آغاخانم]] نام داشتند و هر دو از خاندانی شناختهشده به شمار میروند.{{ببینید|خانواده امامخمینی}} |
خط ۱۱۵: |
خط ۱۱۵: |
| ====خمین==== | | ====خمین==== |
| امامخمینی در خمین تحصیل خود را آغاز کرد. محلهای ابتدایی تحصیل ایشان عبارتاند از: | | امامخمینی در خمین تحصیل خود را آغاز کرد. محلهای ابتدایی تحصیل ایشان عبارتاند از: |
| * مکتبخانه «ملاابوالقاسم بهشتی» که امامخمینی در سال ۱۲۸۸ش/ ۱۳۲۷ق برای تحصیل وارد آن شد و به گفته ایشان شاگردان این مکتبخانه روزی نیم جزء قرآن میآموختند.
| | * مکتبخانه «ملاابوالقاسم بهشتی» که امامخمینی در سال ۱۲۸۸ش/ ۱۳۲۷ق برای تحصیل وارد آن شد و به گفته ایشان شاگردان این مکتبخانه روزی نیم جزء قرآن میآموختند. |
| * پس از مکتبخانه، گاه میرزامحمود «افتخارالعلما» معلّم سرخانه و گاهی مادر افتخارالعلما، دروس ابتدایی و ادبیات عرب، هیئت، نجوم و حساب را در خانه پدری به امامخمینی آموزش میدادند.
| | * پس از مکتبخانه، گاه میرزامحمود «افتخارالعلما» معلّم سرخانه و گاهی مادر افتخارالعلما، دروس ابتدایی و ادبیات عرب، هیئت، نجوم و حساب را در خانه پدری به امامخمینی آموزش میدادند. |
| * امامخمینی در مدرسه احمدیه نیز درس خوانده است و تنها اطلاعی که درباره این مدرسه در دست است، نقل قولی از حسن مستوفی، پسرخاله، همدرس و همبازی امامخمینی است که در خاطرات خود به همراهی با ایشان در مدرسهای جدید اشاره کرده است؛ مدرسهای که به سبک مدارس فرانسوی دارای میز و صندلی بود.
| | * امامخمینی در مدرسه احمدیه نیز درس خوانده است و تنها اطلاعی که درباره این مدرسه در دست است، نقل قولی از حسن مستوفی، پسرخاله، همدرس و همبازی امامخمینی است که در خاطرات خود به همراهی با ایشان در مدرسهای جدید اشاره کرده است؛ مدرسهای که به سبک مدارس فرانسوی دارای میز و صندلی بود. |
| ====اصفهان==== | | ====اصفهان==== |
| امامخمینی در سال ۱۲۹۹ش/ ۱۳۳۸ق، به حوزه علمیه اصفهان و مدرسه ملاعبدالله رفت؛ اما پس از گذشت شش ماه و با اطلاع از شهرت علمی شیخعبدالکریم حائری یزدی در اراک، حوزه اصفهان را ترک کرد. | | امامخمینی در سال ۱۲۹۹ش/ ۱۳۳۸ق، به حوزه علمیه اصفهان و مدرسه ملاعبدالله رفت؛ اما پس از گذشت شش ماه و با اطلاع از شهرت علمی شیخعبدالکریم حائری یزدی در اراک، حوزه اصفهان را ترک کرد. |
خط ۴۴۴: |
خط ۴۴۴: |
| امامخمینی راههای [[اثبات وجود خدا]] را با توجه به روش و مبنا متفاوت میداند و برخی براهین را عقلی و فلسفی و برخی را طبیعی و برخی دیگر را کلامی میشمارد.{{ببینید|خداشناسی}} | | امامخمینی راههای [[اثبات وجود خدا]] را با توجه به روش و مبنا متفاوت میداند و برخی براهین را عقلی و فلسفی و برخی را طبیعی و برخی دیگر را کلامی میشمارد.{{ببینید|خداشناسی}} |
| ادله خداشناسی دو راه دارد؛ یکی راه عقل و دیگری راه فطرت؛ ادلهای که از راه عقل بر اثبات خدا ذکر شده سه قسم است: | | ادله خداشناسی دو راه دارد؛ یکی راه عقل و دیگری راه فطرت؛ ادلهای که از راه عقل بر اثبات خدا ذکر شده سه قسم است: |
| * براهین مفهومی؛
| | * براهین مفهومی؛ |
| * براهین جهانشناسی ([[برهان وجوب و امکان]]، [[برهان حرکت]]، [[برهان حدوث و قدم]] و [[برهان نظم]])؛
| | * براهین جهانشناسی ([[برهان وجوب و امکان]]، [[برهان حرکت]]، [[برهان حدوث و قدم]] و [[برهان نظم]])؛ |
| * برهان صدیقین.{{ببینید|خداشناسی}} ایشان همچنین فطرت و عشق به کمال را یکی از ادله خداشناسی میشمارد و به دو روش از طریق فطرت برای اثبات کمال مطلق استدلال میکند.{{ببینید|خداشناسی |فطرت}}
| | * برهان صدیقین.{{ببینید|خداشناسی}} ایشان همچنین فطرت و عشق به کمال را یکی از ادله خداشناسی میشمارد و به دو روش از طریق فطرت برای اثبات کمال مطلق استدلال میکند.{{ببینید|خداشناسی |فطرت}} |
| ====توحید==== | | ====توحید==== |
|
| |
|
خط ۴۷۱: |
خط ۴۷۱: |
| * رابطه نفس با قوا: در حکمت متعالیه با توجه به قاعده «النفس فی وحدتها کل القوی» بیان شده که نفس در عین بساطت، با قوای خود اتحاد دارد و قوا به منزله مظاهر و مجالی نفس هستند.{{ببینید|نفس |قواعد فلسفی}} امامخمینی نیز با تاکید بر این قاعده، بر این باور است که میان قوای نفس با وجود نفس هیچگونه تفاوتی نیست و این رابطه از قبیل رابطه ابزاری نیست، بلکه رابطه اتحادی است.{{ببینید|نفس |قواعد فلسفی}} | | * رابطه نفس با قوا: در حکمت متعالیه با توجه به قاعده «النفس فی وحدتها کل القوی» بیان شده که نفس در عین بساطت، با قوای خود اتحاد دارد و قوا به منزله مظاهر و مجالی نفس هستند.{{ببینید|نفس |قواعد فلسفی}} امامخمینی نیز با تاکید بر این قاعده، بر این باور است که میان قوای نفس با وجود نفس هیچگونه تفاوتی نیست و این رابطه از قبیل رابطه ابزاری نیست، بلکه رابطه اتحادی است.{{ببینید|نفس |قواعد فلسفی}} |
| * عقل و مراتب آن: [[عقل]] از جهت معرفتشناختی، قوهای از قوای [[نفس]] و مرتبهای از وجود انسان است که مایه کشف مجهولات و گسترش معلومات انسان میشود. فلاسفه با الهامگرفتن از آیات الهی و روایات به تحلیل مسئله عقل پرداختهاند. منزلت عقل در اندیشه امامخمینی را میتوان در آثار فلسفی، عرفانی و فقهی ایشان مطالعه کرد. ایشان با نگارش کتابی درباره عقل و جنود آن، تصویری روشن از حقیقت عقل و ویژگیهای آن به دست میدهد و عقل را اساس همه فضایل میداند. ایشان همسو با حکما عقل را به دو قسم نظری و عملی تقسیم و از آنها به قوه فعاله و هادیه یاد میکند و [[عقل نظری]] را دارای مراتبی میداند: | | * عقل و مراتب آن: [[عقل]] از جهت معرفتشناختی، قوهای از قوای [[نفس]] و مرتبهای از وجود انسان است که مایه کشف مجهولات و گسترش معلومات انسان میشود. فلاسفه با الهامگرفتن از آیات الهی و روایات به تحلیل مسئله عقل پرداختهاند. منزلت عقل در اندیشه امامخمینی را میتوان در آثار فلسفی، عرفانی و فقهی ایشان مطالعه کرد. ایشان با نگارش کتابی درباره عقل و جنود آن، تصویری روشن از حقیقت عقل و ویژگیهای آن به دست میدهد و عقل را اساس همه فضایل میداند. ایشان همسو با حکما عقل را به دو قسم نظری و عملی تقسیم و از آنها به قوه فعاله و هادیه یاد میکند و [[عقل نظری]] را دارای مراتبی میداند: |
| * [[عقل هیولایی]]؛
| | * [[عقل هیولایی]]؛ |
| * [[عقل بالملکه]]؛
| | * [[عقل بالملکه]]؛ |
| * [[عقل بالفعل]]؛
| | * [[عقل بالفعل]]؛ |
| * [[عقل بالمستفاد]]. ایشان معتقد است غایت [[عقل عملی]] و نظری فنای فی الله است.{{ببینید|عقل (۲)}}
| | * [[عقل بالمستفاد]]. ایشان معتقد است غایت [[عقل عملی]] و نظری فنای فی الله است.{{ببینید|عقل (۲)}} |
| ===معادشناسی=== | | ===معادشناسی=== |
| در اندیشه فلسفی امامخمینی و در بخش انسانشناسی، مسئله [[معادشناسی]] از جایگاه مهمی برخوردار است. اعتقاد به [[تناسخ]]، [[مرگ]]، [[معاد جسمانی]]، [[قیامت]] و [[بهشت]] و [[جهنم]] از مسلماتی است که امامخمینی در بسیاری از آثار خود از آنها بهره برده است. | | در اندیشه فلسفی امامخمینی و در بخش انسانشناسی، مسئله [[معادشناسی]] از جایگاه مهمی برخوردار است. اعتقاد به [[تناسخ]]، [[مرگ]]، [[معاد جسمانی]]، [[قیامت]] و [[بهشت]] و [[جهنم]] از مسلماتی است که امامخمینی در بسیاری از آثار خود از آنها بهره برده است. |
