سیدعباس ابوترابی‌فرد

از ویکی امام خمینی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۳۱ توسط Fpshm (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''ابوترابی فرد، سید عباس'''؛ از شاگردان درس فلسفه و خارج اصول امام خمینی. او در سال 1295 ش در خانواده‌ای با پیشینه‌ درخشان علمی و سیادتی زاده شد. پدرش سید ابوتراب قزوینی، از روحانیان برجسته‌ قزوین و از شاگردان آیات شیخ محمدحسین نائینی، آقا ضیاءا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ابوترابی فرد، سید عباس؛ از شاگردان درس فلسفه و خارج اصول امام خمینی. او در سال 1295 ش در خانواده‌ای با پیشینه‌ درخشان علمی و سیادتی زاده شد. پدرش سید ابوتراب قزوینی، از روحانیان برجسته‌ قزوین و از شاگردان آیات شیخ محمدحسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی بود که به دستور آیت‌الله اصفهانی، در قزوین مقیم شد و به فعالیت‌های دینی مشغول گردید (شریف رازی، ج 6، 157-158). او مراودات دوستانه‌ای با امام خمینی داشت (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 51، هشت) و در نخستین سفر امام خمینی به حج، از همسفران ایشان و واسطه‌ نامه‌ ایشان به یکی از علمای قزوین بود (صحیفه امام، ج 1، 1). سید عباس ابوترابی فرد دوره ابتدایی را در مدرسه دیانت قزوین طی کرد. آنگاه به درخواست پدرش، در کارخانه‌ صابون‌پزی در قزوین مشغول به کار شد. او پس از شش ماه، به درخواست یکی از دوستانش به مدرسه التفاتیه قزوین رفت و به فراگیری دروس حوزوی به‌صورت شبانه پرداخت. سپس کار در کارخانه‌ مذکور را رها کرد و همه همت خویش را صرف فراگیری علوم حوزوی نمود. او دروس مقدمات و سطح را نزد شیخ محمود رئیسی، شیخ یحیی مفیدی و پدرش در همان‌جا خواند («درگذشتگان: آیت‌الله...»، 109؛ زنگنه ابراهیم‌آبادی، 51). آنگاه تصمیم گرفت راهی قم شود. این تصمیم با مخالفت پدرش مواجه شد، ولی در نهایت با وساطت یکی از بزرگان شهر (حاج محمدصادق یزدی پدر دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت)، رضایت پدرش را به دست آورد (فرهنگ ناموران؛ قبادی، 25-26) و در سال 1313 ش (1353 ق) راهی قم شد («درگذشتگان: آیت‌الله...»، 109؛ زنگنه قاسم‌آبادی، 51) و در حوزه علمیه آن شهر در درس سید محمدباقر علوی، عموی پدرش، شرکت کرد و در آن مقطع علوی تنها استاد او بود (بروجردی، 13). سید عباس ابوترابی سپس به دامادی او هم درآمد («درگذشتگان: آیت‌الله...»، 109؛ شریف رازی، ج 6، 158). ابوترابی فرد آنگاه در درس فلسفه و حکمت امام خمینی شرکت کرد و پس از تعطیلی درس فلسفه امام خمینی، از درس فلسفه علامه سید محمدحسین طباطبایی بهره برد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 51، ده)؛ بنابراین می‌توان گفت که پیش از سال 1328 ش در درس فلسفه امام خمینی شرکت می‌کرده است. هم‌زمان در درس اخلاق امام خمینی نیز شرکت می‌کرد (قبادی، 28). او در مقطع درس خارج فقه و اصول از درس‌های آیت‌الله سید محمد حجت کوه‌کمری استفاده کرد و درس فقه ایشان (مکاسب از بیع تا خیارات و صلاه) را در ۲۰ جلد به نگارش درآورد. با ورود آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی به قم، در درس‌های فقه و اصول ایشان نیز حضور یافت و درس‌های ایشان را با عنوان زبده المقال فی خمس الرسول و آل (تقريرات بحث خمس آیت‌الله بروجردى) در حیات ایشان منتشر کرد. او از نخستین شاگردان درس خارج اصول امام خمینی بود؛ وی همراه با حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری، شیخ عباس ایزدی نجف‌آبادی و اسدالله نوراللهی در درس خارج اصول (خارج مباحث جلد دوم کفایه‌الاصول) امام خمینی که در یکی از حجره‌های مدرسه فیضیه، نزدیک حجره‌ مرتضی مطهری تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد (سلسله موی دوست، 19-20)؛ بنابراین می‌توان گفت که از 1324 ش که درس خارج کفایه امام خمینی شروع شد، در آن درس حضور یافته بود. درباره سال‌های حضور او در درس خارج اصول امام خمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی با استناد به گزارش شریف رازی، می‌توان گفت که حضور در آن درس مدت‌ها استمرار داشته است. او پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی و تبعید امام خمینی به خارج از کشور، در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سید محمد محقق داماد نیز شرکت کرد و آن دو درس را تقریر نمود (شریف رازی، ج 6، 157). او در کنار تحصیل درس خارج فقه و اصول، از شاگردان خاص و برجسته علامه سید محمدحسین طباطبایی در فلسفه (اسفار) بود و در جلسات درس خصوصی ایشان که با حضور افراد معدودی چون حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی و... در خانه‌های افراد تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد. نتیجه‌ این جلسات، کتاب پربار اصول فلسفه و روش رئالیسم بود که بعدها توسط مرتضی مطهری انتشار یافت (خبرگان ملت، دفتر اول، 167-168؛ «گفتگو با فیلسوف گفتگو دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی»، 19-20). سید عباس ابوترابی فرد در اول شهریور 1342 در سخنانی در مسجد جامع قزوین، از مردم خواست فریب تبلیغات دروغین دستگاه پهلوی را نخورند. او در آن سخنرانی، حکومت پهلوی را با دستگاه اموی مقایسه کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتب 51، 9)؛ به همین سبب به ساواک احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و سپس تعهد داد علیه «مصالح مملکتی» اظهاراتی نکند (همان، 10-12). او در اول بهمن آن سال نیز در سخنانی در مسجد سلطانی قزوین، ضمن برشمردن ویژگی‌های یک پادشاه، غیرمستقیم از محمدرضاشاه انتقاد کرد و پس از آن دوباره به شهربانی احضار شد و تعهد کتبی از او اخذ گردید (همان، 14). در 19 دی 1345 از امام خمینی اجازه‌ای در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد. امام خمینی ذیل معرف او نوشتند «معروف هستند» (صحیفه امام، ج 1، 459) و همین سند نشان از شناخت امام خمینی از او دارد. او در خرداد 1349 پس از رحلت آیت‌الله سید محسن طباطبایی حکیم، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امام خمینی، رحلت آن مرجع را تسلیت گفتند (روحانی، ج 2، 576-577؛ سیر مبارزات یاران...، ج 5، 366؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 222). او از همان سال در قزوین مقیم شد (قبادی، 29) و به فعالیت‌های مذهبی پرداخت و در مواردی، در رفع گرفتاری‌های برخی از فعالان مذهبی می‌کوشید. ازجمله در مهر 1351 همراه با جمعی از روحانیان قزوین در نامه‌ای به ریاست ساواک قزوین، خواستار آزادی دو تن از افراد مذهبی شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 51، 60). بر اساس گزارش ساواک، او در همان سال در تأسیس صندوق قرض‌الحسنه ولیعصر در قزوین نقش داشت (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 51، 63). از سال 1353 ش مقرر شد تدریس دروس عالی حوزوی را در قزوین و در حوزه‌ای نوبنیاد آغاز کند (همان، 78). در همان سال سرپرستی هیئت جان‌نثاران حسینی را بر عهده داشت (همان، 82) و هم‌زمان در هیئت علمیه قزوین عضویت داشت (همان، 86). او در سال 1354 ش و پس از تأسیس حزب رستاخیز و واکنش مراجع تقلید ازجمله اعلامیه امام خمینی علیه آن، خواستار واکنش به تأسیس حزب مذکور شد (همان، کتاب 60، 70). ساواک قزوین در سال 1354 ش از او به‌عنوان یکی از روحانیان طراز اول آن شهر نام برد (همان، کتاب 51، 94). او پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم (19 دی 1356)، در اعتراض به آن از اقامه نماز جماعت خودداری کرد (همان، 116) و سپس همراه با روحانیان قزوینی در نامه‌ای به مراجع تقلید، آن واقعه را تسلیت گفتند و اقدام حکومت پهلوی را تقبیح نمودند (همان، 118-119). در چهلم واقعه تبریز (29 بهمن 1356) مجلس یادبودی را در مسجد شاه قزوین برگزار کردند (همان، 127؛ سیر مبارزات یاران...، ج 8، 447). این اقدامات باعث شد کمیسیون امنیت اجتماعی، تبعید او را از قزوین در دستور کار قرار دهد، ولی در نهایت از این تصمیم منصرف شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 51، 147). او علی‌رغم تهدیدهای ساواک، به سخنرانی‌های انتقادی در قزوین ادامه می‌داد (همان، 156-157) و از امام خمینی تجلیل می‌کرد (همان، 182؛ سیر مبارزات یاران...، 10، 96). نقش او در تظاهرات مردم قزوین در 2 مرداد 1357، ساواک را به این جمع‌بندی رساند که «هر چه زودتر در این مورد تصمیمات قاطع و جدی اتخاذ و نتیجه را اعلام دارند» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 51، 188-189). پیرو آن گزارش، او در 23 مرداد دستگیر و به کمیته مشترک ضدخرابکاری اعزام شد (همان، 203). دستگیری او واکنش مردم قزوین را برانگیخت و آنان مغازه‌ها و دکاکین را بستند (همان، 205) و تحصنی در آن شهر شکل گرفت (همان، 207). علما و اصناف قزوین نیز با صدور اعلامیه‌ای از دستگیری او و جمعی دیگر انتقاد کردند (همان، 237-240). این اعتراض‌ها باعث شد در 26 شهریور به ‌شرط عدم خروج از حوزه قضایی تهران، آزاد شود (همان، 263). سید عباس ابوترابی فرد در سال 1358 ش در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با رأی مردم قزوین به نمایندگی برگزیده شد (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، 19). پس از پایان دوره اول مجلس شورای اسلامی به تدریس دروس حوزوی در قزوین ادامه داد. تألیفات علمی او عبارت است از: 1. زبده‌المقال في خمس النبي و الال (تقريرات درس خمس آیت‌الله بروجردي). 2. تقريرات درس فقه (بحث طهارت) آیت‌الله بروجردي. 3. تقريرات درس فقه آیت‌الله حجت. 4. جهاد نفس. 5. حقيقت در سيماي حق. 6. يك دوره‌ فقه (در 10 جلد). 7. مباحث توحيد. 8. يك دوره‌ اصول (مباحث الفاظ و عقليه). او در سال 1377 ش، با حکم سید علی خامنه‌ای، مقام معظم رهبري، امامت جماعت مسجد امام حسين (ع) تهران را بر عهده گرفت. وي در 12 خرداد 1379 ش در حالی ‌که همراه فرزندش سید علی‌اکبر ابوترابی در مسير زيارت امام علي بن موسی‌الرضا (ع) بود براثر سانحه تصادف رانندگی درگذشت و پیکرش به مشهد انتقال یافت و در صحن عتیق حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد (بروجردی، 13-14؛ «درگذشتگان: آیت‌الله...»، 109-110؛ زنگنه قاسم‌آبادی، 51). منابع: اسناد انقلاب اسلامی (1374)، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بروجردی، حسین (1429 ق)، زبده‌المقال في خمس النبي والآل (ع) (تقريرات درس خمس آیت‌الله بروجردي)، مقرر: سید عباس قزوینی، محقق: عبدالسلام کاظم جعفری، قم، پیام آزادگان؛ خبرگان ملت: شرح‌حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری (1379)، دفتر اول، ‌قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری؛ «درگذشتگان: آیت‌الله سید عباس ابوترابی» (1379)، دوماهنامه ‌آینه پژوهش، شماره 62، خرداد ـ تیر؛ روحانی، سید حمید (1364)، نهضت امام خمینی در ایران، ج 2، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی؛ زنگنه قاسم‌آبادی، ابراهیم (1382)، مشاهیر مدفون در حرم رضوی: جلد اول: عالمان دینی، به همکاری ویرایش علمی غلامرضا جلالی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی؛ سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام خمینی به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (1385)، به کوشش: مجتبی فراهانی، با مقدمه: عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد ساواک (1393)، ج 5، 8 و 10، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ شریف رازی، محمد (1352)، ج 6، تهران، اسلامیه؛ صحیفه امام (1378)، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ قبادی، محمد (1388)، پاسیاد پسر خاک: زندگی و زمانه حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی، تهران، سوره مهر؛ «گفتگو با فیلسوف گفتگو دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی» (1389)، تهیه و تدوین: علی اوجبی، فصلنامه میثاق، شماره 17، زمستان؛ معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانون‌گذاری (1378)، تهران، اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی؛ یاران امام به روايت اسناد ساواک: کتاب 51: آیت‌الله سید عباس ابوترابی (1392)، تهران، مرکز بررسي اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب 60: آیت‌الله سید هادی باریک‌بین (1395)، تهران، مرکز بررسي اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.