۲۱٬۳۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== تولد و تحصیل == | == تولد و تحصیل == | ||
جعفر جواد شجونی در سال ۱۳۱۱ش در شهرستان فومن به دنیا آمد.<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی | جعفر جواد شجونی در سال ۱۳۱۱ش در شهرستان فومن به دنیا آمد.<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانونگذاری، ص۴۱.</ref> پدرش شیخ محمد شجونی، پدربزرگش آقا شیخ جواد و جدش شیخ اسماعیل در کسوت [[روحانیت]] بودند و از واعظان آن سامان به شمار میرفتند و در [[نهضت مشروطه|دوران مشروطه]] و نهضت میرزا کوچکخان جنگلی از فعالان آن جنبشها بودند. | ||
جعفر شجونی خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در فومن آموخت. آنگاه دوران ابتدایی را در دبستان ترقی شهرستان فومن به پایان رساند. سپس راهی [[قم]] شد و در حوزه علمیه آن شهر، ادبیات را نزد آقا محمدرضا آدینهوند و [[حیدرعلی جلالی خمینی]] خواند. درس مطول را هم از ابتدا تا انتها نزد [[جعفر سبحانی]] فراگرفت. معالم و مقداری از شرح لمعه را پیش [[محمدتقی ستوده]] آموخت و سپس در درس لمعتین [[حسین نوری همدانی]] حاضر شد. درس حاشیه را هم نزد [[محمدعلی امینیان]] فراگرفت و در رسایل از شاگردان [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] بود. او سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و درس خارج فقه (مکاسب) را نزد [[محمدتقی بهجت]] خواند و آنگاه در درس خارج اصول (جلد اول کفایهالاصول) [[امامخمینی]] در [[مسجد سلماسی]] حضور یافت. در سال ۱۳۳۵ش به تهران رفت، بنابراین میتوان احتمال داد که پیش از سال ۱۳۳۵ش در درس امامخمینی حاضر میشده است. جعفر شجونی پس از عزیمت به تهران در مدرسه مروی در پای درس [[محمدباقر آشتیانی]] نشست و در همان مدرسه مقداری از درس قوانینالاصول را نزد استادی به نام جهانگیری تکمیل کرد و سپس از درس خارج محمدباقر آشتیانی بهرهمند شد. همزمان در درس فلسفه [[مرتضی مطهری]] هم شرکت میجست. | جعفر شجونی خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در فومن آموخت. آنگاه دوران ابتدایی را در دبستان ترقی شهرستان فومن به پایان رساند. سپس راهی [[قم]] شد و در حوزه علمیه آن شهر، ادبیات را نزد آقا محمدرضا آدینهوند و [[حیدرعلی جلالی خمینی]] خواند. درس مطول را هم از ابتدا تا انتها نزد [[جعفر سبحانی]] فراگرفت. معالم و مقداری از شرح لمعه را پیش [[محمدتقی ستوده]] آموخت و سپس در درس لمعتین [[حسین نوری همدانی]] حاضر شد. درس حاشیه را هم نزد [[محمدعلی امینیان]] فراگرفت و در رسایل از شاگردان [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] بود. او سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و درس خارج فقه (مکاسب) را نزد [[محمدتقی بهجت]] خواند و آنگاه در درس خارج اصول (جلد اول کفایهالاصول) [[امامخمینی]] در [[مسجد سلماسی]] حضور یافت. در سال ۱۳۳۵ش به تهران رفت، بنابراین میتوان احتمال داد که پیش از سال ۱۳۳۵ش در درس امامخمینی حاضر میشده است. جعفر شجونی پس از عزیمت به تهران در مدرسه مروی در پای درس [[محمدباقر آشتیانی]] نشست و در همان مدرسه مقداری از درس قوانینالاصول را نزد استادی به نام جهانگیری تکمیل کرد و سپس از درس خارج محمدباقر آشتیانی بهرهمند شد. همزمان در درس فلسفه [[مرتضی مطهری]] هم شرکت میجست. | ||