خط ۵۲۲: |
خط ۵۲۲: |
| در آثار امامخمینی در یک نگاه کلی مراحل سیر و سلوک، مؤلفههای سلوکی و [[اسفار اربعه]] به گونه واضحی تبیین شده است. ایشان مبنای حرکت سلوک سالک را عشق فطری به [[کمال]] و عرفان عملی را نوعی حرکت باطنی و گذر از مقاطع و منازل، و در نهایت وصول میداند.{{ببینید|عرفان}} در عرفان عملی ایشان مباحث مهم و ارزشمندی مانند سرّ و ـ نقش ریاضت، خروج انسان از انانیت و خروج از [[حجب ظلمانی]] مطرح شده است{{ببینید|تهذیب نفس |حجب |حب نفس}}؛ نیز مباحث عمیقی، مانند [[قرب نوافل]] و [[قرب فرایض]]، تجلی ذاتی، مقام جمع و تمکین و تلوین، و تحلیلهای بسیار غنی، مانند انسلاخ وجودی، معراج تحلیلی و ترکیبی آمده است.{{ببینید|قرب نوافل و فرایض |توحید (۲) |کشف و شهود |فنا |تجلی}} | | در آثار امامخمینی در یک نگاه کلی مراحل سیر و سلوک، مؤلفههای سلوکی و [[اسفار اربعه]] به گونه واضحی تبیین شده است. ایشان مبنای حرکت سلوک سالک را عشق فطری به [[کمال]] و عرفان عملی را نوعی حرکت باطنی و گذر از مقاطع و منازل، و در نهایت وصول میداند.{{ببینید|عرفان}} در عرفان عملی ایشان مباحث مهم و ارزشمندی مانند سرّ و ـ نقش ریاضت، خروج انسان از انانیت و خروج از [[حجب ظلمانی]] مطرح شده است{{ببینید|تهذیب نفس |حجب |حب نفس}}؛ نیز مباحث عمیقی، مانند [[قرب نوافل]] و [[قرب فرایض]]، تجلی ذاتی، مقام جمع و تمکین و تلوین، و تحلیلهای بسیار غنی، مانند انسلاخ وجودی، معراج تحلیلی و ترکیبی آمده است.{{ببینید|قرب نوافل و فرایض |توحید (۲) |کشف و شهود |فنا |تجلی}} |
| محتوای عرفان عملی امامخمینی بر دو محور استوار است: | | محتوای عرفان عملی امامخمینی بر دو محور استوار است: |
| * توجه به اعمال و احوال قلبی و باطنی{{ببینید|قلب |محبت و عشق}}؛
| | * توجه به اعمال و احوال قلبی و باطنی{{ببینید|قلب |محبت و عشق}}؛ |
| * پیمودن منازل و مقامات سلوکی.{{ببینید|سیر و سلوک}} ایشان مسلک سلوکی خود را بر پایه حدیث «مَن عَرَفَ نفسَه فَقَد عَرَفَ ربَّه» قرار داده است؛ از اینرو در آثار خود راه وصول معرفت توحیدی را [[معرفت نفس]] دانسته است.{{ببینید|انسانشناسی |توحید (۲) |کشف و شهود |نفس}} از نگاه ایشان انسان فقر محض و عین ربط است و رکن اصلی سلوک، طرد انانیت و اتصال به حق میباشد.{{ببینید|سیر و سلوک |حجب}} عرفان عملی امامخمینی را در این محورها میتوان نشان داد:
| | * پیمودن منازل و مقامات سلوکی.{{ببینید|سیر و سلوک}} ایشان مسلک سلوکی خود را بر پایه حدیث «مَن عَرَفَ نفسَه فَقَد عَرَفَ ربَّه» قرار داده است؛ از اینرو در آثار خود راه وصول معرفت توحیدی را [[معرفت نفس]] دانسته است.{{ببینید|انسانشناسی |توحید (۲) |کشف و شهود |نفس}} از نگاه ایشان انسان فقر محض و عین ربط است و رکن اصلی سلوک، طرد انانیت و اتصال به حق میباشد.{{ببینید|سیر و سلوک |حجب}} عرفان عملی امامخمینی را در این محورها میتوان نشان داد: |
| ====سلوک سالک==== | | ====سلوک سالک==== |
|
| |
|
خط ۵۴۵: |
خط ۵۴۵: |
|
| |
|
| یکی از مباحث مفصل در [[سیر و سلوک]]، بحث مقامات و احوال است. سالک در حرکت خود به سوی [[کمال مطلق]] باید مقاماتی را طی کند. امامخمینی مقامات را به اعتبارات گوناگون و رویکردهای متفاوت مورد بررسی قرار داده است. ایشان در برخی موارد همسو با مشهور عرفا به اقسام صدگانه مقامات اشاره کرده و برخی از آنها نظیر [[یقظه]]، [[توبه]]{{ببینید|توبه}} [[محاسبه]]، [[انابه]]، {{ببینید|تهذیب نفس |توبه}} [[تفکر]]، {{ببینید|تفکر}} ریاضت، تهذیب نفس، [[رضا]]، [[تسلیم]]، [[شکر]] و [[توکل]]{{ببینید|رضا |شکر |توکل}} را شرح داده است و در مواردی با توجه به مبانی معرفتی، مقامات را به چهار قسم تقسیم کرده است: | | یکی از مباحث مفصل در [[سیر و سلوک]]، بحث مقامات و احوال است. سالک در حرکت خود به سوی [[کمال مطلق]] باید مقاماتی را طی کند. امامخمینی مقامات را به اعتبارات گوناگون و رویکردهای متفاوت مورد بررسی قرار داده است. ایشان در برخی موارد همسو با مشهور عرفا به اقسام صدگانه مقامات اشاره کرده و برخی از آنها نظیر [[یقظه]]، [[توبه]]{{ببینید|توبه}} [[محاسبه]]، [[انابه]]، {{ببینید|تهذیب نفس |توبه}} [[تفکر]]، {{ببینید|تفکر}} ریاضت، تهذیب نفس، [[رضا]]، [[تسلیم]]، [[شکر]] و [[توکل]]{{ببینید|رضا |شکر |توکل}} را شرح داده است و در مواردی با توجه به مبانی معرفتی، مقامات را به چهار قسم تقسیم کرده است: |
| * مقام علم؛
| | * مقام علم؛ |
| * مقام ایمان؛
| | * مقام ایمان؛ |
| * مقام طمانینه؛
| | * مقام طمانینه؛ |
| * مقام مشاهده. {{ببینید|مقامات |طمانینه |کشف و شهود}}
| | * مقام مشاهده. {{ببینید|مقامات |طمانینه |کشف و شهود}} |
| ====فنا==== | | ====فنا==== |
|
| |
|
خط ۵۵۵: |
خط ۵۵۵: |
|
| |
|
| سالک الی الله به سوی حق سفر میکند و عارفان برای این سفر که همان توجه قلب به حق است، مراحلی شمردهاند. امامخمینی ضمن نقد دیدگاههای برخی اهل تحقیق در باب سیر و سلوک و اسفار اربعه، به دیدگاه اختصاصی خود میپردازد. اسفار اربعه از نگاه ایشان عبارتاند از: | | سالک الی الله به سوی حق سفر میکند و عارفان برای این سفر که همان توجه قلب به حق است، مراحلی شمردهاند. امامخمینی ضمن نقد دیدگاههای برخی اهل تحقیق در باب سیر و سلوک و اسفار اربعه، به دیدگاه اختصاصی خود میپردازد. اسفار اربعه از نگاه ایشان عبارتاند از: |
| * سفر از خلق به سوی حق مقید؛
| | * سفر از خلق به سوی حق مقید؛ |
| * سفر از حق مقید به حق مطلق؛
| | * سفر از حق مقید به حق مطلق؛ |
| * سفر از حق به خلق حقی بالحق؛
| | * سفر از حق به خلق حقی بالحق؛ |
| * سفر از خلقی که حق است، به سوی خلق با وجود حقانی.{{ببینید|سیر و سلوک |اسفار اربعه}}
| | * سفر از خلقی که حق است، به سوی خلق با وجود حقانی.{{ببینید|سیر و سلوک |اسفار اربعه}} |
| ==اندیشههای اخلاقی و تربیتی== | | ==اندیشههای اخلاقی و تربیتی== |
| اندیشههای اخلاقی و تربیتی امامخمینی، مبتنی بر معرفتهای بنیادین ایشان نسبت به جهان و انسان است و زیرساخت معرفتی ایشان عبارت است از [[خداشناسی]]، {{ببینید|خداشناسی}} [[انسانشناسی]] {{ببینید|انسانشناسی}} و [[جهانشناسی]].{{ببینید|حرکت |زمان |حرکت جوهری |حدوث و قدم |ربط حادث به قدیم}} ـ با دقت در آثار امامخمینی میتوان پیبرد که خداشناسی در نظام اخلاقی ایشان نقش اصلی را دارد و هویت این نظام، هویت توحیدی، با محوریت [[قرآن کریم]] است.{{ببینید|اخلاق}} این نظام از نوع نظامهای غایتگرایانه است؛ یعنی هدف آن دستیابی انسان به کمال مطلوب و سعادت نهایی است. | | اندیشههای اخلاقی و تربیتی امامخمینی، مبتنی بر معرفتهای بنیادین ایشان نسبت به جهان و انسان است و زیرساخت معرفتی ایشان عبارت است از [[خداشناسی]]، {{ببینید|خداشناسی}} [[انسانشناسی]] {{ببینید|انسانشناسی}} و [[جهانشناسی]].{{ببینید|حرکت |زمان |حرکت جوهری |حدوث و قدم |ربط حادث به قدیم}} ـ با دقت در آثار امامخمینی میتوان پیبرد که خداشناسی در نظام اخلاقی ایشان نقش اصلی را دارد و هویت این نظام، هویت توحیدی، با محوریت [[قرآن کریم]] است.{{ببینید|اخلاق}} این نظام از نوع نظامهای غایتگرایانه است؛ یعنی هدف آن دستیابی انسان به کمال مطلوب و سعادت نهایی است. |
