عبدالجلیل جلیلی
جلیلی، عبدالجلیل؛ از شاگردان درس خارج اصول امام خمینی. او در ۱۳۰۲ ش در کرمانشاه در خانوادهای روحانی زاده شد (شریف رازی، ج ۶، ۳۶۴). اجداد او در سه قرن اخیر از روحانیان شاخص و طراز اول کرمانشاه بودند و به امر تبلیغ دین و ارشاد مردم آن سامان اشتغال داشتند. نسب آنان به ملا عبدالجلیل کرکوکی، از شاگردان علامه وحید بهبهانی میرسد که در اواخر قرن دوازدهم به درخواست خاندان زنگنه در کرمانشاه مقیم شد و به ترویج شریعت پرداخت و پس از او نیز فرزندانش وظایف ملا عبدالجلیل را ادامه دادند. شیخ محمدهادی جلیلی، پدر عبدالجلیل جلیلی، از شاگردان و ملازمان آخوند ملا محمدکاظم خراسانی بود و به درخواست آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، حوزه علمیه کرمانشاه را بنیان نهاد و به تربیت طلاب علوم دینی در آنجا همت گماشت (همان، ۳۶۱-۳۶۴). مادر او هم از نوادگان محمدعلی میرزا دولتشاه، فرزند فتحعلیشاه قاجار بود (انصاری، ۱۱۵). عبدالجلیل جلیلی در چنین خانوادهای زاده شد و دوران ابتدایی و متوسطه را در کرمانشاه طی کرد. او همزمان با تحصیل دروس جدید، به تحصیل دروس حوزوی نیز پرداخت و مقدمات و بخشی از دروس سطح را در کرمانشاه و نزد شیخ حسین حاج آخوند و سید محمد میبدی آموخت. او در سال ۱۳۲۰ ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر دروس سطح را نزد آیات سید شهابالدین مرعشی نجفی و میرزا محمد مجاهدی تبریزی تکمیل کرد. همزمان در کنکور دانشکده حقوق دانشگاه تهران شرکت کرد و در رشته حقوق پذیرفته و موفق به اخذ لیسانس در آن رشته شد. او همراه با سید موسی صدر که دانشجوی رشته اقتصاد بود، آن دوره را طی کرد و آنها دو دانشجو ـ روحانی دانشگاه تهران محسوب میشدند. او آنگاه در قم به فراگیری دروس خارج فقه و اصول ادامه داد و شش سال در درس خارج فقه و اصول آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی حضور یافت. پنج سال هم در درس خارج اصول امام خمینی حاضر شد (شریف رازی، ج ۶، ۳۶۵؛ انصاری، ۱۱۵) و در سال ۱۳۳۴ ش راهی عراق شد (همان)، بنابراین میتوان گفت که از اواخر دهه ۱۳۲۰ ش تا آن سال در درس خارج اصول (اواخر دوره اول و نیمه اول دوره دوم) امام خمینی که در مسجد سلماسی برگزار میشد، شرکت میکرد. جلیلی پس از ورود به عراق، در حوزه علمیه نجف اشرف به تکمیل تحصیلات خارج فقه و اصول پرداخت و از درس آیات سید محسن طباطبایی حکیم، شیخ حسین حلی، میرزا باقر زنجانی و سید ابوالقاسم موسوی خویی بهره برد و از آیات سید جمالالدین گلپایگانی، میرزا آقا شیرازی، شیخ حسین حلی و سید یحیی یزدی اجازات اجتهاد دریافت کرد (شریف رازی، ج ۶، ۳۶۵). علاوه بر آن، مدتی هم در درس فلسفه شیخ صدرا بادکوبهای حضور یافت. او پس از سه سال (در سال ۱۳۳۷ ش) و در پی رحلت پدرش، به تقاضای جمعی از مردم کرمانشاه و به دستور آیتالله حکیم، به کرمانشاه بازگشت (همان، ۳۶۶). او در کرمانشاه نمایندگی آیتالله بروجردی را بر عهده داشت (انصاری، ۱۱۵) و از سوی ایشان سرپرستی مدرسه علمیه آنجا را هم بر عهده گرفت. او پس از آن به تدریس در آن حوزه پرداخت و سالها درسهای فقه و اصول را در آنجا تدریس میکرد (شریف رازی، ج ۶، ۳۶۶). جلیلی در فروردین ۱۳۴۲ ش و پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه علمیه فیضیه (در دوم فروردین)، همراه با جمعی از روحانیان کرمانشاه، با صدور اعلامیهای، آن واقعه را تسلیت گفتند و پشتیبانی خود را از مراجع تقلید قم اعلام کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۶۳). سپس با صدور اعلامیهای دیگر همراه با جمعی از روحانیان کرمانشاه، این بار از امام خمینی و آیتالله سید کاظم شریعتمداری نام بردند و بر حمایت و پشتیبانی خود از تلاشهای آنان تأکید کردند (همان، ۶۴). او پس از دستگیری امام خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و مهاجرت علمای شهرهای مختلف به تهران، از کرمانشاه راهی تهران شد و در تحصن اعتراضی روحانیان علیه دستگیری امام خمینی شرکت جست (روحانی، ج ۱، ۵۵۴؛ سیر مبارزات یاران...، ج ۱، ۴۶۲؛ همان، ج ۲، ۸). جلیلی پس از بازگشت امام خمینی به قم در فروردین ۱۳۴۳، پیام تبریکی به ایشان فرستاد و امام خمینی هم در پاسخ از او تشکر کرد (صحیفه امام، ج ۱، ۳۴) و در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۳ اجازهای در تصدی امور حسبیه و شرعیه خطاب به او صادر نمود (همان، ج ۲۱، ۵۲۳). جلیلی هم وجوهات شرعی را برای ایشان ارسال میکرد (همان، ج ۱، ۴۰۶). عبدالجلیل جلیلی در سوم خرداد ۱۳۴۳ و در سخنانی در یکی از مساجد کرمانشاه، از وضعیت فرهنگی و اجتماعی انتقاد کرد و از دولتمردان حکومت پهلوی با عنوان زمامداران نالایق نام برد (سیر مبارزات یاران...، ج ۲، ۳۷۱). ساواک در گزارشی دراینباره اعلام کرد که او در اغلب جلسات، از شخص اول مملکت (محمدرضاشاه) انتقاد میکند (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۵، ۵۴). علاوه بر آن، در برخی مناسبتهایی که توسط حکومت پهلوی برگزار میشد (ازجمله جشن تولد شاه در آبان هر سال) شرکت نمیکرد (همان، ۱۸). او پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، از سوی آیتالله شریعتمداری به آن کشور رفت و با امام خمینی ملاقات کرد (همان، کتاب ۲۰، ۵۱) و اولین کسی بود که خبر سلامتی او را به علمای قم رساند (متن کامل خاطرات آیتالله منتظری به همراه پیوستها، ۱۴۷). وی در مرداد ۱۳۴۴ در اجتماع روحانیان از سراسر کشور در بیت آیتالله سید محمدهادی حسینی میلانی در مشهد حضور داشت و یکی از مهمترین بحثهای آن جلسه، تأکید بر بازگشت امام خمینی از تبعید بود (سیر مبارزات یاران...، ج ۳، ۲۹۶-۲۹۸). همچنین از سوی آیتالله میلانی مأموریت یافته بود ایشان را از وضعیت امام خمینی مطلع کند (همان، ۳۶۰). پس از ورود امام خمینی به عراق و استقرار ایشان در نجف اشرف، نامهای به امام خمینی ارسال کرد و امام خمینی نیز در پاسخ، از او به سبب زحماتی که «در جریانات اخیر» متحمل شده بود تقدیر نمود (صحیفه امام، ج ۲۱، ۵۳۵). در همان سال، در جریان سفر خانوادهی امام خمینی به عراق، در کرمانشاه میزبان آنان بود (یادها و یادمانها از شهید...