۲۱٬۲۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''زینالعابدین قربانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی. | '''زینالعابدین قربانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی. | ||
او در سال ۱۳۱۲ش در یکی روستاهای آستانه اشرفیه دیده به جهان گشود. تا چهاردهسالگی در کنار کار کشاورزی، قرآن و فارسی را در مکتبخانه آموخت. سپس با تشویق و حمایت یکی از متدینان لاهیجانی، برای تحصیل علوم حوزوی به لاهیجان رفت و در مدرسه جامع آن شهر به تحصیل پرداخت. در آن مدرسه بخشی از مقدمات را نزد سیدشفیع واحدی خواند و در سال ۱۳۲۹ش عازم قم شد. در حوزه علمیه قم مطول و معالم را نزد محسن جهانگیری و محمد محمدی گیلانی خواند و قوانین را نزد سیدموسی صدر و لمعه را نزد حسین نوری همدانی و محمدتقی ستوده آموخت و در دروس رسایل و مکاسب از شاگردان میرزا علیاکبر مشکینی بود. کفایتین را هم نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی و میرزا محمد مجاهدی تبریزی فراگرفت. او منظومه و حکمت را هم نزد سیدرضا صدر و حسینعلی منتظری آموخت و سپس در دروس تفسیر و قسمتی از شفا و اسفار علامه طباطبایی شرکت کرد. سپس در درس خارج فقه سیدحسین طباطبایی بروجردی حضور یافت و رسالهای درباره صلات نوشت و در امتحان درس خارج با نمره عالی قبول شد.<ref>خبرگان ملت، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۱.</ref> | او در سال ۱۳۱۲ش در یکی روستاهای آستانه اشرفیه دیده به جهان گشود. تا چهاردهسالگی در کنار کار کشاورزی، قرآن و فارسی را در مکتبخانه آموخت. سپس با تشویق و حمایت یکی از متدینان لاهیجانی، برای تحصیل علوم حوزوی به لاهیجان رفت و در مدرسه جامع آن شهر به تحصیل پرداخت. در آن مدرسه بخشی از مقدمات را نزد سیدشفیع واحدی خواند و در سال ۱۳۲۹ش عازم [[قم]] شد. در [[حوزه علمیه قم]] مطول و معالم را نزد محسن جهانگیری و [[محمد محمدی گیلانی]] خواند و قوانین را نزد [[امامموسی صدر|سیدموسی صدر]] و لمعه را نزد حسین نوری همدانی و محمدتقی ستوده آموخت و در دروس رسایل و مکاسب از شاگردان [[علیاکبر مشکینی|میرزا علیاکبر مشکینی]] بود. کفایتین را هم نزد [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] و [[میرزا محمد مجاهدی تبریزی]] فراگرفت. او منظومه و حکمت را هم نزد [[سیدرضا صدر]] و [[حسینعلی منتظری]] آموخت و سپس در دروس [[تفسیر]] و قسمتی از شفا و اسفار علامه طباطبایی شرکت کرد. سپس در درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] حضور یافت و رسالهای درباره صلات نوشت و در امتحان درس خارج با نمره عالی قبول شد.<ref>خبرگان ملت، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۱.</ref> | ||
قربانی از اواسط دوره اول درس خارج اصول امامخمینی به جرگه شاگردان امامخمینی پیوست و تا اواسط دوره دوم آن درس (جایی که در دوره اول درس امامخمینی، به درس ایشان پیوسته بود) از آن درس بهره برد و به این ترتیب یک دوره کامل اصول را که هشت سال طول کشید در درس امامخمینی حضور یافت. همزمان در درس خارج فقه ایشان که در مسجد سلماسی برگزار میشد شرکت میکرد.<ref>«نگاهی به علما و...»، ص۱۸-۱۹.</ref> و قسمتهایی از مباحث طهارت و مکاسب محرمه را نزد ایشان آموخت. او پس از تبعید امامخمینی به خارج از | قربانی از اواسط دوره اول درس خارج اصول [[امامخمینی]] به جرگه [[شاگردان امامخمینی]] پیوست و تا اواسط دوره دوم آن درس (جایی که در دوره اول درس امامخمینی، به درس ایشان پیوسته بود) از آن درس بهره برد و به این ترتیب یک دوره کامل اصول را که هشت سال طول کشید در درس امامخمینی حضور یافت. همزمان در درس خارج فقه ایشان که در [[مسجد سلماسی]] برگزار میشد شرکت میکرد.<ref>«نگاهی به علما و...»، ص۱۸-۱۹.</ref> و قسمتهایی از مباحث طهارت و مکاسب محرمه را نزد ایشان آموخت. او پس از [[تبعید امامخمینی|تبعید امامخمینی به خارج از کشور]]، در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، [[میرزا هاشم آملی]] و [[عباسعلی شاهرودی]] شرکت کرد. همچنین تابستانها در دبیرستان دین و دانش به تحصیلات کلاسیک خود ادامه داد و همزمان به فراگیری زبان انگلیسی در آن مدرسه پرداخت.<ref>کاظمینی، ج ۲، ص۶۶۷؛ خبرگان ملت، ج ۱، ص۳۶۱.</ref> | ||
