۲۱٬۳۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات سازمان | |||
= | | عنوان = سازمان مجاهدین خلق ایران | ||
| تصویر = سازمان مجاهدین خلق 5.jpg | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| سرشناسی =تشکیلاتی سیاسی با اندیشههای التقاطی همراه با مبارزه مسلحانه علیه [[جمهوری اسلامی|نظام جمهوری اسلامی ایران]] | |||
| نامهای دیگر = سازمان منافقین | |||
| تأسیس = ۱۳۴۴ | |||
| بنیانگذار = نامهای محمد حنیفنژاد، سعید محسن و عبدالرضا (حسین) نیکبین | |||
| وابسته به = | |||
| رویکرد = مبارزه و [[ترور]] | |||
| نوع فعالیت = سازمانی | |||
| گستره فعالیت = | |||
| اهداف = رویارویی با نظام اسلامی و مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران | |||
| فعالیتها = ترور شخصیتها و مردم انقلابی، [[عملیات مرصاد]] | |||
| وظایف = | |||
| مکان = | |||
| دبیرکل = | |||
| رئیس = [[مسعود رجوی]] | |||
| جانشین = مریم رجوی | |||
| ساختار = | |||
| وضعیت = فعال | |||
| انحلال = | |||
| فعالیت به زبان= | |||
| مراکز وابسته = | |||
| شعار = | |||
| جوایز = | |||
| منابع مالی = | |||
| آثار = | |||
| مرتبط = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''سازمان مجاهدین خلق ایران'''، تشکیلاتی سیاسی با اندیشههای [[التقاط|التقاطی]] همراه با [[مبارزه مسلحانه]] علیه [[نظام جمهوری اسلامی ایران]]. | |||
سازمان مجاهدین خلق، در سال ۱۳۴۴ با تشخیص ضرورت تشکیل سازمانی مخفی و متشکل با ایدئولوژی اسلامی برای مبارزه با امپریالیسم تشکیل شد. مشی مسلحانه و ایدئولوژی [[التقاط|التقاطی]]، مراحل مختلفی را در سالهای پیش از انقلاب و بعد از آن برای سازمان رقم زد. | |||
عملکرد پیش از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] سازمان، در سهمرحله قابل بررسی است: ۱. از تأسیس تا ضربۀ ۱۳۵۰؛ ۲. از ۱۳۵۰-۱۳۵۴ (دورۀ رکود)؛ ۳. از ۱۳۵۴ (اعلام تغییر ایدئولوژی)-۱۳۵۷. | |||
سازمان | پس از پیروزی انقلاب، بخش مسلمان سازمان به رهبری مسعود رجوی، سیاست دوگانهای در برابر نظام در پیش گرفت و در نهایت نیز بهطور رسمی مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام کرد. بعد از شکست داخلی سازمان و خروج تشکیلات به خارج از کشور، رجوی سازمان را از تشکیلاتی سیاسیمذهبی، به فرقهای مذهبیمافیایی فروکاست. | ||
[[امامخمینی]] با اعتقاد به نگاه التقاطی و تکبعدی سازمان به [[دین]]، در هیچ برههای از انقلاب، سازمان را تأیید نکرد. | |||
# مرکزیت. | == پیشینه == | ||
در پی [[قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]] و شکست مبارزات مسالمتآمیز گروههای اسلامی و ملی، زمینه تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۴۴ فراهم شد. گروهی از جوانان مذهبی که سابقه فعالیت در [[نهضت آزادی]] داشتند، با هدف سرنگونی [[رژیم پهلوی]]، این سازمان را بنیان گذاشتند.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۱/۲۷۳؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۱۱۰؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۳۸۲–۳۸۳.</ref> بنیانگذاران اولیه سازمان، سه تن از دانشجویانِ عضو بخش دانشجویی نهضت آزادی، به نامهای محمد حنیفنژاد، سعید محسن و عبدالرضا (حسین) نیکبین (معروف به عبدی) بودند.<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۴۵؛ احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران ۲۳.</ref> اندکی بعد، اصغر بدیعزادگان نیز به آنها افزوده شد.<ref>میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۱۶۱–۱۶۲؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۱/۲۷۵.</ref> این افراد که از آغاز تشکیل نهضت آزادی، بهویژه پس از واقعه ۱۵ خرداد و در طول دوره زندان، همواره منتقد عدم قاطعیت رهبران آن در برخورد با رژیم پهلوی بودند،<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۲۳.</ref> در این مدت تلاش کردند با استفاده از تجارب کسبشده در نهضت آزادی، به برنامهریزی و تدوین ایدئولوژی، همچنین تشکیل هستهها و سازماندهی بپردازند.<ref>هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۴۲.</ref> | |||
محمد حنیفنژاد و سعید محسن پس از آزادی از زندان در شهریور ۱۳۴۲، در جمعبندی وضعیت سیاسی کشور و دلایل شکست مبارزات سیاسی، به نتایجی رسیدند که مهمترین آنها اینها بود: | |||
# مبارزه ملت ایران در واقع، متوجه دشمنان اصلی، یعنی [[آمریکا]] و دیگر امپریالستهای غرب است. | |||
# جریانهایی مانند نهضت آزادی و [[جبهه ملی]] که معتقد به مبارزه در چارچوب حفظ حاکمیت و شیوههای مسالمتآمیز هستند، توان [[رهبری]] مبارزات مردم ایران را ندارند و خود از مهمترین دلایل شکست قیام ۱۵ خرداد بهشمار میروند. | |||
# ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به عنوان نقطه عطف تاریخ مبارزات مردم ایران، ضرورت پرداختن به مبارزه جدی و مسلحانه علیه رژیم پهلوی را آشکار کرد و این مبارزه، پیش از هر چیز، لزوم تشکیل سازمانی مخفی، منضبط، متشکل و ملی را با ایدئولوژی اسلامی مشخص میکند. | |||
بر این اساس، افراد نامبرده، تصمیم گرفتند برای رسیدن به اهداف مورد نظر، سازمان مجاهدین خلق را تأسیس کنند.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۲۳–۲۵.</ref> سازمان در آغاز کار، معتقد به نقش مهم اسلام، بهویژه [[شیعه|مکتب تشیع]] و سنتهای انقلابی و مبارزاتی آن در بسیج تودهها بود؛ از اینرو در طول سالهای دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه ۱۳۵۰، مسلمانبودن از شروط اولیه عضویت در سازمان بود و قوانین سازمان در این زمینه، انعطاف نشان نمیداد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۱/۲۹۴؛ میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۱۶۱.</ref> همچنین ارتباط نزدیک اعضای سازمان با [[سیدمحمود طالقانی]] و مراکزی چون [[مسجد هدایت]] و [[حسینیه ارشاد]] در [[تهران]] که کانونهای مبارزه بودند، بر دامنه جذابیت مذهبی سازمان افزود و موجب همراهی بیشتر روحانیون انقلابی، نیز کمکهای مالی بازاریان و سایر انقلابیون شد.<ref>روحانی، حسن، خاطرات، ۱/۳۴۴–۳۴۵؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۱۱۲؛ میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۱۶۲.</ref> | |||
سازمان مجاهدین، برای آموزش اعضای خود، در کنار بهرهگیری از کتابهای اسلامی، از برخی متون مارکسیستی نیز برای انتقال تجارب علمی و اجتماعی، استفاده میکرد<ref>نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۱۷۳–۱۷۴.</ref>؛ لذا دستیابی به جامعه بیطبقه را آرمان خود و وظیفه همه مسلمانان میشمرد و معتقد بود نظام توحیدی مورد نظر [[پیامبر(ص)]]، همان نظام اشتراکی وابسته و بیطبقه است.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۰۵؛ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی ایران، ۲۶۳؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۱۱۱.</ref> اعتقاد این گروه به تضاد نداشتن [[اسلام]] و [[مارکسیسم]]، در واقع نوعی تجدیدنظرطلبی در اسلام بود<ref>بهروز، شورشیان آرمانخواه، ۱۳۲.</ref> و تألیف کتاب [[امامحسین(ع)]]، به قلم احمد رضایی که در آن هدف اسلام، مبارزه با [[سرمایهداری]] و [[امپریالیسم]] معرفی شده بود،<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۳۹۵.</ref> نشاندهنده پذیرش اسلام با عنوان یک دین انقلابی از سوی مجاهدین بود.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۳۸۱–۳۸۲.</ref> از نشانههای وجود رگههای التقاط درون سازمان، پذیرش اصول دیالکتیک به عنوان پایه اساسی، [[اقتصاد مارکسیستی]] و آرم ترکیبی سازمان که داس و چکش، به همراه آیه فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ…<ref>نساء، ۹۵.</ref> بود، میباشد.<ref>دارابی، جریانشناسی سیاسی در ایران، ۱۰۰.</ref> [[امامخمینی]] نیز معتقد بود این گروه به دین نگاه التقاطی و تکبعدی داشتهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۹–۴۶۰.</ref> | |||
سازمان مجاهدین خلق، در بُعد سیاسی، ایران را تحت سلطه امپریالیسم میدانست و معتقد بود [[انقلاب سفید]] محمدرضا پهلوی، کشور را از جامعه فئودالی به بورژوازی وابسته به امپریالیسم غرب، تبدیل کرده، [[رژیم پهلوی]]، بیشتر بر مبنای خفقانآفرینی، ارعاب و [[تبلیغات]] حکومت میکند و تنها راه تغییر این وضعیت، توسل به خشونت است<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۰۷.</ref>؛ لذا برای آمادگییافتن برای [[مبارزه مسلحانه]]، برخی از اعضای سازمان به اردوگاههای آموزشی [[سازمان آزادیبخش فلسطین]] در لبنان اعزام شدند.<ref>هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۴۴؛ میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۱۶۱–۱۶۲.</ref> | |||
== عملکرد پیش از انقلاب اسلامی == | |||
عملکرد سازمان از آغاز تأسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی، در سه دوره قابل بررسی است: | |||
=== از تأسیس تا ضربه رژیم در سال ۱۳۵۰ === | |||
نخستین اقدام پس از بنیانگذاری سازمان، تشکیل کلاسهای آموزشی از سوی محمد حنیفنژاد و سعید محسن با موضوعهای ایدئولوژی، [[اقتصاد]]، [[سیاست]] و مسائل تشکیلات، در [[تهران]] بود که پس از جذب افراد قابل اطمینان و تا حدودی دارای تعهد سیاسی و مذهبی، از طریق مسئولان [[انجمنهای اسلامی]] یا نهضت آزادی دانشگاه صورت میگرفت.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۲۵–۲۶؛ نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> این برنامه آموزشی در آغاز کار، ابتدایی و محدود بود؛ اما کمکم گسترش یافت و در سه دوره مقدماتی، متوسطه و عالی عرضه شد.<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۵۱–۵۳.</ref> در این مقطع، اعضای سازمان بهویژه اعضای اولیه، وظیفه داشتند از میان افراد قابل اعتماد، با گذراندن دوره آزمایشی و تحت نظر مسئول مربوطه، عضوگیری کنند، و این روند بهطور جدی دنبال میشد.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۲۷.</ref> سازمان در هیچ دورهای اساسنامه مدون نداشت و بر تدوین آن نیز اصراری نداشت.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۵۷.</ref> دربارهٔ شیوه سازماندهی نیز تا سال ۱۳۴۷، هیچ گروه تخصصی در سازمان وجود نداشت و از آن سال بهتدریج، نخست گروه ایدئولوژی و سپس گروههای سیاسی، اطلاعات، کارگری، [[روحانیت]] و بازار به وجود آمد. خانههای تیمی نیز برای آسانسازی ارتباط نزدیک با افراد، نیز آشنایی با مسائل آنها و تقویت روحیه و انضباط افراد، تشکیل شد.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۵۷–۵۸؛ نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> هر حوزه که واحد تشکیلاتی به حساب میآمد، شامل سه یا چهار تن بود و با مسئولیت یکی از اعضای حوزههای بالاتر اداره میشد. تشکیلات سازمان، درکاملترین شکل خود، دارای بخشهای زیر بود: | |||