خط ۶۵۴: |
خط ۶۵۴: |
| ===ویژگیها و روش=== | | ===ویژگیها و روش=== |
| کتابها و درسهای امامخمینی در اصول فقه{{ببینید|تالیفات و آثار}} از ویژگیهای علمی و روشی برخوردار است که بررسی آنها به شناخت مبانی و رویکرد ایشان در اصول فقه کمک میکند: | | کتابها و درسهای امامخمینی در اصول فقه{{ببینید|تالیفات و آثار}} از ویژگیهای علمی و روشی برخوردار است که بررسی آنها به شناخت مبانی و رویکرد ایشان در اصول فقه کمک میکند: |
| * پرهیز از مباحث فلسفی،
| | * پرهیز از مباحث فلسفی، |
| * خلطنکردن میان تکوین و تشریع،
| | * خلطنکردن میان تکوین و تشریع، |
| * توجه به عرف،
| | * توجه به عرف، |
| * توجه به مباحث اصلی و مهم،
| | * توجه به مباحث اصلی و مهم، |
| * بیان روشن و گویا.{{ببینید|اصول فقه}}
| | * بیان روشن و گویا.{{ببینید|اصول فقه}} |
| ==اندیشههای حدیثی و رجالی== | | ==اندیشههای حدیثی و رجالی== |
| به مجموعه دانشهایی که به نوعی مرتبط با حدیثاند، [[علم حدیث]] یا علوم حدیث گفته میشود و یک قسم آن «روایة الحدیث» است که از حیث پیوستگی حدیث با معصوم از طریق راویان و شناخت آنان بحث میکند و به دو قسم علم رجال و مصطلح الحدیث تقسیم میشود.{{ببینید|حدیث |رجال}} | | به مجموعه دانشهایی که به نوعی مرتبط با حدیثاند، [[علم حدیث]] یا علوم حدیث گفته میشود و یک قسم آن «روایة الحدیث» است که از حیث پیوستگی حدیث با معصوم از طریق راویان و شناخت آنان بحث میکند و به دو قسم علم رجال و مصطلح الحدیث تقسیم میشود.{{ببینید|حدیث |رجال}} |
خط ۶۷۱: |
خط ۶۷۱: |
| ====شناخت و فهم حدیث==== | | ====شناخت و فهم حدیث==== |
| امامخمینی همسو با دیگر عالمان و به استناد منابع موجود، قواعد و شیوههایی را برای فهم درست حدیث مطرح کرده است: | | امامخمینی همسو با دیگر عالمان و به استناد منابع موجود، قواعد و شیوههایی را برای فهم درست حدیث مطرح کرده است: |
| * عرضه حدیث بر قرآن؛
| | * عرضه حدیث بر قرآن؛ |
| * عرضه حدیث بر سنت قطعی؛
| | * عرضه حدیث بر سنت قطعی؛ |
| * توجه به محاورات عرفی و لغوی:
| | * توجه به محاورات عرفی و لغوی: |
| * توجه به شئون و مناصب مختلف معصومان(ع)؛ مانند تبلیغ، قضاوت و حکومت؛
| | * توجه به شئون و مناصب مختلف معصومان(ع)؛ مانند تبلیغ، قضاوت و حکومت؛ |
| * ارشاد برخی روایات به امور عقلایی؛
| | * ارشاد برخی روایات به امور عقلایی؛ |
| * وضع الفاظ برای روح معنا{{ببینید|روح معانی}}؛
| | * وضع الفاظ برای روح معنا{{ببینید|روح معانی}}؛ |
| * توجه به عنصر زمان و مکان؛
| | * توجه به عنصر زمان و مکان؛ |
| * شناخت راه جمع میان اخبار متعارض{{ببینید|تعارض ادله}}؛
| | * شناخت راه جمع میان اخبار متعارض{{ببینید|تعارض ادله}}؛ |
| * ارجاع حدیث متشابه به محکم؛
| | * ارجاع حدیث متشابه به محکم؛ |
| * توجه به اختلاف نسخهها؛
| | * توجه به اختلاف نسخهها؛ |
| * بررسی محتوایی حدیث؛
| | * بررسی محتوایی حدیث؛ |
| * توجه به متون فقهی نخستین. افزون بر اینها در نگاه ایشان توجه به جهت صدور روایت، عرضه روایات اهل بیت(ع) بر روایات اهل سنت، توجه به تعلیل در روایات و توجه به جعل و دروغپردازی در روایات نیز بر فهم روایات تاثیر دارد.{{ببینید|حدیث |اجتهاد}}
| | * توجه به متون فقهی نخستین. افزون بر اینها در نگاه ایشان توجه به جهت صدور روایت، عرضه روایات اهل بیت(ع) بر روایات اهل سنت، توجه به تعلیل در روایات و توجه به جعل و دروغپردازی در روایات نیز بر فهم روایات تاثیر دارد.{{ببینید|حدیث |اجتهاد}} |
| ====منابع حدیثی==== | | ====منابع حدیثی==== |
| امامخمینی همانند دیگر عالمان و فقهای شیعی توجه ویژهای به چهار کتاب حدیثی [[الکافی]]، [[من لایحضره الفقیه]]، [[تهذیب الاحکام]] و [[الاستبصار]] دارد و در این میان اعتبار و اتقان الکافی را بیش از سه کتاب دیگر میداند؛ با این حال، ایشان همانند سایر اصولیان، این ادعای اخباریان که همه روایات این کتابها را معتبر شمردهاند نپذیرفته است. ایشان رجوع به کتابهای حدیثی را امری عقلایی و مورد امضای شارع میداند؛ ولی معتقد است سند و دلالت آنها باید بررسی شود. درباره من لایحضره الفقیه نیز خاطرنشان کرده که گرچه [[شیخ صدوق]] در این کتاب برخلاف قرار اولیه خود روایات ضعیفی را نیز نقل کرده است، اما برگشت او از تعهد خود، در اول کتاب بسیار بعید است. ایشان مرسلههای جزمی صدوق را معتبر میداند و معتقد است اعتبار آنها کمتر از مثل مرسلههای [[ابنابیعمیر]] نیست.{{ببینید|رجال}} ایشان در مجموع بر این باور است که این کتابهای چهارگانه از اهمیت ویژهای برخوردارند؛ به گونهای که اگر مؤلفان آنها از اصل یا کتابی نقل نکنند یا کم نقل کنند، سبب بیاعتباری آن اصل میشود و این امر بر توثیق اهل رجال نیز مقدم است.{{ببینید|حدیث}} | | امامخمینی همانند دیگر عالمان و فقهای شیعی توجه ویژهای به چهار کتاب حدیثی [[الکافی]]، [[من لایحضره الفقیه]]، [[تهذیب الاحکام]] و [[الاستبصار]] دارد و در این میان اعتبار و اتقان الکافی را بیش از سه کتاب دیگر میداند؛ با این حال، ایشان همانند سایر اصولیان، این ادعای اخباریان که همه روایات این کتابها را معتبر شمردهاند نپذیرفته است. ایشان رجوع به کتابهای حدیثی را امری عقلایی و مورد امضای شارع میداند؛ ولی معتقد است سند و دلالت آنها باید بررسی شود. درباره من لایحضره الفقیه نیز خاطرنشان کرده که گرچه [[شیخ صدوق]] در این کتاب برخلاف قرار اولیه خود روایات ضعیفی را نیز نقل کرده است، اما برگشت او از تعهد خود، در اول کتاب بسیار بعید است. ایشان مرسلههای جزمی صدوق را معتبر میداند و معتقد است اعتبار آنها کمتر از مثل مرسلههای [[ابنابیعمیر]] نیست.{{ببینید|رجال}} ایشان در مجموع بر این باور است که این کتابهای چهارگانه از اهمیت ویژهای برخوردارند؛ به گونهای که اگر مؤلفان آنها از اصل یا کتابی نقل نکنند یا کم نقل کنند، سبب بیاعتباری آن اصل میشود و این امر بر توثیق اهل رجال نیز مقدم است.{{ببینید|حدیث}} |
خط ۶۹۰: |
خط ۶۹۰: |
| ====کتابهای حدیثی امامخمینی==== | | ====کتابهای حدیثی امامخمینی==== |
| امامخمینی افزون بر استناد به احادیث در آثار فقهی و غیر فقهیِ خود، تالیفاتی نیز در شرح برخی از احادیث نگاشته است که در دانشنامه هر یک از آنها دارای مقاله جداگانه است، ازجمله: | | امامخمینی افزون بر استناد به احادیث در آثار فقهی و غیر فقهیِ خود، تالیفاتی نیز در شرح برخی از احادیث نگاشته است که در دانشنامه هر یک از آنها دارای مقاله جداگانه است، ازجمله: |
| * [[شرح چهل حدیث]]؛
| | * [[شرح چهل حدیث]]؛ |
| * [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]؛
| | * [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]؛ |
| * [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]]؛
| | * [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]]؛ |
| * [[شرح دعاء السحر]]؛
| | * [[شرح دعاء السحر]]؛ |
| * [[بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر]].
