سیدمنیرالدین هاشمی
حسینی هاشمی، سید منیرالدین؛ از شاگردان درس خارج فقه امام خمینی. سید منیرالدین حسینی هاشمی در ۱۳۲۴ ش در شیراز و در خانوادهای روحانی به دنیا آمد (خاطرات حجتالاسلام...، ۱۷). پدرش سید نورالدین حسینی شیرازی، از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی و از مجتهدان وقت (همان، ۳۷-۳۸) و بنیانگذار و رهبر حزب برادران شیراز بود و از سال ۱۳۱۴ ش با تأسیس آن حزب به فعالیت در عرصه سیاسی پرداخت (همان، ۶۹-۷۰). سید منیرالدین دوران ابتدایی و بخشی از متوسطه را در زادگاهش گذراند (همان، ۱۷-۱۸) و پس از درگذشت پدرش در سال ۱۳۳۵ ش، به درخواست جمعی از پیروان سید نورالدین شیرازی، ملبس به لباس روحانیت شد و علیرغم سن کم، توسط شورای مرکزی حزب برادران، بهعنوان رهبر سیاسی ـ مذهبی آن حزب معرفی شد (خاطرات حجتالاسلام و...، ۱۲۹-۱۳۰). او سپس راهی قم شد و به تحصیل در حوزه علمیه آنجا پرداخت، ولی در خاطراتش درباره سال ورود به قم سخنی نگفته است. حسینی شیرازی در حوزه علمیه قم بخشی از مقدمات را نزد رحمتالله فشارکی خواند. معالمالاصول را نزد محسن دوزدوزانی و مرتضی بنیفضل آموخت و حاشیه را هم نزد اسماعیل صالحی مازندرانی و محمدعلی گرامی به پایان رساند. قوانین را نزد مصطفی اعتمادی و رسایل را پیش حسین نوری همدانی فراگرفت. سپس در درس خارج اصول مرتضی حائری یزدی شرکت کرد و مدتی هم از درس خارج ناصر مکارم شیرازی، سید علی فانی و حسین وحید خراسانی بهره برد (همان، ۱۹-۲۱). سید منیرالدین حسینی شیرازی از سال ۱۳۴۱ ش و در مبارزات روحانیت علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و در انتقال اعلامیههای مراجع تقلید به شیراز مشارکت داشت (همان، ۱۷۲). پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه (دوم فروردین ۱۳۴۲) به شیراز بازگشت و به سخنرانی در مسجد جامع آن شهر پرداخت (همان، ۱۷۸) و پس از دستگیری جمعی از روحانیان شیراز در ۱۵ خرداد آن سال، در اجتماع اعتراضی روحانیان شیراز علیه آن اقدام شرکت کرد (همان، ۱۸۰). سپس با سخنرانی در مسجد گنج شیراز، دستگیری امام خمینی را محکوم نمود (همان، ۱۸۲). پس از آزادی امام خمینی از حبس و حصر (فروردین ۱۳۴۳)، همراه با جمعی از علمای شیراز به دیدار امام خمینی رفت (همان، ۱۸۷) و پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور (۱۳ آبان ۱۳۴۳)، همراه با طلاب علوم حوزوی به بیت مراجع تقلید رفت و خواستار واکنش به آن اقدام شد (همان، ۱۹۱-۱۹۴). همچنین در برگزاری دعای توسل در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (س) شرکت داشت (همان، ۱۹۵). وی در زمستان ۱۳۴۳ ش به شیراز بازگشت و به سخنرانی در مساجد شیراز پرداخت (زریری، ۱۲۶). همزمان به کتاب رسایل را بار دیگر نزد سید محمود علوی خواند (خاطرات حجتالاسلام و...، ۲۱). وی در آن مدت به بازخوانی آثار و اندیشههای پدرش پرداخت و با مطالعه اساسنامه حزب برادران که در آن اساسنامه، اجتهاد شرط رهبری حزب تعیین شده بود، بر این مهم واقف شد که طبق اساسنامه، ریاست او بر حزب مذکور ممنوع است. از طرف دیگر با مشاهده رویکرد اعضای شورای مرکزی آن حزب، به مقابله با آنان پرداخت (همان، ۱۲۹-۱۳۰) و به همین سبب با انتقاد اعضای حزب مواجه شد (همان، ۱۹۵). در آن دوره، دست به برخی اقدامات علمی ـ اختراعی زد که از آن جمله میتوان به کار روی ساعت برقی، طراحی و ساخت یخچال برقی، ساخت دربازکن برقی، کار روی دستگاههای گرمایشی و سرمایشی، تغییر سیستم و سوخت موتور، ساخت پارازیتگیر بلندگو و... اشاره کرد (همان، ۲۶).
