کاربر:Salehi/صفحه تمرین

از ویکی امام خمینی

لبنان، کشوری در خاورمیانه با اکثریت مسلمان و با جایگاهی راهبردی.

واژه لبنان از ریشه «لبن» با منشأ سامی، به معنای سفید است و اشاره به قلّه‌های برف‌گیر کوه‌ها دارد (نانته، ۱۹). لبنان کوچک‌ترین کشور خاورمیانه پس از بحرین و وسعت آن ۱۰۴۵۲ کیلومتر مربع است. این کشور از شمال و شرق با کشور سوریه و از جنوب با فلسطین اشغالی هم‌مرز است و از غرب به دریای مدیترانه محدود می‌شود (نادری، ۱). جمعیت لبنان در سال ۲۰۰۰م/ ۱۳۷۹ش حدود چهار میلیون نفر بوده است (همان، ۱۰) و در سال ۲۰۱۴م حدود شش میلیون نفر تخمین زده شده است (Factbook, 2014).

ادیان و مذاهب عمده لبنان را اسلام با پنج مذهب، مسیحیت با دوازده مذهب و یهودیت با یک مذهب تشکیل می‌دهند (نادری، ۱۹ ـ ۲۰). مناطق اصلی سکونت شیعیان، در جنوب جبل‌عامل، شرق بعلبک، اطراف بیروت و در کوهستان‌های شمال منطقه جبیل است (حجتی کرمانی، ۸۹). قدمت اسکان و انتشار شیعه در منطقه بلندی‌های جولان به زمان امام‌علی(ع) و در جبل‌عامل به زمان حضور ابوذر غفاری، صحابی پیامبر(ص)، در آن منطقه بر می‌گردد (مهاجر، ۲۵۳). مردمان منطقه صور لبنان بیشتر شیعه هستند (ناصرخسرو، ۱۹).

لبنان از لحاظ تاریخِ اجتماعی، ریشه در قوم متمدن فنیقی (کنعانی) ـ که ابداع خط از دستاوردهای آنهاست ـ دارد (میرزاآقایی، ۲۸). لبنان ۵۸۳ سال پیش از میلاد مسیح، جزئی از امپراتوری ایران و تحت فرمان کوروش و دیگر پادشاهان هخامنشی بود (همان، ۲۹)؛ ولی از ۶۴ سال پیش از میلاد، بخشی از امپراتوری رم شد و پس از تجزیه این امپراتوری، در قلمرو بیزانس قرار گرفت و با گسترش اسلام در مناطق مختلف جهان، تحت نفوذ مسلمانان در آمد. در اواخر سده یازدهم میلادی، لبنان جزئی از قلمرو صلیبیان شد و سپس تا سده پانزدهم، از ممالک مصر به شمار می‌آمد (مرکز الاستشارات، ۳۱). این کشور در اوایل سده شانزدهم، تحت تسلط عثمانی‌ها قرار گرفت (ترحینی، ۹) و پس از تجزیه امپراتوری عثمانی به دست فاتحانِ جنگ جهانی اول، تحت سلطه فرانسه در آمد و این کشور بازیگر اصلی تحولات لبنان شد (میرزاآقایی، ۲۹). اوضاع طایفه‌ای حاکم بر این کشور و صدمات ناشی از آن، مربوط به دوران عثمانی و نفوذ اروپاییان بر حاکمان آن، نظیر شکیب افندی (۱۸۴۵م) است (ترحینی، ۴۱۱). در سال ۱۹۲۰م/ ۱۲۹۹ش نماینده فرانسه برپایی دولت لبنان بزرگ را در این کشور اعلام کرد (میرزاآقایی، ۲۹). دولت لبنان بزرگ، با تدوین قانون اساسی در سال ۱۹۲۲م/ ۱۳۰۱ش به جمهوری لبنان تبدیل شد و سرانجام در ۱۹۴۳م/ ۱۳۲۲ش استقلال یافت (همان، ۲۹ ـ ۳۰).