| | * [[بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر]]. |
| ===رجال=== | | ===رجال=== |
| امامخمینی در کتابهای فقهی استدلالی خود برخی از قواعد رجالی را آورده و فراوان درباره توثیق و تضعیف رجال واقع در سلسله اسناد روایات، اظهار نظرکرده است؛ چنانکه برخی نامهای ۱۳۰ تن از راویان مورد تایید و شصت تن از افرادی که به وسیله ایشان تضعیف شدهاند را گردآوری کردهاند.{{ببینید|رجال}} ایشان یکی از پیشنیازهای اجتهاد را آشنایی با علم رجال در حدی که فقیه بتواند احوال راویان حدیث را هرچند با مراجعه به کتابهای رجالی تشخیص دهد، دانسته است و سخنان اخباریان و مستندهای آنان در نیازنداشتن به علم رجال را نپذیرفته است. | | امامخمینی در کتابهای فقهی استدلالی خود برخی از قواعد رجالی را آورده و فراوان درباره توثیق و تضعیف رجال واقع در سلسله اسناد روایات، اظهار نظرکرده است؛ چنانکه برخی نامهای ۱۳۰ تن از راویان مورد تایید و شصت تن از افرادی که به وسیله ایشان تضعیف شدهاند را گردآوری کردهاند.{{ببینید|رجال}} ایشان یکی از پیشنیازهای اجتهاد را آشنایی با علم رجال در حدی که فقیه بتواند احوال راویان حدیث را هرچند با مراجعه به کتابهای رجالی تشخیص دهد، دانسته است و سخنان اخباریان و مستندهای آنان در نیازنداشتن به علم رجال را نپذیرفته است. |
خط ۷۴۱: |
خط ۷۴۱: |
| [[اعانه بر اثم]] به کمک و یاری در گناه گفته میشود و گاه شامل سکوت در برابر معصیت نیز میگردد. این قاعده، با توجه به گستره مفهومی واژه «[[اثم]]»، در موارد بسیار شامل مفاسد اجتماعی میگردد که به نوعی پیامدهای سیاسی نیز دارد؛ مانند: همکاری با حاکمان و دولتهای جائر، {{ببینید|ولایت جائر}} کمک به تشکلهای برانداز دین و حکومت و دامنزدن به مفاسد اقتصادی و اجتماعی در قالب کمک به راهاندازی مراکز فحشا و گناه، تولید و توزیع مسکرات و مواد اعتیادآور و کتابها و مطبوعات و رسانههای گمراهکننده.{{ببینید|اعانه بر اثم}} | | [[اعانه بر اثم]] به کمک و یاری در گناه گفته میشود و گاه شامل سکوت در برابر معصیت نیز میگردد. این قاعده، با توجه به گستره مفهومی واژه «[[اثم]]»، در موارد بسیار شامل مفاسد اجتماعی میگردد که به نوعی پیامدهای سیاسی نیز دارد؛ مانند: همکاری با حاکمان و دولتهای جائر، {{ببینید|ولایت جائر}} کمک به تشکلهای برانداز دین و حکومت و دامنزدن به مفاسد اقتصادی و اجتماعی در قالب کمک به راهاندازی مراکز فحشا و گناه، تولید و توزیع مسکرات و مواد اعتیادآور و کتابها و مطبوعات و رسانههای گمراهکننده.{{ببینید|اعانه بر اثم}} |
| شرایطی در تحقق اعانه بر اثم فرض شده است: | | شرایطی در تحقق اعانه بر اثم فرض شده است: |
| * علم کمککننده به گناه؛
| | * علم کمککننده به گناه؛ |
| * قصد اعانه داشتن؛
| | * قصد اعانه داشتن؛ |
| * قصد کمککننده در تحقق گناه از کمکشونده؛
| | * قصد کمککننده در تحقق گناه از کمکشونده؛ |
| * تحقق خارجی گناه.
