خانواده امام‌خمینی

از ویکی امام خمینی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۰ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''خانواده امام‌خمینی'''، شرح حال بستگان نسبی و سببی امام‌خمینی. == امام‌خمینی== {{اصلی|امام‌خمینی}} امام‌خمینی در ۱۸ یا ۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۲۰ق در شهر خمین به دنیا آمد. ایشان خود در یک جا تاریخ ۲۰ جمادی‌الثانی را قطعی و برابر ۱ مهر ۱۲۸۱ شمرده ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

خانواده امام‌خمینی، شرح حال بستگان نسبی و سببی امام‌خمینی.

امام‌خمینی

امام‌خمینی در ۱۸ یا ۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۲۰ق در شهر خمین به دنیا آمد. ایشان خود در یک جا تاریخ ۲۰ جمادی‌الثانی را قطعی و برابر ۱ مهر ۱۲۸۱ شمرده است، اما در جای دیگر با ذکر هر دو تاریخ، ۱۸ جمادی‌الثانی را صحیح‌تر دانسته است[۱]؛ چنان‌که محاسبات موجود از نظر سال خورشیدی، به ترتیب ۲۹ و ۳۱ شهریور ۱۲۸۱ برابر ۲۱ و ۲۳ سپتامبر ۱۹۰۲ میلادی را نشان می‌دهد. در شناسنامه ایشان که سال ۱۳۰۴ صادر شده، تولد ۱۲۷۹ و بدون ذکر روز و ماه آمده است که دقیق نیست.

خاندان امام‌خمینی از خانواده‌های اصیل و ریشه‌دار و در تحولات فرهنگی و اجتماعی خمین و اطراف آن مؤثر بوده‌اند[۲] بسیاری از بزرگان این خانواده از علمای دین بوده‌اند و زندگی آنان از راه کشاورزی می‌گذشته است[۳] آنان از نظر خانوادگی رئوف و مهربان و از نظر اجتماعی خوش‌نام و ستم‌ستیز و مظلوم‌نواز بوده‌اند[۴] در طول دوران نهضت اسلامی، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، با مراقبت و پیگیری جدی درباره افراد خانواده امام‌خمینی، یک‌یک آنان را زیر نظر داشت و گزارش‌هایی که درباره شناسایی افراد خانواده، کنترل رفت و آمدها و نقش و نفوذ آنان در نهضت تهیه شده، در اسناد ساواک موجود است[۵]

پدر

سیدمصطفی خمینی فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق/ ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ در محله رازی خمین زاده شد. در هشت‌سالگی پدرش درگذشت (← مقاله اجداد امام‌خمینی). مادر او سکینه‌خانم دختر محمدحسین بیک کمره‌ای و خواهر یوسف‌خان بود و بیش از این، از زندگی او خبری در دست نیست[۶] و بنا به نقلی سکینه‌خانم دختر یوسف‌خان بود[۷]

سیدمصطفی بخشی از علوم دینی را در مکتبخانه زادگاهش و بخشی را نزد میرزااحمد خوانساری خواند. قرائن نشان می‌دهند وی پس از به‌پایان‌بردن درس‌های اولیه برای ادامه تحصیل به اصفهان رفته است. محمدتقی نجفی معروف به آقانجفی اصفهانی و محمدباقر فشارکی اصفهانی از استادان وی بوده‌اند[۸] حدود سال ۱۳۰۰ق با هاجرآغاخانم دختر میرزااحمد مجتهد ساکن خمین، نوه حاج‌محمدحسین خوانساری ازدواج کرد و در سال ۱۳۰۵ق برای ادامه تحصیل به نجف رفت و به درجه اجتهاد رسید[۹]؛ سپس به خمین بازگشت و مرجع امور دینی مردم شد. وی سه همسر دایمی و یک همسر موقت داشت: حاجیه آغاخانم (هاجرخانم) دختر میرزااحمد، گوهرملک تاج‌خانم و عقبی‌خانم دختر فتح‌الله‌خان همسران دایمی وی بوده‌اند. شش فرزند وی، مولود آغاخانم، سیدمرتضی پسندیده، سیدنورالدین هندی، فاطمه‌خانم، آغازاده‌خانم و سیدروح‌الله، فرزندان او از هاجر بودند (پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۷۴ ـ ۷۵)

سیدمصطفی ملقب به فخرالمجتهدین (پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۷۲)، در زادگاه خود به فعالیت‌های تبلیغی و اجتماعی پرداخت. در کنار درس و بحث، کشاورزی و باغداری می‌کرد[۱۰] خانواده‌های بسیاری از سفره وی نان می‌خوردند. او با مردم رفتاری کریمانه داشت و در برابر تعدیات والیان و خوان‌های ستمکار و اشرار و یاغیان می‌ایستاد[۱۱] خانه‌اش پناهگاه متظلمان بود و افراد ستم‌دیده در سرای وی بست می‌نشستند؛ از این‌رو گروهی از سوارکاران و تفنگداران وابسته به خود داشت. به مهر و امضایش در قبالجات و مرافعات استناد می‌شد[۱۲] و تولیت بخشی از اوقاف خمین بر عهده وی بود[۱۳]

سیدمصطفی افزون بر رفت‌وآمد با بزرگان منطقه، با برخی از بزرگان تهران و سران حکومت قاجار نیز ارتباط داشت. این اقتدار[۱۴] و شیوه زندگی بر برخی از ارباب‌های منطقه دشوار می‌آمد و در پی آن بودند او را از میان بردارند[۱۵] تا آنکه در راه خمین به اراک و در سال ۱۳۲۰ق. جعفرقلی‌خان و رضاقلی‌سلطان از خان‌های خمین او را به شهادت رساندند[۱۶]

