نفس رحمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵ ـ ۲۶.</ref>.
امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵ ـ ۲۶.</ref>.


امام‌خمینی بر مبنای مشرب [[حکمت متعالیه]] و بنابر وحدت تشکیکی وجود، حقیقت هستی را به سه مرتبه ذات احدی، وجود منبسط(وجود مطلق و فعل حق) و وجودات مقیده(اثر حق) تقسیم می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۲۷۷ و ۲/۲۰۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۶.</ref>؛ اما بر مبنای نظریه وحدت شخصی وجود، حقیقت هستی سه مرتبه ندارد، بلکه حقیقت وجود منحصر در ذات واجب‌تعالی است و آنچه نفس رحمانی یا وجود منبسط خوانده می‌شود، تنها ظهور آن حقیقت واحد وجود است<ref> امام‌خمینی، تعلیقات، ۲۸۷ ـ ۲۸۸؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۷ و ۲/۲۷۳؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۸ و ۶۶ ـ ۶۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۹.</ref>. از این‌رو وجود منبسط، وجود ربطی، بلکه عین ربط است<ref> امام‌خمینی، تعلیقات، ۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref>{{ببینید|وجود رابط}}  
امام‌خمینی بر مبنای مشرب [[حکمت متعالیه]] و بنابر وحدت تشکیکی وجود، حقیقت هستی را به سه مرتبه ذات احدی، وجود منبسط(وجود مطلق و فعل حق) و وجودات مقیده(اثر حق) تقسیم می‌کند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۲۷۷ و ۲/۲۰۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۶.</ref>؛ اما بر مبنای نظریه وحدت شخصی وجود، حقیقت هستی سه مرتبه ندارد، بلکه حقیقت وجود منحصر در ذات واجب‌تعالی است و آنچه نفس رحمانی یا وجود منبسط خوانده می‌شود، تنها ظهور آن حقیقت واحد وجود است<ref> امام‌خمینی، تعلیقات، ۲۸۷ ـ ۲۸۸؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۷ و ۲/۲۷۳؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۸ و ۶۶ ـ ۶۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۹.</ref>. از این‌رو وجود منبسط، وجود ربطی، بلکه عین ربط است<ref> امام‌خمینی، تعلیقات، ۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref>{{ببینید|وجود رابط}}  


ایشان گفته کسانی که نفس رحمانی را ظل و سایه اسم «رحمن» و رحمت رحمانیه را افاضه وجود منبسط می‌دانند<ref> ملکی تبریزی، اسرار الصلاة، ۳۴۵ ـ ۳۴۶.</ref>، نمی‌پذیرد و باور دارد نفس رحمانی ظل و سایه اسم جامع «الله» و رب [[انسان]] کامل است که محیط بر اسم رحمن و رحیم است؛ از این‌رو این دو اسم در بسمله تابع اسم «الله» آورده شده‌اند<ref> امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۷ ـ ۴۸.</ref>.
ایشان گفته کسانی که نفس رحمانی را ظل و سایه اسم «رحمن» و رحمت رحمانیه را افاضه وجود منبسط می‌دانند<ref> ملکی تبریزی، اسرار الصلاة، ۳۴۵ ـ ۳۴۶.</ref>، نمی‌پذیرد و باور دارد نفس رحمانی ظل و سایه اسم جامع «الله» و رب [[انسان]] کامل است که محیط بر اسم رحمن و رحیم است؛ از این‌رو این دو اسم در بسمله تابع اسم «الله» آورده شده‌اند<ref> امام‌خمینی، دعاء السحر، ۴۷ ـ ۴۸.</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:
به دلیل ماده‌بودن برای همه موجودات<ref> فناری، مصباح الانس، ۳۶۱.</ref>.
به دلیل ماده‌بودن برای همه موجودات<ref> فناری، مصباح الانس، ۳۶۱.</ref>.


