عبدالجلیل جلیلی
عبدالجلیل جلیلی، از شاگردان درس خارج اصول امامخمینی.
او در ۱۳۰۲ ش در کرمانشاه در خانوادهای روحانی زاده شد.[۱] اجداد او در سه قرن اخیر از روحانیان شاخص و طراز اول کرمانشاه بودند و به امر تبلیغ دین و ارشاد مردم آن سامان اشتغال داشتند. نسب آنان به ملاعبدالجلیل کرکوکی، از شاگردان علامه وحید بهبهانی میرسد که در اواخر قرن دوازدهم به درخواست خاندان زنگنه در کرمانشاه مقیم شد و به ترویج شریعت پرداخت و پس از او نیز فرزندانش وظایف ملا عبدالجلیل را ادامه دادند. شیخ محمدهادی جلیلی، پدر عبدالجلیل جلیلی، از شاگردان و ملازمان آخوند ملا محمدکاظم خراسانی بود و به درخواست آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی، حوزه علمیه کرمانشاه را بنیان نهاد و به تربیت طلاب علوم دینی در آنجا همت گماشت.[۲] مادر او هم از نوادگان محمدعلی میرزا دولتشاه، فرزند فتحعلیشاه قاجار بود.[۳]
عبدالجلیل جلیلی در چنین خانوادهای زاده شد و دوران ابتدایی و متوسطه را در کرمانشاه طی کرد. او همزمان با تحصیل دروس جدید، به تحصیل دروس حوزوی نیز پرداخت و مقدمات و بخشی از دروس سطح را در کرمانشاه و نزد شیخ حسین حاج آخوند و سیدمحمد میبدی آموخت. او در سال ۱۳۲۰ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر دروس سطح را نزد آیات سیدشهابالدین مرعشی نجفی و میرزا محمد مجاهدی تبریزی تکمیل کرد. همزمان در کنکور دانشکده حقوق دانشگاه تهران شرکت کرد و در رشته حقوق پذیرفته و موفق به اخذ لیسانس در آن رشته شد. او همراه با سیدموسی صدر که دانشجوی رشته اقتصاد بود، آن دوره را طی کرد و آنها دو دانشجو ـ روحانی دانشگاه تهران محسوب میشدند. او آنگاه در قم به فراگیری دروس خارج فقه و اصول ادامه داد و شش سال در درس خارج فقه و اصول آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی حضور یافت. پنج سال هم در درس خارج اصول امامخمینی حاضر شد.[۴] و در سال ۱۳۳۴ش راهی عراق شد،.[۵] بنابراین میتوان گفت که از اواخر دهه ۱۳۲۰ش تا آن سال در درس خارج اصول (اواخر دوره اول و نیمه اول دوره دوم) امامخمینی که در مسجد سلماسی برگزار میشد، شرکت میکرد.
جلیلی پس از ورود به عراق، در حوزه علمیه نجف اشرف به تکمیل تحصیلات خارج فقه و اصول پرداخت و از درس آیات سیدمحسن طباطبایی حکیم، شیخ حسین حلی، میرزا باقر زنجانی و سیدابوالقاسم موسوی خویی بهره برد و از آیات سیدجمالالدین گلپایگانی، میرزا آقا شیرازی، شیخ حسین حلی و سیدیحیی یزدی اجازات اجتهاد دریافت کرد.[۶] علاوه بر آن، مدتی هم در درس فلسفه شیخ صدرا بادکوبهای حضور یافت. او پس از سه سال (در سال ۱۳۳۷ ش) و در پی رحلت پدرش، به تقاضای جمعی از مردم کرمانشاه و به دستور آیتالله حکیم، به کرمانشاه بازگشت.[۷] او در کرمانشاه نمایندگی آیتالله بروجردی را بر عهده داشت.[۸] و از سوی ایشان سرپرستی مدرسه علمیه آنجا را هم بر عهده گرفت. او پس از آن به تدریس در آن حوزه پرداخت و سالها درسهای فقه و اصول را در آنجا تدریس میکرد.[۹]