امام‌خمینی هنگام شهادت پدر، کودکی شش‌ماهه بود[۱۷] مردم یک هفته در خمین و اطراف آن برای سیدمصطفی عزاداری کردند[۱۸] پیکرش پس از تشییع در محل مرقد آقا (محل دفن حاج‌آقامحسن اراکی، از علمای معروف منطقه) در اراک به امانت گذاشته شد؛ سپس به نجف اشرف منتقل و در آنجا دفن شد[۱۹] برخی از نشریات آن روز نیز چگونگی کشته‌شدن سیدمصطفی را گزارش کردند[۲۰] صاحبه‌خانم خواهر سیدمصطفی، به همراه همسرش هاجر و عموی وی فضل‌الله رجایی با فرزندان خردسال سیدمصطفی، برای پیگیری مجازات قاتل از خمین به تهران آمدند و توانستند با عین‌الدوله (صدر اعظم) و محمدعلی‌میرزا (ولیعهد) دیدار کنند و سرانجام با پی‌گیری علمای تهران به‌ویژه فعالیت‌های سیدمحمد کمره‌ای از علمای تهران، جعفرقلی‌خان در چهارم ربیع‌الاول ۱۳۲۳ق در میدان توپخانه قصاص شد[۲۱]؛ اما رضاقلی پیش از بازداشت مرده بود[۲۲] امام‌خمینی در برخی نوشته‌ها، خود را «ابن‌الشهید روح‌الله الموسوی خمینی» نامیده[۲۳] و آقاسیدحسین قمی نیز از سیدمصطفی به «شهید گلوله اشقیا و اشرار» تعبیر کرده است[۲۴]

اجازه‌های اجتهاد و اوراق و کتاب‌های باقی‌مانده از سیدمصطفی، پیش از انقلاب اسلامی به دست ساواک از میان رفت[۲۵]

مادر

مادر امام‌خمینی، هاجرآغاخانم، دختر میرزااحمد مجتهد خوانساری از عالمان پارسای خمین، میان سال‌های ۱۲۸۵ ـ ۱۲۸۸ق، در خمین زاده شد. حدود ۱۳۰۰ق، با سیدمصطفی ازدواج کرد و با وی به نجف رفت. وی زنی پارسا و باتقوا و در میان خویشاوندان و آشنایان مورد احترام بود و پس از شهادت همسرش برای قصاص قاتل وی تلاش کرد. پس از آن به تربیت و مراقبت از فرزندان خود پرداخت و آنان را به کمال رساند. هاجر در سال ۱۳۳۷ق در خمین درگذشت و پیکرش در امامزاده احمد از نوادگان امام‌سجاد(ع) در محله خاکفرج قم به خاک سپرده شد[۲۶]

عمو و عمه‌ها

امام‌خمینی یک عمو و سه عمه داشته است: سیدآقا (سیدمرتضی) عموی امام‌خمینی، حدود سال‌های ۱۲۸۷/ ۱۲۸۸ق، در جوانی در حدود ۲۲ یا ۲۳سالگی، پیش از ازدواج از دنیا رفت. وی اهل علم و درس و بحث بوده، با دو مهر، نامه امضا می‌کرده که مهر بزرگ‌تر «الراجی الی الله الغنی مرتضی‌بن‌احمد الموسوی» و دیگری «اقل الطلبه» بوده است[۲۷]

عمه‌های امام‌خمینی سه تن بوده‌اند:

  1. سلطان‌خانم با کریم‌خان از مردم خمین ازدواج کرد و دستاورد آن چهار فرزند به نام‌های تاج‌نساءخانم، مریم‌خانم، امام‌قلی‌خان معروف به بیگلربیگی و میرزایحیی بود. میرزایحیی در یکی از مدرسه‌های جدید تهران به آموزش خط مشغول بود[۲۸]
  2. آغابانوخانم که در پنجشنبه ۱۸ جمادی‌الاول ۱۲۷۲ق زاده شد و با شکرالله از مردم خمین ازدواج کرد. پس از فوت شوهر، با آخوند ملامحمدجواد کمره‌ای از علمای خمین ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب سه پسر به نام‌های میرزارضا نجفی (از استادان امام‌خمینی)، میرزاعلی‌محمد ملقب به امام‌جمعه و صدرالدین نجفی شد[۲۹]
  3. صاحبه‌خانم، با شکرالله‌خان از ایل بربرود، ازدواج کرد. پس از فوت وی به ازدواج شوهرِ خواهر متوفای خود (آغابانوخانم)، ملامحمدجواد کمره‌ای درآمد. وی بانویی شایسته بود و پس از شهادت برادرش سیدمصطفی، به همراه هاجرخانم همسر برادر به سرپرستی فرزندان وی پرداخت و برای قصاص قاتل برادر به اراک، سپس به تهران رفت و پس از قصاص وی به خمین بازگشت. وی در سال ۱۳۳۶ق با بیماری درگذشت و در کنار امامزاده احمد در خاکفرج قم، کنار قبر مادر امام‌خمینی دفن شد. از وی فرزندی بر جای نماند (پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۵۴ ـ ۵۵).

خاندان مادری

میرزااحمد، جد مادری امام‌خمینی در خمین زاده شد. وی نزد پدر و دیگر استادان خمین درس خواند و به علم و تقوا و ساده‌زیستی شهره بود. مردم خمین او و خانواده‌اش را به درستکاری می‌شناختند. وی به جای پدر در مسجد جامع شهر نماز جماعت اقامه می‌کرد و به طلاب درس می‌داد. سیدمصطفی پدر امام‌خمینی نزد وی درس خوانده است. ملااحمد در سال ۱۳۱۳ق درگذشت[۳۰]

