۲۱٬۲۱۷
ویرایش
جز (انتقال از رده:اندیشههای امام خمینی به رده:اندیشههای امامخمینی ردهانبوه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''احیاگری و اصلاح'''، بازشناسی و بازسازی تفکر دینی در [[جامعه]] با هدف بازگشت به ارزشهای نخستین [[اسلام]] و [[مسلمانان]]. | '''احیاگری و اصلاح'''، بازشناسی و بازسازی تفکر دینی در [[جامعه]] با هدف بازگشت به ارزشهای نخستین [[اسلام]] و [[مسلمانان]]. | ||
احیا و اصلاح در لغت به معنی زندهکردن و بازسازی است و در اینجا مقصود جانبخشی و بازسازی تفکر دینی در جامعه میباشد. احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه یا برخی از حوزههای معارف دینی و منشأ تحول در درون جامعه است. احیاگری، منصب پیامبران و [[اولیای الهی]] است. از همان سدۀ نخستین هجری، داعیۀ بسیاری از مسلمانان (شیعه و سنی)، دفاع از [[سنت]] در برابر [[بدعت]] بود و این تلاش در سدههای بعد، هدف بازگشت به اصول و ارزشهای اصیل اسلامی را پی گرفت. بازسازی اندیشه دینی در ایران که از زمان [[نهضت مشروطه]] آغاز شد، در دو شاخه روشنفکری و علمای دین ادامه یافت و سهمی از این احیاگری را نهضت امام خمینی بر عهده گرفت. امام خمینی احیای فکر دینی را با تحریفزدایی از [[اسلام ناب محمدی|اسلام ناب]]، و اصلاح جامعۀ اسلامی را با تشکیل حکومت اسلامی، سالمسازی نهادهای دینی و گسترش آموزههای دین پی میگرفت. | احیا و اصلاح در لغت به معنی زندهکردن و بازسازی است و در اینجا مقصود جانبخشی و بازسازی تفکر دینی در جامعه میباشد. احیاگری و اصلاح، منشأ دگرگونی اساسی در همه یا برخی از حوزههای معارف دینی و منشأ تحول در درون جامعه است. احیاگری، منصب پیامبران و [[اولیای الهی]] است. از همان سدۀ نخستین هجری، داعیۀ بسیاری از مسلمانان (شیعه و سنی)، دفاع از [[سنت]] در برابر [[بدعت]] بود و این تلاش در سدههای بعد، هدف بازگشت به اصول و ارزشهای اصیل اسلامی را پی گرفت. بازسازی اندیشه دینی در ایران که از زمان [[نهضت مشروطه]] آغاز شد، در دو شاخه روشنفکری و علمای دین ادامه یافت و سهمی از این احیاگری را نهضت امام خمینی بر عهده گرفت. امام خمینی احیای فکر دینی را با تحریفزدایی از [[اسلام ناب محمدی|اسلام ناب]]، و اصلاح جامعۀ اسلامی را با تشکیل حکومت اسلامی، سالمسازی نهادهای دینی و گسترش آموزههای دین پی میگرفت. | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
اِحیا (احیاء) از ریشه «حیی»، به معنای جانبخشی، تجدید حیات، زندگی دوباره، رونق تازه، زندهشدن و زندهکردن و رهایی از رنج و سختی آمدهاست.<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، ۱۵۰–۱۵۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۷۷.</ref> [[دین]] نیز که خود مایه حیات [[انسان]] و [[جامعه]] است،<ref>انفال، ۲۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۷/۱۶۳.</ref> ممکن است بر اثر [[تحریف]] و برداشت نادرست دینداران، از محتوا و مفهوم اصیل خود خارج شود که احیای دوباره آن با تصحیح برداشتهای نادرست از آن و فعالکردن آن در قلمرو حیات انسانی، اعم از فرد و اجتماع، ممکن میشود. کار احیاگر دینی در واقع زندهکردن جنبههای فراموششده دین در جامعه است.<ref>رشاد، دینپژوهی معاصر، ۱۶۸–۱۶۹.