جلیلی در فروردین ۱۳۴۲ ش و پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه علمیه فیضیه (در دوم فروردین)، همراه با جمعی از روحانیان کرمانشاه، با صدور اعلامیهای، آن واقعه را تسلیت گفتند و پشتیبانی خود را از مراجع تقلید قم اعلام کردند.[۱۰]سپس با صدور اعلامیهای دیگر همراه با جمعی از روحانیان کرمانشاه، این بار از امامخمینی و آیتالله سیدکاظم شریعتمداری نام بردند و بر حمایت و پشتیبانی خود از تلاشهای آنان تأکید کردند.[۱۱] او پس از دستگیری امامخمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و مهاجرت علمای شهرهای مختلف به تهران، از کرمانشاه راهی تهران شد و در تحصن اعتراضی روحانیان علیه دستگیری امامخمینی شرکت جست.[۱۲] جلیلی پس از بازگشت امامخمینی به قم در فروردین ۱۳۴۳، پیام تبریکی به ایشان فرستاد و امامخمینی هم در پاسخ از او تشکر کرد.[۱۳] و در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۳ اجازهای در تصدی امور حسبیه و شرعیه خطاب به او صادر نمود.[۱۴] جلیلی هم وجوهات شرعی را برای ایشان ارسال میکرد.[۱۵]
عبدالجلیل جلیلی در سوم خرداد ۱۳۴۳ و در سخنانی در یکی از مساجد کرمانشاه، از وضعیت فرهنگی و اجتماعی انتقاد کرد و از دولتمردان حکومت پهلوی با عنوان زمامداران نالایق نام برد.[۱۶]ساواک در گزارشی دراینباره اعلام کرد که او در اغلب جلسات، از شخص اول مملکت (محمدرضاشاه) انتقاد میکند.[۱۷] علاوه بر آن، در برخی مناسبتهایی که توسط حکومت پهلوی برگزار میشد (ازجمله جشن تولد شاه در آبان هر سال) شرکت نمیکرد.[۱۸] او پس از تبعید امامخمینی به ترکیه، از سوی آیتالله شریعتمداری به آن کشور رفت و با امامخمینی ملاقات کرد.[۱۹]و اولین کسی بود که خبر سلامتی او را به علمای قم رساند.[۲۰] وی در مرداد ۱۳۴۴ در اجتماع روحانیان از سراسر کشور در بیت آیتالله سیدمحمدهادی حسینی میلانی در مشهد حضور داشت و یکی از مهمترین بحثهای آن جلسه، تأکید بر بازگشت امامخمینی از تبعید بود.[۲۱] همچنین از سوی آیتالله میلانی مأموریت یافته بود ایشان را از وضعیت امامخمینی مطلع کند.[۲۲] پس از ورود امامخمینی به عراق و استقرار ایشان در نجف اشرف، نامهای به امامخمینی ارسال کرد و امامخمینی نیز در پاسخ، از او به سبب زحماتی که «در جریانات اخیر» متحمل شده بود تقدیر نمود.[۲۳] در همان سال، در جریان سفر خانوادهی امامخمینی به عراق، در کرمانشاه میزبان آنان بود.[۲۴] بر اساس گزارش ساواک در سال ۱۳۴۵ ش (به نقل از شیخ عبدالعلی قرهی از ملازمان امامخمینی در نجف)، همراه با سیدمحمدصادق لواسانی، واسطه ارسال وجوهات شرعیه به امامخمینی بود.[۲۵]وی در اسفند ۱۳۴۶ با حکم امامخمینی به سمت متولی مدرسه علمیه کرمانشاه منصوب شد.[۲۶] ساواک در گزارشی که در سال ۱۳۴۷ ش از نمایندگان امامخمینی در سراسر کشور تهیه کرد، از او با عنوان نماینده ایشان در کرمانشاه نام برد.[۲۷] جلیلی همچنین در دوم اردیبهشت ۱۳۴۹ اجازهنامه دیگری از امامخمینی مبنی بر دریافت وجوهات شرعیه از مردم کرمانشاه و اطراف دریافت کرد ((یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۶، ص۵۶۱). به سبب این مناسبات بود که ساواک در گزارشی در مهر ۱۳۵۰ از جلیلی بهعنوان یکی از طرفداران امامخمینی نام برد که در کرمانشاه دارای نفوذ زیادی است (سیر مبارزات یاران...، ج ۶، ص۱۶۰).