| | * تحقق خارجی گناه. |
| امامخمینی در فرض استناد به حکم عقل بر قبح اعانه بر اثم خاطرنشان میکند که هیچ قید و شرطی در حرمت اعانه بر اثم دخیل نخواهد بود؛ زیرا از نظر عقل در همه صورتها، چه قصد تحقق گناه باشد یا نه و چه گناه در خارج ایجاد شود یا نشود، ایجاد مقدمات گناه قبیح است. عرف نیز تحقق خارجی گناه را در صدق اعانه بر اثم شرط نمیداند؛ زیرا در نگاه عرف، به عنوان مثال، کسی که ابزاری را برای دزدی در اختیار دیگری قرار میدهد، او را در کارش یاری کرده، گرچه دزد موفق به دزدی نشده باشد. اما در صورتی که دلیل حرمت، [[کتاب]] و [[سنت]] و [[اجماع]] باشد، دو شرط قصد صدور گناه و تحقق خارجی گناه درخور توجه است. ایشان سرانجام با همین پیشفرض در صدق و حرمت اعانه بر اثم این شرط را پذیرفته که اعانهکننده به قصد رسیدن اعانه شونده به حرام به وی کمک کند؛ از اینرو اگر چنین قصدی در میان نباشد، حرام نخواهد بود؛ هرچند در واقع به او کمک کرده باشد. | | امامخمینی در فرض استناد به حکم عقل بر قبح اعانه بر اثم خاطرنشان میکند که هیچ قید و شرطی در حرمت اعانه بر اثم دخیل نخواهد بود؛ زیرا از نظر عقل در همه صورتها، چه قصد تحقق گناه باشد یا نه و چه گناه در خارج ایجاد شود یا نشود، ایجاد مقدمات گناه قبیح است. عرف نیز تحقق خارجی گناه را در صدق اعانه بر اثم شرط نمیداند؛ زیرا در نگاه عرف، به عنوان مثال، کسی که ابزاری را برای دزدی در اختیار دیگری قرار میدهد، او را در کارش یاری کرده، گرچه دزد موفق به دزدی نشده باشد. اما در صورتی که دلیل حرمت، [[کتاب]] و [[سنت]] و [[اجماع]] باشد، دو شرط قصد صدور گناه و تحقق خارجی گناه درخور توجه است. ایشان سرانجام با همین پیشفرض در صدق و حرمت اعانه بر اثم این شرط را پذیرفته که اعانهکننده به قصد رسیدن اعانه شونده به حرام به وی کمک کند؛ از اینرو اگر چنین قصدی در میان نباشد، حرام نخواهد بود؛ هرچند در واقع به او کمک کرده باشد. |
| در آثار فقهی امامخمینی مصادیق متعددی از استناد به این قاعده را میتوان یافت؛ مانند وقف اموال به قصد انجام کارهای حرام، فروش انگور برای ساخت مشروبات الکلی و کمک به ظالمان که ایشان مانند فقهای دیگر آن را از مصادیق اعانه بر اثم دانسته است؛ زیرا ادله اثبات حرمت اعانه بر اثم را شامل حرمت کمک به ظالمان میداند. ایشان گستره عمل به این قاعده را به موارد مذکور در کتابهای فقهی محدود نکرده، بیانات و عملکرد ایشان چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن متاثر از پذیرش این اصل فقهی است. ایشان سکوت در برابر سردمداران ظلم را تایید رژیم پهلوی و کمک به ظلم میدانست و با استناد به این قاعده فتوا به حرمت عضویت در حزب رستاخیز داد و خطاب به مراجع و علما سستی و سهلانگاری در برابر رژیم پهلوی را کمک به دستگاه ظالم و موجب انهدام مصالح عالیه اسلام میشمرد؛ همچنین رابطه سیاسی و کمک به [[رژیم غاصب صهیونیستی]] را حرام و مخالف با [[اسلام]] دانست و مسلمانها را از استفاده کالاهای این رژیم منع کرد؛ چنانکه در خطاب به اقشار مختلف مردم [[عراق]]، کمک به رژیم بعثی عراق را از گناهان کبیره و مخالفت با خداوند اعلام کرد.{{ببینید|اعانه بر اثم}} | | در آثار فقهی امامخمینی مصادیق متعددی از استناد به این قاعده را میتوان یافت؛ مانند وقف اموال به قصد انجام کارهای حرام، فروش انگور برای ساخت مشروبات الکلی و کمک به ظالمان که ایشان مانند فقهای دیگر آن را از مصادیق اعانه بر اثم دانسته است؛ زیرا ادله اثبات حرمت اعانه بر اثم را شامل حرمت کمک به ظالمان میداند. ایشان گستره عمل به این قاعده را به موارد مذکور در کتابهای فقهی محدود نکرده، بیانات و عملکرد ایشان چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن متاثر از پذیرش این اصل فقهی است. ایشان سکوت در برابر سردمداران ظلم را تایید رژیم پهلوی و کمک به ظلم میدانست و با استناد به این قاعده فتوا به حرمت عضویت در حزب رستاخیز داد و خطاب به مراجع و علما سستی و سهلانگاری در برابر رژیم پهلوی را کمک به دستگاه ظالم و موجب انهدام مصالح عالیه اسلام میشمرد؛ همچنین رابطه سیاسی و کمک به [[رژیم غاصب صهیونیستی]] را حرام و مخالف با [[اسلام]] دانست و مسلمانها را از استفاده کالاهای این رژیم منع کرد؛ چنانکه در خطاب به اقشار مختلف مردم [[عراق]]، کمک به رژیم بعثی عراق را از گناهان کبیره و مخالفت با خداوند اعلام کرد.{{ببینید|اعانه بر اثم}} |
خط ۸۰۷: |
خط ۸۰۷: |
| امامخمینی افزون بر جنبههای فقهی به ابعاد عرفانی و اسرار نماز نیز به فراوانی پرداخته است. ایشان اساساً تاکید دارد که حقیقت نماز غیر از آداب و شرایط ظاهری آن است که هر کسی قادر به انجام و درک آن است. ایشان حقیقت نماز را از نگاه اهل معرفت همان نسخه جامعی میداند که به قلب مقدس نبی ختمی(ص) نازل گردیده و به [[کشف تام محمدی]] ترتیب داده شده است. ایشان نماز را به حسب صورت، ذکر جامع و به حسب حقیقت، خشوع و [[خضوع]] بنده در پیشگاه خداوند و سفر بهسوی «[[الله]]» میداند؛ همچنین وسیله رسیدن به مقام قرب و وصول به مقام حضور حقتعالی است و پس از وصول، نقشه تجلیات و صورت مشاهده محبوب است.{{ببینید|آداب و اسرار نماز |ذکر}} | | امامخمینی افزون بر جنبههای فقهی به ابعاد عرفانی و اسرار نماز نیز به فراوانی پرداخته است. ایشان اساساً تاکید دارد که حقیقت نماز غیر از آداب و شرایط ظاهری آن است که هر کسی قادر به انجام و درک آن است. ایشان حقیقت نماز را از نگاه اهل معرفت همان نسخه جامعی میداند که به قلب مقدس نبی ختمی(ص) نازل گردیده و به [[کشف تام محمدی]] ترتیب داده شده است. ایشان نماز را به حسب صورت، ذکر جامع و به حسب حقیقت، خشوع و [[خضوع]] بنده در پیشگاه خداوند و سفر بهسوی «[[الله]]» میداند؛ همچنین وسیله رسیدن به مقام قرب و وصول به مقام حضور حقتعالی است و پس از وصول، نقشه تجلیات و صورت مشاهده محبوب است.{{ببینید|آداب و اسرار نماز |ذکر}} |
| امامخمینی برای نماز مراتبی ذکر کرده است که به حسب مراتب نمازگزاران مختلف میشود و در هر مرتبه، نماز نمازگزار با مرتبه دیگر تفاوت بسیار دارد: | | امامخمینی برای نماز مراتبی ذکر کرده است که به حسب مراتب نمازگزاران مختلف میشود و در هر مرتبه، نماز نمازگزار با مرتبه دیگر تفاوت بسیار دارد: |
| * نماز اهل ظاهر و صورت؛
| | * نماز اهل ظاهر و صورت؛ |
| * نماز اهل باطن و حقیقت؛
| | * نماز اهل باطن و حقیقت؛ |
| * نماز اولیا.{{ببینید|آداب و اسرار نماز}} ایشان برپایی نماز را از جهت اجتماعی، سبب طهارت و سلامت جامعه از فساد و فحشا و هدایت جامعه به صراط مستقیم میداند؛ افزون بر اینکه اقامه نماز به صورت جماعت دارای مصالح عمومی و اجتماعی است و فوایدی روحی و معنوی دارد که کمتر در عملی اتفاق میافتد.