، ۷۶). بر اساس گزارش ساواک در سال ۱۳۴۵ ش (به نقل از شیخ عبدالعلی قرهی از ملازمان امام خمینی در نجف)، همراه با سید محمدصادق لواسانی، واسطه ارسال وجوهات شرعیه به امام خمینی بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ۱۰۲). وی در اسفند ۱۳۴۶ با حکم امام خمینی به سمت متولی مدرسه علمیه کرمانشاه منصوب شد (صحیفه امام، ج ۳، ۵۵۵). ساواک در گزارشی که در سال ۱۳۴۷ ش از نمایندگان امام خمینی در سراسر کشور تهیه کرد، از او با عنوان نماینده ایشان در کرمانشاه نام برد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۶، ۸۷). جلیلی همچنین در دوم اردیبهشت ۱۳۴۹ اجازهنامه دیگری از امام خمینی مبنی بر دریافت وجوهات شرعیه از مردم کرمانشاه و اطراف دریافت کرد (همان، ۵۶۱). به سبب این مناسبات بود که ساواک در گزارشی در مهر ۱۳۵۰ از جلیلی بهعنوان یکی از طرفداران امام خمینی نام برد که در کرمانشاه دارای نفوذ زیادی است (سیر مبارزات یاران...، ج ۶، ۱۶۰). جلیلی در چهلمین روز درگذشت سید مصطفی خمینی، مجلس ختمی در مسجد آیتالله بروجردی کرمانشاه برگزار کرد (همان، ج ۸، ۲۳۷). در نیمه شعبان سال ۱۳۵۷ ش هم به پیروی از دستور مراجع و همراه با روحانیان کرمانشاه اعلامیهای در تحریم آن عید صادر کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۵، ۱۳۱). او همچنین در هفتمین روز شهدای ۱۷ شهریور تهران، همراه با روحانیان مبارز کرمانشاه اعلامیهای مبنی بر برگزاری مجلس ختمی به یاد آنان در مسجد جامع کرمانشاه صادر کرد و سپس در آن مجلس سخنرانی کرد و به انتقاد شدید از دولت پرداخت (سیر مبارزات یاران...، ج ۱۱، ۲۲۷). او در پی محاصره خانه امام خمینی در عراق توسط رژیم بعث عراق، همراه با روحانیان مبارز کرمانشاه اعلامیهای در محکومیت آن صادر کرد و از حکومت پهلوی با عنوان «رژیم پوسیده ایران» نام بردند و روز نهم مهر ۱۳۵۷ را به آن مناسبت تعطیل عمومی اعلام کردند. ساواک در گزارشی دراینباره از عبدالجلیل جلیلی بهعنوان فردی که نقش محوری در صدور آن اعلامیه داشت نام برد و تأکید کرد که او به طرفداری از امام خمینی، به فعالیتهای خود شدت بخشیده است. به همین سبب ساواک درصدد انتشار شایعاتی درباره او و نیز اختلافافکنی میان او و دیگر روحانیان برآمد (همان، ج ۱۲، ۱۲۳-۱۲۴). جلیلی در ۲۷ آبان آن سال نیز همراه با روحانیان مبارز کرمانشاه اعلامیهای در حمایت از اعتصاب کارکنان صنعت نفت و همچنین زندانیان سیاسی صادر کرد و در اعتراض به کشتار مردم توسط نیروهای حکومتی، سه روز در کرمانشاه اعتصاب عمومی اعلام نمود (همان، ج ۱۴، ۳۳۸-۳۳۹). در تظاهرات روز ۲۹ دی همان سال نیز پیشاپیش مردم حرکت میکرد. در آن تظاهرات، شعارهایی در حمایت از امام خمینی سر داده میشد (همان، ج ۱۶، ۱۹۴). امام خمینی در ۲۴ دی آن سال در نامهای به جلیلی، ضمن توصیه به او مبنی بر حفظ اتحاد علما و روحانیان، او را مأمور ابلاغ سلام و تشکرات ایشان به اهالی کرمانشاه و نیز طوایف محترم اهل حق، ایل سوله، سنجابی، جوانرود، پاوه و ولدبیگی و سایر خانوادههای عشایر کرد (صحیفه امام، ج ۵، ۴۵۲). عبدالجلیل جلیلی در اول بهمن ۱۳۵۷ همراه با روحانیان مبارز غرب کشور (استانهای ایلام و کرمانشاه)، با صدور اعلامیهای خطاب به مردم و عشایر غرب کشور، خواستار هوشمندی و اجرای بیدرنگ دستورات «زعیم کبیر حضرت آیتاللهالعظمی خمینی» شدند. همچنین از مردم خواستند با انتشار اعلامیهها و بیانیههایی، خواستار استعفای نمایندگان غرب کشور در مجلسین شورای ملی و سنا، ضرورت اعلام همبستگی در کلیه پایگاهها و پادگانهای نظامی خصوصاً هوانیروز کرمانشاه، تقدیر از مجاهدتهای افسران، درجهداران ارتش و دیگر نیروهای نظامی و مقابله با توطئههای وابستگان حکومت پهلوی شوند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۵۴۰-۵۴۱). جلیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی در کرمانشاه ادامه داد و در کنار آن به تدریس دروس حوزوی و تألیف میپرداخت. برخی تألیفات او عبارت است از: ۱-رسالهای در ترتب. ۲-رساله در صلات مسافر. ۳-شرح صلات مختصر النافع (شریف رازی، ج ۶، ۳۵۶). ۴- القضا فی الاسلام. ۵- کتاب الصوم. ۶- کتاب الاجازه. ۷- منجزات المریض. ۸- حاشیه علی العروه الوثقی. ۹- اصول عقاید حقه. ۱۰- من و آقا موسی (شرح خاطرات با سید موسی صدر) (انصاری، ۱۱۵). از خدمات فرهنگی او میتوان به توسعه مسجد آیتالله بروجردی، تجدید بنای مسجد آیتالله شیخ محمدهادی جلیلی، تجدید بنای حسینیه آیتالله شیخ محمدهادی جلیلی، تأسیس کتابخانه معظم در حسینیه مذکور، احداث مسجد حاج عباسقلی زارعین (شریف رازی، ج ۶, ۳۵۶) و تأسیس صندوق خیریه اسلامی در کرمانشاه . جمعآوری کمکهای اقتصادی از مردم برای کمک به نیازمندان و فقرا اشاره کرد (سیر مبارزات یاران...، ج ۲، ۳۷۱). عبدالجلیل جلیلی در ۷ آبان ۱۳۹۲ در کرمانشاه از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط شیخ مصطفی علما امامجمعه کرمانشاه، در حسینیه جلیلی آن شهر به خاک سپرده شد (انصاری، ۱۱۶). منابع: انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۲)، «درگذشتگان: آیتالله جلیلی کرمانشاهی»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۴۱، مرداد و شهریور؛ سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد (۱۳۹۳)، ج ۲، ۳، ۶، ۷، ۱۲، ۱۴، ۱۶، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ روحانی، سید حمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، بیجا، دارالفکر ـ دارالعلم؛ شریف رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج ۶، تهران، اسلامیه؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱ و ۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ متن کامل خاطرات آیتالله منتظری به همراه پیوستها (۱۳۷۹)، بیجا، اتحادیه ناشران ایرانی در اروپا (نشر باران، نشر خاوران، نشر نیما)؛ یادها و یادمانها از شهید سید مصطفی خمینی: مجموعه مصاحبهها در حاشیه کنگره شهید سید مصطفی خمینی (۱۳۷۶)، ج ۲، تهران، عروج؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۵)، کتاب ۵۹: آیتالله حاج سید محمدصادق لواسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، کتاب ۲۰: آیتالله حاج سید مرتضی پسندیده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۴)، کتاب ۳۱: آیتالله شیخ محمدصادق صادقی گیوی (صادق خلخالی)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۵)، کتاب ۵۹: آیتالله حاج سید محمدصادق لواسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. داود قاسم پور