شجونی به سبب سابقه خانوادگی و اشتغال پدر و پدربزرگش به وعظ و خطابه، از همان دوران جوانی به وعظ و خطابه روی آورد و از سال ۱۳۳۱ش در مناطق مختلف ازجمله در زرند ساوه به منبر میرفت.<ref>خاطرات حجتالاسلام | شجونی به سبب سابقه خانوادگی و اشتغال پدر و پدربزرگش به وعظ و خطابه، از همان دوران جوانی به وعظ و خطابه روی آورد و از سال ۱۳۳۱ش در مناطق مختلف ازجمله در زرند ساوه به منبر میرفت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۲۰-۲۲.</ref> او از سالهای نخست دهه ۱۳۳۰ به فعالیتهای سیاسی میپرداخت، ازجمله در زادگاهش با فعالیت علیه [[حزب توده]] که نفوذی در ادارات و نهادهای دولتی داشتند مقابله میکرد. پس از عزیمت به قم به فعالیتهای سیاسی علیه حزب توده ادامه داد. در سال ۱۳۳۱ ش در جریان بازگشت علیاکبر برقعی روحانی طرفدار حزب توده از کنفرانسی در خارج از کشور، در تظاهرات طلاب حوزه علمیه قم علیه او شرکت داشت و در آنجا سخنرانی کرد. این سخنرانی با یورش مأموران حکومت پهلوی سرکوب شد و به گفته او، یک نفر شهید و ۷۰ نفر در آن حادثه مجروح شدند. در همان زمان با [[سیدمجتبی نواب صفوی]] رهبر [[جمعیت فدائیان اسلام]] آشنا شد و تحت تأثیر او به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. او عضو رسمی جمعیت فدائیان اسلام بود و از افراد فعال آن جریان محسوب میشد و از طرف آن جمعیت برای سخنرانی به شهرهای مختلف اعزام میشد. در جریان دستگیری سیدمجتبی نواب صفوی و زندانی شدن او، در تحصن جمعی از روحانیان و اعضای فدائیان اسلام در زندان قصر تهران مشارکت داشت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۴۱-۴۶.</ref> | ||
در مهر ۱۳۳۴ فرماندار نظامی تهران سرتیپ تیمور بختیار دستور دستگیری شجونی را به اتهام عضویت در جمعیت فدائیان اسلام داد. در پی آن دستور، شجونی در سوم بهمن ۱۳۳۴ به اتهام همکاری با جمعیت فدائیان اسلام بازداشت شد و در شعبه ۱ اداره دادرسی ارتش تحت بازجویی قرار گرفت.<ref> خاطرات | در مهر ۱۳۳۴ فرماندار نظامی تهران سرتیپ تیمور بختیار دستور دستگیری شجونی را به اتهام عضویت در جمعیت فدائیان اسلام داد. در پی آن دستور، شجونی در سوم بهمن ۱۳۳۴ به اتهام همکاری با جمعیت فدائیان اسلام بازداشت شد و در شعبه ۱ اداره دادرسی ارتش تحت بازجویی قرار گرفت.<ref> خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۳۵۹-۱۳۶۱.</ref> او تا اول فروردین ۱۳۳۵ در زندان بود و در آن تاریخ با گذاشتن وثیقه ملکی و دادن تعهد و التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۸۱.</ref> پس از آزادی به سخنرانی در تهران ادامه داد. شهربانی کل کشور در یکی از گزارشهایش از سخنرانیهای او در مسجد شاه تهران نوشت: «... سخنرانی ایشان سراسر انتقادات رکیک از دستگاه سلطنت مشروطه و آقای نخستوزیر و آقایان وکلای مجلس» است.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۶۷.</ref> سخنرانیهای او در مساجد تهران همواره زیر نظر مأموران [[ساواک]] قرار داشت و آنان گزارشهای زیادی از سخنرانیهای شجونی تهیه میکردند و با استناد به آن سخنرانیها، میتوان گفت که او ازجمله واعظان پیشرو در انتقاد از [[حکومت پهلوی]] بهویژه سیاستهای فرهنگی بود.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۶۹-۱۷۵.</ref> از مساجدی که او به سخنرانی در آنجا میپرداخت، میتوان به مسجد علوی در خیابان رباط کریم تهران اشاره کرد؛ او در آن مسجد از وضعیت فرهنگی کشور بهشدت انتقاد میکرد و بهویژه اختلاط زنان و مردان را مورد نقد قرار میداد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۳۲۶.</ref> تداوم این سخنرانیها باعث شد تا در اردیبهشت ۱۳۳۹ به ساواک احضار شود.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۸۳.</ref> | ||
