احمد صابری همدانی

از ویکی امام خمینی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۵۰ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

صابری همدانی، احمد؛ از شاگردان درس اخلاق و خارج فقه امام خمینی. احمد صابری همدانی در سال ۱۳۰۲ ش در روستای بیوک‌آباد از توابع همدان به دنیا آمد. نسب او از طرف مادر به محمد شفیع بیوک‌آبادی، صاحب رساله‌ای در عرفان می‌رسد. صابری همدانی تحصیلات خود را از مکتب‌خانه آغاز کرد و پس از آن به دبستان رفت. دوره دبیرستان را تا کلاس چهارم گذراند. در سال ۱۳۱۹ به حوزه علمیه همدان عزیمت کرد و در مدرسه آخوند دروس مقدمات و سطح خود را در حوزه علمیه همدان در محضر استادانی چون حاج سید مصطفی هاشمی، حاج میرزا محمدعلی دامغانی، حاج شیخ محمدحسین بهاری، حاج میرزا ابوالقاسم ربانی شاهنجرانی، حاج میرزا اسدالله حجت و حاج شیخ علی انصاری به پایان برد. سپس به علت تعطیلی حوزه علمیه همدان، به مشهد رفت و در حوزه علمیه مشهد با کمک حاج شیخ کاظم دامغانی، در مدرسه مرحوم دامغانی مقیم شد. در مدت کوتاهی که در مشهد حضور داشت، به درس مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی رفت. صابری همدانی در سال ۱۳۲۵ ش به حوزه علمیه قم وارد شد (صابری همدانی، ۵-۶) و در همان سال در درس اخلاق امام خمینی شرکت کرد. وی درباره تأثیر این درس می‌گوید: «اولین باری که به محضر امام رفتم، در جلسه درس اخلاق ایشان بود که نزدیکی‌های‎ ‏غروب در مدرسه فیضیه، زیر کتابخانه برقرار بود. آن درس به‌قدری در تهذیب و‎ ‏تزکیه نفس طلبه‌ها مؤثر بود که نمی‌توان بیان کرد. اولین جملاتی که آن روز از ایشان‎ ‏شنیدم، هنوز یادم است. امام به دیوار مدرسه فیضیه اشاره کردند که آفتاب بر آن‎ ‏تابیده بود و روشن بود؛ و فرمودند: «ما حالا نگاه می‌کنیم به این دیوار، می‌بینیم‎ ‏روشن است. چون آفتاب را نمی‌بینیم، خیال می‌کنیم این دیوار روشن است. در‎ ‏صورتی که این روشنایی از منبع دیگری است که ما آن را نمی‌بینیم. هستی در جهان‎ ‏هم همین‌جور است؛ ما خیال می‌کنیم مثلاً خودمان هستیم، علم داریم، کمال‎ ‏داریم، جمال داریم، جلال داریم، در صورتی که همه اینها از مبدأ دیگری است.‎ ‏مثل همان دیواری که آدم خیال می‌کند خودش نورانی است، در صورتی که این نور‎ ‏از جای دیگری است». این جملات امام به‌قدری در مغز و قلب من اثر داشت که‎ ‏دیگر بعدها درس اخلاق ایشان را ترک نکردم» (پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۲۶۹). او هم‌زمان در درس سطح سید محمدباقر سلطانی طباطبایی شرکت کرد. در زمینه علوم عقلی نیز به محضر علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره) رفت. همچنین در سال‌های تحصیل خود در دروس اخلاق امام خمینی، آقا حسین قمی، سید رضا بهاءالدینی و... شرکت می‌کرد. همچنین همنشینی با شهید سید اسدالله مدنی در شکل‌گیری شخصیت او بسیار مؤثر بود. سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس‌های آیات سید احمد خوانساری، سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی و سید محمد محقق داماد بهره برد (صابری همدانی، ۶). او از اواخر دهه ۱۳۲۰ ش، در درس خارج اصول امام خمینی که در مسجد محمدیه قم برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد. وی درباره حضور در درس خارج اصول می‌گوید: «در بحث اصول به درس مرحوم محقق داماد می‌رفتیم که شنیدیم‎ ‏مرحوم امام ـ قدس سره ـ درس اصولشان به طلب و اراده رسیده؛ چون این‎ ‏بحث بسیار مهم بود و با مسائل فلسفه و کلام ارتباط داشت و بسیاری از‎ ‏بزرگان چون مرحوم آخوند فرموده‌اند: «قلم اینجا رسید و سر بشکست». با‎ ‏چند نفر از فضلای درس مرحوم داماد گفتیم خوب است این بحث را از آقای‎ ‏حاج‌آقا روح‌الله خمینی استفاده کنیم و مشکل را حل نماییم. بالاخره به درس‎ ‏طلب و اراده امام رفتیم و استفاده نمودیم. بعد از چند روز امام مطلب را به‎ ‏اینجا رساندند که عقوبت بر افعالِ اختیاریه است و افعال اختیاریه هم آن است‎ ‏که مسبوق به اراده ماست و افعال مکلفین هم از روی اراده صادر می‌شود. من‎ ‏اعتراض کردم، گفتم شما برای ما اصطلاح را بیان فرمودید، ولی ما‎ ‏می‌خواهیم بدانیم اراده ما از کجا است که افعال ما مسبوق به آن می‌شود؟ ما‎ ‏کاری به‌اصطلاح نداریم. اشکال و اعتراض تکرار شد، ولی جواب قانع‌کننده‎ ‏داده نشد.‏. اشکال من سبب شد یک‎ ‏هفته بحث طول کشید..‏.»‏ (صحیفه دل، ۱۰۶؛ پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۲۷۰). وی پس از پایان این درس، فرصت حضور در درس امام خمینی را به سبب مسافرت از دست داد، ولی مدت‌ها بعد، بار دیگر در درس خارج اصول امام خمینی که عصرگاهان در مسجد سلماسی قم برگزار می‌شد، شرکت جست (همان، ۱۰۷). به نظر می‌رسد حضور او در درس امام خمینی تا سال ۱۳۴۳ ش استمرار داشته است. وی در آن سال، به درخواست جمعی از مسلمانان ایرانی مقیم استانبول از آیت‌الله گلپایگانی برای اعزام روحانی به آن شهر، به دستور آن مرجع راهی ترکیه شد و امامت جماعت مسجد شیعیان استانبول را بر عهده گرفت و به وعظ و خطابه پرداخت. صابری همدانی همواره در صحنه‌های گوناگون مبارزه با حکومت شاه حضور فعال داشت. او که در جوانی با شخصیت سید مجتبی نواب صفوی و سید عبدالحسین واحدی آشنا شده بود، همواره می‌کوشید روحیه آن مبارزان را در خود بپروراند و حماسه دینی و مذهبی را با علم توأمان سازد. یکی از تألیفات صابری همدانی، کتاب از فیضیه ۴۲ تا فیضیه ۵۷ است که تاریخ انقلاب اسلامی را از حمله مأموران به مدرسه فیضیه تا پیروزی انقلاب اسلامی، به قلمی روان نوشته است (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاکنون، ج ۳، ۲۶۹-۲۷۰). او در ترکیه بود که امام خمینی به ترکیه تبعید شد و وی مکاتباتی با ایشان داشت. او تا سال ۱۳۵۱ ش در ترکیه حضور داشت و در آن سال، به سبب ممانعت حکومت پهلوی از ادامه حضورش در استانبول، به کشور بازگشت. در سال ۱۳۵۷ ش از سوی آیت‌الله گلپایگانی مأمور شد به وضعیت حوزه‌های علمیه سوریه، پاکستان و هند رسیدگی کند و به همین منظور به آن کشورها رفت. همچنین پس از استقرار امام خمینی در نوفل‌لوشاتو، از سوی آیت‌الله گلپایگانی راهی فرانسه شد و در نوفل‌لوشاتو با امام خمینی دیدار کرد. در مسیر بازگشت به ایران، در انگلستان توقف داشت و در همان‌جا، نامه‌ای را از سوی مسلمانان مقیم آن کشور به رئیس‌جمهور فرانسه ارسال کرد و خواستار رعایت حال و احترام امام خمینی شد (صابری همدانی، ۶).