توافقنامه اسلامی ـ مسیحی یا به شکل دقیق‌تر سنی ـ مارونی، میثاق ملی لبنان بود که در زمان استقلال این کشور صورت گرفت. این قرارداد سه اصل مهم داشت: ۱. استقلال کامل لبنان در برابر غرب و جهان عرب به ‌طور یکسان؛ بدین معنا که مسیحیان از قیمومیت فرانسه بیرون بیایند و مسلمانان از پیوستن یا وحدت با سوریه دست بر دارند؛ ۲. جایگاه عربی برای لبنان؛ ۳. تقسیم‌بندی مذهبی قدرت بر اساس حجم هر فرقه دینی (علیزاده، ۲۶).

رابطه لبنان و ایران با توجه به مهاجرت علمای شیعه منطقه جبل‌عامل، ازجمله محقق کرکی، شیخ بهایی و شیخ‌ حر عاملی، در زمان حکومت صفویه و نقش این بزرگان در تأسیس حوزه‌های علمیه و تقویت فرهنگ شیعه در ایران، سابقه طولانی و ممتازی دارد (جعفری، ۲۵۴ ـ ۲۷۴). در زمان معاصر نیز این روابط به دلیل جمعیت بالای شیعیان، محرومیت‌های آنان، حضور مبارزان دوران پهلوی، همچون مصطفی چمران و نیز حضور فعال امام‌موسی صدر در میان شیعیان لبنان (← مقاله صدر، امام‌موسی) اهمیت فراوان دارد (خسروشیری، ۲۰۵). چنان‌که سیداحمد خمینی، فرزند امام‌خمینی، در سال ۱۳۵۲ در راه سفر حج، به لبنان رفت و با امام‌موسی صدر در خصوص مسائل منطقه، وضعیت شیعیان و مبارزات پیش رو به تبادل نظر پرداخت و در تماس با مصطفی چمران و عناصر مبارز دیگر، پیگیری اهداف نهضت امام‌خمینی در آن سامان را به بحث گذاشت و مدت اندکی نیز در پایگاه نظامی چمران آموزش نظامی دید (انصاری، ۸۵ ـ ۸۶؛ طباطبایی، ۳۷۵). چمران از مبارزان دوران پهلوی بود که در سال ۱۳۴۹ بنا به دعوت امام‌موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، وارد این کشور شد و در عرصه‌های مختلف نظامی، اجتماعی و فرهنگی نقش‌آفرینی کرد (مرکز بررسی، ۹ ـ ۳۴) (← مقاله چمران، مصطفی).

روابط رسمی ایران و لبنان به سال ۱۹۱۲م/ ۱۲۹۱ش و افتتاح نخستین کنسولگری ایران در آن کشور باز می‌گردد. این کنسولگری در سال ۱۹۲۷م/ ۱۳۰۶ش، به سرکنسولگری کل ایران در سوریه و لبنان و فلسطین با مرکزیت بیروت ارتقا یافت. ایران در سال ۱۹۴۴م/ ۱۳۲۳ش، کشور لبنان را که در سال ۱۳۲۲ مستقل شده بود به رسمیت شناخت و در سال ۱۹۵۵م/ ۱۳۳۴ش، در آن کشور سفارتخانه تأسیس کرد (نادری، ۱۳۷ ـ ۱۳۸). ساختار اجتماعی ـ سیاسی: لبنان کشوری فرقه‌ای با طوایف متعدد است. هفده طایفه رسمی در این کشور وجود دارد و هر کدام از فرقه‌های دینی از چند قبیله تشکیل می‌شود که در میان خود همگرایی و تعصب دارند (میرزاآقایی، ۴۸ ـ ۱۱۲). بر اساس آخرین آمار رسمی، که در زمان حاکمیت فرانسه در لبنان (۱۹۳۲م) صورت گرفته است، مسیحیان ۵۱ درصد، اهل سنت ۲۳ درصد و شیعیان بیست درصد کل جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند؛ اما پس از این تا به‌حال سرشماری مجددی صورت نگرفته است (سلیمانی‌زاده، ۴۷). علت آن را می‌توان در علاقه طبقه حاکم برای پرشمار نشان‌دادن مسیحی‌های مارونی ذکر کرد که ارائه آمار دقیق را نیز مشکل و غیر رسمی کرده است. برآورد سال ۱۳۸۴ نشان می‌دهد ۶۵ تا ۷۰ درصد جمعیت لبنان را مسلمانان و ۳۰ تا ۳۵ درصد آن را مسیحیان و سایر فرقه‌ها تشکیل می‌دهند (پرغو، ۱۳ ـ ۱۴). بر اساس گزارش‌های مختلف از منابع متعدد، اینک اکثریت طایفه‌ای لبنان به‌ترتیب شیعیان (۳۲ درصد)، اهل سنت (۲۱ درصد)، مسیحیان (۲۴ درصد)، دروزی‌ها (۷ درصد) و سایر مذاهب (۱۶ درصد) هستند (نادری، ۱۹ ـ ۲۰). همچنین طبق برآوردها، حدود ۱۴ میلیون لبنانی در خارج از کشور زندگی می‌کنند. لبنان به سبب داشتن احزاب سیاسی متعدد، در خاورمیانه بی‌رقیب است؛ اما بیشتر آنها استقلال ندارند و هر یک به کشوری خارجی وابسته‌اند. این احزاب همگی دارای شاخه نظامی و نیروهای آشنا به دوره‌های نظامی هستند. پس از پایان جنگ داخلی و پیمان طائف (۱۳۶۸) ظاهراً کلیه احزاب، سازمان‌های نظامی خود را منحل کردند (میرزاآقایی، ۱۲۶ ـ ۱۲۷)؛ اما درعمل، هنوز برخی احزاب به ‌طور کامل خلع سلاح نشده‌اند.