| | * نماز اولیا.{{ببینید|آداب و اسرار نماز}} ایشان برپایی نماز را از جهت اجتماعی، سبب طهارت و سلامت جامعه از فساد و فحشا و هدایت جامعه به صراط مستقیم میداند؛ افزون بر اینکه اقامه نماز به صورت جماعت دارای مصالح عمومی و اجتماعی است و فوایدی روحی و معنوی دارد که کمتر در عملی اتفاق میافتد. |
| امامخمینی درباره شرایط، مقدمات و اجزای [[نمازهای واجب]] و مستحب همانند دیگر فقها، فتاوای تفصیلی مبسوطی دارد که در منابع مختلف فقهی ایشان آمده است{{ببینید|تالیفات و آثار}} و در این میان چند موضوع به دلیل اهتمام ویژه یا تفاوت فتوای ایشان بیشتر مورد توجه است و از آن جمله است [[مسجد]]، [[طلوع فجر]]، [[سفر شرعی]]، [[نماز جماعت]]، [[نماز جمعه]] و [[نماز شب]]. | | امامخمینی درباره شرایط، مقدمات و اجزای [[نمازهای واجب]] و مستحب همانند دیگر فقها، فتاوای تفصیلی مبسوطی دارد که در منابع مختلف فقهی ایشان آمده است{{ببینید|تالیفات و آثار}} و در این میان چند موضوع به دلیل اهتمام ویژه یا تفاوت فتوای ایشان بیشتر مورد توجه است و از آن جمله است [[مسجد]]، [[طلوع فجر]]، [[سفر شرعی]]، [[نماز جماعت]]، [[نماز جمعه]] و [[نماز شب]]. |
| ====مسجد==== | | ====مسجد==== |
خط ۸۳۸: |
خط ۸۳۸: |
| یکی از ابتکارات امامخمینی در تبیین حج، اصطلاح «[[حج ابراهیمی محمدی]]» است. ایشان برای حج، با کارکردهای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در سطوح فردی، ملی و بینالمللی، جایگاه ویژهای قائل بود؛ به گونهای که باید ایشان را احیاگر حج ابراهیمی نامید. ایشان حج را کنگره سراسر سیاسی که به دعوت [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت محمد(ص)]] برپا میشود، شمرده است و معتقد است این اجتماع با هدف تامین منافع مردم و دعوت به عدالت برپا میشود و باید ندای لبیک حاجیان، ضمن اظهار اطاعت و بندگی در برابر خداوند، دربردارنده مقاومت و تسلیمنشدن در برابر [[شیطان بزرگ]]، بتها و طاغوتهای جهانخوار که همه مستضعفان جهان را به سجده در برابر خود فرا میخوانند، باشد. ایشان در مجموع در برشماری آثار حج، به آثار سیاسی اجتماعی، آثار فرهنگی و تبلیغی، تبادل اطلاعات و روشنگری، تقویت همبستگی، فرصت تصمیمگیریهای مهم و نیز گسترش بیداری در جهان اسلام توجه داده است.{{ببینید|حج ابراهیمی}} از سوی دیگر، امامخمینی فریاد [[برائت از مشرکان]] را که فریادی سیاسی عبادی و به فرمان رسول خدا(ص) بوده، دستوری جاویدان میشمارد. ایشان تاکید دارد که برائت از مشرکان، از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است و کهنهشدنی نیست؛ زیرا یکی از عوامل مهم عقبماندن مسلمانان، دشمنان اسلاماند که با ایجاد اختلاف و تفرقهافکنی در میان مسلمانان، سرمایهها و منافع کشورهای اسلامی را به یغما میبرند؛ بنابراین افشاکردن ستمهای آنان وظیفه زائران خانه خداست.{{ببینید|حج ابراهیمی}} | | یکی از ابتکارات امامخمینی در تبیین حج، اصطلاح «[[حج ابراهیمی محمدی]]» است. ایشان برای حج، با کارکردهای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در سطوح فردی، ملی و بینالمللی، جایگاه ویژهای قائل بود؛ به گونهای که باید ایشان را احیاگر حج ابراهیمی نامید. ایشان حج را کنگره سراسر سیاسی که به دعوت [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت محمد(ص)]] برپا میشود، شمرده است و معتقد است این اجتماع با هدف تامین منافع مردم و دعوت به عدالت برپا میشود و باید ندای لبیک حاجیان، ضمن اظهار اطاعت و بندگی در برابر خداوند، دربردارنده مقاومت و تسلیمنشدن در برابر [[شیطان بزرگ]]، بتها و طاغوتهای جهانخوار که همه مستضعفان جهان را به سجده در برابر خود فرا میخوانند، باشد. ایشان در مجموع در برشماری آثار حج، به آثار سیاسی اجتماعی، آثار فرهنگی و تبلیغی، تبادل اطلاعات و روشنگری، تقویت همبستگی، فرصت تصمیمگیریهای مهم و نیز گسترش بیداری در جهان اسلام توجه داده است.{{ببینید|حج ابراهیمی}} از سوی دیگر، امامخمینی فریاد [[برائت از مشرکان]] را که فریادی سیاسی عبادی و به فرمان رسول خدا(ص) بوده، دستوری جاویدان میشمارد. ایشان تاکید دارد که برائت از مشرکان، از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است و کهنهشدنی نیست؛ زیرا یکی از عوامل مهم عقبماندن مسلمانان، دشمنان اسلاماند که با ایجاد اختلاف و تفرقهافکنی در میان مسلمانان، سرمایهها و منافع کشورهای اسلامی را به یغما میبرند؛ بنابراین افشاکردن ستمهای آنان وظیفه زائران خانه خداست.{{ببینید|حج ابراهیمی}} |
| اساسیترین دغدغههای امامخمینی در موضوع حج، که از بررسی پیامهای ایشان از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۶ به دست میآید، عبارتاند از: | | اساسیترین دغدغههای امامخمینی در موضوع حج، که از بررسی پیامهای ایشان از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۶ به دست میآید، عبارتاند از: |
| * تلاش و همفکری مسلمانان برای غلبه بر [[استعمار]] و رسیدن به [[استقلال]]؛
| | * تلاش و همفکری مسلمانان برای غلبه بر [[استعمار]] و رسیدن به [[استقلال]]؛ |
| * توجه مستمر به موضوع [[فلسطین]] در تمام پیامها؛
| | * توجه مستمر به موضوع [[فلسطین]] در تمام پیامها؛ |
| * لزوم پرهیز مسلمانان از تفرقه و پراکندگی؛
| | * لزوم پرهیز مسلمانان از تفرقه و پراکندگی؛ |
| * اهتمام به امور مسلمانان در سراسر جهان؛
| | * اهتمام به امور مسلمانان در سراسر جهان؛ |
| * تبیین و تشریح [[انقلاب اسلامی ایران]] در میان مسلمانان دیگر نقاط دنیا؛
| | * تبیین و تشریح [[انقلاب اسلامی ایران]] در میان مسلمانان دیگر نقاط دنیا؛ |
| * توجهدادن حاجیان به امور معنوی و عرفانی حج؛
| | * توجهدادن حاجیان به امور معنوی و عرفانی حج؛ |
| * لزوم مراعات نظم و ترتیب و آداب و [[اخلاق اسلامی]]، بهخصوص برای زائران ایرانی.{{ببینید|حج ابراهیمی}}
| | * لزوم مراعات نظم و ترتیب و آداب و [[اخلاق اسلامی]]، بهخصوص برای زائران ایرانی.{{ببینید|حج ابراهیمی}} |
| ====جهاد و دفاع==== | | ====جهاد و دفاع==== |
| امامخمینی از معدود فقیهانی است که در دوران معاصر ذیل بحث [[امر به معروف و نهی از منکر]] کتاب [[تحریر الوسیله]] و نیز در پایان رساله عملیه فارسی، احکام دفاع را مطرح کرده است. افزون بر این، پاسخهای ایشان به استفتائات، در جریان [[جنگ تحمیلی]] عراق علیه ایران نیز بسیاری از احکام و مباحث مرتبط با جهاد و دفاع را دربردارد و ابعاد مختلف جهاد دفاعی را بیان کرده است.{{ببینید|جهاد و دفاع}} | | امامخمینی از معدود فقیهانی است که در دوران معاصر ذیل بحث [[امر به معروف و نهی از منکر]] کتاب [[تحریر الوسیله]] و نیز در پایان رساله عملیه فارسی، احکام دفاع را مطرح کرده است. افزون بر این، پاسخهای ایشان به استفتائات، در جریان [[جنگ تحمیلی]] عراق علیه ایران نیز بسیاری از احکام و مباحث مرتبط با جهاد و دفاع را دربردارد و ابعاد مختلف جهاد دفاعی را بیان کرده است.{{ببینید|جهاد و دفاع}} |
خط ۹۱۶: |
خط ۹۱۶: |
| از ظاهر سخن امامخمینی در ذیل بحث از روایات برمیآید که حکم حرمت به خود شطرنج تعلق نگرفته است، بلکه حکم دایر مدار عنوان ابزار قماربودن است. بر همین اساس ایشان در سال ۱۳۶۷ خاطرنشان کرد چنانچه از نظر عرف احراز شود که شطرنج دیگر از ابزارهای قمار نیست، بلکه تنها وسیلهای برای ورزش ذهن است، بازی با آن بدون شرطبندی همانند سایر بازیها حلال است. از اینرو این فتوای امامخمینی که بازتاب گستردهای در محافل علمی و مذهبی داشت، با مبنای ایشان در کتاب مکاسب و مبنای سایر فقیهان پیش از ایشان که بازی بدون شرطبندی با شطرنج را حرام دانستهاند، منافات ندارد.{{ببینید|شطرنج}} | | از ظاهر سخن امامخمینی در ذیل بحث از روایات برمیآید که حکم حرمت به خود شطرنج تعلق نگرفته است، بلکه حکم دایر مدار عنوان ابزار قماربودن است. بر همین اساس ایشان در سال ۱۳۶۷ خاطرنشان کرد چنانچه از نظر عرف احراز شود که شطرنج دیگر از ابزارهای قمار نیست، بلکه تنها وسیلهای برای ورزش ذهن است، بازی با آن بدون شرطبندی همانند سایر بازیها حلال است. از اینرو این فتوای امامخمینی که بازتاب گستردهای در محافل علمی و مذهبی داشت، با مبنای ایشان در کتاب مکاسب و مبنای سایر فقیهان پیش از ایشان که بازی بدون شرطبندی با شطرنج را حرام دانستهاند، منافات ندارد.{{ببینید|شطرنج}} |
| از سوی دیگر، امامخمینی قمار را از [[گناهان کبیره]] میداند و برای اثبات آن به ظاهر آیه مَیسر و ذیل آن استناد میکند که خداوند آن را گناهی بزرگ شمرده است. با توجه به معیارهای کلی درباره ماهیت قمار، میان فقها درباره چهار صورت سخن گفته شده است: | | از سوی دیگر، امامخمینی قمار را از [[گناهان کبیره]] میداند و برای اثبات آن به ظاهر آیه مَیسر و ذیل آن استناد میکند که خداوند آن را گناهی بزرگ شمرده است. با توجه به معیارهای کلی درباره ماهیت قمار، میان فقها درباره چهار صورت سخن گفته شده است: |
| * بازی با ابزار قمار با برد و باخت مال؛
| | * بازی با ابزار قمار با برد و باخت مال؛ |
| * بازی بدون برد و باخت مال؛
| | * بازی بدون برد و باخت مال؛ |
| * بازی با غیر این ابزار با برد و باخت مال؛
| | * بازی با غیر این ابزار با برد و باخت مال؛ |
| * بازی با غیر این ابزار بدون برد و باخت.