امام‌خمینی اصطلاحاتی مانند وجود منبسط<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵؛ امام‌خمینی، تعلیقات، ۲۹۲ ـ ۲۹۳.</ref>، [[فیض مقدس]]، [[نفخ ربوبی]]، [[مشیت مطلقه]]، حضرت حجاب اقرب، مقام رحمانیت و رحیمیت، برزخیت کبری، [[حقیقت محمدیه]] و علویه، حضرت عماء، [[هیولای اولی]]، مقام تدلی، مقام ادنی، مقام قیومیت<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.</ref>، حقّ مخلوق‌به<ref> امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۱.</ref>، رحمت واسعه<ref> امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۰.</ref>، کلمه «کن» وجودی، امر الله<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۲۳.</ref>، [[فیض منبسط]]، قاب قوسین، تجلی ساری، [[نور مرشوش]]، رق منثور، [[کتاب مسطور]] و وجه الله الباقی<ref> امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۰ ـ ۱۰۱.</ref> را منطبق بر نفس رحمانی می‌داند. البته ایشان اصطلاح «مقام أو أَدنی» را مرتبه بالاتر از این حقیقت می‌شمارد<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.</ref> و آن را وصول به تجلی اول، [[مقام احدیت]] و [[فیض اقدس]] می‌داند. بنا بر نظر ایشان می‌توان منشأ آن را در [[تجلی]] اول گسترش داد<ref> امام‌خمینی، تعلیقات، ۱۳۲ و ۲۹۲ ـ ۲۹۳.</ref>.
امام‌خمینی اصطلاحاتی مانند وجود منبسط<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵؛ امام‌خمینی، تعلیقات، ۲۹۲ ـ ۲۹۳.</ref>، [[فیض مقدس]]، [[نفخ ربوبی]]، [[مشیت مطلقه]]، حضرت حجاب اقرب، مقام رحمانیت و رحیمیت، برزخیت کبری، [[حقیقت محمدیه]] و علویه، حضرت عماء، [[هیولای اولی]]، مقام تدلی، مقام ادنی، مقام قیومیت<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.</ref>، حقّ مخلوق‌به<ref> امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۱.</ref>، رحمت واسعه<ref> امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۰.</ref>، کلمه «کن» وجودی، امر الله<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۲۳.</ref>، [[فیض منبسط]]، قاب قوسین، تجلی ساری، [[نور مرشوش]]، رق منثور، [[کتاب مسطور]] و وجه الله الباقی<ref> امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۰ ـ ۱۰۱.</ref> را منطبق بر نفس رحمانی می‌داند. البته ایشان اصطلاح «مقام أو أَدنی» را مرتبه بالاتر از این حقیقت می‌شمارد<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.</ref> و آن را وصول به تجلی اول، [[مقام احدیت]] و [[فیض اقدس]] می‌داند. بنا بر نظر ایشان می‌توان منشأ آن را در [[تجلی]] اول گسترش داد<ref> امام‌خمینی، تعلیقات، ۱۳۲ و ۲۹۲ ـ ۲۹۳.</ref>.