قوانین مصوب لبنان در موضوع تقسیم قدرت، از دیگر شاخصه‌های ساختار سیاسی این کشور است. در قانون اساسی اولیه لبنان، مسیحیان از حداکثر امکانات سیاسی و اجتماعی برخوردارند. طبق آن رئیس‌جمهور همیشه باید مسیحی مارونی، نخست‌وزیر مسلمان سنی و رئیس مجلس شیعه باشد (خسروشیری، ۷۶)؛ اما حکومت و ساختار فعلی دولت در لبنان، بر اساس پیمان طائف که شکل تعدیل‌شده قانون اولیه لبنان بود، استوار است و بر اساس آن قدرت از سطح ریاست‌جمهوری (قلمرو قدرت مسیحیان) به نخست‌وزیر و پارلمان (قلمرو قدرت مسلمانان) انتقال یافت (همان، ۷۷).

ازجمله مسائل لبنان، محرومیت سیاسی ـ اجتماعی شیعیان، تحمل حملات اسرائیل، مهاجرت فلسطینیان در جنوب و ناتوانی دولت در تأمین امنیت یا رسیدگی به فلاکت اقتصادی شیعیان بود که آنان را به سمت رهبری که بتواند شیعیان را از این وضعیت نجات دهد، سوق داد؛ رهبرانی، نظیر محمدجواد مغنیه، امام‌موسی صدر، محمدمهدی شمس‌الدین و سیدمحمدحسین فضل‌الله نمونه‌های برجسته این وضعیت هستند (دکمجیان، ۳۰۲)، چنان‌که دو جنبش‌های عمده سیاسی نظامی امل و حزب‌الله در همین راستا شکل گرفت (← ادامه مقاله).

موقعیت بین‌المللی لبنان

دولت‌های خارجی متعددی در امور لبنان نفوذ دارند. ایران، روسیه، امریکا، فرانسه، سوریه، عربستان سعودی و رژیم نامشروع اسرائیل ازجمله دولت‌های صاحب نفوذ در لبنان هستند (پورقیومی، ۴۰ ـ ۵۵). از طرف دیگر، موقعیت ژئوپلوتیک لبنان و همجواری با مرزهای فلسطین، همواره آن را در معرض تهاجم رژیم صهیونیستی قرار داده است (همان، ۵۹). این رژیم در سال‌های ۱۹۴۸ (آغاز تهاجم)، ۱۹۶۷ (جنگ اعراب و اسرائیل)، ۱۹۷۸، ۱۹۸۲، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶م لبنان را آماج حملات خود قرار داد (همان، ۶۰). صهیونیست‌ها تنها در جنگ‌های غرب بیروت، هزاران زن و کودک را کشتند (کوردزمن، ۱۷۶). بمباران فرودگاه بیروت در ۱۹۶۸م، اشغال جنوب لبنان در ۱۹۷۸م و اشغال بخش اعظم لبنان در ۱۹۸۲م (میرزاآقایی، ۳۰ ـ ۳۱) و جنگ‌های ۳۳روزه در ۲۰۰۶م (۲۱ تیر تا ۲۳ مرداد ۱۳۸۵) که با عملیات دفاعی حزب‌الله لبنان و عقب‌نشینی اسرائیل همراه بود، از دیگر اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه مردم لبنان به شمار می‌آید (همان، ۳۸).

