محمد آل‌اسحاق

از ویکی امام خمینی

آل اسحاق، محمد؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی. او در سال ۱۳۰۳ ش در خوئین زنجان در خانواده‌ای با پیشینه درخشان علمی و مبارزاتی دیده به جهان گشود. جدش ملا ابراهیم خوئینی هم از شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود و جد بزرگش مولی اسحاق زنجانی هم از روحانیان برجسته منطقه زنجان به شمار می‌رفت. پدرش شیخ عبدالکریم خوئینی زنجانی از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی و از روحانیان برجسته منطقه خوئین بود که سال‌ها به مبارزه با حکومت پهلوی (رضاشاه) می‌پرداخت و از سال ۱۳۲۵ ش در قم مستقر شد و به تدریس در حوزه علمیه آنجا پرداخت و از مدرسان برجسته آن حوزه به شمار می‌رفت. از آثار او می‌توان به خودآموز کفایه اشاره کرد که متنی آموزشی محسوب می‌شود («درگذشتگان: آیت‌الله آل اسحاق»، ۱۴۷-۱۴۸). محمد آل اسحاق دوران ابتدایی و بخشی از متوسطه (تا سال نهم) را در خوئین خواند. آنگاه در سال ۱۳۲۵ ش همراه با خانواده راهی قم شد و در آن شهر دروس مقدمات و سطح را نزد شیخ حسین دین‌محمدی زنجانی خواند. سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی که در مسجد سلماسی برگزار می‌شد شرکت کرد. او در این مقطع احتمالاً مدت کوتاهی از درس ایشان بهره برد، چراکه در سال ۱۳۳۰ ش به عراق رفت. هم‌زمان با حضور در درس امام‌خمینی، از درس خارج فقه و اصول آیات سیدمحمد حجّت کوه‌کمری و سیدمحمدتقی موسوی خوانساری و خارج اصول آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی استفاده و در درس فلسفه (اسفار اربعه) علامه سیدمحمدحسین طباطبایی هم شرکت می‌کرد. محمد آل اسحاق در سال ۱۳۳۰ ش راهی عراق شد و در حوزه علمیه نجف اشرف در درس فقه آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم شرکت کرد و آن درس را با سیدموسی صدر مباحثه می‌کرد. او هم‌زمان در درس خارج اصول آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی هم شرکت می‌جست و ۵ سال از درس ایشان بهره برد. مدتی هم در درس خارج فقه میرزا باقر زنجانی استفاده کرد و پس از پنج سال حضور در آن حوزه، در سال ۱۳۳۵ ش به قم بازگشت. او این بار نیز در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی حضور یافت. او درباره ویژگی‌های درس امام‌خمینی می‌گوید: «ویژگی برجسته حفظ شخصیت طلبه در جلسه درس بود. چون مطالب ایشان برخلاف دیگران، نوعاً نو و ثقیل الهضم بود، بحث و مشاجره در درس ایشان، توسط طلاب بالا می‌گرفت. روش امام این بود که به احترام طلبه به مطالب او کاملاً گوش می‌کرد، اگر قابل جواب بود، جواب می‌داد و در غیر این صورت به بحث ادامه می‌داد. امام بعد از پایان درس یک ربع ساعت می‌نشستند تا اگر کسی اشکالی دارد مطرح کند، من معمولاً اشکالاتم را در همان یک ربع مطرح می‌کردم و امام هم لطف می‌فرمودند و پاسخ می‌دادند» (مجموعه آثار: امام‌خمینی و اندیشه‌های اخلاقی ـ عرفانی). او درباره دعوت امام‌خمینی از طلاب برای مشارکت خاطره جالبی دارد: «هنگامی که مجلس ساکت بود امام می‌گفتند: «چرا ساکتید؟ مگر مجلس ختم‎ ‏آمدید؟ چرا حرف نمی‌زنید؟» افرادی مثل حاج‌آقا مصطفی، آقای خزعلی بودند‎ ‏که در جلسه درس امام حرف می‌زدند و اشکال می‌کردند. هنگامی که در درس تند‎ ‏می‌شدند در پاسخ می‌گفتند: چرا این حرف را می‌زنی که درست نیست (سلسله موی دوست، ۶). آل اسحاق در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، به مطالعه درباره طب (ابن‌سینا) پرداخت و به همین واسطه به طبابت و مداوای بیماران نیز دست می‌زد («درگذشتگان: آیت‌الله آل اسحاق»، ۱۴۸). علاوه بر آن مطالعه کتاب‌های روان‌شناسی غربی و شرقی را در دستور کار خود قرار داد و برای تربیت نسل جوان ۲۰ طرح تربیتی بر اساس روان‌شناسی اسلامی تهیه کرد. او که در مدرسه علوی تهران تدریس می‌کرد، به سمت مسئول امور تربیتی آن مدرسه منصوب شد و در آن مدرسه با همکاری رضا روزبه، ۹ طرح از ۲۰ طرح مذکور را پیاده کرد که توجه نیروهای انقلابی (مانند مرحوم مطهری، باهنر، رجائی، هاشمی رفسنجانی و آقای طالقانی) را جلب کرد. او سپس همراه با رضا روزبه و مرتضی مطهری گروه فرهنگی قدس را تأسیس کرد و مسئولیت تربیتی آن مدرسه را بر عهده گرفت. آل اسحاق در کنار فعالیت‌های علمی، به مبارزه با حکومت پهلوی می‌پرداخت و به همین سبب در سال ۱۳۵۳ ش دستگیر و زندانی شد و در زندان تحت شکنجه قرار گرفت («آیت‌الله شیخ محمد...»،۱۳؛ «درگذشتگان: آیت‌الله آل اسحاق»، ۱۴۸). او پس از آزادی به قم رفت و در آنجا هم فعالیت خود را در دو رشته علمی (تاریخ و ادیان) و اقتصادی (شرکت سهامی رفاه طلاب) در حوزه علمیه قم پی گرفت. این فعالیت‌ها حساسیت ساواک را برانگیخت و با تداوم فعالیت‌های او در آنجا نیز مخالفت کرد (خاطرات...، اغلب صفحات). او با سفر به شهرهای مختلف، به ایراد سخنرانی‌های انتقادی می‌پرداخت، به همین سبب در سال ۱۳۵۴ ش توسط ساواک ممنوع‌المنبر شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ۱۹۶-۱۹۷). با استناد به اسناد ساواک، او در تهران، آبادان (همان، ۱۹۷)، دزفول و قم به ایراد سخنرانی‌های انتقادی می‌پرداخت. به همین سبب وقتی در سال ۱۳۵۷ ش به دعوت جمعی از روحانیان خرم‌آباد به آن شهر رفت، ساواک خواستار ارائه سوابق او شد (انقلاب اسلامی به...، ج ۷، ۲۹). او در آن شهر به سخنرانی در مسجد علوی آن شهر پرداخت. در ۲۷ مرداد آن سال تظاهرات گسترده‌ای در آن شهر صورت گرفت که به درگیری مردم با مأموران حکومتی انجامید. در همان روز او همراه با جمعی دیگر از روحانیان خرم‌آباد دستگیر (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ۳۹۸) و به تهران اعزام شد (آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی، ۴۷۹). حضور آل اسحاق در خرم‌آباد حساسیت ساواک را برانگیخته بود و به همین سبب یکی از پرسش‌هایی که ساواک در بازجویی از روحانیان خرم‌آباد می‌پرسید، نحوه آشنایی و چگونگی و چرایی حضور آل اسحاق در خرم‌آباد بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ۴۱۵). دستگیری او با واکنش روحانیان خرم‌آباد مواجه شد و آنان با تشکیل جلساتی، به رایزنی دراین‌باره پرداختند و سپس تصمیم گرفتند در مسجد علوی دست به تحصن بزنند و خواستار تعقیب قانونی رئیس شهربانی استان شدند (سیر مبارزات یاران...، ج ۱۰، ۸۴-۸۵؛ آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی، ۴۷۹-۴۸۰). یکی دیگر از تصمیمات آنان حضور در استانداری و تأکید بر آزادی آل اسحاق بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ۴۳۷). آل اسحاق پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام‌خمینی به‌عنوان نماینده تام‌الاختیار ایشان به اراک رفت و تا سال ۱۳۶۱ ش به فعالیت در آن استان پرداخت («آیت‌الله شیخ محمد...»، ۱۳). آنگاه به قم بازگشت و کانون تحقیقات اسلامی را در آن شهر بنیان نهاد و به مطالعات فرهنگی ـ تربیتی با رویکرد اسلامی پرداخت. یکی از مهم‌ترین ابتکارهای او، تدریس روان‌شناسی اسلامی در حوزه علمیه قم بود و از سال ۱۳۶۵ ش آن درس را آغاز کرد («آیت‌الله شیخ محمد...»، ۱۳) که با استقبال فراوان مواجه شد. همچنین کتاب قانون بوعلی سینا را در حوزه علمیه قم تدریس می‌کرد و طبق آن کتاب طبابت می‌کرد. آل اسحاق همچنین مجمع پژوهشگران طب سنتی بوعلی سینا را بنیان نهاد و مدیریت آن را بر عهده گرفت. همچنین بنیان‌گذار شرکت داروسازی بوعلی دارو بود («درگذشت ابوالشهید و استاد...»، ۱۱). او از سال ۱۳۷۵ ش به سبب کهولت سن، بحث‌های خود را به خانه‌اش منتقل کرد. برخی تألیفات او عبارت است از: ۱ ـ طبیب همراه واگویی راز. ۲ ـ روانکاوی اسلامی. ۳ ـ کتاب سرخ شهادت. ۴ ـ اسلام و روان‌شناسی. ۵ ـ مقالات اجتماعی. ۶ ـ بعد ریاضی جهان. ۷ ـ پیام‌های ملکوتی. ۸ ـ متدشناسی. ۹ ـ فرهنگ اسلام ناب محمدی. ۱۰ ـ هنر اسلامی. ۱۱ ـ نقش زنان در پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی. ۱۲ ـ مکتب شهادت‌طلبی و ریشه‌های آن در قرآن. ۱۳ ـ آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. ۱۴ ـ مدیریت مساجد. ۱۵ ـ اخلاق در اسلام. ۱۷ ـ اقتصاد اسلامی. ۱۸ ـ قانون اساسی جمهوری اسلامی. محمد آل اسحاق در ۲۰ دی ۱۳۹۴ در شهر قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سیدموسی شبیری زنجانی، در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) شهر قم («درگذشتگان: آیت‌الله آل اسحاق»، ۱۴۸) و در کنار فرزند شهیدش ابوالحسن آل اسحاق به خاک سپرده شد («درگذشت ابوالشهید و استاد...»، ۱۱). منابع: آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ «آیت‌الله شیخ محمد آل اسحاق به فرزند شهیدش پیوست» (۱۳۹۴)، روزنامه اطلاعات، شماره ۲۶۳۵۰، ۲۵ دی؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۹)، ج ۷، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ خاطرات آیت‌الله محمد آل اسحاق (۱۳۸۴)، محمدرضا شمسا و طاهره مهرورزیان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دالوند، حمیدرضا (۱۳۸۴)، انقلاب اسلامی در لرستان، ج ۱ و ۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «درگذشت ابوالشهید و استاد طب سنتی حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل اسحاق» (۱۳۹۴)، هفته‌نامه افق حوزه، سال چهاردهم، شماره ۴۴۶، ۲۳ دی؛ «درگذشتگان: آیت‌الله آل اسحاق» (۱۳۹۴)، دوماهنامه آینه پژوهش، سال بیست‌وششم، شماره ۱۵۶، بهمن و اسفند؛ سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام‌خمینی (س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی، با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۱۰، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ مجموعه آثار: امام‌خمینی و اندیشه‌های اخلاقی ـ عرفانی (مصاحبه‌های علمی)، ج ۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهیدان حجج‌الاسلام نورالدین و سیدفخرالدین رحیمی (۱۳۸۱)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳: حجت‌الاسلام حاج شیخ محمد تعمیرکاری (۱۳۹۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.