دایی‌ها

امام‌خمینی چهار دایی داشت. برخی از دایی‌های امام‌خمینی در شکل‌گیری شخصیت ایشان نقش داشته‌اند: میرزامحمدمهدی احمدی، دایی بزرگ ایشان بود. تاریخ تولدش معلوم نیست، ولی در فاصله سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۶ق در عرصه فعالیت‌های دینی و اجتماعی خمین حضور داشته است. خواهرزادگان وی ازجمله امام‌خمینی به او احترام می‌گذاشتند و او به گردن امام‌خمینی حق استادی داشت. او به جای پدر در خمین امامت جماعت می‌کرد. امضای وی ذیل نامه‌ای در مشروطه به محمدعلی‌شاه قاجار در ضرورت دفع و رفع مفسدان، دیده می‌شود. میرزامهدی در قیام حاج‌آقانورالله اصفهانی علیه اقدامات دین‌ستیزانه رضاشاه پهلوی حضوری فعال داشته است[۳۱] او در سال ۱۳۱۵ درگذشت و در قم به خاک سپرده شد. فرزندش علی‌اصغر احمدی از حامیان امام‌خمینی و وکیل ایشان در امور حسبه و اخذ وجوه شرعی بود[۳۲] (← مقاله استادان امام‌خمینی).

میرزاعبدالحسین احمدی، دایی دوم امام‌خمینی نیز از روحانیان بود و تولیت برخی امور مذهبی را عهده‌دار شد. وی عالمی اجتماعی و از مخالفان مشروطه بود و یک‌بار برای مقابله با حاکم ستمگر خمین، در حرم عبدالعظیم حسنی، در شهر ری بست نشست[۳۳] سیدمرتضی پسندیده از ایشان با عنوان نخستین نماینده خمین در مجلس شورای ملی یاد کرده است[۳۴] از تاریخ وفات وی خبری در دست نیست، ولی مهر و امضای وی تا سال ۱۳۰۷ در دست است[۳۵]

میرزازین‌العابدین دایی دیگر امام‌خمینی نیز روحانی بود و مُهر وی در پای قبالجات دیده می‌شود. وی محل رجوع مردم برای پاسخ به مسائل شرعی و رفع اختلاف و انجام معاملات بوده است و دستی نیز در سیاست داشت. پس از سقوط رضاشاه طی تلگرامی به نخست‌وزیر وقت، خواستار اجرای احکام اسلام و رواج حجاب شرعی شده بود. وی در سال ۱۳۳۲ درگذشت و در صحن امامزاده ابوطالب خمین دفن شد[۳۶]

آقاحبیب‌الله آخرین دایی امام‌خمینی نیز تحصیلات عربی، ادب فارسی و علوم شرعی داشت. وی سردفتر ازدواج و میان مردم محترم بود و با نام ملاحبیب‌الله شناخته می‌شد. نواده‌اش محمدمهدی در تظاهرات و درگیری‌های سال ۱۳۵۷ مردم انقلابی خمین با نظامیان این شهر به شهادت رسید[۳۷]

خاله‌ها

امام‌خمینی دو خاله داشت که از مادر ایشان کوچک‌تر بودند: خدیجه‌سلطان در ۲۵ ذیحجه ۱۳۱۲ق به همسری اسدالله سرهنگ از تیره دالانی درآمد و رباب‌سلطان خاله کوچک امام‌خمینی نیز در ۲۷ شعبان ۱۳۱۶ق به عقد ازدواج میرزاباقرخان مستوفی درآمد. یکی از پسرهای وی، حسن‌خان مستوفی، همبازی و همکلاسی امام‌خمینی بوده است[۳۸] جزئیات بیشتری از زندگانی آن دو در دست نیست.

خواهران و برادران

امام‌خمینی از پدر و مادرش، سیدمصطفی و هاجر احمدی، پنج خواهر و برادر داشت که زندگی اجتماعی برخی از آنان روشن و زوایای زندگی برخی دیگر پنهان است.

