Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
عمدهترین معیارهای امامخمینی برای نقد جامعه در زمان پهلوی، سه شاخص و معیار کلی احکام و هویت اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۳ ـ ۱۵۴ و ۱۹۷.</ref> مصالح جامعه، کشور و مردم<ref>همان، ۳/۷۴؛ ۴/۴۱۳ و ۹/۲۰۱.</ref> و وابستهنبودن و [[استقلال]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵، ۱۵۱ و ۴/۲۶۱.</ref> بود که در مصادیقی چون وجود [[فساد]] و [[فحشا]]، فضای خفقان و نبود آزادی و وابستگی به غرب در جامعه قابل بررسی و تبیین است. | عمدهترین معیارهای امامخمینی برای نقد جامعه در زمان پهلوی، سه شاخص و معیار کلی احکام و هویت اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۳ ـ ۱۵۴ و ۱۹۷.</ref> مصالح جامعه، کشور و مردم<ref>همان، ۳/۷۴؛ ۴/۴۱۳ و ۹/۲۰۱.</ref> و وابستهنبودن و [[استقلال]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵، ۱۵۱ و ۴/۲۶۱.</ref> بود که در مصادیقی چون وجود [[فساد]] و [[فحشا]]، فضای خفقان و نبود آزادی و وابستگی به غرب در جامعه قابل بررسی و تبیین است. | ||
===مصادیق فساد=== | ===مصادیق فساد=== | ||
۱. فساد اجتماعی: از مشخصات بارز جامعه ایران بهویژه در سالهای ۱۳۴۲ ـ ۱۳۵۷ گسترش فساد ازجمله حیف و میل ثروت ملت بود؛<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۱۵۷؛ داباشی، شکلگیری نهضت امامخمینی، ۸۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|عقبماندگی}} و امامخمینی همواره دغدغه رعایت [[احکام]] و هویت اسلامی جامعه را داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref> در تحلیل ایشان گسترش فساد در جامعه از عوامل بهستوهآمدن ملت ایران بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۵؛ ۳/۲۶۲ و ۵/۵۴۱.</ref> ایشان که اصل نهاد سلطنت را فسادبرانگیز و ریشه مفاسد میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۹۰ و ۱۰/۲۲.</ref> معتقد بود [[رژیم پهلوی]] به دنبال فاسدکردن جوانان بود و مراکز فحشا به همین منظور ایجاد شده بودند. در واقع [[انقلاب ایران]] واکنشی به اقدامات ضد فرهنگی [[محمدرضا پهلوی]] بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۵.</ref> از مهمترین دغدغههای امامخمینی در زمان پهلوی ضرورت حفظ اعتقادات اسلامی و فرهنگ دینی در میان توده مردم و بهخصوص جوانان در برابر موج انحراف بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|جوان}} که رژیم پهلوی با وسایل مختلف به آن دامن میزد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۱۸۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سینما}} | ۱. فساد اجتماعی: از مشخصات بارز جامعه ایران بهویژه در سالهای ۱۳۴۲ ـ ۱۳۵۷ گسترش فساد ازجمله حیف و میل ثروت ملت بود؛<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۱۵۷؛ داباشی، شکلگیری نهضت امامخمینی، ۸۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|عقبماندگی}} و امامخمینی همواره دغدغه رعایت [[احکام]] و هویت اسلامی جامعه را داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref> در تحلیل ایشان گسترش فساد در جامعه از عوامل بهستوهآمدن ملت ایران بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۵؛ ۳/۲۶۲ و ۵/۵۴۱.</ref> ایشان که اصل نهاد سلطنت را فسادبرانگیز و ریشه مفاسد میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۹۰ و ۱۰/۲۲.</ref> معتقد بود [[رژیم پهلوی]] به دنبال فاسدکردن جوانان بود و مراکز فحشا به همین منظور ایجاد شده بودند. در واقع [[انقلاب ایران]] واکنشی به اقدامات ضد فرهنگی [[محمدرضا پهلوی]] بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۵.</ref> از مهمترین دغدغههای امامخمینی در زمان پهلوی ضرورت حفظ اعتقادات اسلامی و فرهنگ دینی در میان توده مردم و بهخصوص جوانان در برابر موج انحراف بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|جوان}} که رژیم پهلوی با وسایل مختلف به آن دامن میزد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۱۸۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سینما}}<br> | ||