در سال ۱۳۳۱ ش به همکاری با جمعیت فدائیان اسلام پرداخت و پس از شهادت سیدمجتبی نواب صفوی و اعضای آن جمعیت در سال | در سال ۱۳۳۱ ش به همکاری با [[جمعیت فدائیان اسلام]] پرداخت و پس از شهادت [[سیدمجتبی نواب صفوی]] و اعضای آن جمعیت در سال ۱۳۳۴ش، به مشهد رفت و مدتی در آن شهر به مبارزه با [[حکومت پهلوی]] ادامه داد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج۱، ص۳۳۶.</ref> از سال ۱۳۳۶ در جلساتی که به مناسبتهایی در بیت علما برگزار میشد به ایراد سخنرانی پرداخت. سپس در تهران به تبلیغ دین ادامه داد که از آن جمله میتوان به سخنرانی در مسجد هدایت، مسجد بالا بازار، میانه چال، مسجد آیتالله رضوی تهران و... اشاره کرد. وی از سالهای ۱۳۳۶ در کنار تحصیل و وعظ و خطابه به نویسندگی روی آورد و مقالاتی در روزنامهها و نشریاتی چون ندای حق، مسائل [[جوان|نسل جوان]]، وظیفه و ... منتشر کرد.<ref>خبرگان ملت، ج۱، ص۳۶۲-۳۶۳.</ref> سپس در مجله مکتب اسلام به فعالیت پرداخت و همراه با [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[جعفر سبحانی]]، [[حسین نوری همدانی]] و چند نفر دیگر از اعضای هیئت تحریریه آن نشریه بود.<ref>خبرگان ملت، ج۱، ص۳۶۲-۳۶۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۲۶، ص۷۰.</ref> و مقالاتی در آن نشریه منتشر کرد. برخی از این مقالات تکمیل و بهصورت کتاب منتشر شد که کتابهای اسلام و حقوق بشر، علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین و تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی از آن جمله است. او در کنار آن سالها با [[مؤسسه در راه حق]] و معارف جعفری همکاری میکرد. همچنین در قم همراه با افرادی چون [[محمد مجتهد شبستری]]، حسین حقانی، [[علی حجتی کرمانی]]، [[عباسعلی عمید زنجانی]] و به سرپرستی ناصر مکارم شیرازی در جلسات هفتگی بحث و بررسی موضوعات مبتلابه جامعه شرکت میکرد. نتیجه این جلسات انتشار کتابهایی با عنوان از اسلام چه میدانیم شد و کتاب اسلام در قلب اجتماع به قلم او حاصل این جلسات بود. این جلسات از سال ۱۳۴۲ش تعطیل شد.<ref>خبرگان ملت، ج۱، ص۳۶۲-۳۶۳.</ref> | ||
او آغاز نهضت | او آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امامخمینی]]، به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. به همین سبب در ۱۳۴۲ در لاهیجان دستگیر و شش ماه زندانی شد.<ref>«نگاهی به علما و...»، ص۱۸-۱۹.</ref> او در آن سالها در انتقال و توزیع اعلامیههای امامخمینی در شهرهای مختلف نقش داشت.<ref>خبرگان ملت، ج ۱، ص۳۶۵.</ref> [[ساواک]] در گزارشهایی در ۱۱ خرداد ۱۳۴۳، او را یکی از افرادی معرفی کرد که به نفع امامخمینی در گیلان تبلیغ میکند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ص۷۰ و ۱۸۱؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج ۲، ص۳۸۹.</ref> و از خانه او با عنوان «تقریباً... پایگاه ارتباطی» روحانیان نام برد.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج ۲، ص۴۶۶.</ref> قربانی پس از تبعید امامخمینی، همراه با چهل نفر از روحانیان دیگر، در جلساتی که با مدیریت سیدمحمد حسینی بهشتی درباره حکومت اسلامی تشکیل میشد، شرکت میکرد و به همین علت پس از عزیمت حسینی بهشتی به آلمان (۱۳۴۴ش)، مدتی دستگیر و زندانی شد.<ref>خبرگان ملت، ج ۱، ص۳۶۲.</ref> او پس از ورود امامخمینی به نجف اشرف (۲۳ مهر ۱۳۴۴)، همراه با دهها نفر از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم با ارسال تلگرافی به ایشان، با اشاره به مناسب بودن محیط نجف، خوشوقتی خود را از حضور ایشان در آن شهر ابراز کردند و ضمن تأکید بر پیروی از «منویات مقدس آن قائد عظیمالشان»، بار دیگر بر ضرورت بازگرداندن امامخمینی به کشور تأکید نمودند تا بدینوسیله، «مردم ایران از نعمت رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر که موجب تأمین مصالح اسلام و مسلمین است، بهرهمند گردند».