مصطفی زمانی نجف‌آبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
'''مصطفی زمانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.  
'''مصطفی زمانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.  


مصطفی زمانی در سال ۱۳۱۳ش در نجف‌آباد دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در آنجا گذراند <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> آنگاه در سال ۱۳۳۰ ش با تشویق شیخ ابراهیم ریاضی و سید مجتبی نواب صفوی، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد <ref>(آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)</ref> و مقدمات را در دو سال در نجف‌آباد و پیش شیخ ابراهیم ریاضی آموخت. او در سال ۱۳۳۲ ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد آقایان حسین نوری همدانی، محمدتقی ستوده اراکی، مصطفی اعتمادی، میرزا علی‌اکبر مشکینی، آیت‌الله سید محمد محقق داماد و سید مرتضی پسندیده آموخت <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و دو سال در درس خارج فقه آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام خمینی نیز حضور می‌یافت و بیش از هشت سال از درس‌های ایشان بهره‌مند شد <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲؛ آیت‌الله‌العظمی سید...، ج ۳، ص۱۶۴؛ آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)</ref> و درس خارج فقه (مکاسب) امام خمینی را هم تقریر کرد <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> درباره سال‌های حضور او در درس خارج فقه و اصول امام خمینی گزارشی دقیق در دست نیست، ولی به نظر می‌رسد در سال‌های پایانی دهه ۱۳۳۰ و آغازین دهه ۱۳۴۰ ش و تا تبعید امام خمینی به خارج از کشور در آبان ۱۳۴۳ ش، در آن درس‌ها که در مساجد سلماسی و اعظم قم برگزار می‌شد، شرکت می‌کرده است.
== تولد و تحصیل ==
مصطفی زمانی در سال ۱۳۱۳ش در نجف‌آباد دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در آنجا گذراند <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> آنگاه در سال ۱۳۳۰ ش با تشویق شیخ ابراهیم ریاضی و [[سیدمجتبی نواب صفوی]]، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد <ref>(آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)</ref> و مقدمات را در دو سال در نجف‌آباد و پیش شیخ ابراهیم ریاضی آموخت. او در سال ۱۳۳۲ ش راهی [[قم]] شد و در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آن شهر]]، دروس سطح را نزد [[حسین نوری همدانی]]، [[محمدتقی ستوده اراکی]]، [[مصطفی اعتمادی]]، [[علی‌اکبر مشکینی|میرزا علی‌اکبر مشکینی]]، [[سیدمحمد محقق داماد]] و [[سیدمرتضی پسندیده]] آموخت <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و دو سال در درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] شرکت کرد. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام خمینی نیز حضور می‌یافت و بیش از هشت سال از درس‌های ایشان بهره‌مند شد<ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲؛ آیت‌الله‌العظمی سید...، ج ۳، ص۱۶۴؛ آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)</ref> و درس خارج فقه (مکاسب) امام خمینی را هم تقریر کرد <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> درباره سال‌های حضور او در درس خارج فقه و اصول امام خمینی گزارشی دقیق در دست نیست، ولی به نظر می‌رسد در سال‌های پایانی دهه ۱۳۳۰ و آغازین دهه ۱۳۴۰ ش و تا [[تبعید امام خمینی به خارج از کشور]] در آبان ۱۳۴۳ ش، در آن درس‌ها که در [[مسجد سلماسی|مساجد سلماسی]] و [[مسجد اعظم قم|اعظم قم]] برگزار می‌شد، شرکت می‌کرده است.


