confirmed، templateeditor
۳۰۶
ویرایش
جز (added Category:پروژه شاگردان3 using HotCat) |
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
زبرجد، | زبرجد، سیدعبدالله؛ از شاگردان درس خارج امامخمینی؛ او در سال ۱۳۲۰ ش در شیراز متولد شد (خاطرات ۱۵ خرداد شیراز، دفتر اول، ۱۳۵). درباره تحصیلات او اطلاعات زیادی در دست نیست. خبرگزاریهای حوزوی در بهمن ۱۳۹۱ و پس از درگذشت سیدعبدالله زبرجد اخباری درباره تحصیلات او منتشر کردند و بر اساس آن اخبار، سیدعبدالله زبرجد تحصیلات حوزوی خود را ابتدا در مدرسه آقا بابا خان شیراز و زیر نظر مرحوم موحد آغاز کرد. سپس به شهر قم عزیمت نمود و دروس خارج فقه را در محضر علما و استادان طراز اول حوزه علمیه این شهر ازجمله آیتالله سید محمد محقق داماد و حضرت امامخمینی تلمذ کرد. او پس از اتمام تحصیلات به شیراز بازگشت (پایگاه اطلاعرسانی حوزه؛ پایگاه اطلاعرسانی شبستان؛ خبرگزاری بینالمللی قرآن). در ۱۳۴۲ ش در قم در حال تحصیل بود، بنابراین میتوان احتمال داد که در نخستین سالهای دهه ۱۳۴۰ ش و پیش از تبعید امامخمینی به خارج از کشور، در درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس ایشان که در مسجد اعظم قم برگزار میشد، شرکت میکرده است. | ||
زبرجد در سال | زبرجد در سال ۱۳۴۲ ش در انتقال اعلامیههای امامخمینی و دیگر روحانیان مبارز به شیراز نقش داشت. به همین سبب در همان سال به اتهام پخش اعلامیه و اقدام علیه امنیت کشور بازداشت شد و زیر شکنجه قرار گرفت. او پس از ۵۷ روز حبس آزاد شد. در روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ وقتی خبر دستگیری امامخمینی به شیراز رسید، علمای شیراز ازجمله آیات سید عبدالحسین دستغیب و بهاءالدین محلاتی با اعلامیهای بازاریان را به بستن بازار در اعتراض به اقدام رژیم ترغیب کردند و وی از طرف علمای مزبور مأمور ابلاغ پیام علما به بازاریان شد. در ۱۶ خرداد ۱۳۴۲ در حالی که در بازار پیام علما را به بازاریان میرساند و آنان را به بستن مغازهها تشویق میکرد، توسط مأمورین رژیم در مدرسه باباخان که محل توزیع اعلامیهها بود دستگیر شد. وی ابتدا در زندان شهربانی و سپس در زندان ارگ کریمخانی محبوس شد و مورد شکنجه قرار گرفت تا اینکه پس از دو ماه حبس آزاد شد (خاطرات ۱۵ خرداد... شیراز، دفتر اول، ۱۳۵ ـ ۱۳۶). در اسفند ۱۳۴۳ ش و پس از تبعید امامخمینی (ره) به خارج از کشور، همراه با جمعی از علما و فضلای شیرازی حوزه علمیه قم چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، ناصر مکارم شیرازی و... در نامهای خطاب به امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، به تبعید امامخمینی (ره) اعتراض کردند و آن را بر خلاف نص صریح قانون اساسی دانستند و خواستار آزادی معظمله از تبعید و بازگرداندن ایشان به کشور و همچنین آزادی دیگر زندانیان سیاسی دربند رژیم شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۴۶ ـ ۱۴۷ و نیز روحانی، ج ۱، ۸۰۴) با انتقال امامخمینی (ره) به نجف اشرف نیز همراه با روحانیت مبارز سراسر کشور با ارسال نامهای به معظمله ضمن اعتراض به تبعید معظمله، از حضور ایشان در نجف اشرف اظهار مسرت کرد (خسروشاهی، ج ۳، ۹۴-۱۰۰؛ سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج ۵، ۳۷۲ ـ ۳۶۹). | ||
