emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''صدام حسین'''، پنجمین رئیسجمهور عراق و عامل کشتار مردم عراق و تحمیل هشت سال جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران. | '''صدام حسین'''، پنجمین رئیسجمهور [[عراق]] و عامل کشتار مردم عراق و تحمیل هشت سال [[جنگ]] علیه [[جمهوری اسلامی ایران]]. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
صدام حسین تکریتی در ۲۸ آوریل ۱۹۳۷م/ ۸ اردیبهشت ۱۳۱۶ش در روستای العوجه، حوالی تکریت عراق به دنیا آمد <ref>خلیل، جمهوری وحشت، ۷؛ اسکندر، صدام حسین مناضلاً و منکرا و انساناً، ۲۰.</ref>. پدرش حسین عبدالمجید، پیش از تولد صدام درگذشت <ref>پارسادوست، ما و عراق، ۱۲۷؛ معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۰.</ref>. او پنجساله بود که مادرش صحبه دوباره ازدواج کرد. ناپدری صدام، ابراهیم حسن، با او رفتار خشن و بدی داشت <ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۴۱ ـ ۴۲.</ref>. صدام درس اول ابتدایی را در تکریت فرا گرفت و در دهسالگی به اتفاق دایی خود خیرالله طلفاح، به بغداد رفت و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۲۷ | صدام حسین تکریتی در ۲۸ آوریل ۱۹۳۷م/ ۸ اردیبهشت ۱۳۱۶ش در روستای العوجه، حوالی تکریت عراق به دنیا آمد <ref>خلیل، جمهوری وحشت، ۷؛ اسکندر، صدام حسین مناضلاً و منکرا و انساناً، ۲۰.</ref>. پدرش حسین عبدالمجید، پیش از تولد صدام درگذشت <ref>پارسادوست، ما و عراق، ۱۲۷؛ معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۰.</ref>. او پنجساله بود که مادرش صحبه دوباره [[ازدواج]] کرد. ناپدری صدام، ابراهیم حسن، با او رفتار خشن و بدی داشت <ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۴۱ ـ ۴۲.</ref>. صدام درس اول ابتدایی را در تکریت فرا گرفت و در دهسالگی به اتفاق دایی خود خیرالله طلفاح، به [[بغداد]] رفت و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۲۷.</ref>. | ||
صدام حسین در سال ۱۹۵۶م/ ۱۳۳۵ش در حالیکه دوران دبیرستان را میگذراند، تحت تأثیر اندیشههای ملیگرایی حزب بعث عراق وارد این حزب شد <ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۴۴؛ پارسادوست، نقش عراق، ۱۲۸.</ref> که در سال ۱۹۵۱م/ ۱۳۳۰ش تأسیس شده بود و شاخهای از حزب بعث سوریه به شمار میرفت {{ببینید|حزب بعث عراق}}. حزب بعث سوریه را میشل عفلق مسیحی سوری با گرایش چپ و بر بنیاد [[اندیشه ناسیونالیستی]]، در سال ۱۹۴۳م/ ۱۳۲۲ش در [[دمشق]] تأسیس کرده بود <ref>شورای نویسندگان، تاریخ سیاسی عراق، ۱۴۶؛ خلیل، جمهوری وحشت، ۸.</ref>. | |||
صدام در سال ۱۹۵۸م/ ۱۳۳۷ش به اتهام [[قتل]] یکی از مقامات دولتی در تکریت زندانی و در زندان با تعداد بیشتری از اعضای حزب بعث آشنا شد و پس از آزادی، از سوی حزب مأمور شد در بغداد به فعالیت بپردازد <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۲۸.</ref>. وی با آنکه بیش از ۲۲ سال سن نداشت، به درخواست حزب بعث در سال ۱۹۵۹م/ ۱۳۳۸ش در ترور عبدالکریم قاسم، رئیسجمهور وقت عراق مشارکت کرد و خود نیز از ناحیه پا زخمی و مجبور به ترک [[عراق]] شد <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref> و از آن پس، نخست به [[سوریه]] و سپس از سال ۱۹۶۰م/ ۱۳۳۹ش به [[مصر]] پناه برد <ref>صدام، مصاحبه، ۲۸۹ ـ ۲۹۰؛ خلیل، جمهوری وحشت، ۱۰.</ref>. وی در حالیکه در عراق به صورت غیابی به مرگ محکوم شده بود، در قاهره ضمن اتمام دروس دبیرستان، با دختر دایی خود [[ازدواج]] کرد و در دانشگاه قاهره در رشته حقوق به تحصیل پرداخت؛ ولی پس از قتل عبدالکریم قاسم، با ناتمامگذاشتن درس، در سال ۱۹۶۳م/ ۱۳۴۲ش به عراق بازگشت <ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۴۵ ـ ۴۷؛ اسکندر، صدام حسین مناضلاً و منکرا و انساناً، ۵۴؛ پارسادوست، نقش عراق، ۱۲۹.</ref>. | |||