  1. مولود آغاخانم، دختر بزرگ خانواده، در ۱۸ جمادی‌الثانی ۱۳۰۵ق/ ۱۲۶۶ش در نجف زاده شد. وی با پسرعمه خود میرزارضا نجفی، فرزند ملامحمدجواد ازدواج کرد. در حدود سال ۱۳۴۲ق در سفر به عتبات بیمار شد و در طول آن سفر، امام‌خمینی که طلبه‌ای جوان بود، وی را بر دوش خود به زیارت می‌برد[۳۹] وی در ۲۴ رجب ۱۳۴۳ق/ ۲۹ بهمن ۱۳۰۳ درگذشت و در امامزاده احمد، واقع در خاکفرج قم کنار قبر مادر و عمه خود دفن شد (حسینی، جلوه‌های حسینی در سیمای خمینی، ص۱۰؛ مروی، کتاب و دریا، ص۳۱۶). فرزندی از وی گزارش نشده است.
  2. فاطمه‌خانم متولد شوّال ۱۳۱۲ق/ ۱۲۷۳ش، با باقر، پسر شمس‌العلما از سادات امام‌زاده یوجان ازدواج کرد[۴۰] از فرزندان و تاریخ درگذشت وی اطلاعی در دست نیست.
  3. سیدمرتضی پسندیده، ص سومین فرزند سیدمصطفی در ۱۷ شوّال ۱۳۱۳ق/ ۱۲۷۵ش در خمین زاده شد. او در ۲۷سالگی با دختر غلامحسین‌خان جلال‌لشگر به نام همدم هندی ازدواج کرد. دستاورد این ازدواج، دو پسر به نام‌های سیدمحمدرضا و سیدمحمدتقی و سه دختر به نام‌های بدرالسادات، فروغ‌السادات و نزهت‌السادات بود[۴۱] پسندیده پیش از آن نیز با زنی از روستاهای کمره که نام آن مشخص نشده است، ازدواج کرده بود. از او پسری به نام ناصرالدین داشت که برای ادامه تحصیلات به آلمان رفت و در پارچه‌بافی و چرم‌سازی تخصص گرفت و مدتی مشغول به کار شد، ولی در سال ۱۳۵۰ به طور مرموزی در مشهد کشته شد (ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۸۷). پسندیده در ۲۳ آبان ۱۳۷۵ از دنیا رفت و در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد[۴۲] (← مقاله پسندیده، سیدمرتضی).
  4. سیدنورالدین هندی، چهارمین فرزند سیدمصطفی در ۲۷ رمضان ۱۳۱۵ق/ ۱۲۷۶ش در خمین زاده شد[۴۳] پس از شهادت پدر تحت سرپرستی مادر و عمه‌اش قرار گرفت (رجائی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸). پیش از بلوغ به لباس روحانیت درآمد[۴۴] پس از تحصیلات اولیه در زادگاه خود، در سال ۱۳۲۶ش/ ۱۳۶۷ق در مدرسه ملاعبدالله اصفهان به درس ادامه داد[۴۵] در سال ۱۳۴۰ق ازدواج کرد و دستاورد آن پسری به نام محمد و دو دختر به نام‌های اقدس و منظر بود. اقدس با سیدناصر هندی (پسندیده) پسرعموی خود ازدواج کرد و دستاورد این پیوند دو پسر به نام‌های سیدحمید و سیدسعید و یک دختر است. سیدنورالدین با زنی دیگر از خانواده مستوفی خمین نیز ازدواج کرد که از وی چهار پسر به نام‌های سیدمنصور، سیدمسعود، سیدمحسن و سیدمهدی و یک دختر به نام زینت بر جا ماند[۴۶] وی با کشاورزی زندگی می‌گذراند و در دوره‌ای نیز ریاست دادگستری خمین را بر عهده داشت. رضاخان پهلوی، سیدنورالدین را به دلیل ارتباط نزدیک با بختیاری‌ها ـ از ایلات قدرتمند مخالف پهلوی ـ پیگرد کرد و در سال ۱۳۰۳ مدتی در تهران بازداشت شد[۴۷] بعدها به‌ناگزیر دادگستری را ترک کرد و به عنوان وکیل دادگستری در تهران مشغول به کار شد و تا آخر عمر در این شغل ماند. وی به سبب دشمنی و کینه یکی از موکلان خود، در دهه چهل مورد حمله او قرار گرفت و به‌شدت زخمی شد.[۴۸] سیدنورالدین سفارش کرد ضارب پشیمان و تحریک‌شده را ببخشند[۴۹] او به خوش‌خلقی و خوش‌برخوردی و دیانت مشهور و خانه وی پناهگاه و مهمان‌خانه‌ای برای اهالی و دیگر مردم بود[۵۰]
  5. امام‌خمینی به سیدنورالدین بسیار علاقه‌مند بود و دو برادر با یکدیگر در ارتباط بودند. ایشان در نامه‌ای از بورسا، در پاسخ نامه سیدنورالدین، وی را از سلامتی خود آگاه کرد و از وی خواست با نامه خبر سلامتی خود و خویشاوندان را به وی برساند. پس از اعزام او برای درمان به خارج از کشور نیز طی نامه‌ای، از سیداحمد خمینی خواست وی را از مسافرت عمویش آگاه کند[۵۱] سیدنورالدین در تیر ۱۳۵۵ در بیمارستانی در لندن از دنیا رفت و پیکر وی به ایران منتقل و در قبرستان باغ‌بهشت قم دفن شد. مأموران ساواک از ترس مطرح‌شدن نام امام‌خمینی به بازماندگان اجازه نوشتن آگهی تسلیت و مجلس ختم مناسب وی ندادند و تنها مجلسی مختصر در قم و خمین برگزار شد. امام‌خمینی نیز در مسجد شیخ انصاری نجف برای وی مراسم ختم برگزار کرد[۵۲]
  6. نکته درخور توجه اینکه از سال ۱۳۰۴ که گزینش نام خانوادگی برای هر ایرانی اجباری شد، سیدمرتضی پسندیده عنوان «مصطفوی» (برگرفته از سیدمصطفی) را برای برادر خود، امام‌خمینی برگزید و ـ گفته شده ـ خواست او این بود که این نام برای خود وی و برادرش سیدنورالدین نیز باشد که پذیرفته نشد؛ از این‌رو نام خانوادگی «هندی» را برای سیدنورالدین و نام پسندیده را برای خود برگزید.[۵۳]
  7. آغازاده‌خانم متولد ۱۳۱۸ق/ ۱۲۷۹ش، با میرزاباقرخان مستوفی در ۱۵ذیقعده ۱۳۳۱ق ازدواج کرد که دستاورد آن چهار فرزند به نام‌های امان‌الله، احمد، انیس‌الملوک و مهین بود[۵۴]
  8. همسر امام‌خمینی: همسر امام‌خمینی خدیجه ثقفی معروف به قدس ایران، دختر میرزامحمد ثقفی تهرانی، در سال ۱۲۹۲، در تهران زاده شد. وی استعدادی ذاتی و حافظه‌ای نیرومند داشت و صبور و به تحصیل دانش علاقه‌مند بود و دینداری و تحصیلات جدید را در خود گرد آورده بود. امام‌خمینی به وی علاقه داشت و به او احترام می‌گذاشت. وی افزون بر تربیت فرزندان برومند، پابه‌پای امام‌خمینی در همه دشواری‌های انقلاب حرکت کرد. در ماه‌های پایانی زندگی، بیمار شد و در اول فروردین ۱۳۸۸ درگذشت و کنار مرقد امام‌خمینی، به خاک سپرده شد[۵۵]

فرزندان امام‌خمینی

امام‌خمینی سه پسر و پنج دختر دارد:

