۲۱٬۱۶۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جامعه'''، مجموعهای از افراد انسانی دارای نظامها، سنتها، | '''جامعه'''، مجموعهای از افراد انسانی دارای نظامها، سنتها، آداب و قوانین خاص. | ||
در باور [[امامخمینی]] جامعه از افراد انسانی جدا نیست و پیشرفت، تنها با تعامل آن دو دستیافتنی است. از نظر ایشان جامعه مطلوب، جامعه توحیدی و الهی است که برای رسیدن به [[سعادت و شقاوت|سعادت]]، به دو بال مادیت و معنویت، هردو نیاز دارد. | در باور [[امامخمینی]] جامعه از افراد انسانی جدا نیست و پیشرفت، تنها با تعامل آن دو دستیافتنی است. از نظر ایشان جامعه مطلوب، جامعه توحیدی و الهی است که برای رسیدن به [[سعادت و شقاوت|سعادت]]، به دو بال مادیت و معنویت، هردو نیاز دارد. | ||
جامعه همانند [[انسانشناسی|انسان]]، نیازمند اصلاح و تربیت است و اصلاح افراد، موجب اصلاح جامعه خواهد بود؛ اما در تعارض [[مصلحت]] عمومی و مصالح فردی، مصلحت عمومی مقدم است. اهمیت مصالح جامعه، تا آنجاست که اگر فردی با موعظه و هدایت اصلاح نشد، راه نجات جامعه در کوتاهکردن دست او از اجتماع است. | جامعه همانند [[انسانشناسی|انسان]]، نیازمند [[احیاگری و اصلاح|اصلاح]] و [[تربیت]] است و اصلاح افراد، موجب اصلاح جامعه خواهد بود؛ اما در تعارض [[مصلحت]] عمومی و مصالح فردی، مصلحت عمومی مقدم است. اهمیت مصالح جامعه، تا آنجاست که اگر فردی با موعظه و هدایت اصلاح نشد، راه نجات جامعه در کوتاهکردن دست او از اجتماع است. | ||
امامخمینی با اعتراض به [[مفاسد اجتماعی|فساد اجتماعی]]، غربگرایی و [[دیکتاتوری|استبداد]] در جامعۀ دوران پهلوی، بر بازگشت به خویشتنِ اسلامی تأکید داشت. به اعتقاد ایشان سعادت فرد و جامعه تنها در گرو اجرای احکام دین و تربیت دینی و قرآنی است؛ [[دین]] نیز با پیشرفتهای زمان و توسعه فرهنگ و تغییرات حاصل از آن هماهنگ است. | امامخمینی با اعتراض به [[مفاسد اجتماعی|فساد اجتماعی]]، غربگرایی و [[دیکتاتوری|استبداد]] در جامعۀ دوران پهلوی، بر بازگشت به خویشتنِ اسلامی تأکید داشت. به اعتقاد ایشان سعادت فرد و جامعه تنها در گرو اجرای احکام دین و تربیت دینی و قرآنی است؛ [[دین]] نیز با پیشرفتهای زمان و توسعه فرهنگ و تغییرات حاصل از آن هماهنگ است. |