از سوی دیگر، عبدالسلام عارف رئیسجمهور وقت عراق در ۱۸ نوامبر ۱۹۶۳م/ ۲۶ آبان ۱۳۴۲ش احمد حسن البکر، عضو برجسته حزب بعث را از نخستوزیری برکنار و بسیاری از اعضای این حزب را از پستهای دولتی اخراج کرد. پس از این حادثه، صدام حسین که در شعبه دهقانان حزب بعث کار میکرد، به فعالیت زیرزمینی پرداخت. او در فوریه ۱۹۶۴م/ ۱۳۴۳ش برای شرکت در هفتمین کنگره حزب بعث در [[دمشق]]، پنهانی از عراق خارج شد و در این سفر با میشل عفلق بنیانگذار حزب، دیدار کرد و به مذاکره پرداخت و پس از بازگشت به عراق، با حسن البکر برای سازماندهی حزب بعث همکاری فعالتری را آغاز کرد. وی علاوه بر امور دهقانان، در سازمان نظامی حزب بعث نیز فعالیت میکرد <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۲۹.</ref>. | |||
صدام حسین | سران حزب بعث در سپتامبر ۱۹۶۴م/ ۱۳۴۳ش صدام حسین را مأمور [[ترور]] عبدالسلام عارف، رئیسجمهور وقت عراق کردند؛ ولی پیش از اجرای عملیات، توطئه ترور افشا شد و صدام و عدهای از دوستان او بازداشت شدند. وی پس از مدتی و در ژوئیه ۱۹۶۶م/ ۱۳۴۵ش موفق به فرار از زندان شد و تا روی کار آمدن رژیم بعث در ژوئیه ۱۹۶۸م در سازمانهای مخفی حزب فعالیت میکرد. وی که پیش از کودتای ۱۷ ژوئیه ۱۹۶۸م/ ۲۶ تیر ۱۳۴۷ش با سفر به [[بیروت]] موافقت امریکاییان با کودتا در عراق را جلب کرده بود <ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۱۴.</ref>، در هنگام اجرای کودتا، در حالیکه لباس نظامی پوشیده بود با تانک به کاخ ریاستجمهوری عراق حمله کرد و پس از موفقیت کودتا، معاون حسن البکر شد و به فعالیت پرداخت <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> {{ببینید|حزب بعث عراق}}. | ||
صدام حسین به مدت یازده سال معاون حسن البکر بود؛ ولی عملاً در همه امور حزب و مسائل کشور دخالت و فعالیت میکرد. به دلیل آنکه حسن البکر به بیماری قند مبتلا بود، دیدارها و بازدیدهای رسمی، همچنین دیدار با سران کشورها در خارج از عراق را صدام انجام میداد. او در فوریه ۱۹۷۲م/ ۱۳۵۱ش به [[مسکو]] رفت و زمینه را برای انعقاد پیمان دوستی میان عراق و [[شوروی]] آماده کرد و در مارس ۱۹۷۵م/ اسفند ۱۳۵۳ش، با [[محمدرضا پهلوی]] نیز، در [[الجزایر]] دیدار کرد و موافقتنامه ۶ مارس ۱۹۷۵م/ ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ش، معروف به «قرارداد الجزایر» را امضا کرد <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۳۰ ـ ۱۳۱.</ref>. به ابتکار او سران عرب در نوامبر ۱۹۷۸م/ آبان ۱۳۵۷ش در بغداد جمع شدند و او رهبری اعتراض علیه محمد انور سادات رئیسجمهور وقت مصر را به سبب امضای [[پیمان کمپ دیوید]] بر عهده گرفت <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۳۱.</ref>. حزب بعث عراق در این دوره در صدد سوء استفاده از [[حوزه علمیه نجف]]، [[مرجعیت]] و شخص سیدمحسن حکیم بر آمد که به موفقیتی دست نیافته و منجر به هجرت اعتراضی حکیم به بغداد و اهانت حزب بعث به وی شد <ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۳ ـ ۵۷۰.</ref>، که مورد اشاره امامخمینی نیز قرار گرفته است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۷۵ ـ ۲۷۷.</ref> {{ببینید|سیدمحسن حکیم}}؛ چنانکه پس از الغای قرارداد مرزی ۱۳۱۶ از سوی رژیم پهلوی، در صدد بر آمد از امامخمینی و نهضت اسلامی ایران، علیه رژیم پهلوی سوء استفاده کند که با پاسخ قاطع ایشان روبهرو شد <ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۸۱ ـ ۵۸۶.</ref>. | |||