جنگ‌های داخلی لبنان از دیگر مسائل مهم این کشور بود که خسارت‌های فراوان انسانی و مادی به بار آورد. این جنگ‌ها از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۹م به مدت پانزده سال به طول انجامید. مارونی‌ها این درگیری‌ها را به بهانه لزوم خروج فلسطینیان از لبنان آغاز کردند (همان، ۶۱ ـ ۶۲). به‌عنوان عوامل دخیل در این درگیری‌ها، علاوه بر مجموعه‌ای از مسائل داخلی لبنان، باید از نقش کشورهای عربی منطقه و فرامنطقه‌ای، مانند امریکا و فرانسه، به‌خصوص توطئه‌های اسرائیل نام برد (حجتی کرمانی، ۵۵).

پیوند امام‌خمینی با لبنان

عوامل متعددی، مانند تجاوز مکرر اسرائیل به این کشور، اکثریت جمعیت مسلمان و بی‌توجهی دولت لبنان به آنان، حضور جنبش‌های شیعی و همخوانی کلی اهداف نهضت‌های اسلامی ـ شیعی این کشور با آرمان‌های امام‌خمینی، لبنان را مورد توجه خاص ایشان قرار داد. ایشان در سال ۱۳۱۲ در راه سفر به حج، چند روزی را در لبنان سپری و از زیبایی بیروت ستایش کرد (۱/۲). همچنین در سال ۱۳۵۰ در اعتراض به اقدامات دولت عراق در اخراج ایرانیان، قصد مهاجرت به لبنان داشت (۲/۴۰۶) که محقق نشد؛ اما نخستین موضع‌گیری ایشان در برابر قضایای لبنان به مهرماه ۱۳۵۱ بر می‌گردد که طی پیامی به عموم مسلمانان و دولت‌های اسلامی و عربی و انقلابیون فلسطینی، به توطئه استعماری در لبنان هشدار داد (۲/۴۵۹).

امام‌خمینی در سال ۱۳۵۴ از اوضاع لبنان اظهار تأثر و تشویش خاطر کرد (۳/۱۱۹) و با اوج‌گیری جنگ‌های داخلی لبنان در سال ۱۳۵۵ بارها به آن واکنش نشان داد (۳/۱۷۴ و ۱۷۶). ایشان در آن مقطع، طی پیامی به مسلمانان ایران و جهان، با فاجعه خواندن درگیری‌های لبنان که دست‌های مرموز دشمن انسانیت به نفع استعمار و اسرائیل‏ به راه انداخت و لبنان را به مخروبه‌ای تبدیل کرد، با آسیب‌دیدگان این درگیری‌ها ابراز همدردی کرد و از عموم انسان‌های شرافتمند، مسلمانان پاکروان و پیروان رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) خواست به یاری آنان بشتابند و صرف یک‌چهارم وجوه شرعیه را نیز در این راه مجاز دانست (۳/۱۹۲ ـ ۱۹۳). ایشان مردم لبنان را برادران ایمانی و عزیزانی خطاب می‌کرد که مردانه برای عظمت و عزت و شعائر خود، با جناح‌های مختلف وحشی‌های قرون وسطایی و آدمک‌های استعمارزده می‌جنگند و خون خود را در راه شرافت و عزت خویش فدا می‌کنند (۳/۱۹۲)؛ از همین‌رو خدمت محترمانه و شرافتمندانه به بازماندگان آنان را ‏وظیفه مسلمانان به‌ویژه ملت ایران می‌دانست که به آسانی می‌توانند خسارات قابل جبران را جبران کنند و با سروسامان‌دادن به زندگی برادران ایمانی خود در لبنان، در پیشگاه خدای تعالی و انسانیت روسفید باشند (۳/۱۹۳).