شجونی با آغاز [[نهضت اسلامی]] به رهبری امامخمینی، به مبارزه علیه حکومت پهلوی در تهران ادامه داد. در جریان اعتراض مردم به [[انجمنهای ایالتی و ولایتی|تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی]]، به سخنرانی علیه آن پرداخت. او در سوم بهمن ۱۳۴۱ در برگزاری راهپیمایی اعتراضی مردم علیه [[انقلاب سفید|رفراندوم انقلاب سفید]] شرکت داشت و در آن راهپیمایی به سخنرانی علیه آن پرداخت. سپس همراه با جمعی از مردم تهران به منزل [[سیداحمد خوانساری]] و [[سیدمحمد بهبهانی]] در تهران رفت. در آن تظاهرات شعارهایی علیه رفراندوم سر داده شد. به همین علت در همان روز در تهران دستگیر و به زندان قزلقلعه منتقل شد. وی در زندان با [[سیدمحمود طالقانی|سیدمحمود علایی طالقانی]] و محمد غروی کاشانی همبند بود. پس از مدتی از زندان آزاد شد و به مبارزات سیاسی ادامه داد، ازجمله پس از [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه قم]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، در مسجد محمدیه تهران علیه آن سخنرانی کرد. همچنین در تشییع جنازه [[سیدضیاء حاج سیدجوادی]] از روحانیان برجسته تهران، در سخنانی از حکومت پهلوی انتقاد و حمله مأموران به [[مدرسه فیضیه]] را محکوم کرد. در همان ماه به قزوین رفت و در مساجد آنجا به سخنرانی علیه حکومت پهلوی ادامه داد. ایراد سخنرانیهای انتقادی در آن شهر باعث شد تا تحت تعقیب قرار بگیرد. در پی آن به تهران بازگشت و به سخنرانی در مساجد تهران پرداخت.<ref>خاطرات | شجونی با آغاز [[نهضت اسلامی]] به رهبری امامخمینی، به مبارزه علیه حکومت پهلوی در تهران ادامه داد. در جریان اعتراض مردم به [[انجمنهای ایالتی و ولایتی|تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی]]، به سخنرانی علیه آن پرداخت. او در سوم بهمن ۱۳۴۱ در برگزاری راهپیمایی اعتراضی مردم علیه [[انقلاب سفید|رفراندوم انقلاب سفید]] شرکت داشت و در آن راهپیمایی به سخنرانی علیه آن پرداخت. سپس همراه با جمعی از مردم تهران به منزل [[سیداحمد خوانساری]] و [[سیدمحمد بهبهانی]] در تهران رفت. در آن تظاهرات شعارهایی علیه رفراندوم سر داده شد. به همین علت در همان روز در تهران دستگیر و به زندان قزلقلعه منتقل شد. وی در زندان با [[سیدمحمود طالقانی|سیدمحمود علایی طالقانی]] و محمد غروی کاشانی همبند بود. پس از مدتی از زندان آزاد شد و به مبارزات سیاسی ادامه داد، ازجمله پس از [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه قم]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، در مسجد محمدیه تهران علیه آن سخنرانی کرد. همچنین در تشییع جنازه [[سیدضیاء حاج سیدجوادی]] از روحانیان برجسته تهران، در سخنانی از حکومت پهلوی انتقاد و حمله مأموران به [[مدرسه فیضیه]] را محکوم کرد. در همان ماه به قزوین رفت و در مساجد آنجا به سخنرانی علیه حکومت پهلوی ادامه داد. ایراد سخنرانیهای انتقادی در آن شهر باعث شد تا تحت تعقیب قرار بگیرد. در پی آن به تهران بازگشت و به سخنرانی در مساجد تهران پرداخت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۷۱-۷۳.</ref> او در محرم ۱۳۴۲ ش در بازار حضرتی تهران، بازار فرشفروشیها سخنرانی میکرد و پیامهای امامخمینی برای مردم میخواند. همچنین در مسجد جامع ونک نیز سخنرانی میکرد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۷۶.