سیدعبدالله زبرجد به سبب این فعالیتها چندین بار توسط شهربانی و ساواک احضار شد و مورد اعتراض و تذکر قرار گرفت (آیتالله حاج شیخ...، ج ۲، ۹۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۳۸۲). او در ۱۳۴۵ ش به تدریس در مدرسه آقا بابا خان شیراز پرداخت. زبرجد که در همان سال با صبیه دستغیب ازدواج کرده بود، همراه با ایشان مدرسه مزبور را توسعه داد و آنجا را به پایگاهی برای فعالیتهای سیاسی تبدیل کرد («شهید دستغیب از...»، ۳۰-۳۱). او در ۲۹ فروردین ۱۳۴۶ از امامخمینی اجازهای درباره دریافت وجوهات شرعیه دریافت کرد (صحیفه امام، ج ۱، ۴۶۳) و مسئولیت توزیع شهریه در مدرسه آقا بابا خان شیراز را بر عهده گرفت (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۴۵۱). وی در سال ۱۳۵۰ ش همراه با برخی دیگر از روحانیان شیراز، با انتصاب برخی از روحانیان توسط اوقاف به مدیریت مدارس دینی شیراز مخالف بود و بهخصوص با انتصاب مدیر مدرسه علمیه آقا بابا خان شیراز مخالفت میکرد و طلاب را به مخالفت با نماینده انتصابی سازمان اوقاف تشویق میکرد (همان). ساواک در گزارشی دراینباره اعلام کرد: «سیدعبدالله زبرجد و چند نفر طلبه دیگر بهطور غیرمحسوس مزاحمتهایی برای روحانیان وابسته اوقاف که اصطلاحاً «مروجین مذهبی» نامیده میشدند و سایر روحانیون طرفدار دولت ایجاد مینموده است» (همان، ۹۲) و در گزارشی دیگر از او بهعنوان یکی از روحانیان «ناراحتتر و مؤثرتر» (همان، ۱۰۷) و از افراد «مخالف و افراطی» (همان، ۱۷۴) در مدرسه آقا بابا خان نام برد و خواستار احضار او به ساواک (همان، ۱۷۵-۱۷۶) و تذکر به او شد (همان، ۱۰۸). | |||
زبرجد همچنین در دعوت برخی از روحانیان مبارز به آن مدرسه نقش داشت که از آن جمله میتوان به دعوت از آیتالله بهاءالدین محلاتی در جشنهای مذهبی اشاره کرد (همان، | زبرجد همچنین در دعوت برخی از روحانیان مبارز به آن مدرسه نقش داشت که از آن جمله میتوان به دعوت از آیتالله بهاءالدین محلاتی در جشنهای مذهبی اشاره کرد (همان، ۱۳۱). پس از دستگیری و تبعید مجدالدین محلاتی ـ فرزند آیتالله بهاءالدین محلاتی ـ که با هدف فشار بر آیتالله محلاتی صورت گرفته بود، همراه با روحانیان شیراز در خانه او حضور یافت و پشتیبانی خود را از ایشان اعلام کرد (همان، ۱۶۴). بر اساس اسناد ساواک، او همراه با تنی چند از روحانیان شیراز پس از دستگیری دستغیب، با آیتالله محلاتی دیدار کردند. آیتالله محلاتی در آن دیدار صدور حکم جهاد را عملی ندانست (همان،۳۷۷) و همین گزارش نشان میدهد که آنان چنان خواستهای را از آیتالله محلاتی داشتند. او در مرداد آن سال و در آستانه برگزاری جشن هنر شیراز، در نامهای به جمشید آموزگار نخستوزیر وقت و نصر اصفهانی، وزیر کشور وقت، با عنوان «تذکر علمای فارس به دولت وقت»، با اشاره به «افتضاح» پیشآمده در جشن هنر سال ۱۳۵۶ ش و انعکاس آن در نشریات و محافل عمومی، خواستار عدم برپایی آن جشن شدند (همان، ۳۸۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۵۵۵-۵۵۶) | ||
وی در | وی در ۱۳۵۷ ش همراه با روحانیت مبارز شیراز با صدور اعلامیهای در قالب جامعه روحانیت شیراز، ادامه تبعید آیات عبدالرحیم ربانی، سید محمدرضا اصفهانی جهرمی، سید محمدعلی و سید علیاصغر دستغیب و سایر زندانیان را محکوم کردند و خواستار آزادی آنان از تبعید و زندان شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۳۱۸). او در پی حمله مأموران رژیم به تظاهرات مردم در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷ ش در شیراز ـ برابر با ۵ رمضان ـ و در اعتراض به آن اقدام رژیم، همراه با جمعی از علمای شیراز، ضمن محکومیت آن اقدام رژیم، ۲۱ مرداد ۱۳۵۷ را در آن شهر عزای عمومی اعلام کردند (همان، ۳۵۸). آنگاه همراه با روحانیت مبارز شیراز با صدور اعلامیهای خطاب به مردم و با عنوان «استیضاح از رژیم غیرقانونی ایران»، حمله مأموران رژیم به مسجد نو شیراز و سرکوب تظاهرات مردم را محکوم و دولت وقت را استیضاح کردند (همان، ۳۵۹؛ آیتالله حاج شیخ...، ج ۲، ۳۹۱). ساواک در گزارشی، سیدعبدالله زبرجد را یکی از محرکان علمای شیراز ازجمله آیتالله محلاتی برای صدور اعلامیه علیه حکومت پهلوی نام برد (همان، ۴۲۷). به همین سبب خواستار دستگیری ۲۹ نفر از روحانیان ازجمله زبرجد شد، ولی ساواک شیراز در نامهای به اداره کل سوم ساواک، خواستار خودداری از دستگیری آیتالله دستغیب و او شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۵۶۵). او در آن روزها در جلسات روحانیان مبارز شیراز برای اتخاذ تصمیمی مشترک شرکت میکرد (همان، ۵۸۸) و در اغلب راهپیماییها و تظاهرات مردم شیراز، شرکت داشت («شهید دستغیب از...»، ۳۰-۳۱؛ سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۱۱، ۹۶). | ||
سیدعبدالله زبرجد پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت حوزه علمیه محمودیه و تولیت آستانه امامزاده سید علاءالدین حسین (برادر حضرت شاهچراغ) را عهدهدار بود و به اقامه نماز جماعت در مسجد حاج غنی شیراز میپرداخت (آیتالله حاج شیخ...، ج ۲، ۹۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۳۸۲). او در بهمن ۱۳۹۱ در شیراز درگذشت و پیکرش در حرم سید علاءالدین حسین به خاک سپرده شد («آیتالله زبرجد درگذشت»، ۱۱) | |||
منابع: آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک ( | منابع: آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۰)، ج ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ «آیتالله زبرجد درگذشت» (۱۳۹۱)، دوهفتهنامه افق حوزه، سال یازدهم، شماره ۳۵۷، ۲۵ بهمن؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پایگاه اطلاعرسانی حوزه، «آیتالله زبرجد درگذشت»، hawzah.net و hawzahnews.com؛ پایگاه اطلاعرسانی شبستان، «آیتالله زبرجد درگذشت»، www.shabestan.ir؛ خبرگزاری بینالمللی قرآنی، «آیتالله زبرجد به لقاءالله پیوست»، www.iqna.ir؛ خاطرات قیام ۱۵ خرداد شیراز (۱۳۷۳)، دفتر اول به کوشش جلیل عرفان¬منش، تهران، حوزه¬ هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ خسروشاهی، سید هادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «شهید دستغیب از نگاه یاران در گفتوشنود با آیتالله سیدعبدالله زبرجد: عمل ایشان همه را به تقوی وامیداشت» (۱۳۸۹)، ماهنامه شاهد یاران، شماره ۵۳-۵۴، فروردین و اردیبهشت؛ سیر مبارزات امامخمینی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۶)، ج ۵، تهران، مؤسسه¬ تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد (۱۳۹۳)، ج ۱۱، تهران، مؤسسه¬ تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم: نفس مطمئنه، آیتالله شهید عبدالحسین دستغیب (۱۳۷۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | ||
[[رده:پروژه | [[رده:پروژه شاگردان۳]] |