صدام حسین | صدام حسین در آذر ۱۳۵۷، در مصاحبه با خبرنگاران [[فرانسه]] در [[بغداد]]، برخلاف واقع امامخمینی را یک محکوم به اعدام ایرانی شمرد که به عراق پناهنده شده بود و دولت عراق به ایشان پناهندگی داد؛ اما از آنجاکه دولت عراق در سیاست خود صریح است و مادام که دولت ایران در امور داخلی عراق دخالت نکند، در امور ایران دخالت نخواهد کرد، به ایشان توضیح داده است که یا در روش خود و فعالیت علیه دولت ایران بازنگری کند یا در حضور خود در عراق و ایشان هم که خواهان ادامه سیاست خود بود، ترک عراق را انتخاب کرد. وی در این مصاحبه، با کاربرد تعبیر «نمیتوانیم عراق را لانه خمینی قرار دهیم تا با دولت ایران مبارزه کند»، تأکید کرد دولت عراق به این اصل پایبند است که به روحانیان تا زمانی که به امر دین میپردازند احترام بگذارد، اما به هیچیک از آنان، خواه عراقی، خواه غیر عراقی اجازه نمیدهد کار سیاسی بکنند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۰/۳۰۸ ـ ۳۰۹.</ref>. | ||
صدام حسین در | تداوم کشمکشها و تسویه حسابهای درونحزبی، منجر به استعفای اجباری حسن البکر و بهقدرترسیدن صدام حسین در شانزدهم ژوئیه ۱۹۷۹م/ ۲۵ تیر ۱۳۵۸ش شد <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۳۱ ـ ۱۳۳؛ امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۶۴ ـ ۶۵؛ احمدی، ۳۴.</ref>. صدام از لحاظ شخصیتی خود را متأثر از شخصیت [[لنین]] و جمال عبدالناصر برشمرده است <ref>صدام، مصاحبه، ۲۹۳.</ref>. او مدعی شده است رابطهاش با دوستان حزبیاش بیشتر انسانی و عاطفی بوده تا سیاسی و حزبی <ref>صدام، مصاحبه، ۲۹۲.</ref>؛ ولی وی بیدرنگ پس از به دستگرفتن قدرت، در ۳۱ تیر ۱۳۵۸ دستور گردهمایی رهبران حزب بعث عراق را صادر کرد و نام بیش از بیست فرمانده نظامی عالیرتبه را خواند و در بیرون از سالن اجلاس به جوخه اعدام سپرد <ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۶۶ ـ ۶۷؛ خراسان، روزنامه، حزب بعث از میشل عفلق تا صدام تکریتی، ۳۱/۶/۱۳۹۴ش، ۱۲.</ref>. | ||
صدام حسین و حزب بعث به محض به دست گرفتن قدرت از فعالیت احزاب جلوگیری کردند و بیدرنگ به بازداشت و سرکوب مخالفان پرداختند <ref>جعفری، بررسی تاریخی، ۳۴۲ ـ ۳۴۴.</ref>. پاکسازی کسانی که به برتری صدام اعتقادی نداشتند، در اقدامات او قرار داشت <ref>یافی، جمهوری عراق، ۲۰۰.</ref>. کیفر توهین به او و نهادهای عالیرتبه مملکتی در ملأ عام، زندانی ابد یا اعدام بود <ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۷۴.</ref>. وی به هیچکس حتی نزدیکان خود اعتماد کافی نداشت <ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۵۸ ـ ۵۹.</ref>. او رسیدن به قدرت به هر ترتیب و با انواع ترفندها و کشتن بیرحمانه رفیقان را مد نظر قرار داد <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۲۶۴.