دغدغه اصلی امام‌خمینی در مسئله لبنان، برنامه‌های سازماندهی‌شده امریکا برای منافع غیر انسانی خود در لبنان بود. ایشان نگران بود که لبنان نیز مانند ایران عصر پهلوی، تحت نفوذ امریکا قرار گیرد و اسرائیل با خیال راحت، نقشه‌های خود را در منطقه پیاده کند (۳/۲۵۵). ایشان در آبان ۱۳۵۷ و در مصاحبه با روزنامه لبنانی النهار، ضمن پاسخگویی به پرسش‌های روزنامه درباره انقلاب اسلامی، از اوضاع لبنان و ظلمی که به مسلمانان این کشور می‌رود، ابراز تأسف شدید کرد و برای رهایی آنان دعا کرد (۴/۴۴۳ ـ ۴۴۵). در آذر ۱۳۵۷ نیز نمایندگان حرکة المحرومین لبنان، در پاریس به دیدار ایشان رفتند. امام‌خمینی در این دیدار با تشکر از همراهی شیعیان لبنان با انقلاب اسلامی و دعا برای آنان، قضیه اسرائیل و مخالفت با رابطه محمدرضا پهلوی با آن را یکی از محورهای مهم نهضت اسلامی ایران شمرد و با ابراز نگرانی از مفقودشدن امام‌موسی صدر، از شیعیان لبنان خواست تا در مبارزه دلسرد نشوند و در همه‌حال به خود متکی باشند که خدا پشتیبان آنان است (۵/۱۳۴ ـ ۱۳۵)؛ چنان‌که در نامه‌ای به شخصیت مبارز فلسظنین، ابوجهاد (آذر ۱۳۵۷) نیز، از مسلمانان و شیعیان جنوب لبنان که با تظاهرات خود در تاسوعای حسینی، با مردم ایران اعلام همبستگی کردند، تشکر کرد (۵/۷۳ ـ ۷۴). ایشان در همین روزها، در مصاحبه‌های مختلف با نشریات لبنانی، به تشریح نهضت اسلامی پرداخت و از مسلمانان لبنان خواست ضمن همراهی و برادری در مبارزه با ظلم، درباره نهضت اسلامی ایران نیز به قدر وسع خود و دست‌کم با تبلیغات، همراهی کنند؛ چنان‌که ایرانیان هم تاکنون به آنان خدمت کرده و آنان را در مصائبشان تنها نگذاشته‌اند (۵/۱۴۴ و ۱۸۵ ـ ۱۸۶).

امام‌خمینی در ماه‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز به مردم لبنان پیام داد که در راه مبارزه با امریکا و اسرائیل، در کنار آنان خواهد بود (۸/۷۰) و در همان روزها، نماینده‌ای برای بررسی وضعیت مردم جنگ‌زده و چگونگی کمک دولت ایران، به لبنان فرستاد (۱۰/۲۹). ایشان به‌روشنی اعلام کرد که لبنان را از خود می‌داند و از مردم ایران جدا نیست (۱۲/۳۱۸). ایشان در سال ۱۳۶۰، سیدحسن نصرالله را به عنوان نماینده خود در امور حسبیه و شرعیه در لبنان برگزید و وی را در دریافت وجوه مختلف شرعی و صرف بخشی از آن در لبنان مجاز دانست (۱۵/۳۳۸)؛ همچنین در بهمن ۱۳۶۱، سیداحمد فهری زنجانی را به نمایندگی خود در امور شرعی لبنان و سوریه انتخاب و او را مأمور کرد تا در رفع مشکلات مذهبی مردم آن مناطق تلاش کند و صرف بخشی از وجوهات شرعی در این راه را نیز مجاز شمرد (۱۷/۳۳۶). ایشان در آخرین پیام خود به حجاج بیت‌الله‌الحرام، فریاد برائت مؤمنان را فریاد برائت مردم لبنان، فلسطین، ملت‌ها و کشورهای دیگری دانست که ابرقدرت‌های شرق و غرب، به‌ویژه امریکا و اسرائیل به آنان چشم طمع دوخته‌اند و سرمایه آنان را به غارت می‌برند و نوکران و سرسپردگان خود را به آنان تحمیل می‌کنند و از هزاران کیلومتر دورتر به سرزمین‌های آنان چنگ می‌اندازند و مرزهای آبی و خاکی کشورشان را اشغال می‌کنند (۲۰/۳۱۸). ایشان بر این باور بود که در مصائب مختلف مردم لبنان، امریکا و اسرائیل هر دو نقش می‌آفرینند (۱۲/۱۳۸)؛ اما نقش اصلی از آن امریکاست و اسرائیل بر اساس طرح امریکا عمل می‌کند (همان، ۱۶/۴۸۰، ۵۱۴ و ۱۷/۴۸۲). ایشان سکوت رئیس‌جمهور وقت امریکا، جیمی کارتر، درباره کشتار مردم لبنان را نفاق‌آمیز می‌شمرد (۱۱/۳۷۶).