# مرکزیت. | |||
# حوزه کادرها و مسئولان درجه دو. | # حوزه کادرها و مسئولان درجه دو. | ||
# حوزه کادرهای درجه سه. | # حوزه کادرهای درجه سه. | ||
# حوزه اعضای ساده. | # حوزه اعضای ساده. | ||
مرکزیت سازمان در آغاز متشکل از همان بنیانگذاران اولیه سازمان بود، اما در سال ۱۳۵۰ به ده تن رسید.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۵۹–۶۰.</ref> | |||
در میانه سال ۱۳۴۷، تیمهای انتشارات، لجستیک، اطلاعات و ارتباطات برای تدارک فعالیتهای مسلحانه ایجاد شد<ref>نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۱۷۶.</ref> و آغاز مبارزه، به کسب حداقل آمادگی نظامی و تدارک اسلحه مورد نیاز منوط گردید که تماس با [[سازمان الفتح]]، برای زمینهسازی اعزام اعضا به اردوگاههای فلسطینی و گذراندن دوره آموزش نظامی، نخستین اقدام در این جهت بود.<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۵۹.</ref> در مسیر سفر به اردوگاههای فلسطینی، شش تن از اعضای سازمان در ۶/۵/۱۳۴۹ در بازار دبی دستگیر شدند. از تلاش تیم اعزامی سازمان برای آزادی بیسروصدای دستگیرشدگان، نتیجهای به دست نیامد و با حساسشدن سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) روی موضوع، گزینه نظامی پیش روی سازمان قرار گرفت.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۵۶؛ مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۶۰.</ref> سرانجام در ۱۸/۸/۱۳۴۹ هنگام اعزام دستگیرشدگان و تحویل آنها به ایران که با هواپیما صورت گرفت، عبدالرسول مشکینفام، حسین روحانی و محمد (صادق) سادات دربندی، وارد هواپیما شدند و به کمک شش دستگیرشده، هواپیمای شرکت «ایر تاکسی ایران» را ربودند<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۴۱.</ref> و به [[بغداد]] بردند. دولت عراق به گمان اینکه هواپیماربایان، مأموران رژیم پهلوی هستند، آنان را دستگیر کرد و مدتی تحت شکنجه قرار داد.<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۶۰.</ref> پس از این اتفاق، «تراب حقشناس»، یکی از اعضای مرکزی سازمان، به دیدار [[امامخمینی]] در [[نجف اشرف]] رفت و از ایشان خواست برای آزادی افراد دستگیرشده، میانجیگری کند، ولی ایشان با این استدلال که وساطت وی ممکن است گرفتاری آنها را بیشتر کند و اینکه نمیخواهد از [[رژیم بعثی عراق]] درخواستی کند، نپذیرفت.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۱۲–۴۱۴؛ حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۴۳.</ref> سرانجام، این زندانیان، با دخالت نماینده الفتح در عراق، آزاد شدند و برای آموزش نظامی به اردوگاههای فلسطینی در [[لبنان]] رفتند.<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۶۰–۶۱.</ref> | |||
به دنبال تصمیم اعضای رهبری سازمان برای طراحی عملیات نظامی در زمان برگزاری [[جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی]] از طریق بمبگذاری در تأسیسات برق تهران در مهر ۱۳۵۰<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۳۴۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|جشنهای ۲۵۰۰ساله}}، سازمان تلاش کرد تا اوایل تابستان ۱۳۵۰، سلاح مورد نیاز برای این عملیات را، از منابع قاچاق تأمین کند.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۳۷.</ref> همین مسئله و نفوذ یکی از عوامل ساواک در [[کرمانشاه]] به نام «اللهمراد دلفانی» به عنوان تأمینکننده سلاح در سازمان، منجر به شناسایی افراد و خانههای تیمی آنها و کشف عملیات مربوط به جشنهای ۲۵۰۰ساله شد. [[ساواک]] در اول شهریور۱۳۵۰، با حمله به برخی خانههای تیمی، شمار زیادی از رهبران، اعضا و طرفداران سازمان و در مجموع حدود ۱۲۰ تن را دستگیر کرد.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۳۷–۳۹ و ۱۱۷.</ref> ۶۹ تن از آنان، ازجمله یازده تن از اعضای کادر مرکزی، یعنی محمد حنیفنژاد، علیاصغر بدیعزادگان، علی باکری، سعید محسن، بهمن بازرگانی، ناصر صادق، علی میهندوست، محمود عسگریزاده، رضا رضایی، محمد بازرگانی و مسعود رجوی، در دادگاه نظامی محاکمه و همه کادر مرکزی به [[اعدام]] محکوم شدند. از این میان، نه تن در فروردین و خرداد ۱۳۵۱ تیرباران شدند؛ رضا رضایی پیش از محاکمه از زندان گریخته بود و حکم اعدام بهمن بازرگانی و مسعود رجوی نیز به زندان ابد تخفیف یافت. تخفیف مجازات [[مسعود رجوی]]، به دلیل تقاضای عفوی بود که جمعی از استادان علوم سیاسی دانشگاه ژنو، به درخواست کاظم رجوی، برادر مسعود رجوی، نوشته بودند و [[محمدرضا پهلوی]] با آن موافقت کرده بود. با محاکمه این افراد در بهمن ۱۳۵۰، نام سازمان مجاهدین خلق برای نخستین بار در روزنامههای ایران انتشار یافت.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۰۲–۴۰۴ و ۴۰۶–۴۰۷.</ref> | |||
=== دوره ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ === | |||
دستگیری اعضای اصلی مجاهدین خلق در شهریور ۱۳۵۰ اگرچه موجب متلاشیشدن سازمان نشد ولی آن را بسیار ضعیف کرد. رضا رضایی که گریخته بود، به همراه احمد رضایی، حسین روحانی و تراب حقشناس که در مأموریت خارج کشور بودند و دو تن دیگر، مانع فروپاشی سازمان شدند.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۰۳ و ۴۰۸.</ref> پس از این، سازمان به سه بخش مجزا تبدیل شد که رهبر هر بخش، عضو کمیته مرکزی سه نفره بود. هر بخش برای عضوگیری و تهیه سلاح بهطور مستقل اجازه داشت، ولی برای اجرای [[عملیات مسلحانه]] یا انتشار هرنوع اعلامیه به نام مجاهدین خلق، باید از کمیته مرکزی کسب تکلیف میکرد. اعضای نخستین کمیته مرکزی پس از تجدید سازمان، رضا رضایی، کاظم ذوالانوار و بهرام آرام بودند که پس از مدت کوتاهی به دلیل کشتهشدن رضایی در درگیری و دستگیری ذوالانوار، تقی شهرام و مجید شریف واقفی به کمیته مرکزی راه یافتند.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۰۸.</ref> | |||
در این دوره، بخش خارج کشور سازمان نیز فعالیت خود را به عنوان یک ارگان با وظایف مشخص، آغاز کرد. بیشتر فعالیت این بخش، تبلیغاتی و انتشار جزوههای درونگروهی سازمان نظیر «شناخت»، «اقتصاد به زبان ساده» و «[[انقلاب سفید]]» گرفتن یک موج رادیویی از دولت عراق، همچنین حمایت از مجاهدین داخل کشور از نظر تأمین وسایل مورد نیاز، آموزش نظامی اعضا و تماس و ارتباط با گروههای سیاسی خارج از کشور (ایرانی و غیر ایرانی) و برخی دولتها بود.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۸۶–۸۷.</ref> | |||
ازجمله فعالیتهای ارگان خارج کشور، در همان آغاز کار، تماس و دیدار حسین احمدی روحانی (از مسئولان این ارگان) با امامخمینی بود که در اواخر سال ۱۳۵۰ و اوایل ۱۳۵۱ انجام گرفت. این دیدار برای آشناکردن امامخمینی با مسائل سازمان و درخواست از ایشان برای صدور اعلامیه و محکومیت رژیم پهلوی به سبب دستگیری و محاکمه افراد سازمان در [[نجف اشرف]] صورت گرفت.<ref>کوشکی، تبار ترور، ۴۹–۵۱؛ احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران ۸۷.</ref> سازمان اعتقاد داشت اعلامیه ایشان میتواند تأثیر بسیاری بر گرایش مردم به سازمان، همچنین نگاه رژیم به آن بگذارد.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۱۳۳.</ref> این دیدار، با وساطت [[سیدمحمود دعایی]] انجام شد و طی شش یا هفت جلسه خصوصی، احمدی روحانی، امامخمینی را با تاریخچه سازمان، مواضع تشکیلاتی و ایدئولویک سازمان آشنا کرد.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۱۳۴.</ref> | |||
به | امامخمینی با مطالعه جزوههای «راه انبیا، راه بشر» و «امامحسین (ع)»، دیدگاههای خود را بهاختصار نوشت و در اختیار آنان قرار داد. ایشان، نگاه سازمان به [[روز قیامت]]، همچنین [[نظریه تکامل]] را نادرست دانسته، به نوع برخورد سازمان با [[روحانیت]] و نیاوردن نام [[خدا]] در آغاز نوشتههای سازمان انتقاد کرده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۳–۱۴۵؛ احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران ۱۳۴–۱۳۵.</ref> امامخمینی در این دیدار، بهصراحت مخالفت خود را با [[مبارزه مسلحانه|جنگ مسلحانه]] ابراز کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۴؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۱۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|مبارزه مسلحانه}} و صدور اعلامیه را در آن مقطع به ضرر زندانیان سازمان دانسته، آن را مشروط به شناخت کامل خود از سازمان کرد.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۱۳۶.</ref> این امر در شرایطی بود که علمای مبارزی چون [[حسینعلی منتظری]]، [[سیدمحمود طالقانی]]، [[مرتضی مطهری]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، در نامهها و پیشنهادهای خود به امامخمینی، دربارهٔ سازمان و بهخصوص شخصیتهایی چون [[محمد حنیفنژاد]] و ضرورت حمایت از آنها تأکید کرده بودند.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۱۳۶؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۹۳؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۷۷.</ref> امامخمینی افزون بر خودداری از تأیید سازمان، با حمایت برخی از روحانیان مرتبط با خود از سازمان نیز مخالف بود.<ref>محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۹۲–۱۹۳.</ref> با این حال، ایشان چندی بعد اعلامیهای دربارهٔ جنایات رژیم پهلوی و انباشتهشدن زندانها از جوانان مسلمان، بدون نامی از سازمان، صادر کرد.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۱۳۶.</ref> | ||