سیدمصطفی

سیدمصطفی نخستین فرزند امام‌خمینی در ۲۱رجب ۱۳۴۹ق/ آذر ۱۳۰۹ش زاده شد. از پانزده‌سالگی وارد حوزه علمیه شد. پس از پایان سطح، در درس خارج پدر، سیدحسین بروجردی و سیدمحمد داماد شرکت کرد و در ۲۷سالگی به درجه اجتهاد رسید[۵۶] در ۲۴سالگی با معصومه حائری، دختر مرتضی حائری یزدی فرزند استادِ امام‌خمینی (← مقاله حائری یزدی، عبدالکریم)، ازدواج کرد که دستاورد آن سه فرزند به نام‌های سیدحسین، محبوبه و مریم بود. محبوبه در کودکی بر اثر مننژیت درگذشت. وی فرزند چهارمی هم داشت که در حمله نیروهای ویژه رژیم پهلوی به خانه امام‌خمینی سقط شد و از میان رفت[۵۷] سیدمصطفی از آغاز نهضت اسلامی در مبارزه علیه رژیم پهلوی شرکت داشت و در این راه زندانی و تبعید شد. در دوره تبعید در نجف، افزون بر همراهی با پدر در امر مبارزه، به تدریس خارج فقه و اصول و تألیف مشغول بود. وی در اول آبان ۱۳۵۶ به طرزی مشکوک از دنیا رفت و در حرم امیرالمؤمنین علی(ع) دفن شد[۵۸]

سیدحسین، فرزند سیدمصطفی در مرداد ۱۳۳۷ در قم زاده شد. درس‌های جدید را تا سال نهم در قم و نجف ادامه داد؛ سپس در حوزه نجف مشغول تحصیل شد. پس از بازگشت به ایران نیز به درس ادامه داد. وی با معصومه خائفی ازدواج کرد که دستاورد آن سه فرزند پسر به نام‌های سیدمحمد، سیدعلی و سیدمهدی و یک دختر به نام مریم است. مریم با محمد نخجوان‌پور ازدواج کرده است[۵۹] امام‌خمینی در نامه‌ای که ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۰ خطاب به وی با تعبیر «پسرم، حسین خمینی» نوشته است، با توجه‌دادن به خطرهای جوانی از وی همانند دیگر بستگان خود خواسته است که در کوران‌ها و اختلاف‌های سیاسی وارد نشود و در تحصیل علوم اسلامی و تهذیب نفس کوشش کند و افزون بر پند پدرانه، به وی دستور شرعی داده است که وارد بازی‌های سیاسی نگردد و از آنها دوری کند و برای ادامه تحصیل به حوزه قم برگردد[۶۰]

سیدعلی

دومین فرزند امام‌خمینی سیدعلی نام داشت که در سال ۱۳۱۲ به دنیا آمد و در سه‌سالگی به نوعی بیماری نخاع مبتلا شد و درگذشت[۶۱] و به همین دلیل امام‌خمینی نام او را در زندگی‌نامه خودنوشت خویش نیاورده است[۶۲]

صدیقه

وی در تیر ۱۳۱۵ در قم به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۰ با شهاب‌الدین اشراقی (۱۳۰۲ ـ ۱۳۶۰)، فرزند محمدتقی اشراقی از خطبای معروف قم، ازدواج کرد. اشراقی از فضلای حوزه و معتمد و وکیل تام‌الاختیار امام‌خمینی پس از تبعید به عراق بود، و از همراهان و مبارزان پیش از انقلاب اسلامی به شمار می‌آمد. وی در سال ۱۳۶۰ بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد (← مقاله اشراقی، شهاب‌الدین). صدیقه و اشراقی دارای چهار فرزند دختر و سه فرزند پسر هستند. نفیسه، با سیدکاظم روحانی فرزند سیدمحمدصادق روحانی ازدواج کرد و دختر او سیّده‌زهرا با عماد هاشمی نوه اکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرده است (ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۴۴؛ خمینی، مصاحبه، ص۳). زهرا زاده ۱۳۴۲ با سیدمحمدرضا خاتمی فرزند سیدروح‌الله خاتمی ازدواج کرد که دستاورد آن دو فرزند به نام‌های سیده‌فاطمه و سیدعلیرضا است. سیده‌فاطمه با سیدعلیرضا خرازی ازدواج کرده است[۶۳] نعیمه اشراقی نیز با سیدمحمدحسن طاهری، فرزند سیدجلال‌الدین طاهری اصفهانی، ازدواج کرد و سه فرزند به نام‌های سیده‌نعیما، سیدمحمود و سیدحسین دارد[۶۴] علی اشراقی، فرزند دیگر وی و زاده ۱۳۴۵ با بهاره علوی ازدواج کرد و دو فرزند به نام‌های یاسمن و ملیکا دارد[۶۵] عاطفه اشراقی، با سیف‌الدین احمدی مقیم لندن ازدواج کرد و سه فرزند به نام‌های آتنا، یوسف و یاسین دارد. محمدتقی اشراقی، زاده ۱۳۵۴ با الهام قنبری ازدواج کرد و فرزند وی شهاب نام دارد[۶۶] هفتمین فرزند این خانواده، مرتضی، زاده ۱۳۵۶ است. وی در سال ۱۳۷۴ وارد حوزه علمیه قم شد و به تحصیل خارج فقه و اصول اشتغال دارد. وی با فاطمه‌سادات موسوی ازدواج کرده است[۶۷]

فریده

فریده در سال ۱۳۱۷ در قم به دنیا آمد[۶۸] در سال ۱۳۳۲ با محمدحسن اعرابی، متولد ۱۳۰۳ فرزند محمدجواد مجتهد قمی ـ از علما و عرفای زمان خود ـ ازدواج کرد. اعرابی در نهضت امام‌خمینی نقش داشت و مسئول امور مالی ایشان در قم در دوره تبعید بود[۶۹] او در ۳۱ خرداد ۱۳۸۹ درگذشت و در صحن قبرستان علی بن جعفر قم به خاک سپرده شد [۷۰] ثمره پیوند با اعرابی یک فرزند دختر به نام فرشته است که در سال ۱۳۵۳ با سیدمرتضی طباطبایی فرزند سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی از علما و مدرسان حوزه علمیه قم ازدواج کرد و ثمره آن دو فرزند پسر به نام‌های سیدعمادالدین و سیدحسین است. سیدعماد در حقوق کیفری تخصص یافته و با مرضیه طالب‌زاده کارشناس ارشد معماری ازدواج کرده است. سیدحسین نیز با فرشته ادیب‌زاده ازدواج کرده است.[۷۱]