۲. اختناق و استبداد: در نگاه امامخمینی محمدرضا پهلوی به فکر مصالح جامعه نبود و خاندان وی با ایجاد فضای امنیتی، [[خفقان]] را بر جامعه حاکم کرده بودند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۳۰ و ۵/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> به گونهای که مردم حق هیچگونه نقد و اظهار نظری در مسائل مملکت نداشتند و مطبوعات و تلویزیون و دیگر دستگاههای تبلیغاتی نیز تنها در انحصار رژیم پهلوی قرار داشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۹ و ۹/۸۲.</ref> و حکومت نیز با [[تهدید]] و ترساندن، بر دامنه خفقان میافزود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۹، ۱۳۶ و ۲۲۴.</ref> ایشان ایجاد [[حزب]] فرمایشی و دستوری را نشانه آزادی سیاسی نمیدانست، بلکه آن را راهی برای اغفال ملت از مسائل اساسی بر میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|استبداد}} | |||
۲. اختناق و استبداد: در نگاه امامخمینی محمدرضا پهلوی به فکر مصالح جامعه نبود و خاندان وی با ایجاد فضای امنیتی، [[خفقان]] را بر جامعه حاکم کرده بودند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۳۰ و ۵/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> به گونهای که مردم حق هیچگونه نقد و اظهار نظری در مسائل مملکت نداشتند و مطبوعات و تلویزیون و دیگر دستگاههای تبلیغاتی نیز تنها در انحصار رژیم پهلوی قرار داشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۹ و ۹/۸۲.</ref> و حکومت نیز با [[تهدید]] و ترساندن، بر دامنه خفقان میافزود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۹، ۱۳۶ و ۲۲۴.</ref> ایشان ایجاد [[حزب]] فرمایشی و دستوری را نشانه آزادی سیاسی نمیدانست، بلکه آن را راهی برای اغفال ملت از مسائل اساسی بر میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|استبداد}}<br> | |||
۳. غربگرایی: محمدرضا پهلوی علاقه فراوانی به مدرنکردن جامعه برای تبدیل ایران به کشوری با ویژگیهای غربی بهویژه [[امریکا]] داشت. این امر باعث هزینه گزاف و رواج فرهنگ مصرفگرایی در جامعه شد و ایران را در موقعیت وابستگی بلندمدت به غرب قرار داد. درآمدهای حاصل از فروش نفت با شرکتهای غربی نیز صرف واردات کالاهای مصرفی بیشتر به کشور میشد. پروژههای اقتصادی زمان پهلوی نیز چندان با شرایط جامعه ایران طراحی نشده بود و پیامد آن شکاف طبقاتی در جامعه بود.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۲۱۰؛ مسجد جامعی، ایدئولوژی و انقلاب، ۱۶۹ ـ ۱۷۸.</ref> رژیم پهلوی با گسترش وابستگی اقتصادی، ورود فرهنگ غربی را به جامعه گسترش داد که این موضوع موجب وابستگی فکری در میان تکتک افراد جامعه میشد.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref> به باور امامخمینی وابستگی به فرهنگ غربی باعث انحراف تمامی ابعاد جامعه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳.</ref> و منشأ گرفتاری <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۵۹.</ref> و نابودی کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳.</ref> میشود. ایشان معتقد بود تا زمانی که ملتها خود را گم کرده و دیگری را به جای خود نشاندهاند، نمیتوانند استقلال پیدا کنند و وابستگی فکری و عقلی به غرب؛ منشأ تمام بدبختیهای ملتهاست؛ چنانکه ایران در حالیکه خود حقوق، [[قضا]] و فرهنگ اسلامی دارد، با این حال، همینها را در غرب جستجو میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|غربزدگی}} | ۳. غربگرایی: محمدرضا پهلوی علاقه فراوانی به مدرنکردن جامعه برای تبدیل ایران به کشوری با ویژگیهای غربی بهویژه [[امریکا]] داشت. این امر باعث هزینه گزاف و رواج فرهنگ مصرفگرایی در جامعه شد و ایران را در موقعیت وابستگی بلندمدت به غرب قرار داد. درآمدهای حاصل از فروش نفت با شرکتهای غربی نیز صرف واردات کالاهای مصرفی بیشتر به کشور میشد. پروژههای اقتصادی زمان پهلوی نیز چندان با شرایط جامعه ایران طراحی نشده بود و پیامد آن شکاف طبقاتی در جامعه بود.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۲۱۰؛ مسجد جامعی، ایدئولوژی و انقلاب، ۱۶۹ ـ ۱۷۸.</ref> رژیم پهلوی با گسترش وابستگی اقتصادی، ورود فرهنگ غربی را به جامعه گسترش داد که این موضوع موجب وابستگی فکری در میان تکتک افراد جامعه میشد.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref> به باور امامخمینی وابستگی به فرهنگ غربی باعث انحراف تمامی ابعاد جامعه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳.</ref> و منشأ گرفتاری <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۵۹.</ref> و نابودی کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳.</ref> میشود. ایشان معتقد بود تا زمانی که ملتها خود را گم کرده و دیگری را به جای خود نشاندهاند، نمیتوانند استقلال پیدا کنند و وابستگی فکری و عقلی به غرب؛ منشأ تمام بدبختیهای ملتهاست؛ چنانکه ایران در حالیکه خود حقوق، [[قضا]] و فرهنگ اسلامی دارد، با این حال، همینها را در غرب جستجو میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|غربزدگی}} | ||
