۲۴٬۹۱۰
ویرایش
جز (added Category:مقالههای نیازمند تصویر using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| سرشناسی = | | سرشناسی = | ||
| نام کامل = | | نام کامل = عبدالسید محمودی | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| نسب = | | نسب = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
}} | }} | ||
''' | '''عبدالسید محمودی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی. | ||
== زادگاه و تحصیل == | == زادگاه و تحصیل == | ||
عبدالسید محمودی در سال ۱۳۱۴ش در یکی از روستاهای بهبهان به دنیا آمد.<ref>«تبلیغ، مبلغان و خطابه»، ص۶۰.</ref> | |||
او دوران ابتدایی را در بهبهان گذراند<ref>آیتاللهالعظمی سید...، ص۱۵۲.</ref> و از سیزدهسالگی (سال ۱۳۲۷ش) به فراگیری دروس حوزوی روی آورد و مقدمات را در مدرسه امامزاده ابراهیم بهبهان که با مدیریت عبدالهادی مجتهدی بهبهانی اداره میشد، خواند. سپس راهی اهواز شد و یک سال در مدرسه علمیه آیتالله انصاری به تکمیل دروس سطح پرداخت.<ref>«تبلیغ، مبلغان و خطابه»، ص۶۰؛ آیتاللهالعظمی سید...، ص۱۵۲.</ref> | او دوران ابتدایی را در بهبهان گذراند<ref>آیتاللهالعظمی سید...، ص۱۵۲.</ref> و از سیزدهسالگی (سال ۱۳۲۷ش) به فراگیری دروس حوزوی روی آورد و مقدمات را در مدرسه امامزاده ابراهیم بهبهان که با مدیریت عبدالهادی مجتهدی بهبهانی اداره میشد، خواند. سپس راهی اهواز شد و یک سال در مدرسه علمیه آیتالله انصاری به تکمیل دروس سطح پرداخت.<ref>«تبلیغ، مبلغان و خطابه»، ص۶۰؛ آیتاللهالعظمی سید...، ص۱۵۲.</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
او در مصاحبه با نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی در اهواز، ورود به مبارزات سیاسی را متأثر از آشنایی با امامخمینی میداند که نتیجه حضور در درسهای ایشان بود.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۵۷.</ref> | او در مصاحبه با نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی در اهواز، ورود به مبارزات سیاسی را متأثر از آشنایی با امامخمینی میداند که نتیجه حضور در درسهای ایشان بود.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۵۷.</ref> | ||
سیدعبدالسید محمودی پیش از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] در سال ۱۳۴۱ش، به مبارزه با فعالیتهای [[کمونیسم|کمونیستها]] و [[حزب توده ایران|حزب توده]] در بهبهان پرداخت. در جریان [[انجمنهای ایالتی و ولایتی|تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی]]، وارد عرصه مبارزه با [[حکومت پهلوی]] شد و بارها به تهران و اهواز سفر کرد. او پس از اطلاع از [[دستگیری امامخمینی]] در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، واعظان اهواز را به خانه آیتالله سیدعلی موسوی بهبهانی، مرجع تقلید مقیم آن شهر دعوت کرد. در آن جلسه تصمیم گرفته شد مساجد و سخنرانیها به مدت دو روز تعطیل شود تا حساسیت مردم برانگیخته شود. پس از آن به سخنرانی در [[مسجد|مساجد]] بپردازند و از [[امامخمینی]] نام ببرند. او در آن روزها در انتشار [[پیامها و اعلامیههای امامخمینی|اعلامیههای امامخمینی]] در اهواز فعال بود.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۵۷-۲۵۹.</ref> به سبب تداوم این فعالیتها در اهواز دستگیر و به تهران منتقل و در زندان قزلقلعه زندانی شد. او پس از گذراندن دوره محکومیت آزاد شد و به فعالیتهای سیاسی ادامه داد.<ref>آیتاللهالعظمی سید...، ص۱۵۲؛ آیتاللهالعظمی ناصر...، ج۲، ص۴۷۰.</ref> بهویژه در اهواز به سخنرانیهای انتقادی ادامه میداد و در برابر خواست مأموران و مسئولان دولتی برای دعای به [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] مقاومت میکرد و به همین سبب بارها به [[ساواک]] احضار گردید.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۶۰.</ref> | |||