از نفس رحمانی به «طبیعت کلیه» نیز تعبیر می‌شود<ref> قیصری، شرح فصوص الحکم،  ۲۳ و ۸۷۷ ـ ۸۷۹.</ref>؛ اگرچه این اصطلاح نزد بزرگان عرفان و حکمت یکسان نیست. [[طبیعت کلیه]] نزد حکما امری جسمانی است که در [[عناصر]] و اجسام، ساری و با ماده قرین است و از این ماده به هیولی تعبیر می‌شود که امری جوهری و قوه محض است<ref> امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۵۹؛ یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۶۵ ـ ۵۶۷.</ref>؛ اما در مشرب اهل عرفان به نفس رحمانی از آن جهت که مبدأ فعل(به جهت اظهار تعینات) و مبدأ انفعال(به اعتبار تقیدش به تعینات) است، طبیعت کلیه گفته می‌شود و از آنجاکه نفس رحمانی مقام قابلیت نسبت به فیض اقدس دارد و همه صورت‌ها و شکل‌ها و فعل و انفعال‌ها را می‌پذیرد<ref> قیصری، شرح فصوص الحکم،  ۸۷۷ ـ ۸۷۹؛ امام‌خمینی، تعلیقات، ۵۸.</ref> و در عقل، [[عقل]] و در [[نفْس]]، نفْس و در آسمان، آسمان است<ref> امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۱ و ۱۰۰ ـ ۱۰۱.</ref>، از آن به هیولای اولی و مادةالمواد عالم تعبیر می‌شود<ref> امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۷۵ و ۶۰۶.</ref>.
از نفس رحمانی به «طبیعت کلیه» نیز تعبیر می‌شود<ref> قیصری، شرح فصوص الحکم،  ۲۳ و ۸۷۷ ـ ۸۷۹.</ref>؛ اگرچه این اصطلاح نزد بزرگان عرفان و حکمت یکسان نیست. [[طبیعت کلیه]] نزد حکما امری جسمانی است که در [[عناصر]] و اجسام، ساری و با ماده قرین است و از این ماده به هیولی تعبیر می‌شود که امری جوهری و قوه محض است<ref> امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۵۹؛ یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۶۵ ـ ۵۶۷.</ref>؛ اما در مشرب اهل عرفان به نفس رحمانی از آن جهت که مبدأ فعل(به جهت اظهار تعینات) و مبدأ انفعال(به اعتبار تقیدش به تعینات) است، طبیعت کلیه گفته می‌شود و از آنجاکه نفس رحمانی مقام قابلیت نسبت به فیض اقدس دارد و همه صورت‌ها و شکل‌ها و فعل و انفعال‌ها را می‌پذیرد<ref> قیصری، شرح فصوص الحکم،  ۸۷۷ ـ ۸۷۹؛ امام‌خمینی، تعلیقات، ۵۸.</ref> و در عقل، [[عقل]] و در [[نفْس]]، نفْس و در آسمان، آسمان است<ref> امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۱ و ۱۰۰ ـ ۱۰۱.</ref>، از آن به هیولای اولی و مادةالمواد عالم تعبیر می‌شود<ref> امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۷۵ و ۶۰۶.</ref>.
خط ۹۳: خط ۹۳:
۷. «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ»<ref>اعراف، ۵۴.</ref>
۷. «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ»<ref>اعراف، ۵۴.</ref>


مراد از امر وجود منبسط است و مراد از خلق کثرت و تعینات است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۳۴۰؛  
مراد از امر وجود منبسط است و مراد از خلق کثرت و تعینات است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۳۴۰؛  
امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۶.</ref>؛
امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۶.</ref>؛


خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
غالب عرفا و حکما طبق قاعده «الواحد» معتقدند از واحد جز واحد صادر نمی‌شود<ref> قونوی، مفتاح الغیب، ۲۰ ـ ۲۱.</ref>{{ببینید|قواعد فلسفی}}   
غالب عرفا و حکما طبق قاعده «الواحد» معتقدند از واحد جز واحد صادر نمی‌شود<ref> قونوی، مفتاح الغیب، ۲۰ ـ ۲۱.</ref>{{ببینید|قواعد فلسفی}}   


اما در مصداق این قاعده اختلاف دارند؛ ولی عارفان مسلمان در این قاعده تحولی ایجاد کرده‌اند؛ یعنی واژه صدور را در فضای عرفانی به معنای ظهور و تجلی دانسته‌اند<ref> قونوی، النصوص، ۷۴؛  یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۶۱.</ref>. حکما، [[عقل اول]] را مصداق این حقیقت می‌دانند<ref> ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، ۴۰۲ ـ ۴۰۵.</ref>؛ ولی عرفا وجود نفس رحمانی را مصداق این حقیقت می‌شمارند<ref> فناری، مصباح الانس، ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>. امام‌خمینی بر مبنای وحدت شخصی وجود، صادر نخستین را که همان فیض منبسط است تنها مظهر و مجلای نخستین مرتبه ذات احدی می‌داند و بر این باور است که صدور و صادر با ذوق عرفانی مطابق نیست بلکه صدور، عین ظهور می‌باشد و در دار هستی یک هویت صرف بیش نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۰۳.</ref>، بلکه عارفان از صدور به ظهور و تجلی تعبیر می‌کنند؛ زیرا بنابر وحدت شخصیه غیر از وجود حق‌تعالی، وجودی نیست که متصف به صدور و ایجاد شود<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۶.</ref>. امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref> فناری، مصباح الانس، ۱۹۲ ـ ۱۹۵.</ref> براین باور است عقل اول از آنجاکه وجودی محدود و صاحب ماهیت است، نمی‌تواند صادر اول باشد و ممکن نیست از وجود نامحدود و [[بسیط]]، وجود محدود صادر شود، بلکه نخستین صادر از حق، وجود سعی بسیط است که وجودی عام و فراگیر دارد و سراسر هستی را دربر می‌گیرد<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث،  ۶۴۶؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۸۶ ـ ۱۸۷.</ref>. ایشان براین باور است که وجود یک وحدت شخصی دارد و مراتب وجود از عقل اول تا هیولای اولی، ظهور و تعینات آن است؛ بنابراین حقیقت وجود امری بسیط و گسترده است که وجود منبسط نام دارد و آن فعل حق‌تعالی است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۸۷ و ۲۴۳؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۴ ـ ۶۵.</ref>.  
اما در مصداق این قاعده اختلاف دارند؛ ولی عارفان مسلمان در این قاعده تحولی ایجاد کرده‌اند؛ یعنی واژه صدور را در فضای عرفانی به معنای ظهور و تجلی دانسته‌اند<ref> قونوی، النصوص، ۷۴؛  یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۶۱.</ref>. حکما، [[عقل اول]] را مصداق این حقیقت می‌دانند<ref> ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، ۴۰۲ ـ ۴۰۵.</ref>؛ ولی عرفا وجود نفس رحمانی را مصداق این حقیقت می‌شمارند<ref> فناری، مصباح الانس، ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>. امام‌خمینی بر مبنای وحدت شخصی وجود، صادر نخستین را که همان فیض منبسط است تنها مظهر و مجلای نخستین مرتبه ذات احدی می‌داند و بر این باور است که صدور و صادر با ذوق عرفانی مطابق نیست بلکه صدور، عین ظهور می‌باشد و در دار هستی یک هویت صرف بیش نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۰۳.</ref>، بلکه عارفان از صدور به ظهور و تجلی تعبیر می‌کنند؛ زیرا بنابر وحدت شخصیه غیر از وجود حق‌تعالی، وجودی نیست که متصف به صدور و ایجاد شود<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۶.</ref>. امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref> فناری، مصباح الانس، ۱۹۲ ـ ۱۹۵.</ref> براین باور است عقل اول از آنجاکه وجودی محدود و صاحب ماهیت است، نمی‌تواند صادر اول باشد و ممکن نیست از وجود نامحدود و [[بسیط]]، وجود محدود صادر شود، بلکه نخستین صادر از حق، وجود سعی بسیط است که وجودی عام و فراگیر دارد و سراسر هستی را دربر می‌گیرد<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث،  ۶۴۶؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۸۶ ـ ۱۸۷.</ref>. ایشان براین باور است که وجود یک وحدت شخصی دارد و مراتب وجود از عقل اول تا هیولای اولی، ظهور و تعینات آن است؛ بنابراین حقیقت وجود امری بسیط و گسترده است که وجود منبسط نام دارد و آن فعل حق‌تعالی است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۸۷ و ۲۴۳؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۴ ـ ۶۵.</ref>.  


بنابر نظر امام‌خمینی فرقی میان وجود منبسط و مبدأ آن وجود ندارد، مگر اینکه وجود منبسط مخلوق اوست؛ پس همان‌طور که اوصاف کمالیه حق در مصداق، عین وجود است، اوصاف کمالیه وجودِ منبسط هم عین وجود است؛ بدون اینکه از جهت وحدت مصداقی فرقی در کار باشد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۸ ـ ۱۸۰.</ref>. بنابراین از هیچ جهت با مبدأ اعلی فرقی ندارد، مگر اینکه کمال وجود منبسط تنزلی است و کمال مبدأ کامل، تمام بلکه فوق تمام است و از این جهت که وجود منبسط، صرف ربط و تعلق به مبدأ است و به تمام هویت نیازمند حق‌تعالی است، مرتبه ناقص و نازل حق‌تعالی است<ref> امام‌خمینی، تعلیقات، ۲۸۷.</ref>.
بنابر نظر امام‌خمینی فرقی میان وجود منبسط و مبدأ آن وجود ندارد، مگر اینکه وجود منبسط مخلوق اوست؛ پس همان‌طور که اوصاف کمالیه حق در مصداق، عین وجود است، اوصاف کمالیه وجودِ منبسط هم عین وجود است؛ بدون اینکه از جهت وحدت مصداقی فرقی در کار باشد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۸ ـ ۱۸۰.</ref>. بنابراین از هیچ جهت با مبدأ اعلی فرقی ندارد، مگر اینکه کمال وجود منبسط تنزلی است و کمال مبدأ کامل، تمام بلکه فوق تمام است و از این جهت که وجود منبسط، صرف ربط و تعلق به مبدأ است و به تمام هویت نیازمند حق‌تعالی است، مرتبه ناقص و نازل حق‌تعالی است<ref> امام‌خمینی، تعلیقات، ۲۸۷.</ref>.


امام‌خمینی در پاسخ به این محذور که اگر وجود منبسط عین حق‌تعالی باشد، دیگر نمی‌تواند امر و فعل حق‌تعالی باشد و اگر وجود منبسط غیر حق‌تعالی باشد، علم به آن در مرتبه ذات نخواهد بود، بر این باور است که وجود منبسط، وجه حق و وجودی صرف تعلق و عین ربط است و در وجود، مستقل نمی‌باشد و دارای معنای حرفی است؛ چنین وجودی هیچ حکمی ندارد؛ زیرا خودش در موضوعیت مستقل نیست تا موضوع حکمی قرار داده شود و چون حق‌تعالی در وجود تمام و فوق تمام است، علم او به اشیا با توجه به این [[قضیه]] است که او صرف الوجود و مجرد از مجالی و مظاهر است و با بساطتی که دارد همه وجودات به نحو اعلی برای او حاضر است؛ زیرا ذات برای ذات حاضر و غیر منفک از خود است؛ به ‌گونه‌ای که علم به غیر در این حضور، منطوی و مندمج است؛ از این‌رو چیزی از حیطه وجودی او خارج نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳ ـ ۲۷۴.</ref>.
امام‌خمینی در پاسخ به این محذور که اگر وجود منبسط عین حق‌تعالی باشد، دیگر نمی‌تواند امر و فعل حق‌تعالی باشد و اگر وجود منبسط غیر حق‌تعالی باشد، علم به آن در مرتبه ذات نخواهد بود، بر این باور است که وجود منبسط، وجه حق و وجودی صرف تعلق و عین ربط است و در وجود، مستقل نمی‌باشد و دارای معنای حرفی است؛ چنین وجودی هیچ حکمی ندارد؛ زیرا خودش در موضوعیت مستقل نیست تا موضوع حکمی قرار داده شود و چون حق‌تعالی در وجود تمام و فوق تمام است، علم او به اشیا با توجه به این [[قضیه]] است که او صرف الوجود و مجرد از مجالی و مظاهر است و با بساطتی که دارد همه وجودات به نحو اعلی برای او حاضر است؛ زیرا ذات برای ذات حاضر و غیر منفک از خود است؛ به ‌گونه‌ای که علم به غیر در این حضور، منطوی و مندمج است؛ از این‌رو چیزی از حیطه وجودی او خارج نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳ ـ ۲۷۴.</ref>.


==ویژگی‌های نفس رحمانی==
==ویژگی‌های نفس رحمانی==
۵۷۲

ویرایش