مصطفی اعتمادی
مصطفی اعتمادی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. او در سال ۱۳۰۴ ش در روستای خواجه در نزدیکی تبریز در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پدرش میرزا علی خواجهای از علما و مدرسان آن سامان بود (شریف رازی، ج ۸، ۱۰۶). اعتمادی خواندن و نوشتن را نزد پدرش آموخت. آنگاه به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و مقدمات را در زادگاهش نزد پدر آموخت («آیتالله اعتمادی: استاد باید...»، ۹). او آنگاه برای ادامه تحصیل به تبریز رفت و در مدرسه علمیه حسن پاشا مطول را نزد محمود انصاری و سید ابراهیم میلانی خواند (دوستی، ۲۵۳). لمعه را هم نزد سید ابراهیم تبریزی، سید گانیچی و میرزا فتاح شهیدی فراگرفت («آیتالله اعتمادی: استاد باید...»، ۹). در درس رسایل هم از شاگردان میرزا محمود دوزدوزانی بود و مکاسب را هم نزد میرزا فتاح شهیدی آموخت (دوستی، ۲۵۳). وی در سال ۱۳۲۵ ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر در درس کفایهالاصول آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی شرکت کرد (شریف رازی، ج ۸، ۱۰۶). رسایل را هم نزد میرزا محمود دوزدوزانی فراگرفت و در درس مکاسب از شاگردان میرزا فتاح شهیدی بود (احمدی زنجانی، ۴۲). اعتمادی آنگاه از درس خارج فقه آیتالله سید محمد حجت کوهکمری و خارج اصول آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی (همان) و درس خارج امام خمینی در مسجد سلماسی («آیتالله اعتمادی: استاد باید...»، ۹؛ احمدی زنجانی، ۴۲) و آیتالله سید محمد محقق داماد بهره برد (احمدی زنجانی، ۴۲)؛ بنابراین میتوان گفت که تا ۱۳۴۰ ش که درس امام خمینی از مسجد سلماسی به مسجد اعظم منتقل شد، در درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس ایشان حضور مییافت. او همچنین مورد توجه آیتالله سید کاظم شریعتمداری بود و با او ارتباط نزدیکی داشت و از طرف وی به مأموریتهای تبلیغی اعزام میشد که از آن جمله میتوان به اعزام به شهر سقز در استان کردستان و احداث مسجدی در آن شهر اشاره کرد («آیتالله اعتمادی: استاد باید...»، ۹). اعتمادی در فروردین ۱۳۴۳ از سوی مراجع تقلید (آیات امام خمینی، شریعتمداری و سید شهابالدین مرعشی نجفی) و همراه با جعفر سبحانی بهعنوان سرپرست طلاب زنجانی و آذربایجانی حوزه علمیه قم تعیین شد (آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ۳۵). او همزمان با تحصیل، به تدریس دروس سطح در حوزه علمیه قم میپرداخت و ۵۱ سال به تدریس در حوزه علمیه قم اشتغال داشت. او از جمله مدرسان درس رسایل بود و در ۳۶ سال (احمدی زنجانی، ۴۵) به گفته خودش آن کتاب را چهارده دوره ـ هر دوره در سه سال ـ تدریس کرده است («آیتالله اعتمادی: استاد باید...»، ۹). علاوه بر آن، ۱۵ سال کتاب کفایهالاصول را در ۵ دوره تدریس کرده است (احمدی زنجانی، ۴۵). همزمان به تبلیغ دین نیز اهتمام ویژهای داشت و در دوران زعامت آیتالله بروجردی، بالغ بر بیست سال در ماه محرم به مازندران میرفت و به تبلیغ دین در روستای چالهچایی بابل میپرداخت. همچنین بیست سال نیز در ماههای رمضان برای تبلیغ دین به روستای ابراهیمآباد بوئینزهرا میرفت (احمدی زنجانی، ۴۵؛ «حوزه علمیه قم در سوگ...»، ۴). با آغاز نهضت امام خمینی به حمایت از ایشان پرداخت و در دیدار با امام خمینی، خواستار کسب تکلیف درباره تحصن روحانیان در تهران شد (همان). پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور، از غیبت امام خمینی در حوزه علمیه قم بهمثابه غیبت «نصف حوزه علمیه» تعبیر کرد («لیله الضرب: اولین...»، ۱۱۸). اعتمادی در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ با امضای اعلامیههای انتقادی علیه حکومت پهلوی یا در حمایت از امام خمینی، به فعالیتهای سیاسی علیه حکومت پهلوی میپرداخت (روحانی، ج ۱، ۶۴۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۰۹ ـ ۱۱۰٬۱۲۸-۱۳۰؛ سیر مبارزات یاران امام...، ج ۳، ۱۴۱-۱۴۲، ۱۳۲ ـ ۱۳۵، ۱۶۴، ۱۷۲؛ خسروشاهی، ج ۳، ۹۳). وی که از مدرسان برجسته دروس سطح در حوزه علمیه قم بود، در شهریور ۱۳۴۶، از طرف آیتالله سید محمدرضا موسوی گلپایگانی به عضویت هیئت ششنفره نامنویسی و اسکان طلاب در مدارس فیضیه و دارالشفای قم درآمد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۴۷۸). او در سال ۱۳۵۷ و پس از مهاجرت امام خمینی به فرانسه نیز همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم با ارسال نامه به ژیسکاردستن رئیسجمهور آن کشور، از امام خمینی بهعنوان قائد ۳۵ میلیون ملت مسلمان ایران نام بردند و نسبت به هرگونه اهانتی به امام خمینی هشدار دادند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۴۷۹). به سبب این فعالیتها، رفتار او همچون اغلب روحانیان مبارز زیر نظر قرار داشت. ساواک در ۳۰ مهر ۱۳۵۷ فهرستی از روحانیان طرفدار امام خمینی تهیه کرد و نام مصطفی اعتمادی را هم در آن فهرست و بهعنوان یکی از طرفداران امام خمینی قرار داد (آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ۲۹۵-۲۹۸). او در ۱۲ دی آن سال به مناسبت سال نو میلادی، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در پیامی به رئیسجمهور وقت فرانسه ـ ژیسکاردستن ـ ضمن تبریک سال میلادی جدید به او، از امام خمینی بهعنوان «رهبر عالیقدر جهان اسلام و قائد اعظم و پرچمدار نهضت ایرانی ضداستعمار» نام برد و خواستار حمایت دولت و ملت فرانسه از اهداف ایشان که «نجات ملتها از قید بندگی و اشارت است» شد (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۵۲۵). اعتمادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای علمی در حوزه علمیه قم ادامه داد. آثار علمی او عبارت است از: شرح معالمالاصول حسنبنزیدالدین شهید ثانی؛ شرح الرسائل مرتضی بن محمدامین انصاری، در سه جلد؛ موضح القوانین (شرح قوانین الاصول میرزا ابوالقاسم قمی)؛ شرح کفایهالاصول آخوند خراسانی؛ تعلیقه بر فرائد الاصول شیخ مرتضی انصاری؛ شرح مکاسب شیخ مرتضی انصاری؛ شتات الفرائد در حاشیه معالم؛ هدایت الی اسرار الکفایه (دوستی، ۲۵۱). مصطفی اعتمادی در ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط جعفر سبحانی، در حجره ۳۵ صحن مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد (انصاری، ۱۳۷؛ احمدی زنجانی، ۵۱). منابع: آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ «آیتالله اعتمادی: استاد باید برای ارتباط با شاگردانش وقت کافی بگذارد» (۱۳۹۲)، هفتهنامه حریم امام، شماره ۸۴، ۲۸ شهریور؛ احمدی زنجانی، محمد (۱۳۷۷)، «شیخ مصطفی اعتمادی مدرس صبور»، ستارگان حرم، ج ۳۱، قم، زائر؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۵)، «درگذشتگان: آیتالله اعتمادی»، دوماهنامه آینه پژوهش، دوره ۲۷، شماره ۱۵۷، بهار؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، پایگاههای اسلامی، مدرسه فیضیه، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ «حوزه علمیه قم در سوگ استادی پیشکسوت و خادم: حضرت آیتالله اعتمادی به جوار معبود شتافت» (۱۳۹۴)، هفتهنامه افق حوزه، سال چهاردهم، شماره ۴۵۵، ۲۶ اسفند؛ خسروشاهی، سید هادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، بیجا، دارالفکر ـ دار العلم؛ شریف رازی، محمد (۱۳۷۰)، گنجینه دانشمندان، ج ۸، قم، پیروز؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۲ و ۳، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ «لیله الضرب: اولین چماقداری علیه طرفداران امام» (۱۳۷۱-۱۳۷۲)، فصلنامه یاد، شماره ۲۹ و ۳۰، زمستان و بهار. داود قاسم پور