او در ۱۳۴۶ ش پس از سفر حج، به عراق رفت و در حوزه علمیه نجف، کفایهالاصول را نزد سید عباس خاتم یزدی و سید جعفر کریمی تکمیل کرد و سپس از درس مکاسب صدرا بادکوبهای و حسین راستی کاشانی و رسایل سید اسدالله مدنی بهره برد (خاطرات حجتالاسلام و...، ۲۱-۲۲). همزمان در بحثهای اخلاقی امام خمینی در نجف اشرف شرکت میکرد (همان، ۱۶۶-۱۶۷) و در ۱۳۴۸ ش در درس ولایتفقیه امام خمینی که در مسجد شیخ انصاری تشکیل شد حضور یافت و تحت تأثیر آن درسها قرار گرفت. حسینی هاشمی که پیش از شرکت در درس ولایتفقیه امام خمینی، در اندیشه حزب و تحزب بود، درس ولایتفقیه امام خمینی تغییراتی در افق دید و اندیشه او ایجاد کرد و پس از آن درس به فکر نظام و حکومت افتاد. او همچنین در نجف اشرف به بیت امام خمینی رفتوآمد داشت (همان، ۱۹۸-۲۰۰). حسینی شیرازی مدت کوتاهی در درس امام خمینی حضور داشت، ولی سخت تحت تأثیر آن درس بهویژه مباحث سیاسیامام خمینی قرار گرفت و به همین علت میتوان او را از شاگردان امام خمینی محسوب کرد.
او در سال ۱۳۴۹ ش به شیراز بازگشت و به فعالیتهای علمی ـ تبلیغی در آن شهر ادامه داد (زریری، ۱۲۷). در سال ۱۳۵۰ ش و در جریان برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، در شیراز دستگیر و به شهر گنبدکاووس تبعید شد (همان؛ خاطرات حجتالاسلام...، ۲۵). پس از آزادی به مبارزات خود ادامه داد؛ ازجمله در خرداد ۱۳۵۱ پس از سخنرانی حجتالاسلام محمدتقی فلسفی در حمایت از امام خمینی و ایجاد محدودیت علیه آن روحانی، ازجمله ممنوعیت از منبر، همراه با روحانیان مبارز شیراز با ارسال تلگرافی به او، ضمن ابراز تأسف از اقدامات حکومت پهلوی و تجلیل از آن روحانی مبارز، حمایت خود را از آن خطیب مبرز ابراز داشت (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۲۶). به همین سبب در دی ۱۳۵۲ (در آستانه ماه محرم)، توسط ساواک ممنوعالمنبر شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ۷۸-۸۱). این سختگیریها باعث شد تا در همان سال به قم عزیمت کند و در آن شهر مقیم شود (خاطرات حجتالاسلام و...، ۳۷-۳۸).
سید منیرالدین حسینی شیرازی در قم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد، ازجمله سلسله جلساتی را با هدف مبارزه با افکار التقاطی با دانشجویان برگزار میکرد که حاصل آن جلسات، جزوههای جو تعادلی و روش اجتهاد، متنی درباره اقتصاد به زبان ساده بود. برخی از اعضای آن جلسات، گروه «منصورون» را تأسیس کردند و حتی او را هم به عضویت در آن گروه و بهعنوان ایدئولوگ آن انتخاب کردند، ولی وی با این استدلال که فعالیتهایش را به گروه خاصی محدود نمیکند، از عضویت در آن گروه خودداری کرد و در مقابل، وعده همه نوع مشاوره به آنان را داد. وی سپس در جلساتی که با حضور اعضای آن گروه در شهر دماوند تشکیل میشد شرکت میکرد (همان، ۲۱۰-۲۱۲). متأثر از این فعالیتها بود که در سال ۱۳۵۴ ش نام او در فهرست روحانیان ممنوعالمنبر قرار گرفت (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳، ۱۴۱) و در سال ۱۳۵۶ ش نیز ساواک نام او را در فهرست روحانیان ممنوعالمنبر قرار داد و اداره کل سوم ساواک در نامهای به ریاست ساواک، خواستار جلوگیری از وعظ و سخنرانی او و جمعی دیگر از روحانیان شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ۱۹۶-۱۹۸). حسینی شیرازی در جریان قیام نوزده دی ۱۳۵۶ در قم فعال بود و در انتقال پیام مراجع تقلید به شیراز و برخی دیگر از شهرها نقش داشت (خاطرات حجتالاسلام و...، ۲۲۱-۲۲۲).