فریده که در سال ۱۳۶۱ دیپلم علوم انسانی خود را در تهران گرفته است، به تحصیل علوم حوزوی مشغول شد و تا سال ۱۳۷۵ تا خارج فقه و اصول در جامعةالزهرا به درس خود ادامه داد. وی به فعالیت‌های اجتماعی روی آورد و دارای مشاغلی ازجمله: عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان، عضو هیئت مدیره جامعةالزهرا و استاد دانشکده فاطمیه بوده است. وی که مؤسس مؤسسه خیریه ۱۲ فروردین قم است، در تأسیس مراکز درمانی و فرهنگی و هنری در شهرهای مختلف ایران و ایجاد مراکز کارآموزی نقش فعالی داشته است[۷۲] وی دارای چندین تألیف مستقل و مشترک با دیگران است؛ ازجمله اصول عقائد در نگاه قرآن، روش خودسازی و آیات جهاد در قرآن[۷۳]

زهرا (فهیمه)

زهرا در سال ۱۳۱۹ متولد شد و در سوم آذر۱۳۴۰ در ۲۱سالگی با محمود بروجردی ازدواج کرد و تحصیلات خود را تا مقطع دکتری ادامه داد. وی استاد دانشگاه، نویسنده و فعّال سیاسی است و دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی بوده است[۷۴] محمود بروجردی، فرزند محمدحسین بروجردی، از دوستان امام‌خمینی، متولد شهریور ۱۳۱۲ است. بروجردی از دبیرستان حکیم نظامی (امام‌صادق(ع)) قم دیپلم گرفت و درس را در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تا درجه دکتری در رشته فرهنگ و تمدن اسلامی ادامه داد. معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت وزارت خارجه، و سفیری در فنلاند، ازجمله مسئولیت‌های وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است[۷۵] او در هفتم اسفند ۱۳۸۹ به سبب بیماری از دنیا رفت و در حرم امام‌خمینی به خاک سپرده شد[۷۶] از وی دو فرزند به نام‌های لیلا و مسیح باقی مانده است[۷۷] لیلا نخستین فرزند بروجردی، متولد بهمن ۱۳۴۲ است و در سال ۱۳۶۱ با سیدعبدالحسین طباطبایی فرزند سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، متولد ۱۳۳۶ ازدواج کرد و دستاورد آن دو فرزند دختر به نام‌های هدی و ضحی است[۷۸] هدی با علی رضایی فرزند محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ازدواج کرده و از وی پسری به نام محمد بنیامین دارد[۷۹] مسیح بروجردی دومین فرزند در سال ۱۳۴۵ زاده شد و پس از تحصیلات متوسطه وارد حوزه علمیه قم شد. وی افزون بر شرکت در درس خارج فقه و اصول حوزه به تحقیق و تدریس نیز اشتغال دارد. وی با لیلا میرمحمدی دختر سیدمحمد میرمحمدی ازدواج کرده است و سه فرزند به نام‌های روح‌الله، مریم و محیا دارد[۸۰]

سعیده

سعیده در سال ۱۳۲۱، به دنیا آمد و در هفت‌ماهگی بر اثر بیماری از دنیا رفت[۸۱]

سیداحمد

هفتمین فرزند امام‌خمینی سیداحمد است که در سال ۱۳۲۴ متولد شد. وی پس از پایان دوره دبیرستان، وارد حوزه علمیه شد. هم‌زمان با تحصیل، ازجمله شرکت در درس خارج فقه و اصول، رابط افراد مبارز با امام‌خمینی بود و در مبارزه علیه رژیم پهلوی نقش داشت. وی در سال ۱۳۴۹ با فاطمه طباطبایی فرزند سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی ازدواج کرد و ثمره آن سه فرزند به نام‌های سیدحسن، سیدرضا (یاسر) و سیدعلی است[۸۲]

نقش مبارزاتی سیداحمد پس از درگذشت برادرش سیدمصطفی، نمایان‌تر گردید و به عنوان مشاوری امین تا پایان زندگی امام‌خمینی در کنار پدر بود. پس از درگذشت امام‌خمینی، به ساماندهی مرقد و اداره مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی همت گماشت. وی در ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ از دنیا رفت و در کنار امام‌خمینی به خاک سپرده شد (← مقاله خمینی، سیداحمد). همسر وی فاطمه طباطبایی تحصیلات خود را تا دکتری ادامه داد و در پژوهشکده امام‌خمینی مشغول به فعالیت است. وی مورد عنایت امام‌خمینی بود و امام‌خمینی سروده‌های عرفانی پرشماری خطاب به وی سروده[۸۳] و وی و سه فرزندش سیدحسن، سیدیاسر و سیدعلی را ستوده است[۸۴] (ببینید: سیده‌فاطمه طباطبایی)