زمانی درباره اهمیت نظم در درس ایشان می‌گوید: «آن موقع در قم از تاکسی و اتوبوس خبری نبود فقط درشکه به تعداد کم بود. افرادی‎ ‏که برای رسیدن به درس ایشان ناگزیر بودند یک ساعت پیاده حرکت کنند، آنها از‎ ‏استاد آموخته بودند که در راه وقت را با بحث کردن با هم‌درس خود پشت سر‎ ‏بگذارند. درس صبح امام ساعت هشت شروع می‌شد. آن‌قدر در مورد وقت‎ ‏حساسیت داشتند که اگر کسی می‌خواست در راه با معظم‌له صحبت کند،‏ ‏نمی‌توانست ایشان را متوقف سازد که ایشان دیرتر به مقصد برسند. همان‌طور که‎ ‏حرکت می‌کردند، پاسخ سؤال‌ها را می‌فرمودند». او درباره تسلط امام خمینی بر مباحث فقهی و آمادگی قبلی ایشان برای درس می‌گوید: «امام وارد هر مطلبی می‌شدند، قبلاً آن را نه‌تنها مطالعه و مطالب آن را دسته‌بندی‎ ‏نموده بودند، بلکه درباره موضوع، بحث هم کرده و نظر اجتهادی خود را هم نوشته‎ ‏بودند و با نظر مشخص وارد بحث می‌شدند و دلیل‌های مورد نیاز را ارائه می‌دادند.‎ ‏به تعبیر دیگر اول خود مطلب را درک و هضم نموده، بعد آن را عنوان می‌کردند. این‎ ‏خود بهترین روش درسی است و شاگرد را محقق بار می‌آورد... آنگاه که ایشان می‌خواستند مطلبی را از فقیهی نقل کنند، با احترام از وی یاد می‌کردند.‎ ‏حتی اگر مطلب فقیهی را قبول نداشتند و نظر خودشان برخلاف نظر ایشان بود، با‎ ‏احترام خاصی نظر آن دانشمند را بیان می‌داشتند و بعد با استدلال علمی آن را رد‎ ‏می‌کردند و در عین حال با کلمه «مرحوم» از او یاد می‌کردند و گاهی کلمه «رضوان‌الله ‎ ‏تعالی علیه» را دنبال نام آن عالم می‌آوردند. کتاب‌هایی که از نظر ایشان قابل استفاده‎ ‏اجتهادی نبود، با احترام خاصی که به نویسنده می‌گذاشتند رد می‌کردند. مثلاً‎ ‏می‌فرمودند: روایت غوالی اللئالی سند ندارد و نمی‌شود به آن استدلال کرد» <ref>(سلسله موی دوست، ص۱۱۷؛ پابه‌پای آفتاب).</ref> زمانی درباره نتیجه و برآیند حضور طلاب در درس امام خمینی بر این باور است که «از آنجا که درس و روش تدریس استاد تحقیقی بود، شاگرد پس از یکی دو سال در‎ ‏جریان تحقیق قرار می‌گرفت و با سؤال‌های خصوصی قبل یا بعد از درس، خیلی زود‎ ‏مسیر اجتهاد را تشخیص می‌داد و راه را آغاز می‌کرد» <ref>(پابه‌پای آفتاب).</ref> او درباره برخورد امام خمینی با شاگردان هم نکته‌ای در خور تأمل دارد: «در مدت نزدیک به ده سال که سعادت شرکت در درس امام را داشتم، به خاطر‎ ‏نمی‌آورم هیچ‌گاه ایشان کسی را پیش شاگردان خرد و کوچک و به‌اصطلاح تحقیر‎ ‏کرده باشند، بلکه هرچه بود شخصیت دادن بود. امام در جلسات درس گاهی از‎ ‏شاگردان خود به بعض الافاضل تعبیر می‌کردند. یک بار شاگردی نظر جدیدی به‎ ‏خلاف نظر امام ارائه داده بود که ایشان آن نظر را قبول نداشتند. فرمودند:‎ ‏«بعض الافاضل دیروز چنین فرمودند» و بعد مطلب او را رد کردند» <ref>(پابه‌پای آفتاب).</ref>