مسؤولیت رسیدگی به وضع طلاب غیرایرانی، عضویت در شورای مدیریت حوزه علمیه قم، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در دوره‌های دوم و سوم از استان همدان، عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نمایندگی امام خمینی در استانبول و نمایندگی مقام معظم رهبری در باکو ازجمله مسئولیت‌های او در دوران جمهوری اسلامی بود. تأسیس دفتر سرپرستی طلاب غیرایرانی در حوزه علمیه قم و تأسیس مدرسه جعفریه در قم از فعالیت‌های اوست. صابری همدانی از نخستین سال‌های تحصیل خود در حوزه علمیه همدان و قم، به امر تدریس اشتغال داشت و کتب دوره مقدمات و سطح را تدریس کرد. همچنین در ایام تبلیغ، به مناطق گوناگون کشور سفر می‌کرد و ضمن ارشاد گروه‌های گوناگون مردم، در بسیاری از مناطق مسجد یا حسینیه بنا کرده است. همچنین برای تبلیغ به کشورهای استرالیا، آذربایجان، ترکیه، انگلستان، اسپانیا، ایتالیا، یونان، آلمان، هلند، ژاپن، چین، پاکستان، هندوستان و روسیه سفر کرده و در مجامع گوناگون به سخنرانی پرداخته است.

صابری همدانی تألیفات گوناگونی را به زبان فارسی، عربی، ترکی و آذری منتشر کرده که برخی از آنها به شرح زیر است: محمد و زمامداران، از فیضیه ۴۲ تا فیضیه ۵۷، زندگینامه مدرس مازندرانی و جمعی از علمای طبرستان و حادثه بابی‌ها در بابل، الطریق المسلوک فی حکم اللباس المشکوک (تقریر درس آیت‌الله العظمی بروجردی)، ادب الحسین، کتاب الحج در سه جلد، المهدی علی لسان الحسین(ع)، شخصیت امام صادق(ع) در اسلام و مذهب او، راه اهل‌بیت در اسلام، روز شهیدان، امامت و خلافت در اسلام، مسیحیت کنونی، سلاحی که هرگز نمی‌پوسد، نصایح الآباء للابناء، طوبی الاخبار، جواهرالاخبار، قاعدة لاضرر، الهدایة الی من له الولایة؛ احب الاعمال، زندگی بلال حبشی، رساله‌ای در مفاهیم و نهی در عبادات، رساله‌ای در فرق بین حکم و حق، تاریخ مفصل همدان در سه جلد، زندگینامه عبدالجبار، ترجمه کتاب السبعین فی فضائل امیرالمؤمنین، رساله‌ای درباره امام زمان (عج) و سازندگی‌های اخلاقی امام حسین (صابری همدانی، ۷-۹). او همچنین مقالات فراوانی به زبان‌های گوناگون و در زمینه‌های مختلف نگاشته که برخی در مجله حکومت اسلامی به چاپ رسیده است. وی تقریرات زیادی از استادانش نوشته که به چاپ رسیده است. همچنین اشعاری به عربی و فارسی سروده است. بسیاری از این تألیفات به زبان‌های لاتین و روسی ترجمه شده است (همان). احمد صابری همدانی در سال ۱۳۹۶ ش در شهر قم درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. منابع: اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پابه‌پای آفتاب: گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی امام خمینی (۱۳۹۱)، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره؛ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاکنون (۱۳۸۵)، تدوین: سید محسن صالح، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ خاطرات آیت‌الله صابری همدانی (۱۳۸۳)، تدوین: مصطفی صادقی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۲ و ۳ و ۵ و ۷، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱ و ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ صابری همدانی، احمد (۱۳۸۱)، تاریخ مفصل همدان، ج ۱، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی شاکر؛ صحیفه دل، خاطرات مکتوب از شاگردان امام خمینی (س) (۱۳۷۹)، ج ۱، به کوشش حمید بصیرت‌منش و احمد میریان، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی (س).