</ref>. پدرزن فرزندش عُدیّ نیز به دستور او [[اعدام]] شد؛ چنانکه ماهر عبدالرشید، پدرزن فرزند دیگرش قصیّ، به دلیل محبوبیت زیاد در ارتش، به شکل مرموزی کشته شد؛ همچنین دو داماد وی حسین کامل و صدام کامل نخست به ثروت و مقام رسیدند؛ ولی پس از احراز جایگاه، مورد بدگمانی صدام قرار گرفتند و به [[اردن]] گریختند. صدام پس از مدتی به آنان وعده عفو داد؛ ولی بیدرنگ پس از بازگشت به عراق هر دو در سال ۱۹۹۶م/ ۱۳۷۷ش کشته شدند <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۲ و ۶۳۴ ـ ۶۳۷.</ref>. او با تشکیل حکومتی بر پایه ترس و وحشت، به پاکسازی حزبی و سرکوب گسترده مخالفان و اقلیتها بهخصوص [[شیعه|شیعیان]]، کردها، ایرانیان، یهودیان و کمونیستها پرداخت <ref>کلیدر، جنگهای صدام، ۶۵.</ref>. همچنین بعدها گورهای دستهجمعی زیادی در مزارع منطقه «الکفل» در اطراف [[نجف]] کشف شد که کشتهها به حالت دستهجمعی اعدام شده بودند <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۰۸ ـ ۴۱۰.</ref>. | |||
صدام حسین در سیاست خارجی نیز یک نژادپرست افراطی بود <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۳۵.</ref>. شعار طرفداری از عربها <ref>جعفری، بحران در مرزها، ۳۹۰.</ref> و آزادسازی سرزمینهای عربی مسئلهای بود که وی بر آن تکیه میکرد <ref>جعفری، بررسی تاریخی، ۵۵۵ و ۵۶۲.</ref>. وی درباره ارزشهای عربی غلو میکرد و به پیروی از حزب بعث، برای ملت عرب رسالت ابدی برای رستگاری همه انسانها قائل بود و ملت عرب را منبع همه [[پیامبران(ع)]] و مهد تمدن میدانست. او میگفت مسلمان واقعی حتماً میل دارد و میکوشد که عربها را قوی و نیرومند ببیند <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۳۵.</ref>. | |||
در | پس از تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی در ایران]] صدام از طرفی به مذاکره روی آورد و با [[ابراهیم یزدی]] وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در هاوانا دیدار کرد و بر عادیشدن روابط دو کشور تأکید کرد <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۰.</ref>. از سوی دیگر، او پس از تظاهرات شیعیان در دو کشور [[بحرین]] و [[کویت]] در مهر ۱۳۵۸ به طور تلویحی به دولت جمهوری اسلامی ایران اخطار کرد و خود را نماینده همه کشورهای عربی [[خلیج فارس]] خواند. در این میان دولت عراق تجدید نظر درباره قرارداد الجزایر را دنبال میکرد <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۶ ـ ۲۷۷.</ref>. صدام در سخنانی دولت عراق را بیش از هر کشور دیگری در خاورمیانه مورد تهدید امامخمینی برای صدور [[انقلاب اسلامی]] معرفی کرد؛ ازجمله به این دلیل که ایران کشوری شیعه است و نیمی از جمعیت عراق را نیز شیعیان تشکیل میدهند <ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۷ ـ ۲۷۸؛ کیهان، روزنامه، ۱۴/۱/۱۳۵۹ش، ۱.</ref>. از اینرو به ارعاب و سرکوب شیعیان در داخل عراق رو آورد و ازجمله فعالیتهای سیدمحمدباقر صدر را زیر نظر گرفت و به بازداشت ایشان پرداخت <ref>غفاری و حیدرخانی، شیعیان عراق پس از سقوط صدام، ۴۹ ـ ۵۰.</ref> و در نهایت به [[شهادت]] وی و خواهرش [[بنتالهدی]] در فروردین ۱۳۵۹، انجامید <ref>پارسادوست، ما و عراق، ۲۶۷ ـ ۲۶۸.</ref>. امامخمینی از چگونگی شهادت دلخراش آنان ابراز تأسف شدید کرد و قاتلان ایشان را جنایتکارانی برشمرد که عمری را به خونخواری و ستمپیشگی گذراندهاند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۳ ـ ۳۵۴.