۲۱٬۳۵۲
ویرایش
(+ 5 categories; ±رده:پروژه کتاب←رده:مقالههای ارزیابیشده/پروژه کتاب using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| مشخصات نشر = | | مشخصات نشر = | ||
}} | }} | ||
'''سلوکی ملکوتی؛ اخلاق و عرفان در سیره و اندیشه امامخمینی،''' کتابی به قلم | '''سلوکی ملکوتی؛ اخلاق و عرفان در سیره و اندیشه امامخمینی،''' کتابی به قلم غلامرضا گلیزواره است که درباره [[سیر و سلوک]] اخلاقی [[امامخمینی]] است. این کتاب در سال ۱۳۸۶ش توسط انتشارات الذاکرین، منتشر شده است. | ||
==محتوا== | ==محتوا== | ||
کتاب سلوکی ملکوتی، ترکیب و تلفیقی از مقالههایی است که درباره زندگی سیر و سلوک اخلاقی [[امامخمینی]] میباشد. ایشان عالمی وارسته بود و در سراسر زندگیاش نسبت به خودسازی و اصلاح جامعه اهتمام جدی داشت.<ref>گلی زواره، سلوکی ملکوتی، ص۳۸.</ref> امامخمینی از دوران جوانی با راز و رمز [[نماز]] آشنایی داشته و [[عبادت]] را وسیلهای برای رسیدن به [[محبت و عشق|عشق الهی]] میدانست.<ref>زمانی وجدانی، سرگذشتهای ویژه، ج۱، ص۱۲۱.</ref> | |||
در مجلسی که امام حاضر بود، کسی جرأت غیبت کردن یا بر زبان راندن حرف ناصواب درباره کسی را نداشت.<ref>مجله پاسدار اسلام، شماره ۱۴، ص۲۹،</ref> یکی از ویژگیهای مهم اخلاق امامخمینی شجاعت و صلابت ایشان بود و معتقد بود که انسان نباید از چیزی بترسد؛ زیرا انسان برای این زنده است که به لقاءالله برسد، چه بهتر که با شهادت به دیدار حق نائل گردد.<ref>زمانی وجدانی، سرگذشتهای ویژه، ج۴، ص۱۴.</ref> ایشان ضمن آنکه در سیر اخلاقیشان، مدافع عرفان راستین بود؛ لکن با طریقه صوفیانی که جاهل و انزواطلبند و برداشت سطحی از معارف دینی داشتند، مخالفت میکرد.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ص۱۸۷.</ref> | در مجلسی که امام حاضر بود، کسی جرأت غیبت کردن یا بر زبان راندن حرف ناصواب درباره کسی را نداشت.<ref>مجله پاسدار اسلام، شماره ۱۴، ص۲۹،</ref> یکی از ویژگیهای مهم اخلاق امامخمینی شجاعت و صلابت ایشان بود و معتقد بود که انسان نباید از چیزی بترسد؛ زیرا انسان برای این زنده است که به لقاءالله برسد، چه بهتر که با شهادت به دیدار حق نائل گردد.<ref>زمانی وجدانی، سرگذشتهای ویژه، ج۴، ص۱۴.</ref> ایشان ضمن آنکه در سیر اخلاقیشان، مدافع عرفان راستین بود؛ لکن با طریقه صوفیانی که جاهل و انزواطلبند و برداشت سطحی از معارف دینی داشتند، مخالفت میکرد.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ص۱۸۷.</ref> |