در اوایل سال ۱۳۵۲، مجاهدین خلق نه تنها در [[تهران]]، بلکه در [[اصفهان]]، [[شیراز]]، [[مشهد]]، [[قزوین]]، [[کرمانشاه]]، [[تبریز]] و [[زنجان]] نیز کانونهایی ایجاد کردند.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۰۹.</ref> این سازمان، نشریاتی مانند نشریه «جنگل» (از زمستان ۱۳۵۲ تا تابستان ۱۳۵۵)، نشریه خبری سازمان مجاهدین خلق ایران (از پاییز ۱۳۵۳ تا بهار ۱۳۵۵)، نشریات تیم ایدئولوژی، مانند شناخت، تکامل، اقتصاد به زبان ساده، مطالعات مارکسیستی، نهضت حسینی و چگونه قرآن بیاموزیم را منتشر میکرد.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۰۹–۴۱۰.</ref> | |||
در | سازمان در ادامه اقدامات نظامی علیه رژیم پهلوی، عملیاتی مانند انفجارهای متعدد در هنگام ورود ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا به ایران و به گلوله بستن اتومبیل ژنرال هارولد پرایس، رئیس هیئت مستشاری [[آمریکا]] در [[ایران]] در خرداد ۱۳۵۱،<ref>کوشکی، تبار ترور، ۵۵؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۱۱.</ref> انفجار بمب در سفارت اردن به نشانه اعتراض به سفر [[ملکحسین]]، پادشاه اردن، به [[ایران]] در مرداد ۱۳۵۱ و حمله به برخی مراکز نظامی را انجام داد؛ ولی مهمترین اقدام نظامی در این مقطع، ترور سعید طاهری، رئیس سازمان زندانهای شهربانی و از عوامل سرکوب مردم در [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|واقعه ۱۵ خرداد]] بود که در مرداد ۱۳۵۱ صورت گرفت.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۱۱–۴۱۲؛ مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۷۲–۷۳.</ref> این بمبگذاریها و عملیات مسلحانه که تا اواخر سال ۱۳۵۳ ادامه داشت،<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۷۲.</ref> خشم و نگرانی [[محمدرضا پهلوی]] و مقامات امنیتی رژیم را برانگیخت.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۱۴.</ref> حساسیت رژیم به مبارزه مسلحانه به حدی بود که برای سرکوبی آن هیچ حد و مرزی نمیشناخت؛ بنابراین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ را میتوان اوج موفقیت ساواک در کشف گروههای مسلح، از سال ۱۳۴۳ به بعد دانست.<ref>هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۲۴۴ و ۲۹۶–۲۹۷.</ref> | ||
از اوایل بهار ۱۳۵۱، به ابتکار رضا رضایی، نشستهایی برای تحلیل و بررسی همهجانبه فعالیتها و شناخت نقاط ضعف سازمان، برگزار شد که با ورود محمدتقی شهرام به مرکزیت سازمان و شرکت در این بحثها، موضوع مباحث از سیاسی و تشکیلاتی، به عقیدتی تغییر جهت داد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۶۶؛ مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۷۵–۷۶.</ref> در شهریور ۱۳۵۲ (چند ماه پس از کشتهشدن رضا رضایی)، اعضای رهبری سازمان به این نتیجه رسید که باید آموزش دینی در سازمان متوقف شود؛ زیرا اختلاف نظر در [[تفسیر قرآن]]، موجب اختلاف و انشعاب است و سازمان باید بر مبارزه متمرکز باشد. از سال ۱۳۵۲–۱۳۵۳ به بعد، انتقاد از [[اسلام]] آغاز و در این زمینه متن آموزشیای به نام «جزوه سبز» تهیه شد و پس از آن بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک تدوین گردید.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۲۲–۴۲۳.</ref> از اینرو چرخش ایدئولوژی سازمان از اسلام به [[مارکسیسم]]، از سال ۱۳۵۲ آغاز شده بود، ولی در طول سال ۱۳۵۳، تنها رهبران کادر مرکزی که تقی شهرام در رأس آن قرار داشت، از آن اطلاع داشتند و خبر آن در نشریه داخلی آذر ۱۳۵۳ اعلام شد. در واقع، تلاش و تبلیغات [[ساواک]] برای معرفی سازمان به داشتن افکار مارکسیستی، سازمان را واداشت مواضع خود را با انتشار بیانیه آشکار کند. با انتشار این بیانیه، سازمان به دلیل استبداد کامل بر مجموعههای تحت امر خود، مانع مخالفت بیشتر اعضای سازمان شد و مخالفت برخی از اعضای سازمان مانند مجید شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف و محمد یقینی نیز، با تصفیه خونین سازمان و [[ترور]] این افراد روبهرو شد.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۱۶–۴۲۱، کوشکی، تبار ترور، ۱۰۲–۱۰۵؛ دارابی، جریانشناسی سیاسی در ایران، ۹۹.</ref> | |||
سازمان در زمستان ۱۳۵۳، برای اثبات کارایی خود پس از تغییر ایدئولوژی، رضا زندیپور، رئیس کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم پهلوی را ترور کرد. در اعلامیه نظامی سازمان پس از این ترور، برای نخستین بار، آرم سازمان بدون آیه «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدین عَلَی الْقاعِدینَ»<ref>نساء، ۹۵.</ref> منتشر شد.<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۷۶–۷۷.</ref> | |||
در | === دوره ۱۳۵۴تا ۱۳۵۷ === | ||
خلأ وجود رهبران اولیه که اغلب مذهبی بودند، بهتدریج موجب رشد دوگانگی فکری میان اسلام و مارکسیسم و ریشهدواندن آن در سازمان گردید و در نهایت، اسلام از مشی فکری سازمان کنار گذاشته شد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۱۲۲؛ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی ایران، ۲۶۴؛ بهروز، شورشیان آرمانخواه، ۱۳۳–۱۳۴.</ref> سازمان در بهار ۱۳۵۴ در ادامه عملیات نظامی، اقدام به [[ترور]] دو مستشار عالیرتبه آمریکایی کرد که هم [[آمریکا]] و هم [[رژیم پهلوی]] را نگران ساخت و در مطبوعات داخل و خارج ایران بازتاب گستردهای یافت. پس از این رویداد، [[ساواک]] نیروی خود را برای پیشگیری از تکرار اینگونه عملیات بسیج کرد.<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۷۷.</ref> در نتیجه، ساواک بسیاری از رهبران سازمان را دستگیر و اعدام کرد یا آنان در درگیریهای خیابانی جان خود را از دست دادند.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۳۴۵–۳۴۶؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۰۶؛ احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران ۹۷–۹۸.</ref> افشای ترورهای درونسازمانی و تشکیلاتی در این مرحله، موجب بهرهبرداری تبلیغاتی وسیع رژیم و پخش مصاحبههای تکاندهنده از عوامل این ترورها شد.<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۷۸.</ref> | |||
پس از این حوادث، سرانجام در مهر ۱۳۵۴، با انتشار بیانیه هزار صفحهای اعلام مواضع ایدئولوژیک، تغییر ایدئولوژی در سازمان جنبه رسمی یافت و سازمان با مواضع ایدئولوژیک مارکسیستی اعلام موجودیت کرد.<ref>احمدی، سازمان مجاهدین خلق ایران، ۱۴۳؛ حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۳۴۶.</ref> بیشتر محتوای این بیانیه، تحلیل [[دوآلیسم]] موجود در تفکر سازمان و سرگردانی میان [[ماتریالیسم]] و [[ایدئالیسم]] است. همچنین ضمن موارد مختلف، به شرح و بسط تفاوت اسلام مجاهدین با اسلام رایج و سنتی پرداخته، در ادامه با تکیه بر تضاد درک علمی و ایمان به [[وحی]]، [[مارکسیسم]] را به عنوان فلسفه علمی دقیقاً هماهنگ با علم تجربی گرفتهاست و به جای تضاد [[دین]] و مارکسیسم، تضاد دین و [[علم]] را مطرح کردهاست. در بخشی از این بیانیه آمدهاست: «ما برای اینکه درک علمی تاریخ را با نقش [[انبیا]] تلفیق کنیم و عدم تناقض این دو را بپوشانیم، مجبور بودیم مارکسیسم را به عنوان عصایی در دست مذهب قرار دهیم تا لنگیها و نارساییهای آن را جابجا با تفسیر مارکسیستی، ولی در پوشش آیات و احکام اسلامی جبران کنیم. در حقیقت ما هیچگاه نمیتوانستیم و بالاخره هم نتوانستیم به چنین نتیجهای دست یابیم که ایدئولوژی و تفکری که محصول ۱۳۰۰ سال پیش است، میتواند پاسخگوی مسائل مبارزاتی امروز ما باشد. پروسه دائماً تکراری، اما بینتیجه احیای اندیشه مذهبی در جامعه از [[سیدجمالالدین اسدآبادی]] گرفته تا [[علی شریعتی]]، نمونه بارز بیاستعدادی و ناتوانی ذاتی این اندیشه است که به دلیل کهنگی تاریخیاش، هیچ استنباط نو و مترقیانهای از آن نمیتوان داشت. به عنوان مثال نتیجه منفی و ضد علمی قبول مسئله وحی، تنها اجبار به پذیرش یک پدیده مرموز و ناشناخته، بدون هیچ استدلال علمی نبود، بلکه اثر سوء و ضدانقلابی چنین اعتقاداتی در مبارزه انقلابی روزمره ما، قابل توجهتر بود».<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۲۴–۴۲۸.</ref> | |||
تغییر ایدئولوژی که با این بیانیه رسمیت یافت، اگرچه با استقبال بسیاری از اعضای سازمان بهویژه کادر درجه یک روبهرو شد، چون یک تصمیم استبدادی و غیر دموکراتیک بود، فضایی از سردرگمی را درون سازمان ایجاد کرد و به کشمکشهای درونسازمانی و در مواردی به انشعاب منتهی شد.<ref>کوشکی، تبار ترور، ۱۰۱–۱۰۲.</ref> دو انشعاب اصلی از سازمان مجاهدین، هر یک راه جداگانهای در پیش گرفت. مارکسیستها بیشتر توجه خود را معطوف به نفوذ در کارخانهها، برپایی اعتصابات، ارتباط با [[فداییان خلق]] و… کردند و افراد دستگیرنشده مجاهدین مسلمان نیز در [[تهران]] و شهرستانها، بهطور پراکنده به فعالیت پرداختند.<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۲۵–۴۲۶.</ref> | |||
برخی از اعضای بازمانده سازمان در سال ۱۳۵۴، به عنوان سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی در [[آمریکا]]، جزوهای با عنوان «گامی فراتر در افشای منافقین»، منتشر کردند و ماهیت منافقانه تقی شهرام و دوستان وی را شرح دادند. این نخستین باری بود که بهشماری از اعضای سازمان لقب «[[منافق]]» داده شد. این گروه همچنین در اطلاعیهای با عنوان «نظریهای از سازمان آمریکا ـ کنفدراسیون جهانی»، در برابر جریان نفاق در سازمان موضع گرفت و این حرکت را پایمالکردن حرکت دهساله مجاهدین دانست.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۴۹.</ref> | |||
