۲۱٬۲۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
}} | }} | ||
'''سیدعباس ابوترابیفرد'''، از شاگردان | '''سیدعباس ابوترابیفرد'''، از شاگردان [[درس فلسفه امامخمینی|درس فلسفه]] و [[درس خارج اصول امامخمینی|خارج اصول امامخمینی]]. | ||
== خاندان == | == خاندان == | ||
سیدعباس ابوترابی در سال ۱۲۹۵ش در خانوادهای با پیشینه درخشان علمی و سیادتی زاده شد. پدرش سیدابوتراب قزوینی، از [[روحانیان]] برجسته قزوین و از شاگردان آیات [[محمدحسین نائینی|شیخ محمدحسین نائینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]] و [[سیدابوالحسن اصفهانی]] بود که به دستور آیتالله اصفهانی، در قزوین مقیم شد و به فعالیتهای دینی مشغول گردید.<ref>شریفرازی، ج ۶، ص۱۵۷-۱۵۸.</ref> او مراودات دوستانهای با امامخمینی داشت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، هشت.</ref> و در نخستین سفر امامخمینی به | سیدعباس ابوترابی در سال ۱۲۹۵ش در خانوادهای با پیشینه درخشان علمی و سیادتی زاده شد. پدرش سیدابوتراب قزوینی، از [[روحانیان]] برجسته قزوین و از شاگردان آیات [[محمدحسین نائینی|شیخ محمدحسین نائینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]] و [[سیدابوالحسن اصفهانی]] بود که به دستور آیتالله اصفهانی، در قزوین مقیم شد و به فعالیتهای دینی مشغول گردید.<ref>شریفرازی، ج ۶، ص۱۵۷-۱۵۸.</ref> او مراودات دوستانهای با [[امامخمینی]] داشت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، هشت.</ref> و در نخستین [[سفر امامخمینی به حج]]، از همسفران ایشان و واسطه نامه ایشان به یکی از علمای قزوین بود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱.</ref> | ||
== تحصیل == | == تحصیل == | ||
سیدعباس ابوترابیفرد دوره ابتدایی را در مدرسه دیانت قزوین طی کرد. آنگاه به درخواست پدرش، در کارخانه صابونپزی در قزوین مشغول به کار شد. او پس از شش ماه، به درخواست یکی از دوستانش به مدرسه التفاتیه قزوین رفت و به فراگیری دروس حوزوی بهصورت شبانه پرداخت. سپس کار در کارخانه مذکور را رها کرد و همه همت خویش را صرف فراگیری علوم حوزوی نمود. او دروس مقدمات و سطح را نزد شیخ محمود رئیسی، شیخ یحیی مفیدی و پدرش در همانجا خواند.<ref>«درگذشتگان: آیتالله...»، ص۱۰۹؛ زنگنه ابراهیمآبادی، ص۵۱.</ref> آنگاه تصمیم گرفت راهی [[قم]] شود. این تصمیم با مخالفت پدرش مواجه شد، ولی در نهایت با وساطت یکی از بزرگان شهر<ref>حاج محمدصادق یزدی پدر دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت،</ref> رضایت پدرش را به دست آورد.<ref>فرهنگ ناموران؛ قبادی، ص۲۵-۲۶.</ref> در سال ۱۳۱۳ش (۱۳۵۳ق) راهی قم شد.<ref>«درگذشتگان: آیتالله...»، ص۱۰۹؛ زنگنه قاسمآبادی، ص۵۱.</ref> در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آن شهر]] در درس سیدمحمدباقر علوی، عموی پدرش، شرکت کرد و در آن مقطع علوی تنها استاد او بود.<ref>بروجردی، ص۱۳.</ref> سیدعباس ابوترابی سپس به دامادی او هم درآمد.<ref>«درگذشتگان: آیتالله...»، ص۱۰۹؛ شریفرازی، ج۶، ص۱۵۸.</ref> | سیدعباس ابوترابیفرد دوره ابتدایی را در مدرسه دیانت قزوین طی کرد. آنگاه به درخواست پدرش، در کارخانه صابونپزی در قزوین مشغول به کار شد. او پس از شش ماه، به درخواست یکی از دوستانش به مدرسه التفاتیه قزوین رفت و به فراگیری دروس حوزوی بهصورت شبانه پرداخت. سپس کار در کارخانه مذکور را رها کرد و همه همت خویش را صرف فراگیری علوم حوزوی نمود. او دروس مقدمات و سطح را نزد شیخ محمود رئیسی، شیخ یحیی مفیدی و پدرش در همانجا خواند.