جلیلی در چهلمین روز درگذشت سیدمصطفی خمینی، مجلس ختمی در مسجد آیتالله بروجردی کرمانشاه برگزار کرد.[۲۸] در نیمه شعبان سال ۱۳۵۷ ش هم به پیروی از دستور مراجع و همراه با روحانیان کرمانشاه اعلامیهای در تحریم آن عید صادر کرد.[۲۹] او همچنین در هفتمین روز شهدای ۱۷ شهریور تهران، همراه با روحانیان مبارز کرمانشاه اعلامیهای مبنی بر برگزاری مجلس ختمی به یاد آنان در مسجد جامع کرمانشاه صادر کرد و سپس در آن مجلس سخنرانی کرد و به انتقاد شدید از دولت پرداخت.[۳۰] او در پی محاصره خانه امامخمینی در عراق توسط رژیم بعث عراق، همراه با روحانیان مبارز کرمانشاه اعلامیهای در محکومیت آن صادر کرد و از حکومت پهلوی با عنوان «رژیم پوسیده ایران» نام بردند و روز نهم مهر ۱۳۵۷ را به آن مناسبت تعطیل عمومی اعلام کردند. ساواک در گزارشی دراینباره از عبدالجلیل جلیلی بهعنوان فردی که نقش محوری در صدور آن اعلامیه داشت نام برد و تأکید کرد که او به طرفداری از امامخمینی، به فعالیتهای خود شدت بخشیده است. به همین سبب ساواک درصدد انتشار شایعاتی درباره او و نیز اختلافافکنی میان او و دیگر روحانیان برآمد.[۳۱] جلیلی در ۲۷ آبان آن سال نیز همراه با روحانیان مبارز کرمانشاه اعلامیهای در حمایت از اعتصاب کارکنان صنعت نفت و همچنین زندانیان سیاسی صادر کرد و در اعتراض به کشتار مردم توسط نیروهای حکومتی، سه روز در کرمانشاه اعتصاب عمومی اعلام نمود.[۳۲] در تظاهرات روز ۲۹ دی همان سال نیز پیشاپیش مردم حرکت میکرد. در آن تظاهرات، شعارهایی در حمایت از امامخمینی سر داده میشد.[۳۳] امامخمینی در ۲۴ دی آن سال در نامهای به جلیلی، ضمن توصیه به او مبنی بر حفظ اتحاد علما و روحانیان، او را مأمور ابلاغ سلام و تشکرات ایشان به اهالی کرمانشاه و نیز طوایف محترم اهل حق، ایل سوله، سنجابی، جوانرود، پاوه و ولدبیگی و سایر خانوادههای عشایر کرد.[۳۴]
عبدالجلیل جلیلی در اول بهمن ۱۳۵۷ همراه با روحانیان مبارز غرب کشور (استانهای ایلام و کرمانشاه)، با صدور اعلامیهای خطاب به مردم و عشایر غرب کشور، خواستار هوشمندی و اجرای بیدرنگ دستورات «زعیم کبیر حضرت آیتاللهالعظمی خمینی» شدند. همچنین از مردم خواستند با انتشار اعلامیهها و بیانیههایی، خواستار استعفای نمایندگان غرب کشور در مجلسین شورای ملی و سنا، ضرورت اعلام همبستگی در کلیه پایگاهها و پادگانهای نظامی خصوصاً هوانیروز کرمانشاه، تقدیر از مجاهدتهای افسران، درجهداران ارتش و دیگر نیروهای نظامی و مقابله با توطئههای وابستگان حکومت پهلوی شوند.[۳۵]
جلیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی در کرمانشاه ادامه داد و در کنار آن به تدریس دروس حوزوی و تألیف میپرداخت. برخی تألیفات او عبارت است از: ۱-رسالهای در ترتب. ۲-رساله در صلات مسافر. ۳-شرح صلات مختصر النافع.[۳۶] ۴- القضا فی الاسلام. ۵- کتاب الصوم. ۶- کتاب الاجازه. ۷- منجزات المریض. ۸- حاشیه علی العروه الوثقی. ۹- اصول عقاید حقه. ۱۰- من و آقا موسی (شرح خاطرات با سیدموسی صدر).[۳۷] از خدمات فرهنگی او میتوان به توسعه مسجد آیتالله بروجردی، تجدید بنای مسجد آیتالله شیخ محمدهادی جلیلی، تجدید بنای حسینیه آیتالله شیخ محمدهادی جلیلی، تأسیس کتابخانه معظم در حسینیه مذکور، احداث مسجد حاج عباسقلی زارعین.[۳۸] و تأسیس صندوق خیریه اسلامی در کرمانشاه. جمعآوری کمکهای اقتصادی از مردم برای کمک به نیازمندان و فقرا اشاره کرد.[۳۹]
عبدالجلیل جلیلی در ۷ آبان ۱۳۹۲ در کرمانشاه از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط شیخ مصطفی علما امامجمعه کرمانشاه، در حسینیه جلیلی آن شهر به خاک سپرده شد.[۴۰]
پانویس
- ↑ شریفرازی، ج۶، ص۳۶۴.