| | * بازی با غیر این ابزار بدون برد و باخت. |
| فقها اموالی را که از راه قمار به دست میآید، حرام و آن را همانند مالی میدانند که از راه معاملات باطل به دست آید که باید عین آن یا مثل و قیمت آن در صورت تلف، به مالک بازگردد. امامخمینی اساساً تصرف در چنین مالی را به عنوان قمار، حرام بلکه از گناهان کبیره دانسته است.{{ببینید|قمار}} | | فقها اموالی را که از راه قمار به دست میآید، حرام و آن را همانند مالی میدانند که از راه معاملات باطل به دست آید که باید عین آن یا مثل و قیمت آن در صورت تلف، به مالک بازگردد. امامخمینی اساساً تصرف در چنین مالی را به عنوان قمار، حرام بلکه از گناهان کبیره دانسته است.{{ببینید|قمار}} |
| ====تجسس==== | | ====تجسس==== |
خط ۱٬۷۵۰: |
خط ۱٬۷۵۰: |
| بنا بر اصل ۹۱ قانون اساسی شورای نگهبان از دوازده عضو تشکیل شده است: شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان، با تعیین رهبری و شش حقوقدان از میان حقوقدانان مسلمان که با معرفی رئیس [[قوه قضاییه]] و رای مجلس شورای اسلامی انتخاب میشوند. امامخمینی در دوره حیات خود، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، [[لطفالله صافی گلپایگانی]]، محمدرضا مهدوی کنی، [[غلامرضا رضوانی]]، احمد جنتی، [[یوسف صانعی]]، [[ابوالقاسم خزعلی]]، [[محمدمهدی ربانی املشی]]، محمد امامی کاشانی، [[محمد مؤمن]]، [[محمد محمدی گیلانی]] و [[محمد یزدی]] را که همه دارای مقاله جداگانه هستند، به تناوب به عضویت شورای نگهبان درآورد.{{ببینید|شورای نگهبان}} | | بنا بر اصل ۹۱ قانون اساسی شورای نگهبان از دوازده عضو تشکیل شده است: شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان، با تعیین رهبری و شش حقوقدان از میان حقوقدانان مسلمان که با معرفی رئیس [[قوه قضاییه]] و رای مجلس شورای اسلامی انتخاب میشوند. امامخمینی در دوره حیات خود، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، [[لطفالله صافی گلپایگانی]]، محمدرضا مهدوی کنی، [[غلامرضا رضوانی]]، احمد جنتی، [[یوسف صانعی]]، [[ابوالقاسم خزعلی]]، [[محمدمهدی ربانی املشی]]، محمد امامی کاشانی، [[محمد مؤمن]]، [[محمد محمدی گیلانی]] و [[محمد یزدی]] را که همه دارای مقاله جداگانه هستند، به تناوب به عضویت شورای نگهبان درآورد.{{ببینید|شورای نگهبان}} |
| امامخمینی شورای نگهبان را نهادی بینظیر در تاریخ و ناظر بر قوانین میدانست و بر ضرورت وجود آن تاکید میکرد. ایشان با فصلالخطاب دانستن نظر شورای نگهبان، در موارد متعدد خطاب به اعضای شورای نگهبان، توصیههایی کرده است که: | | امامخمینی شورای نگهبان را نهادی بینظیر در تاریخ و ناظر بر قوانین میدانست و بر ضرورت وجود آن تاکید میکرد. ایشان با فصلالخطاب دانستن نظر شورای نگهبان، در موارد متعدد خطاب به اعضای شورای نگهبان، توصیههایی کرده است که: |
| * نظارت بر قوانین و مقررات کشور، تنها بر اساس اسلام،
| | * نظارت بر قوانین و مقررات کشور، تنها بر اساس اسلام، |
| * اتکای به خدا و انجام وظیفه با قاطعیت و استواری،
| | * اتکای به خدا و انجام وظیفه با قاطعیت و استواری، |
| * اعتراف صریح به اشتباه در صورت ارتکاب،
| | * اعتراف صریح به اشتباه در صورت ارتکاب، |
| * در نظر گرفتن مصلحت و نقش زمان و مکان در اجتهاد،
| | * در نظر گرفتن مصلحت و نقش زمان و مکان در اجتهاد، |
| * عدم توقع تعریف و تمجید از دیگران،
| | * عدم توقع تعریف و تمجید از دیگران، |
| * ورود نکردن به مسائلی که موجب وهن شورا میشود، از جمله مهمترین آنها است.{{ببینید|شورای نگهبان}}
| | * ورود نکردن به مسائلی که موجب وهن شورا میشود، از جمله مهمترین آنها است.{{ببینید|شورای نگهبان}} |
| ====مجلس خبرگان رهبری==== | | ====مجلس خبرگان رهبری==== |
| بر اساس قانون اساسی راهکار انتخاب [[رهبر]] در [[جمهوری اسلامی]]، مجلس خبرگان منتخب مردم است که نظارت بر بقای شرایط رهبری و نیز اختیار عزل وی را به عهده دارد. نخستین انتخابات [[مجلس خبرگان رهبری]] در ۱۹ آذر ۱۳۶۱ با حدود هجده میلیون شرکتکننده برگزار شد. امامخمینی، مجلس خبرگان رهبری را پشتوانه کشور و وجود آن را برای حفظ امنیت، استقلال و آزادی کشور لازم میدید.{{ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | | بر اساس قانون اساسی راهکار انتخاب [[رهبر]] در [[جمهوری اسلامی]]، مجلس خبرگان منتخب مردم است که نظارت بر بقای شرایط رهبری و نیز اختیار عزل وی را به عهده دارد. نخستین انتخابات [[مجلس خبرگان رهبری]] در ۱۹ آذر ۱۳۶۱ با حدود هجده میلیون شرکتکننده برگزار شد. امامخمینی، مجلس خبرگان رهبری را پشتوانه کشور و وجود آن را برای حفظ امنیت، استقلال و آزادی کشور لازم میدید.{{ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} |
خط ۱٬۸۰۴: |
خط ۱٬۸۰۴: |
| [[شورای عالی دفاع ملی]]، بالاترین نهاد ساماندهی [[نیروهای مسلح]] و مردمی در دهه نخست [[جمهوری اسلامی ایران]] است که از [[مهر]] ۱۳۵۹ شکل گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با توجه به ضرورت بازسازی ارتش و ساماندهی نیروهای مسلح، [[وزارت دفاع ملی]] در دولت موقت پیشنهاد داد نهادی به نام شورای عالی دفاع ملی و امنیت با اعضایی مشخص تشکیل شود. برابر با اساسنامه مصوب، اعضای شورای عالی دفاع مرکب از نخستوزیر، وزیر دفاع، یکی از معاونان نخستوزیر، رئیس ستاد ارتش ملی و سه نفر از افسران عالیرتبه ارتش به پیشنهاد وزیر دفاع ملی بودند. ریاست این شورا را نیز نخستوزیر بر عهده داشت. | | [[شورای عالی دفاع ملی]]، بالاترین نهاد ساماندهی [[نیروهای مسلح]] و مردمی در دهه نخست [[جمهوری اسلامی ایران]] است که از [[مهر]] ۱۳۵۹ شکل گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با توجه به ضرورت بازسازی ارتش و ساماندهی نیروهای مسلح، [[وزارت دفاع ملی]] در دولت موقت پیشنهاد داد نهادی به نام شورای عالی دفاع ملی و امنیت با اعضایی مشخص تشکیل شود. برابر با اساسنامه مصوب، اعضای شورای عالی دفاع مرکب از نخستوزیر، وزیر دفاع، یکی از معاونان نخستوزیر، رئیس ستاد ارتش ملی و سه نفر از افسران عالیرتبه ارتش به پیشنهاد وزیر دفاع ملی بودند. ریاست این شورا را نیز نخستوزیر بر عهده داشت. |
| پس از تصویب [[قانون اساسی]] در سال ۱۳۵۸، فرماندهی کل نیروهای مسلح و تشکیل شورای دفاع ملی بر عهده [[رهبری]] قرار گرفت و اعضای شورای عالی دفاع در قانون اساسی به گونهای مشخص شد که ترکیبی سیاسی ـ نظامی داشته باشد و بتواند به مسائل در ابعاد مختلف توجه کند تا در بخشی از کشور تصمیمی خلاف بخش دیگر گرفته نشود. برابر اصل یکصدودهم قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، اعضای شورای عالی دفاع ملی عبارت بودند از: | | پس از تصویب [[قانون اساسی]] در سال ۱۳۵۸، فرماندهی کل نیروهای مسلح و تشکیل شورای دفاع ملی بر عهده [[رهبری]] قرار گرفت و اعضای شورای عالی دفاع در قانون اساسی به گونهای مشخص شد که ترکیبی سیاسی ـ نظامی داشته باشد و بتواند به مسائل در ابعاد مختلف توجه کند تا در بخشی از کشور تصمیمی خلاف بخش دیگر گرفته نشود. برابر اصل یکصدودهم قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، اعضای شورای عالی دفاع ملی عبارت بودند از: |
| * رئیسجمهور؛
| | * رئیسجمهور؛ |
| * نخستوزیر؛
| | * نخستوزیر؛ |
| * وزیر دفاع؛
| | * وزیر دفاع؛ |
| * رئیس ستاد مشترک ارتش؛
| | * رئیس ستاد مشترک ارتش؛ |
| * فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
| | * فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ |
| * دو مشاور به تعیین رهبر. طبق این اصل شورای عالی دفاع در ترکیب جدید، هدایت غیر مستقیم سیاسی و نظامی و مکتبی نیروهای مسلح را بر عهده گرفت؛ چنانکه تشخیص و تعیین فرماندهان عالی نیروهای سهگانه [[ارتش جمهوری اسلامی ایران]]، اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای مردمی از سوی مقام رهبری، به پیشنهاد شورای عالی دفاع واگذار شد.