<ref>دوانی، ج۵، ص۱۵۸-۱۶۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۴۸، ص۲۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۷۲ ـ ۱۷۴.</ref> او سپس همراه با طلاب و روحانیان لنگرودی و لاهیجانی حوزه علمیه قم نامه مشابهی را برای ایشان ارسال کردند.<ref>روحانی، ج۲، ص۱۳۱.</ref> به سبب این فعالیتها بود که اداره کل سوم ساواک در دی ۱۳۴۴ از وی بهعنوان یکی از روحانیان افراطی نام برد و خواستار جلوگیری از سخنرانی او در ماه رمضان آن سال شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۴، ص۲۰۱.</ref> | ||
وی در ۱۳۴۶ و در جریان جنگ اعراب و اسرائیل، در سخنانی همدردی خود را با مسلمانان اعلام کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ص۱۳۰.</ref> وی در تداوم مبارزات سیاسی در سال ۱۳۵۰ ش در مجلس ختم سیداسدالله اشکوری در لنگرود، از امامخمینی نام برد.<ref>خبرگان ملت، ج ۱، ص۳۶۶.</ref> و به همین سبب به جرم تبلیغ برای امامخمینی دستگیر و محاکمه شد.<ref>«نگاهی به علما و...»، ص۱۸-۱۹.</ref> او در آن سالها انجمن بحث و انتقاد دینی را در گیلان تأسیس کرده بود و به سازماندهی مبارزات در قالب آن انجمن میپرداخت (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ص۳۵۲). در سال ۱۳۵۲ش نیز ساواک گزارشی از سخنرانی او تهیه کرد که در آن از امامخمینی تجلیل کرده بود.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ص۳۳۶.</ref> به همین علت ممنوعالمنبر شد، ولی با کمکهای دکتر حسینی بهشتی، به فعالیتهای علمی در لاهیجان ادامه داد. سپس توسط مرتضی مطهری به تهران دعوت شد و امامت جماعت مسجد سیدابوالفضل تهران را بر عهده گرفت. او در آن مسجد به تدریس تفسیر قرآن پرداخت و روزهای پنجشنبه همراه با محمدرضا مهدوی کنی و اکبر هاشمی رفسنجانی، جلساتی را پیرامون بحث موضوعی نهجالبلاغه برگزار میکرد،.<ref>خبرگان ملت، ج ۱، ص۳۶۶.</ref> ولی پس از دو ماه و نیم حضور در آن مسجد، با فشار مأموران حکومت پهلوی از اقامه نماز در آنجا منع شد، بنابراین به لاهیجان بازگشت و به مبارزه با حکومت پهلوی در آن شهر ادامه داد. او در آن سالها به تغذیه فکری جوانان انقلابی میپرداخت و در تشویق آنان به مبارزه با حکومت پهلوی نقش داشت..<ref>«نگاهی به علما و...»، ص۱۸-۱۹.</ref> | وی در ۱۳۴۶ و در جریان جنگ اعراب و اسرائیل، در سخنانی همدردی خود را با مسلمانان اعلام کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ص۱۳۰.</ref> وی در تداوم مبارزات سیاسی در سال ۱۳۵۰ ش در مجلس ختم سیداسدالله اشکوری در لنگرود، از امامخمینی نام برد.<ref>خبرگان ملت، ج ۱، ص۳۶۶.</ref> و به همین سبب به جرم تبلیغ برای امامخمینی دستگیر و محاکمه شد.<ref>«نگاهی به علما و...»، ص۱۸-۱۹.</ref> او در آن سالها انجمن بحث و انتقاد دینی را در گیلان تأسیس کرده بود و به سازماندهی مبارزات در قالب آن انجمن میپرداخت (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ص۳۵۲). در سال ۱۳۵۲ش نیز ساواک گزارشی از سخنرانی او تهیه کرد که در آن از امامخمینی تجلیل کرده بود.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج ۱، ص۳۳۶.</ref> به همین علت ممنوعالمنبر شد، ولی با کمکهای دکتر حسینی بهشتی، به فعالیتهای علمی در لاهیجان ادامه داد. سپس توسط مرتضی مطهری به تهران دعوت شد و امامت جماعت مسجد سیدابوالفضل تهران را بر عهده گرفت. او در آن مسجد به تدریس تفسیر قرآن پرداخت و روزهای پنجشنبه همراه با محمدرضا مهدوی کنی و اکبر هاشمی رفسنجانی، جلساتی را پیرامون بحث موضوعی نهجالبلاغه برگزار میکرد،.<ref>خبرگان ملت، ج ۱، ص۳۶۶.</ref> ولی پس از دو ماه و نیم حضور در آن مسجد، با فشار مأموران حکومت پهلوی از اقامه نماز در آنجا منع شد، بنابراین به لاهیجان بازگشت و به مبارزه با حکومت پهلوی در آن شهر ادامه داد. او در آن سالها به تغذیه فکری جوانان انقلابی میپرداخت و در تشویق آنان به مبارزه با حکومت پهلوی نقش داشت..<ref>«نگاهی به علما و...»، ص۱۸-۱۹.</ref> |