زمانی درباره اهمیت نظم در درس ایشان می‌گوید: «آن موقع در قم از تاکسی و اتوبوس خبری نبود فقط درشکه به تعداد کم بود. افرادی‎ ‏که برای رسیدن به درس ایشان ناگزیر بودند یک ساعت پیاده حرکت کنند، آنها از‎ ‏استاد آموخته بودند که در راه وقت را با بحث کردن با هم‌درس خود پشت سر‎ ‏بگذارند. درس صبح امام ساعت هشت شروع می‌شد. آن‌قدر در مورد وقت‎ ‏حساسیت داشتند که اگر کسی می‌خواست در راه با معظم‌له صحبت کند،‏ ‏نمی‌توانست ایشان را متوقف سازد که ایشان دیرتر به مقصد برسند. همان‌طور که‎ ‏حرکت می‌کردند، پاسخ سؤال‌ها را می‌فرمودند». او درباره تسلط امام خمینی بر مباحث فقهی و آمادگی قبلی ایشان برای درس می‌گوید: «امام وارد هر مطلبی می‌شدند، قبلاً آن را نه‌تنها مطالعه و مطالب آن را دسته‌بندی‎ ‏نموده بودند، بلکه درباره موضوع، بحث هم کرده و نظر اجتهادی خود را هم نوشته‎ ‏بودند و با نظر مشخص وارد بحث می‌شدند و دلیل‌های مورد نیاز را ارائه می‌دادند.‎ ‏به تعبیر دیگر اول خود مطلب را درک و هضم نموده، بعد آن را عنوان می‌کردند. این‎ ‏خود بهترین روش درسی است و شاگرد را محقق بار می‌آورد... آنگاه که ایشان می‌خواستند مطلبی را از فقیهی نقل کنند، با احترام از وی یاد می‌کردند.‎ ‏حتی اگر مطلب فقیهی را قبول نداشتند و نظر خودشان برخلاف نظر ایشان بود، با‎ ‏احترام خاصی نظر آن دانشمند را بیان می‌داشتند و بعد با استدلال علمی آن را رد‎ ‏می‌کردند و در عین حال با کلمه «مرحوم» از او یاد می‌کردند و گاهی کلمه «رضوان‌الله ‎ ‏تعالی علیه» را دنبال نام آن عالم می‌آوردند. کتاب‌هایی که از نظر ایشان قابل استفاده‎ ‏اجتهادی نبود، با احترام خاصی که به نویسنده می‌گذاشتند رد می‌کردند. مثلاً‎ ‏می‌فرمودند: روایت غوالی اللئالی سند ندارد و نمی‌شود به آن استدلال کرد» <ref>(سلسله موی دوست، ص۱۱۷؛ پابه‌پای آفتاب).</ref> زمانی درباره نتیجه و برآیند حضور طلاب در درس امام خمینی بر این باور است که «از آنجا که درس و روش تدریس استاد تحقیقی بود، شاگرد پس از یکی دو سال در‎ ‏جریان تحقیق قرار می‌گرفت و با سؤال‌های خصوصی قبل یا بعد از درس، خیلی زود‎ ‏مسیر اجتهاد را تشخیص می‌داد و راه را آغاز می‌کرد» <ref>(پابه‌پای آفتاب).</ref> او درباره برخورد امام خمینی با شاگردان هم نکته‌ای در خور تأمل دارد: «در مدت نزدیک به ده سال که سعادت شرکت در درس امام را داشتم، به خاطر‎ ‏نمی‌آورم هیچ‌گاه ایشان کسی را پیش شاگردان خرد و کوچک و به‌اصطلاح تحقیر‎ ‏کرده باشند، بلکه هرچه بود شخصیت دادن بود. امام در جلسات درس گاهی از‎ ‏شاگردان خود به بعض الافاضل تعبیر می‌کردند. یک بار شاگردی نظر جدیدی به‎ ‏خلاف نظر امام ارائه داده بود که ایشان آن نظر را قبول نداشتند. فرمودند:‎ ‏«بعض الافاضل دیروز چنین فرمودند» و بعد مطلب او را رد کردند» <ref>(پابه‌پای آفتاب).</ref>
۱۹٬۱۴۱

ویرایش