از آنجا که امامخمینی بر بازگشت به خویشتن اسلامی تأکید فراوان داشت،{{ببینید|متن=ببینید|هویت}} غربزدگی را مصیبتی برای جوامع مسلمان میدانست. به عقیده ایشان باید شکلهای مختلف تمدن جدید غرب را به عنوان پدیدهای عینی بهخوبی شناخت و با تجهیز جامعه اسلامی به ابزارهای فکریِ مناسب و تأسیس بنای استوار فکری متناسب با زمان، به رویارویی با آن پرداخت و این امر با کار شبانهروزی ملت و دولت ممکن است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۵؛ ۱۱/۲۲۲؛ ۱۲/۷ ـ ۸ و ۱۷/۴.</ref> | از آنجا که امامخمینی بر بازگشت به خویشتن اسلامی تأکید فراوان داشت،{{ببینید|متن=ببینید|هویت}} غربزدگی را مصیبتی برای جوامع مسلمان میدانست. به عقیده ایشان باید شکلهای مختلف تمدن جدید غرب را به عنوان پدیدهای عینی بهخوبی شناخت و با تجهیز جامعه اسلامی به ابزارهای فکریِ مناسب و تأسیس بنای استوار فکری متناسب با زمان، به رویارویی با آن پرداخت و این امر با کار شبانهروزی ملت و دولت ممکن است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۵؛ ۱۱/۲۲۲؛ ۱۲/۷ ـ ۸ و ۱۷/۴.</ref> | ||
==جامعه مطلوب== | ==جامعه مطلوب== | ||
از مهمترین ویژگیهای جامعه مطلوب مورد نظر اسلام میتوان به توحید و یکتاپرستی،<ref>فرقان، ۶۸.</ref> وحدت و پرهیز از پراکندگی<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۷، ۱۸۰.</ref> و همکاری و تعاون<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۹ ـ ۳۱۰؛ برزگر، جامعه از دیدگاه نهج البلاغه، ۲۱۰ و ۲۴۳.</ref> اشاره کرد. در نگاه امامخمینی نیز جامعه مطلوب، جامعه توحیدی و الهی است که برگرفته از بینش توحیدی است. در بینش توحیدی، جامعه به مثابه دانشگاهی است که پیامبران(ع) معلمان این دانشگاه و خداوند مربی آن معلمان است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۰۳.</ref> از اینرو تمام پیامبران(ع) معلماند و تمام بشر دانشجو و تربیت انبیای الهی موجب میشود تمام عالم به سعادت و آرامش برسد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۲ ـ ۱۷۴.</ref> و اسلام کاملترین دیدگاه را از توحید و اتحاد و یکرنگی آدمیان ارائه کرده است و نمونه کامل جامعه توحیدی را میتوان جامعه اسلامی دانست.<ref>جمشیدی، اندیشه سیاسی امامخمینی، ۴۴۷.</ref> ایشان در برابر افراد و گروههایی که به نام جامعه بیطبقه توحیدی در صدد بینظمی و هرج و مرج ازجمله در نیروهای مسلح بودند{{ببینید|متن=ببینید|حفظ نظام}} جامعه توحیدی را به بدن انسان متعادل شبیه میدانست و معتقد بود رسیدن به این تعادل در گرو حفظ مراتب و رعایت نظم و هماهنگی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۱۶ ـ ۴۱۹ و ۴۶۸ ـ ۴۷۵.</ref> | از مهمترین ویژگیهای جامعه مطلوب مورد نظر اسلام میتوان به توحید و یکتاپرستی،<ref>فرقان، ۶۸.</ref> وحدت و پرهیز از پراکندگی<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۷، ۱۸۰.</ref> و همکاری و تعاون<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۹ ـ ۳۱۰؛ برزگر، جامعه از دیدگاه نهج البلاغه، ۲۱۰ و ۲۴۳.</ref> اشاره کرد. در نگاه امامخمینی نیز جامعه مطلوب، جامعه توحیدی و الهی است که برگرفته از بینش توحیدی است. در بینش توحیدی، جامعه به مثابه دانشگاهی است که پیامبران(ع) معلمان این دانشگاه و خداوند مربی آن معلمان است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۰۳.</ref> از اینرو تمام پیامبران(ع) معلماند و تمام بشر دانشجو و تربیت انبیای الهی موجب میشود تمام عالم به سعادت و آرامش برسد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۲ ـ ۱۷۴.</ref> و اسلام کاملترین دیدگاه را از توحید و اتحاد و یکرنگی آدمیان ارائه کرده است و نمونه کامل جامعه توحیدی را میتوان جامعه اسلامی دانست.<ref>جمشیدی، اندیشه سیاسی امامخمینی، ۴۴۷.</ref> ایشان در برابر افراد و گروههایی که به نام جامعه بیطبقه توحیدی در صدد بینظمی و هرج و مرج ازجمله در نیروهای مسلح بودند{{ببینید|متن=ببینید|حفظ نظام}} جامعه توحیدی را به بدن انسان متعادل شبیه میدانست و معتقد بود رسیدن به این تعادل در گرو حفظ مراتب و رعایت نظم و هماهنگی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۱۶ ـ ۴۱۹ و ۴۶۸ ـ ۴۷۵.</ref> |