سیدحسن خمینی، در اول مرداد ۱۳۵۱ در قم به دنیا آمد[۸۵] و در کودکی همراه پدر و مادر خود به نجف رفت و در مدرسه علوی به تحصیل پرداخت؛ سپس با آمدن امام‌خمینی به ایران در مدرسه حبیب‌بن‌مظاهر جماران مشغول تحصیل شد و دوره راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه نیکان گذراند. در سال ۱۳۶۹ دیپلم گرفت. وی از سال ۱۳۶۸ به تحصیلات حوزوی روی آورد و پس از چهار سال به لباس روحانیت درآمد و پس از درس‌های مقدماتی[۸۶]، از درس خارج حسین وحید خراسانی، سیدعلی محقق داماد، سیدموسی شبیری زنجانی، محمدفاضل لنکرانی، یوسف صانعی و عبدالله جوادی آملی استفاده کرد. وی به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارد. تولیت مرقد مطهر امام‌خمینی و مؤسسه تنظیم و نشر آثار نیز بر عهده وی است. وی با سیده‌فاطمه موسوی بجنوردی فرزند سیدمحمد موسوی بجنوردی دانش‌آموخته رشته فلسفه غرب در مقطع کارشناسی ارشد، ازدواج کرد. دستاورد این ازدواج دو دختر به نام‌های فرشته و نرگس و دو پسر به نام‌های سیداحمد و سیدمحمدهادی است[۸۷]؛ خمینی، سیدحسن)

سیدرضا (یاسر) در ۲۶ مهر ۱۳۵۷ در تهران زاده شد و پس از گذراندن تحصیلات جدید، وارد حوزه علمیه قم شد و به تحصیل درس خارج فقه و اصول و تدریس اشتغال دارد. وی با سیده‌حورا صدر، دختر سیدمحمد صدر فرزند سیدرضا صدر، ازدواج کرد و دارای دو فرزند به نام‌های سیدروح‌الله متولد ۱۳۸۸ و فاطمه متولد ۱۳۹۲ است[۸۸]

سیدعلی، در ۲۱ فروردین ۱۳۶۵ در تهران متولد شد. وی مورد علاقه امام‌خمینی بود و ایشان در ۲۲ آذر ۱۳۶۷ صحیفه سجادیه‌ای به او اهدا و برای او دعا کرده است[۸۹] وی نیز پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، وارد حوزه علمیه قم شد و به تحصیل و تدریس اشتغال دارد. وی با سیده‌شیما شهرستانی فرزند سیدجواد شهرستانی و نواده سیدعلی سیستانی از مراجع تقلید ساکن نجف ازدواج کرد و دو فرزند به نام‌های سیدمحمدعلی متولد ۱۳۹۱[۹۰] و سیدمحمدحسین دارد. ۸. لطیفه: آخرین فرزند امام‌خمینی، لطیفه بود که در سال ۱۳۲۶ به دنیا آمد و در سه‌سالگی بر اثر خفگی در حوض خانه درگذشت[۹۱] امام‌خمینی که رابطه عاطفی و صمیمی زیادی با خانواده و فرزندان و بستگان خود داشت، در تبعید در ترکیه و به‌ویژه در سال‌های طولانی نجف که امکان ارتباط آسان‌تری فراهم بود، نامه‌های فراوانی به همسر و فرزندان خود نوشته است و متن نامه‌ها به‌خوبی نشان می‌دهد که به مسائل مختلف آنان و اطرافیان آنان توجه داشته و افزون بر تاکید بر نامه‌نگاری و ابراز علاقه به آگاهی از وضع آنان، همواره نکات ریز و درشتی را، حتی درباره چگونگی نام‌گذاری فرزند، به آنان یادآور شده است[۹۲]

منابع

  • آرشیو، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، قم.
  • احمدی، سیمین و زهرا شجاعی، قدس ایران (معرفی زنان برگزیده)، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۷۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، دیوان امام (سروده‌های حضرت امام‌خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم .، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انصاری، حمید، مهاجر قبیله ایمان، نگاهی به زندگینامه یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم .، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • بروجردی، محمود، پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • بروجردی، مسیح، گفتگو، آرشیو مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، قم.
  • پسندیده، سیدمرتضی، خاطرات آیت‌الله پسندیده، گفته‌ها و نوشته‌ها، تهران، مؤسسه تنظیم .، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • ثقفی، خدیجه، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، به کوشش علی ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص تهران، مؤسسه تنظیم .، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • جرفادقانی، م، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، قم، معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • جماران، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۴/۲/۱۳۹۹ش.
  • حسینی، سیدنعمت الله، جلوه‌های حسینی در سیمای خمینی، قم، معصومی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • حضور، مجله، مجالس و پیام‌ها، شماره ۱۷، ۱۳۷۵ش.
  • خمینی، سیدحسن، زندگینامه سیدحسن خمینی، پایگاه اطلاع‌رسانی سیدحسن خمینی، ۱۰/۸/۱۳۹۷ش.
  • خمینی، سیدحسین، مصاحبه، ۱۳۸۱، آرشیو کتابخانه تخصصی امام‌خمینی، قم.
  • ربانی خلخالی، علی، شهدای روحانیت شیعه، قم، مکتب الحسین، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
  • رجائی‌نژاد، محمد، یادی از سیدنورالله، مجله حریم امام، شماره ۷۵، ۲۷/۴/۱۳۹۲ش.
  • رجائی‌نژاد، محمد، یازدهم بهمن، میلاد پدر گرامی امام‌خمینی(ره)، مجله حریم امام، شماره ۵۰، ۵/۱۲/۱۳۹۱ش.
  • روحانی، نهضت امام‌خمینی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
  • ریاضی یزدی، حشمت‌الله، مختصری از شجره‌نامه خاندان حضرت امام، چاپ‌شده در کتاب خاطرات آیت‌الله پسندیده، گفته‌ها و نوشته‌ها، مؤسسه تنظیم .، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • قادری، سیدعلی، خمینی روح‌الله، زندگی امام‌خمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، تهران، مؤسسه تنظیم .، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • گلی زواره قمشه‌ای، غلامرضا، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، تربیتی و عرفانی حضرت امام‌خمینی، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مرادی‌نیا، محمدجواد، خاندان امام‌خمینی، تهران، دانشگاه آزاد، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • مرادی‌نیا، محمدجواد، آقاسیدمصطفی مجتهد کمره شهید تیر اشقیاء و اشرار، مجله حضور، شماره ۶۰، ۱۳۸۶ش.
  • مروی، ابوالفضل، کتاب و دریا، مجله حضور، شماره ۱۹، ۱۳۷۶ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، نگاهی به زندگینامه همسر مکرمه حضرت امام‌خمینی چاپ‌شده در قدس ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۸ش
  • میری، سیدعباس، نگاهی به زندگی علمی و آثار شهید آقامصطفی خمینی، مجله حوزه، شماره ۸۱ ـ ۸۲، ۱۳۷۶ش.