<ref>«درگذشتگان: آیتالله...»، ص۱۰۹؛ زنگنه ابراهیمآبادی، ص۵۱.</ref> آنگاه تصمیم گرفت راهی [[قم]] شود. این تصمیم با مخالفت پدرش مواجه شد، ولی در نهایت با وساطت یکی از بزرگان شهر<ref>حاج محمدصادق یزدی پدر دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت،</ref> رضایت پدرش را به دست آورد.<ref>فرهنگ ناموران؛ قبادی، ص۲۵-۲۶.</ref> در سال ۱۳۱۳ش (۱۳۵۳ق) راهی قم شد.<ref>«درگذشتگان: آیتالله...»، ص۱۰۹؛ زنگنه قاسمآبادی، ص۵۱.</ref> در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آن شهر]] در درس سیدمحمدباقر علوی، عموی پدرش، شرکت کرد و در آن مقطع علوی تنها استاد او بود.<ref>بروجردی، ص۱۳.</ref> سیدعباس ابوترابی سپس به دامادی او هم درآمد.<ref>«درگذشتگان: آیتالله...»، ص۱۰۹؛ شریفرازی، ج۶، ص۱۵۸.</ref> | ||
ابوترابیفرد آنگاه در درس فلسفه و حکمت امامخمینی شرکت کرد و پس از تعطیلی درس فلسفه امامخمینی، از درس فلسفه [[سیدمحمدحسین طباطبایی|علامه سیدمحمدحسین طباطبایی]] بهره برد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ده.</ref> بنابراین میتوان گفت که پیش از سال ۱۳۲۸ش در درس فلسفه امامخمینی شرکت میکرده است. همزمان در درس اخلاق امامخمینی نیز شرکت میکرد.<ref>قبادی، ص۲۸.</ref> او در مقطع درس خارج فقه و اصول از درسهای [[سیدمحمدحجت کوهکمری|آیتالله سیدمحمدحجت کوهکمری]] استفاده کرد و درس فقه ایشان (مکاسب از بیع تا خیارات و صلاه) را در ۲۰ جلد به نگارش درآورد. با ورود [[سیدحسین بروجردی|آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی]] به قم، در درسهای فقه و اصول ایشان نیز حضور یافت و درسهای ایشان را با عنوان زبده المقال فی خمس الرسول و آل (تقریرات بحث خمس آیتالله بروجردی) در حیات ایشان منتشر کرد. او از نخستین شاگردان درس خارج اصول امامخمینی بود؛ وی همراه با [[حسینعلی منتظری]]، [[مرتضی مطهری]]، [[عباس ایزدی نجفآبادی|شیخ عباس ایزدی نجفآبادی]] و [[اسدالله نوراللهی]] در درس خارج اصول (خارج مباحث جلد دوم کفایهالاصول) امامخمینی که در یکی از حجرههای [[مدرسه فیضیه]]، نزدیک حجره مرتضی مطهری تشکیل میشد شرکت میکرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۱۹-۲۰.</ref>بنابراین میتوان گفت که از ۱۳۲۴ش که درس خارج کفایه امامخمینی شروع شد، در آن درس حضور یافته بود. درباره سالهای حضور او در درس خارج اصول امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی با استناد به گزارش شریف رازی، میتوان گفت که حضور در آن درس مدتها استمرار داشته است. او پس از درگذشت آیتالله بروجردی و [[تبعید امامخمینی|تبعید امامخمینی به خارج از کشور]]، در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمد محقق داماد|آیتالله سیدمحمد محقق داماد]] نیز شرکت کرد و آن دو درس را تقریر نمود.<ref>شریفرازی، ج۶، ص۱۵۷.</ref> او در کنار تحصیل درس خارج فقه و اصول، از شاگردان خاص و برجسته علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در فلسفه (اسفار) بود و در جلسات درس خصوصی ایشان که با حضور افراد معدودی چون حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری، [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و... در خانههای افراد تشکیل میشد، شرکت میکرد. نتیجه این جلسات، کتاب پربار اصول فلسفه و روش رئالیسم بود که بعدها توسط مرتضی مطهری انتشار یافت.<ref>خبرگان ملت، دفتر اول، ص۱۶۷-۱۶۸؛ «گفتگو با فیلسوف گفتگو دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی»، ص۱۹-۲۰.</ref> | ابوترابیفرد آنگاه در [[درس فلسفه امامخمینی|درس فلسفه و حکمت امامخمینی]] شرکت کرد و پس از تعطیلی درس فلسفه امامخمینی، از درس فلسفه [[سیدمحمدحسین طباطبایی|علامه سیدمحمدحسین طباطبایی]] بهره برد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ده.</ref> بنابراین میتوان گفت که پیش از سال ۱۳۲۸ش در درس فلسفه امامخمینی شرکت میکرده است. همزمان در [[درس اخلاق امامخمینی]] نیز شرکت میکرد.<ref>قبادی، ص۲۸.</ref> او در مقطع درس خارج فقه و اصول از درسهای [[سیدمحمدحجت کوهکمری|آیتالله سیدمحمدحجت کوهکمری]] استفاده کرد و درس فقه ایشان (مکاسب از بیع تا خیارات و صلاه) را در ۲۰ جلد به نگارش درآورد. با ورود [[سیدحسین بروجردی|آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی]] به قم، در درسهای فقه و اصول ایشان نیز حضور یافت و درسهای ایشان را با عنوان زبده المقال فی خمس الرسول و آل (تقریرات بحث خمس آیتالله بروجردی) در حیات ایشان منتشر کرد. او از نخستین شاگردان درس خارج اصول امامخمینی بود؛ وی همراه با [[حسینعلی منتظری]]، [[مرتضی مطهری]]، [[عباس ایزدی نجفآبادی|شیخ عباس ایزدی نجفآبادی]] و [[اسدالله نوراللهی]] در درس خارج اصول (خارج مباحث جلد دوم کفایهالاصول) امامخمینی که در یکی از حجرههای [[مدرسه فیضیه]]، نزدیک حجره مرتضی مطهری تشکیل میشد شرکت میکرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۱۹-۲۰.</ref>بنابراین میتوان گفت که از ۱۳۲۴ش که درس خارج کفایه امامخمینی شروع شد، در آن درس حضور یافته بود. درباره سالهای حضور او در درس خارج اصول امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی با استناد به گزارش شریف رازی، میتوان گفت که حضور در آن درس مدتها استمرار داشته است. او پس از درگذشت آیتالله بروجردی و [[تبعید امامخمینی|تبعید امامخمینی به خارج از کشور]]، در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمد محقق داماد|آیتالله سیدمحمد محقق داماد]] نیز شرکت کرد و آن دو درس را تقریر نمود.<ref>شریفرازی، ج۶، ص۱۵۷.</ref> او در کنار تحصیل درس خارج فقه و اصول، از شاگردان خاص و برجسته علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در فلسفه (اسفار) بود و در جلسات درس خصوصی ایشان که با حضور افراد معدودی چون حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری، [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و... در خانههای افراد تشکیل میشد، شرکت میکرد. نتیجه این جلسات، کتاب پربار اصول فلسفه و روش رئالیسم بود که بعدها توسط مرتضی مطهری انتشار یافت.<ref>خبرگان ملت، دفتر اول، ص۱۶۷-۱۶۸؛ «گفتگو با فیلسوف گفتگو دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی»، ص۱۹-۲۰.</ref> | ||
== فعالیت مبارزاتی == | == فعالیت مبارزاتی == | ||
سیدعباس ابوترابیفرد در اول شهریور ۱۳۴۲ش در سخنانی در مسجد جامع قزوین، از مردم خواست فریب تبلیغات دروغین دستگاه پهلوی را نخورند. او در آن سخنرانی، حکومت پهلوی را با دستگاه اموی مقایسه کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتب ۵۱، ص۹.</ref> به همین سبب به [[ساواک]] احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و سپس تعهد داد علیه «مصالح مملکتی» اظهاراتی نکند.<ref> یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتب، ص۱۰-۱۲.</ref> او در اول بهمن آن سال نیز در سخنانی در مسجد سلطانی قزوین، ضمن برشمردن ویژگیهای یک پادشاه، غیرمستقیم از [[محمدرضاشاه]] انتقاد کرد و پس از آن دوباره به شهربانی احضار شد و تعهد کتبی از او اخذ گردید.