سیدابرهیم علوی خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه
| عنوان            =
| عنوان            =سیدابراهیم مقبره‌ای
| تصویر            =
| تصویر            =
| توضیح تصویر      =
| توضیح تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| سرشناسی          =
| سرشناسی          =
| نام کامل          =
| نام کامل          =سیدابراهیم علوی خویی
| لقب              =
| لقب              =
| نسب              =
| نسب              =میر سیدیعقوب
| تاریخ تولد        =
| تاریخ تولد        =۱۲۹۴ش
| زادگاه            =
| زادگاه            =خوی
| تاریخ وفات        =
| تاریخ وفات        =۲۵ فروردین ۱۳۶۸
| شهر وفات          =
| شهر وفات          =تهران
| تاریخ شهادت      =
| تاریخ شهادت      =
| محل شهادت        =
| محل شهادت        =
| محل دفن          =
| محل دفن          =خوی
| خویشاوندان سرشناس =
| خویشاوندان سرشناس =
| استادان          =
| استادان          =
| شاگردان          =
| شاگردان          =
| محل تحصیل        =
| محل تحصیل        =خوی و قم
| اجازه روایت از    =
| اجازه روایت از    =
| اجازه اجتهاد از  =
| اجازه اجتهاد از  = [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]]
| اجازه روایت به    =
| اجازه روایت به    =
| اجازه اجتهاد به  =
| اجازه اجتهاد به  =
خط ۳۸: خط ۳۸:


== تحصیل ==
== تحصیل ==
سیدابراهیم علوی در هشت‌سالگی به مکتب رفت و قرآن را نزد شیخ ابوالفتح واعظ شاهانقی و قرائت و تجوید را نزد کربلایی تقی و حاج میرزا ابراهیم قاری آموخت. سپس درس ادبیات را نزد میرزا محمدحسین کارگر، غلامرضا کشاورز و میرزا یوسف کارگر فراگرفت. در درس اخلاق و سیاق هم از شاگردان میرزا یحیی فرقانی بود و شرعیات و دستور زبان فارسی را هم نزد میرزا محمدعلی موحد آموخت.<ref>شریف رازی، ج۵، ص۷۷-۷۸.</ref> سپس به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و مقدمات را نزد شیخ محمد چهرقانی، علی اسلام‌پرست، ملا محمدحسین صادقی بدل‌آبادی، میر شفیع تهامی خویی و میرزا علی زائر فراگرفت.<ref>الوانساز، ص۲۰۷-۲۰۸.</ref> او در اجرای قانون نظام اجباری (سربازگیری) رضاشاه، به سربازی رفت و به همین منظور به سلماس (شاهپور) اعزام گردید، ولی پس از دو روز به سبب اشتغال به علوم حوزوی، معاف شد و به زادگاهش بازگشت و به تحصیل علوم حوزوی ادامه داد.<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۵.</ref> او در ۱۳۱۰ به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر ابتدا در درس معانی بیان میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و سیدمهدی کشفی شرکت کرد و دوره عالی منطق را هم نزد شیخ محمدحسین تنکابنی آموخت. سپس از درس فلسفه و عرفان آیات محمدعلی شاه‌آبادی، امام‌خمینی، سیدمحمدتقی خوانساری، میرزا خلیل کمره‌ای و میرزا مهدی مازندرانی بهره‌مند شد.<ref>الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ص۲۰۷-۲۰۸.</ref> درباره حضور مقبره‌ای در درس امام‌خمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی امام‌خمینی در سال ۱۳۱۷ش نامه‌ای عرفانی خطاب به او ارسال کرده است.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۴-۱۹.</ref> و همین سند نشان می‌دهد آن سال‌ها از محضر درس امام‌خمینی بهره می‌برده است. امام‌خمینی در آن نامه عرفانی از مقبره‌ای با صفاتی چون «دوست و سرورم که‎ ‏در علوم الهی فکری روشن و در معارف ربانی نظری دقیق دارد، عالم فاضل، سرور‎ ‏گرامی» یاد و در ادامه تصریح کرده بود: «پس این بنده آنچه را که‎ ‏از امّهات اصول حکمت متعالیه می‌دانستم بدو القا کردم و از آنچه نزد بزرگان از مشایخ و‎ ‏کتب ارباب معارف دریافتم، بهره‌ای وافر بدو رساندم؛ تا بحمدالله اکنون به مراد خویش‎ ‏دست یافته و خویشتن را به جامه صلاح و سداد آراسته است؛ و در آغاز و انجام، اتکال‎ ‏تنها به خداوند متعال است»،<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۹.</ref> و این تعبیرها نشان می‌دهد که او از شاگردان خاص امام‌خمینی در فلسفه و عرفان بوده است.
سیدابراهیم علوی در هشت‌سالگی به مکتب رفت و قرآن را نزد شیخ ابوالفتح واعظ شاهانقی و قرائت و تجوید را نزد کربلایی تقی و حاج میرزا ابراهیم قاری آموخت. سپس درس ادبیات را نزد میرزا محمدحسین کارگر، غلامرضا کشاورز و میرزا یوسف کارگر فراگرفت. در درس اخلاق و سیاق هم از شاگردان میرزا یحیی فرقانی بود و شرعیات و دستور زبان فارسی را هم نزد میرزا محمدعلی موحد آموخت.<ref>شریف رازی، ج۵، ص۷۷-۷۸.</ref> سپس به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و مقدمات را نزد شیخ محمد چهرقانی، علی اسلام‌پرست، ملا محمدحسین صادقی بدل‌آبادی، میر شفیع تهامی خویی و میرزا علی زائر فراگرفت.<ref>الوانساز، ص۲۰۷-۲۰۸.</ref> او در اجرای قانون نظام اجباری (سربازگیری) رضاشاه، به سربازی رفت و به همین منظور به سلماس (شاهپور) اعزام گردید، ولی پس از دو روز به سبب اشتغال به علوم حوزوی، معاف شد و به زادگاهش بازگشت و به تحصیل علوم حوزوی ادامه داد.<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۵.</ref> او در ۱۳۱۰ به [[قم]] رفت و در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آن شهر]] ابتدا در درس معانی بیان میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و سیدمهدی کشفی شرکت کرد و دوره عالی منطق را هم نزد شیخ محمدحسین تنکابنی آموخت. سپس از درس فلسفه و عرفان آیات [[محمدعلی شاه‌آبادی]]، [[امام‌خمینی]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، میرزا خلیل کمره‌ای و میرزا مهدی مازندرانی بهره‌مند شد.<ref>الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ص۲۰۷-۲۰۸.</ref> درباره حضور مقبره‌ای در درس امام‌خمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی امام‌خمینی در سال ۱۳۱۷ش نامه‌ای عرفانی خطاب به او ارسال کرده است.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۴-۱۹.</ref> و همین سند نشان می‌دهد آن سال‌ها از محضر درس امام‌خمینی بهره می‌برده است. امام‌خمینی در آن نامه عرفانی از مقبره‌ای با صفاتی چون «دوست و سرورم که‎ ‏در علوم الهی فکری روشن و در معارف ربانی نظری دقیق دارد، عالم فاضل، سرور‎ ‏گرامی» یاد و در ادامه تصریح کرده بود:
:«پس این بنده آنچه را که‎ ‏از امّهات اصول حکمت متعالیه می‌دانستم بدو القا کردم و از آنچه نزد بزرگان از مشایخ و‎ ‏کتب ارباب معارف دریافتم، بهره‌ای وافر بدو رساندم؛ تا بحمدالله اکنون به مراد خویش‎ ‏دست یافته و خویشتن را به جامه صلاح و سداد آراسته است؛ و در آغاز و انجام، اتکال‎ ‏تنها به خداوند متعال است».<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۹.</ref>  


وی سپس به تحصیل دروس عالی سطح پرداخت و از درس اصول آیات سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدمحمدتقی خوانساری، امام‌خمینی، شیخ محمدعلی قمی، میرزا محمد ثابتی همدانی و سیدکاظم گلپایگانی، میرزا ابوالفضل زاهدی و شیخ قاسم مهاجر بهره برد.<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۵.</ref> دروس خارج فقه را هم نزد آیات شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و میرزا محمد همدانی فراگرفت.<ref>الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ص۲۰۸.</ref> درباره حضور او در درس خارج فقه یا اصول امام‌خمینی نیز گزارشی دقیق در دست نیست، ولی با توجه به اینکه وی در ۱۳۱۷ش به زادگاهش بازگشت،<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۵.</ref> می‌توان گفت که پیش از آن تاریخ در درس عالی سطح امام‌خمینی شرکت می‌کرده است.
این تعبیرها نشان می‌دهد که او از شاگردان خاص امام‌خمینی در فلسفه و عرفان بوده است.


علوی خویی که اجازه اجتهاد از آیات سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و سیدمحسن طباطبایی حکیم<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> و اجازه‌ای در فلسفه و عرفان از امام‌خمینی دریافت کرده بود،<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۴-۱۹.</ref> موفق شد در سال ۱۳۱۵ش اجازه یا تصدیق مدرسی دریافت کند.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> او در سال ۱۳۱۷ش به خوی بازگشت و مدرسه نمازی خوی را تعمیر کرد و به اداره آن مدرسه و تدریس علوم حوزوی در آنجا پرداخت. او از سال ۱۳۲۰ ش امتحان رسمی در آن مدرسه را عملی کرد و به طلاب علوم حوزوی شهریه پرداخت نمود و شمار طلاب آن مدرسه در آن سال ۸۴ نفر بود. در سال ۱۳۲۴ش و در پی غائله فرقه دموکرات آذربایجان، به تهران مهاجرت کرد و پس از دو ماه حضور در تهران، به عضویت هیئت متشکله مجمع علمی تهران درآمد.<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۶.</ref> او در محرم آن سال به تدریس تفسیر قرآن در مسجد لولاگر تهران پرداخت که با استقبال مردم روبرو شد. پس از پایان غائله فقه دموکرات، مردم خوی در نامه‌ای به آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمری، خواستار بازگشت مقبره‌ای به خوی شدند. در پی آن درخواست‌ها،<ref>شریف‌رازی، ج۵، ص۸۲.</ref> او پس از شش ماه اقامت در تهران به خوی بازگشت<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۶.</ref> و امور مدرسه نمازی خوی را سامان بخشید.<ref>شریف‌رازی، ج۵، ص۸۱-۸۲.</ref> و ضمن اداره آن مدرسه، به تدریس در آنجا ادامه داد. مقبره‌ای در نهضت ملی شدن صنعت نفت به حمایت از آن پرداخت و با ایراد سخنرانی‌هایی، از تلاش‌های دکتر محمد مصدق حمایت می‌کرد.<ref>دادرسی، ص۱۰۷.</ref> پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از خوی به تبریز تبعید شد و حکومت وقت از بازگشت او به خوی جلوگیری کرد. آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی در نامه‌ای به آیت‌الله سیدصادق روحانی، خواستار مکاتبه با مقامات حکومتی و استمداد از آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی برای بازگرداندن او به خوی شد. وی در نهایت پس از چند ماه تبعید در تبریز، در آذر ۱۳۳۲ به خوی بازگشت.<ref>الوانساز خویی، ۱۳۹۴، ج‌۲، ص۲۴۷.</ref>
وی سپس به تحصیل دروس عالی سطح پرداخت و از درس اصول آیات سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدمحمدتقی خوانساری، امام‌خمینی، شیخ محمدعلی قمی، میرزا محمد ثابتی همدانی، سیدکاظم گلپایگانی، میرزا ابوالفضل زاهدی و شیخ قاسم مهاجر بهره برد.<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۵.</ref> دروس خارج فقه را هم نزد آیات [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و میرزا محمد همدانی فراگرفت.<ref>الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ص۲۰۸.</ref> درباره حضور او در درس خارج فقه یا اصول امام‌خمینی نیز گزارشی دقیق در دست نیست، ولی با توجه به اینکه وی در ۱۳۱۷ش به زادگاهش بازگشت،<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۵.</ref> می‌توان گفت که پیش از آن تاریخ در درس عالی سطح امام‌خمینی شرکت می‌کرده است.