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همراه با جمعی دیگر، به بررسی پیشنویس قانون اساسی پرداخت (همان، ۲۴۳-۲۴۵). در سال ۱۳۵۸ ش در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از استان فارس نامزد شد و توانست با کسب اکثریت آرا به آن مجلس راه یابد (راهنمای استفاده از...، ج ۴، ۳۵۱). پس از پایان کار مجلس خبرگان قانون اساسی، مدتی در سازمان برنامه [و بودجه] حضور داشت و به بحث درباره اقتصاد اسلامی میپرداخت. سپس به عضویت شورای اقتصاد درآمد (خاطرات حجتالاسلام...، ۲۶۴-۲۶۶). مدتی هم به فعالیت در ستاد انقلاب فرهنگی پرداخت (همان، ۲۷۵) و یکی از سه نامزد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای بحث درباره علوم انسانی در ستاد انقلاب فرهنگی بود (همان، ۲۷۸-۲۷۹). پس از آن به فعالیتهای فرهنگی ادامه داد و برای ایجاد تحول فرهنگی، فرهنگستان علوم اسلامی را تشکیل داد و جلساتی را در شهرهای شیراز، اصفهان، کرمان و تبریز برگزار کرد. این فرهنگستان با مدیریت او، نظریه دانش ولایی را با رویکرد غربستیزانه به علوم مدرن مطرح کرده است که برخی آن را «علوم انسانی ولایی» نامیدهاند. اساسیترین محورهای پژوهشی فرهنگستان علوم اسلامی را از بدو تأسیس میتوان در چند محور دستهبندی کرد: ۱- نقد و بررسی مبانی فلسفه؛ روش شناخت و منطقهای موجود تا دستیابی به فلسفه نظام ولایت (اصالت فاعلیت). ۲- روش و منطق عام؛ دستیابی به روش مدلسازی مفهومی و عینی که پایه هماهنگی روشهای تحقیق و ابزار اصلی جریان هماهنگ فرهنگ و معارف دینی در تولید دانش و سپس در برنامه توسعه اجتماعی است. ۳- فلسفه اصول فقه حکومتی؛ بررسی مبانی روش اجتهاد تا دستیابی به زیرساختهای تکامل روش تفقه در پاسخگویی به نیازهای حاکمیت اسلام بر روند توسعه و مدیریت اجتماعی. ۴- فلسفه روش تولید علم اسلامی؛ دستیابی به زیرساختهای روش تولید معادلات علمی در حوزه علوم پایه، تجربی و انسانی مبتنی بر معارف اسلامی و در جهت رفع نیازهای جامعه و نظام اسلامی. ۵- روش مدلسازی در برنامهریزی اجرائی؛ دستیابی به زیرساختهای الگوی مدلسازی در برنامهریزی و مدیریت توسعه اجتماعی مبتنی بر اهداف و ارزشهای اسلامی. ۶- تطبیق روش در موضوعات عینی و اجتماعی؛ بهکارگیری روشهای اولیه و سپس تکاملی و تأسیسی در تحلیل موضوعات سیاسی فرهنگی و اقتصادی جامعه و طراحی مدلهای راهبردی و کاربردی و برنامهریزی مدیریت توسعه اجتماعی. ۷- تطبیق روش در علوم و دانشگاههای تخصصی؛ بهکارگیری تخمینی روشهای تأسیسی در راستای تولید فکر و نظریه در برخی از علوم و دانشهای تخصصی مانند علوم پزشکی، اقتصاد و جرمشناسی (خسروپناه، ۱۰-۱۱). سید منیرالدین حسینی هاشمی در ۱۲ اسفند ۱۳۷۹ ش در قم درگذشت و پیکرش در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد (کیانی، ۲۲۶). منابع: اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین سید منیرالدین حسینی هاشمی (۱۳۸۳)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خسروپناه، عبدالحسین (۱۳۹۱)، «تبیین و تحلیل نظریه دانش ولایی»، فصلنامه روششناسی علوم انسانی، دوره ۱۸، شماره ۷۱، زمستان؛ راهنمای استفاده از مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی (۱۳۶۸)، ج ۴، تهران، اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی؛ زریری، حسین (۱۳۸۹)، «حسینی هاشمی، سید منیرالدین»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ کیانی، مسیب (۱۳۸۶)، «سید منیرالدین حسینی شیرازی، اندیشمند مجاهد»، ستارگان حرم، گروهی از نویسندگان ماهنامه کوثر، ج ۲۱، قم، آستانه مقدمه، انتشارات زائر؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۴۳: حجتالاسلام حاج شیخ محمد تعمیرکاری (۱۳۹۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.