او در فروردین سال ۱۳۴۳ پس از آزادی امامخمینی از حبس و حصر و بازگشت به قم، همراه با جمعی از علما و مردم اهواز به قم رفت و با ایشان دیدار کرد. وی در همان روز در بیت امامخمینی و در حضور ایشان سخنرانی کرد. به همین سبب بار دیگر دستگیر شد و به زندان قزلقلعه انتقال یافت و تحت [[شکنجه]] قرار گرفت. وی مدتی هم در زندان انفرادی بود و آنگاه به بند عمومی منتقل شد.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref> او در آن زندان با آقایان [[علیاصغر مروارید]]، [[علی حجتی کرمانی]]، [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]]، [[محمدمهدی ربانی املشی]]<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۶، ص۲۲۰</ref> و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] همبند بود.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۶۹.</ref> محمودی پس از آزادی به اهواز بازگشت، ولی ممنوعالمنبر بود. با وجود این، به سخنرانیهای انتقادی در اهواز ادامه داد و به این علت بارها به ساواک احضار شد و چندین بار نیز دستگیر گردید و مدتی را در زندان به سر برد.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۷۱.</ref> این فعالیتها باعث شد تا در سال ۱۳۴۶ش از سوی ساواک در فهرست روحانیان ممنوعالمنبر قرار گیرد.<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۱۵۰.</ref> در سال ۱۳۵۶ش مکتب حضرت زینب(س) را در قم بنیان نهاد.<ref>«تبلیغ، مبلغان و خطابه»، ص۶۱.</ref> | او در فروردین سال ۱۳۴۳ پس از آزادی امامخمینی از حبس و حصر و بازگشت به قم، همراه با جمعی از علما و مردم اهواز به قم رفت و با ایشان دیدار کرد. وی در همان روز در بیت امامخمینی و در حضور ایشان سخنرانی کرد. به همین سبب بار دیگر دستگیر شد و به زندان قزلقلعه انتقال یافت و تحت [[شکنجه]] قرار گرفت. وی مدتی هم در زندان انفرادی بود و آنگاه به بند عمومی منتقل شد.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref> او در آن زندان با آقایان [[علیاصغر مروارید]]، [[علی حجتی کرمانی]]، [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]]، [[محمدمهدی ربانی املشی]]<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۶، ص۲۲۰</ref> و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] همبند بود.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۶۹.</ref> محمودی پس از آزادی به اهواز بازگشت، ولی ممنوعالمنبر بود. با وجود این، به سخنرانیهای انتقادی در اهواز ادامه داد و به این علت بارها به ساواک احضار شد و چندین بار نیز دستگیر گردید و مدتی را در زندان به سر برد.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۷۱.</ref> این فعالیتها باعث شد تا در سال ۱۳۴۶ش از سوی ساواک در فهرست روحانیان ممنوعالمنبر قرار گیرد.<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۱۵۰.</ref> در سال ۱۳۵۶ش مکتب حضرت زینب(س) را در قم بنیان نهاد.<ref>«تبلیغ، مبلغان و خطابه»، ص۶۱.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