بسیاری از اعضای زندانی سازمان نیز تحت تأثیر فضای خارج از [[زندان]]، به اندیشههای مارکسیستی گرویدند؛ اما [[موسی خیابانی]] و [[مسعود رجوی]] که در آن مقطع رهبری اعضای زندانی را بر عهده داشتند، مصمم شدند با توجه به جایگاه مذهب و روحانیت در میان مردم و برای جلوگیری از تضعیف سازمان، مانع گسترش این خبر شوند و همچنان با تظاهر به [[اسلام]] از منابع مالی و انسانی نیروهای مذهبی، بهره ببرند و این برخورد متظاهرانه را راهکاری برای حفظ تشکیلات و سازمان در آن شرایط میدانستند.<ref>کوشکی، تبار ترور، ۱۱۳–۱۱۴ و ۱۳۳–۱۳۵.</ref> در واکنش به این امر، برخی علمای حاضر در زندان، مانند [[سیدمحمود طالقانی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[محمدرضا مهدوی کنی]]، [[محیالدین انواری]]، [[محمدعلی گرامی]] و [[عبدالمجید معادیخواه]] در اواخر اسفند ۱۳۵۴ اعلام کردند برای جلوگیری از زیان ارتباط با اعضای سازمان مجاهدین خلق، جدایی مسلمانها از مارکسیستها در زندان ضروری است و هر گونه مسامحه، خسارات جبرانناپذیر خواهد داشت.<ref>کوشکی، تبار ترور، ۱۱۵؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۱۸؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۱۱۸–۱۱۹.</ref> این نظریه با مخالفت جدی خیابانی و رجوی در زندان روبهرو شد.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۵۶–۴۶۰.</ref> | |||
پس از تبلیغات گسترده رژیم پهلوی که مخالفان خود را افزون بر ارتجاع سرخ و سیاه، مارکسیستهای اسلامی نامید،<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۴۲۴؛ بهروز، شورشیان آرمانخواه، ۱۳۴؛ میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۱۶۳.</ref> امامخمینی به همه گروههای سیاسی و روشنفکران سفارش کرد بهصراحت و بدون ابهام، نهضت و تحرک خود را اسلامی و بر اساس قوانین [[قرآن کریم]] معرفی کنند و به [[روحانیت]] و توده ملت بپیوندند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۲.</ref> ایشان آشکارشدن ماهیت اصلی سازمان را لطف الهی و موجب پیشگیری از ضربات بیشتر آنها به اسلام دانست.<ref>روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ۳/۶۵۹.</ref> قطع حمایتهای مادی و معنوی روحانیان و نیروهای مذهبی، سازمان را بیش از پیش ضعیف کرد<ref>مهرآبادی، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران، ۸۲.</ref>؛ از اینرو پس از سال ۱۳۵۵ تا آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]] که اوج مبارزه گروههای مذهبی بود، تحرک چشمگیری از گروههای چپ دیده نشد و پس از کشتهشدن وسیع اعضای سازمان مجاهدین در درگیریها، بهتدریج در میان اعضای باقیمانده، کار سیاسی، جایگزین مشی نظامی گردید.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۶۵–۴۶۶.</ref> | |||
== عملکرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی == | |||
سران سازمان مجاهدین خلق که از شهریور ۱۳۵۰ در زندان بودند،<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۲۶.</ref> پس از آزادی در آذر و دی ۱۳۵۷ و با [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، در صدد احیای سازمان و جذب اعضای جدید برآمدند. گروه چشمگیری از آنان که به مارکسیسم گرایش بیشتری داشتند، سازمان «پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» را تأسیس کردند و بقیه تحت رهبری رجوی، با مواضع و تفسیرهای چپگرایانه و افراطی از اسلام،<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۰۵–۴۰۶.</ref> طی پیام دوازده مادهای بر ایدئولوژی اسلامی سازمان و جدایی از گروه اول تأکید کردند.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۵۱–۴۵۲.</ref> این سازمان در چگونگی همکاری با [[انقلاب اسلامی]]، سیاست دوگانهای در پیش گرفت؛ از یک سو تلاش کرد با استفاده از فرصت به دستآمده، با تربیت نیروی شبهنظامی با نام «میلیشیا» و انتشار نشریه «مجاهد»، به تجهیز، سازماندهی و افزایش سطح توانایی نظامی و تبلیغاتی خود بپردازد و از سوی دیگر، در صدد برآمد با مشارکت فعال در عرصه سیاسی، از امکانات قانونی و زمینه سیاسی برای دستیابی به سطوح بالای قدرت، بیشترین بهره را ببرد.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۰۶–۴۰۷.</ref> | |||
سازمان با نفوذ میان [[دانشجویان]]، دانشآموزان و کارمندان، تا نیمههای سال ۱۳۵۹، تلاش کرد برای جذب نیرو در [[دانشگاه|دانشگاهها]] و مدرسهها و بعضی مراکز کارمندی، دفتر، کتابخانه یا دستکم یک میز یا تابلوی اعلانات به نام مجاهدین خلق داشته باشد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۰–۱۳۱.</ref> همچنین نبود یک نهاد امنیتی منسجم در آغاز پیروزی انقلاب، موجب نفوذ اعضای سازمان در نهادهای حساس و تعیینکنندهای چون دادگاهها و دادسراهای انقلاب، [[سپاه پاسداران]]، وزارتخانهها، نخستوزیری و شورای امنیت کشور شد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۳۹۵؛ حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۸.</ref> این سازمان تلاش کرد با استفاده از وضعیت اوایل انقلاب و با طرح شعارهای مترقی و تند، خود را یگانه نماینده اسلام حقیقی و پیشرو معرفی کند.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۰۸.</ref> سازمان در [[تبلیغات]] خود، با تأکید بر شعارهای برانگیزاننده، چاپ و تکثیر گسترده، زندگینامهها و شرح شکنجهها، به جذب نیرو میپرداخت. نشریات سازمان، با نشر سخنرانیهای برانگیزاننده، اعلامیههای سیاسی نظامی، آمادهباشهای مختلف، آموزشهای نظامی، تظاهرات و درگیریها و فراخواندن به خانههای تیمی، در ایجاد این فضای هیجانی و انگیزه قوی در اعضا کمک میکردند.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۳۷۴ و ۳۸۰.</ref> | |||
پس از | نخستین اجتماع عمومی سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۵/۱۲/۱۳۵۷ در [[دانشگاه تهران]] با تأکید بر انحلال ارتش و حمایت از تحرکات سیاسی ـ نظامی جداییطلبانه در [[کردستان]]، برگزار شد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۵؛ روحانی، حسن، خاطرات، ۱/۵۵۵–۵۵۷.</ref> دستگیری سیدمجتبی طالقانی فرزند [[سیدمحمود طالقانی]] که از افراد وابسته به گروه پیکار بود، در اواخر فروردین ۱۳۵۸ و ترک چندروزه تهران از سوی پدرش به نشانه اعتراض، موجب شد سازمان از این جریان برای مطرحکردن خود، بهره ببرد و دست به تظاهرات اعتراضآمیز بزند<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۴۳؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۲۸–۴۲۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}}. امامخمینی در ۲۹ فروردین ۱۳۵۸ این اعتراضات و تظاهرات را نه از روی علاقه به طالقانی، بلکه برای برهمزدن فضای کشور و ایجاد جنجال و هیاهو دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۸–۳۹ و ۴۲–۴۳.</ref> | ||
سازمان با | پس از آنکه سازمان، مواضع اعتقادی خود را در قالب یک اطلاعیه و نامهای به حضور امامخمینی اعلام کرد، نخستین دیدار رهبران سازمان با ایشان پس از پیروزی انقلاب در ششم اردیبهشت ۱۳۵۸ در [[قم]] صورت گرفت.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۴۰۸؛ حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۴۴–۱۴۶.</ref> در این اطلاعیه، تغییر ایدئولوژیک سازمان، حرکت خائنانه فرصتطلبان چپ، تعبیر شده، با مردوددانستن آن، اسلام رکن عقیدتی سازمان معرفی گشته بود.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۴۰۸–۴۱۰.</ref> امامخمینی در این دیدار که با حضور برخی مسئولان سازمان مانند رجوی و خیابانی، به صورت خصوصی انجام شد،<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۴۶.</ref> ضمن تأکید بر اهمیت تلاشهای صورتگرفته برای نجات کشور، عنایت اسلام به [[آزادی]] را بیش از هر چیز دیگر دانست و خاطرنشان کرد در [[اسلام]]، امری که بر خلاف آزادی باشد، جز آنچه با عفت عمومی ناسازگار است، وجود ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۳۹.</ref> ایشان در این دیدار، به نقل از خیابانی، به سران این گروه هشدار داد در صورت حرکت در مسیری خارج از اسلام، علیه آنان موضع خواهد گرفت<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۴۱۱.</ref>؛ همچنین از آنان خواست سلاحهای زیادی که از پادگانها بردهاند، تحویل دهند و سلاحهای خود را بر زمین گذارند و ساختمانهای دولتی را تخلیه کنند.<ref>موسوی تبریزی، خاطره، ۳۸.</ref> | ||
اردیبهشت ۱۳۵۸، خبر دستگیری محمدرضا سعادتی، عضو سرشناس سازمان به اتهام ارتباط اطلاعاتی و جاسوسی با عوامل کا.گ. ب و سفارت شوروی در تهران، موجب شد نخست سازمان با توطئهخواندن این اقدام، اعترافات سعادتی را تحت شکنجه شدید بداند، سپس علیه مقامات نظام، اعلام جرم کند؛ ولی پس از اطلاعیههای بعدی و غیرقابل انکارشدن اظهارات سعادتی، سازمان تلاش کرد این ارتباط را به همکاری دو جریان ضد امپریالیستی و ضد آمریکا تقلیل دهد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۴۷–۱۴۹.</ref> سعادتی پس از محاکمه، به ده سال زندان محکوم شد؛ ولی با اثبات نقش وی در ترور [[محمد محمدی گیلانی]]، [[سیداسدالله لاجوردی]] و [[محمد کچوئی]] (مدیر داخلی [[زندان اوین]]) در جریان شورش مسلحانه در زندان که منجر به [[شهادت]] کچوئی شد، دوباره محاکمه و در مرداد ۱۳۶۰ به [[اعدام]] محکوم شد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۵۰–۱۵۱.</ref> | |||
سازمان همچنین پس از آغاز تهاجم [[رژیم بعثی عراق]] به [[ایران]] در ۳۱/۶/۱۳۵۹، با محکومکردن این اقدام، آمادگی خود را برای مقابله با آن اعلام کرد؛ ولی از آنجاکه این گروه قصد داشت در جبههها حضور تشکیلاتی داشته باشد و مانور تبلیغاتی بدهد، و این امر موجب خودمختاری نیروهای شبهنظامی و ایجاد تنشهای جدید در وضعیت حساس جنگی میشد، اجازه چنین حضوری نیافت.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۲۴۸–۲۴۹.</ref> پس از ناکامی سازمان برای رسمیتبخشیدن به حضور تشکیلاتی نظامی خود در مناطق جنگی، تبلیغات سازمان دربارهٔ جنگ به اعلام هر از گاه شهادت نیروهای خود در جبهه محدود شد. مواضع سیاسی سازمان نیز علیه رژیم بعث بهمرور کمرنگتر شد و مقصر نشاندادن ایران در زمینهسازی جنگ، در تحلیلهای سازمان افزایش یافت.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۲۵۶.</ref> | |||
== رویارویی با نظام اسلامی == | |||