- ↑ شریفرازی، ج۶، ص۳۶۱-۳۶۴.
- ↑ انصاری، ص۱۱۵.
- ↑ شریفرازی، ج ۶، ص۳۶۵؛ انصاری، ص۱۱۵.
- ↑ انصاری، ص۱۱۵.
- ↑ شریفرازی، ج۶، ص۳۶۵.
- ↑ شریفرازی، ج۶، ص۳۶۶.
- ↑ انصاری، ص۱۱۵.
- ↑ شریفرازی، ج ۶، ص۳۶۶.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۶۳.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۶۴.
- ↑ روحانی، ج ۱، ص۵۵۴؛ سیر مبارزات یاران...، ج ۱، ص۴۶۲؛ سیر مبارزات یاران...، ج ۲، ص۸.
- ↑ صحیفه امام، ج ۱، ص۳۴.
- ↑ صحیفه امام، ج ۲۱، ص۵۲۳.
- ↑ صحیفه امام، ج ۱، ص۴۰۶.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۲، ص۳۷۱.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۵، ص۵۴.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۵، ص۱۸.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ص۵۱.
- ↑ متن کامل خاطرات آیتالله منتظری به همراه پیوستها، ص۱۴۷.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۳، ص۲۹۶-۲۹۸.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۳، ص۳۶۰.
- ↑ صحیفه امام، ج ۲۱، ص۵۳۵.
- ↑ یادها و یادمانها از شهید...، ص۷۶.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۰۲.
- ↑ صحیفه امام، ج ۳، ص۵۵۵.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۶، ص۸۷.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۸، ۲۳۷.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۵، ص۱۳۱.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۱۱، ص۲۲۷.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۱۲، ص۱۲۳-۱۲۴.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۱۴، ص۳۳۸-۳۳۹.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۱۶، ص۱۹۴.
- ↑ صحیفه امام، ج ۵، ص۴۵۲.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۵۴۰-۵۴۱.
- ↑ شریفرازی، ج ۶، ص۳۵۶.
- ↑ انصاری، ص۱۱۵.
- ↑ شریفرازی، ج ۶, ص۳۵۶.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۲، ص۳۷۱.
- ↑ انصاری، ص۱۱۶.
منابع
- انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۲)، «درگذشتگان: آیتالله جلیلی کرمانشاهی»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۴۱، مرداد و شهریور.
- سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد (۱۳۹۳)، ج۲، ۳، ۶، ۷، ۱۲، ۱۴، ۱۶، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی
- روحانی، سیدحمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، بیجا، دارالفکر ـ دارالعلم
- شریفرازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۶، تهران، اسلامیه.
- صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱ و ۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- متن کامل خاطرات آیتالله منتظری به همراه پیوستها (۱۳۷۹)، بیجا، اتحادیه ناشران ایرانی در اروپا (نشر باران، نشر خاوران، نشر نیما).
- یادها و یادمانها از شهید سیدمصطفی خمینی: مجموعه مصاحبهها در حاشیه کنگره شهید سیدمصطفی خمینی (۱۳۷۶)، ج۲، تهران، عروج.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۵)، کتاب ۵۹: آیتالله حاج سیدمحمدصادق لواسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، کتاب ۲۰: آیتالله حاج سیدمرتضی پسندیده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۴)، کتاب ۳۱: آیتالله شیخ محمدصادق صادقی گیوی (صادق خلخالی)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۵)، کتاب ۵۹: آیتالله حاج سیدمحمدصادق لواسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.