او که همواره ممنوعالمنبر بود به سخنرانیهای انتقادی ادامه داد. بهویژه سخنرانیهای انتقادی در قم و اهواز در مدرسه آیتالله سیدعلی موسوی بهبهانی اهواز<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۷۱.</ref> و همچنین انجمن دانشوران آن شهر ایراد میکرد.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۴۵۰-۴۵۱.</ref> او همچنین در ۲۹ فروردین ۱۳۵۷ در مسجد بهبهانیها در اهواز سخنرانی کرد و در خلال سخنرانیهای خود از حکومت پهلوی انتقاد کرد که در پایان آن سخنرانی، شعارهایی در حمایت از [[امامخمینی]] سر داده شد. [[ساواک]] در گزارشی درباره این سخنرانی، از محمودی با عنوان یکی از روحانیان افراطی و سابقهدار نام برد<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۵، ص۴۰</ref> و خواستار دستگیری و تبعید او از اهواز گردید. پیرو این پیشنهاد، کمیسیون امنیت اجتماعی اهواز در جلسهای در اول خرداد ۱۳۵۷ او را به دو سال اقامت اجباری (تبعید) در پیرانشهر در استان آذربایجان غربی محکوم کرد.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۶، ص۶.</ref> در پی این حکم، او در اهواز دستگیر شد و توسط مأموران دولتی در حالی که با آزار و اذیت آنان همراه بود، به پیرانشهر انتقال داده شد.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۷۱.</ref> درباره بازگشت او از تبعید گزارشی در دست نیست و به نظر میرسد در پاییز همان سال از تبعید آزاد شد. سازمان اطلاعات و امنیت قم در ۳۰ مهر ۱۳۵۷ فهرستی از روحانیان طرفدار امامخمینی تهیه کرد که نام او هم در آن لیست دیده میشود.<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ص۲۹۵-۲۹۶.</ref> | او که همواره ممنوعالمنبر بود به سخنرانیهای انتقادی ادامه داد. بهویژه سخنرانیهای انتقادی در قم و اهواز در مدرسه آیتالله سیدعلی موسوی بهبهانی اهواز<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۷۱.</ref> و همچنین انجمن دانشوران آن شهر ایراد میکرد.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۴۵۰-۴۵۱.</ref> او همچنین در ۲۹ فروردین ۱۳۵۷ در مسجد بهبهانیها در اهواز سخنرانی کرد و در خلال سخنرانیهای خود از حکومت پهلوی انتقاد کرد که در پایان آن سخنرانی، شعارهایی در حمایت از [[امامخمینی]] سر داده شد. [[ساواک]] در گزارشی درباره این سخنرانی، از محمودی با عنوان یکی از روحانیان افراطی و سابقهدار نام برد<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۵، ص۴۰</ref> و خواستار دستگیری و تبعید او از اهواز گردید. پیرو این پیشنهاد، کمیسیون امنیت اجتماعی اهواز در جلسهای در اول خرداد ۱۳۵۷ او را به دو سال اقامت اجباری (تبعید) در پیرانشهر در استان آذربایجان غربی محکوم کرد.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۶، ص۶.</ref> در پی این حکم، او در اهواز دستگیر شد و توسط مأموران دولتی در حالی که با آزار و اذیت آنان همراه بود، به پیرانشهر انتقال داده شد.<ref>علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۱، ص۲۷۱.</ref> درباره بازگشت او از تبعید گزارشی در دست نیست و به نظر میرسد در پاییز همان سال از تبعید آزاد شد. سازمان اطلاعات و امنیت قم در ۳۰ مهر ۱۳۵۷ فهرستی از روحانیان طرفدار امامخمینی تهیه کرد که نام او هم در آن لیست دیده میشود.<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ص۲۹۵-۲۹۶.</ref> | ||
عبدالسید محمودی پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در [[قم]] مستقر شد و ضمن اداره مکتب حضرت زینب(س)، به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی در آنجا ادامه داد.<ref>آیتاللهالعظمی ناصر...، ص۴۷۰؛ «تبلیغ، مبلغان و خطابه»، ص۶۱؛ آیتاللهالعظمی سید...، ص۱۵۲.</ref> از دیگر اقدامات او میتوان به احداث چندین باب [[مسجد]] و مدرسه در شهرهای مختلف اشاره کرد.<ref>«تبلیغ، مبلغان و خطابه»، ص۶۱.</ref> از تألیفات او میتوان به فواید وجود حضرت ولیعصر(عج) و استخاره از نظر قرآن و روایات اشاره کرد.<ref>آیتاللهالعظمی ناصر...، ص۴۷۰.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |