سیدکاظم نورمفیدی
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۰۰:۴۱، ۵ ژانویه ۲۰۲۳ (ساعت هماهنگ جهانی) (۲۲ ماه پیش) تغییر یافتهاست؛( ) لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با {{در دست ساخت}} جایگزین میکنید. |
سیدکاظم نورمفیدی، روحانی مبارز، شاگرد و نماینده امامخمینی، امام جمعه گرگان و عضو مجلس خبرگان رهبری.
سیدکاظم نورمفیدی در مهر ۱۳۱۹ در گرگان زاده شد. پدرش سیدمهدی از سادات مفیدی گرگان و کارمند دولت بود و برای اشتغال به کار در دستگاه دولتی از سیدحسین بروجردی اجازه گرفته بود. مادرش نیز بانویی متدین و پارسا بود[۱]. سیدکاظم نورمفیدی در دوازدهسالگی، مقدمات علوم حوزوی را در مدرسه عمادیه گرگان نزد سیدحسین نبوی و سیدعبدالله بهبهانی خواند[۲] و در سال ۱۳۳۵ به مشهد رفت و نزد استادانی چون محمدجواد ادیب نیشابوری درس خواند. وی در سال ۱۳۳۶ به حوزه قم رفت و دوره سطح را از محمدتقی ستوده، مصطفی اعتمادی، جعفر سبحانی[۳] و محمد فاضل لنکرانی[۴] فرا گرفت و در درس خارج فقه سیدحسین بروجردی و امامخمینی شرکت کرد و پس از تبعید امامخمینی، از درس خارج محمدعلی اراکی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، مرتضی حائری یزدی[۵]، سیدمحمد محقق داماد[۶] و میرزاهاشم آملی[۷] استفاده کرد؛ همچنین از مباحث فلسفی مرتضی مطهری بهره برد[۸]. وی همزمان با تحصیل، تدریس نیز میکرد[۹].
نورمفیدی در ۱۳۵۳ به گرگان بازگشت و نخست در مسجد «خمسه طیبه» به برپایی نماز جماعت پرداخت؛ سپس در ۱۳۵۴ مسجد حاجآقا کوچک را مرکز فعالیت خود قرار داد[۱۰]. تفسیر قرآن و نهج البلاغه از محورهای اصلی مباحث وی در این مسجد بود. مسائل اجتماعی دین و موضوعات حرکتآفرین را با توجه به آموزههای آن دو مطرح میکرد[۱۱]. برای برخی طلبهها نیز خصوصی تدریس میکرد[۱۲].
نورمفیدی از آغاز طلبگی از طریق طلاب قمی علاقهمند به امامخمینی و با ورود به حوزه قم شیفته ایشان شد[۱۳] و در روزهای مذهبی به بیت ایشان رفت و آمد داشت[۱۴]. پس از رحلت بروجردی، نورمفیدی همراه دیگر طلاب و مقلدان امامخمینی در انتشار نخستین رساله عملیه ایشان نقش داشت[۱۵]. وی بر این باور بود که موضعگیریهای فردی و اجتماعی باید بر محور مرجعیت ایشان تنظیم گردد و برای مرجعیت ایشان تبلیغ و ترویج و رساله عملیه ایشان را پخش میکرد؛ چنانکه در میان علمای گرگان در جلسهای مرجعیت امامخمینی را مطرح کرد که پذیرفته شد[۱۶]. امامخمینی در دی ۱۳۴۱ به وی اجازه تصدی امور حسبیه داد و از وی به عماد الاعلام و ثقة الاسلام یاد کرد[۱۷]. نورمفیدی از نوجوانی مسائل سیاسی را دنبال میکرد[۱۸] و پس از آغاز نهضت اسلامی امامخمینی، با ایشان همراه شد؛ ازجمله در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، پیام شفاهی ایشان را برای علمای گرگان برد[۱۹]. وی چند روز پیش از برگزاری رفراندوم انقلاب سفید از سوی رژیم پهلوی، با همکاری یکی از روحانیان گرگان دستنوشتههایی مبنی بر تحریم آن از سوی امامخمینی و دیگر مراجع تقلید تهیه و در مساجد و مراکز عمومی گرگان پخش کرد[۲۰] و همراه با دیگر فضلای قم در ۱۱/۱۰/۱۳۴۲ طی اطلاعیهای مخالفت خود را با دستگیری سیدمحمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی اعلام کرد[۲۱]. با آزادی امامخمینی از حصر و بازگشت به قم، طلاب قم ازجمله نورمفیدی به مناسبت آزادی ایشان، در مدرسه فیضیه جشن گرفتند که امامخمینی نیز در این جشن شرکت کرد[۲۲].
پس از تبعید امامخمینی به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، شاگردان ایشان ازجمله نورمفیدی به خانه ایشان رفت و آمد داشتند و بر آن بودند یاد ایشان از میان نرود؛ ازاینرو تا مدتی در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س.</ref>، شبها برای سلامتی امامخمینی مجلس دعا برگزار میکردند یا در مجالس ختم شخصیتها در مدرسه فیضیه، شعار «درود بر خمینی» میدادند[۲۳].
نورمفیدی که با زادگاه خود مرتبط بود، اخبار مبارزاتی قم و تهران را به گرگان منتقل میکرد و در دیدار با جوانان، از مبارزات و شخصیت امامخمینی سخن میگفت[۲۴]. سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) از سال ۱۳۴۹ برای وی پروندهای تشکیل داد که گزارش برخی فعالیتهای مبارزاتی وی از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ در آن ثبت شده است[۲۵]. ساواک گرگان یک بار وی را احضار کرد[۲۶]. از سال ۱۳۵۴ مبارزات علیه رژیم پهلوی، با محوریت وی شکل جدیتری به خود گرفت[۲۷] و مسجد او به کانون گردهمایی جوانان و نشر افکار امامخمینی تبدیل شد[۲۸]. وی در درس تفسیر قرآن و نهج البلاغه نکاتی از مسائل جاری کشور مطرح میکرد و در سخنرانیهای عمومی به مسائل روز میپرداخت؛ ازاینرو مسجد او زیر نظر ساواک بود[۲۹].
نورمفیدی در آبان ۱۳۵۶ به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در مسجد «حاجآقا کوچک» برای مردم سخن گفت و وی را مجتهد مسلم خواند و خواستار تشکیل مجلس بزرگداشتی برای وی از سوی علمای شهر شد که پذیرفته شد؛ ولی ساواک اجازه برگزاری نداد[۳۰]. وی همزمان با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۶ با همکاری علمای مبارز شهر، به سازماندهی اعتراضات مردم علیه رژیم پرداخت؛ ازاینرو او به همراه سیدمحمد رئیسی، سیدحبیبالله طاهری، علیاصغر معصومی و مرتضی ناظم به تبعید از گرگان محکوم شد[۳۱]. وی حدود پنج ماه در مریوان و بندرلنگه تبعید بود[۳۲]. روحانیان تبعیدی در بندرلنگه به نوبت نماز جمعه برگزار میکردند که با استقبال شیعیان این شهر روبهرو شد[۳۳]. وی در بندرلنگه نیز به همراه دیگر تبعیدیها نامهای سرگشاده درباره جنایتها و قانونشکنیهای رژیم و نیز ضرورت احیای حق نظارت روحانیان مندرج در متمم قانون اساسی انتشار داد[۳۴]. وی پس از گذراندن مدتی از دوره محکومیت با فشار مردمی آزاد گردید و پس از ورود به گرگان در مسجد جامع گلشن درباره لزوم تشکیل حکومت اسلامی به رهبری امامخمینی سخنرانی کرد[۳۵].
در سال ۱۳۵۷ فعالیتهای روحانیان گرگان گسترش پیدا کرد. آنان به ویژه رئیسی، طاهری، صادق ریاضی، سیدمحمود میربهبهانی و نورمفیدی در مساجد، مردم را به حمایت از امامخمینی دعوت میکردند[۳۶]؛ همچنین با همراهی برخی علما، با وجود سختگیری نیروهای امنیتی، مراسم چهلم شهدای ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز را برگزار کردند[۳۷]. در مراسم چهلم شهدای یزد، جهرم و اهواز در مسجد جامع گرگان، نورمفیدی و برخی دیگر سخنرانی کردند. وی در این مراسم، مردم را به استقامت در راه خدا دعوت کرد و به آنان وعده داد حق پیروز خواهد شد و با اشاره به توهین روزنامه اطلاعات به امامخمینی، از ایشان به پرچمدار عالم اسلام، زعیم عالیقدر عالم تشیع، عالم مجاهد و مخالف با صهیونیسم و استعمار نام برد و از شهدای راه انقلاب به ویژه شهدای قم یاد کرد، و مراسم با سردادن شعارهایی به نفع امامخمینی پایان یافت[۳۸].
نورمفیدی در سخنرانی ۱۹/۲/۱۳۵۷ در مسجد جامع گرگان، پس از ستودن استقامت ملت ایران در مبارزه علیه رژیم پهلوی، امامخمینی را چشم و چراغ ملت خواند و نخستین خواسته مردم را بازگشت ایشان به وطن برشمرد[۳۹]. دعوت انقلابیان به اعتصاب علیه رژیم پهلوی[۴۰]، کمک به اعتصابکنندگان شرکت نفت[۴۱]، شرکت در مجالس مبارزاتی دیگر شهرهای استان[۴۲] و حفاظت از سرمایههای ملی در دوران مبارزه[۴۳]، از دیگر فعالیتهای وی بود. انقلابیان در آستانه پیروزی، کمیتههایی برای ساماندادن به اوضاع گرگان تشکیل دادند و نورمفیدی، طاهری، سیدسجاد علوی، رئیسی و میربهبهانی، چهار کمیته اصلی گرگان را اداره میکردند[۴۴].
با اعلام بازگشت امامخمینی در بهمن ۱۳۵۷ به ایران، نورمفیدی برای استقبال به تهران رفت[۴۵] و در تحصن عالمان مبارز در مسجد دانشگاه تهران که در اعتراض به بستهشدن فرودگاه برای بازگشت امامخمینی صورت گرفت (ببینید: بازگشت امامخمینی)، شرکت کرد[۴۶]. وی در بازگشت به گرگان به آتشزدن مغازهها به دست عوامل رژیم پهلوی در روز ۱۹/۱۱/۱۳۵۷ اعتراض کرد[۴۷].
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نورمفیدی در تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی گرگان نقش مستقیم داشت[۴۸] و با ارتباط دوستانه با علمای ترکمن و حضور در گنبد کاووس و بندرترکمن برای پایاندادن به غائله ترکمنصحرا در سال ۱۳۵۸، تلاش کرد[۴۹]. برخی از اعضای شورای انقلاب نیز در اینباره با وی مشورت کردند[۵۰] (ببینید: ترکمنصحرا، غائله)
امامخمینی در ۱/۲/۱۳۵۸ نورمفیدی را به سمت قاضی شرع گرگان و حومه منصوب کرد و به وی اجازه داد حدود الهی را برابر موازین شریعت اجرا کند و تأکید کرد مردم را به حفظ نظم و اتحاد دعوت کند و آنان را از اختلاف و تفرقه بر حذر دارد[۵۱]. همچنین در ۱/۸/۱۳۵۸ برابر تقاضای مردم گرگان، نورمفیدی را به امامت جمعه گرگان منصوب کرد و از وی خواست مردم را به وظایف خود آشنا و به وحدت دعوت کند[۵۲]. نورمفیدی در سال ۱۳۶۰ به دست عوامل سازمان مجاهدین خلق ترور شد و طی آن دو تن از محافظان او سیدباقری و غلامرضا ویزواری شهید شدند و یک تن زخمی شد، اما وی سالم ماند[۵۳]. عامل ترور، پس از دستگیری نقش نورمفیدی در ایجاد وحدت میان شیعه و سنی را انگیزه این ترور شمرد[۵۴].
از سوی دیگر، وجود دیدگاههای مختلف فکری در موضوعات سیاسی و اقتصادی چون عملکرد هیئت هفتنفره تقسیم زمین و نیز احزاب سیاسی، اختلافاتی میان انقلابیان گرگان ازجمله طاهری و نورمفیدی پدید آورد و سیدمحمد حسینی بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور در سال ۱۳۶۰ در پی رفع آن برآمد و جلساتی با عموم مردم و نیز با طرفهای نزاع تشکیل داد؛ اما با شهادت وی موضوع ناتمام ماند[۵۵] امامخمینی در ۱۱ آذر ۱۳۶۱ در حکمی جدید، نورمفیدی را (به سبب اهمیت منطقه و حساسیت شیعه و سنی) به سمت نماینده خود در منطقه گرگان که هنوز بخشی از استان مازندران بود، منصوب کرد و از وی خواست در رفع نیازمندیهاى دینی و مشکلات سیاسى و دینى اهالى آن منطقه اقدام کند[۵۶]. وی در دوره اول و دوم، نماینده مجلس خبرگان رهبری در استان مازندران[۵۷] و در دوره سوم و چهارم از استان گلستان[۵۸] بوده است. وی در ۳۰ مرداد ۱۳۶۲ از امامخمینی درخواست کرد وجوه شرعیه موجود نزد خود را در موارد شرعی به مصرف برساند و ایشان با رعایت احتیاط اجازه داد[۵۹].
نورمفیدی از پشتیبانان دفاع در برابر رژیم متجاوز عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران بود و در خطبههای نماز جمعه و سخنرانیهای عمومی، مردم را برای حضور در مناطق عملیاتی تشویق میکرد(لیوانی)؛ در جمعآوری کمکهای مردمی برای جبههها نیز فعال بود و با حضور در جبهههای جنگ بهویژه در میان رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا، مایه دلگرمی آنان میشد. رزمندگان نیز به نورمفیدی علاقه زیادی داشتند[۶۰].
نورمفیدی در اردیبهشت ۱۳۶۷ از امامخمینی خواست در موضوع اختلاف در انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در گرگان دخالت کند و ایشان پذیرفت؛ اما با توجه به اینکه دخالت غیر شورای نگهبان به صلاح نبود، با تأکید بر اعتماد خود به همه اعضای شورای نگهبان، به هدف حفظ حقوق افراد، احمد جنتی را مأمور رسیدگی به انتخابات گرگان کرد[۶۱].
نورمفیدی به مناسبتهای مختلف به دیدار امامخمینی میرفت. در دیداری از ایشان درخواست نصیحت کرد و ایشان به وی و دیگران توصیه کرد در جوانی خودسازی کنند که در پیری عبادت نیز از آدمی ساخته نیست(جماران) وی در دیداری دیگر از خستگی کار و مخالفتهای دیگران نزد امامخمینی شکوه کرد و از ایشان اجازه خواست به قم برگردد؛ اما امامخمینی با جمله «در سنگر نشستن، ترکش هم دارد» بر قوت قلب و دلگرمی وی افزود[۶۲].
نورمفیدی با موافقت امامخمینی به تأسیس مدرسه علمیه اقدام کرد و مدرسه علمیه امامخمینی و مدرسه علمیه الزهرا، زیر نظر وی به فعالیت مشغولاند[۶۳]. از دیگر خدمات وی، ساختن مراکز آموزشی و درمانی، بازسازی مسجد و حسینیه، تأسیس مرکز فوریتهای پزشکی، تأسیس صندوق قرضالحسنه ویژه دانشجویان، بازسازی مسجد گلشن و مسجد حاجآقا کوچک است[۶۴]. ایجاد مؤسسات تولیدی با هدف پشتیبانی از کارهای فرهنگی از دیگر کارهای وی بوده است[۶۵].
نورمفیدی در سال ۱۳۴۱ با دختر عبدالله فاضل موحدی لنکرانی، پدر محمد فاضل لنکرانی (ببینید: محمد فاضل لنکرانی ) ازدواج کرده است و از وی، سه پسر و یک دختر دارد و یکی از پسران وی، روحانی است و در حوزه علمیه قم اشتغال دارد[۶۶].
پانویس
- ↑ قاسمپور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۶.
- ↑ قاسمپور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۶.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۳/۱۴۹۱.
- ↑ نورمفیدی، حریم امام، ۱۰.
- ↑ همو، خبرگان ملت، ۲/۵۹۱؛ قاسمپور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۶.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۳/۱۴۹۱.
- ↑ انصاری، ستاره فروزان، ۲۰۳.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۳/۱۴۹۱.
- ↑ نورمفیدی، خبرگان ملت، ۲/۵۹۱.
- ↑ خارکوهی، استان گلستان، ۲/۶۴ ـ ۶۵ و ۲۹۶.
- ↑ خارکوهی، استان گلستان، ۲/۶۵ و ۲۹۸ ـ ۲۹۹.
- ↑ خارکوهی، استان گلستان، ۲/۳۰۱.
- ↑ نورمفیدی، حریم امام، ۹.
- ↑ نورمفیدی، مصاحبه حضوری.
- ↑ قاسمپور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۶.
- ↑ نورمفیدی، خبرگان ملت، ۲/۵۹۱ ـ ۵۹۲؛ خارکوهی، استان گلستان، ۱/۵۷۶.
- ↑ ۱/۱۳۲.
- ↑ خارکوهی، استان گلستان، ۱/۱۶۰ ـ ۱۶۱.
- ↑ همان، ۱/۵۷۸.
- ↑ همان، ۱/۲۵۰ ـ ۲۵۱.
- ↑ خارکوهی، استان گلستان، ۲/۱۹۴ ـ ۱۹۵.
- ↑ نورمفیدی، استان گلستان، ۱/۶۱۶ ـ ۶۱۷.
- ↑ همان، ۱/۶۲۵ ـ ۶۲۷.
- ↑ همان، ۲/۶۸ ـ ۶۹.
- ↑ خارکوهی، استان گلستان، ۱/۱۷۵ ـ ۱۷۶و ۲/۳۰۲.
- ↑ همان، ۲/۶۵.
- ↑ همان، ۲/۳۸ و ۶۴ ـ ۶۵.
- ↑ همان، ۲/۲۳۸ ـ ۲۳۹.
- ↑ نورمفیدی، استان گلستان، ۲/۳۸ و ۶۵.
- ↑ نوری و سرایلو، ۳۱۱ ـ ۳۱۲.
- ↑ خارکوهی، استان گلستان، ۱/۴۶۵.
- ↑ همان، ۳/۸۴ و ۱۰۷؛ نورمفیدی، خبرگان ملت، ۲/۵۹۲.
- ↑ دستغیب، ۶۱؛ قاسمپور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۷.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۸۰ ـ ۳۸۴.
- ↑ نورمفیدی، استان گلستان، ۳/۱۰۶ ـ ۱۰۷.
- ↑ همان، ۲/۸۸.
- ↑ خارکوهی، استان گلستان، ۲/۵۲۳ ـ ۵۳۵.
- ↑ همان، ۲/۵۳۶ ـ ۵۴۴ و ۵۵۸ ـ ۵۵۹.
- ↑ همان، ۲/۵۷۶ ـ ۵۸۴.
- ↑ همان، ۳/۲۹۲ ـ ۲۹۳.
- ↑ نوری و سرایلو، ۴۹۱.
- ↑ همان، ۶۰۷.
- ↑ همان، ۶۵۳ ـ ۶۵۴.
- ↑ همان، ۴۱۹.
- ↑ نورمفیدی، استان گلستان، ۳/۶۹۸.
- ↑ همان، ۳/۷۰۲.
- ↑ همان، ۳/۷۱۲ ـ ۷۱۳.
- ↑ قاسمپور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۸.
- ↑ نورمفیدی، حریم امام، ۱۳۹/۸ ـ ۹.
- ↑ همو، استان گلستان، ۳/۷۶۱.
- ↑ ۷/۷۲.
- ↑ ۱۰/۳۱۸.
- ↑ نورمفیدی، خبرگان ملت، ۲/۵۹۲.
- ↑ همو، حریم امام، ۱۰.
- ↑ پژواک سخن، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ ۱۷/۱۱۶.
- ↑ نورمفیدی، خبرگان ملت، ۲/۵۸۹.
- ↑ همان؛ خبرگان.
- ↑ ۱۸/۶۳.
- ↑ صادقلی؛ نورمفیدی، استان گلستان، ۳/۸۹.
- ↑ ۲۱/۴۳.
- ↑ نورمفیدی، حریم امام، ۹.
- ↑ نورمفیدی، خبرگان ملت، ۲/۵۹۳؛ هاشمی رفسنجانی، ۳۵۹.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۳/۱۴۹۲.
- ↑ نورمفیدی، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ نورمفیدی، پایگاه اطلاعرسانی.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انصاری، ناصرالدین، نجوم امت، ستاره فروزان زندگینامه آیتالله العظمی میرزاهاشم آملی، مجله نورعلم، شماره، ۵۲ ـ ۵۳، ۱۳۷۲ش.
- پژواک سخن، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۵/۱۰/۱۳۹۸ش.
- جماران، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۰/۱۰/۱۳۹۸ش.
- خارکوهی، غلامرضا، استان گلستان در انقلاب اسلامی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- خبرگان، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۹/۱۰/۱۳۹۸ش.
- دستغیب، سیدعلیاصغر، خاطرات حجتالاسلام سیدعلیاصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- صادقلی، غلام، مصاحبه، پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله نورمفیدی، ۳۰/۱۰/۱۳۹۸ش.
- قاسمپور، داوود، نورمفیدی، سیدکاظم (آیتالله)، چاپشده در فرهنگنامه رجال روحانی معاصر امامخمینی، تهران، مرکز اسنادانقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- لیوانی، قاسم، مصاحبه، پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله نورمفیدی، ۳۰/۱۰/۱۳۹۸ش.
- مدرسی، سیدمحمدکاظم و میرزامحمد، کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، انتشارات صحیفه خرد، چاپ دوم، ۱۳۹۶ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- نورمفیدی، سیدکاظم، پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله نورمفیدی، ۲۰/۱۰/۱۳۹۸ش.
- نورمفیدی، سیدکاظم، مصاحبه حضوری با سیدعباس رضوی، قم، آرشیو مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۹۸ش.
- نورمفیدی، سیدکاظم، مصاحبه، چاپ شده در استان گلستان درانقلاب اسلامی، تدوین غلامرضا خارکوهی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- نورمفیدی، سیدکاظم، مصاحبه، چاپشده در خبرگان ملت، تهران، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- نورمفیدی، سیدکاظم، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره، ۱۳۹، ۱۳۹۳ش.
- نوری، مصطفی و اشرف سرایلو، انقلاب اسلامی درگرگان و دشت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۶، دفاع و سیاست، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
پیوند به بیرون
سیدعباس رضوی، سیدکاظم نورمفیدی دانشنامه امامخمینی(ره)، ج۱۰، ص ۱۲۵-۱۲۹.