سازمان مجاهدین خلق که در انتخابات [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] در تیر ۱۳۵۸، با وجود ائتلاف با بسیاری از گروهها، با ناکامی مواجه شد،<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۵۶.</ref> در آذر ۱۳۵۸ در [[همهپرسی قانون اساسی]] به علت اشکالات و نقائصی که بر آن وارد میدانست، شرکت نکرد.<ref>نظری کهره، امامخمینی و مهار فتنه بنیصدر و منافقین، ۱۲۷.</ref> همچنین در انتخابات ریاست جمهوری (آذر ۱۳۵۸)، رجوی نامزد سازمان معرفی شد<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۱۱.</ref>؛ اما پس از اعلام نظر امامخمینی مبنی بر عدم صلاحیت کسانی که به [[قانون اساسی]] رأی مثبت ندادهاند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۱۹.</ref> سازمان در اطلاعیهای از کنارهگیری رجوی از انتخابات خبر داد و اعلام کرد خود نیز در انتخابات شرکت نمیکند.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۵۹–۱۶۰.</ref> با این حال، در انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] در اسفند ۱۳۵۸ شرکت کرد<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۶۰–۱۶۱.</ref> که به واسطه سفارشهای امامخمینی به مردم مبنی بر رأیندادن به اشخاصی که انحراف عقیدتی یا اخلاقی دارند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۷–۲۷۹.</ref> نتوانست توفیقی در [[انتخابات]] به دست آورد.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۱۱.</ref> با توفیقنیافتن این سازمان در صحنه سیاسی برای دستیابی به قدرت، این هدف، با تبلیغات گسترده علیه نظام و اقدامات مسلحانه پیگیری شد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۴۹۴؛ حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۶۸–۱۶۹.</ref> | |||
درگیری و شورشهای خیابانی مجاهدین خلق در نقاط مختلف که از خرداد ۱۳۵۸ آغاز شد و ادامه یافت،<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۴۵۶ و ۴۶۱–۴۶۷.</ref> موجب شد امامخمینی ضمن مشکل شمردن موضعگیری در برابر کسانی که در ظاهر، اعلام دوستی میکنند و در باطن، ضربه میزنند، خطر اسلامشناسان بیگانه از اسلام را گوشزد کند و تفسیر و برداشت آنان از [[قرآن]] را [[تفسیر به رأی]] بشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۲–۱۴۳.</ref> ایشان که این گروه را قابل اعتماد نمیدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۵.</ref> در سال ۱۳۵۸عنوان «منافقین» را برای آنان و دیگر گروههای مسلمانی که در نظر و عمل، تحت تأثیر [[مارکسیسم]] بودند، برگزید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۶–۳۳۸؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۲۲.</ref> به این ترتیب، نام منافقین که از سال ۱۳۵۴–۱۳۵۵ به بخش مارکسیستشده سازمان گفته میشد، برای کل سازمان به کار رفت.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۶۵–۴۶۶.</ref> | |||
سازمان که با روش اجرای انقلاب فرهنگی و تصفیه دانشگاهها از گروههای سیاسی مخالف بود، در آغاز از تخلیه دفتر خود در [[دانشگاه]] خودداری کرد<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور، ۲۰۹.</ref> و آن را تلاشی در جهت تصفیه نیروهای ترقیخواه از محیط دانشگاه بهشمار آورد<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور، ۲۲۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}}؛ همچنین برای پیشبرد اهداف خود، با سوء استفاده از اختلاف سیدابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت و حزب جمهوری اسلامی {{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن بنیصدر|حزب جمهوری اسلامی}}، به حمایت گسترده از بنیصدر پرداخت و در پناه یک مقام حکومتی، علیه سایر نهادهای نظام، فعالیت کرد.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور، ۱۸۷؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۱۳.</ref> امامخمینی این حمایت را حربهای برای جداساختن دولت و ملت و رئیسجمهور از یکدیگر خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۵۱–۳۵۲.</ref> اوج این حمایتها در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در مراسم بزرگداشت [[محمد مصدق]]، هنگام سخنرانی بنیصدر در [[دانشگاه تهران]] رخ داد و در نهایت به درگیری شدید مخالفان و موافقان بنیصدر که بهطور عمده از شبهنظامیان سازمان بودند، انجامید<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۴۹۷–۴۹۹؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۱۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|غائله چهارده اسفند}}. پس از رویداد ۱۴ اسفند و شدتیافتن درگیریها، سازمان از بهار ۱۳۶۰ خود را آماده شورش مسلحانه علیه [[نظام اسلامی]] کرد که برای مسئولان نظام، قابل پیشبینی بود.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۵۰۱ و ۵۳۲.</ref> دادستانی انقلاب اسلامی در ۱۹ فروردین ۱۳۶۰ در اطلاعیهای دهمادهای، ضمن درخواست از همه گروهها و احزاب برای تحویل سلاحهای خود، بر ادامه فعالیت سیاسی در چارچوب ضوابط قانونی تأکید کرد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۵۳۵.</ref> | |||
سازمان که | پس از درگیری جمعی از اعضای سازمان مجاهدین خلق با نیروهای انتظامی کشور، که در ۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ و به بهانه کشتهشدن چهار تن از اعضای سازمان روی داد،<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۷۷.</ref> امامخمینی در ۱۰ اردیبهشت از آنان خواست سلاح بر زمین گذاشته، به آغوش ملت برگردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳۱.</ref> سازمان طی نامهای به امامخمینی، متعهد به عمل در چارچوب [[قانون اساسی]] شد و از ایشان برای تشریح مواضع و عرض شکایت که همراه نوعی تهدید نیز بود، درخواست ملاقات حضوری کرد.<ref>موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۶۵۴–۶۵۵.</ref> اما امامخمینی در سخنرانی چند روز بعد خود در ۲۱/۲/۱۳۶۰، با اشاره به اینکه [[اسلام]] دین [[رحمت]] و [[عدالت اجتماعی|عدل]] است و آنان را به بازگشت به دامن اسلام و ملت تشویق کرد. ایشان خاطرنشان کرد که اکنون در ایران احزاب انحرافی که مسلمان نیز نیستند وجود دارند اما چون بنای قیام مسلحانه ندارند آزاد هستند و نشریه نیز دارند، اما اینان در عین اظهار مظلومیت، تهدید به [[قیام مسلحانه]] میکنند. ایشان همچنین تفاهم با این گروه را تنها در صورت تحویل سلاح و استفادهنکردن از آن ممکن دانست و اعلام کرد به عنوان یک طلبه حاضر است در دهها جلسه با آنان صحبت کند و اگر یک هزارم، احتمال دهد که از کارهای خود دست برمیدارند، خود به دیدار آنها خواهد رفت. همچنین ایشان از آنان خواست آنچه را که به غارت بردهاند به [[بیتالمال]] مسلمانان بازگردانند و اگر دلسوز ملت، کارگرها و دهقانان هستند بدانند شکست [[جمهوری اسلامی]] به معنای شکست مستضعفان سراسر جهان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۲–۳۴۳.</ref> با این حال، سازمان مجاهدین خلق که بهانهجویی میکرد، در برابر این مواضع روشن و خاضعانه امامخمینی، با ارسال نامه به بنیصدر، ضمن رد امکان هر گونه [[اقدام مسلحانه]] از سوی سازمان، اعلام کرد در صورتی حاضر به تحویل سلاح و گردننهادن به قانون است که رئیسجمهور، اجرای قانون و نحوه تضمین در مورد اعضای سازمان را معین کند. این امر به دلیل اعلام نظر بنیصدر مبنی بر اینکه قادر به پاسخگویی به آنان نیست، نافرجام ماند.<ref>موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۶۶۲.</ref> | ||
اوجگیری اختلافات در دولت بر سر بودجه، وضعیت اقتصادی، تعیین وزرا و…، موجب شد نشریههای انقلاب اسلامی، وابسته به بنیصدر و مجاهد، وابسته به سازمان مجاهدین خلق، در اردیبهشت ۱۳۶۰، گزینه همهپرسی و مراجعه به آرای عمومی را برای خروج از بنبست، پیشنهاد دهند. سازمان هم در نامهای به بنیصدر، تقاضای راهپیمایی مردم به طرف [[جماران]] برای انجام [[رفراندوم]] را مطرح کرد.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۱۷؛ حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۷۹.</ref> امامخمینی در واکنش به این مسئله، ضمن نفی بنبست در کشور، از همه خواست به حاکمیت قانون گردن نهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۶ و ۳۸۰.</ref> [[تظاهرات]] گسترده و میلیونی مردم در سالگرد [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|۱۵ خرداد]] در سراسر کشور، نیز ۲۵ و ۲۸ خرداد در حمایت از [[بیانات امامخمینی]]، نشانه اعلام حمایت و پشتیبانی مردم از ایشان و [[نظام اسلامی]] بود.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۵۴۴، ۵۵۵–۵۵۶ و ۵۶۰–۵۶۱.</ref> | |||
== اعلان رسمی مبارزه مسلحانه با نظام اسلامی == | |||
==اعلان رسمی مبارزه مسلحانه با نظام اسلامی== | پس از آنکه [[امامخمینی]] در ۲۰ [[خرداد]] ۱۳۶۰ بنیصدر را از فرماندهی [[نیروهای مسلح]] عزل کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۰.</ref> و عدم کفایت وی در دستور کار مجلس قرار گرفت،<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۲۰.</ref> سازمان مجاهدین خلق در ۲۸/۳/۱۳۶۰، طی اطلاعیهای به صورت رسمی، [[مبارزه مسلحانه]] علیه [[جمهوری اسلامی]] را اعلام<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۵۶۵.</ref> و عصر ۳۰ خرداد، در [[تهران]] و چند شهر بزرگ، حرکت نظامی خود را با بستن خیابانها و تظاهرات و درگیری آغاز کرد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۰.</ref> امامخمینی در واکنش به این اقدام، سکوت خود را تا آن مقطع، تنها برای حفظ آرامش کشور دانست و از مردم خواست با وجود اعلام مواضع سازمان که اساس جمهوری اسلامی را با خطر مواجه کرده، به مقابله با توطئهگران برخیزند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۴–۴۷۵.</ref> ایشان در سخنانی دیگر، هواداران سازمان را جوانان عزیز این ملت شمرد که فریب سرکردگان سازمان را خورده، در برابر ملت ایستادهاند و اعلام مبارزه مسلحانه سازمان را قیام در برابر [[قرآن]]، [[اسلام]] و جمهوری اسلامی خواند و از آنان خواست در مقابل سیل خروشان ملت، خود را به تباهی نکشند و به نام استقلال ایران، کشور را تحت سلطه قدرتها قرار ندهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۸۳–۴۸۷.</ref> | ||