مقبره‌ای بر اساس اسناد ساواک، در اردیبهشت ۱۳۴۲ در تهران اقامت داشت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> و به نظر می‌رسد این اقامت موقت بوده است. او در جریان تبعید امام‌خمینی به ترکیه، در نامه‌ای به یکی از علمای مقیم ترکیه، پیشنهاد داده بود «به هر طریق ممکن به خدمت استاد شرفیاب» شود و خطاب به مخاطبش تأکید کرده بود که «اگر من به‌جای شما بودم... در خدمت به ایشان لحظه‌ای درنگ نمی‌کردم».<ref>الوانساز خویی، ۱۳۹۴، ج۲، ص۲۴۳.</ref> و این تأکید نشان‌دهنده میزان ارادت او به امام‌خمینی است. امام‌خمینی هم به مقبره‌ای اعتماد داشت و در سال ۱۳۵۶ در نامه‌ای به سیدمرتضی پسندیده، از وی به عنوان «یکی از دوستان سابق» خود نام برده و به پسندیده دستور داده بودند شهریه طلاب شهرهای خوی و ماکو را طبق نظر مقبره‌ای بپردازد.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۷۷.</ref>
علوی خویی که اجازه اجتهاد از آیات [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]]<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> و اجازه‌ای در فلسفه و عرفان از امام‌خمینی دریافت کرده بود،<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۴-۱۹.</ref> موفق شد در سال ۱۳۱۵ش اجازه یا تصدیق مدرسی دریافت کند.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> او در سال ۱۳۱۷ش به خوی بازگشت و مدرسه نمازی خوی را تعمیر کرد و به اداره آن مدرسه و تدریس علوم حوزوی در آنجا پرداخت. او از سال ۱۳۲۰ش امتحان رسمی در آن مدرسه را عملی کرد و به طلاب علوم حوزوی شهریه پرداخت نمود و شمار طلاب آن مدرسه در آن سال ۸۴ نفر بود. در سال ۱۳۲۴ش و در پی غائله فرقه دموکرات آذربایجان، به تهران مهاجرت کرد و پس از دو ماه حضور در تهران، به عضویت هیئت متشکله مجمع علمی تهران درآمد.<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۶.</ref> او در محرم آن سال به تدریس تفسیر قرآن در مسجد لولاگر تهران پرداخت که با استقبال مردم روبرو شد. پس از پایان غائله فقه دموکرات، مردم خوی در نامه‌ای به آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمری، خواستار بازگشت مقبره‌ای به خوی شدند. در پی آن درخواست‌ها،<ref>شریف‌رازی، ج۵، ص۸۲.</ref> او پس از شش ماه اقامت در تهران به خوی بازگشت<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۶.</ref> و امور مدرسه نمازی خوی را سامان بخشید.<ref>شریف‌رازی، ج۵، ص۸۱-۸۲.</ref> و ضمن اداره آن مدرسه، به تدریس در آنجا ادامه داد. مقبره‌ای در [[ملی شدن صنعت نفت|نهضت ملی شدن صنعت نفت]] به حمایت از آن پرداخت و با ایراد سخنرانی‌هایی، از تلاش‌های [[محمد مصدق]] حمایت می‌کرد.<ref>دادرسی، ص۱۰۷.</ref> پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از خوی به تبریز تبعید شد و حکومت وقت از بازگشت او به خوی جلوگیری کرد. [[سیدابوالقاسم خویی|آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی]] در نامه‌ای به [[سیدصادق روحانی|آیت‌الله سیدصادق روحانی]]، خواستار مکاتبه با مقامات حکومتی و استمداد از [[سیدابوالقاسم کاشانی|آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی]] برای بازگرداندن او به خوی شد. وی در نهایت پس از چند ماه تبعید در تبریز، در آذر ۱۳۳۲ به خوی بازگشت.<ref>الوانساز خویی، ۱۳۹۴، ج‌۲، ص۲۴۷.</ref>


او در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در ۱۳۵۸ از استان آذربایجان غربی نامزد شد، ولی از راه‌یابی به آن مجلس بازماند.<ref>دادرسی، ص۲۳۸.</ref> در سال‌های پایانی عمرش ابتدا در تبریز مقیم شد و سپس به تهران نقل‌مکان کرد و هجده سال در خانه‌اش در خیابان صفی علیشاه تهران به تألیف مشغول بود و به اقامه نماز جماعت و تفسیر در مسجد کوچک بی‌بی یزدی (در خیابان کاشف‌السلطنه) تهران می‌پرداخت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> آثار علمی او عبارت است از: درر الفرائد فی الفقه (یک دوره اصول)،<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۶.</ref> آیین جهانداری از نقطه نظر حضرت سیدالموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام در چهار جلد، شرح الاسما الحسنی، یک دوره اصول، یک دوره فقه،<ref>(قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> الغرر فی الاصول (یک دوره اصول فقه)، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، آیینه پرهیزکاران (شرح خطبه همام)، کتاب الوضوء، کتاب الغسل، کتاب التیمم، کتاب الدماء الثلاثه، کتاب النجاسات، کتاب البیع، کتاب الخمس، خطبه عرفه، شرح مقداری از دعای عرفه، شرح‌حال خودم و جنگ و استخراج شجره‌نامه خاندان مقبره و خانواده‌های وابسته.<ref>الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>
مقبره‌ای بر اساس اسناد [[ساواک]]، در اردیبهشت ۱۳۴۲ در تهران اقامت داشت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> و به نظر می‌رسد این اقامت موقت بوده است. او در جریان [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به ترکیه]]، در نامه‌ای به یکی از علمای مقیم ترکیه، پیشنهاد داده بود «به هر طریق ممکن به خدمت استاد شرفیاب» شود و خطاب به مخاطبش تأکید کرده بود که «اگر من به‌جای شما بودم... در خدمت به ایشان لحظه‌ای درنگ نمی‌کردم».<ref>الوانساز خویی، ۱۳۹۴، ج۲، ص۲۴۳.</ref> این تأکید نشان‌دهنده میزان ارادت او به امام‌خمینی است. امام‌خمینی هم به مقبره‌ای اعتماد داشت و در سال ۱۳۵۶ در نامه‌ای به [[سیدمرتضی پسندیده]]، از وی به عنوان «یکی از دوستان سابق» خود نام برده و به پسندیده دستور داده بودند شهریه طلاب شهرهای خوی و ماکو را طبق نظر مقبره‌ای بپردازد.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۷۷.</ref>
 
او در انتخابات [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] در ۱۳۵۸ از استان آذربایجان غربی نامزد شد، ولی از راه‌یابی به آن مجلس بازماند.<ref> دادرسی، ص۲۳۸.</ref> در سال‌های پایانی عمرش ابتدا در تبریز مقیم شد و سپس به تهران نقل‌مکان کرد و هجده سال در خانه‌اش در خیابان صفی علیشاه تهران به تألیف مشغول بود و به اقامه نماز جماعت و تفسیر در مسجد کوچک بی‌بی یزدی (در خیابان کاشف‌السلطنه) تهران می‌پرداخت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref>  
 
آثار علمی او عبارت است از: درر الفرائد فی الفقه (یک دوره اصول)،<ref>رازی، ج۲، ص۲۹۶.</ref> آیین جهانداری از نقطه نظر حضرت سیدالموحدین علی بن ابی‌طالب علیه السلام در چهار جلد، شرح الاسما الحسنی، یک دوره اصول، یک دوره فقه،<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۲، ص۲۸۱.</ref> الغرر فی الاصول (یک دوره اصول فقه)، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، آیینه پرهیزکاران (شرح خطبه همام)، کتاب الوضوء، کتاب الغسل، کتاب التیمم، کتاب الدماء الثلاثه، کتاب النجاسات، کتاب البیع، کتاب الخمس، خطبه عرفه، شرح مقداری از دعای عرفه، شرح‌حال خودم و جنگ و استخراج شجره‌نامه خاندان مقبره و خانواده‌های وابسته.<ref>الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>


== درگذشت ==
== درگذشت ==
۲۱٬۲۰۵

ویرایش