<ref> یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتب، ص۱۴.</ref> در ۱۹ دی ۱۳۴۵ش از [[امامخمینی]] اجازهای در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد. امامخمینی ذیل معرف او نوشتند «معروف هستند».<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۹.</ref> همین سند نشان از شناخت امامخمینی از او دارد. او در خرداد ۱۳۴۹ش پس از رحلت آیتالله سیدمحسن طباطبایی | سیدعباس ابوترابیفرد در اول شهریور ۱۳۴۲ش در سخنانی در مسجد جامع قزوین، از مردم خواست فریب تبلیغات دروغین دستگاه پهلوی را نخورند. او در آن سخنرانی، [[حکومت پهلوی]] را با دستگاه اموی مقایسه کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتب ۵۱، ص۹.</ref> به همین سبب به [[ساواک]] احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و سپس تعهد داد علیه «مصالح مملکتی» اظهاراتی نکند.<ref> یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتب، ص۱۰-۱۲.</ref> او در اول بهمن آن سال نیز در سخنانی در مسجد سلطانی قزوین، ضمن برشمردن ویژگیهای یک پادشاه، غیرمستقیم از [[محمدرضاشاه]] انتقاد کرد و پس از آن دوباره به شهربانی احضار شد و تعهد کتبی از او اخذ گردید.<ref> یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتب، ص۱۴.</ref> در ۱۹ دی ۱۳۴۵ش از [[امامخمینی]] اجازهای در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد. امامخمینی ذیل معرف او نوشتند «معروف هستند».<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۹.</ref> همین سند نشان از شناخت امامخمینی از او دارد. او در خرداد ۱۳۴۹ش پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم|آیتالله سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، همراه با جمعی از مدرسان [[حوزه علمیه قم]] در نامهای به امامخمینی، رحلت آن مرجع را تسلیت گفتند.<ref>روحانی، ج ۲، ۵۷۶-۵۷۷؛ سیر مبارزات یاران...، ج۵، ص۳۶۶؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲.</ref> او از همان سال در قزوین مقیم شد.<ref>قبادی، ص۲۹.</ref> به فعالیتهای مذهبی پرداخت و در مواردی، در رفع گرفتاریهای برخی از فعالان مذهبی میکوشید. ازجمله در مهر ۱۳۵۱ش همراه با جمعی از روحانیان قزوین در نامهای به ریاست ساواک قزوین، خواستار آزادی دو تن از افراد مذهبی شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ص۶۰.</ref> | ||
بر اساس گزارش | بر اساس گزارش [[ساواک]]، او در همان سال در تأسیس صندوق قرضالحسنه ولیعصر در قزوین نقش داشت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ص۶۳.</ref> از سال ۱۳۵۳ش مقرر شد تدریس دروس عالی حوزوی را در قزوین و در حوزهای نوبنیاد آغاز کند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۷۸.</ref> در همان سال سرپرستی هیئت جاننثاران حسینی را بر عهده داشت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۸۲.</ref> همزمان در هیئت علمیه قزوین عضویت داشت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۸۶.</ref> او در سال ۱۳۵۴ش و پس از تأسیس [[حزب رستاخیز]] و واکنش [[مراجع تقلید]] ازجمله اعلامیه امامخمینی علیه آن، خواستار واکنش به تأسیس حزب مذکور شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۶۰، ص۷۰.</ref> ساواک قزوین در سال ۱۳۵۴ش از او بهعنوان یکی از روحانیان طراز اول آن شهر نام برد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ص۹۴.