</ref> {{ببینید|سیدمحمدباقر صدر}}. صدام همچنین در سال ۱۳۶۲ شش تن از خاندان سیدمحسن حکیم را به شکل وحشتناکی به [[شهادت]] رساند. امامخمینی این خبر را بسیار تأسفبرانگیز و حیرتآور برشمرد که به دست «صدام عفلقی، جنایتکار و ددمنش دهر»، صورت گرفت. به تعبیر ایشان، این جنایت باعث تأسف و ناراحتی هر انسان باوجدانی میشود که از فطرت انسانی منحرف نشده باشد. ایشان از صدام و امثال او با عنوان جنایتپیشهای یاد کرده که خوی درندگی بر آنان چیره است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۱.</ref> {{ببینید|سیدمحسن حکیم}}. | ||
رژیم بعثی عراق در این جنگ افزون بر رزمندگان، به غیر نظامیان نیز حمله شیمیایی میکرد <ref>خاطری و جنتیمحب، جنگ شیمیایی عراق علیه ایران، ۱۹ ـ ۲۶.</ref> و صدام به مردم خودش نیز رحم نمیکرد. او کردهای شمال عراق را به خاک و خون کشید و از سلاحهای شیمیایی برای قتل عام کردهای حلبچه استفاده کرد <ref>خاطری و جنتیمحب، جنگ شیمیایی عراق علیه ایران، ۴۶۸ ـ ۴۶۹؛ گالبرایت، پایان عراق، ۵۰ ـ ۵۱.</ref>. او در دهه هشتاد میلادی، به حدود هفتاد دهکده با گاز سمّی حمله کرد. چهار هزار روستا ویران و نود درصد زمینها از حالت کشت خارج شد. صدام در توطئههای گوناگون، ۳۷ نفر از خاندان بارزانی، ازجمله ادریس پسر ملامصطفی بارزانی را نیز به قتل رساند <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۳۸۰.</ref>. | ازجمله مهمترین اقدامات صدام علیه نهضت اسلامی مردم ایران، راه اندازی جنگی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی ایران بود. ششم مارس سال ۱۹۷۵م/ ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ در جریان کنفرانس سران اوپک با میانجیگری هواری بومدین رئیسجمهور الجزایر دیداری میان [[محمدرضا پهلوی]] و صدام حسین انجام شد که نتیجه آن اعلامیه الجزایر و انعقاد قرارداد ۱۹۷۵م بود. به موجب این اعلامیه دو کشور [[ایران]] و عراق توافق کردند که مرزهای آبی خود را بر اساس «خط تالوگ» تعیین کنند و تدبیری در مرزها سنجیده شود که از هر گونه حرکت خرابکارانه جلوگیری شود. عهدنامه یادشده و سه پروتکل منضم به آن و چهار موافقتنامه تکمیلی به تصویب مجلس شورای ملی ایران و عراق رسید <ref>شورای عالی نظارت، گزیده اسناد جنگ ایران و عراق، ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ آقایی، بررسی ابعاد حقوقی جنگ عراق علیه ایران، ۱۰۵ ـ ۱۰۶.</ref>. بنابر این قرارداد نیم طرف شرقی اروندرود از آنِ ایران شد <ref>سامرائی، ویرانی دروازه شرقی، ۴۶؛ مشایخ فریدنی، ۱۷۶ ـ ۱۷۸.</ref>. جمهوری اسلامی ایران نیز پس از انقلاب اسلامی، بر پایبندی خود به توافق الجزایر تأکید کرد <ref>لوی و میک، علل وقوع جنگ ایران و عراق، ۱۱۹؛ حوزه، مجله، جنگ در آیینه مبانی، شماره ۱۳، ۱۳۶۴ش، ۱۱۰ ـ ۱۱۱.</ref>؛ ولی صدام حسین این قرارداد را به نفع ایران برشمرد <ref>آقایی، بررسی ابعاد حقوقی جنگ عراق علیه ایران، ۱۱۱ ـ ۱۱۲ و ۱۱۵.</ref> و دولت عراق با احضار کاردار [[سفارتخانه|سفارت]] جمهوری اسلامی ایران در بغداد، به وزارت خارجه، لغو یکجانبه قرارداد الجزایر را ابلاغ کرد <ref>سلیمانیخواه، تصمیم صدام به جنگ علیه ایران، ۹/۳۷.</ref> و صدام در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ با اونیفورم فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق، در سخنرانیای در تلویزیون ملی عراق، متن قرارداد الجزایر را پاره و الغای آن را اعلام کرد <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۴۱.</ref>. وی با چراغ سبز غرب و با ادعای رهبری جهان عرب جنگ با ایران را در ۳۱/۶/۱۳۵۹ آغاز کرد <ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۲/۶ ـ ۹؛ غلامی ابرستان، استراتژی امامخمینی در جنگ تحمیلی، ۹.</ref> {{ببینید|جنگ تحمیلی}} و با روحیه دیکتاتوری و [[جنگطلبی]] و به تحریک دشمنان جمهوری اسلامی، به مدت هشت سال با ایران جنگید. او در این جنگ، از سلاحهای شیمیایی و ضد انسانی استفاده کرد <ref>خراسان، روزنامه، حزب بعث از میشل عفلق تا صدام تکریتی، ۳۱/۶/۱۳۹۴ش، ۱۲.</ref>. | ||
در طول [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] همه قدرتهای جهان آن روز در کنار صدام قرار داشتند و بسیاری از کشورها آشکارا از تجاوز عراق به ایران حمایت کردند <ref>هاشمی رفسنجانی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲.</ref>؛ ازجمله [[اتحادیه عرب]] <ref>علیزاده، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به جهان عرب، ۱۴.</ref>، [[عربستان]]، [[مصر]]، [[امارات]]، [[یمن]] شمالی و جنوبی و نیز تعدادی از کشورهای عرب قاره [[افریقا]]، آشکارا از عراق حمایت میکردند. کشورهای غربی بهویژه [[فرانسه]] کمکهای نظامی ـ تبلیغاتی و اطلاعاتی خود را در اختیار عراق قرار دادند <ref>درویشی، جنگ ایران و عراق، ۵۹ ـ ۶۰.</ref>. کشورهای عربی بهویژه کویت و عربستان با فرستادن کمکهای مالی و نظامی به عراق پرداخت بخشی از هزینههای این کشور در جنگ تحمیلی علیه ایران را قبول کردند <ref>قادری، تحلیلی بر میزان کمکهای مالی ـ تسلیحاتی منطقهای و فرا منطقهای، ۶۴.</ref>. [[کویت]] و امارات عربی <ref>قادری، تحلیلی بر میزان کمکهای مالی ـ تسلیحاتی منطقهای و فرا منطقهای، ۶۴.</ref> مصر و [[اردن]] علاوه بر پشتیبانی سیاسی و تدارکاتی، نیروهای نظامی خود را نیز به کمک صدام فرستادند <ref>مختاری، نیروهای مصری و اردنی در لشکرهای عراق، ۱۰۲.</ref>. [[اتحاد جماهیر شوروی]] نیز از پشتیبانان صدام در جنگ بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۵.</ref>. بیشتر کشورهای اروپایی و [[انگلستان]] <ref>قادری، تحلیلی بر میزان کمکهای مالی ـ تسلیحاتی منطقهای و فرا منطقهای، ۶۱ ـ ۶۲.</ref> و [[امریکا]] نیز از صدام حمایت میکردند <ref>درویشی، جنگ ایران و عراق، ۶۱.</ref> {{ببینید|جنگ تحمیلی}}. | |||
رژیم بعثی عراق در این جنگ افزون بر رزمندگان، به غیر نظامیان نیز [[حمله شیمیایی]] میکرد <ref>خاطری و جنتیمحب، جنگ شیمیایی عراق علیه ایران، ۱۹ ـ ۲۶.</ref> و صدام به مردم خودش نیز رحم نمیکرد. او کردهای شمال عراق را به خاک و خون کشید و از سلاحهای شیمیایی برای قتل عام کردهای حلبچه استفاده کرد <ref>خاطری و جنتیمحب، جنگ شیمیایی عراق علیه ایران، ۴۶۸ ـ ۴۶۹؛ گالبرایت، پایان عراق، ۵۰ ـ ۵۱.</ref>. او در دهه هشتاد میلادی، به حدود هفتاد دهکده با گاز سمّی حمله کرد. چهار هزار روستا ویران و نود درصد زمینها از حالت کشت خارج شد. صدام در توطئههای گوناگون، ۳۷ نفر از خاندان بارزانی، ازجمله ادریس پسر [[ملامصطفی بارزانی]] را نیز به قتل رساند <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۳۸۰.</ref>. | |||
از سوی دیگر، همانگونه که امامخمینی به کشورهای منطقه هشدار داده بود که اگر صدام حسین فرصت پیدا کند، به کشورهای دیگر نیز حمله میکند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۵۲.</ref>، ارتش عراق به دستور وی در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ش/ ۱۹۹۰م به کشور کویت حمله و این کشور را اشغال کرد <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۹۹؛ کلیدر، جنگهای صدام، ۷۸.</ref> و دست به غارت و تاراج بیحد و حصر زد و صدام «علی کامل مجید» معروف به علی شیمیایی را حکمران کویت کرد <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۲ ـ ۵۰۶.</ref>. صدام با این حمله باعث بروز بحران بینالمللی شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد، در هجده مرداد ۱۳۶۹ ضمیمهسازی کویت به عراق را غیر قانونی اعلام کرد <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۸.</ref>. | از سوی دیگر، همانگونه که امامخمینی به کشورهای منطقه هشدار داده بود که اگر صدام حسین فرصت پیدا کند، به کشورهای دیگر نیز حمله میکند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۵۲.</ref>، ارتش عراق به دستور وی در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ش/ ۱۹۹۰م به کشور کویت حمله و این کشور را اشغال کرد <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۹۹؛ کلیدر، جنگهای صدام، ۷۸.</ref> و دست به غارت و تاراج بیحد و حصر زد و صدام «علی کامل مجید» معروف به علی شیمیایی را حکمران کویت کرد <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۲ ـ ۵۰۶.</ref>. صدام با این حمله باعث بروز بحران بینالمللی شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد، در هجده مرداد ۱۳۶۹ ضمیمهسازی کویت به عراق را غیر قانونی اعلام کرد <ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۸.</ref>. | ||
جنایتهای صدام حسین، ملت عراق را به قیام علیه وی واداشت. انتفاضه شعبانیه عراق عنوان قیام مردم عراق بر ضد حکومت صدام بود که در شعبان سال ۱۴۱۱ق/ اسفند ۱۳۶۹ش پس از شکست ارتش عراق در جنگ اول خلیج فارس رخ داد <ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۲۲ ـ ۲۲۳.</ref>. در نتیجه این قیام، از هجده استان عراق، چهارده استان دیالی، واسط، میسان، | جنایتهای صدام حسین، ملت عراق را به قیام علیه وی واداشت. انتفاضه شعبانیه عراق عنوان قیام مردم عراق بر ضد حکومت صدام بود که در شعبان سال ۱۴۱۱ق/ اسفند ۱۳۶۹ش پس از شکست ارتش عراق در جنگ اول خلیج فارس رخ داد <ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۲۲ ـ ۲۲۳.</ref>. در نتیجه این قیام، از هجده استان عراق، چهارده استان دیالی، واسط، میسان، [[بصره|البصره]]، ذیقار، المثنی، القادسیه، بابل، [[کربلا]]، [[نجف]]، دهوک، اربیل، کرکوک و سلیمانیه به دست انقلابیان افتاد و تنها استانهای مرکزی شامل صلاحالدین، [[بغداد]]، نینوا و انبار در اختیار حکومت بود <ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۳۰.</ref>. | ||
مرجعیت [[حوزه علمیه نجف]] کمیتهای نهنفره تشکیل داد تا رهبری قیام را بر عهده گیرد. اعضای این کمیته سیدمحیالدین غریفی، سیدمحمدرضا موسوی خلخالی، سیدجعفر بحرالعلوم، سیدعزالدین بحرالعلوم، سیدمحمدرضا خرسان، سیدمحمد سبزواری، محمدرضا شبیب الساعدی و سیدمحمدتقی خویی بودند <ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۴۹ ـ ۲۵۰.</ref>. اما با توقف نیروهای غربی به رهبری امریکا در پیشروی به سوی بغداد و فرصتدادن به بقای رژیم بعثی عراق، نیروهای نظامی و امنیتی عراق به سرکوب مردم روی آوردند و هزاران تن کشته و حدود دو میلیون آواره شدند. [[حرم امامعلی(ع)]] و [[حرم امامحسین(ع)]] آسیبب دید و برخی از روحانیان ازجمله مرجع تقلید وقت [[سیدابوالقاسم خویی]] بازداشت شدند و بسیاری از مدارس دینی در نجف اشرف خراب شدند <ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۸۵ ـ ۲۸۹، ۲۹۰ ـ ۲۹۳، ۳۳۱ ـ ۳۳۶ و ۳۴۲ ـ ۳۴۴؛ معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۲۰ ـ ۵۲۲.</ref>. | |||
امامخمینی که به فراوانی از صدام حسین و اقدامات جنایتکارانه او سخن گفته است، او را فردی دیوانه <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۸ ـ ۸۹.</ref>، دارای فکر مغشوش <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۳.</ref>، کسی که عقل درستی ندارد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۵ و ۱۳/۲۲۲.</ref>، احمق <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵.</ref>، هذیانگو و عاری از تفکر <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۵۴.</ref> و با خصلت جنون قدرت، خیالاتی و اغواشده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۸۴ و ۴۰۱.</ref> و دارای خوی و خصلت درندگی و جنایتکاری و آدمکشی <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۷۸؛ ۱۷/۸۵ و ۲۰/۳۲۸.</ref> و زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۲۴.</ref>. ایشان که صدام را ابرجنایتکار خوانده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۱ و ۳۷۵.</ref> خاطرنشان کرده که وی علیه ایران بغی کرده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۶.</ref> و جنایتهای بیشماری را در عراق و ایران مرتکب شده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۶۸ و ۲۵۱.</ref>. ایشان حتی در وصیتنامه خود افتخار کرده که دشمن ایشان صدام عفلقی است؛ کسی که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸.</ref>. | امامخمینی که به فراوانی از صدام حسین و اقدامات جنایتکارانه او سخن گفته است، او را فردی دیوانه <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۸ ـ ۸۹.</ref>، دارای فکر مغشوش <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۳.</ref>، کسی که عقل درستی ندارد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۵ و ۱۳/۲۲۲.</ref>، احمق <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵.</ref>، هذیانگو و عاری از تفکر <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۵۴.</ref> و با خصلت جنون قدرت، خیالاتی و اغواشده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۸۴ و ۴۰۱.</ref> و دارای خوی و خصلت درندگی و جنایتکاری و آدمکشی <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۷۸؛ ۱۷/۸۵ و ۲۰/۳۲۸.</ref> و زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۲۴.</ref>. ایشان که صدام را ابرجنایتکار خوانده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۱ و ۳۷۵.</ref> خاطرنشان کرده که وی علیه ایران بغی کرده <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۶.</ref> و جنایتهای بیشماری را در عراق و ایران مرتکب شده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۶۸ و ۲۵۱.</ref>. ایشان حتی در وصیتنامه خود افتخار کرده که دشمن ایشان صدام عفلقی است؛ کسی که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸.</ref>. |