پس از آنکه [[امامخمینی]] در ۲۰ [[خرداد]] ۱۳۶۰ بنیصدر را از فرماندهی [[نیروهای مسلح]] عزل کرد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۰.</ref> و عدم کفایت وی در دستور کار مجلس قرار | |||
شورش ۳۰ خرداد، موجب ضربه به سازمان، شناسایی پیدرپی امکانات و اعضای آن | شورش ۳۰ خرداد، موجب ضربه به سازمان، شناسایی پیدرپی امکانات و اعضای آن به دست مردم، و زندگی مخفی افراد سازمان شد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۵۷۹.</ref> پس از این تحولات، سازمان که از تیر ۱۳۶۰ در بعد تبلیغی، پخش برنامههای رادیو مجاهد را از طریق بخش فارسی رادیو بغداد آغاز کرده بود،<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۵.</ref> دست به اقدامات تروریستی گستردهای زد که از آن جمله به این موارد میتوان اشاره کرد: ترور نافرجام [[سیدعلی خامنهای]]، امامجمعه تهران، نماینده مجلس و عضو برجسته و از مؤسسان [[حزب جمهوری اسلامی ایران|حزب جمهوری اسلامی]] در ۶ تیر ۱۳۶۰<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۵۸۹؛ حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۳–۱۹۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سیدعلی خامنهای}}، بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰ و کشتن بیش از هفتاد تن از مسئولان کشور و اعضای حزب ازجمله [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، رئیس دیوان عالی کشور، انفجار ساختمان نخستوزیری و شهادت [[محمدعلی رجایی]] (رئیسجمهور) و [[محمدجواد باهنر]] (نخستوزیر) در ۸ شهریور همان سال {{ببینید|متن=ببینید|هشت شهریور}}. سازمان در آن زمان مسئولیت این دو حادثه را بر عهده نگرفت؛ اما در بیانیه رسمی وزارت خارجه آمریکا دربارهٔ سازمان که در سال ۱۳۷۳ منتشر شد، رسماً به مسئولیت سازمان در انفجار هشتم شهریور تصریح شدهاست. خود رجوی هم در مواردی با اشاره و کنایه از انفجارهای هفتم تیر و هشتم شهریور به عنوان اقدامات سازمان یاد کردهاست.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/ ۶۴۱.</ref> همچنین پس از سقوط [[رژیم بعثی عراق]] و [[صدام حسین]]، و انتشار مدارکی از دیدارهای فوق سری رجوی با مقامات اطلاعاتی و امنیتی عراق، در یکی از این دیدارها رجوی صریحاً دربارهٔ مسئولیت سازمان در انفجار هفتم تیر سخن گفتهاست.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۶۰۴ و ۶۴۲–۶۴۳.</ref> | ||
موارد دیگر عبارت است از: تلاش ناموفق برای بمبگذاری در [[بیت امامخمینی]] <ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۴.</ref> | موارد دیگر عبارت است از: تلاش ناموفق برای بمبگذاری در [[بیت امامخمینی]]،<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۴.</ref> ترور شخصیتهایی مانند [[علی قدوسی]] (دادستان کل انقلاب) در ۱۴/۶/۱۳۶۰، [[سیداسدالله مدنی]] (امامجمعه تبریز) در ۲۰/۶/۱۳۶۰، [[سیدعبدالکریم هاشمینژاد]] (دبیر [[جامعه روحانیت مبارز]] مشهد و مسئول حزب جمهوری در مشهد) در ۷/۷/۱۳۶۰ و [[سیدعبدالحسین دستغیب]] (امامجمعه شیراز) در ۲۰/۹/۱۳۶۰.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۴.</ref> افزون بر این، طی سال ۱۳۶۰ در نتیجه اقدامات سازمان مجاهدین، ۵۰۴ تن در نقاط مختلف ایران [[شهید]] شدند<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۲۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ترور}}. | ||
امامخمینی با موضعگیری در برابر این اقدامات، آن را نشانه بیاعتقادی | امامخمینی با موضعگیری در برابر این اقدامات، آن را نشانه بیاعتقادی «منافقین» به اصول اسلامی و بینصیببودن از بینش سیاسی دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۵۰۳–۵۰۴ و ۵۱۹.</ref>؛ همچنین با تشبیه آنان به گروه خوارج،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۵.</ref> این اعمال را مخالفت با اساس [[حکومت اسلامی]] خواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴.</ref>؛ چنانکه در پی شهادت سیدعبدالحسین دستغیب، امامجمعه شیراز به دست این سازمان، ایشان اشاره به صدور اعلامیهای از آنان کرد که طبق آن به اعضای خود دستور دادهاند هر روحانی را که دیدند بکشند و هدف آنان از میان بردن روحانیت است. آنان از اسلام میترسند و میدانند که روحانیون مردم را به اسلام دعوت میکنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۲۵.</ref>؛ ولی ایشان تأکید میکرد حذف نیروهای متعهد نظام، موجب دلسردی مردم نشده، آنان را از [[جمهوری اسلامی]] منحرف نمیسازد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۵۲۴–۵۲۵ و ۱۵/۶–۷، ۲۲–۲۳، ۱۷۳، ۲۵۷–۲۵۸، ۴۱۸.</ref> با این حال، امامخمینی از راهنمایی و نصیحت طرفداران این سازمان غفلت نکرد؛ چنانکه در [[وصیتنامه امام|وصیتنامه]] خود نیز ضمن زیر سؤال بردن گرایشهای این گروه، به حامیان آنان سفارش کرد به ملت بپیوندند؛ چون حمایت از آنان جز بیچارگی خود و خلق، ثمر دیگری ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۸–۴۳۹.</ref> | ||
از سوی دیگر، [[امامخمینی]] از مردم خواست هر خبری از | از سوی دیگر، [[امامخمینی]] از مردم خواست هر خبری از خانههای تیمی سازمان دارند، به نهادهای مسئول برسانند تا مسئله هرچه زودتر تمام شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۹۹.</ref> به دنبال این موضوع با کمک مردم و نیروهای امنیتی، مخفیگاه اصلی زیرزمینی سازمان در زعفرانیه تهران شناسایی شد و اطلاعات سپاه و دادستانی انقلاب در ۱۹/۱۱/۱۳۶۰، توانست با حمله به این پایگاه، تشکیلات داخلی سازمان را متلاشی کند.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۲۷؛ میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۳۳۸؛ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۴۷۰.</ref> طی این حمله، [[موسی خیابانی]] نفر دوم سازمان و مسئول داخل کشور به همراه شماری از اعضای کادر کشته شدند و در نتیجه، سازمان در سطح سیاسی و تشکیلاتی با بحران جدی روبهرو شد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۶۸۸–۶۸۹.</ref> | ||
== فعالیتها پس از خروج از ایران == | |||
پس از رویارویی مستقیم سازمان مجاهدین خلق با [[نظام جمهوری اسلامی]] و شکست شورش ۳۰ خرداد، در ۶/۵/۱۳۶۰ خبر فرار یک هواپیمای بوئینگ سوخترسانی نظامی از فرودگاه تهران، منتشر شد. خلبان این هواپیما سرهنگ معزی، خلبان مخصوص [[محمدرضا پهلوی]] و مسافران آن [[مسعود رجوی]] و [[سیدابوالحسن بنیصدر]] رئیسجمهور معزول ایران بودند که پنهانی ایران را به مقصد [[فرانسه]] ترک کردند.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۱۸–۲۱۹.</ref> در همین روزها، تأسیس شورای ملی مقاومت، به عنوان حکومت جانشین، با همکاری بنیصدر و رجوی اعلام شد که از مرداد تا دی ۱۳۶۰، سازمانها و افراد ضد نظام اسلامی به آن پیوستند.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۱۷؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۶۱۷.</ref> طبق سند «برنامه شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران» که در ۵/۷/۱۳۶۰ به امضای بنیصدر و رجوی رسید، رجوی به عنوان نخستوزیر [[دولت موقت]] (در تبعید) انتخاب و محل استقرار شورا نیز فرانسه تعیین شد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۲۳–۲۲۴.</ref> وحدت سازمان با بنیصدر در این مقطع که به [[ازدواج]] رجوی با فیروزه، دختر بنیصدر نیز منجر شد، مبتنی بر بهرهبرداری از شهرت تبلیغاتی و ارتباطات قدیمی وی برای شکلگیری و تثبیت شورا بود. همچنین سازمان برای خروج نیروهای خود از راه [[کردستان]]، با احزاب [[حزب دموکرات کردستان ایران|دموکرات]] و [[حزب کومله|کومله]]، دست وحدت و دوستی داد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۲۳–۲۲۵؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۷۴۵.</ref> | |||
سال ۱۳۶۱ پس از آنکه در داخل ایران به دلیل آمادگی نیروهای نظامی و اطلاعاتی، کمترین تحرک برای نیروهای سازمان، طاقتفرسا و خطرآفرین شد، دستور خروج نیروها از کشور از دو مسیر تهران ـ کردستان ـ [[ترکیه]] ـ [[عراق]] و تهران ـ اقلید ـ بافق ـ [[زاهدان]] ـ [[پاکستان]] صادر شد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۲/۷۳۵–۷۳۷.</ref> بسیاری از اعضای این سازمان پس از خروج از ایران، وارد عراق شدند و به همکاری با رژیم بعث در زمینههای اطلاعاتی، تبلیغاتی و نظامی علیه ایران پرداختند<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۴۲۸.</ref>؛ چنانکه با پیگیری خط [[ترور]] در داخل کشور،<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۱۰.</ref> حوادث دیگری رقم زدند که ازجمله آنها، بهشهادترساندن محمد صدوقی (امامجمعه یزد) در ۱۱/۴/۱۳۶۱ {{ببینید|متن=ببینید|محمد صدوقی}}، انفجار بمب در خیابان ناصرخسرو در مهر ۱۳۶۱<ref>هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۲۶۷.</ref> و ترور عطاءالله اشرفی اصفهانی در ۲۳/۷/۱۳۶۱ در حال اقامه [[نماز جمعه]] در کرمانشاه {{ببینید|متن=ببینید|عطاءالله اشرفی اصفهانی}} بود. امامخمینی در واکنش به این جنایتها، ضمن محکومکردن آن، بر نقش این ترورها در یکپارچگی و وحدت بیشتر ملت در مقابل مخالفان تأکید کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۶۸–۳۶۹، ۴۸۶–۴۸۷ و ۱۷/۱۶–۱۷، ۵۰–۵۱، ۶۳.</ref> | |||
رجوی پس از خروج از ایران، طی بیش از سه سال، سازمان را از یک تشکیلات سیاسی مذهبی، به فرقهای مذهبی مافیایی فروکاست. ازدواج او با مریم قجر عضدانلو، همسر مهدی ابریشمچی به فاصله دو تا سه روز پس از [[طلاق]] وی، بدون گذراندن [[عده شرعی]]، در ۳۰ خرداد ۱۳۶۴، و ده سال پس از تغییر ایدئولوژی به عنوان انقلاب یا ارتقای ایدئولوژیک و معرفی رهبری دونفره، نشان داد این ایدئولوژی در اساس خود آماده زیرپاگذاشتن صریحترین احکام اسلامی بود.<ref>راستگو، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، ۱۰۹؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۴۶۷.</ref> پس از این انقلاب ایدئولوژیک، نظام کار شورایی بهطور رسمی و با اعلام علنی، از میان رفت و رهبری نوین مصون از اشتباه و بازخواست زاده شد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۱۴۳.</ref> | |||
سازمان | سازمان مجاهدین خلق همچنین پس از خروج از ایران، برای جلب حمایتهای بینالمللی، با زیرپاگذاشتن اصول و ارزشهای اولیه خود، به معامله و ارتباط اطلاعاتی با سرویسهای [[جاسوسی]] غرب پرداخت<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۱۸۳.</ref> و توانست در [[اروپا]] بهویژه فرانسه، مستقر شود.<ref>میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، ۳۳۹.</ref> اما انتقاد امامخمینی از دولت فرانسه به سبب پذیرفتن اعضای سازمان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۹۸.</ref> و بهبود روابط ایران با فرانسه از ۱۳۶۳ به بعد، منجر به اخراج آنان از فرانسه و مهاجرت کامل به عراق شد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۴۴.</ref> رجوی پس از امضای معاهدهای با طارق عزیز (معاون نخستوزیر وقت عراق)، در ۱۷/۳/۱۳۶۵ وارد بغداد شد و یک هفته بعد در ۲۵/۳/۱۳۶۵، برای تشکر به دیدار [[صدام حسین]] رفت.<ref>راستگو، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، ۲۲۲–۲۲۳.</ref> بهتدریج نیروهای نظامی سازمان در قرارگاههای تشکیلاتی، سازماندهی شده، اطلاعات جبههها و تحرکات نظامی ایران و شنود بیسیم ارتش ایران را در اختیار عراق قرار میدادند. | ||
سازمان در سال ۱۳۶۶ با تشکیل سازمانی نظامی با عنوان «ارتش آزادیبخش ملی» سلسله عملیاتی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت ارتش عراق انجام داد که تلفات جانی و تسلیحاتی چشمگیری به ایران وارد کرد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۲۵۹، ۲۷۵ و ۲۸۱.</ref> نیروهای سازمان که به دلیل ایرانیبودن، توان عملیات فریب را داشتند، بهسرعت، به یگان ویژه با توانایی اختصاصی در ارتش عراق، تبدیل شدند.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۲۸۴.</ref> [[امامخمینی]] در برابر این اعمال سازمان که خود را ایرانی میخواندند، آنها را جاسوس [[حزب بعث عراق|رژیم عراق]] خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۲.</ref> این سازمان با دراختیارداشتن بهترین امکانات برای [[جاسوسی]] و تخلیه اطلاعات از راه تلفن، جمعآوری اطلاعات جبهه و جنگ در مناطق مرزی را وظیفه اصلی پایگاههای مختلف خود تعیین کرده بود.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۲۶۱.</ref> انتشار اسناد مربوط به مذاکرات سرّی رجوی و سازمان امنیت عراق، نقش سازمان در سرکوب مردم عراق و اجرای چندین عملیات ویژه، وابستگی نظامی و تجهیزاتی سازمان به رژیم عراق را نشان داد<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۲۰۳–۲۰۴ و ۲۱۸.</ref> که یکی از بزرگترین عملیاتهای یادشده، عملیات مرصاد بود. | |||
سازمان | |||
پس از پایان [[جنگ]] و در جریان جنگ خلیج فارس نیز، سازمان با عنوان بخشی از ارتش عراق، به سرکوب مردم عراق در مناطق کردنشین پرداخت<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۳۳۷–۳۳۹.</ref> و در سالهای بعد برای جلب حمایتهای سیاسی ـ نظامی برخی کشورهای غربی و ادامه خیانت به امنیت ملی و توسعه کشور، تلاش کرد با فضاسازی و اطلاعرسانی غیر واقعی، جامعه جهانی را به برنامه هستهای ایران بیاعتماد سازد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۳۲۲.</ref> | |||
== عملیات مرصاد == | |||
سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۳۶۶ با تشکیل ارتش آزادیبخش، برای اثبات خود و جلب حمایت غرب و [[رژیم بعث عراق]]، چندین عملیات ایذایی علیه ایران انجام داد.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۲۰۵–۲۱۲.</ref> یکی از مهمترین اقدامات سازمان علیه [[جمهوری اسلامی ایران]]، عملیاتی بود که پس از پذیرش [[قطعنامه ۵۹۸]] از سوی [[ایران]]، در تیر ۱۳۶۷ انجام شد و سازمان آن را «عملیات فروغ جاویدان» نامید. سازمان که اقدام ایران در پذیرش قطعنامه را نشانه ضعف و بنبست کامل سیاسی، نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران قلمداد میکرد، طرح عملیات مشترک با ارتش بعث عراق را با هدف براندازی نظام در ۳/۵/۱۳۶۷ از طریق سرپل ذهاب به طرف شهر کرند، با پانزدههزار تن که ازجمله از کشورهای اروپایی بسیج شده بودند، آغاز کرد.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۳۰۴–۳۰۵؛ بهداروند، بسترهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ۳۰۲.</ref> نیروهای حاضر در این عملیات، سه گروه بودند: | |||
# گروه آماده و آموزشدیده که از پیش در مجموعه به اصطلاح ارتش آزادیبخش متشکل بودند و در عملیات مختلف شرکت داشتند. | |||
# نیروهای آموزشندیده، اعم از اعضا و هواداران سازمان در کشورهای مختلف بهویژه اروپایی که بنا به ضرورت فراخوان عمومی شده بودند. | |||
# برخی اسرای ایرانی که در عملیاتهای گذشته، به اسارت درآمده، با اقدامات توجیهی، جذب سازمان شده بودند. بسیاری از این افراد که انگیزه و توانایی مطلوب برای جنگیدن نداشتند، با آغاز درگیری در اسلامآباد، فرار کردند و از راه کوهستانهای کناری، خود را به استانهای دیگر رساندند.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۳۱۸–۳۱۹.</ref> | |||
این نیروها با فرماندهی رجوی در قالب ۲۵ تیپ رزمی، با تجهیزات نظامی زیاد، سازماندهی شده بودند.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۲۷۲ و ۲۷۴–۲۷۶.</ref> امضای پیمان صلح میان [[ایران]] و [[عراق]]، براندازی جمهوری اسلامی ایران، و اعلام دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی در باختران و سپس تهران، مهمترین اهداف اعلامشده سازمان در این عملیات بود.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۲۸۱–۲۸۲.</ref> | |||
نیروهای سازمان در ساعت چهار بعد از ظهر سوم مرداد ۱۳۶۷، از مرزهای بینالمللی عبور کردند و وارد خاک ایران شدند و با پشتیبانی عراق، ساعت ۲۱: ۳۰ شب، پس از عبور بدون درگیری از [[قصر شیرین]]، [[سرپل ذهاب]] و کرند، وارد اسلامآباد شدند و آن را تصرف کردند.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۳۲۲.</ref> این نیروها در مسیر حرکت خود بهویژه اسلامآباد، مرتکب جنایتهای بسیاری شدند؛ ازجمله تمام نیروهای پاسدار و بسیجی بستری در بیمارستان را سر بریدند و سیزده تن از نیروهای [[جهاد سازندگی]] را نیز تیرباران کردند.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۳۲۲–۳۲۳.</ref> پس از انتشار نخستین اطلاعیه نظامی عراق و تأیید تصرف شهرهای کرند و اسلامآباد، رادیو سازمان خطاب به مردم [[کرمانشاه]] اعلام کرد نیروهای سازمان در حال پیشروی به سمت این شهر هستند و از مردم شهر خواست به این نیروها بپیوندند.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۲۸۶.</ref> | |||
نیروهای سازمان در | نیروهای متجاوز سازمان در سیکیلومتری کرمانشاه، در گردنه چارزبر ـ که بعدها به [[تنگه مرصاد]] معروف شد ـ با مقاومت [[رزمندگان]] مواجه و متوقف شدند.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۸۹.</ref> با وجود تلاش عراق در بههمزدن تمرکز نیروهای ایران از منطقه غرب، بلافاصله پس از آگاهی نیروهای ایران از این توطئه، سرهنگ [[علی صیاد شیرازی]] که از سوی [[شورای عالی دفاع ملی|شورای عالی دفاع]] به عنوان فرمانده عملیات تعیین شده بود {{ببینید|متن=ببینید|علی صیاد شیرازی}}، شبانه به کرمانشاه رفت و با انجام عملیات شناسایی و طراحی عملیات مرصاد در زمین و هوا، موفق شد در مراحل اولیه عملیات، شکست سختی به منافقین وارد کند که به آزادسازی کامل اسلامآباد منجر شد.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۰۶–۳۰۹ و ۳۲۱–۳۲۷؛ بهداروند، بسترهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ۳۰۳–۳۰۴.</ref> در این عملیات که با فرماندهی [[سپاه پاسداران]]، پشتیبانی هوانیروز ارتش و با حضور گسترده مردم اجرا شد، رزمندگان از سه محور چارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلامآباد ـ پل دختران وارد عمل شدند و در دو مرحله نیروهای سازمان را سرکوب کردند.<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۴۰.</ref> | ||
یکی از مهمترین عوامل موفقیت رزمندگان در این عملیات، موقعیت جغرافیایی تنگه چارزبر بود که کمینگاه خوبی برای مدافعان و قتلگاه مهاجمان بود.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۱۷.</ref> اعضای سازمان از آغاز ورود به این تنگه، زمینگیر شدند و در شرایطی که ستون رزمی سازمان، اوضاع بهسامانی نداشت، با ورود نیروهای هوانیروز به صحنه، تلفات سنگینی به آنها وارد آمد.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۲۰–۳۲۱؛ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۳۷–۲۴۰.</ref> پس از بروز بینظمی شدید میان نیروهای سازمان در این درگیری، عقبنشینی آنان به سمت سرپل ذهاب آغاز شد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۸۹.</ref> ورود هواپیماهای عراقی به صحنه جنگ، موجب قوت قلب نیروهای سازمان و حرکت دوباره آنها به سمت تنگه شد؛ ولی این حملات نیز با شکست و عقبنشینی همراه بود.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۳۰.</ref> سرانجام در روز ششم مرداد، با همراهی دقیق نیروی هوایی که با آتش سنگین خود مانع حمایت نیروی هوایی عراق شد، متجاوزان در مراحل اولیه عملیات شکست خوردند و بعد از ظهر همان روز اسلامآباد پس از هفتاد ساعت اشغال، آزاد شد.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۳۳.</ref> نام «مرصاد» از واژه قرآنی به معنای کمینگاه<ref>فجر، ۱۴؛ نبأ، ۲۱.</ref> گرفته شده بود و به دلیل شرایط ویژه این عملیات که نیروهای سازمان را در کمینگاه غافلگیر کرده بود، و نیز در پاسخ به نام فروغ جاویدان، نام «مرصاد» بر این عملیات گذاشته شد.<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۰۳–۳۰۴.</ref> | |||