</ref> او پس از سرکوبی [[تظاهرات ۱۹ دی قم|تظاهرات مردم قم ۱۹ دی ۱۳۵۶]]، در اعتراض به آن از اقامه [[نماز جماعت]] خودداری کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۱۱۶.</ref> سپس همراه با روحانیان قزوینی در نامهای به مراجع تقلید، آن واقعه را تسلیت گفتند و اقدام [[حکومت پهلوی]] را تقبیح نمودند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> در چهلم واقعه تبریز۲۹ بهمن ۱۳۵۶ مجلس یادبودی را در مسجد شاه قزوین برگزار کردند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۱۲۷؛ سیر مبارزات یاران...، ج۸، ص۴۴۷.</ref> این اقدامات باعث شد کمیسیون امنیت اجتماعی، تبعید او را از قزوین در دستور کار قرار دهد، ولی در نهایت از این تصمیم منصرف شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ص۱۴۷.</ref> او علیرغم تهدیدهای ساواک، به سخنرانیهای انتقادی در قزوین ادامه میداد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۱۵۶-۱۵۷.</ref> از امامخمینی تجلیل میکرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۱۸۲؛ سیر مبارزات یاران...، ۱۰، ۹۶.</ref> نقش او در تظاهرات مردم قزوین در ۲ مرداد ۱۳۵۷، ساواک را به این جمعبندی رساند که «هر چه زودتر در این مورد تصمیمات قاطع و جدی اتخاذ و نتیجه را اعلام دارند».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> پیرو آن گزارش، او در ۲۳ مرداد دستگیر و به کمیته مشترک ضدخرابکاری اعزام شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۰۳.</ref> دستگیری او واکنش مردم قزوین را برانگیخت و آنان مغازهها و دکاکین را بستند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۰۵.</ref>تحصنی در آن شهر شکل گرفت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۰۷.</ref> علما و اصناف قزوین نیز با صدور اعلامیهای از دستگیری او و جمعی دیگر انتقاد کردند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۳۷-۲۴۰.</ref> این اعتراضها باعث شد در ۲۶ شهریور به شرط عدم خروج از حوزه قضایی تهران، آزاد شود.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۶۳.</ref> | ||
سیدعباس ابوترابیفرد در سال ۱۳۵۸ش در اولین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] با رأی مردم قزوین به نمایندگی برگزیده شد.<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۱۹.</ref> پس از پایان دوره اول مجلس شورای اسلامی به تدریس دروس حوزوی در قزوین ادامه داد. | سیدعباس ابوترابیفرد در سال ۱۳۵۸ش در اولین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] با رأی مردم قزوین به نمایندگی برگزیده شد.<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۱۹.</ref> پس از پایان دوره اول مجلس شورای اسلامی به تدریس دروس حوزوی در قزوین ادامه داد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
سیدعباس ابوترابیفرد در ۱۲ خرداد ۱۳۷۹ش در حالی که همراه فرزندش [[سیدعلیاکبر ابوترابی]] در مسیر زیارت [[امامرضا(ع)|امام علی بن موسیالرضا(ع)]] بود براثر سانحه تصادف رانندگی درگذشت و پیکرش به [[مشهد]] انتقال یافت و در صحن عتیق [[حرم | سیدعباس ابوترابیفرد در ۱۲ خرداد ۱۳۷۹ش در حالی که همراه فرزندش [[سیدعلیاکبر ابوترابی]] در مسیر زیارت [[امامرضا(ع)|امام علی بن موسیالرضا(ع)]] بود براثر سانحه تصادف رانندگی درگذشت و پیکرش به [[مشهد]] انتقال یافت و در صحن عتیق [[حرم امام رضا]] به خاک سپرده شد.<ref>بروجردی، ص۱۳-۱۴؛ «درگذشتگان: آیتالله...»، ص۱۰۹-۱۱۰؛ زنگنه قاسمآبادی، ص۵۱.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |