سیدمجتبی رودباری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۲ بایت اضافه‌شده ،  دیروز در ‏۲۲:۰۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
او هم‌زمان با تحصیل دروس حوزوی، به‌طور متفرقه تحصیلات نوین خود را تا دریافت دیپلم متوسطه ادامه داد و کلاس نهم را در دبیرستان شاهپور رشت، کلاس‌های ده و یازده را در دبیرستان حکیم نظامی قم و کلاس دوازده را در دبیرستان فیروزکوهی تهران طی کرد.<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیت‌الله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۰.</ref>
او هم‌زمان با تحصیل دروس حوزوی، به‌طور متفرقه تحصیلات نوین خود را تا دریافت دیپلم متوسطه ادامه داد و کلاس نهم را در دبیرستان شاهپور رشت، کلاس‌های ده و یازده را در دبیرستان حکیم نظامی قم و کلاس دوازده را در دبیرستان فیروزکوهی تهران طی کرد.<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیت‌الله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۰.</ref>


او در اواخر سال ۱۳۴۲ش همراه با جمعی از فضلای رشتی [[حوزه علمیه قم]]، نامه‌ای به امام‌خمینی که در حصر در تهران بود ارسال کردند و موفقیت ایشان را آرزوی همه مسلمانان و روحانیان دانستند و خواستار بازگشت ایشان به قم شدند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۴۰.</ref> در ۱۷ فروردین ۱۳۴۳ نیز پس از آزادی و بازگشت ایشان به قم، همراه با جمعی از علمای گیلانی حوزه علمیه قم، با ارسال تلگرافی به آقایان سیدحسن بحرالعلوم، سیدمحمود ضیابری و سیدحسین رودباری، ورود امام‌خمینی را به قم «سرفرازی عموم شیعیان خاصه روحانیت» دانستند و از آزادی ایشان با عنوان موفقیت علما یاد کردند و آن را به روحانیان مذکور تبریک گفتند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۵۲.</ref> رودباری در ۱۳۴۳ش به [[نجف اشرف]] رفت و در [[حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه آن شهر]] در درس خارج فقه و اصول آیات سیدعبدالهادی شیرازی، [[سیدابوالقاسم موسوی خویی]]، [[سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، سیدمحمود حسینی شاهرودی<ref>ادهم‌نژاد، «سیدمحمدتقی رودباری، زلال پارسایی»، ص۱۱۴ـ۱۱۵.</ref> و میرزا هاشم آملی شرکت کرد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیت‌الله رودباری»، ص۳۸۵.</ref>  
او در اواخر سال ۱۳۴۲ش همراه با جمعی از فضلای رشتی [[حوزه علمیه قم]]، نامه‌ای به امام‌خمینی که در حصر در تهران بود ارسال کردند و موفقیت ایشان را آرزوی همه مسلمانان و روحانیان دانستند و خواستار بازگشت ایشان به قم شدند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۴۰.</ref> در ۱۷ فروردین ۱۳۴۳ نیز پس از آزادی و بازگشت ایشان به قم، همراه با جمعی از علمای گیلانی حوزه علمیه قم، با ارسال تلگرافی به آقایان سیدحسن بحرالعلوم، سیدمحمود ضیابری و سیدحسین رودباری، ورود امام‌خمینی را به قم «سرفرازی عموم شیعیان خاصه روحانیت» دانستند و از آزادی ایشان با عنوان موفقیت علما یاد کردند و آن را به روحانیان مذکور تبریک گفتند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۵۲.</ref>  
 
=== مهاجرت به نجف ===
رودباری در ۱۳۴۳ش به [[نجف اشرف]] رفت و در [[حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه آن شهر]] در درس خارج فقه و اصول آیات سیدعبدالهادی شیرازی، [[سیدابوالقاسم موسوی خویی]]، [[سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، سیدمحمود حسینی شاهرودی<ref>ادهم‌نژاد، «سیدمحمدتقی رودباری، زلال پارسایی»، ص۱۱۴ـ۱۱۵.</ref> و میرزا هاشم آملی شرکت کرد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیت‌الله رودباری»، ص۳۸۵.</ref>  


او در ۱۳۴۴ش پس از اطلاع از ورود امام‌خمینی به عراق، همراه با [[عبدالله خائفی]] به کاظمین رفت و با امام‌خمینی دیدار کرد و در مسیر حرکت [[امام‌خمینی]] از کاظمین به نجف، همراه ایشان بود.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۸۷؛ «آیت‌الله عبدالله خائفی:...»، ص۲۵.</ref> سپس با ارسال نامه‌ای به ضیابری، اخبار مربوط به استقبال از امام‌خمینی در بدو ورد به عراق را به ایشان اطلاع داد که این نامه توسط [[ساواک]] ضبط شد.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۱، ص۵۰.</ref>
او در ۱۳۴۴ش پس از اطلاع از ورود امام‌خمینی به عراق، همراه با [[عبدالله خائفی]] به کاظمین رفت و با امام‌خمینی دیدار کرد و در مسیر حرکت [[امام‌خمینی]] از کاظمین به نجف، همراه ایشان بود.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۸۷؛ «آیت‌الله عبدالله خائفی:...»، ص۲۵.</ref> سپس با ارسال نامه‌ای به ضیابری، اخبار مربوط به استقبال از امام‌خمینی در بدو ورد به عراق را به ایشان اطلاع داد که این نامه توسط [[ساواک]] ضبط شد.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۱، ص۵۰.</ref>


رودباری یکی از افرادی بود که از امام‌خمینی برای تدریس در نجف اشرف دعوت کرد. خاطرات او دراین‌باره نشان از اهتمام امام‌خمینی به تربیت شاگردان دارد: <blockquote>«در ابتدای ورود امام به عراق جمعی از طلاب خدمتشان شرفیاب شدیم و از‎ ‏محضرشان تقاضا نمودیم برای ما درس بفرمایند. ایشان ضمن اینکه درخواست ما‎ ‏را اجابت فرمودند، گفتند سعی کنید دو باب فقه را خوب بخوانید، نخست ابوابی‎ ‏مانند طهارت و صلوه که مشتمل بر روایات زیادی است تا در فرض ثبوت و تعارض،‎ ‏راه‌های جمع و یا تأویل بین روایات متعارضه را فراگیرید و دیگر ابوابی مانند بیع که‎ ‏روایات وارده در آنها معدود است، تا بتوانید راه‌های استخراج قواعد کثیره را از‎ ‏همان روایات معدوده بیاموزید؛ کما اینکه تدوین کتاب مفصل و مبسوط مرحوم‎ ‏شیخ انصاری بر همین پایه و اساس است».<ref>۱۵ خرداد، ش۵ـ۶، ص۵۸؛ سلسله موی دوست، ص۱۱۲.</ref> </blockquote>رودباری سال‌ها از درس خارج فقه امام‌خمینی در [[مسجد شیخ انصاری]] بهره برد و آن درس را تقریر کرد.<ref>صحیفه دل، ص۹۰-۹۱.</ref> وی درباره نظم‌پذیری امام‌خمینی می‌گوید: <blockquote>«‏یک روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ انصاری تشریف آورده‎ ‏بودند، درحالی‌که هنوز همه شاگردان حضور نداشتند. ایشان پس از ورود به‎ ‏مسجد‏ ‏طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند. ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، بدون اینکه به منبر‎ ‏تشریف ببرند به ما فرمودند: «امروز می‌خواهم به‌جای درس قضیه‌ای را برای شما‎ ‏بازگو کنم. من این مطلب را از استادم مرحوم شاه‌آبادی ـ رضوان‌الله تعالی علیه ـ نقل‎ ‏می‌کنم و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند نقل‎ ‏می‌نماید که می‌فرمود، صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای بنام حوزه‎ ‏علمیه نجف به شمار می‌رفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت می‌کند. در روز‎ ‏تشییع با اینکه هاله‌ای از غم و اندوه سرتاسر نجف را گرفته بود، ولی بااین‌حال‎ ‏صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود، از فرصت کوتاه استفاده کرده و تا جمع‎ ‏شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع، نصف صفحه از کتاب جواهر‎ ‏را به رشته تحریر درآورد». امام سپس فرمود: «من که به شما نمی‌گویم به درس من‎ ‏بیایید؛ حال که خود شما بنا دارید در درس من شرکت کنید لااقل به بنای خودتان‎ ‏عمل کنید»».