پاکسازی منطقه پس از عملیات، به کمک نیروهای مردمی انجام شد<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۳۷.</ref> که پس از فراخوان امامخمینی، مبنی بر استمرار حضور در جبههها پس از پذیرش قطعنامه،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۰۱.</ref> در جبهه حضور یافته بودند. استقبال از این فراخوان به حدی بود که امکان تجهیز و سازماندهی همه آنها وجود نداشت.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۲/۸۸–۸۹؛ صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۳۷–۳۳۸.</ref> در پایان عملیات، مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی و نیز اسناد درونگروهی سازمان به [[غنیمت]] رزمندگان درآمد.<ref>بهداروند، بسترهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ۳۰۵.</ref> شکست قاطع عراق و سازمان در دو جبهه جنوب و غرب به صورت همزمان، موجب تغییر سرنوشت جنگ به سود جمهوری اسلامی ایران شد و [[صدام حسین]]، تنها ده روز پس از عملیات مرصاد، آتشبس را پذیرفت<ref>صدر شیرازی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، ۳۷۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. | |||
مسعود رجوی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۸ در نشست توجیهی و جمعبندی در [[پایگاه اشرف]]، دلیل شکست سازمان در این عملیات را نه در ناتوانی نیروها و اشتباه خود در محاسبه توان نظامی ایران و…، بلکه در نداشتن بینش توحیدی پرسنل نظامی سازمان، ارزیابی کرد و برای تبرئه خود، مسئولیت این شکست را به گردن نیروها و فرماندهان سازمان انداخت.<ref>راستگو، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، ۲۴۱–۲۴۲.</ref> زیر سؤال رفتن سازمان و رهبری آن به دست اعضا که موجب ریزش نیرو در سازمان شد، همچنین محکومیت این عملیات از سوی دیگر گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران، از پیامدهای مهم عملیات فروغ جاویدان برای سازمان مجاهدین خلق بود. پس از این عملیات، امکان بسیج نیرو از این سازمان سلب شد و با تغییرات جدی در تاکتیک سازمان، عنصر سیاسی در کنار کار نظامی، جایگاه ویژه یافت.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۳۲۶–۳۲۹؛ راستگو، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، ۲۴۲.</ref> | |||
همزمان با حمله مسلحانه سازمان به [[جمهوری اسلامی ایران]]، برخی نیروها و طرفداران زندانی که به صورت تاکتیکی اعلام توبه کرده بودند، برای همراهی با فاتحین جنگ اعلام آمادگی و حتی شورش کردند تا بهزعم خود با رسیدن نیروهای این سازمان به تهران، فرایند اشغال [[تهران]] را کامل و کار را یکسره کنند.<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ۳/۳۱۲؛ حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۹۲–۲۹۳.</ref> براساس حکم فقهی [[بغی]] و [[محاربه]]، [[جهاد]] با باغیان و محاربین که بر حاکم اسلامی خروج کنند و اقدام عملی و براندازانه داشته باشند، واجب شمرده شدهاست<ref>پورحسین، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ۴۱ و ۱۹۰.</ref>؛ نیز طبق ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی، هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر [[حکومت اسلامی]]، [[قیام مسلحانه]] کند، مادام که مرکزیت آنها باقی است، تمام اعضا و هواداران آن که موضع آن گروه یا سازمان را میدانند و به گونهای در پیشبرد اهداف آن، تلاش مؤثر دارند، اگرچه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند، محارباند.<ref>پورحسین، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ۳۰۰.</ref> از اینرو امامخمینی طی نامهای در مرداد ۱۳۶۷، اعلام کرد اعضای زندانی در زندانهای سراسر کشور که بر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به [[اعدام]] هستند. تشخیص موضوع نیز بر عهده دادستان، قاضی و نماینده اطلاعات هر منطقه گذاشته شد.<ref>بایگانی مؤسسه.</ref> به تبعیت از این حکم فقهی،<ref>← مرتضوی، یک بام و دو هوا، ۶.</ref> بسیاری از اعضا و هواداران زندانی آن، که بر موضع طرفداری و وابستگی خود پافشاری داشتند، اعدام شدند.<ref>رضایی و سلیمینمین، پاسداشت حقیقت، ۱۴۱–۱۴۲.</ref> | |||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۸۵: | ||
* پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش. | * پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش. | ||
* جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۳ش. | * جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۳ش. | ||
* حقبین، | * حقبین، مهدی، از مجاهدین تا منافقین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش. | ||
* دارابی، علی، جریانشناسی سیاسی در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش. | * دارابی، علی، جریانشناسی سیاسی در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش. | ||
* درویشی سهتلانی، فرهاد، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور ( | * درویشی سهتلانی، فرهاد، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷–۱۳۶۸)، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* راستگو، علیاکبر، مجاهدین خلق در | * راستگو، علیاکبر، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | ||
* رضایی شریفآبادی، مسعود و عباس سلیمینمین، پاسداشت حقیقت، تهران، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، چاپ دوم، ۱۳۷۱ش. | * رضایی شریفآبادی، مسعود و عباس سلیمینمین، پاسداشت حقیقت، تهران، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، چاپ دوم، ۱۳۷۱ش. | ||
* رضوی، مسعود، هاشمی و انقلاب، تهران، همشهری، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | * رضوی، مسعود، هاشمی و انقلاب، تهران، همشهری، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | ||
* روحانی، حسن، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | * روحانی، حسن، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | ||
* روحانی، حمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش. | * روحانی، حمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش. | ||
* زیباکلام، صادق، | * زیباکلام، صادق، مقدمهای بر انقلاب اسلامی ایران، تهران، روزنه، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش. | ||
* صدر شیرازی، | * صدر شیرازی، محمدعلی، عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش. | ||
* فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | * فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | ||
* کوشکی، | * کوشکی، محمدصادق، تبار ترور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
* محتشمیپور، علیاکبر، خاطرات سیاسی، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | * محتشمیپور، علیاکبر، خاطرات سیاسی، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | ||
* مرتضوی، سیدضیاء، یک بام و دو هوا، نقد فقهی اظهارات آیتالله منتظری | * مرتضوی، سیدضیاء، یک بام و دو هوا، نقد فقهی اظهارات آیتالله منتظری دربارهٔ اعدامهای سال ۱۳۶۷، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۴/۵/۱۳۹۵ش. | ||
* مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام ( | * مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام (۱۳۴۴–۱۳۸۴)، ج۲ و ۳، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام ( | * مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام (۱۳۴۴–۱۳۸۴)، ج۱، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | ||
* موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، تهران، نجات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش. | * موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، تهران، نجات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش. | ||
* موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطره، مجله حضور، شماره ۸۳، ۱۳۹۱ ش. | * موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطره، مجله حضور، شماره ۸۳، ۱۳۹۱ ش. | ||
* مهرآبادی، | * مهرآبادی، مظفر، بررسی تغییر ایدوئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۵۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | ||
* میلانی، | * میلانی، محسن، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطازاده، تهران، گام نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | ||
* نجاتی، | * نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش. | ||
* نظری کهره، فاطمه، امامخمینی و مهار فتنه بنیصدر و منافقین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش. | * نظری کهره، فاطمه، امامخمینی و مهار فتنه بنیصدر و منافقین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش. | ||
* نوذری، عزتالله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، نوید شیراز، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش. | * نوذری، عزتالله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، نوید شیراز، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش. | ||
* هاشمی | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش. | ||
* هاشمی | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۱، پس از بحران، به اهتمام فاطمه هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
* هاشمی | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش. | ||
* هاشمی | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
اسماعیل رضوانیفر ـ پروینسادات قوامی، [https://books.khomeini.ir/10006/123/ سازمان مجاهدین خلق ایران]، دانشنامه | == پیوند به بیرون == | ||
[[رده:مقالههای | *اسماعیل رضوانیفر ـ پروینسادات قوامی، [https://books.khomeini.ir/10006/books/123/ سازمان مجاهدین خلق ایران]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۶، ص۱۲۳–۱۴۱. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | |||
[[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای تصویر]] | |||
[[رده:احزاب سیاسی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |