خداشناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ دی ۱۴۰۱
ابرابزار
(ابرابزار)
خط ۳: خط ۳:
== اهمیت خداشناسی ==
== اهمیت خداشناسی ==
واژه «خدا» که معادل لفظ «الله» در عربی است، به معنای صاحب و مالک آمده‌است<ref>دهخدا، لغت‌نامه، ۶/۸۳۹۲–۸۳۹۷؛ معین، فرهنگ فارسی معین، ۴۸۰.</ref> و گاهی به معنای خودآینده است؛ زیرا مرکب از کلمه «خود» و «آ» است.<ref>دهخدا، لغت‌نامه، ۶/۸۳۹۲.</ref> واژه «خدا» به صورت مطلق تنها در «الله» به کار می‌رود، اما به صورت مضاف مثل «دهخدا» و «کدخدا» برای غیر خدا نیز به کار می‌رود.<ref>دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ۶/۸۳۹۲.</ref> در اصطلاح فلسفه، خداوند همان واجب‌الوجودی است که در تمام صفات و افعال خود بالذات است<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۱۳۱.</ref> و در سخن برخی حکمای مشاء از آن به «اوّل»<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۶۶.</ref> و در سخن حکمای اشراق به «نورالانوار»<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۱۵۰.</ref> تعبیر می‌شود.
واژه «خدا» که معادل لفظ «الله» در عربی است، به معنای صاحب و مالک آمده‌است<ref>دهخدا، لغت‌نامه، ۶/۸۳۹۲–۸۳۹۷؛ معین، فرهنگ فارسی معین، ۴۸۰.</ref> و گاهی به معنای خودآینده است؛ زیرا مرکب از کلمه «خود» و «آ» است.<ref>دهخدا، لغت‌نامه، ۶/۸۳۹۲.</ref> واژه «خدا» به صورت مطلق تنها در «الله» به کار می‌رود، اما به صورت مضاف مثل «دهخدا» و «کدخدا» برای غیر خدا نیز به کار می‌رود.<ref>دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ۶/۸۳۹۲.</ref> در اصطلاح فلسفه، خداوند همان واجب‌الوجودی است که در تمام صفات و افعال خود بالذات است<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۱۳۱.</ref> و در سخن برخی حکمای مشاء از آن به «اوّل»<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۶۶.</ref> و در سخن حکمای اشراق به «نورالانوار»<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۱۵۰.</ref> تعبیر می‌شود.
خداشناسی علمی است که به شناخت ذات و صفات خداوند می‌پردازد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، مجموعه آثار، ۴/۱۸۶ و ۲۶/۱۰۵.</ref> امام‌خمینی خداوند را موجودی کامل و فوق تمام<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۳ و ۴۵۳؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۵.</ref> و صرف‌الوجودی که وجودش عین ذاتش است،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۴ و ۲۱۵–۲۱۶؛ امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۳۸–۳۹ و ۸۶.</ref> می‌داند. ایشان دربارهٔ خداوند تعالی در برخی آثار خود به پیروی از فلسفه مشاء تعبیر «واجب‌الوجود»<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۷۳، ۵۹۸ و ۶۱۱.</ref> و در برخی آثار دیگر، نور الانوار<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵.</ref> و در آثار عرفانی تعبیر «اوّل مطلق»<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۲۴.</ref> را به کار برده‌است.
خداشناسی علمی است که به شناخت ذات و صفات خداوند می‌پردازد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، مجموعه آثار، ۴/۱۸۶ و ۲۶/۱۰۵.</ref> امام‌خمینی خداوند را موجودی کامل و فوق تمام<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۳ و ۴۵۳؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۵.</ref> و صرف‌الوجودی که وجودش عین ذاتش است،<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۴ و ۲۱۵–۲۱۶؛ امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۳۸–۳۹ و ۸۶.</ref> می‌داند. ایشان دربارهٔ خداوند تعالی در برخی آثار خود به پیروی از فلسفه مشاء تعبیر «واجب‌الوجود»<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۷۳، ۵۹۸ و ۶۱۱.</ref> و در برخی آثار دیگر، نور الانوار<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵.</ref> و در آثار عرفانی تعبیر «اوّل مطلق»<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۲۴.</ref> را به کار برده‌است.


== پیشینه ==
== پیشینه ==
اهمیت و جایگاه خداشناسی و آثار عمیق آن بر حیات انسان، همواره یکی از دغدغه‌های اصلی بشر بوده، بخش عمده‌ای از منابع گوناگون دینی به وصف مبدأ عالم (خداوند) پرداخته‌است.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۲۵.</ref> آموزه‌های دینی همواره بشر را به کوشش در شناخت خداوند با براهین عقلی و تفکر دعوت کرده‌است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۸/۱۵۳.</ref> تاریخ ادیان و کتاب‌های غیر الهی، صورت‌های متفاوتی را که در طول حیات بشر از خدا تصور شده‌است، گزارش کرده‌اند. مکتب‌های مادی هر گونه موجودی ورای طبیعت را منکر هستند و آن را زاییده وهم بشری می‌دانند.<ref>← صدر، سخنان سران کمونیسم دربارهٔ خدا، ۲۳.</ref> ادیان الهی به‌ویژه ادیان ابراهیمی، به نحو خاص متکفل پرداختن به بحث دربارهٔ خدا بوده‌اند؛ چنان‌که در کتاب مقدس نیز از خداوند به آفریننده آسمان‌ها و زمین یاد شده‌است.<ref>سفر پیدایش، ۱/۱–۳؛ انجیل یوحنا، ۱/۱–۴.</ref> بی‌شک والاترین و ارزشمندترین مباحث و معارف، بحث دربارهٔ شناخت آفریدگار جهان است.<ref>ربانی گلپایگانی، ایضاح الحکمه، ۳/۳۶۹.</ref>
اهمیت و جایگاه خداشناسی و آثار عمیق آن بر حیات انسان، همواره یکی از دغدغه‌های اصلی بشر بوده، بخش عمده‌ای از منابع گوناگون دینی به وصف مبدأ عالم (خداوند) پرداخته‌است.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۲۵.</ref> آموزه‌های دینی همواره بشر را به کوشش در شناخت خداوند با براهین عقلی و تفکر دعوت کرده‌است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۸/۱۵۳.</ref> تاریخ ادیان و کتاب‌های غیر الهی، صورت‌های متفاوتی را که در طول حیات بشر از خدا تصور شده‌است، گزارش کرده‌اند. مکتب‌های مادی هر گونه موجودی ورای طبیعت را منکر هستند و آن را زاییده وهم بشری می‌دانند.<ref>← صدر، سخنان سران کمونیسم دربارهٔ خدا، ۲۳.</ref> ادیان الهی به‌ویژه ادیان ابراهیمی، به نحو خاص متکفل پرداختن به بحث دربارهٔ خدا بوده‌اند؛ چنان‌که در کتاب مقدس نیز از خداوند به آفریننده آسمان‌ها و زمین یاد شده‌است.<ref>سفر پیدایش، ۱/۱–۳؛ انجیل یوحنا، ۱/۱–۴.</ref> بی‌شک والاترین و ارزشمندترین مباحث و معارف، بحث دربارهٔ شناخت آفریدگار جهان است.<ref>ربانی گلپایگانی، ایضاح الحکمه، ۳/۳۶۹.</ref>
در قرآن کریم، خداشناسی به بهترین نوع ممکن تبیین شده‌است و در تعالیم آن به این امر توصیه شده‌است.<ref>ابراهیم، ۱۰؛ غاشیه، ۱۷–۲۱.</ref> قرآن از همان آغاز، با نزول آیات معرفت‌شناختی در عرصه خداشناسی و هستی‌شناسی، خواستار تفکر و تعقل در این مباحث شده‌است.<ref>قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۷.</ref> فیلسوفان اسلامی، همواره به خداشناسی و معرفت ذات الهی توجه داشته‌اند و آن را با واجب‌الوجود فلسفی و نظام فکری‌شان منطبق می‌کردند.<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۱۸–۲۸ و ۶۶.</ref> آنان براهین پرشماری برای اثبات خداشناسی و وجود مبدأ متعال اقامه کرده‌اند. برخی براهین تقریرهای متفاوتی دارند و سیر تکاملی براهین از حیث زمانی و تطورات فکری و از جهت سطوح اندیشه متفاوت است و در آغاز یک نوع سیر اندیشه از ناقص به کامل بوده، در نتیجه فنی‌ترشدن استدلال را به دنبال داشت؛ چنان‌که در تبیین برهان صدیقین، از برهان صدیقین فارابی و ابن‌سینا آغاز شد و به برهان ملاصدرا، ملاهادی سبزواری و در نهایت به برهان سیدمحمدحسین طباطبایی طی طریق کرد.<ref>رحیقی، تأملی در راه‌های خداشناسی، ۵۸–۵۹.</ref> متکلمان مسلمان نیز به هدف تأکید بیشتر بر لزوم شناخت خدا دلایلی بر ضرورت تأمل و اندیشه‌ورزی در این حوزه اقامه کرده‌اند.<ref>حلی، کشف المراد، ۲۶۰–۲۶۱؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۱۱–۱۱۳.</ref>