محمد زارع بوشهری

  1. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۴۲۶؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۳۳ ـ ۳۵ و ۱۲۳۱.
  2. ریاضی یزدی، مختصری از شجره‌نامه خاندان حضرت امام، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰؛ پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۹.
  3. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۱۲.
  4. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ۶۹، ۷۴، ۸۷ و ۱۲۹ ـ ۱۳۰.
  5. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۵، ص۳۴۸ ـ ۵۵۸.
  6. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۸۴؛ پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۴۲ ـ ۴۳؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۸۰.
  7. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۳۶.
  8. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۸۵.
  9. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۳۶؛ گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، ص۲۳.
  10. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۸۶ ـ ۸۷.
  11. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۷۸ ـ ۷۹.
  12. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۸۷ ـ ۸۹.
  13. مرادی‌نیا، آقاسیدمصطفی، ص۶۹.
  14. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۹۱.
  15. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۱۰۳؛ پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۷۸ ـ ۷۹.
  16. قادری، خمینی روح الله زندگی امام‌خمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، ج۱، ص۱۲۲.
  17. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۸۴.
  18. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۱۰۶.
  19. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۸۲.
  20. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۱۰۷ ـ ۱۰۸.
  21. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۸۷ ـ ۸۹؛ جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص۳۱۹.
  22. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۸۵.
  23. ربانی خلخالی، شهدای روحانیت شیعه، ج۱، ص۱۱۱.
  24. مرادی‌نیا، آقاسیدمصطفی مجتهد کمره شهید تیر اشقیاء و اشرار، ص۷۰.
  25. رجائی‌نژاد، یازدهم بهمن، ص۲۶.
  26. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۱۱۶ ـ ۱۱۹.
  27. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۴۸ ـ ۴۹.
  28. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۵۰ ـ ۵۱.
  29. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۵۲.
  30. مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۶۲ ـ ۶۳.
  31. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۶۴ ـ ۶۵.
  32. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۶۹.
  33. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۶۹ ـ ۷۱.
  34. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۷۱.
  35. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۷۲.
  36. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۷۳.
  37. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۷۴.
  38. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۵۹ ـ ۶۰.
  39. آرشیو مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  40. گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، ص۲۴؛ مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۹۷.
  41. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۱۲۳؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۸۷.
  42. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۸۷؛ حضور، مجالس و پیام‌ها، ص۳۶۳)
  43. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۸۷؛ مرادی‌نیا، خاندان امام‌خمینی، ص۹۷.
  44. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۸۷.
  45. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۱۰۴ و ۱۲۳.
  46. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵.
  47. رجائی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.
  48. (رجائی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.
  49. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۱۳۲.
  50. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۱۳۲؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۸۸.
  51. (رجائی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.
  52. (رجائی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.
  53. (ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۵۹۳ ـ ۵۹۴.
  54. پسندیده، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص ۷۴.
  55. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، نگاهی به زندگینامه همسر مکرمه حضرت امام‌خمینی چاپ‌شده در قدس ایران، ص۴ ـ ۹) (← مقاله ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص خدیجه.
  56. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۴۴.
  57. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۳۷.
  58. گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، ص۳۳؛ میری، نگاهی به زندگی علمی و آثار شهید آقامصطفی خمینی، ص۳۶۲)
  59. خمینی، زندگینامه سیدحسن خمینی، ص۱؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۳۷ ـ ۶۳۸.
  60. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴۵.
  61. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۳۹ ـ ۶۴۱)
  62. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۴۲۸.
  63. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۴۴.
  64. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۴۴.
  65. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۴۴ ـ ۶۴۵.
  66. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۴۵.
  67. هثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۴۵.
  68. احمدی و شجاعی، قدس ایران، ص۵۶۲ ـ ۵۶۳.
  69. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۴۵ ـ ۶۴۶.
  70. پایگاه اطلاع‌رسانی جماران.
  71. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۴۸؛ طباطبایی، اقلیم خاطرات، ص۹۱.
  72. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۴۷؛ احمدی و شجاعی، قدس ایران، ص۵۶۲ ـ ۵۶۳.
  73. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۴۷.
  74. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۴۹ ـ ۶۵۰.
  75. بروجردی، پابه‌پای آفتاب، ج۱، ص۲۲۸.
  76. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۴۹.
  77. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۵۰ ـ ۶۵۱.
  78. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۵۰ ـ ۶۵۱.
  79. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۵۱.
  80. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۵۱ ـ ۶۵۲؛ بروجردی، گفتگو.
  81. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۵۲.
  82. انصاری، مهاجر قبیله ایمان، ص۶۰ ـ ۶۱.
  83. امام خمینی، دیوان امام، ص۳۴ و ۳۱۲.
  84. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۵۷.
  85. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۵۸.
  86. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۵۸.
  87. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۵۹.
  88. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۶۰.
  89. امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۶۱.
  90. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص ۶۶۱.
  91. ثقفی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص۶۶۲.
  92. به عنوان نمونه: امام خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۴۳۰، ۴۳۱، ۴۴۱، ۴۴۲، ۴۴۵، ۴۴۷، ۴۵۱، ۴۵۲، ۴۵۳، ۴۵۴، ۴۵۵، ۴۵۶ و ج۳، ۱۱، ۳۰، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۶، ۴۰، ۴۷، ۵۴، ۵۵.