| | * دو مشاور به تعیین رهبر. طبق این اصل شورای عالی دفاع در ترکیب جدید، هدایت غیر مستقیم سیاسی و نظامی و مکتبی نیروهای مسلح را بر عهده گرفت؛ چنانکه تشخیص و تعیین فرماندهان عالی نیروهای سهگانه [[ارتش جمهوری اسلامی ایران]]، اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای مردمی از سوی مقام رهبری، به پیشنهاد شورای عالی دفاع واگذار شد. |
| با آغاز جنگ و لزوم فرماندهی واحد در جبهه و جنگ و تبلیغات، امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ با تبیین وظایف و اختیارات شورای عالی دفاع، افزون بر وظایفی که در قانون اساسی آمده بود، همه امور مربوط به جنگ و هماهنگی تمام نیروهای مسلح را نیز به این شورا واگذار کرد. در این فرمان یک نماینده از جانب مجلس شورای اسلامی به شورای عالی دفاع افزوده شد و مقرر شد در غیاب مشاوران امامخمینی در شورا که به دلیل شرایط بیشتر در جبهه بودند، دو نماینده مجلس که یکی از آنان رئیس مجلس بود، در شورا شرکت کنند. | | با آغاز جنگ و لزوم فرماندهی واحد در جبهه و جنگ و تبلیغات، امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ با تبیین وظایف و اختیارات شورای عالی دفاع، افزون بر وظایفی که در قانون اساسی آمده بود، همه امور مربوط به جنگ و هماهنگی تمام نیروهای مسلح را نیز به این شورا واگذار کرد. در این فرمان یک نماینده از جانب مجلس شورای اسلامی به شورای عالی دفاع افزوده شد و مقرر شد در غیاب مشاوران امامخمینی در شورا که به دلیل شرایط بیشتر در جبهه بودند، دو نماینده مجلس که یکی از آنان رئیس مجلس بود، در شورا شرکت کنند. |
| امامخمینی بر اساس [[اصل یکصدودهم قانون اساسی]] در طول دوره فعالیت شورای عالی دفاع سیدعلی خامنهای، [[مصطفی چمران]]، [[سیدموسی نامجو]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[قاسمعلی ظهیرنژاد]]، [[صیاد شیرازی]] و [[محسن رفیقدوست]] را به سمت نماینده خود و یا عضویت در این شورا برگزید. بر اساس آییننامه داخلی شورای عالی دفاع، ریاست شورا همواره بر عهده رؤسای جمهور وقت بوده است. این شورا در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ حذف و در اصل ۱۷۶ نهاد جدیدی با عنوان شورای عالی امنیت ملی با ترکیب متفاوت و وظایف گستردهتری به قانون اساسی افزوده شد.{{ببینید|شورای عالی دفاع ملی}} | | امامخمینی بر اساس [[اصل یکصدودهم قانون اساسی]] در طول دوره فعالیت شورای عالی دفاع سیدعلی خامنهای، [[مصطفی چمران]]، [[سیدموسی نامجو]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[قاسمعلی ظهیرنژاد]]، [[صیاد شیرازی]] و [[محسن رفیقدوست]] را به سمت نماینده خود و یا عضویت در این شورا برگزید. بر اساس آییننامه داخلی شورای عالی دفاع، ریاست شورا همواره بر عهده رؤسای جمهور وقت بوده است. این شورا در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ حذف و در اصل ۱۷۶ نهاد جدیدی با عنوان شورای عالی امنیت ملی با ترکیب متفاوت و وظایف گستردهتری به قانون اساسی افزوده شد.{{ببینید|شورای عالی دفاع ملی}} |
خط ۲٬۰۸۹: |
خط ۲٬۰۸۹: |
| در یک بررسی، از زمان رحلت امامخمینی تا سال ۱۳۹۵، بیش از سیصد ویژهنامه (با موضوع اختصاصی امامخمینی) شمارش شد و بیشترین آثار مربوط به سال ۱۳۷۸ است که به «سال امامخمینی» نامگذاری شد. | | در یک بررسی، از زمان رحلت امامخمینی تا سال ۱۳۹۵، بیش از سیصد ویژهنامه (با موضوع اختصاصی امامخمینی) شمارش شد و بیشترین آثار مربوط به سال ۱۳۷۸ است که به «سال امامخمینی» نامگذاری شد. |
| ویژهنامهها در دو سطح کودکان و نوجوانان و بزرگسالان منتشر شدهاند. موضوع برخی از آنها تنها امامخمینی است و برخی بخشی را به ایشان اختصاص دادهاند. همچنین برخی ویژهنامهها در قالب کتاب منتشر شدهاند. مهمترین موضوعات ویژهنامهها عبارتاند از: | | ویژهنامهها در دو سطح کودکان و نوجوانان و بزرگسالان منتشر شدهاند. موضوع برخی از آنها تنها امامخمینی است و برخی بخشی را به ایشان اختصاص دادهاند. همچنین برخی ویژهنامهها در قالب کتاب منتشر شدهاند. مهمترین موضوعات ویژهنامهها عبارتاند از: |
| * قرآن و حدیث؛
| | * قرآن و حدیث؛ |
| * فقه و اصول؛
| | * فقه و اصول؛ |
| * فلسفه، کلام و عرفان؛
| | * فلسفه، کلام و عرفان؛ |
| * سیاست و اجتماع؛
| | * سیاست و اجتماع؛ |
| * تعلیم، تربیت و اخلاق؛
| | * تعلیم، تربیت و اخلاق؛ |
| * فرهنگ، ادبیات و هنر؛
| | * فرهنگ، ادبیات و هنر؛ |
| * اقتصاد؛
| | * اقتصاد؛ |
| * گروهها، نهادها و طبقات اجتماعی؛
| | * گروهها، نهادها و طبقات اجتماعی؛ |
| * زندگی شخصی، علمی و اجتماعی امامخمینی. بیشتر ویژهنامهها به زبان فارسیاند و بیشتر نویسندگان آنها ایرانیاند، اما آثار نویسندگان و متفکران غیر ایرانی نیز در ویژهنامههای فارسی منتشر شده است. برخی نیز به زبان عربی تالیف شدهاند.{{ببینید|ویژهنامهها}}
| | * زندگی شخصی، علمی و اجتماعی امامخمینی. بیشتر ویژهنامهها به زبان فارسیاند و بیشتر نویسندگان آنها ایرانیاند، اما آثار نویسندگان و متفکران غیر ایرانی نیز در ویژهنامههای فارسی منتشر شده است. برخی نیز به زبان عربی تالیف شدهاند.{{ببینید|ویژهنامهها}} |
| ===کتاب=== | | ===کتاب=== |
| بسیاری از محورهای زندگی و شخصیت امامخمینی مورد توجه و بررسی نویسندگان بوده است؛ بر همین اساس افزون بر پایاننامهها و ویژهنامههایی که درباره شخصیت و اندیشه ایشان نگاشته شدهاند، کتابهای متعددی نیز با محورهای مختلف درباره ایشان، به زبانهای مختلف دنیا به نگارش درآمدهاند. | | بسیاری از محورهای زندگی و شخصیت امامخمینی مورد توجه و بررسی نویسندگان بوده است؛ بر همین اساس افزون بر پایاننامهها و ویژهنامههایی که درباره شخصیت و اندیشه ایشان نگاشته شدهاند، کتابهای متعددی نیز با محورهای مختلف درباره ایشان، به زبانهای مختلف دنیا به نگارش درآمدهاند. |