سیدحسین جزایری

از ویکی امام خمینی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۴ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها)

جزایری، سیدحسین؛ از شاگردان درس خارج اصول امام‌خمینی.

سیدحسین جزایری در سال در ۱۳۰۶ش[۱] در خرم‌آباد به دنیا آمد.[۲] او دوران ابتدایی را در دبستان ۱۵ بهمن خرم‌آباد گذراند. آنگاه وارد دبیرستان پهلوی آن شهر شد و سیکل اول متوسطه را در آنجا طی کرد. آنگاه در سال ۱۳۲۳ ش به بروجرد رفت و در حوزه علمیه آن شهر زیر نظر آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی مقدمات (جامع‌المقدمات، سیوطی و حاشیه ملا عبدالله) را خواند[۳]پس از یک سال در سال ۱۳۲۴ ش و با عزیمت آیت‌الله بروجردی به قم، او نیز راهی قم شد.[۴] و به مدت چهار سال دروس سطح (رسایل، مکاسب و کفایه‌الاصول) را نزد استادان آنجا فراگرفت[۵] او در مصاحبه با سیف‌زاده و همچنین در زندگینامه خودنوشتی که برای درج در کتاب نامداران لرستان نگاشته، اشاره‌ای به استادان درس سطح خود در قم نکرده است[۶] جزایری از سال ۱۳۲۸ ش به درس خارج فقه و اصول آیت‌الله بروجردی راه یافت و به استفاده از درس ایشان پرداخت و درس خارج فقه ایشان را در ۱۱۰۰ صفحه و درس خارج اصول ایشان را در ۷۰۰ صفحه تقریر کرد. هم‌زمان در درس خارج فقه (مکاسب) آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمری حاضر می‌شد و آن درس را در ۵۰۰ صفحه تقریر کرد و پس از ارائه به استادش، مورد تشویق ایشان قرار گرفت. او از سال ۱۳۳۰ ش در درس خارج اصول آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری نیز حاضر شد که تا پایان عمر آیت‌الله خوانساری تداوم داشت و تقریری ۷۰۰ صفحه‌ای از آن درس دارد. جزایری در زندگینامه خودنوشت خود تأکید می‌کند که یک دوره کامل در درس خارج اصول امام‌خمینی شرکت داشته،[۷] بنابراین او در دوره دوم درس خارج اصول امام‌خمینی که از سال ۱۳۳۰ش تا ۱۳۳۷ش تداوم داشت شرکت می‌کرده است. او آن درس را هم در ۹۰۰ صفحه تقریر نمود،[۸] ولی اطلاعی از سرنوشت این تقریرها در دست نیست. علاوه بر آن از درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی نیز سود می‌برد[۹]

او هم‌زمان با تحصیل دروس خارج فقه و اصول، به تحصیل دروس عقلی نیز می‌پرداخت و به مدت ده سال در درس فلسفه علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (درس اسفار اربعه ملاصدرا شیرازی، شرح منظومه ملاهادی سبزواری و کتاب شفای ابن‌سینا) حضور می‌یافت. در کنار تحصیل، از تدریس نیز غافل نبود و از همان سال‌های نخستین حضور در قم، به تدریس مقدمات، منطق، فلسفه (منظومه ملاهادی سبزواری)، کفایه‌الاصول و مکاسب می‌پرداخت و سیصد نفر در درس او حاضر می‌شدند[۱۰] و به گفته یکی از شاگردانش، «خیلی خوب درس می‌گفت».[۱۱] او در سال ۱۳۳۹ش[۱۲] در حالی که اجازاتی برای تصدی امور شرعیه از آیات سیدمحسن طباطبایی حکیم، سیدکاظم شریعتمداری، مرعشی نجفی و سیدعبدالهادی شیرازی دریافت کرده بود،[۱۳] به خرم‌آباد بازگشت و به تبلیغ و امور مذهبی در آن شهر همت گماشت[۱۴] و هم‌زمان به مبارزه با کمونیست‌ها پرداخت .[۱۵]

سیدحسین جزایری پس از استقرار در خرم‌آباد، به مبارزه با نفوذ کمونیست‌ها در آن شهر پرداخت[۱۶] بر اساس گزارش ساواک، جزایری در خرداد ۱۳۴۱ ش از انقلاب مردم الجزایر تجلیل کرد و سپس دولتمردان ایرانی را به باد انتقاد گرفت. در تیر همان سال، به انتقاد از وضعیت فرهنگی پرداخت و به‌خصوص از روزنامه کیهان انتقاد کرد.[۱۷] پس از دستگیری امام‌خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، همراه با چهار تن دیگر از روحانیان لرستان، نامه‌هایی دراین‌باره به آیات سیداحمد خوانساری، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و میرزا هاشم آملی ارسال کرد که ساواک از رساندن آن نامه‌ها به آیات مذکور جلوگیری کرد[۱۸] جزایری در تیر ۱۳۴۲ در جلسه هم‌اندیشی علمای خرم‌آباد برای اعزام نماینده جهت حضور در تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران شرکت داشت.[۱۹] او در مرداد ۱۳۴۲ و پس از اطلاع از آزادی امام‌خمینی از حبس، درصدد برگزاری جشن در خرم‌آباد به آن مناسبت برآمد.[۲۰] پس از آزادی امام‌خمینی از حبس و حصر و بازگشت به قم، تلگرافی به ایشان ارسال کرد و خطاب به امام‌خمینی نوشت: «حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی، سلامتی وجود شریف را از درگاه ایزد منان مستدعی است. اینجانب را از صحت مزاج خود مستحضر فرمایید».[۲۱] در بهمن ۱۳۴۳ ش از شرکت در جشنی که به مناسبت نجات محمدرضاشاه از ترور برگزار شده بود خودداری کرد و در ۱۸ بهمن همان سال در سخنانی در خرم‌آباد، از امام‌خمینی تجلیل کرد. به سبب این فعالیت‌ها تحت تعقیب قرار گرفت و به ساواک احضار شد.[۲۲] و در سال ۱۳۴۴ ش توسط ساواک ممنوع‌المنبر شد.[۲۳]

بر اساس گزارش ساواک، او در سال ۱۳۴۶ ش از قانون حمایت از خانواده انتقاد کرد و به همین علت در همان سال نیز ممنوع‌المنبر شد. در سال ۱۳۵۲ ش ساواک به زعم اینکه امام‌خمینی نامه‌ای برای جزایری ارسال کرده است، او را تحت تعقیب قرار داد و سپس او را احضار کرد. در همان سال مجدداً ممنوع‌المنبر شد[۲۴] در سال‌های حضور سیداسدالله مدنی در خرم‌آباد، ساواک همواره سعی می‌کرد میان او و عالمان خرم‌آباد اختلاف اندازد و به همین علت نامه‌هایی را بدون نام و امضا در انتقاد از سیداسدالله مدنی به او ارسال می‌کرد. ازجمله شایع می‌کرد که نامه‌های فوق را طرفداران سیدحسین جزایری نوشته‌اند.[۲۵] این شایعات موجب شد تا جزایری از سیداسدالله مدنی دلجویی کند[۲۶] او در سال ۱۳۵۴ ش و ۱۳۵۵ ش نیز به سبب ایراد سخنرانی‌های انتقادی، به ساواک احضار شد و در سال ۱۳۵۶ ش از شرکت در مراسم استقبال از فرح پهلوی خودداری کرد.[۲۷] در همان سال و احتمالاً به همان سبب نامش در فهرست روحانیان ممنوع‌المنبر قرار گرفت.[۲۸] او در مرداد ۱۳۵۷ ش و پس از دستگیری و تبعید شیخ محمد آل اسحاق از خرم‌آباد، در جلسه هم‌اندیشی جامعه روحانیت مبارز آن شهر شرکت کرد و به آن اقدام اعتراض کرد[۲۹] و در آن جلسه اعتراضی، نقش رهبری را بر عهده داشت و پیام معترضان را به اطلاع مقامات دولتی می‌رساند.[۳۰] سپس در اغلب تظاهرات و راهپیمایی‌ها علیه حکومت پهلوی شرکت می‌کرد و به سخنرانی نیز می‌پرداخت[۳۱]

او که در ماه‌های محرم و صفر در مسجد باغچه گلشن و در ماه رمضان در مسجد زید بن علی خرم‌آباد سخنرانی می‌کرد، مسائل علمی و در مواردی علوم نوین را مطرح می‌کرد و همین مسئله باعث جذب جوانان و قشر فرهنگی به آن مساجد شده بود. برخی از افرادی حاضر در پای سخنرانی‌های او پس از پایان مجلس در تظاهرات شرکت می‌کردند[۳۲] بر اساس گزارش ساواک، وی در سخنانی در خانه‌اش از امام‌خمینی تجلیل و برای ایشان دعا کرد[۳۳] او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت‌های علمی در خرم‌آباد ادامه داد و در سال ۱۳۶۹ ش در خرم‌آباد درگذشت[۳۴]

پانویس

  1. برزویی، ص۱۴۸.
  2. شریف‌رازی، ج ۵، ص۲۵.
  3. سیف‌زاده، ص۵۸۱.
  4. شریف‌رازی، ج ۵، ص۲۵؛ برزویی، ص۱۴۸-۱۴۹.
  5. سیف‌زاده، ص۵۸۱.
  6. سیف‌زاده، ص۵۸۱.
  7. برزویی، ص۱۴۹؛ سیف‌زاده، ص۵۸۲.
  8. سیف‌زاده، ص۵۸۲؛ برزویی، ص۱۴۹.
  9. شریف‌رازی، ج ۵، ص۲۵.
  10. سیف‌زاده، ص۵۸۲-۵۸۳.
  11. خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، ج ۱، ص۳۹.
  12. برزویی، ص۱۴۹.
  13. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.
  14. برزویی، ص۱۴۹.
  15. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.
  16. کاظمی، ص۱۹۳-۱۹۵.
  17. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۷۶؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.
  18. سیف‌زاده، ص۵۹۲.
  19. خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، ج۱، ص۲۳۹.
  20. خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، ج۱، ص۲۶.
  21. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.
  22. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.
  23. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶؛ سلیمی، ص۳۱۴.
  24. قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.
  25. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۲۴۵-۲۴۶.
  26. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۳۵۹.
  27. کاظمی، ص۱۹۴-۱۹۵؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج۴، ص۲۸.
  28. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۲۳۴.
  29. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۱۶.
  30. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۳۹.
  31. خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، ج ۱، ص۲۹۷.
  32. سیف‌زاده، ص۵۸۳-۵۸۴.
  33. سیر مبارزات یاران...، ج ۱۲، ص۹۱.
  34. قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.

منابع

  • برزویی، علی‌داد (۱۳۸۹)، نامداران لرستان، خرم‌آباد، انتشارات شاپورخواست.
  • خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آباد (۱۳۷۷)، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • سیف‌زاده، محمد (۱۳۹۰)، علما در روشنای تاریخ: خاطرات روحانیت لرستان از روزگار قاجار تا ظهور انقلاب اسلامی، خرم‌آباد، انتشارات سیفا
  • سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • شریف‌رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۵، قم، پیروز.
  • دالوند، حمیدرضا (۱۳۸۵)، انقلاب اسلامی در لرستان، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۹)، ج۴ (دوران حصر)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • کاظمی، ایرج (۱۳۷۶)، مشاهیر لر، خرم‌آباد، افلاک.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴: شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی (۱۳۸۹)، ج۲۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب: آیت‌الله روح‌الله کمالوند، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳: برادران شهید نورالدین و فخرالدین رحیمی (۱۳۸۱)، ج۲۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.