</ref> به سبب این سخنرانیها تحت تعقیب قرار گرفت و به همین علت به قزوین رفت و مدتی در آنجا مخفی شد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۷۸.</ref> او در رمضان سال ۱۳۴۲ش پس از ایراد سخنرانیهای انتقادی در تهران دستگیر و به زندان قزلقلعه تهران منتقل شد و در آن زندان مدتی تحت بازجویی قرار گرفت. پس از مدتی آزاد شد و بار دیگر به سخنرانیهای انتقادی علیه حکومت پهلوی ادامه داد. به همین علت همواره تحت نظر مأموران ساواک قرار داشت. در بهمن ۱۳۴۳ بار دیگر دستگیر و محبوس شد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۸۱-۸۲.</ref> مدت کوتاهی بعد از حبس آزاد شد و این بار در مسجد جامع بازار تهران به سخنرانی پرداخت. در همان مسجد بارها از حکومت پهلوی انتقاد کرد و همین عوامل منجر به دستگیری دوباره او شد. شجونی در خاطراتش ادعا میکند که در جریان سفر [[خدیجه ثقفی|همسر امامخمینی]] به عراق، سند خانه خود را بهعنوان ضمانت در کلانتری به امانت گذاشت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۸۹-۹۰.</ref> او در سال ۱۳۴۶ش و در جریان تصویب [[قانون حمایت از خانواده رژیم پهلوی|قانون حمایت از خانواده]]، در جلسات هماهنگی واعظان تهران برای نحوه واکنش علیه آن قانون شرکت داشت .<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۴، ص۱۰۵.</ref> همچنین در دیگر جلسات و نشستهای روحانیان مبارز تهران هم حضور مییافت.<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۴، ص۱۶۲-۱۹۰.</ref> | ||
جعفر شجونی در سال ۱۳۴۶ش و چند روز بعد از [[تاجگذاری محمدرضاشاه]] و همچنین [[فرح پهلوی]] بهعنوان نایبالسلطنه، در منزل [[سیدمحمد بهبهانی]] به سخنرانی پرداخت و در یکی از این سخنرانیها از برگزاری تاجگذاری او انتقاد و اشعاری را در مذمت آن قرائت کرد. به همین علت در همان روز دستگیر و به زندان شهربانی منتقل شد و در تحت [[شکنجه]] قرار گرفت.<ref>خاطرات حجتالاسلام | جعفر شجونی در سال ۱۳۴۶ش و چند روز بعد از [[تاجگذاری محمدرضاشاه]] و همچنین [[فرح پهلوی]] بهعنوان نایبالسلطنه، در منزل [[سیدمحمد بهبهانی]] به سخنرانی پرداخت و در یکی از این سخنرانیها از برگزاری تاجگذاری او انتقاد و اشعاری را در مذمت آن قرائت کرد. به همین علت در همان روز دستگیر و به زندان شهربانی منتقل شد و در تحت [[شکنجه]] قرار گرفت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۹۱-۹۴.</ref> مدت کوتاهی بعد دوباره آزاد شد و در سال ۱۳۴۸ش مدتی هم در هیئت انصار القرآن تهران سخنرانی میکرد.<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۵، ص۷۱.</ref> شجونی در سال ۱۳۴۹ش و پس از درگذشت [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، از امامخمینی بهعنوان مرجع اعلم حمایت کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۹۸.</ref> او در ۱۳۵۰ش و در جریان برگزاری [[جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران|جشنهای ۲۵۰۰ ساله]] به انتقاد از آن پرداخت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۹۸-۱۰۰.</ref> ساواک در گزارشی در همان سال از او بهعنوان یکی از واعظان افراطی تهران نام برد.<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۶، ص۱۳۶.</ref> سپس در گزارشی دیگر اعلام کرد که روحانیون معتدل و بیطرف از رفتار او به تنگ آمدهاند. در همان سند ساواک از او بهعنوان یکی از روحانیانی نام برد که افراد دیگر را به طرفداری از امامخمینی فرامیخواند و افراد را علیه [[حکومت پهلوی]] تحریک میکند<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۶، ص۱۴۳.</ref> او در سال ۱۳۵۲ش بار دیگر به سبب ایراد سخنرانیهای انتقادی بازداشت و محاکمه و به یک سال حبس محکوم شد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۲۴۹.</ref> | ||
شجونی به همکاری با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] میپرداخت، ولی پس از آشنایی بیشتر با آنان در زندان، از همکاری با آنان سر باز زد.<ref>خاطرات حجتالاسلام | شجونی به همکاری با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] میپرداخت، ولی پس از آشنایی بیشتر با آنان در زندان، از همکاری با آنان سر باز زد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۲۵-۱۲۷.</ref> پس از آزادی بار دیگر به سخنرانی در مساجد تهران ادامه داد و از حکومت پهلوی انتقاد میکرد. در جریان رحلت [[سیدمصطفی خمینی]]، در برگزاری مجلس ختم برای آن مرحوم در تهران نقش داشت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref> در ۱۷ دی ۱۳۵۶ برای چندمین بار دستگیر و زندانی شد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۳۴.</ref> او در خرداد ۱۳۵۷ هم بار دیگر به علت «اظهارات خلاف واقع و بدگویی و انتقاد از خطمشی سیاسی مملکت و دعوت مردم و اطرافیان به شورش و اغتشاش» دستگیر و زندانی شد و در نهایت در ۶ تیر همان سال آزاد شد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۲۴۹.</ref> پس از آزادی ممنوعالمنبر شد، ولی به سخنرانیهای انتقادی علیه حکومت پهلوی ادامه داد. پس از [[هجرت امامخمینی به پاریس|هجرت امامخمینی به فرانسه]]، به آن کشور رفت و در [[نوفل لوشاتو|نوفللوشاتو]] با ایشان دیدار کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۳۶.</ref> | ||
== فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی == | == فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی == | ||
جعفر شجونی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]]، در روز ۲۳ اسفند ۱۳۵۷ با حکم امامخمینی مأموریت ضبط و محافظت از اموال خاندان پهلوی را در شهر کرج و حومه بر عهده گرفت. او که ریاست [[کمیته انقلاب اسلامی]] کرج را بر عهده داشت، مسئول حراست از کاخ شمس پهلوی در کرج شد. در نخستین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] از حوزه انتخابیه کرج به نمایندگی برگزیده شد.<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی | جعفر شجونی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]]، در روز ۲۳ اسفند ۱۳۵۷ با حکم امامخمینی مأموریت ضبط و محافظت از اموال خاندان پهلوی را در شهر کرج و حومه بر عهده گرفت. او که ریاست [[کمیته انقلاب اسلامی]] کرج را بر عهده داشت، مسئول حراست از کاخ شمس پهلوی در کرج شد. در نخستین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] از حوزه انتخابیه کرج به نمایندگی برگزیده شد.<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانونگذاری، ص۴۱.</ref> و سالها از اعضای برجسته شورای مرکزی [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] و عضو شورای مرکزی [[حزب مؤتلفه اسلامی]] بود و مدتی هم دبیر کلی جامعه وعاظ تهران را بر عهده داشت. او در سالهای اخیر بیشتر به سبب لحن تند و تیز و گاه ادبیات غیرمتعارفش در نقد مخالفان سیاسیاش یعنی اصلاحطلبان، شناختهشده و مشهور بود. | ||
== درگذشت == | == درگذشت == |