<ref>همان، ص۱۱۲-۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۵، ص۱۱۷.</ref></blockquote>رودباری درباره اهمیت حدیث از نظر امام‌خمینی خاطره‌ای خواندنی دارد: «یک روز امام ضمن درسشان در نجف به طلاب فرمودند: <blockquote>«در میان علمای‎ ‏سلف‏ ‏اساساً حلقاتی به‌عنوان روخوانی روایات و احادیث متداول بود و‎ ‏نظر‏ ‏سابقین از این کار آن بود که حتی یک واو در روایات دخل و تصرفی نشود و‎ ‏زیاده و نقصانی صورت نگیرد، بلکه روایات به همان نحو که به ما رسیده مورد‎ ‏استفاده قرار گیرد». سپس از علامه محمدخان قزوینی نقل می‌کردند که او گفته بود‎ ‏اگر مرا تخطئه نکنند حتی حمد و سوره‌ام را در موقع نماز از روی قرآن‎ ‏می‌خوانم».<ref>همان، ص۵۹.</ref></blockquote>وی همچنین درباره ضرورت نگرش انتقادی به درس می‌گوید: <blockquote>«یک روز امام در مسجد اعظم قم ضمن درس به ما نصیحت می‌کردند و می‌فرمودند:‎ ‏همیشه گفتار استاد را با سوءظن تلقی کنید و زود تسلیم گفته‌های او نشوید، چون‎ ‏در غیر این صورت ملا بار نخواهید آمد... سعی کنید بعد از گفته‎ ‏استاد، یک نه بگویید و یک ان قلت بزنید». </blockquote>او سپس خاطره‌ای را از امام‌خمینی نقل می‌کند که گویای این رویکرد ایشان است: <blockquote>«امام برای تأیید گفتارشان فرمودند: آقای‎ ‏شیخ محمدعلی اراکی وقتی تقریرات درس مرحوم حاج شیخ (عبدالکریم حائری)‎ ‏را نوشتند و به ایشان ارائه نمودند، مرحوم حاج شیخ بعد از مطالعه به او فرمودند:‎ ‏خوب نوشتی، آنچه را که من گفتم به آن رسیدی و فهمیدی؛ ولی نوشته شما یک‎ ‏بدی دارد، لااقل می‌خواستی یک اشکال به گفتارم بنمایی. حرف‌های من وحی مُنزل‎ ‏نبود که قابل رد کردن نباشد».<ref>همان، ص۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۷۹-۸۰؛ ۱۵ خرداد؛ ش۵ـ۶، ص۵۸.</ref> </blockquote>او در نهایت به این جمع‌بندی می‌رسد که: «بحث امام بینی و بین الله آزاد بود... آزاد اندیشیدن یکی از روش‌های مهم امام بود. همیشه به ما نصیحت می‌فرمود: در نقادی‌ها سعی کنید اول به حرف طرف برسید».<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیت‌الله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۱.</ref>
=== خاطرات از درس امام‌خمینی ===
 
 
رودباری یکی از افرادی بود که از امام‌خمینی برای تدریس در نجف اشرف دعوت کرد. خاطرات او دراین‌باره نشان از اهتمام امام‌خمینی به تربیت شاگردان دارد: <blockquote>«در ابتدای ورود امام به عراق جمعی از طلاب خدمتشان شرفیاب شدیم و از‎ ‏محضرشان تقاضا نمودیم برای ما درس بفرمایند. ایشان ضمن اینکه درخواست ما‎ ‏را اجابت فرمودند، گفتند سعی کنید دو باب فقه را خوب بخوانید، نخست ابوابی‎ ‏مانند طهارت و صلوه که مشتمل بر روایات زیادی است تا در فرض ثبوت و تعارض،‎ ‏راه‌های جمع و یا تأویل بین روایات متعارضه را فراگیرید و دیگر ابوابی مانند بیع که‎ ‏روایات وارده در آنها معدود است، تا بتوانید راه‌های استخراج قواعد کثیره را از‎ ‏همان روایات معدوده بیاموزید؛ کما اینکه تدوین کتاب مفصل و مبسوط مرحوم‎ ‏شیخ انصاری بر همین پایه و اساس است».<ref>۱۵ خرداد، ش۵ـ۶، ص۵۸؛ سلسله موی دوست، ص۱۱۲.</ref> </blockquote>رودباری سال‌ها از درس خارج فقه امام‌خمینی در [[مسجد شیخ انصاری]] بهره برد و آن درس را تقریر کرد.<ref>صحیفه دل، ص۹۰-۹۱.</ref> وی درباره نظم‌پذیری امام‌خمینی می‌گوید: <blockquote>«‏یک روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ انصاری تشریف آورده‎ ‏بودند، درحالی‌که هنوز همه شاگردان حضور نداشتند. ایشان پس از ورود به‎ ‏مسجد‏ ‏طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند. ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، بدون اینکه به منبر‎ ‏تشریف ببرند به ما فرمودند: «امروز می‌خواهم به‌جای درس قضیه‌ای را برای شما‎ ‏بازگو کنم. من این مطلب را از استادم مرحوم شاه‌آبادی ـ رضوان‌الله تعالی علیه ـ نقل‎ ‏می‌کنم و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند نقل‎ ‏می‌نماید که می‌فرمود، صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای بنام حوزه‎ ‏علمیه نجف به شمار می‌رفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت می‌کند. در روز‎ ‏تشییع با اینکه هاله‌ای از غم و اندوه سرتاسر نجف را گرفته بود، ولی بااین‌حال‎ ‏صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود، از فرصت کوتاه استفاده کرده و تا جمع‎ ‏شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع، نصف صفحه از کتاب جواهر‎ ‏را به رشته تحریر درآورد». امام سپس فرمود: «من که به شما نمی‌گویم به درس من‎ ‏بیایید؛ حال که خود شما بنا دارید در درس من شرکت کنید لااقل به بنای خودتان‎ ‏عمل کنید»».<ref>همان، ص۱۱۲-۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۵، ص۱۱۷.</ref></blockquote>رودباری درباره اهمیت حدیث از نظر امام‌خمینی خاطره‌ای خواندنی دارد: «یک روز امام ضمن درسشان در نجف به طلاب فرمودند: <blockquote>«در میان علمای‎ ‏سلف‏ ‏اساساً حلقاتی به‌عنوان روخوانی روایات و احادیث متداول بود و‎ ‏نظر‏ ‏سابقین از این کار آن بود که حتی یک واو در روایات دخل و تصرفی نشود و‎ ‏زیاده و نقصانی صورت نگیرد، بلکه روایات به همان نحو که به ما رسیده مورد‎ ‏استفاده قرار گیرد». سپس از علامه محمدخان قزوینی نقل می‌کردند که او گفته بود‎ ‏اگر مرا تخطئه نکنند حتی حمد و سوره‌ام را در موقع نماز از روی قرآن‎ ‏می‌خوانم».<ref>همان، ص۵۹.</ref></blockquote>وی همچنین درباره ضرورت نگرش انتقادی به درس می‌گوید: <blockquote>«یک روز امام در مسجد اعظم قم ضمن درس به ما نصیحت می‌کردند و می‌فرمودند:‎ ‏همیشه گفتار استاد را با سوءظن تلقی کنید و زود تسلیم گفته‌های او نشوید، چون‎ ‏در غیر این صورت ملا بار نخواهید آمد... سعی کنید بعد از گفته‎ ‏استاد، یک نه بگویید و یک ان قلت بزنید». </blockquote>او سپس خاطره‌ای را از امام‌خمینی نقل می‌کند که گویای این رویکرد ایشان است: <blockquote>«امام برای تأیید گفتارشان فرمودند: آقای‎ ‏شیخ محمدعلی اراکی وقتی تقریرات درس مرحوم حاج شیخ (عبدالکریم حائری)‎ ‏را نوشتند و به ایشان ارائه نمودند، مرحوم حاج شیخ بعد از مطالعه به او فرمودند:‎ ‏خوب نوشتی، آنچه را که من گفتم به آن رسیدی و فهمیدی؛ ولی نوشته شما یک‎ ‏بدی دارد، لااقل می‌خواستی یک اشکال به گفتارم بنمایی. حرف‌های من وحی مُنزل‎ ‏نبود که قابل رد کردن نباشد».<ref>همان، ص۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۷۹-۸۰؛ ۱۵ خرداد؛ ش۵ـ۶، ص۵۸.</ref> </blockquote>او در نهایت به این جمع‌بندی می‌رسد که: <blockquote>«بحث امام بینی و بین الله آزاد بود... آزاد اندیشیدن یکی از روش‌های مهم امام بود. همیشه به ما نصیحت می‌فرمود: در نقادی‌ها سعی کنید اول به حرف طرف برسید».<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیت‌الله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۱.</ref></blockquote>
 
== فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی ==
[[امام‌خمینی]] به یکی از افرادی که توسط سیدمجتبی رودباری معرفی شده بود، اجازه‌ای در امور شرعی داده بودند.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۷۸، ۴۸۶، ۴۸۸، ۴۹۸، ۵۰۲.</ref> او در ۱۳۴۶ش همراه با جمعی از طلاب و علمای [[حوزه علمیه نجف]]، پس از دستگیری و زندانی شدن آقایان [[حسینعلی منتظری]] و [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، با ارسال نامه‌ای به آنان، تأثر خود را از آن اقدام اعلام و بر آزادی فوری آنان تأکید کردند.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref> وی در سال ۱۳۴۹ش واسط بین روحانیان رشت و امام‌خمینی بود؛ پس از رحلت [[آیت‌الله حکیم]]، تلگراف تسلیت آنان را به امام‌خمینی تقدیم و سپس پاسخ ایشان را به علمای رشت ارسال کرد.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۹۰.</ref>


امام‌خمینی به یکی از افرادی که توسط سیدمجتبی رودباری معرفی شده بود، اجازه‌ای در امور شرعی داده بودند.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۷۸، ۴۸۶، ۴۸۸، ۴۹۸، ۵۰۲.</ref> او در ۱۳۴۶ش همراه با جمعی از طلاب و علمای [[حوزه علمیه نجف]]، پس از دستگیری و زندانی شدن آقایان [[حسینعلی منتظری]] و [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، با ارسال نامه‌ای به آنان، تأثر خود را از آن اقدام اعلام و بر آزادی فوری آنان تأکید کردند.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref> وی در سال ۱۳۴۹ش واسط بین روحانیان رشت و امام‌خمینی بود؛ پس از رحلت [[آیت‌الله حکیم]]، تلگراف تسلیت آنان را به امام‌خمینی تقدیم و سپس پاسخ ایشان را به علمای رشت ارسال کرد.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۹۰.</ref>
=== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب ===
==فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب==
سیدمجتبی رودباری در شهریور ۱۳۵۸ش به ایران بازگشت و در شهر رشت مقیم شد و به تدریس در آن شهر پرداخت. از جمله جلسات تفسیر قرآن او پس از نماز مغرب و عشا در مسجد صفی رشت برگزار می‌شد و در روزهای چهارشنبه هم درس اخلاق را در مسجد جامع بازار رشت برگزار می‌کرد.<ref>شیرازی، «به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم آیت‌الله سیدمجتبی رودباری: فقیه مردم‌دار»، ص۳.</ref> رودباری همچنین کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) و مدرسه علمیه جامع را در رشت بنیان نهاد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیت‌الله رودباری»، ص۳۸۵.</ref> کتاب‌های حقوق تجارت اسلامی، کتاب الحج در دو جلد (تقریرات درس آیت‌الله خویی) و شرح بر کتاب لمعه از آثار اوست.
سیدمجتبی رودباری در شهریور ۱۳۵۸ش به ایران بازگشت و در شهر رشت مقیم شد و به تدریس در آن شهر پرداخت. از جمله جلسات تفسیر قرآن او پس از نماز مغرب و عشا در مسجد صفی رشت برگزار می‌شد و در روزهای چهارشنبه هم درس اخلاق را در مسجد جامع بازار رشت برگزار می‌کرد.<ref>شیرازی، «به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم آیت‌الله سیدمجتبی رودباری: فقیه مردم‌دار»، ص۳.</ref> رودباری همچنین کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) و مدرسه علمیه جامع را در رشت بنیان نهاد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیت‌الله رودباری»، ص۳۸۵.</ref> کتاب‌های حقوق تجارت اسلامی، کتاب الحج در دو جلد (تقریرات درس آیت‌الله خویی) و شرح بر کتاب لمعه از آثار اوست.
سیدمجتبی رودباری در دوم فروردین ۱۴۰۱ در رشت از دنیا رفت و پیکرش در مسجد صفی و کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیت‌الله رودباری»، ص۳۸۶.</ref>
سیدمجتبی رودباری در دوم فروردین ۱۴۰۱ در رشت از دنیا رفت و پیکرش در مسجد صفی و کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیت‌الله رودباری»، ص۳۸۶.</ref>
۲۰٬۴۷۵

ویرایش