روش دیگر دشمنان لبنان، به‌ویژه اسرائیل برای ضربه‌زدن به لبنان، ایجاد تفرقه داخلی و حمله به لبنان بود (نادری، ۱۳۰ ـ ۱۳۱). این کشور؛ چنان‌که امام‌خمینی نیز خاطرنشان کرده، بر اثر جنگ داخلی عملاً ویران شده بود و در این میان شیعیان صدمه بیشتری دیدند (۳/۱۷۱). از آثار نابسامانی‌های داخلی، کشتار فجیع شیعیان لبنانی و آوارگان فلسطینی در اردوگاه‌های صبرا و شتیلا و برج البراجنه در غرب بیروت در سال ۱۹۸۲م/ ۱۳۶۱ش بود (پورقیومی، ۶۰)؛ چنان‌که از نگاه امام‌خمینی حضور نیروهای خارجی در لبنان با نام حفاظت از صلح، نه‌تنها کمکی به صلح نمی‌کرد، بلکه باعث آزار مردم و مانع صلح واقعی به شمار می‌آمد (۱۸/۲۲۵ و ۲۳۷). ایران با رهبری امام‌خمینی، کمک‌های فراوانی به مردم لبنان کرد. برخی از کمک‌های ایران به لبنان، هنگام تجاوز اسرائیل، ایجاد بیمارستان، درمانگاه، داروخانه، مراکز بهداشتی، مراکز فرهنگی و آموزشی، فروشگاه‌های تعاونی، شبکه‌های آبرسانی و تحت پوشش قراردادن خانواده‌های شهدا و مستضعفان بود (نادری، ۱۴۲). در سطح عمومی نیز امام‌خمینی از تظاهرات مردم لبنان در راه استقلال و آزادی کشور خود و اعلام همبستگی با مردم ایران تشکر و حمایت می‌کرد (۵/۷۴).

مقابله با توسعه‌طلبی‌های اسرائیل

از نگاه امام‌خمینی، موضوع اصلی لبنان، احتمال پیروزی اسرائیل در تجاوزات خود و در نتیجه پیشروی به دیگر کشورهای اسلامی بود (۳/۳۶۱ و ۹/۲۳۷، ۲۸۱)؛ از این‌رو ایشان بارها و به‌صراحت از مبارزان جنوب لبنان در برابر حملات اسرائیل پشتیبانی می‌کرد (۱۵/۳۳۹) و جوانان مجاهد این کشور را می‌ستود (۱۳/۱۶۸ و ۲۰/۳۲۱) و برای پیروزی آنان در نبرد علیه اسرائیل دعا می‌کرد (۱۶/۳۳ و ۳۳۳). ایشان به کم‌کاری و بی‌سیاستی کشورهای اسلامی در مسئله لبنان و عدم برخورد قاطع کشورهای همسایه لبنان با تجاوز اسرائیل، اعتراض و گله داشت (۱۰/۴۱۸ و ۱۸/۵۴)؛ همان‌گونه که به محمد انور سادات، رئیس‌جمهور وقت مصر، به علت بی‌توجهی به حمله اسرائیل به جنوب لبنان و دوستی با دشمنان اسلام اعتراض کرد (۱۱/۷۸) و از پاپ، به عنوان مرجع روحانی جهان مسیحی، شکستن سکوت و اقدام مناسب در قضیه لبنان و تجاوز اسرائیل به آن کشور را انتظار داشت (۱۱/۴۱۰). از سوی دیگر، امام‌خمینی حمله اسرائیل به لبنان در دهه شصت شمسی را ترفند امریکا برای معطوف‌کردن توجه و تمرکز ایران از جبهه داخلی به جبهه لبنان و در نتیجه جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ با عراق می‌دانست (۱۶/۳۵۱ ـ ۳۵۴ و ۳۹۳).

همراهی با جنبش‌های اسلامی لبنان

امام‌خمینی به‌صراحت از نهضت‌های آزادی‌بخش سراسر جهان که در راه خدا، حق، حقیقت و آزادی مبارزه می‏کنند، پشتیبانی می‌کرد (۱۲/۱۳۸) (← مقاله نهضت‌های اسلامی) که گروه‌های مسلمان و مبارز لبنانی هم در شمار آنان بودند. حمایت از نهضت‌های رهایی‌بخش و مبارزات حق‌طلبانه مستضعفان جهان در برابر ابرقدرت‌های سلطه‌گر و مستکبر، به عنوان یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اصل ۱۵۴ قانون اساسی نیز آمده است. زمینه ظهور و شکل‌گیری گروه‌های اسلام‌گرا در لبنان به هنگام جنگ‌های داخلی و اشغال نیمی از خاک لبنان به دست اسرائیل در سال ۱۹۸۲م/ ۱۳۶۱ش و شکست گروه‌های فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم و در نتیجه شکست ایدئولوژی‌های چپ و ملی‌گرایانه عربی بر می‌گردد (اسداللهی، ۱۶). برخی جنبش‌های اسلامی لبنان بسیار متأثر از نهضت امام‌خمینی بودند که از شیعیان می‌توان به جنبش امل (امام‌موسی صدر و نبیه بری)، جنبش امل اسلامی (سیدحسین موسوی) و حزب‌الله (شیخ‌صبحی طفیلی) و از اهل سنت به جنبش توحید اسلامی (شیخ‌سعید شعبان) اشاره کرد (فراتی، ۴۵ ـ ۴۶). حرکة‌المحرومین که جنبش امل (افواج المقاومة اللبنانیه) شاخه نظامی آن به شمار می‌رود، از مهم‌ترین جنبش‌های لبنان است که تحت تأثیر شخصیت امام‌موسی صدر شکل گرفت (دکمجیان، ۳۰۳). جنبش امل به دستور امام‌موسی صدر در سال ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ش و در پی انفجار بمب در یکی از اردوگاه‌های جنبش محرومان تشکیل شد و افرادی چون مصطفی چمران، محمد سعد، داوود داوود، خلیل جرادی و صادر کفل در آن نقش داشتند (خسروشیری، ۸۱). امام‌موسی صدر از مدافعان انقلاب اسلامی بود و از امام‌خمینی به عنوان «الامام‌الاکبر» یاد می‌کرد (اباذری، ۲۰۲) (← مقاله صدر، امام‌موسی).

مهم‌ترین جنبش اسلامی از جنبش‌های متأثر از نهضت امام‌خمینی در لبنان، حزب‌الله است. این گروه در سال ۱۹۸۲م/ ۱۳۶۱ش هم‌زمان با اشغال نیمی از خاک لبنان به دست اسرائیل و جنگ‌های داخلی لبنان به وجود آمد. این گروه که بعدها «حزب‌الله انقلاب اسلامی لبنان» نام گرفت، در سه حوزه جنگ علیه اشغالگری اسرائیل، نیروهای نظامی غرب و دولت امین جمیّل که با فشار اسرائیل روی کار آمده بود، وارد عمل شد (اسداللهی، ۱۶). این گروه حاصل توافق گروه‌های متفرق اسلام‌گرا در سه محور اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری امام‌خمینی، ضرورت مقابله با اسرائیل و لزوم ایجاد تشکیلات جدید جهت تحقق‌بخشیدن به اهداف مورد نظر با استفاده از تجربه انقلاب اسلامی است (خسروشیری، ۹۰).

امام‌خمینی پس از تشکیل حزب‌الله، مبارزات نیروهای آن را تحسین می‌کرد (۲۰/۳۳۸) و در جمع شورای مرکزی حزب‌الله، آنان را فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان دانست که با نثار خون و جان خود فریاد «یا للمسلمین» سر می‏دهند و با تمام قدرت معنوی و مادی، در مقابل اسرائیل و متجاوزان می‌ایستند و به آنان اطمینان داد که موفق خواهند شد و جمهوری اسلامی ایران نیز در کنار آنان خواهد ایستاد (۲۰/۴۸۶).

مردم لبنان نیز برای امام‌خمینی احترام خاصی قائل بودند و ایشان از جایگاه منجی و پدری مهربان در میان آنها برخوردار بود (مرتضایی، ۴۳). شعارهای حزب‌الله الهام‌گرفته از فرهنگ انقلاب اسلامی (اسداللهی، ۱۸۵) و امام‌خمینی الگوی سیاسی، عقیدتی و مذهبی این گروه است (همان، ۱۷۶). در سال ۱۳۷۹ش/۲۰۰۰م که رژیم اسرائیل پس از ۲۲ سال تجاوز و اشغالگری جنوب لبنان را ترک کرد، مسئولان و رهبران حزب‌الله عقب‌نشینی اسرائیل را ناشی از اندیشه‌های امام‌خمینی و اصول و آرمان‌های انقلاب اسلامی می‌دانستند (خسروشیری، ۱۸۹).

پانویس

منابع

  • اباذری، عبدالرحیم، امام‌موسی صدر، امید محرومان، تهران، جوانه رشد، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • اسداللهی، مسعود، جنبش حزب‌الله لبنان، گذشته و حال، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنچم، ۱۳۸۹ش.
  • انصاری، حمید، مهاجر قبیله ایمان، نگاهی به زندگینامه یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • پرغو، محمدعلی، تحولات لبنان در گستره تاریخ، تبریز، مرکز بسیج اساتید آذربایجان شرقی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • پورقیومی، ایوب، تأثیر جنگ ۳۳روزه لبنان بر سیاست خاورمیانه‌ای نو محافظه‌کاران آمریکا، قم، اعتدال، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • ترحینی، محمد احمد، الاسس التاریخیه لنظام لبنان الطائفی، بیروت، دارالآفاق الجدیده، بی‌تا.
  • جعفری هرندی، محمد، مروری بر تاریخ فقه و فقها، ری، دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • حجتی کرمانی، علی، لبنان به روایت امام‌موسی صدر و شهید چمران، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • خسروشیری، علی، انقلاب اسلامی ایران و شیعیان لبنان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • دکمجیان، هرایر، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • سلیمانی‌زاده، داود، انقلاب اسلامی و احیای هویت دینی شیعیان لبنان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • علیزاده، هـ، فرهنگ سیاسی لبنان، ترجمه محمدرضا گلسرخی و محمدرضا معماری، تهران، سفیر، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • فراتی، عبدالوهاب، انقلاب اسلامی و بازتاب آن، قم، زلال کوثر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • کوردزمن، آنتونی اچ، درسهایی از جنگ ۳۳روزه اسرائیل و لبنان، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • مرتضایی، علی‌اکبر، امام‌خمینی در حدیث دیگران، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مرکز الاستشارات و البحوث، لبنان، تاریخ، جامعه و سیاست در سال‌های ۷۲ ـ ۷۶، تهران، ترجمه مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مهاجر، جعفر، التأسیس لتاریخ الشیعه فی لبنان و سوریه، بیروت، دارالملاک، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • میرزاآقایی، محمدحسین، بازیگران مسیحیت سیاسی در لبنان، تهران، نشر شهر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • نادری سمیری، احمد، لبنان، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • ناصرخسرو، ناصربن‌خسرو قبادیانی، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۴ش.
  • نانته، ژاک، تاریخ لبنان، ترجمه اسدالله علوی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • The world factbook 2014, www.cia.Gov.

نرجس عبدیائی