در قرآن کریم، خداشناسی به بهترین نوع ممکن تبیین شده‌است و در تعالیم آن به این امر توصیه شده‌است.<ref>ابراهیم، ۱۰؛ غاشیه، ۱۷–۲۱.</ref> قرآن از همان آغاز، با نزول آیات معرفت‌شناختی در عرصه خداشناسی و هستی‌شناسی، خواستار تفکر و تعقل در این مباحث شده‌است.<ref>قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۷.</ref> فیلسوفان اسلامی، همواره به خداشناسی و معرفت ذات الهی توجه داشته‌اند و آن را با واجب‌الوجود فلسفی و نظام فکری‌شان منطبق می‌کردند.<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۱۸–۲۸ و ۶۶.</ref> آنان براهین پرشماری برای اثبات خداشناسی و وجود مبدأ متعال اقامه کرده‌اند. برخی براهین تقریرهای متفاوتی دارند و سیر تکاملی براهین از حیث زمانی و تطورات فکری و از جهت سطوح اندیشه متفاوت است و در آغاز یک نوع سیر اندیشه از ناقص به کامل بوده، در نتیجه فنی‌ترشدن استدلال را به دنبال داشت؛ چنان‌که در تبیین برهان صدیقین، از برهان صدیقین فارابی و ابن‌سینا آغاز شد و به برهان ملاصدرا، ملاهادی سبزواری و در نهایت به برهان سیدمحمدحسین طباطبایی طی طریق کرد.<ref>رحیقی، تأملی در راه‌های خداشناسی، ۵۸–۵۹.</ref> متکلمان مسلمان نیز به هدف تأکید بیشتر بر لزوم شناخت خدا دلایلی بر ضرورت تأمل و اندیشه‌ورزی در این حوزه اقامه کرده‌اند.<ref>حلی، کشف المراد، ۲۶۰–۲۶۱؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۱۱–۱۱۳.</ref>
اهل معرفت به خداشناسی توجه ویژه‌ای داشته‌اند؛ اما شناخت خدا نزد آنان معرفت نظری و استدلالی نیست، بلکه معرفتی است که از شهود و مشاهده نشئت می‌گیرد و لازمه آن سلوک عملی و دست‌یافتن به معرفتی ورای عقل و شناخت بی‌واسطه خدا و فنای در اوست.<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۹۳–۹۴؛ هجویری، کشف المحجوب، ۳۶۱–۳۶۷؛ عین‌القضات، زبدة الحقایق، ۲۹–۳۰؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۱۵–۱۱۸.</ref>
اهل معرفت به خداشناسی توجه ویژه‌ای داشته‌اند؛ اما شناخت خدا نزد آنان معرفت نظری و استدلالی نیست، بلکه معرفتی است که از شهود و مشاهده نشئت می‌گیرد و لازمه آن سلوک عملی و دست‌یافتن به معرفتی ورای عقل و شناخت بی‌واسطه خدا و فنای در اوست.<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۹۳–۹۴؛ هجویری، کشف المحجوب، ۳۶۱–۳۶۷؛ عین‌القضات، زبدة الحقایق، ۲۹–۳۰؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۱۵–۱۱۸.</ref>
امام‌خمینی نیز در آثار خود به بحث خداشناسی پرداخته، با تحلیل و بررسی آرای برخی متکلمان در اثبات وجود حق‌تعالی و با استناد به آیات الهی، به براهین فلسفی و کلامی پرداخته‌است.<ref>تقریرات، ۲/۱۹–۲۳، ۶۶ و ۳۳۳؛ تعلیقات فصوص، ۲۷۲؛ چهل حدیث، ۱۹۱؛ حدیث جنود، ۸۰–۸۲.</ref>
امام‌خمینی نیز در آثار خود به بحث خداشناسی پرداخته، با تحلیل و بررسی آرای برخی متکلمان در اثبات وجود حق‌تعالی و با استناد به آیات الهی، به براهین فلسفی و کلامی پرداخته‌است.<ref>تقریرات، ۲/۱۹–۲۳، ۶۶ و ۳۳۳؛ تعلیقات فصوص، ۲۷۲؛ چهل حدیث، ۱۹۱؛ حدیث جنود، ۸۰–۸۲.</ref>
خط ۱۶: خط ۱۹:
=== شناخت ذات الهی ===
=== شناخت ذات الهی ===
به شناخت ذات در نصوص توجه شده، در برخی آیات، همچون «وَ یحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»<ref>آل عمران، ۲۸.</ref> و «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِه‏»<ref>انعام، ۹۱.</ref> خداوند انسان را از تفکر در ذات خویش برحذر می‌دارد.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۵/۳۲۵؛ طباطبایی، المیزان، ۷/۲۶۸.</ref> در روایات نیز به امکان‌ناپذیری شناخت ذات حق توجه شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۰۳ و ۱۳۵؛ صدوق، التوحید، ۸۹.</ref>
به شناخت ذات در نصوص توجه شده، در برخی آیات، همچون «وَ یحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»<ref>آل عمران، ۲۸.</ref> و «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِه‏»<ref>انعام، ۹۱.</ref> خداوند انسان را از تفکر در ذات خویش برحذر می‌دارد.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۵/۳۲۵؛ طباطبایی، المیزان، ۷/۲۶۸.</ref> در روایات نیز به امکان‌ناپذیری شناخت ذات حق توجه شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۰۳ و ۱۳۵؛ صدوق، التوحید، ۸۹.</ref>
خداشناسی به معنای شناخت ذات خداوند، در نظر عموم متکلمان<ref>خواجه‌نصیر، تلخیص المحصل، ۳۱۴؛ یاقوت اهری، الاقطاب القطبیة او البلغة فی الحکم، ۱۳۶.</ref> و حکمای الهی،<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۳/۳۷۶؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۵۱.</ref> نه تنها برای انسان، بلکه برای هیچ مخلوقی ممکن نیست<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۲۷.</ref>؛ از این‌رو فلاسفه اسلامی با تکیه بر عقل و نصوص دینی، بر امکان‌ناپذیری شناخت ذات الهی تأکید دارند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۳/۳۷۶؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۵۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۱۴۴؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۵۰.</ref> دلیل این مدعا نامتناهی و مطلق‌بودن ذات خداوند و محدود و متناهی‌بودن سایر موجودات است. از سوی دیگر، علم و ادراک مستلزم نوعی احاطه علمی فاعل شناسایی (مدرِک) بر متعلق شناسایی (مدرَک) است، و از آنجا که موجود محدود نمی‌تواند بر موجود نامحدود احاطه یابد، ممکن نیست مخلوقات خداوند بر ذات او آگاهی یابند.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۳۵؛ جامی، نقد النصوص، ۲۸؛ یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۳۱۲–۳۱۳.</ref>
خداشناسی به معنای شناخت ذات خداوند، در نظر عموم متکلمان<ref>خواجه‌نصیر، تلخیص المحصل، ۳۱۴؛ یاقوت اهری، الاقطاب القطبیة او البلغة فی الحکم، ۱۳۶.</ref> و حکمای الهی،<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۳/۳۷۶؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۵۱.</ref> نه تنها برای انسان، بلکه برای هیچ مخلوقی ممکن نیست<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۲۷.</ref>؛ از این‌رو فلاسفه اسلامی با تکیه بر عقل و نصوص دینی، بر امکان‌ناپذیری شناخت ذات الهی تأکید دارند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۳/۳۷۶؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۵۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۱۴۴؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۵۰.</ref> دلیل این مدعا نامتناهی و مطلق‌بودن ذات خداوند و محدود و متناهی‌بودن سایر موجودات است. از سوی دیگر، علم و ادراک مستلزم نوعی احاطه علمی فاعل شناسایی (مدرِک) بر متعلق شناسایی (مدرَک) است، و از آنجا که موجود محدود نمی‌تواند بر موجود نامحدود احاطه یابد، ممکن نیست مخلوقات خداوند بر ذات او آگاهی یابند.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۳۵؛ جامی، نقد النصوص، ۲۸؛ یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۳۱۲–۳۱۳.</ref>


خط ۲۷: خط ۳۱:
=== شناخت اوصاف و افعال الهی ===
=== شناخت اوصاف و افعال الهی ===
مرتبه دیگر خداشناسی، آگاهی از اوصاف و افعال خداوند است، یعنی پس از آنکه انسان اصل وجود خداوند را تصدیق کرد، در صدد شناسایی تفصیلی اوصاف و افعال او بر می‌آید.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۲۸.</ref> مرتبه پیشین سبب جدایی خداشناسان از ملحدان و شکاکان می‌گردد و اختلاف در اوصاف خداوند، موجب ظهور و دسته‌بندی‌های مختلف در میان خداشناسان و متألهان می‌گردد. عمده اختلاف عقیدتی در بحث خداشناسی، چه در میان ادیان مختلف و چه در میان فرق و مذاهب دین واحد، از اینجا سرچشمه می‌گیرد.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۲۸.</ref>
مرتبه دیگر خداشناسی، آگاهی از اوصاف و افعال خداوند است، یعنی پس از آنکه انسان اصل وجود خداوند را تصدیق کرد، در صدد شناسایی تفصیلی اوصاف و افعال او بر می‌آید.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۲۸.</ref> مرتبه پیشین سبب جدایی خداشناسان از ملحدان و شکاکان می‌گردد و اختلاف در اوصاف خداوند، موجب ظهور و دسته‌بندی‌های مختلف در میان خداشناسان و متألهان می‌گردد. عمده اختلاف عقیدتی در بحث خداشناسی، چه در میان ادیان مختلف و چه در میان فرق و مذاهب دین واحد، از اینجا سرچشمه می‌گیرد.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۲۸.</ref>
امام‌خمینی نیز مرتبه دیگر خداشناسی را شناخت اوصاف الهی می‌داند و معتقد است شناخت ذات حق‌تعالی در پرتو اسما و صفات و تجلیات او ممکن است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵۳ و ۶۵۳–۶۵۴.</ref> ایشان با پذیرش مبانی حکمت متعالیه نظیر اصالت وجود، تشکیک در وجود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۷۱.</ref> و اشتراک معنوی وجود<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۲.</ref> و با استناد به برخی آیات الهی،<ref>شوری، ۱۱.</ref> دیدگاه‌هایی را که بر تنزیه محض حق‌تعالی یا تشبیه محض حق‌تعالی دلالت دارند، رد کرده،<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۹۴–۹۵؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۶۶.</ref> دربارهٔ امکان شناخت خداوند معتقد است بشر می‌تواند به مرتبه‌ای برسد که خدا را بشناسد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۰۳.</ref> (← مقاله اسما و صفات).
امام‌خمینی نیز مرتبه دیگر خداشناسی را شناخت اوصاف الهی می‌داند و معتقد است شناخت ذات حق‌تعالی در پرتو اسما و صفات و تجلیات او ممکن است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵۳ و ۶۵۳–۶۵۴.</ref> ایشان با پذیرش مبانی حکمت متعالیه نظیر اصالت وجود، تشکیک در وجود<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۷۱.</ref> و اشتراک معنوی وجود<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۲.</ref> و با استناد به برخی آیات الهی،<ref>شوری، ۱۱.</ref> دیدگاه‌هایی را که بر تنزیه محض حق‌تعالی یا تشبیه محض حق‌تعالی دلالت دارند، رد کرده،<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۹۴–۹۵؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۶۶.</ref> دربارهٔ امکان شناخت خداوند معتقد است بشر می‌تواند به مرتبه‌ای برسد که خدا را بشناسد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۰۳.</ref> (← مقاله اسما و صفات).


خط ۳۹: خط ۴۴:
ادله‌ای که از راه عقل برای اثبات خدا ذکرشده سه قسم عمده می‌شود:
ادله‌ای که از راه عقل برای اثبات خدا ذکرشده سه قسم عمده می‌شود:
الف) برهان مفهومی: در این برهان، تنها با وساطت مفهوم و تعریف خدا در ذهن، وجود او در خارج ثابت می‌شود. این نوع برهان در فلسفه اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار نیست.<ref>رحیقی، تأملی در راه‌های خداشناسی، ۵۴؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۵۷–۱۵۸.</ref> اشکال اصلی این برهان، خلط حمل اولی و حمل شایع است. تقریر این برهان، چنین است: اگر مفهوم واجب بالذات موجود نباشد یا ممتنع بالذات است یا ممکن بالذات و آشکار است که حالت سومی قابل فرض نیست؛ زیرا سه مفهوم واجب بالذات، ممتنع بالذات و ممکن بالذات مانعة الجمع و مانعة الخلوّ هستند. پس اگر واجب بالذات موجود نباشد، یا ممتنع بالذات خواهد بود یا ممکن بالذات؛ اما ممکن نیست حقیقتی که ممتنع بالذات یا ممکن بالذات است، واجب بالذات هم باشد. پس اگر مفهوم واجب بالذات در خارج حقیقتی نداشته باشد، لازم می‌آید حقیقت واجب بالذات، واجب بالذات نباشد که تناقض لازم می‌آید.<ref>غروی اصفهانی، تحفهٔ الحکیم منظومة فی الفلسفة العالیه، ۷۱؛ محمدرضایی و خیاط‌زاده، تقریرهای مختلف از برهان محقق اصفهانی در اثبات وجود خداوند، ۱۷۴–۱۷۵؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۱–۱۷۲.</ref>
الف) برهان مفهومی: در این برهان، تنها با وساطت مفهوم و تعریف خدا در ذهن، وجود او در خارج ثابت می‌شود. این نوع برهان در فلسفه اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار نیست.<ref>رحیقی، تأملی در راه‌های خداشناسی، ۵۴؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۵۷–۱۵۸.</ref> اشکال اصلی این برهان، خلط حمل اولی و حمل شایع است. تقریر این برهان، چنین است: اگر مفهوم واجب بالذات موجود نباشد یا ممتنع بالذات است یا ممکن بالذات و آشکار است که حالت سومی قابل فرض نیست؛ زیرا سه مفهوم واجب بالذات، ممتنع بالذات و ممکن بالذات مانعة الجمع و مانعة الخلوّ هستند. پس اگر واجب بالذات موجود نباشد، یا ممتنع بالذات خواهد بود یا ممکن بالذات؛ اما ممکن نیست حقیقتی که ممتنع بالذات یا ممکن بالذات است، واجب بالذات هم باشد. پس اگر مفهوم واجب بالذات در خارج حقیقتی نداشته باشد، لازم می‌آید حقیقت واجب بالذات، واجب بالذات نباشد که تناقض لازم می‌آید.<ref>غروی اصفهانی، تحفهٔ الحکیم منظومة فی الفلسفة العالیه، ۷۱؛ محمدرضایی و خیاط‌زاده، تقریرهای مختلف از برهان محقق اصفهانی در اثبات وجود خداوند، ۱۷۴–۱۷۵؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۱–۱۷۲.</ref>
ب) براهین جهان‌شناسی: این دسته براهینی هستند که عمدتاً از راه استناد به اصل علیت وجود خدا اثبات می‌شوند؛ به این بیان که یکی از خصوصیات بارز جهان خارج مبدأ قرار گرفته، اثبات می‌شود.<ref>رحیقی، تأملی در راه‌های خداشناسی، ۵۴–۵۵؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۶.</ref> ویژگی براهین جهان‌شناختی این است که در قضیه آنها بر عام‌ترین اوصاف اشیا مانند امکان بالذات، حدوث زمانی و حرکت تأکید می‌شود.<ref>عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۶؛ رحیقی، تأملی در راه‌های خداشناسی، ۵۵.</ref> ازجمله این براهین عبارت‌اند از:
ب) براهین جهان‌شناسی: این دسته براهینی هستند که عمدتاً از راه استناد به اصل علیت وجود خدا اثبات می‌شوند؛ به این بیان که یکی از خصوصیات بارز جهان خارج مبدأ قرار گرفته، اثبات می‌شود.<ref>رحیقی، تأملی در راه‌های خداشناسی، ۵۴–۵۵؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۶.</ref> ویژگی براهین جهان‌شناختی این است که در قضیه آنها بر عام‌ترین اوصاف اشیا مانند امکان بالذات، حدوث زمانی و حرکت تأکید می‌شود.<ref>عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۶؛ رحیقی، تأملی در راه‌های خداشناسی، ۵۵.</ref> ازجمله این براهین عبارت‌اند از:
۱. برهان وجوب و امکان: این برهان بر پایه تقسیم وجود واجب و ممکن، به اثبات وجود خدای متعال می‌پردازد<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۱۸؛ حلی، کشف المراد، ۲۸۰؛ حلی، باب الحادی‌عشر، ۵.</ref>؛ به این بیان که هر شیء در صورت مقایسه با وجود خارجی، اگر اتصاف‌اش به وجود جایز نباشد، ممتنع خواهد بود و اگر جایز باشد، چنان‌که اتصاف‌اش به وجود، ضروری باشد، واجب وگرنه ممکن است. وجودهای ممکن نیازمند علت‌اند<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۱۹؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۵۴–۲۶۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۰/۱۵۸–۱۵۹؛ اسحاق‌نیا، برهان امکان و وجوب، ۵/۵۱۷؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۶–۱۸۲.</ref>؛ دور و تسلسل نیز باطل است؛ از این‌رو همه حوادث و موجودات ممکن به موجودی غنی بالذات و قائم به خویش منتهی می‌شوند و آن واجب‌الوجود است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۲۱۹؛ اسحاق‌نیا، برهان امکان و وجوب، ۵/۵۱۸.</ref>
۱. برهان وجوب و امکان: این برهان بر پایه تقسیم وجود واجب و ممکن، به اثبات وجود خدای متعال می‌پردازد<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۱۸؛ حلی، کشف المراد، ۲۸۰؛ حلی، باب الحادی‌عشر، ۵.</ref>؛ به این بیان که هر شیء در صورت مقایسه با وجود خارجی، اگر اتصاف‌اش به وجود جایز نباشد، ممتنع خواهد بود و اگر جایز باشد، چنان‌که اتصاف‌اش به وجود، ضروری باشد، واجب وگرنه ممکن است. وجودهای ممکن نیازمند علت‌اند<ref>خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۱۹؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۵۴–۲۶۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۰/۱۵۸–۱۵۹؛ اسحاق‌نیا، برهان امکان و وجوب، ۵/۵۱۷؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۶–۱۸۲.</ref>؛ دور و تسلسل نیز باطل است؛ از این‌رو همه حوادث و موجودات ممکن به موجودی غنی بالذات و قائم به خویش منتهی می‌شوند و آن واجب‌الوجود است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۲۱۹؛ اسحاق‌نیا، برهان امکان و وجوب، ۵/۵۱۸.</ref>


خط ۶۲: خط ۶۹:
=== راه دل و فطرت ===
=== راه دل و فطرت ===
در اثبات وجود خداوند، یکی از راه‌های شناخت خداوند متعال، راه دل و فطرت است. مرحله عمومی و آغازین این راه، در خداشناسی فطری تجلی می‌یابد، اما مرحله پیشرفته آن، سیر و سلوک عرفانی است که تنها به گروه خاصی از اهل دل و عرفان اختصاص دارد؛ یعنی کسانی که در سایه عبادت و تهذیب نفس، صفات جمال و جلال خداوند را با چشم دل مشاهده می‌کنند.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۳۲.</ref> برخی اندیشمندان اسلامی برای اثبات حق‌تعالی از آن بهره جسته‌اند.<ref>ملاصدرا، المظاهر الالهیه، ۲۲–۲۳.</ref>
در اثبات وجود خداوند، یکی از راه‌های شناخت خداوند متعال، راه دل و فطرت است. مرحله عمومی و آغازین این راه، در خداشناسی فطری تجلی می‌یابد، اما مرحله پیشرفته آن، سیر و سلوک عرفانی است که تنها به گروه خاصی از اهل دل و عرفان اختصاص دارد؛ یعنی کسانی که در سایه عبادت و تهذیب نفس، صفات جمال و جلال خداوند را با چشم دل مشاهده می‌کنند.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۳۲.</ref> برخی اندیشمندان اسلامی برای اثبات حق‌تعالی از آن بهره جسته‌اند.<ref>ملاصدرا، المظاهر الالهیه، ۲۲–۲۳.</ref>
امام‌خمینی نیز فطرت و عشق به کمال را یکی از ادله خداشناسی می‌شمارد و آن را بر قاعده یادشده مبتنی می‌داند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۵؛ ۱۶/۲۱۸ و ۲۱/۲۲۰–۲۲۶.</ref> ایشان به دو روش از طریق فطرت برای اثبات کمال مطلق استدلال کرده‌است: الف) فطرت افتقار و نیازمندی: همه افراد بشر در این نکته اتفاق دارند که در اصل وجود و کمالات وجود، نیازمند موجودی هستند که خود نیازمند نباشد، بلکه مستقل و تمام و کامل باشد.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۱۵–۲۱۶.</ref> ب) عشق فطری انسان‌ها به کمال مطلق: امام‌خمینی در این طریق به پیروی از استاد خود محمدعلی شاه‌آبادی<ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۱۳–۱۴۰.</ref> تمام سعی و تلاش آحاد بشر را ناشی از این عشق فطری قلمداد می‌کند و میل و گرایش هر یک از آنها به امور مورد علاقه‌شان را به عشق‌شان به کمال مطلق ارجاع می‌دهد و با تمسک به اینکه عشق فعلی، معشوق فعلی می‌خواهد، وجود کامل مطلق و حق‌تعالی را اثبات می‌کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۲–۱۸۵؛ امام‌خمینی، الطلب والاراده، ۸۵–۸۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۷۹–۸۰.</ref> (← مقاله فطرت).
امام‌خمینی نیز فطرت و عشق به کمال را یکی از ادله خداشناسی می‌شمارد و آن را بر قاعده یادشده مبتنی می‌داند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۵؛ ۱۶/۲۱۸ و ۲۱/۲۲۰–۲۲۶.</ref> ایشان به دو روش از طریق فطرت برای اثبات کمال مطلق استدلال کرده‌است: الف) فطرت افتقار و نیازمندی: همه افراد بشر در این نکته اتفاق دارند که در اصل وجود و کمالات وجود، نیازمند موجودی هستند که خود نیازمند نباشد، بلکه مستقل و تمام و کامل باشد.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۱۵–۲۱۶.</ref> ب) عشق فطری انسان‌ها به کمال مطلق: امام‌خمینی در این طریق به پیروی از استاد خود محمدعلی شاه‌آبادی<ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۱۳–۱۴۰.</ref> تمام سعی و تلاش آحاد بشر را ناشی از این عشق فطری قلمداد می‌کند و میل و گرایش هر یک از آنها به امور مورد علاقه‌شان را به عشق‌شان به کمال مطلق ارجاع می‌دهد و با تمسک به اینکه عشق فعلی، معشوق فعلی می‌خواهد، وجود کامل مطلق و حق‌تعالی را اثبات می‌کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۲–۱۸۵؛ امام‌خمینی، الطلب والاراده، ۸۵–۸۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۷۹–۸۰.</ref> (← مقاله فطرت).


خط ۱۴۵: خط ۱۵۳:
* یزدان‌پناه، سیدیدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، تحقیق سیدعطاء انزلی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* یزدان‌پناه، سیدیدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، تحقیق سیدعطاء انزلی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
 
*باقر صاحبی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/126/ خداشناسی]، دانشنامه امام‌خمینی، ج۵، ص126-136.
== پیوند به بیرون ==
* باقر صاحبی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/126/ خداشناسی]، دانشنامه امام‌خمینی، ج۵، ص۱۲۶–۱۳۶.
۲۱٬۱۴۹

ویرایش