</ref> «اصلاح» واژهای عربی از ریشه «صلح» است که به معنای بهسازی، بازسازی، مرمت، تجدید بنا، برطرفکردن عیب و نقص و ویرایش و درستکردن آمدهاست. اصلاح که واژهگانی چون اصلاحطلب، اصلاحپذیر، اصلاحطلبانه، اصلاحطلبی، اصلاحی و اصلاحیه از آن گرفته شدهاند،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۴۴۳.</ref> در امور مختلفی ازجمله اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کاربرد دارد و به معنای بهسامانآوردن و ایجاد تغییرات مطلوب است.<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، ۳۷۰؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۴۴۲–۴۴۳.</ref> واژه اصلاح و رفرمیسم (reformism) که در متون اسلامی نیز با بار ارزشی بالا بهکار رفتهاست،<ref>ذوعلم، نظریه تحول در اسلام، ۶۴.</ref> در عرف متداول سیاسی و اجتماعی، به معنای بهبودخواهی در اوضاع اجتماعی اقتصادی و سیاسی و ساماندادنهای آرام و تدریجی آمدهاست.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۷۲.</ref> بهطور کلی «اصلاح» در [[فرهنگ اسلامی]]، سالمسازی جامعه از هر بدی و ناهنجاری است و شاخهای از «[[امر به معروف و نهی از منکر]]» است که در [[اسلام]] دایره بسیار گستردهای دارد.<ref>مزینانی، اصلاح و احیا در فرهنگ اسلامی، ۳۱۱.</ref> | اِحیا (احیاء) از ریشه «حیی»، به معنای جانبخشی، تجدید حیات، زندگی دوباره، رونق تازه، زندهشدن و زندهکردن و رهایی از رنج و سختی آمدهاست.<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، ۱۵۰–۱۵۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۷۷.</ref> [[دین]] نیز که خود مایه حیات [[انسان]] و [[جامعه]] است،<ref>انفال، ۲۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۷/۱۶۳.</ref> ممکن است بر اثر [[تحریف]] و برداشت نادرست دینداران، از محتوا و مفهوم اصیل خود خارج شود که احیای دوباره آن با تصحیح برداشتهای نادرست از آن و فعالکردن آن در قلمرو حیات انسانی، اعم از فرد و اجتماع، ممکن میشود. کار احیاگر دینی در واقع زندهکردن جنبههای فراموششده دین در جامعه است.<ref>رشاد، دینپژوهی معاصر، ۱۶۸–۱۶۹.</ref> «اصلاح» واژهای عربی از ریشه «صلح» است که به معنای بهسازی، بازسازی، مرمت، تجدید بنا، برطرفکردن عیب و نقص و ویرایش و درستکردن آمدهاست. اصلاح که واژهگانی چون اصلاحطلب، اصلاحپذیر، اصلاحطلبانه، اصلاحطلبی، اصلاحی و اصلاحیه از آن گرفته شدهاند،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۴۴۳.</ref> در امور مختلفی ازجمله اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کاربرد دارد و به معنای بهسامانآوردن و ایجاد تغییرات مطلوب است.<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، ۳۷۰؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۴۴۲–۴۴۳.</ref> واژه اصلاح و رفرمیسم (reformism) که در متون اسلامی نیز با بار ارزشی بالا بهکار رفتهاست،<ref>ذوعلم، نظریه تحول در اسلام، ۶۴.</ref> در عرف متداول سیاسی و اجتماعی، به معنای بهبودخواهی در اوضاع اجتماعی اقتصادی و سیاسی و ساماندادنهای آرام و تدریجی آمدهاست.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۷۲.</ref> بهطور کلی «اصلاح» در [[فرهنگ اسلامی]]، سالمسازی جامعه از هر بدی و ناهنجاری است و شاخهای از «[[امر به معروف و نهی از منکر]]» است که در [[اسلام]] دایره بسیار گستردهای دارد.<ref>مزینانی، اصلاح و احیا در فرهنگ اسلامی، ۳۱۱.</ref> |